تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,005 |
تعداد مقالات | 83,625 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,453,373 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,469,046 |
سنجش سلامت اجتماعی و عوامل اجتماعی مرتبط با آن در بین خانوارهای شهر تبریز | ||||||||||||||||
مطالعات جامعه شناسی | ||||||||||||||||
مقاله 2، دوره 4، شماره 10، اردیبهشت 1390، صفحه 27-44 اصل مقاله (418.1 K) | ||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | ||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||
صمد صباغ1؛ نرمینه معینیان معینیان1؛ سارا صباغ2 | ||||||||||||||||
1عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، گروه علوم اجتماعی؛ تبریز- ایران. | ||||||||||||||||
2دانشجوی دکتری پزشکی دانشگاه تبریز، گروه علوم پزشکی؛ تبریز- ایران. | ||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||
یکی از هدفهای مهم نظام سلامت در هر کشور تأمین، حفظ و ارتقای سلامت و کیفیت زندگی تمام افراد جامعه است. برای تحقق این امر مهیا سازی امکانات و تسهیلات مناسب جهت تأمین سلامت جسمی، روانی و اجتماعی انسان در کلیه مراحل زندگی از جمله حقوق اولیه به شمار میرود. سلامت فقط یک امر زیستشناختی نیست و عوامل اجتماعی نیز در تعیین سطح سلامت افراد دخیل میباشد. عوامل زیادی به داشتن این وضعیت کمک میکنند که از مهمترین آنها میتوان اعتماد اجتماعی، گذران اوقات فراغت، احساس ناامیدی، اعتقادات دینی و پایگاه اجتماعیـ اقتصادی افراد را نام برد. روش تحقیق پیمایش و تکنیک جمعآوری اطلاعات پرسشنامههای استاندارد بود. جامعه آماری، خانوار های شهر تبریز که تعداد آنها برابر 428009 بود. با توجه به فرمول تعیین حجم نمونه برای شهر تبریز، تعداد 326 خانوار برآوردگردید. شیوه نمونهگیری، نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای بود. هدفکلی اینبررسی تعیین عوامل اجتماعی موثر برسلامت اجتماعی خانوارهای شهر تبریز بود. نتایج بدست آمده نشان داد که بین میزان سلامت اجتماعی خانوارهای تبریز و متغیرهای مذکور رابطه معنیداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیونی عوامل تبیین کننده سلامت اجتماعی نشان داد که از میان متغیرهای پیشبین، چهار متغیر اعتقادات دینی، احساس ناامیدی، اعتماد اجتماعی و گذران اوقات فراغت در مدل نهایی باقی ماندند که این متغیرها 22 درصد واریانس متغیر ملاک را تبیین نمودند. | ||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||
سلامت اجتماعی؛ اعتماد اجتماعی؛ احساس ناامیدی؛ گذران اوقات فراغت؛ اعتقادات دینی؛ پایگاه اجتماعی– اقتصادی؛ خانوارهای تبریز | ||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||
سنجش سلامت اجتماعی و عوامل اجتماعی مرتبط با آن در بین خانوارهای شهر تبریز دکتر صمد صباغ1 نرمینه معینیان2 سارا صباغ3 تاریخ دریافت مقاله:24/10/1392 تاریخ پذیرش نهایی مقاله:31/11/1392 چکیده یکی از هدفهای مهم نظام سلامت در هر کشور تأمین، حفظ و ارتقای سلامت و کیفیت زندگی تمام افراد جامعه است. برای تحقق این امر مهیا سازی امکانات و تسهیلات مناسب جهت تأمین سلامت جسمی، روانی و اجتماعی انسان در کلیه مراحل زندگی از جمله حقوق اولیه به شمار میرود. سلامت فقط یک امر زیستشناختی نیست و عوامل اجتماعی نیز در تعیین سطح سلامت افراد دخیل میباشد. عوامل زیادی به داشتن این وضعیت کمک میکنند که از مهمترین آنها میتوان اعتماد اجتماعی، گذران اوقات فراغت، احساس ناامیدی، اعتقادات دینی و پایگاه اجتماعیـ اقتصادی افراد را نام برد. روش تحقیق پیمایش و تکنیک جمعآوری اطلاعات پرسشنامههای استاندارد بود. جامعه آماری، خانوار های شهر تبریز که تعداد آنها برابر 428009 بود. با توجه به فرمول تعیین حجم نمونه برای شهر تبریز، تعداد 326 خانوار برآوردگردید. شیوه نمونهگیری، نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای بود. هدفکلی اینبررسی تعیین عوامل اجتماعی موثر برسلامت اجتماعی خانوارهای شهر تبریز بود. نتایج بدست آمده نشان داد که بین میزان سلامت اجتماعی خانوارهای تبریز و متغیرهای مذکور رابطه معنیداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیونی عوامل تبیین کننده سلامت اجتماعی نشان داد که از میان متغیرهای پیشبین، چهار متغیر اعتقادات دینی، احساس ناامیدی، اعتماد اجتماعی و گذران اوقات فراغت در مدل نهایی باقی ماندند که این متغیرها 22 درصد واریانس متغیر ملاک را تبیین نمودند. واژگان کلیدی: سلامت اجتماعی، اعتماد اجتماعی، احساس ناامیدی، گذران اوقات فراغت، اعتقادات دینی، پایگاه اجتماعی– اقتصادی، خانوارهای تبریز.
مقدمه سلامتی یکی از مفاهیم اساسی در هستی انسان است و آن عبارت است از مسئولیت در قبال خود و انتخاب سبک زندگی سالم. سازمان بهداشت جهانی، سلامتی را حالت بهزیستی کامل جسمانی، روانی و اجتماعی و نه فقط فقدان بیماری یا ناتوانی میداند(باباپور خیرالدین و همکاران، 1382). سلامتی دارای ابعاد مختلف جسمانی، روانی، هیجانی، عقلانی، معنوی و اجتماعی است که این مفاهیم ضمن بهرهمندی از وجوه مشترک، دارای جنبههای متفاوت نیز بوده و از عوامل متعددی تأثیر میپذیرند. سلامت مفهومی چندبعدی است و تعریف سازمان جهانی سلامت نیز به سه بعد جسمی، روانی و اجتماعی آن اشاره دارد. سلامت جسمی یا زیستشناختی، سلامت در کارکردهای بدن وحالت بهینه عملکرد هر یاخته یا اندام بدن در هماهنگی کامل با بقیه اعضا است. طبق تعریف وزارت سلامت و خدمات انسانی آمریکا(Keyes, 2004)، سلامت روانی عبارت است ازحالتی از عملکرد موفق فرایندهای ذهنی، فعالیتهای کارآمد، روابط موثر و پربار با افراد، توانایی سازگاری با تغییرات و منطبق شدن با شرایط مطلوب. تعریف اخیر حاصل چهل سال تلاش متخصصان جهت عرضه تعریفی جامع از سلامت روان است؛ نه فقط به معنای نداشتن بیماری روانی. سلامت اجتماعی عبارت است از توانایی انجام موثر و کارآمد نقشهای اجتماعی بدون آسیب رساندن به دیگران، سلامت اجتماعی درواقع همان ارزیابی شرایط وکار فرد درجامعه است. سلامت باهمه جوانب ازجمله حقوق اولیه انسانی وشاخصهای عدالت درجامعه همراه است. حق سلامتی به معنی برخورداری از یک زندگی سالم و مولد با کیفیت، توام با طول عمر قابل قبول و عاری از بیماری و ناتوانی است. این حق همگانی بوده و مسئولیت آن برعهده دولتهاست. یکی از هدفهای مهم نظام سلامت در هر کشور تأمین، حفظ و ارتقا، سلامت و کیفیت زندگی تمام افراد جامعه است. برای تحقق این امر مهیا سازی امکانات و تسهیلات مناسب جهت تأمین سلامت جسمی، روانی و اجتماعی انسان در کلیه مراحل زندگی از جمله حقوق اولیه به شمار میرود. درتحقیق حاضر یکی ازابعاد (بعد سلامت اجتماعی) مورد بررسی قرارمیگیرد. سلامت اجتماعی شامل سطوح مهارتهای اجتماعی، عملکرد اجتماعی و توانایی شناخت هرکس از خود بعنوان عضوی از جامعه بزرگتر به حساب میآید و برشرایط اقتصادی واجتماعی و رفاه شخصی در رابطه با شبکه اجتماعی توجه میشود. درواقع سلامت اجتماعی رابطه شبکه ارتباطات اجتماعی و تعادل شخصی و سازگاری میان فرد و محیط است. با گذار جوامع از حالت سنتی به صنعتی بحث مربوط به سلامت افراد جامعه اهمیت بیشتری پیدا میکند. قرن جدید با خود عقاید جدیدی پدید آورده است، یک باور جدی این است که در مورد یک ملت صرفاً بارشد اقتصادی نمیتوان قضاوتکرد بلکه احساس خوشنودی، امنیت روانی و سلامت در ابعاد مختلف (زیستی، روانی، اجتماعی، معنوی) نیز مهم است(بهزاد، 1383: 3). در یک جامعه پایدار، برابری، آموزش، بهداشت، سلامت و برخورداری از نیازهای اساس از ملزومات یک جامعه و شاخصهای توسعه آن به شمار میرود. سلامت یک موضوع شایع در بسیاری از فرهنگهاست. در واقع هرجامعهای به عنوان بخشی از فرهنگ خود مفهوم خاصی ازسلامتی دارد. ارتقا سلامت درجامعه شاخص توانمندی نظام اجتماعی به شمارمیآید این توانمندیبه لحاظ عملی ازطریق ارزیابی زندگی افراد جامعه مدنظر قرارمیگیرد. عوامل اجتماعی اثرقابل توجهی در روندیکه جامعه ما منابع خود را برای مقابله با مخاطرات بهداشتی و عرضه مراقبتهای پزشکی به مردم سازماندهی میکنند، دارد و در این میان نقش عوامل اجتماعی یک جامعه از اهمیت خاصی برخوردار است. بنابراین سلامت فقط یک امر زیستشناختی نیست و عوامل اجتماعی نیز درتعیین سطح سلامت افراد دخیل میباشد. شرایط و موقعیتهای اجتماعی نه تنها امکان ایجاد بیماری و یا معلولیت را افزایش میدهد بلکه میتواند افق خاصی را از نظر پیشگیری از بیماری و نیز حفظ سلامت ترسیم نماید، چرا که سلامتی شرط ضروری برای ایفای نقشهای اجتماعی است و انسانها در صورتی میتوانند فعالیت کامل داشته باشند که هم خود را سالم احساس کنند و هم جامعه آنها را سالم بداند. مهمترین خطرات مطرح برای سلامت و رفاه و آسایش فرد ازیک شیوه زندگی ناسالم و رفتار خطرآفرین ایجاد میشود و این واقعیتی است که در مورد برخی از بیماریهای قلب، ایدز و سرطان مطرح است. از سوی دیگر شیوه زندگی سالم و اجتناب از رفتارهای پرخطر، توانایی فرد را برای زندگی طولانیتر و سالمتر افزایش میبخشد. شواهد موجود نشان میدهند که ساختارهای کلان و خرد جوامع درحال توسعه به نحوی هستند که توانایی تأمین سلامت جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی را در سطح مطلوبی فراهم نکردهاند. بسیاری از افراد جامعه از سلامت جسمانی به ویژه سلامت روانی رضایتبخشی برخوردار نیستند. کشور ایران و به تبع آن شهر تبریزکه درخوشبینانهترین حالات، جامعهای درحال توسعه قلمداد میشود از این قاعده مستثنی نیست و از لحاظ شاخصهای بهداشتی و سلامتی در وضعیت بسیار مطلوبی به سر نمیبرد به همین خاطر وضعیت سلامتی جسمی، روانی، اجتماعی معنوی افراد یکی ازمسائل اساسی میباشدکه شهر تبریز با آن دست به گریبان است ویافتن علل موجد این مسئله وشناخت راههای ارتقا آن میتوند کمک شایانی به افزایش سطح سلامتی افراد جامعه بکند. ضرورت و اهمیت هر پژوهش به نتایج و فواید نظری و عملی آن برمیگردد. یعنی باید از یک طرف به غنا و پیشرفت تفکر مربوط باشد، ازطرف دیگر به شناخت واقعیتها تا با شناسایی عواملی که از صافی آزمونهای نظری میگذرند و با توجه به شرایط خاص هر جامعه و فرهنگ بتوان برنامهریزی مفیدی جهت اصلاح و بهبود آن طراحی کرد. بررسی و تبیین عوامل اجتماعی مرتبط با سلامت در رویکرد جامعهشناختی از اهمیت بالایی برخوردار است. یکی از ضرورتهای انجام این پژوهش به خلاء تئوریک موجود درمنابع علمی در ایران از بعد جامعهشناختی و نیاز به تئوریزه کردن واقعیتهای مربوط به آن میشود. در صورت افزایش سرمایه اجتماعی و بالا رفتن سلامت شهروندان تعاملات میان افراد جامعه کیفیت بهتری مییابد و از سوی دیگر جامعه ما برای حفظ و تعادل وتوسعه نیاز به روحیهای داردکه ازیک طرف رابطه میان برنامهریزان و مردم و ازطرف دیگر عموم مردم ازهر قشر و صنفی که هستند با یکدیگر بر مبنای اعتماد تنظیم کند و کارها را در مجرای صحیح خود قرار دهد. لذا این مساله محقق را بر آن داشته است که رابطه عوامل اجتماعی با سلامت را در جامعه تبریز مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد. از این رو سیاستگذاران و برنامهریزان بایستی بتوانند براساس ابزار وامکاناتموجود به ارتقا وکیفیت زندگی مردم جامعه وسلامت آنان جامهعمل بپوشاند و نوعی یکپارچگی و تعادل فعال در جامعه به وجود آورند. از این روست که بحث مربوط به سلامت افراد جامعه مورد توجه سازمانهای جهانی از جمله سازمان بهداشت جهانی قرار گرفته است و به لحاظ روانی زندگی کنشگران را تحت تأثیر قرار داده است. توجه برنامهریزان اجتماعی به این موارد میتواند نقش اساسی را برای فراهم آوردن سلامت افراد جامعه تضمین کند. یکی از محورهای ارزیابی سلامتی جوامع مختلف، سلامت اجتماعی آن جامعه است. سلامت اجتماعی نقش مهمی درتضمین پویایی وکارآمدی هر جامعه ایفا میکند. از آنجائی که شرط مهم برای رشد و شکوفایی هر جامعهای وجود افراد آگاه، کارآمد و خلاق است، لذا پرورش وتقویت انگیزه پیشرفت سبب ایجاد انرژی و جهتدهی مناسب رفتار و علایق و نیازهای آنها درراستای اهداف ارزشمند ومعین شده میباشد و ازآنجاکه سلامت اجتماعی نقش عمدهای درکارکرد تمام زمینههای فردی، خانوادگی واجتماعی دارد بدیهی است که برنامهریزی صحیح و جامع درتأمین سلامت اجتماعی کاملاً ضروری به نظرمیرسد.عوامل زیادی به داشتن این وضعیت کمک میکنندکه ازمهمترین آنها میتوان اعتماد اجتماعی، نحوه گذران اوقات فراغت، احساس ناامیدی، اعتقادات دینی وپایگاه اجتماعیـ اقتصادی افراد را نام برد. درتحقیق حاضر رابطه سلامت اجتماعی خانوارهای شهر تبریز با متغیرهای مستقل یاد شده مورد مطالعه قرارگرفته است. هدف کلی این بررسی تعیین عوامل اجتماعی موثر بر سلامت اجتماعی خانوارهای شهر تبریز میباشد.
مبانی نظری و پیشینه تحقیق موضوع کیفیت زندگی وسلامت اجتماعی تقریباً به طور همزمان در چندین رشته علوم اجتاعی مطرح شد، در جامعهشناسی، کیفیت زندگی امروزه به یکی از موضوعات مسلط شاخصهای تحقیقات اجتماعی تبدیل شده است، درابتدا وآغاز راه تنها برشاخصهای«عینی» این سازه تاکیدمیشد، شاخصهای انتزاعی بعد از دهه 70 مجال ورود به معادلات مرتبط با کیفیت زندگی را یافتند. درتاریخ علوم اجتماعی کیفیت زندگی اغلب از نقطه نظر تئوریهای مختلفی به بحث کشیده شده است، در جامعهشناسی کیفیت زندگی با توجه به پویایی نظامهای اجتماعی بررسی شده است، تعدادی از نظریات مسلط در این حوزه در ادامه بیان میگردند. نظریه آنومی اجتماعی دورکیم دورکیم با انتقاد از کم رنگ شدن اخلاقیات در جوامع جدید و ارگانیک بر این امر پای میفشارد که زندگی بدون وجود الزامهای اخلاقی و ضرورتهای اجتماعی غیر قابل تحمل بوده و درنهایت به افزایش میزان آنومی درجامعه منجر میشود. وی در ادامه بیان میدارد که در جوامع امروزی خواه در سطح جامعه و خواه در سطح برخی گروههای تشکیل دهنده آن، معیار و هنجارهای سنتی در حال رنگ باختن هستند بی آنکه هنجاری جدید جایگزین آن گردد. برهمین اساس بیهنجاری در شرایطی پدید میآید که در حوزههای معینی از زندگی اجتماعی، معیارهایی واضح برای راهنمایی رفتار وجود نداشته باشد، پیامدهای این امر درقالب تعارض شخصیت فردی و اجتماعی فرد ظاهر میشودکه این امر کیفیت زندگی وی را دچار اختلال مینماید، علت آشکار تحقق آنومی در نظر دورکیم تحولات شتابان اقتصادی است که منجر به ایجاد بحران در نظام آموزشی و هنجاری جامعه میگردد. به این ترتیب میتوان گفت کیفیت زندگی در اندیشه دورکیم معلول مکانیسمی معین و عوامل اجتماعی مشخصی میباشد، هرچندکه وی به صورت موردی و خاص این اندیشه را بیان نمیدارد اما تلویحاً براین امر اشاره دارد به طوریکه تاکید وی براین موضوع که «فقدان اجماع در باب ارزشهای مقرره» منجر به محو و غیبت تدریجی ضوابط اخلاقی میگردد و جامعه قدرت مدیریت موثر و اعمالکنترل اجتماعی را برفرد از دست میدهد وفقدان چنین ضابطه اخلاقی و کنترلی باعث بروز بیهنجاری و به تبع آن کاهش کیفیت زندگی فرد میشود. بنابراین در این نظریه کیفیت زندگی تابع نوع، شدت و چگونگی رابطه اجتماعی است، رابطه اجتماعی از دو طریق برکیفیت زندگی فرد اثرگذار است، از یک سو با تامین نیازهای عاطفی، شناختی و حتی مادی فرد با کیفیت زندگی در ارتباط است و از سوی دیگر از طریق مهار تمایلات افراد، از آرزوهای بیپایان و ارضا نشدنی وی جلوگیری میکند. در واقع دورکیم درصدد بود که نشان دهدکه هر جامعهای که افراد آن به وسیله نظامی از ارزش، هنجار و اخلاقیات هدایت میشوند رضایت بیشتری از موقعیت خود در نظام اجتماعی داشته و کیفیت زندگی متعالیتری را تجربه میکند. نظریه بیسازمانی اجتماعی این تئوری درنیمه اول قرن بیستم از تلفیق نظریههای آنومی دورکیم، ازخود بیگانگی مارکس و بومشناختی پارک و برگس شکل گرفت نظریه بیسازمانی اجتماعی را میتوان در دو شاخه متفاوت تقسیمبندی نمود: حالت اول، تولید تفکر جامعهشناختی اروپایی میباشد که بوسیله دورکیم خلق و توسط جامعهشناسانی چون پارک، برگس، شاو و مککی پایهگذاری شد، از نگاه این دسته ازمتفکران میتوان کیفیت زندگی را براساس فرایندیهای بومشناختی تبیین نمود. قسم دوم از تئوری بیسازمانی اجتماعی را میتوان در نظریههای کنترل اجتماعی جای داد که دارای ویژگیهای زیر میباشد: ریشه اصلی کیفیت زندگی را باید درعوامل اجتماعی جستجو نمود. بیسازمانی اجتماعی، آنومی اغلب با رشد صنعتیشدن، شهرنشینی و مهاجرت فزاینده به حوزههای شهری همراه است و این امرعاملی تاثیرگذار بر متغیر کیفیت زندگی میباشد. عوامل اجتماعی افراد را کنترل میکنند و وقتی این عوامل بیثبات شوند، افراد توان کمتری برای کنترل رفتارخود خواهندداشت فقدان ثبات درساختار اجتماعی باعث کاهش میزان کیفیت زندگی میشود. نظریه کنش اجتماعی تالکوت پارسونز تالکوت پارسونز میکوشید درتئوری کنش خود نشان دهد، هر کنشی اعم از بهنجار یا نابهنجار توسط صور خاصی از ساختارهای اجتماعی ساخته و تولید میشوند، ازاین رو کیفیت زندگی در چارچوب شرایط و ساختارهای اجتماعی و مسیرهای جهت نیل به اهداف قابل تبیین میباشد، پارسونز اختیار و اراده آدمی را در فعالیتهای اجتماعی انکار نکرده است و نقش و تاثیرات ساختاری را در کنش آدمی نادیده نمیانگارد، از این منظر کیفیت زندگی در چارچوب شرایط، ساختارهای اجتماعی و مسیرهایی جهت وصول به اهداف فرهنگی قابل تبیین است. روسکو هینکل اصول نظریه کنش پارسونز را درهفت اصل خلاصه کرده است: 1. فعالیتهای اجتماعی بشر ازآگاهی نسبت به خود ودیگران ووضعیتهای بیرونی سرچشمهمیگیرد. 2. انسان برای دستیابی به مقاصد، اهداف، منظورها، نقشهها و غایتهای دیگر به کنش میپردازد. 3. افراد از ابزار، تکنیکها و روشهای مناسب سود میجویند. 4. مسیرهای کنش افراد به وسیله شرایط و یا موقعیتهای تغییرناپذیر محدود میگردد. 5. بر اساس به کارگیری اراده یا قضاوت، افراد به انتخاب، سنجش و ارزیابی کنش میپردازند. معیارها، قواعد یا اصول اخلاقی در تصمیمگیری افراد دخالت دارد. هرتحقیق درباره روابط اجتماعی مستلزم آناستکه پژوهشگر ازشیوههای مختلف تحقیقچون تفهیم، بازسازی و همدلی با دیگران استفاده نماید. نظریه گودمن گودمن در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که دو عامل برکیفیت زندگی تاثیر عمدهای دارند، وی عامل اول را ابزاری وعامل دوم را ارتباطی نامیده است به طوری که انعکاس دهندۀ کیفیت ارتباطات بین فردی میباشند، این دو عامل مشابه نیازهای دوم و سوم مازلو، یعنی نیاز به امنیت و تعلق داشتن میباشد (مختاری،1390). نظریه زیمل در آرای زیمل به صورت مشخص به کیفیت زندگی اشاره نشده است، لیکن وی مفاهیمی درآثار خود مطرح کرده است که با استفاده از آنها میتوان مساله کیفیت زندگی را تبیین کرد، زیمل در مقاله کلان شهر خود به بحث از شرایطی میپردازد که در آن روابط انسانی رو به افول میگذارند او در تحلیل خود به از میان رفتن روابطی عاطفی و تسلط روابط حسابگرانه توجه دارد. روابط صمیمانه و نزدیکی که زیمل ذکر میکند از سنخ روابطی استکه در اجتماع قابل مشاهده است، درمقابل روابطیکه او تجلی و انعکاس آن را در کلان شهر میبیند از سنخ روابط جامعهای است. از دیدگاه زیمل میتوان در مورد کیفیت زندگی دو گونه قضاوت متفاوت را مطرح کرد؛ به طوری که زندگی شهری جایگاه عقلانیت است و احساس و روابط عاطفی جایگاهی در آن ندارد لذا رفتار معقولانه و حسابگرانه میتواندبه کیفیتزندگی فرد بهاء داده ازاین منظر فردی کیفیت زندگی بالاتری ازتجربه میکند؛ ولی ازطرفی با توجه به این که یکی از ابعاد مهم کیفیت زندگی توجه به احساسات و خصوصاً روابط عاطفی در جامعه است بنابراین عدم وجود این ویژگی در کلانشهر اثری منفی بر کیفیت زندگی دارد. نظریه کوینی ریچارد کوینی که ازجامعهشناسان مکتب تضاد محسوب میشودکه کوشید تا گونهای از پدیدارشناسی تضاد اجتماعی را به دست دهد و تاثیر آن را در کیفیت زندگی افراد نشان دهد، در کل هدف او نشان دادن تاثیر ساخت قدرت، اقتدار و منابع بر پیدایش رفتاری از انسان است که مبدل به بخشی از جهان اجتماعی میگردد. به نظر وی نهادهای اجتماعی، محتوی و جهت منافع اجتماعی را در جامعه تعریف و تبیین میکنند. وی به بررسی اثر سرمایهداری بر کیفیت زندگی پرداخته است. نظریه کلمن کلمن تحقق کیفیت زندگی مناسب را منوط بر تطابق تجارب فرد را با آرزوهایش میداند به طوری که کاهش کیفیت زندگی زمانی روی میدهد که امیدها با تجارب همخوان نشوند، به بیان دیگر ادعای کلمن بر این باور است که شیوه زندگی با این مفهوم که فرد خود را توانای رسیدن به آرزوهای خود بداند، بهبود مییابد، پرواضح که تئوری کلمن بر ساختار بنیادی جامعه و امیال ذاتی افراد تکیه دارد. سام آرام در مطالعهای به بررسی رابطه سلامت اجتماعی و امنیت اجتماعی با تأکید بر رهیافت پلیس جامعه محور میپردازد. یافتههای این پژوهش نشان داده است که رابطه مستقیمی بین افزایش ناامنی اجتماعی و کاهش میزان سلامت اجتماعی در جامعه وجود دارد. همچنین شاخص سهم داشت اجتماعی یکی از ابعاد سلامت اجتماعی است که از مهمترین عوامل تحقق هدف پلیس جامعه محور یعنی توانمندسازی اجتماع به منظور کمک به رفع وحل مشکلات افزایش جرم و بینظمی دراجتماع است. بنابراین امکان تحقق اهداف پلیس جامعهمحور در جامعهای با افراد دارای سلامت اجتماعی بالا به دلیل سهولت مشارکت اجتماعی و افزایش اعتماد اجتماعی بیشتر است(سام آرام، 1388). نتایج تحقیق هزارجریبی و صفریشال (1388) نشان داده است که متغیر امید به آینده، بواسطه متغیر اعتماد، تاثیر فزایندهای بر میزان رضایت افراد دارد. این رضایت به نوبه خود، سلامت اجتماعی را به دنبال دارد. به نظرگیتی قریشی (1388) افراد امیدوار روابط اجتماعی قویتری با دوستان، همسر، بستگان و همسایگان خود دارند. در مطالعهای توسط بخشیپور رودسری و همکارانش با هدف بررسی رابطه بین رضایت از زندگی و حمایت اجتماعی با سلامت روانی دانشجویان دانشگاه تهران (82-1381)، یافتهها نشان داده است که رضایت از زندگی و حمایت اجتماعی به شکل معناداری سلامت روانی را پیشبینی میکند. همچنین تأهل به شکل معناداری با بهداشت روانی بالاتر، رضایت از زندگی و احساس حمایت اجتماعی بیشتر، همبسته بود و به طور کلی آسیبپذیری دانشجویان غیربومی بالاتر بود(بخشیپور رودسری، 1384). کنگرلو به سنجش میزان سلامت اجتماعی دانشجویان شاهد مشغول به تحصیل در مقطع کارشناسی در دانشگاه علامه طباطبایی و مقایسه آن با میزان سلامت اجتماعی دانشجویان غیرشاهد میپردازد. نتایج این پژوهش نشان داده استکه بین میزان سلامت اجتماعی دانشجویان شاهد وغیرشاهد تفاوت معناداری وجود ندارد. درگروه دانشجویان شاهد دانشجویانیکه از سلامت اجتماعی بالایی برخوردار بودند کمتر تمایل داشتند تا سهمیهدار بودن خود را پنهان نمایند و درمقابل دانشجویان با سلامت اجتماعی پایین از اینکه سایر افراد بداند که آنها با سهمیه وارد دانشگاه شدهاند نگران بوده و تمایل به مخفیکاری داشتند. همچنین دانشجویان متأهل و به طور کلی دانشجویان شاهد زن از سلامت اجتماعی بالاتری نسبت به سایرین برخوردار بودند(کنگرلو، 1387). قائدی و یعقوبی در سال 1386 پژوهشی با عنوان بررسی رابطه بین ابعاد حمایت اجتماعی ادراک شده و ابعاد بهزیستی دردانشجویان دختر و پسر دانشگاه تهران وعلامه طباطبایی انجام دادند. یافتهها نشان دادندکه وجوه مختلف حمایت اجتماعی ادراکشده پیشبینی کنندههای بهتری برای رضایتمندی از زندگی و بالانس عاطفی در دختران نسبت به پسران هستند و بهزیستی روانشناختی و اجتماعی در دختران بیشتر به وسیله حمایت اجتماعی از خانواده و در پسران بیشتر به وسیله حمایت اجتماعی ازدوستان پیشبینی میشود. همچنین حمایت ادراک شده ازفرد خاص و از افراد گروه در دانشکده اثری بر روی ابعاد مختلف بهزیستی فرد ندارد(قائدی و دیگری، 1387). عبداللهتبار و همکاران (1386) درپژوهشی باعنوان بررسی سلامت اجتماعی دانشجویان به بررسی سلامت اجتماعی دانشجویان دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی و ارتباط آن با متغیرهای دموگرافیک اجتماعی آنان پرداختند. نتایج نشان دادند ، میانگین سلامت اجتماعی در دانشجویان مقطع کارشناسیارشد (22/72) بیشتر ازدانشجویان مقطع کارشناسی (42/66) میباشد همچنین بین متغیر سلامت اجتماعی با متغیر وضعیت تأهل، عضویت در انجمنها و وضعیت اشتغال ارتباط معناداری وجود داشت(عبداللهتبار و همکاران، 1387). بلانکو و دیاز در مقالهای با عنوان نظم اجتماعی و سلامت روانی با رویکردی به سلامت اجتماعی سعی کردند تا ارتباط بین ابعاد سلامت اجتماعی را به عنوان شاخص نظم اجتماعی با جنبههای دیگری از سلامت مثل میزان افسردگی، عزتنفس، سلامت درک شده، محرومیت، میزان آنومی و کنشهای متقابل اجتماعی، احساسات مثبت و منفی و رضایت را مورد بررسی قرار دهند(Blanco & Dize, 2007: 61-71). کیکوگنانی وهمکارانش درپژوهشی سعیکردند تا به ارزیابی ارتباط بین مشارکت اجتماعی، درک ازاجتماع درمیان جوانان دانشجوی ایتالیایی، آمریکایی و ایرانی و تأثیر این دو متغیر بر سلامت اجتماعی پرداختهاند
فرضیههای تحقیق 1. بین سلامت اجتماعی و اعتماد اجتماعی خانوارهای شهر تبریز رابطه وجود دارد. 2. بین سلامت اجتماعی و احساس ناامیدی خانوارهای شهر تبریز رابطه وجود دارد. 4. بین سلامت اجتماعی و گذران اوقات فراغت در خانوارهای شهر تبریز تفاوت وجود دارد. 5. بین سلامت اجتماعی و اعتقادات دینی خانوارهای شهر تبریز رابطه وجود دارد. 6. بین سلامت اجتماعی و پایگاه اجتماعی- اقتصادی خانوارهای شهر تبریز تفاوت وجود دارد. تعریف نظری و عملیاتی متغیرها سلامت اجتماعی تعریف نظری: این بعد از سلامت مربوط است به « تصوری که افراد درباره خودشان، تعاملات و ارتباطات اجتماعی شان، سودمندی، نقش اجتماعی و مثبت بودن در اجتماع دارند(لیچ، 2003: 10). سلامت اجتماعی مولفهای از مفهوم سلامتی میباشد که به معنی توانایی ایفای نقشهای اجتماعی است، بدون اینکه به طور عینی یا ذهنی قصد آسیب رساندن به دیگری در کار باشد. کییز به ابعاد پنچگانه سلامت اجتماعی توجه کرده است. تعریف عملیاتی: نمرهای که فرد در پرسشنامه سلامت اجتماعی کییز کسب میکند. پایایی مقیاس سنجش سلامت اجتماعی برای زیر مقیاسهای یکپارچگی اجتماعی، شکوفایی اجتماعی، انسجام اجتماعی، مشارکت اجتماعی و پذیرش اجتماعی از طریق پیشآزمون انجام شده به صورت زیر بدست آمد که در جدول زیر ارائه میگردد. مقادیر آلفای کرونباخ بدست آمده برای زیرشاخصها و معیار سلامت اجتماعی در کل مورد قبول بوده و لذا پایایی پرسشنامه مورد تأیید قرار میگیرد. جدول (1): ضریب آلفای کرونباخ برای مقیاس سلامت اجتماعی و زیرمقیاسهای آن
اعتبار پرسشنامه حاضر نیز از طریق اعتبار صوری به دست آمده است. یکپارچگی اجتماعی تعریف نظری:عبارت است از ارزیابی کیفیت رابطه فرد با جامعه. یکپارچگی اجتماعیکمیتی است که فرد احساس میکند فرد تا آن حد با دیگران وجوه مشترک دارد. تعریف عملیاتی: نمرهایکه فرد درپرسشنامه سلامت اجتماعی کییز (مولفههای مربوطه) کسبمیکند. پذیرش اجتماعی تعریف نظری: یعنی تعبیر و تفسیر جامعه از طریق منش وصفات سایرافراد به عنوان یک مقوله تعمیم یافته. پذیرش اجتماعی شبیه به پذیرش فردی است. افرادی که پذیرش اجتماعی را به منزله اعتماد به دیگران تعبیر میکنند عقیده دارند که دیگران مهربان هستند. این افراد معتقدند که انسانها فعال بوده و توانایی سعی و کوشش را دارند. تعریف عملیاتی: نمرهایکه فرد درپرسشنامه سلامت اجتماعی کییز (مولفههای مربوطه) کسبمیکند.
مشارکت اجتماعی تعریف نظری: عبارت است از ارزیابی ارزش اجتماعی توسط شخص و این عقیده را در بر میگیرد که شخص عضو حیاتی جامعه است. مشارکت اجتماعی شبیه به مفاهیم کارآمدی و مسئولیتپذیری است. تعریف عملیاتی: نمرهایکه فرد درپرسشنامه سلامت اجتماعی کییز (مولفههای مربوطه) کسبمیکند. شکوفایی اجتماعی تعریف نظری: این بعد از سلامت اجتماعی به معنی ارزیابی توان و مسیر جامعه است. شکوفایی اجتماعی مفهوم مشابه با خودمختاری دارد و به این معنی استکه جامعه سرنوشت خود را تعیین و کنترل کند. تعریف عملیاتی: نمرهایکه فرد درپرسشنامه سلامت اجتماعی کییز (مولفههای مربوطه) کسبمیکند. انطباق اجتماعی تعریف نظری: عبارتاست ازدرک کیفیت، سازمان وعملیات دنیای اجتماعی. اینبعد دربرگیرنده علاقه به دانش درباره دنیا ست. افراد سالم نه تنها دراندیشه دنیایی که در آن زندگی میکنند هستند، بلکه سعی میکنند بفهمند که در اطرافشان چه میگذرد. تعریف عملیاتی: نمرهایکه فرد درپرسشنامه سلامت اجتماعی کییز (مولفههای مربوطه) کسبمیکند. احساس ناامیدی تعریف نظری: ناامیدی یعنی دلمردگی ناشی از افسردگی که میتواند خود را به شکل از دست رفتن امید به آینده نشان دهد. در این شرایط فرد احساس میکند نامطبوع خواهد بود و در موارد شدید خود احساس میکند که آینده برایش وجود ندارد(Abbasabadi, 2009: 52). بک تأکید دارد که ناامیدی بعدی از افسردگی است که بیشتر شناختی است تا عاطفی. یعنی فرد از نظر مبانی شناختی به نوعی ناامیدی در احتمال وقوع تغییرات مثبت و حل مشکلات میرسد که این ناامیدی بیش از سایر جنبههای افسردگی با خودکشی در ارتباط است(Dejekam, 2004). تعریف عملیاتی: برای اندازهگیری این متغیر از مقیاس احساس ناامیدی شوسلر (Schuessler) که شامل 9 گویه میباشد استفاده شده است. گذران اوقات فراغت تعریف نظری: مجموعهای از اشتغالاتی است که فرد کاملاً به رضایت خاطر خود یا برای استراحت، تفریح، توسعه اطلاعات، آموزش غیرانتفاعی و مشارکت اجتماعی داوطلبانه بعد از آزاد شدن از الزامات شغلی، خانوادگی و اجتماعی بدان میپردازد(دومازدیه، 1381: 156). تعریف عملیاتی: این متغیر از طریق مقیاس 47 گویهای Pace اندازهگیری شده است. هر گویه با مقیاس 5 درجهای رتبهبندی شده است(میلر، 1384: 496).
اعتقادات دینی تعریف نظری: اعتقادات دینی عبارت است از ایمان به خدا، تلاش در جهت شناخت خدا، ترس از غضب الهی وعمل کردن مطابق ضوابط مذهبیبه تعریف دیگر التزام فرد به دین مورد قبول خویش، این التزام در مجموعهای از اعتقادات، احساسات، اعمال فردی وجمعیکه حول خداوند (امر قدسی) و رابطه ایمانی با او دورمیزند سامان میپذیرد. شجاعیزند تدین را منوط به دینی بودن، پایبندی دینی و داشتن التزامات دینی[2] درفرد میداند، وی اعتقاد داردکه از دوطریق میتوان فرد دیندار را از دیگران باز شناخت: نخست پایبندی و التزام دینیاش و دوم پیامد دینداری و آثار آن در فکر، جان، عمل فردی و اجتماعیاش(شجاعیزند، 1380). پس به بیان کلیتر تدین یعنی داشتن التزام دینی، به نحوی که نگرش، گرایش و کنشهای فرد را متاثر سازد. تعریف عملیاتی: برای اندازهگیری این متغیر، از پرسشنامه ابعاد اعتقادی، مناسکی و پیامدی مقیاس گلاک و استارک که به صورت مقیاس لیکرت ساخته شده است، استفاده شده است(سراجزاده، 1384). پایگاه اجتماعی – اقتصادی تعریف نظری: پایگاه اقتصادیـ اجتماعی یکی از مهمترین و کاربردیترین متغیرهای مستقل در تحلیل رفتارها، عقاید افراد و موقعیت آنها در سلسلهمراتب اجتماعی است. پایگاه مجموعه حقوق و تکالیفی است که بیانگر موقعیت یک فرد در رابطه با دیگران است، اعم از اینکه این روابط افقی یا عمودی، مبتنی بر تساوی و یا سلسلهمراتب و یا مرتبط با منافع اعتبار اجتماعی و افتخار باشد(محسنی تبریزی، 1380: 215). تعریف عملیاتی:ابزار سنجش مورد استفاده در این پژوهش، مقیاس پایگاه اجتماعی- اقتصادی نام پاورز (Nam- Powers Socio-economic Status Scores) است و آن اندازهای چند گویهای است که حاصل میانگینگیری از نمرات گویههای جزئی شغل، تحصیلات و درآمد خانواده است. اعتماد اجتماعی تعریف نظری: اعتماد نوعی احساس فردی نسبت به امری است که مورد تأیید است. به این ترتیب اعتماد را میتوان نگرشی مثبت نسبت به فرد یا امری خارجی دانست. اعتماد مبین نوع ارزیابی ما از پدیدهای است که با آن مواجهیم و همواره مثبت است. چه اگر اعتماد برابر با پذیرش امر مقابل باشد، پذیرش مثبت است(محسنیتبریزی، 1380: 2). تعریف عملیاتی: برای اندازهگیری این متغیر از مقیاس تردید درباره قابل اعتماد بودن مردم شوسلر (Schuessler) که شامل 8 گویه میباشد استفاده شده است.
روش تحقیق روش تحقیق پیمایش است ودادهها به صورت میدانی جمعآوری شدهاند. تکنیک جمعآوری اطلاعات پرسشنامههای استاندارد است. برای این منظور بعد ازتهیه پرسشنامه مقدماتی، آزمون مقدماتی آن و تهیه پرسشنامه نهایی، اقدام به جمعآوری دادهها گردید. جامعه آماری، خانوارهای شهرتبریز استکه تعداد آنها برابر 428009 میباشد. باتوجه به فرمول تعیین حجم نمونه، برای شهرتبریز، تعداد 326 خانوار برآورد گردید. شیوه نمونهگیری، نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای است که طی مراحل زیر انجام میپذیرد: 1. تقسیم شهر به حوزهها و انتخاب نمونهای از حوزهها. 2. تقسیم حوزهها به بلوکها و انتخاب نمونهای از بلوک هر حوزه منتخب. 3. تهیه فهرست خانوارهای هر بلوک منتخب و انتخاب تصادفی خانوارها.
روشهای توصیف و تحلیل اطلاعات برای تحلیل توصیفی دادهها از آمارههای فراوانی، درصد فراوانی، میانگین، واریانس و انحراف معیار و برای تحلیل استنباطی، متناسب با سطوح سنجش متغیرها و نوع دادهها از آزمونهای پارامتری استفاده شد. برای آزمون روابط دو متغیره فرضیه، متناسب با سطح سنجش از آزمون ضریب همبستگی پیرسون rxy، و برای مقایسه گروهها از آزمونهای مقایسه میانگینها، تحلیل واریانس و برای تحلیل چند متغیره از رگرسیون استفاده گردید. یافتههای توصیفی دربررسی حاضرکل نمونه آماری مورد مطالعه (326 نفر)، 161 نفر (4/49%) ازپاسخگویان موردمطالعه مرد و 165 نفر (6/50%) زن بودند. براساس نتایج توصیفی پژوهش، از 323 نفر مورد مطالعه 120 نفر (2/37%) ازپاسخگویان مورد مطالعه مجرد و 203 نفر (8/62%) متأهل بودند. متوسط سن شهروندان مورد مطالعه 03/24 سال با انحراف استاندارد 24/7 و کمترین سن 15 و بیشترین 67 سال بود. دراین بررسی، نمونه آماری مورد مطالعه (326 نفر)، 8 نفر (5/2%) ازپاسخگویان مورد مطالعه بیسواد، 21 نفر (4/6%) ابتدایی، 44 نفر (5/13%) راهنمایی، 129 نفر (6/39%) دیپلم، 114 نفر (35%) لیسانس و 10 نفر (1/3%) دارای مدرک فوقلیسانس و بالاتر بودندکه نما در این توزیع مربوط به پاسخگویانی بودکه دارای مدرک دیپلم بودند. ازکل نمونه آماری مورد مطالعه (326 نفر)، 138 نفر (3/42%) ازپاسخگویان مورد مطالعه دارای وضع اقتصادی پایین، 129 نفر (6/39%) متوسط و 59 نفر (1/18%) بالا بودند که نما در این توزیع مربوط به پاسخگویانی بود که دارای وضع اقتصادی پایین بودند. نمره مربوط به متغیر اعتقادات دینی برابر73/1±74/53 محاسبه گردیدکه حداقل نمره 10 و حداکثر 95 بود وضریب کجی نیز برابر (چولگی) 329/0-=sk که بیانگرمنفی بودن توزیع دادهها بود. و درمجموع میتوان گفت اعتقادات دینی شهروندان در حد متوسط بود. نمره مربوط به متغیر ناامیدی 48/2±76/51 محاسبه گردیدکه حداقل نمره 56/5 و حداکثر 100 بود و ضریب کجی نیز برابر (چولگی) 045/0-=sk که بیانگر منفی بودن توزیع دادهها بود. نمره مربوط به متغیر اعتماد اجتماعی 08/2±42/65 محاسبه گردیدکه حداقل نمره 62/15 و حداکثر 100 و ضریب کجی نیز برابر (چولگی) 176/0-=sk که بیانگر منفی بودن توزیع دادهها بود. نمره مربوط به متغیر گذران اوقات فراغت 05/1±20/62 محاسبه گردید که حداقل نمره 64/35 و حداکثر 92 و ضریب کجی نیز برابر (چولگی) 471/0=sk که بیانگر مثبت بودن توزیع دادهها بود. نمره مربوط به متغیرسلامت اجتماعی 53/8±14/70 محاسبه گردیدکه حداقل نمره 36/36 وحداکثر 100 وضریبکجی نیزبرابر (چولگی) 012/0-=sk که بیانگرمنفی بودن توزیعدادهها بود. آزمون اسمیرنف کولموگروف نشان داد که سطح معنیداری آزمون در مورد همه سازهها از 05/0 بزرگتر بود و بنابراین آزمونهای پارامتری استفاده شد. آزمون فرضیهها آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین میزان سلامت اجتماعی و میزان اعتقادات دینی شهروندان همبستگی مستقیم معنیدار وجود دارد. به طوریکه ضریب همبستگی برابر 338/0= r باسطح معنیداری000/0=P محاسبه شده است. بین میزان سلامت اجتماعی ومیزان احساس ناامیدی شهروندان همبستگی معنیدار معکوس وجود داشت. بهطوریکه ضریب همبستگی برابر 209/0-= rبا سطح معنیداری 000/0=P محاسبه شده است. مطابق با آزمون ضریب همبستگی، بین میزان سلامت اجتماعی و میزان اعتماد اجتماعی شهروندان همبستگی معنیدارمستقیم وجود داشت. به طوریکه ضریب همبستگی برابر 130/0= rبا سطح معنیداری 019/0=P محاسبه شده بود. نیز بین میزان سلامت اجتماعی با میزان گذران اوقات فراغت شهروندان همبستگی معنیدار مستقیم وجود داشت و ضریب همبستگی برابر 188/0= rبا سطح معنیداری 001/0=P محاسبه شده بود. برای آزمون فرضیه تفاوت بین دومتغیر پایگاه اقتصادیـ اجتماعی شهروندان و سلامت اجتماعی، از آزمون تحلیل واریانس یا F استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان دادکه بین پایگاه اقتصادیـ اجتماعی شهروندان و سلامت اجتماعی آنان تفاوت معنیداری وجود دارد. باتوجه به معنیدار بودن آزمون F، برای پیگیری تفاوتهای معنیدار درتجزیه و تحلیلهای چندگروهی، از آزمون تعقیبی LSD استفاده گردید. نتیجه این آزمون نشان داد که بیشترین تفاوت میانگینها را میتوان در پایگاه اقتصادی اجتماعی بالا با پایگاه متوسط و پایین مشاهده کرد. نتایج تحلیل رگرسیونی عوامل تبیین کننده سلامت اجتماعی نشان دادکه ازمیان متغیرهای پیشبین، چهار متغیر: اعتقادات دینی، احساس ناامیدی، اعتماد اجتماعی و گذران اوقات فراغت در مدل نهایی باقی ماندندکه این متغیر 22 درصد واریانس متغیر ملاک را تبیین نمود. ضریب نهایی رگرسیونی چندگانه 48/0 بودکه مجذورآن یعنی ضریب تبیین20/0=R2 همچنین ضریبتبیین تصحیح شده برابر 19/0= بود. درصد واقعی و اصلاح شده میزان تبیین تغییرات متغیرملاک توسط متغیرهای پیشبین باقیمانده در مدل 19 درصد بود. بنابراین 19 درصد از تغییرات متغیر ملاک توسط متغیرهایی که در مدل نهایی باقی ماندهاند، پیشبینی گردید. همچنین شکل رگرسیونی تبیین شده نیز طبق آزمون تحلیل واریانس انجام شده خطی بود؛ زیرا مقدار آزمون F برای تعیین معنیداری اثر متغیرهای تاثیرگذار بر پیشبینی میزان سلامت اجتماعی برابر 11/20 با سطح معنیداری 000/0=p و زیر 05/0 بود، یعنی جهت رابطه بین متغیرها یکطرفه بود. در مجموع و با توجه به ضرایب بتای استاندارد نشده ملاحظه شد که مقدار ثابت () برابر 45/55، اعتقادات دینی با بتای 134/0=، احساس ناامیدی با بتای 09/0-=، اعتماد اجتماعی با بتای 10/0= و گذران اوقات فراغت با بتای 09/0= بودند که درتبیین سلامت اجتماعی سهم معنیداری داشتند. در نهایت با حذف مقدار ثابت آلفا () از طریق استاندارد کردن مقادیر متغیر تبیین کننده، ملاحظه شد که اعتقادات دینی با بتای 272/0=، اعتماد اجتماعی با بتای 244/0= و گذران اوقات فراغت با بتای 117/0= به ترتیب بیشترین تاثیر مثبت و احساس ناامیدی با بتای 263/0-= تاثیر منفی را در پیشبینی سلامت اجتماعی شهروندان داشتند.
نتایج نظری تحقیق، بحث و نتیجهگیری با توجه به معنیداری میزان سلامت اجتماعی و میزان اعتقادات دینی شهروندان، باید گفت دین به واسطه کارکردهای متعددیکه دارد، برسلامتی افراد موثراست. مذهبی بودن بعنوان مانعی درمقابل فشار روانی عمل میکند وآثار زیان بار را برطرف میسازد و به ظهور احساسات وهیجانات مثبت منجرمیگردد. افراد دیندار، رضایت بیشتری از زندگی دارند. دعاهای مکرر و احساس نزدیکی به خدا، قویترین پیشبینی کننده رضایت از زندگی است(آرگایل، 1383: 260). فعالیتهای دینی بر شادی و نشاط افراد افزوده و به تبع آن برسلامتی نیز میا فزاید، شاید دلیل آن حمایتهای اجتماعی حاصل از فعالیتهای اجتماعی، احساس دریافت کمک و حمایت، احساس تعالی، احساس تجدید قوا، احساسات مثبت نسبت به زندگی، آرامش ذهنی، لذت از همراهی با دیگران، فرصت کمک به دیگری و افزایش روابط اجتماعی باشد. بین سلامت اجتماعی و میزان احساس ناامیدی شهروندان همبستگی معنیدار معکوس وجود دارد. کسانی که نسبت به آینده خود و مسایل زندگی احساس ناامیدی دارند، از سلامتی کمتری نیز برخوردار میباشند. نتایج تحقیق هزارجریبی و صفریشال (1388) نشان داده است که متغیر امید به آینده، بواسطه متغیر اعتماد، تاثیر فزایندهای برمیزان رضایت افراد دارد. این رضایت به نوبه خود، سلامت اجتماعی را نیز به دنبال دارد. به نظر گیتی قریشی (1388 ) افراد امیدوار روابط اجتماعی قویتری با دوستان، همسر، بستگان وهمسایگان خود دارند. امیدواری برکیفیت روابط با دیگران تاثیر گذاشته، افراد ناامید بندرت میتوانند با دیگران ارتباط رضایتبخشی داشته باشند. توجه به سلامتی یکی از نیازهای حیاتی انسان برای رشد و بالندگی است. امید، جایگاه خاصی در سلامتی روانی، جسمانی وبه تبع آن پیشرفت فرددارد و یکی ازسازههایی استکه به عنوان شاخص توانمندی در بهزیستی مثبت افراد مورد توجه واقع شده است. امیدوار بودن مهمترین انگیزه در زندگی انسان است و امید منشا پویایی و پیشرفت در زندگی است و انسان را در رسیدن به اهداف خود یاری میکند. امیدواری درنقطه مقابل ناامیدی قرارمیگیردکه خودش ریشه بسیاری ازبیماریهای روانی وجسمانی بوده معضلات اجتماعی وسیعی را میتواند در پی داشته باشد. بین میزان سلامت اجتماعی و میزان اعتماد اجتماعی شهروندان همبستگی معنیدار مستقیم وجود داشت. افرادیکه از اعتماد اجتماعی بالایی بهره دارند، میزان سلامت اجتماعیشان نسبت به افراد دارای اعتماد کم، بالاتر است. شربتیان (1391) نیز در پژوهش خود، رابطه معنیداری بین سلامت اجتماعی و اعتماد به دست آورده است. سلامت اجتماعی از اساسیترین معیارهای رفاه اجتماعی جامعه به شمار میرود. سلامت اجتماعی با بهداشت فردی، روانی و اجتماعی مرتبط است. اعتماد، بعنوان شاخصی از سرمایه اجتماعی ازعواملی استکه زمینهساز مشارکت وهمکاری بین اعضای جامعهاست. کاهش اعتماد اجتماعی درجامعه موجب میگردد همواره نوعی ترس از برقراری رابطه و احساس ناامنی بین اعضا به وجود آید که مانع از تداوم و تقویت رابطه و کاهش همکاری میگردد و فردگرایی و منفعتطلبیکه منشا بسیاری از نابسامانی ها و انحرافات اجتماعی است، در جامعه رواج مییابد. بین میزان سلامت اجتماعی و میزان گذران اوقات فراغت شهروندان همبستگی معنیدار مستقیم وجودداشت. افرادیکه زمانبیشتری برای گذران اوقاتفراغت صرف میکردند، ازسلامت اجتماعی بالایی برخورداربودند. فعالیتهای اوقات فراغت میتوانندمنبع مناسبی برای ایجاد سلامتی گردند. اوقات فراغت، فعالیتهایی هستند که فرد با توجه به علاقه و انگیزه و آزادی عمل در مورد آنها تصمیم میگیرد و با وجود تنوع و تفاوتهایی که با هم دارند به نحوی نیازهای اجتماعی را به برآورده میسازند. شرکت افراد دربرخی مسابقات ورزشی به عنوان یکی از شیوههای گذران اوقات فراغت، حمایت اعضای تیم و طرفداران آن را به دنبال دارد. اوقات فراغت برای تلطیف عواطف وتخلیه هیجانات منفی تاثیر به سزایی دارد. انتحاب الگوی مناسب گذران اوقات فراغت، این امکان را میدهد که فرد متعادل و متوازن بود و بتواند هیجانات خود را تنظیمکند. سلامت بخش بودن فعالیتهای اوقاتفراغت به این دلیل استکه وقتی افراد به اینگونه فعالیتها میپردازند، درحال انجام کاری هستند که میتوانند آن را به خوبی انجام دهند و این امر موجب نشاط و سلامتی آنان میگردد. اوقات فراغت حس رهایی از خشم و تنش را در فرد ایجاد مینماید و او را بر ای گسترش افق فکری خود توانمند میسازد(جعفری و دیگران، 1385). بین پایگاه اقتصادیـ اجتماعی شهروندان و سلامت اجتماعی آنان تفاوت معنیداری وجود داشت. در پژوهش حاضر، بیشترین تفاوت میانگینها را میتوان در پایگاه اقتصادی اجتماعی بالا با پایگاه متوسط و پایین مشاهدهکرد. حاتمی (1388) نیزتفاوت معنیداری بین پایگاه اقتصادیـ اجتماعی وسلامت اجتماعی دانشجویان به دست آوردهاست، بهطوری که 8/10 درصد افراد متعلق به پایگاه اقتصادیـ اجتماعی پایین از سلامت اجتماعی بالایی برخوردار بودند، این میزان برای افراد دارای پایگاه اقتصادیـ اجتماعی متوسط برابر 8/16 و برای افراد دارای پایگاه اقتصادیـ اجتماعی بالا، 4/29 بود. پایگاه اقتصادیـ اجتماعی رابطه روشنی با سلامت دارد که در مواردی همچون نرخ مرگ و میر، دیابت، آسم و بیماریهایی از این دست در افرادی که از حیث اجتماعیـ اقتصادی در سطح پایینی قرار دارند، نمود پیدا میکند. رفتارهای مربوط به سبک زندگی افرادیکه جزء گروههای سطح پایین اجتماعیـ اقتصادی به شمار میروند هم به گونهای است که ریسک سلامت را بالاتر میبرد. گراهام مطرح میکند که سلامتی فرد به عنوان یک موضوع مهم نتیجه شرایط اقتصادیـ اجتماعی است. افرادی که از لحاظ اقتصادیـ اجتماعی در شرایط بهتری قرار دارند، به دلیل توانایی و دسترسی بهتر در وضعیت مطلوبتری قرار میگیرند و در مقابل افرادی که به طبقات پایین جامعه تعلق دارند، از سلامتی نامطلوب رنج میبرند. به باور وی عواملی که باعث میشود تغییرات در وضعیت اقتصادیـ اجتماعی افراد بر سلامتی (جسمی، روانی، اجتماعی) تأثیر بگذارد در سه مقوله مادی، رفتار و روانی اجتماعی قرار میگیرند. عوامل مادی، محیط فیزیکی، خانه، حله و محل کار به اضافه استانداردهای زندگی که به وسیله درآمد تأمین میشوند. عوامل رفتاری: عبارتند از عادات و رفتارهای روزمره مرتبط با سلامتی که یک مسیر اقتصادیـ اجتماعی قوی را نشان میدهند. از قبیل استعمال دخانیات، مشروبات الکلی، فعالیتهای اوقات فراغت و رژیم غذایی عوامل روانی بیشتر به برداشتهای فرد از وضعیت اجتماعی و مقایسه خود با دیگران از لحاظ اقتصادیـ اجتماعی و مشاهده زندگی افراد در یک جامعه نابرار اطلاق میشود. عوامل مادی، رفتاری و روانی اجتماعی به همراه یکدیگر ظاهر میشوند. گروههای دارای پایگاه اقتصادیـ اجتماعی پایین به دلیل زندگی در محیطهای فیزیکی نامطلوب و محلههای پرجمعیت دچار وضعیتهای خطرناک میشوند. هوث و ویلیامز نیز بیان میکنند که افراد دارای پایگاه اقتصادیـ اجتماعی و قومیـ نژادی محروم جامعه، سطوح پایینی از انواع سلامت را به خود اختصاص میدهند(هوث و ویلیامز، 2000: 84). براساس نظریات ایشان، محرومیتهای اقتصادیـ اجتماعی تثبیت شده در طول دوران زندگی به احتمال زیاد خطرات فراوانی برای سلامت اجتماعی ایجاد میکنند. بر همین اساس آنها معتقدند چیزی که SES را به عنوان تعیین کننده قدرتمند درسلامت افراد مطرح میکند عبارت است ازاینکه پایگاه اقتصادی- اجتماعی فرد تجارب فرد و همه عوامل اجتماعیـ روانی و محیطی مخاطرهآمیز برای سلامت افراد در گذشته، حال و آینده تحت تأثیر قرارمیدهد. افراد طبقه پایین عمدتاً در حاشیهها و محلههایی زندگی میکنند که محیط فیزیکی محلههای آن در سطح نامطلوبی قرار دارد، علاوه بر این سطح سرمایه اجتماعی پایین است. وضعیت اقتصادیـ اجتماعی بر سلامت انسان موثر شناخته شده است و برای اکثر مردم جهان وضعیت سلامت در درجه اول با میزان پیشرفت اقتصادیـ اجتماعی یعنی درآمد سرانه، سطح آموزش، تغذیه، اشتغال، مسکن، نسبت سرباری، بعد خانواده، میزان افزایش جمعیت تعیین میشود(سجادی، 1385: 2).
منابع آرگایل، م. (1383). روانشناسی شادی.ترجمه: کاظم بهرامی و دیگران.انتشارات جهاد دانشگاهی اصفهان. باباپورخیرالدین، ج؛ و دیگران. (1382). بررسی رابطه بین شیوههای حل مساله و سلامت روانشناختی دانشجویان. مجله روانشناسی، سال هفتم، شماره 1. بخشیپور رودسری، ع؛ و دیگران. (1384). بررسی رابطه میان رضایت از زندگی و حمایت اجتماعی با سلامت روان در دانشجویان. فصلنامه اصول بهداشت روانی، سال هفتم، شماره 28-27. بهزاد، د. (1383). سرمایه اجتماعی بستری برای ارتقا سلامت روان. تهران: فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی. حاتمی، پ. (1388). بررسی عوامل موثر برسلامت اجتماعی دانشجویان با تاکید برشبکههای اجتماعی. پایاننامه کارشناسی ارشد جامعه شناسی، دانشگاه علامه طباطبایی. جعفری، ا؛ و دیگران. (1385). بررسی میزان شادمانی و عوامل همبسته آن در میان دانشجویان دانشگاههای اصفهان. گزارش نهایی طرح پژوهشی دانشگاه اصفهان. دومازدیه، ژ. (1381). مقدمهای بر جامعهشناسی اوقات فراغت، (مقاله نهم از کتاب: تلویزیون، خانواد و فرهنگ). ترجمه: علی اسدی. تهران: سازمان چاپ و انتشارات اسلامی. سجادی، ح؛ و دیگری. (1384). شاخصهای سلامت اجتماعی. فصلنامه سیاسی اقتصادی، شماره 207 و 208. سراجزاده، س، ح. (1384). چالشهای دینی و مدرنیته. تهران: طرح نو. شربتیان، م. (1391). تاملی بر پیوند معنایی مولفههای سرمایه اجتماعی و میزان بهرهمندی از سلامت اجتماعی در بین دانشجویان دانشگا پیام نور مشهد. فصلنامه جامعهشناسی مطالعات جوانان.سال دوم، شماره پنجم، صص 174- 149. شجاعیزند، ع، ر. (1380). دین، جامعه و عرفی شدن؛ جستارهای در جامعهشناسی دین. تهران: نشر مرکز. عبداللهتبار، ه؛ و دیگران. (1387). بررسی سلامت اجتماعی دانشجویان. فصلنامه رفاه اجتماعی، شماره 30 و 31. قائدی، غ؛ و دیگری. (1387). رابطه بین ابعاد حمایت اجتماعی ادراک شده و ابعاد بهزیستی اجتماعی دانشجویان. مجله ارمغان دانش، دوره 13، شماره 2. کنگرلو، م. (1387). سنجش میزان سلامت اجتماعی دانشجویان شاهد و غیرشاهد در دانشگاه علامه طباطبایی. پایاننامه کارشناسیارشد، مددکاری اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی. گیتیقریشی، ا. (1388). سطح امیدواری در دانشجویان سال اول و سال آخر روانشناسی. فصلنامه اندیشه و رفتار. دوره سوم، شماره 12، تابستان. محسنیتبریزی، ع، ر. (1380). بررسی مفهوم اعتماد با رویکرد روانشناختی اجتماعی. نمایه پژوهش. شماره 18، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. مختاری، م. (1389). جامعهشناسی کیفیت زندگی. تهران: انتشارات جامعهشناسان. میلر، چ. (1384). راهنمای سنجش و تحقیقات. ترجمه: هوشنگ نایبی. تهران: نشرنی. هزارجریبی، ج؛ و دیگری. (1389). بررسی رضایت از زندگی و جایگاه احساس امنیت در آن: مطالعه در بین شهروندان تهرانی. فصلنامه انتظام اجتماعی. سال اول شماره سوم، پاییز، صص 28–7. Abbasabadi, M. (1383). Study & Comparative EQ & sadness in boys. adolescence 14-18 in Kerman, Thesis of MS, Alammeh University, p 52. Blanco, Amalio & Diaz, Dario. (2007). Social order and mental health: a social well- being approach. Autonoma university of Madrid, psychology in Spain, Vol, 11(5). Dejekam, N. (2004). Beck sadness scale about students of Tehran University. Thesis of MS of Teheran University. Keyes, Corey Lee. M & Shapiro, Adam. (2004). Social well- being in the uinted states: A Descriptive Epidemiology. Vol. 61, N. 2, pp 121-190. 1. عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، گروه علوم اجتماعی؛ تبریز- ایران. 2. عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، گروه علوم اجتماعی؛ تبریز- ایران. 3. دانشجوی دکتری پزشکی دانشگاه تبریز، گروه علوم پزشکی؛ تبریز- ایران.
| ||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||
آرگایل، م. (1383). روانشناسی شادی.ترجمه: کاظم بهرامی و دیگران.انتشارات جهاد دانشگاهی اصفهان. باباپورخیرالدین، ج؛ و دیگران. (1382). بررسی رابطه بین شیوههای حل مساله و سلامت روانشناختی دانشجویان. مجله روانشناسی، سال هفتم، شماره 1. بخشیپور رودسری، ع؛ و دیگران. (1384). بررسی رابطه میان رضایت از زندگی و حمایت اجتماعی با سلامت روان در دانشجویان. فصلنامه اصول بهداشت روانی، سال هفتم، شماره 28-27. بهزاد، د. (1383). سرمایه اجتماعی بستری برای ارتقا سلامت روان. تهران: فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی. حاتمی، پ. (1388). بررسی عوامل موثر برسلامت اجتماعی دانشجویان با تاکید برشبکههای اجتماعی. پایاننامه کارشناسی ارشد جامعه شناسی، دانشگاه علامه طباطبایی. جعفری، ا؛ و دیگران. (1385). بررسی میزان شادمانی و عوامل همبسته آن در میان دانشجویان دانشگاههای اصفهان. گزارش نهایی طرح پژوهشی دانشگاه اصفهان. دومازدیه، ژ. (1381). مقدمهای بر جامعهشناسی اوقات فراغت، (مقاله نهم از کتاب: تلویزیون، خانواد و فرهنگ). ترجمه: علی اسدی. تهران: سازمان چاپ و انتشارات اسلامی. سجادی، ح؛ و دیگری. (1384). شاخصهای سلامت اجتماعی. فصلنامه سیاسی اقتصادی، شماره 207 و 208. سراجزاده، س، ح. (1384). چالشهای دینی و مدرنیته. تهران: طرح نو. شربتیان، م. (1391). تاملی بر پیوند معنایی مولفههای سرمایه اجتماعی و میزان بهرهمندی از سلامت اجتماعی در بین دانشجویان دانشگا پیام نور مشهد. فصلنامه جامعهشناسی مطالعات جوانان.سال دوم، شماره پنجم، صص 174- 149. شجاعیزند، ع، ر. (1380). دین، جامعه و عرفی شدن؛ جستارهای در جامعهشناسی دین. تهران: نشر مرکز. عبداللهتبار، ه؛ و دیگران. (1387). بررسی سلامت اجتماعی دانشجویان. فصلنامه رفاه اجتماعی، شماره 30 و 31. قائدی، غ؛ و دیگری. (1387). رابطه بین ابعاد حمایت اجتماعی ادراک شده و ابعاد بهزیستی اجتماعی دانشجویان. مجله ارمغان دانش، دوره 13، شماره 2. کنگرلو، م. (1387). سنجش میزان سلامت اجتماعی دانشجویان شاهد و غیرشاهد در دانشگاه علامه طباطبایی. پایاننامه کارشناسیارشد، مددکاری اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی. گیتیقریشی، ا. (1388). سطح امیدواری در دانشجویان سال اول و سال آخر روانشناسی. فصلنامه اندیشه و رفتار. دوره سوم، شماره 12، تابستان. محسنیتبریزی، ع، ر. (1380). بررسی مفهوم اعتماد با رویکرد روانشناختی اجتماعی. نمایه پژوهش. شماره 18، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. مختاری، م. (1389). جامعهشناسی کیفیت زندگی. تهران: انتشارات جامعهشناسان. میلر، چ. (1384). راهنمای سنجش و تحقیقات. ترجمه: هوشنگ نایبی. تهران: نشرنی. هزارجریبی، ج؛ و دیگری. (1389). بررسی رضایت از زندگی و جایگاه احساس امنیت در آن: مطالعه در بین شهروندان تهرانی. فصلنامه انتظام اجتماعی. سال اول شماره سوم، پاییز، صص 28–7. Abbasabadi, M. (1383). Study & Comparative EQ & sadness in boys. adolescence 14-18 in Kerman, Thesis of MS, Alammeh University, p 52. Blanco, Amalio & Diaz, Dario. (2007). Social order and mental health: a social well- being approach. Autonoma university of Madrid, psychology in Spain, Vol, 11(5). Dejekam, N. (2004). Beck sadness scale about students of Tehran University. Thesis of MS of Teheran University. Keyes, Corey Lee. M & Shapiro, Adam. (2004). Social well- being in the uinted states: A Descriptive Epidemiology. Vol. 61, N. 2, pp 121-190. | ||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 10,774 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 2,120 |