تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,801,264 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,896 |
بررسی میزان آفلاتوکسین M1 در شیر خام مراکز جمع آوری شیر شهرهای چالوس و رامسر | ||
بهداشت مواد غذایی | ||
مقاله 6، دوره 1، 4 زمستان، اسفند 1390، صفحه 53-61 اصل مقاله (184.27 K) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
نویسندگان | ||
احمدرضا برامی* 1؛ محمدرضا پور علمی2؛ مهرداد ایرانی3 | ||
11- دانشگاه آزاد اسلامی، واحد چالوس، گروه علوم آزمایشگاهی، چالوس، ایران. | ||
2دانشگاه آزاد اسلامی، واحد چالوس، گروه علوم دامی، چالوس، ایران | ||
3دانشگاه آزاد اسلامی، واحد قائمشهر، گروه علوم دامی، قائمشهر، ایران. | ||
چکیده | ||
آفلاتوکسین M1 در اثر مصرف غذای آلوده به آفلاتوکسین B1 توسط گاو، در شیر ظاهر میشود. در این مطالعه آلودگی شیر خام مراکز جمعآوری شیر خام شهرهای چالوس و رامسر به آفلاتوکسین M1 بررسی شد. تعداد 200 نمونه شیر خام در طول دو فصل زمستان (دی و بهمن) و تابستان (تیر و مرداد) از مراکز جمع آوری شیر خام تهیه گردید و به روش الایزا مورد بررسی قرار گرفت. آفلاتوکسین M1 در 100 و 79/59 درصد از نمونههای اخذ شده فصل زمستان به ترتیب در رامسر و چالوس ردیابی شد. از این میان 45 درصد از نمونههای رامسر و30 درصد از نمونههای چالوس بیش از حد قابل قبول (50 نانوگرم در لیتر) استاندارد ملی و استاندارد اتحادیه اروپا به آفلاتوکسین M1 آلوده بودند. تفاوت بین میانگین مقدار آفلاتوکسین M1 در نمونههای فصول زمستان و تابستان معنیدار نبود (05/0P<) در حالی که بین شهرهای چالوس و رامسر نتایج بدست آمده در هر دو فصل تفاوت معنیدار داشت (05/0P<). همچنین در طول مطالعه آلودهترین ماه تحقیق، ماه بهمن تعیین گردید. | ||
کلیدواژهها | ||
آفلاتوکسین M1؛ شیر خام؛ چالوس؛ رامسر؛ الایزا | ||
اصل مقاله | ||
بررسی میزان آفلاتوکسین M1 در شیر خام مراکز جمع آوری شیر شهرهای چالوس و رامسر
احمدرضا برامی1*، محمدرضا پور علمی2، مهرداد ایرانی3
1- دانشگاه آزاد اسلامی، واحد چالوس، گروه علوم آزمایشگاهی، چالوس، ایران. 2- دانشگاه آزاد اسلامی، واحد چالوس، گروه علوم دامی، چالوس، ایران. 3- دانشگاه آزاد اسلامی، واحد قائمشهر، گروه علوم دامی، قائمشهر، ایران. *نویسنده مسئول مکاتبات: Dr.sharifi_m@yahoo.com (دریافت مقاله: 23/9/90 پذیرش نهایی:10/3/91)
چکیده آفلاتوکسین M1 در اثر مصرف غذای آلوده به آفلاتوکسین B1 توسط گاو، در شیر ظاهر میشود. در این مطالعه آلودگی شیر خام مراکز جمعآوری شیر خام شهرهای چالوس و رامسر به آفلاتوکسین M1 بررسی شد. تعداد 200 نمونه شیر خام در طول دو فصل زمستان (دی و بهمن) و تابستان (تیر و مرداد) از مراکز جمع آوری شیر خام تهیه گردید و به روش الایزا مورد بررسی قرار گرفت. آفلاتوکسین M1 در 100 و 79/59 درصد از نمونههای اخذ شده فصل زمستان به ترتیب در رامسر و چالوس ردیابی شد. از این میان 45 درصد از نمونههای رامسر و30 درصد از نمونههای چالوس بیش از حد قابل قبول (50 نانوگرم در لیتر) استاندارد ملی و استاندارد اتحادیه اروپا به آفلاتوکسین M1 آلوده بودند. تفاوت بین میانگین مقدار آفلاتوکسین M1 در نمونههای فصول زمستان و تابستان واژههای کلیدی: آفلاتوکسین M1، شیر خام، چالوس، رامسر، الایزا.
مقدمه کلمه مایکوتوکسین (Mycotoxin) دارای ریشه یونانی میباشد و از دو کلمه Mykes به معنی قارچ و کلمه لاتین Toxicum به معنی تیر سمی گرفته شده است (Razavilar, 2001). قارچهایی که توانایی تولید سم در مواد غذایی را دارند عمدتاً از سه جنس مهم آسپرژیلوس، فوزاریوم و پنیسیلیوم میباشند. مهمترین و نگرانکنندهترین مایکوتوکسین آفلاتوکسین نام دارد (Letutour et al., 1983). این مایکوتوکسین به وسیله بعضی از سویههای آسپرژیلوس فلاووس (Aspergillus flavous) و اکثر سویههای آسپرژیلوس پارازیتیکوس (Aspergillus flavous) تولید میشود و به عنوان سردسته تمامی سموم قارچی محسوب میشوند، به همین دلیل بیش از سایر سموم قارچی مورد توجه محققین و مراجع بهداشتی قرار گرفتهاند (Razavilar, 2001). آفلاتوکسینها قابلیت سرطانزایی، ناقص الخلقهزایی به ویژه از طریق تاثیر بر روی ژن سرکوبگرP53 را دارا میباشند لذا برای سلامت عمومی جامعه یک تهدید محسوب میگردند (Razavilar, 2001). چهار تیپ عمده آفلاتوکسین عبارتند از : B1، B2، G1، G2. از میان آنها انواع B1 وG1 بیشترین اهمیت را دارند. که در بین آنها آفلاتوکسین B1 از همه خطرناکتر میباشد (Hussein and Brasel, 2001; Ismair and Ruston, 1996; You-min, 1996). هنگامی که مواد غذایی آلوده به آفلاتوکسینهای B1 و B2 توسط گاوهای شیری مصرف میشوند این ترکیبات در کبد هیدروکسیله شده و به آفلاتوکسینهاM1 و M2 تبدیل میشوند که در شیر آنها قابل ردیابی میباشد. میزان سمی بودن آفلاتوکسین M1 نسبت به آفلاتوکسین B1 کمتر است ولی به دلیل بالا بودن مصرف سرانه شیر، وجود مقادیر کم این سم هم اهمیت پیدا میکند (Hussein and Brasel, 2001; You-min, 1996). آفلاتوکسینهای B1 و M1 دارای اثرات سمی ناقص الخلقهزایی و سرطانزایی هستند، به گونهای که آژانس بین المللی تحقیقات سرطان آنها را به عنوان ترکیبات سرطانزا در انسان و حیوانات معرفی نموده است (Lafont et al., 1989; Sefidgar et al., 2008). بررسیها نشان داده است که سمیت آفلاتوکسین M1 حدود یک دهم برابر آفلاتوکسین B1 است. ولی اهمیت قضیه وقتی مشخص میشود که بدانیم بیشتر مصرف شیر مربوط به نوزادان و افراد سالخورده و بیماران میباشد که هر سه این گروهها سیستم ایمنی ضعیفی دارند و جزو گروههای آسیبپذیر جامعه محسوب میشوند (Rszavilar, 2001). در برخی منابع گزارش شده است که سمیت آفلاتوکسین M1 در واقع معادل آفلاتوکسین B1 میباشد (Buchi and weinreb,1969; Oliveria et al., 1997; Purchase, 1963; Purchase, 1963; Sefidgar et al., 2008). هدف از انجام این تحقیق بررسی میزان درصد آلودگی شیر خام شهرستانهای چالوس و رامسر به آفلاتوکسین M1 در دو فصل زمستان و بهار بود.
مواد و روشها نمونهبرداری در مجموع 200 نمونه شیر خام از مراکز جمعآوری شیر در دو شهرستان چالوس و رامسر بطور تصادفی نمونه برداری در دو فصل زمستان (سال 1389) و تابستان (1390) انجام گرفت. قبل از انجام آزمایش وسایل و مواد مورد نیاز جهت نمونهگیری با مواد شوینده شستشو شده تا آلودگی احتمالی از بین برود و سپس به وسیله دستگاه اتوکلاو سترون گردید؛ پس از سترون کردن و آماده شدن وسایل، از جایگاههای مختلف جمعآوری شیر شهر چالوس و رامسر به طور همزمان به مدت 6 روز نمونهبرداری تصادفی انجام گرفت و در شرایط استریل و توسط کلمن یخچال دار به آزمایشگاه انتقال داده شد.
آمادهسازی نمونه نمونه شیر سرد در سانتریفوژ یخچالدار با دور 2000 به مدت 10 دقیقه سانتریفوژ گردید و لایة چربی بالای شیر خارج شد. سپس 100 میکرولیتر از نمونة شیر بدون چربی جهت بررسی وجود آفلاتوکسین M1 جدا گردید. و مشابه تحقیق سفیدگر (Sefidgar et al., 2008) آزمایش انجام شد. مراحل انجام آزمایش در این تحقیق از کیت تشخیص آفلاتوکسین M1 (Aflatoxin M1 detector, Europroxima®, Netherland) که قدرت تشخیص آن 05/0 نانوگرم در لیتر بود استفاده گردید. و نتایج توسط دستگاه قرائت کننده الایزا (ELAIZA reader)، (Labsystems®) قرائت گردید Kamkar, 2008)). آنالیز آماری نتایج با نرم افزار SPSS (version 16) با تست توکی (تجزیه واریانس یک طرفه) One way ANNOVA با سطح معنی داری 05/0 انجام گردید. برای مقایسه درصد آلودگی بین دو فصل و همچنین مقایسه درصد آلودگی دو شهر چالوس و رامسر از آزمون کا (Chi-square) استفاده گردید.
یافتهها درصد آلودگی شیر خام در فصول زمستان و تابستان در نمودار 1 نشان داده شده است. نتایج بدست آمده که به تفکیک شهرستان در ماههای دی، بهمن، تیر و مرداد رسم گردیده است نشان میدهد که آلودگی در فصل زمستان بیشتر از تابستان بوده است. همچنین درصد آلودگی شیرخام شهرستان رامسر به آفلاتوکسین M1 (76/91 درصد) نسبت به آلودگی شیر خام شهرستان چالوس (94/54 درصد) بیشتر بود. بیشترین آلودگی در هر دو شهر مربوط به ماه بهمن بوده است. نتایج نشان داد (نمودار 1) که درصد آلودگی بین شهرهای چالوس با رامسر اختلاف معنیداری (05/0>P) دارد. همچنین نتایج بدست آمده از ماه بهمن (نمودار 1) نشان داد که درصد آلودگی شیر خام بین شهرهای چالوس و رامسر دارای اختلاف معنیداری (05/0>P) است. همچنین میزان آلودگی شیر خام شهرهای چالوس و رامسر به آفلاتوکسین M1 در تیرماه و مرداد همانند ماههای پیشین درصد آلودگی شهرستان رامسر بیشتر از شهرستان چالوس میباشد. که تجزیه و تحلیل نتایج نشان میدهد که اختلاف بین این دو شهر معنیدار (05/0>P) است (نمودار 1). مطابق نمودار 1، بیشترین آلودگی مربوط به شهر رامسر و در ماههای زمستان به خصوص بهمن دیده شده است که احتمالاً به دلیل رطوبت بالا که باعث تقویت رشد قارچ میشود و همچنین استفادهی بیشتر دامهای منطقه از نان خشک کپک زده میباشد.
نمودار 1: درصد آلودگی شیر خام شهرستانهای مورد بررسی در ماههای مختلف به آفلاتوکسین M1
بطور کلی، ماه بهمن بیشترین میزان آلودگی را دارد (8/61 درصد چالوس و 100 درصد رامسر) و ماه مرداد کمترین میزان آلودگی را در میان ماههای مورد پژوهش در این دو شهرستان داراست (56/48 درصد چالوس و 92/81 درصد رامسر).
بحث و نتیجهگیری گزارشات مختلفی در مورد شیوع آلودگی نمونههای شیر به آفلاتوکسین M1 وجود دارد و مطالعات قبلی در ایران نیز در بیشتر موارد درصد بالایی از آلودگی مشخص شده است. در این تحقیق؛ میزان آلودگی شیرهای خام به آفلاتوکسین M1 در شهرهای چالوس و رامسر مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان داد که عامل فصل در میزان آلودگی شیر خام به آفلاتوکسین M1 تاثیر مستقیم داشت؛ همچنین شهرستان رامسر آلودگی بیشتری نسبت به چالوس داشته و آلودهترین ماه، بهمن ماه بوده است. بر اساس نتایج این تحقیق؛ میزان آلودگی شیرهای خام به آفلاتوکسین M1 در شهرستان چالوس در فصل زمستان و تابستان به ترتیب 79/59 و 1/50 درصد بوده است و برای شهرستان رامسر میزان آلودگی در زمستان حدود 100 درصد و در تابستان 52/83 درصد بود. اعداد به دست آمده از شهرهای چالوس و رامسر، با نتایج سایر محققین که روی آلودگی نمونههای شیر به آفلاتوکسین M1 در داخل کشور کار کردهاند قرابت دارد. ولی درصد آلودگی در منطقه مورد تحقیق نسبت به شهر بابل که به لحاظ اقلیمی مشابه شهرهای فوق میباشد و توسط سفیدگر در سال 87 مورد بررسی قرار گرفت، به مراتب کمتر بود؛ سفیدگر میزان آلودگی نمونههای شیر به آفلاتوکسین M1 شهر بابل را 100% اعلام نموده است (Sefidgar et al., 2008). همچنین 30 درصد از نمونههای شهر چالوس و 45 درصد از نمونههای شیر خام شهر رامسر آلودگی بیش از حد مجاز یعنی 50 نانوگرم در لیتر در لیتر را داشتند. گزارشات مختلفی در مورد شیوع آلودگی نمونههای شیر به آفلاتوکسین M1 وجود دارد و مطالعات قبلی در ایران نیز در بیشتر موارد درصد بالایی از آلودگی را نشان دادهاند. به طوری که کریم و همکاران، در مطالعهای 2/82% (Karim et al., 1982) و در مطالعهای دیگر 3/92% (Karim et al., 1998) از نمونههای شیر تهران را آلوده به آفلاتوکسین M1 گزارش کردند. مطالعه کامکار نشان داد که 76% نمونههای شیر آزمایش شده به این مایکوتوکسین آلوده هستند (Kamkar, 2005). در مطالعه غیاثیان، میزان آلودگی شیر خام به آفلاتوکسین M1، 64% گزارش شد (Ghiasian et al., 2007). همچنین البرزی، در مطالعهی 624 نمونه شیر پاستوریزه شهر شیراز (Alborzi et al., 2006)، اویسی با مطالعهی 128 نمونه شیر پاستوریزه شهر تهران (Rostogi et al., 2004)، تاجیک با مطالعهی 144 نمونه شیرخام و پاستوریزه شهر ارومیه (Tajik et al., 2007) و نعمتی با بررسی 90 نمونه شیر پاستوریزه در اردبیل (Nemati et al., 2010) نشان دادند که 100% نمونهها به آفلاتوکسینM1 آلودگی بودند. در مطالعهی ریاضی پور و همکاران که روی شیرهای خشک سه کارخانه تهران، گرگان و مجتمع مغان در سال 2010 و با استفاده از روش الایزا انجام گرفت، 97% از نمونهها با میانگین آلودگی 770 نانو گرم در لیتر آلوده تشخیص داده شد (Riazipour et al., 2010). در مطالعه کامکار در سال 2005؛ تمامی نمونههای مورد مطالعه از لحاظ آلودگی به آفلاتوکسین M1 مثبت بودند و از میان 7/80 درصد از کل نمونهها آلودگی بالاتر از حد استاندارد را نشان میدادند (Kamkar, 2005). در مطالعه دیگری که در سال 2008 توسط کریم و همکاران روی شیرهای تحویلی به کارخانجات شیر پاستوریزه تهران و با استفاده از روش الایزا بر روی 73 نمونه شیر انجام گرفت، 2/82 % از نمونهها با میانگین آلودگی 259 نانو گرم در لیتر آلوده تشخیص داده شد که این میزان حدود نصف استاندارد ملی و نیز بین المللی است (Kamkar, 2008). در مطالعه تاج کریمی که در سال 2007 بر روی شیر خام انجام شد که 54% از نمونهها آلوده تشخیص داده شدند (Tajkarimi et al., 2007). در مطالعه غلامپور در بابل در سال 2007 مشخص شد که میزان آلودگی آفلاتوکسین M1 شیر پاستوریزه در ماههای دی، بهمن و اسفند همگی 100% بود (Gholampour et al., 2007). نتایج این مطالعه مشابه نتایج سفیدگر (Sefidgar et al., 2008) بود و با مقایسه این دو با نتایج بدست آمده از شهرستانهای چالوس و رامسر میتوان به این نتیجه رسید که شیر خام شهرستان چالوس با آلودگی 94/54 درصدی و رامسر با آلوگی 76/91 درصدی، آلودگی کمتری نسبت به بابل که به لحاظ شرایط اقلیمی مشابه چالوس و رامسر است دیده میشود. همچنین نتایج نشان داد که تنها 30 درصد از نمونههای چالوس و 45 درصد از نمونههای رامسر آلودگی بیشتر از حد استاندارد به آفلاتوکسین M1 را داشتند. شیوع بالای آلودگی در دیگر کشورها نیز مشاهده میشود. به عنوان مثال Martins با مطالعه روی شیرهای خام و استریل شده در پرتغال نشان داد که 2/83% نمونهها به آفلاتوکسین M1 آلودگی دارند (Martins and Martins, 2000). و Galvano نیز گزارش کرد که 78% نمونههای شیر در ایتالیا به آفلاتوکسین M1 آلوده هستند (Galvano et al., 2001). اما Oruc ، تنها 10% نمونههای شیر مورد آزمایش خود در ترکیه را آلوده به این مایکوتوکسین تشخیص داد (Oruc and Sonal, 2001). در حالی که مطالعه دیگری در همان سال در ترکیه، 8/87% نمونههای شیر را آلوده گزارش کرد (Bakirici, 2001). Rostogi و همکارانش در سال 2003 با استفاده از روش الایزا نشان دادند که وجود آلودگی به آفلاتوکسین M1 در شیر و فرآورده های شیری مخصوص نوزادان در هندوستان 3/87 درصد بود (Rostogi et al., 2004). Caravajal و همکاران (2003) در یک مطالعه در مکزیکوسیتی میزان آفلاتوکسین را روی نمونه شیر بررسی کردند و غلظت آفلاتوکسین را در 40% نمونهها بیشتر یا مساوی 05/0 میکروگرم در لیتر و در 10% نمونهها بیشتر یا مساوی 5/0 میکروگرم در لیتر گزارش نمودند (Caravajal et al., 2003) و در مطالعهی دیگر در همین شهر 40% نمونههای جمع آوری شده بیشتر از 05/0 میکروگرم در لیتر حاوی آفلاتوکسین M1 بودند (Caravajal et al., 2003). با توجه به مطالب فوق و نتایج بدست آمده از تحقیق پیش رو میتوان این گونه نتیجه گرفت که آلودگی شهرستان چالوس به آفلاتوکسین M1 نسبت به بسیاری از نقاط دنیا کمتر بوده است. بر اساس استاندارد FDA (Food and Drug Association) آمریکا و نیز استاندارد کدکس (Codex Alimentarius) حداکثر مجاز باقیمانده آفلاتوکسین M1 در شیر 5 میکروگرم در لیتر و خوراک دام 20 میکروگرم در لیتر میباشد (Hussein and Brasel, 2001; Ismair and Ruston, 1996). در این مطالعه مشخص شد که آلودگی شیر خام به آفلاتوکسین M1 بدون درنظر گرفتن منطقه مورد تحقیق در زمستان بیشتر از تابستان بوده است؛ به خصوص در ماه بهمن که سرمای هوا بیشتر میباشد، یکی از دلایلی که ضمینه ساز این واقعیت شد این است که در این ماه دامها به دلیل سرمای زمستان در مناطق بسته نگهداری میشوند و به جای چرای آزاد توسط غذاهای انبار شده که عموما به دلیل رطوبت بالای زمستان کپکزده هستند تغذیه میگردند. دوم اینکه در این ماه دسترسی به علوفه تازه امکانپذیر نیست و دامداران محلی از نان خشک جهت تغذیه دامهای خود استفاده میکنند. و همانطور که قبلا اشاره شد رطوبت هوای زمستانی و هوای معتدل حاکم بر این منطقه، شرایط را برای رشد و تولید سم آفلاتوکسین در علوفه و نان خشک کپکزده فراهم میآورد. علت تفاوت آلودگی در میزان آلودگی شیر خام شهرهای چالوس و رامسر در ماههای مشابه مربوط به منطقه نگهداری دام و مراکز جمعآوری شیر در آنهاست. شیر شهرستان چالوس بعلت نزدیک دریا و کوه به یکدیگر و کم بودن حومه شهری عموما از مناطق کوهستانی کلاردشت است در حالی که در شهر رامسر شیر را از مناطق حومه شهر و روستاهای کوهستانی دوردست جمعآوری میکنند. دسترسی کمتر دامهایی که در حومه شهرها نگهداری میشوند به علوفه تازه و استفاده بیشتر دامداران این مناطق از نان خشک و غذاهای انباری (همانطور که گفته شد کپکزده هستند) از یک سو، و دقت کمتر دامدارانی که در مناطق روستایی دوردست زندگی میکنند به نگهداری بهداشتی علوفه و ظروف جمعآوری و حمل شیر از سوی دیگر باعث شده تا میزان آلودگی شیر خام شهرستان رامسر بیشتر از شهرستان رامسر باشد. با توجه به مناسب بودن شرایط رشد قارچ و تولید آفلاتوکسین توسط آنها در ماههای فصل زمستان، انتظار میرود که آلودگی در این فصل بیشتر باشد. در این فصل دمای معتدل و رطوبت بالا به رشد قارچ بر روی علوفه انباری و یا نان خشک و غلات انباری کمک میکند. در حالی که در فصل تابستان به دلیل کوچ دامها به مناطق ییلاقی که چرای آزاد از علوفه تازه را برای دام فراهم میآورد و خشک بودن نسبی هوای ارتفاعات در کاهش رشد و تولید سم آفلاتوکسین در شیر نقش بسزایی دارد و باعث کاهش میزان آلودگی شیر خام در تابستان نسبت به زمستان میگردد. با توجه به مطالبی که عنوان شد میتوان بالا بودن میزان آلودگی شیر خام شهرستان رامسر نسبت به چالوس در هر دو فصل تابستان و زمستان را پی برد. در خاتمه بحث پیشنهاد میگردد تا مسئولین جهاد کشاورزی و سایر سازمانها راهکارهای مناسب برای کاهش میزان آلودگی در مراکز جمعآوری شیر را از قبیل کنترل خوراک دام و وضعیت انبار و نگهداری علوفه و غذای دام فراهم آورند. بنابراین نظارت دقیق و مستمر بر نحوه کنترل و نگهداری علوفه و خوراک دام بویژه در شش ماهه دوم سال در مراکز جمعآوری شیر ضروری به نظر میرسد. همچنین پیشنهاد میشود که با انجام تحقیقات لازم، مناسبترین روش حذف و یا کاهش مایکوتوکسینها از ضایعات نان، که یکی از مهمترین منابع مایکوتوکسین در خوراک دام میباشد انجام گیرد تا میزان این متابولیت قارچی در شیر و فرآوردههای آن کاهش یابد.
سپاسگزاری بدینوسیله از همکاری بسیار ارزشمند جناب مهندس ذکیپور، مهندس لطفعلیپور، سرکار خانم مهندس کراتاحمدی، مهندس بهاره کیا، مهندس ویسی و مهندس حکیم داود صمیمانه تشکر و قدردانی میشود. همچنین از تعاونی گاوداران استان مازندران مهندس احمدی و تعاونی گاوداران رامسر و چالوس که در امر این پژوهش یاری رساندهاند تشکر مینمایم.
منابع
| ||
مراجع | ||
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 4,376 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 828 |