تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,005 |
تعداد مقالات | 83,625 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,456,231 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,471,039 |
ایهام و دگرسازی مقولههای دستوری | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 6، دوره 2، شماره 2، فروردین 1385، صفحه 117-125 اصل مقاله (207.45 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسنده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
احمد محسنی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی ـ واحد تربیت حیدریه | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ایهام از آرایههای پندارخیز است که سخن را دوگانه یا چندگانه میکند. سخنی که ایهام دارد، توصیف دستوری یگانه و یکسانی ندارد. چرا که با هر معنی از معانی ایهامی، نوعی و نقشی ویژه میپذیرد. در این مقاله، دربارة چگونگی و چندگانگی تأثیر ایهام در مقولههای دستوری بحث و دری تازه در این زمینه به روی محققان گشوده شده است تا به این نکتة نو، به دیدة تحقیق بنگرند. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ایهام؛ جمله؛ نوع؛ نقش؛ دستور | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ایهام، یکی از زیباترین آرایههای ادبی است. این شگرد پندارخیز، جلوهای خوش و دلربا به سخن میبخشد. «ایهام»، واژهای عربی بهمعنای «بهوهم افکندن» است و در دانش بدیع آن است که هنرمند سخنور، سخنش را به دو یا چند معنی بهکار برد و ما را به گمان (وهم) اندازد که کدامیک را بپذیریم، او با این شگرد هنرمندانه، میپذیریم و نیمنگاهی هم بهمعنای دیگر داریم. این نگاه دو یا چندگانه با نیمنگاه بهجا مانده، سخن را خیالانگیز، گسترده و ژرف میسازد. دوگانگی معنایی: 1. گاه به کاربرد واژههایی ویژه برمیگردد؛ واژههایی که میتوان دو معنا از آن برداشت، واژههایی چون «شیرین»، «بوی»، «ختا» یا «خطا»، «موی»، «نظر» و ... در شعر حافظ شیرینسخن (بیتهای 10 تا 18 در همین مقاله). اینگونه ایهام، ایهام واژگانی است. 2. گاه برخاسته از ساختار جمله است. جملههایی که دو گونه خوانده میشوند و دو معنا از آنها برمیآید. اینگونه ایهام را میتوان ایهام ساختاری نامید. (بیتهای 3، 4 و 22) 3. گاه برخاسته از دو ژرفساخت است؛ که میتوان به آن ایهام گشتاری گفت. (بیتهای 1 و 2) ایهام تأثیر هنری و پندارین بسیار دارد (وحیدیان 1379 : 138 به بعد) و گونههای گوناگون از آن برشمردهاند. در این گفتار نمیخواهیم از شناخت، دستهبندی و زیبایی ایهام سخن بگوییم؛ بلکه برآنیم تا تأثیر ایهام را در دگرسازی مقولههای دستوری باز نماییم. ایهام از آرایههای ادبی است که در دانش بدیع از آن سخن میگویند. در این مقاله، برای اولین بار، پیوندی میان یکی از گونههای پندارخیز بدیع با دانش دستور برقرار شده است. بهراستی این دانشها گاه بر هم تأثیر میگذارند و مقولههای یکدیگر را دگرگون میسازند. ایهام در توصیف دستوری متن تأثیر میگذارد. وقتی دستورنویس یا محقق و مدرس، متون ادبی را توصیف میکند، باید با درنگ و تأمل بیشتر بدانها بنگرد؛ چرا که جملهها و بیتهای ایهامدار را نمیتوان همچون دیگر متون توصیف کرد. در متون دیگر، واژهها و ساختار هر جمله تنها یک توصیف دستوری دارند و واژهها یک نوع مشخص و یک نقش ویژه دارند؛ اما سخنی که با ایهام دو گونه خوانده میشود یا دو معنی از آن برمیآید، همیشه نمیتواند یک ساختار دستوری یگانه و پایدار داشته باشد و بسیار آشکار است که ایهام، مقولههای دستوری آن را دگرگون میسازد. برای روشن شدن این سخن، این دگرسازیها را در یک دستهبندی بیان میکنیم.
ایهام و دگرسازی در جملهایهام و دوگانگی معنایی آن، گاه نوع جملهها را دوگانه میکند. در بیت زیر، جملة پایانی دو معنی دارد:
(دیوان حافظ) الف ـ خدا در آنجا بود. ب ـ خدا حامی و طرفدار ما بود. در معنی الف، جمله فعلیه و «بود» بهمعنی «وجودداشتن» است. در معنی ب، جمله اسمیه و «بود» فعل ربطی است. خدا با ما بود. خدا با ما بود.
نهاد مسند فعل ربطی نهاد متمم فعل تام (خاص) گاه، ایهام شمارگان جملهها را دیگرگون میکند:
(همان، غزل 484) 1. دوری از تو 2. از تو دور باد (خرمشاهی، 1371) این واژهها در معنای اول بخشی از جمله و در معنای دوم خود شبهجمله هستند و در شمارش جملهها، جملهای جداگانه شمرده میشوند. همچنین است عزیز من در بیت زیر:
(دیوان حافظ، غزل 325) 1. عزیز من 2. عزیزْ من! شبهجمله (دلسوزی و ترحم) ایهام و دگرسازی در نقش دستوریآنگاه که شاعر و نویسنده سخن خود را به ایهام میآراید، نمیتوان برای واژههای آن، نقشی یگانه گفت و از آن گذشت. در چنین جملهها و بیتهایی، گاه نقشها دو یا چندگانهاند.
الف ـ قید و صفت
(همان، غزل 218) 1. طفل، یکشبه، ره ... 2. طفلِ یکشبه رهِ قید صفت
(همان، غزل 400) 1. باد صبا، شرح حالِ آشفتة تو را گفت. 2. باد صبا، آشفته (پریشان) حال صفت قید
ب ـ صفت و مضافالیه
(همان، غزل 303) 1. شراب (مضافالیه) مدام 2. پیوسته (صفت)
«مدام» در شعر حافظ از واژههای ایهامساز است و خواجه در آفریدن این شگرد خیالانگیز، بسیار از آن بهره برده است؛ از آن جمله:
(همان، غزل 11)
(همان، غزل 47)
(همان، غزل 146) یکی دیگر از واژههایی که در شعر حافظ بسیار ایهامساز است و در همین گروه (صفت، مضافالیه) جای میگیرد، واژة «شیرین» است:
(همان، غزل 55) 1. شاهزادة ارمنی 2. شیرین (مضافالیه) (صفت)
(همان، غزل 97)
(همان، غزل 108)
(همان، غزل 172)
(همان، غزل 185)
(همان، غزل 219)
(همان، غزل 417)
(همان، غزل 309)
(همان، غزل 316)
پ ـ قید و متمم
(همان، غزل 447) 1. در آهنگی خوش 2. پنهانی متمم قید
1. دیشب 2. دوش قید متمم
ت ـ نهاد و مسند
(همان، غزل 239) 1. (امشب) شبی خوش است. 2. شب (زلف یار) خوش است. مسند نهاد در معنایِ دوم، «شب» استعاره از «زلف یار» است.
ث ـ مسند و مفعول
(همان، غزل 188) 1. که قرآن خواناند (هستند). 2. که قرآن خوانند.
ج ـ مفعول و بخشی از فعل (فعل)
(همان، غزل 313) 1. کاسه (جام) را میگرفت (یا پر میکرد) 2. کاسه میگرفت (کنایه از «ادای احترام») مفعول فعل مرکب
چ ـ دگرگونی ساختاری در نحو جمله و نقشهای آن
(همان، غزل 181) 1. وهم ضعیف، رای فضولی چرا کند؟ 2. وهم ضعیف رای، فضولی چرا کند؟ نهاد صفت مفعول نهاد صفت
فعل: (رای کند) فعل: (فضولی کند)
(همان، غزل 163) 1. چون زر، عزیزِ وجود است، شعر من 2. چون زر، عزیزْ وجود است شعر من متمم مسند مضافالیه نهاد متمم مسند نهاد
ایهام و دگرسازی در نوع دستوریواژههایی که آرایة خیالانگیز ایهامزا میآفرینند، گاه در نوع دستوری، دو یا چندگانهاند. این گونهگونیها را میتوان در چند دسته جای داد:
الف ـ صفت و اسم
(همان، غزل 160) 1. جان 2. رو + ان اسم صفت فاعلی
(همان، غزل 303) 1. شراب 2. پیوسته اسم صفت و چنین است واژة «مدام» در بیتهای 7 تا 9؛ و واژة «شرین» در بیتهای 10 تا 18.
ب ـ اسم و فعل (جزئی از فعل)
(همان، غزل 72) 1. رخ، چه بازی پیش آورد 2. بازی، چه رخ نماید (پیش آورد) اسم فعل
پ ـ اسم و ضمیر
(همان، غزل 478) 1. قوم و خویشاوند (معشوق) 2. خود اسم ضمیر ت ـ شبهجمله و صفت
(همان، غزل 227) 1. با تلفظ «خُنُک»: خوشا! 2. با تلفظ «خُنَک»: سرد و مطبوع (نسیم سرد) شبه جمله صفت
ج ـ دگرگونی در نوع صفت
(همان، غزل 106) 1. هواگیرنده (هواگیرنده = اوجگیر) 2. هوا گرفته (در هوا گرفته = صید شده در هوا = عاشق) صفت فاعلی صفت مفعولی (خرمشاهی، 1371 : 481)
چ ـ دگرگونی در نوع قید
(همان، غزل 393) 1. پیش از او 2. نزد او همة بیتهایی که در این گفتار آوردیم، بیتالغزل معرفت و از خواجة شیراز بود؛ و اکنون به این بیت از امیرخسرو دهلوی توجه کنید:
(واعظ کاشفی سبزواری 1369 : 111) و باتوجه به معانی گوناگون واژة «بار»، («اجازة حضور»، «نیکیکننده»، «مرتبه، دفعه»، «میوه»، «ببار»، «بارنده»)، دگرگونیهای دستوری این بیت متعدد و گوناگون میشود. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
حافظ شیرازی. 1359. دیوان. به تصحیح دکتر پرویز ناتل خانلری. تهران: خوارزمی. خرمشاهی، بهاءالدین. 1371. حافظ. چ 4. تهران: علمی و فرهنگی و سروش. صدیقیان، مهیندخت و میرعابدینی، ابوطالب. 1366. فرهنگ واژهنمای حافظ. تهران: امیرکبیر. کزازی، میرجلالالدین. 1381. بدیع، تهران: مرکز. واعظ کاشفی سبزواری. ملاحسین. 1369. بدیعالافکار فی صنایعالاشعار. ویراستة میرجلالالدین کزازی. تهران: مرکز. وحیدیان کامیار. تقی. 1379. بدیع. تهران: دوستان. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 3,639 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,107 |