تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,005 |
تعداد مقالات | 83,623 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,416,580 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,445,099 |
بررسی میزان احساس شادی زنان جوان (24-15) ساله شهر اصفهان با تأکید بر میزان برخورداری از حقوق شهروندی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مطالعات جامعه شناسی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 4، دوره 4، شماره 11، مرداد 1390، صفحه 51-68 اصل مقاله (805.05 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اعظم ابراهیم نجفآبادی1؛ عزتالله سامآرام2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
11. کارشناس ارشد مددکاری اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی، مدرس دانشگاه پیام نور (نویسنده مسئول). | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دکتری مددکاری اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی تهران. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناخت شادی به گونهای علمی، آکادمیک وعمیق، بدلیل تأثیرات فراوان آن در زندگی بشر، ضرورتی انکارناپذیر و مسلم درجهان امروز است و زمینههای مطالعاتی و پژوهشی فراوانی را میطلبد. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر میزان برخورداری از حقوق شهروندی بر میزان احساس شادی زنان جوان (15-24) ساله شهراصفهان است. روش مورد استفاده در این پژوهش، پیمایشی است. همچنین ابزارسنجش در این پژوهش، پرسشنامه بوده وتجزیه وتحلیل دادهها با استفاده ازنرمافزار آماری spss انجام شدهاست. میانگین احساس شادی در بین زنان جوان (24-15) شهر اصفهان 53/54 بوده که به ترتیب بعد احساسی، بعد اجتماعی و سپس بعد شناختی بیشترین میزان را به خود اختصاص دادهاند. میانگین برخورداری از حقوق شهروندی در بین زنان جوان شهر اصفهان، 68/57 بوده است که میانگین بعد احقاقی حقوق شهروندی 61/51 با انحراف استاندارد 71/18 است و میانگین بعد احساسی آن 72/52 با انحراف استاندارد 93/15 میباشد بطوریکه نابرابری دراحقاق حقوق بیشتر از احساس آن در زنان جوان است. در رابطه برخورداری ازحقوق شهروندی و شادی ارتباطی مستقیم است. بطوریکه دراین رابطه، برخورداری ازحقوق شهروندی ابتدا با بعد شناختی و سپس با بعد احساسی و در نهایت با بعد اجتماعی شادی قویتر است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
احساس شادی؛ زنان جوان؛ برخورداری از حقوق شهروندی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بررسی میزان احساس شادی زنان جوان (24-15) ساله شهر اعظم ابراهیم نجفآبادی[1] دکتر عزتالله سامآرام[2] تاریخ دریافت مقاله:28/1/1392 تاریخ پذیرش نهایی مقاله:31/11/1392 چکیده شناخت شادی به گونهای علمی، آکادمیک وعمیق، بدلیل تأثیرات فراوان آن در زندگی بشر، ضرورتی انکارناپذیر و مسلم درجهان امروز است و زمینههای مطالعاتی و پژوهشی فراوانی را میطلبد. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر میزان برخورداری از حقوق شهروندی بر میزان احساس شادی زنان جوان (15-24) ساله شهراصفهان است. روش مورد استفاده در این پژوهش، پیمایشی است. همچنین ابزارسنجش در این پژوهش، پرسشنامه بوده وتجزیه وتحلیل دادهها با استفاده ازنرمافزار آماری spss انجام شدهاست. میانگین احساس شادی در بین زنان جوان (24-15) شهر اصفهان 53/54 بوده که به ترتیب بعد احساسی، بعد اجتماعی و سپس بعد شناختی بیشترین میزان را به خود اختصاص دادهاند. میانگین برخورداری از حقوق شهروندی در بین زنان جوان شهر اصفهان، 68/57 بوده است که میانگین بعد احقاقی حقوق شهروندی 61/51 با انحراف استاندارد 71/18 است و میانگین بعد احساسی آن 72/52 با انحراف استاندارد 93/15 میباشد بطوریکه نابرابری دراحقاق حقوق بیشتر از احساس آن در زنان جوان است. در رابطه برخورداری ازحقوق شهروندی و شادی ارتباطی مستقیم است. بطوریکه دراین رابطه، برخورداری ازحقوق شهروندی ابتدا با بعد شناختی و سپس با بعد احساسی و در نهایت با بعد اجتماعی شادی قویتر است. واژگان کلیدی: احساس شادی، زنان جوان، برخورداری از حقوق شهروندی.
مقدمه شهروندی ریشه در دولت شهرهای سومر، یونان و رم باستان دارد و اولین تلاش منظم برای توسعه نظریه شهروندی را ارسطو انجام داده است. مطابق با تعریف ارسطو «شهروند هم باید حکمروایی و هم فرمانبرداری کند.» لذا درنمونه آتنی درقرن 5 تا چهار دهه قبل ازمیلاد، مشارکت سیاسی از اهمیت ویژهای برخوردار بود. علاوه بر آن آتنیها اهمیت مبنای مادی شهروندی را به خوبی تشخیص داده و فقر را مانعی برای آن قلمداد میکردند. با وجودی که آزادی فضیلت مدنی محسوب میشد اما شهروندی در دولت شهرهای آتن تا حد زیادی انحصاری بود و زنان و بردگان، بربرها و بیگانگان را شامل نمیشد. در رم، مفهوم شهروندی دستخوش تغییراتی شد و به طور قابل توجهی به جمعیت خارج از دولت- شهر نیز گسترش یافت. در قرون وسطی اهمیت شهروندی بیشتر کاهش یافت و شهروندی حالت سلسله مراتبی به خود گرفت و حتی حقوق شهروندان مطابق با مالکیت و دارایی تغییر کرد. اما با آغاز رنسانس در اروپا و تغییرات عمیق سیاسی– اجتماعی، پیدایش ملتها، توسعه علوم و فنون و ظهور متفکران و مصلحان اجتماعی، زمینه مشارکت مردم در سرنوشت خودشان به وجود آمد و حکومتهای دموکراتیک راه را برای ظهور حقوق شهروندی و توجه بیشتر به آن تسهیل نمودند. درقرن 18 و 19 توسعه تفکر لیبرالیسم مبتنی برآراء هابز[3] و لاک[4]، توسعه اقتصاد پولی پدیده آمده، تعادل نیروهای اجتماعی در دولت مدرن دگرگون شد و منطق مساواتطلبی و توجه به رفع نیازهای مادی شهروندان توسط دولت و ملت برقرار کرد و در نیمه قرن 20 توسعه حقوق اجتماعی به شکل دولت رفاه نمود یافت و در دهههای اخیر، ایده شهروندی به فراسوی دولت- ملت[5] بسط یافته و در آراء برخی متفکران سیاسی و علمای اجتماعی به مفهوم و ایده جهانی تبدیل شده است(شیانی، 1381: 12). و همچنین در بررسی متغیر دیگر این تحقیق یعنی شادی باید گفت: یکی ازمهمترین هیجانات خوشایند ومثبت، شادی استکه به دلیل تأثیرات فراوان آن، بسیاری از ملل به نوعی در صدد ایجاد جامعه شاد هستند. زیرا شادی به عنوان نتیجه شرایط مطلوب اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه، فعالیتهای مفید انسانی را برمیانگیزد، خلاقیت را تقویت میکند، روابط اجتماعی را تسهیل میکند، مشارکت سیاسی– اجتماعی را رونق میبخشد، موجبات حفظ سلامتی عاطفی، روانی، جسمی و امیدواری را فراهم میکند(آلیاسین، 1380: 8)، احساس امنیت، آرامش و قدرت تصمیمگیری را در افراد تقویت میکند(Mayers, 2000: 56)، و احساس نزدیکی به دیگران (علاقمندی)، احساس دوست داشتن، احساس اعتماد و کیفیت تعامل با دیگران را موجب میشود(آرگایل، 1383: 328). پیامدهای این هیجان چنان در جامعه بارز و آشکار است که مزلو، یکی از نظریهپردازان مشهور در حوزه روابط انسانی، مؤلفه و شاخصهی اصلی انسانهایی که در راستای خود شکوفایی، کمال و توانمندیهای خویش تلاش میکنند را، احساس شادی آنان میداند. بطوریکه کمبود و فقدان آن، افسردگی، بدبینی و ارزیابی منفی ازرویدادها، بیعلاقگی به اجتماع وکار، کمرنگشدن وجدانکاری، ناهنجاریهای اجتماعی، رواج خشونت در روابط اجتماعی و ... را به بار میآورد(طاهریان، 1381: 4(. از آنجا که شادی ازیک سو متأثر از ساختارهای متعدد جامعه بوده و از سوی دیگر تأثیرگذار بر فرایند توسعه و تعالی جامعه است، در نیمه قرن 20 بعنوان یکی از موضوعات مورد بررسی روانشناسان و برخی جامعهشناسان و اقتصاددانان مطرح شده و در این راستا برخی مطالعات فراملیتی نیز به انجام رسیده است. به طوریکه بر اساس پژوهشی در سطح بینالمللی از سال 2005-1995 سطح شادی در دامنه تغییرات 10-0 درایران 6، انحراف معیار (نابرابری شادی) آن برابر 7/2 و رتبه ایران در بین 95 کشور مورد مطالعه 53-51 بوده است(WDH: Word Database of Happiness. Eur. IN. Rank Report, 2006). بنابراین لزوم توجه به این پدیده و مطالعه بافتهای اجتماعی– فرهنگی مؤثر بر آن در ایران، ضرورت مییابد و از آنجا که مطالعه کل جامعه، گستره وسیعی از امکانات، تواناییها و فرصتها را میطلبد، به دلیل فقدان این امکانات و همچنین افزایش ژرفای مطالعاتی و پژوهشی در سطح خردتر و به ویژه در شهرهایی که دارای ویژگیهایی خاص به لحاظ فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی (همانند اصفهان)هستند، ضرورتی ویژه مییابد. همچنانکه برخی پژوهشها نشان دادهاند درشهر اصفهان روند توسعه تا حدی نامتوازن، ناپدار و یک سویه است و توجه کم به ابعاد اجتماعی توسعه و کمرنگ بودن راهبردهای عدالت توزیعی در جریان رشد اقتصادی ومقوله برابری در فرآیند توسعه موجب شده استکه درعین ایجاد و بهبود امکانات، ظرفیتهای اجتماعی به همان اندازه توسعه پیدا نکند و شهر اصفهان به لحاظ دارا بودن سرمایه اجتماعی در بین شهرهای استان رتبه آخر را به خود اختصاص دهد(اسماعیلی، 1385: 405-403)، و میزان بالایی از نابرابری اجتماعی و احساس نابرابری نیز در بین شهروندان به وجود آید، به طوریکه در راستای مقوله نابرابری 1/47 درصد شهروندان در معرض نابرابری اقتصادی بالا و بسیار بالا، 5/64 درصد در معرض نابرابری سیاسی بالا، 6/56 درصد دارای نابرابری جنسیتی بالا و بسیار بالا و 3/29 درصد نیز در معرض نابرابری وتبعیض شغلی بالا و بسیار بالا قرار دارند(همان(. توسعه فرایندی چندبعدی است که دارای ابعاد گوناگونی است و هدف از توسعه رسیدن به وضعیتی است که در آن ضمن افزایش منابع ارزشمند جامعه، دسترسی اکثریت جامعه به آن منابع افزایش پیدا کند و امکان استفاده شهروندان از آن منابع، امکانات و فرصتها نیز مهیا شود. به طوریکه براساس مجموعه مباحث انواع توسعه و شادی ازدیدگاه اندیشمندان، دسترسی عادلانه واستفاده ازمنابع و امکانات متعدد دریک جامعه میتواند نقش عمدهای درایجاد هیجانات خوشایند به ویژه شادی در افراد جامعه (شهروندان) داشته باشد. از این منظر شهروندی موقعیتی است اجتماعی و انسانیکه درآن برخورداری ازحقوق و پذیرش تکالیف در ازای آن نهفته است و آن برخورداری و احساس قدرت در تحصیل انواع حقوق میتواند، احساس رضایت را در اشخاص ایجاد نماید. بنابراین پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این سئوالها است که: - شادی زنان جوان (24-15)ساله شهر اصفهان به چه میزان است؟ - چه راهکارهایی میتوان در جهت ارتقاء و تقویت احساس شادی جامعه مورد مطالعه، ارائه داد؟ - آیا میزان برخورداری از حقوق شهروندی بر میزان احساس شادی زنان جوان (15-24) ساله شهر اصفهان تأثیر میگذارد؟
اهداف تحقیق هدف کلی بررسی تأثیر میزان برخورداری از حقوق شهروندی برمیزان احساس شادی زنان جوان (15-24) ساله شهر اصفهان اهداف جزئی تعیین میزان احساس شادی زنان جوان (15-24) ساله شهر اصفهان.
مبانی نظری تقسیمبندی انواع حقوق شهروندی از دیدگاه اندیشمندان توماس هابز، هدف اصلی تشکیل حکومت و جامعه مدنی را تأمین امنیت شهروندان میداند و معتقد استحاکم باید آن را تضمینکند. وی همچنین براین مدعاستکه حاکم برابری شهروندان درمقابل قانون و نیزاستفاده از خدمات وبرخورداری از رفاه مادی را نیز باید به ارمغان آورد و چنانکه دولت آن قدر ناتوان شودکه نتواند حفاظت از شهروندان را تأمین کند، تعهدات شهروندان نیز در برابر دولت لغو میشود(عیدی، همچنین کانت[6] با تفکیک واژه شهروند از تابع، صفاتی را ذکرمیکندکه یک فرد با دارا بودن آن دیگر نمیتواند تابع حکومت باشد، بلکه فرد نقش تعیین کنندهای در سازمان حکومت بازی میکند و به عنوان شهروند محسوب میشود. از نظر کانت به لحاظ حقوقی، صفات لازم و ذاتی یک شهروند عبارتند از: آزادی قانونی: یعنی اینکه فرد از هیچ قانونی اطاعت نمیکند مگر قانونی که فرد با آن موافقت کرده است. برابری مدنی: به این عنوان که هیچگونه برتری اخلاقی برای مردم نسبت به او شناخته نمیشودکه از لحاظ حقوقی موجب وابستگی او به مردم گردد. مگر اینکه افراد جامعه متقابلاً وابسته به او باشند. استقلال مدنی: به این عنوان که هستی و بقای او در جامعه ناشی از گزینش افراد دیگر نیست بلکه نتیجه حقوق و استعدادهای خاص او بعنوان عضو جامعه همسو است. پس در مورد حقوق اجتماعی، کسی نمیتواند نماینده و قیم شخصیت مدنی او باشد(کانت، 1380: 31( رولز[7] نیز در بحث حقوق شهروندی به حقوق و آزادی فرد اولویت میدهد و معتقداست افراد باید خودشان به عنوان هدف، محترم باشند و نبایستی قربانی جمع گردند. از نظر وی، بهترین شیوه تأمین این احترام، برخورداری ازتمام اصول حقوق فردی استکه در برگیرنده نفع مشترک میباشد. بنابراین شهروند، فردی صاحب حقوق استکه نفع شخصی خود را ازمیان حداقل محدودیتها دنبال میکند. رولز به تعادل میان حمایت از حقوق فردی و مساواتطلبی از طریق حذف نابرابری اشاره میکند که منافع اجتماعی، فرصتهای مناسب، درآمد و ثروت و ... که مبانی احترام به خود هستند، بایستی به طور برابر در بین افراد توزیع شوند. دیوید تیلور[8] نیز در بحث حقوق شهروندی آن را به ارضاء نیازها پیوند میدهد و معتقد است که نیازها فقط در فرآیند توسعه فردی و اجتماعی ارضاء میشوند و اگر مفهوم شهروندی به ایده حق ارضای نیازها (دسترسی به شرایط اجتماعی لازم) پیوند بخورد، پویا و سیاسی شده و در مواجهه با قدرت وارد عمل میشود(شیانی، 1381: 15-13(. علاوه برتقسیمبندی انواع حقوق شهروندی درسطور فوق جانوسکی[9] آن را به چهار دسته حقوق مدنی (امنیت شخصی، دستیابی به عدالت، آزادی و ...)، حقوق سیاسی (حق مشارکت سیاسی و حق رأی، حق اعتراض، حق تحصن، حق نقد، حق تشکیل حزب، اتحادیه، گردهمایی و ...)، حقوق مشارکتی (حق سرمایهگذاری، کاریابی و ...) وحقوق اجتماعی (حقوق بازنشستگی، بیکاری، مراقبت، بهداشتی، توانبخشی، مشاورهای، فرصتهای آموزشی و ...)تقسیم میکند(عیدی، 1386: 16(. تی اچ مارشال[10] نیز بر سه عنصر از حقوق شهروندی تأکید میکند: حقوق مدنی: اینگونه حقوق اشاره به حقوق قانونی افراد دارد و برای آزادی فردی ضروری است؛ که ازجمله آنها میتوان به آزادی افراد برای زندگی و محل اقامت به میل و اراده خودشان، آزادی بیان، آزادی مذهب، حق مالکیت و حق دادرسی یکسان و برابر و ... اشاره کرد. حقوق سیاسی: که اشاره به حقوق دموکراتیک دارد و از جمله آنها میتوان به حق مشارکت و اعمال قدرت سیاسی، شرکت در انتخاب کردن و ... اشاره کرد. حقوق اجتماعی: که شامل مجموعهای از حقوق حداقل، از جمله رفاه اقتصادی، مزایای بهداشتی و درمانی، تأمین اجتماعی و خدمات رفاهی و امنیتی تا حق سهیم شدن کامل در میراث اجتماعی جامعه و داشتن یک زندگی مطابق با استانداردهای مورد قبول در جامعه است(کیانپور، 1385: 16(. در این راستا، کاستلز و دیویدسون دو نوع دیگر به طبقهبندی مارشال میافزایند، این دو نوع عبارتند از: حقوق جنسی[11] و حقوق فرهنگی[12]. حقوق جنسی به برابری وعدالت اجتماعی بین زنان ومردان درجامعه برمیگردد و خواهان رفع تبعیض بین زن و مرد میباشد که اهم این تبعیض از نظر کاستلز و دیویدسون عبارتنداز: خشونتهایخیابانی، فقدان آموزشی وتربیت حرفهای برایزنان، نگهداری ازکودکان، درآمد پایین، خشونت جنسی و حقوق فرهنگی براساس حقوق اقلیتها و گروههای اجتماعی و بر مبنای قومیت، مذهب، طبقه و ... که برخی از آنها عبارتند از: دستیابی کامل به فرهنگ و زبان اکثریت، حق حفظ زبانها و فرهنگهای اقلیت[13]، حق داشتن سنتها و شیوههای زندگی متفاوت، برابری آموزشی و حق داشتن ارتباطات بین فرهنگی[14] وبین المللی(کاستلز و دیگری، 1382: 263(. در نهایت ترنر[15] نیز با طرح منابع، معتقد است وقتی حقوق قانونی و تعهدات به عنوان موقعیت رسمی، نهادینه میشوند، استحقاق رسمی برای منابع کمیاب در جامعه را به مردم اعطا میکنند. این منابع نه تنها شامل منابع اقتصادی چون مسکن، درآمد، شغل و نظایر اینهاست بلکه در بردارنده منابع فرهنگی و سیاسی مثل تعلیم و تربیت، حق گفتمان در حوزه عمومی و آزادیهای بیان، زبان، مذهب، دین و ... نیز هستند. در کنار این منابع سه نوع حقوق نیز وجود دارد: حقوق اقتصادی، مربوط به نیازهای اساسی چون مسکن و غذا، حقوق فرهنگی شامل دستیابی به رفاه و تحصیلات و حقوق سیاسی مربوط به آزادی فردی و مشارکت در دستگاههای سیاسی(شیانی، 1381: 18). علاوه بر تعاریف و تقسیمبندیهای انواع حقوق شهروندی از ابعاد و مناظر متعدد توسط اندیشمندان و دفاع آنها ازحقوق فردی و اجتماعی شهروندان از یک سو و توجه بر وظایف نهادهای حکومتی و سیاسی در ایجاد بسترهای مساعد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی از سوی دیگر، همان گونه که در رویکردهای اجتماعی نیز به آن اشاره شد، ایجاد شرایط مناسب توسط نهادهای کلان حکومتی در احقاق حقوق شهروندی و دستیابی برابر وعادلانه شهروندان به امکانات اجتماعی وفرهنگی (آموزشی، پزشکی، رفاهی، شغلی و ...)، امکانات اقتصادی (درآمد و ...)، امکاناتسیاسی (آزادی، امکان مشارکت سیاسی و ...) و امکانات طبیعی جامعه، در اندیشه دانشمندانی چون کنت، زیمل، سن (1999)، ولسچ (2003)، وینهوون و کالمیجن (2005) و ... عاملی اساسی درجهت ایجاد رضایت از زندگی واحساس امنیت درجامعه به شمار میرود.
چارچوب نظری شادی به لحاظ تاریخ مطالعاتی، مفهومی نوپاست و به همین دلیل ارائه تبییینهای دقیق و نسبتاً قوی، بدلیل تنوع و تعدد مناظر، امری دست نیافتنی است. به هر روی این مفهوم ازیک سو، بطور مختلف مورد تعریف واقعشده و از سوی دیگر رویکردهای متعدد هر چند سطحی در تبیین ظهور و بروز آن پا به عرصه وجود نهادهاند. این تنوع تئوریک نسبتاً سطحی به گونهایست که امکان انتخاب یک نظریه ژرف و تقریباً مسلم و ارائه چارچوب نظری نسبتاٌ دقیق از عوامل همبسته با آن را از پژوهشگر سلب کرده است. درارائه تعریف شادی باید توضیح دادکه آن درپژوهش حاضر ملهم ازتقسیمبندی وینهون جامعهشناس هلندی است که در این راستا او کیفیت زندگی را به دو دسته کیفیت بیرونی و درونی زندگی و رضایت از زندگی را به رضایت با دوام و زودگذر و همچنین رضایت کلی و بخشی تقسیم میکند و به توضیحات مفصل در این زمینه میپردازدکه در ابتدای بحث شادی مورد توجه قرار گرفته است. ازسوی دیگر نظرات نظریهپردازانیچون برادیون، موریس، گلاتزر، ولسچ، سامنر، اوت، آرگایل وکروسلند، پل مارتین، ادینگتون و شومن و ... و به ویژه داینروساه بعنوان نظریه مکمل در ارائه شادی، مطمح نظر بوده است. بر این مبنا در پژوهش حاضر شادی را میتوان به ارزیابی مثبت افراد ازکلیت زندگی یا بخشهای متعدد آن (رضایت ازکلیت زندگی و بخشهای آن)، بروز صفات و عواطف (احساسات) خوشایند روانی (خوشحالی، امیدواری، دلگرمی، لذت، احساس ارزشمندی، راحتی و آرامش ذهن، خوشبینی و ...) و در نهایت ظهور علایق و علائم مثبت اجتماعی درافراد تعریف کرد و از این راستا، شخص ارزیابی مثبت براساس قضاوت از زندگی خود بدست میآورد، احساس خوشایند و مثبت نسبت به آن پیدا میکند. سپس به علائم اجتماعی مثبت دست میزند. رویکرداجتماعی موردنظر هالر و هادلرکه به ساختارهایکلان ونهادی جامعهمیپردازد (بافت اجتماعی کلان) بر این دیدگاه است که درجه توسعه یافتگی جوامع به لحاظ اجتماعی– سیاسی و حتی اقتصادی و فرهنگی بسترهای ایجاد شادی را فراهم میکند. بر این اساس که توسط اندیشمندانی چون، ویکالمیجن، مارکس، داینرولوکاس، تکاچ و لیوبومیراسکی، وینهوون، هال و جونز، کنت، مزلو، گراهام و فلتن، توماس، زیمل و اسوالد دنبال میشود، هر چه شاخصههایی چون عدالت و برابری، برخورداری از رفاه اقتصادی- اجتماعی و خدمات و سرویسهای موجود در جامعه اعم از امکانات آموزشی، بهداشتی، تأمین اجتماعی، امنیت، انواع آزادی و بطور کلی دستیابی به منابع و فرصتها بطور برابر و عادلانه در یک جامعه، نمود بیشتری داشته باشد و در این راستا شهروندان بهتر بتوانند به ارضای نیازهای خود بپردازند، امکان ایجاد شادی در بین آنها بیشتر است.
روش شناسی پژوهش روش مورد استفاده در این پژوهش، پیمایشی بوده است. جامعه آماری این تحقیق کلیه زنان 24-15 ساله ساکن شهر اصفهان در سال 1389 هستند. بر اساس آمار گزارش شدهای که وجود دارد: تعداد زنان 19-15 سالهی شهر اصفهان 96350 است. تعداد زنان 24-20 سالهی شهر اصفهان 118575 است. تعداد زنان 19-15 سالهی حومه اصفهان 11653 است. تعداد زنان 24-20 سالهی حومه اصفهان 12494 است. تعداد کل زنان 15-24 سالهی استان اصفهان 239072 نفر است(مرکز آمار استان اصفهان). همچنین با توجه به پراکندگی جامعه آماری در مناطق شهر اصفهان، حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران با خطای 5 درصد (خطای جوابگویی) و 7%=d (دقت احتمالیمطلوب)، بافرمول N= قابل ذکراست که ابزار سنجش در این پژوهش، پرسشنامه بوده و تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار آماری spss نسخه 5/11 انجام شده است. به طوریکه برای توصیف صفات کیفی به محاسبه درصد و توزیع فراوانی و برای توصیف صفات کمی به محاسبه شاخصهای مرکزی و پراکندگی پرداخته شده است. درنهایت برای آزمون روابط متغیرها نیز از آزمون ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون خطی دوگانه و چندگانه، تحلیل واریانس، آزمون تفاوت میانگینها، تحلیل مسیر و ... استفاده شده است.
تعریف مفاهیم و متغیرهای به کار رفته تعریف نظری برخورداری از حقوق شهروندی(متغیر مستقل) در ادبیات فارسی شهروند[16] کسی استکه اهل یک شهر یا کشور باشد و ازحقوق متعلق به آن برخودار باشد(عیدی، 1386: 7). و در لغتنامه آکسفورد، شهروند اشاره به حقوق و تکالیف سیاسی و قانونی عضو یک دولت– ملت یا شهردارد. بنابراین شهروندی به معنای روش زیستن دریک شهر برطبق اصول، قواعد و قوانین خاص است، موقعیتی است که رابطه میان فرد و جامعه را پدید میآورد و چارچوبی است که نوع تعامل اهل شهر یا شهروند را با مدیریت شهر یا با دولت و حکومت تعیین مینماید. امتیاز شهروندی بر دیگر هویتهای اجتماعی دراین است که گویای برابری فراگیر است و این ویژگی را در دیگر هویتهایی چون طبقه، قومیت ونظایر اینها نمیتوان یافت. به این ترتیب اگرحقوق شهروند ازسوی دولت وحکومت رعایت شود، مشارکت مردم در اداره کل زندگی شان جدی گرفته شود، مردم با حقوق خود آشنا باشند و از همه مهمتر راههای احقاق آن حقوق بدون ترس، واهمه، تبعیض و ظلم فراهم باشد و ... میتوان گفت که پدیده شهروندی به منصه ظهور رسیده است(نقیزاده، 31:1381.( شهروندی بیش از هرهویت دیگری قادراست انگیزه سیاسی انسانها راکه هگل آن را نیاز به رسمیت شناخته شدن مینامد، ارضا نماید. شهروندی شرافت فرد را به رسمیت میشناسد و فرد از طریق اعمال حقوق و تعهدات، شرایط ضروری شهروندی را بازتولید میکند. شهروندی هویتی پویاست و شهروندان به عنوان کارگزاران خلاق همواره راههای جدیدی برای بیان شهروندیشان مییابند و برای شکل دادن به نیازها و آرزوهای درحال تغییر شهروند وجامعه، بهحقوق، وظایف ونهادهایجدیدی نیازخواهد بود(فالکس، شأن شهروندی و حقوق و تکالیف مربوط بدان از مفاهیم اساسی زندگی دموکراتیک به شمار میرود. شهروندان از حیث حقوق و تکالیف با هم برابرند. در دموکراسیهای باستانی یونان و روم شأن شهروندی به معنی داشتن حقوق و تکالیف یکسان در نزد قانون و نیز مشارکت در امور سیاسی و عمومی جامعه بود. حق حکومتکردن و اطاعت ازحکومت هردو جزء شأن شهروندی بودند؛ بااین حال درآتن شأن شهروندی تنها به مردهای آزاد، محدود میشد و بردگان از شمار شهروندی بیرون بودند. در امپراطوری روم شأن شهروندی بهعامه مردم ومردمان سرزمینهای مغلوب بسط داده میشد. بااین حال درروم شأن شهروندی بیشتر بهمعنی منفی برخورداری ازامنیت قانونی بود تا به معنی مثبت شرکت فعال درحیات عمومی جامعه. بعدها مفهوم شهروندی در ایتالیای عصر رنسانس احیا شد. به نظر متفکران دوره رنسانس فرد به عنوان تنها شهروندجامعه آزاد و خودمختار تحقق مییابد. مفهوم شهروندی درانقلاب فرانسه به نهایت شکوفایی خود رسید و در اعلامیه حقوق انسان و شهروندی در سال 1789 بروز کامل یافت. ژان ژاک روسو مفهوم دقیق شهروندی را شیوهای ایدهآلیستی درترجیح خیر و صلاح عمومی بر منافع خصوصی تعریف میکرد. شهروند واقعی کسی است که بتواند مصلحت عمومی را اراده کند، یعنی دارای "اراده عمومی" و "فضیلت مدنی" باشد. اما در قرن نوزدهم چنین رابطهای میان مفهوم شهروندی و مصلحت عمومی از میان رفت و شهروندان به عنوان افرادی تلقی شدند که اساساً دارای اختلاف منابع و تعقیب خیر و صلاح خویشند. بنابراین شأن شهروندی درعصر مدرن لازمه تأمین رفاه فردی تلقی شد، نه مصلحت عمومی و اجتماعی. شأن شهروندی به مفهوم برخورداری از حقوق عمدهای چون آزادی بیان، برابری در نزد قانون، حق اجتماع و غیره بدون توجه به وضع طبقاتی، جنسی، نژادی و غیره، مفهوم رایج شهروندی در قرن نوزدهم بود، اما در قرن بیستم ظهور مفهوم "حقوق اجتماعی" مضمون شهروندی را گسترش بیشتری داد. منظور ازحقوق اجتماعی برخورداری از خدمات اجتماعی، بهداشتی، آموزشی، تأمین اجتماعی و غیره است. بدینسان مفهوم شهروندی دیگر خصلت صرفاً حقوقی وسیاسی ندارد، بلکه مضمون اجتماعی و اقتصادی نیز یافته و بدین سان تعارضات سیاسی میان سرمایهداری و شأن شهروندان که اغلب مایه نگرانی طرفداران دموکراسی بوده، تا اندازهای کاهش پیدا کرده است. برخینویسندگان متأخرکه بعنوان "هواداران اصالت جماعت[1]" نامیده شدهاند، برمصلحت فردگرایانه و منفعتطلبانه مفهوم شهروندی مدرن ایراداتی وارد کردهاند، زیرا به نظر آنها چنین مفهومی به نفی اندیشه مصلحت عمومی و فضیلت مدنی به معنای رایج در اندیشه دموکراسی (مثلاً روسو) میانجامد. از دیدگاه لیبرالها، شهروندی عبارت است از توانایی افراد درتشکیل و تعقیب برداشت خودشان ازمفهوم خیر و مصلحت بارعایت احترام برای برداشت دیگران ازآن مفهوم. پس مفهوم خیرعمومی به معنای کلاسیک از بحث خارج است. اما از نظر طرفداران اصالت جماعت، مفهوم خیر عمومی به طور اساسی مقدم بر برداشت افراد از امیال و منافع خودشان است و شهروندی نیز اساساً به معنی توانایی برای تشخیص و رعایت خیر همگانی است. از سوی دیگر لیبرالها برآنند که تصور خیر و صلاح عمومی، دارای مضامین و عناصر توتالیتری است و دموکراسی به معنای کثرتگرایی، با چنین تصوری سازش ندارد. در واقع جوامع سنتی و ماقبل دموکراتیک هم مبتنی بر چنان اندیشهای از مصلحت عمومی بودند که در قالب مفاهیمی چون هویت دینی، ظاهر میشد. پس تآکید بر ضرورت توجه شهروندان به خیر و صلاح عمومی با اندیشه آزادی تباین دارد. جامعه دموکراتیک مدرن را نمیتوان بر پایه برداشت واحدی از خیر و صلاح عمومی سامان داد. چنین برداشتی با مفهوم "فرد" در اندیشه دموکراتیک اساساً مغایرت دارد. از این رو مفهوم شهروندی به معنای کلاسیک با مفهوم فردیت در لیبرالیسم تعارض پیدا میکند(بشیریه، 1382: 47.(
تعریف عملیاتی برخورداری از حقوق شهروندی (متغیر مستقل) حقوق شهروندی بخشی از حقوق اساسی یک شهروند است که در ابعادی چون حقوق مدنی، حقوق سیاسی وحقوق اجتماعی نمایان میشود. که دراین پژوهش به دوبعد احقاق حقوق (دستیابی و دسترسی به برخی حقوق) و احساس برخورداری از حقوق شهروندی (احساس آرامش ذهنی که در موقعیتهای خاص امکان دستیابی به حقوق شهروندی وجود دارد) تقسیم شده است. الف) احقاق حقوق شهروندی: - دستیابی به شغل متناسب با تخصص و تمایل - برخورداری از خدمات تأمین اجتماعی و انواع بیمه - دستیابی به مسکن متناسب با نیاز خود و خانواده - برخورداری صحیح و انسانی کارمندان دولت در صورت مراجعه فرد به ادارات - میزان دسترسی به امکانات تفریحی و رفاهی (جزیره بازی، شهربازی و ...) - میزان دسترسی به تئاتر و سینما - میزان دسترسی به کتابخانههای عمومی و سالن مطالعه - میزان دسترسی به فرهنگسرا و سایر مراکز فرهنگی (موزه، انواع نمایشگاهها، جشنوارهها و ...) - میزان دسترسی به امکانات ورزشی (انواع باشگاهها، زمینهای بازی و ...) - میزان دسترسی به کنسرتهای موسیقی - میزان دسترسی به مراکز هنری و انواع کلاسهای هنری - میزان دسترسی به کلاسهای علمی (زبان، کامپیوتر و ...) - میزان دسترسی به امکانات بهداشتی و سلامت (مراکز درمانی، مشاوره سلامت و ...) - میزان دسترسی به فضای سبز، پارک و سایر فضاهای طبیعی. ب) احساس برخورداری از حقوق شهروندی - تا چه حد احساس میکنید به خاطر پارتی بازی، در کسب فرصتها و امکانات آموزشی، تفریحی، شغلی و... مورد تبعیض واقع شدهاید و حق شما ضایع شده است. - به نظر شما نیروی انتظامی، پلیس 110 و سایر ارگانهای مرتبط تا چه حد در برقراری امنیت، فعالاند و از این نظر به چه میزان احساس امنیت میکنید، فکر میکنید تا چه حد قوه قضاییه در جهت برقراری عدالت گام بر میدارد و از این جهت، چه قدر امنیت خاطر دارید. - فضای عمومی شهر اصفهان را تا چه حد امن تصور میکنید و شما و خانوادهتان به چه میزان با امنیت خاطر زندگی میکنید و یا احساس امنیت خاطر به گردش و تفریح میروید. - فکر میکنید تا چه حد امنیت شغلی (در صورت دارا بودن) دارید و از این بابت چه قدر آرامش خاطر دارید. - زمانی که در محافل رسمی و با حضور مسئولین قرار میگیرید، چه قدر احساس آزادی میکنید تا عقاید خود را در زمینههای متعدد بیان کنید. - اگر در جلسهای باشید که مسئولین حضور داشته باشند، احساس میکنید تا چه حد آزادید تا رفتار و عملکرد آنان را نقد و بررسی کنید.
تعریف نظری و عملیاتی شادی (متغیر وابسته) در بخشی ازتعاریف مربوط به شادی کوشش شده است تا پدیده شادی با عام ترین تعبیرات و مفاهیم همانند کیفیت زندگی، بهزیستی درونی، سلامتی، سعادت (رفاه) و ... تبیین شود. مشکل عمده این بخش ازتعاریف آن است که اصطلاحات معنی دقیق و روشنی ندارند و برخی اوقات از آنان به عنوان یک تعریف کلی و چترگونه برای تمام زندگی و برخی اوقات دیگر برای یک صفت و مزیت خاص استفاده میشود. مثلاً اصطلاح بهزیستی از یک سو به کیفیت کلی زندگی دلالت دارد و از سوی دیگر برای ارزیابی جنبههای خاص زندگی همانند وضعیت مسکن یا فرصتهای استخدام و ... بکار میرود یا مشابه آن واژه کیفیت زندگی از یک سو به بافتهای کلی جامعه و از سوی دیگر به برخی از اجزاء جامعه اشاره میکند. ((Vernhoven, 2000: 1-2. در بخش دیگری از تعاریف، مفروضاتی نهفته است که به ارتباط شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه مربوط میشود زیرا از این نظر گاه چنین استدلال میشودکه «لازم است آنچه را که مردم درمورد شادی فکر میکنند، منعکس شود تا از این طریق مفهوم شادی درآن فرهنگ مشخص شود و این به معنای آن است که مردم میتوانند قضاوت کنند و تعبیری از مفهوم شادی در آن فرهنگ مشخص شود و این به معنای آن است که مردم میتوانند قضاوت کنند و تعبیری از مفهوم شادی و مصادیق کیفیت زندگی را در قالب فرهنگی و ارزشی خویش ترسیم نمایند».(lu, 2001: 408-409) و این به معنای آن است که تعریف شادی در جوامع و حتی مناطق، متناسب با قواعد اجتماعی و فرهنگی آن مناطق و جوامع متفاوت است و نمیتوان از مفهوم شادی عمومی که در بردارنده ویژگیهای مشترک باشد، صحبتی به میان آورد.
تعریف نظری شادی زمانیکه ازشادی بعنوان یک احساس عریض و پهن[17] یاد میشود اغلب مترادف با واژه کیفیت زندگی ویا بهزیستی یا سعادت (رفاه) است. بطوریکه در آن معنا، هدف، ترسیم یک زندگی شایسته و نیکوست[18]. اگر چه در درون هریک از لغات فوق نیز تقسیمبندیهای متعدد شکل گرفته که به منظور آشنایی بیشتر و دستیابی به تعریفی منسجمتر، جامعتر و دقیقتر از شادی به دو نمونه از آنها یعنی تقسمبندی زف[19] و وینهوون پرداخته میشود. زف پس از انجام برخی مطالعات تئوری و تجربی، به تقسیمبندی اصطلاح سعادت (رفاه) میپردازد و در این راستا معتقد است زمانیکه شرایط زندگی یک فرد نمره خوب و قابل قبولی از نسخههای عینی و درونی (ذهنی) میگیرد، زندگی وی درحال پیشرفت و ترقی است که در اینجا میتوان از شادی به معنای بهزیستی صحبت به میان آورد. زمانیکه ارزیابی از هردو نسخه فوق منفی است میتوان صحبت ازمحرومیت[20]کرد. هنگامیکه کیفیت عینی زندگی مطلوب اما تکامل ذهنی ودرونی منفی است اصطلاح ناهماهنگی یا حتی ناهنجاری[21] مناسب است و درنهایت هنگامیکه ترکیبی از شرایط نامطلوب عینی وتکامل مطلوب ذهنی در زندگی مورد قضاوت است، واژه انطباق و سازگاری[22] بکار میرود تعریف عملیاتی شادی برای اندازهگیری شادی شیوههای گوناگونی به کار برده شده است. در اولین پژوهشها برای سنجش آن، پرسش مستقیم «چقدر شاد هستید» به کار رفت. این پرسش دارای سه گزینه «خیلی شاد، تاحدی شاد و ناشاد» بود. گورین، وروف و فلد[23] (1960) و برادبورن و کپلوویتز[24] (1965) و بسیاری از بررسیهای انجام شده برای اندازهگیری شادی از همین روش بهره گرفتهاند. در این پژوهش شادی متشکل ازسه بعد احساسی، شناختی و اجتماعی است و بر آن اساس گویههای سنجش شادی عبارتند از: الف) بعد احساسی: - من انسان فوقالعاده خوشحالی هستم. - احساس میکنم آینده سرشار از امید و خوشحالی است. - احساس میکنم کنترل تمام جنبههای زندگی برایم ناممکن است. - احساس میکنم زندگی، سرشار از دلگرمی است. - از وضعیتی که در آن هستم احساس لذت فراوانی میکنم. - زندگی آن قدر ارزش ندارد که به آن عشق بورزم. - همواره با احساس راحتی از خواب بیدار میشوم. - به نظرم همه جهان و آن چه در آن است، بسیار زیباست. - از این که خودم هستم ناراضیام و آرزو دارم مانند فرد دیگری باشم. - به طور کلی انسانی خوشبینم و وقایع و اتفاقات اطراف را با دیدی مثبت مینگرم. ب) بعد شناختی (رضایت از زندگی) - زمانی که وضع خود را با پنج سال گذشتهتان مقایسه میکنید، تا چه حد بهتر شده و چه قدر از این بابت احساس رضایت میکنید. زمانی که وضع خودتان را با حالت ایدهآل مقایسه میکنید، تا چه حد به آن چه که میخواستهاید، رسیدهاید. زمانی که وضع خودتان را با دیگران که هم ردیف شما بودهاند، مقایسه میکنید، تا چه حد از آنها جلوترید. - به چه میزان از شغلتان (در صورت دارا بودن)، احساس رضایت میکنید و به آن عشق میورزید. - تا چه حد از درآمد شغلی خود (در صورت دارا بودن)، راضی هستید. - با توجه به شرایط موجود، احساس میکنید به چه میزان به اهدافی که در زندگی دارید، میرسید. - تا چه حد از میزان و کیفیت تغذیه خود و خانوادهتان راضی هستید. - از وضعیت مسکن خود تا چه حد احساس رضایت میکنید. - فکر میکنید تاچه حد همسرتان (درصورت دارا بودن) واقعاً شما را درک میکند و به شما اهمیت میدهد. - اگر قرار باشد دوباره انتخاب کنید، چه قدر احتمال دارد همسر فعلیتان (در صورت دارا بودن) را انتخاب کنید. ج) بعد اجتماعی - به انسانهای دیگر، علاقه داشته و آنها را دوست میدارم. - همواره، تأثیر خوبی روی وقایع اطراف و انسانهای دور و برم دارم. - فردی شوخ طبعم و همیشه با دیگران شوخی میکنم. - همیشه میخندم و یا تبسم میزنم. - پس از انفاقهای ناخوشایند، کمتر عصبی شده و زود به حالت عادی بر میگردم. - به چه میزان دوست دارید در میهمانیها و جشنهایی که همسایگان و یا آشنایان ترتیب میدهند شرکت کنید. - به چه میزان دوست دارید در میهمانیها و جشنهاییکه اقوام و یا دوستان ترتیب میدهند شرکت کنید.
یافتههای پژوهش یکی از متغیرهاییکه در پژوهش حاضر مورد توجه بوده وگمان برآن استکه بتواند تفاوتهای جامعه آماری را بر اساس میزان احساس شادی تبیین کند، متغیر سن است که در جدول زیر توزیع افراد بر اساس آن را میتوانیم شاهد باشیم.
جدول شماره (1): توزیع فراوانی افراد بر حسب سن
متغیر تحصیلات یکی دیگر از متغیرهای زمینهای ما در این پژوهش است که توزیع افراد جامعه را بر اساس این متغیر میتوانیم در جدول زیر ببینیم. جدول شماره (2): توزیع افراد بر حسب سطح تحصیلات
در جدول زیر، توزیع فراوانی افراد را بر اساس یکی از متغیرهای زمینهای دیگر یعنی وضعیت تأهل شاهد هستیم. جدول شماره (3): توزیع فراوانی افراد بر حسب وضعیت تأهل
جدول شماره (4): توصیف شادی و ابعاد آن
همان گونه که جدول فوق نشان میدهند میانگین شادی در بین زنان جوان (24-15) شهر اصفهان 53/54 با انحراف استاندار 19/ 14است که در تقسیمبندی شادی به سه قسم بالا، متوسط و پایین، 3/7 درصد اززنان جوان دارای شادی پایین، 4/71 درصد دارای شادی متوسط و 3/21 درصد دارای شادی بالا هستند. - توزیع پاسخگویان به گویههای حقوق شهروندان همانگونه که قبلاً توضیح داده شد حقوق شهروندی از دوبخش کلی تشکیل شده است. اولین بخش آن، احقاق حقوق استکه فرد یا به آنها عملاً دست یافته و یا به آن امکانات وفرصتها دسترسی داشته و امکان دست یافتن به آنها وجود دارد و دوم احساسیاستکه یک نوع آرامش ذهنی برای فرد به وجود میآورد و در سایه آن فرد چنین تصور میکند که برابری، عدالت، امنیت، آزادی بیان و عقیده، آزادی مشارکت یا عدم مشارکت و ... در جامعه حکمفرماست و از این رو میتواند به انواع حقوق خود در صورت نیاز دست یابد. نحوه پاسخ افراد مورد مطالعه به صورت زیر است. جدول شماره (5): توزیع پراکندگی حقوق شهروندان و ابعاد آن
براساس اطلاعات جدول بالا میانگین برخورداری ازحقوق شهروندی دربین زنان جوان شهر اصفهان، 68/57 با انحراف استاندارد 63/13 است. این متغیر در دو بعد احقاقی و احساسی مورد توجه واقع شده، بطوریکه در بعد احقاقی درمؤلفه دستیابی به حقوق ومیزان دسترسی به برخی امکانات و فرصتها و در بعد احساسی، احساس برخورداری ازحقوق شهروندی درموقعیتهای متعدد، بررسی گردیده است. میانگین بعد احقاقی حقوق شهروندی 61/51 با انحراف استاندارد 71/18 است و میانگین بعد احساسی آن 72/52 با انحراف استاندارد 93/15 میباشد. - حقوق شهروندی و شادی در جدول همبستگی پیرسون بین برخورداری سرپرستان خانوار از حقوق شهروندی (احقاق حقوق و احساس برخورداری از حقوق) و میزان شادی آنها رابطه وجود دارد (r=0/000 وp=0/398 ). به طوریکه رابطه حقوق شهروندی با بعد شناختی شادی قویتر از سایر ابعاد است (459/0). از طرف دیگر بعد احقاق بیش از احساس آن بر شادی زنان جوان اثرگذار است (402/0 در برابر 304/0) و ارتباط هر دو بعد حقوق شهروندی با بعدشناختی شادی قویتر ازسایرابعاد شادی است (451/0 و 326/0). درمجموع هرچه میزان برخورداری زنان جوان شهراصفهان ازحقوق شهروندی بیشترباشد، برمیزان شادی آنان نیز افزوده میشود. جدول شماره (6): همبستگی شادی و برخورداری از حقوق شهروندی
نتیجهگیری میانگین شادی در بین زنان جوان (24-15) شهر اصفهان 53/54 با انحراف استاندار 19/14 است که درتقسیمبندی شادی بهسه قسم بالا، متوسط و پایین، 3/7 درصد از زنان جوان دارای شادی پایین، 4/71 درصد دارای شادی متوسط و 3/21 درصد دارای شادی بالا هستند. همان گونه که قبلاً توضیح داده شد، شادی درپژوهش حاضر ازسه بعد مورد بررسی قرارگرفت؛ دربعد احساسیکمترین مقدار پاسخگویی مربوط به احساس خوشحالی واحساس لذت از وضعیت موجود است وبیشترین آن بهسئوالات احساس زیبا دیدن جهان و آنچه در آن است و احساس افتخار به خود مربوط میشود. میانگین بعد احساسی شادی، 83/51 با انحراف استاندارد 94/18 است که در مقایسه با ابعاد دیگر، رقم بالاتری به خود اختصاص داده است. در بعد شناختی (رضایت ازکلیت زندگی و بخشهای آن) کمترین مقدار مربوط به رضایت از کلیت زندگی در اثر قیاس با گذشته فرد، حالت ایدهآل، دیگران هم ردیف در سابق و درآمد فعلی است و درآمد فعلی است و بیشترین مقدار به رضایت ازهمسر و کیفیت ومیزان تغذیه مربوط میشود. همچنین میانگین بعدشناختی 64/56 با انحراف استاندارد 78/16 استکه در مقایسه با ابعاد دوگانه دیگر، رتبه سوم را به خود اختصاص داده است. در بعد اجتماعی نیز بالاترین میزان پاسخگویی مربوط به سئوالات علاقه به انسانهای دیگر و دوست داشتن آنها و تأثیرگذاری نسبت به انسانهای دیگر و کمترین آن مربوط به گویههای علاقه به شرکت در جشنها و میهمانیهای همسایگان و آشنایان و کنترل ناراحتی هنگام بروز اتفاقات ناخوشایند در برخورد بادیگران دیده میشود. میانگین بعداجتماعی شادی 61/55 با انحراف استاندارد 12/17 میباشد که رتبه دوم را بخود اختصاص داده است. درانحراف استاندارد ابعاد متعددشادی نشان میدهدکه بیشترین نابرابری شادی در بعد احساسی، سپس بعد اجتماعی و در نهایت بعد شناختی است. میانگین برخورداری از حقوق شهروندی در بین زنان جوان شهر اصفهان، 68/57 با انحراف استاندارد 63/13 است. این متغیر در دو بعد احقاقی و احساسی مورد توجه واقع شده، بطوریکه در بعد احقاقی در مؤلفه دستیابی به حقوق و میزان دسترسی به برخی امکانات و فرصتها و در بعد احساسی، احساس برخورداری از حقوق شهروندی در موقعیتهای متعدد، بررسی گردیده است. میانگین بعد احقاقی حقوق شهروندی 61/51 با انحراف استاندارد 71/18 است ومیانگین بعد احساسی آن 72/52 با انحراف استاندارد 93/15 میباشد به طوری که نابرابری در احقاق حقوق بیشتر از احساس آن در زنان جوان است. در بعد احساسی کمترین میانگین مربوط به احساس آزادی در نقد رفتار و عملکرد مسئولین در محافل رسمی، احساس آزادی عقیده و بیان به ویژه در محافل رسمی و احساس امنیت شغلی است و بیشترین میانگین احساس عدم برابری در کسب امکانات متعدد در جامعه میباشد. در بعد احقاقی نیز در مؤلفه دستیابی، کمترین مقدار، برخورداری از خدمات تأمین اجتماعی و انواع بیمه مربوط میشود. همچنین در مؤلفه دسترسی نیزکمترین میزان مربوط به دسترسی افراد به کنسرتهای موسیقی، تئاتر و سینما و مراکزهنری و بیشترین میزان مربوط به فضای سبز و سایر فضاهای طبیعی است. در رابطه برخورداری از حقوق شهروندی و شادی ارتباطی مستقیم است. به طوری که در این رابطه، برخورداری از حقوق شهروندی ابتدا با بعد شناختی و سپس با بعد احساسی و در نهایت با بعد اجتماعی شادی قویتر است. ازسوی دیگر بعد احقاق حقوق بیش از احساس آن، بر شادی زنان جوان اثرگذار است و در هر دو بعد احقاق و احساس ارتباط با بعد شناختی و سپس با بعد احساسی و در نهایت بعد اجتماعی شادی قویتر است. این نتیجه با نتایج پژوهشهای اندیشمندانی چون هالر و هادلر، ویمکالمیجن، داینرولوکاس، تکاچ و لیوبومیراسکی، سن، زیمل، وینهوون، هال و جونز، کنت، مارتین، مزلو، گراهام و فلتن، کلارک و ... نیز همخوانی دارد.
منابع آرگایل، م .(1383). روانشناسی شادی. ترجمه: مسهود گوهریانارکی و دیگران. اصفهان: انتشارات جهاد دانشگاهی. آلیاسین، م .(1380) .شادی و نشاط در محیط مدرسه .تربیت، شماره 1. بشیریه، ح. (1382) .آموزش دانش سیاسی ( مبانی علم سیاست نظری و تأسیسی). تهران: انتشارات نگاه معاصر. چاپ سوم. شیانی، م. (1381) .شهروندی و رفاه اجتماعی .فصلنامه رفاه اجتماعی. سال اول، شماره 4. طاهریان، م. (1381). چرا شادی از جامعهء ما رخت بربسته است.روزنامه اعتماد: 21/10/81. طریقهدار، ا. (1379). شرع وشادی. قم: مؤسسه فرهنگی انتشاراتی حضور. عیدی، و. (1386). تبیین جامعهشناختی آگاهی از حقوق و تکالیف شهروندی (مطالعه موردی: دانشجویان دانشگاه اصفهان). پایاننامه کارشناسی ارشد جامعهشناسی دانشگاه اصفهان. فالکس، ک .(1381). شهروندی. ترجمه: محمدتقی دلفروز. تهران: انتشارات کویر. کاستلز، ا؛ و دیگری. (1382). مهاجرت و شهروندی. تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی. کانت، ا. (1380) .فلسفه حقوق .ترجمه: منوچهر صانعی درهبیدی. تهران: انتشارات نشر نقش و نگار. کیانپور، م. (1385). بررسی رابطه کیفیت زندگی و احساسات اجتماعی در شهر اصفهان. پایاننامه کارشناسی ارشد جامعهشناسی دانشگاه اصفهان، بخش اسناد دانشکده ادبیات و علوم انسانی. کیانپور، ک. (1385) .بررسی رابطه عوامل اجتماعی– فرهنگی با میزان آگاهی معلمان از حقوق شهروندی در شهر بروجن. پایاننامه کارشناسی ارشد جامعهشناسی دانشگاه اصفهان. مظفر، ح .(1379) .اثر نشاط روحی بر شکوفایی خرد. تربیت. شماره 7. نقیزاده، م. (1381) .نظریه شهروندی در فرهنگ و تمدن ایران. اطلاعات سیاسی– اقتصادی. شماره 184. هاشمیانفر، ج. (1386). بررسی عوامل مؤثر بر نابرابری اجتماعی با تأکید بر سرمایه اجتماعی. پایاننامه دکتری جامعهشناسی دانشگاه اصفهان. Mayers, D. (2000). The friends and faith of happy people. American psychologist, 55-56. Veenhoven, R, & W. Kalmijn. (2005). Inequality adjusted happiness in nation:Egalitarianism and utilitaism. Journal of happiness studies.6: 421,455. Veenhoven, R. (2000). The four quality of life: ordering concepts and measures of good life. Journal of Happiness studies.1: 1-39. Veenhoven, R. (2005). Return of inequality in modern society. test by dispersion of life satisfaction across time and nations. Journal of Happiness Studies. 6: 457-487. 1. کارشناس ارشد مددکاری اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی، مدرس دانشگاه پیام نور (نویسنده مسئول). E-mail: a_ebra2004@yahoo.com [4]. locke [5]. Nation- State [8]. Tylor [9]. Janoski [10]. Marshall [11]. Gender rights [12]. Cultural rights [13]. Minorities rights [14]. Inner cultural [15]. Turner [16]. Citoyen [17]. Broad sense [18]. Good [19]. Zapf [20]. Deprivation [21]. Dissonance [22]. Adaption [23]. Gurin, Veroff & Fled [24]. Caplovitz | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آرگایل، م .(1383). روانشناسی شادی. ترجمه: مسهود گوهریانارکی و دیگران. اصفهان: انتشارات جهاد دانشگاهی. آلیاسین، م .(1380) .شادی و نشاط در محیط مدرسه .تربیت، شماره 1. بشیریه، ح. (1382) .آموزش دانش سیاسی ( مبانی علم سیاست نظری و تأسیسی). تهران: انتشارات نگاه معاصر. چاپ سوم. شیانی، م. (1381) .شهروندی و رفاه اجتماعی .فصلنامه رفاه اجتماعی. سال اول، شماره 4. طاهریان، م. (1381). چرا شادی از جامعهء ما رخت بربسته است.روزنامه اعتماد: 21/10/81. طریقهدار، ا. (1379). شرع وشادی. قم: مؤسسه فرهنگی انتشاراتی حضور. عیدی، و. (1386). تبیین جامعهشناختی آگاهی از حقوق و تکالیف شهروندی (مطالعه موردی: دانشجویان دانشگاه اصفهان). پایاننامه کارشناسی ارشد جامعهشناسی دانشگاه اصفهان. فالکس، ک .(1381). شهروندی. ترجمه: محمدتقی دلفروز. تهران: انتشارات کویر. کاستلز، ا؛ و دیگری. (1382). مهاجرت و شهروندی. تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی. کانت، ا. (1380) .فلسفه حقوق .ترجمه: منوچهر صانعی درهبیدی. تهران: انتشارات نشر نقش و نگار. کیانپور، م. (1385). بررسی رابطه کیفیت زندگی و احساسات اجتماعی در شهر اصفهان. پایاننامه کارشناسی ارشد جامعهشناسی دانشگاه اصفهان، بخش اسناد دانشکده ادبیات و علوم انسانی. کیانپور، ک. (1385) .بررسی رابطه عوامل اجتماعی– فرهنگی با میزان آگاهی معلمان از حقوق شهروندی در شهر بروجن. پایاننامه کارشناسی ارشد جامعهشناسی دانشگاه اصفهان. مظفر، ح .(1379) .اثر نشاط روحی بر شکوفایی خرد. تربیت. شماره 7. نقیزاده، م. (1381) .نظریه شهروندی در فرهنگ و تمدن ایران. اطلاعات سیاسی– اقتصادی. شماره 184. هاشمیانفر، ج. (1386). بررسی عوامل مؤثر بر نابرابری اجتماعی با تأکید بر سرمایه اجتماعی. پایاننامه دکتری جامعهشناسی دانشگاه اصفهان. Mayers, D. (2000). The friends and faith of happy people. American psychologist, 55-56. Veenhoven, R, & W. Kalmijn. (2005). Inequality adjusted happiness in nation:Egalitarianism and utilitaism. Journal of happiness studies.6: 421,455. Veenhoven, R. (2000). The four quality of life: ordering concepts and measures of good life. Journal of Happiness studies.1: 1-39. Veenhoven, R. (2005). Return of inequality in modern society. test by dispersion of life satisfaction across time and nations. Journal of Happiness Studies. 6: 457-487. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,372 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 292 |