تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,801,360 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,968 |
بررسی رابطه سرمایه فرهنگی با میزان مشارکت اجتماعی در بین دبیران زن شاغل در آموزش و پرورش شهرمیاندوآب | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مطالعات جامعه شناسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 6، دوره 3، شماره 9، بهمن 1390، صفحه 87-98 اصل مقاله (526.28 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
گلشن رستمی1؛ حسین بنیفاطمه2؛ محمدباقر علیزادهاقدم3 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، گروه علوم اجتماعی؛ کارشناسی ارشد جامعهشناسی، تبریز- ایران (نویسنده مسئول). | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استاد گروه علوم اجتماعی دانشگاه تبریز. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3دانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه تبریز. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین سرمایه فرهنگی با میزان مشارکت اجتماعی زنان شاغل در آموزش و پرورش شهر میاندوآب بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دبیران زن شاغل در آموزش و پرورش شهر میاندوآب تشکیل میدهند که تعداد آنها 1500 نفر میباشد با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای تصادفی و به تناسب جمعیت شاغل آنها را درسه مقطع ابتدایی، راهنمایی ومتوسطه طبقهبندی کرده و با استفاده از تکنیک پرسشنامه محقق ساخته اطلاعات لازم گردآوری شد. سپس با استفاده از نرم افزارspss تنظیم و مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند و براساس اطلاعات به دست آمده درمجموع میزان مشارکت اجتماعی دبیران زن در حد بالایی بوده و میزان سرمایه فرهنگی آنان در حد متوسط میباشد که سهم دو بعد تجسم یافته و عینیت یافته درحد متوسط و سرمایه فرهنگی نهادی کمتر ازحد متوسط است، درنتیجه بین دو متغیر میزان مشارکت اجتماعی و میزان سرمایه فرهنگی همبستگی مستقیم معنیداری وجود دارد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
: سرمایه فرهنگی؛ مشارکت اجتماعی؛ دبیران زن؛ آموزش و پرورش | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بررسی رابطه سرمایه فرهنگی با میزان مشارکت اجتماعی در بین دکتر حسین بنیفاطمه2 دکتر محمدباقر علیزادهاقدم3 تاریخ دریافت مقاله:5/12/1391 تاریخ پذیرش نهایی مقاله:24/7/1392 چکیده هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین سرمایه فرهنگی با میزان مشارکت اجتماعی زنان شاغل در آموزش و پرورش شهر میاندوآب بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دبیران زن شاغل در آموزش و پرورش شهر میاندوآب تشکیل میدهند که تعداد آنها 1500 نفر میباشد با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای تصادفی و به تناسب جمعیت شاغل آنها را درسه مقطع ابتدایی، راهنمایی ومتوسطه طبقهبندی کرده و با استفاده از تکنیک پرسشنامه محقق ساخته اطلاعات لازم گردآوری شد. سپس با استفاده از نرم افزارspss تنظیم و مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند و براساس اطلاعات به دست آمده درمجموع میزان مشارکت اجتماعی دبیران زن در حد بالایی بوده و میزان سرمایه فرهنگی آنان در حد متوسط میباشد که سهم دو بعد تجسم یافته و عینیت یافته درحد متوسط و سرمایه فرهنگی نهادی کمتر ازحد متوسط است، درنتیجه بین دو متغیر میزان مشارکت اجتماعی و میزان سرمایه فرهنگی همبستگی مستقیم معنیداری وجود دارد. واژگان کلیدی: سرمایه فرهنگی، مشارکت اجتماعی، دبیران زن، آموزش و پرورش.
مقدمه از مشارکت تعریف و تفسیرهای بسیاری به عمل آمده است. گستردگی مفهومی و وجود تفسیرهای متعدد یکی ازویژگیهای این مفهوم است. مشارکت ازنظر لغوی بر وزن مفاعله به معنای شرکت دوجانبه و متقابل افراد برای انجام امری میباشد. فرهنگ آکسفورد مشارکت را، کنش یا واقعیت شرکت داشتن و سهم داشتن معنی نموده است. اصطلاح مشارکت را آلن بیرو به معنای سهمی در چیزی یافتن و از آن سود بردن و یا در گروهی شرکت جستن و با آن همکاری داشتن معنی کرده است(بیرو، 1370: 275). مشارکت اجتماعی در جهان به مفهوم عمومی آن به معنای سهیم شدن در منافع حاصل از یک کار جمعی با عضویت در گروه خاص و فعالیت در یک عمل گروهی، تاریخی به اندازه زندگی بشر دارد. اما مشارکت اجتماعی به مفهوم خاص آن به نوعی با مفهوم مشارکت سیاسی عجین شده است. مسئله مشارکت اجتماعی درمعنای وسیع کلمه که در برگیرندۀ انواع کنشهای فردی و گروهی به منظور دخالت در تعیین سرنوشت خود و جامعه است در سالهای اخیر به طور گسترده مورد بحث قرار گرفته است. مشارکت اجتماعی امروزه به عنوان مولفۀ اصلی توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جوامع انسانی است و مفهوم و موضوع آن بخشی از ادبیات توسعه را تشکیل میدهد. براین مبنا، نگرش نوین توسعه با تأکید بر اهمیت نقش مردم در فرایند توسعه و با رویکرد توسعه درونزا، به مردم به عنوان عناصر فعال و خلاق در روند توسعه مینگرد(نصیری،1389: 15). از آنجایی که کشور ما نیز با برنامهریزیهای مختلف در صدد طی کردن مراحل توسعه میباشد باید به مشارکت به عنوان مولفۀ اساسی و تفکیکناپذیر توسعه نگریسته شود و اعتقاد به لزوم مشارکت فعال گروههای وسیع جامعه درتصمیمگیری سیاسی و اجتماعی مورد تأکید قرار گیرد. وجه دیگرتحقیق سرمایه فرهنگی است. در کنار سرمایه اقتصادی به عنوان مالکیت ثروتهای مادی یا مالی که عنصر مهمی در روابط اجتماعی به خاطر تقابل بالقوه فقرا و ثروتمندان است، انواع دیگری ازسرمایه وجود دارند نقشی به همان اندازه مهم در پویایی اجتماعی بازی میکنند. بوردیو همراه با سرمایه اقتصادی انواع دیگری از سرمایه را مشخص میکند که نقش مهمی در شکلگیری طبقات، گروههای اجتماعی و بازتولید اجتماعی دارد. ازجمله این سرمایهها، سرمایه فرهنگی است. سرمایه فرهنگی همانا مجموعهای ازثروتهای نمادین است که از یک سو به معلومات کسب شده بر میگردد و از سوی دیگر به صورت موفقیتهای مادی. این سرمایه به حالت عینیت یافته، میراث فرهنگی به به شکل اموال (تابلوها، کتابها، واژهنامهها و ...) جلوه میکند و نیز میتواند به حالت نهادینه شده در جامعه به صورت عناوین، مدارک تحصیلی، موفقیت در مسابقات ورودی وغیره که به استعدادهای فرد عینیت میبخشد، ظاهر میشود. سرمایه فرهنگی بدون کوشش شخصی کسب نمیشود و مستلزم کار طولانی، مداوم و پیگیری یادگیری و فرهنگپذیری است مشارکتاجتماعی تحت تأثیر عوامل زیادی است از جمله مهمترین عوامل سرمایههای اجتماعی و فرهنگی یک جامعه است. در واقع سرمایه اجتماعی وفرهنگی علاوه براینکه همدیگر را تقویت میکنند، منجر به بالا رفتن مشارکت افراد یک جامعه هم میشوند(فرجی و دیگری، 1389: 5). بدون شک مسیر پیشرفت و توسعه یک کشور نیازمند مشارکت فرد فرد مردم یک جامعه است و این امر امکانپذیر نیست مگر درجوامعی که سرمایههای فرهنگی واجتماعی بالایی دارند. مشارکتی که لازمۀ توسعۀ پایدار است مشارکت همۀ اقشار و گروهها (اعم از زنان و مردان) است و در این میان تردیدی نیست که نقش زنان، به عنوان نیمی از پیکر جامعه، نقشی بسیار عظیم و نیرومند دارد. به خصوص زنان شاغل در آموزش و پرورش که به عنوان پیشروان تفکر و فرهنگ وظیفه دارند، افراد جامعه را از همان سنین کودکی و نوجوانی با چنین فرهنگی آشنا نمایند. باتوجه به نیروی انسانی عظیم درآموزش و پرورش ازیک سو و الگو بودن معلمان ازلحاظ اخلاق و رفتاری برای دانشآموزان ازسوی دیگر مشارکت اجتماعی آنها میتواند زمینه ساز مشارکت افراد جامعه شده و نهایتاّ بستر مشارکت اجتماعی را در سطح جامعه فراهم کند. با توجه به مطالب بیان شده، مسئله اساسی در این پژوهش این است که آیا افزایش میزان سرمایه فرهنگی میتواند منجر به افزایش میزان مشارکت اجتماعی زنان شاغل شود؟
مبانی نظری مشارکت اجتماعی آلموند و پاول ضمن تأکید برتحصیلات، درآمد و رتبه شغلی افراد درتعیین پایگاه اقتصادی و اجتماعی آنان در خصوص اثرات پایگاه اقتصادی و اجتماعی بر مشارکت سیاسی و اجتماعی افراد بیان میدارند. بیشتر پژوهشهای صورت گرفته نشان میدهدکه شهروندان تحصیلکرده، ثروتمند وبهرهمند ازمهارتهای حرفهای احتمال بیشتری دارد که واجد ایستارهای مشارکت جویانه باشند. منابع و مهارتهایی که این گونه افراد در زندگی خصوصی به دست میآورند در مواردی وظیفه یا ضرورت حکم کند آنها را به سهولت به مشارکت اجتماعی بکشاند. در نتیجه این بررسیها، شهروندان مرفهتر در جامعه معمولاّ در مقایسه با شهروندان کمتر مرفه، در سیاست فعالترند(آلموند و دیگری، 1380: 142). اینگلهارت که نوسازی اجتماعی و فرهنگی را در غرب مطالعه نموده است افزایش مشارکت در مغرب زمین را با سه عامل ارتقاء سطح تحصیلات و اطلاعات سیاسی، تغییر هنجارهای حاکم بر مشارکت زنان و تغییر در اولویتهای ارزشی که تأکید بر نیازهای آنی داشته و بر حق ابراز نظر تأکید بیشتری میورزند، مورد تبیین قرار داده است(غفاری و دیگری، 1384: 73). کالینز معتقد است هر فرد به هنگام قرار گرفتن در یک موقعیت اجتماعی متأثر از سه عامل است و آنچه در این موقعیت روی میدهد محصول نوعی پیوند است که میان این سه عامل و در روابط رو در روی میان افراد شکل میگیرد. در عین حال او تأکید میکند که تنها انسانها هستند که کاری را انجام میدهند وساختارهای کلانی چون طبقات اجتماعی و حتی سازمانها «هرگزکاری را انجام نمیدهند پس هرگونه تبیین علّی سرانجام باید به کنشهای افراد واقعی برسد». سه عامل مدنظر کالینز عبارتند از: 1. درک فرصتهای موجود در بازار کنش متقابل 2. سرمایه فرهنگی 3. انرژی احساسی. از نظر کالینز، موقعیتهایی که در آن افراد بتوانند به قدرت (ظرفیت وادار کردن دیگران به این که چه کار باید بکنند) و موقعیت (ظرفیت دریافت احترام و جاه وجلال) برسند و درنتیجه جبران هزینهای باشدکه قبلاّ خرج کردهاند، موقعیتهای بسیار انرژی بخشی هستند. افرادی که ازسرمایۀ فرهنگی بالا برای برخورداری از احترام و اعمال تسلط بر دیگری برخوردارند، شانس بیشتری برای دریافت مثبتترین نوع انرژی احساسی برآمده از کنش متقابل با دیگران (مشارکت اجتماعی) خواهند داشت(ریتزر، 1379: 170). سرمایه فرهنگی مفهوم سرمایۀ فرهنگی از نظر بوردیو را تنها هنگامی میتوان به خوبی درک کرد که آن را در قالب نظری وی در نظر بگیریم. محرک اصلی نظریۀ بوردیو، علاقهاش به از میان برداشتن آن چیزی است که خودش ضدیت کاذب میان عینیتگرایی و ذهنیتگرایی و یا به تعبیر او ضدیت بیهوده میان فرد و جامعه میانگارد. وی به جای مفاهیم سنتی جامعهشناسی مثل ساختار و عاملیت مفاهیم میدان و عادتواره را به کار میبرد. به عقیدۀ وی میان میدان و عادتواره رابطۀ دیالکتیکی وجود دارد و درحالی که عادتواره در ذهن کنشگر وجود دارد، میدان در خارج از ذهن آنها جای دارد(ریتزر، 1379: 720). مفهوم سرمایه و مخصوصاّ سرمایۀ فرهنگی تنها در کنار مفهوم میدان معنی مییابد. میدان عرصهای اجتماعی است که مبارزهها یا تکاپوها بر سر منابع و منافع معین و دسترسی به آنها در آن صورت میپذیرد. میدان نظام ساختیافتۀ موقعیتهایی استکه توسط افراد یا نهادها اشغال میشودکه ماهیت آن تعریفکنندۀ وضعیت برای دارندگان این موقعیتهاست(جنکینز، 1385: 136). سه منبع عمدۀ سرمایۀ فرهنگی از نظر بوردیو عبارتند از: پرورش خانوادگی، آموزش رسمی و فرهنگ شغلی. انباشت سرمایۀ فرهنگی در افراد از طریق این سه منبع سبب بروز تفاوتهایی در دارندگان سرمایۀ فرهنگی و کسانی که فاقد آن هستند، میشود. انواع سرمایۀ فرهنگی: از نظر بوردیو سرمایۀ فرهنگی میتواند به سه شکل وجود داشته باشد: در حالت متجسد، یعنی به شکل خصائل دیرپای فکری وجسمی، درحالت عینیتیافتگی به شکلکالاهای فرهنگی (تصاویر، کتابها، لغتنامهها، ادوات، ماشینآلات و غیره) که ردپا یا تحقق نظریهها یا نقد این نظریهها و غیره است؛ و بالاخره، درحالت نهادینه شده، یعنی شکلی از عینیت یافتگی، که باید حسابش را جدا کرد، زیرا خواص اصلی خود را یکسره به سرمایۀ فرهنگی، که بنا به فرض ضمانتکنندۀ آن است، واگذار میکند(بوردیو، 1384: 137).
فرضیههای تحقیق
ابزار و روش تحقیق حاضر از لحاظ محتوای کاری از نوع پیمایش و در میان انواع پژوهشهای پیمایشی از نوع همبستگی است. از نظر معیار اجرایی، تحقیقی کاربردی و چون در یک مقطع زمانی معین صورت گرفته یک مطالعه مقطعی بوده و ازآنجا که روی یک جمعیت نمونه معرف انجام میگیرد تا قدرت تعمیمپذیری دادهها فراهم شود یک تحقیق پهنانگر میباشد. این پژوهش را کلیه دبیران زن شاغل در آموزش وپرورش شهر میاندوآب تشکیل میدهند که تعداد آنها 1500 نفر میباشد پژوهش حاضر بر اساس فرمول نمونهگیری کوکران 306 نفر برآورد شده است.
جدول شماره (1): توصیف نمونه
در این تحقیق از روشنمونهگیری طبقهای تصادفی استفاده شد با توجه به اینکه زنان در سه مقطع ابتدایی، راهنمایی و متوسطه مشغول به کار هستند، به تناسب جمعیت شاغل در هرکدام از مقاطع نمونهگیری انجام شد. برای گردآوری دادهها به صورت پیمایشی از ابزار اندازهگیری پرسشنامه محقق ساخته استفاده شدکه از نظر نوع سؤالات به صورت بسته پاسخ طراحی گردیده است. برای سؤالات پرسشنامه از طیف لیکرت استفاده گردید. در این پژوهش برای تأمین اعتبار پژوهش از دو روش ارجاع پرسشنامه به اساتید و از تحلیل عاملی به منظورتعیین اعتبارسوالات وتفکیک ابعاد سرمایه فرهنگی استفاده شده است. همچنین متغیرهای پیشبین و ملاک مطابق جدول شماره (2) از پایایی مناسبی برخوردار بودند. پایایی سوالات پرسشنامه بر اساس آزمون آلفای کرونباخ تعیین شد مقدارآلفا در دامنۀ صفر ویک است به طوری که از این ضریب به پایداری درونی گویهها پی برده میشود. جدول شماره (2): پایایی گویههای پرسشنامه
پردازش دادهها با استفاده از نرمافزار spss انجام شده است. برای خلاصه کردن دادهها و توصیف ویژگیهای نمونه آماری و پاسخهای آنها با توجه به سطوح اندازهگیری متغیرها از روشهای توصیفی (درصد فراوانی و توزیع پراکندگی) استفاده شد و برای آزمون فرضیهها با توجه به سطوح اندازهگیری متغیرها از آزمونهایی چون F و r پیرسون استفاده گردید و برای تبیین متغیر ملاک (مشارکت اجتماعی) با توجه به متغیرهای پیشبین تحقیق از روشهای پیشرفتهای چون رگرسیون چند متغیره استفاده شده است.
یافتهها یافتههای توصیفی وضعیت تأهل: براساس نتایج به دست آمده در این پژوهش6/84 درصد از دبیران زن مورد مطالعه در این پژوهش متأهل و 4/14 درصد مجرد بودهاند و تنها 1 درصد از آنها مطلقه بودند. سطح تحصیلات: براساس نتایج به دست آمده در این پژوهش 6/24 درصد از دبیران زن مورد مطالعه دارای تحصیلات فوق دیپلم، 2/68 درصد لیسانس و 2/7 درصد از دبیران نیز دارای تحصیلات فوق لیسانس و بالاتر میباشند. رشته تحصیلی: بر اساس نتایج به دست آمده در این پژوهش 8/25 درصد از دبیران زن مورد مطالعه در این تحقیق رشته تحصیلی شان علوم پایه، و 2/58 درصد علوم انسانی، 7/12 درصد فنی و مهندسی، 3/3 درصد نیز از رشته هنر بودهاند. مقطع تدریس: بر اساس نتایج به دست آمده در این پژوهش 50 درصد از دبیران زن مورد مطالعه در مقطع ابتدایی، 1/30 درصد راهنمایی و 9/19 درصد در مقطع متوسطه تدریس میکردند. سن دبیران: متوسط سن دبیران زن برابر 04/7±38/38 محاسبه گردیده که حداقل سن 21 و حداکثر 55 میباشد و ضریب کجی (چولگی) 1/0=sk است که بیانگر مثبت بودن توزیع دادههاست. به طوریکه 25% پاسخگویان میزان سنشان کمتر از 33 سال، 25% بین 37-33، 25% بین 44-37 و 25% از دبیران نیز سنشان بیش از 44 سال بوده است. 3/1 درصد ازدبیران زن مورد مطالعه فاقد سرمایهنهادی بودند، 5/8 درصد ازدبیران سرمایه نهادیشان درحد خیلی پایین، 17 درصد پایین، 9/23 درصد متوسط، 5/25 درصدبالا و در 9/23 درصد ازپاسخگویان نیز سرمایه نهادی در حد بالایی بوده است. براساس اطلاعات جدول شماره (3) متوسط میزان مشارکت اجتماعی دبیران زن مورد مطالعه برابر 47/13±12/63، سرمایه فرهنگی 11/17±80/48، سرمایه فرهنگیتجسم یافته 71/17±99/50 وسرمایه فرهنگی عینیت یافته 25/22±51 به دست آمده است که توضیحات آن درجدول ذیل گزارش شده است.
جدول شمار (3): توزیع پراکندگی میزان متغیرهای ملاک و پیشبین
یافتههای استنباطی فرضیه اصلی: بین میزان سرمایه فرهنگی و میزان مشارکت اجتماعی زنان شاغل در اداره آموزش پرورش شهر میاندوآب رابطه وجود دارد. باتوجه به اینکه میزان مشارکت اجتماعی و میزان سرمایه فرهنگی هردو درمقیاس فاصلهای سنجیده شدهاند، بنابراین برای سنجش رابطۀ بین آنها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. مقدار r پیرسون برابر 188/0 و سطح معنیداری 001/0 به دست آمده است. شدت همبستگی بین دو متغیر فوق درحد ضعیف میباشد. در نتیجه میتوان گفت که بین دو متغیر میزان مشارکت اجتماعی و سرمایه فرهنگی همبستگی مستقیم معنیداری وجود دارد و فرضیه تحقیق تأیید میشود. فرضیه اول: بین میزان سرمایه فرهنگی تجسم یافته و میزان مشارکت اجتماعی دبیران زن رابطه وجود دارد. با توجه به این که میزان مشارکت اجتماعی و میزان سرمایه فرهنگی تجسم یافته هر دو درمقیاس فاصلهای سنجیده شدهاند، بنابراین برای سنجش رابطه بین آنها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. مقدار r پیرسون برابر 384/0 وسطح معنیداری000/0 به دست آمده است. شدت همبستگی بین دو متغیر فوق در حد ضعیف میباشد. در نتیجه میتوان گفت که بین دو متغیر مشارکت اجتماعی و میزان سرمایه فرهنگی تجسم یافته همبستگی مستقیم معنیداری وجود دارد و فرضیه تحقیق تأیید میشود. فرضیه دوم: بین میزان سرمایه فرهنگی عینیت یافته و میزان مشارکت اجتماعی دبیران زن رابطه وجود دارد. باتوجه به اینکه میزان مشارکت اجتماعی وسرمایه فرهنگی عینیتیافته هردو درمقیاس فاصلهای سنجیده شدهاند، بنابراین برای سنجش رابطه بین آنها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. مقدار r پیرسون برابر 29/0 و سطح معنیداری 000/0 به دست آمده است. شدت همبستگی بین دو متغیر فوق در حد ضعیف میباشد. درنتیجه میتوان گفتکه بین دو متغیر میزان مشارکت اجتماعی ومیزان سرمایه فرهنگی عینیت یافته همبستگی مستقیم معنیداری وجود دارد و فرضیه تحقیق تأیید میشود.
جدول شماره (4): نتایج آزمون همبستگی پیرسون بین سرمایه فرهنگی و ابعاد آن با مشارکت اجتماعی
فرضیه سوم: بین میزان سرمایه فرهنگی نهادی ومیزان مشارکت اجتماعی دبیران زن رابطه وجود دارد. با توجه به اینکه میزان مشارکت اجتماعی در مقیاس فاصلهای و میزان سرمایه فرهنگی نهادی در مقیاس رتبهای سنجیده شدهاند، بنابراین برای سنجش رابطه بینآنها از آزمون ناپارامتریک ضریبهمبستگی اسپیرمن استفاده شد. مقدار r اسپیرمن برابر 128/0 و سطح معنیداری 02/0 به دست آمده است. شدت همبستگی بین دو متغیر فوق در حد خیلی ضعیف میباشد در نتیجه میتوان گفت که بین دو متغیر میزان مشارکت اجتماعی و میزان سرمایه فرهنگی نهادی همبستگی مستقیم معنیداری وجود دارد و فرضیه تحقیق تایید میشود.
جدول شماره (5): نتیجه آزمون همبستگی اسپیرمن بین سرمایه فرهنگی نهادی و مشارکت اجتماعی
تبیین مشارکت اجتماعی دبیران زن براساس متغیرهای سرمایه فرهنگی و ابعاد سه گانه آن: در پژوهش حاضر با استفاده از رگرسیون چند متغیره، به تبیین واریانس متغیر ملاک از طریق برآورد سهم هر متغیر به منظور تبیین میزان مشارکت اجتماعی بر اساس متغیرهای پیشبین از رگرسیون چندگانه به روش گام به گام استفاده کرده است. نتایج تحلیل رگرسیونی عوامل تبیینکننده مشارکت اجتماعی در بین دبیران زن نشان میدهد که از میان متغیرهای وارد شده در معادله، متغیرهای (سرمایه فرهنگی تجسم یافته، و سرمایه فرهنگی عینیت یافته) در مدل نهایی ماندهاند که این سه متغیر 16 درصد از واریانس متغیر ملاک را تبیین میکنند. نتایج تحلیل واریانس در جدول شماره (6) نشان میدهد که رابطه بین متغیرهای پیشبین وملاک ضمن اینکه معنیدار بوده خطی هم بوده است. نتایج حاصله ازتحلیل رگرسیونی چندگانه متغیرهای موجود در مدل را میتوان به صورت استاندارد شده در معادلۀ زیر نشان داد: Y=ß1.z1+ ß2.z2+…bkxk+e
جدول شماره (6): ضریب همبستگی چندگانه برای تبیین میزان مشارکت اجتماعی
جدول شماره (7): تحلیل واریانس برای آزمون معنیداری شکل رگرسیونی
درمجموع طبق اطلاعات جدول شماره(7) و باتوجه به ضرایب بتاهای استاندارد نشده ملاحظه میشود که مقدارثابت (α) برابر 56/46، سرمایه فرهنگی تجسم یافته با بتای 238/0=β، وسرمایه فرهنگی عینیت یافته با بتای 087/0=β در تبیین میزان مشارکت اجتماعی سهم معنیداری دارند. در نهایت با حذف مقدار ثابت آلفا (α) ازطریق استاندارد کردن مقادیر متغیرهای پیشبین ملاحظه میشودکه به ترتیب سرمایه فرهنگی تجسم یافته با بتای 313/0=β و سرمایه فرهنگی عینیت یافته با بتای 143/0=β بیشترین تأثیر مثبت را در پیشبینی مشارکت اجتماعی دبیران زن مورد مطالعه دارند.
جدول شماره (8): ضرایب متغیرهای پیش بین باقیمانده در شکل رگرسیونی به روش گام به گام
بحث و نتایج مشارکت اجتماعی را میتوان فرآیند سازمانیافتهای دانستکه افراد جامعه به صورت آگاهانه، داوطلبانه و جمعی با در نظر داشتن هدفهای معین و مشخص، که منجر به سهیم شدن در منابع قدرت میگردد، تعریف کرد. نمود این وجود نهادهای مشارکتی چون انجمنها، گروهها، سازمانهای محلی و غیردولتی هستند(ازکیا و دیگری، 1380: 16). مشارکت اجتماعی تحت تاثیر عوامل گوناگون درسطوح مختلف میباشد. در این تحقیق مشارکت اجتماعی دبیران زن با عامل سرمایه فرهنگی آنان در سطح خرد مورد بررسی قرار گرفت. اگرچه وجود مشارکت به لحاظ انتزاعی و نظری بسیار مهم و اساسی است ولی عملی کردن و به اجرا در آوردن مشارکت به سادگی میسر نیست. شرایط اجتماعی و سیاسی حاکم برجامعه، نوع دید و نگاه مسئولان و برنامهریزان، خلقیات و روحیات مردم، تجربیات و واقعیات گذشته جامعه بر پذیرش یا عدم پذیرش یا نحوه اجرای مشارکت موثرند. بر این اساس مشارکت (متغیر ملاک) به عنوان کنش اجتماعی از منظر نظریههای آلموند و پاول، کالینز و اینگلهارت بررسی شد. بر ای بررسی متغیر (پیشبین) سرمایه فرهنگی که یکی از اجزای سرمایه اجتماعی است تئوری سرمایه فرهنگی پیر بوردیو مورد استفاده قرارگرفته است، بوردیو سرمایه فرهنگی را به سه بعد سرمایه فرهنگی تجسد یافته، عینیت یافته و نهادی تقسیم میکند. نتایج آزمون هرسه فرضیه که رابطه ابعاد سرمایه فرهنگی با مشارکت اجتماعی را سنجیده حاکی ازهمبستگی مستقیم ومعنیداربین متغیرها میباشد یکی ازشاخصهای سرمایه فرهنگی تحصیلات افراد است، هرچه تحصیلات افراد و منزلت اجتماعی آنها بالاتر باشد، میزان مشارکت آنها نیز افزایش مییابد. این یافتهها با نظرات آلموند و پاول و اینگلهارت که معتقدند هر چه تحصیلات افراد بالا باشد گرایش آنها به مشارکت بیشتر خواهدبود، منطبق است. همچنین این نتایج همسو با نتایج به دست آمده از تحقیقات خدامرادی (1382)، صمدیان (1386) میباشد. از نظر کالینز، افرادی که از سرمایهیفرهنگی بالا برای برخورداری از احترام و اعمال تسلط بر دیگری برخوردارند، شانس بیشتری برای دریافت مثبتترین نوع انرژی احساسی برآمده از کنش متقابل با دیگران (مشارکت اجتماعی) خواهند داشت. به عقیده بوردیو سرمایهفرهنگی ازطریق انباشت سرمایه ارزشها ونمودهای فرهنگی، صلاحیتهای تحصیلی وتمایلات و عادات دیرینی که در فرایند جامعهپذیری فرد وجود دارد، بر مشارکت تأثیرگذار است. نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون برای سنجش رابطه بین سرمایه فرهنگی و میزان مشارکت اجتماعی، نشان میدهد بین این دو متغیر همبستگی مستقیم و معنیداری وجود دارد و این نشان از تأثیرپذیری میزان مشارکت ازسرمایه فرهنگی میباشد. افزایش سرمایه فرهنگی بر ذائقههای فرهنگی افراد تأثیر گذاشته و سبب فعال شدن شبکههای اجتماعی میشودکه تقویت عضویتهای فرد را در پی خواهد داشت. هرچه در فرایند جامعهپذیری ارزشهای مشارکتی در فرد تقویت شود، مشارکت او نیز در جامعه تقویت خواهد شد. نتایج به دست آمده همسو با یافتههای خواجهنوری (1385)، فرجی (1389) است. با توجه به نتایج به دست آمده ازتحقیق اگر خانواده تلاش کند تا امکاناتی را فراهم نمایدکه فرد در موقعیت بهتری قرار گیرد تا از پیرامون خود شناخت بیشتری پیدا کند. و از فرصتهای موجود در جامعه آگاه شود، این شناخت وآگاهی به فرد کمک میکند تاحضور بیشتری دراجتماع داشته و به این ترتیب در موقعیتهای مختلف از جمله سازمانهای دولتی مثل آموزش و پرورش فعالیت بیشتری داشته باشد. بالا رفتن پایگاه اجتماعی نیز به افزایش مشارکت منجر خواهد شد. افزایش پایگاه اجتماعی با فراهم آوردن امکانات مالی بیشتر برای فرد امکان بیشتری را برای فعالیتهای داوطلبانه به وجود میآورد. به این ترتیب هرچه سرمایه فرهنگی افراد بیشتر باشد، میزان مشارکت آنها نیز بیشتر خواهد بود. با توجه به نتیجه پژوهش و اهمیت سرمایه فرهنگی درجوامع که یکی از مهمترین سرمایهها درجهت توسعه به شمار میرود، باید هم از لحاظ نظری و هم عملی، بیشتر مورد مطالعه قرار گیرد. و این را میتوان در سطح دانشگاهها با اضافه کردن فصلی به دروس دانشجویان ارائه کرد. در سطح مدارس نیز به خصوص در مقطع متوسطه، باید به آموزش معلمان دربارۀ چیستی سرمایه فرهنگی و اهمیت و فوائد آن پرداخته شود تا آنها نیز متقابلاّ توانایی ارائه آن برای دانشآموزان و آشنایی هر چه بیشتر آنها را فراهم کنند.
منابع ازکیا، م؛ و دیگری. (1380). بررسی رابطۀ بین انسجام اجتماعی و مشارکت اجتمتاعی سازمان یافتۀ روستـائیان در نواحـی روستـایی شهـر کاشـان. مجلۀ اقتصاد کشاورزی و توسعه. شماره 36، سال نهم. آلموند، ج؛ و دیگری. (1380). مشارکت و حضور سیاسی شهروندان. ترجمۀ: ع، طیب. اطلاعات سیاسی- اقتصادی. تهران، شماره 164-163. بوردیو، پ. (1384). شکلهای سرمایه، در سرمایه اجتماعی: اعتماد؛ دموکراسی و توسعه. ترجمه: افشین خاکیاز و دیگری. تهران: نشر شیرازه. بیرو، آ. (1370). فرهنگ علوم اجتماعی. ترجمه: ب، ساروخانی. تهران: نشر کیهان. جنکینز، ر. (1385). پیر بوردیو. ترجمۀ: ل، جوافشانی و دیگری. تهران: نشرنی. خدامرادی، ح. (1382). عوامل مؤثر بر میزان مشارکت اجتماعی زنان تکنوکرات. پایاننامه کارشناسی ارشد جامعهشناسی، تهران: دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی. خواجهنوری، ب. (1385). بررسی رابطه مؤلفههای جهانی شده و مشارکت اجتماعی زنان. پایاننامه کارشناسی ارشد جامعهشناسی، دانشگاه شیراز. ریتزر، ج. (1379). نظریههای جامعهشناسی. ترجمه: م، ثلاثی. تهران: انتشارات علمی. شویره، ک؛ و دیگری. (1385). واژگان بوردیو. ترجمه: م، کتبی. تهران: نشر نی. صمدیان، ف. (1386). بررسی عوامل موثر بر میزان مشارکت اجتماعی زنان. پایاننامه کارشناسی ارشد جامعهشناسی، دانشگاه کرمان. غفاری، غ؛ و دیگری. (1384). تبیین مشارکت اجتماعی و فرهنگی دانشجویان علوم پژشکی تهران. مجلۀ جامعهشناسی ایران. دوره 6، شماره 1. فرجی، ل؛ و دیگری. (1389). بررسی تأثیر سرمایههای اجتماعی و فرهنگی بر میزان مشارکت زنان در سازمانهای غیردولتی. فصلنامه برنامهریزی رفاه و توسعه اجتماعی. 1389، دوره 6، شماره 4، ص 31-24. نصیری، م. (1389). بررسی میزان مشارکت اجتماعی معلمان دبیرستانهای شهر تکاب و عوامل اجتماعی مرتبط با آن. پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی تبریز. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ازکیا، م؛ و دیگری. (1380). بررسی رابطۀ بین انسجام اجتماعی و مشارکت اجتمتاعی سازمان یافتۀ روستـائیان در نواحـی روستـایی شهـر کاشـان. مجلۀ اقتصاد کشاورزی و توسعه. شماره 36، سال نهم. آلموند، ج؛ و دیگری. (1380). مشارکت و حضور سیاسی شهروندان. ترجمۀ: ع، طیب. اطلاعات سیاسی- اقتصادی. تهران، شماره 164-163. بوردیو، پ. (1384). شکلهای سرمایه، در سرمایه اجتماعی: اعتماد؛ دموکراسی و توسعه. ترجمه: افشین خاکیاز و دیگری. تهران: نشر شیرازه. بیرو، آ. (1370). فرهنگ علوم اجتماعی. ترجمه: ب، ساروخانی. تهران: نشر کیهان. جنکینز، ر. (1385). پیر بوردیو. ترجمۀ: ل، جوافشانی و دیگری. تهران: نشرنی. خدامرادی، ح. (1382). عوامل مؤثر بر میزان مشارکت اجتماعی زنان تکنوکرات. پایاننامه کارشناسی ارشد جامعهشناسی، تهران: دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی. خواجهنوری، ب. (1385). بررسی رابطه مؤلفههای جهانی شده و مشارکت اجتماعی زنان. پایاننامه کارشناسی ارشد جامعهشناسی، دانشگاه شیراز. ریتزر، ج. (1379). نظریههای جامعهشناسی. ترجمه: م، ثلاثی. تهران: انتشارات علمی. شویره، ک؛ و دیگری. (1385). واژگان بوردیو. ترجمه: م، کتبی. تهران: نشر نی. صمدیان، ف. (1386). بررسی عوامل موثر بر میزان مشارکت اجتماعی زنان. پایاننامه کارشناسی ارشد جامعهشناسی، دانشگاه کرمان. غفاری، غ؛ و دیگری. (1384). تبیین مشارکت اجتماعی و فرهنگی دانشجویان علوم پژشکی تهران. مجلۀ جامعهشناسی ایران. دوره 6، شماره 1. فرجی، ل؛ و دیگری. (1389). بررسی تأثیر سرمایههای اجتماعی و فرهنگی بر میزان مشارکت زنان در سازمانهای غیردولتی. فصلنامه برنامهریزی رفاه و توسعه اجتماعی. 1389، دوره 6، شماره 4، ص 31-24. نصیری، م. (1389). بررسی میزان مشارکت اجتماعی معلمان دبیرستانهای شهر تکاب و عوامل اجتماعی مرتبط با آن. پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی تبریز. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,517 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 534 |