تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,800,533 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,350 |
عه اثرات محافظتی رزوراترول (Resveratrol) بر سمیّت کبدی داروی شیمیدرمانی سیسپلاتین در موش صحرایی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آسیبشناسی درمانگاهی دامپزشکی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 3، دوره 7، 4 (28) زمستان، اسفند 1392، صفحه 286-299 اصل مقاله (659.49 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله علمی پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسنده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
رامین کفاشیالهی* | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تبریز، دانشکده دامپزشکی، استادیار گروه آموزشی علوم درمانگاهی، تبریز، ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دارو درمانی سرطان که با استفاده از مواد طبیعی، صناعی یا بیولوژیک انجام میشود، با عوارضی همراه است. سیسپلاتین بهعنوان یک داروی ضدسرطان، در دوزهای بالا برای کبد سمّی است. معلوم شده که استرس اکسیداتیو در سمّیت سیسپلاتین دخیل است. با توجه به اثرات آنتیاکسیدانی رزوراترول، این مطالعه، برای ارزیابی اثرات محافظتی آن در برابر سمیّت کبدی سیسپلاتین در موشصحرایی انجام شد. 40 سر موش صحرایی نر ویستار بهطور تصادفی در چهار گروه مساوی تقسیم گردید. گروه 1 بهعنوان شاهد انتخاب شد. برای ایجاد آسیب کبدی، سیسپلاتین (mg/kg 3) هر 5 روز یکبار بهصورت داخل صفاقی به گروههای 2 تا 4 تزریق شد. گروه 3 سیلیمارین (mg/kg 100) و گروه 4 رزوراترول (mg/kg 20) را با تزریق داخل صفاقی روزانه بهمدت 4 هفته دریافت کردند. در پایان، سطوح سرمی آنزیمهای آسپارتات و آلانین آمینوترانسفراز و لاکتات دهیدروژناز و بیلیروبین تام، آلبومین و پروتئین تام اندازهگیری شد. میزان مالوندیآلدئید، گلوتاتیون احیاء و فعالیت آنزیمهای سوپراکسید دیسموتاز، کاتالاز، گلوتاتیون پراکسیداز و گلوتاتیون ردوکتاز نیز در هموژنات بافت کبد اندازهگیری شد. در نهایت، یافتههای بیوشیمیایی با نتایج هیستوپاتولوژی مطابقت داده شد. در گروه 4، رزوراترول بهطور معنیداری (001/0p<) میزان افزایش یافته آنزیمهای شاخص آسیب کبد و بیلیروبین تام را کاهش و سطوح کاهش یافته آلبومین و پروتئین تام سرم را بهطور معنیداری (001/0p<) افزایش داد. رزوراترول در این گروه، به طور معنیداری (001/0p<) میزان پراکسیداسیون لیپیدی را کاهش و سطوح آنتیاکسیدانهای کبد را افزایش داد. از لحاظ آسیبشناسی بافتی نیز تغییرات با یافتههای بیوشیمیایی همراستا بودند. نتایج بررسی حاضر نشان داد که رزوراترول با خواص آنتیاکسیدانی خود، کبد موشهای صحرایی را در برابر سمّیت سیسپلاتین محافظت میکند. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
رزوراترول؛ سیسپلاتین؛ سمیت کبدی؛ موش صحرایی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه کبد یکی از ارگانهای حیاتی بدن میباشد که نقشی برجسته و اساسی در سمزدایی زنوبیوتیکها (xenobiotics)، آلایندههای محیطی و داروهای شیمیایی بر عهده دارد. نارسایی حادّ کبد در اثر عوامل متعددی از جمله هپاتیتهای ویروسی، آسیبهای توکسیک کبد توسط سموم و داروها و ایسکمی ناشی میشود. آسیبهای اکسیداتیو نقشی اساسی را در صدمات بافت کبد که در اثر داروها و سموم ایجاد میشود، برعهده دارند (Rebecca, 2003). درمانهای امروزه سرطان عمدتاً شامل جراحی، رادیوتراپی و شیمیدرمانی یا ترکیبی از این موارد میباشد (Cooper et al., 2004). شیمیدرمانی از راهکارهای اصلی درمان در این زمینه به حساب میآید اما این روش درمان عوارضی از جمله تهوع و استفراغ، ریزش مو، خستگی، ضعف سیستم ایمنی و هجوم عوامل عفونی و اختلالات سیستمیک دارد (Lehman et al., 1993). یکی از مهمترین و پرکاربردترین داروهای ضد سرطان که بهوفور برای درمان انواع مختلف سرطانها بهکاربرده میشود، داروی سیسپلاتین میباشد. این دارو دارای خاصیت قوی ضدسرطانی علیه طیف وسیعی از بدخیمیها از جمله سرطانهای تخمدان، بیضه، ناحیه گردن، مثانه، ریه و همچنین سایر تومورهای مقاوم به رژیمهای درمانی ضدسرطان میباشد (Hanigan and Devarajan, 2003). با وجود اثرات مفید بالینی سیسپلاتین در درمان سرطان، این دارو دارای اثرات جانبی توکسیک متعدد ازجمله سمیت کلیوی، عصبی و شنوایی میباشد (Rabik and Dolan, 2007). اثرات توکسیک کلیوی سیسپلاتین بسیار جدّی بوده و میزان استفاده از آن را محدود مینماید. همچنین، در موارد استفاده از دزهای بالای دارو، آبدرمانی و تجویز همزمان داروهای مدرّ جهت کاهش سمیت کلیوی آن، توصیه میگردد (Borch and Markman, 1989). در روشهای درمانی تهاجمی، که دزهای بالای سیسپلاتین جهت مهار تومور مورد استفاده قرار میگیرد، اثرات توکسیک کبدی دارو نیز ظاهر میشود. لازم به ذکر است زمانیکه دزهای پائین دارو به طور مکرّر مورد استفاده قرار میگیرد، اثرات توکسیک کبدی نیز بروز میکند (Lee et al., 2008; Pratibha et al., 2006). با این وجود، سمیّت کبدی سیسپلاتین کمتر مورد توجه قرار گرفته و اطلاعات اندکی در مورد پاتوژنز این آسیب در دسترس میباشد. گزارش شده است که استرسهای اکسیداتیو با تولید گونههای فعال اکسیژن (reactive oxygen species; ROS) (Chirino and Pedraza-Chaverri, 2008)، تضعیف سیستم تدافعی آنتیاکسیدانی آنزیمی (Sadzuka et al., 1992) و مولکول غیرآنزیمی گلوتاتیون احیاء تغییرات اساسی هستند که در سمیّت سیسپلاتین رخ میدهند (Zhang and Lindup, 1993). هچنین اختلال در ساختار و عملکرد میتوکندری، وقوع آپوپتوز، اختلال در هومئوستاز کلسیم (Kawai et al., 2006; Martins et al., 2008) و درگیری ژنهای پیشآماسی نظیر COX-2 و iNOS (inducible nitric oxide synthetase) ممکن است نقشی اساسی را در مکانیسم سمیّت کبدی سیسپلاتین بر عهده داشته باشند (Kim et al., 2004). مطالعات زیادی جهت ارزیابی اثرات محافظتی ترکیبات شیمیایی مختلف در جهت کاهش اثرات توکسیک سیسپلاتین انجام شده است، ولی متاسفانه بعضی از ترکیباتی که بهعنوان کموپروتکتور (chemoprotector) جهت کاهش اثرات سوء و توکسیک سیسپلاتین در روشهای درمانی مورد استفاده قرار میگیرند، باعث کاهش اثرات ضد سرطانی آن میشوند و برخی دیگر بهطور کامل اثرات توکسیک این دارو را برطرف نمیکنند (Aamdal et al., 1987). مواد بیولوژیک با منشأ گیاهی که شاخهای از فارماکوتراپی مدرن بیماریها را تشکیل میدهند، اثرات جانبی بسیار اندکی در بیماران به جای میگذارند. بنابراین، تلاش برای یافتن هر فرآورده طبیعی در این زمینه از اهمیت بالینی ویژهای برخوردار است. آنتیاکسیدانها موادی هستند که، حتی در مقادیر ناچیز، میتوانند بدن را در مقابل انواع مختلف آسیبهای اکسیداتیو ناشی از گونههای فعال اکسیژن محافظت کنند (Sanches-Moreno et al., 1999). در این راستا، در سالهای اخیر دستیابی به انواع جدید آنتیاکسیدان با منشا گیاهی جهت غلبه بر آسیبهای ناشی از عوامل شیمیایی توکسیک بهطور جدی مورد توجه محققین بوده است. رزوراترول (3,5,4'-trihydroxy-trans-stilbene) یک فیتوآلکسین طبیعی است (Jeandet et al., 1991; Oktem et al., 2010) که حداقل در 27 گونه گیاهی یافت میشود (Jeandet et al., 1991). تحقیقات نشان داده است که رزوراترول دارای اثرات ضد التهابی، آنتیاکسیدانی و ضد دیابتی میباشد (Su et al., 2006; Collodel et al., 2011). نشان داده شده است که اثرات کاهش در پراکسیداسیون لیپیدی رزوراترول بسیار قویتر از سایر فنولها نظیر اپیکاتچین (epicatechin)، کاتچین (catechin) و کوئرستین (quercetin) میباشد (Shingai et al., 2011). همچنین نشان داده شده است که رزوراترول آسیب DNA را توسط پاکسازی رادیکالهای هیدروکسیل کاهش میدهد. در مطالعه دیگری مشخص شده است که رزوراترول آپوپتوز سلولهای زایای بیضه را بهطور معنیداری کاهش میدهد (Uguralp et al., 2005). با توجه به اثرات مفید و متعدد درمانی رزوراترول، بهخصوص اثرات آنتیاکسیدانی آن، احتمالاً این ماده توانایی آن را خواهد داشت که کبد را در مقابل اثرات اکسیداتیو سمی داروی شیمیدرمانی سیسپلاتین محافظت کند. در هر صورت با توجه به بررسی منابع، مطالعهای در رابطه اثرات حفاظتی رزوراترول در مقابل سمیّت کبدی سیسپلاتین وجود ندارد. با انجام این مطالعه خاصیت آنتیاکسیدانی رزوراترول در محافظت از بافت کبد در مقابل سمیت سیسپلاتین مورد ارزیابی قرار میگیرد.
مواد و روشها مطالعه حاضر از نوع تجربی مداخلهگر آزمایشگاهی میباشد که در سال 1393 در محل مرکز تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی تبریز انجام شد. جامعه آماری مطالعه شامل موشهای صحرایی نر نژاد ویستار با وزن تقریبی 20 200 گرم بود که از محل پرورش و نگهداری حیوانات آزمایشگاهی انستیتو پاستور ایران خریداری شده بودند. به دلیل رعایت حقوق حیوانات آزمایشگاهی، از حداقل تعداد حیوانات مورد نیاز جهت انجام آزمایش استفاده شد. در این مطالعه کلیه ملاحظات اخلاقی و پروتکلهای کار روی حیوانات آزمایشگاهی، مورد تائید کمیته نظارت بر حقوق حیوانات آزمایشگاهی مرکز تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی تبریز بود. شرایط تغذیه و نگهداری برای تمام گروهها یکسان و به صورت 12 ساعت روشنایی/تاریکی و دمای 2 21 درجه سلسیوس بود. جیره غذایی یکسان و آب نیز بهطور آزاد در دسترس قرار گرفته و پس از یک هفته عادت به شرایط جدید، آزمایش شروع شد و برای جلوگیری از سوگرایی، مراحل مختلف مطالعه بهصورت دوسو کور انجام شد. برای انجام مطالعه موشها بهطور تصادفی به 4 گروه مساوی 10 تایی شامل: 1- گروه شاهد سالم، 2-گروه داروی سمّی (سیسپلاتین) 3- گروه شاهد مثبت (سیلیمارین) و 4- گروه تیمار با رزوراترول تقسیم شد. برای ایجاد آسیب کبدی، سیسپلاتین بهمیزان mg/kg 3 در ml/kg 10 سالین 9/0% هر 5 روز یکبار بهصورت داخل صفاقی (جمعاَ 5 نوبت) (Liao et al., 2008) به گروههای 2 تا 4 تزریق شد. به گروه 1 نیز سالین 9/0% به همان روش تزریق شد. گروه 4 داروی رزوراترول را روزانه به میزان mg/kg 20 و گروه 3 نیز بهعنوان رفرانس، داروی سیلیمارین را به میزان mg/kg 100 در ml/kg 10 نرمال سالین با تزریق داخل صفاقی بهمدت 4 هفته دریافت کردند. به گروههای 1 و 2 نیز نرمال سالین به میزان ml/kg 10 به طور داخل صفاقی تزریق شد. میزان و نحوه مصرف رزوراترول بر اساس مطالعه یولاگ و همکاران (Yulug et al., 2013) و مقدار و روش مصرف سیلیمارین بر اساس مطالعه بلوچنژاد مجرد و همکاران (Baluchnejadmojarad et al., 2009) تعیین شد. در پایان دوره تیمار، 2 میلیلیتر خون جهت اندازهگیری فاکتورهای بیوشیمیاییِ شاخص عملکرد کبد از سینوس پشت کره چشم (retro-orbital plexus) موشهای صحرایی اخذ و سرم نمونههای خون توسط سانتریفیوژ با سرعت 2500 دور در دقیقه و به مدت 15 دقیقه در دمای Cο30 جدا شد. سرم موشهای صحرایی جهت اندازهگیری مقادیر سرمی آنزیمهای آلانین آمینوترانسفراز، آسپارتات آمینوترانسفراز و لاکتات دهیدروژناز، آلبومین، پروتئین تام و بیلیروبین تام، مورد استفاده قرار گرفت (Teitz, 1987). همزمان همه موشها با قطع سر (decapitation) به راحتی کشته شدند. کبد موشها سریعاً خارج و به دو قسمت تقسیم شد. یک قسمت در سالین بسیار سرد شستشو و از آن هموژنات 10% در 15/1% (w/v) کلرور پتاسیم تهیه شد. هموژنات با سرعت ×g7000 به مدت 10 دقیقه در دمای 4 درجه سلسیوس سانتریفیوژ شد و محلول شناور جهت سنجش میزان پراکسیداسیون لیپیدی از طریق اندازهگیری مقدار مالوندیآلدئید (malondialdehyde) و همچنین برای اندازهگیری فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانی سوپراکسید دیسموتاز (superoxide dismutase)، کاتالاز (catalase)، گلوتاتیون پرکسیداز (glutathione peroxidase) و گلوتاتیون ردوکتاز (glutathione reductase) مورد استفاده قرار گرفت. پراکسیداسیون چربی در کبد با روش رنگسنجی بهوسیله اندازهگیری مالوندیآلدئید در قالب TBARS (thiobarbituric acid reacting substances) طبق روش فراگا و همکاران (Fraga et al., 1988) انجام شد. به طور خلاصه، 1/0 میلی لیتر هموژنات بافتی با 2 میلی لیتر راژین TBA-trichloroacetic acid—Hcl reagent (37% TBA ، 25/0 مول HCL و 15% TCA، به نسبت 1:1:1) مخلوط و پس از 15 دقیقه حمام بخار، خنک گردید و در g×3500 به مدت 10 دقیقه در دمای اتاق سانتریفیوژ شد. شدت جذب محلول شناور شفاف در nm 535 در مقابل بلانک اندازهگیری شد. مقادیر به صورت نانومول/100 گرم بافت بیان شدند. فعالیت سوپراکسید دیسموتاز توسط روش نیشیکیمی و همکاران (Nishikimi et al., 1972) تعیین گردید. در حدود 5 میکروگرم از پروتئینهای تام هموژنات کبد با بافر پیروفسفات سدیم، PMT (phenazine methosulfate) و NBT (nitro-blue tetrazolium) مخلوط گردید. واکنش با افزودن NADH (nicotinamide-adenine dinucleotide) آغاز شد. مخلوط واکنش در دمای 30 درجه سلسیوس به مدت 90 ثانیه انکوبه و با افزودن 1 میلیلیتر اسید استیک گلاسیال متوقف گردید. شدت جذب مخلوط رنگزای تشکیل شده در nm560 اندازهگیری گردید. هر واحد از فعالیت سوپراکسید دیسموتاز به صورت غلظت آنزیم مورد نیاز برای ممانعت از تولید رنگ تا 50 درصد در 1 دقیقه، تحت شرایط مطالعه، تعیین شد. فعالیت کاتالاز توسط روش کلایبورن (1985 Claiborne,) و براساس تجزیه پراکسید هیدروژن در nm240، مورد سنجش قرار گرفت. به طور خلاصه، مخلوط مورد سنجش متشکل از 95/1 میلی لیتر بافرفسفات (7M, pH= 05/0)، 1 میلیلیتر پرکسید هیدروژن (M 019/0) و 05/0 میلیلیتر PMS (10%) در حجم نهایی 3 میلیلیتر بود. تغییرات در جذب، در nm240 اندازهگیری گردید. در نهایت نتیجه به شکل "فعالیت کاتالاز در دقیقه" محاسبه شد. فعالیت گلوتاتیون پراکسیداز با استفاده از روش روتروک و همکاران (et al., 1973 Rotruck) و بر اساس واکنش ذیل مورد سنجش قرار گرفت. H2O2 + 2GSH (گلوتاتیون احیاء) →2H2O +GSSG (گلوتاتیون اکسید) گلوتاتیون پراکسیداز، در هموژنات بافتی، گلوتاتیون را اکسیده کرده که به طور هم زمان پراکسید هیدروژن به آب احیاء میگردد. این واکنش پس از 10 دقیقه توسط تریکلرواستیک اسید متوقف و گلوتاتیون باقیمانده توسط محلول DTNB (dithiobis nitrobenzoic acid) مجدداً فعال گردیده و منجر به تشکیل ترکیب رنگی میگردد که با اسپکتروفتومتر در nm420 اندازهگیری شد. مخلوط واکنشگر متشکل از 2/0 میلیلیتر EDTA (ethylenediamine tetra-acetic acid) mM8/0، 1/0 میلیلیتر آزید سدیم (sodium azide) mM10، 1/0 میلیلیتر پراکسید هیدروژن mM5/2، 2/0 میلیلیتر هموژنات میباشد که در 37 درجه سلسیوس به مدت 10 دقیقه انکوبه گردید. واکنش با افزودن 5/0 میلیلیتر تریکلرواستیک اسید 10 درصد متوقف و لولهها با 2000 دور در دقیقه به مدت 15 دقیقه سانتریفیوژ شدند. 3 میلیلیتر دی سدیم هیدروژن mM 8/0 و 1/0 میلیلیتر DTNB 04/0 درصد به محلول شناور افزوده شده و بلافاصله رنگ حاصله در nm420 اندازهگیری شد. فعالیت گلوتاتیون پراکسیداز به صورت میکرومول گلوتاتیون اکسید/دقیقه/میلیگرم پروتئین بیان گردید. فعالیت گلوتاتیون ردوکتاز با استفاده از روش مهنداس و همکاران (et al., 1984 Mohandas) بر اساس واکنش ذیل مورد سنجش قرار گرفت. NADPH + H+ + GSSG → NADP+ + 2GSH در حضور گلوتاتیون ردوکتاز، گلوتاتیون اکسیده، احیاء گردیده و هم زمان، NADPH به NADP+ اکسیده میشود. فعالیت آنزیم در دمای اتاق توسط سنجش میزان ناپدید شدن NADPH/ دقیقه در nm340، با اسپکتروفتومتر اندازهگیری شد. قسمت دیگر از بافت کبد جهت انجام بررسیهای هیستوپاتولوژی در فرمالین بافری 10 درصد پایدار شد. از نمونههای فوق با استفاده از شیوههای رایج پاساژ بافت و تهیه مقاطع هیستوپاتولوژی، برشهایی با ضخامت 5 میکرون و با روش رنگآمیزی هماتوکسیلین- ائوزین تهیه شد. شدت آسیب کبد بر اساس یک مقیاس نیمه کمی (semiquantitative scale) و دوسو کور طبق روش ارائه شده توسط فری و همکاران ارزیابی گردید. شدت آسیب، از صفر تا 4 (صفر: عدم وجود آسیب، 1: حداقل آسیب، 2: آسیب ملایم، 3: آسیب متوسط و 4: آسیب شدید) رتبهبندی شد (Frei et al., 1984). کلیه درجهبندیها با بزرگنمایی 100× و در 5 میدان میکروسکوپی از هر برش، بهطور تصادفی، با میکروسکوپ نوری مدل نیکون (ECLIPSE E200، ساخت کشور ژاپن) انجام گردید. برای تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS-17 استفاده شد. دادههای بهدست آمده کمّی، به صورت میانگین±انحراف استاندارد (mean±SEM.) ارائه و اختلاف معنیدار بین گروهها توسط آزمون آماری آنالیز واریانس یکطرفه (ANOVA) و آزمون تعقیبی توکی (tukey) مورد بررسی قرار گرفت. در مورد دادههای هیستوپاتولوژی برای مقایسه نتایج درجهبندی شده آسیب بافت کبد اختلاف معنیداری توسط آزمون ناپارامتری کروسکال والیس (kruskal-wallis) و سپس آزمون یو من- ویتنی (mann-whitney u test) برای ارزیابی مقایسهای دو به دو، مورد استفاده قرار گرفت. اختلافات در سطح 05/0p< معنیدار تلقی شدند.
یافتهها در موشهای گروه 2، داروی سیسپلاتین سطوح سرمی آنزیمهای آلانین آمینوترانسفراز، آسپارتات آمینوترانسفراز و لاکتات دهیدروژناز و بیلیروبین تام سرم را در مقایسه با گروه 1 بهطور معنیداری (001/0p<) افزایش و میزان پروتئین تام و آلبومین سرم را بهطور معنیداری (001/0p<) کاهش داد. در گروه 3، داروی سیلیمارین و در گروه 4، رزوراترول سطوح سرمی افزایش یافته آنزیمهای شاخص آسیب کبد و بیلیروبین تام سرم در اثر سیسپلاتین را بهطور معنیدار (001/0p<) و تا حدّ طبیعی کاهش و مقادیر کاهش یافته پروتئین تام و آلبومین سرم در اثر سیسپلاتین را بهطور معنیدار (001/0p<) و تا سطوح طبیعی خود (Kabir and Pazdezh, 2002) افزایش دادند (جدول 1). در گروه 2، سیسپلاتین مقادیر گلوتاتیون احیاء و آنزیمهای سوپراکسید دیسموتاز، کاتالاز، گلوتاتیون پراکسیداز و گلوتاتیون ردوکتاز را در مقایسه با گروه 1، به طور معنیداری (001/0p<) کاهش و میزان مالوندیآلدئید را بهطور معنیداری (001/0p<) افزایش داد. در گروه 3، داروی سیلیمارین و در گروه 4، رزوراترول مقادیر گلوتاتیون احیاء و آنزیمهای آنتی اکسیدانی فوق را که در اثر سیسپلاتین کاهش یافته بود، به طور معنیدار (001/0p<) و تا حد طبیعی خود افزایش دادند. در گروه 3، سیلیمارین و در گروه 4، رزوراترول مقدار افزایشیافته مالوندیآلدئید در اثر سیسپلاتین را بهطور معنیدار (001/0p<) و تا حد طبیعی خود کاهش دادند (جدول 2). آسیب بافتی گروههای مورد مطالعه در جدول 3، درجهبندی و مقایسه گردیده است. در مشاهدات ریزبینی بافت کبد موشهای گروه 1، ساختار بافت کبد سالم و طبیعی بود (شکل 1). در نمونههای بافتی کبد موشهای گروه 2 (سیسپلاتین)، تغییرات دژنراتیو متوسط تا شدید در نواحی مرکز لوبولی که تا نواحی پورتال نیز کشیده شده بود، مشاهده گردید. در موارد شدید، نکروز سلولهای کبدی در اطراف وریدچه مرکزی نیز مشاهده گردید. افزایش منتشر سلولهای کوپفر همراه با ارتشاح تکهستهایها در اطراف وریدچههای مرکزی و برخی فضاهای پورتال و پرخونی سینوزوئیدها در این گروه قابل مشاهده بود (شکل 2). در گروههای 3 و 4، آسیب بافتی فقط به شکل تغییرات دژنراتیو خفیف در تعدادی از موشها مشاهده گردید (شکلهای 3 و 4) که از لحاظ آماری اختلاف معنیداری بین این گروهها و گروه شاهد برآورد نگردید (جدول 3).
جدول 1- تاثیر رزوراترول بر فراسنجههای بیوشیمیایی سرم موش صحرایی در آسیب کبدی ناشی از سیسپلاتین
مقادیر بهصورت میانگین ± انحراف استاندارد برای 10 سر موش صحرایی در هر گروه ارائه شده است. a: اختلاف معنیدار با گروه 1،b : اختلاف معنیدار با گروه 2، c: اختلاف معنیدار با گروه 3، d: اختلاف معنیدار با گروه 4 (05/0p<).
جدول 2- تاثیر رزوراترول بر فعالیت آنتی اکسیداتیوی کبد موش صحراییدر آسیب ناشی از سیسپلاتین
مقادیر بهصورت میانگین ± انحراف استاندارد برای 10 سر موش صحرایی در هر گروه ارائه شده است. a: اختلاف معنیدار با گروه 1،b : اختلاف معنیدار با گروه 2، c: اختلاف معنیدار با گروه 3، d: اختلاف معنیدار با گروه 4 (05/0p<).
جدول 3- تاثیر رزوراترول بر آسیب بافت کبد موش صحرایی ناشی از سیسپلاتین
مقادیر بهصورت میانگین ± انحراف استاندارد برای 10 سر موش صحرایی در هر گروه ارائه شده است. a و b: حروف غیر مشابه نشانگر اختلاف معنیدار میباشد (05/0p<).
شکل 1- نمای ریزبینی از بافت کبد یک موش صحرایی از گروه شاهد سالم که ساختار آن طبیعی است (هماتوکسیلین-ائوزین، درشتنمایی ×400).
شکل 2- نمای ریزبینی از بافت کبد یک موش صحرایی از گروه تیمار با سیسپلاتین که در آن پرخونی وریدچه مرکزی و نکروز هپاتوسیتها در اطراف وریدچه مرکزی مشخص میباشد (هماتوکسیلین-ائوزین، درشتنمایی ×400).
شکل 3- نمای ریزبینی از بافت کبد یک موش صحرایی از گروه شاهد مثبت که نسبتاً سالم بهنظر رسیده و تغییر پاتولوژیک خاصی ندارد (هماتوکسیلین-ائوزین، درشتنمایی ×400).
شکل 4- نمای ریزبینی از بافت کبد یک موش صحرایی از گروه تیمار با رزوراترول که تغییر پاتولوژیک قابل ملاحظهای در آن مشاهده نمیشود (هماتوکسیلین-ائوزین، درشتنمایی ×400).
بحث و نتیجهگیری در مطالعه ما، سیسپلاتین باعث افزایش معنیدار مقادیر سرمی آنزیمهای آسپارتات آمینوترانسفراز، آلانین آمینوترانسفراز و لاکتات دهیدروژناز و بیلیروبین تام و کاهش معنیدار پروتئین تام و آلبومین سرم در مقایسه با گروه شاهد سالم شد. تغییرات معنیدار در مقادیر سرمی فراسنجههای مذکور متعاقب تیمار با سیسپلاتین که نشاندهنده آسیب کبد میباشند، قبلاً توسط یوسف و همکاران گزارش شده است (Yousef et al., 2009). در بررسی حاضر، یافتههای آسیبشناسی بافتی نیز نشاندهنده آسیب شدید کبد در اثر سیسپلاتین بود که با نتایج مطالعه ایسری و همکاران همخوانی دارد (Iseri et al., 2007). در ارزیابی آسیب کبد، سنجش سطوح آنزیمهایی نظیر آسپارتات و آلانین آمینوترانسفراز و لاکتات دهیدروژناز بهطور وسیع مورد استفاده قرار میگیرد. وقوع نکروز یا آسیب غشاء سلول باعث رها شدن این آنزیمها در خون میشود. از سوی دیگر، سطح سرمی بیلیروبین، آلبومین و پروتئین تام با عملکرد سلولهای کبدی در ارتباط میباشد (Stockham and Scott, 2002). در مطالعه ما، تیمار با رزوراترول، بهطور معنیداری مانع از بروز اثرات سمّی سیسپلاتین در کبد موشهای صحرایی گردید. این اثر احتمالاً به دلیل محافظت غشاء سلول و ممانعت از نشت آنزیمهای داخل آن حاصل میگردد (Thabrew et al., 1987). کنترل موثر سطوح بیلیروبین، آلبومین و پروتئین تام سرم، بهبود زود هنگام مکانیسمهای عملکردی و ترشحی سلولهای کبدی را نشان میدهد. اثرات مفید فوق را میتوان به اثرات آنتیاکسیدانی و کاهش استرسهای اکسیداتیو توسط رزوراترول مربوط دانست(Franciscoa et al., 2009).رزوراترول با جلوگیری از پراکسیداسیون لیپیدی منجر به تثبیت غشاءهای سلولی شده و مانع از نشت آنزیمها میگردد (Yousef et al., 2009). در این بررسی، سیلیمارین تاثیر بسیار خوبی را بر تغییرات آنزیمهای شاخص کبدی ناشی از سیسپلاتین داشت که از این لحاظ با نتایج بررسی منصور و همکاران همخوانی دارد (Mansour etal., 2006). در مطالعه ما، افزایش مالوندیآلدئید و کاهش گلوتاتیون احیاء در بافت کبد، متعاقب مصرف سیسپلاتین در موش صحرایی، نشان میدهد که آسیب اکسیداتیو ناشی از رادیکالهای آزاد، یکی از مکانیسمهای احتمالی در آسیب کبدی سیسپلاتین میباشد. در مطالعه پارتیبها و همکاران وی پراکسیداسیون لیپیدی و تخلیه گلوتاتیون احیاء در بافت کبد موش صحرایی در اثر سیسپلاتین با نتایج مطالعه ما همخوانی دارد (Partibha et al., 2006). گلوتاتیون احیاء جزء مهمی از سیستم آنتیاکسیدانی غیرآنزیمی بوده و نقش مهمی را در کنترل اثرات سمی سیسپلاتین بر عهده دارد (Hanigan and Devarajan, 2003). بنابراین، کاهش میزان گلوتاتیون احیاء میتواند به عنوان عاملی مستقیم در پراکسیداسیون چربی ناشی از سیسپلاتین مطرح باشد. نقش استرس اکسیداتیو و مداخله گونههای فعال اکسیژن در سمیت کبدی سیسپلاتین به اثبات رسیده است (Iraz et al., 2006). بررسیهای کُج و همکاران نشان داده است که سیسپلاتین مانع از فعالیت آنزیمهای سوپراکسید دیسموتاز، کاتالاز و گلوتاتیون پراکسیداز شده و میزان مالوندیآلدئید را در کبد موشهای صحرایی افزایش میدهد (Koc et al., 2005). در مطالعه ما نیز تغییراتی در سسیتم تدافعی آنتیاکسیدانی و میزان مالوندیآلدئید بافت کبد موشهای صحرایی متعاقب تیمار با سیسپلاتین مشاهده شد که با نتایج مطالعه ایشان همسو میباشد. کاهش فعالیت سوپراکسید دیسموتاز شاخصی حساس برای آسیب سلولهای کبدی است. این آنزیم یکی از مهمترین عوامل در سیستم تدافعی آنتیاکسیدانی آنزیمی است. سوپراکسید دیسموتاز آنیون سوپراکسید را با تبدیل به پراکسید هیدروژن پاکسازی کرده و بدین ترتیب اثرات سمّی آن را کاهش میدهد (Curtis et al., 1972). در مطالعه حاضر، میزان سوپراکسید دیسموتاز در موشهای صحرایی دریافتکننده سیسپلاتین به دلیل تشکیل فراوان آنیونهای سوپراکسید، به طور معنیداری کاهش یافت که در پی آن فعالیت آنزیمهای پراکسید هیدروژن یعنی کاتالاز و گلوتاتیون پراکسیداز نیز در این حیوانات به طور معنیداری کاهش پیدا کرد. غیرفعال شدن سوپراکسید دیسموتاز توسط آنیونهای افزایش یافته سوپراکسید، منجر به غیرفعال شدن آنزیمهای کاتالاز و گلوتاتیون پراکسیداز میشود. کاتالاز با تجزیه پراکسید هیدروژن بافتها را در برابر رادیکالهای فعال هیدروکسیل محافظت میکند. بنابراین، کاهش فعالیت کاتالاز ممکن است به برخی اثرات مخرب ناشی از رادیکال سوپراکسید و پراکسید هیدروژن منجر گردد (Chance et al., 1952). گلوتاتیون ردوکتاز یک آنزیم سیتوزولی کبدی است که در کاهش گلوتاتیون اکسید (GSSG)، به عنوان محصول نهایی فعالیت گلوتاتیون پراکسیداز روی گلوتاتیون احیاء (GSH)، دخالت دارد (Naik and Panda, 2008). در مطالعه ما، مصرف رزوراترول مانع از کاهش آنزیمهای سوپراکسید دیسموتاز، کاتالاز و گلوتاتیون پراکسیداز در اثر سیسپلاتین شد که این ممکن است در اثر پاکسازی رادیکالها توسط رزوراترول باشد که باعث حفظ و بقاء این آنزیمها شده است. همچنین، متعاقب مواجهه با سیسپلاتین کاهش قابل توجهی در میزان گلوتاتیون پراکسیداز ایجاد شد که منجر به دسترسی گلوتاتیون ردوکتاز به سوبسترا شده و بدین ترتیب فعالیت گلوتاتیون ردوکتاز کاهش یافت. به نظر میرسد که رزوراترول در کنار سیسپلاتین فعالیت گلوتاتیون ردوکتاز را مجدداً برقرار نموده که مصرف گلوتاتیون اکسید را جهت تشکیل گلوتاتیون احیاء و افزایش سمزدایی متابولیتهای فعال توسط کونژوگاسیون با گلوتاتیون احیاء برقرار میکند. نتایج بررسی حاضر، گزارش سایر محققین را در خصوص اثرات آنتیاکسیدانی و زدایش رادیکال آزاد رزوراترول مورد تائید قرار میدهد (Su et al., 2006; Collodel et al., 2011). نتایج مطالعه ما در مورد اثرات آنتیاکسیدانی سیلیمارین نیزبا یافتههای راماکریشنان و همکاران (Ramakrishnan et al., 2006) و پرادیپ و همکاران (Pradeep et al., 2007) مطابقت دارد. بنابراین، به جرأت میتوان ادعا نمود که سیلیمارین با خصوصیات آنتیاکسیدانی خود منجر به جبران فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانی مزبور شده است. قابل توجه اینکه در مطالعه ما، بین رزوراترولوسیلیمارین از لحاظ تاثیر بر فعالیت آنزیمهای سوپراکسید دیسموتاز، کاتالاز، گلوتاتیون پراکسیداز، گلوتاتیون ردوکتاز و میزان گلوتاتیون احیاء و مالوندیآلدئید تفاوت معنیداری وجود نداشت. با توجه به مجموعه فوقالذّکر، رزوراترول احتمالاً با خواص آنتیاکسیدانی خود، کبد را در برابر اثرات سمّی اکسیداتیو سیسپلاتین محافظت میکند. بنابراین، پس از انجام کارآزماییهای شاهدار اتفاقی و حصول نتایج مثبت، رزوراترول میتواند بهعنوان یک آنتیاکسیدان با منشا طبیعی جهت پیشگیری از آسیبهای اکسیداتیو کبد ناشی از سیسپلاتین در بیماران سرطانی مورد استفاده قرار گیرد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 3,364 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,465 |