تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,800,529 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,349 |
بررسی اصول گرایس در داستان «سیاوش» در شاهنامه | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زیباییشناسی ادبی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 6، دوره 4، شماره 17، مهر 1392، صفحه 133-154 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسنده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آزاده کشوردوست | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هدف این پژوهش توصیفی، بررسی انطباق اصول گرایس در داستان سیاوش و مشخص شدن این مساله است که کدام یک از اصول چهارگانه گرایس بیشتر و کدام یک کمتر از همه در این داستان نقض شده است. بررسی مقایسهای انطباق گفتمان زنان و مردان در داستان سیاوش با اصول گرایس و تعیین اینکه آیا معنای تلویحی در این پیکره زبانی از نقض اصول گرایس ناشی میشود، از دیگر اهداف این پژوهش بوده است. برای رسیدن به پاسخ پرسشهای مطرح شده در این پژوهش که از نوع تحلیل محتوا است، پیکره داستان سیاوش به ۱۳ بخش تقسیم شده و نقض اصول چهارگانه گرایس و همچنین استفاده از موارد کاربردشناختی در تکتک مصرعهای هر یک از این بخشها بررسی و در نهایت این نتایج حاصل شد: اصل روش بیشتر از سایر اصول گرایس نقض شده و نقض این اصل در مواردی اتفاق میافتاد که گوینده از صنعت اغراق، تخفیف، تشبیه یا استعاره استفاده کرده بود. بعد از اصل روش بیشترین موارد نقض به ترتیب مربوط به اصول کیفیت، کمیت و ارتباط بود. همچنین بیشتر موارد نقض اصل کیفیت و روش توسط گوینده مونث صورت گرفته، اصل ارتباط توسط گوینده مذکر نقض شده و رفتار گوینده مذکر و مونث در برابر اصل کمیت یکسان بوده است. معنای تلویحی در این پژوهش نیز از نقض اصل روش ناشی شده است. گوینده مونث نسبت به گوینده مذکر در موارد بیشتری از معنای کاربردشناختی استفاده کرده که عمدتاً به دلیل استفاده از صنعت کنایه بوده است | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل کیفیت؛ اصل کیمت؛ اصل روش؛ اصل ارتباط؛ معنای معناشناختی؛ معنای کاربردشناختی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بررسی اصول گرایس[1] در داستان «سیاوش»[2] در شاهنامهآزاده کشوردوست* چکیده هدف این پژوهش توصیفی، بررسی انطباق اصول گرایس در داستان سیاوش و مشخص شدن این مساله است که کدام یک از اصول چهارگانه گرایس بیشتر و کدام یک کمتر از همه در این داستان نقض شده است. بررسی مقایسهای انطباق گفتمان زنان و مردان در داستان سیاوش با اصول گرایس و تعیین اینکه آیا معنای تلویحی در این پیکره زبانی از نقض اصول گرایس ناشی میشود، از دیگر اهداف این پژوهش بوده است. برای رسیدن به پاسخ پرسشهای مطرح شده در این پژوهش که از نوع تحلیل محتوا است، پیکره داستان سیاوش به ۱۳ بخش تقسیم شده و نقض اصول چهارگانه گرایس و همچنین استفاده از موارد کاربردشناختی در تکتک مصرعهای هر یک از این بخشها بررسی و در نهایت این نتایج حاصل شد: اصل روش بیشتر از سایر اصول گرایس نقض شده و نقض این اصل در مواردی اتفاق میافتاد که گوینده از صنعت اغراق، تخفیف، تشبیه یا استعاره استفاده کرده بود. بعد از اصل روش بیشترین موارد نقض به ترتیب مربوط به اصول کیفیت، کمیت و ارتباط بود. همچنین بیشتر موارد نقض اصل کیفیت و روش توسط گوینده مونث صورت گرفته، اصل ارتباط توسط گوینده مذکر نقض شده و رفتار گوینده مذکر و مونث در برابر اصل کمیت یکسان بوده است. معنای تلویحی در این پژوهش نیز از نقض اصل روش ناشی شده است. گوینده مونث نسبت به گوینده مذکر در موارد بیشتری از معنای کاربردشناختی استفاده کرده که عمدتاً به دلیل استفاده از صنعت کنایه بوده است. واژههای کلیدی اصل کیفیت، اصل کیمت، اصل روش، اصل ارتباط، معنای معناشناختی، معنای کاربردشناختی ۱ـ مقدمهاین پژوهش به بررسی اصول چهارگانه گرایس (شیوه، ارتباط، کمیت و کیفیت) در داستان «سیاوش» و تجزیه و تحلیل محتوای این داستان بر مبنای اصول یاد شده میپردازد. از آنجا که رعایت این اصول پایه و اساس ایجاز و شفافیت کلام و همچنین معیاری برای موفق بودن ارتباط است، تلاش میشود این مهم در داستان سیاوش که از نمادینترین داستانهای شاهنامه است، بررسی شود.این مبانی به همراه سایر اصول و راهبردها جهت پیشبرد طبیعی و موفق امر ارتباط یا گفتوگو که طی آن انتظار میرود با کمترین تنش و ابهام، پیام مورد نظر طرفین به یکدیگر منتقل شده و گفتوگویی موفق انجام شود، نقشی کلیدی دارند. در این پژوهش گفتمان شخصیتهای شرکتکننده در داستان به لحاظ جنسیت گوینده تفکیک شده و میزان صدق این اصول در هر یک از دو جنس بررسی و با یکدیگر مقایسه میشود. همچنین تعیین خواهد شد که نقض کدام یک از اصول چهارگانه گرایس با بسامد بیشتری اتفاق میافتد. علاوه بر آن مشخص میشود که نقض اصول گرایس در گفتمان شخصیتهای داستان سیاوش از بعد معنای معناشناختی و کاربردشناختی چگونه قابل تبیین است. نتیجه این پژوهش میتواند روشن کند که این داستان نمادین شاهنامه که به نوعی شناسنامه ادبیات ایران به شمار میرود (اشراقی، ۱۳۵۴) از نظر سطوح مختلف معنا و پیام در چارچوب کاربردشناسی زبان چگونه قابل توصیف است. فرض اصلی این پژوهش این است که اصل روش در مقایسه با سایر اصول چهارگانه گرایس با بسامد بیشتری نقض شده است.اهمیت پژوهش حاضر عمدتاً پرداختن به بعد زبانشناختی داستان سیاوش است. به عبارت دیگر بهرغم اینکه در ارتباط با داستانهای شاهنامه و بهطور مشخص داستان سیاوش، پژوهشهای زیادی صورت گرفته است، در این پژوهشها تنها توجه به ابعاد تاریخی، ادبی، جامعهشناختی یا هنری مورد نظر بوده و توجه به بعد زبانشناختی این داستانها از منظر کاربردشناختی از نظر دور مانده است بنا بر این جای خالی چنین پژوهشی احساس میشود. 1ـ1ـ اصل کیفیت در فرآیند گفت وگو باید از بیان کردن آنچه از صحت آن اطمینان نداریم یا برای بیان آن دلایل کافی نداریم، خودداری کنیم. به عبارت دیگر تمامی صحبتهای ما باید صحیح و راست باشد. (یول، 2000) 1ـ 2ـ اصل کمیت به اندازه لازم سخن بگوییم، نه بیشتر از اندازه مورد نیاز نه کمتر از آن. (همان) 1ـ3ـ اصل روش شفاف، ساده و روشن سخن بگوییم و از مبهمگویی پرهیز کرده و موجز و خلاصه سخن بگوییم. (گرایس، 1975) 1ـ4ـ اصل ارتباط باید مرتبط با موضوع سخن بگوییم، از صحبت کردن در باره مسائلی که به موضوع ارتباطی ندارد، خودداری کنیم. (یول و براون، 1989) 1ـ5ـ معنای معناشناختی معنایی که با توجه صرف به صورت ظاهری واژه از آن برمی آید. (صفوی، 1386) 1ـ6ـ معنای کاربردشناختی معنایی که به درک غیرمستقیم کلام در تعامل طرفین گفتوگو و نیز تفسیر گفتار از منظور کلام اشاره دارد. (همان) پیشینه پژوهشپیمانی (۱۳۷۶) به تجزیه و تحلیل منظورهای ضمنی در مکالمات قرآن مجید پرداخته است. وی در این پژوهش برای نخستین بار فهرستی از مکالمات موجود در قرآن را ارایه و از دو اصل همکاری و ادب برای بررسی معانی دوم مکالمات قرآنی استفاده کرده است. پیمانی معتقد است که بیشترین مورد از موارد نقض اصول گرایس در مکالمات قرآنی در اصل کمیت و کمترین آنها در اصل روش است. آقاگلزاده (۱۳۸۴) رابطه اصول تعاون پاول گرایس و فنون بلاغی غالب در گفتمان پروین اعتصامی را بررسی کرده است. وی این طور استدلال میکند که هر چند در برخی موارد گوینده اول یعنی شخصیت شروع کننده گفت وگو اصل صداقت گرایس را نقض کرده است، ولی گفتوگو به طور موفق پیش میرود که دلیل این مسئله را باید در دو عامل جستوجو کرد: الف) این گفتوگوها از نوع گفتوگوی رسمی است و بنا بر این گفتوگوی منطقی و استدلالی را ایجاب مینماید. ب) شنوندگان از فحوای کلام گوینده اول در هر گفتمان این گونه استنباط میکنند که توهین یا انتصاب صفات ناپسند از ناآگاهی و عدم شناخت گوینده اول نسبت به حقایق جهان پیرامونش ناشی شده است. بنا بر این مخاطبان هر یک از گفتمانها سخنان گوینده را عامدانه و مغرضانه نمیانگارند بلکه آن را ناشی از خطای سهوی و جهل گوینده تلقی میکنند و تشخیص میدهند که به جای قطع ارتباط باید آگاهی بدهند و روشنگری کنند. پاکروان (۱۳۸۵) معتقد است که گویشوران فارسی بیش از آن که اصول گرایس را نقض کرده باشند، در رعایت آن کوشیدهاند. همچنین از میان اصول گرایس، اصل کمیت بیش از دیگر اصول نقض شده است. این نقض، نه در جهت کمگویی بلکه در جهت پرگویی بوده است. این بدان معنی است که زیادهگوئی در گفتار، به ویژه در تعارفات، لازمه کنشهای متقابل زبانی یاد شده به طور اخص و جزء لاینکف کنش متقابل فارسیزبانان در سبک یاد شده است. اصل روش نیز به لحاظ نقض در مرتبه دوم قرار دارد؛ یعنی این که در گفتوگوهای یاد شده، در حد امکان از صراحت کلام پرهیز شده است. علاوه بر آن، از میان اصول گرایس، بالاترین درصد رعایت مربوط به اصل اصل کیفیت است. به اعتقاد وی، ضروریترین اصل از اصول گرایس که گویشوران آن را کمتر نقض میکنند، اصل کیفیت است؛ زیرا این اصل به طور مستقیم، مربوط به میزان صدق گفتار میشود. طبیعی است که گویشور تا جایی که بتواند منظور خود را منتقل کند از نقض اصل کیفیت خودداری میکند. علامی (۱۳۸۶) به بررسی میزان درک و لذت زبانآموزان از طنز کلامی پرداخته است و معتقد است که بسندگی زبان در نزد زبانآموزان چندان تأثیری در میزان لذت آنها از متون طنز ندارد و علاوه بر آن عناصر زبانشناختی ـ منظورشناختی به کار رفته در طنز متون انگلیسی با همان عناصر در متون فارسی ویژگیهای متفاوتی ندارند. به باور وی، تحلیل متون بر حسب اصول گرایس نشان میدهد که عوامل معینی که هم در متون طنز انگلیسی و هم در متون طنز فارسی به کار رفته است، باعث ایجاد درجات مختلف طنز میشود. همچنین خلاف بسیاری از مطالعات قبلی، تفاوتی در مورد میزان لذت از متون طنز بر حسب جنسیت وجود ندارد. فولادی (۱۳۸۶) در پایاننامه کارشناسی ارشد خود آگهیهای بازرگانی از دیدگاه اصول چهارگانه گرایس را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که اصول همکاری گرایس در تبلیغات تجاری در اکثر موارد نقض شده و تنها موارد معدودی بودند که تبلیغات در چارچوب یک یا دو مورد از اصول همکاری بوده است. باقری (۱۳۸۷) به تحلیل گفتمان طنز سیاسی ـ اجتماعی معاصر ایران از دیدگاه اصول گرایس پرداخته و بر این اساس، اصول گرایس را چارچوب بسیار مناسبی برای توجیه طنز فارسی یافته است. وی استدلال کرده است که چون این طنزها به خوبی توسط اهل زبان فهمیده میشوند. بنا بر این در توانش زبانی او نیز وجود دارند و این بدان معناست که خود او نیز این اصول را در کُنش زبانی خود نقض میکند. خداپرست (۱۳۸۷) به تجزیه و تحلیل کلامی چهار اصل پیشنهادی گفتوگو در آثار نمایشنامهای جدید پرداخته و به این نتیجه رسیده است که اگر اصول گرایس به صورت قانونمند مشاهده شوند، میتوان اینگونه نتیجه گرفت که مکالمات نمایشنامهای توانایی آن را دارند که به عنوان منابع غنی مکالمات روزمره در اختیار زبانآموزان قرار گیرند. سلمانی و دیگران (۱۳۸۷) با تجزیه و تحلیل کلام بیماران اسکیزوفرنیک از دیدگاه اصل همکاری گرایس به این نتیجه رسیدهاند که بیماران اسکیزوفرنیک اصل همیاری گرایس را رعایت نمیکنند و به علت نقض این اصل در گفتگوهای دو طرفه دچار عدم انسجام هستند. علاوه بر آن، عدم رعایت کلی اصول گرایس در بیماران با مدت ابتلا به بیماری، تحصیلات، سن و جنس آنها ارتباط آماری معنیدار ندارد. مطهرنیا (۱۳۸۸) به تحلیل ادبیات گفتمانی انقلاب اسلامی پرداخته و به این نتیجه رسیده است که ادبیات انقلاب اسلامی در چارچوب چهار اصل گرایس به خوبی شکل گرفته است. خسرویزاده (۱۳۸۸) فرایند تولید و درک حشوهای گفتمانی را بررسی کرده و تاکید میکند که عدم رعایت یکی از اصول گرایس (شرط کمیت) باعث وقوع حشو زبانی شده است. شریفی و علیپور (۱۳۸۸) با بررسی مقایسهای میزان عدم تحقق قواعد اصل مشارکت گرایس در یک نمایشنامه فارسی و یک نمایشنامه انگلیسی به این نتیجه رسیدهاند که بین نحوه رعایت و عدم رعایت قاعدههای اصل مشارکت بین سخنگویان فارسیزبان و انگلیسیزبان تفاوتهای معناداری وجود دارد که از تفاوتهای فرهنگی موجود در جوامع مذکور نشأت میگیرد. سیفی و محمودزاده (۱۳۸۸) نقش اصل همکاری گرایس در دستیابی به تعادل در ترجمه را بررسی کرده و در این راستاتنش سه شرط از اصل همکاری گرایس (کمیت، شیوه و ارتباط) ـ به عنوان عواملی مهم در حفظ پیوستگی متن ـ بر اساس میزان موفقیت سه متن ترجمه شده از کتاب «پیامبر» اثر «جبران خلیل جبران» مورد بررسی قرار گرفته و تأثیر آن در ارایه ترجمهای متعادل بر اساس پرسشنامهای سنجیده شده است. نتایج حاصل از این بررسی حاکی از آن بود که آزمودنیها که چهل نفر از دانشآموختگان رشته مطالعات ترجمه بودند، بیش از همه به نمونههای ترجمهای ناقض شروط ارتباط و شیوه بیان حساسیت نشان داده و رعایت آنها را در انتقال پیام متن مبدا و ارایه ترجمهای متعادل و مطلوب مؤثر میدانند، اما نقض شرط کمیت را مانعی جدی در انتقال پیام متن مبدا و ارایه ترجمهای متعادل و مطلوب محسوب نمیکنند. سوریان[3] و دیگران (1995) با بررسی اصول گرایس در گفتمان کودکان مبتلا به اوتیسم به این نتیجه رسیدهاند که کودکان مبتلا به اوتیسم در مقایسه با کودکانی که از اختلال زبانی رنج میبردند و همچنین کودکان عادی، در تشخیص تخطی از اصول گرایس دچار مشکل هستند. دیل[4]و دیگران (1996) نیز با دستمایه قرار دادن اصول گرایس، به نقش این اصول در تولید عبارات ارجاعی پرداختهاند. در این مقاله با نگاه خاصی که به مقوله طبیعی بودن زبان شده، برخی اصلاحات در اصول گرایس پیشنهاد شده و در نهایت نتیجه گرفته شده است که اصول گرایس به این معنی است که عناصری که هیچ نقشی ندارند را در گفتار خود به کار نگیرید. موضع نویسنده این مقاله این است که در روند هدفمند تولید زبان، به هیچ عنوان نیازی به پیروی کردن از این دستورالعملها وجود ندارد. زور،[5] (2006) کاربرد اصول همکاری گرایس در تحلیل مشکلات انسجام در متون ترکی و انگلیسی را مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه رسیده است که اصل ارتباط مهمترین اصلی است که روی قضاوت کارشناسان درباره میزان انسجام در هر دو متن انگیسی و ترکی تأثیر داشته است. علاوه بر آن، اصل روش در مقالات ترکی و اصل کمیت در مقالات انگلیسی اهمیت ویژهای داشتند. همچنین مقایسه تخطی از اصول گرایس نشان داد که تخطی از اصل ارتباط در مقالات انگلیسی با تخطی از اصل ارتباط، کیفیت و کمیت در مقالات انگلیسی همبستگی دارد. به طور مشابه، تخطی از اصل روش در مقالات انگلیسی با تخطی از اصول کمیت و ارتباط در مقالات ترکی رابطه مستقیم داشت. از طرف دیگر، تخطی از اصل روش در مقالات ترکی، به تخطی از اصل کمیت در مقالات انگلیسی همبستگی داشت. به عنوان نتیجه با مقایسه ارتباط بین مقالات ترکی و انگلیسی شاید بتوان گفت که نارساییهایی در مهارتهای نوشتاری دانشجویان در زبان ترکی میتواند به بروز ناکارآمدی در مهارتهای نوشتاری آنها در زبان انگلیسی منجر شود. اسکولفیلد[6]، (2007) اصول همکاری گرایس را در نسبیت و گفتمان مورد بررسی قرار داده است. نتایج این پژوهش حاکی است که تخطی از اصول گرایس زمانی که نشانههای محاورهای به شرکت کنندگان در گفت و گو نشان میدهد که جملاتی خاص در چارچوب قرارداد بهتر درک میشوند، متوقف خواهد شد. پراتیوی،[7] (2008) طی پژوهشی توصیفی ـ کیفی به بررسی میزان نقض اصول چهارگانه گرایس در گفتوگوهای فیلم «پیش از غروب» پرداخته است و به این نتیجه رسیده است که تخطی از تمامی اصول چهارگانه گرایس در گفتوگوهای شخصیتهای این فیلم مشاهده شده و ایجاد معنای تلویحی عمدتاً به دنبال پاسخهای غیرصادقانه بوده است. نتایج این تحقیق همچنین نشان میدهد که زمانی که گوینده از اصول گرایس تخطی میکند، شنونده کماکان منظور مستتر در پیام وی را درک میکند که این مسئله ادامه روند گفتوگو را به دنبال داشته است. ژو[8] (2009) با بررسی اصول همکاری گرایس در آموزش شفاهی زبان انگلیسی به این نتیجه رسید که کاربرد اصول چهارگانه گرایس در آموزش شفاهی زبان انگلیسی میتواند تأثیر مثبتی در قابلیتهای ارتباطی دانشآموزان که همان هدف اصلی این آموزش به شمار میرود، داشته باشد. هالامان[9] (2010 ) با در پیش گرفتن رویکردی کیفی به بررسی اصول گرایس در ۷۰ داستان در حوزه ادبیات کودک پرداخته و به این نتیجه رسیده است که در برخی جملههای این داستانها اعم از روایت داستان توسط یا راوی یا گفتوگوی شخصیتهای داستان، اصول چهارگانه گرایس نقض شده است و نقض این اصول عمدتاً با هدف تلاش برای برانگیختن تخیل مخاطب، انتقال پیام، ایجاد موقعیتهای ویژه، شخصیتپردازی و نقل قول غیرمستقیم از شخصیتهای داستان صورت گرفته است. لی (2010)، دادخواه تهرانی و دیگران (۱۳۹۰)، خسرویزاده (۱۳۸۸) از دیگر محققانی هستند که به بررسی اصول گرایس پرداختهاند. ۳ـ روش شناسی۳ـ۱ـ جمعآوری دادهها دادههای این پژوهش ابیات داستان سیاوش با استناد به نسخه شاهنامه در موزه بریتانیا، واحد تحلیل این پژوهش، مصرعهای این داستان و حجم نمونه ۲۵۷۵ بیت (۵۱۵۰ مصرع) است. ۳ـ۲ـ روش پژوهش این پژوهش مبتنی بر روش تحلیلی ـ توصیفی است که با انجام مراحل زیر صورت گرفته است: طی این تحقیق بعد از جمعآوری ابیات مربوط به داستان سیاوش به شیوه کتابخانهای، اصول چهارگانه گرایس در مورد آن به معرض آزمون گذاشته میشود. یعنی ابتدا نوبت سخن شخصیتهای شرکتکننده شناسایی، توصیف و با هر یک از اصول گرایس سنجیده خواهد شد و سپس هر یک از ابیات نیز از لحاظ معنای معناشناختی و معنای کاربردشناختی (منظورشناسی/ تلویحی) تفسیر شده و آن گاه با استفاده از قواعد و فرمولهای آماری، میزان مطابقت با هر یک از این چهار اصل و فراوانی تعداد موارد نقض در کل بافت و همچنین در گفتمان مردان و زنان به صورت آماری ارایه میشود. در این راستا داستان سیاوش به ۱۳ بخش تقسیم شده و این روند در هر یک از این بخشها در پیش گرفته میشود. پراکندگی ابیات داستان سیاوش در هر یک از این ۱۳ بخش به شرح زیر است که کاملاً ماهیت محتوایی داشته و اساس آن تقسیمبندی موضوعی داستان است.
طی این پژوهش تعداد موارد استفاده از معنای کاربردشناختی مشخص شده و پراکندگی آن در میان گویندگان مذکر و مونث تعیین میشود. در این پژوهش از روش تحلیل فراوانی استفاده شده و نتایج آماری با استفاده از فرمول: Ni).100/ Pi=(Fi به دست میآید که در آن Fi فراوانی دادهها، Pi فراوانی نسبی دادهها و Ni حجم نمونه مورد نظر است. ۱۳تا 1 =i بعد از تحلیل مصرعها در هر یک از این ۱۳ بخش، فراوانی مربوط به هر یک از متغیرها را در کل این بخشها با یکدیگر جمع کرده و فراوانی نسبی از تقسیم کردن آن بر حجم جامعه آماری مورد نظر به دست میآید. با استناد به نتایج آماری به دست آمده، بررسیهای مقایسهای انجام میشود. ۴ـ تحلیل دادههادر این بخش به تجزیه و تحلیل دادهها میپردازیم ولی به دلیل حجم بالای دادهها تنها به ذکر ۱۰ مورد بسنده میشود. مثال (۱) همی خویشتن را چلیپا کند به پیش خردمند رسوا کند (راوی) در تفسیر واژه چلیپا دو نظر متفاوت ارایه شده است: الف) کنایه از خم کردن و منحنی کردن خویشتن در مقام تعظیم و تکریم کسی و اظهار کوچکی کردن. (لغتنامه دهخدا) ب) در معنای کنایی و هنری رسوا و انگشت نما گردانیدن. (کزازی،۱۳۸۰) در این مصرع از اصل روش که بر ساده، شفاف و روشن سخن گفتن تاکید دارد، تخطی شده است. مثال (۲)
(راوی) در این مصرع نوعی ابهام به چشم میخورد زیرا مشخص نیست مقصود فردوسی از «خرم»، صفتی برای دین بوده یا به مذهب «بابک خرمدین» اشاره دارد. (فرهنگ معین) بنابراین اصل روش نقض شده است. مثال (۳)
(راوی) در مصرع اول این بیت به دلیل استفاده از صنعت اغراق، اصل کیفیت گرایس نقض شده است. در مصرع دوم این بیت نیز به دلیل استفاده از صنعت کنایه از اصل روش گرایس تخطی شده است. / «آراستن مژگان به خوناب گرم» کنایه از اشک ریختن و اندوه است. در این مصرع نیز به دلیل استفاده از صنعت کنایه، از معنای معناشناختی عبور کرده و به معنای کاربردشناختی رسیدهایم. مثال (۴)
(مذکر) در مصرع دوم این بیت به دلیل استفاده از صنعت کنایه اصل روش گرایس نقض شده است./ «آشنایی کردن با اهرمن» کنایه از گناه کردن است. در این مصرع نیز به دلیل استفاده از صنعت کنایه، از معنای معناشناختی عبور کرده و به معنای کاربردشناختی رسیدهایم. مثال (۵)
(مذکر) در مصرع دوم این بیت به دلیل استفاده از صنعت کنایه اصل روش گرایس نقض شده است. / «زبان گروگان گذاشتن» کنایه از سوگند خوردن است (لغتنامه دهخدا)
مثال (۶)
(مذکر) در مصرع اول به دلیل استفاده از صنعت اغراق، اصل کیفیت گرایس نقض شده است. در این مصرع همچنین از صنعت استعاره استفاده شده (خود مشبهبه به جای مشبه قرار گرفته است) و بنابراین اصل روش که مستلزم ساده، شفاف و روشن سخن گفتن است، نقش شده است. / فریبنده ماه استعاره از دختر تورانی است. در این مصرع نیز از معنای کاربردشناختی استفاده شده است. مثال (۷)
(راوی) در مصرع دوم به دلیل استفاده از صنعت استعاره که یکی از ویژگیهای مشبهبه را به مشبه نسبت داده است، از اصل کیفیت تخطی شده است. / سروبن استعاره از دختر تورانی است (صفا،۱۳۶۳) مثال (۸)
(مذکر) درمصرع دوم این بیت استفاده از واژه خورشید نوعی ایهام ایجاد کرده چرا که مشخص نیست منظور گوینده آفتاب است یا این واژه استعاره از دختر تورانی است. بنابراین اصل روش نقض شده است. مثال (۹)
(راوی) در مصرع اول این بیت به دلیل استفاده از صنعت کنایه، اصل روش گرایس نقض شده است. «پشت نمودن خورشید تابنده» کنایه ازبه پایان رسیدن روز و فرا رسیدن شب است. در این بیت با معنای کاربردشناختی روبهرو هستیم. مصرع دوم این بیت در واقع همان مفهوم مصرع اول را دارد و به دلیل اینکه بیش از حد مورد نیاز اطلاعات ارایه شده است، با نقض اصل کمیت روبهرو هستیم مثال (۱۰)
(مونث) در مصرع اول و دوم این بیت به دلیل استفاده از کنایه، اصل روش نقض شده است./«درخت پرستش به بار آوردن» و «نماز بردن» کنایه از تحسین کردن است. در این دو مصرع به دلیل استفاده از صنعت کنایه با معنای کاربردشناختی روبهرو هستیم. ۴ـ۱ـ ارتباط نقض اصول گرایس و استفاده از آرایههای ادبی نتیجه بررسی دادهها نشان میدهد که استفاده از هر یک از صنایع و آرایههای ادبی به طور قطع به نقض یکی از اصول چهارگانه گرایس منجر میشود. ۴ـ۲ـ رویکرد دوگانه صنعت استعاره در نقض اصول گرایس نتیجه بررسی دادهها حاکی از رویکرد دوگانه استفاده از صنعت استعاره در نقض اصول گرایس است چنانچه در کاربرد صنعت استعاره، خود مشبهبه به جای مشبه قرار بگیرد، با نقض اصل روش روبهرو هستیم. این نوع استفاده از صنعت استعاره همچنین باعث میشود از معنای معناشناختی عبور کرده و به معنای کاربردشناسی برسیم. چنانچه در کاربرد صنعت استعاره یکی از ویژگیهای مشبهبه به جای مشبه قرار بگیرد، اصل کیفیت گرایس نقض میشود چرا که با نوعی اغراق یا تشبیه روبهرو هستیم و در واقع گوینده مطلبی را بیان میکند که از واقعیت نداشتن آن اطمینان دارد.
نتیجهارزیابی دادهها با تایید فرض اصلی این پژوهش نشان داد که اصل روش گرایس بیشتر از سایر اصول در پیکره زبانی داستان سیاوش نقض شده است. تجزیه و تحلیل دادهها همچنین تایید کرد که تخطی از اصول گرایس باعث میشود گفتهها از معنای معناشناختی عبور کرده و برای ادامه فرایند گفتوگو استفاده از معنای معناشناختی اجتنابناپذیر باشد. علاوه بر آن، این نتیجه حاصل شد که فراوانی رعایت و تخطی شخصیتهای مرد و زن از اصول گرایس در داستان سیاوش با یکدیگر متفاوت است. بررسی دادهها نشان داد که در کل مصرعهای داستان سیاوش در ۲۵۹ مصرع از اصل روش تخطی شده است که ۱۲۸ مورد آن مربوط به راوی، ۱۱۴ مورد مربوط به گوینده مذکر و ۱۷ مورد مربوط به گوینده مونث بوده است. در ۲۵۵ مصرع نیز از اصل کیفیت تخطی شده است که ۱۲۳ مورد آن مربوط به راوی، ۱۱۱ مورد مربوط به گوینده مذکر و ۲۱ مورد مربوط به گوینده مونث بوده است. نقض اصل کمیت نیز در سه مصرع روی داده است که تمامی آنها مربوط به راوی است. اصل ارتباط هم تنها در یک مورد و توسط گوینده مذکر نقض شده است. بررسی دادهها نشان میدهد که گوینده مونث با بسامد بیشتری اصول روش و کیفیت را نقض کرده است. بررسیها همچنین نشان داد که پنجاه و پنج دهم درصد موارد نقض اصول گرایس مربوط به اصل روش، ۴۸ و پنج دهم درصد موارد نقض این اصول مربوط به اصل کیفیت، هفت دهم درصد مربوط به اصل کمیت و سه دهم درصد مربوط به اصل ارتباط است. در کل مصرعهای داستان سیاوش در ۲۷۱ مصرع از معنای کاربردشناختی استفاده شده که ۱۱۶ مورد آن مربوط به گوینده مذکر و ۱۷ مورد آن مربوط به گوینده مونث است. از میان مصرعهایی که در آنها از معنای کاربردشناختی استفاده شده است، ۲۱۰ مورد مربوط به استفاده از صنعت کنایه و ۶۱ مورد مربوط به استفاده از صنعت استعاره بوده است. در کل مصرعهایی که در آنها از معنای کاربردشناختی استفاده شده است، گوینده مذکر در ۱۸ مصرع از صنعت استعاره و در ۹۸ مصرع از صنعت کنایه استفاده کرده است و گوینده مونث نیز در ۵ مورد از صنعت استعاره و در ۱۲ مورد از صنعت کنایه استفاده کرده است. بررسی دادهها همچنین نشان میدهد که ۳۷ درصد موارد نقض اصل روش مربوط به گوینده مونث، ۳۶ درصد موارد نقض این اصل مربوط به راوی و ۲۷ درصد آن مربوط به گوینده مذکر بوده است. همچنین ۴۳ درصد موارد نقض اصل کیفیت مربوط به گوینده مونث، ۳۲ درصد موارد نقض این اصل مربوط به راوی و ۲۵ درصد آن مربوط به گوینده مذکر بوده است. دادهها همچنین نشان میدهد که ۱۰۰ درصد موارد نقض اصل کمیت مربوط به راوی بوده و گوینده مذکر و مونث در گفتههای خود این اصل را نقض نکردهاند. ۱۰۰ درصد موارد نقض اصل ارتباط نیز مربوط به گوینده مذکر بوده و راوی و گوینده مونث در گفتههای خود این اصل را نقض نکردهاند. جداول و نمودارهاجدول (۱)
جدول (۲)
جدول (۳)
نمودار (۱)
نوع پراکندگی نقض اصول گرایس
نمودار (۲)
نمودار (۴)
نمودار (۵)
منابع و مآخذ1ـ اشراقی، احسان. شاهنامه از دیدگاه وحدت ملی. هنر و مردم، ۱۵۳و ۱۵۴، ۸۵- ۷۴، ۱۳۵۴. 2ـ آقاگلزاده، فردوس. رابطه اصول تعاون پاول گرایس و فنون بلاغی غالب در گفتمان پروین اعتصامی. فصلنامه پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، ۱۴ و ۱۵، ۱۰-۵، ۱۳۸۵. 3ـ باقری، محمد مهدی. تحلیل گفتمان طنز سیاسی ـ اجتماعی معاصر ایران از دیدگاه اصول گرایس. پایاننامه کارشناسی ارشد. تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۸۷. 4ـ بهار، مهرداد. پژوهشی در اساطیر ایران. تهران: توس، ۱۳۶۲. 5ـ پاکروان، حسین، «بررسی چهارده گفتوگوی فارسی در قالب اصول همکاری گرایس»، مجله علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز،۴۰، ۸۲-۵۶، ۱۳۸۵. 6ـ پیمانی، محسن. تجزیه و تحلیل منظورهای ضمنی در مکالمات قرآن. پایاننامه کارشناسی ارشد. دانشگاه شیراز، ۱۳۷۶. 7ـ جعفری وسفیان؛ کناری، محمد. فصلنامه نقد ادبی. ۱۶، ۱۴۹-۱۷۶، ۱۳۹۰. 8ـ حمیدیان، سعید. درآمدی بر اندیشه و هنر فردوسی. تهران: مرکز، ۱۳۷۹. 9ـ خداپرست، روجا، تجزیه و تحلیل کلامی چهار اصل پیشنهادی گفتگو در آثار نمایشنامهای جدید. پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران، ۱۳۸۷. 10ـ خسرویزاده، پروانه،. «بررسی فرایند تولید و درک حشوهای گفتمانی». مجله زبان و زبانشناسی، ۹، ۳، ۱۳۸۸. 11ـ دادخواه تهرانی، مریم؛ محمودی بختیاری، بهروز، «بازتاب فمینسیم از رهگذر کارکرد اصول همکاری گرایس در نمایشنامه سالار زنان»، فصلنامه ادبیات معاصر جهان، ۴، ۲۸-۲۳، ۱۳۹۰. 12ـ دبیر سیاقی، محمد. شاهنامه فردوسی به نثر. تهران: سارنگ، ۱۳۷۸. 13ـ دهخدا، علیاکبر. لغتنامه. تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۶۸. 14ـ سرمد، زهره و بازرگان، عباس. روشهای تحقیق در علوم رفتاری. تهران: آگه، ۱۳۹۰. 15ـ سلمانی، معصومه و محمودی بختیاری، بهروز، «تجزیه و تحلیل کلام بیماران اسکیزوفرنیک از دیدگاه اصل همکاری گرایس»، فصلنامه علمی ـ پژوهشی توانبخشی، ۳، ۳۴-۲۸، ۱۳۸۷. 16ـ سیفی، آسیه و محمودزاده، کامبیز، «نقش اصل همکاری گرایس در دستیابی به تعادل در ترجمه»، فصلنامه مطالعات ترجمه، ۲۸، ۵۷-۴۵، ۱۳۸۸. 17ـ شریفی، شهلا و علیپور، ساناز، «بررسی مقایسهای میزان عدم تحقق قواعد اصل مشارکت گرایس در یک نمایشنامه فارسی و یک نمایشنامه انگلیسی»، مجله زبان و زبانشناسی، ۱۰،۶۸-۴۷، ۱۳۸۸. 18ـ صفوی، کوروش. آشنایی با معنیشناسی. تهران: پژواک کیوان، ۱۳۸۶. 19ـ علامی، حمید. بررسی میزان درک و لذت زبان آموزان از طنز کلامی. رساله دکتری. دانشگاه اصفهان، ۱۳۸۶. 20ـ فردوسی، ابوالقاسم. شاهنامه. تهران: انتشارات فاخته، ۱۳۷۵. 21ـ فولادی، آریندخت. بررسی آگهیهای بازرگانی از دیدگاه اصول چهارگانه گرایس. پایاننامه کارشناسی ارشد. دانشگاه تهران، ۱۳۸۶. 22ـ کزازی، جلالالدین. مازهای راز. تهران: مرکز، ۱۳۸۰. 23ـ مرتضوی، منوچهر. فردوسی و شاهنامه. تهران: موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۲. 24ـ مطهرنیا، مهدی. تحلیل ادبیات گفتمانی انقلاب اسلامی. نشریه اندیشه انقلاب اسلامی، ۳، ۶۲-۵۵.، ۱۳۸۸. 25ـ معین، محمد. فرهنگ لغت. تهران: امیرکبیر، ۱۳۷۱. ب) منابع لاتین 1- Yule, George (2000) , Pragmatics. London: Oxford University Press. 2- Brown, G. & Yule G. (1989) , Discourse analysis. London: Cambridge University Press. 3- GRICE, HP(1975). Logic and Conversation. University of California, Berkeley. 4- M, Zhu (2009) ,Cooperative Principle in Oral English Teaching.School of Foreign Languages, Zhejiang Gongshang University. 5-Pratiwi, Kartika (2008) , The Study of the flouting of Grice's cooperative principle in the movie entitled Before Sunset, Perta Christian university. 6- Schoolfield, Matthew D (2007). Rationality and Conversation: A Thesis on Grice’s Theory of Conversation, university of Edinburgh. 7- Brown, P. and Levinson, S. (1987). Politeness: Some Universals in Language. Cambridge: Cambridge University Press. 8- Surian, L, Baron-Cohen, S, Van der Lely, H (1995). Are Children withAutismDeaf toGricean Maxims, university of London. 9- Zor, Bayram Mustafa (2006). Using Grice's cooperative principle and it's maxims to analyze problem of coherence in Turkish and English essays, School of social sciences of middle east technical university. 10- Dale, Robert & Ryde north. (1996).The Role of the Gricean Maxims in the Generation of Referring Expressions, AAAI Spring Symposium on Computational Implicature. 11- Lee, Pei ling, (2010). Investigating gricean maxims in conversations among Malaysian women, university of Malaya. 12- Brown, Penelope and Stephen C. Levinson. (1987). Politeness: Some universals in language usage. Cambridge: Cambridge University Press.n 13- Bartholome,Christian. (1961).Altiranischesworterbuch .Berlin 14- Leech, Geoffrey. (1983). Principles of pragmatics. London: Longman. 15-Halaman, Awal (2010), Gricean maxims in a collection of children literature. University of Indonesia.
[2]- واژه سیاوش در اوستا به صورت واژه مرکب «syavarshan» آمده که از دو بخش = syava) سیاه) و arshan)= نر، گشن) تشکیل شده است؛ روی هم رفته می توان آن را «دارنده اسب نر سیاه» معنی کرد. (بارتولوم، 1961) مهرداد بهار برای این واژه معنای «مرد سیاه» را قائل شده است. (بهار، ۱۳۷۸) * دانشآموخته کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران. تاریخ دریافت: 23/11/1392 تاریخ پذیرش: 31/1/1392 [3]- Surian [4]- Dale [5]- Zur [6]- Schoolfield [7]- Prattiwi [8]- Zhu [9]- Halaman [10]- دین (لغتنامه دهخدا) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1ـ اشراقی، احسان. شاهنامه از دیدگاه وحدت ملی. هنر و مردم، ۱۵۳و ۱۵۴، ۸۵- ۷۴، ۱۳۵۴. 2ـ آقاگلزاده، فردوس. رابطه اصول تعاون پاول گرایس و فنون بلاغی غالب در گفتمان پروین اعتصامی. فصلنامه پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، ۱۴ و ۱۵، ۱۰-۵، ۱۳۸۵. 3ـ باقری، محمد مهدی. تحلیل گفتمان طنز سیاسی ـ اجتماعی معاصر ایران از دیدگاه اصول گرایس. پایاننامه کارشناسی ارشد. تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۸۷. 4ـ بهار، مهرداد. پژوهشی در اساطیر ایران. تهران: توس، ۱۳۶۲. 5ـ پاکروان، حسین، «بررسی چهارده گفتوگوی فارسی در قالب اصول همکاری گرایس»، مجله علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز،۴۰، ۸۲-۵۶، ۱۳۸۵. 6ـ پیمانی، محسن. تجزیه و تحلیل منظورهای ضمنی در مکالمات قرآن. پایاننامه کارشناسی ارشد. دانشگاه شیراز، ۱۳۷۶. 7ـ جعفری وسفیان؛ کناری، محمد. فصلنامه نقد ادبی. ۱۶، ۱۴۹-۱۷۶، ۱۳۹۰. 8ـ حمیدیان، سعید. درآمدی بر اندیشه و هنر فردوسی. تهران: مرکز، ۱۳۷۹. 9ـ خداپرست، روجا، تجزیه و تحلیل کلامی چهار اصل پیشنهادی گفتگو در آثار نمایشنامهای جدید. پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران، ۱۳۸۷. 10ـ خسرویزاده، پروانه،. «بررسی فرایند تولید و درک حشوهای گفتمانی». مجله زبان و زبانشناسی، ۹، ۳، ۱۳۸۸. 11ـ دادخواه تهرانی، مریم؛ محمودی بختیاری، بهروز، «بازتاب فمینسیم از رهگذر کارکرد اصول همکاری گرایس در نمایشنامه سالار زنان»، فصلنامه ادبیات معاصر جهان، ۴، ۲۸-۲۳، ۱۳۹۰. 12ـ دبیر سیاقی، محمد. شاهنامه فردوسی به نثر. تهران: سارنگ، ۱۳۷۸. 13ـ دهخدا، علیاکبر. لغتنامه. تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۶۸. 14ـ سرمد، زهره و بازرگان، عباس. روشهای تحقیق در علوم رفتاری. تهران: آگه، ۱۳۹۰. 15ـ سلمانی، معصومه و محمودی بختیاری، بهروز، «تجزیه و تحلیل کلام بیماران اسکیزوفرنیک از دیدگاه اصل همکاری گرایس»، فصلنامه علمی ـ پژوهشی توانبخشی، ۳، ۳۴-۲۸، ۱۳۸۷. 16ـ سیفی، آسیه و محمودزاده، کامبیز، «نقش اصل همکاری گرایس در دستیابی به تعادل در ترجمه»، فصلنامه مطالعات ترجمه، ۲۸، ۵۷-۴۵، ۱۳۸۸. 17ـ شریفی، شهلا و علیپور، ساناز، «بررسی مقایسهای میزان عدم تحقق قواعد اصل مشارکت گرایس در یک نمایشنامه فارسی و یک نمایشنامه انگلیسی»، مجله زبان و زبانشناسی، ۱۰،۶۸-۴۷، ۱۳۸۸. 18ـ صفوی، کوروش. آشنایی با معنیشناسی. تهران: پژواک کیوان، ۱۳۸۶. 19ـ علامی، حمید. بررسی میزان درک و لذت زبان آموزان از طنز کلامی. رساله دکتری. دانشگاه اصفهان، ۱۳۸۶. 20ـ فردوسی، ابوالقاسم. شاهنامه. تهران: انتشارات فاخته، ۱۳۷۵. 21ـ فولادی، آریندخت. بررسی آگهیهای بازرگانی از دیدگاه اصول چهارگانه گرایس. پایاننامه کارشناسی ارشد. دانشگاه تهران، ۱۳۸۶. 22ـ کزازی، جلالالدین. مازهای راز. تهران: مرکز، ۱۳۸۰. 23ـ مرتضوی، منوچهر. فردوسی و شاهنامه. تهران: موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۲. 24ـ مطهرنیا، مهدی. تحلیل ادبیات گفتمانی انقلاب اسلامی. نشریه اندیشه انقلاب اسلامی، ۳، ۶۲-۵۵.، ۱۳۸۸. 25ـ معین، محمد. فرهنگ لغت. تهران: امیرکبیر، ۱۳۷۱. ب) منابع لاتین 1- Yule, George (2000) , Pragmatics. London: Oxford University Press.
2- Brown, G. & Yule G. (1989) , Discourse analysis. London: Cambridge University Press.
3- GRICE, HP(1975). Logic and Conversation. University of California, Berkeley.
4- M, Zhu (2009) ,Cooperative Principle in Oral English Teaching.School of Foreign Languages, Zhejiang Gongshang University.
5-Pratiwi, Kartika (2008) , The Study of the flouting of Grice's cooperative principle in the movie entitled Before Sunset, Perta Christian university.
6- Schoolfield, Matthew D (2007). Rationality and Conversation: A Thesis on Grice’s Theory of Conversation, university of Edinburgh.
7- Brown, P. and Levinson, S. (1987). Politeness: Some Universals in Language. Cambridge: Cambridge University Press.
8- Surian, L, Baron-Cohen, S, Van der Lely, H (1995). Are Children withAutismDeaf toGricean Maxims, university of London.
9- Zor, Bayram Mustafa (2006). Using Grice's cooperative principle and it's maxims to analyze problem of coherence in Turkish and English essays, School of social sciences of middle east technical university.
10- Dale, Robert & Ryde north. (1996).The Role of the Gricean Maxims in the Generation of Referring Expressions, AAAI Spring Symposium on Computational Implicature.
11- Lee, Pei ling, (2010). Investigating gricean maxims in conversations among Malaysian women, university of Malaya.
12- Brown, Penelope and Stephen C. Levinson. (1987). Politeness: Some universals in language usage. Cambridge: Cambridge University Press.n
13- Bartholome,Christian. (1961).Altiranischesworterbuch .Berlin
14- Leech, Geoffrey. (1983). Principles of pragmatics. London: Longman.
15-Halaman, Awal (2010), Gricean maxims in a collection of children literature. University of Indonesia.
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 4,001 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 2 |