تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,801,378 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,985 |
بررسی تاثیرات اسانس آویشن بعد از تجویز واکسن لاسوتا بر آسیبشناسی بافتی نای، ایمنی هومورال و عملکرد جوجههای گوشتی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آسیبشناسی درمانگاهی دامپزشکی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 2، دوره 9، 3 (35) پاییز، آذر 1394، صفحه 191-204 اصل مقاله (977.63 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله علمی پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سامان فرامرزی1؛ آرش خاکی* 2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشآموخته دانشکده دامپزشکی، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشیار گروه پاتوبیولوژی، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آویشن گیاهی است که بر سیستم تنفسی موثر میباشد. هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر اسانس آویشن بر عوارض حاصل از واکسن لاسوتا بر بافت نای، سیستم هومورال و عملکرد گلههای گوشتی میباشد. در این مطالعه 300 قطعه جوجه گوشتی نژاد راس 308 (Ross 308) بهطور تصادفی در سه گروه 100 قطعهای تقسیم شدند. در گروه اول اسانس آویشن (ppm50) دو روز قبل و بعد از واکسیناسیون لاسوتا استفاده شد. در گروه دوم تنها از واکسن لاسوتا استفاده شد. در گروه سوم برای مقایسه بین شدت عوارض واکسن لاسوتا نسبت به واکسن B1، از واکسن B1 استفاده شد. در روز 42 دوره مطالعه از بافت نای جهت آسیبشناسی بافتی نمونهبرداری انجام شد. همچنین، تیتر حاصل از واکسنهای نیوکاسل و عملکرد جوجهها بررسی شد. اسانس گیاه آویشن باعث کاهش عوارض پاتولوژیک حاصل از واکسن در نای جوجهها گردید. در گروه دریافتکننده واکسن B1 هیچگونه عارضه بافتی مشاهده نشد. ضریب تبدیل غذایی، میزان دان مصرفی و وزن نهایی در گروه تیمار با آویشن بهطور معنیداری نسبت به گروه دریافتکننده واکسن لاسوتا بهبود یافت (05/0p<). استفاده از اسانس آویشن تاثیری بر تیتر حاصل از واکسن لاسوتا نداشت، ولی میزان تیتر آنتیبادی در گروه دریافتکننده واکسن B1 بهطور معنیداری کمتر از دو گروه دیگر بود (05/0p<). بر اساس نتایج بهدست آمده، اسانس آویشن باعث بهبود عملکرد گلههای گوشتی و همچنین کاهش عوارض پاتولوژیک نای حاصل از واکسن لاسوتا میشود. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بیماری نیوکاسل؛ گیاه آویشن؛ واکسن لاسوتا | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه بیماری نیوکاسل برای اولین بار در سال 1926 در جاوه اندونزی و شهر نیوکاسل انگلستان گزارش گردید. در انگلستان با برقراری قرنطینه و کشتار دسته جمعی طیور مبتلا و با نابودی طیور در معرض سرایت، و نیز با ضدعفونی لانههای آلوده بیماری را کنترل کردند ولی در جاوه اندونزی مبارزه به صورتی انجام شد که کانون اصلی بیماری نابود نشد و چنین برمیآید که منشأ و سرچشمه انتشار و آلودگی بیماری در دنیا از این ناحیه میباشد. در حال حاضر بیماری نیوکاسل در تمام دنیا تحت کنترل درآمده است. در ایران، همزمان با ورود جوجه یک روزه در سال 1329 شمسی از خارج و توسعه صنایع مرغداری در کشور، این بیماری نیز مشاهده شد. از آن زمان تاکنون بیماری هر چند سال به صورت همهگیر ظاهر میشود. در سالهای اخیر به دلیل رشد روزافزون صنعت مرغداری اهمیت این بیماری بیشتر مورد توجه قرار گرفته است و همواره به عنوان مهمترین عامل تهدید کننده طیور صنعتی و سنتی مطرح بوده است. گزارشهای مربوط به شیوع بیماری نیوکاسل مشابه آنچه که در سال 1926 به وقوع پیوسته در اروپای مرکزی نیز نقل شده است (Saif et al., 2008). گروهی از دانشمندان عاملی را از طیور مبتلا گزارش کردند و نام نیوکاسل را به صورت موقت برای این بیماری انتخاب کردند تا از این جهت با عوامل ویروسی دیگر تفریق داده شده باشد. در طی 75 سال گذشته نیز نامی بهتر برای ویروس پیدا نشده است (Alexander et al., 2008). در ایالات متحده در سال 1930 بیماری تنفسی ملایمی که همراه با عوامل عصبی بود، شناخته شد و بعدها به نام پنوموآنسفالیت معروف گردید و عامل بیماری در تستهای سرولوژی از ویروس بیماری نیوکاسل تفریق داده شد. در عرض چند سال جدایههای زیادی از ویروس که ایجاد بیماری بسیار ملایم در ماکیان میکردند، از سرتاسر دنیا گزارش شد. به هر حال، تاریخچه شیوع بیماری نیوکاسل در اغلب کشورهای دنیا به خوبی مشخص نیست (Abdu et al., 2008). بیماری نیوکاسل توسط گروهی از ویروسهای بسیار نزدیک به هم که سروتیپ 1 پارامیکسو ویروسهای پرندگان (PMV-1) را تشکیل میدهند، ایجاد میگردد. مهمترین نوع ارتباط ویروس بیماری نیوکاسل و سایر سروتیپهای پارامیکسو ویروس با ویروسهای سروتیپ 3 بوده است. قبلاً سویههای ویروس بیماری نیوکاسل و موارد جدا شده را گروه سرمی همگون در نظر میگرفتند و همین تفکر اساس روشهای واکسیناسیون را در اکثر کشورها تشکیل داده بود. با این وجود روشهای سرمشناسی دقیقتری که اخیراً به وجود آمده و مهمتر از همه استفاده از آنتیبادیهای مونوکلونال موش، نشان دادهاند که تنوع آنتیژنی قابل توجهی بین سویههای مختلف ویروس بیماری نیوکاسل وجود دارد. این تفاوتها که بین موارد جدا شده یافت شدهاند، تا حد زیادی در شناخت همهگیری ویروس بیماری نیوکاسل بهخصوص در همهگیریهایی با منشأ کبوتران که در دهه 80 در سرتاسر دنیا ظاهر گردید، مفید بوده است (et al., 2012 Abu-Darwish). ویروسهای بیماری نیوکاسل را بر اساس بیماریزایی در شرایط آزمایشگاه در ماکیان به 5 پاتوتیپ تقسیم میکنند: 1 - ویروسهای ویستروپیک ولووژنیک (VVND)، شکل بسیار حاد بیماری را بهوجود میآورند که همراه با ضایعات هموراژیک مشخص در لوله گوارش است (فرم Doyle ). 2 - ویروسهای نوروتروپیک ولووژنیک (NVND)، بهدنبال ایجاد نشانههای تنفسی و عصبی باعث بروز مرگ و میر بالایی میشوند (فرم Beach). 3- ویروسهای مزوژنیک باعث ایجاد نشانههای تنفسی میشوند و مرگ و میر بالایی را سبب میشوند (فرم Beaudette). 4- ویروسهای لنتوژنیک تنفسی باعث ایجاد عفونت تنفسی خفیف یا پنهان میگردند (Hitchner). 5- ویروسهای رودهای بدون نشانه باعث ایجاد عفونت رودهای پنهان میگردند. برخی از واکسنهای زنده تجاری از این نوع هستند (Alexander et al., 2008). آویشن عضوی (Thymus vulgaris) است از خانواده نعنائیان (labiatae) و گیاهی است با بو و رایحه مطبوع که دارای بوته و درختچه همیشگی میباشد. این گیاه از مدیترانه غربی تا جنوب ایتالیا کشت داده شده است. آویشن تقریباً در همه کوههای ایران در بالاتر از 1800 متر ارتفاع از سطح دریا میروید (Abu-Darwish et al., 2012). آویشن یک گیاه کوچک همیشه سبز است که تا ارتفاع 25 سانتیمتر رشد میکند و ساقه پرشاخهای دارد. از مشخصات گیاه آویشن آن است که ریشه چوبی و منشعب آن که ظاهری ناهموار دارد، به سهولت در زمینهای سخت و درون تخته سنگها نفوذ میکند و گیاه را که ساقههای متعددش حالت فشرده بههم دارند، به خوبی ثابت نگه میدارد و علاوه بر اینکه از عمق زیاد رطوبت را بالا میکشد، مانع از این میشود که به سهولت از درون خاک خارج شود. برگهای این گیاه کوچک، متقابل و کم و بیش نیزهای شکل و بدون نوک و بدون دمبرگ (sessile) هستند. برگها پوشیده از کرکهای خاکستری رنگ و حاوی اسانس است. گلها کوچک، نر و ماده و به رنگهای سفید، صورتی یا ارغوانی مشاهده میشوند. پیکر رویشی آویشن از بوی مطبوعی برخوردار است که ناشی از وجود اسانس میباشد. اسانس در کرکهای غدهای ساخته و ذخیره میشود. اندامهای هوایی این گیاه (غیر از ساقههای چوبی) حاوی اسانس هستند. آویشن باغی از قرن شانزدهم رسماً به عنوان یک گیاه دارویی معرفی شد. در تمام فارماکوپههای معتبر از پیکر رویشی آویشن به عنوان دارو یاد شده و خواص درمانی آن مورد تاکید قرار گرفته است (Abu-Darwish et al., 2012; Cross et al., 2002; Jugl-Chizzola et al., 2006). اسانس آویشن مایعی زرد رنگ، سبکتر از آب، معطر، قوی و تندمزه است. تاکنون 38 ترکیب در اسانس این گیاه شناسایی شده است. مهمترین ترکیبات اسانس آویشن باغی ترکیب فنلی به نام تیمول (Thymol) میباشد. مقدار این ماده به شدت به شرایط اقلیمی محل رویش بستگی داشته و بین 20 تا 55 درصد است. از ترکیبات دیگر اسانس میتوان از کارواکرول (carvacrol) ، لینالوئل(linalol) ، سیمن (cymene) نام برد. علاوه بر روغنهای فرار، این گیاه حاوی فلاوونوئیدها از جمله فلاوونهای متیلی، گلیکوزیدهای فنولیک، الکلهای آلیفاتیک و ترکیبات بایفینل (biphynel) مانند اسید رزمارینیک و همچنین ماده تلخ تانن، ساپونین و اسیدهای تریپنیک میباشد (Lee et al., 2005). از اثرات مختلف این عصاره میتوان به اثرات اسپاسمولیتیک و ضد سرفه (Boskabady et al., 2006)، خلطآور بودن و تحریک ترشح (Jugl-Chizzola et al., 2006)، اثرات ضد باکتریایی (Cross et al., 2004)، اثر قارچکشی (Cross et al., 2002)، اثرات آنتیاکسیدانی (Hossain et al., 2010)، اثر ضد آلرژی و ضد التهابی (Asbaghian et al., 2011) و اثر ضد موتاسیونی (Taherian et al., 2009) اشاره کرد. هدف از انجام این مطالعه، بررسی تاثیرات محافظتی اسانس آویشن بعد از تجویز واکسن لاسوتا بر آسیبشناسی بافتی نای و ایمنی هومورال و عملکرد جوجههای گوشتی میباشد.
مواد و روشها روش اسانسگیری گیاه آویشن مورد استفاده در این بررسی پس از تهیه از بازار، توسط گروه فارماکوگنوزی دانشگاه آزاد اسلامی تبریز تأیید شد. اسانسگیری آویشن شیرازی به روش تقطیر با بخار آب توسط دستگاه کولنجر انجام شد. تمام مواد شیمیایی مورد استفاده از شرکت مرک کشور آلمان خریداری شد. طرح آزمایش این مطالعه در تابستان سال 1390 در شهرستان تبریز از استان آذربایجانشرقی انجام شد. تعداد 300 قطعه جوجه گوشتی نژاد راس 308 (Ross-308) در یکی از مرغداریهای شهرستان تبریز از استان آذربایجانشرقی در سه گروه 100 قطعهای بهصورت تصادفی توزیع گردیدند. لازم بهذکر است تلفاتی در طول مدت مطالعه رویت نشد. طول مدت مطالعه از یکروزگی تا 42 روزگی سن جوجهها از دوره پرورش بود. شرایط مدیریتی، تغذیهای و پرورشی در همه گروها یکسان اعمال گردید. در گروه 1، دو روز قبل و بعد از واکسیناسیون با واکسن لاسوتا از اسانس آویشن با دز ppm50 بصورت آشامیدنی استفاده شد. در گروه 2، قبل و بعد از مصرف واکسن لاسوتا از اسانس آویشن استفاده نگردید. در گروه 3 بهجای واکسن لاسوتا از واکسن B1 استفاده شد و قبل و بعد از واکسیناسیون از اسانس آویشن استفاده نشد. برنامه واکسیناسیون در گروههای 1 و 2 شامل: یکروزگی، اسپری واکسن B1+H120؛ هفتروزگی، تزریق واکسن دوگانه نیوکاسل- آنفلوانزا بههمراه واکسن 91/4 برونشیت بهصورت قطره چشمی؛ دوازدهروزگی، واکسن لاسوتا؛ شانزدهروزگی، واکسن گامبرو D78 و بیست وششروزگی، واکسن لاسوتا بود. برنامه واکسیناسیون در گروه 3 نیز مشابه گروههای 1 و 2 بود، با این تفاوت که در این گروه بهجای واکسن لاسوتا از واکسن B1 استفاده شد (Asbaghian et al., 2011). فاکتورهای مربوط به ارزیابی عملکرد جوجهها شامل میزان دان مصرفی، ضریب تبدیل غذایی و وزن نهایی گروههای تحت مطالعه مورد سنجش قرار گرفت. لازم به ذکر است میزان دان مصرفی و وزن پرندهها بهصورت هفتگی ارزیابی و برحسب گرم اندازه گیری شده بود. ضریب تبدیل غذایی نیز از تقسیم میزان دان مصرفی نهایی بر میزان وزن نهایی حاصله به دست آمد. جهت ارزیابی وضعیت ایمنی هومورال، در روز 42 آزمایش تعداد 20 نمونه خون از هر گروه اخذ گردید. بدین منظور، آزمایش ممانعت از هماگلوتیناسیون (Haemagglutination inhibition, HI) با استفاده از آنتیژن نیوکاسل و تیتراسیون معکوس، پس از خونگیری از ورید بالی و جداسازی سرم جهت بررسی میزان عیار آنتیبادی انجام شد (Swayne, et al., 1998). جهت انجام آزمایشات هیستوپاتولوژی در روز 42، از بافت نای 15 جوجه از هر گروه بهطور تصادفی نمونهبرداری انجام گردید. نمونهها جهت پایدارسازی در فرمالین بافری 10 درصد قرار داده شدند. با استفاده از شیوههای رایج پاساژ بافت و تهیه مقاطع آسیبشناسی، برشهای پی در پی با ضخامت 5 میکرون و با رنگآمیزی هماتوکسیلین- ائوزین تهیه گردید. جهت آسیبشناسی بافتی، میزان پرخونی، خونریزی، آماس و نکروز در لایه مخاطی نای با استفاده از میکروسکوپ نوری مدل نیکون (ECLIPSE E200، ساخت کشور ژاپن) مورد ارزیابی قرار گرفت. تغییرات پاتولوژیک فوق به صورت نیمه کمی (Semiquantitative scale) و دوسو کور ارزیابی شدند. شدت آسیب در هر مورد به صورت علامتگذاری (-، +1، +2، +3 و +4) برای بیان عدم وجود آسیب، آسیب ملایم، متوسط، شدید و خیلی شدید، رتبهبندی شد. تحلیل آماری دادهها دادههای بهدست آمده کمی با استفاده از روش تحلیل واریانس یکطرفه (ANOVA) و آزمون تعقیبی دانکن (Duncan) توسط نرم افزار SPSS ویرایش 17 مورد واکاوی آماری قرار گرفتند. مقادیر (05/0p<) معنیدار در نظر گرفته شد.
یافتهها مقایسه میانگین وزن نهایی جوجهها در روز 42 بین گروههای مورد مطالعه، در جدول 1 ارائه شده است. براساس نتایج بهدست آمده، بین تمام گروههای مورد مطالعه اختلاف معنیداری وجود داشت (001/0=p). گروه 1 (واکسن لاسوتا همراه با اسانس آویشن) بیشترین وزن نهایی (19/5±00/2222 گرم) و گروه 2 (واکسن لاسوتا) کمترین وزن نهایی (50/7±00/2144 گرم) را دارا بودند.
جدول 1- مقایسه وزن نهایی جوجهها در روز 42 بین گروههای مورد مطالعه (گرم)
a ،b،c: حروف متفاوت نشاندهنده وجود تفاوت آماری معنیدار است (05/0p<).
مقایسه میانگین دان مصرفی در روز 42 بین گروههای مورد مطالعه، در جدول 2 ارائه شده است. براساس نتایج بهدست آمده بین گروه 1 (واکسن لاسوتا همراه با اسانس آویشن) و گروههای 2 (واکسن لاسوتا) و 3 (واکسن B1) از نظر میانگین دان مصرفی اختلاف معنیداری وجود داشت (001/0=p)، اما این اختلاف بین گروههای 2 و 3 معنیدار نبود. گروه 1 کمترین دان مصرفی (50/7±00/4163 گرم) و گروه 2 بیشترین دان مصرفی (61/4±00/4250 گرم) را دارا بودند.
جدول 2- مقایسه میزان دان مصرفی بین گروههای مورد مطالعه (گرم)
a ،b،c: حروف متفاوت نشاندهنده وجود تفاوت آماری معنیدار است (05/0p<).
مقایسه میانگین ضریب تبدیل غذایی در روز 42 بین گروههای مورد مطالعه در جدول 3 ارائه شده است. براساس نتایج بهدست آمده بین گروه 1 (لاسوتا همراه با اسانس آویشن) و گروههای 2 (واکسن لاسوتا) و 3 (واکسن B1) از نظر میانگین ضریب تبدیل غذایی اختلاف معنیداری وجود داشت (012/0=p)، اما این اختلاف بین گروههای 2 و 3 معنیدار نبود. گروه 1 کمترین ضریب تبدیل غذایی (01/0±87/1) و گروه 2 بیشترین ضریب تبدیل غذایی (01/0±98/1) را دارا بودند.
جدول 3- مقایسه میزان ضریب تبدیل غذایی بین گروههای مورد مطالعه
a،b،c: حروف متفاوت نشان دهنده وجود تفاوت آماری معنیدار است (05/0p<).
مقایسه میانگین عیار آنتیبادی حاصل از آزمایش ممانعت از هماگلوتیناسیون (HI) در روز 42 بین گروههای مورد مطالعه، در جدول 4 ارائه گردیده است. از نظر میانگین تیتر HI بین گروههای 1 (واکسن لاسوتا همراه با اسانس آویشن) و 2 (واکسن لاسوتا) نسبت به گروه 3 (واکسن B1) اختلاف معنیداری وجود داشت (003/0p=) ولی این اختلاف بین گروههای 1 و 2 معنیدار نبود. گروه 1 بیشترین تیتر HI (01/0±87/6) و گروه 3 کمترین تیتر HI (17/0±54/5) را دارا بودند.
جدول 4- مقایسه میزان تیتر ممانعت از هماگلوتیناسیون (HI) بین گروههای مورد مطالعه
a،b،c: حروف متفاوت نشان دهنده وجود تفاوت آماری معنیدار است (05/0p<).
آسیبشناسی بافتی مشاهدات ریزبینی بافت نای جوجهها در گروه 1 (واکسن لاسوتا همراه با اسانس آویشن)، علایم پاتولوژیک شامل پرخونی خفیف ناحیه مخاطی همراه با نکروز اندک مخاط را نشان داد (شکل 1). در گروه 2 (واکسن لاسوتا) نیز پرخونی شدید، خونریزی، آماس و نکروز در ناحیه مخاط و زیرمخاط بافت نای مشاهده شد (شکل 2). در گروه 3 (واکسن B1)، هیچگونه واکنش آماسی، پرخونی و نکروز در نای مشاهده نشد و ساختار آن نسبتاً طبیعی بود (شکل 3). مقایسه شدت تغییرات پاتولوژیک بافت نای جوجههای گروههای مورد مطالعه در جدول 5 آورده شده است.
شکل 1- نمای ریزبینی از بافت نای جوجه در گروه 1 (واکسن لاسوتا همراه با اسانس آویشن). پرخونی خفیف در ناحیه مخاط نای همراه با نکروز اندک بافت مخاطی مشخص میباشد (رنگآمیزی هماتوکسیلین-ائوزین، درشتنمایی ×160).
شکل 2- نمای ریزبینی از بافت نای جوجه در گروه 2 (واکسن لاسوتا). پرخونی شدید ناحیه مخاط و زیر مخاط نای (رنگآمیزی هماتوکسیلین-ائوزین، درشتنمایی ×320).
شکل 3- نمای ریزبینی از بافت نای جوجه در گروه 3 (واکسن B1). بافت نای دارای ساختار طبیعی میباشد (رنگآمیزی هماتوکسیلین-ائوزین، درشتنمایی ×320).
جدول 5- مقایسه شدت تغییرات پاتولوژیک نای بین گروههای مورد مطالعه
(-): عدم وجود آسیب، (+1): آسیب ملایم، (+2): آسیب متوسط، (+3): آسیب شدید، (+4): آسیب بسیارشدید
بحث و نتیجهگیری مطالعات نشان داده است که بعد از تجویز واکسن نیوکاسل، در نای ادم ملایم تا نسبتاً شدید در زیر مخاط، احتقان در عروق و ارتشاح سلولهای آماسی در ناحیه پارین همراه با هیپرپلازی بافت پوششی مشاهده میشود و همچنین در ریهها پرخونی و ادم در پارابرونشیولها ایجاد میشود و در موارد شدید خونریزی و اریتروفاگوسیتوز در ناحیه آلوئولی پارابرونشها نیز دیده میشود (Alexander et al., 2008). این نتایج در مورد تغییرات پاتولوژیک نای، با یافتههای بررسی حاضر همخوانی دارد. نتایج این مطالعه نشان داد که استفاده از اسانس آویشن سبب کاهش میزان پرخونی، خونریزی، نکروز بافتی و آماس در مخاط نای متعاقب واکسیناسیون با واکسن لاسوتا میشود. در گروه دریافتکننده واکسنB1 تغییرات پاتولوژیک قابل ملاحظهای در بافت مخاطی نای مشاهده نشد و ساختار بافتی کاملاً طبیعی بود. این یافته در قیاس با تحقیقات گذشته کاملاً در توافق میباشد (et al., 2006 Boskabady) با توجه به مطالعات پیشین، بهنظر میرسد مواد آنتی اکسیدانی موجود در اسانس گیاه آویشن میتواند موجب تسریع در روند التیام عوارض پاتولوژیک ناشی از واکسن باشد. نتایج حاصل از بررسی ایمنی هومورال نیز نشان داد که تیتر سرمی در گروه استفاده کننده از اسانس آویشن بالاتر بود و ایمنی بهتری ایجاد شده بود. بیماریهای تنفسی در طیور بهصورت عفونتهای منفرد و یا عفونتهای ایجاد شده بهوسیله چندین عامل میباشند (Al-Garib et al., 2003; Malik et al., 2004). ویروس بیماری نیوکاسل یکی از عمدهترین عوامل بیماریهای تنفسی در طیور گوشتی میباشد و خسارات اقتصادی فراوانی ناشی از شیوع و تلفات حاصل از این بیماری در سالهای اخیر گریبانگیر مرغداریهای کشور، بهخصوص مرغداریهای شمالغرب کشور بوده است. از اینرو، اهمیت اقتصادی بیماری نیوکاسل مشخص میباشد. علاوه بر آن، در اغلب کشورها خسارات بیماری علاوه بر شیوع آن شامل انجام برنامههای پیشگیری میباشد که جزو هزینههای دائمی جهت مهار بیماری نیوکاسل میباشد. حتی در کشورهای عاری از بیماری برای اهداف تجاری و تستهای مربوطه هزینههای بسیاری تحمیل میشود. در برخی کشورها بیماری نیوکاسل آندمیک است و بنابراین، بهعنوان یک عامل محدود کننده در توسعه تولیدات طیور صنعتی محسوب میشود (Alexander et al., 2008). در ایران غالباً مرغداران جهت پیشگیری و کنترل بیماری نیوکاسل به جای رعایت امنیت زیستی در مرغداری از واکسیناسیون استفاده مینمایند. با اینحال، فرمهای شدید بیماری نیوکاسل در گلههای واکسینهشده نیز میتواند رخ داده و باعث تلفات و کاهش رشد گردد (Abdu et al., 2008; Musa et al., 2010; Simon et al., 2006). همچنین مطالعات نشان داده است که عدم کفایت تغذیه، شرایط نامساعد جوی، سطوح آنتیبادیهای مادری، چالش با ویروس در فارم، کیفیت جوجه یکروزه و نژاد آن و کیفیت واکسن و روش تجویز آن بر عوارض حاصل از ویروس بیماری نیوکاسل موثر میباشد (Alexander et al., 2008). امروزه در سرتاسر دنیا بهمنظور ایجاد ایمنی نسبی در برابر طیف وسیع بیماریهای تهدیدکننده حیات صنعت طیور، استفاده از واکسن ضروری میباشد و با توجه به نوع گله و اهداف پرورشی از واکسنهای مختلفی استفاده میشود. متعاقب انجام واکسیناسیون، ویروس واکسن باید سلولهای بافت هدف را آلوده کرده و تکثیر یابد تا از این طریق بتواند دستگاه ایمنی پرنده را تحریک کند. معمولاً اگر واکسیناسیون در یک گله سالم بهطور صحیح انجام شود، 2 تا 3 روز پس از تجویز واکسنهای تنفسی (مانند نیوکاسل-برونشیت) واکنش ملایمی در قالب علایم خفیف تنفسی بروز کرده که معمولاً به مدت 5 تا 7 روز ادامه دارد. این نشانهها حکایت از آن دارد که واکسن عمل کرده یا به عبارت دیگر ویروس واکسن در مجاری تنفسی جایگزین شده و دستگاه ایمنی پرنده را تحریک کرده است. در صورتی که علایم تنفسی خفیف در سطح گله واکسینه شده مشاهده نگردد، میتواند بدین معنی باشد که تحریک دستکاه ایمنی صورت نگرفته و یا به مقدار کم صورت گرفته است. گاهاً این واکنشها شدیدتر از حد معمول میباشند که بهعنوان واکنش ناشی از واکسن نامیده میشود. رخداد این واکنشها در صنعت طیور بسیار معمول است و معمولاً مهمترین نمونه بارز این واکنش، ایجاد بیماری کلیباسیلوز میباشد که اغلب بهصورت ثانویه بعد از بروز این واکنشها، مشاهده میشود که در نهایت استفاده از آنتیبیوتیک اجتنابناپذیر میشود (رسولنژاد، 1370). عصاره روغن آویشن روی دستگاه گوارش بهویژه روده جوجه گوشتی اثر کرده و سبب ترشح آنزیمهای گوارشی و آندوژن میشود. از جمله این آنزیمها میتوان به آمیلاز و کیموتریپسین اشاره کرد که میزان تولید آنها افزایش مییابد. در نتیجه میزان جذب ویلیهای روده بالا رفته و مقدار غذای اخذ شده توسط جوجههای گوشتی نیز بیشتر میشود. در نهایت میزان وزندهی آنها زیادتر شده و میزان ضریب تبدیل غذایی پائینتر خواهد آمد. یعنی مقدار غذای اخذ شده و مورد استفاده توسط جوجههای گوشتی کاهش یافته و در مقابل، وزندهی و افزایش میزان وزن بدن آنها بالاتر میرود. بنابراین، وزن لاشه هنگام فروش بالاتر بوده و از لحاظ اقتصادی نیز مفید و مقرون به صرفه خواهد بود. از طرف دیگر روغنهای فرار آویشن باعث افزایش وزن اندامهای داخل شکمی جوجههای گوشتی مانند کبد و سنگدان میشوند (Alcicek et al., 2004; Hernandez et al., 2004). بهدلیل مصرف این اندامها استفاده از این روغنها میتواند از نظر اقتصادی مقرون بهصرفه باشد (Hernandez et al., 2004). تیمول و کارواکرول موجود در اسانس آویشن دارای خواص ضد میکروبی و ضد باکتریایی بوده، بنابراین در روده جوجههای گوشتی موجب از بین رفتن عوامل پاتوژن و بیماریزا شده و لذا از این طریق نیز باعث رشد بهتر و سریعتر و در نهایت بازده بیشتر گله میشوند. بر اساس تحقیقات صورت گرفته میتوان از روغن آویشن در انواع مشکلات و مسمومیتهای گوارشی و رودهای جوجههای گوشتی استفاده نمود (Dalkilic et al., 2005; Losa et al., 2001). میزان پاسخ مثبت دستگاه گوارش جوجههای گوشتی به روغن گیاهی آویشن با توجه به سن متغیر میباشد. بهطوری که، در سنین پائین اضافه کردن آویشن به جیره غذایی آنها باعث ایجاد پاسخ و نتیجه بهتر و وزنگیری بیشتر و بالاتری در مقایسه با سنین بالاتر میشود (Cross et al., 2002). مصرف همزمان سویا و آویشن خواص مفید گوارشی این گیاه را میتواند تا چندین برابر افزایش دهد (Hernandez et al., 2004). بر اساس مطالعات، اثرات حاصل از روغنهای فرار آویشن بر عملکرد رشد جوجهها مثبت و یا فاقد تاثیر معنیدار بوده است. در مطالعات مختلف، میزانهای افزودهشده آویشن از ppm 20 تا 200 متغیر بودند. زمانیکه روغنهای فرار اثر مثبتی بر عملکرد داشتند، وزنگیری و میزان مصرف دان افزایش یافته ولی نسبت میزان مصرف دان به افزایش وزن در مقایسه با کنترل پائین بود (Lee et al., 2004). از سوی دیگر بوتسوغلو و همکاران در سال 2002 نشان دادند، اضافه نمودن روغنهای اساسی پونه کوهی در جیره جوجههای گوشتی بهمدت 38 روز در غلظتهای ppm50 و 100 اثر مثبتی بر وزن و ضریب تبدیل داشته است (Botsoglou et al., 2002). مطالعه وُقت و رُخ در سال 1991 نیز حاکی از آن است که افزودن مقادیر ppm 0، 20، 40 و 80 از روغنهای فرار آویشن در جیره جوجههای گوشتی تاثیر مثبتی بر عملکرد رشد نداشته است (Vogt and Rauch, 1991). از سوی دیگر اثرات مثبت روغنهای فرار بیان شده است (Bassett, 2000; Kamel, 2001). این امر نشان میدهد زمانیکه شرایط آزمایش و جیرههای پرندگان در حد تامین باشد، اثرات تشدیدکنندگی رشد روغنهای فرار بهتر مشاهده خواهد شد. همچنین مطالعات نشان داده است که افزودن کارواکرول به جیره برخلاف تیمول در غلظت ppm200 وزنگیری و مصرف دان را کاهش داده است ولی نسبت دان به وزن را زمانیکه پرندگان جیره را به مدت 2 هفته دریافت نمودهاند، بهبود بخشیده است (Lee et al., 2004). پیشنهاد شده که اثر کارواکرول در جیره روی نسبت دان به وزن میتوانست در رابطه با افزایش بازده مصرف دان و تغییر ترکیب لاشه باشد. همچنین مطالعه محققین روی تاثیر گیاه آویشن در عملکرد جوجههای گوشتی نشان داد که استفاده از اسانس آویشن 20 درصد روزانه بهمدت 12 ساعت منجربه کاهش ضریب تبدیل غذایی و افزایش وزنگیری نهایی میگردد که این تاثیر معنیدار میباشد. برآیند مطالعات حاکی از آن استکه اثرات روغنهای فرار در عملکرد رشد وقتیکه جوجهها در معرض شرایط زیر بهینه نظیر تغذیه با جیره با قابلیت هضم پائین و محیط کثیف قرار گیرند، ظاهر میشود (Lee et al., 2004). نتایج تحقیق حاضر نیز نشان داد که افزودن عصاره آویشن در آب آشامیدنی جوجههای گوشتی، قبل و بعد از واکسیناسیون با واکسن لاسوتا، وزنگیری، مصرف دان و ضریب تبدیل غذایی را بهبود میبخشد. لذا افزودن عصاره آویشن با دوز ppm50 در زمان انجام واکسیناسیون با واکسنهایی که احتمال ایجاد عوارض پس از واکسیناسیون وجود دارد، توصیه میشود. مطالعه محققین روی تاثیر گیاه آویشن در تحریک سیستم ایمنی با اندازهگیری تیتر ناشی از واکسن لاسوتا نشان داد که گیاه آویشن تاثیری بر میزان عیار حاصل از واکسیناسیون ندارد (Rahimi et al., 2011). همچنین، در مطالعه ایشان مشخص شد که گیاه آویشن باعث بهبود درصد هماتوکریت و غلظت هموگلوبین میگردد که البته این تاثیر آویشن معنیدار نبود. به همین ترتیب، گیاه آویشن موجب افزایش باکتریهای تولید کننده اسید لاکتیک و کاهش میزان باکتری اشریشیا کولی میشود که این تاثیر در مقایسه با گروه کنترل معنیدار بود (Rahimi et al., 2011). همچنین، مطالعه البیتاوی و همکاران در سال 2010 نشان داد که استفاده از گیاه آویشن هیچ تاثیر معنیداری بر افزایش تیتر آنتیبادی واکسن نیوکاسل ندارد (Al-Beitawi et al., 2010). یافتههای حاصل از عیار آنتیبادی حاصل از واکسیناسیون در مطالعه حاضر نیز با یافتههای مطالعات فوق همخوانی دارد. براساس مجموعه فوقالذکر نتایج حاصل از مطالعه حاضر، اسانس آویشن باعث بهبود عملکرد گلههای گوشتی و همچنین کاهش عوارض حاصل از واکسن لاسوتا در جوجههای گوشتی میشود. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 5,237 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 656 |