تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,801,392 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,988 |
اثرات پیشگیرانه سترورلیکس بر تغییرات ایجاد شده توسط سیسپلاتین بر سلولهای اسپرماتوژنیک، میوئید و بازال لامینای مجاری سمینیفر در بیضه موش نژاد Balb/C | |||||||||||||
آسیبشناسی درمانگاهی دامپزشکی | |||||||||||||
مقاله 1، دوره 6، 4 (24) زمستان، اسفند 1391، صفحه 1665-1674 اصل مقاله (486.67 K) | |||||||||||||
نوع مقاله: مقاله علمی پژوهشی | |||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||
داریوش محمد نژاد* 1؛ جعفر سلیمانی راد2؛ آمنه محمدی روشنده3 | |||||||||||||
1مرکز تحقیقات کار بردی دارویی، استادیار دانشگاه علوم پزشکی تبریز، تبریز، ایران | |||||||||||||
2گروه علوم تشریح، دانشکده پزشکی، استاد دانشگاه علوم پزشکی تبریز، تبریز، ایران | |||||||||||||
3گروه علوم تشریح، دانشکده پزشکی، استادیار دانشگاه علوم پزشکی همدان، همدان، ایران | |||||||||||||
چکیده | |||||||||||||
سیسپلاتین بهعنوان یک داروی موثر در شیمیدرمانی میتواند اثرات سوء در اسپرماتوژنز داشته باشد. از طرف دیگر اسپرماتوژنز تحت تاثیر هورمونهای گنادوتروپین (LH وFSH) میباشد. بهنظر میرسد، موقع شیمیدرمانی بتوان با سرکوب ترشح LH و FSH موجب توقف اسپرماتوژنز گردید و به این ترتیب این سلولها را در برابر اثرات سوء سیسپلاتین حفظ کرد. سترورلیکس (آنتاگونیستGnRH ) برای توقف ترشح گنادوتروپینها مورد استفاده قرار میگیرد. در این تحقیق سعی شده است توانایی داروی سترورلیکس در مهار اثرات سوء سیسپلاتین بر اپیتلیوم لایه ژرمینال بیضه بررسی گردد. در این مطالعه 30 سر موش نر بالغ 8-6 هفتهای Balb/C بهطور تصادفی به 3 گروه 10تایی تقسیم شدند. گروه 1 به عنوان شاهد سالم در نظر گرفته شد و هیچ دارویی دریافت نکرد. گروه آزمایش 1 سیسپلاتین را روزانه به مقدار bw/ mg/kg5/2 بهصورت داخل صفاقی به مدت 5 روز دریافت کرد. در گروه آزمایش 2 تزریق سترورلیکس هفتهای سه بار بهصورت زیر جلدی هر بار به میزان mg/kg/bw 25/0 انجام شد که یک هفته قبل از تزریق سیسپلاتین شروع و در هفتههای دوم (همراه با سیسپلاتین) و سوم نیز ادامه یافت. بعد ازگذشت 35 روز از آخرین تزریق از بیضهها برای مطالعه هیستولوژی، هیستوشیمی و میکروسکوپ الکترونی نمونهبرداری شد. نتایج توسط آزمون آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی مورد تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج هیستولوژی نشان داد که در گروه دریافت کننده سیسپلاتین هسته سلولهای اسپرماتوگونی متراکمتر و قطر لولههای سمینیفر نسبت به گروه شاهد کاهش یافته است و در برخی از لولهها فقط سلولهای سرتولی مشاهده میشدند. مطالعه هیستوشیمیایی این گروه نشان داد که تعداد سلولهای آپوپتوتیک در این گروه افزایش یافته است. مطالعه با میکروسکوپ الکترونی نیز نشاندهنده غشاء پایه موجی شکل و نامنظم لولههای سمینیفر به همراه سلولهای میوئید ضخیم و در حال انقباض بود. در گروه آزمایش 2 سترورلیکس تا حدود زیادی اثرات سوء سیسپلاتین را مهار کرده بود. نتایج این مطالعه نشان داد تزریق سترورلیکس همراه با سیسپلاتین سلولهای اسپرماتوژنیک را از اثرات سوء سیسپلاتین حفاظت میکند. | |||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||
سیسپلاتین؛ سترورلیکس؛ اسپرماتوژنز؛ سلول میوئید؛ بازال لامینا | |||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||
مقدمه اختلال در تولید اسپرم و آسیب در روند اسپرماتوژنز از Turk و همکاران در سال 2007 نشان دادند که سیسپلاتین موجب کاهش وزن بیضه ،اپیدیدیم و وزیکول سمینال در موشهای صحرایی میشود (Turk et al., 2007). در مورد نحوه آسیب رساندن این داروها بر روند اسپرماتوژنز مکانیسمهای گوناگونی مطرح شده که از جمله مهمترین آنها آپوپتوز و شکست زنجیره DNA است (Bar-Shira et al., 2004). آپوپتوز مرگ برنامهریزی شده سلولی میباشد که در سلولها و بافتهای مختلف بدن، هم در زندگی جنینی و هم بعد از تولد انجام میگیرد (Roberts, 2000). مطالعات متعدد نشان داده است که از بین رفتن سلولها به دنبال شیمی درمانی در اثر القاء آپوپتوز انجام میگیرد (Kasper et al., 2005; Bibin et al., 2004; Bakalska et al., 2004; Habermehl et al., 2006; Hou et al., 2005). Koberle و همکارانش نیز در سال 2010 نشان دادند که پدیده اتصال متقاطع بین رشتهای (Interstrand cross linked) مهمترین عامل سیتوتوکسیک است که بهوسیله سیسپلاتین القاء می شود (Koberle et al., 2010). Seaman در سال 2013 نشان داد که اثرات سمی سیسپلاتین از طریق القاء آسیب سلولهای سرتولی ایجاد میشود که در نهایت موجب آسیب سلولهای جنسی میگردد (Seaman et al., 2003). با وجود استفاده وسیع از سیسپلاتین در شیمی درمانی، در مورد چگونگی حفظ اسپرماتوژنز از اثرات سوء آن مطالعات اندکی وجود دارد و بدیهی است که روشهای پیشگیری از اثرات سیتوتوکسیک سیسپلاتین بر باروری و حفظ عملکرد گنادها پس از شیمی درمانی در مردان و زنان بهویژه در سنین باروری بسیار ضروری است . برای اولین بارGlode و همکارانش در سال 1981 بیان داشتند که میتوان در موقع شیمیدرمانی با اختلال در محور هیپوتالاموس– هیپوفیزی،LH وSH را کاهش داد و با این عمل موجب بهبودی اسپرماتوژنز بعد از قطع شیمیدرمانی شد (Glode et al., 1981). برای مهار محور هیپوتالاموس-هیپوفیزی روشهای مختلفی وجود دارد از جمله، استفاده از آنالوگها و یا آنتاگونیستهای GnRH (Spermon et al., 2006; Aminsharifi et al., 2010; Behre et al., 1992; Meistrich et al., 2001; Meistrich et al., 1995; Howell and Shalet, 2005 ). از آنتاگونیستهای GnRH که امروزه کاربرد وسیع دارد، سترورلیکس را میتوان نام برد. این دارو یک دکاپپتید میباشد که با مهار ترشح LH وFSH از طریق تاثیر بر هیپوفیز تقسیم اسپرماتوگونیها را متوقف کرده و در نهایت موجب حفاظت سلولهای بنیادی بیضه در برابر اثرات سوء داروهای مورد استفاده در شیمی درمانی میشود چرا که این داروها به سلولهایی که دارای تقسیمات سریع هستند، مانند اسپرماتوگونیها، آسیب میرسانند (Cook et al., 2000; Tevor et al., 2002; Anderson et al., 2002; Grundker et al., 2004). علیرغم مورد توجه قرار گرفتن آنتاگونیستهای گنادوتروپین در کاهش اثرات مخرب داروهای ضد سرطان اطلاعات کمی در مورد اثرات ترمیمی آنها در آسیبهای ایجاد شده توسط سیسپلاتین وجود دارد. در این مطالعه سعی شده است اثرات حمایتی سترورلیکس به عنوان آنتاگونیست GnRH در مهار تخریب سلولهای بنیادی بیضه توسط سیسپلاتین، بهویژه در سطح فراساختاری مورد بررسی قرار گیرد. مواد و روشها در این مطالعه از 30 سر موش نر نژاد balb/c با محدوده سنی 8-6 هفته و میانگین وزنی 2±29 گرم که از انستیتو پاستور کرج خریداری شده بود، استفاده گردید. این موشها در شرایط استاندارد و دمای حدود 22 درجه سانتیگراد و تحت شرایط یکسان چرخه نوری دوازده ساعت روشنایی و دوازده ساعت تاریکی و با دسترسی آزاد به آب و غذا نگه داری بعد از گذشت 35 روز از آخرین تزریق، موشها با جابجایی مهرههای گردن به راحتی کشته شدند و از بیضه راست جهت نمونهبرداری استفاده شد که به آرامی با یک تیغ تیز به دو نیمه تقسیم شد. نصف بافت بیضه برای مطالعه کمی به مدت 48 ساعت داخل محلول پایدار کننده بوئن و نصف دیگر آنها به مدت 48 ساعت داخل محلول فرمالین 10% برای مطالعه هیستوشیمیایی قرار داده شد. از نمونههای پایدار شده توسط بوئن، پس از پاساژ بافتی و قالبگیری مقاطع 5 میکرونی تهیه و پس از رنگ آمیزی پریودیک اسید شیف (PAS) مورد مطالعه قرار گرفتند. جهت اندازهگیری قطر لولههای سمینیفر از نرمافزار Motic Image plus 2.0 استفاده گردید. برای تعیین قطر لولهها، با عدسی 10× اقطار کوچک و بزرگ 20 لوله سمینیفر در مقطع عرضی از هر نمونه اندازهگیری و سپس تمامی دادههای کمی بهدست آمده بهوسیله آزمون آماریANOVA و پس آزمون Tukey با استفاده از نرم افزار SPSS.13 مورد واکاوی آماری قرار گرفتند. در این مطالعه 05/0p< معنیدار تلقی گردید. برای مطالعه سلولهای آپوپتوتیک از نمونههای پایدار شده در فرمالین بافری 10% پس از پاساژ و قالبگیری، برشهای 2 میکرونی تهیه و پس از پارافینزدایی به مدت 5 دقیقه در بافر سیترات سدیم 1/0 مولار انکوبه شدند. رنگآمیزی اختصاصی تانل برای سنجش فراگمانتاسیون DNA جهت مشخص کردن سلولهای آپوپتوتیک با استفاده از دستورالعمل کیت تانل طبق پروتکل شرکت سازنده انجام شد. از نمونههای برداشته شده از بیضه چپ برای مطالعه با میکروسکوپ الکترونی استفاده شد و نمونهها پس از قرارگیری در محلول گلوتارآلدئید 5/2 % به مدت 12 ساعت با بافر فسفات شستشو داده شده و سپس با تترااکسید اسمیوم 2% برای 2 ساعت پایدار شدند. نمونهها بعد از آبگیری، شفاف و آغشتهسازی در رزین قالبگیری شده و با اولترامیکروتوم از آنها نمونههای نیمهنازک تهیه و با تولوئیدین بلو رنگآمیزی شدند. نمونههای نازک (nm 80) پس از رنگآمیزی با اورانیل استات و سیترات سرب با میکروسکوپ الکترونی انتقالی (LEO-906) مورد مطالعه قرار گرفتند. مطالعه فراساختاری بهطور عمده بر غشاء پایه و سلولهای میوئید متمرکز بود چرا که، این دو ساختمان نقش مهمی در روند اسپرماتوژنز طبیعی دارد. یافتهها هیستولوژی: در مشاهدات میکروسکوپی بیضه گروه شاهد، لولههای سمینیفر دارای اپیتلیوم ژرمینال ضخیمی بودند و در بافت همبند بین لولههای سمینیفر سلولهای لایدیک قرار داشتند (نگاره 1). مطالعه مورفومتریک نیز نشان داد که میانگین قطر لولههای سمینیفر در این گروه 48/7±79/97 میکرومتر میباشد. در گروه آزمایش 1 که تنها سیسپلاتین دریافت کرده بودند، میانگین قطر لولههای سمینیفر به 22/10±91/74 میکرومتر کاهش یافته بود که در مقایسه با گروه شاهد این کاهش معنیدار بود (05/0p<) (جدول1). در ضمن در این گروه هسته سلولهای اسپرماتوژنیک باقیمانده در لولههای سمینیفر متراکمتر از گروه شاهد بودند (نگاره 2). مطالعه هیستولوژی لولههای سمینیفر در موشهای گروه آزمایش 2 که به همراه سیسپلاتین، سترورلیکس نیز دریافت کرده بودند، نشان داد که خصوصیات لولههای سمینیفر تا حدودی مشابه گروه شاهد بود (نگاره 3) و میانگین قطر لولههای سمینیفر نیز در این گروه 33/5±61/87 میکرومتر بود که نسبت به گروه شاهد کاهش معنیداری نشان نداد (جدول 1). هیستوشیمی: مطالعات هیستوشیمی نشان داد که در گروه دریافتکننده سیسپلاتین تعداد بیشتری از سلولها دچار آپوپتوز شده بودند (نگاره 4). بر این اساس میانگین تعداد سلولهای آپوپتوتیک در هر مقطع در گروه شاهد 20/0±27/1، در گروه آزمایش یک 90/0±21/7 و در گروه آزمایش دو 32/0±37/2 بود. مقایسه آماری دادههای بهدست آمده نشان داد که تعداد سلولهای آپوپتوتیک در گروه آزمایش 1 نسبت به گروه شاهد بهطور معنیداری افزایش یافته است (05/0p<) ولی اختلاف بین گروههای آزمایش2 و شاهد معنیدار نبود (جدول 1).
نگاره 1- نمای ریزبینی از لولههای سمینیفر موش گروه شاهد (رنگ آمیزی PAS، درشتنمایی 65×).
نگاره 2- نمای ریزبینی از لوله های سمینیفر موشی از گروه آزمایش 1 که سیسپلاتین دریافت کرده است. به کاهش اپیتلیوم ژرمینال و هیپرکروم بودن هسته سلولها توجه شود (رنگ آمیزی PAS، درشتنمایی 65×).
نگاره 3- نمای ریزبینی از لولههای سمینیفر موشی از گروه آزمایش 2 که به همراه سیسپلاتین، سترورلیکس نیز دریافت کرده است (رنگ آمیزی PAS، درشتنمایی 65×).
نگاره 4- نمای ریزبینی از لولههای سمینیفر موشی از گروه آزمایش 2 که سیسپلاتین دریافت کرده است. به سلولهای آپوپتوتیک دقت شود (رنگ آمیزی Tunnel، درشتنمایی 260×).
جدول 1- مقایسه میانگین تعداد سلولهای آپوپتوتیک و قطر لولههای سمینیفر در گروهای مورد مطالعه (میانگین± انحراف معیار)
*: اختلاف معنیدار با گروه شاهد (05/0p<)
میکروسکوپ الکترونی: مطالعات فراساختاری در گروه شاهد نشان داد که بازال لامینا در این گروه کاملاً منظم و شامل 2 لایه تیره و روشن میباشد که روی آن سلولهای اسپرماتوژنیک و یا سرتولی قرار داشتند. در خارج از بازال لامینا و در مقابل
نگاره 5- الکترون میکروگرافی از لوله سمینیفر موشی از گروه شاهد. سلول اسپرماتوگونی (SP)، سلول سرتولی (Ser) و بازال لامینا (Bl) (رنگ آمیزی اورانیل استات و سیترات سرب، درشتنمایی 4646×).
نگاره 6- الکترون میکروگرافی از لولههای سمینیفر موشی از گروه آزمایش 1 که سیسپلاتین دریافت کرده است. به سلول میوئید در حال انقباض (M) توجه شود (رنگ آمیزی اورانیل استات و سیترات سرب، درشتنمایی 4646×).
نگاره 7- الکترون میکروگرافی از لولههای سمینیفر موشی از گروه آزمایش 1 که سیسپلاتین دریافت کرده است. به غشاء پایه موجی شکل و نامنظم (Bl) توجه شود (رنگ آمیزی اورانیل استات و سیترات سرب، درشتنمایی 4646×).
نگاره 8- الکترون میکروگرافی از لوله سمینیفر موشی از گروه شاهد. سلول اسپرماتوگونی (SP)، سلول میوئید (M) (رنگآمیزی اورانیل استات و سیترات سرب، درشتنمایی 4646×).
بحث و نتیجهگیری هدف از این مطالعه بررسی توانایی سترورلیکس به عنوان آنتاگونیست GnRH در مهار اثرات سوء سیسپلاتین در لولههای سمینیفر بود. مطالعه ما نشاندهنده افزایش تعداد سلولهای آپوپتوتیک در گروه دریافتکننده سیسپلاتین بود که با یافتههای سایر محققین که بیانگر افزایش تعداد سلولهای آپوپتوتیک بهدنبال استفاده از عوامل شیمیدرمانی بود همخوانی داشت (Helm and States, 2009; Bakalska et al., 2004; Habermehl et al., 2006; Hou et al., 2005). Print در سال 2000 و Fraccavilla در سال 2002 گزارش کردند، آپوپتوز به صورت محدود در اسپرماتوژنز طبیعی دیده میشود (Print and Loveland, 2000; Francavilla et al., 2002). نقش آپوپتوز در اسپرماتوژنز نرمال، حذف اسپرماتوگونیهای ناقص و جلوگیری از تولید اسپرمهای معیوب و انتقال نقایص ژنتیکی به نسل آینده (Francavilla et al., 2002; Brinkworth and Nieschlag, 2000) و یا ایجاد تعادل در بین تعداد سلولهای ژرمینال و سرتولی میباشد (Print and Loveland, 2000). در مورد اثرات سوء سیسپلاتین بر روند اسپرماتوژنز از طریق القاء آپوپتوز نیز مطالعاتی انجام گرفته است که تائید کننده یافتههای مطالعه حاضر میباشد. به عنوان مثال Giri و همکاران در سال (1998) نشان دادند که تجویز سیسپلاتین تولید گونههای فعال اکسیژن (ROS) داخل سلولی را تقویت میکند و تولید بیش از حد ROS، فراگمانتاسیون DNA را تحریک میکند و اثرات مخربی بر میتوکندری و غشاء سیتوپلاسمی اسپرم دارد. علاوه براین، اسپرمها بهدلیل داشتن غلظت بالایی از اسیدهای چرب اشباع و سیستم آنتیاکسیدانی ضعیف در معرض صدمات اکسیداتیو میباشند (Giri et al., 1998). Bieber و همکاران در سال 2006 نشان دادند که در موشهای تیمار شده با سیسپلاتین و اتوپوسید (Etoposid) به مدت 9 هفته آپوپتوز سلولهای زایا حداقل 3 برابر افزایش مییابد (Bieber et al., 2006) که تائید کننده یافتههای مطالعه حاضر میباشد. از طرف دیگر در مورد نحوه آسیب رساندن داروهای مورد استفاده در شیمیدرمانی از جمله سیسپلاتین علاوه بر ایجاد آپوپتوز نظرات دیگری وجود دارد چرا که، مشخص شده است به دنبال شیمی درمانی سطح LH و FSH و در نهایت تستوسترون افزایش پیدا میکند (da Cunha et al., 1987; Udaqawa et al., 2001; Shetty and Meistrich, 2005; Meistrich et al., 1999) و مشخص شده است که افزایش تستوسترون در داخل بیضه بعد از کابرد مواد سمی، اثر منفی بر اسپرماتوژنز دارد (Shetty et al., 2000) چرا که، افزایش تستوسترون داخل بیضهای موجب کاهش بیان membrane bound stem cell factor میشود که این فاکتورها برای اسپرماتوژنز ضروری میباشند (Udaqawa et al., 2001). یافتههای ما همچنین بیانگر کاهش قطر لولههای سمینیفر و انقباض سلولهای میوئید و ضخیم و نامنظم شدن بازال لامینا در گروه دریافت کننده سیسپلاتین بود. این کاهش قطر لولههای سمینیفر میتواند مربوط به انقباض سلولهای میوئید باشد چرا که، به دنبال شیمیدرمانی در نهایت سطح LH وFSH افزایش پیدا میکند (Thohda et al., 2001; Meistrich et al., 1998; Spermon et al., 2006) که باعث افزایش سطح هورمون تستوسترون میگردد. مشخص شده است که سلولهای میوئید حاوی رسپتورهای آندروژنی و استروژنی در طی زندگی جنینی (Shapiro, 2005) و همچنین بعد از تولد (Pelletier et al., 2000) میباشند. این سلولها همچنین حاوی فیلامانهای اکتین، میوزین، دسمین و اکتینین میباشند (Maekawa et al., 1996). به عبارت دیگر این سلولها شبیه سلولهای عضلانی صاف هستند (Virtanen et al., 1986). با توجه به این که رسپتورهای آندروژنی در سلولهای میوئید قرار دارند، تستوسترون موجب انقباض آنها گردیده است. از طرف دیگر میتوان استدلال کرد که این کاهش قطر میتواند تا اندازهای مربوط به تخلیه لولههای سمینیفر از سلولهای اسپرماتوژنیک در اثر بروز آپوپتوز و در نهایت چروکیده شدن آنها باشد. در این مطالعه غشاء پایه در گروه دریافت کننده سیسپلاتین نامنظم موجی شکل و ضخیم بود. چنین یافتههایی بعد از اشعه درمانی(Sawada et al., 2003) و لیگاتور مجرای وابران (Richardson et al., 1998) نیز گزارش شده است. نامنظم و موجی شکل بودن غشاء پایه میتواند مربوط به انقباض سلولهای میوئید و یا مربوط به کاهش قطر لولههای سمینیفر باشد. در گروه آزمایش 2 که به همراه سیسپلاتین، سترورلیکس را بهعنوان آنتاگونیست GnRH دریافت میکردند، بررسی اپیتلیوم اسپرماتوژنیک نشان داد که سترورلیکس تا حدودی اثرات سوء سیسپلاتین را مهار کرده بود و کلاً نتایج کمی و کیفی و هیستوشیمیایی نزدیک به گروه شاهد بود. در تائید این یافتهها، Udagawa در سال 2001 نشان داد که بهدنبال شیمیدرمانی، درمان با آنالوگ GnRH موجب بهبودی اسپرماتوژنز میشود (Udaqawa et al., 2001) و یا Meistrich و همکاران در سال 2001 نشان دادند که بهدنبال اشعهدرمانی، آگونیستها و آنتاگونیستهای GnRH موجب بهبودی اسپرماتوژنز میشوند (Meistrich et al., 2001). در مورد مکانیسم آگونیستها و آنتاگونیستهای GnRH در حفاظت از اسپرماتوژنز بهطور ساده میتوان گفت که مواد مورد استفاده در شیمیدرمانی و از جمله سیسپلاتین علاوه بر آنکه مستقیماً روی سلولهای در حال تقسیم (بهویژه اسپرماتوگونیها) اثر داشته و موجب القاء آپوپتوز و مرگ آنها میشوند، بلکه این مواد قسمتی از اثرات خود را از طریق تغییر در هورمونها اعمال میکنند. میدانیم که بعد از شیمیدرمانی و به دنبال تخریب اسپرماتوژنز مقدار ترشح هورمونهای FSH، LH و در نهایت تستوسترون افزایش پیدا میکند (da Cunha et al., 1987; Udaqawa et al., 2001; Shetty and Meistrich, 2005; Meistrich et al., 1999; Meistrich and Kangasniemi, 1997). مشخص شده است که افزایش تستوسترون در داخل بیضه بعد از کاربرد مواد سمی، اثر منفی بر روند اسپرماتوژنز دارد (Udaqawa et al., 2001; Shetty et al., 2000; Meistrich et al., 1995 ). بنابراین، به نظر میرسد با کاهش تستوسترون و FSH میتوان اسپرماتوژنز را از اثرات سوء داروهای مورد استفاده در شیمیدرمانی محافظت کرد (Bibin et al., 2004; Udaqawa et al., 2001). این دقیقاً همان عملی است که آگونیستها و آنتاگونیستهای GnRH انجام میدهند یعنی، این داروها علاوه براینکه مستقیماً موجب مهار تقسیم در سلولهای اسپرماتوژنز میشوند و از این طریق این سلولها را از اثرات سوء سیسپلاتین حفظ میکنند، با کاهش FSHو تستوسترون به طور غیرمستقیم این سلولها را از اثرات سوء این هورمونها نیز حفاظت میکنند. در تائید این نظریه، Shetty و همکاران در سال 2002 نشان دادند که تستوسترون موجب مهار بهبودی اسپرماتوژنز بعد از اشعهدرمانی میشود (Shetty et al., 2002). همچنین، Meistrich و همکاران در سال 2003 نشان دادند که بعد از مصرف مواد سمی با کاهش تستوسترون میتوان موجب بهبودی اسپرماتوژنز شد (Meistrich and Shetty, 2003). علاوه برتستوسترون، مشخص شده است که در موشهای صحرایی اشعه دیده، در واقع افزایش FSH موجب مهار تمایز اسپرماتوگونیها میشود (Shetty et al., 2002). در مطالعه دیگری مشخص شده است که با سرکوب گنادوتروپینها و همچنین تستوسترون میتوان موجب بهبودی اسپرماتوژنز آسیب دیده شد (Shetty et al., 2000). در کل، نتایج بررسی حاضر نشان داد که استفاده ازسترورلیکس همراه با تجویز سیسپلاتین میتواند سلولهای اسپرماتوژنیک لولههای سمینیفر را از اثرات مخرب سیسپلاتین محافظت کند. | |||||||||||||
مراجع | |||||||||||||
| |||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,361 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 325 |