تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,801,151 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,815 |
بررسی تأثیر مقررات کسب و کار و سرمایهگذاری مستقیم خارجی بر رشد اقتصادی در کشورهای G77 | ||
اقتصاد مالی | ||
مقاله 4، دوره 6، شماره 21، اسفند 1391، صفحه 83-112 اصل مقاله (337.2 K) | ||
چکیده | ||
سرمایه بهعنوان یکی از پیشنیازهای رشد اقتصادی است. یکی از راههای تأمین سرمایه جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی میباشد. جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی نیازمند محیطی امن برای فضای کسبوکار میباشد زیرا بازگشت سرمایه و بازدهی سرمایه را امکانپذیر میکند. برای داشتن محیطی امن نیازمند قوانین و مقررات درست برای کسبوکار میباشیم. در این پژوهش سعی شده رابطه بین سرمایهگذاری مستقیم خارجی، مقررات کسبوکار و رشد اقتصادی در طی سالهای 2004 تا 2010 مورد بررسی قرار گیرد. این مطالعه با استفاده از مدل پانل دیتا صورت گرفته است. نمونه آماری استفاده شده در این پژوهش، شامل 19 کشور منتخب از کشورهای G77 میباشد. نتایج بدست آمده نشان میدهد که میزان سرمایهگذاری مستقیم خارجی در کشورهایG77 با دو دوره تأخیر بر رشد اقتصادی تأثیری مثبت و معناداری دارد. همچنین حاکمیت قوانین با یک دوره تأخیر تأثیر مثبت و معناداری بر رشد اقتصادی دارد. Abstract Capital is regarded as an prerequisites of economic growth . One way of supplying capital is attracting direct foreign investment.Attractingforeign direct investmentrequiressafe environment for business , because return on investment and its efficiency become possible. To have a secure environment requires the right etiquette for business . This research investigates relationship between direct foreign investment, business rules and economic growth over the years - 2004 to 2010 . This study is performed by using Panel Data model. Statical sample of this research consists of19 countrieselectedfromtheG77countries . The results show that, First the impact of amount of foreign direct investment on economic growth in G77 countries is positive and significant with two period delay Second,the impact of rule of law on economic growth is significant and positive with one period delay | ||
کلیدواژهها | ||
واژگان کلیدی: سرمایهگذاری مستقیم خارجی؛ حاکمیت قوانین؛ فضای کسب و کار؛ رشد اقتصادی؛ پانل دیتا طبقه بندی JEL :C23؛ F21؛ K23؛ M21 | ||
اصل مقاله | ||
بررسی تأثیر مقررات کسب و کار و سرمایهگذاری مستقیم خارجی بر رشد اقتصادی در کشورهای G77
دکتر مرجان دامن کشیده[1] سعید خدابخشزاده[2]
چکیده سرمایه بهعنوان یکی از پیشنیازهای رشد اقتصادی است. یکی از راههای تأمین سرمایه جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی میباشد. جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی نیازمند محیطی امن برای فضای کسبوکار میباشد زیرا بازگشت سرمایه و بازدهی سرمایه را امکانپذیر میکند. برای داشتن محیطی امن نیازمند قوانین و مقررات درست برای کسبوکار میباشیم. در این پژوهش سعی شده رابطه بین سرمایهگذاری مستقیم خارجی، مقررات کسبوکار و رشد اقتصادی در طی سالهای 2004 تا 2010 مورد بررسی قرار گیرد. این مطالعه با استفاده از مدل پانل دیتا صورت گرفته است. نمونه آماری استفاده شده در این پژوهش، شامل 19 کشور منتخب از کشورهای G77 میباشد. نتایج بدست آمده نشان میدهد که میزان سرمایهگذاری مستقیم خارجی در کشورهایG77 با دو دوره تأخیر بر رشد اقتصادی تأثیری مثبت و معناداری دارد. همچنین حاکمیت قوانین با یک دوره تأخیر تأثیر مثبت و معناداری بر رشد اقتصادی دارد.
واژگان کلیدی: سرمایهگذاری مستقیم خارجی، حاکمیت قوانین، فضای کسب و کار، رشد اقتصادی، پانل دیتا طبقه بندی JEL:C23،F21،K23،M21
1. مقدمه در دهه 90 میلادی، اهمیت «فضای کسبوکار» بهعنوان حلقه ارتباطی فضای خرد و کلان اقتصادی در ادبیات اقتصادی مطرح شد. آنچه مسلم است اصلاح مقررات کسبوکار و بهبود شاخصهای مزبور در عرصه جهانی نه تنها گامی مثبت و اساسی در جهت تقویت جنبه مشارکت بخش خصوصی در عرصه اقتصاد و ارتقاء و تسهیل ورود فناوری به کشور است. مادامیکه فضای کسبوکار بهبود نیابد بهبود عملکرد بنگاهها و به طور کلی رشد بخش خصوصی امکانپذیر نیست کاهش رقابتپذیری بنگاهها و گسترش بخش غیررسمی از پیامدهای محیط نامناسب کسبوکار است. گسترش بخش غیررسمی اقتصاد، برای دولت به مفهوم کاهش درآمد مالیاتی، برای فعالان اقتصادی غیررسمی به معنی محروم ماندن از منابع تامین مالی رسمی و برای بنگاههای رسمی به مفهوم قرار گرفتن در رقابت ناسالم با فعالان غیررسمی است. اهمیت سهولت مقررات کسبوکار به ویژه برای بنگاههای کوچک و متوسط (SMEs) به حدی است که کشورهایی چون کره جنوبی، چین، مالزی و روسیه برای بهبود شرایط اقتصادی اصلاح این قوانین را در شمار برنامههای خود قرار دادهاند. اهداف اصلی این مقاله بررسی تاثیر مقررات کسبوکار بر رشد اقتصادی و بررسی تاثیر سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) بر رشد اقتصادی در کشورهای منتخب G77شامل الجزایر، آرژانتین، بنگلادش، کلمبیا، دومینیکن، مصر، هند، اندونزی، ایران، مراکش، پاکستان، پرو، عربستان، تایلند، تونس، اوروگوئه، ونزوئلا، ویتنام، سنگاپور میباشد. زیرا از همگنی در میزان رتبه بندی در فضای کسبوکار و میزان حاکمیت قوانین در یک سطح برخودار میباشند. بهطوری بر اساس گزارش سال 2010 انجمن اقتصادانان برجسته رتبه این دسته از کشورهای در فضای کسبوکار بین 42/5 تا 96/3 میباشد. به همین منظور سعی بر این شده تا در این مقاله به این سوال پاسخ داده شود. میزان حاکمیت قوانین و سرمایهگذاری مستقیم خارجی چگونه موجب رشد اقتصادی میشود؟ بر این اساس فرضیههای زیر برای این مقاله مد نظر میباشد: 1- آیا میزان حاکمیت قوانین در کشورهای منتخب G77 مثبت و معنیداری دارد. 2- میزان سرمایهگذاری مستقیم خارجی و میزان سخت بودن مقررات کسبوکار در کشورهای منتخبG77 بر میزان رشد اقتصادی آیا اثری مثبت و معنیداری دارد. به این منظور سعی شده به بررسی سوال و فرضیات تحقیق از روش پانل دیتا پرداخته شود .
2. مبانی نظری در اقتصاد کلاسیک و تعابیر ساده، رشد اقتصادی عبارت است از افزایش تولید یک کشور در یک سال خاص در مقایسه با مقدار آن در سال پایه (فیشر[3]1990). مایکل تودارو رشد اقتصادی را فرایند پایداری میداند که در اثر آن ظرفیت تولید اقتصادی در طی زمان افزایش مییابد و سبب افزایش سطح درآمد ملی میشود. اما از نظر کوزنتس رشد اقتصادی مفهوم دقیقتری دارد و عبارت است از: افزایش بلندمدت ظرفیت تولیدی به منظور عرضهی هر چه متنوعتر کالاهای اقتصادی به مردم (محمدزاده، ص 77 ). برای افزایش رشد و توسعه اقتصادی باید شرایط مورد نیاز برای این امر تحقق یابد. میتوان شرایط محیطی مورد نیاز برای افزایش تولید و گسترش کسبوکار را به فضای کسبوکار تعریف کرد. بهعبارت دیگر، فضای کسبوکار متغیرهای موثر بر کسبوکار بنگاههای اقتصادی است که خارج از تسلط و قدرت آن بنگاهها است ولی بر نتیجه تلاش آنها بسیار موثر است. همچنین انباشت سرمایه بهعنوان یکی از پیشنیازهای اساسی در فرایند رشد اقتصادی است که میتواند از منابع داخلی یا خارجی تامین گردد. منابع مالی خارجی به عنوان مکملی برای پسانداز داخلی میباشد. از مهمترین راههای ورود منابع مالی خارجی سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI)[4] است. فواید سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) شامل جذب سرمایه، تکنولوژی روز، دانش جدید، بالابردن توانایی مدیریت، افزایش اشتغال، بهبود تراز پرداختها و افزایش قدرت رقابت است. براساس مطالعات، سرمایهگذاری مستقیم خارجی تابع عوامل زیادی از قبیل نرخ بازگشت سرمایه، باز بودن اقتصاد، زیرساختها، رشد اقتصادی، سرمایهگذاری داخلی، منابع طبیعی، سرمایه انسانی، تورم، نرخ ارز، بدهی خارجی، وضع مالی دولت و اندازه بازار میباشد. یکی از موارد بسیار موثر بر سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) وضعیت مقررات و میزان حاکمیت قوانین در کشورهای میزبان سرمایهگذاری میباشد. مقررات بهطور نسبی میتواند بهصورت مانعی برای ورود سرمایهگذاران به عرصه تولید باشد. مانعی که هم میتواند بر سر راه سرمایهگذاران داخلی و هم سرمایهگذاران خارجی (بهصورت شدیدتر) باشد. مثلا اگر مالکیت خارجیان بر داراییهای داخل کشور ممنوع باشد، دیگر انگیزهای برای سرمایهگذاری آنان باقی نمیماند. اتخاذ قوانین باثبات و کاهش قوانین دستوپا گیر بهمنظور ورود و خروج به کسبوکار باعث خواهد شد که تعداد سرمایهگذاران خارجی وارد شده به اقتصاد میزبان بیشتر شده و اثرات مثبتی بر رشد اقتصادی میزبان بگذارد. اصولاً بنگاههای خارجی که تحت عنوان سرمایهگذاری مستقیم خارجی در اقتصاد کشور میزبان راهاندازی میشوند بهطور نسبی از فناوری پیشرفتهتر و روشهای مدیریتی نوین و ..... نسبت به بنگاههای داخلی در فرآیند تولید بهرهمند میباشند و با افزایش سهم بنگاههای خارجی در اقتصاد میزبان و تعامل سازنده میان بنگاههای داخلی و خارجی اثرات مثبتی بر مهارت نیرویکار، ساختار بازار، سطح دستمزدها و .... دارد که در نهایت منجر به بهبود تولید در کشور میزبان و رشد اقتصادی آن کشور میشود (ولینیا،1390، صص44،45). هزینههای مقررات به دو صورت پولی و زمانی میباشد. هزینههای مالی، هزینههایی است که در انجام فرایند سرمایهگذاری و یا در طول بهرهبرداری از سرمایهگذاری، به عواملی غیر از عوامل تولید باید پرداخت گردد مانند هزینههایی که برای ثبت شرکت باید پرداخت گردد و یا هزینههایی که براساس قانون باید به عوامل تولید بیشتر از هزینه مستقیم تولید پرداخت گردد مانند هزینههایی که براساس قانون کار باید به صورت حق مسکن و ... پرداخت گردد. هزینههای زمانی هم، هزینههایی است که به سرمایهگذاران، به دلیل از دست دادن زمان تحمیل میشود. بعضی از اثرات منفی بالا بودن مقررات در فضای کسبوکار را میتوان این گونه بر شمرد: - بزرگ شدن بخش غیررسمی اقتصاد و ایجاد بازار سیاه که به خاطر فرار از هزینههای ناشی ازمقررات یا گریز از مراحل پر پیچوخم مقررات، بهوجود میآید. - کاهش سرمایهگذاری در اقتصاد و به تبع آن بالا رفتن میزان بیکاری در کشور و کاهش رشد اقتصادی کشور. گزارش فضای کسبوکار[5] به کنکاش درخصوص چارچوب بهبود مقررات فضای کسبوکار و شناسایی چالشهای موجود جهت ارتقا وضعیت کسبوکار میپردازد. اولین گزارش فضای کسبوکار در سال 2003 در قالب 5 شاخص و در مورد 133 کشور تهیه شد، که در حال حاضر تعدادش به 11 شاخص رسیده و تعداد کشورهای مورد بررسی به 183 کشور ارتقا یافته است. در گزارش2010 شاخصهای کمی مربوط به مقررات کسبوکار و حمایت از حقوق مالکیت بهشرح ذیل در میان کشورهای جهان مورد مقایسه قرار گرفته است: ١- شروع کسب و کار (فرآیند ثبت شرکت)[6] ٢- اخذ مجوزها (مجموعه اقدامات اخذ تاسیس مجوز تا راهاندازی یک کارگاه را شامل میشود)[7] ٣- استخدام و اخراج نیرویکار (قوانین بازار کار)[8] ٤- ثبت مالکیت (فرآیند لازم جهت ثبت دارایی در دفتر اسناد رسمی میباشد)[9] ٥- اخذ اعتبار[10] ٦- حمایت قضایی از سهامداران جزء[11] ٧- پرداخت مالیات[12] ٨- تجارت فرامرزی[13] ٩- انحلال یک فعالیت[14] ١٠- الزام آور بودن قراردادها[15] درگزارش مزبور، بانک جهانی با استناد به ١٠ شاخص فوق، رتبه شاخص فضای کسبوکار را محاسبه و به صورت مقایسهای برای تمامی کشورهای مورد بررسی گزارش میدهد. براساس شاخصهای بالا بعضی از قوانینی که بر فضای کسبوکار و ورود به آن تاثیر میگذارد میتوان به قانون کار، قانون بیکاری، قانون تامین اجتماعی، قانون مالیات، قوانین مربوط به مالکیت، قانون ورشکستگی و قانون تجارت اشاره نمود. این فراوانی قوانین به صورت موانعی بر سر راه ورود بخش خصوصی به فضای تولید کشور است که میتوان با حذف یا اصلاح برخی از این قوانین، راه را برای سرمایهگذاری، سرمایهگذاران داخلی و خارجی هموار کرد. اصلاح قوانین موجود باید سه ویژگی مهم را دربرگیرد. اول اینکه تعداد مراحل قانونی انجام یک فعالیت تا حد امکان کاهش یابد. در مرحله بعد باید هزینههای ناشی از ایجاد قانون تا حد ممکن کاهش یابد و مهمتر از همه مدت زمان اجرای یک فرایند قانونی کاهش یابد. یک بنگاه برای کسب و حفظ مزیت رقابتی همواره باید نسبت به تغییرات فضای کسبوکار هوشیار بوده و آن را رصد کند تا بتواند استراتژیهای خود را بهدرستی تغییر داده و در صورت لزوم برنامهریزی جدید انجام دهد و در این راستا روشهایی برای بررسی فضای کسبوکار توسط بنگاه وجود دارد. در تعریفی که یکی از کمیتههای OECD در راهنمایی در زمینه بهبود فضای کسبوکار انتشار داده است فضای کسبوکار را مجموعه از سیاستها، شرایط حقوقی، نهادی و مقرراتی تعریف کرده است که بر فعالیتهای کسبوکار حاکم است. برای ارزیابی محیط کسب و کار، سازمانهای بینالمللی مختلف به طراحی شاخصهایی پرداختند که این شاخصها بر تصمیمگیری سرمایهگذاران و فعالان اقتصادی بینالمللی تاثیرگذار است. اصلیترین شاخصهای بررسی فضای کسبوکار شامل: انجام کسبوکار، فضای کسبوکار، رتبه بندی ریسک سیاسی، شاخص آزادی اقتصادی، عکس فوری فضای کسبوکار، شاخص طراحی شده توسط شرکت نوسازی صنایع ایران، شاخص فساد، شاخص بیثباتی، شاخص آسیبپذیری، نماگرهای احساس اقتصادی میباشد که هر کدام از شاخصهای فضای کسبوکار دارای زیر شاخصهایی میباشد. انجام کسبوکار: پروژه بررسی سهولت فضای کسبوکار در کشورهای جهان در سال 2004 در بانک جهانی کلید خورد موسسه مالی بینالمللی (IFC) بهعنوان مجری این پروژه نقش بازوی توسعه بخش خصوصی را برای بانک جهانی ایفا میکند و بهدلیل اعتبار بالایی که آمارهای اعلام شده توسط این موسسه برای سرمایهگذاران دارد، کسب جایگاه مناسب در رتبهبندیهای این موسسه، از اهمیت راهبردی و فوق العادهای برخوردار است، ضمن اینکه رتبهبندیها و آمارهای اعلام شده از سوی این موسسه، برای سرمایهگذاران خارجی راهنمایی مطمئن برای انتخاب کشور میزان تلقی میشود. شاخص فضای کسبوکار: این شاخص اولین بار در سال 2001 توسط واحد اطلاعات اقتصادی[16] (EIU) که تحت نظارت نشریه اکونومیست[17] لندن فعالیت میکند منتشر شد. این شاخص تاکید زیادی بر ریسک اقتصادی و اجتماعی فعالیتهای تجاری داشته و به پیش بینی شرایط آینده کشورها میپردازد. ده فاکتور اصلی این شاخص عبارتند از : محیط سیاسی، محیط اقتصاد کلان، فرصتهای بازار، سیاستهای معطوف به تجارت آزاد و رقابت، سیاستهای معطوف به سرمایهگذاری خارجی ، تجارت خارجی و رژیم نرخ ارز، بازارهای مالی مالیاتها، بازار کار، زیرساختها. هر کدام از این ده فاکتور اصلی دارای زیرمجموعههایی است که میانگین آنها تعیینکننده امتیاز این فاکتورها میباشد و در مجموع 70 شاخص در محاسبه این شاخص ترکیبی استفاده میشود که 50 درصد اطلاعات آنها از آمارهای رسمی کشورها و 50 درصد نیز براساس مطالعات پیمایشی این سازمان تهیه میگردد. نمره این شاخص بین صفر تا ده میباشد که هر چه امتیاز یک کشور بیشتر باشد نشاندهنده کیفیت بیشتر محیط کسبوکار آن کشور میباشد. این شاخص برای 82 کشور جهان تعریف میگردد. در ادامه جدول بدترین و بهترین کشورها از نظر شاخص محیط کسبوکار اکونومیست آمده است. شاخص رتبهبندی ریسک سیاسی: این شاخص توسط سازمان راهنمای بینالمللی ریسک کشور[18] تهیه میگردد و هدف آن فراهمکردن ابزاری برای ارزیابی ثبات سیاسی کشورها و مقایسه میان آنها است. این شاخص ترکیبی، از 12 جزء تشکیل شده است که عبارتند از: شرایط سرمایهگذاری، فساد، قانون و نظم، کیفیت بوروکراسی، ثبات دولتها، شرایط اقتصادی اجتماعی، اختلافات داخلی، اختلافات خارجی، نفوذ نظامی، تنشهای قومی، تنشهای مذهبی، پاسخگویی دموکراتیک شاخص آزادی اقتصادی: این شاخص عدم وجود اجبار یا محدودیت دولت بیش از حد نیاز را بر روی تولید، توزیع و یا مصرف کالاها و خدمات را بررسی میکند. این شاخص توسط بنیاد هریتیج[19] تدوین میگردد. در این شاخص 50 متغیر اقتصادی مستقل را مورد مطالعه قرار میدهند. این متغیرها در ده دسته اصلی قرار میگیرند که این دستهها عبارتند از: سیاست تجاری، بار مالی دولت، دخالت دولت در اقتصاد، سیاست پولی، جریان های سرمایه و سرمایهگذاری خارجی، بانکداری و تامین مالی، دستمزدها، قیمتها، حقوق مالکیت معنوی، مقررات و فعالیت بازارهای غیر رسمی شاخص تصویر لحظهای فضای کسبوکار: این شاخص تلاش دارد تا عکسی فوری از فضای کسبوکار کشورها را نشان دهد و بخشهای اولویتدار برای اصلاح را شناسایی کند. این شاخص با استفاده از اطلاعات منابع مختلف و ارائه یک نمودار راداری، مطالعات مختلف محیط کسبوکار در مورد یک کشور را خلاصه میکند. هشت نماگر در تدوین این شاخص استفاده میگردد که عبارتند از: شاخص آزادی اقتصادی بنیاد هریتیچ، رتبه بندی ریسک سیاسی (از شاخص راهنمای بینالملی ریسک کشور)، رتبه بندی اعتبار کشور(موسسه سرمایهگذاری نهادی[20])، شاخص فضای کسبوکار (واحد اطلاعات اقتصادی نشریه اکونومیست)، شاخص کیفیت مقررات[21] (از شاخصهای حکمرانی گروه بانک جهانی[22])، شاخص کنترل فساد[23] (از شاخصهای حکمرانی گروه بانک جهانی)، رتبهبندی کیفیت فضای کسبوکار ملی (از گزارش رقابتپذیری جهانی مجمع جهانی اقتصاد)، رتبه انجام کسبوکار[24](گزارش انجام کسبوکار گروه بانک جهانی) در شاخص عکس فوری فضای کسبوکار از نمودار راداری برای مقایسه وضعیت هشت نماگر فوق در مقایسه با الف. کشورهای منطقه. ب. کشورهای هم طبقه درآمدی استفاده میشود. در این نمودار عدد هر نماگر بین صفر تا یک میباشد که عدد صفر نشاندهنده بدترین وضعیت و حداقل آن شاخص در میان کشورهای منطقه یا طبقه درآمدی است و عدد یک نشان دهنده بهترین موقعیت در میان کشورهای منطقه یا گروه درآمدی میباشد. به عنوان مثال نمودار راداری ایران در سال 2009 به صورت زیر می باشد: شاخص طراحی شده توسط شرکت نوسازی صنایع ایران: در سال 1384 شرکت نوسازی صنایع ایران گزارشی با عنوان«محاسبه و ارزیابی فضای کسبوکارکشور در مقایسه با 70 کشور جهان» تهیه کرد که در آن با بررسی و الهام از شاخصهای فضای کسبوکار به طراحی مدلی برای ارزیابی فضای کسبوکار کشور و جهان پرداخته است. این شاخص فضای کسبوکار را براساس ده محور زیر مورد بررسی قرار داده است: سلامت وگستردگی بازارهای مالی، محیط اقتصاد کلان، میزان باز بودن اقتصاد، بزرگی و کارایی دولت، زیربناهای فیزیکی، انعطافپذیری نیرویکار، فناوری ارتباطات و اطلاعات، زیربنای علمی و فناوری، محیط سیاسی _ اجتماعی، انحصار و رقابت. هر کدام از این محورها دارای شاخصهایی است که در مجموع 150 متغیر مورد بررسی قرار میگیرد. اطلاعات خارجی براساس آمارهای رسمی بینالمللی و پیمایشهای بینالمللی و پیمایش داخلی نیز با نظرسنجی از صنایع کشور صورت میگیرد. شاخص فساد: فساد اقتصادی را نقص قوانین موجود برای تامین منافع و سود شخصی تعریف میکنند. رواج فساد یکی از موانع توسعه اقتصادی و موجب ناکارآمدی سیاستهای دولت است. فساد باعث میگردد تا فعالیتهای اقتصادی از شکل مولد به سمت رانتها و فعالیتهای زیرزمینی و غیرمولد سوق پیدا کند. یکی از شاخصهایی که در زمینه فساد اقتصادی ارزیابی میشود، شاخص درک یا تصور از فساد[25](CPI) است. در این شاخص، میزان پرداخت و دریافت رشوه، میزان ارتکاب اختلاس و جرائم مشابه از سوی مقامات سیاسی و اداری مورد ارزیابی قرار میگیرد. این شاخص در مقیاس صفر تا ده میباشد و براین اساس نمره 10 به کشوری مربوط میشود که هیچ گونه فسادی در آن وجود ندارد و نمره صفر مربوط به کشوری است که دارای بالاترین میزان فساد است. این شاخص توسط سازمان شفافیت جهانی[26]، از سال 1995 تاکنون تدوین میشود. این شاخص در سال 2010 برای 178 کشور ارائه شده است. همانطور که از عنوان این شاخص بر میآید این شاخص مبتنی بر ذهنیت و تصور افراد از فساد است و این تصورات میتواند با واقعیتهای مربوط به فساد متفاوت باشد. شاخص بیثباتی: بیثباتی اقتصادی به عنوان مقیاسی از شدت و نوع شوکها و بحرانهای به وقوع پیوسته در اقتصاد تعریف میشود و بالاتر بودن بحرانهای اقتصادی نشاندهنده بیثباتی بیشتر و فضای نامساعدتر اقتصادی میباشد. بیثباتی در دو شکل ظهور میکند بیثباتی قیمت و بیثباتی ستاده. بیثباتی قیمتی بیانکننده بیثباتی در سطح عمومی قیمتها است و بیثباتی ستاده نشاندهنده تغییرات و نوسانات مقادیر تولید جامعه میباشد. شاخص آسیبپذیری: آسیبپذیری اقتصادی یک ویژگی ساختاری میباشد که احتمال مواجهه یک اقتصاد با بحران یا شوکهای اقتصادی را نشان میدهد. این آسیبپذیری میتواند ناشی از ویژگیهای جغرافیایی (نظیر آسیبپذیری نسبت به زلزله)، سیاسی، اجتماعی و یا اقتصادی باشد. شاخص آسیبپذیری احتمال وقوع یک بحران در اقتصاد را اندازهگیری میکند. برخلاف بیثباتی اقتصادی که مقادیر بالفعل را اندازهگیری میکند، آسیبپذیری اقتصادی مقادیر بالقوه را در نظر میگیرد. نماگرهای احساس اقتصادی: نماگرهای احساس اقتصادی یک مجموعه استاندارد از نماگرها و شاخصها است که توسط کمیسیون اروپایی و براساس دادههای کیفی از نظرسنجیهایی محاسبه میشود که از تمایل مصرفکننده و تمایل کسبوکار به دست میآید. نماگرها و شاخصهای تشکیلدهنده نماگرهای احساس اقتصادی کمیسیون اروپایی عبارتند از: نماگر اعتماد صنعتی (ICI)، نماگر اعتماد ساخت و ساز (CCI)، نماگر اعتماد مصرفکننده (CSCI)، شاخص قیمت سهام (SPI) . سرمایهگذاری خارجی: سرمایهگذاری خارجی به انتقال وجوه یا مواد از یک کشور به کشور دیگر جهت استفاده در تاسیس یک بنگاه اقتصادی در کشور اخیر به ازاء مشارکت مستقیم و غیرمستقیم در عواید آن» (رنیلد، 1985، ص 246)، معمولاً به هر سرمایهگذاری در کشورهای بیگانه از سوی شرکتهای خصوصی و افراد حقیقی (غیر از کمکهای دولتی) سرمایهگذاری خارجی میگویند. سرمایهگذاری خارجی به دو دسته سرمایهگذاری مستقیم خارجی و سرمایهگذاری غیر مستقیم خارجی یا سرمایهگذاری پرتفلیوی خارجی تقسیم میشود. براساس تعریف صندوق بینالملی پول «سرمایهگذاری مستقیم خارجی با هدف کسب منافع طولانی مدت توسط یک شخص حقیقی یا حقوقی مستقر در یک اقتصاد معین صورت میگیرد» همچنین طبق تعریف سازمان ملل «سرمایهگذاری مستقیم خارجی شامل رابطهای بلندمدت است که منعکسکننده منفعت و نظارتی پایدار از دارایی خصوصی در اقتصاد یک کشور در شرکتی مستقر در اقتصاد کشور دیگر است. سرمایهگذاری مستقیم خارجی: بحث سرمایهگذاری مستقیم خارجی یکی از مجاری تامین مالی (سرمایه) در سطح بینالمللی محسوب میشود. در کشورهای درحالتوسعه، منابع مالی خارجی شامل کمکهای بلاعوض کشورهای توسعهیافته، جریان مالی ناشی از منابع متعدد نظیر بانک جهانی، بانکهای منطقهای، سرمایهگذاری مستقیم و غیرمستقیم خارجی است. هر سرمایهگذاری به یک سری عواملی بستگی دارد برخی از مهمترین آن را میتوان اینگونه بیان داشت: نرخ بازگشت سرمایه[27]: مطلوبیت سرمایهگذاریها برای سرمایهگذاران خارجی در سود آنها میباشد (آنکتاد، 1999، ص 17). بنابراین تصمیم به سرمایهگذاری به مقدار ریسک و بازده سرمایه در آن اقتصاد بستگی دارد. تئوری پورتفلو تأیید میکند که سرمایه در اقتصادی با خطرات کم و نرخهای بالای بازده جریان مییابد. نرخ ریسک تنظیم شده با بازده سرمایهگذاری در یک اقتصاد دارای ریسک، بایستی به صورت منطقی جهت جذب سرمایه خارجی بالا باشد. این متغیر به وسیله بهره وری (تولید نهایی) سرمایه اندازهگیری میشود و انتظار میرود با جریان سرمایهگذاری مستقیم خارجی رابطه مثبت داشته باشد. حقوق سیاسی[28] : اقتصاددانان ارتباط بین حقوق سیاسی و سرمایهگذاری مستقیم خارجی را ثابت کردهاند. با فرض ثابت بودن سایر شرایط، اقتصادهای پایدار (از نظر سیاسی و دموکراسی) بیشتر از کشورهای مستبد و بدون ثبات میتوانند سرمایه خارجی جذب کنند (اشنایدر و ...[29]، 1985). رژیمهای دمکراتیک آزادیهای مدنی، دستورات قانونی و حقوق مالکیت را که محیط مناسبی برای جریان سرمایه خارجی فراهم میکند، به رسمیت میشناسند. «نوگوی[30]» (2001) معتقد است بسیاری از کشورهای درحالتوسعه به علت ریسک بالا و بیثباتی سیاسی و ساختاری غیرقابل پیش بینی، سرمایه خارجی اندکی جذب کردهاند. در این مقاله برای اندازه گیری حقوق سیاسی از آمار و اطلاعات موسسه Freedom House برای شاخص حقوق سیاسی استفاده شده است. نکته قابل توجه آن است که Freedom House سازمانی غیردولتی است که در سال 1941 با هدف تشویق ارزشهای مردم سالارانه در کشورها پایهگذاری شده است. این مؤسسه از سال 1972 گزارشی سالیانه در خصوص وضعیت آزادی در کشورها ارایه میدهد و در ارزیابی این موسسه دو مقوله «حقوق سیاسی» و «آزادیهای مدنی» مورد توجه قرار میگیرد. اختصاص مقادیر عددی به این شاخصها به این صورت است که Freedom House به هر کشور در مورد هر یک از این دو شاخص نمرهای در محدوده 1 تا 7 اختصاص میدهد. نمره یک نشاندهنده بهترین وضعیت و نمره هفت نشاندهنده بدترین وضعیت است (حسین زاده بحرینی، 1383). انتظار میرود متغیر حقوق سیاسی همبستگی منفی با جریان سرمایهگذاری مستقیم خارجی داشته باشد. زیر بناها[31] : زیربناهای یک کشور برای محیط اقتصادی آن اهمیت اساسی دارد. زیرساختهای مناسب، باعث حرکت اقتصادی بدون انحرافات مهم به سمت رشد میشود. زیرساختها بهطور معمول تنها به شکل فیزیکی مثل جادهها، بنادر و ... نیستند؛ بلکه کارکرد خود نهادهای کشور را نیز شامل میشود. سرمایهگذاران خارجی اقتصادهایی را ترجیح میدهند که دارای شبکه توسعه یافتهای از جادهها، فرودگاهها، عرضه آب، عرضه بدون وقفه انرژی، تلفن و اینترنت باشد. زیرساختهای ضعیف، هزینه فعالیتهای اقتصادی را افزایش و نرخ بازده سرمایه را کاهش میدهد. بهعنوان مثال با فرض ثبات سایر شرایط، هزینههای تولید در کشورهایی با زیرساختهای قوی، کمتر است و انتظار میرود این اقتصادها سرمایه خارجی بیشتری جذب کنند (موریست، 2000). شاخص اندازهگیری INFR نسبت سرمایهگذاری حقیقی بخش دولتی به کل تولید ناخالص داخلی حقیقی است و انتظار میرود که به صورت مثبت بر سرمایهگذاری مستقیم خارجی موثر باشد. توجیه کاربرد این جانشین به این صورت است که کشورهای دارای زیربناهای مناسبتر بهتر میتوانند سرمایه خارجی را جذب نمایند. فساد و خط قرمز بوروکراسی[32]: حتی با وجود محیط اقتصادی مساعد، فساد و بوروکراسی میتوانند موانعی برای سرمایهگذاران خارجی در یک کشور بهوجود آورند (ریولین[33]، 2001، ص 191). فساد ضمن افزایش هزینه فعالیت تجاری، فرایند گرفتن مجوزهای تجاری لازم برای عملیات در اقتصاد میزبان را افزایش میدهد. با توجه به اینکه در اکثر کشورهای درحالتوسعه شاخصهای سری زمانی فساد وجود ندارد، «موسسه ملی شفافیت[34]» در سال 1995 در حالی شروع به جمعآوری آمارها نمود که شاخصهای موسسه نظارت بانک جهانی تنها برای دوره 1996 -2002 موجود بود. همچون تحقیقات سایر کشورهای جهان، به علت عدم وجود دادههای سری زمانی برای دوره 1338-1382 از مخارج دولتی که بهصورت درصدی از تولید ناخالص داخلی میباشد، بهعنوان جانشین فساد یا بوروکراسی استفاده شده است. منطق استفاده از این جانشین این است که نخست: اندازه بزرگ دولت، فرصتهای سوء استفاده از سرمایه توسط ماموران دولتی را فراهم خواهد نمود؛ دوم: دولت بزرگ باعث ایجاد پدیده جانشینی جبری سرمایهگذاری بخش خصوصی داخلی و خارجی در بخشهای حساس اقتصاد خواهد شد و سوم : دولت بزرگ ساختار پیچیده و مشکلی را ایجاد میکند که محیط مناسبی برای جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی نخواهد بود. بنابراین انتظار میرود که شاخص فساد و خط قرمز بوروکراسی به صورت منفی با سرمایهگذاری مستقیم خارجی همبستگی داشته باشد. سرمایه انسانی[35]: آموزش به عنوان انعکاسی از مهارت نیروی انسانی عامل مهمی در جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی محسوب میشود. جمعیت آموزش دیده توانایی زیادی برای انجام کارهای خیلی پیچیده دارد و به آسانی خود را با وظایف جدید وفق میدهد. همچنین آموزش، توانایی کشور را در جذب تکنولوژی جدید افزایش میدهد. افزون بر این آموزش به عنوان یک عامل سبب تغییر ساختاری سرمایهگذاری مستقیم خارجی در شرکتهای بینالمللی از تولیدات کاربر به تولیدات تکنولوژی بر میشود. به عبارت دیگر وجود نیرویکار آموزش دیده و خبره در سازمانهای تجاری مدرن عامل مهم و موثر بر جریان سرمایهگذاری مستقیم خارجی میباشد (ریولین، 2001). برای مثال جمهوری ایرلند به علت وجود نیرویکار آموزش دیده از جذبکنندگان مهم سرمایهگذاری مستقیم خارجی بوده است. سرمایه انسانی به وسیله نسبت شاغلان با تحصیلات عالی به کل شاغلان اندازهگیری میشود که طبق تئوری باید این شاخص ارتباط مثبت با جریان سرمایهگذاری مستقیم خارجی داشته باشد. سرمایهگذاری داخلی[36] : اگر فرض کنیم نرخ سرمایهگذاری کشور میزبان بر جریان سرمایهگذاری مستقیم خارجی موثر است فرض غیر منطقی ننمودهایم. نرخ سرمایهگذاری داخلی بازتابی از گرایش مردم برای کسبوکار و اعتماد آنها به آینده اقتصاد میباشد. این متغیر همچنین اطلاعاتی از محیط سرمایهگذاری در کشور ارائه میدهد. بنابراین سرمایهگذاری داخلی به عنوان یک متغیر مستقل که توضیحی از تغییرپذیری سطح جریان سرمایهگذاری مستقیم خارجی میباشد، استفاده میشود. از این رو، انتظار داریم وقتی سرمایهگذاری داخلی در سطح بالایی قرار دارد جریان سرمایهگذاری مستقیم خارجی نیز بالا باشد.
3. بررسی روند متغیرهای تحقیق برای بهتر نشان دادن اثر متغیرهای حاکمیت قوانین و سرمایهگذاری مستقیم خارجی بر میزان رشد اقتصادی به بررسی روند حاکمه در کشور ایران و کشورهای G77 در طی سالهای 2000 تا 2010 میپردازیم.
نمودار 1-1. مقایسه حاکمیت قوانین در کشورهای G77 و ایران
منبع:wdi 2010
با توجه به نمودار 1-1 مشاهده میشود که روند حاکمیت قانون در کشورهای 77G یک روند بسیار ملایم است. زیرا برای تغییرات حاکمیت قانون نیاز به زمان میباشد. اما روند حاکمیت قوانین در ایران به صورت نزولی میباشد به عبارتی روند حاکمیت قوانین در ایران در طی زمان روبه بدتر شدن میباشد تا رو به بهبود. از دیگر نکات قابل توجه در این نمودار میتوان به نوع حاکمیت قوانین در کشورهای مذکور اشاره کرد. در کشورهای 77G و در ایران میزان حاکمیت قوانین منفی میباشد. به عبارتی بهتر نوع حاکمیت و نهادهای لازم برای این کشورها منفی میباشد.
نمودار 1-2. مقایسه روند سرمایهگذاری مستقیم خارجی در کشورهای G77 و ایران
منبع:2010 wdi
همانطور که در نمودار 1-2 مشاهده میشود میزان رشد سرمایهگذاری مستقیم خارجی در ایران طی سال 2001-2004 همواره منفی است که نشاندهنده این موضوع میباشدکه نتها در طی این سالها هیچ تلاشی
جهت زمینههای جذب سرمایهگذار خارجی صورت نگرفته بلکه باعث خروج سرمایهگذاران مستقیم خارجی از کشور هم شده بهطوری که میزان رشد، رشد منفی را نشان میدهد. همچنین در طی سال 2004-2005 میزان رشد مثبت که رشدی بسیار خوب میباشد بهطوری که در طی این یک سال 8 درصد میزان سرمایهگذاری مستقیم خارجی رشد داشته است. در حالی که در سال 2005-2006 میزان رشد سرمایهگذاری مستقیم خارجی با 4درصد سقوط روبهرو شده است. در سال 2006- 2009 میزان رشد سرمایهگذاری مستقیم خارجی در ایران تقریباً صفر میباشد که نشاندهنده این موضوع میباشد در طی این سالها هیچ اقدامی جهت جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی در ایران نشده است. در کشورهای G77 میزان رشد اقتصادی طی سالهای 2002-2005 صعودی میباشد و طی سالهای 2005-2009 میزان رشد سرمایهگذاری مستقیم خارجی رشدی منفی داشته بهعبارتی بهتر با خروج سرمایهگذاری مواجه شدهاند. یکی از علل آن را میتوان بحران اقتصاد جهانی در این سالها دانست که باعث شد بسیاری روند سرمایهگذاری مستقیم خارجی در اکثر کشورهای دنیا با کاهش مواجه شود. از نکات قابل توجه دیگر در این نمودار میتوان به میزان بسیار کم و منفی سرمایهگذاری مستقیم خارجی در اقتصاد کشورهای G77 و ایران اشاره کرد. با توجه به نمودار 1-1 یکی از علل عمده کمبود سرمایهگذاری در ایران و کشورهای G77 را میتوان نوع بد حاکمیت قوانین که باعث وجود عدم ثبات اقتصادی و نبود اطمینانهای لازم و یا به عبارتی بهتر نبود نهادهای لازم برای سرمایهگذاری و بازگشت سرمایه دانست.
نمودار 1-3.مقایسه تولید ناخالص داخلی در کشورهای 77 Gو ایران
منبع:2010 wdi
همانطور که در نمودار 1-3 مشاهده میشود میزان رشد تولید ناخالص داخلی در کشورهای G77 در سال 2007 همزمان با شروع بحران اقتصادی در دنیا و کاهش رشد سرمایهگذاری مستقیم خارجی شروع به کاهش کرده است و تا سال 2009 که میزان سرمایهگذاری خارجی کاهش داشته است. در سال 2010 با بهتر شدن اوضاع اقتصادی و افزایش سرمایهگذاری مستقیم خارجی این روند افزایش یافته است. همچنین در نمودار مشاهده میشود میزان رشد تولید ناخالص در ایران از سال 2002 تا 2005 روندی کاهش داشته است و در سال 2005 تا 2007 روندی صعودی و در طی سالهای 2007 -2010 روندی کاهشی. یکی از علل عمده این نوسانات در ایران به علت وابسته بودن اقتصاد ایران به نفت میباشد. بحران اقتصادی بر میزان تولید کشورهای خریدار نفت اثر دارد و میزان تولید بر میزان سرمایهگذاری اثر دارد و از این طریق بحران اقتصادی وارد اقتصاد ایران میشود و میزان تولید ناخالص داخلی در ایران دچار این همه تغییر شده است.
4.پیشینه تحقیق آرش ولینیا (1390)،به تحلیل اثرات سهولت ورود و خروج به کسبوکار بر بهرهوری کل عوامل مطالعه موردی کشورهای منتخب درحالتوسعه پرداخته است. وی در این پژوهش با استفاده از مدل پانل دیتا به این نتیجه رسیده است که میان شاخص مراحل شروع کسبوکار، زمان شروع کسبوکار، هزینههای شروع کسبوکار، حداقل سرمایه مورد نیاز برای شروع کسبوکار، نرخ بازستانی تعطیلی کسبوکار، شاخص زمان تعطیلی کسبوکار، هزینههای تعطیلی کسبوکار، درجه باز بودن کسبوکار و بهرهوری عوامل تولید رابطه معنیداری وجود دارد. همچنین در این مقاله بیان شده که سهولت ورود و خروج کسبوکار از طریق سرمایهگذاری خارجی بر بهرهوری عوامل تولید اثرگذار میباشد. درمقالهای مارتا بنگوا و بلانکا سانچز روبلز[37](2002) تحت عنوان"سرمایهگذاری مستقیم خارجی، آزادی اقتصادی و رشد"به بررسی اثر متقابل بین آزادی اقتصادی، سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) ورشد اقتصادی براییک نمونه از 18 کشور آمریکای لاتین برای سال1999-1970 میپردازد. در این مقاله به این نتیجه دست مییابند که آزادی اقتصادی در کشور میزبان تاثیر مثبتی در جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی دارد و همچنین سرمایهگذاری خارجی تاثیر مثبت بر رشد اقتصادی دارد. با این حال سرمایه انسانی کافی، ثبات اقتصادی و بازار آزاد در بهرهمندی بیشتر از منافع سرمایهگذاری مستقیم خارجی در بلند مدت موثر میباشد. نورمن لویزا[38](2005) به همراه ماریا اویدا[39]و لوئیس سرون[40] انجام شده است، میتوان اشاره کرد. این پژوهش تحت عنوان"بررسی تاثیر مقررات بر رشد اقتصادی و بخش غیررسمی" نهایتا به این نتیجه رسیده که مقررات زیاد به خصوص در بازار کار و تولید منجر به کاهش رشد اقتصادی و تحریک بخش غیررسمی میشود. ماتیاس بوس[41] و خوزه لوئیس گرویزارد2 در مطالعهای که در دو نوبت (2005،2008) انجام دادند به این نتیجه رسیدند که مقررات بیشاز اندازه در کشورهای با مقررات بالا، رشد اقتصادی ناشی از سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) را محدود میکند. این مطالعه نشان داد که نتایج براساس مدلهای اقتصادسنجی مختلفی که استفاده میشود، متفاوت میباشد (مدل انتخاب شده در این پژوهش برگرفته شده از مدل انتخابی توسط ماتیاس بوس و خوزه لوئیس گرویزارد میباشد).
5.تصریح مدل تابع نرخ رشد اقتصادی بررسی شرایط رشد اقتصادی در کشورهای منتخب نشان میدهد که عوامل بسیاری بر رشد اقتصادی مؤثر میباشد از جمله این عوامل میتوان به میزان سرمایهگذرای مستقیم خارجی، سرمایه فیزیکی، میزان اشتغال، حاکمیت قانون و میزان مقررات در فضای کسبوکار اشاره کرد. بنابراین لازم شد تا مطالعهای به صورت تجربی در مورد این عوامل مؤثر بر رشد اقتصادی در کشورهای G77 صورت گیرد. در این پژوهش بر اساس تحقیقات انجام شده که در فصل گذشته آورده شد به منظور برآورد تابع رشد اقتصادی در کشورهای منتخب از مدل ماتیاس بوس و خوزه لوئیس گرویزارد به صورت زیر استفاده شده است. (1-1)
رشد اقتصادی در کشور iام در زمان tام. =c عرض از مبداء. رتبه فضای کسبوکار کشور iام در زمان tام. اثر تغییرات در GDP به ازای تغییرات در رتبه کشور در فضای کسبوکار. میزان اشتغال در کشور iام در زمان tام. میزان حساسیت (کشش) اشتغال. سرمایه فیزیکی میزان حساسیت (کشش) سرمایه فیزیکی میزان حاکمیت قانون در کشور iام در زمان tام. اثر تغییرات در GDP به ازای تغییرات درمیزان حاکمیت قانون میزان سرمایهگذاری مستقیم خارجی در کشور iام در زمان tام. میزان حساسیت (کشش) سرمایهگذاری مستقیم خارجی. = جمله اخلال در کشور iام در زمان tام. بر اساس پیشینه تحقیق و مطالعات صورت گرفته شدهانتظار میرود که ، ، ، ، باشند.
6.برآورد مدل رشد اقتصادی برای کشورهای G77 در نهایت الگوی زیر مدل برآوردی در بازة زمانی 2004- 2010 برای کشورهای G77 میباشد: (9/7) (-1/69) (16) (6/6) (4/65) (3/89)
6-1. تفسیر اعداد بدست آمدهعلامت تمام ضرایب برآورد شده مطابق با تئوری است. همچنین ضریب تعیین تعدیل شده ( ) مدل 99/0 به دست آمده است که نشان میدهد قدرت توضیح دهندگی مدل مناسب است. مقدار نشان میدهد که متغیرهای مستقل یعنی رتبه هر کشور در فضای کسبوکار، اشتغال، سرمایه فیزیکی، حاکمیت قانون و سرمایهگذاری مستقیم خارجی در مجموع 99/0 درصد تغییرات متغیر وابسته یعنی نرخ رشد اقتصادی را توضیح میدهد. میزان آمارهt- Statistic بیانکننده این است که ضرایب تک تک متغیرهای انتخابی شامل رتبه هرکشور در فضای کسبوکار، اشتغال، سرمایه فیزیکی، حاکمیت قانون و سرمایهگذاری مستقیم خارجی ، قابل قبول است. بهعبارتی دیگر تک تک متغیرهای مستقل انتخابی بر متغیر وابسته موثر میباشند. این عدد باید یا بزرگتر از 2 باشد تا تک تک متغیرها قابل قبول شوند. Prob آماره tدر معادله مذکور نشان میدهد که کلیه ضرایب در 95% معنیدار میباشند. میزان آماره F بیان کننده این است که ضرایب تمام متغیرهای مستقل انتخابی بر متغیر وابسته موثر میباشند یا نه. این عدد باید از 4 بزرگتر باشد تا مورد قبول واقع شود. همانطور که مشاهده میشود میزان برآوردی آماره F=3411 میباشد. بنابراین چون این میزان از 4 بزرگتر میباشد میتوان گفت تمامی ضرایب برآوردی متغیرهای مستقل در حالت کلی بر نرخ رشد اقتصادی تأثیرگذار هستند. ضریب متغیرC (عرض از مبدأ) نشاندهنده میزان عوامل مؤثر در الگو که به صورت متغیر مستقل وارد الگو نشدهاند اما به صورت اثرات ثابت در جزء خطا آمده است. میزان برآوردی آن به طور کلی 4/9 میباشد (میزان تأثیر آن در هرکشور در زیر Fixed effectsآمده است) به این معنی است که سایر عواملی که در نظر گرفته نشده و در جزء خطا به صورت اثرات ثابت آمده به میزان 4/9 میباشد. آماره D-W (دوربین واتسون): در اکثر مدلهای اقتصادی که با مدت زمان طولانی مواجه هستند آماره دوربین واتسون میزان خودهمبستگی میان متغیرها را نشان میدهد. اما در مدلهای پانل دیتا که میزان دوره زمانی کوتاه میباشد این آماره دیگر نشاندهنده خودهمبستگی میان متغیرهای انتخابی نمیباشد و فقط میتواند نشاندهنده این مطلب باشد که آیا متغیر مهمی در الگو وجود داشته که لحاظ نشده باشد (محمدی، تیمور). مدل دوره زمانی ما 7 ساله میباشد که یک دوره زمانی کوتاهمدت بوده بنابراین این متغیر نشاندهنده خودهمبستگی میان متغیرهای انتخابی نمیباشد.
6-2. تفسیر ضرایب میدانیم که وقتی مدل به صورت دبل log باشد ضرایب معنی کشش (حساسیت) میدهند. به عبارتی دیگر ضرایب نشاندهنده درصد تغییرات در متغیر وابسته در ازای هر یک درصد تغییر در متغیر مستقل میباشد. اما اگر مدل به صورت ساده یعنی بدون log باشد ضرایب به صورت واحد نشان داده میشود یعنی در ازای هر یک واحد تغییر در متغیر مستقل میزان متغیر وابسته نیز یک واحد تغییر میکند و اگر مدل نیمه log باشد تغییرات فقط بهصورت اثر نشان داده میشود.
6-2-1. رتبه هر کشور در فضای کسبوکار (DB) با توجه به این که تابع ما در این تحقیق برای متغیر مستقل رتبه هر کشور در فضای کسبوکار بدون log میباشد و از طرفی دیگر میزان متغیر وابسته مدل به صورت log میباشد پس فقط میتوانیم بگوییم اثر این متغیر بر رشد اقتصادی چگونه میباشد .باتوجه به اینکه ضریب بهدست آمده برابر 00014/0- میباشد و این عدد یک عدد منفی است میتوان گفت که رتبه هر کشور در فضای کسبوکار اثری عکس بر رشد اقتصادی دارد بهعبارتی دیگر هرچه میزان رتبه بالاتر باشد رشد اقتصادی کمتر میشود. ضریب بهدست آمده با تئوری که از مطالعات و پیشینه تحقیق بدست آمده سازگار میباشد.
6-2-2. اشتغال (EMP) با توجه به اینکه تابع ما در این تحقیق برای متغیر مستقل اشتغالlog میباشد همچنین میزان متغیر وابسته مدل نیز بهصورت log میباشد بنابراین ضریب این متغیر مستقل میزان حساسیت (کشش) را نشان میهد. بهعبارتی دیگر اگر یک درصد میزان اشتغال افزایش پیدا کند میزان رشد اقتصادی ، 01/1 درصد افزایش پیدا میکند که اثر این متغیر با تئوری سازگار میباشد.
6-2-3. سرمایه فیزیکی (CAP) با توجه به این که تابع ما در این تحقیق برای متغیر مستقل سرمایه فیزیکیlog میباشد همچنین میزان متغیر وابسته مدل نیز بهصورت log میباشد بنابراین ضریب این متغیر مستقل میزان حساسیت (کشش) را نشان میهد. بهعبارتی دیگر اگر یک درصد میزان سرمایه فیزیکی افزایش پیدا کند میزان رشد اقتصادی، 21/0 درصد افزایش پیدا میکند که اثر این متغیر با تئوری سازگار میباشد.
6-2-4. حاکمیت قانون (RUL) با توجه به اینکه تابع ما در این تحقیق برای متغیر مستقل حاکمیت قانون بدون log میباشد و از طرفی دیگر میزان متغیر وابسته مدل به صورت log میباشد پس فقط میتوانیم بگوییم اثر این متغیر بر رشد اقتصادی چگونه میباشد .با توجه به اینکه ضریب بهدست آمده برابر با0024/0 میباشد و این عدد یک عدد مثبت است میتوان گفت که حاکمیت قانون اثری مثبت بر رشد اقتصادی دارد. ضریب بهدست آمده با تئوری سازگار میباشد. علت اینکه میزان این متغیر با یک دوره تأخیر محاسبه شده و اثر آن مثبت میباشد را میتوان نوع حاکمیت نهادها در این دسته از کشورها دانست. زیرا در این دسته از کشورها برای اینکه قانونی را پذیرا شوند نیاز به زمان دارند بهعبارتی دیگر برای اینکه قانونی در این کشورها اعمال شود نیاز به زمان آن هم یکساله میباشد. زیرا نهادها حاکمه در این دسته از کشورها بسیار ضعیف میباشد هم به لحاظ اعمال قانون هم به لحاظ فسادهای حاکمه که منجر به دور زدن قانون در این دسته از کشورها میشود.
6-2-5. سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) با توجه به اینکه تابع ما در این تحقیق برای متغیر مستقل سرمایهگذاری مستقیم خارجیlog میباشد همچنین میزان متغیر وابسته مدل نیز به صورت log میباشد بنابراین ضریب این متغیر مستقل میزان حساسیت (کشش) را نشان میهد. بهعبارتی دیگر اگر یک درصد سرمایهگذاری مستقیم خارجی در سال tام افزایش پیدا کند با تأخیری دو ساله میزان رشد اقتصادی، 0073/0 درصد افزایش پیدا میکند. علت آن را میتوان نبود نیروی کار ماهر مناسب با ورود سرمایهگذاری مستقیم خارجی در این دسته از کشورها دانست. بهعبارتی دیگر برای اینکه میزان سرمایهگذاری مستقیم خارجی بتواند تأثیری بر رشد اقتصادی در این دسته از کشورها داشته باشد نیازمند زمان آن هم دو ساله میباشد تا نیرویکار با آموزش لازم و متناسب با آن سرمایه، مهارت پیدا کند. اثر این متغیر با تئوری که از مطالعات گذشته بهدست آمده سازگار میباشد.
7. نتیجهگیری در مقایسه اثرات ضرایب متغیرهای مستقل بر میزان رشد اقتصادی ضمن اینکه مشاهده میشود حاکمیت قانون، اشتغال، سرمایه فیزیکی، سرمایهگذاری مستقیم خارجی اثری مثبت و معنیدار بر رشد اقتصادی دارند، رتبه هر کشور در فضای کسبوکار اثری معکوس و معنیدار بر رشد اقتصادی دارد. همچنین در مقایسه بین 2 ضریب میزان اشتغال و سرمایهگذاری مستقیم خارجی بر رشد اقتصادی میزان اشتغال اثر بسیار بیشتری نسبت به میزان سرمایهگذاری مستقیم خارجی دارد. این نشاندهنده اهمیت بسیار بالای سطح اشتغال در کشورهای مذکور میباشد. علت آن این است که اگر سرمایهگذاری مستقیم خارجی وارد کشوری شود اما تأثیری بر میزان اشتغال نداشته باشد آن سرمایهگذاری مستقیم خارجی برای رشد و توسعه اقتصاد آن کشور نمیتواند مفید باشد یا بهعبارتی دیگر اثر بسیار کمی دارد. بنابراین زمانی سرمایهگذاری مستقیم خارجی میتواند مفید باشد که اولاً برای افراد آن کشور اشتغال ایجاد کند دوماً برای افراد آن کشور مهارت و تخصص ایجاد کند همچنین افراد این کشورها برای آن سرمایهگذاری مستقیم خارجی باید دارای مهارت و دانش مورد نیاز باشند در غیر این صورت در رشد اقتصادی آن کشور تأثیری چندان نمیتواند داشته باشد. اما در مقایسه بین حساسیت میزان سرمایه فیزیکی و میزان اشتغال بر رشد اقتصادی، میزان اشتغال 8/4 برابر، بیشتر بر رشد اقتصادی اثر میگذارد تا میزان سرمایه فیزیکی. که این خود نشان میدهند که مشکل عدم رشد اقتصادی در کشورهای G77 نبود سرمایه نیست بلکه عدم افراد ماهر در این گونه کشورها میباشد. در مقایسه بین ضریب سرمایه فیزیکی و سرمایهگذاری مستقیم خارجی مشاهده میشود که اولاً میزان سرمایهفیزیکی بیشتر از سرمایهگذاری مستقیم خارجی میباشد. علت میتواند کمبود زمینههای لازم برای سرمایهگذاری مستقیم خارجی در این دسته از کشورها دانست. ثانیاً سرمایه فیزیکی در این دسته از کشورها در همان سال اثر میگذارد در حالی که سرمایهگذاری مستقیم خارجی با دوسال تأخیر. همچنین هر چه قوانین حاکم بر بازار کسبوکار بیشتر شود میزان درجه سختی ورود به فضای کسبوکار نیز بیشتر میشود بنابراین افراد کمتری وارد این فضا شده و میزان تولید ناخالص داخلی کم میشود. با توجه به میزان شاخصهای حاکمیت قانون در فضای کسبوکار در ایران و رتبه ایران در این شاخصها (رتبه 137 در استخدام و اخراج نیرویکار، رتبه 141 اخذ پروانه ساختمانی، رتبه 48 در زمان و هزینه آغاز کسبوکار، رتبه 113 در شاخص اخذ اعتبار، رتبه 113 در حمایت قضایی از سهامداران) مشاهده میشود که ایران به لحاظ رتبه بد قوانین بر فضای کسبوکارش جزءِ کشورهای بسیار سختگیر میباشد ازطرفی با توجه به رابطه عکس رتبه مقررات کسبوکار و رشد اقتصادی میتوان گفت ایران از فضای کسبوکار بدی برای رشد اقتصادیاش برخوردار میباشد. در واقع نهادهای لازم برای رشد و پرورش فضای کسبوکار در ایران وجود ندارد. همچنین چون ایران جزءِ کشورهای G77 میباشد بنابراین اعمال حاکمیت قوانین در ایران با یک دوره تأخیر و سرمایهگذاری مستقیم خارجی با دو دوره تأخیر جواب میدهد. بهطور کلی میتوان گفت: میزان بد حاکمیت قوانین در کشورهای G77 باعث شده که اولاً میزان سرمایه فیزیکی در داخل این کشورها کم باشد. ثانیاً باعث شده که میزان سرمایهگذاری مستقیم خارجی به دلیل عدم اطمینانهای موجود برای بازگشت سرمایه کم و با دو سال تأخیر جواب دهد. ثالثاً باعث شده که میزان اشتغال در این دسته از کشورها بسیار پایین باشد. همچنین باعث شده که رتبه این دسته از کشورها در فضای کسبوکار در رتبههای پایین و بد قرار بگیرد. بنابراین گسترش میزان رشد اقتصادی در کشورهای G77 بسیار کم است.
1. استادیار دانشکده اقتصاد و حسابداری دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، E.Mail:m.damankeshideh@yahoo.com 2. کارشناس ارشد علوم اقتصادی،khodabakhsh.said@gmail.comE.Mail: [4]. foreign direct investment [6] .starting a business [7] .dealing with construction permits [8] .Employing workers [9]. Registering property [10] .Getting credit [11] .Protectinginvestors [12] .Payingtaxes [13] .Tradingacrossborders [14] .Enforcingcontracts [15] .Closing abusiness [21]. Regulatory Quality Indicator [22]. World Bank Group Governance Indicators [37]. Marta Bengoa, Blanca SanchezRobles | ||
مراجع | ||
منابع
9. About doing business 2009 ، world bank، 2008
10. Busse, mattias and Juseluisgroizard(2005), ‘FDI, Regulation and Growth’ , An Amprical Analysis.
11. Busse, mattias and Juseluisgroizard(2008), ‘FDI, Regulation and Growth’ , An Amprical Analysis.
12. Doing business 2010(islamicrepablik of iran)،world bank،2009
13. Loayza Norman V; Oviedo, Ana María And Servén, Luis, (2005) , The Impact Of Regulation On Growth And Informality: Cross-Country Evidence , World Bank’s Latin America.
14. Morrisset P. (2000), “Foreign Direct Investment to Africa: Policiesalso matter”, Trans-national Corporation, Vol. 9(2), PP: 107-125.
15. Ngowi H. P. (2001), “Can Africa Increase its Global Share ofFDI?”, West African Review, Vol.2(2): PP:1 – 22
16. Rivlin P. (2001). Economic Policy and Performance in the Arab World,London: Lynne Renner.
17. www.worldbank.org
18. WWW.UNCTAD.org
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 5,496 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,515 |