تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,801,169 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,829 |
گفتمانهای ارتباطات انسانی در خانواده ایرانی از منظر تئوری دانش | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مطالعات جامعه شناسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 3، دوره 5، شماره 15، مرداد 1391، صفحه 45-59 اصل مقاله (534.04 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بنیتا سالکآزاد1؛ باقر ساروخانی2 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی دکتری جامعهشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، گروه جامعهشناسی؛ تهران- ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استاد گروه جامعهشناسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات؛ تهران- ایران (نویسنده مسئول). | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله حاضر بر گفتمانهای ارتباطات انسانی در خانواده متمرکز گردیده است. در این مقاله سعی شده است تا بر روی گفتمانهای ارتباطی خانواده متمرکز شود. هر تئوری دربارۀ ارتباطات خانواده میبایستی شامل هم موضوعات درون ذهنی و هم تعاملی باشد. از طریق موضوعات تعاملی افراد خانواده با یکدیگر ارتباط برقرار مینمایند. به طور معمول خانواده از دو نوع گرایش ارتباطاتی پیروی میکند: انطباقی و محاورهای. چهار الگوی ارتباطات خانواده به وجود میآید: خانوادههای مبتنی بر رضایت طرفین، کثرتگرایانه، حمایتی و با آزادی مطلق. در این پژوهش از روش تئوری زمینهای استفاده شده است. برای تحلیل دادههای جمعآوری شده از خانوادههای مناطق 22گانه تهران از روش تحلیل کمی دادهها (تحلیل عاملی) برای دستهبندی و تائید مقولهسازیها و ساختن قضایای تئوری زمینهای استفاده گردیده است. نتیجه آنکه متغیرهاییکه برارتباطات درون خانواده تأثیر میگذارند عامل ایجاد چنین تفاوتهایی هستند. هرکسیکه سرمایه بیشتری دارد، اجازه تحرک بیشتری به اعضای خانواده درحیطۀ بدست آوردن سرمایهها میدهد. همچنین افرادی که سرمایه بیشتری دارند، درمحیط خانواده ارتباطات مذاکرهای را اتخاذ مینمایند. افرادی که سرمایه کمتری دارند، در محیط خانواده ارتباطات انطباقی را اتخاذ میکنند. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ارتباطات انسانی در خانواده؛ سرمایه اقتصادی؛ سرمایه اجتماعی؛ سرمایه فرهنگی؛ سرمایه نمادین؛ تئوری دانش؛ گفتمان؛ تئوری زمینهای | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
گفتمانهای ارتباطات انسانی در خانواده ایرانی از منظر تئوریدانش[1] بنیتا سالکآزاد[2] دکتر باقر ساروخانی[3] تاریخ دریافت مقاله:15/6/1393 تاریخ پذیرش نهایی مقاله:27/8/1393 چکیده مقاله حاضر بر گفتمانهای ارتباطات انسانی در خانواده متمرکز گردیده است. در این مقاله سعی شده است تا بر روی گفتمانهای ارتباطی خانواده متمرکز شود. هر تئوری دربارۀ ارتباطات خانواده میبایستی شامل هم موضوعات درون ذهنی و هم تعاملی باشد. از طریق موضوعات تعاملی افراد خانواده با یکدیگر ارتباط برقرار مینمایند. به طور معمول خانواده از دو نوع گرایش ارتباطاتی پیروی میکند: انطباقی و محاورهای. چهار الگوی ارتباطات خانواده به وجود میآید: خانوادههای مبتنی بر رضایت طرفین، کثرتگرایانه، حمایتی و با آزادی مطلق. در این پژوهش از روش تئوری زمینهای استفاده شده است. برای تحلیل دادههای جمعآوری شده از خانوادههای مناطق 22گانه تهران از روش تحلیل کمی دادهها (تحلیل عاملی) برای دستهبندی و تائید مقولهسازیها و ساختن قضایای تئوری زمینهای استفاده گردیده است. نتیجه آنکه متغیرهاییکه برارتباطات درون خانواده تأثیر میگذارند عامل ایجاد چنین تفاوتهایی هستند. هرکسیکه سرمایه بیشتری دارد، اجازه تحرک بیشتری به اعضای خانواده درحیطۀ بدست آوردن سرمایهها میدهد. همچنین افرادی که سرمایه بیشتری دارند، درمحیط خانواده ارتباطات مذاکرهای را اتخاذ مینمایند. افرادی که سرمایه کمتری دارند، در محیط خانواده ارتباطات انطباقی را اتخاذ میکنند. واژگان کلیدی: ارتباطات انسانی در خانواده، سرمایه اقتصادی، سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی، سرمایه نمادین، تئوری دانش، گفتمان، تئوری زمینهای.
مقدمه در این برهة زمانی در ایران، تغییرات بسیار زیادی در تمامی سطوح جامعه از کلان تا خرد، درحال رخ دادن است که باعث گردیده است که آشفتگیهای بسیاری در جامعه مشاهده گردد. جامعهای که در حال گذار از سنتها به مدرنیسم بوده و سنتها در مقابل آداب جامعة مدرن به شدت عکسالعمل نشان میدهند. در این بین تغییر در ارزشها، هنجارها و رویههای تکرار شونده رفتار بسیار مشهود بوده و در هم ریختگی اجتماعی بسیاری را ایجاد نموده است. تغییرات در سطح کلان باعث به وجود آمدن آسیبهای بسیاری در سطح خرد شده و متقابلاً اثرات ناشی از آسیبهای کنش باعث تغییرات بنیادی بسیاری در ساختارها ونهادهای جامعه گردیده است. بدیهی است توجه به تغییرات اساسی درجامعة بینالمللی و نحوة ارتباطات نوین را نیز نمیتوان از نظر دور داشت. دنیای مجازی جدید و شیوههای ارتباطات الکترونیکی و از راه دور و فضای جدید اجتماعی در دنیا نیز بیتاثیر نمیباشد. استفادة ابزاری انسانها از یکدیگر در جامعة امروز ایران و پیروی هر چه فزایندهتر در جهت کسب منافع و آشفتگیهای ایجاد شده در اثر این روابط، انگیزة اصلی این پژوهش بوده است. تغییرات ایجاد شده در معنای متعارف از گفتمان جدید در جامعه مدرن و پست مدرن باعث گردیده است تا زمینههای ساخت کنش ارتباطی و فراخور آن ارتباطات انسانی دچار تغییرات عمدهای گردد. کنجکاوی این مطالعه بر روی علل و عوامل پیدایی چنین شرایطی بنا گردیده است. مسئلة مهم این است که در این تحقیق بررسی شود که به مخاطره افتادن مفهوم اعتماد در ایجاد ارتباطات انسانی میان افراد و شبکة روابط اعم ازخویشاوندی، نزدیکان، دوستان نزدیک و ایجاد ارتباط ازطریق دیگران، نه دراثر فرو ریختگی کامل نظام اجتماعی و اخلاقی و فرهنگی است بلکه ناشی از بازاندیشی مجدد گفتمان در اجتماع و ارتباطات انسانی میباشد. این بازاندیشی سبب گردیده است تا مفهوم هویت درجامعه دستخوش تغییر و دگرگونی گردد. و این تغییر مفهوم در هویت باعث تغییرات بسیاری در نظام اجتماعی، قوانین و هنجارها و شیوههای بوروکراسی و تأثیر متقابل این شاخصها بر روی نهادها و سازمانها که عینی شده نهادها میباشند، گردیده است. بدیهی استکه مفهوم اعتماد در ارتباطات انسانی از زمینههای ایجاد سرمایةاجتماعی میباشدکه توان ایجاد تغییرات عمده درکنش ارتباطی هدف را درجامعهای شبکهای فراهم میآورد. بنابراین تغییر درفضای مفهومی گفتمان جدید، تغییرات بسیار زیادی را در ارتباطات انسانی پدید آورده است که این تغییرات به شدت از سوی سنتها مورد حمله قرار میگیرد. و سنتها جنبههای منفی و فروپاشی نظام اجتماعی را میبینند. در صورتی که بازسازی فضای عینی شده ناشی از تغییر فضای گفتمانی در جامعه ایجاد انواعی دیگر از ارتباطات انسانی را باعث گردیده استکه از دیدگاه فضای برداری شاخصهای تعیینکننده دراین زمینه میتواند منفی نباشد. بنابراین در گفتمان قبلی جامعه در عصر صنعتی، به وضوح نشان میدهد که ارتباطات میان انسانها و روابط ارتباطی وکنترل آن،که وظیفة آن را قبل ازآن گروههای نخستین داشتند، حال توسط ساختارهای کلان جامعه دیکته میشوند و افراد ملزم به رعایت آن میشوند. فرآیند ارتباطات مستمر و همیشه درحال تغییر است. این فرآیند تعاملی است یعنی مردم در برقراری ارتباط، تأثیر دوجانبهای بر یکدیگر خواهند داشت. این تأثیر میتواند درونفردی، بین فردی، درون گروه، یا در دنیای بیرونی باشد. ارتباطات میتواند شفاهی یا نوشتاری، رسمی یا غیر رسمی، زبانی یا غیر زبانی باشد. چون ارتباطات نقش اصلی را در خانواده ایفا می نماید، کوئرنر و فیتز پاتریک(2002) پیشنهاد کردند که هر تئوری دربارۀ ارتباطات خانواده میبایستی شامل هم موضوعات درون ذهنی و هم تعاملی باشد. موضوعات درون ذهنی عاملی از ارتباطات است که طی آن به اشتراکگذاری معنا صورت میگیرد. زمانیکه افراد مختلف در هنگام فرآیند ارتباطات در حال تعامل میباشند، درک معنا از طریق پیامها، کلید ایجاد پیامد موفق این فرآیند است. افراد درون سیستم خانواده برای فعالیتهای خودشان روشهای یکتایی جهت رمزگذاری و رمزگشایی فراهم میآورند. اگرچه واحدهای خانواده کلمات و مضامینی را که برای رمزگذاری و رمزگشایی به عنوان مرجع استفاده میکنند را با یکدیگر به اشتراک میگذارند. از طریق موضوعات تعاملی افراد خانواده با یکدیگر ارتباط برقرار مینمایند. چگونگی این که افراد خانواده با یکدیگر تعامل میکنند با ایجاد پیامهایی است که بر موضوعات تعاملی تمرکز دارد. هر دو این موضوعات برای درک ضروری هستند چون آنها در یک زمان در درون خانواده رخ میدهند. ارتباطات محور اصلی کارکرد خانواده است چون از طریق ارتباطات است که افراد قادر به بنا نهادن واقعیت اجتماعی میشوند(باکستر و بریت ویت، 2002). به علاوه، اعضای خانواده در این فرآیند مشارکت میکنند زیرا تمرکز بر ساخت ارتباط و نگهداری آن به جای تمرکز بر مشارکتهای انفرادی است. فرآیند رمزگذاری و رمزگشایی متأثر از تعداد زیادی از عوامل است، و تعداد زیادی از متغیرهایی که موجب میشوند تا پیام به طور صحیح درک نشود. این درک شدنهای ناصحیح در فیلترها و تحریف کنندهها یافت میشود. فیلترها متقاعد میکنند فرستنده و گیرنده را که پیام درشکل صحیح آن مورد نظر نبوده است. او به راستی چنین منظوری نداشت. تحریف کنندهها متقاعد میکنند فرستنده و یا دریافت کننده را که پیام یک معنای پنهان دارد. او چه منظوری از آن لحن صدا یا انتخاب آن کلمات داشت؟ فیلترهای متداول فرهنگ و تفکرات آرزومندانه هستند. اگر یک زن یک پست الکترونیک با فحوای جنسی از رئیس مرد خودش دریافت کند، او و دیگران ممکن است آن را بعنوان اینکه یک مرد آن را بیان کرده، از ذهن خود بزدایند و نه اینکه قصد و نیت خاصی از آن داشتهاست. اگر یکی از والدین یک یادداشت از بچهشان که در یک اردو است دریافت کنند به این مضمون "من از اینجا بودن متنفرم"، پدر یا مادر ممکن چنین تفسیر کنند که، او هنوز نتوانستهاست که خودش را با آن مکان وفق دهد، اما به این بدی هم نیست. یک مثال از تفکر آزمندانه جسارت متداول نوجوانان است. آنها ممکن است برای نشان دادن علاقهای که به من دارند، من را به شدت بفشارند. تحریف کنندههای متعارف ممکن است که میان دو جنس متفاوت برداشتهای متفاوتی را نتیجه دهند. انتظارات و واکنش های مردان و زنان در رابطه با ارتباطات متفاوت است. تانن(1990) در مورد اینکه مردان بطور کلی از صحبت کردن به شیوۀ گزارشی، که به این معنی استکه تمایل دارند اطلاعاتی را نقل کنند، استفاده میکنند و در عوض زنان شیوۀ صحبت کردن به شکل سازگارانه، که به این معنی است که میخواهند صمیمیت را تحکیم بخشند، استفاده مینمایند، را مطرح ساخت. با استفاده از مدل تانن، ادواردز و هامیلتون(2004) بیان کردندکه درمورد اینکه جنسیت علت مشکلاتی در زمینۀ ارتباطات است را نیافتند، اما تفاوتهایی میان مردان و زنان دربارۀ نقش جنسیت در تسلط و پرورش تشخیص داده شد. برای روشن شدن کار اولیۀ تانن، آنها معتقد بودند که ویژگیهای پرورش به سمت همکاری هدایت میکند، که در واقع دشواری ارتباطات میان جنسها را کاهش میدهد. استرانگ، دی والت و ساید (1998)، گزارش نمودندکه درمحاورات جایی که تعارض خودش را نشان میدهد، زنان به ارسال پیامهای واضحتری به شوهرانشان گرایش دارند تا شوهرانشان به آنها. زنان اغلب حساستر و واکنشیتر به پیامهای رسیده از طرف همسرانشان هستند. شوهران گرایش به ارسال پیامهای با مضمون خنثی یا صرف نظر کردن از محاوره را دارند. در مشاجرات، زنان لحن احساسی، تشدیدکنندگی تعارض را با پیامهای منفی زبانی و غیرزبانی و کاهش تشدیدکنندگی با ایجاد فضای توافق را دارند. زنان گرایش به استفاده از التماسها و تهدیدهای احساسی را بیشتر از شوهرانشان دارند، و گرایش آنان بیشتر به طلب کنندگی مصالحه و تلاش برای به تعویق انداختن یا به پایان رساندن یک مشاجره است(همان: 253-252). تفاوتجهانبینی هم ممکناست یک تحریفکنندۀ متداول درارتباطات باشد. فرهنگها دراصطلاحات بالا و پائین زمینه متفاوتاند. در ایالات متحده که گرایش دارد به کارگیری در زمینۀ سطح پائین، جایی است که کلمات بیشترین معنا را در محاورات با خودشان حمل میکنند. در کشوری با زمینۀ سطح بالا، اجازه داده میشود که زبان بدن و دیگر رفتارها معنای برابری داشته باشند، و اگر سطح بالا نباشد، کلمات در معنای واقعی خودشان مستفاد میشوند.
الگوهای ارتباطات خانواده خانواده به طور معمول از دو نوع گرایش ارتباطاتی پیروی میکند: انطباقی و محاورهای(کوئرنر و فیتز پاتریک، 1997). اگرچه خانواده معمولاً در داخل یکی از نوع دیگر گرایش بیان شده قرار میگیرد، بعضی از خانوادهها ملغمهای از این گرایشها را دارا میباشند. خانوادهای که گرایش انطباقی دارد، خانوادهای است که نگرشها، اعتقادات، و ارزشهای معمول از آن انتظار میرود. این خانواده توسط تصمیماتی که به وسیلۀ والدین و اعضای بزرگتر خانواده گرفته میشود در مقابل تعارض و پذیرش استرس مقاومت میکند. گرایش محاورهای اجازه میدهد که اعضای خانواده در همه سنین آزادی بیان نظرات خودشان را آشکارا و آزادانه داشته باشند. از این دو گرایش، چهار الگوی ارتباطات خانواده به وجود میآید(نگاه کنید به جدول شماره 1؛ فیتزپاتریک و ریتچی، 1994). خانوادههای مبتنی بر رضایت طرفین هم در محاورهای و هم در انطباقی بالا هستند. یک خانواده مبتنی بر رضایت طرفین قادر است که با هر یک از اعضاء ارتباط برقرار کند و مایل به توافق است(همان: 255). خانوادۀ کثرتگرایانه شکلی از خانواده است که در محاوره بالا باشند، اما پائین در انطباق. این خانوادهها در برقراری ارتباطات بسیار خوب هستند، اما انتظار ندارند که همه افراد موافق باشند(همان: 255). خانوادۀ حمایتی درمحاوره پائین است و در انطباق بالا است. این خانواده انتظار دارد که هر فردی از قواعد پیروی کند، و هیچ نیازی به ارتباطات دربارۀ آنها نیست(همان: 256). خانواده با آزادی مطلق هم در محاوره و هم در انطباق پائین است. این خانواده ارتباطات زیادی افراد با یکدیگر ندارند، و اعضای خانواده اغلب زندگی خودشان را خارج از فضای خانواده برای خودشان دارند(همان: 256).
استانداردهای ارتباطات خانواده افراد اغلب مجموعهای از استانداردها و عقاید دربارۀ این که ارتباط ایدهآل باید شامل چه چیزهایی جدول شماره (1): الگوهای ارتباطات خانواده در برابر انواع خانواده
منابع: (همان: 255)، فیتز پاتریک و ریتچی(1994)، کوئرنر و فیتز پاتریک(1997)، و گالوین، بیلاند، و برومل(2004).
باشد ، دارند. بسیاری از استانداردها، ارتباطات را درگیر میکند. بعضی از افراد ممکن است اعتقاد داشته باشند که یک ارتباط خوب شامل بیپردگی کامل است و بایستی که هر یک از همسران هر چه که در گذشته داشته است را بیان کند. دیگران ممکن است که اعتقاد داشته باشند که لازم است که اطلاعاتی که میتواند بالقوه به همسرشان آسیب برساند را از یکدیگر پنهان کنند. ارتباطات به شکل گستردهای در میان خانوادهها متفاوت است چون همه خانوادهها متفاوت هستند. تفاوتها میان نسلها، بین فرهنگها، و حتی درجه نزدیکی درون خانواده میتواند راههای ارتباطات خانواده را دگرگون کند. بعضی از این تفاوتها در خانوادهها به این شکل است که در بعضی صحبت کردن بسیار کم است، و در دیگران محاورات در خانوادههای صمیمی مداوماً جای خودش را بیشتر باز میکند. این تفاوتها میتواند باعث مشکلاتی برای زوجینی که تازه خانوادههای جدید را تشکیل میدهند به وجود بیاورد. کاگلین (2003) 10 استاندارد متفاوت ارتباطات خانواده را مشخص کرد(نگاه کنید به جدول شماره 2). قدرت هنوز یک عامل مهم نافذ در ارتباطات خانواده است. توانایی این که یکی از اعضای خانواده قدرت خودش را بر دیگر اعضای خانواده اعمال کند میتواند به اشکال مختلفی بیان بشود(همان: 257).
ابزار و روش اجزای عمده تشکیلدهنده تحقیق کیفی در این پژوهش شامل سه بخش عمده میباشد: بخش اول شامل دادههاست، دادهها از منابع مختلف گردآوری شدهاند. مصاحبه و مشاهده، تحقیقات قبلی و اسناد. بخش دوم شامل روشهای تحلیلی و تعبیر و تفسیری است که برای رسیدن به یافتهها یا نظریهها به کار رفته است. این روشها شامل شیوههای مفهومپردازی از دادهها است. این مرحله همان مرحله کدگذاری است. شیوههای دیگری نیز بخشی از مرحلۀ تحلیلیاند، اینها نمونهگیری غیرآماری، یادداشتبرداری و نمایش روابط مفهومی بصورت دیاگرام را در بر میگیرد، در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفتهاند(استراس و کوربین، 1385: 20). پس از آن نظریهپردازی است که مبتنی بر سه بخش قبلی است: "نظریهپردازی بنا به طبیعتاش مستلزم تعبیر دادهها است، زیرا که دادهها باید به صورت مفاهیم درآیند و مفاهیم به یکدیگر مربوط شوند تا ترجمانی نظری از حقیقت به شمار آیند (حقیقت در اصل قابل شناسایی نیست، و باید همیشه تعبیر و تفسیر گردد). نظم نظری که از این طریق به دست میآید، نه تنها وسیلهای برای توضیح و تبیین حقیقت است، بلکه چهارچوبی برای عمل نیز به دست میدهد(همان: 22).
جدول شماره (2): استانداردهای ارتباطات خانواده کوگلین (به ترتیب فراوانی)
این نوع دستهبندی مقولات و قضایا و سپس نظریهسازی از استفاده از روش نظریۀ زمینهای[4] حاصل گردیده است. دراین پژوهش از رویکرد نظریۀ زمینهای برای تحلیلمسئله استفاده شدهاست. برای استفاده از روش نظریۀ زمینهای بایستی به موارد ذیل توجهنمود، به این دلیل که توسط این روش میتوان یک استراتژی استقرایی برای پژوهش در نظر گرفت و از جزء به کل رسید. "تئوری مفهومسازی بنیادی یکی از استراتژیهای پژوهش محسوب میشودکه از طریق آن تئوری برمبنای مفاهیم اصلی حاصل از دادهها، شکل میگیرد. این استراتژی ازنوعی رویکرد استقرایی بهره میگیرد، یعنی روند شکلگیری تئوری دراین استراتژی حرکت از جز به کل است. این استراتژی پژوهش به سه عنصر مفاهیم، مقولهها (طبقهها) و قضیهها یا آنچهکه از ابتدا فرضیهها نامیده میشد، استوار است. درعین حال مفاهیم عناصرکلیدی تحلیل هستند زیرا تئوری از مفهومسازی دادهها و نه جمع دادههای عینی حاصل میشود."(استراس و کوربین، 1385). برای استفاده از نظریۀ زمینهای بایستی مفاهیم پایهای آن را مشخص کنیم: 1. مفاهیم عبارتند از: برچسبهای ذهنی جداگانه به وقایع، حوادث و دیگر موارد پدیدهها. 2. مقولهها عبارتند از: طبقهبندی مفاهیم. وقتیکه مفاهیم با یکدیگر مقایسه شوند و به نظر برسند که به پدیدههای مشابه مربوطاند این مقولات کشف میشوند. بدین ترتیب مفاهیم درنظمی بالاتر دستهبندی میشوند. مقوله مفهومی استکه ازسایر مفاهیم انتزاعیتراست. این مرحله شامل انجام عملیات کدگذاری (بایستی مصاحبهها نیمه ساختاریافته را کدگذاری نمود تاتجزیه وتحلیل دادهها را تسهیلنماید.) یادداشتهای کدگذاری شده (دستاوردهای کدگذاری شده. اینها نوعی از یادداشت است که درهر یک از مراحل مصاحبهها، مطالعۀ نظامند در خصوص موضوع تحقیق، در مطالب علمی بایستی از این یادداشتهای کدگذاریشده استفاده نمود.). کدگذاری باز (روند خردکردن، مقایسهکردن، مفهومپردازیکردن و مقولهبندی کردن دادهها، را کدگذاری باز مینامند، که از کدگذاری باز در مرحلۀ تشکیل قضایا از مقولهها سود جست.) خصوصیات (ویژگیها یا خصیصههاییکه به هرمقوله مربوط میشود، را در مرحله کدگذاری میبایستی مشخص نمود تا بتوان تجزیه و تحلیل مسئله را انجام داد.) ابعاد (محل خصوصیات در امتداد یک طیف پیوسته، که یک مقوله درآن جای میگیرد و مختصات آن مقوله در آن ابعاد مشخص میشود.) و بعدپردازی (روند خرد کردن خصیصهای و مشخص کردن ابعاد آن، بعدپردازی نامیده میشود) میباشد. 3. قضایا: زمانیکه توجه محقق به مفاهیم معطوف گردید، سوال کردن و بررسی دربارۀ آنها آغاز میگردد. این قبیل سوالات نه تنها بیانگر این استکه ما چه میبینیم، بلکه آنها در قالب قضایا (فرضیهها) نشانۀ این است که پدیدهها چگونه ممکن است به یکدیگر مربوط باشند. قضایا اجازه میدهند که ما به استدلال قیاسی دست بزنیم که به نوبۀ خود ما را به گردآوری اطلاعات راهنمایی میکند و بیشتر ما را به طرف استقرا و آزمون اولیه قضایا هدایت میکند. این امکان با مشخص کردن مفاهیم و روابط آنها که به شکل قضایا ارائه میشوند، صورت میگیرد(همان). 4. رویهها: دو رویه تحلیلی در روند کدگذاری اصولی به شمار میروند، اگر چه چگونگی آن با هر نوع کدگذاری تغییر میکند. اولی به انجام مقایسهها و دیگری به پرسش سوالات مربوط میشود. در حقیقت در متون اغلب به نظریۀ زمینهای (مبنایی) به عنوان روش «تجزیه و تحلیل مقایسهای مدام» ارجاع میشود. این دو رویه کمک میکند تا مفاهیم در نظریۀ مبنایی دقیق و مشخص شوند. 5. برچسب زدن به پدیدهها: شمارش دادههای خام آسان است اما درک و اظهار نظر دربارۀ آنها کار آسانی نیست. بنابراین مفهومپردازی از دادهها اولین قدم در تجزیه و تحلیل به شمار میرود. منظور از خردکردن و مفهومپردازی کردن این است که مورد مشاهدهای، جملهای یا پاراگرافی را برمیداریم و به اجزایی تقسیم میکنیم و به هر کدام از حوادث، ایدهها یا رخدادها نامی میدهیم، برچسبی که یا نشانۀ آن پدیده است یا بجای آن مینشیند. این کار را با طرح سوالاتی نظیر این چیست؟ و یا نمایانگر چیست؟ انجام میدهیم و حوادث را ضمن کار مقایسه میکنیم و به آنهاییکه مشابهاند یک اسم میدهیم. درغیر این صورت اسامی بیش از اندازه خواهیم داشت که باعث سردرگمی میشوند. جامعه آماری مورد مطالعه خانوادههای ساکن در شهر تهران میباشند و از روش نمونهگیری نظری متناسب باروش نظریۀ زمینهای استفاده شدهاست. که این روش نمونهگیری، نمونهگیریای است برمبنای مفاهیمی که ارتباط نظری آنها با نظریۀ در حال تکوین، به اثبات رسیده است. مناسبت نظری اثبات شده به این معنا است که مفاهیم لزوماً معنیدار و مهماند زیرا درجریان مقایسه حوادثی که به تکرار روی میدهند، بارها حضور یا عدم حضور خود را نشان دادهاند، و اهمیت آنها به قدری است که میتوان آنها را در مرتبۀ مقولات قرار داد. مرحله اول که در این مرحله از هر یک از مناطق تهران، یک نمونه خانواده انتخاب گردید. (22 منطقۀ تهران) نمونۀ مرحله اول 50 نمونه برای مصاحبههای اولیه مشخص گردید. لازم به ذکر است که تعداد خانوار در تهران 2267892 (بر اساس سرشماری سال 1385 مرکز آمار ایران) میباشد. درمرحله دوم، نمونهگیری نسبی (ارتباطی) و متنوع: با کدگذاری محوری ارتباط دارد. هدف آن به حداکثر رساندن تفاوتهای دریافت شده در سطح بُعدی است. در این مرحله، مصاحبه و مشاهدههای کیفی به تعدادکل 440 خانواده، به ازای هریک از مناطق تهران 20 خانواده انجام گردید. هدف از این مصاحبه و مشاهدهها تایید هریک از مقولههای یافت شده در هر یک از ابعاد مورد تحقیق بودهاست. و در نهایت درمرحله سوم، نمونهگیری گزینشی (تمیز دهنده): این نوع نمونهگیری با کدگذاری انتخابی مرتبط است، که از نظریههای اندیشمندان جامعهشناسی استفاده گردیده است. هدف از آن این بودهکه فرصت تأیید وتصویب رشتۀ حکایت (داستان اصلی) و ارتباط بین مقولات را به حداکثر برسانیم و خلأهای موجود در مقولات ضعیف و نارسا را پرسازیم. در این مرحله مقولات به دست آمده در مرحله قبل کدگذاری گردیده و مفاهیم از بین آنها بیرون کشیده شدند. در این مرحله مفاهیم دریافت شده با نمونهگیری مرحله دوم تائید گردید. همچنین در این مرحله مفاهیم بدست آمده به توسط تحقیقات مختلفیکه به نوعی مرتبط باموضوع نیز بودند مورد بررسی قرارگرفت. به منظور بالابردن ضریب اطمینان ازتئوریهای مرتبط با چهارچوب تئوریکی پژوهش بعنوان تاییدیه استفاده گردیده است. در این پژوهش از روش نمونهگیری نظری فزاینده استفاده شده است. این امر به این دلیل استکه مفاهیم و روابط آنها به خاطر تأثیر متقابلگردآوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل روی یکدیگر، نیز فزایندهاند. همچنین عمق و تمرکز نمونهگیری نیز افزایش مییابد. نمونهگیری نظری به شیوۀ هدفمند با رویکرد توجه به مفاهیم، مقولات و فرضیههای پژوهش انجام گرفته است: تعداد مصاحبه و مشاهده رو در رو و ژرفانگر مرحله اولیه: تعداد 50 نفر. مشاهدههای کیفی به تعداد کل 440 خانواده، به ازای هریک از مناطق 22گانه تهران 20 خانواده. تعداد مطالعات و تحقیقات انجام شده کارشناسیارشد و دکتری: 10 پایاننامه. آنهیک سخنرانی به منظور بررسی ابعاد ونظر اندیشمندان مطالعات خانواده. نمونهگیری تئوریک از تئوریهایی که روایی و اعتبار هر یک از مقولهبندیها و ساختن قضایا را فراهم مینمایند. روشهای اصلی برای جمعآوری دادهها شامل مشاهدات مشارکتی، تحلیل نتایج تحقیقات، نشستها و مصاحبههای شبهساختاری با اعضای خانوادهها و گروههایی که اعضای خانوادهها در آنها مشارکت اجتماعی داشتهاند، بوده است. دفتر گزارشات این تحقیق برای ثبت مشاهدات، نشستها و مصاحبههای مختلف مورد استفاده قرار گرفت. هر ارتباط در این دفتر گزارشات با ساختار از پیش تعریفشده به منظور تسهیل شناسایی کنشگران و رخدادها ثبت گردیده است. سوالات راهنما در هر مصاحبه شامل موارد زیر بوده است اول چه افرادی، درچه کنشها و رخدادهایی دخیل هستند. و دوم مسئلۀ اصلی نگرش هر کدام از کنشگران چیست؟ همچنین تعاملات و پاسخهای جمعآوری شده دورهای نیز ثبت گردیدند. این مسئله باعث تمرکز یافتن بر شفافیت سوالات و عناصر چهارچوب اصلی تحقیق گردید. مخصوصاً طراحی نیمه ساختاری مصاحبهها در خصوص گفتمانهای خانواده بسیار به این موضوع کمک نمود. "یک نظریۀ زمینهای (مبنایی) که به نحو احسن ساخته و پرداخته شده باشد چهارمعیار قضاوت دربارۀ عملی و منطبق بودن نظریه به پدیدهای را برآورده کند: انطباق، قابل فهم، عمومیت و کنترل. اگر نظریه به حقایق روزمرهکه از زمینهای مستقل نشأت گرفتهاست وفادار بماند واستنتاجی دقیق ازدادههای مختلف به دست دهد، آن وقت آن باید با زمینۀ مستقل منطبق باشد."(همان، 1385: 23). در این جدول نتیجه آزمون بارتلت که تقریبی از آماره کایدو است، نشان داده شده است. مقدار معناداری آزمون بارتلت، صفر استکه از 0.05 کوچکتر استکه نشان میدهد تحلیل عاملی برای شناسایی ساختار، مدلعاملی مناسب است و فرض شناخته شده بودن ماتریس همبستگی رد میشود. همچنین شاخصKMO برابر 0.708 میباشد که چون مقدار آن نزدیک به یک است، تعداد نمونه (تعداد پاسخگویان) برای تحلیل عاملی کافی میباشد. جدول شماره (3): آزمونKMO و بارتلت
معتبر ساختن روابط: در این پژوهش در ضمن کدگذاری محوری، الگوی خاص (روابط مکرر بین خصوصیات و ابعاد مقولات) پدیدار گردید. همچنین در ضمن ساختن و پرداختن مقولات در کدگذاری محوری، میزان خاصی از ادغام به طور طبیعی صورت گرفت. به عبارت دیگر رشتههای به هم پیوستهای، یعنی شبکهای از روابط مفهومی، گرچه آنها تا حدی شل و در هم تنیدهاند روشن گردید که در ضمن کدگذاری انتخابی آنها مرتب شدند. این الگوها شناسایی شدند و دادهها بنا بر آنها دستهبندی گردیدند. بنابراین نظریه معتبر گردید. منظم کردن و یکپارچگی ارتباطات: برای نظم بخشیدن به ارتباط دادنها بین مقولات و یکپارچگی از تلفیقی از تفکر استقرایی و قیاس بهره گرفته شد، که در آن مرتباً بین پرسش سوال، ارائۀ فرضیه و مقایسه کردنها در حرکت و رفت و آمد شد. بنابراین در این پژوهش زمینه عبارت است از مجموعهای از ویژگیهای خاص مرتبط با پدیده ها، شرایط، که در آن کنش ارتباطی خانواده جای دارد. همچنین زمینه در حقیقت نوعی مرتب کردن است، که همان مرتب کردن خصوصیات کلی پدیده میباشدکه به صورتهای مختلف و در راستای طیف بُعدیشان جور میشوند تا الگوهایی را تشکیل دهند. راههایی که چنین ترکیبهایی پیدا میشوند: ترکیبها به سادگی در ضمن تجزیه و تحلیل پدید آمدند. پس از ماهها غوطه خوردن در دادهها به طور ناخودآگاه تفاوتها و الگوها خود پدیدار شدند. از آنجا که از دید نظری به این تغییر حساسیت ایجاد شده بود، و برای یافتن شواهد این الگوها، به دادهها توجه گردید، به سوالات خاصی مثل چرا، چگونه و مانند آن پرداخته شد. الف) دستهبندی مقولات: وقتی که تفاوتها در زمینه شناسایی شد، توان دستهبندی مقولات را با نظم آغاز گردید. آنها در طول طیف بُعدی خصوصیاتشان متناسب با الگوهای یافتهشده دستهبندی شدند. این دستهبندی باز هم از طریق طرح سوال و انجام مقایسهها صورت گرفت. ب) مبناییکردن نظریه: معتبر ساختن نظریه در تقابل با دادهها، مبنایی کردن آن را تکمیل نمود. این کار با طرح کردن نظریه در یادداشتها به طور نموداری یا روایتی صورت گرفت. سپس اظهارات مربوط به روابط مقولات با شرایط زمینهای متفاوت بسط یافت و در نهایت در تقابل با دادهها معتبر گردیدند. ج) ارائۀ اظهاراتی دربارۀ روابط و معتبر ساختن آنها: وقتی که جنبههای مختلف نظریه به شکل یادداشتی، چه به صورت نموداری یا روایتی آماده شد اظهاراتی راجع به روابط را ارائه و آنها با دادهها معتبر گردید. این اظهارات باید به روابط بین هرکدام از مقولات فوق و باتوجه به تغییرات آنها به تناسب زمینه دلالت مینمود. روابط با دادهها هم برای تایید اظهارات و هم برای اثبات تفاوتهای بین زمینهها در سطح بُعدی، مورد مقابله قرار گرفت.
یافتههای پژوهش تشکیل مقولههای انواع سرمایه فرضیه 1: متغیرهایی که بر ارتباطات درون خانواده تأثیر میگذارند عامل ایجاد چنین تفاوتهایی هستند. این متغیرها عبارتنداز: سن، جنس، تحصیلات، نژاد، طبقه، انگیزه، جاذبههای ارتباطی، شایستگیهای ارتباطی، رمزگذاری و رمزگشایی و آگاهی از دیگران. فرضیه 2: تحصیلات و طبقه اجتماعی دیگر متغیرها را تحت تأثیر قرار میدهد یعنی علت به وجود آمدن چنین تفاوتهایی تحصیلات بالاتر و طبقه اجتماعی بالاتر میباشد. فرضیه 3: فرد دارندۀ (مثلاً تحصیلات بالاتر)، سرمایهای داردکه باعث به وجود آمدن نوعی مقتضیات رفتاری میشود. بنابراین داشتن نسبتی از هر یک از این متغیرها برای دارندگان آنها سرمایه محسوب میشود. به عنوان مثال فردیکه سن بیشتری دارد، نوعی از سرمایه برای آن فرد فراهم میسازد که میتوان از آن به مقتضیات زمان و مکان بهره ببرد. مانند این که در اتوبوس افراد دیگر برای افراد مسنتر از روی صندلی بلند میشوند و جای خود را به آنها میدهند.
نتایج استخراجی از تحلیل عاملی در مرحله اول در این مرحله کلیه متغیرهای این مرحله در تحلیل عاملی شرکت کردند که با توجه به این که تمامی مقدار اولیهInitial آنها یک میباشد، همه متغیرها در تحلیل عاملی شرکت خواهند نمود. همان گونه که در جدول زیر- جدول اشتراکات تحلیل عاملی- انواع سرمایه مشاهده میشود مقدار استخراج شده Extraction هیچ یک از متغیرها کوچکتر از 0.50 نمیباشد. بنابراین تمامی متغیرها در تحلیل عاملی شرکت خواهند نمود. ازجدول زیر- جدول تحلیل واریانسکل، انواع سرمایه مشاهده میشودکه در تحلیل عاملی انجام شده، متغیرها به 5 عامل دستهبندی گردیدند. جدولKMO و بارتلت تست نشان میدهد که نمونه گرفته شده برای تحلیل عاملی در این بخش مناسب میباشد. سطح معناداری کمتر از 0.05 میباشد که نشان دهنده معنادار بودن اندازه نمونه در این تحلیل میباشد. بر اساس تحلیل عاملی انجام یافته میتوان دستهبندی عوامل حاصل ازتحلیل عاملی براساس نظریههای پژوهش را بهترتیب زیر انجام داد. همچنین در این مرحله نامگذاری بر روی دستهبندیها نیز انجام گردید.
نمودار شماره (1): دستهبندی متغیرها درون 5 دسته اصلی– انواع سرمایه
جدول شماره (4): تفکیک عوامل و نامگذاری دستهها– انواع سرمایه
عوامل 4 و 5 که بر اساس تحلیل عاملی دو دسته جدا از هم قرار گرفته بودند، با توجه به شباهت ماهیتیشان در یک دسته قرار گرفتند. به نظر میرسید که براساس مبانی نظری تحصیلات پدر میتوانست در سرمایه فرهنگی جزء دستهبندی بهتری باشد ولی با توجه به دادهها، چون وضعیت اقتصادی و شغل پدر و منطقه سکونت ارتباط مستقیم با تحصیلات پدر دارند، در این دستهبندی قرار گرفتند.
مقولهسازی: انواع ارتباطات درون خانواده نتایج استخراج تحلیل عاملی در این مرحله در جدول زیر- جدول اشتراکات تحلیل عاملی- انواع ارتباطات خانواده نشان داده شده است. همان گونه که مشاهده میشود ارتباطات فامیلی به دلیل این که مقدارExtraction آن از 0.50 کمتر است از تحلیل عاملی حذف خواهد شد. طبق جدول تحلیل واریانس کل، انواع ارتباطات خانواده، عوامل به 5 گروه اصلی تقسیم میشوند.
نمودار شماره (2): دستهبندی متغیرها درون 5 دسته اصلی– ارتباطات خانواده
جدولKMO و بارتلت تست نشان میدهد که نمونه گرفته شده برای تحلیل عاملی در این بخش مناسب میباشد. سطح معناداری کمتر از 0.05 میباشد که نشاندهنده معنادار بودن اندازه نمونه در این تحلیل میباشد. فرضیههای این مرحله عبارتند از: - هر کسی که سرمایه بیشتری دارد، اجازه تحرک بیشتری به اعضای خانواده در حیطۀ به دست آوردن سرمایهها را میدهد. اگر پدر یا مادر تحصیلات بالاتری داشته باشند، به بچهها کمک میکنند تا سرمایههای دیگری را به دست آورند. - افرادی که سرمایه بیشتری دارند، در محیط خانواده ارتباطات مذاکرهای را اتخاذ مینمایند. - افرادی که سرمایه کمتری دارند، در محیط خانواده ارتباطات انطباقی را اتخاذ میکنند. بر اساس تحلیل عاملی انجام یافته و همانگونه که در جدول شماره 5 ماتریس دوران یافته مولفهها- ارتباطات خانواده مشاهده میشود، میتوان دستهبندی عوامل حاصل از تحلیل عاملی براساس نظریههای پژوهش را به ترتیب زیر انجام داد. همچنین دراین مرحله نامگذاری بر روی دستهبندیها نیزانجام گردید.
جدول شماره (5): تفکیک عوامل و نام گذاری دستهها- ارتباطات خانواده
سرمایه اقتصادی بالا موجب میشود که با قدرت پدید آمده از این راه، نگرشها، باورها، هنجارها و اعتقادات شالودهشکنی شود و به زیر سوال برده شود. این مسئله حائز اهمیت است که در این شرایط سرمایههای دیگر در حداقل قرار دارند و تحت تأثیر قدرت این سرمایه قرار میگیرند. بنابراین در این شرایط به دلیل آزادیهاییکه در اثر ورود سرمایه اقتصادی به درون خانواده انجام میشود، ارتباطات خانواده بر محوریت این سرمایه شکل خواهد گرفت. بدیهی است که در این شرایط خانواده با ارتباطات درونی آزادی مطلق شکل خواهد گرفت.
بحث و نتایج متغیرهاییکه برارتباطات درون خانواده تأثیر میگذارند عامل ایجاد چنین تفاوتهایی هستند. این متغیرها عبارتند از: سن، جنس، تحصیلات، نژاد، طبقه، انگیزه، جاذبههای ارتباطی، شایستگیهای ارتباطی، رمزگذاری و رمزگشایی و آگاهی از دیگران. تحصیلات و طبقه اجتماعی دیگر متغیرها را تحت تأثیر قرار میدهد یعنی علت به وجود آمدن چنین تفاوتهایی تحصیلات بالاتر و طبقه اجتماعی بالاتر میباشد. فرد دارندۀ (مثلاً تحصیلات بالاتر)، سرمایهای دارد که باعث به وجود آمدن نوعی مقتضیات رفتاری میشود. بنابراین داشتن نسبتی از هر یک از این متغیرها برای دارندگان آنها سرمایه محسوب میشود. به عنوان مثال فردی که سن بیشتری دارد، نوعی از سرمایه برای آن فرد فراهم میسازد که میتوان از آن به مقتضیات زمان و مکان بهره ببرد. هر کسی که سرمایه بیشتری دارد، اجازه تحرک بیشتری به اعضای خانواده در حیطۀ به دست آوردن سرمایهها را میدهد. اگر پدر یا مادر تحصیلات بالاتری داشته باشند، به بچهها کمک میکنند تا سرمایههای دیگری را به دست آورند. همچنین افرادی که سرمایه بیشتری دارند، در محیط خانواده ارتباطات مذاکرهای را اتخاذ مینمایند. افرادیکه سرمایه کمتری دارند، درمحیط خانواده ارتباطات انطباقی را اتخاذ میکنند. بنابراین میتوان مدل زیر را برای نشان دادن ارتباط میان سرمایه و نوع ارتباطات درون خانواده ارائه نمود:
انواع سرمایه که اعضای خانواده دارا میباشند نوع ارتباطات خانواده
نمودار شماره (3): ارتباط انواع ارتباطات خانواده و سرمایهها منابع
[1]. مقالهحاضربراساسگزارشنهاییرسالهدکتری جامعهشناسیدانشگاهآزاداسلامیواحدعلوموتحقیقات تهرانکهتحتعنوان "تحلیل جامعهشناختی گفتمانهای ارتباطات انسانی در خانواده ایرانی به منظور ارائه مدل فراگفتمانی ارتباطات انسانی در تهران" انجامیافتهاست؛تدوینوارائهگردیدهاست. [2]. دانشجویدکتریجامعهشناسی،دانشگاهآزاداسلامیواحدعلوموتحقیقات،گروه جامعهشناسی؛ تهران-ایران. E- mail:salek_benita@hotmail.com [3]. استادگروهجامعهشناسی،دانشکدهعلومانسانی،دانشگاهآزاداسلامیواحدعلوموتحقیقات؛تهران-ایران (نویسنده مسئول). | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,581 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 464 |