تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,801,289 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,920 |
تأثیر جهانیشدن اقتصاد بر جایگاه ژئواکونومیک ایران در منطقه آسیای جنوب غربی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فصلنامه مطالعات روابط بین الملل | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 5، دوره 8، شماره 32، اسفند 1394، صفحه 115-141 اصل مقاله (562.59 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
گارینه کشیشیان* 1؛ سیامک سیار2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استادیار و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2کارشناس ارشد مطالعات منطقهای دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
جهانیشدن بارزترین وجه تمایز جهان دیروز و جهان امروز است. جهانیشدن اقتصاد که یکی از ابعاد جهانیشدن است، میتواند در گسترش فناوری و انتقال آن به کشورهای درحال توسعه و نقلوانتقال سریع سرمایه و منابع مالی نقش مؤثری ایجاد کند. تلاش شرکتهای فراملیتی برای توسعه و یکپارچگی بازارهای خود و گسترش مبادلات تجاری در راستای گسترش و تعمیق وابستگیهای متقابل بین کشورهای منطقه و اقتصاد ملی آنان میتواند با برداشتن بسیاری از موانع تجاری موجود در جهت مقرراتزدایی و ایجاد اقتصادی باز از نتایج جهانیشدن اقتصاد باشد. موقعیت ژئواکونومیک ایران در منطقه جنوب غربی آسیا بهعنوان تولیدکننده انرژی، بازیگر تسهیلگر توزیع و یا یکی از حلقههای مکمل این نظام اقتصادی میتواند زمینه را برای سرمایهگذاری هرچه بیشتر در منطقه آماده کند. در این راستا با فراهمساختن زیرساختهای اقتصادی، افزایش هر چه بیشتر ظرفیتهای تولید و رشد و پیشرفت صنایع نفت و صنایع وابسته به آن را فراهم میکند. عواملی چون مشارکت در توزیع و گسترش فناوری و انتقال ذخایر، توسعه، تولید و افزایش ظرفیت تولید ناخالص ملی و رشد شاخصههای توسعه میتواند اقتصاد کشور را در سایه جهانیشدن بهسوی اقتصادی پویا پیش ببرد. در این مقاله تأثیر جهانیشدن اقتصاد در منطقه جنوب غربی آسیا بر جایگاه ژئواکونومیک ایران، با روش همگرایی مورد بررسی قرار گرفته است. روش جمعآوری اطلاعات توصیفی – تحلیلی است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
جهانیشدن اقتصاد؛ ژئواکونومی ایران؛ منطقه جنوب غربی آسیا؛ منطقهگرایی؛ همگرایی و توسعه اقتصادی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمهپدیده جهانیشدن یکی از بحثانگیزترین موضوعات فراروی کشورها، در عصر جهانیشدن است. اگرچه جهانیشدن به بخشی از واژگان روزمره ما تبدیلشده است؛ ولی تاکنون اندیشمندان تعریفهای روشنی از جهانیشدن ارائه ندادهاند و در این بین اختلاف نظرهای بسیاری وجود دارد. زیرا این پدیده هنوز به تکامل نرسیده است و همچنان درحال تحول است و هر روز وجه تازهای از ابعاد گوناگون و متنوع آن مشخص و آشکار میشود. جهانیشدن و منطقهگرایی در دهههای اخیر بهویژه از اواخر دهه 1980 تاکنون باشدت و سرعت متغیری مطرح شد؛ اما پس از سال 1991 که نظام دوقطبی دوران جنگ سرد به پایان رسید این واژه در سطوح رسانهای و بین سیاستمداران، اقتصاددانان، دانشگاهیان و بنگاههای تولیدی و خدماتی کاربرد گستردهای پیدا کرد. دیوید هاروی [2]مدعی است که جهانیشدن به مرحلهای شدید از فشردگی زمان و مکان منجر شده است که بر رویههای سیاسی - اقتصادی، توازن قدرت طبقات و زندگی فرهنگی و اجتماعی تأثیر گیجکننده و مخربی دارد (مردانی گیوی،1379: 138). جیمز روزنا در این مورد میگوید: بهعلت تنوع و ابعاد گوناگون جهانیشدن و به این دلیل که مفهوم جهانیشدن میان سطوح گوناگون تحلیل مانند اقتصاد، سیاست، فرهنگ و ایدئولوژی ارتباط برقرار میکند؛ هنوز زود است که از این پدیده تعریف کاملی ارائه شود (صادقی، 1379 :1019 ). جهانیشدن در مفهوم عام عبارت از درهم ادغامشدن بازارهای جهان در زمینه تجارت، سرمایهگذاری مستقیم و جابهجایی و انتقال سرمایه، نیروی کار و فرهنگ در چارچوب سرمایهداری و آزادی بازار است. جهانیشدن سرفرودآوردن در برابر قدرتهای جهانی بازار است که به گشودهشدن مرزهای ملی و کاستهشدن از حاکمیت دولتها منجر خواهد شد (جعفری،1380: :139). بهشکل طبیعی همه بازیگران جهانی، منطقهای و ملی، بهغیر از قدرتهای استعمارگر، علاقهمند هستند که نظم آینده جهان زمینهساز عدالت، صلح، برابری و رشد و شکوفایی زندگی جوامع انسانی و رفع تبعیض و فقر باشد. اهمیت این پژوهش و ضرورت آن به این دلیل است که در شرایط متحول و دگرگونساز با تغییرات گسترده جهانی، منطقهای و ملی نمیتوان نسبت به این جریان بیتفاوت بود و فقط تغییرات آن را نظاره کرد؛ بلکه باید با بهکارگیری رویکرد فعال و آیندهنگر و تلاش هوشمندانه و خستگیناپذیر برای حداکثرسازی منافع ملی خود تلاش کرد و نسبت به شکلدهی نظم مطلوب منطقهای و جهانی، راهبرد مؤثری انتخاب کرد. بهکارگیری رویکرد منفعلانه با راهبرد استقلال و اتکا به قدرت ملی و پیوستگی مردم و حکومت در کشور ناسازگار خواهد بود. بر همین اساس هدف این مقاله بررسی روند تحولات سریع درونزا به برونزا در منطقه آسیای جنوب غربی ( بهویژه خاورمیانه غرب، آسیای مرکزی و قفقاز ) و تأثیر روندها و تغییرات ژئواستراتژیک جهانی پس از فروپاشی نظام دوقطبی بر این منطقه از جهان در سطح کلان است. این مقاله تلاش میکند تا با مطالعه در این زمینه، به مناسبترین الگوی سازگاری همکاری منطقهای که ایجادکننده موج مشترک توسعه منطقهای در آسیای جنوب غربی باشد، دست یابد. در دهه 1970 تأکید بر دستهبندی مفهومی با تکیه بر نقش کارکردهای اقتصادی منطقهای در بخش فراملی و بینالمللی از نیروی کار بود. در دهههای 1980 و 1990 آرایههای متفاوتی از مدلهای مفهومی برای ترسیم و متمایزکردن سیستمهای جغرافیایی تولید شد و تشریح ساختار آنها و محاسبه نسبی عملکرد اقتصادیشان مورد توجه قرار گرفت (مبینی دهکردی و اخوان , 1386 : 11). هدف این مقاله پاسخگویی به این پرسش است که چگونه جهانیشدن اقتصاد میتواند بر جایگاه ژئواکونومیک ایران در منطقه جنوب غربی آسیا تأثیر بگذارد؟ و یا با استفاده از تجارب منطقهگرایی در دیگر مناطق جهان چگونه میتوان با توجه به موقعیت مناسب ژئواستراتژیکی و ژئواکونومیکی ایران برای همکاریهای دو یا چندجانبه بین ایران و کشورهای مورد مطالعه منطقه الگویی مناسب پیدا کرد؟همچنین این مقاله بهدنبال آزمون و ارزیابی فرضیهای است که تأکید دارد با تصور نقش همگرایی جهانیشدن اقتصاد بر جایگاه ژئواکونومیک ایران در منطقه جنوب غربی آسیا میتوان تأثیر آن را در مواردی همچون گستردهشدن مبادلات تجاری در راستای گسترش و تعمیق وابستگیهای متقابل بین کشورهای منطقه مشاهده کرد و از سویی دیگر با گسترش و انتقال فناوری و انتقال سریع سرمایه به کشورهای در حال توسعه در سطح منطقهای و جهانی که از دیگر دستاوردهای جهانیشدن اقتصاد است، تأثیر آن را در تحکیم موقعیت ژئواکونومیک ایران در منطقه بهعنوان تولیدکننده انرژی و بازیگر تسهیلگر و توزیعکننده در زمینههای تجارت آزاد که درنهایت منجر به افزایش رشد شاخصههای توسعه میشود؛ مشاهده کرد. مباحث نظری:جهانیشدن و جهانیشدن اقتصاد در بسیاری از نظریهها و تعاریف جهانیشدن بر بعد اقتصادی جهانیشدن تأکید شده است و نظریهپردازان پرشماری وجه غالب جهانیشدن را اقتصادی میدانند. از دیدگاه آنان اگرچه فرایند جهانیشدن بسیار فراگیر است و بر همه حوزههای زندگی اجتماعی تأثیر میگذارد؛ اما آشکارترین و برجستهترین نمودها و مصداق این فرایند به حوزه اقتصاد اختصاص دارند. فرایند جهانیشدن اقتصاد با نوسانها و فراز و نشیبهایی همراه بوده است. دهههای پایانی سده 19 و سالهای آغازین سده 20 زمان شکوفایی یکی از جنبههای اصلی جهانیشدن اقتصادی بود. در این دوره حجم تجارت بینالمللی بهشکل بیسابقهای افزایش یافت و این موضوع ازنظر آمار و ارقام، نمایانگر این بود که سرمایههای جوان گامهای بلندی در راستای تبدیل جهان به بازاری واحد برای فروش تولیدات خود برداشتهاند، ولی چند سالی از عمر این نظام در سده 20 نگذشته بود که جهان در رکود گسترده اقتصادی (بحران بزرگ) فرو رفت. در این دوران که در ایالات متحده آمریکا با کاهش ارزش سهام در 4 سپتامبر 1929 شروع شد، در 29 اکتبر 1929 که سهشنبه سیاه نام گرفت بورس آمریکا سقوط کرد و خبر آن در جهان پیچید. از آن پس طولی نکشید که جریان رکود اقتصادی در تمام کشورهای جهان بهسرعت گسترش یافت و باتشدید این بحران که به دو جنگ جهانی انجامید از سال 1914 تا 1945 با تأثیر پذیرفتن از جنگ و ملیگراسی اقتصاد، رشد همگرایی اقتصاد بینالمللی را که با وابستگی متقابل اقتصادی کشورها همراه بود با سیر نزولی مواجه کرد. در اواخر دهه70 موج جدیدی از فرایند جهانیشدن اقتصاد شکل گرفت که در درجه اول تحت تأثیر تحولات و پیشرفتهای حیرتانگیز در عرصه ارتباطات بود. این پیشرفتها هزینههای ارتباط و حملونقل را به میزان بسیار زیادی پایین آورد و زمینهساز ادغام جهانی اقتصاد شد. از سال 1945 تاکنون هزینه حملونقل از راه دریا بهشکل متوسط 50 درصد، هزینه حملونقل هوایی 80 درصد و هزینههای مکالمات تلفنی بینالمللی 99 درصد کاهشیافته و به همین دلیل شبکههای ارتباطی بسیار کارآمد و کمهزینه در گستره جهانی شکلگرفته است. پیشرفتهای خارق العادهای در کامپیوتریکردن امور و مخابرات مانند نظامهای دیجیتالی و فناوری ماهوارهای رخ داد که در پیشبرد فرایند جهانیشدن اقتصاد در سالهای اخیر نقش ویژهای داشت. درنتیجه چنین تحولاتی امروزه بسیاری از کالاها و خدماتی که تاکنون قابل تجارت نبودند در مدار تجارت جهانی قرار گرفتهاند. نظام ارتباط جهانی شرکتها را قادر ساخت تا برنامههای تولیدی و عملیات مالی خود را بهصورت همزمان در چندین کشور هماهنگ کنند و درواقع به عملیات اقتصادی جهانی اقدام کنند. اطلاعات نیز بهواسطه شبکههای ارتباطی قابل تجارت و مبادله شد. اطلاعاتی مانند مشاوره مدیریتی، سیستمهای نرمافزاری، دیسکتهای فشرده، اخبار تلویزیونی و مانند اینها. در این چارچوب تحرک و سیالیت سرمایه نیز به میزان قابل ملاحظهای در قالب پول افزایش یافت و یا بهعبارتیدیگر به محصولی تبدیل شد که جوهرهاش اطلاعات موجود در آن بود (گل محمدی , 1381: 64). هرچند جهانیشدن اقتصاد در سطح گستردهای بهوسیله سیاستمداران و رسانهها تأییدشده است؛ ولی بعضی از جامعهشناسان با این عقیده مخالف بودند. برجستهترین آثار در این زمینه نوشتههای اخیر «پل هرست»[3] بریتانیایی (1947-2003) و «گراهام تامپسون» [4] انگلیسی (1892-1941) است. آنها استدلال میکنند که اقتصاد نه جهانی بلکه بینالمللی است؛ زیرا هنوز دولت- ملتها هم ازنظر اقتصاد داخلی و هم ازنظر توافقات مربوط به مدیریت روابط اقتصادی فراسوی مرزهای ملی، قدرتمندترین بازیگران اقتصادی هستند. همچنین آنها استدلال میکنند که شرکتهای چندملیتی بر تجارت جهانی سلطه ندارند و تا دوسوم داراییهایشان در کشورهای مادر حفظ میشود. این بدان معنی است که آنها در معرض کنترل سیاستهای حکومت ملی هستند. همچنین شرکتهای چندملیتی در سطح جهانی عمل نمیکنند بلکه بیشتر در سطح شرکای درون مناطق ویژه اروپا، آمریکا و آسیای جنوب شرقی فعالیت میکنند. آنها نتیجه میگیرند که هیچچیز جدیدی در مورد بینالمللیشدن کنونی اقتصاد وجود ندارد. از زمانی که تکنولوژی صنعتی مدرن از دهه 1860 شروع به فراگیرشدن کرد، فرایندی شبیه فرایند کنونی وجود داشته است ( دلفروز , 1380 : 75). در این قسمت به ویژگیهای جهانیشدن اقتصاد اشاره میشود. ویژگیهای جهانیشدن اقتصاد یعنی ویژگیهای تولید و توزیع که به این شکل میتوان آنها را برشمرد: 1- جهانیشدن بازارهای مالی و تأکید بر بازار محوری و نقشپذیری بنگاههای خصوصی؛ 2- جهانیشدن استراتژیک شرکتها در درون یک بازار رقابتی؛ 3- انتشار تکنولوژی همراه با فرایند تحقیق و توسعه در سطح جهان یا منطقه؛ 4- شکلگیری الگوهای مصرف جهانی همراه با بازارهای مصرف جهانی و یا منطقهای؛ 5- جایگزینشدن اقتصاد ملی با اقتصاد شبکهای و اقتصاد جهانی شده از راه تعامل فعالانه؛ 6- کاهش نقش دولت - ملت در طراحی قوانین تدبیر جهانی یا منطقهای؛ 7- افزایش شکافهای طبقاتی در درون جوامع اعم از توسعهیافته یا در حال توسعه و به حاشیهتر رفتن جوامع کمتر توسعهیافته؛ 8- برتری سرمایه نسبت به نیروی کار و در نتیجه تضعیف یا بهصورت دقیقتر قدرتزدایی از تشکلات صنفی و کسانی که سرمایه ندارند؛ 9- ناکارامدی نخبگان سیاسی، کیفیت نامناسب سیاستگذاریها و همچنین عدم رعایت اصل مزیتسازی؛ به سخن دیگر جهانیشدن اقتصاد این مفهوم را در بر دارد که تصمیمات و اقدامات اقتصادی در یک بخش از جهان یا منطقه نتایج مهمی را برای اشخاص و اقتصادهای دیگر در بر دارد. جهانیشدن اقتصاد دو بعد دارد. بعد اول، مفهوم گسترش جغرافیایی را در بر دارد. بنابراین جهانیشدن اقتصاد بهصورت فزایندهای فضای جغرافیایی گسترده را اشغال میکند. بعد دوم جهانیشدن اقتصاد، فرایندی که شدت و فشردهشدن وابستگیها، پیوندها و تعاملات بین اقتصادی را در بر میگیرد. جهانیشدن اقتصاد بر ماهیت بیمرز جریانهای اقتصادی و بر تبدیلشدن جهان بهویژه اقتصاد جهان به یک واحد همگرا شده تأکید میکند. نتیجه این وضعیت این است که توان نظمبخشیدن به اقتصادهای ملی از بین میرود و نظام اقتصاد جهانی جایگزین آن میشود. قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی در یک رابطه وابستگی متقابل و نیاز متقابل قرار دارند. قدرت اقتصادی منبع درامد دولت (مالیات) است. دولت با استفاده از این درامد خدمات و امتیازاتی را به شهروندان میدهد و بدینوسیله وابستگیهایی را ایجاد و مشروعیت خود را حفظ میکند (اخوان زنجانی،1381 : 72). مفهوم منطقه و منطقهگرایی در منطقه آسیای جنوب غربی به همکاری متقابل تعدادی از کشورهای مختلف یک منطقه که برای اهداف اقتصادی، سیاسی، امنیتی (دفاعی) و یا ترکیبی از آنها شکل گرفتهاند منطقهگرایی گفته میشود. منطقهگرایی به این معنی به سالهای اولیه بعد از جنگ جهانی دوم برمیگردد؛ زمانی که سران دولتهای اروپایی، نیاز به تغییرات گسترده و همکاری میان خود را لازمه بقا و پیشرفت در جهان دانستند. نیمه اول قرن بیستم همراه با جنگهای بزرگ و کوچک و دو جنگ جهانی در این قاره که دامنه آن کموبیش بیشتر مناطق جهان را فراگرفت، موجب شد که اولین پیمان دفاعی بهنام اتحادیه اروپای غربی متشکل از انگلستان، فرانسه و سه کشور اروپای غربی شکل بگیرد. در همان سال در اروپا سازمان همکاریهای اقتصادی اروپا[5] با عضویت شانزده کشور که زیر سلطه و نفوذ شوروی نبودند بنا شد و بعدها این سازمان با عضویت سی کشور گسترش یافت. اولین شکلگیری منطقهگرایی در آسیا - بهاستثنای طرح کلمبو در سال 1952 که فعالیتش فقط در توسعه منابع انسانی بود - «همکاریهای منطقه برای توسعه» بود که در سال 1962 با عضویت ایران، ترکیه و پاکستان شکل گرفت و در سال 1979 به عمر آن پایان داده شد. جایگزین آن در سال 1985 سازمانی بنام سازمان همکاریهای اقتصادی اکو با عضویت سه کشور پایهگذاری شد و بعد از فروپاشی شوروی در سال 1992 با پیوستن کشورهای ازبکستان، جمهوری آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان، ترکمنستان، تاجیکستان و افغانستان، اعضای آن به ده عضو افزایش یافت. بعد از آن نیز تعداد معدودی همکاریهای دو یا چندجانبه در قالب پیمانهای توسعه اقتصادی، اجتماعی و همکاریهای سیاسی برای کشورهای این منطقه اتفاق افتاد که نحوه شکلگیری آنان مدنظر این مقاله نیست بلکه نتایج مثبت آن در همگرایی منطقهای مورد تأیید و تأکید است. ژئو اکونومی ایران واژه ژئواکونومی در اواخر دهه 1990 مطرح شد که برخی به اشتباه آن را جایگزین ژئوپلیتیک میدانند و گروهی هم به اشتباه فکر میکنند که دوران ژئوپلیتیک به سر آمده است و دوران ژئواکونومی مطرح است. درحالیکه این یک اشتباه در تغییر مفاهیم است. زیرا واژه ژئواکونومی، درواقع تغییر نام و هدف واژه استراتژی است. در حقیقت در مفهوم ژئواکونومی، اهداف با دخل و تصرف در استراتژیهای اقتصادی با بهرهگیری از بستر ژئوپلیتیک به اهداف استراتژیک تغییر شکل دادند (عزتی ،1384: 34). ژئواکونومی درواقع، اقتصاد و رابطه بین جغرافیا و قدرت کشورها را مورد مطالعه قرار میدهد. زمانی که بخشی یا تمام قابلیتهای اقتصادی کشورها درگرو مسائل جغرافیایی باشد، اقتصاد جغرافیایی یا ژئواکونومی شکل میگیرد. یعنی آنجا که اقتصاد انگیزه رقابتهای قدرتی است، ژئوپلیتیک قرائتی اقتصادی از شرایط موجود را ارائه میدهد و جنبه ژئواکونومیکی به خود میگیرد. بنابراین ژئواکونومی، اثرگذاری عوامل یا زیربناهای اقتصادی در محیط کشوری، منطقهای یا جهانی در تصمیمگیریهای سیاسی و رقابتهای قدرتی و اثرگذاری این عوامل در ساختار شکل گیرنده ژئوپلیتیک منطقهای یا جهانی را مورد مطالعه قرار میدهد (قلیزاده و ذکی ، 1388: 27).
دیاگرام ژئواکونومی
قدرت
منبع : عزتی ، 1385 :29 اگر به وضعیت فعلی سطحبندی قدرت در منطقه جنوب غربی آسیا توجه کنیم، متوجه برخی برتریهای بالقوه ایران در نزد همسایگانش میشویم. حوزه خلیجفارس یکی از مناطق استراتژیک اقتصادی منطقه جنوب غربی آسیا است که از شش کشور عربی کویت، عربستان، بحرین، قطر، امارات متحده عربی و عمان به همراه ایران تشکیلشده است که با دراختیارداشتن منابع نفت و گاز یعنی 57 درصد نفت از ذخایر قطعی جهان و نیز داشتن مقامهای دوم، سوم، چهارم و پنجم ذخایر غنی گاز جهان (ایران، قطر، عربستان، امارات) بعد از روسیه در جهان اهمیت استراتژیک دارد (نصری ،1384: 21). ایران بزرگترین قدرت منطقه در خلیجفارس است که منافع ملی آن بر مسائل خلیجفارس تأثیر میگذارد. ایران بهدلایل مختلف قدرت برتر خلیجفارس است و آن را حیاط خلوت خود میداند: 1- 60 درصد از جمعیت حوزه خلیجفارس متعلق به ایران است؛ 2- ایران ازنظر نظامی از تمامی کشورهای خلیجفارس قویتر است و قدرت دریایی این منطقه نمیتواند باقدرت دریایی ایران مقابله کند؛ 3- کل سواحل شمالی خلیجفارس، تنگه هرمز، دریای عمان و گوشهغربی اقیانوس هند جزء قلمرو ایران است؛ 4- ایران در مناطق جنوبی خود سرمایهگذاری بزرگ انجام داده است، 5- حدود 16.5 درصد از ذخایر نفت و 45.3 درصد از ذخایر طبیعی حوزه خلیجفارس دراختیارایران است (جعفری ولدانی ،1382 :58 ). بنابراین با این تمرکز منابع نفت و گاز جهان در خاورمیانه و بهویژه در حوزه خلیجفارس، چنین بهنظر میرسد که کشورهای توسعهیافته برای تأمین امنیت انرژی خود در پروژههای نفتی و گازی این منطقه سرمایهگذاری بزرگی انجام دهند؛ زیرا هزینه تولید درآنها پایینتر است در این صورت مناسبترین مکان برای سرمایهگذاری نفت و گاز حوزه خلیجفارس است (رحیمی، 1388: 228). ایران با داشتن چنین موقعیتی در مرکز خاورمیانه و حاشیه شمالی خلیجفارس همیشه توجه قدرتهای فرامنطقهای غرب و آمریکا را بهخود جلب کرده است و در مناطق مختلف ژئوپلیتیکی جنوب غربی آسیا بهویژه خاورمیانه و خلیجفارس در نظام بینالملل جایگاه ویژهای دارد. این منطقه افزون بر داشتن ذخایر نفت و گاز ازنظر استراتژیکی بهدلیل واقعشدن بین اروپا و آفریقا و جنوب شرق آسیا چند نقطه استراتژیک ازجمله تنگه هرمز، خلیجفارس و دریای خزر دارد که تسلط بر آنها میتواند برای ایران مزیتهای استراتژیکی ایجاد کند. از سوی دیگر تسلط آمریکا بر منابع و مسیرهای انرژی منطقه و قرارگرفتن اسراییل بهعنوان متحد استراتژیک آمریکا در این منطقه خود در ایفای هژمونی جهانی آن و کنترل بر رقبای اروپایی، ژاپن و چین ازجمله دلایل اهمیت این منطقه پس از فروپاشی اتحاد شوروی و پایان جنگ سرد در سطح جهان است. در جمعبندی این عوامل ژئواکونومیک که در فرایند همکاری و همگرایی منطقهای تعیین کننده بودهاند و از نظر اقتصادی و سیاسی مورد توجه قرار گرفتهاند را بیان میکنیم: الف)عوامل اقتصادی - سطح توسعه اقتصادی در منطقه و تمایزات بین کشورهای عضو؛ - سطح توسعه اقتصادی و سایر روابط متقابل در بین کشورهای عضو؛ - بهینهکردن مناطق اقتصادی که بهتازگی تشکیل شده است؛ - مکملبودن منابع و عوامل تولید بهعلاوه ظرفیت توسعه بهعنوان یک واحد کامل؛ - ماهیت روابط اقتصادی با کشورهای ثالث و جایگرفتن موضوعات اقتصادی خارجی در اقتصاد ملی این گروها؛ - ثباتپذیری مدلهای منتخب و تعیینکننده نوع سیاستهای همگرایی از منظر شرایط موجود. ب ) عوامل سیاسی - درجه همگونی سیاسی در منطقه؛ - سطح ثبات سیاسی مناسب برای همگرایی؛ - الگوی روابط (سیاسی) خارجی در گروهها، بهویژه باقدرت برتر و قدرتهای محور پیشین؛ - کارآیی مؤسسات و سازمانهای مشترک و امکانپذیربودن فعالیت خلاق آنها در راستای علایق مشترک در درون گروه. حال با توجه به عواملی که در همکاری و همگرایی منطقه برشمرده شد به نقشی که جهانیشدن اقتصاد میتواند در فرایند همکاری و همگرایی منطقه ایفا کند میپردازیم. نقش همگرایی جهانیشدن اقتصاد در منطقه جنوب غربی آسیا و منطقهگرایی واژه منطقه بیشتر برای اشاره به بخشهای مرزبندی شده از سطح زمین بهکار میرود. منطقه جغرافیایی بهعنوان زمینهایی که بهشکل کلی براساس ویژگیهای مشترک بخشبندی شدهاند و یا ملاحظات کارکردی و یا وابستگی بینابین و یا ناحیهای که حوزه یا قلمرو مدیریتی، سیاسی و اقتصادی در آن اعمال شده است، تعریف میشود. در بیشتر بررسیها، منطقه اشاره به بخشی از یک کشور دارد. همچنین این کلمه نشانگر ماهیت سرزمینی بین کشورها نیز هست (رضایی میرقائد و مبینی دهکردی، 1385 :310). منطقهگرایی را میتوان با رویکرد سیستمی بهتر شناخت و با توجه به اینکه در ابعاد فراملی به ماهیت بین کشورها از زاویه جغرافیایی، ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی اشاره دارد مناسب است که از نظریه روابط عمومی سیستمها[6] در بررسی روابط دوجانبه – چندجانبه استفاده شود. یکی از رویکردهای ارائه شده در این زمینه مبتنی بر این فرض است که برخلاف پیچیدگیها و آشفتگی حاکم بر انبوه کنشهای متقابل، ساختارهایی وجود دارد که براساس آن میتوان به توصیف سیستم بینالمللی و ظرفیت رفتار یکایک دولتها پرداخت ( بزرگی، 1375 : 735). پس از فروپاشی نظام دوقطبی و پایان جنگ سرد نظریههای جدید منطقهگرایی در دهه 1990 همچون دهه 1930 بهعنوان حرکت بهسوی خودکفایی سرزمینی دانسته نمیشد. به بیان دقیقتر پیامدهای تمرکز و تعامل قدرتهای اقتصادی و سیاسی درحال رقابت در سطح جهانی با جریانهای درونمنطقهای و فرامنطقهای چندگانه هستند که از این منظر به تمایزها، تضادها و تفاوتهای منطقهگرایی جدید و قدیم در جدول 1 اشاره میشود: جدول 1 – تضادها و تفاوتهای منطقهگرایی جدید و قدیم
منطقهگرایی جدید بخشی از تحولات ساختار جهانی را شکل میدهد که در این پدیده نقشآفرینان غیردولتی فعال هستند و خودشان را در سطوح مختلف سیستم جهانی به اثبات رساندهاند. این موضوع از نقطهنظر منطقه منفرد قابل درک نیست. همچنین منطقهگرایی جدید، پیشفرض رشد جامعه مدنی منطقه است و برای حل مسائل و مشکلات محلی، ملی و جهانی اولویت دارد. در چنین شرایطی نه فقط اقتصاد بلکه شبکههای فرهنگی و اجتماعی غیردولتی نیز نسبت به همکاریهای سیاسی رسمی در سطح منطقه توسعه سریعتری خواهند داشت (مبینی دهکردی و اخوان ، 1386 : 11) جهانیشدن اقتصاد و نقش همگرایی آن بر جایگاه ژئواکونومیک ایران در تعامل مناسب با اقتصاد جهانی و آزادی اقتصادی جهانیشدن اقتصاد و تولید، گسترش تجارت بینالملل، ایجاد تشکلها و اتحادیههای فراملی، منطقهای و جهانی، گسترش استانداردهای بینالمللی تجارت، اتحاد شرکتهای تولیدی و صنعتی منطقه، جهانیشدن بازارهای مالی با سرمایهگذاریهای خارجی از عوامل مهمی هستند که بهشکل جدی بر برنامههای توسعه ملی کشورها تأثیر میگذارند و سبب نفوذ در بازارهای جهانی، افزایش اشتغال، افزایش صادرات و ارتقای سطح کیفی مدیریت و نیروی انسانی میشوند و سرانجام با افزایش اعتبار ملی با صادرات کالاهای صنعتی شده برخوردار از فناوری پیشرفته سبب توسعه میشوند (قریب، 1393: 362). رشد اقتصادی بیثبات تنها ویژگی اقتصاد ایران نیست و بیشتر کشورهای منطقه چنین روندی را دارند. امارات متحده عربی در سالهای 89-1985 وسالهای94-1990 با رشد متوسط و منفی قابل توجهی روبهرو بوده است (به ترتیب 8.6- و 2.8- درصد). ولی در سالهای 2003 -1995 رشد متوسط 2.8 درصدی را تجربه کرده است. سایر کشورهای منطقه چنین بیثباتیهایی را نشان میدهند. لازم به یادآوری است که نرخ رشد متوسط ایران برای سالهای 2003 -1985 با سایر کشورهای منطقه اختلاف چندانی ندارد. (جدول 2) جدول 2 : نرخ رشد سالانه GDP واقعی
منبع: World development indicators ,2005
بهصورت کلی، رشد پایین اقتصادی و نوسانهای شدید آن را میتوان از عواملی مانند، تخصیص نامطلوب منابع حاصل از فروش نفت و گاز، وابستگی شدید درآمدهای نفتی و نوسان آن در بازارهای جهانی نفت، نبود بازارهای سرمایهای مناسب باهدف انتقال کارآمد پساندازهای جامعه به سرمایهگذاریهای مولد و تخصیص نیافتن بهینه منابع بخش عمومی که موجب طولانیشدن اجرای طرحهای عمرانی میشود، بیثباتی سیاسی داخلی و منطقهای که موجب نبود شکوفایی و رونق سرمایهگذاریهای مولد شده است. محیط ضعیف و نامناسب کسبوکار و درجه پایین بازبودن اقتصاد، بهرهوری پایین سرمایه، نیروی کار و بهرهوری کل عوامل دیافپی که موجب کاهش شدید سهم بهرهوری عوامل در رشد اقتصادی شده و رشد را تابعی از تغییرات کمی و نه کیفی عوامل تولید ساخته است، دانست. همانگونه که مطرح شد یکی از عوامل مهم رشد اقتصادی و درآمد سرانه کشورها، بازبودن اقتصاد ذکر شده است که این موضوع با اشارهای کوتاه در قالب بازبودن تجارت و آزادی اقتصاد بررسی خواهد شد. اقتصاد ایران از نظر نفت، اقتصادی برونگرا محسوب میشود؛ ولی درهم آمیختگی اقتصاد کشور با اقتصاد جهانی ازنظر سهم چشمگیر نفت در ترکیب صادرات کالایی از نوع ادغامهای غیرمتقارن است. در همین حال عملکرد اقتصادی کشور از دیدگاه درهمآمیختگی با اقتصاد جهانی از نظر سهم پایین صادرات غیرنفتی در تولید ناخالص داخلی، سرمایههای خارجی در دو دهه گذشته بسیار محدود بوده است. صادرات و واردات در سال 1390 در صادرات نفت و گاز 98.7 میلیارد دلار و در صادرات غیرنفتی 32.3 میلیارد دلار بوده است، که در کل کمتر از 35 درصد صادرات کل غیرنفتی بوده است (قریب، 1393 :366). تمرکز صادرات کشور بر نفت و سهم بالای نفت در صادرات کالایی، منعکسکننده توسعهنیافتگی ساختار تولید است؛ همچنین شکنندگی و آسیبپذیری قابل ملاحظهای از دیدگاه تجاری و تولید برای اقتصاد کشور ایجاد کرده است؛ این مطلب همراه با فضای سیاسی داخلی و تغییرات پیاپی در سیاستهای اقتصادی نخبگان سیاسی و انطباقنداشتن با تحولات نوین محیطی و درک صحیح نداشتن از ماهیت نظام بینالملل و تفکیک الگوهای وابستگی و هم وابستگی و همچنین تغییر مفهومی «خودکفایی کمتر» به «توسعه بیشتر» و درنهایت پیامدهای نامطلوب آن از نظر ثبات اقتصادی، از جمله موانع اصلس درهمآمیزی در اقتصاد شبکهای جهانی و نداشتن مشارکت فعالانه در اقتصاد شبکهای جهانی است (قریب ، 1393 : 354 ). سهم ایران در تجارت بینالملل با توجه به جمعیت، ویژگی، منابع و موقعیت ژئواکونومیک در منطقه و جهان باوجود داشتن استعدادهای بالقوه، اندک است؛ بنابراین اقتصاد ایران از دیدگاه رشد و تجارت و همچنین جلب و جذب منابع و سرمایههای خارجی و تعامل جهانی با مشارکت فعالانه در اقتصاد جهانی از امکانات مناسب استفاده نشدهای، برخوردار است؛ که با استفاده از برنامهریزیهای توسعه اقتصادی میتوان به این مهم دست یافت. آزادی اقتصادی به معنای نزدیکی به اقتصاد بازار و کاهش مداخله دولت در فعالیتهای تولید، توزیع، مصرف و تأکید بر بازارمحوری و نقشپذیری بنگاههای خصوصی است که ریشه آن به علم اقتصاد مدرن بازمیگردد. نظریه اقتصادی رایج در سالهای اخیر، تعامل آزادانه افراد و بنگاههای خصوصی را بهترین راه تأمین کارایی اقتصاد برمیشمارد و مباحث اقتصاد کاملاً آزاد و یا اقتصاد کاملاً برنامهریزیشده منسوخشده است . بیشتر اقتصاددانان به یک توافق جهانی در این موضوع رسیدهاند که گامهای اقتصادی، مشروط به تجارت آزاد، دسترسی به پول قوی، جریان بینالمللی کالا، سرمایه و نیروی کار، تعیین قیمت در بازار آزاد و حمایت از حقوق مالکیت ازجمله شاخصهای آزادی اقتصاد هستند. مطالعات تجربی نشان میدهد که شاخص آزادی در ارتباط مستقیم با شاخصهایی مانند توسعه اقتصادی، توسعه انسانی، فقر و شاخصهای توزیع درآمد قرار دارد. شاخص آزادی اقتصادی هریتیج توسط 50 متغیر مستقل اقتصادی که در ده عامل بستهبندیشدهاند محاسبه و ارائه میشود. با استفاده از اطلاعات، برای متغیرها امتیاز 1 تا 5 در نظر گرفته میشود که به ترتیب بیانگر سطح آزادی خیلی زیاد، زیاد، متعادل، کم و خیلی کم است. نمره کلی هر کشور نیز از میانگین حسابی نمرههای ده عامل تعیین میشود. ده عامل در نظر گرفتهشده از سوی این مؤسسه شامل موارد زیر است: 1-سیاست تجاری؛ 2 – بارمالی دولت؛3- مداخله دولت در اقتصاد؛ 4- سیاست پولی؛ 5– جریان سرمایه و سرمایهگذاران خارجی؛ 6- بانکداری و تأمین منابع مالی؛ 7 – دستمزدها و قیمتها؛ 8- قوانین مربوط به حقوق مالکیت؛ 9- قوانین و مقررات؛ 10 – بازار سیاه. بررسیها و اندازهگیریهای انجام شده توسط بنیاد هریتیج در مورد آزادیهای اقتصادی کشورهای مختلف منطقه نشان میدهد که ایران در بین کشورهای مختلف منطقه کمترین آزادی را دارد. ایران حتی در گروه کشورهای با آزادی خیلی کم هم در وضعیت نامناسب قرار گرفته است. بانکداری، حقوق مالکیت و قوانین و مقررات در ایران بیشترین میزان کنترل را دارد و آزادی بسیار کمی در این بخشها وجود دارد ( مبینی دهکردی، 1386: 470 ). جدول 3: شاخصهای آزادی اقتصادی درکشورهای منتخب (سال 2006)
منبع: بنیاد هریتیج نوسان شدید و قابل توجه، مهمترین مشخصه مسئله آزادی اقتصادی در ایران بوده است. بررسی آمار و دادهها نشان میدهد که رتبه ایران بهجز در بازار سیاه بین 2.5 تا 5 درصد در نوسان بوده است. تشدید قوانین و موانع تجاری از اواخر سال 2004 به بعد سبب شده است که امتیاز ایران دوباره افزایش یابد ( مبینی دهکردی ,1386 : 500 ). نقش علم و فناوری در رشد و توسعه اقتصادی ایران در فرایند جهانیشدن اقتصاد فناوری به مجموعهای از روشها، فنون، ابزارآلات و مهارتهایی گفته میشود که توسط آن کالا یا خدماتی ساخته و یا ارائه میشود. در شرایط رقابت بینالمللی کنونی، رقابت بین کشورها و شرکتهای تولیدی، کاهش قیمت محصول با استفاده از یک فناوری خاص نیست؛ بلکه رقابت جهانی بر سر افزایش دانش فناوری است. بنابراین گزینش صحیح راهبردی و فناوری مناسب در یک اقتصاد، مستلزم وجود یک فرایند تصمیمگیری مناسب در قالب برنامههای توسعه ملی است. تنها راه دستیابی به توسعه علمی و صنعتی پایدار برای یک کشور ارتقای سطح فناوری و تأکید بر فناوریهای برتر است (مبینی دهکردی, 1386 : 497). ایران با توجه به موقعیت ژئواکونومیکی خود در منطقه و با در اختیارداشتن منابع غنی نفت و گاز میتواند سرمایهگذاری و برنامهریزیهای توسعه ملی خود را در زمینه فناوری صنایع پشتیبان نفت و پتروشیمی متمرکز کند. تحولات علمی و فناوری در سرعتبخشیدن به فرایند رشد و توسعه اقتصادی جوامع، بهصورت پایدار و باثبات نقش با اهمیتی دارند. پیشرفتهای علمی و تحولات فنی، موجب بهبود کیفیت کالا و خدمات و نیز ارائه محصولات جدیدی میشود که خود در افزایش رفاه و بهبود شرایط اقتصادی جامعه نقش ایفا میکنند. همچنین پیشرفتهای فنی در روشهای تولید موجب افزایش بهرهوری عوامل و کاهش هزینههای تولید میشود و بهنوبه خود تحولات مثبتی چون متنوعشدن کالا و خدمات تولیدی، سهولت و انتقال عوامل تولید، متعادلشدن توزیع درآمدها، رقابتیشدن بازار و حذف شرایط انحصاری در تولید را در پی خواهد داشت.گسترش ظرفیتهای تولیدی، افزایش تولید محصولات متکی بر دانش و فناورهای پیشرفته، رشد سریع فناوری اطلاعات و ارتباطات و پیشرفتهای شگرف در عرضه بیوتکنولوژی از دیگر دستاوردهای حاصل از رشد فناوری و تحولات علمی است. شایان توجه اینکه، هزینههای پژوهش و توسعه زمانی در فرایند توسعه یک کشور نقش مثبت ایفا خواهد کرد که نتایج بهدستآمده از فعالیتهای پژوهشی به بنگاههای تولیدی راه یابد و بهصورت کاربردی برای تولید کالاها و خدمات جدید باکیفیت بالا و هزینه کمتر مورد استفاده قرار گیرد ( شجاع، 1386: 11).
نتیجه گیری جهانیشدن و یکی از ابعاد مهم آن جهانیشدن اقتصاد فرایندی است که کشورهای جهان خواهی، نخواهی با آن درگیر بوده و درگیر خواهند شد و دولتها ناگزیرند تا در دنیای جهانیشدن بهعنوان بازیگران فعال عمل کنند که به گویش عامیانه از قافله جهانیشدن عقب نمانند. یکی از ابعاد کوچکتر جهانیشدن شاید موضوع منطقهگرایی باشد که در جهت خاستگاه کشورها برای بقا و تحکیم و ماندگاری در عرصه بینالملل برای رشد و توسعه اقتصادی باشد. با تصور نقش همگرایی جهانیشدن اقتصاد بر جایگاه بینالمللی و منطقهای آنان میتوان تأثیر آن را در مواردی همچون گستردهترشدن مبادلات تجاری، گسترش فناوری و انتقال آن به کشورهای درحال توسعه و نقلوانتقال سریع سرمایه، شکوفایی سرمایه جامعه در قالب سرمایهگذاریهای مولد مشاهده کرد . ایران برای ورود و حضور به عرصه جهانیشدن و منطقهگرایی باید با دادهها و داشتههای اقتصادی وارد شود. مقوله ژئواکونومی و موقعیت جغرافیای آن در منطقه و جهان با قرارگرفتن در منطقه جنوب غربی آسیا، بهویژه در موقعیت شمالی منطقه خلیجفارس که از مناطق ژئوانرژی جهان محسوب میشود از مهمترین داشتههای ایران در این عرصه است. ایران در منطقه بازیگر تولیدکننده انرژی ( نفت و گاز) و تسهیلگر توزیع در چهارراه بینالمللی اروپا، شرق آسیا و آفریقا است و میتواند در همکاریهای منطقهای با کشورهای منطقهای و فرامنطقهای در جهت سرمایهگذاری خارجی و در راستای گسترش فناوری پیشرفته و همچنین افزایش کالاهای ساختهشده و فناوری شده در صنایع نفت و گاز و نیز صنایع وابسته، باوجود حضور بینالمللی کشورهای فرامنطقهای که شاید نقشی منفی بازی کنند را نقش تأثیرگذاری داشته باشد با قرائتی دیگر از شرایط میتوان گفت که ایران با توجه به موقعیت ژئواکونومیک خود در منطقه و با در اختیارداشتن منابع غنی نفت و گاز میتواند با سرمایهگذاری خارجی و تحولات ساختاری گستردهای در اقتصاد ملی، با جهشهای صادراتی و بهویژه صادرات کالاهای صنعتی وکالاهای واجد فناوری پیشرفته و برنامهریزیها نسبت به رشد شاخصههای توسعه در زمینه گسترش فناوری صنایع پشتیبان نفت و گاز و پتروشیمی با بهرهگیری از سرمایههای کشورهای منطقه و یا سرمایهگذاریهای خارجی کشورهای بازیگر قدرتمند فرامنطقهای در پروژههای منطقهای متمرکز کند. در این رابطه از نقش مؤثر بنگاههای خارجی در گسترش و توسعه صادرات و بهویژه صادرات کالاهای واجد فناوری پیشرفته و نقش تولید مشارکتی و نقش اقتصاد اطلاعاتی و شبکهای که از ساختارهای اصلی جهانیشدن اقتصاد محسوب میشوند، غافل نشود (قریب، 1393: 330). از تعاریف مختلف و مطالب گفتهشده این پرسش مطرح میشود که الگوی مناسب همکاری منطقهای با کشورهای منطقه آسیای جنوب غربی چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟ بهنظر میرسد که در رویکرد جدید به منطقهگرایی، مدلهای فقط اقتصادی و یا اجتماعی، فرهنگی، جغرافیای و سیاسی نمیتوانند نیازهای کشور را در منطقهگرایی تأمین کنند؛ بلکه پارادایمهای جدید به الگوهای چندبعدی و چندوجهی بیشتر توجه میکنند. بر همین اساس روابط منطقه با رویکردهای مدیریت تحول و از ابعاد چندگانه باید مورد مطالعه قرار گیرد : الف) بعد از یازده سپتامبر، تحولات ژئوپلیتیکی مختلفی در جهان و منطقه آسیای جنوب غربی رخ داده است. مدل ایجاد هژمونی از راه موازنه منطقهای رقیبان بهمخورده و پیوستگی سیستمهای کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز با ابرسیستم اتحاد شوروی (روسیه امروزی) نیز منفصل شده است (شجاع , 1386 : 40). ب) تحولات ژئواکونومیک جهانی و نقش برجستهای که ژئوانرژی در رشد و توسعه اقتصادی و امنیت اجتماعی جهان ایفا میکند و جایگاه ویژه بیشتر کشورهای منطقه از شمال ایران در آسیای مرکزی و قفقاز گرفته تا جنوب ایران که کشورهای نفتخیز عربی حاشیه خلیجفارس را شامل میشود باید از عوامل مؤثر در بررسی رویکرد منطقهگرایی کشور باشد. اگرچه استراتژی روابط همپایی و همسویی غرب که یکی از چالشهای آینده تحولات ژئواکونومیک ومنطقهگرایی است را نباید نادیده گرفت (مجتهدزاده , 1386 :88). براساس مطالعات و براوردهای مؤسسات جهانی انرژی، ایران در مرکز بیضی استراتژیک میادین جدید گاز بهویژه در آبهای سرزمینی بین کشورها، اولویت ویژهای به همگرایی اقتصادی منطقه داده است. تجارت، تبادل و تعامل بین جوامع و کشورها و اتصالات شبکههای زیرساختی ( فناوری اطلاعات و ارتباطات ) و زیربناهای فیزیکی، جادهها، خطوط برق و مخابرات، شبکههای ریلی، اسکلهها و بندرها میتوانند از زمینههای دیگر همکاری باشند. تحولات علمی و فناوری با فرایندهای پژوهش، طراحی، نوآوری، بازاریابی، پشتیبانی و خدمات در سرعتبخشیدن به فرایند رشد و توسعه اقتصادی جوامع، بهصورت پایدار و باثبات نقش بااهمیتی دارد. اینگونه تغییرات جدید روشهای تولید، که باعنوان «پسا فوردیسم» مطرح است که تأکید اصلی آن بر انعطافپذیری است؛ از ویژگیهای اصلی اقتصاد و نظام تولیدی پسا فوردیسم محسوب میشود (قریب ،339:1393). شایان توجه اینکه در بحث هزینههای پژوهش و توسعه وجود دارد این است که پژوهش و توسعه زمانی در فرایند توسعه یک کشور نقش مثبت بازی خواهد کرد که نتایج فعالیتهای پژوهشی به بنگاههای تولیدی راهیافته و بهصورت کاربردی برای تولید کالاها و خدمات جدید باکیفیت بالاتر و هزینه کمتر مورد استفاده قرار گیرد. درنهایت موضوع دیگری که وجود دارد روشهای تأمین سرمایه همراه با همکاری کشورها است که نقش برجستهای در توسعه مناطق و تأمین منابع کمیاب بهویژه در مناطق درحال توسعه جهان خواهد داشت. حمایتهای دولتها از استراتژی همکاری مبتنی بر بازار و توسعه منطقهسازی و منطقهگرایی و سیاستگذاری مؤثر آنان و تقویت همکاریها جایگاه مهمی دارد (مبینی دهکردی و اخوان , 1386 : 11). نکته نهایی در مورد منطقهگرایی در منطقه آسیای جنوب غربی اینکه، همانگونه که در عوامل اقتصادی و عوامل سیاسی مؤثر در پیشبرد همگرایی منطقهای و منطقهگرایی عنوان شد، در این منطقه خاص بهدلیل ثبات ناپذیری مدلهای منتخب و تعیینکننده نوع سیاستهای همگرایی منطقهای در کوتاهمدت و بلندمدت، مکملنبودن منابع و عوامل تولید بهعنوان ظرفیت توسعه تحت یک واحد کامل، نبود سطح و ثبات سیاسی که برای همگرایی مناسب بین کشورهای منطقه عنوان شد و سرانجام وجودنداشتن یک الگوی روابط سیاسی خارجی یکسان در کشورهای منطقه با اعمال سیاست حضورنداشتن قدرت برتر و قدرتهای محور پیشین در منطقه بهعنوان هسته مرکزی منطقهگرایی که توسط کشور ایران در منطقه اعمال میشود، نمیتوان به همکاری گسترده برای همگرایی منطقهای امیدوار بود.
منابع:اخوان زنجانی، داریوش (1381). جهانیشدن و سیاست خارجی. تهران، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امورخارجه، 1381، ص 75 جعفری ولدانی، اصغر (1382). روابط خارجی ایران، تهران، انتشارات آوای نور، 1382 جعفری ولدانی، اصغر (1380). جهانیشدن اقتصاد و جایگاه ایران. فصلنامه سیاست و پژوهشهای اقتصادی، دوره4، شماره 20، ص158-139 دویچ، کال، کیوهن، رابرت (بی تا). نظریه های روابط بین الملل. مترجم:وحید بزرگی، جلد دوم ، تهران، نشر ماجد، دهقانی، محمود (1386). ابعاد پدیده جهانی شدن. فصلنامه اقتصاد سیاسی بینالمللی در عصرجهانی شدن. دوره 3، (شماره 7، 1386) 1375، ص 735 رحیمی، غلامعلی (1388)، آثارکاهش بهای جهانی نفتخام بر سرمایهگذاریها در این صنعت، نشریه اطلاعات سیاسی_اقتصادی، شماره 260-259، ص 229-220 رضائی میرقائد، محسن و مبینی دهکردی، علی (1385). ایران آینده در افق چشم انداز. تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، 1385، ص 310. روزنا، جیمز (بی تا).پیچیدگیها و تناقضهای جهانیشدن، مترجم: احمدصادقی(1378). فصلنامه سیاست خارجی. دوره4، شماره52، ص1034 -1019 شجاع، مرتضی (1386). رقابتهای منطقهای ایران و عربستان و موازنه نیروها در خاورمیانه، نشریه اطلاعات سیاسی – اقتصادی، سال21، شماره 240، ص 54-40 عزتی، عزت اله (1382). ژئوپلتیک در قرن 21. تهران، انتشارات سمت، 1384؛ ص 34 - قریب، حسین (1393). دولت عقلانی ، تهران، نشر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1393، ص362-330 –گل محمدی، احمد (1381). جهانی شدن ، فرهنگ ، هویت. تهران، نشرنی، 1381، ص64 - مبینی دهکردی ، علی ، واخوان، ابوالفضل(1386). الگوی همکاری چندبعدی موج مشترک توسعه منطقه ای امنیتی برسند چشم انداز 1404. فصلنامه نگرش راهبردی، ویژه نامه سند چشم انداز-راهبردمنطقه گرایی، دوره 4، شماره87،ص 56-11 - مجتهدزاده؛ پیروز (1376). جغرافیا و سیاست در دنیای واقعیتها، نشریه اطلاعات سیاسی- اقتصادی، سال 12، شماره132، ص 88 - نش، کیت (بی تا). جامعه شناسی معاصرجهانی شدن،سیاست،قدرت. مترجم: محمدتقی دلفروز(1380)، تهران، انتشارات کویر، 1380، ص 75 - نصری، قدیر (1384) . نفت ومعمای امنیت در خاور میانه جدید، فصلنامه راهبردفاعی، شماره7، بهار84 -ولی قلی زاده، علی؛ ذکی، یاشار(1387). بررسی و تحلیل جایگاه ژئوپلتیکی و ژئواکونومیکی ایران برای کشورهای CIS، فصلنامه ژئوپلتیک، سال چهارم، شماره3، پاییز و زمستان 1387، ص 56-21 -ویلیامز، مارک (بی تا). بازاندیشی درمفهوم حاکمیت: تاثیرجهانی شدن برحاکمیت دولت، مترجم: اسماعیل مردانی گیوی، اسماعیل (1379). فصلنامه اطلاعات سیاسی اقتصادی، (دوره11و12،) شماره159، ص141-132
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
منابع:اخوان زنجانی، داریوش (1381). جهانیشدن و سیاست خارجی. تهران، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امورخارجه، 1381، ص 75 جعفری ولدانی، اصغر (1382). روابط خارجی ایران، تهران، انتشارات آوای نور، 1382 جعفری ولدانی، اصغر (1380). جهانیشدن اقتصاد و جایگاه ایران. فصلنامه سیاست و پژوهشهای اقتصادی، دوره4، شماره 20، ص158-139 دویچ، کال، کیوهن، رابرت (بی تا). نظریه های روابط بین الملل. مترجم:وحید بزرگی، جلد دوم ، تهران، نشر ماجد، دهقانی، محمود (1386). ابعاد پدیده جهانی شدن. فصلنامه اقتصاد سیاسی بینالمللی در عصرجهانی شدن. دوره 3، (شماره 7، 1386) 1375، ص 735 رحیمی، غلامعلی (1388)، آثارکاهش بهای جهانی نفتخام بر سرمایهگذاریها در این صنعت، نشریه اطلاعات سیاسی_اقتصادی، شماره 260-259، ص 229-220 رضائی میرقائد، محسن و مبینی دهکردی، علی (1385). ایران آینده در افق چشم انداز. تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، 1385، ص 310. روزنا، جیمز (بی تا).پیچیدگیها و تناقضهای جهانیشدن، مترجم: احمدصادقی(1378). فصلنامه سیاست خارجی. دوره4، شماره52، ص1034 -1019 شجاع، مرتضی (1386). رقابتهای منطقهای ایران و عربستان و موازنه نیروها در خاورمیانه، نشریه اطلاعات سیاسی – اقتصادی، سال21، شماره 240، ص 54-40 عزتی، عزت اله (1382). ژئوپلتیک در قرن 21. تهران، انتشارات سمت، 1384؛ ص 34 - قریب، حسین (1393). دولت عقلانی ، تهران، نشر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1393، ص362-330 –گل محمدی، احمد (1381). جهانی شدن ، فرهنگ ، هویت. تهران، نشرنی، 1381، ص64 - مبینی دهکردی ، علی ، واخوان، ابوالفضل(1386). الگوی همکاری چندبعدی موج مشترک توسعه منطقه ای امنیتی برسند چشم انداز 1404. فصلنامه نگرش راهبردی، ویژه نامه سند چشم انداز-راهبردمنطقه گرایی، دوره 4، شماره87،ص 56-11 - مجتهدزاده؛ پیروز (1376). جغرافیا و سیاست در دنیای واقعیتها، نشریه اطلاعات سیاسی- اقتصادی، سال 12، شماره132، ص 88 - نش، کیت (بی تا). جامعه شناسی معاصرجهانی شدن،سیاست،قدرت. مترجم: محمدتقی دلفروز(1380)، تهران، انتشارات کویر، 1380، ص 75 - نصری، قدیر (1384) . نفت ومعمای امنیت در خاور میانه جدید، فصلنامه راهبردفاعی، شماره7، بهار84 -ولی قلی زاده، علی؛ ذکی، یاشار(1387). بررسی و تحلیل جایگاه ژئوپلتیکی و ژئواکونومیکی ایران برای کشورهای CIS، فصلنامه ژئوپلتیک، سال چهارم، شماره3، پاییز و زمستان 1387، ص 56-21 -ویلیامز، مارک (بی تا). بازاندیشی درمفهوم حاکمیت: تاثیرجهانی شدن برحاکمیت دولت، مترجم: اسماعیل مردانی گیوی، اسماعیل (1379). فصلنامه اطلاعات سیاسی اقتصادی، (دوره11و12،) شماره159، ص141-132
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 4,779 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,870 |