تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,801,363 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,972 |
بررسی رابطه بین اندازه دولت و رشد اقتصادی کشورهای حوزهی دریای خزر | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
Journal of economic studies | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسنامه علمی شماره، دوره 2، شماره 1 - شماره پیاپی 3، آذر 2012، صفحه 144-129 اصل مقاله (818.5 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سید علی پایتختی اسکویی* ؛ کرم جعفری پرویز خانلو | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده دولت و نقش آن در اقتصاد به لحاظ تاثیر گذاری بر فعالیت های بخش خصوصی وایجاد واجرای قوانین ومقررات و فراهم نمودن محیط کسب وکار مناسب از اهمیت خاصی در مباحث اقتصادی برخودار است. در این پژوهش اثر اندازه دولت بر رشد اقتصادی کشورهای حوزه دریای خزر در طول سالهای 1994 تا 2012 با روش پانل دیتا مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که اندازه دولت تاثیر مستقیم و معنادار بر رشد اقتصادی دارد، در حالی که توان دوم اندازه دولت تاثیر منفی و معنادار بر رشد اقتصادی دارد. همچنین رشد تشکیل سرمایه ثابت و رشد نیروی کار هر دو تاثیر مثبت و معنادار بر رشد اقتصادی داشتهاند. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
واژههای کلیدی: اندازهی دولت؛ رشد اقتصادی؛ کشورهای حوزهی خزر؛ تجارت؛ پانل دیتا | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسنامه علمی شماره | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1- مقدمه دولت یکی از بخشهای مهم اقتصادی در هر کشور به شمار میرود که در کنار نقش هدایت کنندهاش در اقتصاد، در زمینههای تولیدی نیز نقش عمدهای را ایفا مینماید. فعالیتهای دولت میتواند بر تولید بخش خصوصی و در نهایت تولید کل اقتصاد، اثرات مثبت و منفی داشته باشد. نقش دولت در قالب وضع قوانین، ایجاد امنیت اقتصادی و اجتماعی، زمینههای لازم برای تولید را فراهم مینماید. همچنین، افزایش بیش از اندازهی دولت و دخالت آن در اقتصاد نیز میتواند بر سرمایه گذاری بخش خصوصی و در نتیجه تولید کل اقتصاد، از طریق جانشینی جبری اثر منفی داشته باشد(حیدری و همکاران، 1389). مدلهای نظری گوناگونی برای بیان اثر اندازهی دولت[1] بر رشد اقتصادی ارائه شده است، ولی این مطالعات به نتیجهی واحد نرسیدهاند. برخی از این مطالعات وجود رابطهی مثبت(پیرایی و نوروزی، 1391) یا منفی(گوش روی، 2012 و لیزاردو و مولیک، 2009) میان اندازهی دولت و رشد اقتصادی را تأیید میکنند و برخی دیگر نیز به عدم وجود رابطهی بین دو متغیر تأکید دارند. برخی از این مطالعات نیز به وجود هر سه حالت در شرایط مختلف اقتصادی اذعان میکنند. مطالعات تجربی بسیاری برای آزمون مدلهای تئوریک، در کشورهای مختلف و در دورههای زمانی متفاوت صورت گرفته است. مطالعات تجربی صورت گرفته نیز یک نتیجهی مشخص و یکسان را حاصل نکردهاند. علت نتیجه گیریهای متفاوت میتواند منتسب به ساختار و حجم فعالیتهای دولت، ویژگیهای مکانیسم اقتصادی و غیره در کشورهای مختلف باشد. تناقض در نتایج مطالعات انجام شده بیانگر این نکتهی مهم است که نمیتوان یک قانون و قاعدهی کلی برای رابطهی بین اندازهی دولت و رشد اقتصادی در کشورهای مختلف ارائه داد. بنابراین، روشن نمودن نوع این رابطه در هر کشور، نیازمند مطالعات بیشتر در این زمینه است (حیدری و همکاران، 1389). در مقاله حاضر، با استفاده از دادههای 5 کشور حوزه دریای خزر که شامل کشورهای، ایران، آذربایجان، روسیه، قزاقستان و ترکمنستان میباشد، به بررسی رابطهی بین اندازهی دولت و رشد اقتصادی پرداخته شده است . برای برآورد رابطه بین اندازه دولت و رشد اقتصادی از الگوی پانل دیتا در طول سالهای 1994 تا 2012 استفاده شده است. از آنجایی که کشورهای حوزه دریای خزر جزء کشورهای در حال توسعه بوده و همچنین فعالیتهای اقتصادی قابل ملاحظهای را به دلیل همسایه بودن با هم دیگر دارند، باعث شد در این مقاله به بررسی رابطه اندازه دولت و رشد اقتصادی در این کشورهای مشابه از لحاظ توسعه یافتگی پرداخته شود. این مقاله در 5 بخش کلی ارائه شده است. در بخش دوم به بیان مبانی تئوریکی و تجربی صورت گرفته در داخل و خارج کشور پرداخته شده است. در بخش سوم ساختار الگو و متغیرهای مدل معرفی شده و در بخش چهارم برآورد مدل تجربی ارائه شده است. در بخش پنجم نیز ببحث و نتیجه گیری کلی صورت گرفته و پیشنهادهای سیاستی ارائه می گردد. 2. پیشینه تحقیق دار و امیر خلخالی[2] (2002) نیز دادههای سالانهی 19 کشور عضو به کار گرفتند (OECD) را برای بررسی رابطهی بین اندازهی دولت و رشد اقتصادی در دورهی1971 تا 1999 به کار گرفتند. نتایجی که با استفاده از تکنیک دادههای تابلویی با اثرات تصادفی به دست آوردند، نشان داد که رشد بهرهوری کلی عوامل تولید در کشورهایی که اندازهی دولت بزرگ است، پایینتر از کشورهایی است که اندازهی دولت در آنها کوچکتر است و اندازهی بزرگ دولت از طریق کاهش بهره وری عوامل تولید، اثر سوء بر رشد اقتصادی میگذارد. یاسین[3] (2003)، با استفاده از الگوی دادههای تابلویی کشورهای زیر صحرای آفریقا به صورت اثرات ثابت و تصادفی به این نتیجه رسید که مخارج دولت، آزادی تجاری و سرمایه گذاری بخش خصوصی اثر مثبت بر رشد اقتصادی این کشورها دارد و گسترش کمکهای خارجی و نرخ رشد جمعیت اثر بی معنایی بر آن دارد. آنامان (2004) با استفاده از دادههای کشور برونهای در دورهی زمانی1991-2001 اثر اندازهی دولت بر رشد اقتصادی را با بهره گیری از مدل رشد نئوکلاسیک و الگوی خود رگرسیونی با وقفههای توزیع شده، مورد بررسی قرار داد. نتایج تخمین وی نشان داد که مخارج دولت به صورت یک تابع درجهی سه بر رشد بلندمدت تأثیر میگذارد. به عبارتی دیگر، اندازهی کوچک و بزرگ دولت بر رشد اقتصادی اثر منفی دارد، در حالی که اندازهی مناسب دولت، رشد اقتصادی را فزایش میدهد. لویزیدس و واموکاس[4] (2005) با استفاده از دادههای کشورهای انگلستان، ایرلند و یونان در دورهی زمانی 1995تا 1960 و با استفاده از آزمون علیت گرنجر در چارچوب مدل تصحیح خطای برداری دو متغیره نشان دادند که اندازهی دولت رابطهی مثبت و معنی داری با رشد اقتصادی در کوتاه مدت و بلندمدت در کشورهای انگلستان و ایرلند دارد. آلفونسو و فورسری[5] (2008) باستفاده از الگوی دادههای تابلویی با اثرات ثابت و دادههای 15 کشور عضو سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) در طول دورهی زمانی 1970 الی 2004 نتیجه گیری کردند که مالیاتهای غیرمستقیم، کمکهای مردمی، مخارج مصرفی دولت و یارانهها اثر منفی و سرمایه گذاری بخش خصوصی اثر مثبت بر رشد اقتصادی این کشورها دارد، ولی مخارج سرمایهای دولت اثر معنی داری بر آن ندارد. گریگوریو و گوش[6](2009) نیز با استفاده از الگوی دادههای تابلویی و روش (GMM)و دادههای 15 کشور در حال توسعه طی دورهی زمانی1972 تا 1999 به این نتیجه رسیدند که مخارج کل دولت اثری مثبت بر رشد اقتصادی این کشورها دارد، در حالیکه مخارج مصرفی دولت و مخارج سرمایهای آن به ترتیب دارای اثرات مثبت و منفی بر رشد اقتصادی هستند. لیزاردو و مولیک[7] (2009)، با استفاده از منحنی آرمی به تعیین نقطهی بهینهی مخارج مصرفی دولت و رشد اقتصادی با استفاده از دادههای پانل دیتا در کشورهای آمریکای لاتین پرداختند. نتایج تحقیق آنها نشان داد که افزایش مخارج مصرفی دولت منجر به کاهش رشد اقتصادی شده و وجود منحنی آرمی برای این کشورها تایید شد. آفونسو و فورسری[8] (2010)، با استفاده از رهیافت پانل دیتا برای 28 کشور عضو OCED و اروپایی در طول سالهای 1979 تا 2004 اثر نسبت درآمدهای دولت به تولید ناخالص داخلی و میزان نوسانات آن را بر رشد اقتصادی بررسی کردند و نتایج حاکی از آن بود که نسبت درآمدهای دولت به تولید ناخالص داخلی و نوسانات آن بر رشد اقتصادی این گروه از کشورها موثر و مثبت بوده است. گوش روی[9] (2012)، در مطالعه خود اثر اندازه دولت بر رشد اقتصادی در آمریکا را در طول سالهای 1950 تا 2007 با استفاده از روش معادلات همزمان مورد بررسی قرار داد و نتایجی را که به دست آورد حاکی از آن بود که مخارج مصرفی دولت آمریکا باعث کاهش رشد اقتصادی شده و این در حالی است که مخارج سرمایه گذاری دولت آمریکا باعث افزایش رشد اقتصادی شده است، همچنین وی به این نتیجه رسید که مخارج کل دولت بر رشد اقتصادی آمریکا در کل مبهم میباشد. در مورد ایران نیز چندین مطالعه صورت گرفته است که در این قسمت، به نتایج برخی از آنها به طور خلاصه اشاره میشود. رفیعی و زیبایی (1382) با استفاده از الگوی ARDL و دادههای سالهای 1350 تا 1379 به این نتیجه رسیدند که مخارج کل دولت و مخارج سرمایه گذاری دولت، بر رشد اقتصادی در بلندمدت و کوتاه مدت تأثیر مثبت دارد و مخارج مصرفی دولت در بلند مدت بر رشد اقتصادی دارای تأثیر منفی، ولی در کوتاه مدت بی اثر است. صیاد زاده و همکاران (1386)، رابطهی بین اندازه دولت و رشد اقتصادی در ایران را با برآورد منحنی آرمی در طول سالهای 1338 تا 1383 مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که رابطهی بین اندازه دولت و رشد اقتصادی غیر خطی (درجه دوم) و دارای نقطهی حداکثری هست. همچنین نتایج یافتههای آنها نشان داد که اندازه کنونی دولت در ایران بزرگتر از اندازه بهینه میباشد. کمیجانی و نظری (1388)، در مطالعهای اثر مخارج دولت نسبت به تولید ناخالص داخلی را بر رشد اقتصادی ایران با روش الگوی خود رگرسیون برداری (VAR) در طول سالهای 1353 تا 1384 مورد بررسی قرار دادند و نتایج یافتههای آنها نشان داد که مخارج دولت در کوتاه مدت اثر منفی بر رشد اقتصادی ایران دارد ولی در بلند مدت مخارج دولت باعث بهبود رشد اقتصادی ایران شده است. حیدری و همکاران (1389)، رابطهی بین اندازهی دولت و رشد اقتصادی: مطالعه موردی کشورهای عضو اوپک حاشیهی خلیج فارس را با رهیافت دادههای تلفیقی در طول سالهای 1970 تا 2007 مورد بررسی قرار دادند و نتایج مطالعه آنها نشان داد که اندازه دولت در این کشورها بزرگ میباشد و از آنجایی که دولتهای این کشورها از درآمدهای قابل ملاحظه نفتی برخوردار میباشند، اندازه دولت اثر منفی بر سرمایه گذاری بخش خصوصی و تولید ناخالص داخلی دارد. پیرائی و نوروزی (1391)، در مطالعهای به آزمون رابطه به شکل منحنی آرمی میان اندازه دولت و رشد اقتصادی در ایران با روش رگرسیون آستانهای پرداختند. آنها از داده های فصلی از فصل دوم سال 1360 تا فصل چهارم سال 1386 در برآورد خود استفاده کردند. نتایجی را که به دست آوردند نشان داد که مخارج کل دولت، هزینههای واقعی مصرفی دولت و هزینههای واقعی سرمایه گذاری دولت بر رشد اقتصادی ایران مثبت و معنی دار بوده است. هر یک از مطالعات انجام گرفته در داخل و خارج ازکشور به گونه ای ( روش های بررسی و داده های مختلف) به بررسی اندازه دولت ورشد اقتصادی در کشورهای مختلف پرداخته اند. مطالعه حاضر با بهره گیری از یافته های مطالعات قبلی سعی دارد با استفاده از روش داده های تابلویی برای اولین بار ارتباط اندازه دولت ورشد اقتصادی در کشورهای حوزه دریای خزر را مورد ارزیابی قرار دهد. 3. مبانی نظری در ابتدای دههی سوم سدهی بیستم که بسیاری از کشورها به ویژه کشورهای در حال توسعه با بحران اقتصادی شدیدی مواجه شدند، دیدگاه شکست بازار در ایجاد تعادلهای اقتصادی در میان اقتصاددانان مقبولیت بیشتری پیدا کرد و دولتها به عنوان اداره کنندهی فعالیتهای اقتصادی مطرح شدند. این امر حضور چشمگیر دولتها در عرصهی فعالیتهای اقتصادی در کنار تولید کالاهای عمومی و قانون گذاری شد. از سوی دیگر، دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی به عنوان اصلهای مهم اقتصادی همواره مورد توجه دولتها قرار داشته است. تلاش دولتها برای رسیدن به این اصول مهم حضور بیشتر آنها را در عرصههای اقتصادی توجیه میکند، اما آنچه که در این بین دارای اهمیت میباشد تاثیر اندازه دولت بر عملکرد کلی اقتصاد و متغیرهای کلان اقتصادی است (اسمعیلی و مهرابی بشرآبادی، 1388). مسألهی دخالت دولت در اقتصاد از دیرباز یکی از موضوعات مورد بحث بسیاری از اقتصاددانان بوده است. در رابطه با اندازهی دولت و تأثیر آن بر رشد و توسعهی اقتصادی، نظریات گوناگونی وجود دارد. رام[10] (1986) اقتصاد را به دو بخش خصوصی و دولتی تقسیم نمود و تولید هر بخش را تابعی از نیروی کار و سرمایه در نظر گرفت. وی فرض نمود که فعالیتهای دولت از طریق آثار مثبت، تاثیر مثبتی بر تولید بخش خصوصی دارد. رام با استفاده از این رابطه و دادههای 115 کشور در دورهی زمانی 1980-1960 به بررسی تاثیر اندازه دولت بر رشد اقتصادی پرداخت و به این نتیجه رسی که اندازه دولت تاثیر مستقیم بر رشد اقتصادی دارد. گروسمن (1988) با نگاهی تازه و با استفاده از قانون واگنر رابطه بین دولت و رشد اقتصادی را یک رابطه دو طرفه به دست آورد. به این صورت که در مدل وی هم دولت میتواند بر رشد اقتصادی تاثیر مثبت و یا منفی بگذارد و هم این که رشد اقتصادی میتواند اندازه دولت را تحت تاثیر قرار دهد. در واقع واگنر بیشتر ین تلاش را برای یافتن یک پاسخ علمی در باره این پرسش که چرا مخارج دولت رشد میکند، انجام داد و وی نتیجهای که به دست آورد این بود که در جوامع بشری به میزانی که پراکندگی جامعه روستایی کاهش پیدا کرده و تراکم زندگی شهری بیشتر میگردد، برخوردهای اجتماعی افزایش یافته و نیاز به خدمات عمومی بیشتر میشود. از جمله این نیازها میتوان به حمل و نقل عمومی، تامین آموزش عمومی، خدمات بهداشتی و درمانی، برقراری نظم و امنیت و غیره اشاره داشت که بدون حضور مالی دولت ممکن نیشود. بنابراین برای پاسخگویی به این نیازها دولت مجبور میشود تا مخارج خود را افزایش دهد. دادلی و مونتماردوت (1991) علاوه بر نقش مثبتی که رام (1986) برای دولت در نظر گرفت، نقش منفی فعالیتهای دولت را نیز در مدل خود گنجاند. همچنین، وی صادرات را که تابعی از نیروی کار و سرمایه فرض کرده بود، به مدل وارد کرد و در نهایت اثر فعالیتهای دولت بر رشد اقتصادی را منفی برآورد کرد. بارو (1991) بر خلاف مدلهای رام و دادلی، تولید بخش دولتی را تابعی از نیروی کار و سرمایه در نظر نگرفت. وی با استفاده از بودجهی متوازن، مدل خود را تشکیل داد. همچنین، بارو در تحلیل خود از یک تابع کاب داگلاس با بازدهی کاهنده به مقیاس برابری مخارج دولت استفاده نمود و بین فعالیتهای دولت و رشد اقتصادی، یک اثر غیر خطی به وجود آورد که دولت میتواند سه اثر مثبت، بی اثر و منفی بر رشد اقتصادی داشته باشد. بارو مدل خود را با استفاده از دادههای 98 کشور طی دورهی زمانی 1960-1985 تخمین زد و به رابطه منفی بین اندازه دولت و رشد اقتصادی دست یافت. اثر اندازه دولت بر رشد اقتصادی به یک سری عواملی از جمله نوع کشور از لحاظ غنی یا فقیر بودن و همچنین به معیار اندازه دولت از جمله نسبت درآمدهای مالیاتی به تولید ناخالص داخلی و یا نسبت مخارج دولت به تولید ناخالص داخلی و غیره و به محاسبه شرایط اقتصادی مثل رشد اقتصادی، سطح درآمد و سایر موارد بستگی دارد. اثر منفی اندازه دولت بر رشد اقتصادی در کشورهای غنی در مطالعات متعددی بیان شده است (آفونسو و فورسری[11]، 2010، برگ و کارلسون[12]، 2010)، رومرو و استراوچ[13]، 2008، آگل و همکاران[14]، 2006 و فولستر و هنرکسون[15]، 2001). در واقع در کشورهای فقیر بخش عمومی کوچک میباشد، بنابراین ارتباط اندازه دولت و رشد اقتصادی مثبت ارزیابی میگردد، چرا که در این گونه کشورها دولت با انجام مخارج در زیر ساختها امکانات لازم را در جهت فرایند رشد فراهم مینماید. در حالی که در کشورهای فقیر بخش عمومی غالبا بزرگ بوده و اثر ضعیف و حتی گاهی اثر منفی بر رشد اقتصادی میگذارد (برگ و نینا[16]، 2011). لیزاردو و مولیک[17] (2009)، در تحقیق خود که برای کشورهای آمریکای لاتین انجام داده است بیان کردهاند که افزایش مخارج مصرفی دولت باعث کاهش رشد اقتصادی شده است. همچنین مطالعه گوش روی[18] (2012) در کشور آمریکا نیز نشان داده است که مخارج مصرفی دولت آمریکا باعث کند شدن رشد اقتصادی و مخارج سرمایه گذاری دولت باعث افزایش رشد اقتصادی گشته، در حالی اثر کلی مخارج دولت بر رشد اقتصادی نامشخص بوده است. 4. ساختار الگو مدل مورد بررسی در این تحقیق، با الهام از مدل دار و امیر خلخالی (2002) ومدل آنامان (2004) به صورت زیر تصریح می گردد.
در این تابع، GY نرخ رشد تولید ناخالص داخلی حقیقی، gK نرخ رشد انباشت سرمایه، gL نرخ رشد نیروی کار و A معیار نرخ رشد بازدهی کل عوامل تولید است. اندازه دولت نیز در این مدل از طریق تاثیر بر رشد بازدهی کل عوامل بر رشد اقتصادی اثر میگذارند:
که در آن G مخارج مصرفی دولت میباشد. با قرار دادن رابطه (2) در رابطه (1) معادله رشد نهایی به صورت رابطه (3) به دست میآید: رابطه (3)
که در رابطه (3) v بیانگر جزء اخلال با میانگین صفر و واریانس ثابت است. بر این اساس تابع تولید اقتصاد را با فرض اینکه شکل آن به صورت یک تابع کاب- داگلاس باشد، میتوان به صورت رابطه (4) در نظر گرفت:
Y: تولید ناخالص داخلی حقیقی، G: اندازه دولت، gL: رشد نیروی کار و gCAP: نرخ رشد تشکیل سرمایه ثابت ناخالص داخلی را نشان میدهند. از رابطه (4) لگاریتم و دیفرانسیل گیری شده و مدل رشد تولید ناخالص داخلی به صورت رابطه (5) تصریح گردیده است:
در این رابطه Growth رشد تولید ناخالص داخلی، G اندازه دولت (نرخ رشد مخارج مصرفی دولت)، G2: اندازه دولت به توان دو، gL نرخ رشد نیروی کار و gCAP نرخ رشد تشکیل سرمایه ثابت ناخالص داخلی را نشان میدهند. در این مدل برای تفاوت قائل شدن بین اندازههای مختلف دولت، از توانهای مختلف این متغیر استفاده شده است (حیدری و همکاران، 1389). در ارتباط با اندازه دولت شاخصهای متعددی برای اندازه گیری اندازه دولت بکار برده می شود که به دو دسته کلی، شاخصهای مطلق و شاخصهای نسبی تقسیم بندی می گردند. در شاخص های مطلق، اندازه دولت با متغیرهایی همچون مخارج یا هزینه کل دولت، هزینه های مصرفی بخش دولتی، بودجه عمومی دولت و درآمدهای مالیاتی سنحیده می شود. در حالیکه در شاخص های نسبی، با توجه به اهمیت مقادیر نسبی در مقایسه با مقادیر مطلق به دلیل اینکه مقادیر نسبی امکان مقایسهای را فراهم میسازد و مقادیر شاخصهای مطلق این توانایی را ندارند، از متغیر هایی مانند نسبت مخارج عمومی به تولید ناخالص داخلی، نسبت سرمایه گذاری دولتی به تولید ناخالص داخلی، نسبت بودجه (کل یا عمومی) به تولید ناخالص داخلی، نسبت کسری بودجه دولت به تولید ناخالص داخلی و نسبت اشتغال عمومی به اشتغال کل در مطالعات کاربردی استفاده می شود( کریمی پتانلار، 1383.، دادگر و نظری، 1391.، حیدری و همکاران، 1389.، برگ و کارلسون، 2011 و دژپسند و گودرزی، 1389). در این پژوهش با توجه به دسترسی داده های آماری از معیار نرخ رشد مخارج مصرفی دولت استفاده شده است. برای برآورد مدل از الگوی پانل دیتا استفاده خواهد شد. یکی از مزیتهای استفاده از الگوی پانل دیتا بالا بردن میزان کارایی و قابلیت اطمینان نتایج به دست آمده از تخمین مدلهاست که این مزیت باعث میشود که نتایج به دست آمده از مطالعات مقطعی یا سری زمانی قابل اطمینانتر باشد(بالتاجی[19]،2005). 5. برآورد مدل 5.1 . مانایی متغیرها برای بررسی مانایی متغیرهای مدل که دادههای آماری لازم از بانک اطلاعاتی (WDI, 2013) استخراج شده است، در طول دورهی (1992-2012) از آزمون لوین- لین- چو[20] و ایم-پسران و شین در سطح دادهها و با عرض از مبدا استفاده گردید. نتایج این آزمون در جدول شماره (1) نشان داده شده است. همان طور که ملاحظه میگردد همهی متغیرها در سطح صفر و با عرض از مبدا مانا بودند.
5.2 . آزمون F لیمر و هاسمن قبل از تخمین مدل لازم بود تا نوع تخمین پانل دیتا تعیین شود، لذا ابتدا برای تعیین وجود یا عدم وجود عرض از مبدا جداگانه برای هر یک از کشورها از آزمون F لیمر استفاده شد. نتایج این آزمون در جدول شماره (2) ارائه شده است. با توجه به مقدار آماره F و سطح احتمال آن فرضیه روش حداقل مربعات معمولی رد میگردد و هر کدام از مقاطع باید عرض از مبدا جداگانه داشته باشند. در ادامه برای اینکه مدل با بهره گیری از روش اثرات ثابت و یا اثرات تصادفی برآورد گردد از آزمون هاسمن استفاده گردید که نتایج این آزمون در جدول شماره (2) ارائه شده و آماره هاسمن و سطح احتمال آن حاکی از این میباشد که مدل باید با اثرات ثابت برآورد گردد، لذا هر کدام از کشورها باید عرض از مبدا جداگانه داشته باشند و مدل باید با استفاده از اثرات ثابت برآورد شد.
5.3. مدل برآورد شده اثر اندازه دولت بر رشد اقتصادی کشورهای حوزهی دریای خزر نتایج برآورد مدل اثر اندازهی دولت بر رشد اقتصادی کشورهای حوزهی دریای خزر در طول سالهای 1994 تا 2012 در جدول شماره(3) نشان داده شده است. همان طور که ملاحظه میگردد، اندازه دولت با توان یک بر رشد اقتصادی این کشورها اثر مثبت و معنی دار دارد، میزان اثر آن بر رشد اقتصادی با توجه به ضریب به دست آمده معادل 48/3 میباشد. دراین ارتباط برخی از مطالعات بیان کردهاند اندازه دولت بر رشد اقتصادی ایران تاثیر مثبت دارد (شفیعی و همکاران،1383.، کمیجانی و نظری، 1388 و پیرائی و نوروزی، 1391)، در حالی که حیدری و همکاران (1389) در مطالعه خود بیان نمودهاند که اندازهی دولت بر رشد اقتصادی کشورهای عضو اوپک حاشیه خلیج فارس تاثیر منفی دارد. همچنین بر اساس نتایج به دست آمده اندازهی بزرگ دولت که با توان دو نشان داده شده است، اثر منفی و معنی دار بر رشد اقتصادی کشورهای حوزه دریای خزر دارد. از آنجایی که با بزرگتر شدن اندازه دولت، بخش خصوصی تضعیف شده و پدیده رقابت از بین میرود و لذا با تضعیف بخش خصوصی بهرهوری و پیشرفتهای فنی کاهش مییابد و لذا رشد اقتصادی دچار کاهش میگردد. همچنین نتایج نشان می دهد که نرخ رشد نیروی کار در کشورهای حوزه دریای خزر با ضریب 118/1 تاثیر مستقیم و معنادار بر رشد اقتصادی دارد.از طرف دیگر نرخ رشد تشکیل سرمایه ثابت نیز با ضریب 069/0 تاثیر مثبت و معنادار بر رشد اقتصادی در این کشورها داشته است.
5.تنایج و بحث این تحقیق به بررسی رابطه بین اندازه دولت رشد اقتصادی در 5 کشور حوزهی دریای خزر شامل آذربایجان، ایران، روسیه، قزاقستان، ترکمنستان در طول دورهی زمانی 1994-2012 با استفاده از روش پانل دیتا پرداخته است. نتایج به دست آمده نشان می دهد در این کشورها اندازه دولت (رشد مخارج مصرفی دولت) تاثیر مستقیم و معنا دار بر رشد اقتصادی دارد. در حالیکه توان دوم اندازه دولت تاثیر منفی و معنادار بر رشد اقتصادی در این کشورها داشته است. در واقع در کشورهای حوزه دریای خزر اندازه کوچک دولت تسریع کننده رشد اقتصادی میباشد و با بزرگ شدن اندازه دولت (توان دوم مخارج نصرفی دولت) رشد اقتصادی با کاهش مواجه میگردد. بنابراین کشورهای حوزه دریای خزر باید در جهت کوچک سازی دولت سیاستگزاری کنند. با کاهش اندازه دولت حجم دخالت دولت در فعالیتهای اقتصادی و دولتی شدن اقتصاد کاسته میشود و در این شرایط بخش خصوصی که کارآیی و انگیزه بیشتری در مقایسه با بخش دولتی دارد، فعالتر شده و این امر منجر به افزایش تولید ناخالص داخلی شده و بر رشد اقتصادی تاثیر مثبت میگذارد. همچنین بزرگ شدن دولت کاهش کارایی اقتصادی را در پی داشته و به کاهش تولید و نهایتا کاهش رشد اقتصادی منجر میشود.
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
منابع 1- اسمعیلی، عادله و مهرابی بشرآبادی، حسین (1389). تاثیر اندازهی دولت بر بهرهوری نیروی کار و سرمایه در بخشهای کشاورزی و صنعت ایران. مجله تحقیقات اقتصاد کشاورزی، ج 2، شماره 1، ص: 35-52. 2- پیرائی، خسرو و نوروزی، هایده (1391). آزمون رابطه به شکل منحنی آرمی میان اندازه دولت و رشد اقتصادی در ایران: روش رگرسیون آستانه. فصلنامه پژوهشهای اقتصادی، سال دوازدهم، شماره دوم، ص: 1-22. 3- حیدری، حسن.، پروین، سهیلا و فاضلی، محمد (1389). رابطهی بین اندازهی دولت و رشد اقتصادی: مطالعهی موردی کشورهای عضو اوپک حاشیه خلیج فارس. فصلنامه اقتصاد مقداری، دوره 7، شماره 3، ص: 43-66. 4- دادگر، یداله و نظری، روح اله (1391).آزمون قانون واگنر در کشورهای منتخب و ایران (1980-2010). فصلنامه علمی پژوهشی، پژوهشهای رشد و توسعه اقتصادی، سال دوم، شماره ششم، ص: 149-172. 5- دژپسند، فرهاد و گودرزی، حسین، (1389).اندازه دولت و رشد اقتصادی در ایران: روش رگرسیون آستانهای. فصلنامه پژوهشهای اقتصادی ایران، سال چهاردهم، شماره 42، ص: 189-207. 6- رفیعی، هادی و منصور زیبایی (1382).«ندازه دولت، رشد اقتصادی و بهره وری نیروی، کار در بخش کشاورزی. اقتصادکشاورزیوتوسعه، ص: 77-90. 7- شفیعی، افسانه.، شهرزاد، برومند و تشکینی، احمد (1383).آزمون تاثیر سیاستهای مالی بر رشد اقتصادی. پژوهش نامه اقتصادی، 11، صص: 81-112. 8- صیاد زاده، علی.، جعفری صمیمی، احمد و کریمی پتانلار، سعید (1386).بررسی رابطه بین اندازه دولت و رشد اقتصادی در ایران: برآورد منحنی آرمی. پیک نور، سال پنجم، شماره چهارم، ص: 95-112. 9- کریمی پتانلار، سعید، (1383).خصوصی سازی، اندازهی دولت و اشتغال در جمهوری اسلامی ایران. پژوهشنامهی علوم انسانی و اجتماعی، سال چهارم، شماره سیزدهم، ص: 105-129. 10- کمیجانی، اکبر و نظری، روح اله (1388).تاثیر اندازه دولت بر رشد اقتصادی در ایران. فصلنامه پژوهشهای اقتصادی، شماره سوم.
11- Afonso, A & Furceri. D. (2010). Government Size, Composition, Volatility and Economic Growth, European Journal of Political Economy, 26 (4): 517–532.
12- Agell, J., Ohlsson, H., & Thoursie, P. (2006). Growth effects of government expenditure and taxation in rich countries: A comment. European Economic Review, 50, 211–219.
13- Alfonso, A. & Furceri, D. (2008).Government Size Composition Volatility and Economic Growth. Working paper series, No. 849.
14- Anaman, K. (2004). Determinants of Economic Growth in Brunei Darussalam. Journal of Asian Economics, 15: 777–796.
15- Baltagi, B. H. 2005. Econometric Analysis of Panel Data, John Wiley and Sons, New York, Third Edition.
16- Barro, R. (1991). Economic Growth in a Cross Section of Countries. ,The Quarterly Journal of Economics, 106(2): 407- 443.
17- Bergh, A & Karlsson, K. (2010). Government Size and Growth: Accounting for Economic Freedom and Globalization . Public Choice 142 (1–2): 195–213.
18- Bergh, A and Nina Ö. (2011). Growth Effects of Fiscal Policies: A Critique of Colombier. Mimeo. Stockholm: Research Institute of Industrial Economics.
19- Dudly, L. & Montmardutte, C. (1991). Government Size and Economic Convergence. International Public Finance, 47: 30-56.
20- Dar, A. & Khalkhali, S. A. (2002). Government Size, Factor Accumulation, and Economic Growth: Evidence from OECD Countries. Journal of Policy Modeling, 24: 679-69.
21- Fölster, S. & Henrekson, M. (2001). Growth effects of government expenditure and taxation in rich countries. European Economic Review, 45, 1501–1520.
22- Ghosh Roy, A. (2012). Revisiting the Relationship between Economic Growth and Government Size. Economics Research International, 2012:1-8.
23- Gregoriou, A. & Ghosh., S. (2009).The Impact of Government Expenditure on Growth: Empirical Evidence from a Heterogeneous Panel. Bulletin of Economic Research, 61(1): 95-102.
24- Grossman, P.J. (1988). Government and Economic Growth: A Nonlinear Relationship. Public Choice, 56(2): 193-200.
25- Lizardo, R & Mollick, A.V. (2009). Can Latin America Prosper by Reducing the Size of Government?. Journal Cato, 29(2), on the University of Texas-Pan American.
26- Loizides, J. & Vamvoukas. G. (2005). Government Expenditure and Economic Growth: Evidence from Trivariate Causality Testing. Journal of Applied Economics, VIII (1): 125-152.
27- Ram, R. (1986). Government Size and Economic Growth: A New Framework and Some Evidence from Cross- Section and Time-Series Data . The American Economic Review, 76(1): 191-203.
28- Romero, A, D. & Strauch, R. (2008). Public finances and long-term growth in Europe: Evidence from a panel data analysis. European Journal of Political Economy, 24, 172–191.
29- Yasin, M., (2003). Public Spending and Economic Growth: Empirical Investigation of Sub-sahara Africa. Southwestern Economic Review, 59-68.
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 3,012 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,035 |