تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,801,333 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,948 |
بررسی ارتباط بین زیربناهای اقتصادی و توزیع درآمد در ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اقتصاد مالی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 3، دوره 6، شماره 18، خرداد 1391، صفحه 53-73 اصل مقاله (294.68 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
طی دهههای اخیر کشورهای درحال توسعه، در امور زیربناییسرمایهگذاریهای عظیمی انجام دادهاند اما همچنان خدمات زیربنایی از کیفیت پایینی برخوردار است و بسیاری از اقشار فقیر و افرادی که در مناطق دورافتاده و محروم زندگی میکنند، به بسیاری از این خدمات دسترسی ندارند. کشور ما نیز از این امر مستثنی نیست. هرچند که در سالهای پس از انقلاب اسلامی، به پیشرفتهایی در تولید و توزیع برق، آبرسانی به شهرها و روستاها، احداث و بهسازی راهها و افزایش ارتباطات تلفنی بدست آورده است، اما هنوز تعداد زیادی از اقشار فقیر که اغلب در مناطق حاشیهای شهرها و روستاهای دورافتاده زندگی میکنند، از این خدمات بیبهره هستند. در حالیکه دسترسی به این امکانات اولیه زندگی، یکی از عوامل مؤثر در کاهش نابرابری میباشد. بسیاری از این خدمات توسط دولت تأمین میشود اما با مشاهده سرمایهگذاریهای عظیم از یک طرف و کیفیت پایین و حجم کم این خدمات، سیاستگذاران شرایطی را برای رقابت بنگاههای خصوصی فراهم کردهاند که حضور این تأمینکنندگان خصوصی خود نیز بر مسئله نابرابری درآمد مؤثر میباشد. این مقاله به نقش زیربناهای اقتصادی در توزیع درآمد در ایران توجه دارد. ابتدا به اختصار زیربناهای اقتصادی و راههایی که از طریق آن بر توزیع درآمد اثر میگذارد مورد توجه قرار میگیرد و سپس با استفاده از روشهای اقتصاد سنجی ارتباط بین آنها مورد بررسی قرار میگیرد. دادههای مورد استفاده مربوط به کشور ایران طی دوره 30 ساله 1385-1355 میباشد Abstract An adequate supply of infrastructure services has long been considered essential for economic development by both academics and policymakers. The question that this paper addresses is What is the link between physical infrastructure and income inequality? To achieve this goal we reviews theoretical and empirical literature on the effects of infrastructure development on income distribution. The conventional wisdom is physical infrastructure in the form of paved roads, railways, telephone lines,energy generating equipment and others, are important in linking poor, rural and other underdeveloped and peripheral regions with areas of core economic activity, as it is believed that infrastructure development allows access to additional productive opportunities. In this context, it is believed that physical infrastructure development can help improve the distribution of income as impact is expected to be larger in poorer areas than in richer ones. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
واژگان کلیدی: زیربناهای اقتصادی؛ توزیع درآمد؛ همخطی طبقه بندی: d31 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بررسی ارتباط بین زیربناهای اقتصادی و توزیع درآمد در ایران علی حسن زاده[1] مژده بادی اللهی[2] دریافت: 5/10/1390 پذیرش: 8/12/1390 چکیده طی دهههای اخیر کشورهای درحال توسعه، در امور زیربناییسرمایهگذاریهای عظیمی انجام دادهاند اما همچنان خدمات زیربنایی از کیفیت پایینی برخوردار است و بسیاری از اقشار فقیر و افرادی که در مناطق دورافتاده و محروم زندگی میکنند، به بسیاری از این خدمات دسترسی ندارند. کشور ما نیز از این امر مستثنی نیست. هرچند که در سالهای پس از انقلاب اسلامی، به پیشرفتهایی در تولید و توزیع برق، آبرسانی به شهرها و روستاها، احداث و بهسازی راهها و افزایش ارتباطات تلفنی بدست آورده است، اما هنوز تعداد زیادی از اقشار فقیر که اغلب در مناطق حاشیهای شهرها و روستاهای دورافتاده زندگی میکنند، از این خدمات بیبهره هستند. در حالیکه دسترسی به این امکانات اولیه زندگی، یکی از عوامل مؤثر در کاهش نابرابری میباشد. بسیاری از این خدمات توسط دولت تأمین میشود اما با مشاهده سرمایهگذاریهای عظیم از یک طرف و کیفیت پایین و حجم کم این خدمات، سیاستگذاران شرایطی را برای رقابت بنگاههای خصوصی فراهم کردهاند که حضور این تأمینکنندگان خصوصی خود نیز بر مسئله نابرابری درآمد مؤثر میباشد. این مقاله به نقش زیربناهای اقتصادی در توزیع درآمد در ایران توجه دارد. ابتدا به اختصار زیربناهای اقتصادی و راههایی که از طریق آن بر توزیع درآمد اثر میگذارد مورد توجه قرار میگیرد و سپس با استفاده از روشهای اقتصاد سنجی ارتباط بین آنها مورد بررسی قرار میگیرد. دادههای مورد استفاده مربوط به کشور ایران طی دوره 30 ساله 1385-1355 میباشد.
واژگان کلیدی: زیربناهای اقتصادی، توزیع درآمد، همخطی طبقه بندی: d31
مقدمه زیربنایی اقتصادی[3] بر اساس گزارش توسعه جهانی که بانک جهانی در سال 1994 منتشر کرد، به صورت زیر تعریف میشود: امکانات رفاهی عمومی: برق، ارتباطات(مخابرات)، عرضه آب لوله کشی شده، بهداشت عمومی و سیستم فاضلاب، جمعآوری ضایعات جامدو دفع آنها و گاز لولهکشی شده فعالیتهای عمومی: راهها و سد اصلی و عملیات احداث نهر برای آبرسانی و زهکشی سایر بخشهای حمل و نقل: راهآهنهای شهری و بین شهری، حمل و نقل شهری، بندرها و آبراهها و فرودگاهها بر اساس این گزارش کشورهای در حال توسعه در سال 200 میلیارد دلار در زیربناهای جدید سرمایهگذاری میکنند که این رقم معادل 4 درصد تولید ملی آنها است و نتیجه این سرمایهگذاریها افزایش چشمگیر در خدمات زیربنایی(نظیر حملونقل، برق، آب، خدمات بهداشتی، مخابرات و آبیاری) بوده است. سهم خانوارهایی که به آب سالم دسترسی دارند به بیش از نصف افزایش یافته است و تولید برق و تعداد خطوط تلفن سرانه دو برابر شده است. برخی از این افزایشها در موجودی زیربناها، بهرهوری را افزایش داده و سطح استاندارد زندگی را بهبود بخشیده است. اما این دستاوردها چندان هم رضایتبخش نیست زیرا هنوز یک میلیارد نفر در کشورهای درحال توسعه به آب سالم دسترسی ندارند و نزدیک به 2 میلیارد نفر از خدمات بهداشتی و برق بهرهمند نیستند. یکی از عوامل مؤثر در نابرابری درآمد، بهرهمندی از فرصتهای اقتصادی است که این فرصتهای اقتصادی به میزان زیادی تحت تأثیر خدمات زیربنایی هستند. بسیاری از خدمات زیربنایی را بطور سنتی دولت تأمین میکند و بنابراین تحت تأثیر فرآیندهای سیاسی است. دولتمردان تنها زمانی سیاستهای اقتصادی موافق با اهداف عدالت اجتماعی و بهبود توزیع درآمد اتخاذ میکنند که در قبال مردم پاسخگو باشند. شناخت اهمیت زیربناها در مسئله توزیع درآمد و همچنین عملکرد ضعیف زیربناها، دلایل محکمی هستند برای اینکه به موضوع زیربناهای اقتصادی بیشتر پرداخته شود و شیوهای فراهم شود که منابع کمتر هدر روند. آنچه در مسئله زیربناهای اقتصادی اهمیت دارد این است که این خدمات به صورت برابر، همه مردم (حتی اقشار فقیر) و همه مناطق (حتی مناطق دورافتاده) را پوشش بدهد. در این زمینه مطالعاتی انجام شده است که بیشتر این مطالعات مربوط به کشورهای آمریکای لاتین میباشد.در سال 2003، لویس سرون و سزار کالدرون[4] مقاله ای را تحت عنوان ابعاد اقتصاد کلان زیربناها در آمریکای لاتین منتشر کردند. آنهادر این مقاله از دیدگاه اقتصاد کلان روندهای اصلی زیربناها در کشورهای آمریکای لاتین در طول دو دهه 1980 و 1990 از نظر کیفی و کمی بررسی کردند و پیامدهای آن را بر رشد و توزیع درآمد مورد توجه قرار دادند. آنها از روش GMM، با استفاده از داده های مقطعی برای دوره زمانی 2000 – 1980 برای تخمین اثرات زیربناها بر رشد و توزیع درآمد استفاده کردند و نتایجی که بدست آوردند به قرار زیر است: 1- از دهه 1980، کیفیت و کمیت زیربناها در کشورهای آمریکای لاتین کاهش پیدا کرده است. کشورهای در حال توسعه که موفق عمل کرده اند، این شکاف زیربنایی را همه بخشهای مورد مطالعه در این مقاله تجربه کردند (یعنی مخابرات، انرژی و حمل و نقل). ابتدا این شکاف در دهة 1980 به وجود آمد، اما در دهة 1990 گسترش یافت. با توجه به روند موجودی داراییها و کیفیت آنها و همچنین روند سرمایهگذاری زیربنایی در طول دوره تحلیل میتوان دریافت که مشارکت بخش خصوصی در زیربناها برای جبران خساراتی که سرمایهگذاری زیربنایی عمومی (دولتی) به وجود آورده است، کافی نیست. 2- با استفاده از داده های سری زمانی برای کشورهای مختلف دریافتند که 5/1 تفاوت رشد GDP بین کشورهای آمریکای لاتین و آسیای شرقی در طول 20 سال گذشته مربوط به زیربناها است. 3- این مقاله، اثرات توزیعی حجم و کیفیت زیر بناها را هم بررسی کرد و استدلال کرد که بهبود در خدمات زیربنایی می تواند نابرابری را کاهش دهد. بیش از همه اثرش بر رشد و تولید سرانه– از طریق افزایش فرصتهای اقتصادی فراهم شده برای بخشهای فقیر جامعه و مناطق عقب مانده . آنها دریافتند که در نمونه آنها ، افزایش در کیفیت و کمیت زیربنا به صورت معنی داری به کاهش شاخصهای نابرابری درآمد کمک می کند که مقدار اقتصادی این اثر هم قابل چشم پوشی نیست. مطالعه دیگری در سال 2003 تحت عنوان اثرات توسعه زیر بناها بر رشد و توزیع درآمد توسط سزارکالدرون و لویس سرون[5] انجام شد. آنها داده های 100 کشور را در طول دورة زمانی 2000 – 1960 جمع آوری کردند و یک مطالعه بین کشوری انجام دادند. روش تجربی آنها تخمین یک معادله ساده برای رشد GDP و معیارهای معمولی نابرابری (مانند ضریب جینی ) بود. برای کاهش مشکل خود همبستگی بین متغیرهای مستقل با رشد GDP از تخمین زنهایGMM استفاده کردند و نتایجی که بدست آوردند به قرار زیر است: 1- رشد بر حجم دارایی های زیربنایی اثر مثبت دارد 2- نابرابری درآمد با افزایش کیفیت و کمیت زیربناها ، کاهش مییابد. این دو نتیجه نشان می دهد که توسعه زیربناها می تواند برای از بین بردن فقر بسیار کارا عمل کند. علاوه بر این، انجام مطالعه مشابه برای کشورهای آمریکای لاتین نشان داد که این اثرات از نظر اقتصادی کاملاً معنی دار هستند و تأکید کرد که شتاب رشد و کاهش نابرابری از افزایش حجم و کیفیت زیر بناها نشأت می گیرد. آلبرتوچانگ و سزار کالدرون[6] در سال 2001، مطالعه ای را تحت عنوان حجم و کیفیت زیربناها و توزیع درآمد: یک بررسی تجربی انجام دادند. آنها در این مقاله به بررسی ارتباط بین توسعه زیربناها و توزیع درآمد برای دورة زمانی 1995 – 1960 پرداختند. به این منظور آنها چندین شاخص کمی و کیفی را برای هر یک از بخشهای زیربنایی مانند راهها، راه آهن ها، مخابرات و انرژی در نظر گرفتند. آنها یک مطالعه بین کشوری انجام دادند و از داده های 101 کشور طی دورة زمانی 1995– 1960 استفاده کردند. آنها روش پانل دیتای پویا برای کاهش مشکلات درونی استفاده کردند. نتایجی که بدست آوردند به قرار زیر است: 1- ارتباط منفی و معنی داری (به لحاظ آماری) بین حجم زیر بناها و توزیع درآمد و بین کیفیت زیر بناها و توزیع درآمد وجود دارد . یعنی توسعه زیر بناها عاملی است که باعث بهبود توزیع درآمد می شود. 2- به نظر می رسد ارتباط کمی بین زیربناها و توزیع درآمد محکم تر از ارتباط کیفی آنها باشد بخصوص در کشورهای در حال توسعه.
خدمات زیربنایی و توزیع درآمد در این قسمت به بررسی راههایی میپردازیم که از طریق آن خدمات زیربنایی، توزیع درآمد را متأثر میکند. در دهههای اخیر زیربناهای اقتصادی به عنوان عاملی که در افزایش رشد اقتصادی و کاهش نابرابری درآمد، مؤثر است، مورد توجه قرار گرفته. براین اساس تحقیقات بسیاری انجام شد که ارتباط بین زیربناها و توزیع درآمد را مورد بررسی قرار میدادند. اکثر این تحقیقات مربوط به کشورهای آمریکای لاتین است. بر اساس مطالعات، ارتباط بین زیربناهای اقتصادی و توزیع درآمد از طریق سه زمینه تحقیقی زیر قابل بررسی است : ارتباط رشد و زیربنا اثر زیربناها بر رفاه اقشار فقیر ارتباط بین اصلاح زیربنا و دسترسی بهبود یافته به زیربنا (Calderon, 2003) در ادبیات اقتصاد کلان دو کانال وجود دارد که از طریق آن خدمات زیربنایی، رشد را متأثر میکند: کانالهای متداول و کانالهای جدید مطرح میشود که افزایش سرمایه عمومی با توجه به کانالهای متداول و جدید از طرق مختلف بر رشد اثر میگذارند (جدول 1). خدمات زیربنایی برای فعالیتهای خانوارها و تولید اقتصادی مهم هستند. وجود نواقص در زیربناهای اصلی به سرعت سطح کیفیت زندگی جوامع و بهره وری را کاهش می دهد و بالعکس بهبود خدمات زیربنایی، رفاه را افزایش و رشد اقتصادی را سریعتر میکند. بحث مربوط به رفاه را به دلیل اینکه باید وارد مقوله فقر شویم، رها میکنیم و به بررسی مورد سوم یعنی ارتباط اصلاح زیربناها بویژه مشارکت بخش خصوصی و توزیع درآمد میپردازیم.
جدول1- کانالهای اثرگذاری خدمات زیربنایی بر رشد
منبع: Agenor and Moreno-Dodson. 2006 در طی دو دهه اخیر با شناخت اهمیت زیربناهای اقتصادی، بسیاری از کشورها دست به یکسری اصلاحات مانند تغییر ساختار، تشویق بخش خصوصی و برقراری روشهای جدید مقررات نظارتی زدند. در بسیاری از اقتصادهای درحال توسعه و درحال گذار، هزینههای بالا و عملکرد ضعیف امکانات رفاهی که تحت مالکیت دولت بودند، باعث شد که بخش خصوصی در تأمین زیربنا مشارکت کند و همچنین تغییر ساختارهایی نیز بوجود آید. خدماتی که تحت مالکیت دولت هستند معمولاً در پایینتر از حد قیمتگذاری میشوند و اغلب کشورها نمیتوانند سرمایهگذاریهای عظیم مورد نیاز برای خدمترسانی را تأمین کنند. و درنتیجه کمبودهایی که در مقدار کمی و کیفیت زیربناها بوجود میآید موجب انحراف از مسیر رشد و رفاه میشود. اگرچه خصوصیسازی و تغییر ساختار رقابتی و مقررات نظارتی، عملکرد زیربناها را بهبود میبخشد اما با مشکلاتی هم همراه است. ارتباط بین اصلاح زیربناها و عملکرد مناسب آن، پیچیده است. از مطالعات انجام شده در این زمینه چندین نتیجه میتوان برداشت کرد. اول، اصلاحات به میزان قابل توجهی عملکرد زیربناها را بهبود میبخشد، منجر به افزایش سرمایهگذاریها و بهرهوری میشود، افراد بیشتری از خدمات زیربنایی بهرهمند میشوند و کیفیت خدمات افزایش مییابد، قیمتها متناسب با هزینههای زیربنایی تنظیم میشود و خدمات بیشتر جوابگوی نیازهای شرکتها و مصرفکنندگان هستند. دوم، مقررات نظارتی که مشتمل بر ایجاد سطوح تعرفهای کافی میباشند، به دلیل اینکه شرایطی را برای اصلاح زیربناها فراهم میسازد، مهم هستند. حمایت از منافع سرمایهگذاران و مشتریان به منظور جذب سرمایه خصوصی بلندمدت، بسیار مهم است. زیرا این سرمایه خصوصی برای تأمین خدمات زیربنایی قابل اعتماد و کافی و همچنین فراهم کردن حمایتهای اجتماعی برای اصلاحات، مورد نیاز است. قوانین نظارتی باید حقوق داراییها را مشخص کند، به صورت منطقی تخصیص بدهد و به سرمایهگذاران خصوصی این اطمینان را بدهد که در معرض سوءاستفادههای نهادهای نظارتی قرار نمیگیرند. سوم، برای اینکه خصوصیسازی، منافع اجتماعی وسیعی ایجاد کند، باید صنایع زیربنایی به طور کامل ساختارشان تغییر کند و همچنین باید قادر به رقابت باشند. زمانیکه انحصارات زیربنایی، خصوصیسازی میشوند، منافع آنها بسیار کمتر از زمانی است که در یک فضای رقابتی فعالیت میکنند. اغلب تغییر برخی از موارد ساختاری (مانند درجه ادغام عمودی و افقی) قبل از خصوصیسازی مشکل و پرهزینه است. بین ارزیابیهای علمی و دیدگاههای عمومی تفاوت وجود دارد. در سالهای اخیر شکستهای بخش خصوصی منجر به آشوبهای خیابانی و انتقادات فزاینده به مؤسسات مالی بینالمللی شده است. نگرانیها در مورد پیامدهای توزیعی خصوصیسازی و آزادسازی بازار بخصوص اثرات آنها بر خدمات اساسی مربوط به خانوارهای فقیر و سایر گروههایی که بخش خصوصی انگیزهای برای خدمترسانی به آنها را ندارد، باعث شد که بسیاری از اقتصاددانان به این مقوله توجه بیشتری بکنند. بنابراین به نظر میرسد که به منظور مشخص شدن موفقیت و یا عدم موفقیت اصلاحات زیربنایی از نظر رفاه مطالعات جامعی باید صورت گیرد و همچنین ابزارها و سیاستهای مناسبتری برای ادامه راه در نظر گرفته شود.(Kessides2004) در این قسمت به بررسی راههایی میپردازیم که از طریق آنها اصلاح زیربناها(بخصوص مشارکت بخش خصوص) بر توزیع درآمد اثر میگذارد. دو دیدگاه در این زمینه وجود دارد: دیدگاه اقتصاد کلان و دیدگاه اقتصاد خرد. (Estache,.Fostor and Wodon. 2002) در دیدگاه اقتصاد کلان مطرح شده است که اصلاح زیربناهای اقتصادی از طریق رشد اقتصادی، سطح اشتغال و ترکیب مخارج دولت میتواند بر توزیع درآمد اثر بگذارد.در جدول2 اثرات مثبت و منفی که اصلاح زیربناها بر توزیع درآمد میگذارد بررسی شده است. دیدگاه اقتصاد خرد مشتمل بر دو دسته عوامل میباشد: موارد مربوط به دسترسی و موارد مربوط به فراهمسازی. موارد مربوط به دسترسی در واقع به این مطلب میپردازد که اقشار فقیر که اغلب در مناطق دورافتاده و محلههای فقیرنشین زندگی میکنند به چه میزان به این خدمات زیربنایی دسترسی دارند بنابراین سیاستگذاران باید به سه سوال زیر در این زمینه پاسخ دهند: اقشار فقیر هزینه اولیه مربوط به اشتراک با شبکه را میتوانند فراهم کنند؟ سطح پوشش خدمات در میان خانوارهای فقیر به چه میزان است؟ مشکل دسترسی برای اقشار فقیر عمدتاً از عوامل طرف تقاضا ناشی میشود یا عوامل طرف عرضه؟ جدول2- ارتباط اصلاح زیربناها و توزیع درآمد از دیدگاه کلان
منبع: Estache,.Fostor and Wodon. 2002
پس از انجام اصلاحات و مشارکت بخش خصوصی در تأمین زیربناهای اقتصادی در سطح زندگی و رفاه اقشار فقیر تغییراتی ممکن است حاصل شود که در جدول3 این اثرات و منافع و ریسکهایی را که به اقشار فقیر تحمیل میکند آمده است. در موارد مربوط به فراهمسازی خدمات زیربنایی آنچه اهمیت دارد این است که هزینه استفاده از این خدمات برای اقشار فقیر قابل پرداخت باشد، در واقع میتوان گفت مسئله قیمت این خدمات برای اقشار فقیر یک محدودیت محسوب میشود و زمانی آنها میتوانند این خدمات را برای خود تأمین کنند که هزینه اتصال به شبکه با درآمدشان هماهنگی داشته باشد. یک سیاست اصلاح باید قابلیت فراهمسازی خدمات را از طریق تشویق به کمتر شدن هزینههای خدمات و فراهم کردن یکسرییارانههای مدیریت شده (هرجاکه لازم باشد) ارتقاء دهد. جدول3- ارتباط اصلاح زیربناها و توزیع درآمد از دیدگاه خرد (موارد مربوط به دسترسی به خدمات)
منبع: Estache,.Fostor and Wodon. 2002 سیاستگذاران در مورد قابلیت فراهمسازی باید به سه سؤال اصلی پاسخ دهند: چه تعداد از اقشار فقیر توانایی پرداخت برای خدمات عمومی را دارند؟ چه تعداد از اقشار فقیر حاضرند برای خدمات عمومی پرداخت کنند؟ آیا چرخههای پرداخت اقشار فقیر بابت امکانات رفاهی عمومی با چرخه درآمدشان هماهنگ است؟ در جدول 4 اثراتی که اصلاح زیربناها و مشارکت بخش خصوصی بر توزیع درآمد میگذارد و ریسک و عوامل کاهش آن به اختصار آمده است.
جدول4- ارتباط اصلاح زیربناها و توزیع درآمد از دیدگاه خرد (موارد مربوط به قابلیت فراهمسازی)
منبع: Estache,.Fostor and Wodon. 2002
ارتباط زیربناهای اقتصادی و توزیع درآمد با استفاده از روشهای اقتصاد سنجی در این قسمت این فرضیه آزمون میشود که زیربناهای اقتصادی باعث بهبود توزیع درآمد میشوند. با توجه به این فرضیه، متغیروابسته ضریب جینی که شاخصی است برای توزیع درآمد و متغیرهای مستقل شاخصهای تعداد مشترکین آب خانگی، تعداد تلفنهای مشغول به کار و طول راههای اصلی و همچنین ظرفیت تولید برق به عنوان شاخصهای توضیحدهنده هر یک از بخشهای زیربنایی آب، مخابرات، راه و برق میباشند و همچنین متغیر تولید ناخالص داخلی به عنوان متغیر کنترل وارد مدل شده است. دادهها مربوط به کشور ایران برای دوره زمانی30 سال (85-1355) میباشد. ساختار کلی مدل به صورت y=F(x1,x2,x3,…) میباشد که y متغیر وابسته و x ها متغیرهای توضیحی میباشند و به شرح زیر تعریف میشوند: Log(Gini): بیانگر شاخص توزیع درآمد یعنی ضریب جینی است. Log(GDPF) : تولید ناخالص داخلی به قیمت ثابت سال 1376 Tel : شاخص مربوط به بخش تلفن یعنی تعداد تلفنهای مشغول به کار Road : شاخص مربوط به بخش راه یعنی طول راههای اصلی Water: شاخص مربوط به بخش آب یعنی تعداد مشترکین آب خانگی elec : شاخص مربوط به بخش برق یعنی ظرفیت تولید برق (1)DU : متغیر مجازی مربوط به سال 1370 است. با استفاده از روش حداقل مربعات معمولیOLS به تخمین مدل میپردازیم. اما استفاده از روش برآورد OLS در کارهای تجربی بر این فرض استوار است که متغیرهای سری زمانی مورد استفاده مانا[7] هستند. برای اثبات مانا یا نامانا بودن متغیرهای موجود در مدل از آزمون ریشه واحد استفاده می کنیم. آزمون ریشه واحد آزمون ریشه واحد یکی از معمولترین آزمونهایی است که امروزه برای تشخیص مانایییک فرآیند سری زمانی مورد استفاده قرار می گیرد. برای تعیین مانایی متغیرها از آزمون دیکی– فولر تعمیم یافته ((ADF[8] استفاده میشود. در این آزمون در سطوح 1، 5 و 10 درصد، سه مقدار بحرانی و یک مقدار محاسبه شده توسط آماره آزمون ADF تعیین میشود. اگر قدر مطلق مقدار محاسبه شده از مقدار بحرانی بزرگتر باشد، فرضیه H0 مبنی بر نامانایی رد میشود و سری ماناست. در جدول 7 نتایج بدست آمده برای هر یک از متغیرهای مدل آمده است: با توجه به اینکه کلیه متغیرها در سطح بحرانی 10 درصد و در سطح مانا میباشند پس دیگر لزومی به بررسی تفاضل مرتبه اول وجود ندارد و فرضیه H0 مبنی بر وجود ریشه واحد یعنی نامانا بودن سریهای زمانی رد می شود. (بیدرام1381)
جدول5- آزمون مانایی متغیرهای مدل
منبع: محاسبات محقق
برآورد مدل در این قسمت با استفاده از روش حداقل مربعات معمولی(OLS) مدل را تخمین میزنیم، ضرایب مربوط به هر یک از متغیرها در جدول 6 آمده است. R2 = 0.805053 DW = 2.001249 نتایج بدست آمده از برآورد مدل حاکی از آن است که log (GDPF) تنها متغیر توضیحی است که معنیدار میباشد و سایر متغیرهای توضیحی معنیدار نیستند، این موضوع به این دلیل میباشد که بین متغیرهای مستقل درون معادله مشکل همخطی وجود دارد.
جدول6- برآورد مدل
همخطی[9] اصطلاح همخطی منسوب به "راکنار فریش" است. همخطی در اصل به معنای وجود ارتباط خطی«کامل»[10] یا «دقیق»[11] بین همه یا بعضی از متغیرهای توضیحی مدل رگرسیون میباشد. برای رگرسیون k متغیره با متغیرهای توضیحی xk،...،x2،x1 گفته میشود که ارتباط خطی دقیق وجود دارد، اگر شرط زیر برقرار باشد:
که در آن مقادیر ثابتی هستند که همه آنها به طور همزمان صفر نیستند. اما اصطلاح همخطی در مفهومی کلی، هم شامل همخطی کامل و همخطی ناقص میشود یعنی :
که در آن ui جزءِ خطای آماری است. نتایج عملی همخطی به قرار زیر است: بزرگی واریانس و کوواریانس تخمینزنهایOLS فواصل اعتماد عریضتر نسبتهای غیر معنادار t R2 بالا اما تعداد اندک نسبتهای معنادار حساسیت تخمینزنهایOLS و خطای معیار آنها نسبت به تغییرات اندک در دادهها با مطالعه ماهیت و نتایج همخطی، طبیعی است که بپرسیم: چگونه باید دانست که در هر حالت مفروض و بخصوص در مدلهایی که شامل بیش از دو متغیر توضیحی هستند، همخطی وجود دارد؟ از آنجایی که همخطی الزاماً پدیدة نمونهای است، لذا به علت پدید آمدن دادههای غیر تجربی بسیار در اغلب علوم اجتماعی روش واحدی برای کشف همخطی و یا اندازهگیری شدت آن نداریم. اما آنچه که داریم مجموعه قواعد تجربی مشابهی است که بعضی منسجم و برخی نامسجماند حال بعضی از این قواعد را در نظر میگیریم: 1- R2 بالا اما تعداد کم نسبتهایt معنیدار 2- همبستگی حاد دو بدو بین متغیرهای توضیحی 3- دترمفیان نزدیک به صفر باشد. 4- باشد. Rxk، جذر ضریب تعیین زمانی است که یک متغیر توضیحی را بر روی سایر متغیرهای توضیحی برازش میکنیم. Ry، جذر ضریب تعیین برای مدل اصلی است. 5- علامت غلط ضرایب (مثبت به جای منها) و مقدار غیر معقول ضرایب (خیلی بزرگ یا خیلی کوچک) برای رفع مشکل همخطی میتوان اقدامات زیر را انجام داد: ترکیب داده های مقطعی و سری زمانی حذف متغیری که باعث همخطی شده است تبدیل متغیرها (به جای سطح، از اولین تفاضل استفاده شود) استفاده از دادههای جدید و اضافی استفاده از رگرسیون Rigide استفاده از لگاریتم متغیرها (گجراتی1385)
تشخیص همخطی مدل همانطور که در قسمت قبل گفته شد یکی از راههای تشخیص وجود مشکل همخطی بین متغیرهای توضیحی، مشاهده همبستگی بین آنها میباشد که در جدول 7 ماتریس همبستگی بین متغیرهای توضیحی آمده است.
جدول7- ماتریس همبستگی بین متغیرها
مآخذ: محاسبات محقق آنچه مسلم است این است که همخطی شدیدی بین متغیرهای توضیحی درون معادله وجود دارد. با استفاده از نمودار 1 میتوان به رابطه معکوس هر یک از متغیرهای توضیحی و متغیر وابسته پی برد.
نمودار1- رابطه ضریب جینی و سایر متغیرهای توضیحی
پس از شناسایی مشکل همخطی به منظور رفع این مشکل ابتدا متغیرهایی که باعث بوجود آمدن این مشکل میشود را حذف میکنیم و از لگاریتم متغیرها و اولین تفاضل استفاده میکنیم. نتایج برآورد به قرار زیر است:
جدول8- برآورد مدل پس از رفع همخطی
منبع: محاسبات محقق
Log(Gini)=0.092239-Log(GDPF)-9.43E06D(ELEC)0.928010+Gini(-1) 0.072625-DU(-1) (0.014787)(0.352861)(06E5.77)(0.014787) 1.95 = DW 0.63 = R2
نتایج تحقیق در دهه های اخیر، کشورهای در حال توسعه سرمایه گذاریهای زیادی را در بخشهای زیربنایی انجام دادهاند تا به منافع چشمگیر حاصل از توسعه دسترسی خانوارها و تولید کنندگان به خدماتی مانند آب سالم، خدمات بهداشتی، انرژی برق، ارتباطات و حمل و نقل، دست یابند. سرمایه گذاری و توسعه بخشهای زیربنایی به منظور گسترش منافع حاصل از خدمات بخصوص برای افرادی که در مناطق روستایی زندگی می کنند و اقشار فقیر، نیاز است. اما آنچه که از تحقیقات اخیر که عموماً مربوط به کشورهای آمریکای لاتین بوده است، بر میآید حاکی از آن است که اول، در توسعه زیربناها، شکاف قابل توجهی بین کشورهای صنعتی و کشورهای در حال توسعه وجود دارد. دوم، افزایش در مقدار و کیفیت زیربناها به طور معنی داری با توزیع برابر درآمد در ارتباط است. در واقع حجم زیربناها همبستگی منفی با ضریب جینی دارد تا شاخصهای کمی زیربناها. سوم، در کشورهای صنعتی، همبستگی بین حجم زیربناها و نابرابری درآمد کمتر معنی دار است در حالیکه همبستگی بین کیفیت زیربناها و نابرابری درآمد منفی و معنی دار است. برای این کشورها، به نظر می رسد که افزایش کیفیت زیربناها در کاهش نابرابری درآمد مهمتر است تا افزایش کمیت یا حجم زیربناها. چهارم، در کشورهای در حال توسعه، افزایش هم در کیفیت و هم در مقدار (حجم) زیربناها به طور معنی داری باعث کاهش نابرابری درآمد می شود. با بررسی چند بخش زیربنایی اقتصادی، افزایش امکانات به طور کلی به ویژه در سالهای پس از جنگ مشاهده میشود. ولی اگر از دید کیفی و از نگاه درونزایی تولید اقتصادی و همچنین شرایط زندگی طبقات کم درآمد جامعه به رشد امکانات مزبور توجه شود، کار ناشده بسیاری هنوز در پیش است. الگوی توسعه اقتصادی برونزای ایران که از گذشته بر پایه درآمد نفت و تأمین نیازها از خارج و عمدتاً توجه به مصرف شکل گرفت، بدلیل دگرگونی های ساختاری بسیار، گرایش به تداوم وضع دارد. گسترش امکانات زیربنایی اقتصادی می تواند با کمترین تأثیر بر امکانات واقعی تولیدی داخلی و رشد آن انجام گیرد و بر طبقات کم درآمد جامعه کمترین تأثیر را دارد. همه این امکانات عمدتاً بر پایه ارز نفتی، بدهی خارجی و افزایش شدید قیمتها و یا برداشت از درآمد واقعی صاحبان درآمد ثابت از جمله مزد و حقوق بگیران انجام می گیرد. در چنین شرایطی است که دستاوردها، هر چند مهم و قابل توجه باشند، مایه خرسندی زیادی نیستند. نتایج حاصل از برآورد مدل حاکی از آن است که زیربنای بخش برق رابطه منفی و معنیداری با نابرابری درآمد دارد. با توجه به اینکه آماره دوربین– واتسن (DW) حدود 95/1 است و نزدیک به 2 می باشد پس بین جملات اخلال خود همبستگی وجود ندارد و همچنین ضریب تعیینR2، حدود 64/0 است که بیانگر آن است که متغیرهای توضیحی درون معادله، حدود 64 درصد از تغییرات متغیر وابسته را توضیح می دهند.
پیشنهادات 1- مسئله نابرابری درآمد از ابعاد گوناگون همواره مورد بررسی قرار گرفته است اما از بعد اقتصادی و دستیابی به فرصتهای اقتصادی باید گفت که توجه به وضعیت زیربناها به میزان زیادی می تواند در بهبود وضعیت نابرابری مؤثر باشد. 2- به نظر می رسد که زیربناهای اقتصادی چه به لحاظ کمی و چه به لحاظ کیفی کافی نیستند، بنابراین برای گذار از وضعیت فعلی وابستگی شدید سرمایه گذاری های زیربنایی به بخش عمومی به ایجاد نظام فعالتر بخش خصوصی در آینده، هنوز راه زیاد و مراحل متعددی در پیش است که باید پیموده شود از جمله این موارد اصلاح و گسترش بازارهای مالی ، جذب سرمایه های داخلی و اجرای برنامه خصوصی سازی است. 3- با توجه به آثار اصلاح(بخصوص مشارکت بخش خصوصی)بر خانوارهای کمدرآمد، خصوصیسازی باید با تجدید ساختار و وضع مقررات نظارتی کارا همراه باشد.
تحقیقات آتی 1- در دهههای اخیر به موضوع زیربناهای اقتصادی توجه خاصی شده است. بنابراین اثر زیربناهای اقتصادی بر رشد اقتصادی و کاهش فقر را میتوان در تحقیقات آتی بررسی کرد. 2- با توجه به عملکرد ضعیف دولت در تأمین خدمات زیربنایی، تشویق بخش خصوصی برای مشارکت در تأمین این خدمات به نظر ضروری میرسد . بنابراین پرداختن به مسئله اصلاح و بررسی اثرات آن بر عملکرد اقتصاد را میتوان در تحقیقات آتی بررسی کرد. 3- بررسی وضعیت خدمات زیربنایی در سطح استان و همچنین اثر این خدمات بر بهبود نابرابری درآمد در بین استانهای مختلف در کشور را میتوان در تحقیقات آتی بررسی کرد.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
منابع - بیدرام،رسول؛ Eviews همگام با اقتصاد سنجی، چاپ اول، منشور بهرهوری، تهران، 1381 - سالنامه آماری؛ مرکز آمار ایران؛ سالهای مختلف - سالنامه حملونقل جادهای؛ سازمان راهداری و حملونقل جادهای؛ سالهای مختلف - گجراتی، دامودار؛ مبانی اقتصاد سنجی؛ ترجمه حمید ابریشمی؛ جلد دوم، چاپ پنجم، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1385 - گزارش صنعت برق؛ وزارت نیرو؛ سالهای مختلف - گزارش عملکرد 25 ساله وزارت نیرو؛ وزارت نیرو
- Agenor, Pierre-Richard and Blanca Moreno-Dodson. 2006. Public Infrastructure and Growth: New Channels and Policy Implications. World Bank Policy Research Working Paper 4064. November - Calderon, Cesar and luis Serven. 2003. Macroeconomic Dimensions of Infrastructure in Latin America. October - Estache, A., V.Fostor, and Q. Wodon. 2002. Accounting for Poverty in Infrastructure Reform-Learning from Latin America’s Experince. Washington, D.C: World Bank Institute - Estache, A., V.Fostor, and Q. Wodon. 2002. Making Infrstructure Reform in latin America-Work for the Poor - Kessides, Ioaninis.2004 Reforming Infrastructure-Privatization, Regulation and Competition. World Bank Policy Research Report - World Bank Report, 1994. World Development Report: Washington, Dc: The World Bank. - World Bank Report, 2006. World Development Report:World Bank and Oxford University
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,906 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 455 |