تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,005 |
تعداد مقالات | 83,623 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,416,270 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,444,811 |
کاربرد روش تحقیق کیفی در مطالعات فمینیستی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مطالعات جامعه شناسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 7، دوره 3، شماره 7، مرداد 1389، صفحه 105-126 اصل مقاله (743.98 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
محمد عباسزاده1؛ الناز اسمعیلپورفلاحی2؛ علی بوداقی3 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه تبریز | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشجوی کارشناسی ارشد پژوهش علوم اجتماعی دانشگاه تبریز. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
33. دانشجوی کارشناسی ارشد پژوهش علوم اجتماعی دانشگاه تبریز. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
درعصر حاضر، حرکت و گذار پژوهشهای اجتماعی از روشهای کمی و سخت به روشهای کیفی و نرم انسانگرایانه و تفسیری اهمیت رویکرد کیفی را در تحقیقات اجتماعی دو چندان کرده است. روش گروههای متمرکز ازجمله روشهای کیفی میباشد که ازطریق ارائه تفسیرهای مختلف و متعدد از واقعیت و ایجاد الگوهای مورد توافق حاصل میشود. در مقالهی حاضر، محققین در صددند ضمن تشریح یکی از مهمترین روشهای پژوهش کیفی یعنی گروههای متمرکز[1] و جنبههایی از اجراء این روش از جمله ضبط صدا، سطح دخالت مدیریت، تعداد گروهها، تعداد جلسات و نوع سوالات، کاربرد روش یاد شده را در رویکردهای فمنیستی برجسته نمایند. با این استدلال که، در این روش، تاکید بر تعامل گروهی و ساخت معانی از طریق تعامل افراد با گروه از یک طرف و از طرف دیگر، تمرکز بر ویژگیهایی چون طبیعی بودن محیط، تاکید بر زمینه اجتماعی و غیر بهرهگیرانه بودن باعث شده که روش یاد شده همسویی بیشتری با اصول اخلاقی و سیاستهای فمینیستها داشته باشد. این امر در سالهای اخیر باعث استقبال بیشتر فمنیستها از روش گروههای متمرکز شده است. چرا که از دیدگاه فمینیستها، این روش نقش برجستهای در به گوش رساندن صدای گروههای زنان دارد. درنهایت، روش یاد شده مثل سایر روشهای تحقیق، دارای محدودیتهایی میباشد که توجه به آنها، برای بالا بردن کیفیت تحقیق کمک خواهد کرد. به همین خاطر، در مقالهی حاضر به این محدودیتها هم اشاره خواهد شد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
روش کیفی؛ گروههای متمرکز؛ فمینیست | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کاربرد روش تحقیق کیفی در مطالعات فمینیستی (با تاکید بر روش گروههای متمرکز) دکتر محمد عباسزاده[1] الناز اسمعیلپورفلاحی[2] علی بوداقی[3] تاریخ دریافت مقاله:25/6/1391 تاریخ پذیرش نهایی مقاله:31/3/1392 چکیده درعصر حاضر، حرکت و گذار پژوهشهای اجتماعی از روشهای کمی و سخت به روشهای کیفی و نرم انسانگرایانه و تفسیری اهمیت رویکرد کیفی را در تحقیقات اجتماعی دو چندان کرده است. روش گروههای متمرکز ازجمله روشهای کیفی میباشد که ازطریق ارائه تفسیرهای مختلف و متعدد از واقعیت و ایجاد الگوهای مورد توافق حاصل میشود. در مقالهی حاضر، محققین در صددند ضمن تشریح یکی از مهمترین روشهای پژوهش کیفی یعنی گروههای متمرکز[4] و جنبههایی از اجراء این روش از جمله ضبط صدا، سطح دخالت مدیریت، تعداد گروهها، تعداد جلسات و نوع سوالات، کاربرد روش یاد شده را در رویکردهای فمنیستی برجسته نمایند. با این استدلال که، در این روش، تاکید بر تعامل گروهی و ساخت معانی از طریق تعامل افراد با گروه از یک طرف و از طرف دیگر، تمرکز بر ویژگیهایی چون طبیعی بودن محیط، تاکید بر زمینه اجتماعی و غیر بهرهگیرانه بودن باعث شده که روش یاد شده همسویی بیشتری با اصول اخلاقی و سیاستهای فمینیستها داشته باشد. این امر در سالهای اخیر باعث استقبال بیشتر فمنیستها از روش گروههای متمرکز شده است. چرا که از دیدگاه فمینیستها، این روش نقش برجستهای در به گوش رساندن صدای گروههای زنان دارد. درنهایت، روش یاد شده مثل سایر روشهای تحقیق، دارای محدودیتهایی میباشد که توجه به آنها، برای بالا بردن کیفیت تحقیق کمک خواهد کرد. به همین خاطر، در مقالهی حاضر به این محدودیتها هم اشاره خواهد شد. واژگان کلیدی: روش کیفی، گروههای متمرکز، فمینیست.
مقدمه روشهای پژوهش کیفی محصول نگرشی جدید به تحقیق در فرآیند گذار از کمیتگرایی پوزیتویسم به ذهنیتگرایی پدیدرارشناسی و تاویل هستند. کوشش در جهت پرهیز از آمارگرایی صرف و تعریف تمام جنبههای ذهنیت انسانی با اعداد و ارقام مشاهدهی رفتار به صورت طبیعی آن، از جملهی نخستین اهداف پژوهش کیفی بود. بی تردید، حرکت روششناختی پژوهش از شیوههای کمی به کیفی، معلول فرآیند گستردهی تغییرات در حوزههای علوم انسانی و اجتماعی بوده است. در این راستا، پدیدارشناسی هوسرل در رواج وگسترش ذهنیتگرایی و مخالفت با پوزیتیویسم برآگاهی و جهان پدیدارها و نیتهای کنشگران تاکید ورزیده، راه را برای پارادایم تفسیرگرایی که درحوزهی تحقیقات کیفی، ازجمله پایههای مهم مباحث هستیشناسانه به شمارمیرود، هموار نمود. براساس اصول این پارادایم، برای درک برداشتها و نیتهای کنشگران باید به جهان آنان رسوخ کرد و از زاویهی دید آنان به نظارهی جهان و تفسیر آن نشست. مخالفت با کمیتگرایی در مکاتب کنش متقابل نمادین و روششناسی مردمنگارانه بر استفاده از روش دروننگری همدلانه و ترجیح روشهای نرم به جای روشهای آماری و علمی سخت مورد تاکید مکتب آیوا و انجام آزمایشهای نقضکنندهی هارولد گارفینگل که یک سره برانجام آزمایش درمحیط و زمینهی طبیعی تحقیق تاکید میورزید، نشان دهندهی تاثیر زمینهها و چارچوبهای تئوریک بر طرحهای پژوهش کیفی در حوزهی روششناختی بوده است(عباسزاده، 1389: 21-20). با توجه به پیش گفتهها میتوان اذعان نمود که جامعهشناسی و مردمشناسی نقش اساسی در شکلگیری، تثبیت و تقویت روش پژوهش کیفی دارد. چرا که دراین رشتهها پژوهشگران با مطالعهی رفتار انسان دربافت طبیعی خود سر و کار دارند و تلاش میکنند وجود پژوهشگر یا بافت پژوهشی بر رفتار طبیعی اثر نگذارد. همچنین در این روشها، تلاش میشود دادهها از نگر آزمودنیها با گروههای تحت مشاهده جمعآوری و بررسی شوند و پدیدهها را در بافت طبیعی خود بررسی مینمایند(میرزایی، 1388: 70). منظور از تحقیق کیفی عبارت است از هر نوع تحقیقی که ساختهایی را به دست میدهد که با شیوههایی غیر از روشهای آماری یا هرگونه کمی کردن، کسب شدهاند. شیوه مذکور ممکن است به تحقیق درباره زندگی افراد، شرح حالها، رفتارها و همچنین درباره کارکرد سازمانی جنبشهای اجتماعی یا روابط بینالملل معطوف باشند اما خود تجزیه و تحلیل به شکل کیفی باشد. در واقع تحقیق کیفی گنگ و مغشوش است؛ زیرا میتواند برای افراد گوناگون، معانی متفاوتی داشته باشد. برخی از محققان دادهها را از طریق مشاهده یا مصاحبه گردآوری میکنند. این فنون معمولاً باروشهای کیفی قریناند. بااین حال آنها بعداً دادهها را به گونهای کدگذاری میکنند که به آنان امکان تجزیه و تحلیل آماری را بدهند، آنها در اصل دادههای کیفی را کمی میکنند مطالعه موردی[5]: بررسی یکهنگارانه ازیک فرد، گروه یاجامعه خاص است. هدف اصلی این نوع مطالعه عبارت است از توصیف، اگرچه تلاش برای تبیین نیز در آن پذیرفتنی است(ببی، 1388: 585). به طور کلی، تحقیقات موردی زمانی برتری مییابند که پرسشهایی با ادوات استفهام، «چگونه» و «چرا» مطرح باشند و نیز پژوهشگر کنترلی بر رویدادها ندارد و آنگاه که پدیده مورد توجه متعلق به زمان معاصر و در بستر زندگی واقعی قرار داشته باشد(ک. ین، 1376: 1). اقدام پژوهی[6]: اقدام پژوهی یا همان پژوهش در عمل، استفاده از تجربیات، به کارگیری آنها درجهت تغییر و اصلاح امور است. تحقیقی که برای حل یک مشکل خاص در سازمان اجرا میشود و میخواهد با درگیر کردن افراد سازمان در مطالعه مشکلات خود در متن سازمان، به حل مشکل موجود کمک نماید (زارعی و دیگری، 1383: 11). مردمنگاری: غالباً بامطالعات انسانشناختی مرتبط است، معمولاً به مشاهدات طبیعتگرایانه وشناختهای کلنگرانه فرهنگها یا خرده فرهنگها اطلاق میشود(ببی، 1388: 585). تفسیرگرایی[7]: هدف تفسیرگرایی این است که بداند چگونه آزمودنی مورد مطالعه زندگی خود را درک میکند(همان: 582). نظریه مبنایی[8]: نوعی نظریهپردازی بر مبنای دادههای گردآوری شده از میدان تحقیق قلمداد میشود. این روش با فرضیه ساختارمندی آغازنمیشود وقصد آزمون نظریهای ندارد بلکه بعد ازجمعآوری اطلاعات در تحلیلهای خود از نظریه استفاده میکند. تفسیر و تحلیل عمیق دادهها نقش مهمی را در آن ایفا میکند و در صورت طی شدن تمامی مراحل میتوان به تبیین نظریهای منتهی شود(آریان، 1389: 88). هرمنوتیک (علم تاویل): هدف هرمنوتیک آنگونه که در علوم اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرد، شناخت فرایند شناخت است. درحالی که تفسیرگرا میخواهد این نکته را کشف کند که آزمودنی چگونه تجربه خود را از زندگی تفسیر میکند، محققی که از روش هرمنوتیک استفاده میکند بیشتر علاقهمند به فرایند اکتشافی تفسیرگرایانه است(ببی، 1388: 583). و روش گروههای متمرکز ازجمله روشهای کیفی میباشد که درپژوهش حاضر، مطمح نظر محققین است. این روش، از طریق ارائه تفسیرهای مختلف و متعدد از واقعیت و ایجاد الگوهای مورد توافق حاصل میشود. در روش یاد شده، دانش عینی نبوده و از تعامل بین پژوهشگر و موضوع پژوهش حاصل میشود. در مقاله حاضر، مشخصات گروههای متمرکز و کاربرد آن در مطالعات فمینیستی[9] مورد بحث قرار گرفته است. ارتباط میان فمینیسم و متدولوژی زمانی شروع میشود که فمینیسم خود را به عنون یک دانش معتبر معرفی کند. از دو دهه پیش بدینسو فمینیسم درعین حال که همچنان به عنوان یک جنبش پرتحرک اجتماعی محسوب میشود، آرام آرام به عرصه مطالعات دانشگاهی پا نهاده و بدینسان از پشتوانه تئوریک نیز برخوردار شده است. اکنون نهضت زنان توانسته است با استفاده از زمینههای متعدد علوم درحوزههای دانشگاهی، موضوع جدیدی تحت عنوان مطالعات زنان را به سطح آکادمیک منتقل کند (محسنی و دیگری، 1378: 75) و به همین دلیل است که روش تحقیق فمینیستی به میان میآید. باید گفت که هیچ روش تحقیقی به خودی خود فمینیستی یا ضد فمینیستی نیست؛ راههای انجام تحقیق در چهارچوب نظری آن که بستر تعبیر نتایج است تحقیق را فمینیستی یا ضد فمینیستی میکند با وجود این بسیاری از فمینیستها روشهای کمی گردآوری و تحلیل اطلاعات را مردود میدانند(آبوت و دیگری، 1380: 277). شولمیت رین هرز5 بحث میکند که بر اساس بررسیهای وی، روش زنان فمینیسم یک دیدگاه است نه یک روش. او معتقد است که تعدادی از موضوعات خصوصیات تحقیق زنان را بیان میکند که شامل یک موضعگیری مهم به سمت روششناسی ایجاد تغییر اجتماعی است و یک طرح برای ایجاد حضور مجدد تفاوت انسان و تلاش برای فهم روابط بین محقق و افرادی که مورد تحقیق قرار گرفتهاند، میباشند(استربرگ، 1384: 35). بدین ترتیب میتوان گفت روش گروههای متمرکز از جهات بسیاری میتواند در تحقیقات فمینیستی کاربرد داشته باشد چرا که هدف اصلی آن به دست آوردن گرایشات، احساسات، عقاید، تجارب و روابط درشرایطی است که استفاده ازمتدهای دیگر همانند مشاهده، مصاحبه فرد به فرد و یا پرسشنامه پیمایشی امکانپذیر نمیباشد. این گرایشات، احساسات و عقاید ممکن است تا حدی از گروه یا زمینه اجتماعی[10] آن مستقل باشد؛ و دادهها از طریق تعامل در گروه به دست میآید(گیبس، 1387). روش بحث گروهی به خاطرداشتن ویژگیهایی چون ناتورالیستی بودن، طبیعی بودن، توجه به زمینهی اجتماعی وحذف روابط قدرت استثماری محقق ازطریق مشارکت گروهی مورد علاقهی محققان فمنیستی بوده است(ویلکینسون[11]، 1999: 224). در تائید این مدعا، روس بر این عقیده است که امروزه محققان فمنیستی از روش بحث گروهی بیشتر استقبال میکنند، چرا که تحقیقات فمنیستی با روش بحث گروهی به زنان کمک میکنند تا از طریق اتحاد و خرد جمعی موقعیتشان را تغییر دهند در رابطه با فمنیسم، انواع گوناگون نظریات فمینیستی را میتوان به سه نظریه تفاوت، نابرابری و ستمگری طبقهبندی کرد. مضمون اصلی ادبیات مربوط به تفاوتهای جنسی در دوران معاصر این است که زندگی روحی درونی زنان با حیات روحی مردان تفاوت دارد. زنان ازجهت ارزشها ومنافع بنیادیشان، شیوه داوریهای ارزشی، ساخت انگیزههای دستاوردی، خلاقیت ادبی، تفننهای جنسی، احساس هویت و از نظر فراگردهای کلی آگاهی و ادراک خود درباره ساخت واقعیت اجتماعی، بینش و برداشتی متفاوت از مردان دارند. مضمون دوم این است که شکل کلی روابط زنان و تجربههای زندگیشان شکل متمایزی است. تبیین تفاوتهای میان زنان و مردان اساساً بر سه گونهاند: زیستشناختی، نهادی، اجتماعی- روانشناختی. در مورد نظریه نابرابری جنسی چهار مضمون شاخص این نظریات میباشند. نخست آنکه زنان و مردان نه تنها موقعیتهای متفاوتی در جامعه دارند بلکه در موقعیتهای نابرابری نیز قرار گرفتهاند. دوم آنکه این نابرابری از سازمان جامعه سرچشمه میگیرد. سومین مضمون این است که هرچند افراد انسانی ممکن است از نظر استعداد و ویژگیهایشان با یکدیگر تا اندازهای تفاوت داشته باشند، اما هیچگونه الگوی تفاوت طبیعی مهمی وجود ندارد که دو جنس را ازهم متمایز سازد. چهارم اینکه همه نظریههای نابرابری فرض را بر این میگیرند که هم مردان و هم زنان میتوانند در برابر ساختارها و موقعیتهای اجتماعی برابرانهتر، واکنشی آسان و طبیعی از خود نشان دهند. عمده نظریات فمینیستی که بر نابرابری جنسی تاکید دارند و در صدد تبیین آن میباشد، عبارتند از: فمینیسم لیبرالی و فمینیسم مارکسیستی. از دید نظریهپردازان ستمگری جنسی، موقعیت زنان اساساً همان موقعیتی است که در چهار چوب آن، زنان مورد سوء استفاده، تحت نظارت، انقیاد و ستم مردان قرار میگیرند. این الگو به عمیقترین و فراگیرترین اشکال در سازمان جامعه عجین شده و یک ساختار تسلط بنیادی تشکیل داده است که عمدتاً پدرسالار نامیده میشود. نظریات عمده ستمگری جنسی عبارتند از: فمینیسم روانکاوانه، فمینیسم رادیکالی، فمینیسم سوسیالیستی(ریتزر، 1386: 488- 469). با توجه به تعاریف فوق از انواع فمینیسم میتوان گفت روش گروههای متمرکز توسط فمینیستهای معتقد به تفاوتهای جنسی میتواند کاربرد داشته باشد و در مقاله حاضر مقصود از فمینیست، نظریات فمینیستی مبتنی بر تفاوتهای جنسی میباشد. با عنایت به موارد فوقالذکر سوالات مقالهی حاضر بر این محورها دور میزنند که اولاً روش گروههای متمرکز چه کاربردهایی در مطالعات فمنیستی دارد؟ ثانیاً، محدودیتهای این روش کدامند؟
روش گروههای متمرکز توضیح های روش گروههای متمرکز در تمام آثار اندیشمندانی چون (کالدر[13]، 1977، کوکس[14]، هایقن بوثمن[15]و بورتن[16]، 1976، فرن[17]، 1982، گولمن[18]، 1962، کروجر[19]، 1988، لهمان[20]، 1987، لایدژر[21]، 1986، مرتن[22]، 1956، مرگان، 1988، یوهاس[23]، 1986، زلر[24]، 1986) یافته شده است(یوهاس برس[25] و ویلککس[26]، 1991: 65). در واقع، این روش، یک نوع بحث گروهی است که به موضوع و مسئلهی ویژه تمرکز دارد و در آن، بحثها توسط مدیر جلسه، مدیریت میشود. همچنین روش یاد شده شامل 12- 8 مشارکت کننده است. لیدرمن (1989) فرضیههای پنجگانهی بنیادی را در رابطه با نتایج این روش ارائه داده که به شرح زیر است: 1. اعضا در این روش، منابع پر ارزش اطلاعات هستند. 2. قادرند تفکرات، احساسات و رفتارهایشان را توصیف نمایند. 3. همچنین، مدیر جلسه میتواند اطلاعات فراموش شده را یادآوری کند. 4. در این روش پویایی گروهها نقش اساسی در دسترسی به اطلاعات واقعی دارد. بااستفاده از روش گروههای متمرکز میتوان اطلاعات غنی را طی پویایی گروه، درارتباط با موضوعی خاص به دست آورد. این روش توسط برخی محققین، بحث یا مصاحبهی گروهی نیز نامیده شده است. البته برخی محققین، گروه متمرکز را یک روش تحقیق کیفی میدانند که از طریق آن، گروه کوچکی از شرکتکنندگان برای صحبت در مورد عنوان یا موضوعی خاص جهت تولید اطلاعات گرد هم میآیند. برخی محققین نیز، معتقدند که گروه متمرکز ابزاری اولیه برای طراحی یک پرسشنامه میباشد. استفاده از گروه متمرکز برای گردآوری اطلاعات، روش با ارزشی برای محققین کیفی میباشد. گروه متمرکز یک جلسهی نیمه ساختاری است که به وسیلهی رهبر گروه هدایت و درشرایطی غیررسمی به هدف گردآوری اطلاعات در مورد عنوانی خاص، برگزار میشود(خسروی و دیگری، 1389: 20). در این راستا، هوقیز و دومنت بر این باورند که گروههای متمرکز به طور خاص در انعکاس واقعیتهای اجتماعی یک گروه فرهنگی، از طریق، دسترسی مستقیم به زبان و مفاهیم همراه مشاهدهی ساختاری تجربیات، سودمند است. همچنین، مورگان (1996)، مطرح میکند که گروههای متمرکز به مثابهی مشاهدهی مشارکتی قوی است که توانایی مشاهدهی پدیدهها در زمینه و بافت آن را دارد و کارآمدتر از مصاحبهی فردی عمیق عمل میکند(مک لافری[27]، 2004: 189). مورگان[28] گروههای متمرکز را شکلی از مصاحبه گروهی[29] معرفی میکند که تاکید اصلی درگروهها متمرکز بر تعاملات پاسخدهندگان است در حالی که در مصاحبه گروهی تاکید اصلی بر پرسش و پاسخهاست(هس و دیگری، 2004: 337). تعدادی از نویسندگان تفاوتهای بین روشهای گروههای متمرکز و گروههای مصاحبهگر قائل شدهاند که این سه تفاوت به شرح زیر میباشد: 1. گروههای تمرکزگرا عموماً بر موضوعاتی که مطالعه و تفحص عمیق را میطلبد تاکید دارند. در حالی که مصاحبههای گروهی دارای مدت معینی هستند. 2. مصاحبه گروهی از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفهتر است چرا که مصاحبهگر میتواند در یک زمان با چند نفر مصاحبه کنند به جای اینکه با یک نفر به مصاحبه بپردازند. 3. محققان گروه تمرکز به روشهایی علاقهمندند که افراد به صورت گروهی با هم بحث کنند نه به صورت فردی. افراد در گروه نظرات دیگران را نیز میشنوند و با آنها در تعامل هستند. به هر حال تفاوت بین گروههای متمرکز و مصاحبه گروهی بدین جا ختم نمیشود و معمولاً این دو واژه به جای هم به کار برده میشوند(مورگان، 2009: 131). به نظر گروگر[30] نیز گروههای متمرکز روشی برای تبادل افکار و مذاکرات است که طبق یک برنامهریزی دقیق طراحی میشود تا ادراکات و بینش مصاحبهشوندگان را در یک محیطی به دور از تهدید و فشار بسنجد(زارع، 1390). کاربردهای این روش گروههای متمرکز نشان دهنده کیفیت این روش میباشد مورگان کاربردهای این روش را بهشرح زیر بیان میکند: 1. هدف اصلی از مصاحبه متمرکز این است که با افرادی که تجربه خاصی در مورد یک موضوع دارند دریک محیط نسبتاً سازماندهی نشده در مورد تجربیاتشان مصاحبه شود. در سال 1956 این بحث به وسیله مرتن[31] ارائه شده است. یکی از بهترین و مشهورترین مقالهها در این زمینه با محتوای علوم اجتماعی، در سال 1985 توسط مورگان و اسپانیش[32] با عنوان مطالعه آگاهی و دانش مردم در مورد مسائل بهداشت و سلامت ارائه شد. جالبترین بخش این روش مربوط به سوالهایی میشد که دانش مردم را درباره حملات قلبی و علت بروز آنها مورد بررسی قرار میداد. بنابراین، بیشتر تاکیدها بر روی چگونگی مشارکت گروههای متمرکز و علت بروز حملات قلبی بود که مورد بررسی قرار گرفت و سالیان متمادی این بحث مورد بررسی قرار گرفته است(هس و دیگری، 2004: 337). گروههای متمرکز برخلاف گروههای دلفی، معمولاً ازکارشناسان آموزشدیده تشکیل نمیشود، گروههای متمرکز بیشتر برای گردآوری اطلاعات از افراد غیرمتخصص طراحی میشود(زارع، 1390). بیشتر تاکیدها در این حوزهها بر روی شناخت مردم میباشد. به عنوان مثال، بررسی اینکه مخاطبان چطور به برنامههای تلویزیون، رادیو، فیلمها، روزنامهها و مقالهها واکنش نشان میدهند. مطالعه مورلی[33] در سال 1970 درمورد یک برنامه خبر بریتانیایی ازمشهورترین مطالعات در این زمینه میباشد. این تحقیقات برای افزایش توجه و پذیرش مخاطبان مورد استفاده قرار میگیرد و تفاسیر مخاطبان در مورد متنهای رسانهای و فرهنگی مورد مطالعه قرار میدهند(همان: 338). 2. این روش به محققان این اجازه را میدهد که دانش خود را روش کارشان بسط و توسعه دهند. در یک مصاحبه عادی مصاحبه شونده اغلب نظر افراد را میپرسد اما گروههای متمرکز این فرصت را در اختیار افراد شرکتکننده میدهد که نظرات دیگر شرکتکنندگان را نیز بشنوند. این میتواند مورد پسندتر از سوالها و پاسخهای قابل پیشبینی باشد که به صورت یک مصاحبه عادی انجام میشود. گروههای متمرکز میتواند در استنباط نظریات مختلف در مورد مسائل ویژه خیلی مفید و موثر باشد. همچنین، این روش برای دستیابی به ادراکات شرکتکنندکان در مورد موضوعی خاص در شرایط مجاز و غیر تهدید کننده طراحی می شود(خسروی و دیگری، 1389: 21). 3. از گروههای متمرکز میتوان جهت به دست آوردن اطلاعات لازم برای تهیه پرسشنامه در یک تحقیق توصیفی استفاده کرد(عزمی، 1387: 71). شرکتکنندگان گروههای متمرکز قادر هستند مسائل مهم دیگری که در ارتباط با موضوع هستند پیشبینی کنند. این هدف، هدف مصاحبههای فردی[34] نیز میباشند ولی چون مدیر در گروههای متمرکز از کنترل زیاد چشم پوشی میکند بهتر میتوان به این هدف دست یافت(هس ودیگری، 2004: 338). 4. در مصاحبه فردی، مصاحبه شوندگان به ندرت مورد بحث قرار میگیرند؛ حال آن که در گروههای متمرکز افراد معمولاً با دیگر افراد گروه به بحث وگفتگو میپردازند وعقیده و نظر دیگران را نیز میشنوند و ممکن است در نظرات خود تجدید نظر کنند و یا بر آنها اصرار ورزند و این به واقعیت نزدیکتر است. بحث در گروههای متمرکز به محقق این امکان را میدهد تا مشاهده کند چگونه مردم اظهار نظر کرده، از نظر خود دفاع میکنند و شاید دیدگاههای خود را در کنش متقابل تغییر میدهند(لیندسی به نقل از عزمی، 1387: 71). 5. گروههای متمرکز فرصت مطالعه بیشتری در مورد احساسات اشخاص، پدیدهها و ساختارهای حوزه معنایی در اختیار محققان قرار میدهند. این یک عقیده کلی است که موقعیتها درتعامل و فرآیند تعاملی شکل میگیرد. برای افرادی که گوشهگیر و منزوی هستند پدیدههای اجتماعی در طول تبادل و بحث با سایر افراد اتفاق میافتد. بنابراین، گروههای متمرکز بر ساختارهای زندگی نیز تاثیر گذار خواهد بود(هس و دیگری، 2004: 338).
اجراء گروههای متمرکز حال که تاحدی با گروههای متمرکز آشنا شدیم در اینجا به تعدادی از جنبههای اجراء و اداره تحقیق گروههای متمرکز اشاره و بحث خواهیم کرد: ضبط کردن صدا و نسخه برداری[35]: همانند سایر روشهای کیفی جلسات مصاحبه در روش گروههای متمرکز نیز باید ضبط شود. یک تحقیق خوب زمانی است که این مرحله به خوبی صورت گیرد. مورگان دلایلی که باعث میشود از جلسات نسخهبرداری شود را به شرح زیر بیان میکند: 1. یکی از دلایل اصلی ضبط کردن صداها که در یادداشتبرداری تاحدی مشکل ساز است، این است که برای محققان گروههای متمرکز تنها اینکه افراد چه چیزی میگویند مهم نیست بلکه اینکه چه کسی، چه چیزی میگوید نیز مهم است. در حالی که این امکان در یادداشتبرداری نیست چون باید از افراد بخواهیم تا مکث کنند و ما بنویسیم و یا قسمتی از بحث را ننویسیم که این خود نیز امکان ندارد (همان: 339). 2. محققان میخواهند بدانند نظرات در گروه توسط چه کسانی ابراز میشود. آیا افراد خاصی نظرات را هدایت میکنند یا بحثها را معین میکنند. نظرات در گروه را یک نفر یا دو نفر اداره میکنند یا بیشتر افراد گروه؟ 3. از آنجایی که معانی در طی جلسات مختلف ساخته میشود یادداشتبرداری مشکل است ما باید جلسات را ضبط کنیم تا همه گفتهها را داشته باشیم وگرنه بخشهایی از بحث را نخواهیم داشت(همان). 4. همانند دیگر روشهای تحقیق کیفی محققان نه تنها به چیزی که افراد میگویند بلکه به نحوه گفتن نظرات افراد نیز علاقهمند هستند. در ضبط کردن صداها میتوان تفاوتهای زبانی را نیز در نظر داشت در حالی که در یادداشتبرداری ممکن است این تفاوتها از بین برود. اگر شما از روش قدیمی برای ضبط صداها استفاده کنید خستگیآور خواهد بود چرا که نحوه گفتن و افرادی که حرف میزنند مشخص نخواهد بود. به این دلیل، بهتر است برای هر فرد یک میکروفن آماده کنید. برخی نیز استفاده از ضبط ویدیویی را پیشنهاد نمودهاند که البته حریم خصوصی افراد ممکن است بهخطر بیافتد(خسروی و دیگری، 1389: 26). تعداد شرکتکنندگان در گروههای متمرکز بستگی به موضوع و خصوصیات پدیدهی مورد بررسی دارد و با عنایت به اینکه، روش یاد شده جزء روش کیفی است و غالباً نمونهگیری نظری مطرح است. بنابراین، منطقی است که گردآوری دادهها و نمونهگیری و تعداد اعضای شرکتکننده تا اشباع دادهها ادامه یابد و اندازهی گروهها باید مناسب باشد. درمورد اندازهی گروهها نظرات مختلفی ارائه شده است. که در قالب جدول شمارهی (1) قابل مشاهده است. جدول زیر، مربوط به چندین مطالعه با روش گروههای متمرکز میباشد، با توجه به این جدول تعداد گروهها بین 9 الی 52 متغیر است. به نظر مورگان تعداد گروهها بین 15-12 مناسب به نظر میرسد. جدول شماره (1): ترکیب گروهها در تحقیقات گروههای متمرکز
منبع: (هس و دیگری، 2004: 340). زمان و منابع از عوامل مهم در تعیین تعداد گروههاست. کلدر[36] در سال 1977 پیشنهاد میکند مدیران باید در مورد نکاتی که افراد را قادر میسازد به نتیجه برسند، تحقیق کنند، بنابراین، درگروهها این آمادگی وجود خواهد داشت. برای مثال، در مطالعه مخاطبان برنامههای بحث و گفتگو، لیوینق استون[37] و لانت[38] از این معیارها استفاده کردند: تعداد گروههای متمرکز با تکرار تا زمانی که الگو و عمومیتی خاص و موادی تا حدی جدید به وجود آید، مشخص شد. همچنین از جمله عواملی که بر تعداد گروهها تاثیر میگذارد عواملی مانند: سن، جنس و طبقه میباشد که متاثر از نظریات است و محققان آنها را متاثر از نظریات مورد بررسی قرار میدهند( هس و دیگری، 2004: 340). نکته مهم دیگر، این است که تعداد زیاد گروهها موجب دشواری تجزیه و تحلیل خواهد شد. برای مثال لیسنقر[39] بیان میکند درطی 14 جلسه 1400 صفحه نخسهبرداری شده است که به نظرمیرسد بیش از حد طبیعی است. همان طوری که اشاره شد، مسلماً انتخاب گروهها و اعضای آن اتفاقی نیست، تعداد شرکتکنندگان بستگی به موضوع و خصوصیات پدیده مورد بررسی دارد(خسروی ودیگری، 1389: 24). درسال 1998 مورگان پیشنهاد میکندکه اعضای گروه عموماً باید 10-6 نفر باشد. همچنین وی پیشنهاد میکند گروهها کوچکتر فرصت بیشتری را برای صحبت کردن بر روی موضوع فراهم میکند، خصوصاً هنگامی که شرکتکنندگان علاقه بسیاری به شرکت در بحث دارند. وی همچنین پیشنهاد میکند که هنگامی که موضوع تحقیق پیچیده است گروهها کوچکتر باشد تا بهتر بتوان به هدف اصلی دست یافت. هنگامی که گروه بزرگتر باشد شرکتکنندگان در آن ضعیف خواهند بود و محققان اطلاعات بیشمار و مختصری به دست خواهند آورد. افراد در گروههای بزرگتر کمتر با موضوع درگیر میشوند. در گروههای بزرگتر بیشتر سکوت و خاموشی مطرح است(هس و دیگری، 2004: 341). بسیاری از محققین معتقدند حفظ اندازه مناسب گروه با توجه به احتمال ریزش 20 درصدی شرکتکنندگان مشکل است و برای کاهش احتمال برهم خوردن جلسات گروه به علت ریزش نمونهها بهتر است تعداد بیشتری از افراد دعوت شوند(خسروی و دیگری، 1389: 24). سطح دخالت مدیریت[40]: سطح دخالت مدیر بستگی به هدف تحقیق دارد. مدیر نباید اجازه دهد بحث از کنترل خارج شود. در عین حال نباید جلسات بیروح باشد. تحقیق نباید سازماندهی شده باشد به همین خاطر محققان بیشتر با استفاده از سوالات کوتاه و کلی جلسات گروه متمرکز را کنترل میکنند(هس و دیگری، 2004: 342). در بین مراحل مختلف گروههای متمرکز شاید از همه مهمتر شروع جلسه است؛ در آغاز باید مدیر جلسه افراد را تحریک به صحبت کردن کند به عبارتی ایجاد زمینه اشتیاق دربین افراد پاسخگو از اهمیت زیادی برخوردار است. میتوان در این راستا از عکسهای مختلفی که برای افراد جالب باشد و به موضوع مورد نظر محقق نزدیک است استفاده نمود(عزمی، 1387: 72). یک مدیر موفق شرکتکنندگان را به تعامل با یکدیگر، بیان عقاید و آشکارسازی ساختار ذهنی تشویق مینماید. مدیر جلسه باید مراقب باشد تا همه افراد در جلسه شرکت کنند؛ وی باید از تفکر گروهی جلوگیری نماید، فرآیندی که زمانی اتفاق میافتد که اعضای قویتر گروه، کنترل گروه را به دست گیرند و بر سایر اعضا تاثیر میگذارند. عموماً یک رهبر گروه توانا میتواند بر تمایل به تفکر گروهی غلبه نماید. گاهی نیز اختلاف نظر آنچنان بالا میگیرد که گروه را از مسیر صحیح خود خارج میسازد، یک مدیر ماهر باید بداند چگونه این وضعیت را اصلاح کند(خسروی و دیگری، 1389: 21). توصیه شده است که در هر جلسه گروه متمرکز حداقل دو محقق با تجربه حضور داشته باشند. مصاحبهگری که مسئول برگزاری گفتگو بر اساس پارامترهای از قبل تعیین شده میباشد و رهبری بحث را برعهده دارد. این فرد نیاز به مهارت بالایی جهت تسهیل فرآیند گروه، گوش کردن و ژرفکاوی[41] و تشویق شرکتکنندگان[42] به تعامل و توصیف درکشان از عنوان مورد بحث و پویایی گروه دارد. علاوه بر این فرد باید از نظر گروه قابل پذیرش و مورد احترام باشد، البته در مورد استفاده از مصاحبهگری که عضو همان جامعه میباشد، باید دقت صورت گیرد؛ زیرا ممکن است موجب محرمانه ماندن اطلاعات گردد. فرد دوم نقش یادداشتبرداری[43] و نوشتن یادداشتهای جلسه را بر عهده دارد. این فرد باید یادداشتها را به درستی با ذکر نام یا شماره فردی که صحبت میکند و با در نظر گرفتن ارتباطات غیرکلامی نظیر حالات صورت و حرکات دست؛ انجام دهد اگرچه ضبط صدای گروه و پیادهسازی کلمه به کلمه امکان دسترسی به امکانات را فراهم میکند اما نقش این فرد در ثبت ارتباطات و تعاملات غیر تعاملی شرکتکنندگان بسیار مهم است. لازم به ذکر است این فرد باید یک مشاهدهکننده مشارکتی باشد تا به افراد اجازه دهد به عمق آنچه که در گروه به دنبال آن هستند، دست یابند حتی محل نشسن این فرد نیز باید جدا باشد(همان). درروش گروههای متمرکز هرکسی که موضوع بحث بااو مرتبط است میتواند به عنوان یک شرکتکننده، مناسب محسوب شود. برخی اوقات موضوعات خاصی نیازی به شرکتکنندگان خاصی ندارد و هرکسی میتواند با ثبت نام در جلسات شرکت کند؛ ولی این یک موقعیت غیرعادی است که محدودیتی نباشد وطبیعی است که یکسری محدودیتهایی داشته باشند. برای مثال برای بررسی دانش مردم درباره حملات قلبی مورگان و اسپانیش افرادی در ردههاس سنی 50-35 ساله را به کار گرفتند و افرادی که تجربه حمله قلبی را داشتند را کنار گذاشتند و همچنین، کسانی که موضوع بحث برایشان سخت بود نیز کنار گذاشته شدند(هس و دیگری، 2004: 343). همانطور که قبلاً ذکرکردیم، طبقات گسترده مردم باید در قالب گروهها از هم جدا شوند. ملاکهای این جداسازی و گروهبندی معمولاً سن، جنسیت، تحصیلات، شغل و همچنین داشتن یا نداشتن تجربیات خاص است. بنابراین، شرکتکنندگان میتوانند به صورت تصادفی انتخاب شوند و یا از طریق نوعی از روشها انتخاب شوند. هدف این است که نوعی سیستم و سازماندهی ایجاد کنیم؛ برای مثال در بررسی برنامه خبری Nationwide، مورلی پی برد که گروهی از مدیرانی که برنامه را تفسیر میکنند هدف سازندگان این برنامه را نشان میدهد ولی هنگامی که حزب کارگران این برنامه را تفسیر میکنند با هدف آنها مغایر بود. این نتیجهگیری هنگامی حاصل میشود که بر شرکتکنندگان به صورت گروههای سازماندهی شده متمرکز شویم. مشابه این در بررسی پاسخ (واکنش) زنان در مشاهده خشونت، اسلشن[44] شبیه این نتیجهگیری کردهاند. آنها چهارده گروه خود را در قالب چهار آیتم نشان دادهاند. موضوعی که در اینجا پیش میآید این است که انتخاب افرادی که همدیگر را نمیشناسند بهتر است یا انتخاب از گروههای طبیعی[45]؟ مورگان(1998) معتقد است که استفاده ازگروههای ازپیش تشکیل شده دارای مزایایی میباشد، دوستان و همکاران راحتتر ارتباط برقرار میکنند، تعامل گروه بهتر برقرار میشود، شرکتکنندگان زمان کمتری را صرف توصیف خود مینماید در نتیجه وقت بیشتری برای بحث درمورد عنوان مورد نظر وجود خواهد داشت(خسروی و دیگری، 1389: 23). با این حال، مورگان به معایب استفاده از این نوع گروهها نیز اشاره دارد یکی از مشکلات استفاده از گروههای طبیعی (دوستان، همکاران و ...) را نمایشی بودن عملکردشان به خاطر این که افراد همدیگر را میشناسند، میباشد(هس و دیگری، 2004: 344). اعضا گروه ممکن است از برخی ابعاد همگون و از برخی ابعاد دیگر ناهمگون باشند. این تصمیم بستگی زیادی به هدف تحقیق نیز دارد. وجود برخی جنبههای تنوع در گروه، بحث را تقویت میکند. اما یک گروه بسیار ناهمگون میتواند برای اعضا تهدید کننده باشد و مانع از ارائه اطلاعات گردد. زمانی که کسب اطلاعات از گروههای مختلف مورد نظر است؛ توصیه میشود که گروههای جداگانه از افراد نسبتاً همگون تشکیل گردند(خسروی و دیگری، 1389: 23). پرسیدن سوالات: همانند دیگر روشهای تحقیق کیفی مصاحبه باید تاحدی غیرسازماندهی شده[46] باشد. تعدادی از محققان ترجیح میدهند که تنها از یک یا دو سوال کلی برای گرفتن نتیجه بهتر استفاده کنند. برای مثال در بررسی دانش مردم در مورد حملات قلبی، مورگان و اسپانیش از شرکتکنندگان خواستند فقط در مورد دو موضوع بحث کنند. موضوع اول در مورد این بود که چه کسی دچار حمله قلبی میشود و چرا؟ شرکتکنندگان در مورد کسانی که میشناختند و از حمله قلبی آنها آگاه بودند صحبت کردند و موضوع دوم درباره دلایل وعواملی که مانع حملات قلبی میشود بحث کردند. به هرحال تعدادی ازمحققان ترجیح میدهند که جلسات زیاد سازماندهی نشوند. مثال دیگر درمورد فیلمThe Accused که عکسالعمل مخاطبان در رابطه با این فیلم ازطریق سوالات مطرح شده جمعآوری شدکه این سوالات در 5 محور اصلی بود. 1. ابتدا فرصتی در اختیار شرکتکنندگان گذاشته میشود تا در مورد هدف فیلم، احساس رضایت از فیلم و در مورد واقعیت داستان فیلم بحث کنند. 2. سوالاتی در مورد بازیگران و واکنشهای آنها مطرح میشود. 3. شرکتکنندگان درباره عکسالعملشان نسبت به صحنهها صحبت کنند. 4. شرکتکنندگان عکسالعملشان را نسبت به نتیجه فیلم بیان کنند. 5. در آخر شرکتکنندگان در مورد ارزشهای فیلم بحث میکنند. دراین تحقیق سوالاتویژهای مطرح شدهاند، سوالاتکلی بودند وبرای نشان دادن تفاوتهای عکسالعملی در بین گروههای شرکتکننده برای هرکدام از 4 برنامه نمایش داده شده، طراحی شدهاند. به هر حال، برای مدیران فرصتی ایجاد میکند تا نسبت به نکات و نظرات ساخته شده در جلسات واکنش نشان دهند. در این تحقیق سوالهای اولیه برای نشان دادن عکسالعمل اولیه به صورت «باز پاسخ[47]» طراحی شده است. که این روش، روش عمومی سوال پرسیدن در گروههای متمرکز میباشد؛ که به محقق اجازه میدهد سوالات تحقیق و ازطرف دیگر جهات تحقیق را کنترل کنند و همچنین امکان مقایسه جلسات را فراهم میکند و نیزبه شرکتکنندگان اجازه میدهد که موضوعات را ویژه و با نظر خودشان ببینند(هس و دیگری، 2004: 343). سبک و روش سوالات به عوامل مختلفی بستگی دارد؛ مانند طبیعی بودن موضوع تحقیق (برای مثال محققان قبلاً در مورد آن به دانشهایی دست یافته بودند که در این صورت سازماندهی زیادی نیاز نیست) و همچنین سطح علاقهمندی یا دانش شرکتکنندگان تحقیق (برای مثال علاقه پایین شرکتکنندگان به شرکت در تحقیق که در این صورت تحقیق نیازمند عملکرد سازمان یافته است)، که در هر یک از استراتژی متفاوتی برای پرسیدن سوال مورد استفاده قرار میگیرد. محققان گروههای متمرکز باید به طور عادی زمینه را برای حداقل بحثهایی که از هدایت مصاحبهگر خارج شده است را آماده کند، از آن جایی که شناخت و آگاهی جدیدی به وجود میآورد(همان: 346). تعداد جلسات لازم برای هر گروه: خصوصیات پدیده مورد بررسی تا حدی بر تعداد جلسات نیز تاثیر میگذارد بیشتر نویسندگان حداقل برگزاری 3 تا 4 جلسه برای هر گروه را توصیه نمودهاند. تعداد جلسات به طور کلی بستگی به اشباع اطلاعات دارد. البته زمان، هزینه و در دسترس بودن شرکتکنندگان میتواند تعداد جلسات را محدود نماید(خسروی و دیگری، 1389: 24). روش نشستن در گروههای متمرکز نیز مهم است باید همه افراد به نحوی نشسته باشند که بتوانند همدیگر را ببینند. در عین حال مدیر جلسه نیز باید بر همه اشراف داشته باشد، یک حالت دایرهای یا نیم دایرهای به شکلی که خیلی از هم دور نباشند(عزمی، 1387: 72). با توجه به آنچه گفته شد به تعریف مورگان از گروههای متمرکز که بر ارتباط متقابل و تعامل در گروه تاکید دارد، میرسیم؛ تعاملات اجتماعی و تاثیرات آن جلسات گروه متمرکز را از مصاحبه فردی متفاوت میکند، با این حال کیزینقر[48] (1994) مشاهده کرد فقط تعداد کمی از تحقیقات گروههای متمرکز منتشر شده است که به الگوی ارتباطات گروهی[49] در طرح تحقیق اشاره دارند. ویلکسون بیش از 200 مطالعه اصلی در باب گروههای متمرکز را که بین سالهای 1946 و 1996 منتشر شده بودند را بررسی کرد. او نتیجه گرفت که دادههای گروه متمرکز معمولاً یک به یک از دادههای مصاحبه ارائه میشود و به ندرت تعامل بین شرکتکنندگان و گروه در گزارشات توجه میشود چه رسد به تجزیه و تحلیل(هس و دیگری، 2004: 346). کیزینقر نشان میدهد که بحثها درگروههای متمرکز میتواند آشکار ومعلوم باشند. نامبرده، پیشنهاد میکند که مدیرمیتواند نقش مهمی در آشکار کردن اختلاف نظرها داشته باشد. همچنین اختلاف نظرها میتواند فرصتی برای شرکتکنندگان باشد تا نظرات خود را اصلاح کنند و یا در مورد دلایل نظری که دارند بیشتر فکر کنند. وی بحث میکند، توجه به الگوی تعاملات گروه متمرکز به محقق اجازه میدهد تا معین کند چگونه شرکتکنندگان گروه، مسائل را با این نظرکه درمقابل اصطلاحات آنها است؛ میبینند. نکاتی ازسوالات و توافق وعدم توافق بین شرکتکنندگان کمک میکند تا نظرات خود را درمورد موضوع بوجود آورند. حل اختلاف نظرات همچنین به ابراز نظر شرکتکنندگان درمورد موضوع و دفاع از نظرات خود دفاع خواهد کرد(همان).
کاربرد گروههای متمرکز از سوی فمینیستها جامعهشناسی فمینیستی دانشی است برای زنان و نه فقط یا لزوماً درباره زنان، دانشی که با استیلای مردان که نابرابری زنان را در اجتماع نهادینه میسازد به اعتراض و رویارویی بر میخیزد. وجه مشخصه فمینیسم این است که فرودست بودن زنان را قابل چون و چرا و مخالفت میداند. این مخالفت مستلزم بررسی انتقادی موقعیت کنونی و گذشته زنان و در چالش با ایدئولوژیهای مردسالارانه ای است که فرودستی زنان را طبیعی وهمگانی، وبنابراین، اجتنابناپذیر جلوه میدهند. نگاه به جهان از چشمانداز زنان که تاکنون از ورود به عرصهی تولید دانش محروم بودهاند، ضروری است. این دیدگاه شناخت درستتری از جهان عرضه خواهد کرد چون در پی توضیح چیزی برمیآید که دانشی مردسالار از تشخیص وجود آن عاجز است(آبوت و دیگری، 1380: 31). نظریه نوعی جهانبینی است که امکان تبیین جهان را برای ما فراهم میسازد و به ما رهنمود میدهد که چه چیزهایی را مهم و مربوط به موضوع بدانیم و رویدادها را چگونه تعبیر و تفسیر کنیم، با این حال گردآوری شواهد یعنی انجام تحقیق نیز برای درک جهان ضروری است. هاردینگ[50] (1987) به جای تلاش برای ایجاد روش فمینیستی در علوم اجتماعی استدلال کرده است که بهترین تحلیلهای فمینیستی دارای سه ویژگی هستند: اول اینکه، برای مقابله با این واقعیت که علم اجتماعی به طور سنتی به پرسشهایی پرداخته است که در تجارب اجتماعی مربوط به مردان مسئله ساز بودهاند، محققان فمینیست معتقدند که پژوهشهای آنها باید بر مبنای تجارب زنان به عنوان منبعی برای مسائل، فرضیهها و شواهد پژوهش باشد. دوم، همانگونه که پژوهش اجتماعی به مردان پرداخته است، تحقیقات فمینیستی باید برای زنان طراحی شوند که به آنچه آنها با تجارب خود آن را مساله ساز میدانند، بپردازند. سوم، با آگاهی از این موضوع که پیش زمینه فرهنگی محقق بخشی از شواهدی است که بر نتایج پژوهش تاثیر دارد، محقق باید خود را مانند موضوع پژوهش در همان چهارچوب انتقادی قرار دهد. این ویژگی پژوهش خوب فمینیستی، از این موضع عینیتگرا که تلاش میکند محقق به عنوان تاثیر نامرئی و مستقل قدرت به نظر رسد، اجتناب مینماید. در واقع امکان گنجاندن این عنصر ذهنی درتحلیل، عینیت پژوهش را افزایش میدهد و عینیتگرایی را که نوع شواهد را از همگان مخفی میکند کاهش میدهد (هاردینگ به نقل از بلیکی، 1389: 215). به عبارت سادهتر میتوان گفت فمینیستها این را که پژوهش فمینیستی میتواند عینی باشد؛ یعنی پژوهشگر از نظر عاطفی درگیر نشود را مردود میداند؛ زیرا پژوهشگر بخشی از موضوع پژوهش به شمار میآید(آبوت و دیگری، 1380: 280). با توجه به این ویژگیها میتوانگفت روش گروههایمتمرکز روشی مناسب برای تحقیقات فمینیستی میباشد. فمینیستها اغلب معتقدند که در تحقیقات جامعهشناختی باید از روشهای کیفی بهره گرفت تا زنان و مردان مورد پژوهش امکان «شنیده شدن» را بیابند و امکان نگرش و درک معنا از جایگاه افراد در مورد پژوهش فراهم شود. استفاده از گروههای متمرکز توسط محققان فمینیست در سالهای اخیر از رشد قابل توجهی برخوردار بود. ویلکسون[51] (1999-1998) بحثهایی را در این مورد ارائه داد و این بحثهای ارائه شده مهم و قابل توجه هستند. سه بعد از این روش که با اصول اخلاقی و سیاستهای فمینیستها سازگار میباشد، عبارتند از: 1. تحقیقات گروههای متمرکز کمتر از سایر روشها غیرطبیعیاند. به این خاطر که بر روی تعامل گروهی تاکیدمیشود، که بخشی از زندگی اجتماعی است. طبیعی بودن باعث میشود آسیبی به اطلاعات نرسد. بسیاری از محققان گروههای متمرکز گرایش دارند شرکتکنندگان را از گروههای طبیعی انتخاب کنند از آنجایی که مردم میتوانند درموقعیتهایی که تاحدی طبیعیاند بهتر بحث کنند سطح غیرطبیعی بودن روش را پایین میآورد(هس و دیگری، 2004: 348)، قصد فمینیستها ایجاد راهبردهایی برای پژوهش است زنان در آنها حضور داشته باشند و با پژوهش شونده همچون اشیاء مورد استفاده پژوهشگر برخورد نشود(آبوت و دیگری، 1380: 279). با این وجود همه نویسندگان طبیعی بودن گروههای متمرکز را خیلی زیاد قبول ندارند. حتی زمانیکه از گروههای طبیعی استفاده میشود، جمع کردن افراد برای بحث در مورد یک موضوع خاص (به عنوان مثال یک برنامه تلویزیونی) مسلماً طبیعی نخواهد بود؛ به این خاطر که زمینه اجتماعی تا حدی ساختگی خواهد بود. بدون تردید تکمیل پرسشنامه یا مورد مصاحبه طبیعی به نظر برسد به خاطر اینکه این عوامل نسبتاً عادی هستند، درحالی که مورد سوال واقع شدن در گروه مسئلهای غیرضروری است(هس و دیگری، 2004: 348). 2. وجه اصلی در روش فمینیستی استفاده از تجارب زنان در زمینه محلی به عنوان شاخص برای آزمون فرضیات است(هاردینگ به نقل از چچ و ساکورای، 2011: 5). محققان فمینیست اولویت را به روشهایی که از زمینه اجتماعی استفاده میکنند میدهند، مطالعه موفق افراد همراه با زمینه اجتماعی آنهاست. بیشترروشها فرد را موجودی جدا از زمینه اجتماعی میبینندکه این روش مورد علاقه محققان فمینیست، که عقیده دارند که خود در ارتباط متفابل با اجتماع ساخته میشود، نمیباشد. چون فرد در گروههای متمرکز بخش مهمی است وزمینه اجتماعی دراین روش تاثیرگذار است، فمینیستها به استفاده از این روش گرایش دارند(هس و دیگری، 2004: 348). 3. منطق موضع فمینیستی درباره پژوهش ایجاب میکندکه کار به صورتی مشترک و غیرفردی انجام شود. یعنی پژوهشگر به زنان مورد بررسی کمک کند که خود درباره خود تحقیق کنند و پژوهشگر و پژوهش شونده با هم درباره موضوع تحقیق، شیوه اجراء آن و نحوهی به کارگیری یافتهها تصمیم بگیرند (آبوت و دیگری، 1380: 279). محققان فمینیست به روشهای تحقیقی که بهرهگیرانهاند و بین محققان زن و پاسخدهندگان زن رابطه قدرت ایجاد میکنند، بدگماناند. مشاهدات ویلکسون خطر چنین اتفاقی را تا حد زیادی کاهش داد، چرا که شرکتکنندگان گروههای متمرکز میتوانند از طرف مدیریت در جلسات هدایت شوند و حتی آنها میتوانند اهداف جلسات را به شیوهای که مورد علاقه مدیریت است واژگون کنند. که در نتیجه نکته نظرات شرکتکنندگان بهتر از مصاحبه سنتی آشکار خواهد شد(هس و دیگری، 2004: 348). ویلکسون معتقد نیست که روش گروههای متمرکز یا هر روش دیگری میتواند به عنوان روشی ذاتاً فمینیستی دانست؛ او بحث میکند که به خاطر این سه ویژگی و کاربرد آن برای نگرانیهای فمینیستها، روش گروههای متمرکز به عنوان ابزار تحقیق فمینیستها میتواند باشد. انواع بحثهایی که درباره تناسب بین روش گروههایمتمرکز و تحقیقات فمینیستها انجام شده است پیشنهاد میکندکه این روش میتواند نقش برجستهای در به گوش رساندن صدای گروههای زنان به حاشیه کشاننده شده داشته باشند. مادریز[52] بحث میکند که برای یک گروه، مانند زنان رنگین پوست متعلق به طبقه اقتصادی- اجتماعی پایین، گروههای متمرکز فرصت نسبتا برابری را ایجاد میکند که از طریق تجربه و آگاهی به ضعفهای خود پیببرند و خود را تقویت کنند(همان).
محدودیتهای گروههای متمرکز نقاط قوت روش گروههای متمرکز پررنگتر از نقاط ضعف آن میباشد با این حال هر روش تحقیقی محدودیتهایی دارد که برای افزایش اعتبار تحقیق باید به آنها توجه کرد از جمله محدودیتهای روش گروههای متمرکز عبارتند از: 1. محدودیتهای این روش بیشتر مربوط به اندازه و هدایت گروه میباشد. مصاحبهگر باید توانایی برگزاری و هدایت گروه را داشته باشد(خسروی و دیگری، 1389: 26). محققان نسبت به مصاحبه فردی کنترل کمتری را بر روند تحقیق خواهند داشت. همانطورکه دیدیم همه نوشتههای گروههایمتمرکز این را عنوان یک عیب نمیبینند وبدون تردید محققان فمینیست معمولاً این را به عنوان یک مزیت میدانند. هرچند افزایش کنترل سوالات مورد توجه محققان است که آنها در گروههای متمرکز تا چه حدی میتوانند به برعهده گرفتن جریانات مذاکرات اجازه دهند. در اینجا تعادل ضعیف آشکاری در اندازه دخالت مدیران که تا چه حد باشد و متن چگونه تنظیم شود و سوالات باید تاثیرگذار باشند، وجود دارد؛ که در بحثهای قبلی به آنها اشاره شد. چیزی که واضح نیست؛ کنترل شرکتکنندگان گروههای متمرکز میباشد به خصوص زمانی که مجموعهای از سوالات تحقیق به طور عاقلانه صریح پاسخ داده شده باشد 2. در این روش، تحلیل دادهها مشکل است. حجم وسیعی از اطلاعات بسیار سریع تولید میشوند. توسعه استراتژی تحلیل، در هر دو جنبه افراد چه چیزی میگویند و الگوی تعاملات، آسان نیست. همچنین، صداهای ضبط شده در گروههای متمرکز گاهی اوقات غیرقابل شنیدن میباشند که این در نسخه برداری تاثیر میگذارد. به هر حال، مطالعاتی مانند مطالعات کزینقر (1994) و مورگان واسپانیش (1985) نشان میدهد که بررسی تعاملات گروه میتواند نشان بدهد که چطور این مساله در طی بحث و گفتگو اتفاق میافتد(همان). 3. نسخهبرداری صداهای ضبط شده در گروههای متمرکز از نسخهبرداری صداهای ضبط شده در مصاحبه فردی زمان بیشتری نیاز دارد. چرا که صداهای مختلفی وجود دارد و شما باید بدانید چه کسی صحبت میکند. 4. در جلسات گروه متمرکز[53] احتمال سوگیری وجود دارد، زیرا تسهیلگر[54] یا بعضی از شرکتکنندگان ممکن است نظرات سایرین را هدایت کنند(خسروی و دیگری، 1389: 26). کیفیت اطلاعات جمعآوری شده به مهارت مدیر بستگی دارد و این میتواند یکی از معایب این روش باشد(استوچتون و دیگران، 2002: 2). 5. تاثیرات گروه[55] میتواند به عنوان یکی از مشکلات روش گروههای متمرکز باشد. که شامل کنار آمدن شرکتکنندگان کم حرف با دیگر شرکتکنندگان و کسانی که در مقام بالایی قرار دارند است، که در این صورت مانند افراد آموزش دیده از آنها پیروی میکنند. کیزینقر (1998) در ارتباط با این مشکل پیشنهاد میکند که مدیران باید به شرکتکنندگان تذکر دهند که نظر همه افراد مهم و قابل بررسی است. برای مثال او گفتن برخی چیزها مانند این یکی از نکته نظرات است کسی نظر دیگری دارد؟ را پیشنهاد میکند(هس و دیگری، 2004: 349). از آنجایی که برخی افراد در گروه کمتر صحبت میکنند، توصیه میشود آنها را به بحث و شرکت فعالتر در گروه تشویق شوند. همانطور که بررسیهای اسچ[56] نشان میدهد نظرات به وجود آمده گروه ممکن است که کاملاً از دیدگاه یک فرد ساخته شده باشد. گاهی اوقات گروهی که به یک نظریه مشترک دست یافتهاند اعضای گروه فکر میکنند که فکر آنها درباره این موضوع غیرنقادانه بوده است و یافتههایشان غیرمنطقی است. معلوم نیست گروه تا چه حد بر یافتهها تاثیرگذار است اما چیزی که معلوم است این است که نمیتوان نسبت به این مساله بیتفاوت بود. 5. گاهی برخی از افراد از اظهار نظر در گروه احساس ناراحتی مینمایند و نمیتوانند اطلاعات خود را به خوبی بیان کنند(خسروی و دیگری، 1389: 26). مادریز در سال 2000 بیان میکند که ممکن است شرایط گروههای متمرکز مناسب نباشد؛ چراکه بین شرکتکنندگان فضای راحتی ایجاد نشده و آنها راحت نیستند. وقتی این فضای ناراحت به وجود میآید بهتر است روش مصاحبه فردی به کار برده شود. موقعیتهایی که باعث به وجود آمدن چنین شرایطی میشوند عبارتند از: زمانی که لازم باشد جزییات زندگی خصوصی افراد آشکار شود، زمانی که شرکتکنندگان از وجود همدیگر راحت نباشند (برای مثال آوردن افراد با سلسله مراتب قدرتی متفاوت با هم) و زمانیکه بین شرکتکنندگان اختلاف نظرات بسیار زیادی وجود داشته باشد(هس و دیگری، 2004 :350).
بحث و نتیجهگیری در مقاله حاضر سعی شده است کاربرد روش گروههای متمرکز به عنوان یکی از روشهای تحقیق در تحقیقات فمینیستی معرفی شود. روش گروههای متمرکز از جمله روشهای تحقیق کیفی در علوم اجتماعی میباشد. همان طور که قبلاً هم اشاره شد روش یاد شده به دلیل طبیعی بودن، توجه به زمینه اجتماعی و غیربهرهگیرانه بودن و همچنین به دلیل تاکید برتعامل گروهی و ساخت معانی از طریق تعامل افراد با گروه کاربرد شایانی درتحقیقات فمینیستی دارد. فمینیستها اغلب معتقدندکه در تحقیقات جامعهشناختی باید از روشهای کیفی خصوصاً از بحث گروهی بهره گرفت تا زنان و مردان مورد پژوهش امکان «شنیده شدن» را بیابند و امکان نگرش و درک معنا از جایگاه افراد در مورد پژوهش فراهم شود. چرا که تاکید اصلی در این روش بر «تعاملات پاسخگویان» بوده است که در طی جلسات پاسخگویان با هم تعامل دارند و این باعث میشود معانی در یک محیط طبیعی ساخته شود. در تائید این مدعا، روس بر این عقیده است که امروزه محققان فمنیستی از روش بحث گروهی بیشتر استقبال میکنند، چرا که تحقیقات فمنیستی با روش بحث گروهی به زنان کمک میکنند تا از طریق اتحاد و خرد جمعی موقعیتشان را تغییر دهند. همچنین، هس و لیوی (2004) خاطر نشان کردند که محققان فمینیست اولویت را به روشهایی که از زمینه اجتماعی استفاده میکنند میدهند، از آن جا که فرد در گروههای متمرکز بخش مهمی است و زمینه اجتماعی در این روش تاثیرگذار است، فمینیستها به استفاده از این روش گرایش دارند. معمولا در تحقیقاتی که هدف بررسی افراد با تجربه خاصی در مورد یک موضوع خاص باشد، کاربرد دارد. برای به دست آوردن اطلاعات باید دراجرای گروههای متمرکز به چند جنبه مهم توجه نمود: اول اینکه صداها درجلسات گروههای متمرکز باید ضبط شود و بعداً از آنها نسخهبرداری کرد چرا که در این روش علاوه بر اینکه پاسخگویان چه چیزی گفتهاند اینکه چهکسی، با چه لحنی وچگونه گفته است نیز مهم است. جنبه دیگری که باید توجه شود تعداد گروههاست که با توجه زمان و منابع و عواملی مانند: سن، جنسیت و طبقه که متاثر از نظریات است میتواند متغیر باشد. ولی به نظر مورگان تعداد گروهها بهتر است بین 15-12 گروه باشد. تعداد اعضای هر گروه نیز 7-6 نفر پشنهاد شده است. تعداد جلسات برای هر گروه نیز 4-3 جلسه مناسب به نظر میرسد. در طول جلسات گروههای متمرکز بهتر است دو یا چند سوال کلی پرسیده شود و پاسخگویان در مورد اینها با هم بحث کنند. موضوع دیگری که مطرح است انتخاب شرکتکنندگان میباشد که با توجه به ملاکهایی ازجمله: سن، جنسیت، شغل، تحصیلات، داشتن و یا نداشتن تجربه در مورد یک موضوع خاص و ... به گروههای مختلف تقسیم میشوند و در نهایت سطح دخالت مدیر که مهمترین جنبه در روش گروههای متمرکز میباشد. مدیر در گروههای متمرکز باید چندین شرط را داشته باشد، برای مثال: اجازه دهد بحث روال عادی خود را در جلسه طی کند، بحثهای مهم را مطرح کنند، وقتی شرکتکنندگان تمایلی به شرکت در بحث ندارند آنها را به شرکت در بحث تشویق کنند. مداخله یا عدم مداخله در بحث کار آسانی نیست و توام با ریسک میباشد؛ بهترین روش برای کاهش خطاها و اشتباهات این است که در بحث شرکت و مداخله کنیم. هنگامی که شرکتکنندگان کاملاً درگیر بحث شدهاند و میخواهیم بحث جدیدی را شروع کنیم و یا هنگامی که موضوع مورد بحث نکته واضح و روشنی ندارد وبحث را به سمت موضوع بحث تغییردهیم، نکتهی نهایی این که در پژوهش کیفی خصوصاً بحث گروهی مخاطب محقق انسان بوده و پیچیدگی و چندبعدی بودن انسان به این راحتی تن به سادهسازی نمیدهد. پس روش گروههای متمرکز شمشیر دو لبه است که کارکرد مثبت آن گردآوری انبوهی از اطلاعات از طریق مشارکت دادن افراد در بحث و اتخاذ نظرات آن به منظور بررسی عمیق یک پدیده و کارکرد منفی آن زمانبر بودن، مشکلات هدایت بحث، مشکلات اجماع نظر وتصمیمگیری نهایی، احتمال سوگیری و همچنین احتمال تحلیل و تفسیرغلط، خلاصه خطای پوششی و محتوای ازسوی محقق و پاسخگو است. حسن کار دراین است که از طریق گروههای متمرکز، میتوانیم شناخت دقیقی از موضوع مورد مطالعه داشته باشیم.
منابع
[5]. Case study [6]. Action research [7]. Interpretivism [8]. Grounded theory | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,827 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 917 |