تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,800,524 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,330 |
زیباییشناسی تخلص در غزلیات شهریار | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زیباییشناسی ادبی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 3، دوره 4، شماره 17، مهر 1392، صفحه 59-86 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ناصر کاظم خانلو؛ بهناز علیمرادی؛ طیبه شفیعی نیکخواه | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مهارت و استادی شهریار در غزل فارسی، همواره از جهات گوناگون مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته است؛ از موسیقی و وزن گرفته تا ساختارهای بلاغی و ترکیبات و دقائق دستوری و... در این میان ابیات تخلص شهریار را نیز باید عرصة دیگری از هنرمندیهای او دانست. در بلاغت و علوم ادبی ما، ارزش زیباییشناختی تخلص (در معنای نام شاعرانه) مجهول باقی مانده است. البته این بدان معنا نیست که شاعران بزرگ از ماهیت و ارزش تخلص غافل بودهاند، بلکه قراین نشان میدهد شاعران بزرگی همچون شهریار، چه در انتخاب تخلص و چه در کاربرد آن معیارهایی داشتهاند. کشف این معیارها نه تنها ارزش و ماهیت تخلص را آشکار میکند بلکه به سبکشناسی شعر شاعر نیز کمک میکند. به نظر میرسد بهترین تخلص، تخلصی است که دارای سه ویژگی ایهامسازی (آرایهپردازی)، پنهان بودن و مضمونآفرینی باشد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شهریار؛ تخلص؛ شبه تخلص؛ بیت پایانی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زیباییشناسی تخلص در غزلیات شهریاردکتر ناصر کاظم خانلو* بهناز علیمیرزایی** طیبه شفیعی نیکخواه *** چکیده مهارت و استادی شهریار در غزل فارسی، همواره از جهات گوناگون مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته است؛ از موسیقی و وزن گرفته تا ساختارهای بلاغی و ترکیبات و دقائق دستوری و... در این میان ابیات تخلص شهریار را نیز باید عرصة دیگری از هنرمندیهای او دانست. در بلاغت و علوم ادبی ما، ارزش زیباییشناختی تخلص (در معنای نام شاعرانه) مجهول باقی مانده است. البته این بدان معنا نیست که شاعران بزرگ از ماهیت و ارزش تخلص غافل بودهاند، بلکه قراین نشان میدهد شاعران بزرگی همچون شهریار، چه در انتخاب تخلص و چه در کاربرد آن معیارهایی داشتهاند. کشف این معیارها نه تنها ارزش و ماهیت تخلص را آشکار میکند بلکه به سبکشناسی شعر شاعر نیز کمک میکند. به نظر میرسد بهترین تخلص، تخلصی است که دارای سه ویژگی ایهامسازی (آرایهپردازی)، پنهان بودن و مضمونآفرینی باشد. واژههای کلیدی شهریار، تخلص، شبه تخلص، بیت پایانی مقدمهتخلص ـ در معنای دوم آن که موضوع این مقاله است ـ اسمی است که شاعر آن را در شعر خود میآورد و «در لغت به معنای رستن و رهایی جستن است و در اصطلاح نام شعری شاعر است که شاعر آن را معمولاً در بیت آخر شعر خود به خصوص در غزل و قصیده ذکر میکند.» (میرصادقی، 1376: 54) بنا بر تحقیق شفیعیکدکنی (کدکنی ،1382: 53) نخستین کاربرد آگاهانة تخلص در شعر فارسی از آن رودکی است. ولی پس از استقلال غزل از قصیده (همان تغزل قصاید) بیت تخلص به جایگاهی برای ذکر نام شاعر بدل شد و در پی رواج آن، هر یک از شاعران به جستجوی لقب، صفت و نامی زیبا و شاعرانه (اغلب متفاوت با نام اصلی) پرداختند تا جایی که تخلص کمکم به مفهومی دیگر ـ ذکر نام شاعرانة شاعر ـ به کار رفت. این سنت از قرن ششم به بعد آهستهآهسته جایگاه خود را در قالبهای شعر فارسی پیدا کرد تا اینکه در قرن هفتم به بعد تثبیت شد. تخلصهای به کار گرفته شده توسط استاد شهریار: شهریار در غزلیات خود به ترتیب بسامد از هفت شکل تخلص زیر ـ و به علل گوناگون ـ استفاده کرده است: شهریار، شهریارا، شهر+ یار، شهر یاران، شهیار، شهریاری و بهجت. جدول کاربرد اشکال مختلف تخلص در غزلیات شهریار
شهریار و بهرة هنری از تخلصبسیاری از شاعران تخلص را تنها به عنوان برچسب شعری و نه از دید هنری و به شکل واژهای مرده و بیمفهوم به کار بردهاند ولی شاعران دورانساز و بزرگ کسانی بودهاند که از نام شعری خود بهرة هنری بردهاند. البته لازم به ذکر است که برخی تخلصها به هیچ وجه نمیتواند در خدمت ذوق و هنر شاعر و آرایهآفرینی و القاء معانی پنهانی قرار گیرند مثل رودکی، منوچهری، مسعود سعد، سکاکی و... بهترین تخلص از منظر هنری بودن، باید سه ویژگی یا حداقل یکی از خصوصیات ایهامسازی، پنهان بودن و معنا آفرینی را داشته باشد. مانند مولانا، خاموش که هم پنهان است و به نوعی فرمان ایست در مسیر غزل را صادر میکند و بدین شکل در خدمت معنا آفرینی نیز قرار میگیرد به علاوه در مواردی نیز سبب خلق ایهام میشود. برخی تخلصها ذاتاً چند معنایی هستند و شاعر میتواند در شعرش افزون بر نام شعری بهرة ایهامی و ابهامی فراوان گیرد. در راس آن تخلص حافظ است با پنج معنا. از تخلصهای دیگر میتوان به حالی، فغانی، نوری، شاهی، شیدا، بیدل و... اشاره کرد. تخلصهایی هستند که نمیتوانند بگونهای پنهان در پایان غزل بیایند مثل حافظ و شهریار و... این شاعران مجبورند با کمک تجرید و تفاخر و روشهایی دیگر با نام شعری خود هنرآفرینی کنند. آرایههای ساخته شده با تخلص شهریارتخلصی که شهریار برای خود انتخاب کرده، تنها برای خلق و ساخت چند آرایة ادبی محدود میتوانست به او کمک کند و تخلص او در مقایسه با تخلص شاعرانی چون حافظ، سایه، مجمر و... قابلیت چندانی در آفرینش آرایههای ادبی ندارد. در زیر آرایههای ادبی ساخته شده از تخلص شهریار به ترتیب فراوانی ذکر و بررسی شده است: 1ـ مراعات نظیر بیشترین آرایة ادبی ساخته شده با تخلص شهریار، آرایة مراعات نظیر است. طبیعی است که تخلص شهریار با کلماتی که دارای بار معنایی سلطنت و ریاست هستند و به این امر مربوط میشوند میتواند مراعات نظیر ایجاد کند؛ کلمات و ترکیباتی که شهریار به همراه تخلص خویش، در ابیات تخلص غزلیات، در این موضوع به کار برده از قرار زیر است: کشور ـ کوکبه ـ شکست دادن (ص80) / سریر ـ مرکب (ص 82) / لشکر ـ تسخیر کردن ـ قرق(ص 90) / ملک ـ جهان (ص91) / اقلیم (ص 95) / کوکبه(ص 96) / شاه (ص 102) / سریر ـ افسر(ص 105) / سپاه ـ شکستن صف (ص 111) / شاهان ـ خوان ـ دربان (ص 116) / والی ـ شه (ص 120) / زنجیر ـ زندان ـ دالان (ص 125) / اسب ـ شمشیر ـ مصاف ـ صف سرباز (ص 130) / جوشن ـ سپر (ص 131) / گنج (ص 133) / تاج ـ تخت و بخت ـ مسند (ص 147) / نگین ـ قلمرو ـ سلطنت ـ شاه (ص 160) / کمان ـ تیر (ص 168) / شهسوار ـ شکار ـ شیر (ص 170) / جهانگیر ـ ایران ـ جهان گرفتن (ص 176) / گنج ـ گوهر (ص 202) / در ـ گوهر (ص 219) / شاه (ص 221) / ملک سلیمان ـ آصف بن برخیا (ص 222) / سلطنت ـ درر ـ دربار (ص 255) / پادشاهی ـ تاج ـ سریر ـ بلند اختر(ص 258) / تاج (ص 280) / زراندوزی (ص 282) / افسر (ص 297) / والا گهر ـ لعل ـ یاقوت (ص 304) / بزم (ص 305) / سلطان (ص 313) / پادشاهان (ص 314) / حکومت کردن (ص 317) / شاهباز (ص 319) / صید (ص 325) / تاج (ص 327) / شهسوار ـ در ـ دربار ـ امیر (ص 338) / شهسوار ـ تیغ ـ ترکتاز (ص 347) / پادشاه ـ درگاه(ص 349) / سریر ـ رعیت (ص 351) / شاهکار (ص 352) / شاهکار (ص 354) / شاه – سریر ـ سپاه (ص 357) / سایه هما ـ تاج ـ پادشاه (ص 373) / خط طغرایی (ص 376) / شاهی (ص 377) / پادشاه (ص 378) / زندان ـ موکل (ص 382) / کوکبه (ص 384) / شیر نر ـ حریف ـ هماورد (ص 386) / گنج ـ پادشاه (ص 387) / شمشیر ـ ملک ـ تسخیر کردن (ص 388) / کاخ ـ زر ـ زیور (ص 390) / کشور (ص 391) / کشور (ص 392) / شکست دادن (ص 397) / قلمرو ـ کسری ـ قباد (ص 401) / کاخ (ص 402) / باج روم ـ خراج ری ـ برات (ص 411) / مسند (ص 413) / گنج شایگان ـ شاهانه (ص 426) / اقلیم ـ پادشاهی (ص 429) / تاج پادشاهی (ص 431) اما شهریار این مراعات نظیر به ظاهر ساده را نیز در اشکال و معانی مختلفی عرضه کرده است: الف) شهریاری و سلطنت در معنای ادبی (مفاخره) * شهریار غزلم خوانده غزالی وحشی / بد نشد با غزلی صید غزالی کردیم (غزال و غزل – ص 325) * جهانگیر است شعر شهریار اما چه سری بود / که قانع شد به ایران و جهان یکسر نمیگیرد (جهاندار و جهانداور- ص 176) ب) شهریاری و سلطنت در معنای عاشقانه * هر شاه را سریر و سپاهی بود سزا / من شهریار عشقم و محنت سپاه من (لطف اله ـ ص 357) * بهجت گدای حسن تو شد شهریار عشق / ای خاک درگه تو گدا پادشاه کن (گدا پادشاه کن ـ ص 349) ج) شهریاری و سلطنت در معنای عارفانه * مسند نشین فقر و فنا باش، شهریار/ زین تخت و بخت، تاج بقا میفرستمت (تاج بقا ـ ص 147) * سریر دولت آزادگی مراست سزا / که شهریارم و آزادگان رعیت من (بت عهد شکنـ ص 351) ولی اگر تخلص شهریار را در معنای مطلق «شاعر» بدانیم، با کلماتی که با هنر شاعری ارتباط دارند مراعات نظیر ایجاد خواهد کرد؛ این کلمات و عبارات در ابیات تخلص غزلیات شهریار، در مورد شعر و شاعری آمده است: غزل و ترکیبات حاصل از آن { 29 مورد} غزل (ص 98 / 118 /153 / 164 / 218 / 271 /275 / 286 / 287 / 293 / 325 / 327 /331 / 354 / 355 / 357 / 359 / 411 / 425 / 435 / 439 /441 ) غزل نغز(ص117 / 332 ) غزل طرفه(ص 199) قول و غزل (ص/ 308/ 106) شکرستان غزل (ص 362) غزلخوان (ص 341) طبع و ترکیبات حاصل از آن: {25 مورد} طبع (ص 132 / 136 / 148 / 170 / 203 / 208 / 210 / 219 / 237 / 331 / 347 / 390 / 390) طبع سلیم (ص 109 / 334) طبع روان (ص 140/ 265 /374 / 414 /) طبع لطیف (ص 385) طبع بلند (ص 289) طبع حزین (ص 425) طبع گهر بار (ص 438) رقت طبع (ص 416) دخت طبع (ص286) شعر و ترکیبات حاصل از آن {24 مورد} شعر (ص 88 / 93 / 129 / 148 / 149 / 151/ 176 / 181 / 196 / 215 / 230 / 313 / 353 / 374 / 388 / 397 / 400 / 421 / 435 ) شعر تر ـ (ص265/425) شعر تازه (ص 143) قند شعر پارسی (ص 158) قافیه شعر (ص 161) سخن و ترکیبات حاصل از آن {16 مورد} سخن (ص 71 / 108 / 187/ 203) سخن عاریتی (ص 114) سخنان پخته (ص 157) سخن بیخلل (ص 288) سخن تازه (ص 332) لطف سخن (ص 198 / 286) قالب سخن (ص 261) ملک سخن (ص 334) دوشیزه سخن (ص 390) داد سخن دادن (ص 385) طوطی شیرین سخن (ص 424) داد سخن دادن (ص 385) قلم و ترکیبات حاصل از آن {9 مورد} قلم (ص 84 / 91 /101 / 141 / 182 / 357 / 364 / 388) قلم زدن (ص 242) ترانه {8 مورد} (164 / 215 / 230 / 253 / 272 / 314 / 331 / 441) دیوان (ص 148 / 155 / 269 / 380) شاعر (ص 232) شاعر ساحر (ص 187) شاعران (ص 328 / 341) قافیه (ص 153) قافیه شعر (ص 161) قافیه تنگ (ص 283) معنی (ص 71 /76 / 142) بیان (ص 318 / 360 /) لفظ (ص 71 / 142) بیت (ص240 /369) کلک (ص90 / 318 /) ادب (ص93 / 421) الهام (ص 209) الهام شاعرانه (ص 179) خط (ص 84) لعل سفتن (ص 90) سرود (ص 98) ورق (ص 182) طرفه (ص 199) تلقین (ص 199) رقم زدن (ص 199) لطف و روانی (ص 203) سفینه (ص 438) طوطی شکر شکن(ص 362) لوح (ص 101) مدحت سرا (ص 341) پیغامبر (ص 101) نقد (ص 108) استاد (ص 108) معجزه (ص 109) نبی (ص 109) سحر بیان (ص 115) سحر (ص 272) دفتر (ص 380) دفتر اوراق (ص 116) حرف بسیار (ص 126) خوانندگان (ص 126) دانش (ص 133) اقتباس (ص 383) فضل (ص 133) نغمهخوانی (ص 136) لطایف راندن (ص 280) عبارات مغلق (ص 280) تشبیه (ص 215) ایهام (ص 215) رشته و گهر (ص 211) قول قدیم (ص 332) لطف کلام (ص 334) نظم (ص 374) تخلص (ص 181) نام بردن از خود (ص 187) مکتب (ص 191) نظم (ص 240) درس (ص 191) حرف (ص 191) اسم (ص 191) فعل (ص 191) خودستایی (ص 318) 2ـ تضاد تضاد، دومین آرایة پر کاربردی است که شهریار در رابطه با تخلص خویش ایجاد کرده است، کلمات: گدا (11 مورد در صفحات: 96/116/229/261/343/349/373/377/378/387/)؛ غلام (4 مورد در صفحات: 91/ 260/305/368)؛ فقیر (ص 133) / بنده (ص 219) / درویش (ص 102) / سایل (334) / دهقان (ص 300) / خاکنشین و داغ به پیشانی (ص 94) / مملوک (ص 91) / رعیت (ص 351) /؛ به ترتیب بیشترین بسامد را در ابیات تخلص شهریار دارند. به علاوه در دو مورد نیز تناقض دیده میشود: شهریار فقیر (ص 314) و: «تو شهریار به شاهی رسی به فر گدایی» (لاله و پیاله ـ ص 377) تضاد ساخته شده با تخلص شهریار نیز در معانی و مفاهیم متعددی عرضه میشود: الف) ادبی: شهریار در ساخت این معنی خاص از تضاد؛ خود را نیازمند و گدای خواجه حافظ شیرازی میبیند؛ اوست که به عنوان پیر و مراد شهریار توانسته از وی شاعری کامل بسازد و اعترافات بیشمار شهریار در این معنی، خود مؤکد موضوع است: * تا شهریار ملک قلوب و قلم شویم/ مملوک خواجهایم و جهانی غلام ما (نقشخوان ماـ ص 91) ب) عاشقانه: او شهریاری است که با کوکبة اشک خود، به گدایی در خانة معشوق آمده است و از شاه خود طلب نوازش دارد چرا که حتی خاک درگه او را گدا پادشاه کن میداند. * تو تند خو برانی گدا و در عجبم / که شهریار گدای تو تند خوست هنوز (اشگ پردگی ـ ص 261) ج) عارفانه: همة شاهان جهان دربان خانة دوست هستند. شهریار بیچیز و فقیر به خود امید میدهد که به گدایی در میخانه بنازد زیرا همین گدایی، دل او را محرم اسرار نهان خواهد کرد: * شهریارا به گدایی در میکده ناز/ که دلت محرم اسرار نهان خواهد بود (حافظ جاویدان ـ ص 229) 3ـ واج آرایی بسیار طبیعی است که تنها واجآرایی ساخته شده با تخلص شهریار؛ با تکرار منظم یا غیرمنظم صامت «ش» ایجاد شود؛ شهریار نیز در هفت مورد با استفاده از تکرار صامت «ش» زیبایی خاصی به ابیات تخلص خود بخشیده است: * مکتب عشق به شاگرد قدیمت بسپار / شهریاری که درین شیوه شهیر آمده است (بر سر خاک ایرج ـ ص 112) موارد دیگر: پیر و جوان (ص 127) / پیه چشم و شمع (ص 234) / تودیع استاد (ص 236) / هرچه پیش آید خوش آید (ص 244) / سایه و آفتاب (ص 343) / سلیمانی دیو (ص 362) 4ـ جناس آرایة جناس که یک طرف آن تخلص شهریار است، در اشکال زیر دیده شد: الف) جناس حاصل از تخلص شاعر با واژة : شهر: (17مورد) * در شهر ما گناه بود عشق و شهریار / زندانی ابد به سزای گناهش است (دیدار آشنا ـ ص 107) موارد دیگر: ارباب زمستان ( 87) / پیر و جوان (ص 127) / صفاییه (ص 163) / قلعه عنقا (ص 166) / شاهد ملکوتی (ص 248) / سینمای خزان (ص 263) / زندان زندگی (ص 289) / دوست ندیدم (ص 299) / توشه سفر (ص 303) / شهریار خود باشم (ص 309) / کاروان شوق (ص 322) / وحشی شکار (ص 327) / عید سلطانی (ص 329) / طوطی تصویر (ص 334) / سایه و آفتاب (ص 343) / چشمه ابدیت (ص 436) ب) جناس حاصل از تخلص شاعر با واژة یار: (16 مورد ) * شهریارا گله از گیسوی یار اینهمه بگذار / کاخر این قصه به پایان رسد، این غصه سرآید (اشک ندامت – ص 241) موارد دیگر: غزاله صبا ( ص 79) / شاهد پنداری (ص 235) / نمیگذارم برود (ص 235) / یاد یار (ص 240) / هر چه پیش آید خوش آید (ص 244) / تار شهناز (ص 253) / آن دارد یار (ص 253) / سر میشکند دیوارش (ص 274) / راهی به جنت (ص 305) / نگین گمشده (ص 310) / عهد قدیم (ص 326) / درس محبت (ص 342) / نالههای زار (ص 354) بیکاره (ص 424) / شیدایی (ص 441) ج) جناس حاصل از تخلص شاعر با دو واژة یار و شهر (7 مورد) * جز من به شهر یار کسی شهریار نیست / شهری به شاه پروری شهر ِ یار نیست.... جان پرور است زندگی شهر ِ یار لیک / جز غم به شهریار در این شهر، یار نیست (شهریاری من ـ بیت اول و آخر صص 127و128) موارد دیگر: تهران و یاران (ص 86) / سه تار من (ص 352) / شب فراق تو (ص360) / یار کهن (ص 367 ) / دعوت تهران (ص 368) د) جناس حاصل از تخلص شاعر با تخلص شهیار (3 مورد) * لاله از خاک جوانان به درآمد که تو هم / شهریارا به سر تربت شهیار آیی (یاد شهیار ـ ص 434) موارد دیگر: شهیار من (ص 253) / شهیار کو (ص 372) 5ـ تصدیر و تکرار (7 مورد) * شهریاری غزل شایستة من باشد و بس / غیر من را در این کشور نشاید شهریاری (پریشان روزگاری ـ ص 391)
موارد دیگر: بلکه بیاریم بار را (ص 80) / چشم انتظار (ص 129) / داغ یاران (ص 193) / جلوه جلال (ص 219) / کنج ملال (ص 341) / گدا پادشاه کن (ص 349) 6ـ تشبیه شهریار در موارد کمی که تخلص خود یا یکی از ویژگیهای خود را تشبیه کرده است نیز حافظ را در طرف دوم تشبیه قرار داده است: شهریارا تو عجب خضر رهی چون حافظ / که من تشنه هم از چشمة حیوان گویم (غزل یا لغزـ ص 335) و نمونهای از تشبیه مضمر * رویین تنان شعر شکستی تو شهریار / رستم اگر نه یی نسب از زال میبری (خال برنده ـ ص 397) موارد دیگر: مشق استاد (ص 104) / در یتیم (ص 190) / شمع ما (ص 280) / غزل یا لغز (ص 335) / سایه و آفتاب (ص 343) 7ـ تضمین تضمین در ابیات تخلص شهریار 18 مورد به کار رفته که هفده مورد آن تضمین مصرعی از حافظ و تنها یک مورد آن تضمین از سایه است (کاروان شوق ـ ص 322) * شهریارا قلم خواجه چه خوش بذر افشان: / «هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت» (با گل و لاله... ص 141) موارد دیگر: قلعه عنقا (ص 166) / سکه دولت (ص 181) / یاران را چه شد (ص 191) / داغ یاران (ص 193) / خاتم شاه ولی (ص 213) / نکویی کن و در آب انداز (ص 259) / لطف اله (ص 270) / عشق مادرزاد (ص 291) / شهریار خود باشم (ص 309) / کاروان شوق (ص 322) / سایه و آفتاب (ص 343) / چه خواهد بودن (ص 343) / دعای خواجه (ص 373) / انسان عرشی (ص 382) / دستگیری آسمان (ص 383) / دالان بهشت (ص 429) / غروب و مهتاب دریا (ص 432) 8ـ ارسال المثل شهریار، تنها دو مورد در ابیات تخلص خود از ارسال المثل بهره گرفته است: * شهریارا به نصیحت دل یاران دریاب / دست بشکسته مگر نیست و بال گردن (درس محبت ـ ص 342) * شکسته حال شدی شهریار و طبع روان رفت / چرا که آب نماند در آسیاب شکسته (رباب شکسته ـ ص 374) ایهام در تخلصتخلص شهریار از جمله تخلصهایی است که نمیتوان از آن آرایة ایهام خلق کرد و از این جهت متأسفانه دیوان شهریار خالی از این کارکرد زیبا و خاص هنری شده است؛ همچنانکه خود شهریار نیز در تایید و اعتراف به این نکته میسراید: نیست در شعر من آن رقت و ایهام قدیم / دگر این قصه حوالت به زبان ساز است (شاهد تبریزـ ص 106) شهریار از این جهت تنها نیست؛ سعدی نیز در تخلص خود به ایهام توجهی نداشته است، اما حافظ تخلص خود را چنان انتخاب کرده است که در اوج ایهام هنری قرار گرفته است، چرا که حافظ در قرن هشتم چند معنا و کاربرد داشته است: 1ـ حافظ قرآن 2ـ حافظ صد هزار حدیث 3ـ قاری خوش صوت قرآن 4ـ موسیقی دان 5ـ مطرب و قوال (باستانی پاریزی، 1369: 260-360) تخلص در محل ردیف و قافیهاز این دیدگاه تخلص میتواند در کمک موسیقی کناری قرار گیرد و به علاوه در مضمونآفرینی نیز سهیم باشد؛ به عنوان مثال قرار دادن تخلص هر شاعری در جایگاه ردیف میتواند مفهوم مفاخره را گستردهتر سازد زیرا شاعر در این حالت مجبور است در هر بیت از خود و حالات و تواناییهای خود سخن بگوید ؛شهریار در هیچ یک از غزلیات خود، تخلص خود را در محل ردیف قرار نداده است ولی در یک مورد تخلص خود را به شکل منادایی: «شهریارا» در محل ردیف و قافیه قرار داده است: «همه شب درین امیدم که نسیم صبحگاهی / به پیام آشنایی بنوازد آشنا را» ز نوای مرغ یاحق بشنو که در دل شب / غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهریارا (مناجات ـ ص 69) اما تخلص شهریار به اشکال مختلف (شهریار، شهریارا، شهر یاران، شهر + یار ) در نوزده مورد، در محل قافیة غزلیات شهریار قرار گرفته است. موارد ذکر تخلص شهریار در محل قافیه: (19مورد) بلکه بیاریم بار را (ص 80) / پیر و جوان (ص 127) / شهریاری من (ص 128) / چشم انتظار (ص 129) / خزان جاودانی (ص 157) / سکه دولت (ص 181) / یاران را چه شد (ص 192) / داغ یاران (ص 193) / جلوه جلال (ص 219) / شاهد ملکوتی (ص 248) / افسانة روزگار (ص 268) / صیرفی روزگار (ص 272) / به یاد تهران (ص 273) / شمع ما چراغ دل است (ص 280) / خمار انتظار (ص 298) / شهریار خود باشم (ص 309) / کاروان شوق (ص 321) / وحشی شکار (ص 327) / کارزار (ص 384) ردالمطلع (تکرار مطلع در مقطع یا بیت تخلص)مبحث رد المطلع از نظر بلاغت مربوط به صنایع لفظی بدیع است، اما از آنجا که در این فن، بیت مطلع در بیت مقطع ـ بیت تخلص ـ تکرار میشود، این موضوع را در غزلیات شهریار بررسی میکنیم: در تعریف رد المطلع آمده است: «هرگاه شاعر مصراع اول یا دوم مطلع غزل یا قصیده را در مقطع تکرار کند، آن را رد المطلع میگویند.» (میرصادقی، 1376: 111) جلالالدین همایی نیز در تعریف این فن مینویسد: «گاه باشد که مصراع اول یا دوم مطلع، چندان زیبا و مناسب اتفاق افتاده باشد که اگر آن را در مقطع تکرار کنند بر حسن کلام بیفزاید و سخن دارای حسن ختام گردد، این عمل را در اصطلاح بدیع رد المطلع گویند.» (همایی، 1382: 72) شهریار در هفت غزل با نامهای: دروغ ای دنیا (ص 95) / یاد یار (ص 239) / سود محبت (ص 243) / حافظ خداحافظ (ص 279) / باد آورد و برد (ص 303) / به یاد عشقی (ص 365) / ساز صبا (ص 441) / از این شیوه استفاده کرده است. نکتة جالب و مهم این جاست که شهریار در دو مورد از این هفت مورد، مصرع تکراری را با اندکی تغییر در بیت مقطع آورده است: *جز ندامت هیچت از عشق سمن مویان نزاید / ای دل دیوانه رویای پری دیدن نباید.... شهریارا با خیال بیکسی خو کن که آخر / جز ندامت هیچت از عشق پریرویان نزاید (سود محبت ـ ص 243) *به تودیع تو جان میخواهد از تن جدا حافظ / به جان کندن وداعت میکنم، حافظ خدا حافظ.... مگر دل میکنم از تو بیا مهمان به راه انداز / که با حسرت وداعت میکنم، حافظ خدا حافظ (حافظ خدا حافظ ـ ص 278) نکتة بسیار جالب دیگر این است که در دو مورد دیگر ـ به جز هفت مورد بالا ـ رد المطلع در بیت دوم: *اشم رائحه یوسفی و کیف شمیم / عجب که باز نمیآیم از ظلال قدیم اسیر بیت حزن گو دریچهها بگشا / اشم رائحه یوسفی و کیف شمیم (بوی پیراهن ـ ص 333) رد المطلع در بیت پنجم (در قصیدهای سیزده بیتی): *نگارینا، تو هم یادی کن از من / به دادی دفع بیدادی کن از من..... همه بیداد کردی با حریفان / به دادی دفع بیدادی کن از من (یادی کن از من ـ ص 357) رد القافیه (در بیت تخلص)استفاده از رد القافیه ـ آوردن قافیة مصرع اول بیت اول در بیت دوم ـ یکی از خصوصیات غزلیات شهریار است، شهریار در بین 536 غزل خود در 110 غزل از این شیوه استفاده کرده است که آمار نسبتاً زیادی است، نکتة مهم در این جاست که شهریار در پانزده مورد ـ جدای موارد بالا ـ قافیة بیت اول را در بیت تخلص تکرار کرده است، که به دو دسته قابل تقسیم است: الف) تکرار قافیة مصرع اول بیت مطلع در بیت تخلص: (7 مورد) در غزلیات: در زندان (ص 99) / هرچه پیش آید خوش آید (ص 243) / سایه ماه (ص 301) / انسان عرشی (ص 381) در بیت تخلص، تضمین وجود دارد / دل شکسته (ص 417) / بیکاره (ص 423) ب) تکرار قافیة مصرع دوم بیت مطلع در بیت تخلص: (8 مورد) در غزلیات: سد شکسته (ص 103) در بیت تخلص ،تضمین وجود دارد / شهریاری من (ص 127) / حیات بیهمسر (ص 190) / نمیگذارم برود (ص 235) / فال حافظ (ص 246) در بیت تخلص، تضمین وجود دارد / دستگیری آسمان (ص 383) در بیت تخلص، تضمین وجود دارد / سیه چشمان شیرازی (ص 399) / دنیای دل (ص 439) نکتة بسیار جالب دیگر این است شهریار در هشت غزل دیگر، قافیة بیت اول را هم در مصرع چهارم و هم در بیت تخلص تکرار میکند که این مورد نیز به دو دسته قابل تقسیم است: الف) تکرار قافیة مصرع اول بیت اول ،در مصرع چهارم و بیت تخلص: (یک مورد) :«یک شب با قمر» (ص 103)
ب) تکرار قافیة مصرع اول بیت اول، در مصرع چهارم و تکرار قافیة مصرع دوم بیت اول،در بیت تخلص(7 مورد) در غزلیات: بهار توبه شکن (ص 117) / فشار قبر (ص 156) / کرجیهای ارس (ص 266) / چه میکشم (ص 310) / شکرین پسته خاموش (ص 341) / ساقی ایام (358) / دعای خواجه (ص 373) شهریار و تخلص پنهان یا شبه تخلصدر میان شاعران ایران دو شاعر به داشتن تخلص پنهان مشهور هستند؛ یکی مولانا و دیگری سنایی. مولانا علاوه بر تخلص «شمس» واژة «خاموش» را به عنوان تخلص خویش برگزیده است و به دو صورت «خاموش» و «خمش» نیز به کار برده است. اما از آثار او به ویژه غزلیات شمس بر میآید که وی در بسیاری غزلها تخلص خود را نیاورده است و به جای واژة «خموش» یا «خمش»؛ واژه یا ترکیب یا عبارتی که بیان کنندة مفهوم آن است میآورد، مانند: بستن لب و دهان، بس کردن از سخن، سخن نگفتن، دم یا نفس نزدن، رها کردن گفت یا رها شدن از گفتگو، ترک کردن سخن، دم در کشیدن یا فرو کشیدن، بس کن، و عباراتی نطیر: بس بود، بیش مگو، نگویم، بعد از این راه دهانم ببند، نقد سخن را بمان، یا سخن و تعبیر دیگری که سکوت کردن را برساند، که از آن به عنوان تخلص پنهان تعبیر میشود. (پرنیان، 1380: صص 355-365) سنایی نیز نزدیک 270 بار واژة رهی را به عنوان تخلص پنهان در دیوان خود به کار برده است. به علاوه بسامد واژگانی که میتوانند در محور جانشینی با «رهی» قرار گیرند نیز زیاد است: غلام 77 مورد / بنده 24 مورد / چاکر 81 مورد / دربان 13 مورد / تسلیم 21 مورد (سهرابنژاد و چمنآرا، 1388: صص28- 46) شهریار سومین شاعری است که دارای تخلص پنهان یا شبه تخلص است؛ چنانکه در ادامه خواهیم دید؛ او زمانی که در تنگنای اوزان عروضی برای قرار دادن تخلص خویش در ابیات، قرار میگیرد یا به هر دلیلی قصد استفاده از تخلص خویش را ندارد از دو شگرد خاص که از آن به شبه تخلص یا تخلص پنهان تعبیر میکنیم بهره میگیرد: 1ـ تجزیة تخلص شهریار به دو بخش: شهر + یار: (9 مرتبه) * شهری است به هم یار و من یک و تنها / ای دل به تو باکی نه که پاک است حسابت (نقش حقایق ص 101) موارد دیگر: دل درویش نواز (ص 102) / خلسه خیال (ص 145) / خمار انتظار ص 298) / بگذار بمیرم (ص 306) ولای امیر (ص 307) / آیینة شاهی (ص 346) / شکرانه محبت (ص 392) / عیسی و حواری (ص 392) 2ـ استفاده از تخلص دیگر شاعران به جای تخلص خود 2/1: تخلص شبیه به تخلص خود: شهیار: (4 مورد) شهیار بخوانم خود و تلخیص و تخلص را / کاین نام به نام من پیوسته قرین باشد (کی شعر تر انگیزد… ص 185) موارد دیگر: عشق و معرفت (ص 120) / راهی به جنت (ص 305) / شیدایی (ص 441) 2/2. اشاره به حافظ یا استفاده از تخلص او و یا تضمین مصرعی از حافط که تخلص خود در آن است (به جهت علاقة قلبی به وی) (11مورد) * نیازی نیست با شعر تخلص خواجه خود فرمود: / «که چرخ این سکه دولت به نام شهریاران زد» (سکه دولت ـ ص 181) موارد دیگر: آتشکده پارس (ص88) / سد شکسته (ص 103) / در کوی حیرت (ص 187) / حافظ خدا حافظ (ص 279) / حافظ در ابدیت (ص 409) / غروب و مهتاب دریا (ص 432) / سکه دولت (ص 181) / یاران را چه شد (ص 192) / لطف اله (ص 270) / شهریار خود باشم (ص 309) / کاروان شوق (ص 322) آنچه تخلص پنهان را از تخلصهای دو گانه و سه گانه متمایز میسازد رمز گونگی، پوشیدگی و پنهان شدن آن در متن اشعار است؛ به گونهای که تشخیص آن به راحتی میسر نبوده و به واسطة قرینههای معنایی یا با تکرار بسیار و دقت در خواندن اشعار قابل تشخیصاند. جدول انواع تخلصهای پنهان یا شبه تخلص در غزلیات شهریار
تخلص پنهان، نماد خود واقعی شاعر است که شاعر آن را از عامه مخفی میسازد. اگر مولانا تخلص پنهان «خاموش» را انتخاب میکند به جهت ناتوانی مستمعین در فهم سخنان اوست و انتخاب تخلص پنهان «رهی» از سوی سنایی نیز به دلیل ورود وی به وادی عرفان و انتخاب تخلصی مناسب حال و هوای آن است. انتخاب تخلص ممدوح به جای تخلص خود نیز از سوی شهریار؛ صرف نظر از نشان دادن مهارت شاعر در گریز از مخمصة وزن عروضی؛ نشان دهندة علاقه شاعر به ممدوح (حافظ و شهیار) است:
جدول بررسی علل استفاده از شبه تخلص در غزلیات شهریار
مضامین ابیات تخلص در غزلیات شهریاربخش مهمی از بار معنایی و اسرار دیوان شهریار در انتخاب تخلص او و بر دوش ابیات تخلص اوست و توجه ویژه شهریار به عظمت تخلص است که باعث میشود حتی در معمولیترین غزلها از حریم آن جانانه دفاع کند و اجازه ندهد تخلص او به یک واژه یا نام معمولی تنزل یابد. در تاریخ ادبیات ایران، هر یک از شاعران حرمت نام خود و ارزش آن را به نیکی میشناختند و به خوبی آگاهی داشتهاند که تخلص آنان به راستی الهامبخش مفاهیمی ناب خواهند بود و حتی مفاهیم تکراری مجاور خود را والاتر میسازند؛ شهریار نیز در پایان هر غزل، تخلص و در واقع خود و مخاطبانش را بازیابی و تفسیر میکند و دور کاملی از خودشناسی را چاشنی مکالمه با خود و مخاطبان میکند. شاید چنین به نظر آید که مضامین اصلی غزل، در همان آغاز غزل (مطلع) و میانة غزل مطرح میشود و مضامین مقطع غزل که حاوی تخلص است، موضوعاتی از قبیل مدح و دعا و تعریف از خود و شعر را تشکیل میدهد؛ اما در بررسی غزلها معلوم میگردد که در مقطع غزل که جایگاه تخلص است، کلام روشن تر میشود و شاعر در فضای غزل حاضر میشود و در بارة آنچه پیش از آن گفته است، اظهار نظر میکند، نظر خود را درباره شعرش بیان میکند، جهان بینی و موقعیت خود را بروز میدهد و سرانجام حرف دل خود را میزند. به علاوه تخلص، درون مایه مقطع غزل را تحت تأثیر قرار میدهد، زیرا شاعر حدیث نفس میکند و درونیترین لایههای فکری و عاطفی خود را آشکار میکند. بررسی این درونیترین لایههای فکری و عاطفی؛ جهان بینی شاعر را نیز آشکار میکند. اکثر مواردی که شهریار نام خود را در بیت تخلص میآورد و یا خود را مخاطب قرار میدهد یا فعل متکام میآورد، در پی بیان قوانین کلی است. به همین دلیل از تمامی مواد از جمله عرف، ضرب المثلها و نکات حکمی بهره میبرد، نکاتی که در بدو امر از بدیهیات به نظر میرسند. این مفاهیم موجود در ابیات تخلص، ممکن است از فرط بدیهی بودن ـ به ویژه در جهان معاصر ما که جهان سهلانگاریها و بیاعتناییهاست ـ پیش پا افتاده به نظر برسند، اما وقتی بر زبان شهریار جاری میشموند و کنار نام وی مینشینند کاملاً تازه و با هر خوانش نابتر جلوه میکنند: * همه باد و هوا شد شهریارا / که نقش باد بیزان دارد این عمر (عمر گریزان ـ ص 256) چنین است که یک بیت تخلص از دیوان شهریار میتواند ـ فارغ از تمامی ابیات ماقبل خود در غزل ـ دارندة پیامی کامل و مستقل باشد. گاه سهمی از درونمایههایی که در مقطع غزل میآید، درونمایههایی است که در دیگر ابیات غزل نیز میآید.به عبارت دیگر در اینگونه غزل ها، تمامی ابیات دارای مضمونی واحد هستند و در اصطلاح غزل در محور عمودی از منظر معنایی قوی و استوار است. به عنوان نمونه غزل «ساقی ایام» در تمامی ابیات دارای موضوع غم فقدان یار است با بیت مقطع (تخلص): * شهریارا چو گل آرزویم رفت به خاک / تازه شد داغ دل لاله به داغ دل من (ساقی ایام ـ ص358) در این ابیات تخلص؛ شهریار خود را مخاطب قرار میدهد و با خود سخن میگوید. موضوع سخن نیز متفاوت است از مدح گرفته تا عرفان و اخلاق و... صدای درونی شهریار (راوی) که او (قهرمان) را خطاب قرار میدهد گاه لحنی آمرانه و تند دارد و او را به انجام دادن یا ندادن کاری امر میکند و گاه لحنی دوستانه و دلسوزانه دارد، زمانی به همدلی و تحسین او میپردازد و زمانی او را تهدید میکند.. در واقع راوی (خود شاعر یا صدای درونی او) ابعاد گوناگون شخصیت او را به نمایش میگذارد، از شوخ طبعی و طنز گرفته تا خودستایی و... تنوع چهرها و لحنهای راوی (صدای درونی شاعر) تنوع جالبی به ابیات تخلص بخشیده است و باعث گوناگونی در لحن، موضوع و... شده است. نمونهای از مضمون طنز در ابیات تخلص وی: * گو مجالی هم به سر خاراندن مخلص نباشد شهریار / جز سر طاس حکیمان کلهای خاراندنی نیست (هنرمندان نمیران ـ ص 137) بخش عمدهای از مفاهیم و معانی ابیات تخلص دیوان شهریار، از همنشینی و انعطاف عجیب نام شعری وی با معانی دیگر به دست میآید. در بادی امر به نظر میرسد واژة شهریار تنها با ملک و سلطنت و... همخوانی و همنشینی خواهد داشت اما شهریار تخلص خود را با هر طبقهای از مفاهیم ـ حتی مفاهیم متضاد با تخلص خود ـ همراه و همگام کرده است. در نگاه اول چنین به نظر میرسد که تخلص شهریار با آن معنای شکوهمندانة خود مناسب مضمون مفاخره است؛ ولی این مضمون در رتبة دوم قرار دارد؛ چرا که شهریار پیش از آنکه شهریار غزل باشد، شهریار عشق است! «که من سلطان عشق، شهریار شعر ایرانم» (ص 313) البته بررسی مضامین ابیات تخلص به لحاظ علمی و دقیق، ممکن نیست زیرا ممکن است شاعر در بیت تخلص، از موضوعی به موضوع دیگر تغییر سخن دهد بدون اینکه عقیده و اعتقاد خود را به وضوح مشخص نماید. یا چندین مضمون را مورد سخن قرار دهد؛ کما اینکه شهریار هرگاه قصد مفاخره دارد علاوه بر استفاده از کلماتی که به شکوه و سلطنت مربوط میشوند، ناگزیر است از کلماتی که به ادب و شعر ارتباط دارد نیز استفاده کند. * شهریارا تو به شمشیر قلم در آفاق / به خدا ملک دلی نیست که تسخیر نکردی (شمشیر قلم ـ ص 388) به هر حال، در بررسی ابیات تخلص غزلیات شهریار، مضامین عشق، مفاخره و مدح؛ به ترتیب بیشترین بسامد را در خلال ابیات تخلص داشتند. اخلاق، حکمت و عرفان، ناامیدی، امید، تسلیم، تمنا، دعوت به خوش باشی، سرزنش معشوق، سخن از پیری و درماندگی، مرگ، آه و ناله؛ پند، طنز و انتقاد اجتماعی و... دیگر مضامین موجود در ابیات تخلص شهریار هستند. الف) ابیات تخلص دارای مضمون عشق: این موضوع خود به موضوعات فرعی دیگری تقسیم میشود، موضوعاتی از قبیل اظهار عشق، غم عشق، نجات از غم عشق، و... * شهریار از سرت ای مه نتواند وا شد/ هالهام هاله که پیرامن مه میگیرم (نظامی بچهـ ص 306) ب) ابیات تخلص دارای مضمون مفاخره شهریار معمولاً تعریف از خود و مدح حافظ را در بیت تخلص یا ابیات پایانی غزلیات خود، همراه میسازد، به عبارت دیگر میتوان گفت مدح حافظ و اظهار علاقه و مقایسة خود با وی، در واقع نوعی تعریف از خود و مفاخره محسوب میگردد، نظیر این ابیات: * شهریارا شعر حافظ را چه حکمتها که من / خواندمش حرفی و در دلها حکومت میکنم (خلوتی با خواجه ـ ص 317) * به شهر خویش اگر شهریار شیرینکار / به شهر خواجه همان سایل سر کویم (طوطی تصویر من حافظ بود ـ ص 334) ج) ابیات تخلص دارای مضمون مدح: جلالالدین همایی در مورد جایگاه مدح در غزل میگوید: «و گاه باشد که آن را در غزل نیز به کار برند اما به این طریق که در ابیات آخر غزل گریز به مدح زده یکی دو بیت در ستایش ممدوح بگویند، غزل را به دعای او یا بیت غزلی دیگر ختم کنند... پیشوای این سنت ظاهراً شیخ سعدی است علیه الرحمه و خواجه شیراز نیز همان راه را برگزیده و شیوة ایشان سرمشق گویندگان بعد مخصوصا غزلسرایان عهد قاجاری از قبیل مجمر و نشاط اصفهانی و فروغی بسطامی و وصال و همای شیرازی واقع گردید. (همایی، 1382: صص 7-126) با بررسی ابیات تخلص شهریار؛ میتوان علاقة بیحد و حصر او را به استاد غزل ادبیات ایران، حافظ شیرازی، به وضوح نمایان ساخت. شهریار علاوه بر استقبال از غزلیات حافظ؛ یادکرد حافظ با عناوین: خواجه، خواجة شیراز، حافظ شیراز و... در ابیات تخلص غزلیات خویش نیز به اشکال مختلف، به استاد و ممدوح جاودانة خود اشاره کرده است. بنا بر این از این نظر حافظ در رتبة نخست قرار دارد و شهریار با 183 مورد یادکردی که ـ با اشکال گوناگون ـ از وی نشان داده، علاقه و اشتیاق باطنی خویش را به خواجة شیراز نشان میدهد. از افراد دیگری که در ابیات تخلص شهریار مورد مدح و یادکرد قرار گرفتهاند به ترتیب بسامد صبا، شهیار، سایه، قمر و... هستند که در جدول زیر نشان داده شده است: جدول بررسی ممدوحین در ابیات تخلص غزلیات شهریار
نتیجهـ شهریار در غزلیات خود به تر تیب بسامد از هفت تخلص: شهریار، شهریارا، شهر + یار، شهر یاران، شهیار، شهریاری و بهجت ـ و به علل گوناگون ـ استفاده کرده است. ـ تخلص شهریار از منظر هنری تقریبا قوی است، زیرا اگرچه ساخت ایهام با این تخلص تقریبا غیر ممکن بوده ولی شهریار توانسته آرایههای ادبی بسیاری با تخلص خود ایجاد کند. ـ تخلص شهریار در 19 مورد در محل قافیه قرار گرفته است. ـ شهریار در هفت مورد، مصرع اول یا دوم بیت مطلع را در بیت تخلص تکرار کرده است. ـ شهریار در 23 مورد، قافیة بیت مطلع را در بیت تخلص تکرار کرده است. ـ شهریار سومین شاعری است که در تاریخ ادبیات ایران دارای شبه تخلص یا تخلص پنهان است (شهیار ـ شهر + یار و...) *مضامین عشق، مفاخره و مدح بیشترین بسامد را در ابیات تخلص غزلیات شهریار دارند. * از بین ممدوحین شهریار در ابیات تخلص؛ حافظ در مقام اول قرار دارد.
منابع و مآخذ1ـ باستانی پاریزی، محمد ابراهیم. نای هفت بند. تهران: موسسه مطبوعاتی عطایی، چاپ پنجم، 1369. 2 ـ پرنیان، موسی. «تخلص پنهانی»، مجلة دانشکدة ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، تابستان و پاییز 1380. 3 ـ سهرابنژاد، علی؛ چمنآرا، حسن. «نکتهای نو دربارة شاعری کهن (تخلص پنهان سنایی)»، جستارهای ادبی (دانشکده ادبیات و علوم انسانی سابق)، ش 165، تابستان 1388. 4 ـ شفیعیکدکنی، محمدرضا، «روانشناسی اجتماعی شعر فارسی (در نگاهی به تخلصها)»، مجلة بخارا، س 6، ش 2، 1382. 5 ـ شهریار، محمدحسین. دیوان شهریار (دو جلدی). تهران: موسسه انتشارات نگاه، چاپ بیستم، 1377. 6 ـ میرصادقی، میمنت. واژه نامة هنر شاعری. تهران: کتاب مهناز، چاپ دوم، 1376. 7ـ همایی؛ جلالالدین. فنون بلاغت و صناعات ادبی. تهران: موسسه نشر هما، چاپ بیست و یکم، 1382.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
منابع و مآخذ1ـ باستانی پاریزی، محمد ابراهیم. نای هفت بند. تهران: موسسه مطبوعاتی عطایی، چاپ پنجم، 1369. 2 ـ پرنیان، موسی. «تخلص پنهانی»، مجلة دانشکدة ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، تابستان و پاییز 1380. 3 ـ سهرابنژاد، علی؛ چمنآرا، حسن. «نکتهای نو دربارة شاعری کهن (تخلص پنهان سنایی)»، جستارهای ادبی (دانشکده ادبیات و علوم انسانی سابق)، ش 165، تابستان 1388. 4 ـ شفیعیکدکنی، محمدرضا، «روانشناسی اجتماعی شعر فارسی (در نگاهی به تخلصها)»، مجلة بخارا، س 6، ش 2، 1382. 5 ـ شهریار، محمدحسین. دیوان شهریار (دو جلدی). تهران: موسسه انتشارات نگاه، چاپ بیستم، 1377. 6 ـ میرصادقی، میمنت. واژه نامة هنر شاعری. تهران: کتاب مهناز، چاپ دوم، 1376. 7ـ همایی؛ جلالالدین. فنون بلاغت و صناعات ادبی. تهران: موسسه نشر هما، چاپ بیست و یکم، 1382. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 32,863 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 3 |