تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,005 |
تعداد مقالات | 83,623 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,425,099 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,450,454 |
بررسی میزان سلامت اجتماعی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز و عوامل آن | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مطالعات جامعه شناسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 3، دوره 4، شماره 11، مرداد 1390، صفحه 37-50 اصل مقاله (341.07 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
حسین بنیفاطمه1؛ عباسزاده محمد2؛ نگار چایچیتبریزی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استاد دانشگاه تبریز، گروه علوم اجتماعی؛ تبریز- ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشیار دانشگاه تبریز، گروه علوم اجتماعی؛ تبریز- ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هدف این تحقیق تعیین میزان سلامت اجتماعی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز بوده است که با متغیرهای: سن، جنسیت، وضعیت تاهل، پایگاه اقتصادی –اجتماعی بررسی شد. روش تحقیق پیمایشی و تکنیک جمعآوری دادهها پرسشنامه استاندارد بوده است. جامعه آماری دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز در سال تحصیلی 92-1391 که تعداد آنها برابر با 25974 نفر بود. براساس فرمول کوکران تعداد 310 نفر انتخاب شدند که از این میان تعداد 128 نفر زن و 182 نفر مرد بودهاند. جهت نمونهگیری از روش خوشهای استفاده گردید. یافتههای تحقیق نشان داد که دانشجویان این دانشگاه از سلامت اجتماعی متوسطی برخوردارند. بر اساس نتایج به دست آمده، متغیرهای سن، جنسیت و وضعیت تاهل در تعیین میزان سلامت اجتماعی نقش تعیینکننده داشتند. اما متغیر پایگاه اقتصادی –اجتماعی با سلامت اجتماعی تفاوت معناداری نداشت. همچنین در بین دانشجویان دانشکدههای مختلف از نظر میزان سلامت اجتماعی تفاوت معناداری مشاهده گردید. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سلامت اجتماعی؛ سن؛ جنسیت؛ وضعیت تاهل؛ پایگاه اقتصادی– اجتماعی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بررسی میزان سلامت اجتماعی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز و عوامل آن دکتر حسین بنیفاطمه1 دکتر محمد عباسزاده2 نگار چایچیتبریزی3 تاریخ دریافت مقاله:24/10/1392 تاریخ پذیرش نهایی مقاله:31/12/1392 چکیده هدف این تحقیق تعیین میزان سلامت اجتماعی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز بوده است که با متغیرهای: سن، جنسیت، وضعیت تاهل، پایگاه اقتصادی –اجتماعی بررسی شد. روش تحقیق پیمایشی و تکنیک جمعآوری دادهها پرسشنامه استاندارد بوده است. جامعه آماری دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز در سال تحصیلی 92-1391 که تعداد آنها برابر با 25974 نفر بود. براساس فرمول کوکران تعداد 310 نفر انتخاب شدند که از این میان تعداد 128 نفر زن و 182 نفر مرد بودهاند. جهت نمونهگیری از روش خوشهای استفاده گردید. یافتههای تحقیق نشان داد که دانشجویان این دانشگاه از سلامت اجتماعی متوسطی برخوردارند. بر اساس نتایج به دست آمده، متغیرهای سن، جنسیت و وضعیت تاهل در تعیین میزان سلامت اجتماعی نقش تعیینکننده داشتند. اما متغیر پایگاه اقتصادی –اجتماعی با سلامت اجتماعی تفاوت معناداری نداشت. همچنین در بین دانشجویان دانشکدههای مختلف از نظر میزان سلامت اجتماعی تفاوت معناداری مشاهده گردید. واژگان کلیدی: سلامت اجتماعی، سن، جنسیت، وضعیت تاهل، پایگاه اقتصادی– اجتماعی.
مقدمه سلامت[1] حق و نیاز اساسی تمام انسانها است. در حال حاضر نیز توسعه یافتگی هر اجتماعی را از روی کیفیت سلامت مردم آن اجتماع، میزان توزیع عادلانه سلامت در میان طیفهای مختلف طبقات اجتماعی و نیز میزان محافظت از افراد محروم در مقابل عوامل آسیبرسان به سلامت آن اجتماع قضاوت مینمایند. موضوعی که در تمام جوامع مطرح است و تعریفهای متعددی از آن شده است. از میان تعریفهایی که هنوز هم به کار میرود، شاید قدیمیترین تعریف آن باشد که: «سلامت، یعنی بیمار نبودن». تعریف سلامت درهر جامعه تا اندازهای به حس مشترک مردمان ازسلامت وفرهنگ آنان باز میگردد و در جوامع و گروههای گوناگون تعریفهای متفاوت از آن وجود دارد، اما تعریفی که سازمان بهداشت جهانی در سال 1984 از سلامت ارائه داد، بیش از همه پذیرفته شده است. بنابراین تعریف: «سلامت، عبارت است از رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی». این تعریف در سالهای اخیر با گنجانده شدن «تواناییِ داشتنِ یک زندگیِ مثمر ازنظر اقتصادی واجتماعی» کاملتر شده است(سجادی ودیگری، 245). با استناد به گزارش سازمان بهداشت جهانی (WHO) رایجترین علل مرگ و میر در بسیاری از جوامع امروزی بیماریهای غیرعفونی مانندسرطان، ناراحتیهای قلبی عروقی ودیابت است وبیخوابی، اضطراب، رخوت، افسردگی و دردهای مزمن که ناشی از این بیماریها هستند، همگی رو به افزایشاند، هر چند این مسائل در گذشته نیز گریبانگیر بشر بودهاند، اما ظاهراً اکنون سببساز آشفتگی و اختلال بیشتری در زندگی مردم هستند تا درگذشته، پیمایشهای اخیر آشکار ساختهاند که امروزه فشار عصبی رایجترین علت غیبت از کار است و از این نظر بر سرماخوردگی پیشی گرفته است، بنابه پیشبینی سازمان بهداشت جهانی طی بیست سال آینده افسردگی شایعترین بیماری جهان خواهد شد(گیدنز، 1386: 211). ورود دانشجویان به دانشگاهها مقطع بسیار حساس و خطیری در زندگی آنان تلقی میشود و غالبا با تغییرات زیادی در روابط اجتماعی و انسانی آنان همراه است. امروزه دانشجویان یکی از گروههای مهم در تمام کشورها محسوب میشوند وعلت این مسئله نقشی استکه آنان درآینده کشورایفا مینمایند. پرورش استعدادها و قابلیتهای دانشجو هماهنگ با نیازها و تحولات جامعه میتواند زمینه تحقق اهداف تعریف شده آرمانهای یک ملت را فراهم سازد. آنچه مسلم است، این است که آموزش عالی و کارکردهای آن بر پیشرفت و توسعۀ جوامع عامل تعیینکننده ومهمی بهحساب میآید. بدیهی استکه آموزش عالی با نقش تربیت نیروی انسانی متخصص و متعهد برای جامعه، اهمیت ویژهای در فرآیند رشد و توسعۀ کشور دارد. از عمدهترین عوامل در رشد و توسعه، مسأله سلامتافراد مشغول بهتحصیل است. موضوع سلامت انسانها همواره اهمیت زیادی داشته است و دارای پیچیدگیهای خاصی است که نسبت به دیگر ابعاد زندگی، بیشترین دگرگونی و تغییر را متحمل شده است(جعفری و دیگری، 1386). مطالعات نشان داده است در بین تعیینکنندههای سلامت[2]، سهم هر دسته از عوامل حدوداً به قرار زیر است: سهم نظام ارائه خدمات سلامت 25 درصد، سهم عوامل ارثی و زیستی 15 درصد، سهم عوامل مادی محیط زیست و عوامل رفتاری 10 درصد و سهم عوامل اجتماعی 50 درصد(مرندی، 1385). متاسفانه موضوع سلامت اجتماعی درجامعه ما بسیار مورد غفلت واقع شده است و بررسی پیشینههای مطالعاتی درگروههای مرتبط (علوم اجتماعی، علوم تربیتی و روانشناسی) نشان میدهد که در زمینه مورد بحث درحال حاضر با فقر اطلاعاتی و تحقیقاتی مواجه هستیم و محققان و دستاندرکاران بیشتر توجه خود را معطوف به بررسی بهداشت و سلامت روانی نمودهاند. بنابراین بر آن شدیم میزان سلامت اجتماعی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز را مورد ارزیابی قرار دهیم. سلامت اجتماعی شامل عناصر متعددی استکه این عناصر در کنار یکدیگر نشان میدهند که چگونه و در چه درجهای افراد در زندگی اجتماعی خود، خوب عمل میکنند. به عنوان مثال در نقش همشهری، همکار، همسایه و ... . شواهد حاکی از آن استکه انسانهایی که بهتر جذب اجتماع خود میشوند یا با آن یگانگی مییابند، از عمر طولانیتری برخوردارند و به هنگام بیماری، در نتیجه حمایتهایی که از آن برخوردار میشوند، زودتر بهبود مییابند. در شرایط سلامت اجتماعی، فرد در نتیجه حمایتهایی که دریافت میکند، بهتر بر استرس و بیماریهایی که او را تهدید میکند، غلبه مییابد. برخورداری از مهارتهای اجتماعی، کیفیت ایفای نقشهای اجتماعی و هویت در اینجا اهمیت مییابد(ویلکنسون و دیگران، 1387: 342). لارسون[3] وکییز[4] سلامت اجتماعی را استنباط فرد ازکیفیت روابطش با افراد دیگر، نزدیکان وگروههای اجتماعی که وی عضوی از آنهاست، تعریف میکنند و معتقدند که مقیاس سلامت اجتماعی بخشی از سلامت و پاسخهای درونی فرد (احساس، تفکر و رفتار) را میسنجد، که نشانگر رضایت یا فقدان رضایت فرد از زندگی و محیط اجتماعیاش است. به اعتقاد کییز و شاپیرو[5] آنچه بیشتر به زندگی غنا و معنا میبخشد، ارتباط با خویشاوندان، روابط و تجارب مشترک است. بنابراین آنان به توانایی فرد در تعامل موثر با دیگران واجتماع به منظور ایجاد روابط ارضاءکننده شخصی وبه انجام رساندن نقشهای اجتماعی، عنوان سلامت اجتماعی را میدهند. کییز از مهمترین نظریهپردازان و محققان سلامت اجتماعی، در بررسیهای خود به رابطه قوی بین سلامت اجتماعی، از خود بیگانگی اجتماعی و ناهنجاریهای اجتماعی اشاره میکند(Keyes, 2004: 48). و درسال 1998، مولفههای همبستگیاجتماعی، مشارکتاجتماعی، پذیرش اجتماعی، شکوفایی اجتماعی، انطباق اجتماعی را به عنوان ابعاد سلامت اجتماعی مطرح نمود. یکپارچگی (انسجام) اجتماعی: منظور از یکپارچگی اجتماعی، ارزیابی یک فرد با در نظر گرفتن کیفیت همراهی او با جامعه اطرافش است. احساس تعلق میتواند جنبهای محوری از سلامت باشد(ریف، 2003) و لذا یکپارچگی با دیگران در محیط و جامعه اطراف میبایست حاصل یک تجربه مشترک شباهت با دیگران باشد(کییز و شاپیرو، 2004). نبود حس یکپارچگی اجتماعی در بالاترین سطح خود به خودکشی میانجامد مشارکت اجتماعی: عبارتست از ارزیابی ارزش اجتماعی که فرد دارد و شامل این عقیده است که آیا فرد جزئی مهم از جامعه است و چه ارزشی را به جهان خود اضافه میکند. مشارکت اجتماعی با مفاهیم بازدهی مسئولیتپذیری شباهت دارد. بازدهی فردی به این معنا استکه عقیده داشته باشیم میتوانیم رفتار خاصی را از خود نشان دهیم و به اهداف ویژهای برسیم. مسئولیت اجتماعی عبارتست از تعیین الزامات فردی برای نقش آفرینی در جامعه. این بعد از سلامت اجتماعی معرف این است که این افراد فکر میکنند آنچه که انجام میدهند برای جامعه ارزشمند است یا نه؟ این نگرش هم راستا با درونمایهای است که مارکس مطرح میکند مبنی بر اینکه انسانها ماهیتاً زایندهاند(کییز، 1989). اگر بخواهیم که از خود بیگانگی را به زبان اقتصادی مطرح کنیم، عبارتست از: کاهش ارزش زندگی یک فرد و فعالیتهای روزمرهای که انجام میدهد. موارد همتای مشارکت اجتماعی، ایجاد انگیزه رفتار است. اریکسون معتقد بودکه میانسالی دورهای است که افراد میتوانند طبق میل خود در جامعه ایفای نقش کنند. به ویژه با آماده کردن نسل آینده تا به اعضای خلاق جامعه مبدل شوند. کییز معتقد است که مشارکت اجتماعی، با مفهوم سودمندی فردی که باندورا (1977) مطرح میکند همپوشانی دارد و نیز میتواند به عنوان نوعی مسئولیت اجتماعی تلقی شود، تلقی فرد از ارزشی که درجامعه میتواند داشته باشد. برای بسیاری از افراد سخت است که به این احساس برسند که سهم ارزشمندی در جامعه، بویژه وقتیکه وجود خودشان برای خودشان(الیاس وهارپر، 1975؛ کییز و شاپیرو: 2004). مشارکت اجتماعی تا اندازهای مرتبط با درک فرد از موضوع است که نقش حیاتی در جامعه به او سپرده شده است (کییز، 1998). پذیرش اجتماعی: پذیرش اجتماعی، نسخه اجتماعی پذیرش خود است. افرادی که نگرش مثبتی به شخصیت خود دارند و جنبههای خوب و بد زندگی خود را توامان میپذیرند، نمونههایی از سلامت روانی و اجتماعی هستند(ریف، 1989). منظور از پذیرش اجتماعی، درک فرد از جامعه با توجه به خصوصیات سایر افراد است(کییز، 1998). پذیرشاجتماعی شامل پذیرش تکثر بادیگران، اعتماد به خوب بودن ذاتی دیگران و نگاه مثبت به ماهیت انسانها استکه همگی آنها باعث میشوند فرد درکنار سایراعضای جامعه انسانی، احساس راحتی کند(کییز و دیگری، 1998: 131). کسانی که دیگران را می پذیرند به این درک رسیدهاند که افراد به طور کلی سازنده هستند. همان گونه که سلامت روانی شامل پذیرش خود میشود، پذیرش دیگران در جامعه هم میتواند به سلامت اجتماعی بیانجامد(همان: 132). انطباق اجتماعی: انطباق اجتماعی قابل قیاس با بیمعنا بودن زندگی است(سیمن، 1959) و شامل دیدگاههایی در این باره است که جامعه قابل سنجش و قابل پیشبینی است. از حیث روانشناختی، افراد سالم زندگی شخصی خود را با معنا و منسجم میبینند(ریف، 1989). آنتونوفسکی معتقد است که احساس انطباق در وجود فردمیتواند نشانهای برای سلامتی او باشد. افرادیکه ازانطباق برخوردارند، تلاش میکنند درهنگام مواجهه با رویدادهای غیرقابل پیشبینی، خود را سازگار نموده و انطباق خود را حفظ کنند. انطباق اجتماعی درک فرد از کیفیت جهان اجتماعی خود و شیوه سازماندهی و عملکرد آن است(کییز، 1989). این مقوله با قابلیت معنابخشی به وجود شخص است(کییز و دیگری، 2004). افرادی که سالمترند به ماهیت جهان اجتماعی خود علاقهمندند و میتوانند شیوه عملکرد آن را درک کنند. کییز معتقد استکه انطباق اجتماعی عبارت است از درک این موضوع که جامعه را میتوان درک کرد و جامعه عقلانی و قابل پیشبینی میباشد(کییز، 1998: 123). شکوفایی اجتماعی: منظور از شکوفایی اجتماعی، ارزیابی پتانسیل و خط سیر جامعه است(کییز، 1998: 123). شکوفایی اجتماعی شامل درک افراد از این موضوع است که آنها هم از رشد اجتماعی سود خواهند برد و هم اینکه نهادها و افراد حاضر درجامعه به شکلی درحال شکوفاییاند که نوید توسعه بهینه را میدهد و هر چند این امر برای همه افراد درست نیست(کییز و شاپیرو، 2004)، با اینحال سلامت شامل دیدگاهی خوشبینانه از آینده احتمالی است. درحالیکه خودمختاری عبارت است از حس کنترل شخصی بر سرنوشت خویش، شکوفایی اجتماعی در بر گیرنده این درک است که جامعه کنترل آینده خود «خودشناسی» را در دست دارد. با توجه به دیدگاههای کییز، این مفهوم خصوصیت مشترکی با مفهوم مازلو (1968) دارد و نیز بی ارتباط با تاکید ریف بر رشد فردی نیست. شکوفایی اجتماعی، انعکاس میزان کارکرد مناسب افراد است که حاصل و ثمره استقبال آنها از تجربههای جدید و رشد مداوم میباشد(کییز، 1998: 124). بنابراین شکوفایی اجتماعی کارکرد بهینه ناشی از باز بودن فرد در برابر تجربههای تازه و تلاش برای رشد دائم است و این ایدههای مربوط به رشد و توسعه را در بر میگیرد. لایکوک سلامت اجتماعی را به صورت شرایط و رفاه افراد در شبکه اجتماعی شامل خانواده، اجتماع و ملت تعریف میکند. برکمن نیزمعتقد استکه تاثیر شبکه اجتماعی برسلامت فرد عبارت است ازپرورش روحیه مشارکت و درگیری اجتماعی فرد در فرایندهای اجتماعی، گرایش به فعالیتهای مذهبی و تفریح کردن به همراه گروه که از نمونههای بارز درگیری اجتماعی میباشند. بنابراین از طریق فرصتهایی که به واسطه عضویت در شبکههای اجتماعی برای فرد فراهم میشود تا در رویدادهای اجتماعی مشارکت کند، نقشهای اجتماعی معناداری از قبیل نقشهای اجتماعی، خانوادگی و والدینی تعریف میشود و از این طریق سلامت اجتماعی فرد ارتقا مییابد(خیرالهپور، 1383: به نقل از: سامآرام، 1388: 17). پایگاه اقتصادی ـ اجتماعی شرایط ضعیف اقتصادی- اجتماعی درطول زندگی برسلامتی تاثیرگذار است. افرادیکه درطبقات پایین اجتماعی قرارگرفتهاند، حداقل دوبرابر افرادیکه درطبقات بالاتر هستند، دچار بیماری جدی ومرگ زودرس میشوند. حتی در میان طیف کارکنان اداری، آن دسته که از طبقه پایینتری برخوردارند، بیشتر از کارکنان طبقه بالاتر، از بیماری و مرگ زودرس در رنج میباشند. علل مادی و روانی اجتماعی از قبیل سرمایه کم خانواده، تحصیلات پایین، شغل نامطمئن و زندگی در خانههای نامناسب در ایجاد این تفاوتها سهم دارند که در نهایت اثرات آنها منجر به بروز بیماریها و یا مرگ زودرس میگردد. هر چه مردم به مدت طولانیتری در شرایط اقتصادی- اجتماعی تنشدار زندگی کنند به همان نسبت از لحاظ فیزیکی رنج بیشتری را متحمل شده و درسنین کهنسالی از سلامتی کمتری بهرهمند خواهند شد (ویلکنسون و دیگری، 1383: 12- 11). گراهام مطرح میکند که سلامتی فرد به عنوان یک موضوع مهم نتیجه شرایط اقتصادی ـ اجتماعی است. افرادی که از لحاظ اقتصادی ـ اجتماعی در شرایط بهتری قرار دارند، به دلیل توانایی و دسترسی بهتر در وضعیت مطلوبتری قرار میگیرند و در مقابل افرادی که به طبقات پایین جامعه تعلق دارند، از سلامتی نامطلوب رنج میبرند. به باور وی عواملی که باعث میشود تغییرات در وضعیت اقتصادی- اجتماعی افراد بر سلامتی (جسمی، روانی، اجتماعی) تأثیر بگذارد، در سه مقوله مادی، رفتار و روانی - اجتماعی قرار میگیرند. عوامل مادی، محیط فیزیکی، خانه، محله و محل کار به اضافه استانداردهای زندگیکه به وسیله درآمد تأمین میشوند. عوامل رفتاری عبارتنداز: عادات و رفتارهای روزمره مرتبط با سلامتی که یک مسیر اقتصادی ـ اجتماعی قوی را نشان میدهند. از قبیل استعمال دخانیات، مشروبات الکلی، فعالیتهای اوقات فراغت و رژیم غذایی. عوامل روانی بیشتر به برداشتهای فرد از وضعیت اجتماعی ومقایسه خود با دیگران ازلحاظ اقتصادی ـ اجتماعی و مشاهده زندگی افراد در یک جامعه نابرار اطلاق میشود. عوامل مادی، رفتاری و روانی- اجتماعی به همراه یکدیگر ظاهر میشوند. گروههای دارای پایگاه اقتصادیـ اجتماعی پایین به دلیل زندگی در محیطهای فیزیکی نامطلوب و محلههای پرجمعیت دچار وضعیتهای خطرناک میشوند. هوث و ویلیامز نیز بیان میکنند که افراد دارای پایگاه اقتصادی ـ اجتماعی و قومی ـ نژادی محروم جامعه، سطوح پایینی از انواع سلامت را به خود اختصاص میدهند(هوث و دیگری، 2000: 84). وضعیتتاهل متاهل بودن، همواره امری مرتبط با سلامت و ارتقای سلامت اجتماعی به ویژه برای مردان بوده است. لیلارد[6] و وایت[7] دریافتندکه ازدواج باعث کاهش رفتارهای پرخطر درمردان میشود. ازدواج همچنین مرتبط با افزایش سطح (البته نه به صورت مطلق) پایگاه اقتصادی- اجتماعی است که بر سلامت تاثیرگذار است (وایت، 1996). لمبرت(1988) دریافت اگرچه ازدواج به طور کلی سلامت اجتماعی و روانی مردان و زنان را افزایش میدهد اما افراد مجرد برخی جنبههای ویژه از سلامت را تجربه میکنند که از همه مهمتر حس استقلال و رشد فردی بیشتر از افراد متاهل است. جنسیت سلامت با توجه به جنسیت تفاوتهایی را پیدا میکند. مردان در مقایسه با زنان، بیشتر در معرض خطرات و ریسکهای سلامت قرار دارند، از آن رو که جنسیت میتواند تا حد زیادی تعیین کننده میزان کنترل منابع اجتماعی – اقتصادی و شیوه رفتار با افراد در محیط اجتماعیشان باشد. زنان دو برابر مردان افسردگی دو قطبی را تجربه میکنند و نیز از خشونتهای خانوادگی، اضطراب روانی، خشونت جنسی، فشارهای مربوط به سوگیریهای جنسیتی واجبار در ایفای نقشهای چندگانه رنج میبرند. مردان متاسفانه عمدتا گرفتار اعتیاد به مواد مخدر، پرخاشگری و جامعه ستیزی میشوند و همچنین سه برابر احتمال دارد که شخصیت ضد جامعه در آنان شکل گیرد و این در حالی است که رایج ترین اختلال در میان زنان، اختلالات ترس است(گزارش سازمان بهداشت جهانی، 2005: 116). سن تاکنون ابعاد سلامت در سنین مختلف مورد بررسی و آزمون قرار گرفته و مطالعات انجام شده نشان میدهد که دوره سنی خاصی را نمیتوان به احساس سلامتی اختصاص داد. هر چند عوامل پیشبینی کننده همواره با سن تغییر میکند. همچنین برخی تحقیقها نشان دادهاند که همراه با افزایش سن افراد احساس خوشحالی بیشتر، رضایت بیشتر میکنند، استقلال اقتصادی و اجتماعی پیدا میکنند در نتیجه قدرت تصمیمگیری واعتماد به نفس آنها افزایش مییابد و ... که حاصل تغییرات صورت گرفته افزایش میزان سلامت اجتماعی افراد است(kar, 2004: 200). ابزار و روش تحقیق این تحقیق از لحاظ معیار اجرایی، تحقیق کاربردی بوده و از لحاظ زمانی جزو تحقیقهای مقطعی و با توجه به میزان ژرفایی جزو تحقیقهای پهنانگر میباشد. جامعه آماری، دانشجویان دانشگاه آزاداسلامی واحد تبریز در سال تحصیلی 92ـ1391 که تعداد آنها برابر با 25974 نفر بود. از این تعداد 11535 نفر را دختران و 14439 نفر پسران تشکیل دادهاند. برای نمونهگیری از روش خوشهای استفاده گردیده است. افراد جامعه آماری با توجه به دانشکدهها به طبقات فرعی تقسیم شده و سپس بر حسب تعدادشان نمونهگیری تصادفی در داخل طبقات انجام گرفت. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 310 نفر تعیین گردید.
برای جمع آوری اطلاعات از روشهای کتابخانهای و پیمایشی استفاده شد. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه استاندارد 33 گویهای سلامت اجتماعی کییز بوده است و برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار SPSS استفاده گردید.
یافتههای تحقیق حجم نمونه آماری این تحقیق شامل 310 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز بود که از این تعداد 128 نفر زنان و 182 نفر را مردان تشکیل میدادند در این میان جوانترین نمونه 18 سال و مسنترین نمونه 48 سال داشتند که 9/77 درصد مجرد، 8/21 درصد متاهل، 62/78 درصد مشغول به تحصیل در سطح کاردانی و کارشناسی و 38/21 درصد در سطح کارشناسی ارشد و دکترا مشغول به تحصیل بودند. از دانشجویان مورد مطالعه 3/87 درصد دارای پایگاه اقتصادی– اجتماعی متوسط به بالا و 7/12 درصد دارای پایگاه اقتصادی– اجتماعی متوسط به پایین بودند. نمره مربوط به سلامت اجتماعی دانشجویان 53/9±45/58 محاسبه گردید که حداقل نمره 29 و حداکثر نمره 78 بوده است. ضریب کجی 244/0- بیانگر منفی بودن توزیع دادههاست.
یافتههای استنباطی - بین میزان سلامت اجتماعی دانشجویان دانشگاه آزاداسلامی واحد تبریز و سن آنان رابطه وجود دارد. جهت آزمون معناداری رابطه میانگین سلامت اجتماعی با متغیر سن از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. مطابق با آزمون ضریب همبستگی پیرسون ملاحظه میشود که میزان سلامت اجتماعی با سن دانشجویان رابطه مستقیمدارد. بدین معنیکه هرچه سن افراد افزایشمییابد، میزانسلامت اجتماعی آنان نیز افزایش مییابد. به طوریکه ضریب همبستگی پیرسون برابر با 2/0 و سطح معناداری برابر با 001/0 محاسبه شده است.
جدول شماره (1): ضریب پیرسون و سطح معناداری رابطه سلامت اجتماعی و سن
- میزان سلامت اجتماعی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز به تفکیک به جنسیت آنان متفاوت است. جهت آزمون معناداری تفاوت میانگین سلامتاجتماعی به تفکیک جنسیت ازآزمون T استفاده گردید. در این میان میانگین سلامت اجتماعی مردان با 37/59 بالاتر از زنان است و با توجه به سطح معناداری 044/0 بین دو متغیر تفاوت معنیدار وجود دارد.
جدول شماره (2): مقایسه توصیفی سلامت اجتماعی دانشجویان به تفکیک جنسیت
جدول شماره (3): آزمون تفاوت میانگین و یکنواختی واریانسها سلامت به تفکیک جنسیت
- میزان سلامت اجتماعی دانشجویان دانشگاه آزاداسلامی واحد تبریزبه تفکیک وضعیت تاهل آنان متفاوت است. جهت آزمون معناداری تفاوت میانگین سلامت اجتماعی به تفکیک وضعیت تاهل از آزمون T استفاده شده است. با توجه به سطح معناداری 012/0 تفاوت معنیداری بین دو متغیر وجود دارد. در این میان، دانشجویان متاهل با میانگین 97/60 از سلامت اجتماعی بالاتری نسبت به دانشجویان مجرد برخوردارند. جدول شماره (4): مقایسه توصیفی سلامت اجتماعی دانشجویان به تفکیک وضعیت تاهل
جدول شماره (5): آزمون تفاوت میانگین و یکنواختی واریانسها سلامت اجتماعی به تفکیک وضعیت تاهل
- میزان سلامت اجتماعی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز با توجه به پایگاه اقتصادی– اجتماعی آنان متفاوت است. برای آزمون فرضیه رابطه بین دو متغیر مورد نظر، از آزمون تحلیل واریانس یا F استفاده شده است. نتایج بدست آمده نشان دادکه بین پایگاه اقتصادی ـ اجتماعی دانشجویان و سلامت آنان تفاوت معنیدار نیست.
جدول شماره (6): آزمون تحلیل واریانس سلامت به تفکیک پایگاه اقتصادیـ اجتماعی دانشجویان
- میزان سلامت اجتماعی دانشجویان دانشگاه آزاداسلامی واحد تبریز به تفکیک دانشکدههای آنان متفاوت است. جهت آزمون معناداری تفاوت میانگین متغیرهای سلامت اجتماعی و دانشکده تحصیلی دانشجویان از آنالیز واریانس یا F استفاده گردید. هدف از این آزمون، مشاهده اختلاف میانگینها در چند گروه یا جامعه به صورت همزمان میباشد. نتایج این آزمون (سطح معناداری = 000/0) نشان میدهد که تفاوت معنیداری بین این دو متغیر وجود دارد. یعنی دانشجویان دانشکدههای مختلف این دانشگاه از نظر متغیر سلامت اجتماعی تفاوت معنیداری با یکدیگر دارند. آمارههای توصیفی جدول (8) نشان میدهد که دانشجویان دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی با میانگین 21/63 از سطح سلامت اجتماعی بالاتری نسبت به سایر دانشکدهها برخوردارند و دانشجویان دانشکده معماری و هنر با میانگین 28/51 و پزشکی با میانگین 29/55 بیشترین فراوانی را در سطح سلامت پایین کسب کردهاند. به عبارت دیگر دانشجویان این دانشکدهها نسبت به سایر دانشکدهها از میزان سلامت اجتماعی پایینتری برخورداند. نتایج آنالیز تحلیل واریانس میانگین سلامت با 000/0sig= نشان میدهد که تفاوت معناداری بین میانگین سلامت اجتماعی دانشجویان دانشکدههای مختلف وجود دارد (جدول 7).
جدول شماره (7): آزمون آنالیز واریانس میانگین سلامت اجتماعی به تفکیک دانشکده
جدول شماره (8): آمارههای توصیفی میانگین سلامت اجتماعی به تفکیک دانشکده
با توجه به معناداری آزمون F جدول (6) برای پیگیری تفاوتهای معناداری در تجزیه و تحلیلهای چند گروهی، از آزمون تعقیبی LSD استفاده گردید. نتایج آزمون LSD در جدول شماره (9) آورده شده است.
جدول شماره (9): آزمون LSD سلامت اجتماعی دانشجویان به تفکیک دانشکده
همانطور که در جدول فوق مشاهده میگردد، تفاوت میانگین سلامت اجتماعی دانشجویان دانشکده معماری وهنر با تمام دانشکدهها جزدانشکده مکانیک معنیداراست ودانشجویان دانشکده علوم پزشکی، با دانشجویان تمام دانشکدهها جز دانشکده فنی و دانشکده مکانیک تفاوت معناداری دارند. بحث و نتیجهگیری در آزمون فرضیه اول بین میزان سلامت اجتماعی با سن رابطه معناداری مشاهده گردید. یعنی هرچه سن بالاتر رفته سلامت اجتماعی افراد نیز افزایش یافته است و این نتیجه نظریه کییز را که معتقد است سلامت اجتماعی افراد با افزایش سن آنان افزایش مییابد را تاییدمیکند. همچنین برخی تحقیقها نشان دادهاند که همراه با افزایش سن افراد احساس خوشحالی بیشتر و رضایت بیشتری میکنند، استقلال اقتصادی و اجتماعی پیدا میکنند، درنتیجه قدرت تصمیمگیری و اعتماد به نفس آنها افزایش مییابد که حاصل تغییرات صورت گرفته افزایش میزان سلامت اجتماعی افراد است(kar: 2004: 200). یافته این تحقیق با نتیجه یافته باباپور، همسویی نمیکند. در آزمون فرضیه دوم نیز بین میزان سلامت اجتماعی و جنسیت دانشجویان رابطه معناداری مشاهده گردید و زنان نسبت به مردان از سلامت اجتماعی بالاتری برخوردار بودند. بنا به گزارش سازمان بهداشت جهانی (2005) سلامت با توجه به جنسیت تفاوتهایی را پیدا میکند. مردان در مقایسه با زنان، بیشتر در معرض خطرها و ریسکهای سلامت قرار دارند، از آن رو که جنسیت میتواند تا حد زیادی تعیین کننده میزان کنترل منابع اجتماع –اقتصادی و شیوه رفتار با افراد در محیط اجتماعیشان باشد. زنان دو برابر مردان افسردگی دو قطبی را تجربه میکنند و نیز از خشونتهای خانوادگی، اضطراب روانی، خشونت جنسی، فشارهای مربوط به سوگیریهای جنسیتی و اجبار در ایفای نقشهای چندگانه رنج میبرند و در نتیجه از میزان سلامت پایینتری برخوردارند. نتایج این بررسی نیز این گزارش را تایید میکند. درآزمون فرضیه سوم افراد متاهل ازسلامت بالاتری نسبت به افراد مجرد برخوردار بودهاند. این نتیجه همسو با نظریه لیلارد و وایت (1996) میباشد. طبق نظریه وایت و لیلارد، متاهل بودن همواره امری مرتبط با سلامت وارتقای سلامت اجتماعی به ویژه برای مردان بوده است و ازدواج باعث کاهش رفتارهای پرخطر در مردان میشود. نتایج این تحقیق با یافتههای تباردرزی (1386) و نیک ورز (1387) همسو میباشد. درآزمون فرضیهچهارم تفاوت معناداری بین پایگاه اقتصادی– اجتماعی دانشجویان باسلامت اجتماعی آنها مشاهده نشد. یافته این تحقیق با نتایج حاتمی (1388) که تفاوت معنیداری بین پایگاه اقتصادی ـ اجتماعی و سلامت اجتماعی دانشجویان به دست آورده است همسو نمیباشد. عدم معناداری این فرضیه، دراین تحقیق میتواند به دلیل همسطحی در پایگاه اقتصادی– اجتماعی جامعه آماری مورد نظر باشد. به طوریکه ازدانشجویان مورد مطالعه 3/87 درصد دارای پایگاه اقتصادی– اجتماعی متوسط به بالا و 7/12 درصد دارای پایگاه اقتصادی– اجتماعی متوسط به پایین بودند. در آزمون فرضیه پنجم تحقیق، تفاوت معناداری بین میزان سلامت اجتماعی دانشجویان رشتههای مختلف دیده شد به این صورتکه: دانشجویان دانشکده معماری وهنر و دانشجویان دانشکده پزشکی ازپایینترین میزان سلامت اجتماعی برخورداربودند و دانشجویان دانشکده ادبیات فارسی وزبانهای خارجی با میانگین 21/63 از بالاترین میزان سلامت برخوردارند. باتوجه به یافتههای تحقیق و اهمیت سلامت در جامعه باید در جست و جوی راههایی بودکه موجبات افزایش آن فراهم آید. براین اساس پیشنهاد میشود: بدلیل اینکه دربررسی سلامت اجتماعی دانشجویان دانشکده معماری وهنر و دانشجویان دانشکده پزشکی ازمیانگین سلامتاجتماعی پایینتری نسبت به دانشجویان سایر دانشکدهها برخوردارند، پیشنهاد میشود ابتدا با انجام تحقیقهایی جهت یافتن علل و عوامل شرایط بوجود آمده و موانع آن شناسایی گردد تا برنامهریزیهای دقیقتر جهت انجام اقدامات اساسی برای بهبود شرایط صورت گیرد و ازطریق مشاورههای اجتماعی و روانشناختی از بروز آسیبهای تهدید کننده تا حد امکان کاسته شود. ضمناً میتوان ازطریق روش برگزاری جلسات مشاوره و هدایت فردی وگروهی به ارائه خدمات مشاورهای به افراد اقدام نمود. افرادی که در سطح سلامتاجتماعی پایینتری قرار دارند، نیاز به تعداد جلسات بیشتری دارند. مسئولین آموزشی دانشگاه با برگزاری کارگاههای آموزشی مهارتهای اجتماعی و ارتباطی زیر نظر متخصصین علوم اجتماعی و روانشناسی اجتماعی به افزایش سطح سلامت دانشجویان کمک کنند. همچنین پیشنهاد میگردد، با توجه به این که جامعه آماری تحقیق حاضر دانشجویان بودند، بنابراین حداقل سن نمونه آماری 18 سال بوده است و نیاز است این بررسی در سطح سنین پایینتر نیز صورت گیرد. تا اطلاعات دقیقتری از وضعیت سلامت نسل جوان جامعه به دست آید. لازم به ذکر است که مقیاس سلامت اجتماعی کییز برای افراد بالای 15 سال طراحی شده و پایایی آن مورد تایید قرار گرفته است.
منابع باباپور، ج. (1388). بررسی نقش عوامل تعیین کننده در سلامت اجتماعی دانشجویان دانشگاه تبریز. طرح پژوهشی دانشگاه تبریز. بهشتیپور، م. (1389). سلامت اجتماعی و ویژگیهای آن. سایت تبیان. www.tebyan.ir. تاریخ مراجعه به سایت 16/4/1392. تقیپور، م. (1389).بررسی تاثیر حمایت اجتماعی بر سلامت اجتماعی زنان سرپرست خانوار. فصلنامه پژوهش اجتماعی.سال سوم. ش 7. سامآرام، ع. (1388). بررسی رابطه سلامت اجتماعی و امنیت اجتماعی با تاکید بر رهیافت پلیس جامعه محور. فصلنامه علمی پژوهشی انتظام اجتماعی. سال اول، شماره اول. سجادی، ح؛ و دیگری. (1384). شاخصهای سلامت اجتماعی. مجله علمی آموزشی اقتصادی– سیاسی. شماره 207. عبداله تباردرزی، ه؛ و دیگران. (1387). بررسی سلامت اجتماعی دانشجویان دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی و ارتباط آن با متغیرهای دموگرافیک اجتماعی. فصلنامه رفاه اجتماعی. شمارههای31-30. کنگرلو، م. (1387). سنجش میزان سلامت اجتماعی دانشجویان شاهد و غیر شاهد در دانشگاه علامه طباطبایی. پایاننامه کارشناسی ارشد. گرایش مددکاری اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی. محمدنبی، م. (1390). سلامت اجتماعی و قلمرو آن. موسسه تحقیقات بهبود زندگی زنان. مرندی، س. (1385). عوامل اجتماعی سلامت. وزارت بهداشت درمان وآموزش پزشکی. معاونت تحقیقها و فناوری. چاپ دوم. نیکورز، ط. (1389). بررسی رابطه سرمایه اجتماعی با میزان سلامت اجتماعی دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان. پایاننامه کارشناسی ارشد گروه علوم اجتماعی. ویللکنسون، ر؛ و دیگری. (1383). تعیین کنندههای اجتماعی سلامت- حقایق مسلم. ترجمه: محمد زارع و دیگری. نشر تدبیر (سیمین دخت)، چاپ اول. Azad Falah, Parviz. (1387). Children with Learning Disabilities & Wellbeing. Nternational Journal of Qualitative Studies on Health. N, 23. 18-26. Blanco, Amalio, & Diaz, Dario. (2007). Social order and mental health: a social well- being approach. Autonoma university of Madrid, psychology in Spain, Vol, 11(5). Keyes, C. L,. M. (2004). Complete Mental Health: An Agenda For The 21; Century.Washington. Keyes, Corey Lee. M & Shapiro, Adam. (2004). Social well- being in the united states: A Descriptive Epidemiology. Vol. 61, N. 2, pp: 121-190. Larson, James. (1993). the measurement of social well- being, social Indicators Research 28, pp: 285-296. Ross, Shannon, E; Niebling, Bradley, C; Heckert, Teresa, M. (1999). Sources of stress of among college students. College Student Journal. Jun99, Vol. 33 Issue 2, p312. Wissing, T. F; Fouri, A. (2000). Spirituality as a component of psychological well-being.27th International Congress of Psychology. July, Stockholm, Sweden. 23-28 1. استاد دانشگاه تبریز، گروه علوم اجتماعی؛ تبریز- ایران. 2. دانشیار دانشگاه تبریز، گروه علوم اجتماعی؛ تبریز- ایران. 3. کارشناسی ارشد جامعهشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، گروه علوم اجتماعی؛ تبریز- ایران (نویسنده مسئول). E-mail: negar.chaichi@yahoo.com [1]. Health [2]. Social Determinants of Health (SDH) [3]. Larson, 1996 [4]. Keyes, 2004 [5]. Keyes and Shapiro, 2004 [6]. Lillard [7]. Waite | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
باباپور، ج. (1388). بررسی نقش عوامل تعیین کننده در سلامت اجتماعی دانشجویان دانشگاه تبریز. طرح پژوهشی دانشگاه تبریز. بهشتیپور، م. (1389). سلامت اجتماعی و ویژگیهای آن. سایت تبیان. www.tebyan.ir. تاریخ مراجعه به سایت 16/4/1392. تقیپور، م. (1389).بررسی تاثیر حمایت اجتماعی بر سلامت اجتماعی زنان سرپرست خانوار. فصلنامه پژوهش اجتماعی.سال سوم. ش 7. سامآرام، ع. (1388). بررسی رابطه سلامت اجتماعی و امنیت اجتماعی با تاکید بر رهیافت پلیس جامعه محور. فصلنامه علمی پژوهشی انتظام اجتماعی. سال اول، شماره اول. سجادی، ح؛ و دیگری. (1384). شاخصهای سلامت اجتماعی. مجله علمی آموزشی اقتصادی– سیاسی. شماره 207. عبداله تباردرزی، ه؛ و دیگران. (1387). بررسی سلامت اجتماعی دانشجویان دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی و ارتباط آن با متغیرهای دموگرافیک اجتماعی. فصلنامه رفاه اجتماعی. شمارههای31-30. کنگرلو، م. (1387). سنجش میزان سلامت اجتماعی دانشجویان شاهد و غیر شاهد در دانشگاه علامه طباطبایی. پایاننامه کارشناسی ارشد. گرایش مددکاری اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی. محمدنبی، م. (1390). سلامت اجتماعی و قلمرو آن. موسسه تحقیقات بهبود زندگی زنان. مرندی، س. (1385). عوامل اجتماعی سلامت. وزارت بهداشت درمان وآموزش پزشکی. معاونت تحقیقها و فناوری. چاپ دوم. نیکورز، ط. (1389). بررسی رابطه سرمایه اجتماعی با میزان سلامت اجتماعی دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان. پایاننامه کارشناسی ارشد گروه علوم اجتماعی. ویللکنسون، ر؛ و دیگری. (1383). تعیین کنندههای اجتماعی سلامت- حقایق مسلم. ترجمه: محمد زارع و دیگری. نشر تدبیر (سیمین دخت)، چاپ اول. Azad Falah, Parviz. (1387). Children with Learning Disabilities & Wellbeing. Nternational Journal of Qualitative Studies on Health. N, 23. 18-26. Blanco, Amalio, & Diaz, Dario. (2007). Social order and mental health: a social well- being approach. Autonoma university of Madrid, psychology in Spain, Vol, 11(5). Keyes, C. L,. M. (2004). Complete Mental Health: An Agenda For The 21; Century.Washington. Keyes, Corey Lee. M & Shapiro, Adam. (2004). Social well- being in the united states: A Descriptive Epidemiology. Vol. 61, N. 2, pp: 121-190. Larson, James. (1993). the measurement of social well- being, social Indicators Research 28, pp: 285-296. Ross, Shannon, E; Niebling, Bradley, C; Heckert, Teresa, M. (1999). Sources of stress of among college students. College Student Journal. Jun99, Vol. 33 Issue 2, p312. Wissing, T. F; Fouri, A. (2000). Spirituality as a component of psychological well-being.27th International Congress of Psychology. July, Stockholm, Sweden. 23-28 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 3,893 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,375 |