تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,801,284 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,918 |
بررسی رابطه تدین با سلامت (جسمانی، روانی، اجتماعی، معنوی) از طریق متغیرهای تعدیلگر حمایت اجتماعی و عزت نفس - مطالعه در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز | ||||||||||||||||||
مطالعات جامعه شناسی | ||||||||||||||||||
مقاله 1، دوره 4، شماره 13، بهمن 1390، صفحه 7-18 اصل مقاله (566.97 K) | ||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | ||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||
مجید پورماجد1؛ صمد صباغ2؛ محمود علمی2 | ||||||||||||||||||
1کارشناسی ارشد جامعهشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز (نویسنده مسئول). | ||||||||||||||||||
2عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز. استادیار گروه علوم اجتماعی، تبریز- ایران. | ||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||
مطالعه حاضر باهدف تعیین اثرمستقیم و غیرمستقیم تدین بر سلامت انجام شده است، متغیر سلامت درچهار بعد جسمانی، روانی، اجتماعی ومعنوی درنظر گرفته شده، اثر غیرمستقیم تدین برسلامت از طریق متغیرهای حمایت اجتماعی و عزت نفس مورد بررسی قرار گرفته است. برای تبیین رابطه بین متغیرهای مورد مطالعه ازنظریههای دورکیم، آلپورت، ویلکینسن، پارگامنت و کوپر اسمیت استفاده شده است. مطالعه حاضر درچارچوب روش پیمایش انجام گردیده و اطلاعات لازم ازطریق پرسشنامه گردآوری شده است. با استفاده از روش نمونهگیری کوکران 400 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد تبریز به عنوان نمونهی تحقیق انتخاب شدند. جهت بررسی فرضیههای تحقیق از آزمون همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شده است. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان میدهد که بین متغیرهای تدین، حمایت اجتماعی و عزت نفس با سلامت کل درسطح اطمینان 99 درصد همبستگی معنیداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان میدهد که متغیرهای مستقل 1/15 درصد تغییرات سلامت کل، 4/9 درصد تغییرات سلامت جسمانی، 2/23 درصد تغییرات سلامت روانی، 7/12 درصد تغییرات سلامت اجتماعی و 2/40 درصد از تعییرات سلامت معنوی را تبیین میکنند. همچنین نتایج تکنیک تحلیل مسیر بیانگر این مطلب استکه تدین بطور مستقیم ازنظر آماری تاثیر معنیداری بر روی سلامت کل وسلامت اجتماعی ندارد و تاثیر تدین براین ابعاد صرفاً بصورت غیرمستقیم میباشد، این یافتهها دلالتهای نظریههای کارکردگرا درخصوص اثر مثبت تدین بر حمایت اجتماعی، عزت نفس و سلامت را تایید میکند. | ||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||
: تدین؛ حمایت اجتماعی؛ عزت نفس؛ سلامت | ||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||
بررسی رابطه تدین با سلامت (جسمانی، روانی، اجتماعی، معنوی) مجید پورماجد[1] دکتر صمد صباغ[2] دکتر محمود علمی[3] تاریخ دریافت مقاله:24/1/1393 تاریخ پذیرش نهایی مقاله:31/3/1393 چکیده مطالعه حاضر باهدف تعیین اثرمستقیم و غیرمستقیم تدین بر سلامت انجام شده است، متغیر سلامت درچهار بعد جسمانی، روانی، اجتماعی ومعنوی درنظر گرفته شده، اثر غیرمستقیم تدین برسلامت از طریق متغیرهای حمایت اجتماعی و عزت نفس مورد بررسی قرار گرفته است. برای تبیین رابطه بین متغیرهای مورد مطالعه ازنظریههای دورکیم، آلپورت، ویلکینسن، پارگامنت و کوپر اسمیت استفاده شده است. مطالعه حاضر درچارچوب روش پیمایش انجام گردیده و اطلاعات لازم ازطریق پرسشنامه گردآوری شده است. با استفاده از روش نمونهگیری کوکران 400 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد تبریز به عنوان نمونهی تحقیق انتخاب شدند. جهت بررسی فرضیههای تحقیق از آزمون همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شده است. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان میدهد که بین متغیرهای تدین، حمایت اجتماعی و عزت نفس با سلامت کل درسطح اطمینان 99 درصد همبستگی معنیداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان میدهد که متغیرهای مستقل 1/15 درصد تغییرات سلامت کل، 4/9 درصد تغییرات سلامت جسمانی، 2/23 درصد تغییرات سلامت روانی، 7/12 درصد تغییرات سلامت اجتماعی و 2/40 درصد از تعییرات سلامت معنوی را تبیین میکنند. همچنین نتایج تکنیک تحلیل مسیر بیانگر این مطلب استکه تدین بطور مستقیم ازنظر آماری تاثیر معنیداری بر روی سلامت کل وسلامت اجتماعی ندارد و تاثیر تدین براین ابعاد صرفاً بصورت غیرمستقیم میباشد، این یافتهها دلالتهای نظریههای کارکردگرا درخصوص اثر مثبت تدین بر حمایت اجتماعی، عزت نفس و سلامت را تایید میکند. واژگان کلیدی: تدین، حمایت اجتماعی، عزت نفس، سلامت.
مقدمه یکی از عمده مسائلی که ذهن آدمی را از ابتدای تاریخ تاکنون به خود مشغول کرده و کنجکاوی وی را برانگیخته، شناخت عوامل موثر در ایجاد بیماری و راههای حصول سلامت بوده است. که در این راستا با توجه به رشد فکری بشر در دورههای مختلف نظریات متعددی مطرح شده است که از این میان نقش اعتقادات ماورایی و متافیزیکی که بیماری را به خشم خداوند و حلول روح شیطان نسبت میدهد از دیگر عوامل پر رنگتر مینماید، به طوری که اپیدمیها تا هزاران سال مکافات تبهکاری بشر قلمداد میشدند و افراد این بیماریهای همهگیر را بلیه آسمانی میپنداشتندکه خداوند جهت ریشهکن کردن حکام مستبد و گروه مفسدین بر مردم نازل میکرد، که دراین میان به عنوان نمونه میتوان از وبا یاد کرد که از شایعترین این اپیدمیها در جغرافیای تاریخی ما بود، به طوری که برای مدتهای طولانی گروهی از مردم مشرق زمین بازگشت به معنویت و خوردن سودهُ یاقوت (به عنوان نمادی ازمعنویت) را تنها راه درمان آن می دانستند(صائبی، 1368: 52). در واقع میتوان گفت که پزشکی نخستین علت و چگونگی ایجاد بیماری و درمان آن را به تبعیت از شامانیزم اولیه در ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و متافیزیکی قبیلهای جستجو میکرد و "افراد هنگامی خود را بیمار میپنداشتند که خواسته یا ناخواسته به قواعد اجتماعی قبیله بیاحترامی کرده باشند"(متین، 1389: 27). در واقع این نگاه کلگرا همهی عوامل اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و محیطی دخیل در ایجاد بیماری و حصول سلامت را در نظر میگرفت؛ اما از زمانی که ذهن منفکگرای غربی میان عینیت مادی و ذهنیت ذاتی انسان حجابی قائل شد و تن فردی انسان را از تن اجتماعیاش جدا ساخت و ماهیت وجودی بشر، دردها، رنجها و نیازهایش را دردایرۀ تنگ نظری عاملیت فردی محدود کرد، دوران استیلای پاردایم طبزدگی و علمزدگی در حوزه درمان و سلامت انسان آغاز گردید، به طوری که در یک دوره تاریخی، هرنوع عامل اجتماعی، فرهنگی، رفتاری و متافیزیکی دخیل در درمان بیماری، یکسره در فلسفه تنگنظری طبزدگی مستحیل شد. هرچند در سایه حرکت این جاگرنائوت جدید انسان متمدن توانست به پیشرفتهای چشمگیری درحوزه درمان وسلامت دست یازد، اما نگاه یکجانبه آن ازمنظر فیزیولوژیک و پاتافیزیولوژیک به بیماری باعث گردید که توجه اصلی این رویکرد بر سلامتی موجودی به نام انسان متمرکز نباشد، دیگرسلامتی فرد بیمار به خودی خود مهم نبود، بلکه آنچه از اهم موضوعات بود تنهای بیمار شده بود، "در اساس پزشکی نوین دچار تخفیفگرایی شدیدی شده بود که بدن را از غیر بدن مجزا میکرد و انسان درعصر صنعت به نمایی از ماشین تعبیر شد که بدون تاثیرپذیری از ساختارهای اجتماعی و عوامل محیطی گاه نیاز به تعمیر و معاینه دارد و این دیدگاه تا جایی رشد کرد که عنوان پزشکی تکنوکراتیک را به خود اختصاص داد"(همان: 28). بروز مسائلی از این دست و عدم توفیق در تبیین بیماریهای مزمن، پزشکی نوین را بر آن داشت تا با اعتراف به نگاه تنگنظرانه خود مبنی برنادیده گرفتن تعیین کنندههای غیر بیولوژیک سلامت، شاخهی جدیدی از پزشکی را تحت عنوان اپیدمیولوژی بیماریهای مزمن1بنیان نهد(رضائیان، 1389: 27). بر خلاف روزگاران گذشته که اپیدمیها و پاندمیهای وحشتناک بیماریهای عفونی همچون وبا، طاعون، سل و بیماریهای رودهای که با کشتار فراوان ترکیب جمعیتی جامعه را دستخوش دگرگونی میکردند، امروزه بیشترین علل مرگ و میر در جوامع توسعه یافته و در حال توسعه بیماریهای غیر واگیری مانند ناراحتیهای قلبی- عروفی، سرطان، دیابت و اختلالات روانی میباشند که به طور سرسامآوری قربانی میگیرند، تغییر فاز این چنین بیماریهای بشری از امراض عفونی به بیماریهای مزمن را تحول اپیدمیولوژیک2 نامیدهاند. به طوری که امروزه به دنبال تغییر ماهیت بیماری و شتاخت تاثیرات ساختار اجتماعی بر بیماریهای بشری، نقش تعیین کنندههای اجتماعی سلامت بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. عواملیکه همهی آنها بیانگر این حقیقتاندکه سلامت ما تنها نتیجه چگونه زندگی کردن ما نیست بلکه از جهان اجتماعی که در آن زندگی میکنیم نیز متاثر است، در واقع بیماری صرفاً محصول یک اختلال فیزیولوژیک نیست بلکه انواع مشکلات اجتماعی، ناامنی اقتصادی، درماندگی سیاسی و احساس رضایت از زندگی در ایجاد آن نقش دارند. از سویی بنا به استدلال ویلکینسن عوامل اجتماعی از قبیل حمایت اجتماعی ازاصلیترین تعیینکنندههای سلامتی نسبی یکجامعه هستند(گیدنز، 220:1386). در کنار فاکتورهای اجتماعی ذکر شده، یکی از عمده عوامل تاثیرگذار بر سلامت اعضای یک جامعه، میزان پذیرش و ارزیابی مثبت افراد از خود میباشد، به طوری که قضاوت مثبت فرد در مورد خویشتناش را میتوان به عنوان عاملی حیاتی در ارتقاء سلامت قلمداد کرد، چگونگی حصول عزت نفس حاصله از این قضاوت رابطه تنگاتنگی با عوامل پیرامونی فرد دارد، شبکههای اجتماعی که شخص در آنها به ایفای نقش میپردازد و نحوه گذران زندگی از سوی وی میتواند بر تعریف فرد از خویشتناش اثربخش باشد و به عنوان عاملی حیاتی در ارتقاء سلامت افراد نقش بازی کند. اعتقادات ماورایی انسان که امروزه تحت عنوان دین از آن یاد میشود، از دیگر عواملی است که تاثیر به سزایی در سلامت افراد دارد. از سالهای پایانی قرن نوزدهم دین به عنوان یک موضوع مهم و اساسی مورد توجه جامعهشناسان و روانشناسان قرار گرفته است، درطی یک قرن اخیر تاثیر مذهب بر سلامت از سوی نظریهپردازانی چون آلپورت، مازلو، جیمز، یونگ، کاتریک و کوینگ مورد مطالعه قرار گرفته و بر اثر مثبت تدین برسلامت تاکید شده است. باتوجه به مطالب ارائه شده رسالت اساسی مطالعه حاضربه بررسی اهمیت نقش تدین در میزان سلامت دانشجویان اختصاص یافته است، هرچند تحقیقات بسیاری از وجود رابطهای مستحکم و مثبت میان این دو پرده برداشتهاند، ولی فقدان کنترل و عدم وجود طرحی مناسب در بسیاری از مطالعات انجام شده در این حوزه، درک این رابطه را به شدت محدود کرده است. که در مقاله حاضر به بررسی چگونگی این رابطه پرداخته شده است، به طوری که سعی در یافتن پاسخی به این اندیشه خواهیم بود که آیا تدین فرد میتواند به عنوان عاملی تاثیرگذار بر شبکههای اجتماعی پیرامونی وی مطرح شود و فرد با جذب حمایتهای اجتماعی بر چگونگی تعریف خود از خویشتناش اثرگذار باشد و آیا اینکه این پروسه در نهایت میتواند به ارتقا سلامت شخص منجر گردد؟
اهداف تحقیق - تعیین اثر مستقیم وغیرمستقیم تدین برسلامت دانشجویان دانشگاه آزاداسلامی واحد تبریز - تعیین اثر تدین بر حمایت اجتماعی دریافتی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز - تعیین اثرتدین بر عزت نفس دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز - تعیین اثر حمایتهای اجتماعی بر سلامت دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز - تعیین اثر عزت نفس بر سلامت دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز - تعیین اثر حمایت اجتماعی بر عزت نفس دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز.
پیشینهتحقیق برخی از محققان درمطالعات خود رابطه مثبتی بین تدین و بهزیستی مشاهده کردهاند، به این ترتیب که تدین افراد با ایجاد برخی از نگرشها و رفتارهای خاص در پیروان خود ممکن است باعث شادکامی، رضایت از زندگی و بهزیستی کلی آنان گردد، یکی از تحقیقات تجربی موجود در این زمینه کار فرانسیس و کالدور3 (2003) است که رابطه بین تدین و سلامت معنوی را در بین 989 مسیحی سنجیدهاند؛ در این تحقیق متغیرتدین ازطریق شاخصهای ایمان به خدا، نماز خواندن وحضور درکلیسا سنجیده شد، محققان پس از تجزیه و تحلیل دادهها ضمن کنترل اثرمتغیر جنسیت و پایگاه اقتصادی- اجتماعی به این نتیجه رسیدند که هرسه شاخص تدین تبیینگر بهزیستی عمومی پاسخگویان میباشند. برخی از محققان به صورت نظری و تجربی اثر تدین برسلامت جسمانی را مورد توجه قرار دادهاند، طبق نظریه ی رابین، تدین افراد میتواند نقش مثبتی در کاهش ابتلا به بیماریهای قلبی- عروقی ایفا کند. وی که رابطه بین استرس،هورمونها، بیماریهای قلبی و تدین را به طور مفصل مطالعه کرد معتقد است که تدین از طریق کاهش استرس، در مقابل ابتلا به بیماریهای قلبی نقش محافظتی دارد(Rabin, 1999؛ به نقل از: Benjamins & Finlayson, 2007). پژوهشهای متعدد صورت گرفته در چند دهه اخیر نقش وجایگاه ویژهای برای مذهب و باورهای دینی و ارتقا سلامت روانی قائل شدهاند بطوری که بررسی نشان میدهند تدین با سلامت روانی همبستگی مثبت بالایی دارد(برای نمونه: Vest, 2000؛Pargament, 1997؛ Stark, 1994: به نقل از ماهانی، 1385). تحقیقات گستردهای (Bercman, 1993؛ Amberson, 1998؛Ren, 1999 ؛ به نقل از Sheldon, 2004)، اثر مثبت حمایت اجتماعی و خانوادگی بر سلامت را نشان دادهاند. طبق نتایج این تحقیقات، کسانی که از حمایت اجتماعی بیشتری برخوردارند در مقایسه با کسانی که از حمایت اجتماعی کمتری برخوردارند، از سلامت روانی، جسمانی و اجتماعی بیشتری برخورداند.
مبانی نظری نظریههای گوناگونی که درباب دین بحث کردهاند که هرکدام به نحوی در روشن کردن شناخت ما از دین نقش داشتهاند. اما به نظر میرسد که دین پدیدهای است که ماهیتی بسیار پیچیدهتر از آن چیزی دارد که بتوان با هریک ازاین رهیافتها به شناخت آن دست یافت. بنابراین نظریهای فراگیر و چند بعدی لازم است تا بتواند بینشهای این رهیافتها را تلفیق کرده وتاثیر متقابل و پیچیده عوامل مختلف ازجمله عوامل جامعهشناختی و روانشناختی را بازگو کند. همان طور که همیلتون(200:1387) بیان میکند "نظریههای کارکردگرایانهی جدیدتر تا اندازهای دراین جهت حرکت کردهاند به عبارت دیگر این نظریات با آن که بر کارکردهای اجتماعی دین تاکید دارند ولی همزمان کارکردهای روانشناختی آن را هم مورد توجه قرار میدهند". در مجموع برطبق رویکرد این نظریهپردازان، دین جامعه را متحد، همبستگی اجتماعی را تقویت و انسجام اجتماعی راحفظ میکند. دین همچنین یگانگی افراد جامعه را با همدیگر تقویت کرده و جدایی آنان را از اعضای دیگر گروهها تشدید میکند، دین میتواند زمینههای انسجام گروهی را فراهم آورده و افراد را در قالب هم کیشانی معتقد به جهانبینی و ایدئولوژی خاصی را در برابر سایر اجتماعات متناظر دستهبندی نماید. دین با ایجاد یک روح جمعی، شور و شوق مذهبی و گسترش احساسات همگانی از طریق مناسک و مراسم جمعی میتواند زمینههای لازم برای پیوند میان اعضا و انسجام اجتماعی افراد را فراهم آورده و افراد را در ذیل یک چتر حمایتی واحد گرد هم آورد. از این رو با اتکا به استدلالهای موجود درباره کارکرد دین، فرضیه زیرکاملاً پذیرفتنی به نظر میرسد که تدین رابطه مثبتی باسلامت دارد؛ در مورد چگونگی تاثیر تدین برسلامت و تشریح مکانیسم این رابطه برخی از نویسندگان با مطرح کردن حمایت اجتماعی از آن به عنوان یکی از مهمترین دلایل ارتباط بین دین و سلامت یاد میکنند، حمایت اجتماعی یکی از قویترین پیشبینی کنندههای احساس بهزیستی روانشناختی است، از این روی منطقی به نظر میرسد که شرکت در فعالیتهای دینی همراه با جمعیتی هم عقیده، منبعی از رضایت باشد، همراه بودن با افراد دیگر در یک بافت دینی حمایتگر و یاریرسان میتواند عاملی مهمی در ارتقای سلامت افراد قلمداد شود که با توجه بر تاثیر منفی حمایت اجتماعی بر تنشهای روانی وسیستم ایمنی این مسئله چندان دور ازانتظار به نظر نمیرسد، احساس حمایت اجتماعی مبتنی بر دین، برخلاف سایر اشکال حمایت اجتماعی می تواند تا آنجا افزایش یابدکه بسیاری آن را منبع عالیترین روابط حمایتی یعنی ارتباط با خدا تلقی کنند، ملوین پولنر درباره اهمیت این ارتباط این چنین استدلال مینماید که باور به دوست داشته شدن از سوی خداوند و دریافت حمایت معنوی ازاین طریق به افزایش عزت نفس افراد منجر میشود و باعث ارتقا سلامت آنان میشود(Helgcston ,2003). از طرفی ویلکینسن که پیوندهای میان همبستگی اجتماعی و سلامت را مورد بررسی قرار داده، معتقد است افرادیکه همبستگی اجتماعی پایینی باجامعه خود دارند توان مقابله بامخاطرهها وچالشها را ندارند. افزایش انزوای اجتماعی و ناتوانی درتحمل فشارها سلامتی افراد را تحت تاثیر قرارمیدهد. استدلال هیتر گراهام در این مورد اینگونه است: افرادیکه به شبکههای اجتماعی دسترسیکمی دارند زمانیکه با فشار عصبی حاصل از ناملایمات زندگی مواجه میشوند برای کنار آمدن با اوضاع و شرایط دشوار خود به انجام رفتارهای پرخطری مانند استعمال مواد مخدر ومشروبات الکلی روی میآورندکه در دراز مدت عزت نفس افراد را به چالش میکشاند وسلامتی افراد را دچارمخاطره میکند. درمقابل افرادیکه شبکههای گستردهتری درجامعه دارند با برخورداری از اعتماد به نفس گرایش کمتری به انجام رفتارهای پر خطر داشته و در نتیجه سالمتر هستند(گیدنز، 1386). از این رو با توجه به استدلالهای جامعهشناسان که مورد بررسی قرار گرفت میتوان گفت که اولاً تدین با تاثیر مثبت بر حمایت اجتماعی میتواند موجب ارتقا سلامت گردد، ثانیاً تدین از طریق حمایت اجتماعی تاثیری مثبت بر چگونگی زندگی افراد و به تبع آن بر عزت نفس آنان دارد و از این طریق باعث ارتقا سلامت افراد دیندار میگردد.
روششناسی روش مورد استفاده در این مطالعه پیمایش بوده و جهت گردآوری دادهها از پرسشنامههای کلاک و استارک، نوربک، ویر و کوپر اسمیت استفاده شده است. حجم نمونه آماری بااستفاده از فرمول نمونهگیری کوکران بدست آمده است، دراین فرمول جامعه آماری 27037 نفر، دقت احتمالی حدود 5 درصد وبا فرض بیشترین پراکندگی صفات مورد مطالعه، حجم نمونه برابر 386 نفر برآورد شده است. با پیشبینی خطای برآورد و ریزش احتمالی نمونه حدود 6 درصد به اندازه نمونه افزوده شد و نهایتاً 400 نفر به عنوان نمونه اصلی پژوهش تعیین گردید. بنا بر اقتضای جمعیت مورد مطالعه از روش نمونهگیری طبقهای متناسب (منطبق) استفاده شده است.
تعریف مفاهیم تدین4 تدین عبارت است از التزام فرد به دین مورد قبول خویش، این التزام در مجموعهای از اعتقادات، احساسات، اعمال فردی و جمعی که حول خداوند (امر قدسی) و رابطه ایمانی با او دور میزند سامان میپذیرد(طالبان، 1380: 90). در مطالعه حاضر برای عملیاتی و سنجش تدین از پرسشنامۀ مستخرج از مدل کلارک و استارک استفاده شده و با قواعد اسلام منطبق شده است، مدل مذکور دارای ابعاد پنچگانه اعتقادی، مناسکی، پیامدی، احساسی و شناختی است که در 16 گویه عنوان شده است. ضریب پایایی محاسبه شده برای مقیاس تدین براساس ضریب آلفایکرونباخ برابربا 85/0 بوده استکه بیانگر همسازی درونی بسیار مناسب بین گویه های مطرح شده در مقاس مذکور میباشد. حمایت اجتماعی5 حمایت اجتماعی را میتوان به عنوان تعاملات یا ارتباطات اجتماعی تعیین کرد که کمک واقعی یا احساس دلبستگی به شخص یا گروهی را فراهم میکند(Yap & Devilly, 2004). برای سنجش میزان حمایت اجتماعی، تلفیقی از مقیاس چند بعدی حمایت ادراک شده6 زیمنت، مقیاس حمایت اجتماعی نوربک و همچنین مقیاس سنجش دوک بهکار رفته استکه شامل سه بعدحمایت عاطفی، حمایت ابزاری، حمایتارزشی میگردد. ضریب پایایی محاسبه شده برای مقیاس سنجش میزان حمایت اجتماعی برابر با 79/0 میباشد که بیانگر همسازی درونی مناسب بین گویههای طرح شده در مقیاس مذکور میباشد. عزت نفس7 عزت نفس عبارت است از مقدار ارزشی که فرد به خود نسبت میدهد یا اینکه مقدار ارزشی است که فرد فکر میکند دیگران برای او قائلند(شاملو، 1368). در واقع عزت نفس بطور کلی به ارزیابی و قضاوت شخص ازخصوصیات خودش اطلاق میشود(پاول ودیگران، 1368). درمطالعه حاضر برای عملیاتی کردن و سنجش میزان عزت نفس از مقیاس کوپر اسمیت استفاده شده است، ضریب آلفای کرونباخ برای این مقیاس درمطالعه حاضر معادل 86/0 بدست آمده استکه بیانگر همسازی درونی بسیار مناسب بین گویههای مطرح شده میباشد. سلامت سلامت عبارتست ازحالت رفاه کامل جسمانی، روانی واجتماعی و نه فقط عدم حضور بیماری(WHO, 1948). که در مطالعه حاضر علاوه بر این ابعاد، سلامت معنوی نیز به این طیف افزوده شده است. برای عملیاتی کردن ابعاد جسمانی و روانی سلامت از پرسشنامه فرم کوتاه 36 سوالی پژوهش سلامت ویر8 استفاده شده است. بعد جسمانی این مقیاس دارای چهار مولفه سلامت عمومی، عملکرد جسمانی، نقشجسمانی و دردبدنی در نظر گرفته شده است، میزان پایایی به دست آمده برای بعد جسمانی سلامت برابر با 69/0 میباشدکه بیانگر همسازی درونی نسبتاًمناسب گویههای طرح شده است. برای بعدروانی سلامت نیز درپرسشنامه ویر چهار مولفه عاطفی، سر زندگی، نقش هیجانی و عملکرد اجتماعی در نظر گرفته شده است، ضریب آلفایکرونباخ برای بعدروانی سلامت برابربا 74/0 میباشدکه نشان دهنده همسازی مناسب بین گویههای مطرح شده است. بعد اجتماعی سلامت نیز با شاخصهایی مانند نحوهی ارتباط فرد با دیگران، واکنشهایی که فرد در قبال دیگران دارد و به طور کلی چگونگی ارتباطات و تعاملات اجتماعی عملیاتی شده است، آلفای کرونباخ به دست آمده برای بعد اجتماعی سلامت در این تحقیق برابر با 79/0 میباشد که بیانگر همسازی بسیار مناسب بین گویههای مطرح شده است. با در نظر گرفتن تئوریهای مطرح شده(Boivin 1999)، ازسوی اندیشمندان، بعدمعنوی سلامت ازطریق دو چشمانداز سلامت مذهبی و سلامت وجودی عملیاتی شده استکه بر چگونگی درک افراد از سلامتیشان به هنگام ارتباط با قدرتی برتر و همچنین بر میزان سازگاری افراد با محیط، جامعه و خود فرد تاکید دارد. میزان آلفای محاسبه شده برای این بعد از سلامت برابر 82/0 میباشد که حاکی از پایایی مناسب گویههای این بعد میباشد. در مطالعه حاضر میزان پایایی نهایی مقیاس سلامت درحالت کل برابربا 85/0 که حاکی ازهمبستگی درونی بالای گویههای طرح شده است.
یافتهها - بین میزان تدین افراد و میزان حمایت اجتماعی کسب شده از سوی اطرافیان رابطه وجود دارد. مطابق اطلاعات جدول همبستگی، ضریب همبستگی پیرسون بین متغیرهای تدین وحمایت اجتماعی برابر با 427/0 میباشد که درسطح اطمینان بالاتر از 99 درصد معنیدار است، بنابراین فرضیه اول مطالعه حاضر مبنی بروجود رابطه میان تدین و حمایت اجتماعی مورد تائید قرارمیگیرد و فرض صفر رد میشود، در واقع با افزایش میزان تدین میزان برخورداری از حمایتهای اجتماعی نیز افزایش مییابد. - بین میزان تدین افراد و میزان عزت نفس آنها رابطه وجود دارد. بررسیهای نتایج بدست آمده جدول ضریب همبستگی پیرسون برای دومتغیر فاصلهای تدین و عزت نفس حاکی از این امر است که همبستگی معنیداری بین این دو متغیر (تدین کل و عزت نفس) وجود ندارد. بنابراین فرضیه دوم مطالعه حاضر رد شده و فرضیه صفر مورد تایید قرار میگیرد. - بین میزان تدین افراد و میزان سلامتی آنها رابطه وجود دارد. نتایج آزمون همبستگی پیرسون برای بررسی رابطه تدین با سلامت کل بیانگر این امر است که بین تدین و سلامت کل همبستگی مثبت معنیداری وجود دارد، بطوری که ضریب همبستگی پیرسون برای تدین و سلامت کل برابر 205/0 میباشد که در سطح اطمینان بالاتر از 99 درصد معنیدار است. بنابراین میتوان گفت فرضیه سوم بررسی حاضر که حاکی از رابطه میان تدین و سلامت میباشد مورد تایید قرار میگیرد. - بین میزان حمایت اجتماعی کسب شده و میزان سلامتی افراد رابطه وجود دارد. مطابق اطلاعات جدول همبستگی، ضریب همبستگی پیرسون بین متغیرهای سلامت کل و حمایت اجتماعی برابر با 378/0 میباشد که در سطح اطمینان بالاتر از 99 درصد معنیدار است، بنابراین فرضیه چهارم مطالعه حاضر مبنی بر وجود رابطه میان سلامت و حمایت اجتماعی مورد تائید قرارمیگیرد و فرض صفر رد میشود، در واقع با افزایش میزان حمایت اجتماعی جذب شده، میزان سلامت افراد نیز ارتقا مییابد. همچنین حمایت اجتماعی در بین ابعاد سلامت بیشترین همبستگی را با سلامت معنوی دارد. - بین میزان حمایت اجتماعی کسب شده و میزان عزت نفس افراد رابطه وجود دارد. نتایج آزمون همبستگی پیرسون برای بررسی رابطه میزان حمایت اجتماعی کسب شده و میزان عزت نفس بیانگر این امر است که بین حمایت اجتماعی و عزت نفس همبستگی مثبت معنیداری وجود دارد، به طوری که ضریب همبستگی پیرسون برای حمایت اجتماعی و عزت نفس کل برابر 103/0 میباشدکه در سطح اطمینان بالاتر از 95 درصد معنیدار است. بنابراین میتوان گفت فرضیه پنجم مطالعه حاضر که مبنی بر رابطه میان حمایت اجتماعی و عزت نفس میباشد مورد تایید قرار میگیرد. در واقع با افزایش میزان حمایت اجتماعی جذب شده میزان عزت نفس افراد افزایش مییابد. - بین میزان عزت نفس افراد و میزان سلامتی آنها رابطه وجود دارد. مطابق اطلاعات جدول همبستگی، ضریب همبستگی پیرسون بین متغیرهای عزت نفس و سلامت کل برابر با 149/0 میباشد که در سطح اطمینان بالاتر از 99 درصد معنیدار است، بنابراین فرضیه ششم مطالعه حاضر مبنی بر وجود رابطه میان سلامت و عزت نفس مورد تائید قرار میگیرد و فرض صفر رد میشود، در واقع با افزایش میزان عزت نفس، میزان سلامت افراد نیز ارتقا مییابد. همچنین عزت نفس در بین ابعاد سلامت بیشترین همبستگی را با سلامت اجتماعی دارا میباشد.
تحلیل مسیر علیرغم این که نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان از همبستگی مثبت معنیدار و مستحکم تدین با سلامت و ابعاد آن دارد اما زمانی که این متغیر (تدین) همراه با متغیرهای مستقل دیگر (حمایت اجتماعی و عزت نفس) در معادلهی رگرسیون وارد شد نقش آن بسیار ضعیف و از نظر آماری غیر معنیدار شدکه بیانگر تاثیر غیرمستقیم تدین برسلامت میباشد. نتایج تکنیک تحلیل مسیر این فرضیه را تائید میکند که بخش قابل توجهی از اثرات تدین بر روی سلامت به طور غیر مستقیم و از طریق متغیرهای حمایت اجتماعی و عزت نفس ایجاد میشود. جدول شمارهی (1) اثرات مستقیم و غیر مستقیم تدین و دیگر متغیرهای مستقل را بر سلامت کل نشان میدهد.
جدول شماره (1): مجموع اثرات مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای مستقل برسلامت کل
نتیجهگیری امروزه با توجه به شناخت تعیین کنندههای اجتماعی سلامت، عوامل اجتماعی دخیل در ایجاد بیماری و یا حصول سلامت بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است که در این راستا در مطالعه حاضر به بررسی اثرمتغیرهای تدین، حمایت اجتماعی و عزت نفس بر روی سلامت پرداخته شده است تا چگونگی این رابطه را آشکار نماید. نتایج به دست آمده پیرامون میزان سلامت افراد نمونه آماری نشان میدهد که میانگین سلامت دانشجویان برابر با 27/4 (از 6) میباشدکه در حد نسبتاً مطلوبی قرار دارد که این یافته با نتیجه برخی ازمطالعات قبلی همخوانی دارد(برای نمونه: شریفی وهمکاران، 1383). درمیان ابعاد سلامت، بعد معنوی بیشترین و بعد روانی کمترین میزان میانگین را به خود اختصاص داده است، به طوری که میانگین سلامت روانی برابر با 30/3 میباشد که بیانگر وضعیت نسبتاً نامناسب سلامت روان در میان دانشجویان است. ازطرفی بررسی میانگین تدین در میان دانشجویان نشان میدهد که میانگین این متغیر برابربا 72/4 میباشدکه نشان دهنده وضعیت مطلوب این متغیرمیباشد، درمیان ابعاد تدین، تدین اعتقادی با میانگین 28/5 بیشترین و تدین پیامدی با میانگین 65/3 کمترین مقدار را به خود اختصاص داده است که این یافته با نتایج تحقیقات سراجزاده و پویافر(1386) همخوانی دارد. همچنین بررسی میانگین دیگر متغیرهای مستقل (حمایت اجتماعی و عزت نفس) حاکی از مطلوب بودن میانگین وضعیت این دو متغیر است بطوریکه این مقادیر به ترتیب برابربا 49/4 و 71/4 میباشد. مقایسه تطبیقی یافتههای این تحقیق با مطالعات معتبر انجام شده نشان میدهد که بین نتایج همخوانیهای بسیاری وجود دارد و نتایج تحقیق حاضر تقریباً همسو با مطالعات قبلی میباشد. اما نکتهایکه دراین میان قابل ذکر مینماید عدم همخوانی نتایج این مطالعه پیرامون رابطه تدین و عزت نفس با بررسیهای قبلی انجام شده است، به طوری که در اکثرمطالعات انجام شده(مانند: Pargamert, 2001)، تدین رابطه مثبت و معنیدار مستحکمی باعزت نفس دارد، اما در مطالعه حاضر چنین رابطهای مشاهده نشد. هر چند دلایل متعددی میتواند باعث رقم خوردن این تفاوت باشد، اما از نظر نگارنده وجود جهتگیری بیرونی در انجام کنشهای دینی در بین دانشجویان باعث شده است که از دین بعنوان یک وسیله و پل ارتباطی جهت نیل به اهداف شخصی همچون کسب منزلت اجتماعی استفاده شود، که این نوع نگرش به هیج عنوان نمیتواند با لایههای درونی فرد ارتباط برقرار کند و به افزایش عزت نفس منجر گردد. که این نتایج را میتوان در ذیل نظریه آلپورت (1966) تبیین کرد، به طوری که وی معتقد است تنها دین درونی شده و انجام کنشهای دینی صرفاً برای ارتباط با خداوند (و یا هر قدرت برتر دیگری) میتواند به ارتقای عزت نفس منجر شود. دین به عنوان نظامی از بایدها و نبایدها نقش بسیار موثری در تمام جنبههای زندگی افراد متدین ایفا میکند بطوریکه میتواند با ایجاد گروههای هم عقیده، شخص متدین را درمعرض حمایتهای اجتماعی درون گروهی قرار دهد و به افزایش عزت نفس و ارتقای سلامت وی منجر شود که نتایج تکنیک تحلیل مسیر این فرضیه را به طور کامل تائید میکند. به عبارت بهتر تدین علیرغم اینکه با سلامت کل رابطه مثبت معنیداری در سطح اطمینان بالاتر از 99 درصد داشت، اما در تحلیل رگرسیون نقش آن ضعیف و ازنظر آماری غیر معنیدار گردید. با توجه به اینکه کم شدن اثر متغیر تدین برسلامت و ابعاد آن میتواند در نتیجه تاثیر غیرمستقیم آن برسلامت از طریق متغیرهای حمایت اجتماعی و عزت نفس باشد. با تجزیه و تحلیل نتایج تحلیل مسیر و بررسی اثرات مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای مستقل بر سلامت و ابعاد آن مشخص گردید که اولاً: تدین بیشترین اثر را بر سلامت معنوی میگذارد، از طرفی تدین رابطه مستقیمی با سلامت روانی و سلامت جسمانی ندارد، از سویی تاثیر نهایی تدین بر سلامت اجتماعی ناچیز میباشد ثانیاً: بامقایسه اثرات مستقیم وغیرمستقیم تدین در مییابیم که درمورد سلامت معنوی وسلامت اجتماعی اثر مستقیم تدین بیشتر از اثر غیرمستقیم آن می باشد. اما درمورد سلامت کل اثر مستقیم تدین کمتر از اثر غیرمستقیم آن است و بالاخره این که: از بین متغیرهای مستقل مورد مطالعه در این تحقیق، حمایت اجتماعی بهترین پیشبینی کنندهی سلامت کل، سلامت جسمانی و سلامت روانی بوده است، در مورد سلامت اجتماعی بهترین پیشبین کننده متغیر عزت نفس میباشد و در مورد سلامت معنوی تدین به عنوان بهترین پیشبینی کننده مطرح میباشد.
زیرنویسها 1. Chromic diease epidemiology 2. Epidemiologic transition 3. Francis & Kaldor 4. Religiosity 5. Social support 6. Multidimensional scale of perceived social support 7. Self-esteem 8. Sf-36 health survey ware(sf-36)
منابع آدام، ف. (1385). جامعهشناسی بیماری و پزشکی. ترجمۀ: ل، کتبی. تهران: نشر نی. پاول، ه. (1368). رشد شخصیت کودکان. تهران: نشر مرکز. تورس، ک. (1386). معنویت، دین و بهداشت. مجلهی نقد و نظر. سال 9، شماره های 1 و 2، صص 215-167. رضائیان، م. (1389). فقر و سلامت. کرمان: نشر نویسنده. سراجزاده، ح. (1378). نگرشها و رفتارهای دین نوجوانان تهران و دلالتهای آن برای نظریه سکولار شدن. فصلنامهی نمایهی پژوهش. سال دوم، شمارهی 8 و 9، بهار و تابستان. سراجزاده، ح. (1386). مقایسه تجربی سنجههای دینداری: دلالتهای روششناسانه کاربرد سه سنجه در یک جمعیت. مجله جامعهشناسی ایران. دوره هشتم، شماره 4، صص 73-71. شاملو، س. (1379). روانشناسی بالینی. تهران: نشر رشد. شریفی، ط. (1383). نگرش دینی، سلامت عمومی و شکیبایی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی اهواز. مجلهی اندیشه و رفتار. سال 11، شمارهی 1، صص 99-89. صائبی، م. (1368). بیماریهای عفونی در ایران. نشر: انتشارات دانشگاه تهران. طالبان، م. (1377). سنجش دینداری جوانان. فصلنامه پژوهش. شماره 7 و 8. گنجی، ح. (1376). روانشناسی تجربی کاربردی. تهران: انتشارات بعثت. گیدنز، آ. (1386). جامعهشناسی. ترجمه: حسن چاوشیان. تهران: نشر نی. ماهانی، ک. (1385). نقش دین در ارتقاء سلامت روانی. مجموعه مقالات سومین سمینار سراسری بهداشت روانی دانشجویان. متین، پ. (1389). انسانشناسی در پزشکی. انتشارات سفیر اردهال. ویکلینسون، ر. (1383). تعیین کنندههای اجتماعی سلامت: حقایق مسلم. ترجمه: ف، راهروی. انتشارات سیمیندخت. همیلتون، م. (1387). جامعهشناسی دین. ترجمه: م، ثلاتی. تهران: نشر ثالث. Allport, G, W. (1966). The religion context of prejudice. Journal for the sciertific study of religion. 5, 447-457. Benjamins, M. R., Finlayson, M. (2007). Using religion services to I,prove health. Journal of Aging and Health. 19 (3): 537-553, sage publications. Bercman, L. F., vaccarino, V. Seman, T. (1993). gender differences in cardio vascular morbidity and mortahity: the contribution of social networks and social support. Annals of behavior all medicine. 15, 112-118. Boivin, MJ. (1999). Spiritual well- being scale. Measures of religiosity. Birmin gham, religion education press, pp: 382-385. Francias, L. J., Kaldor, p. (2002). The relationship between Psychological Well-bing and Chrisitian Faith and Practice in an Australian Population sample. journal for the scientific stady of religion. 41 (1): 179-184. Helgcston, v. s. (2003). Social support and quality of life. Quality of life research. 12 (1): 25-31. Koeing, HG & Mccullough, L. (2001). Hand book of religion and health. Oxford press. Pargamert, K. L (2001). religiouse predictor of morality among medically. elderly patient journal of psychiatry. Vol, 161: 1881-1885. Sheldon, C. (2004). Social relationship and Health. American psychologist. 59: 676-684. Ware, J. (2000). SF-36 health survey update, Spiner. 25: 3130-3139. Yap, M. Devilly, G. (2004). The role of perceived social support in crime victimization clinical phychology reviow. 24: 1-14.
| ||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||
آدام، ف. (1385). جامعهشناسی بیماری و پزشکی. ترجمۀ: ل، کتبی. تهران: نشر نی. پاول، ه. (1368). رشد شخصیت کودکان. تهران: نشر مرکز. تورس، ک. (1386). معنویت، دین و بهداشت. مجلهی نقد و نظر. سال 9، شماره های 1 و 2، صص 215-167. رضائیان، م. (1389). فقر و سلامت. کرمان: نشر نویسنده. سراجزاده، ح. (1378). نگرشها و رفتارهای دین نوجوانان تهران و دلالتهای آن برای نظریه سکولار شدن. فصلنامهی نمایهی پژوهش. سال دوم، شمارهی 8 و 9، بهار و تابستان. سراجزاده، ح. (1386). مقایسه تجربی سنجههای دینداری: دلالتهای روششناسانه کاربرد سه سنجه در یک جمعیت. مجله جامعهشناسی ایران. دوره هشتم، شماره 4، صص 73-71. شاملو، س. (1379). روانشناسی بالینی. تهران: نشر رشد. شریفی، ط. (1383). نگرش دینی، سلامت عمومی و شکیبایی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی اهواز. مجلهی اندیشه و رفتار. سال 11، شمارهی 1، صص 99-89. صائبی، م. (1368). بیماریهای عفونی در ایران. نشر: انتشارات دانشگاه تهران. طالبان، م. (1377). سنجش دینداری جوانان. فصلنامه پژوهش. شماره 7 و 8. گنجی، ح. (1376). روانشناسی تجربی کاربردی. تهران: انتشارات بعثت. گیدنز، آ. (1386). جامعهشناسی. ترجمه: حسن چاوشیان. تهران: نشر نی. ماهانی، ک. (1385). نقش دین در ارتقاء سلامت روانی. مجموعه مقالات سومین سمینار سراسری بهداشت روانی دانشجویان. متین، پ. (1389). انسانشناسی در پزشکی. انتشارات سفیر اردهال. ویکلینسون، ر. (1383). تعیین کنندههای اجتماعی سلامت: حقایق مسلم. ترجمه: ف، راهروی. انتشارات سیمیندخت. همیلتون، م. (1387). جامعهشناسی دین. ترجمه: م، ثلاتی. تهران: نشر ثالث. Allport, G, W. (1966). The religion context of prejudice. Journal for the sciertific study of religion. 5, 447-457.
Benjamins, M. R., Finlayson, M. (2007). Using religion services to I,prove health. Journal of Aging and Health. 19 (3): 537-553, sage publications.
Bercman, L. F., vaccarino, V. Seman, T. (1993). gender differences in cardio vascular morbidity and mortahity: the contribution of social networks and social support. Annals of behavior all medicine. 15, 112-118.
Boivin, MJ. (1999). Spiritual well- being scale. Measures of religiosity. Birmin gham, religion education press, pp: 382-385.
Francias, L. J., Kaldor, p. (2002). The relationship between Psychological Well-bing and Chrisitian Faith and Practice in an Australian Population sample. journal for the scientific stady of religion. 41 (1): 179-184.
Helgcston, v. s. (2003). Social support and quality of life. Quality of life research. 12 (1): 25-31.
Koeing, HG & Mccullough, L. (2001). Hand book of religion and health. Oxford press.
Pargamert, K. L (2001). religiouse predictor of morality among medically. elderly patient journal of psychiatry. Vol, 161: 1881-1885.
Sheldon, C. (2004). Social relationship and Health. American psychologist. 59: 676-684.
Ware, J. (2000). SF-36 health survey update, Spiner. 25: 3130-3139.
Yap, M. Devilly, G. (2004). The role of perceived social support in crime victimization clinical phychology reviow. 24: 1-14. | ||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 3,945 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 850 |