تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,800,512 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,315 |
زیباییشناسی غزلهای استاد شهریار در بررسی نقش ردیف در ساختار زبان شعری او | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زیباییشناسی ادبی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 1، دوره 4، شماره 17، مهر 1392، صفحه 1-30 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ردیف در شعر پارسی از دیرباز تا امروز همواره در خلق موسیقیِ بیرونی شعر، نقشآفرین بوده است. بسیاری از زیباترین غزلهای سعدی، مولانا و حافظ غزلهای مردّفند. از طریق بررسی ردیفهای شعر شاعران، میتوان دریافت که آنها کدام عناصر نحوی زبان را برای تکرار در ردیف، مورد تأکید قرار میدادهاند. استاد شهریار در غزلهای خود، گاهی اسم، گاهی حرف، گاهی ضمیر و گاه فعل یا صفت را به عنوان ردیف به کار برده است. این تحقیق، ردیفهای غزل شهریار را در جدولهای ویژهای طبقهبندی میکند و به بررسی نقش و کارکرد دستوری آنها در هر بیت میپردازد. و به این نتیجه رسیده است که شهریار در مصراعهای زوج این غزلهاش از زبانی دشوار استفاده نکرده است و از کاربرد اسم در جایگاه ردیف پرهیز کرده و فعلهای مرکب او در جایگاه ردیف اغلب ساده هستند و نهایت آنکه ردیف در شعر شهریار در خدمت سادهسازی و زیبایی شعر و دلپذیری موسیقی آن قرار گرفته است. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
استاد شهریار؛ غزل؛ موسیقی شعر؛ ردیف؛ دستور زبان فارسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زیباییشناسی غزلهای استاد شهریار
|
دل از افتعال اهل زمانه مَلا شدم |
|
ز ایشان به قول و فعل ازیرا جدا شدم |
(ناصر خسرو، 1383: 70)
و یا در نمونهای دیگر، ردیفِ «مرا» در قصیدهای از ناصر خسرو با این مطلع، به کار رفته است:
آزرده کرد کژدمِ غربت جگر، مرا |
|
گویی زبون نیافت زگیتی مگر، مرا |
(همان: 22)
و همچنین در نمونهای دیگر، حرف نشانة را به عنوان ردیف، انتخاب شده است:
سلام کن به من ای باد، مر خراسان را |
|
مَر اهلِ فضل و خرد را نه عامِ نادان را |
(همان: 25)
از همین نمونههای سادة ردیف، در شعر شهریار نیز میتوان فراوان یافت:
زمین پوستین افزود بر تن، کدخدایان را |
|
ولیکن پوست خواهد کند، ما یک لاقبایان را |
(شهریار، 1373: 282))
و یا:
وای چه خسته میکند تنگیِ این قفس مرا |
|
پیر شدم نکرد از این رنج و شکنجه بس مرا |
(همان: 174)
و یا در غزل دیگری از شهریار:
ز بس که دستخوش محنت و ملال شدم |
|
زپا فتادم و آسوده از خیال شدم |
(همان: 252)
همانگونه که ملاحظه میشود، ردیفهای مشترک فراوانی بین ناصرخسرو، سبک خراسانی و شهریار به چشم میآید که اگر تفاوت وزن و زبان سنگین و فخیم ناصرخسرو نبود، از حیث انتخاب «ردیف» آن دو شاعر را میتوانستیم در یک رده جای دهیم. به گفتة دکتر شفیعی، وجود فعل ربطی در ساخت دستوری زبان فارسی، سبب شد که در شعر اولیة فارسی کلمات سادهای همچون بود و گشت و شد به عنوان ردیف واقع شوند و این مزیّت زبان فارسی، نسبت به زبان عربی که فعل ربطی در آن مستقلاً وجود ندارد و از محتوای جمله مستفاد میشود، سبب شد که در شعر سبک خراسانی، نمونههای بیشماری از ردیف به وسیلة فعل ربطی پدید آید. از جمله:
مرا بسود و فروریخت هرچه دندان بود |
|
نبود دندان لابل چراغ تابان بود |
(رودکی،1370: 32)
و یا:
که از نام او شیر، پیچان شود |
|
چو خشم آوَرَد، پیل بیجان شود |
(فردوسی، 1384: 274)
و از همین دست:
کُشندة سیاووش چاکر نبود |
|
به بالینْش بر، کشته مادر نبود |
(همان: 328)
در پنجگنج حکیم گنجه، نیز از چنین ردیفهای سادهای به صورت فعل تام و عام بهره گرفته شده است:
همهشب پاسبانی پیشه کردند |
|
بسی شب را در این اندیشه کردند |
(نظامی، 1376: 106)
و یا:
حریفان از نشستن مست گشتند |
|
به رفتن با ملک همدست گشتند |
(همان: 107)
و دیگر:
ز شیرین تا شکر فرقی میان است |
|
که شیرین جان و شکر جای جان است |
(همان: 213)
و همچنین:
آنچه تغیّر نپذیرد تویی |
|
وآنکه نه مرده ست و نه میرد تویی |
(نظامی، 1378: 3)
ردیفهای ساده، در سبک خراسانی و عراقی بیشتر در مثنویها شکل میگرفت. پیوستگی ابیاتِ مثنویها و کیفیت حکایتپردازیِ آنها ایجاب میکرد که قافیه و ردیف، موجب توقف اندیشة مخاطب و باعث گُسست تداوم خط پیوستة داستان و ناتوانی خواننده از پیگیریِ روند داستان نشود. بر این اساس کافی است نظری به نخستین بیت بوستان بیندازیم که مردّف آغاز شده است:
به نام خداوند جان آفرین |
|
حکیم سخن در زبان آفرین |
(سعدی، 1375: 48)
و یا بیت نخست مثنوی معنوی:
بشنو از نی چون حکایت میکند |
|
از جداییها شکایت میکند |
(مولانا، 1389: 5)
و در نمونهای دیگر میبینیم که عطار در سرآغاز داستان منطقالطیر، بیتی مردف آورده است:
مرحبا ای هُدهُدِ هادی شده |
|
در حقیقت پیک هر وادی شده |
(عطار، 1379: 20)
اما در غزلها، کمکم شاهد ردیفهای طولانیتر و پیچیدهتری هستیم. به عنوان نمونه در این غزل سعدی، سه کلمه به عنوان ردیف انتخاب شده است:
عشق در دل ماند و یار از دست رفت |
|
دوستان، دستی که کار از دست رفت |
(سعدی، 1372: 206)
سعدی در اینجا عبارت «از دست رفت» را ردیف گرفته است و علاوه بر این، با هنرنمایی، در یک بیت، واژة دست را در مجموع، سه بار تکرار کرده است.
از این گذشته در غزلهای سعدی، ردیف گاهی نقشی ایفا میکند که میتواند مَدَدرِسان، در پدید آوردن آرایة «ارصاد و تسهیم» شود. یعنی شنوندة غزل، بتواند قافیة بیت را بر اساس قافیههای پیشین، حدس بزند. مثلاً در غزلی از سعدی که با این مطلع آغاز میشود، چنین نقشی را مشاهده میکنیم:
خوبرویانِ جفاپیشه، وفا نیز کنند |
|
به کسان درد فرستند و دوا نیز کنند |
در برخی ابیاتِ این غزل مثل این بیتِ مَقطع، میتوان قافیه را بر حسب ساختاری که ردیف به جمله میبخشد، پیشبینی کرد:
سعدیا گر نکند یاد تو آن ماه، مَرَنج |
|
ماکه باشیم که اندیشة ما نیز کنند؟ |
(همان: 367)
از شاعران همدورة سعدی که او نیز مشرب صوفیانه داشته اما در سبک سخن خویش به شدت تحت تأثیر سبک سخنوران قرن ششم در خراسان است، باید از سیفالدین محمد فََرَغانی نام برد که در کاربرد ردیف در شعر خود، بر خلاف قدما و همچنین بر خلاف استاد شهریار که عمدتاً فعل را در جایگاه ردیف قرار میداده، ردیفهای مکرّر را به وسیلة اسم ساخته است. واژگانی مثل: اندیشه، حُسن، آدینه، حروف، حقیقت، آفتاب، سایه، دندان، شکوفه، گل، در (به معنی باب)، پای، تیغ، دین، تاج، دل، آتش، دست، چشم، سخن، بوس، بوسه، ماه، حلقه، یار، گوش، خورشید و شکر در قصاید و غزلیات او پر بسامد هستند. از جمله:
عروس چمن راست، زیور شکوفه |
|
سَرِ شاخ راهَست افسر شکوفه |
(فرغانی، 1364: 91)
و یا:
گر چه از بهر کسی جان نتوان داد ازدست |
|
چیست جان کز پی جانان نتوان داد از دست |
(همان: 329)
در دیوان سرآمدِ شعر فارسی، حافظ شیرازی نیز مشاهده میکنیم که اکثر غزلها دارای ردیفند. ردیفهای حافظ نیز اغلب سادهاند و از نظر دستوری، بسامد بالایی از آنها، بر فعل ربط مبتنی هستند. از جمله:
گوهر مخزن اسرار همان است که بود |
|
حقة مِهر، بِدان مُهر و نشان است که بود |
(حافظ، 1370: 141)
و یا:
باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است |
|
شمشادِ خانه پرور ما از که کمتر است |
(همان: 26)
در مجموع میتوان اظهار داشت که ردیف، میراثی گرانبها از شمار فنون ادبی کهن است که در دورة معاصر هنوز حیات دارد و هرگونه ابداع و نوآوری در آن، میتواند غزل سنّتگرای معاصر را متحول کند. شهریار در انتخاب ردیفها، از ابداع شیوهای جدید صرف نظر کرده اما با تتبّع و پیروی از شعرای کهن، سنّت ردیف را همچون پرچمی، افراشته نگاه داشته است.
نزدیک به هشتاد درصد غزلهای شهریار مردّفند. و البته چنین پدیدهای در تاریخ ادب پارسی، بیسابقه نیست. همانگونه که پیش از این نیز گفته شد، بیش از نیمی از غزلهای حافظ و سعدی نیز دارای ردیف هستند. ردیفهای شهریار گاه از یک واژة دو حرفی مثل «من»، «را» و یا «هم» تشکیل شده و گاه نیز به سه یا چهار واژه میرسد. مثل: «میدهد به دل»، «این همه نیست»، «دارد این دل» و یا «چه خواهد بودن». و یا: «من وتوست».
شهریار در برخی غزلها با جا به جایی ارکان جمله در ردیفها، زبان شعر را اندکی سنگین کرده و در آن تعقید ایجاد کرده است. مثل: «دارم امشب»، «است ای دوست» و یا «داد مرا». گاهی نیز ضمایر را در نقش ردیف قرار داده است مثل: «من»، «من آمد»، «دلِ من»، «از من»، «خویش»، «از خویش»، «از او» و یا «از تو». گاهی نیز حرف نشانة مفعول (به همراه مفعول یا بدون آن) در جایگاه ردیف واقع شده است. از جمله: چندبار واژة «را» به تنهایی و در موارد دیگر مثل: «ما را»، «خویش را»، و «مرا». در موارد استثنایی، اسم خاص مثل «محمود» و یا صفت، مثل «شکسته» و یا قیدِ «هنوز» به عنوان ردیف انتخاب شدهاند.
یکی از موارد پر بسامد در ردیف غزلهای استاد شهریار ظهور مضافالیه است. مضافالیهها، اغلب ضمیرند. مثل: «...ِ من آیی»، «...ِ توست»، «...ِ تو گیرم»، «...ِ خویش» و گاه نیز به صورت تتابع اضافات جلوه میکنند مثل: «...ِ دل من». در مواردی نیز از نظر دستوری، اسم در نقش مضافالیه در جایگاه ردیف واقع شده است مثل: «...ِ موسیقی»، «...ِ حسرت» و یا «...ِ آذربایجان». گاهی نیز منادا در پایان بیت، نقش ردیف را به خود پذیرفته است. مثل: «ای شیراز» و یا «ای زن».
در مجموع ردیفهای شهریار را در غزلهایش باید بسیار ساده و سهلالوصول ارزیابی کرد از این حیث او به سبک خراسانی نزدیک است. اما به لحاظ بسامد افعال در شعرهایش و همچنین با استناد به غزلهای پرشماری که در جلد دوم دیوان، به استقبال حافظ رفته است، باید گفت که شهریار از حیث انتخاب ردیفها، بسیار تحت تأثیر حافظ قرار دارد.
در اینجا برای هرگونه تحقیق و تتبّع بعدی، جدول ردیفها در غزلهای استاد شهریار در هر جلد، به صورت جداگانه درج میگردد. شایان ذکر است که در استخراج ردیفها کل تکواژها یا واژههای تکرار شونده که گاه تا چهار واژه نیز بالغ میشدهاند در جدول درج شده است. سپس برای طبقهبندی دستوریِ واژگان، مقولات مشترک دستوری در جدولهای جداگانه قرار گرفتهاند و جهت سهولت در دریافت و تحلیل دادهها نتایج طبقهبندی دستوریِ واژگانِِ ردیف، به صورت نمودارهای رایانهای ارایه شده است. این نمودارها کمک میکند تا در یک نظر اجمالی بتوان بسامد مقولات دستوری را در ردیفهای غزلهای استاد شهریار مشاهده کرد و از آنها برای تحقیقات بعدی الهام و بهره گرفت. در جدولهای زیر ابتدا ردیف، سپس شماره صفحه و بعد از آن، ویژگیهای دستوری واژههای آن ردیف درج شده است. برای سهولت، در هر کجا کلمة فعل ذکر شده، منظور فعل ساده است و افعال مرکب به تصریح، مشخص گشتهاند.
جدول ردیفها و نقش دستوری آنها در غزلهای جلد اول دیوان شهریار
ردیف شماره صفحه نقش دستوری |
میخرم بلای تو را 96 مفعول + مضافالیه + حرف نشانه گیرد 113 فعل بگرییم 114 فعل ها 115 پسوند جمع دارم امشب 116 فعل+ قیدزمان هم 118 قید میکنی 119 فعل توانی یافت 120 فعل نخواهد شد 122 فعل ما را 124 ضمیر (در نقش مضافالیهِ مفعول و یا متمم) + حرف میدهد به دل 126 فعل+ حرف اضافه + متمم این همه نیست 127 مسند (صفت اشاره + ضمیر مبهم) +فعل است 128 فعل دارد دوست 128 فعل مرکب ای شیراز 129 منادا میآید 130 فعل کرد 131 فعل با تو 132 حرف اضافه + ضمیر (در نقش متمم) خورْد آب 133 فعل+ مفعول باشد 133 فعل ...ش 135 ضمیر متصل توست 136 ضمیر (در نقش مضافالیه) + فعل ربطی میروی 137 فعل خویشتن 138 ضمیر مشترک (در نقش مضافالیه) در ترکیبِ اضافه تخصیصی نباشم 138 فعل نفی تو نیست 139 ضمیر (در نقش مسند) + فعل دارم 139 فعل از من 141 حرف اضافه + ضمیر (در نقش متمم) ای زن 142 منادا آمده است 145 فعل من آیی 146 ضمیر (در نقش مضافالیه) + فعل بود 147 فعل نیست 148 فعل نفی را 149 حرف نشانه نبود 149 فعل نفی است 150 فعل نیامد 151 فعل نفی دارد 152 فعل آمد 153 فعل میروم 154 فعل من و توست 156 ضمیر (در نقش مضافالیه) + حرف ربط + عطف + فعل خوردم 157 فعل خواهم آمد 158 فعل آمد 160 فعل را 161 حرف نشانه نزند 161 فعل را 162 حرف نشانه یار 163 نهاد (فاعل) نیست 163 فعل نفی کن 164 فعل دارد 165 فعل میگریم 165 فعل آذربایجان 165 اسم نیست 166 فعل نفی نیامدی 167 فعل نفی ما را 168 ضمیر (در نقش مفعول) + حرف نشانه میدهند 170 فعل وای 171 صوت اوفتد 172 فعل کردیم 174 فعل مرا 174 ضمیر (در نقش مفعول) + حرف نشانه شکسته 175 صفت کرد 175 فعل کشید 176 فعل دارد 177 فعل تو گیرم 178 مضافالیه آمدهایم 178 فعل برود 180 فعل نیست 180 فعل نفی افتد 180 فعل پیدا 181 جزء غیر صرفی از فعل مرکب کردم 181 فعل میبندند 183 فعل نیست 183 فعل نفی چرا 184 قید پرسش است ای دوست 184 فعل+منادا دارد این دل 185 فعل+ نهاد (صفت اشاره + اسم) دارم 186 فعل آید بیرون 186 فعل مرکب از تو 187 حرف اضافه + ضمیر (در نقش متمم) داری 188 فعل داری 188 فعل من 190 ضمیر (در نقش مضافالیه) شهیار 191 اسم (در نقش مضافالیه) نبود 191 فعل نفی گذشت 192 فعل کردی و رفتی 193 همکرد فعل مرکب + حرف ربط+ فعل ساده کردهاند 194 فعل من بیفتد 194 ضمیر (در نقش مضافالیه) + فعل چه خواهد بودن 195 عبارت فعلی افتاد 196 فعل باش 196 فعل داری 197 فعل ما را بس 198 شبه جمله: (ضمیر + حرف نشانه، بدل از حرف اضافه + مسند) امشب 198 قید نگهدارد 199 فعل مرکب رفتند 199 فعل از من 201 متمم به دست 201 متمم میگذارم 204 فعل کنم 204 فعل کنند 206 فعل باقی 207 مسند رسی 208 فعل ساختهام 208 فعل نکردی 209 فعل داری 210 فعل داری 211 فعل اینجاست 212 مسند + فعل خواهد 212 فعل که باشد 213 ضمیر (پرسشی در نقش مضافالیه) + فعل میبری 214 فعل که مپرس 214 حرف ربط + فعل نهی نیست 215 فعل نفی محمود 216 اسم خاص آمد 217 فعل جوانی 218 اسم خویش 219 ضمیر مشترک (در نقش مضافالیه) کنی 220 فعل برد 220 فعل بیا 221 فعل گرفتی 221 فعل را 222 حرف نشانه است 223 فعل کنیم 226 فعل میگذرد 228 فعل بودیم 229 فعل بازرسان 229 فعل پیشوندی نمیآید 231 فعل نفی من آمد 234 ضمیر (در نقش مضافالیه) +فعل کند 234 فعل میکرد 236 فعل رفت 237 فعل از خویش 238 حرفاضافه + ضمیر مشترک (در نقش متمم) میکنی 238 فعل اینجا 23 قید آمدهای 239 فعل من 240 ضمیر (در نقشمضافالیه) گرفته 241 فعل میکنم 242 فعل دارد 242 فعل برآمد 243 فعل پیشوندی کسی 244 ضمیر مبهم (در نقش مضافالیه) ماند 245 فعل آورد 247 فعل من 247 ضمیر (در نقش مضافالیه) موسیقی 249 اسم (در نقش مضافالیه) گشتم 250 فعل آید 251 فعل دل من 253 اسم + ضمیر (بخشی از تتابع اضافات) شدم 253 فعل آمده بود 254 فعل هنوز 255 قید خوش آید 256 فعل مرکب خویش را 256 ضمیر مشترک (در نقش متمم) + حرف نشانه، (بدل از حرف اضافه) دگر 257 صفت بازآورد 259 فعل پیشوندی دارم 260 فعل میگویی 260 فعل ماند 261 فعل نیست 262 فعل ندارد 263 فعل کردم 264 فعل کردی 264 فعل ما را 265 ضمیر (در نقش مفعول) + حرف نشانه بزنیم 268 فعل من 268 ضمیر (در نقش مضافالیه) از من 269 حرف اضافه+ ضمیر (در نقش متمم) مانم 270 فعل کرد 270 فعل حسرت 271 اسم (در نقش مضافالیه) کردم 272 فعل من 273 ضمیر (در نقش مضافالیه) من 274 ضمیر (در نقش مضافالیه) نکنی 274 فعل بمیرم 275 فعل داد مرا 275 فعل+ ضمیر (در نقش متمم) +حرف نشانه (بدل از حرف اضافه) کردی 276 فعل نیست 279 فعل ای دنیا 280 منادا ندارد 280 فعل را 282 حرف نشانه کشیدهام 284 فعل آیی 285 فعل او 286 ضمیر (در نقش مضافالیه) است 287 فعل از او 288 حرف اضافه + ضمیر (در نقش متمم) را 289 حرف نشانه |
***
نمودارهای مربوط به جلد اول
نمودار ردیفهایی که در آنها فقط یک واژه به صورت فعل ساده به کار رفته است.
نمودار ردیفهایی که در ساختار آنها به طور کلی یک فعل(اعم از ساده یا مرکب و عام یا تام) به کار رفته است.
نمودار ردیفهایی که در ساختار آنها اسم یا ضمیر به کار رفته است.
***
از مجموع ردیفها، در غزلهای جلد اول که بالغ بر 188 مورد برآورد میشوند 133 مورد یا فعل ساده هستند و یا در ساختار آنها، فعل به کار رفته است. در دیوان خواجة شیراز نیز بسامد فعل، از دیگر واژگانِ سازندة ردیف بیشتر است. از میان فعلهای موجود در غزلهای جلد اول دیوان شهریار، بیست فعل نفی مثل «نیست»، «نبود»، «نزند»، و «نیامدی» به چشم میخورد. در غزلهای مردّفِ جلد دوم، که 90 مورد هستند، فقط دو غزل دارای ردیف با فعل نفی هستند. علاوه بر این، 50 غزل دارای ردیفهایی مرکب از یک فعل ساده و یا دارای عباراتی شامل فعلهای ساده یا مرکبند.
جدول ردیفها و نقش دستوری آنها در غزلهای جلد دوم دیوان شهریار
ردیف شماره صفحه نقش دستوری |
ما 812 ضمیر (در نقش مضافالیه) ها 814 علامت جمع زدند 816 فعل کنید 818 فعل زد 820 فعل من است 822 ضمیر (در نقش مضافالیهِ مسند) + فعل بود 824 فعل اندازیم 826 فعل است 828 فعل نمیکنی 830 فعل نفی بگشایند 832 فعل تو 834 ضمیر ان را چه شد 836 علامت جمع+ حرف نشانه+ صفت پرسشی+فعل میزدم 838 فعل نمیگیرد 840 فعل نفی کند 842 فعل ساده (گاهی همکرد فعل مرکب) کنند 844 فعل بس 846 مسند را 848 حرف نشانه من 852 ضمیر (در نقش مضافالیه) ببرد 854 فعل آمد 858 فعل است 864 فعل داند 866 فعل دارد 868 فعل آمد 870 فعل داشت 872 فعل بخش 876 فعل تو بود 880 ضمیر (در نقش مضافالیه مسند) + فعل ساده بریم 882 فعل را 884 حرف نشانه دانست 890 فعل دارد 892 فعل بود 894 فعل دانست 896 فعل غم مخور 898 فعل مرکب میآید 900 فعل باشد 902 فعل گیرند 908 فعل است 911 فعل بلبل 912 اسم آید 913 فعل حافظ 914 اسم آرایی 915 فعل نمیدارم 916 فعل شدی 917 فعل گذاشتند 918 فعل حسین(ع) 919 اسم کردم 920 فعل 921 921 فعل تو 922 ضمیر (در نقش مضافالیه) است 923 فعل دارد 924 فعل میرود 925 فعل نه بینمت 928 پیشوند نفی+ فعل+ ضمیر متصل در نقش مفعول نزدیک 929 مسند(در برخی ابیات قید) از من 930 حرف اضافه + ضمیر (در نقش متمم) مرا 931 ضمیر + حرف نشانه هنوز 932 قید آورد تو را 933 ساده + ضمیر (در نقش مفعول) + حرفِ نشانه (در برخی ابیات به جای مفعول، متمم+ رای بدل از حرف اضافه) میبینم 936 فعل مزن 937 فعل که چه 938 حرف ربط + صفت پرسشی باشد 940 فعل پسندد 941 فعل دادند 942 فعل من 944 ضمیر (در نقش مضافالیه) ورفت 946 حرف ربط+فعل ساده کن 947 فعل ساده (در برخی ابیات، همکرد فعل مرکب) |
***
نمودارهای جلد دوم
نمودار ردیفهایی که در آنها فقط یک واژه به صورت فعل ساده به کار رفته است
نمودار ردیفهایی که در ساختار آنها به طور کلی یک فعل (اعم از ساده یا مرکب و یا عام یا تام) به کار رفته است.
نمودار ردیفهایی که در ساختار آنها اسم یا ضمیر به کار رفته است.
از میان 90 غزل موجود در جلد دوم، 69 غزل دارای ردیف و 21 غزل دارای قافیه هستند. در این غزلها، 49 مورد غزلهایی است که شهریار به استقبال از غزلهای حافظ سروده و در آنها وزن، قافیه و ردیفِ غزل مشخصی از حافظ را عیناً مورد اقتباس قرار داده است. در بین این 49 غزل، فقط 11 مورد مقفی هستند و بقیه مردّفند.
مطابق نمودارهای مربوط به غزلهای جلد دوم، مشاهده میگردد که همانند جلد اول، بسامد ردیفهایی با یک کلمه، به صورت یک فعل ساده (اعم از تام یا عام)، بیش از سایر ارکان نحوی کلام است. از 69 غزل مردّف، 45 غزل دارای ردیفی به صورت فعل ساده هستند و در سایر موارد، ضمیر، مسند، حرف نشانه و یا عبارتهای فعلی و یا ردیفهایی مرکب از چند واژه به کار رفته است.
نمودارهای مربوط به مجموع آمار جلد اول و دوم
نمودار کلی کاربرد ردیفهای مشتمل بر فقط یک واژه به صورت فعل ساده.
نمودار کلی کاربرد ردیفهایی که در ساختار آنها یک فعل (اعم از ساده یا مرکب و عام یا تام) به کار رفته است.
نمودار کلی کاربرد ردیفهایی که در ساختار آنها اسم یا ضمیر به کار رفته است.
جدولها و نمودارهای فوق، تا حد امکان میکوشد امور مربوط به زیبایی سخن را که امری ذوقی و کیفی است، به شاخصهای کمی تبدیل کند. با توجه به جدولهای بالا مشاهده میگردد که شهریار، در مجموع از ردیفهای سادهای استفاده کرده است. اما باید توجه داشت که ساده بودن ردیفها، لزوماً به معنای ساده بودن مضمون اشعار نیست. چرا که قلهنشین غزل پارسی نیز در بسیاری از غزلهای ممتاز خود از ردیفهای بسیار سادهای استفاده کرده است. از جمله: «ما: (ساقی به نور باده برافروز جام ما)»، «زدند: (دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند) »، «ببرَد: (نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد)»، «داند: (نه هر که چهره برافروخت دلبری داند) »، «بَریم: (خیز تا خرقة صوفی به خرابات بریم)»، «غم مخور: (یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور)». اما این ردیفهای ساده، نه تنها سدّ راه شکلگیری معانی پیچیده و عمیق فلسفی و هستیشناسانه در دیوان حافظ نشدهاند، بلکه به زیبایی و روانی سخن او نیز افزودهاند. با توجه به بسامد بسیار بالای کاربرد ردیف در غزلهای سخنسرایان ادب پارسی، میتوان آن را رکن مهم و استوارِ خلق زیبایی ادبی و جلوهسازِ تولید موسیقیِ دلنشین کلام، از طریق تکرار یک یا چند واژه، در پایان هر بیت به شمار آورد.
بیگمان، شهریار یکی از پرچمداران تداوم سبک سنّتی غزل در ادبیات معاصر است. غزل او اگرچه بسیار ساده و نزدیک به زبان روزگار معاصر است و همچنین تا حدود زیادی از تعقید لفظی و معنوی به دور است، اما در عین حال، به لحاظ فنّی اگر صفتی را بتوان بر غزلهایش اطلاق کرد، باید گفت که غزلهایش عمدتاً بینقص است و عیوب قافیه و سکته در وزن، و قصور در کاربرد صحیح اختیارات شاعری در مقایسة با معاصران دیگر، در اشعار او کمتر است. از این گذشته وفاداری شهریار به صناعت ردیف، مبیّن گرایش خاص او به فنون زیباییشناسی ادبی در شعرِ قُلهنشینان سبک عراقی است. شعر معاصر ایران، در نوع غزل، غالباً با تحول مضمون و نوآوری در محتوا رو به رو شده است. اگر ردیف را نیز جزء ذات غزل و عنصر مؤثر بر زیبایی و موسیقی شعر به شمار آوریم، باید انتظار داشت که در شعر معاصر در این زمینه هم تحولی ژرف بر شالودة تحقیق و بدعت آفرینی پدید آید.
شهریار در زمرة شاعرانی بوده است که در مصراعهای زوجِ غزلهایش از زبانی دشوار و دیریاب استفاده نکرده است. از این گذشته شهریار، بر خلاف سیف فَرَغانی، از کاربردِ اسم، در جایگاه ردیف به جز موارد کاملاً استثنایی، پرهیز کرده است. فعلهای او نیز اغلب ساده هستند. در مواردی فعل مرکب و گاهی هم فقط همکردِ فعل مرکب و یا جزء غیر صرفی فعل مرکب را ردیف قرار داده و در موارد بسیار نادر از صفت یا قید برای ردیف بهره برده است.
ردیف در شعر شهریار، در خدمت سادهسازی و زیبایی شعر و دلپذیر شدن موسیقی آن قرار گرفته است. همچنین، ردیف در غزلهای او به خدمت تداعی معانی در آمده است. از غزلهای موفق شهریار که ردیف در آن، هنرورانه جلوهگری میکند، غزلی است به نام کارستان، با مطلع:
بام و برزن آرزوی جان کنند |
|
تا نثار چون تویی جانان کنند |
در این غزل، ردیفِ «کنند» در خدمت قافیه، کار غافلگیرسازی قافیه را به کمال میرساند و مخاطب را در هر مصرع همچون رویارویی با پرسشی دلانگیز، در انتظار پایان هر بیت قرار میدهد. مثل ابیات زیر که آنها را از همان غزل، حسن ختام این مقاله قرار میدهیم:
ای اسیر آب و گِل نقشی برآر |
|
پیش از آن کز خشت ما ایوان کنند |
درد عشق ما دوای دردها است |
|
گرچه نامش درد بیدرمان کنند |
کوزهداران را صفای چشمه باد |
|
گر به آبی تشنهای مهمان کنند |
(شهریار، 1373: 207)
1ـ دانشور، عبدالمحمد. علم قافیه و قالبهای شعر. شیراز: انتشارات راهگشا، 1369.
2 ـ دبیر سیاقی، محمد. پیشاهنگان شعر فارسی. تهران: انتشارات امیرکبیر، 1370.
3ـ حافظ. شمسالدین محمد. دیوان. به کوشش قاسم غنی و محمد قزوینی. تهران: نشر فخر رازی، 1370.
4ـ سعدی. مصلحالدین. بوستان. به کوشش حسن انوری. تهران: نشر قطره، 1375.
5ـ سعدی. مصلحالدین. دیوان غزلیات. به کوشش خلیل خطیب رهبر. تهران: انتشارات مهتاب، 1373.
6ـ شفیعیکدکنی، محمدرضا. موسیقی شعر. تهران: انتشارات آگاه، 1386.
7ـ شهریار، سید محمدحسین. کلیات دیوان. تهران: انتشارات زرین و نگاه، 1373.
8ـ صدیقیان، مهیندخت. فرهنگ واژهنامه حافظ. تهران: انتشارات سخن، 1383.
9ـ طوسی، خواجه نصیرالدین. معیارالاشعار. به کوشش جلیل تجلیل. تهران: انتشارات جامی و ناهید، 1369.
10ـ فردوسی، ابوالقاسم. شاهنامه. به کوشش سعید حمیدیان. تهران: نشر قطره، 1387.
11ـ فرغانی، سیفالدین. دیوان. به کوشش عبدالمحمد آیتی. تهران: انتشارات امیر کبیر، 1364.
12ـ مولوی، جلالالدین. مثنوی. به کوشش نظامالدین نوری. تهران: انتشارات ماهرنگ، 1389.
13ـ نظامیگنجهای. خسرو و شیرین. به کوشش عبدالمحمد آیتی. تهران: انتشارات امیرکبیر، 1376.
14ـ نظامیگنجهای. مخزنالاسرار. به کوشش عبدالمحمد آیتی. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1367.
15ـ ناصر خسرو قبادیانی. شرح سی قصیده. به کوشش دکتر مهدی محقّق، تهران: انتشارات توس، 1383.
* دانشگاه آزاد اسلامی، واحد کرج، گروه زبان و ادبیات فارسی، کرج، ایران.
تاریخ دریافت: 6/11/1392 تاریخ پذیرش: 20/11/1393
1ـ دانشور، عبدالمحمد. علم قافیه و قالبهای شعر. شیراز: انتشارات راهگشا، 1369.
2 ـ دبیر سیاقی، محمد. پیشاهنگان شعر فارسی. تهران: انتشارات امیرکبیر، 1370.
3ـ حافظ. شمسالدین محمد. دیوان. به کوشش قاسم غنی و محمد قزوینی. تهران: نشر فخر رازی، 1370.
4ـ سعدی. مصلحالدین. بوستان. به کوشش حسن انوری. تهران: نشر قطره، 1375.
5ـ سعدی. مصلحالدین. دیوان غزلیات. به کوشش خلیل خطیب رهبر. تهران: انتشارات مهتاب، 1373.
6ـ شفیعیکدکنی، محمدرضا. موسیقی شعر. تهران: انتشارات آگاه، 1386.
7ـ شهریار، سید محمدحسین. کلیات دیوان. تهران: انتشارات زرین و نگاه، 1373.
8ـ صدیقیان، مهیندخت. فرهنگ واژهنامه حافظ. تهران: انتشارات سخن، 1383.
9ـ طوسی، خواجه نصیرالدین. معیارالاشعار. به کوشش جلیل تجلیل. تهران: انتشارات جامی و ناهید، 1369.
10ـ فردوسی، ابوالقاسم. شاهنامه. به کوشش سعید حمیدیان. تهران: نشر قطره، 1387.
11ـ فرغانی، سیفالدین. دیوان. به کوشش عبدالمحمد آیتی. تهران: انتشارات امیر کبیر، 1364.
12ـ مولوی، جلالالدین. مثنوی. به کوشش نظامالدین نوری. تهران: انتشارات ماهرنگ، 1389.
13ـ نظامیگنجهای. خسرو و شیرین. به کوشش عبدالمحمد آیتی. تهران: انتشارات امیرکبیر، 1376.
14ـ نظامیگنجهای. مخزنالاسرار. به کوشش عبدالمحمد آیتی. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1367.
15ـ ناصر خسرو قبادیانی. شرح سی قصیده. به کوشش دکتر مهدی محقّق، تهران: انتشارات توس، 1383.