تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,005 |
تعداد مقالات | 83,623 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,416,414 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,444,983 |
رابطه بین هوش اجتماعی مدیران با رضایت شغلی معلمان مدارس | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نشریه علمی آموزش و ارزشیابی (فصلنامه) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 5، دوره 2، شماره 7، آذر 1388، صفحه 121-145 اصل مقاله (190.91 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اکبر رضایی1؛ احد خلیل زاده خلیل زاده2 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
11- استادیار دانشگاه پیام نور تبریز | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانش آموخته دانشگاه آزاد اسلامی مرکز تبریز - کارشناس ارشد مدیریت آموزشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هدف اصلی پژوهش حاضر تعیین رابطه بین هوش اجتماعی مدیران با رضایت شغلی معلمان شهرستانهای شمال استان آذربایجان غربی در سال تحصیلی 89-88 بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مدیران و معلمان شهرستان های شمال استان آذربایجان غربی در سال تحصیلی 89-88 تشکیل می دادند که با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعداد 120 مدیر و 360 معلم به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های هوش اجتماعی ترومسو و رضایت شغلی فیلد و روث استفاده گردید. داده ها با استفاده از روش های آماری همبستگی و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. نتایج نشان داد که: (1) بین هوش اجتماعی مدیران و رضایت شغلی معلمان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. (2) از بین سه مؤلفه هوش اجتماعی، مؤلفه مهارت های اجتماعی و پردازش اطلاعات اجتماعی بهترین پیش بین برای رضایت شغلی می باشند. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هوش اجتماعی؛ رضایت شغلی؛ معلمان؛ مدیران و مهارت های اجتماعی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
رابطه بین هوش اجتماعی مدیران با رضایت شغلی معلمان مدارس
دکتر اکبر رضایی [1] احد خلیل زاده [2] چکیده هدف اصلی پژوهش حاضر تعیین رابطه بین هوش اجتماعی مدیران با رضایت شغلی معلمان شهرستانهای شمال استان آذربایجان غربی در سال تحصیلی 89-88 بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مدیران و معلمان شهرستان های شمال استان آذربایجان غربی در سال تحصیلی 89-88 تشکیل می دادند که با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعداد 120 مدیر و 360 معلم به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های هوش اجتماعی ترومسو و رضایت شغلی فیلد و روث استفاده گردید. داده ها با استفاده از روش های آماری همبستگی و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. نتایج نشان داد که: (1) بین هوش اجتماعی مدیران و رضایت شغلی معلمان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. (2) از بین سه مؤلفه هوش اجتماعی، مؤلفه مهارت های اجتماعی و پردازش اطلاعات اجتماعی بهترین پیش بین برای رضایت شغلی می باشند.
واژه های کلیدی: هوش اجتماعی، رضایت شغلی، معلمان، مدیران و مقدمه شخصیت یک فرد در زندگی، زاییده استعدادهای عاطفی نهفته است نه ضریب هوشی. آنچه که مسلماً در مورد رهبران بزرگ وموفق سازمانها می دانیم این است که لزوماً آنها باهوش ترین فرد سازمان از لحاظ ضریب هوشی نیستند، بلکه آنها شعور عاطفی بالاتری نسبت به سایرین دارند و به همین وسیله افراد را به سمتی که در نظر دارند سوق می دهند. باید گفت رمز نفوذ آنها بر افراد همین نکته است. رهبری و مدیریت یک سازمان برای انطباق با تغییرات و به منظور بقا و رشد در محیطهای جدید، ویژگیهای خاصی را می طلبد که عموماً مدیران برای پاسخ به آنها با مشکلات بسیاری مواجه می شوند. یکی از مهمترین خصیصه هایی که قدر مسلم این است که موفقیت سازمانها و مدیران همواره مرهون یک سری عوامل کلیدی است و شناسایی و تقویت چنین عواملی کامیابی هر چه بیشتر سازمانها را به دنبال خواهد داشت. مدیران در هر سازمان به منظور هماهنگی و افزایش کارایی کارکنان سازمان و دستیابی به اهداف در رأس سازمان قرار دارند. واضح است که چگونگی اداره سازمانها و عملکرد مدیران، رکود یا پیشرفت اجتماعی را به دنبال خواهد داشت (میرزا قادری، 1386). یکی از احساس های مطبوع هر کارمند یا کارگر احساس رضایت یا خوشنودی از کار است، در سازمان های امروزی راضی و خوشنود نگه داشتن کارکنان از دغدغه های عمده مدیران می باشد. کارکنان راضی، بهتر کار محققان اولیه نظیر ثوراندایک[7] پیشنهاد کردند که توانایی اجتماعی عنصر مهمی از هوش می باشد، هوش اجتماعی از نظر ثورندایک توانایی درک دیگران، عمل و رفتار هوشمند انه در رابطه با دیگران است، وکسلر[8] در گزارش خود درباره هوش می نویسد : کوشیده ام نشان دهم که علاوه بر عوامل هوشی، عوامل غیر هوشی ویژه ای نیز وجود دارد که می تواند رفتار هوشمندانه را مشخص کند. در طی دو دهه اخیر مبحث هوش اجتماعی یکی از مهمترین مباحث علوم اجتماعی و علوم انسانی از جمله در حوزه مدیریتی، سازمانی و آموزشی مورد توجه قرار گرفته است و همواره کاربردها و توانایی های آن در مقایسه با دیگر هوشها مورد بحث بوده است. به طور کلی دو مکتب مجزا به هوش اجتماعی نظریه های انگیزشی و نظریه های مرتبط با رضایت شغلی، نظیر نظریه های کینزبرگ، تئوری آلدرفر[10]، نظریه انگیزشی پورتر[11] و لاولر[12]، تئوری کامروایی نیاز، تئوری بهداشت_ انگیزش هرزبرگ[13]، نظریه اتکینسون، نظریه انتظار و ارزش و مک کللند[14]، هریک از زاویه خاصی رابطه رضایت شغلی و مؤلفه های هوش اجتماعی را به طور غیر مستقیم تأیید می کنند. با توجه به مطالعاتی فراوانی که در زمینه رضایت شغلی صورت گرفته است. ولی هر چه قدر این پیمایش ها ومطالعات در این مورد بیشتر گردد منجر به شفاف سازی روابط بین متغیر ها وآمادگی ذهنی مدیران ومسئولان برای فراهم آوردن زمینه لازم رضایت شغلی در مدارس خواهدبود. با ظهور عصر اطلاعات و ارتقاء ارزشمندی ارتباطات انسانی وهمچنین بروز موقعیت های استراتژیک سازمانی، نظریه هوش اجتماعی توجه چشمگیری را به خود جلب کرده است. هوش اجتماعی، اصطلاح فراگیری است که مجموعه گسترده ای از مهارت ها و خصوصیات فردی را در بر گرفته ومعمولاً به آن دسته از مهارت های درون فردی وبین فردی اطلاق می گردد که فراتر از حوزه مشخصی از دانش های پیشین، چون هوش بهر و مهارت های فنی یا حرفه ای است. ثرندایک از پیشگامان نظریه هوش اجتماعی است آن را به عنوان توانایی درک دیگران ورفتار عاقلانه در ارتباطات انسانی تعریف کرده است. ثرندایک برای اولین بار اصطلاح هوش جمعی یا اجتماعی را در تبیین رفتار وکردار انسان به کار گرفت.هوش اجتماعی عبارت است از توانایی برقراری روابط بین فردی در گروه و همکاری با دیگران، استفاده از توان ذهن و جسم برای برقراری ارتباط با دیگران و درک بهتر آنان، کسب این نگرش که دیگران را برای رشد و توسعه روابط بین فردی و رفتار دوستانه تشویق کنید و آگاهی از اینکه چگونه با دیگران دوست شده و آن را حفظ کنیم. هوش اجتماعی خاصیت ویژه ای است که علت توفیق مادرارتباط اجتماعی است و با آموزش یا مطالعه به دست نیامده است. در حقیقت ایجاد روابط سالم یا به دیگر سخن " سیاست برقرار کردن رابطه " یک توان خاص و ارجمند است (بوزان[15]، 1384). مؤلفه های هوش اجتماعی عباتند از: پردازش اطلاعات اجتماعی؛ یعنی توانایی برای درک و فهم وپیش بینی رفتار و احساسات دیگران. پردازش اطلاعات راهی برای پیوند منفعلانه با ارتباط است. افرادی که اطلاعات را صرفاً پردازش می کنند، فعالانه در پی آن نمی گردند، امـا وقتی با آن مواجه شدند آن را به کار می گیرند، حتی اگر این مواجهه تصادفی باشد. آگاهی اجتماعی؛ درک مناسب از نگرانی ها و احساسات سایرین از ارکان موفقیت در فعالیت های اجتماعی است. حساسیت به دیگران برای کسب عملکرد شغلی برتر، بسیار حیاتی است. پزشکانی که به هیجانات و روحیات بیماران خود حساس هستند، موفق ترند. توانایی شناخت نیاز های دیگران، جزو ویژگی های مدیران موفق و تیم های توسعه محصول می باشد. سطح آگاهی اجتماعی، توانایی شناسایی نگرانی ها ونیاز های اغلب ناگفته مشتریان اعم از موکل، کارمند و غیره و سپس هماهنک کردن آن نیاز ها و نگرانی ها با خدمات، محصول ونحوه تامین استرنبرگ[17] روانشناس دانشگاه ییل از مردم خواست که خصوصیات یک فرد با هوش را بیان کنند، افراد بسیاری مهارتهای عملی را جزء ویژگیهای اصلی برشمردند. تحقیقات بیشتر، استرنبرگ را به نتیجهگیری ثرندایک بازگرداند و آن این که هوش اجتماعی از توانایی تحصیلی متمایز است و همان چیزی است که افراد را وادار میکند که در عرصه زندگی به خوبی عمل کنند (دهشیری، 1382). از سال 1920 تا 1990 پژوهش درزمینه هوش اجتماعی، دستخوش تحول بوده است و دیدگاه های مختلفی به وجود آمده اند که هوش اجتماعی را به عنوان توانایی ارتباط با دیگران، دانش میان فردی، توانایی قضاوت درست درباره احساسات، خلق ها و انگیزه های دیگران، عملکرد اجتماعی موثر و مهارت رمزگشایی نمادهای غیر کلامی تعریف کرده اند (گلمن، 1379). به نظر می رسد آنهایی که از هوش هیجانی پایینی برخوردارند، بدلیل مشکلات ارتباطی و عدم سازگاری که ناشی از همان ضعف مهارتهای هیجانی است در مهارتهای اجتماعی یا به عبارت بهتر در هوش اجتماعی، با مشکلات بیشتری روبرو می شوند. از طرفی هوش اجتماعی عبارت است از توانایی بکارگیری مهارتهای ارتباطی، روابط دوستانه با دیگران، رفتارهای اجتماعی و هم دلی با دیگران (محمدیان حسین آبادی، 1385). با روش هایی می توان هوش اجتماعی را تقویت کرد: رضایت شغلی، میزان احساس مثبت یا منفی یک شخص نسبت به شغلش است. بعبارتی دیگر یک واکنش احساسی به کار، شرایط فیزیکی و اجتماعی محل کار است (شرمرهورن، 1386). محققان رضایت شغلی را از دیدگاههای گوناگونی تعریف کردهاند. گروهی رضایت شغلی را براساس نوع عامل روانی تعریف کرده و آن را نوعی سازگاری عاطفی با شغل و شرایط اشتغال میانگارند. یعنی اگر شغل موردنظر لذّت مطلوب را برای فرد تأمین نماید در این حالت فرد از شغلش راضی است. بنابراین اگر شما از کارتان راضی باشید عموما آن را دوست خواهید داشت و درباره آن و خودتان مثبت فکر خواهید کرد و به طرقی رفتار خواهید کرد که عملکردتان را بهبود یابد (خدیوی، 1386). لاک (1969) رضایت شغلی را احساسی تعریف می کند که از ارزیابی شغل به عنوان عامل تسهیل کنندة نیل به ارزش های شغلی حاصل می شود. وی رضایت شغلی را در بردارندة چهار عامل توصیف می کند که این عوامل عبارتند از : پاداش به معنی حقوق و شرایط ارتقا، زمینة شغلی به معنی شرایط و مزایای شغلی، عوامل و روابط انسانی با همکاران و سرپرستان، ویژگی های شغلی (به نقل از رضائیان، 1386). از نظر لوتانز رضایت شغلی نتیجة ادراک کارکنان از چگونگی فراهم ساختن انتظارات مهم آنان توسط شغلشان می باشد. (به نقل از رضائیان، 1386). عوامل زیر در صحنه رضایت شغلی نقش مهمی ایفا می کنند :کارهایی که هماوردطلب باشند. یکسان بودن حقوق و مزایای شغلی، شرایط مناسب کاری و دوستان وهمکاران مساعد (رابینز، 1386). گردش توجه مدیران به موضوع رضایت شغلی، حول محور اثراتی است که بر عملکرد کارکنان دارد. و این دیدگاهی است که پژوهشگران متوجه آن شده اند. در دو دهه 1950 و1960 بررسی های زیادی در زمینه رضایت شغلی و بهره وری انجام شد. در بسیاری از این تحقیقات سعی شده بود که رابطه بین رضایت شغلی و بازدهی افراد تعیین شود که این بررسی ها نتوانست وجود نوعی رابطه پایدار بین این دو را نشان دهد. در نخستین سالهای دهه 1990 با توجه به تحقیقات نسبتاً بدون ابهامی که در این زمینه انجام شده است می توان درباره رابطه بین این دو به نتایجی دست یافت. رضایت شغلی و غیبت: بین رضایت شغلی و غیبت کارکنان یک رابطه معکوس وجود داردولی همبستگی آن چندان زیاد نیست اندکی کمتر از 40/0 در حالیکه این امر نامعقول به نظر نمی رسد. که افراد ناراضی با اعتماد بیشتری سازمان و کار خود را ترک خواهند کرد، ولی عوامل دیگری هم می توانند بر این زمینه تاثیر بگذارند و ضریب همبستگی را پایین آورند. در زمینه رضایت شغلی و جابجایی کارکنان پژوهش ها نشان داده اندرضایت شغلی با جابجایی کارکنان رابطه معکوس دارد ولی ضریب همبستگی آن بدان حد نیست که رابطه با غیبت کارکنان بدست آمده است و باز اینکه عوامل دیگری مثل شرایط بازار نیروی کار، انتظارات افراد از فرصتها و مشاغل دیگر، و طول زمان یا سابقه خدمت افراد سازمان در زمینه تصمیم واقعی که افراد باید درباره ترک شغل کنونی خود بگیرد، نقش مهمی ایفا می کنند (رابینز، 1386). تحقیقات در باب هوش اجتماعی: همانگونه که آزمونگری هوشی پا به عرصه وجود گذاشت تمرکز بر روی هوش کلامی و بیانی بود. تعدادی از روانشناسان به دنبال شناسایی هوش اجتماعی هم بودند ولی به هر جهت تلاش در این جهت به وضوح مأیوس کننده بود و مفاهیم هوشی منحصراً به صورت شناختی باقی ماندند. با توجه به اینکه تحقیق با این عنوان در داخل و خارج کشور کار نشده پیشینه عملی که بصورت کاملا مرتبط باشد یافت نشد ولی تحقیقاتی که تا حدودی مرتبط در ساختار واعتبارسازه ی هوش اجتماعی توسط ویز[18] و سوب[19] (2005) در کشور آلمان صورت گرفت. دراین تحقیق شواهد و مدارکی برای ساختار هوش اجتماعی مطابق با طرح فرض شده فراهم شد، و تمایز بین هوش اجتماعی و هوش آکادمیک را نشان داد. در تحقیقی که توسط بارنی[20] و همکارانش در سال 2000 بر روی کارکنان چند شرکت بزرگ ایالت اوکالاهاما بعمل آمد، محققان سعی داشتند رابطه بین هوش هیجانی و انواع متغیرهای شغلی را مورد بررسی قرار دهند. نتایج این تحقیق نشان دادکه: 1-کارکنانی که از هوش هیجانی بالا تر بر خوردارند، عملکرد بهتری دارند. 2- کارکنانی که از هوش هیجانی بالا تر بهره مند هستند از رضایت شغلی بیشتری برخوردارند (به نقل از اسدی، 1382). توماس[21] و همکارانش در سال 2006 مطالعه ای درباره هوش هیجانی کارمند و مدیر و رضایت شغلی و عملکرد آنها انجام دادند. نتایج تحقیق نشان داد که هوش هیجانی کارمندان همبستگی مثبتی با رضایت شغلی و عملکرد آن ها دارد. و بعلاوه رابطه بین هوش هیجانی و رضایت شغلی و عملکرد مدیران از بیشترین همبستگی برخوردار است (به نقل ازآقایاری وشریفی درآمدی، 1386). براودر[22] به بررسی چگونگی تغییر در عناصر فرهنگ سازمانی واثر آن بر رضایت شغلی پرداخت. حضور، امنیت، روش های مشارکت و گردش کار جنبه هایی بودند که در کنار آنها نگرش نسبت به جنبه های معینی از رضایت شغلی می تواند حفظ یا بهبود یابد (نقل از صادقی، 1375). در حالت کلی پژوهش حاضر در پی دستیابی به پاسخ این سؤال است که آیا بین هوش اجتماعی مدیران و رضایت شغلی معلمان مدارس رابطه وجود دارد؟
روش جامعه آماری پژوهش حاضر را مدیران و معلمان مدارس شهرستان های شمال استان آذربایجان غربی در سال تحصیلی 89-88 تشکیل می دادند که تعداد مدیران زن و مرد 340 نفر و تعداد معلمان زن ومرد 4500 نفر بودند.برای انتخاب حجم نمونه آماری در این پژوهش از فرمول کوکران استفاده شد. با استفاده از این فرمول نمونه آماری مدیران 180 نفر محاسبه گردید. و پس از تعدیل، حجم نهایی نمونه آماری مدیران 120 نفر برآورد شد. تعداد حجم نمونه آماری معلمان با استفاده از فرمول کوکران 360 نفر برآورد شد و با توجه به مطالب بالا چون حجم نمونه آماری معلمان 3 برابر حجم نمونه آماری مدیران است. پس برای هر مدیر 3 نفر از معلمان آن ها انتخاب شد و پرسشنامه بین آنها توزیع و تکمیل گردید. برای انتخاب نمونه آماری این پژوهش از روش نمونه گیری چندمرحله ای استفاده شد. ابتدا از بین شهرستان های شمال استان آذربایجان غربی سه شهرستان به روش تصادفی ساده انتخاب شد. سپس با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی، تعداد اعضای نمونه مدیران هر شهر تعیین شد و بعد با استفاده از جدول اعداد تصادفی، به تعداد نمونه آماری هر شهر، مدیر انتخاب شد و در هر مدرسه یک مدیر پرسشنامه مربوط به هوش اجتماعی را تکمیل نمود و بعد در مداس انتخاب شده، به ازای هر مدیر (در هر مدرسه) باتوجه به حجم نمونه معلمان، 3 نفر از معلمانش به روش تصادفی ساده انتخاب، و پرسشنامه رضایت شغلی را تکمیل نمودند. در این پژوهش برای جمع آوری اطلاعات در مورد متغیر های هوش
مقیاس هوش اجتماعی ترومسو[23]: این پرسشنامه توسط سیلورا[24]، مارتین یوسن[25] و داهل[26] (2001) تهیه شده است، که سه حوزه هوش اجتماعی یعنی پردازش اطلاعات اجتماعی، مهارت های اجتماعی و آگاهی اجتماعی را می سنجد. این پرسشنامه از 21گویه تشکیل شده است. و در این پرسشنامه از پاسخ دهندگان خواسته می شود تا عقاید خودشان درباره ی هر گویه را بر روی یک مقیاس 7 درجه ای مشخص کنند. در سؤالات 1-3-6-7-9-10-14-17-18-19-20 برای گزینه کاملاً مخالفم، مخالفم، تاحدی مخالفم، نظری ندارم، تاحدی موافقم، موافقم و کاملاً موافقم به ترتیب نمره های 1، 2، 3، 4، 5، 6 و 7 منظورشده است و بقیه گویه ها به صورت بر عکس نمره گذاری می شود. به این ترتیب حداقل نمره کل گویه های این ابزار برابر 21 و حداکثر نمره آن برابر 147 می باشد. گویه های 1-3-6-9-14-17-19 مربوط به مؤلفه پردازش اطلاعات اجتماعی بوده وگویه های 4-7-10-12-15-18-20 مربوط به مؤلفه مهات های اجتماعی بوده وگویه های 2-5-8-11-13-16-21 مربوط به مؤلفه آگاهی سیلورا، مارتین یوسن و داهل (2001) ضرایب پایایی آن ها را برای خرده مقیاس های پردازش اطلاعات اجتماعی، مهارت های اجتماعی و آگاهی اجتماعی را به ترتیب 81/0، 86/0 و 79/0 گزارش کرده اند. تحقیقی که توسط دوغان و چتین (2009) در کشور ترکیه تحت عنوان اعتبار، پایایی، ثبات و ساختار عوامل نسخه ترکی در مقیاس هوش اجتماعی ترمسو انجام گرفت. ضریب همبستگی در پرسشنامه مهارت های اجتماعی بر اساس هوش اجتماعی ترمسو، 51 درصد بود ضرایب پایایی دونیمه کردن، بازآزمایی وآلفای کرانباخ به ترتیب 83/0، 80/0 و75/0 بود. در پژوهش حاضر ضرایب پایایی پرسشنامه هوش اجتماعی ترومسو برای خرده مقیاسهای پردازش اطلاعات اجتماعی، مهارتهای اجتماعی و پرسشنامه رضایت شغلی فیلد[27] و روث[28]: این پرسشنامه در سال 1951 توسط بری فیلد و روث به منظور سنجش میزان رضایت شغلی افراد ساخته شده است وشامل 19 سؤال 5 گزینه ای است. در این پرسشنامه از پاسخ دهندگان خواسته می شود تا احساس و نگرش های خود را نسبت به شغلشان بر روی مقیاس 5 درجه ای مشخص کنند. در گویه های 1-2-3-4-6-8-10-13-14-16-18 برای گزینه به شدت مخالفم، مخالفم، بلاتکلیفم، موافقم و به شدت موافقم به ترتیب نمره
یافته ها در تحلیل پژوهش از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج آزمون همبستگی پیرسون در جدول 1 ارائه شده است. جدول 1 نشان می دهد که ضریب همبستگی محاسبه شده بین هوش اجتماعی مدیران و رضایت شغلی معلمان برابر 681/0 است. بنابر این همبستگی بین دو متغیر معنادار و مثبت بوده و هر چه هوش اجتماعی مدیران بالا باشد موجب رضایت شغلی معلمان مدارس می شود. جدول 1: ضریب همبستگی دو به دوی بین متغیر های هوش اجتماعی مدیران و رضایت شغلی معلمان و سن و سابقه مدیران
جدول 1 نشان می دهد که ضریب همبستگی محاسبه شده بین پردازش اطلاعات اجتماعی مدیران و رضایت شغلی معلمان برابر 680/0 است. بنابر این همبستگی در سطح 01/0 بین دو متغیر معنادار ومثبت بوده و هر چه قدرت پردازش اطلاعات اجتماعی مدیران بالا باشد موجب رضایت شغلی معلمان مدارس می شود. با توجه به جدول 1 ملاحظه می شود که ضریب همبستگی محاسبه شده با توجه به جدول 1ملاحظه می شود که ضریب همبستگی محاسبه شده بین آگاهی اجتماعی مدیران و رضایت شغلی معلمان برابر 429/0 است.بنابر این همبستگی در سطح 01/0 بین دو متغیر معنادار ومثبت بوده و هر چه آگاهی اجتماعی مدیران بالا باشد موجب رضایت شغلی معلمان مدارس می شود و همچنین ضریب همبستگی محاسبه شده بین سن و هوش اجتماعی مدیران برابر 154/0 است. بنابراین همبستگی در سطح 01/0 بین دو متغیر معنادار و مثبت بوده وبا افزایش سن مدیران هوش اجتماعی آنها هم بالا می رود و ضریب همبستگی محاسبه شده بین سابقه خدمت مدیران و هوش اجتماعی آنها برابر 211/0 است. بنابراین همبستگی در سطح 01/0 بین دو متغیر معنادار و مثبت بوده ومدیران با سابقه خدمت بالا هوش اجتماعی بالایی دارند. با توجه به جدول 1 ملاحظه برای مشخص کردن سهم هر یک از مؤلفه های هوش اجتماعی جدول 2 خلاصه نتایج ضرایب رگرسیون برای متغیر های معنی دار
همانطور که در جدول 2 مشاهده می شود از لحاظ آماری متغیر های مهارتهای اجتماعی و پردازش اطلاعات اجتماعی دارای وزن بتای مثبت و متغیر آگاهی اجتماعی دارای وزن بتای منفی بود. ضریب بتا در مؤلفه پردازش اطلاعات اجتماعی 38/0 می باشد و در مؤلفه مهارت های اجتماعی 49/0 می باشد و در مولفه آگاهی اجتماعی062/0- می باشد. بنابراین مؤلفه مهارتهای اجتماعی
بحث و نتیجه گیری از میان مؤلفه های هوش اجتماعی مدیران در پردازش اطلاعات اجتماعی بیشترین امتیاز را و در آگاهی اجتماعی کمترین امتیاز را کسب کردند. میانگین هوش اجتماعی مدیران مورد مطالعه در حد متوسط به بالا می باشد. میزان پراکندگی نمرات در مؤلفه پردازش اطلاعات اجتماعی بیشتر از دو مؤلفه دیگر نتایج همچنین نشان داد که بین نمرات مدیران در مؤلفه پردازش اطلاعات اجتماعی و رضایت شغلی معلمان همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد و ضریب همبستگی حاصل معنادار است. پس می توان گفت که بین پردازش اطلاعات اجتماعی مدیران و رضایت شغلی معلمان رابطه معنادار و مستقیم وجود دارد. وافزایش قدرت پردازش اطلاعات اجتماعی مدیران موجب افزایش رضایت شغلی معلمان می گردد. در حد اطلاعات پژوهشگر تحقیقات مرتبطی در مورد این نتیجه یافت نشد تا مقایسه ای صورت گیرد. بخش دیگری از نتایج نشان داد که بین نمرات مدیران در مؤلفه مهارت های اجتماعی و رضایت شغلی معلمان همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. وضریب همبستگی حاصل معنادار است. پس نتایج همچنین نشان داد که مؤلفه مهارت های اجتماعی به طور معناداری رضایت شغلی معلمان را پیش بینی می کند. اضافه شدن مؤلفه های پردازش اطلاعات اجتماعی و آگاهی اجتماعی به معادله قدرت پیش بینی را بطور معناداری بالا می برد. بطور کلی از این پژوهش نتایج زیر حاصل می شود: مؤلفه مهارت های اجتماعی پیش بینی کننده مناسب رضایت شغلی می باشد. بین هوش اجتماعی مدیران و رضایت شغلی معلمان رابطه مسقیم و معنادار وجود دارد. بین مؤلفه های هوش اجتماعی در مدیران و رضایت شغلی معلمان رابطه معنادار و مستقیم پیشنهاد های کاربردی پژوهش: همانطوری که نتایج پژوهش نشان می دهد بین هوش اجتماعی مدیران و رضایت شغلی معلمان رابطه معنادار و مثبت وجود دارد. بر این اساس پیشنهاد می شود که مسئولان آموزش و پرورش در انتصاب مدیران مدارس به هوش اجتماعی آنان توجه کنند. همچنین پیشنهاد می گردد که مسئولان دوره های آموزش تکنیک های هوش اجتماعی را برای مدیران مدارس منابع
آقایار، س و شریفی درآمدی، پ. (1386). هوش هیجانی سازمانی. اصفهان: سپاهان. اسدی، ت. (1382). بررسی رابطه هوش هیجانی ورضایت شغلی دبیران متوسطه بوزان، ت. (1384). نیروی نبوغ اجتماعی (ترجمه حورزاد صالحی). تهران: انتشارات پل. بحرالعلوم، ح. (1378). ارتباط بین فرهنگ سازمانی سبک مدیریت با رضایت شغلی حسنخوئی، س. (1385). بررسی رابطه بین هوش هیجانی ومهار شغلی بارضایت شغلی خانلری، ف. (1385). بررسی رابطه بین هوش هیجانی و رضایت شغلی معلمان تهران. خدیوی، ا. (1386). درآمدی بر رفتار سازمانی در سازمانهای هزاره سوم. تبریز: شایسته. خورشیدزاده، م. (1387، 14 مرداد). هوش هیجانی، روزنامه آفرینش، ص 8. دهشیری، غ. (1382). هنجاریابی پرسشنامه بهر هیجانی بار آن (EQ-I) برای ارزیابی رابینز، اس. پی. (1377). تئوری سازمان، ساختار، طراحی، کاربردها (ترجمه سید مهدی رابینز، اس. پی. (1386).رفتارسازمانی (ترجمه علی پارساییان وسیدمحمد اعرابی).تهران: انتشارات دفتر پژوهشهای فرهنگی. (تاریخ انتشار به زبان اصلی1943). رضائیان، ع. (1386). مبانی مدیریت رفتار سازمانی. تهران: سمت. سبحانی نژاد، م و یوزباشی، ع. (1387). هوش هیجانی ومدیریت در سازمان. سیدعباس زاده، م. (1374). کلیات مدیریت آموزشی. ارومیه: دانشگاه ارومیه. سیوانی نژاد، ع. ا. (1387). بررسی نقش سبک رهبری مدیران بررضایت شغلی دبیران شادنظر، ن. (1386).بدنبال خوشبختی. تهران: نشر افراز. شرمرهورن، جان آر وهانت، جیمزجی و ازبورن، رچارد ال. (1386). مدیریت رفتار سازمانی صادقی، ع. (1375). بررسی تأثیر فرهنگ سازمانی بر رضایت شغلی. پایان نامه طهماسبی، ر. (1378). بررسی میزان رضایت شغلی دبیران مدارس متوسطه شهر عسکری، گ، و کلدی، ع. (1382). بررسی میزان رضایت شغلی معلمان ابتدایی قاسمی نژاد، ا. (1381). بررسی رابطه جوسازمانی با استرس شغلی و رضایت شغلی. کلانتری، ا. (1384). بررسی رابطه بین سبک رهبری مدیران با رضایت شغلی معلمان گاردنر،کوئینسی، ت. و ریواس، م. ای. (1386). بدنبال خوشبختی (ترجمه ندا شادنظر). گلمن، د. (1379).هوشعاطفی (ترجمه حمیدرضا بلوچ). تهران: انتشارات جیحون. (تاریخ محب زادگان، ی. (1381). بررسی رابطه بین سلسله مراتب نیازهای مازلو و رضایت محمدیانحسینآبادی، ا. (1385). بررسی رابطه هوش هیجانی با هوش اجتماعی، مجموعه. نجاتی حاتمیان، ل. (1386). بررسی رابطه هوش هیجانی و اثر بخشی مدیران مدارس مقیمی، س. م. (1386).سازمان و مدیریت رویکرد پژوهشی. تهران: انتشارات ترمه. مهرابی، م؛ آشورزاده، ب؛ امیرتیموری، ش. (1386). هوش اجتماعی، مقالات دانش آموزی. میرزاقادری، ع. (1386). بررسی رابطه بین سبکهای مدیریتی (رابطه مدار، ضابطه مدار) Dogan، T. M. A.، Cetin، B. (2009). The validity، reliabity and factorial Schwepker J.C. H.(2001). Ethical climates relationship to job satisfaction organizational commitment، and turnover intention in the sales Silvera، D.H.، Martinussen، M. & Dahl، T. I. (2001). The Tromso Weis, S & Süb, H-M. (2007). Revivng the search for social
[3]- Barwon [4]- Kinsburg [5]-Robbins [6]-Schwepker [7]-Thorndike [8]-Wechsler [9]-Gardner [10]-Alderfor [11]- Porter [12]-Lawler [13]-Herzberg Expectancy Theory [14]-Mc Clelland [15]-Buzan [16]-Golman [17]-Sternberg [18]-Weis [19]-Süb [20]-Barney [22]- Browder [23]-Tromso [24]-Silvera [25]-Martinssen [26]-Dahl [27]-Fild [28]-Roth | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آقایار، س و شریفی درآمدی، پ. (1386). هوش هیجانی سازمانی. اصفهان: سپاهان. اسدی، ت. (1382). بررسی رابطه هوش هیجانی ورضایت شغلی دبیران متوسطه بوزان، ت. (1384). نیروی نبوغ اجتماعی (ترجمه حورزاد صالحی). تهران: انتشارات پل. بحرالعلوم، ح. (1378). ارتباط بین فرهنگ سازمانی سبک مدیریت با رضایت شغلی حسنخوئی، س. (1385). بررسی رابطه بین هوش هیجانی ومهار شغلی بارضایت شغلی خانلری، ف. (1385). بررسی رابطه بین هوش هیجانی و رضایت شغلی معلمان تهران. خدیوی، ا. (1386). درآمدی بر رفتار سازمانی در سازمانهای هزاره سوم. تبریز: شایسته. خورشیدزاده، م. (1387، 14 مرداد). هوش هیجانی، روزنامه آفرینش، ص 8. دهشیری، غ. (1382). هنجاریابی پرسشنامه بهر هیجانی بار آن (EQ-I) برای ارزیابی رابینز، اس. پی. (1377). تئوری سازمان، ساختار، طراحی، کاربردها (ترجمه سید مهدی رابینز، اس. پی. (1386).رفتارسازمانی (ترجمه علی پارساییان وسیدمحمد اعرابی).تهران: انتشارات دفتر پژوهشهای فرهنگی. (تاریخ انتشار به زبان اصلی1943). رضائیان، ع. (1386). مبانی مدیریت رفتار سازمانی. تهران: سمت. سبحانی نژاد، م و یوزباشی، ع. (1387). هوش هیجانی ومدیریت در سازمان. سیدعباس زاده، م. (1374). کلیات مدیریت آموزشی. ارومیه: دانشگاه ارومیه. سیوانی نژاد، ع. ا. (1387). بررسی نقش سبک رهبری مدیران بررضایت شغلی دبیران شادنظر، ن. (1386).بدنبال خوشبختی. تهران: نشر افراز. شرمرهورن، جان آر وهانت، جیمزجی و ازبورن، رچارد ال. (1386). مدیریت رفتار سازمانی صادقی، ع. (1375). بررسی تأثیر فرهنگ سازمانی بر رضایت شغلی. پایان نامه طهماسبی، ر. (1378). بررسی میزان رضایت شغلی دبیران مدارس متوسطه شهر عسکری، گ، و کلدی، ع. (1382). بررسی میزان رضایت شغلی معلمان ابتدایی قاسمی نژاد، ا. (1381). بررسی رابطه جوسازمانی با استرس شغلی و رضایت شغلی. کلانتری، ا. (1384). بررسی رابطه بین سبک رهبری مدیران با رضایت شغلی معلمان گاردنر،کوئینسی، ت. و ریواس، م. ای. (1386). بدنبال خوشبختی (ترجمه ندا شادنظر). گلمن، د. (1379).هوشعاطفی (ترجمه حمیدرضا بلوچ). تهران: انتشارات جیحون. (تاریخ محب زادگان، ی. (1381). بررسی رابطه بین سلسله مراتب نیازهای مازلو و رضایت محمدیانحسینآبادی، ا. (1385). بررسی رابطه هوش هیجانی با هوش اجتماعی، مجموعه. نجاتی حاتمیان، ل. (1386). بررسی رابطه هوش هیجانی و اثر بخشی مدیران مدارس مقیمی، س. م. (1386).سازمان و مدیریت رویکرد پژوهشی. تهران: انتشارات ترمه. مهرابی، م؛ آشورزاده، ب؛ امیرتیموری، ش. (1386). هوش اجتماعی، مقالات دانش آموزی. میرزاقادری، ع. (1386). بررسی رابطه بین سبکهای مدیریتی (رابطه مدار، ضابطه مدار) Dogan، T. M. A.، Cetin، B. (2009). The validity، reliabity and factorial structure of the Turkish version of the tromso social intelligence scale. Educational sciences: Theory & Practice، 9، 709-720. Schwepker J.C. H.(2001). Ethical climates relationship to job satisfaction organizational commitment، and turnover intention in the sales force. Journal of Business Research، 54 (72), 520 -571. Silvera، D.H.، Martinussen، M. & Dahl، T. I. (2001). The Tromso Intelligence Scale، a self-report measure of social intelligence.Scandinavian Journal of Psychology، 42، 313-319. Weis, S & Süb, H-M. (2007). Revivng the search for social intelligence –A multitrait- multimethod study of its structure and construct validhty. Personality and Individual Differences، 42، 3 -14. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 5,899 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 2,084 |