تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,801,195 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,851 |
بررسی رابطه بین بیثباتی اقتصادی و توسعه اقتصادی، اجتماعی ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مطالعات جامعه شناسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 7، دوره 6، شماره 20، آبان 1392، صفحه 115-128 اصل مقاله (968.05 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسنده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
محمدرضا ناهیدی امیرخیز | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
گروه اقتصاد، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز- ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
با نگاهی به وضعیت اقتصاد کشور بعد از انقلاب اسلامی، به ویژه دهه اخیر به نظر می رسد که ایجاد تعادل نسبی در اقتصاد ما به مسئلهای مهم تبدیل شده است. تغییرات ناگهانی و نارساییهای عمیق در شاخصهای مهمی چون تورم، نرخ ارز، صادرات و واردات و بیکاری، اثباتی بر این مدعا و نشان از عدم وجود سیاستهای یکپارچه و استوار اقتصادی دارد که سبب شده است. این عوامل از جمله عواملی است که همواره دولتها در صدد کنترل آنها به منظور رسیدن به اهداف سهگانه تخصیص، توزیع و ثبات اقتصادی میباشند. در ادبیات اقتصادکلان وجود پدیدههای مذکور بعنوان شاخصهای بیثباتی اقتصادی قلمداد میشوند که بر رشد و توسعه اقتصادی موثرند. این مقاله اثر شاخصهای بیثباتی بر توسعه اقتصادی ایران را طی دوره 1392-1358 با استفاده از دادههای سری زمانی و مدل خود توضیحبرداری (VAR) مورد بررسی قرار داده است. نتایج حاصل از بررسی تأثیرپذیری توسعه اقتصادی از عوامل مذکور را مورد تائید قرار داده و توجه به این عوامل در رابطه با سیاستهای تجاری و تحقق حماسه اقتصادی را روشن میسازد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بیثباتی اقتصادی؛ توسعه اقتصادی؛ مدل خود توضیح-برداری (VAR) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بررسی رابطه بین بیثباتی اقتصادی و توسعه اقتصادی، اجتماعی ایران دکتر محمدرضا ناهیدیامیرخیز[1] تاریخ دریافت مقاله:16/4/1394 تاریخ پذیرش نهایی مقاله:17/5/1394 چکیده با نگاهی به وضعیت اقتصاد کشور بعد از انقلاب اسلامی، به ویژه دهه اخیر به نظر می رسد که ایجاد تعادل نسبی در اقتصاد ما به مسئلهای مهم تبدیل شده است. تغییرات ناگهانی و نارساییهای عمیق در شاخصهای مهمی چون تورم، نرخ ارز، صادرات و واردات و بیکاری، اثباتی بر این مدعا و نشان از عدم وجود سیاستهای یکپارچه و استوار اقتصادی دارد که سبب شده است. این عوامل از جمله عواملی است که همواره دولتها در صدد کنترل آنها به منظور رسیدن به اهداف سهگانه تخصیص، توزیع و ثبات اقتصادی میباشند. در ادبیات اقتصادکلان وجود پدیدههای مذکور بعنوان شاخصهای بیثباتی اقتصادی قلمداد میشوند که بر رشد و توسعه اقتصادی موثرند. این مقاله اثر شاخصهای بیثباتی بر توسعه اقتصادی ایران را طی دوره 1392-1358 با استفاده از دادههای سری زمانی و مدل خود توضیحبرداری (VAR) مورد بررسی قرار داده است. نتایج حاصل از بررسی تأثیرپذیری توسعه اقتصادی از عوامل مذکور را مورد تائید قرار داده و توجه به این عوامل در رابطه با سیاستهای تجاری و تحقق حماسه اقتصادی را روشن میسازد. واژگان کلیدی:بیثباتی اقتصادی، توسعه اقتصادی، مدل خود توضیحبرداری (VAR).
مقدمه پس از ارائه گزارش بانک جهانی در سال 1991 ضرورت و اهمیت ثبات اقتصاد کلان مورد توجه بسیاری از اقتصاددانان قرار گرفت. نتایج این گزارش نشان دادکه کشورهاییکه ثبات اقتصادی بیشتری داشته و درآنها سیاستهای دولت بصورت مناسب اجرا شده است عملکرد بهتری نسبت به کشورهای بیثبات داشتهاند. ثبات اقتصادکلان، پسانداز ملی و سرمایهگذاری خصوصی را افزایش داده و با تقویت رقابتپذیری صادرات، تراز پرداختها را بهبود میبخشد و بنابراین میتوان از آن به عنوان مبنای اساسی رشد پایدار اقتصادی تعبیر نمود زیرا رشد پایدار اقتصادی مستلزم کارکردآزاد و رقابتی قیمتها و ایجاد یک محیط امن اقتصادی برای تشویق سرمایهگذاری بخش خصوصی میباشد (محیط امن اقتصادی برای تشویق سرمایهگذاری بخش خصوصی میباشد)(Dhonte & et al, 1997: 18). همچنین ثبات اقتصاد کلان در جهت سیاستهای اقتصادی و اعتبار متولیان پولی و مالی کشور در مدیریت کارآمد اقتصادی برای بخش خصوصی، علایم مهمی به دنبال دارد(Fischer, 1993: 25)، و موفقیت هرگونه برنامه آزادسازی و اصلاحات مالی و سیاستهای تعدیل، مستلزم ثبات اقتصاد کلان میباشد(Turtelboom, 1991: 12). و در نهایت با اصلاح توزیع درآمد، ثبات اجتماعی و سیاسی را تقویت نموده و به این ترتیب، حرکت به سمت یک دولت و جامعه مطلوب را برنامهریزی میکند. فیشر[2] (1993) ثبات اقتصادی را وضعیتی میداند که در آن شرایط زیر بر قرار باشند: 1. نرخ تورم پایین و قابل پیشبینی باشد.
وضع خاص کشورهای آسیایی سبب شده که فروش محصولات اولیه و مواد نفتیخام این کشورها به دیگر کشورهای جهان، بیشترین سهم درآمد ملی آنها را تشکیل دهد. ولی بر خلاف کشورهای تولید کننده نفت، غالب کشورهای در حال توسعه برای تامین بخش اعظم نیاز ارزی خود متکی به صادرات مواد اولیه غیرمعدنی هستند. از آنجا که بازار صادراتی این کالاها اغلب از ثباتکافی برخوردار نیست، وابستگی به صادرات اینگونه کالاها همواره با نوعی خطر و بیثباتی همراه است. علاوه براین، اغلب این کشورها متکی به واردات مواد خام، ماشینآلات، کالاهای سرمایهای، کالاهای تولیدی واسطهای و کالاهای مصرفی برای گسترش صنایع خود و رفع نیازهای مصرفی مردم خود هستند. اما معمولاً تقاضای واردات بیشتر از فروش کالاهای صادراتی است و بنابراین سبب ایجاد کسری مزمن در حساب جاریکشور خواهد شد. این امر نیز با بیثباتی بیشتری در اقتصاد این کشورها همراه است و در عین حال میتواند تا حد زیادی توانایی کشورها را برای تعیین مطلوبترین استراتژی توسعه محدود کند(Larch & et al, 2010: 6). با نگاهی به وضعیت اقتصاد کشور بعد از انقلاب اسلامی، به ویژه دهه اخیر و نزدیکتر از آن، سالی که گذشت در مییابیم که ایجاد تعادل نسبی در اقتصاد ما به مسئلهای مهم تبدیل شده است. تغییرات ناگهانی و نارساییهای عمیق در شاخصهای مهمی چون تورم، نرخ ارز، صادرات و واردات و بیکاری، اثباتی بر این مدعا و نشان از عدم وجود سیاستهای یکپارچه و استوار اقتصادی دارد که سبب شده است با تغییر در شرایط، برای مثال ایجاد تغییر در درآمدها و هزینهها و یا تغییر در سیاستهای خارجی، ضربات مهلک بلندمدت و کوتاهمدت به اقتصاد و معیشت مردم وارد شود و کشور را از مسیر پیشرفت و تبدیل شدن به الگویی اسلامی در جهان دور کند. وابستگی به درآمدهای خطرناک نفتی، عدم وجود زیرساختهای مناسب تولیدی، ضعف توان در صادرات غیرنفتی و واردات گسترده برخی از کالاهای مصرفی که ناشی از سیاستهای مقطعی و کوتاه مدت است سبب انفعال اقتصادی و عدم انعطافپذیری آن در مواجهه با تغییر شرایط گشته است. بنابراین لازم است تا با پرداختن به این مسائل مهم اقتصادی که نتایج آن در تنگی معیشت مردم و سپس، بروز مشکلات فرهنگی حاصل از آن، خود را نشان میدهد، شرایط را به سمت بهبود وضعیت کشور سوق داد. جهت برون رفت از وضعیت فعلی و رسیدن به ثبات اقتصادی و پس از آن حرکت به سمت پیشرفت و رشد پایدار لازم است تا راهکارهایی به صورت پیوسته و منسجم عملی شود. موارد مشابهی از این راهکارها و سیاستهای منسجم که امروز اقتصاد ما نیازمند آن است در کشورهایی همچون آلمان نیز بعد از جنگ جهانی دوم و شرایط سخت آن زمان این کشور اجرا شده است که نگاه به آن، نیاز به برنامههای این چنینی را در شرایط فعلی برای ما بیش از پیش تقویت میکند. لذا در این مقاله جهت بررسی نقش بیثباتی اقتصادی در توسعه اقتصادی ایران با استفاده از دادههای سری زمانی و مدل خود توضیحبرداری (VAR) به بررسی اثرات بلند مدت و کوتاه مدت متغیرهای بیثباتی اقتصادی بر توسعه اقتصادیایران پرداخته شده است. امید است تا با پرداختن به این مسائل مهم اقتصادی که نتایج آن در تنگی معیشت مردم و سپس، بروز مشکلات فرهنگی حاصل از آن، خود را نشان میدهد، شرایط را به سمت بهبود وضعیت کشور سوق داد. عدم وجود نوسانات بیش ازحد در اقتصادکلان را ثبات اقتصادی گویند. این بدان معناستکه اقتصادی با خروجی و رشد نسبتاً ثابت و تورم پائین را اقتصادی باثبات و پایدار گویند. همچنین اقتصادی که به صورت مکرر از رکودهایی بزرگ و پائین بودن چرخه کسب و کار و همین طور تورم بسیار بالا یا متغیر برخوردار باشد را اقتصادی ناپایدار نام خواهند برد. عدم تعادل مالی و یا یک رشته از نتایج که حاصل بررسیهای غیر حرفهای در پیشبینیهای مالی بوده و سبب شده تا اندوژنوسی در سیستم به وجود آید و پراکندگیهای مالی مکرر حاصل از آن سبب تشنج در اقتصاد شود را بحران مالی گویند(Burda & et al, 2010: 11). در تعریف و توصیف یک اقتصاد باثبات، بر پنج شاخص نرخ تورم، نرخ ارز، نرخ بهره، وضعیت مالی دولت و وضعیت تراز پرداختها تأکید میگردد. در صورتی که کسری بودجه (به صورت نسبتی از GNP) در سطح معقولی باشد و نرخ تورم نیز کم و بیش قابل پیشبینی باشد، نرخ واقعی ارز رقابتی و نزدیک به سطح تعادلی و وضعیت نرخ بهره و تراز پرداختها مناسب رشد و توسعه باشد، اقتصاد شرایط باثباتی خواهد داشت، این تصویری است که عموماً در کشورهای پیشرفته مشاهده میگردد. در مقابل کشورهای در حال توسعه غالباً با نرخهای بالا و متغیر تورم، کسری بودجه فزاینده و ناپایدار، نوسانات شدید نرخ واقعی ارز و کسری مزمن تراز پرداختها مواجه هستند(Heipertz & et al, 2010: 15). ثبات اقتصادی مبنای اساسی رشدپایدار اقتصادی است. زیرا پسانداز ملی و سرمایهگذاری خصوصی را افزایش داده و با تقویت رقابتپذیری صادرات، تراز پرداختها را بهبود میبخشد. رشد پایدار اقتصادی مستلزم کارکرد آزاد و رقابتی قیمتها و ایجاد یک محیط امن اقتصادی برای سرمایهگذاری بخش خصوصی بوده و در این ارتباط ثبات اقتصادی میتواند نقش بسیار مؤثری داشته باشد. به علاوه ثبات اقتصادی درباره جهت سیاستهای اقتصادی و اعتبار متولیان پولی و مالی کشور در مدیریت کارآمد اقتصادی برای بخش خصوصی، علایم مهمی به دنبال دارد(Jonung & et al, 2008: 9). همچنین موفقیت هرگونه برنامه آزادسازی و اصلاحات مالی و سیاستهای تعدیل، مستلزم ثبات اقتصادی میباشد و در نهایت با اصلاح توزیع درآمد، ثبات اجتماعی و سیاسی را تقویت نموده و به این ترتیب، حرکت به سمت یک دولت و جامعه مطلوب را پیریزی میکند(Heipertz & et al, 2010: 15). جهت رسیدن به ثبات اقتصادی و پس ازآن حرکت به سمت پیشرفت و رشد پایدار لازم است تا هفت گام به صورت پیوسته و منسجم طی شود. این هفتگام که سه مورد اول آن فراهم کننده ثبات اقتصادی و چهار مورد بعدیاش، حرکت در مسیر پیشرفت را میسر می کند عبارتند از: - گام اول: افزایش امنیت و ثبات پولی با تثبیت پول و نرخ ارز جهت ایجاد اعتماد درجامعه و افزایش سرمایهگذاری و پسانداز لازم است تا با سیاستها و راهکارهایی، امنیت پولی ایجاد شود و نرخ ارز به صورت شناور مدیریت شده و با نوسان کم در مقداری معقول تثبیت گردد و همچنین وابستگی به ارزها کاهش یابد. - گام دوم: حمایت از تولید داخل و مهار و کاهش رکود عرضه پس ازایجاد امنیت پولی و افزایش اعتماد به سرمایهگذاری، حمایت از تولیدات داخلیکه ظرفیتهای مناسبی در آنها وجود دارد در گام بعدی قرار دارد تا علاوه بر کاهش رکود و کمبود عرضه که منجر به واردات میگردد، تا آنجا که ممکن است بیکاری کاهش یابد.
- گام سوم: مهار تورم و کاهش آن علاوه بر اینکه دو گام قبلی به مهار تورم و کاهش آن منجر میشود لازم است تا با سیاستهای مالی و پولی معتدل و انقباضی، روندی کاهشی در تورم ایجاد کرد تا شرایط رسیدن به ثبات اقتصادی نسبی فراهم شود. - گام چهارم: استفاده از درآمدهای سرمایهای (مانند درآمدهای نفتی) به نحوه صحیح پس از رسیدن به ثبات نسبی اقتصادی، در اینگام باید سیاستهایی اتخاذ گردد تا استفاده ازدرآمدهای سرمایهای به نحوی صورت پذیرد که به ایجاد زیرساخت و حمایت از تولید و صادرات و همچنین کاهش واردات بیانجامد و سبب ایجاد تورم و وابستگی به این درآمدها نگردد. در واقع این گام پیشنیازی بر سه گام بعدی است. - گام پنجم: ایجاد زیرساختهای عمرانی و تولیدی ایجاد زیرساختهای عمرانی در حوزههایی چون حمل و نقل و زیرساختهای تولیدی در حوزههایی که مزیتهای مستعدمنطقهای را شکوفا میکند با سیاستها و راهکارهاییکه بهرهوری را درفراهم کردن این زیرساختها افزایش مییابد در این مرحله باید صورت پذیرد. - گام ششم: افزایش توان صادرات غیرنفتی پس از فراهم کردن زیرساختها، باید سیاستهایی در حمایت از صادرات غیرنفتی جهت کاهش وابستگیها و ایجاد ارتباطات بهینه بینالمللی صورت پذیرد تا علاوه بر تامین ارز مورد نیاز کشور از این طریق، مزیتهای صادراتی فعال گردد. گام هفتم: کنترل و کاهش واردات در گام آخر، جهت کاهش بیش از پیش وابستگی و پیشرفت شتابان، لازم است سیاستهایی اتخاذ گردد تا با جایگزینی واردات در حوزههایی که توان آن وجود دارد، تولید را افزایش داده و بیکاری را بیش از پیش کاهش داد(Jonung & et al, 2008: 12).
پیشینه تحقیق خلیلیعراقی و رمضانپور(1380) در مطالعه خود با عنوان" اهمیت محیط با ثبات اقتصاد کلان"، به تبیین اثرات یک محیط با ثبات اقتصاد کلان بر نرخ رشد تولید ناخالص واقعی سرانه بر اساس تفسیر بسط یافتهای از مدل رشد نئوکلاسیک مبتنی بر درونزایی پیشرفت فنی پرداختهاند. در این تحقیق بر اساس یک معادله رگرسیونی پیشنهادی برای ایران در دوره زمانی 77-1342، از چهار شاخص برای تصریح یک محیط با ثبات اقتصاد کلان استفاده شده که عبارتند از: نسبت کسری بودجه به تولید ناخالص داخلی، نرخ تورم، تغییرات درصدی نرخ واقعی ارز و انحراف معیار رشد رابطه مبادله. یافتههای تحقیق نشان میدهد که بیثباتی اقتصاد کلان در ایران یک مانع جدی رشد واقعی است. ایجاد و حفظ یک محیط با ثبات اقتصادکلان مستلزم تغییرات اساسی درساختار مالی دولت (برقراری اصل مهم انضباط مالی) بوده و دراین راستا مدیریت و سیاستهای اقتصادکلان در واکنش به شوکهای داخلی وخارجی نقش تعیین کنندهای دارند (خلیلی عراقی و همکاران، 1380 :2). گرجی و مدنی(1382) در مقاله تحقیقاتی خود تحت عنوان"بررسی نقش ثبات اقتصادی بر عملکرد رشداقتصادی با روش معادلات همزمان" به بررسی اثرمتقابل سرمایهگذاری و رشد تولید ناخالصداخلی با تکیه بر نقش ثبات اقتصادی و عوامل موثر بر رشد از طریق حداقل مربعات سه مرحلهای میپردازد. نتایج مبین آن است که شرایط بیثباتی اقتصاد کلان درایران در دوره 79-1342به خصوص طی سه دهه آخر موجب کاهش سرمایهگذاری و به تبع آن کاهش رشد اقتصادی شده است(گرجی و همکاران، 1382: 24-1). گسکری، قنبری و اقبالی(1385) نیز در مقالهای با عنوان" بیثباتی اقتصاد کلان و سرمایهگذاری بخش خصوصی در ایران" به بررسی تاثیر بیثباتی اقتصاد کلان بر سرمایهگذاری بخش خصوصی پرداختهاند. در این مقاله متغیرهای کسری بودجه، کسری تراز بازرگانی، نرخ تورم، نرخ ارز و رابطه مبادله خارجی به عنوان پایه بیثباتی اقتصاد کلان در نظر گرفته شدهاند و با استفاده از روش میانگین متحرک با یک دوره پنجساله روند بیثباتی متغیرهای مورد نظر برآورد شده است. نتایج مطالعه مذکور نشان می دهد که سطح عمومی قیمتها رابطه منفی و معنیداری و تولید ناخالص داخلی رابطه مثبت و معنیداری با متغیرسرمایهگذاری ثابت بخش خصوصی دارند، به طوریکه یک درصد افزایش درتولید ناخالص داخلی، منجر به افزایش 5/1درصدی در سرمایهگذاری ثابت بخش خصوصی میشود افزایش نسبت کسری بودجه و کسری تراز بازرگانی نیز با دو وقفه زمانی مثبت و معنیدار میباشند. اثر نوسانات رابطه مبادله بیمعنی و اثر نوسانات نرخ ارز نیز بسیار ضعیف است. نتایج نشان میدهد که بیثباتی کسری بودجه در تولید ناخالص داخلی نشان دهنده اندازه زیاد دخالت دولت است و بیشترین اثر را بر سرمایهگذاری بخش خصوصی دارد(گسکری و همکاران، 1385: 6). صامتی و بهنود(1391) تاثیر بیثباتی اقتصادی بر توسعه انسانی در کشورهای منتخب آسیا از طریق رهیافت رگرسیون وزنی جغرافیایی درسال 2005 بررسی کردند. نتایج به دست آمده حاکی ازآن است که به دلیل مکانمند بودن دادهها اقتصادسنجی فضایی براقتصاد سنجی عمومی و تکنیک رگرسیون وزنی جغرافیایی به عنوان زیر شاخهای از اقتصاد سنجی فضایی بر روش GLOBALبرتری دارد. همچنین ناهمسانی فضایی متغیرهای نرخ ارز وکسری بودجه تایید شده اما وابستگی فضایی متغیر توسعه انسانی مورد تایید قرار نگرفته است(صامتی و همکاران، 1391: 7). لوین [3]و دیگری(1990) درمطالعه خود با عنوان" تحلیل حساسیتی رگرسیونهای رشد بینکشوری" به بررسی تعداد زیادی از متغیرهای اثرگذار اقتصادی و سیاسی بر رشد 101 کشور طی دوره 79-1960پرداختهاند. نتایج نشاندهنده این استکه رابطه بین رشد و دیگر شاخصهای ویژه اقتصاد کلان، به جز سرمایهگذاری، ضعیف میباشد(Levin & et al, 1990). فیشر ازجمله کسانی استکه به اهمیت ثبات اقتصادکلان پیبرده و به طور صریح به آن توجهکرده است. او در یک مطالعه بین کشوریدرسال 1991 با بسط معادله اساسی رشد لوین-رنلت[4] شاخصهای معرف بیثباتی را وارد این معادله کرده و تخمین میزند. متغیرهای مورد نظر او عبارتاند از تورم، کسری بودجه و بدهی خارجی. نتایج مبین این است که رشد سرانه با تورم، کسری بودجه و بدهی خارجی رابطه منفی داشته است. او سپس کار خود را در سال 1993 ادامه داده و به تجزیه و تحلیل کانالهای اثرگذاری سیاست های دولت میپردازد. در این زمان قیمت بازار آزاد نرخ ارز را هم به مدل اضافه کرده که نتایج به شدت تاثیر مثبت ثبات اقتصاد کلان را بر رشد تایید مینماید. همچنین نتایج نشان میدهد که تورم از طریق کاهش سرمایهگذاری و کاهش نرخ رشد بهرهوری، موجب کاهش نرخ رشد اقتصادی خواهد گشت و بالاخره این که ثبات نرخ ارز و نرخ مازاد بودجه نیز با انباشت سرمایه و بهرهوری، به افزایش رشد اقتصادی کمک خواهد نمود. پیندیک[5] و دیگری(1993) در مقالهای با عنوان "بیثباتی اقتصادی و سرمایهگذاری کل" اثر بیثباتی اقتصادی را بر سرمایهگذاریکل را برای دو دسته کشورها (با تورم پایین وبالا) با روش رگرسیون دادههای تابلویی با اثرات ثابت در دوره زمانی 1990-1960بررسی کردهاند و دریافتهاند که رابطه میان نوسانات اقتصادی و سرمایهگذاری در یک دهه منفی است و در کشورهای درحال توسعه مقدار بزرگتری دارد (Pindyck & et al, 1993). هدی مایکل[6] و دیگری(1994) در مطالعه خود با عنوان" نوسانات اقتصاد کلان درصحرای آفریقا" به ارزیابی عملکرد کشورهای صحرای آفریقا پرداختند. آنها 41 کشور را طیدوره 93-1986 با استفاده ازیک مدل VAR مورد تجزیه و تحلیل قراردادند و به این نتیجه رسیدندکه عملکرد ضعیف اینکشورها به واسطه سیاستهای نامناسبی بوده است که توسط آنها دنبال شده است. بررسی آنها نشان داده است که در کشورهایی که سیاستهای مناسب و هماهنگی توسط دولت اتخاذ شده، رشد سرانه GDP مثبت بوده و عملکرد بهتری داشتهاند. آنها متغیرهای نرخ تورم، کسری بودجه و واگرایی نرخ ارز (نسبت نرخ ارز بازارآزاد به نرخ ارز رسمی) را به عنوان شاخصهای بیثباتی درنظر گرفتهاند. درمجموع میتوان گفت کشورهاییکه از محیط با ثبات اقتصادکلان برخوردار بودهاند، توانستهاند نرخ رشد بیشتر، پسانداز داخلی و سرمایهگذاریخصوصی بالاتری نسبت بهکشورهای بیثبات داشته باشند(Hadjimicheal & et al, 1994). در مطالعه دیگری بلینی[7](1996) به بررسی 41 کشور درحال توسعه طی دورة 90-1980 میپردازد. ازنظر او کسری بودجه مداوم، تورم فزاینده و سیاستهای نادرست بیانگر مدیریت ضعیف اقتصاد کلان و به تعبیری دیگر بیثباتی محیط اقتصاد کلان میباشد. بلینی ضمن برآورد متغیرهای بیثباتی در معادلات رشد و سرمایهگذاری، ترکیب این متغیرها را با سرمایهگذاری در تابع رشد بررسی کرده و به این نتیجه میرسد که سیاستهای نامناسب و ناهماهنگ دولت، تأثیر منفی مهمی بر سرمایهگذاری و رشداقتصادی درکشورهای درحال توسعه دارد. همچنین نتایج مبین این استکه بیثباتی عمدتًا ازطریق کاهش کارایی انباشت سرمایه، موجب کاهش رشد اقتصادی میشود(Bleany, 1996). پس از بلینی، اندرسون [8]و دیگری(1995) به بررسی اثرات سیاستهایکلان بر رشد اقتصادی برای استرالیا طی دورة 94-1960 پرداخته و این کشور را با کشورهای صنعتی، آسیایی، آمریکای لاتین و آفریقایی مقایسه و ارزیابی نمودند. نتیجة مقایسه این است که، اگرچه نسبت سرمایهگذاری به GDP درکلیه این مناطق در دورههای مورد بررسی تقریبًا یکسان است، ولی عملکرد کشورها در رشد اقتصادی بسیار متفاوت بودهاست. به عبارت دیگر میتوانگفت هرچند انباشت سرمایه برای رشد اقتصادیلازم است ولیکافی نیست و در صورت بیثباتی نمیتوان کارایی مورد نظر را از سرمایهگذاری انتظار داشت(Andersen & et al, 1995).
ابزار و روش دراین بخش به بررسی تأثیر متغیرهای بیثباتی بر توسعه اقتصادی ایران در سالهای 1392- 1358 پرداخته میشود. تجزیه و تحلیلهای اقتصادسنجی با استفاده از نرم افزار Eviews به انجام رسیده است. بسیاری از پژوهشگران مسائل اقتصادی برای معرفی بیثباتی در اقتصاد کلان بر پنج شاخص تکیه میکنند. این شاخصها، نرخ تورم، نرخ ارز، نرخ بهره، تراز پرداخت وکسری بودجه است که ازسوی بانک جهانی(1993-1991)، فیشر(1996)، هدی مایکل و همکاران(1994)، به کار برده شدهاند. بلینی بیثباتی را در نرخ تورم، نسبت کسری بودجه به GDP و نسبت بدهی جاری به GDP تعریف میکند. این مطالعات نشان میدهد که بیثباتی، اثر معنیداری بر صادرات و رشد اقتصادی داشته است. در این مطالعه نرخ تورم، کسری تراز بازرگانی، رابطه مبادله خارجی، کسری بودجه و تولید ناخالص داخلی به عنوان متغیرهای بیثباتی تعریف میگردد. فرم عمومی مدل مورد استفاده به صورت زیر است: GDP=f (P, BS, FE, BD) مدل تخمینی ما به صورت نیمه لگاریتمی میباشد: 15GDP=α0+α1LP+α2LBS+α3LFE+α4LBD"> میباشد که در آن: GDP: نشان دهنده تولید ناخالص داخلی به قیمت ثابت (شاخص توسعه اقتصادی، اجتماعی) :LP نشان دهنده لگاریتم شاخص بهای مصرف کننده (نرخ تورم) LBS: نشان دهنده لگاریتم کسری تراز بازرگانی LFE: نشان دهنده لگاریتم رابطه مبادله خارجی LBD: نشان دهنده لگاریتم کسری بودجه دادههای مورد نیاز این مطالعه شامل توسعه اقتصادی، نرخ تورم، کسری تراز بازرگانی، رابطه مبادله خارجی و کسری بودجه میباشد که از مجموعه سریهای زمانی بانک مرکزی و مرکز مطالعات آماری، اقتصادی و اجتماعی کشورهای اسلامی (SESRIC) طی سالهای 1358 تا 1392 جمعآوری شده است. از آنجا که سریهای زمانی دراقتصاد، غالباً ناپایا هستند به کارگیری روشهای متداول اقتصادسنجی مانند روش حداقل مربعات معمولی (OLS) برای سریهای زمانی ناپایا درموارد بسیاری به تفسیر نادرست نتایج منجر میشود. از این رو در این تحقیق از تجزیه و تحلیل رگرسیونی با استفاده از الگوی خود توضیح برداری(VAR) به روش هم جمعی یوهانسن – جوسیلیوس برای برازش و تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است.
یافتهها برای آزمون پایایی متغیّرهای الگو آزمون دکی فولر تعمیم یافته (ADF) استفاده شده است.
جدول شماره (1): آزمون ریشه واحد در سطح متغیرها (آزمون دکی فولر تعمیم یافته)
جدول شماره (2): آزمون ریشه واحد با تفاضل مرتبه اول متغیرها (آزمون دکی فولرتعمیم یافته)
منبع: (یافتههای تحقیق) نتایج آزمون دیکی فولر تعمیم یافته بدین صورت استکه تمامی متغیرها پس از یک بار تفاضلگیری و با درجه همگرایی یک ساکن میشوند. در زمینه بررسی و تعیین روابط تعادلی بلند مدت بین چند متغیّر اقتصادی سری زمانی، از روش یوهانسن- جوسیلیوس استفاده خواهیم کرد. در این روش تعیین برآورد بردارهای هم جمعی بین متغیّرها با استفاده از ضرایب الگوی خود توضیحبرداری (VAR) بین آن متغیّرها صورت میگیرد. ارتباط بین الگوی VAR و هم جمعی این امکان را فراهم می کند تا به سادگی بردارهای هم جمعی را از روی ضرایب الگوی خود توضیحبرداری به دست آورد. روش فوق تعداد روابط بلند مدت را آزمون و شناسایی میکند و برآوردهای سازگاری ازعوامل به دست میدهد(Johansen, 1988: 27). بهمنظور برآورد تعادل بلندمدت به روش یوهانسن- جوسیلیوس، ابتدا مرتبه جمعی بودن متغیّرها تعیین میشود. سپس، برای تعیین تعداد وقفه بهینه از معیار آکاییک و شوارتز- بیزین استفاده میشود. برای تعیین تعداد بردارهای هم جمعی از آزمون اثر (λtrace) و آزمون حداکثر مقدار ویژه (λmax) استفاده خواهد شد. خلاصه نتایج آزمون دکی فولر که در جداول (1) و (2) آمده است، نشان میدهد که متغیّرهای الگو جمعی از مرتبه یک هستند. تحلیلهای هم جمعی به روش یوهانسن، مستلزم تعیین طول وقفه بهینه (P) در الگوی VAR است. تخمینهای روابط بلند مدت به طول وقفه انتخاب شده برای VAR خیلی حساس هستند. وقفهها را نباید بیش ازحد بزرگ انتخاب کرد. وقفه باید به اندازهای انتخاب شودکه مشکل همبستگی پیاپی وجود نداشته باشد(نوفرستی، 1378: 26). نتایج این آزمون در جدول (3) آمده است.
جدول شماره (3): تعیین تعداد وقفههای بهینه در الگوی تابع توسعه اقتصادی
معیارهای آکاییک و شوارتز- بیزین، حداکثر خود را به ازای طول وقفه یک دارند، بنابراین بر اساس هر دو معیار فوق طول وقفه بهینه یک تعیین میشود. آزمونهای ریشه واحد انجام شده بر روی متغیرهای فوق این مسأله را تایید میکنند که تمامی آنها انباشته ازمرتبه یک هستند. بدین ترتیب با تعیین مرتبه انباشتگی متغیرها، اولین قدم دربه کارگیری روش جوهانسن برداشته شده است. درروش مورد استفاده، الگوی کوتاهمدت، فاقد روند زمانی بوده و تنها دارای عرض از مبدأ می باشد. این عرض از مبدأ سبب خواهد شد تا روابط بلند مدت از روند برخوردار شوند. اما فرض براین استکه عرض از مبدأ روابط بلند مدت، توسط عرض از مبدأ روابط کوتاه مدت خنثی شدهاند، به گونهای که در نهایت تنها عرض از مبدأ برای الگوی کوتاه مدت باقی مانده است. حال بردارهای هم انباشته بین متغیرهای تابع توسعه اقتصادی ایران به روش جوهانسن برآورد میشوند که مطابق آن نتایج آزمونهای اثر و حداکثر مقادیر ویژه در جداول (4) و (5) ارائه شدهاند.
جدول شماره (4): تعیین تعداد بردارهای همگرا
بردار همگرا را برای آزمون اثر پذیرفت، چرا که مقدار آماره آزمون در این رابطه99/14 میباشد که از مقادیر بحرانی 26/20 در سطح 95% کمتر میباشد.
جدول شماره (5): تعیین تعداد بردارهای همگرا براساس آزمون حداکثر مقادیر ویژه
مطابق نتایج جدول (5)، وجود یک (r=1) بردار همگرا برای آزمون حداکثر مقادیر ویژه تایید میشود. زیرا کمیت آماره آزمون 42/21 کمتر از مقدار بحرانی 30/22 در سطح 95% میباشد. روابط بلند مدت برآورد شده در جدول (6) آمده است. هر یک از روابط هم جمعی به دست آمده مبین یک رابطه تعادلی بلند مدت است. بنابراین مشکلی که وجود دارد شناسایی روابط تعادلی بلند مدتی استکه از نظر اقتصادی با مفهوم هستند. و این کار امکانپذیر نخواهد بود مگر آن که اطلاعات اضافی دیگری خارج از الگو در اختیار داشته باشیم. چنین مسألهای تعجبآور نیست، زیرا همجمعی یک مفهوم کاملاً آماری برمبنای ویژگیهای متغیرهای سری زمانی است .چون هم جمعی فاقد مبانی نظری اقتصادی است، روابطی که هم جمع هستند، لزوماً دارای مفهوم اقتصادی نیستند(نوفرستی، 1378: 27).
جدول شماره (6): نتایج رابطه بلند مدت بین متغیرهای مدل
منبع: (یافتههای تحقیق) بر اساس جدول (6) تابع ثبات اقتصادی را میتوان به صورت زیر نوشت: GDP= -1.41LP -0.06LBS+4.57LFE –6.92LBD SE: (0.20) (0.004) (1.4) (0.94) در این الگو، نرخ تورم در ایران رابطه معکوس و معنیداری با توسعه اقتصادی دارد به گونهای که یک درصد افزایش در نرخ تورم، به طور متوسط توسعه اقتصادی ایران را 41/1 واحد کاهش میدهد. همچنین توسعه اقتصادی درایران رابطه معکوس و معنیداری با کسری تراز بازرگانی دارد به گونهای که یک درصد افزایش کسری تراز بازرگانی، به طور متوسط توسعه اقتصادی ایران را 06/0 واحد کاهش میدهد. رابطه مبادله خارجی نیز با توسعه اقتصادی ایران رابطه مستقیم و معنیداری دارد به گونهای که یک درصد افزایش در رابطه مبادله خارجی، به طور متوسط توسعه اقتصادی ایران را 57/4 واحد افزایش میدهد. کسری بودجه نیز با توسعه اقتصادی ایران رابطه معکوس و معنیداری دارد به گونهایکه یک درصد افزایش در کسری بودجه، به طور متوسط توسعه اقتصادی ایران را 92/6 واحد کاهش میدهد.
بحث و نتایج دستیابی به اهداف بلندمدت اقتصادی و رشد و شکوفایی اقتصادی نیازمند همت و تلاش همهجانبه و اراده و خواست عمومی است. یکی از جنبههای حمایتی در تولید ملی میتواند ثبات در تصمیمگیریها وسیاستهای اقتصادی باشد. تغییرات مداوم سیاستهای اقتصادی و مقرراتمالی و سرمایهگذاری رسیک سرمایهگذاری را افزایش میدهد و سرمایهگذار تصویر درستی از آینده اقتصادی خود نخواهد داشت. و بنابراین تغییرات مداوم سیاستها انگیزهها را برای کار و تلاش و تولید کم میکند و در نتیجه صادرات را کاهش میدهد. لذا با توجه به اهمیت ثبات اقتصادی، در این مقاله به بررسی نقش بیثباتی اقتصادی در توسعه اقتصادی ایران پرداخته شده ونتایج به دست آمده حاکی ازآن استکه مبادله خارجی رابطه مستقیم و نرخ تورم، کسری تراز بازرگانی، کسری بودجه رابطه معکوسی با توسعه اقتصادی ایران دارد. پس میتوان این طور نتیجه گرفتکه باثبات قیمتها، کاهشکسری بودجه، افزایش رابطه مبادله خارجی و ایجاد تعادل درتراز تجاری کشور تا سطحیکه از نفتخام بینیاز شود، میتوان تولید را افزایش داد و در نتیجه با افزایش تولید، اقتصاد ازیک ثبات نسبی بهرهمند شده و به رشد پایدار اقتصادی دست خواهد یافت. پس میتوان با توسعه اقتصادی، مهمترین گام را در مسیر حماسه اقتصادی برداشت که این عمل میتواند در ایران انجام گیرد. با بررسی نتایج به دست آمده از برآورد مدل و با در نظر گرفتن فرصتها و تهدیداتیکه کشور با آن مواجه است، راهکارهای ذیل برای توسعه اقتصادی ایران ازطریق ایجاد ثبات اقتصادی پیشنهاد میگردد: - مردمی کردن اقتصاد - خصوصیسازی (اجرای سیاستهای اصل ۴۴) - جلوگیری از تصمیمات خلقالساعه و تغییر مداوم مقررات - دوری از اقتصاد نفتی - مدیریت مصرف - تولید دانش بنیان
منابع خلیلی عراقی؛ و دیگری. (1380). اهمیت محیط با ثبات اقتصاد کلان. مجلهتحقیقات اقتصادی. شماره 58، ص 2. صامتی، م؛ و دیگری. (1391). تاثیر بیثباتی اقتصادی بر توسعه انسانی در کشورهای منتخب آسیا. فصلنامهتحقیقاتاقتصادی راهاندیشه. گرجی، ا؛ و دیگری. (1382). بررسی نقش ثبات اقتصادی بر عملکرد رشد اقتصادی ایران با روش سیستم معادلات همزمان. فصلنامه پژوهشهایبازرگانی. شماره 28، صص 24-1. گسکری، ر؛ و دیگران. (1385). بیثباتی در اقتصاد کلان و سرمایهگذاری بخش خصوصی در ایران.پژوهشنامهاقتصادی. 6. نوفرستی، م. (1378). ریشهواحدوهم جمعیدراقتصادسنجی. تهران: مؤسسه خدمات فرهنگی رسا. Andersen, Pall and David Gruen. (1995). “Macroeconomic Policies and Growth”. Research Discussion Paper 9507. Reserve Bank of Australia. Bleaney, Michael F. (1995). “Macroeconomic stability, investment and growth in developing countries”. Journal of Development Economics. Vol. 48, P.p: 461-477. Burda, M., C. and S. Gerlach. (2010). A credible Stability and Growth Pact: Raising the bar for budgetary transparency. In Completing the Eurozone Rescure: What More Needs to be Done? Richard Baldwin and Daniel Gros (eds), A VoxOrg Publication, London, P.p: 65-68. Dhonte, Pierre and Shan Kapur. (1997). “Toward a Market Economy: Structure of Governance”. IMF working paper. No. 11. Fischer, S. (1993). “The role of macroeconomic factors in growth”. Journal of Monetary Economics. P.p: 485-512. Hadjimicheal, M, Ghura .D. & Muhlesien. M., (1994). “Effects of Macroeconomic stability on Growth, Saving and Investment in Sub- Saharan Africa: An Empirical Investigation”. IMF Working Paper. No. 9. Heipertz, M. and A. Verdun. (2010). Ruling Europe, The Politics of the Stability and Growth Pact. Cambridge University Press. Cambridge. Johansen, S. (1988). Statistical Analysis of Cointegration Vectors. Journal of Economic Dynamic and control. Vol. 12, No. 3, P.p: 213-257. Jonung, L., M. Larch and J, Fischer. (2008). 101 Proposals to reform the Stability and Growth Pact. Why so many? A survey, Public Finance and Management. vol. 8, no. 3, P.p: 502-560. Larch, M. and Noord P. and Jonung, L. (2010). "The stability and growth pact: lessons from the great recession". MPRA Paper. No. 27900, posted 9. January 2011- 19:30 UTC. Levine, Ross & David, Renelt. (1990). A Sensitivity Analysis of Cross- Country Growth Regression, mimeo. World Bank. Published in 1992, American Economic Review, 82 (4), P.p: 942-63. Pindyck, S and Solimano, A. (1993). “Economic Instability and Aggregate Investment”. Massachusett Institute of Technology. Turtelboom. (1991). “Bart.Interest Rate Liberalization: some Lessons from Africa”. IMF Working paper. No. 121. World Bank, World Development Report. (1991). P.p: 109-110.
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
خلیلی عراقی؛ و دیگری. (1380). اهمیت محیط با ثبات اقتصاد کلان. مجلهتحقیقات اقتصادی. شماره 58، ص 2. صامتی، م؛ و دیگری. (1391). تاثیر بیثباتی اقتصادی بر توسعه انسانی در کشورهای منتخب آسیا. فصلنامهتحقیقاتاقتصادی راهاندیشه. گرجی، ا؛ و دیگری. (1382). بررسی نقش ثبات اقتصادی بر عملکرد رشد اقتصادی ایران با روش سیستم معادلات همزمان. فصلنامه پژوهشهایبازرگانی. شماره 28، صص 24-1. گسکری، ر؛ و دیگران. (1385). بیثباتی در اقتصاد کلان و سرمایهگذاری بخش خصوصی در ایران.پژوهشنامهاقتصادی. 6. نوفرستی، م. (1378). ریشهواحدوهم جمعیدراقتصادسنجی. تهران: مؤسسه خدمات فرهنگی رسا. Andersen, Pall and David Gruen. (1995). “Macroeconomic Policies and Growth”. Research Discussion Paper 9507. Reserve Bank of Australia. Bleaney, Michael F. (1995). “Macroeconomic stability, investment and growth in developing countries”. Journal of Development Economics. Vol. 48, P.p: 461-477. Burda, M., C. and S. Gerlach. (2010). A credible Stability and Growth Pact: Raising the bar for budgetary transparency. In Completing the Eurozone Rescure: What More Needs to be Done? Richard Baldwin and Daniel Gros (eds), A VoxOrg Publication, London, P.p: 65-68. Dhonte, Pierre and Shan Kapur. (1997). “Toward a Market Economy: Structure of Governance”. IMF working paper. No. 11. Fischer, S. (1993). “The role of macroeconomic factors in growth”. Journal of Monetary Economics. P.p: 485-512. Hadjimicheal, M, Ghura .D. & Muhlesien. M., (1994). “Effects of Macroeconomic stability on Growth, Saving and Investment in Sub- Saharan Africa: An Empirical Investigation”. IMF Working Paper. No. 9. Heipertz, M. and A. Verdun. (2010). Ruling Europe, The Politics of the Stability and Growth Pact. Cambridge University Press. Cambridge. Johansen, S. (1988). Statistical Analysis of Cointegration Vectors. Journal of Economic Dynamic and control. Vol. 12, No. 3, P.p: 213-257. Jonung, L., M. Larch and J, Fischer. (2008). 101 Proposals to reform the Stability and Growth Pact. Why so many? A survey, Public Finance and Management. vol. 8, no. 3, P.p: 502-560. Larch, M. and Noord P. and Jonung, L. (2010). "The stability and growth pact: lessons from the great recession". MPRA Paper. No. 27900, posted 9. January 2011- 19:30 UTC. Levine, Ross & David, Renelt. (1990). A Sensitivity Analysis of Cross- Country Growth Regression, mimeo. World Bank. Published in 1992, American Economic Review, 82 (4), P.p: 942-63. Pindyck, S and Solimano, A. (1993). “Economic Instability and Aggregate Investment”. Massachusett Institute of Technology. Turtelboom. (1991). “Bart.Interest Rate Liberalization: some Lessons from Africa”. IMF Working paper. No. 121. World Bank, World Development Report. (1991). P.p: 109-110.
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 3,209 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,207 |