تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,005 |
تعداد مقالات | 83,625 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,463,639 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,475,940 |
نقد و زیباییشناسی اصالت در شعر بهار | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زیباییشناسی ادبی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 4، دوره 5، شماره 19، فروردین 1393، صفحه 57-76 اصل مقاله (275.27 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسنده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
محسن ذوالفقاری | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسنده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
«نقد و اصالت سبک در شعر بهار» موضوع و محور اصلی این مقاله است. در این مقاله سعی شده است که نظرات سبکشناختی جدید در کنار رویکردهای مختلف نقد ادبی در مقوله نقد شعر مطرح شود، به گونهای که اصالت سبکی شعر بهار در مجموعه اشعارش از حیث زبانی، موسیقایی، زیباشناختی، نقد نوعی، سبک محتوایی و... تعیین شود. به عبارتی اثبات میشود که شاعر از حیث نقد نوعی شاعر قصیده است، از حیث زیباشناختی در نگاه اول شاعر وصف و توصیف و تصویرهای محض است، از حیث زبان، شاعر سبک خراسانی است و غیره. سپس هر یک از رویکردهای مزبور به رویکردهای فرعی تقسیم میشود تا حدی که اصالت سبکی شاعر در هر بحث دقیقتر مطرح گردد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نقد؛ سبک؛ اصالت سبک؛ زیباشناسی؛ محتوا | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نقد و زیباییشناسی اصالت در شعر بهار
دکترمحسن ذوالفقاری*
چکیده «نقد و اصالت سبک در شعر بهار» موضوع و محور اصلی این مقاله است. در این مقاله سعی شده است که نظرات سبکشناختی جدید در کنار رویکردهای مختلف نقد ادبی در مقوله نقد شعر مطرح شود، به گونهای که اصالت سبکی شعر بهار در مجموعه اشعارش از حیث زبانی، موسیقایی، زیباشناختی، نقد نوعی، سبک محتوایی و... تعیین شود. به عبارتی اثبات میشود که شاعر از حیث نقد نوعی شاعر قصیده است، از حیث زیباشناختی در نگاه اول شاعر وصف و توصیف و تصویرهای محض است، از حیث زبان، شاعر سبک خراسانی است و غیره. سپس هر یک از رویکردهای مزبور به رویکردهای فرعی تقسیم میشود تا حدی که اصالت سبکی شاعر در هر بحث دقیقتر مطرح گردد.
واژههای کلیدی نقد، سبک، اصالت سبک، زیباشناسی، محتوا. مقدمه سخن گفتن از سبک شعر سخنشناسی چون بهار که خود پایهگذار و آغازگر سبکشناسی در ایران بوده است اگرچه کار سختی است ولی خالی از لطف نیست. شناخت سبک و سیاق شعر بهار نه فقط از لحاظ بیان ویژگیهای سبکی بلکه تلفیق سبکشناسی و رویکردهای نقد ادبی از قبیل نقد نوعی و سبکشناسی، نقد موسیقایی و سبکشناسی، نقد زیباشناسی و سبکشناسی و... از اهداف اصلی این مقاله است؛ به نحوی که بتوانیم با تبویب این رویکردها اصالتهای سبکی بهار را در هر باب شاهد باشیم.
قالبهای شعر چنانچه از دیدگاه نقد نوعی، دیوان ملکالشعرارابررسی نماییم این نتیجه حاصل میشود که شاعر در انواع مختلف شعر فارسی طبعآزمایی کرده است؛ به گونهای که در دیوان او شاهد 284 قصیده، 115 قطعه، حدود 100 رباعی و دوبیتی، 93 غزل، 89 مثنوی، 23 تصنیف، 22 مسمط، 11ترجیعبند، 5 مادهتاریخ، 4 مخمس و 2 مطایبه هستیم. البته هجویات بهار را نیز که به سفارش خود شاعر در دیوان نیامده است، باید در نظر گرفت. با عنایت به کمیت انواع ادبی میتوان به این سخن رسید که اصالت سبکی شاعر از حیث نقد نوعی، قصیده است و شاعر را باید شاعر قصیده خواند. پس از این نوع ادبی، به ترتیب میتوان قطعه، غزل و مثنوی را از انواع ادبی شاخص در دیوان بهار ذکر کرد. ساختار قصاید تأمل در ساختار قصاید بهار نشان میدهد که شاعر خود را در قصاید ملزم به آوردن عناصر سازنده قصیده از قبیل تشبیب و تغزل نمیکند؛ گرچه به عنوان یک نکته سبکی قابل ذکر است که هرجا مجال و محتوای قصاید اقتضا میکند تغزل از جایگاه ویژهای برخوردار است. سرفصلهای موضوعی دیوان بهار به انضمام تشبیبهایی که در قصاید وصفی وی دیده میشود، حاکی از سی مورد تغزل و تشبیب در قصاید شاعر است. با این وجود نمیتوان این نکته را اصالت سبکی قصاید بهار دانست زیرا عمده قصاید بهار بدون هیچ مقدمهای با موضوع اصلی قصیده آغاز میشود و مقتضای حال و درونمایه سیاسی قصاید همین امر و شیوه را اقتضا میکند؛ به عبارتی رویکرد سیاسی قصاید مجالی برای تغزل و تشبیب نگذاشته است. محتوای قصاید الف) رویکرد سیاسی در نقد و تحلیل محتوای دیوان بهار درمییابیم که شاعر به رویکردهای سیاسی، اجتماعی، مذهبی، وصف طبیعت، بحثهای شخصی، شکواییات، حبسیات و ... عنایت داشته است. ولی از حیث کمی و آماری میبینیم که بهار به طرح مسایل سیاسی بیشتر توجه داشته است؛ به گونهای که میتوان گفت اصالت سبکی محتوایی دیوان بهار توجه شاعر به رویکردهای سیاسی است. نگاه شاعر به سیاست خارجی و سیاست داخلی ایران هر دو در دیوان شاعر مشهود است. از قصاید شاخص بهار در نقد استعمار انگلیس در قصایدی با عنوان «صفحهای از تاریخ» ، «نفرین به انگلستان» و «هشدار به اروپا یا پیام به انگلستان»دیده میشود.
(ص 751-750) و در قصیده «نفرین به انگلیس» میگوید:
(ص 755-752) با این وجود باید گفت که تعداد قصاید مربوط به نقد سیاستهای خارجی و کشورهای استعمارگر محدود است و برعکس قصاید سیاسی بهار در نقد مسایل سیاسی موجود در ایران اصالت سبک محتوایی سیاسی قصاید بهار را نشان میدهد. در نقد قصاید سیاسی بهار که به سیاست داخلی مربوط میشود این شاخصه دیده میشود که گاه شاعر محور سیاسی قصاید را اشخاص و شخصیتهای سیاسی قرار میدهد. به عنوان مثال قصیده «اندرز به حاکم قوچان» را به عنوان پند و اندرز خطاب به امیرحسین- خان شجاعالدوله- حاکمران قوچان- میسراید (ص21-20). قصیده «ای مشارالسلطنه» را خطاب به مشارالسلطنه- پیشکار ناصرالدینمیرزا حاکم خراسان- مینویسد با مطلع:
(ص 310-309) همینطور قصاید و ترجیهاتی با عناوین «بقایی و شعله» (ص629)، «خوی خیابانی» (ص338)، «صدارت اتابک اعظم» (ص45)، «ناصرالملک» (ص28)، «وثوق و لقمان» (ص442)، «وصف آیت الله صدر» (ص212) و غیره. البته تعداد اینگونه قصاید که محوریت اشخاص سیاسی هستند زیاد نیست و قطعاً پرداختن به وقایع و رخدادهای سیاسی به طور کامل اصالت سبک سیاسی دیوان شاعر را تشکیل میدهد. به عنوان نمونه، مسایل مربوط به مشروطه و بعد از آن قابل ذکر است. جهت نمونه، در ترجیعبندی با عنوان «دوز و کلک انتخابات» هنگامی که در سال 1289 همه در تکاپوی انتخابات دوره سوم مجلس شورای ملی هستند میگوید:
(ص 215-213)
ب) رویکرد مذهبی بعد از رویکرد سیاسی در شعر بهار که اصالت های سبکی شعر اوست، «رویکرد مذهبی» از شاخصههای محتوای قاید اوست. قصایدی چون بمباران آستانه حضرت رضا (ع) (ص222)، تربیت سیدالشهدا (ص52)، حسین (ع) (ص186)، رای سیدالشهدا (ص147)، صفت شب و منقبت امام علی(ع) (ص487)، غدیر خم (ص19)، غدیریه (ص140)، مدح امیرالمومنان (ص123)، مدح حضرت ختمی مرتبت (ص6) و مناقب چندگانه درباره امام هشتم (ع) (ص10)، حضرت حجت (ع) (ص192و13)، حضرت سیدالشهدا (ع) (ص189)، حضرت صادق (ع) (ص640)، حضرت فاطمه (س) (ص154)، مولای متقیان (ع) (ص106) و... همگی نشانگر اعتقادات مذهبی و علاقهمندی شاعر در طرح اندیشههای مذهبی است؛ گرچه این شاخصه اصالت سبکی شعر بهار محسوب نمیشود. ج) وصف طبیعت «وصف طبیعت» یکی دیگر از رویکردهای محتوای شاعر در قصاید است. ساختار وصف در قصاید بهار به دو صورت مشاهده میشود. دسته اول آنچه که در آغاز قصایدمیآید. بهار در این نوع توصیفات به شیوه قصیدهسرایان کهن میکند. گرچه در بیشتر قصاید خود را ملزم به آوردن وف نمیداند و شاعر بدون هیچ مقدمهای رویکرد اصلی خود را که بیشتر سیاسی است میآورد. دسته دوم قصایدی هستند که تمامأ وصف به نظر میرسند و گویی شاعر به قصد هنرنمایی و توصیف طبیعت اینگونه قصاید را سروده استلیکن با تأمل در مضامین غیر از وصف طبیعت نهفته است. به عنوان مثال، بهاردر «دماوندیه اول» بعد از وصف به مدح امام رضا (ع) گریز میزند. در «دماوندیه دوم» مضامینی چون تحریک بیگانگان و آزار اهل قلم و وطنخواهان به چشم میخورد:
تاجایی که میگوید:
(ص 358) از قصاید وصفیه بهار میتوان به قصایدی چون هجو ابر و باد (ص312)، بهار اصفهان (ص623)، بهاریه (ص350،328،135،129،117)، پاییز و زمستان (ص702)، تابستان (ص503) و... اشاره کرد. آنچه اصالت سبک را در قصاید وصفیه بهار نشان میدهد همانا پرداختن به مضامین سیاسی و اجتماعی در پایان و لابهلای وصفهاست و همین نکتهایست که قصاید وصفیه ملکالشعرا را از قصاید وصفیه موجود در سبک خراسانی ممتاز میدارد. به عنوان نمونه، به ابیاتی ازقصیده پاییز و زمستان اشاره میشود که در آغاز آن، وصف غالب است و در پایان قصیده وضعیت کشور و چیرگی زشتیها بر زیباییها مطرح میشود:
تا آن جا که میگویند:
(ص704-702) مثنوی بعد از قصیده، آنچه سبک و سیاق و علاقه مرحوم بهار را در عرصه نقد نوعی ــ سبکی نشان میدهد با عنایت به حجم و کمیت ابیات به ترتیب مثنوی و سپس غزل است. مثنویهای بهار در هشتباب است که با عنایت به اوزان آنها تبویب شده است. کمیت ابیات در مثنویهای بهار در بحر خفیف و متقارب نسبت به مثنویهای دیگر قابل قیاس نیست. آنچه درباره سبک محتوایی مثنویهای بهار به عنوان شاخصه قابل ذکر است این است که شاعر به رقم قصاید که به پرداخت اندیشههای سیاسی بیشتر رغبت نشان میدهد در اینجا اندیشههای سیاسی کم و کمرنگ میگردند و رویکردهای اخلاقی و اجتماعی، نصایح، پندها و اندرزها، پیام به جوانان و به زنان و... بیشتر در مثنویها غالب بر رویکردهای دیگر است به گونهای که میتوان گفت از این حیث شاعر به اندیشه و سبک سعدی در بوستان و سبک سنایی در حدیقهالحقیقه بیشتر توجه دارد تا حدی که موسیقی، زبان و اندیشه در این دو بخش از مثنویهای بهار با بوستان سعدی و حدیقه سنایی گاه همخوانی و همسانی دارد:
(ص1081) و یا در بخش مثنویها بحر خفیف ار مضامین حبس و زندان و مباحث مربوط به عصر و زمان بهار نبود سبک و سیاق موسیقایی و زبانی، محسوب میشد به عنوان نمونه، چند بیت از یک تمثیل اثبات همین مدعاست:
(ص842) مثنوی «کارنامه زندان» بهار در ده گفتار با گفتاری درباره عظمت خدا و خلقت جهان آغاز میشود و به مباحثی چون عدل و ظلم به سبک سنایی خاتمه مییابد در بخشی از این مثنوی که به عنوان «خواب دیدین بهار سنایی را»میآید بیشتر این سخن و تقلید از سنایی را تأیید میکند. در این بخش بهار، در عالم خواب سناییی را میبیند و میگوید:
(ص855) سپس چون از خواب بر میخیزد تصمیم به خدمت عارفان میگیرد و میگوید:
(ص856) به این ترتیب میتوان نتیجه گرفت که بهار در عرصه مثنوی بهویژه در «کارنامه زندان» که از مفصلترین مثنویهای اوست به روال و سبک شعرای گذشته سخن میگوید با این تفاوت که اصالت سبک در مثنویهای بهار وجود رویکردهای سیاسی امروزین است هر چند که از این حیث در حد و کمیت قصاید به طرح مباحث سیاسی نمیپردازد و به جنبههای اخلاقی و اجتماعی نیز توجه میکند.
غزل غزل از انواع ادبی دیگری است که بعد از قصیده و مثنوی از جایگاه خواصی در دیوان بهار برخوردار است. با عنایت به زبان و موسیقی غزل بهار میتوان گفت که همان سبک و سیاق غزل قرن هفتم و هشتم یعنی همان رنگ و روی غزل سعدی و حافظ را در غزلیات بهار شاهد هستیم. گاه تضمین مصراعی از این دو شاعر در غزل بهار این شباهت سبکی را تأیید میکند. مثلأ در غزلی میگوید:
تا جایی که میگوید:
(ص1157) که تضمین از غزل حافظ است. یا واژگان و موسیقی غزل بهار چهبسا غزلی از غزلیات این دو شاعر را تداعی میکند مثلأ بهار در غزلی با مطلع زیر میگوید:
که غزل زیر از حافظ را تداعی میکند:
یا غزلیاتی که در موسیقی بیرونی و کناری با غزل حافظ و سعدی همسانی دارند. مثلأ در غزلی با مطلع:
که به سبک غزل زیر از حافظ است:
با همه این اوصاف و اذعان این سخن که زبان و موسیقی غزل بهار یادآور غزل حافظ و سعدی است باید گفت که آنچه اصالت سبک غزل بهار را نشان میدهد وآن را از غزلیات حافظ و سعدی متمایز میسازد محتوای غزل بهار است که در بیشتر مواقع خواننده را از عرصه غزل قرن هفتم و هشتم بهد غزل دوره بهار و مشروطه سوق میدهد. به عبارتی رویکرد بهار به سیاست در عرصه غزل نیز از اصالتهای سبکی غزل بهاغر است. به عنوان مثال، واژگان غزل زیر مایه امتیاز غزل بهار نسبت به غزل گذشته است:
(ص1159) و یا اشارهای به اعطای امتیاز نفت شمال ایران به آمریکا در غزل زیر:
(ص 1187) نیز ترکیبات بلاغی که یکی از عناصرش مربوط به گذشته شعر فارسی نیست:
(ص 8-1167) که ترکیباتی چون روسیه جان، روسی صفت بودن دلبران، پلتیک سر زلف تو، کشور دل، خیل قزاق، عدلیه عشق، همه مصداق همین سخن هستند.
موسیقی شعر در باب اصالت سبکی موسیقایی قصاید بهار میتوان گفت که شاعر با وجودی که به اوزان و موسیقی بیرونی شعر سبک خراسانی عنایت خاصی دارد و گاه در این خصوص یادآور موسیقی شعر شعرایی چون فردوسی، ناصرخسرو، انوری و ... با ویژگیهای هجایی است ولی در بررسی آماری این نتیجه حاصل میشود که به اوزان رایج شعر فارسی بیشتر توجه دارد. به فرض مثال، در100 قصیده از دیوان بهار این نتیجه حاصل میآید که اوزان رمل با 32 درصد، مضارع با 20 درصد، هزج با 15 درصد، مجتث با 12درصد، متقارب با 7 درصد، خفیف با 5 درصد، سریع 2 درصد، قریب و رجز هرکدام یک درصد، موسیقی بیرونی 100 قصیده از دیوان شاعر را تشکیل میدهد مبرهن است که اصالت سبک موسیقایی این قصاید کاربرد بحر رمل است که باعث روانی و عذوبت اوزان قصاید شده است و در کنار آن بحرهای مضارع، هزج و محبث هستند که جمعا 79 درصد اوزان قصاید را به خود اختصاص میدهند و از همین امر میتوان نتیجه گرفت که شاعر از اوزان رایج شعر فارسی استفاده میکند و این نکته بیانگر اصالت سبک بهار در موسیقی بیرونی است. گرچه این نکته نیز قابل توضیح است که شاعر با وجود استفاده از اوزان رایج شعر فارسی، کمتر از اوزان سالم و صحیح استفاده کرده است. به فرض مثال: اوزان بحر رمل عمدتا به صورت مخبون به کار میروند و یا در بحر هزج سالم در قصاید وجود ندارد. همینطور در بحر مضارع از اوزان مسدس استفاده میکند که در دواوین شعرای سبک خراسانی این نوع مضارع کابرد بیشتری دارد. جهت نمونه از نوع اخیر میتوانیم به مطلع بعضی قصاید اشاره کنیم:
(ص 134)
(ص 271)
(ص 284) که در بحر مضارع مسدس اخرب مکفوف (مفعول فاعلات مفاعلین) آمدهاند. همچنین از نکات دیگری که غرابت وزن را در شعر بهار نشان میدهد کاربرد بحوری است چون قریب (مفعول مفاعلین فاعلاتن) (ص 104) و متقارب (فعولن فعولن فعولن فعول) (ص 699، 387، 286، 707،328) که از اوزان خاص مثنوی است و بهار در چند قصیده آورده است. نیز قصایدی در بحر منسوخ (مفتعلن فاعلات مفتعلن فع) (ص18،32،490...) که تا حدی موسیقی بیرونی شعر قرن پنجم و ششم هجری را تداعی میکند؛ به عبارتی از این حیث شعر بهار با قصاید خاقانی، ناصر خسرو، مجیر بیلقانی و... شباهت خاصی پیدا میکند. گرچه اینها اصالت سبک قصاید بهار از حیث موسیقایی نیست و در مجموع وزن قصاید بهار وزن رایج و روان است. با وجود این، قابل ذکر است که سه قصیده نیز از صد قصیده مورد مطالعه از کدورت وزن برخوردار است و موسیقی شعر آن از اوزان نادر و درخور تامل است. بیت مطلع قصیده 119 در بحر متقارب (فع لن فعلن فع لن فعلن) میآید:
(ص 282) و یا قصیده 114 که مصراعهای اول در بحر منسرح مثمن مطور منحور (مفتعلن فاعلات مفتعلن فع) سروده شده است ولی بیت مطلع و مصراعهای دوم به صورت مفتعلن فاعلات مفاعلین فع آمده است و خاص شعر امروز نیست و از غرایب است:
(ص 270) و یا قصیده 235 بر وزن مفتعلن مفتعلن فاعلن فعول، بحر سریع مطوی مکشوف که از ابداعات بهار است (به روایت مهرداد بهار) از غرایب موسیقایی در قصاید شاعر است:
(ص 552) تأمل در موسیقی کناری صد قصیده در دیوان بهار نشان میدهد که شاعر به این رویکرد موسیقایی چندان توجه نداشته است؛ به گونهای که میتوان چنین نتیجه گرفت: الف- شاعر به قصاید مردف کمتر توجه دارد به گونهای که تها 30 درصد قصاید دارای ردیف هستند. از میان 10 درصد از ردیفها از نوع ردیفهای فعلی هستند و 16 درصد از ردیفها از نوع ردیفهای اسمی و 4 درصد نیز ترکیبی از اسم و فعل ردیف را میسازند لذا نمیتوان این امر را اصالت سبکی موسیقایی قصاید بهار دانست. شاعر در قصاید136، 131، 116، 114، 3، 82 و... به ندرت به این شاخه موسیقایی توجه داشته است و با آوردن ردیفهای «است ای مشارالسلطنه به چه کار آید؟، اگر بگذارد، مکن ر نکنم، است ای حکیم، دریغ من و...» قصاید را غنی ساخته است. ب- آنچه در خصوص اصالت سبکی موسیقایی قصاید بهار گفتنی است این است که شاعر در بخش قافیه تنها به قوافی تکهجایی بسنده میکند به گونهای که میتوان گفت در قصایدی که ردیف ندارد به یک هجای کوتاه (یک مصوت کوتاه و یک صامت) و یا یک هجای بلند (آ، او) و یا کمی غنیتر به صورت یک هجای بلند و در کنار آن یک صامت بسنده میکند؛به عبارتی غیر از ردف مفرد از حروف دیگر مبحث قافیه اثری دیده نمیشود لذا میتوان گفت که بهار در عمده قصاید به ویژه قصاید سیاسی ــ اجتماعی در فکر قافیهپردازی نبوده است و عمده ی فکر و ذهن شاعر محتوا و اندیشه بوده است. لذا موسیقی کناری از نوع بسیاری از قصاید دواوین شعرهای سبک خراسانی است و چه بسیار در قصاید بهار انواع ایطاء، تکرار و به عبارتی وحدت بدون تنوع مشاهده میشود. به عنوان نمونه، در قصیده85، شاعر «هواست، خداست، ره راست، نخواست، نماست، آراست و...» را در مبحث قافیه میآورد که «است» گاه ردیف و گاه جزء کلمه است. یا در قصیده 94 برای رعایت قافیه به سبک گذشتگان از واکهای مرده استفاده میکند و «سیاه و سپاه را باآشناه و دوتاه و...» همقافیه میکند و یا در قصاید طولانی، کلمات، چندینبار تکرار میشوند و یا پسوندها جزء حروف قافیه گرفته میشوند؛ در قصیده 64 «اسکندر با غارتگر، افسونگر، آنسوتر، بازیگر و...» هم قافیه میشود. ج- تأثیرپذیری بهار از موسیقی کناری شعر کهن فارسی از ویژگیهای سبکی قوانی در شعر شاعر است؛ به گونهای که میتوان گفت واکهای موجود در قوافی شعر بهار عمدتاً در شعر گذشته دیده میشود. قطعاً تضمین شعر شعرای قرون چهارم و پنجم میتواند در اثبات این مدعا تا حدودی کمک کند. به عنوان مثال، قصیده 16 به سبک و سیاق شعر رودکی با قافیه و ردیف «آن بود» میآید:
(ص 29) و یا در قصیده 17 قافیه و ردیف «ان برد» را به سبک و سیاق جمالالدین عبدالرزاق میآورد:
(ص 32) یا در قصیده 32 با قافیه و ردیف «آست» به سبک فرخی میگوید:
(ص 108) و بسیاری دیگر از این نوع در قوافی بهار دیده میشود.
رویکرد زیباشناختی ــ سبکشناختی با عنایت به رویکرد زیباشناختی ــ سبکشناختی در دیوان بهار در نگاه اول این نکته قابل ذکر است که تحولات سیاسی و اجتماعی و جهانبینی شاعر در زیرساخت عناصر سازنده قصاید کاملاً تأثیر داشته است. به عبارتی از حیث تاریخی، قصاید قبل از 1300 با قصاید سالهای 1300 تا 1320 و قصاید پایان عصر رضاخانی تا 1330 در دیوان بهار از حیث ساختار و محتوا بهویژه در مبحث زیباشناختی قصاید تفاوتهایی دارد. توجه شاعر در بیشتر قصایدی که قبل از 1293 سروده شده است به عناصر بلاغی درخور توجه است و بیاعتنایی به عناصر بلاغی وتوجه به رویکردهای سیاسی در قصاید بعد از 1293 کاملاً مشهود است و قطعاً طرح مضامین سیاسی در دوره اخیر همین امر را اقتضا میکرده است. با این توضیح آنچه در خصوص اصالت سبکی بلاغی دیوان بهار قابل ذکر است این است که شاعر در بیشتر قصاید شیفته تشبیه است و عناصر بلاغی دیگر هرگز قابل قیاس و طرح نیستند. آنچه در باب اصالت سبک زیباشناختی بهویژه تشبیهات بهار قابل ذکر است از قرار زیر است: الف- تشبیهات بهار از حیث ساختار شباهت بسیاری با تشبیهات شعرای عصر غزنوی دارد به گونهای که اشعار منوچهری دامغانی، رودکی، فرخی سیستانی، عنصری و... را تداعی میکند. استفاده بهار از بیشتر عناصر تشبیه و به عبارتی آوردن تشبیهات مرسل با عناصر حسی و طبیعی به صورت تشبیهات مفرد و مرکب (عمدتاً فرد) از مهمترین نکاتی است که شعر او را از حیث بلاغی به شعر قرن چهارم و پنجم هجری نزدیک میسازد و این امر زمانی ملموستر میشود که شاعر دقیقاً از ارکان و تشبیهات بهکار رفته در عصر غزنوی استفاده میکند. به عنوان مثال، در قصیدهای با تضمین مصراعی از خاقانی اینگونه میآورد:
(ص 32-29) وجود تشبیهات مرکب به همان سبک و سیاق گذشتگان و آمیختگی آن به تشبیهات مشروط از خصایص بیشتر قصاید خاقانی در دوره تاریخی قبل از 1293 است که در بخش اول دیوان بهار تفکیک و در بخشهای دوم و سوم دیوان اینگونه اصالتهای بلاغی کمرنگ میشود. قصاید 17، 18، 24، 27، 29، 30، 88، 93، 94، 95، 97، 101، 103، 104 و ... از نمونههای خوبی است که اصالت سبکی بلاغی بهار را در عرصه تشبیه به خوبی نشان میدهد. ب- از نکات حایز اهمیت در خصوص زیباییشناسی قصاید بهار کاربرد وصف در آغاز بسیاری از قصاید است؛ توصیفاتی که چاشنی آن عنصر بلاغی تشبیه است. آنچه محدوده توصیف را در قصاید بهار به عنوان یکی از اصالتهای سبکی بعد از تشبیه مشخص میکند وجود قصاید نسبتاً مستقل است که به وصف اختصاص پیدا کرده است. قصاید دماوندیه اول (ص 354)، دماوندیه دوم (ص 356)، فخریه (ص 419- 418)، وصف نوروز (ص 707- 709)، وصف پاییز و زمستان (ص 702)، سپیدرود (ص 684- 682)، طوفان (ص 528)، تابستان (ص 502)، ماجرای زمستان (ص 465)، گلستان (ص 500)، قصیده برفیه (ص 793)، و بسیاری دیگر که سراپا توصیف هستند در کنار مناقب اهل بیت که با مقدمه توصیفی در باره طبیعت آغاز میشود؛ مثل منقبت امام صادق (ع) 0ص (640)، امام هشتم (ع) (ص 10)، امام حسین (ع) (ص 189)، حضرت فاطمه (س) (ص 154)، و ... قصایدی که به سبک قصاید دوره خراسانی با وصف شروع میشوند سپس گریز و تخلص میآید همه از قراینی است که میتواند تصویر و تصویرپردازی را به عنوان یکی از اصالتهای سبکی بلاغی قصاید بهار به خوبی ابات نماید. در خور اهمیت آن است که بهار در این توصیفات به شیوه شعرای عصر غزنوی در بسیاری از مواقع با همان عناصر و توصیفات طبیعی قصاید را آغاز میکند. به عنوان مثال، در قصیده 24 درباره بهار طبیعت در خصوص ابر، کوه، خورشید، یاسمین، نارون، قمری، بلبل و ... به سبک منوچهری به همان واژگان و ترکیبها میگوید:
(ص 51) یکی از بهترین نمونهها در این باب، قصیده 104 است که واژگان، مضامین، عناصر بلاغی و بهویژه تشبیهات مرکب با ادات خاص و تصاویر محض موجود در این قصیده را گویی بارها در دیوان منوچهری خواندهایم؛ با مطلع:
(ص 51) تا جایی که می گوید:
(ص 257- 252) تصویر محض و وجود ظرایف موجود در تصویرسازی بهار که گاه توصیفات آغازین قصاید مانند یک تابلو نقاشی مجسم میشود از وجه امتیاز تصویرهای بهار نسبت به شعرای سبک خراسانی است. علاوه بر آن گریز بهار به اندیشههای اجتماعی و سیاسی و گاه مناقب و مدح شخصیتهای دینی و مذهبی مایه زیبایی و امتیاز شاعر بر عمده شعرای سبک خراسانی است. وصف تگرگ (ص587)، دامنه البرز (ص 461) و منظومه کیکنامه مصداقهای دیگری بر این مدعاست. از
نمونه تصاویر دقیق و ظریف بهار ابیاتی از کیکنامه است که شاعر بعد از تصویر کیکها به صورت تمیل، رفتار اجنبیها و دشمنانن خارجی را به نقد مینشیند:
(ص 307- 306) رویکردهای زیباشناختی و دیگر شاخههای نقد ادبی قطعاً در دیوان بهار قابل بحث و نظر است ولیکن مجال مقاله در آن حد نیست، لذا به این حد بسنده میشود.
نتیجه آنچه گذشت و نمونههایی که اشعار ملکالشعرای بهار در نقد نوعی، موسیقایی، و زیباشناسی مبتنی بر دیدگاههای سبکشناسانه ذکر شد به خوبی نشان میدهد که اصالت سبکی در سرودههای ملکالشعرای بهار مقوله غیر قابل انکار است. به گونهای که بهطور مستند و مستدل میتوان گفت ملکالشعرای بهار شاعری قصیدهسرا با رویکردهای سیاسی، اجتماعی و مذهبی است و وصف طبیعت، طرح مباحث شخصی، شکواییات و حبسیات از موضوعات مورد عنایت این شاعر بزرگ است.
منابع و مآخذ 1- بهار، محمدتقی. دیوان اشعار. تهران: انتشارات توس، چاپ پنجم، 1368.
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1- بهار، محمدتقی. دیوان اشعار. تهران: انتشارات توس، چاپ پنجم، 1368. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,795 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 617 |