تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,801,329 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,945 |
بررسی رابطه جو عاطفی خانواده با هویتیابی، خودپنداره و عزت نفس نوجوانان و جوانان 17-28 سال شهر اسلامشهر | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نشریه علمی آموزش و ارزشیابی (فصلنامه) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 3، دوره 1، شماره 3، آذر 1387، صفحه 81-102 اصل مقاله (232.69 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سعید نجارپور استادی1؛ اسداله خدیوی2 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1مربی و عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شبستر | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استادیار و عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
به منظور بررسی رابطه جو عاطفی خانواده با هویتیابی، خودپنداره و عزت نفس، 156 آزمودنی با روش نمونهگیری تصادفی قشربندی در سه سطح وضعیت اقتصادی- اجتماعی بالا، متوسط و پایین از بین نوجوانان و جوانان 17-28 سال شهر اسلامشهر انتخاب و آزمونهای جو عاطفی محقق ساخته، هویت پلاگ و اچز، خودپنداره بک و عزت نفس کوپراسمیت در مورد آنها اجرا شد. پایایی آزمون جو عاطفی از روش زوج و فرد کردن 94/0 بدست آمد. روش پژوهش از نوع همبستگی و علی- مقایسهای بود. پس از تجزیه و تحلیل دادهها مشخص شد که بین جو عاطفی خانواده با متغیرهای هویت، خودپنداره و عزت نفس رابطه وجود دارد و مقادیر ضریب همبستگی به ترتیب در سطح آلفای 01/0، 05/0 و 01/0 معنیدار است. همچنین معلوم شد افراد هویت یافتهتر دارای جو عاطفی مساعدتری بودند و آزمودنیهایی که دارای جو عاطفی مساعدی بودند از خودپنداره مثبتتر و عزتنفس بالاتری بهره میبردند. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
جو عاطفی خانواده؛ هویت؛ خودپنداره؛ عزتنفس | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بررسی رابطه جو عاطفی خانواده با هویتیابی، خودپنداره و عزت نفس نوجوانان و جوانان 17-28 سال شهر اسلامشهر
سعید نجارپور استادی[1] دکتر اسداله خدیوی[2]
چکیده به منظور بررسی رابطه جو عاطفی خانواده با هویتیابی، خودپنداره و عزت نفس، 156 آزمودنی با روش نمونهگیری تصادفی قشربندی در سه سطح وضعیت اقتصادی- اجتماعی بالا، متوسط و پایین از بین نوجوانان و جوانان 17-28 سال شهر اسلامشهر انتخاب و آزمونهای جو عاطفی محقق ساخته، هویت پلاگ و اچز، خودپنداره بک و عزت نفس کوپراسمیت در مورد آنها اجرا شد.
پایایی آزمون جو عاطفی از روش زوج و فرد کردن 94/0 بدست آمد. روش پژوهش از نوع همبستگی و واژگان کلیدی: جو عاطفی خانواده، هویت، خودپنداره، عزتنفس مقدمه در این اواخر به موضوع خانواده و کارآمدی آن بطور روزافزونی توجه میشود (کوبلینسکی و اندرسون[3]، 2003). هیچ نهادی چه از بعد قدرت و چه از بعد تأثیرگذاری نمیتواند با خانواده برابری کند. خانواده میتواند بین افراد پیوندهای ناگسستنی ایجاد کند. دلبستگی به پدر و مادر و همشیرها غالباً بصورت مادامالعمر است و این روابط، به عنوان الگو برای روابط در دنیای بزرگتری چون محله، مدرسه و اجتماع عمل میکنند (پارک و بوریل، 1998). خانواده تشکلی طبیعی است که الگوهای گوناگون مراوده را در گذر زمان به خدمت میگیرد. این الگوها ساخت خانواده را شکل میدهند و ضمن تعیین نقش اعضای خانواده، حیطه رفتار هر یک از اعضاء را مشخص نموده و تبادل نظر میان آنها را تسهیل میکنند (مینوچین و فیشمن، 1381). روابط بین کودکان و والدین و سایر اعضای خانواده را میتوان به عنوان نظام یا شبکهای از بخشهایی دانست که در کنش متقابل با یکدیگر هستند (ماسن و همکاران،1374). کودکان، زبان، مهارتها و ارزشهای اجتماعی و فرهنگی خود را در خانواده یاد میگیرند (پارک و بوریل، 1998). خانواده محل شکلگیری هویت فرد و خاستگاه هویت انسان است (مینوچین،1374). همه مردم در همه سنین جهت اخذ اطلاعات، دریافت کمک و تعاملات جذاب و لذتبخش به خانواده رجوع میکنند. وجود ارتباطات صمیمی و راضی کننده، پیشبینی کننده سلامت جسمانی و روانی در سراسر گستره رشد افراد است (پارک و بوریل، 1998). تأثیرگذاری خانواده بر فرزندان را از یافتههای یکی از بررسیها میتوان دریافت که با بیش از 1000 کودک از 10 شهر آمریکا بوسیله گروهی دانشمند صورت گرفت. برخی از کودکان در خانه بزرگ شده بودند و بعضی، مدت زمان کوتاه یا بلندی مهد کودک رفته بودند. نتیجه اصلی آن بود که خانواده مهمترین تأثیر را بر شخصیت و منش کودکان 3 ساله داشت (اتکینسون و همکاران، 1385). برای اینکه وظایف اصلی خانواده یعنی حمایت از فردیتیابی[4] و در عین حال حس تعلق بین اعضاء ایجاد شود، خانواده باید دارای ساخت کارآمد و خودکفایی باشد(مینوچین و فیشمن، 1381). در بحث تیپشناسی[5] خانوادهها میتوان چهار نمونه را مورد بررسی قرار داد: الف)خانواده بیکفایت[6]: این خانوادهها نمیتوانند از عهده مقابله با مسائل معمولی که در زندگی خانوادگی پیش میآید، برآیند. این نوع خانواده در برابر مشکلات و اتفاقات، اشتباهات زیادی میکند و به خاطر ویژگیهایی که داراست، دچار مشکلات زیادی میگردد و نمیتواند به کودکان خود احساس سلامت و امنیت بدهد، یا اینکه نمیتواند یک راهنمای کافی برای رشد شایستگیهای ضروری آنها باشد. ب) خانواده آشفته[7]: در هر سطح اجتماعی- اقتصادی میتوان والدینی را پیدا کرد که به علت بیثباتی شخصیتی به طریقی با مردم رفتار میکنند که برای آنها مخرب است، همانگونه که برای خود چنین هستند. والدینی که دارای شخصیتهای مخرّب و غیرعادی هستند، ممکن است خانه را در یک اضطراب عاطفی ثابت و دائمی نگه دارند. این خانوادهها موجب بروز اختلالات روانی در میان فرزندان خود میشوند. ج) خانوادههای ضد اجتماعی[8]: در این خانوادهها والدین بطور آشکار یا نهان رفتاری را نشان میدهند که مغایر با استانداردها و علایق جامعه است و ممکن است شکل نادرستی را در برخورد با قانون پیدا کند. چنین ارزشهای اجتماعی معمولاً روابط خانوادگی و زوجی را مختل میکند و مدلهای نامعقول را برای بچه فراهم میکند. فرزندان در چنین خانوادههایی ممکن است به دروغ گفتن و تقلب و رفتارهای نامعقول دیگر تشویق شوند. د) خانوادههای از هم گسیخته[9]: یعنی خانوادهای که کامل نیست، چه در نتیجه طلاق یا شرایط دیگر (کلمن، 1376). تحقیقات وسیع در مورد خانوادهها نیز این موضوع را آشکار کرده است که همانطور که امکان دارد رفتار ناسازگار از طریق روابط نادرست فرزند با یک یا هر دوی والدین شکل گرفته و به وجود آید، احتمال دارد متأثر از محیط کلی خانواده باشد (همان منبع). پس محیط خانوادگی فقط با ترکیب کمی خود بر فرد تأثیر نمیگذارد، بلکه در داخل خانواده جریانهای عاطفی است که هر یک از اعضای تشکیل دهنده آن خانواده از پیامدهای آن متأثر میشوند. یکی دیگر از عوامل مؤثر بر شکلگیری جو عاطفی خانواده، شیوه فرزندپروری است. کاتز و لو[10] (2004) شیوه فرزندپروری والدین را در ایجاد افسردگی فرزندان تأثیرگذار میدانند. باومریند[11] در تحقیقی کلاسیک، سه نوع الگوی فرزندپروری را بررسی کرد: الف) فرزندپروری استبدادی[12]: در این شیوه، کودکان در محیط خانواده با محدودیتهای شدیدی مواجه هستند. آنها موظفند که از مقررات خاص والدین پیروی کنند. والدین از فرزندان خود خواستار اطاعت بیچون و چرا هستند و به ندرت علت خواستههای خود را توضیح میدهند. آنها بیشتر از زور استفاده کرده و برای وادار کردن فرزندان خود به اطاعت، گاهی به تنبیههای شدید بدنی نیز متوسل میشوند(احدی و جمهری، 1386).به نظر باومریند فرزندان والدینمستبد،مضطرب، منزوی و ناراضی خواهند بود(باومریند، 1967).راتر نیز نقش سختگیری تربیتی بیش از حد را در بروز افسردگی و کاهش عزتنفس فرزندان متذکر میشود (زرگرو همکاران ،1386). ب) فرزندپروری سهلگیر[13]: در این شیوه والدین از فرزندان خود انتظار چندانی ندارند و کودکان در میان احساسات و رفتارهای تکانشی خود، آزادی عمل دارند. چنین والدینی برای کنترل فرزندان خود، به ندرت از تنبیه یا زور استفاده میکنند (احدی و جمهری، 1386). باومریند در مطالعات خود به این نتیجه رسیده است که فرزندان شیوه فرزندپروری سهلگیرانه از حداقل خود اتکایی و مستقل بودن، خود گردانی، مسئولیتپذیری و فعالیتهای اکتشافی برخوردارند(باومریند، 1971). ج) فرزندپروری قاطع[14]: در این شیوه، والدین انعطافپذیرند و ضمن اعطای آزادی به فرزندان خود، برای آنان مقررات روشنی تعیین میکنند. در عین حال آنها برای مقررات وضع شده دلایلی ارائه داده و غالباً در مورد خواستههایشان با فرزندان استدلال میکنند. این والدین به نیازها و عقاید فرزندان خود حساساند و آنان را به رعایت مقررات خانوادگی تشویق میکنند(احدی و جمهری، 1386). مطالعات باومریند بیانگر آن است که فرزندان والدین قاطع، سرزنده و بشاش هستند، از عزتنفس بالایی برای انجام تکالیف جدید برخوردارند(باومریند،1967) و سوگیری جنسیتی کمی نشان میدهند (باومریند و بلاک[15]، 1967). علاوه بر شیوههای فرزندپروری و انواع تیپهای خانواده، روابط والدین با همدیگر و ویژگیهای شخصیتی هر یک از آنها نیز میتواند تاثیرگذار باشد. بسیاری از محققان نیز، پیامدهای نامطلوب عدم هماهنگی و عدم توافق والدین بر رشد فرزندان را یادآور میشوند. در یک مطالعه شش ساله توسط پارکر[16] (1987) بر روی 693 خانواده، نتایج نشان میدهد که: الف)66% کودکانی که مادران آشفته و نابسامان داشتند از مشکلات عاطفی و رفتاری رنج میبردند،ب)در خانوادههایی که فقط پدران مسئلهدار بودند47% کودکان مشکل داشتند، ج)در خانوادههایی که هم پدر وهم مادر درگیر مسائل عاطفی بودند،72% کودکان گرفتار مشکلات هیجانی و رفتاری بودند.اگرآخرین درصدرا با نصف آن- یعنی36% کودکان مسئلهدار متعلق به والدین برخوردار از سلامتروانی- مقایسهکنیم، اهمیت ویژگیهای شخصیتیوالدین وتأثیر آنها بررفتار کودکان برایمانروشن میشود(نقل از حقیقی و همکاران، 1381). در مطالعه دیگری، الگوهای تعامل بین والدین و فرزندان بطور مستقیم در سه نوع خانواده مورد مشاهده قرار گرفت: الف) خانوادههایی که حداقل، یکی از فرزندان مورد بدرفتاری بدنی قرار گرفته بود، ب) خانوادههایی که حداقل به یکی از فرزندان، به صورت خیلی زیادی کم توجهی میشد، ج) خانوادههایی که بدرفتاری و کم توجهی در آن مشاهده نمیشد. اما از نظر سطح درآمد و روش فرزندپروری مشابه خانوادههای گروه الف و ب بودند. بررسیها نشان داد، خانوادههایی که کودکان را مورد کم توجهی قرار میدادند و یا بد رفتاری میکردند در مقایسه با گروه ج (کنترل) با فرزندان خود تعامل مثبت کمتر و تعامل منفی بیشتری داشتند.بچههایی که در خانوادههای کم توجه بودند در مقایسه با گروه کنترل تعاملات منفی زیادتری با پدر و مادر و همشیرهای خود داشتند. اما کودکانی که در خانوادههایی بودند که با آنان بد رفتاری میشد گرچه با سایر کودکان رفتارهای منفی گونه داشتند ولی با والدین خود کمتر اینگونه برخورد میکردند (بورگس و کنگر[17]، 1978). میتوان گفت که کشمکشها و تعارضات زناشویی با افسردگی نوجوانان در ارتباط است (کول و مکفرسون[18]، 2002). بنابراین میتوان گفت که چرخه حیات خانواده به عنوان مرحله پیوستهای شناخته شده است که هر مرحله مجموعهای از وظایف اعضای خانواده را که بایستی برای ورود به مرحله بعدی رشد، آن وظایف را بطور کامل انجام دهند،در بر میگیرد. شکست در انجام وظایف منجر به ایجاد مشکلات سازگاری[19] میشود. بنابراین توجه به خانواده و تلاش در جهت رفع مشکلات و معضلات این سازمان بنیادی، میتواند نوید بخش جامعهای ارزشمند و متعالی باشد(کارلسون، اسپری و لویس، 1384). به دلیل اهمیت وافر خانواده پژوهشهای متعددی در خصوص عوامل مؤثر بر شکلگیری جو عاطفی خانواده و موضوعات و متغیرهای مرتبط با آن انجام پذیرفته است که به برخی از آنها که در راستای این پژوهش هستند اشاره میشود. پژوهش راسبرگ و کیدر[20] (1992) نشان داده است که شکلگیری هویت با جو عاطفی خانواده یعنی یک سیستم خانوادگی شرممدار رابطه دارد. در مطالعات دیگر(پاپینی[21] 1994، نقل از برک، 1385) مشخص شده است نوجوانانی که احساس میکنند به والدینشان دلبسته هستند اما در عین حال آزادند تا عقایدشان را بیان کنند، هویت کسب کرده[22] یا در حالت وقفه[23] هستند. نوجوانانی که از هویت ضبط شده[24] برخوردارند، معمولاً روابط صمیمی با والدین دارند اما از فرصت جدا شدن سالم بیبهرهاند. و نوجوانانی که دچار پراکندگی هویت[25] هستند از کمترین رابطه صمیمانه و ارتباط آزاد در خانواده خبر میدهند. مرجان فرزانهخو (1387) در تحقیق خود به ارتباط معنیدار بین عملکرد کلی خانواده و هویت کسب شده، پراکندگی هویت و وقفه هویت دست یافته است. رضایی و همکاران (1386) نیز در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که وجود اختلال هویت جنسی در افرادی که دچار مسائل و مشکلات عاطفی، احساسی و هیجانی بیشتری در خانواده هستند محتملتر است. همچنین در بررسیهای دیگری معلوم شده است که بین جو عاطفی خانواده و بحران هویت رابطه معناداری وجود دارد (نجفی، احدی و دلاور، 1385؛ احمدی، 1383). این نتایج نشان دهنده اهمیت نقش خانواده در هویتیابی نوجوانان و جوانان میتواند باشد. پاریش و مککلوسکی[26] (1993) در بررسی خود به وجود ارتباط بین سبک فرزندپروری و خودپنداره[27] جوانان اشاره نموده است. وارنر[28] (1998) در پژوهش خود به این نتیجه رسید که فشار بیش از حد والدین برای موفقیت فرزندان، منجر به شکلگیری خودپنداره منفی میشود (نقل از دیباجنیا، 1383). نتایج پژوهش هالتر و هارپر[29] (1987) نشان داد که حمایت خانوادگی، بیشترین تأثیر را روی خودپنداره آزمودنیهای دختر و پسر داشته است. مشابه همین نتایج توسط نیسلن و متا[30] (1994) نیز گزارش شده است. همچنین تمپلین و گویر[31] (2001) بین سلامت روان خانواده و عملکرد کلی آن با خودپنداره جوانان رابطه معناداری بدست آوردند (نقل از دیباجنیا، 1383). گلچین و همکاران (1380) و دیباجنیا (1383) نیز بین کارایی خانواده و خودپنداره نوجوانان دختر و پسر و دانشجویان رابطه معناداری بدست آوردند.بدین معنا که هر چه عملکرد خانواده مطلوبتر باشد، افراد خودپنداره مثبتتری خواهند داشت. در خصوص ارتباط بین جو عاطفی خانواده و عزتنفس[32] نیز مطالعات متعددی صورت پذیرفته است. از جمله، راسبرگ و کیدر (1992) در مطالعه خود پی بردند بین پایین بودن عزتنفس نوجوانان دختر با نوع خانوادهها، یعنی ترس از صمیمیت و غلبه بر شرم رابطه وجود دارد. هالتر و هارپر (1987) گزارش نمودند که بین کیفیت روابط والدین و عزتنفس نوجوانان رابطه وجود دارد. بدین صورت که فنون حمایتگری و تشویقی والدین منجر به افزایش عزتنفس و دیکتاتور مآب بودن، منجر به کاهش عزتنفس نوجوانان میگردد. نتایج پژوهش متسون[33] (1994) نشان داد که طرد شدن توسط والدین با افزایش اضطراب، پرخاشگری و افسردگی و کاهش عزتنفس رابطه دارد (نقل از حقیقی، شکر کن و موسوی شوشتری، 1381). در پژوهش حیدرنیا، ثنایی و طالقانی (1384) یافتهها نشان داد که عزتنفس پسران خانوادههای عادی بالاتر از پسران خانوادههای طلاق (اعم از پسران تحت حضانت مادر و پسران تحت حضانت پدر) است. معتمدی و پورنصیری (1383) در بررسی خود به این نتیجه رسیدند که دانشآموزان دارای روابط گرم و صمیمانه با والدین خود، از عزتنفس بالاتری برخوردارند. آشوری(1376) نیز به این یافته دست پیدا کرد که رفتار والدین بر روی عزتنفس نوجوانان مؤثر است، بدین صورت که فرزندان والدین دموکرات، عزتنفس بالاتری داشتهاند. نوجوانان و جوانان در هر جامعهای به عنوان سرمایههای بسیار مهم آن جامعه محسوب میشوند. هر فرایند یا رویدادی اگر موجب وقفه در رشد روانی- اجتماعی این گروه از افراد جامعه شود، موجب هدر رفتن یابیراهه رفتن شکلگیری منش روانی - اجتماعی در این افراد خواهد شد. خانواده در رشد مطلوب نوجوانان و جوانان دارای نقش اساسی است و نتایج تحقیقات نیز مؤید این مطلب است که اگر جو عاطفی خانواده نامطلوب یا نامساعد باشد منجر به بروز مشکلات عدیدهای برای فرزندان خود خواهد شد. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه جو عاطفی خانواده با هویتیابی، خودپنداره و عزت نفس نوجوانان و جوانان شهر اسلامشهر است. همچنین بررسی میزان هویتیابی، خودپنداره، عزت نفس و جو عاطفی خانواده آزمودنیها با در نظر گرفتن متغیر جنسیت هدف دیگر پژوهش است. روششناسی پژوهش: طرح پژوهش حاضر از نوع طرحهای همبستگی و علّی - مقایسهای است. به عبارت دیگر از ویژگیهای هر دو طرح در پژوهش استفاده شده است. جامعه پژوهش عبارت است از کلیة نوجوانان و جوانان 17 تا 28 سال شهر اسلامشهر. حجم نمونه پژوهش از طریق برآورد حداقل نمونه 193 نفر بدست آمد. نکتة مهمی که باید یادآوری کرد این که پرسشنامه 37 نفر به دلیل اطلاعات ناقص کنار گذاشته شد و نمونه نهایی 156 باقی ماند. آزمودنیها نیز با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای در سه سطح وضعیت اقتصادی- اجتماعی بالا، متوسط و پایین انتخاب شدند. در این پژوهش، علاوه بر اخذ اطلاعات فردی از چهار آزمون به شرح ذیل استفاده شد: الف)آزمون عزت نفس کوپراسمیت: این مقیاس توسط کوپراسمیت ساخته شده و دارای 58 ماده است که 8 مادة آن دروغسنج است. ثابت (1375) میزان پایایی آزمون را با استفاده از روش کرونباخ 892/0 بدستآورده است. حیدری و همکاران (1384) نیز پایایی آزمون را از روش آلفای کرونباخ و تنصیف به ترتیب 54/0 و 61/0 بدست آوردند. ب) آزمون خودپنداره بک[34]: اینآزمون توسط بک و آستین تهیه و تدوین شده است. آزمون 25 سئوال یا اظهارنظر را در برمیگیرد که هر کدام نیز در پنج حالت تهیه شده است. محدودههای کلی آزمون عبارتند از: توانایی ذهنی، جذابیت جسمانی، مسائل اخلاقی، کفایت کاری، روابط اجتماعی و ویژگیهای شخصیتی. هر ماده یک صفت یا خصوصیت را مطرح میکند که آزمودنی باید در این صفت خودش را با دیگران مقایسه کند. مجموع کل نمرات بین 25 تا 125 است. نمرات بالا نشاندهندة خودپندارة مثبت است. حیدری و همکاران (1384) پایایی آزمون را از دو روش آلفای کرونباخ و تنصیف به ترتیب 73/0 و 65/0 بدست آوردهاند. ج) آزمون هویتیابی پلاگ و اچز[35]: اینآزمون توسط پلاگ و اچز تهیه شده است و دارای 19 ماده است که به صورت 4 درجة زیاد، کم، خیلی کم، کاملاً مخالف پاسخ داده میشود. نمرة بالای 57 نشاندهندة هویتیافتگی و کمتر از 57 هویت نیافتگی یا سردرگمی در هویت است. اینآزمون در بین سنین 15-60 سال قابل اجراست. دارابی (1376) اعتبار ملاکی را با آزمون فردیت 82/0 و پایایی را از طریق روش بازآزمایی به فاصلة 3 هفته 81/0 بدست آورده است. د) آزمون جو عاطفی خانواده: آزمون محقق ساختة جو عاطفی خانواده دارای35 ماده است که بهصورت هرگز، کم،گاهی،زیاد وخیلی زیادپاسخ داده میشود.پایایی اینآزمون از طریقروش زوج و فردکردن94/0بدستآمده است.
یافتهها: برای بررسی سه فرضیه اول پژوهش از آزمون ضریب همبستگی استفاده شد.
جدول شماره 1: ضرایب همبستگی بین متغیرهای هویت، خودپنداره، عزت نفس و جو عاطفی خانواده
جدول فوق نشان میدهد که بین هر یک از متغیرهای هویت، خودپنداره و عزت نفس با جو عاطفی خانواده رابطه وجود دارد که به ترتیب در سطح آلفای 01/0 ، 05/0، و 01/0 و آزمون یک دامنه معنیدار است. پس با 99 درصد اطمینان میتوان گفت که هر اندازه جو عاطفی خانواده مساعد باشد احتمال شکلگیری هویت و افزایش عزت نفس فرزندان خانواده بیشتر خواهد شد. محاسبه ضریب تعیین برای مقادیر همبستگی نشان داد که 05/17 و 25 درصد تغییرات جو عاطفی به ترتیب ناشی از هویت و عزت نفس است. همچنین با 95 درصد اطمینان میتوان قضاوت کرد که هر اندازه جو عاطفی خانواده مساعدتر باشد، فرزندان دارای خودپنداره مثبتتری خواهند شد. با بدست آمدن ضریب تعیین مشخص شد که 16/2 درصد از تغییرات جو عاطفی خانواده نیز ناشی از خودپنداره میباشد.
جدول شماره 2: نتایج آزمون t برای بررسی تفاوت میانگین جو عاطفی خانواده
در بررسی فرضیههای 4 مشخص شد که چون t محاسبه شده 137/5 از مقدار t جدول بزرگتر است لذا با 99 درصد اطمینان میتوان اظهار نمود که جو عاطفی خانواده افراد هویت یافته مساعدتر از افراد هویت نیافته است
جدول شماره 3: نتایج آزمون t برای بررسی تفاوت میانگینهای خودپنداره و عزت نفس
در بررسی فرضیههای 5 و 6 مشخص شد که چون t محاسبه شده 331/3 و 374/6 از مقدار t جدول بزرگتر است لذا با 99 درصد اطمینان میتوان اظهار نمود که خودپنداره افراد دارای جو عاطفی مساعد مثبتتر و عزت نفس افراد دارای جو عاطفی مساعد بیشتر از افراد دارای جو عاطفی نامساعد است.
جدول شماره 4: نتایج آزمون t برای بررسی تفاوت میانگین هویت یابی، خود پنداره، عزت نفس و جو عاطفی خانواده
بررسی فرضیههای 7، 8، 9 و 10 نشان داد که بین آزمودنیهای دختر و پسر فقط از نظر میزان خودپنداره و در سطح 01/0 تفاوت معناداری وجود دارد و آزمودنیهای پسر از خود پنداره مثبتتری برخوردارند. ولی از نظر هویتیابی، جو عاطفی و عزت نفس بین آزمودنیهای دختر و پسر تفاوت معنادار نیست. بحث و نتیجهگیری: خانواده مهمترین عامل اجتماعی شدن در زندگی هر انسان است. فضای خانواده آکنده از مهر و محبت، فداکاری و گذشت، صمیمیت و گرمی یا توأم با حسادت و رشک، دشمنی، کینهتوزی، نفرت و خشم است ( احدی و جمهری، 1386 ). اما ماهیت روابط خانوادگی در دوران نوجوانی کیفیت خاصی پیدا میکند. در دنیای معاصر، وقتی از نوجوان و خانواده او صحبت میشود، تصویر بخصوصی در ذهن اکثر مردم تداعی میشود . مثلاً اینکه نوجوان بیشترین اوقات خود را با دوستان سپری میکند، در مقابل خواستههای والدین مقاومت میورزد و هر نوع مداخله والدین در امور زندگی خویش را تهدیدی برای استقلال خود میبیند ( همان منبع ). از سوی دیگر با مدرنتر شدن عصر حاضر و بروز تغییرات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی منبعث از آن، میتوان گفت که موضوع نوجوانان و جوانان به یک مساله یا مشکل اجتماعی تبدیل شده است. به طوری که سن استخدام افراد بالاتر رفته و در نتیجه سن ازدواج افزایش یافته و این امر منجر به افزایش وابستگی جوانان به خانواده گردیده است. همچنین گذراندن دورههای آموزشی و تحصیلی بلند مدت، به تدریج از کنترل خانوادهها بر نوجوانان و جوانان خود کاسته است. مفهوم شکاف نسل بر مفاهیم عصر حاضر اضافه شده است و بسیاری موضوعات دیگر، که تقریباً همه جوامع بشری با آنها دست و پنجه نرم میکنند. این رویدادها نقش والدین در ایجاد جو عاطفی مساعد برای فرزندان و در نتیجه کاهش آسیبهای روانی و اجتماعی آنها را بیشتر نمایان میسازد. نتیجه آزمون فرضیه اول پژوهش نشان داد که بین جو عاطفی خانواده و هویتیابی رابطه وجود دارد و این رابطه در سطح 01/0 معنیدار است. بنابر این با 99 درصد اطمینان میتوان اظهار داشت که بین جو عاطفی خانواده و هویت رابطه وجود دارد و هر اندازه که جو عاطفی خانواده مساعدتر باشد به احتمال زیاد به فرزندان برای کسب یا شکلگیری هویت کمک خواهد کرد. این یافته با نتایج مطالعات راسبرگ و کیدر (1992)، پاپینی (1994)، مرجان فرزانهخو (1387)، رضایی و همکاران (1386)، نجفی، احدی و دلاور (1385) و احمدی (1383) همسو است. آزمون فرضیه دوم نشان داد که بین جو عاطفی خانواده و خودپنداره فرزندان رابطه وجود دارد و این رابطه در سطح 05/0 معنیدار است. پس میتوان گفت که هر اندازه جو عاطفی خانواده مساعدتر باشد به احتمال 95 درصد فرزندان خانواده از خودپنداره مثبتتری بهرهمند خواهند شد. با بررسی سایر پژوهشهای انجام شده توسط پاریش و مککلوسکی (1993)، وارنر (1998)، تمپلین و گویر(2001)، دیباجنیا (1383)، گلچین و همکاران (1380) مشخص میشود که همه یافتهها تقریباً در یک راستا هستند. بنابر این جو عاطفی ادراک شده توسط فرزندان، سبک فرزند پروری والدین، سلامت روان والدین میتوانند در ایجاد خودپنداره مثبت فرزندان مؤثر باشند. فرضیه سوم پژوهش، رابطه بین جو عاطفی خانواده و عزت نفس فرزندان را آزمون میکند. همانگونه که پژوهشگران قبلی نیز بین این دو متغیر به ارتباط معنیداری دست یافته بودند ( راسبرگ و کیدر، 1992؛ هالتر و هارپر، 1987؛ متسون، 1994؛ حقیقی، شکرکن و موسوی شوشتری، 1381؛ حیدرنیا، ثنایی و طالقانی، 1384؛ معتمدی و پورنصیری، 1383 و آشوری، 1376) در پژوهش حاضر نیز بین جو عاطفی خانواده و عزت نفس فرزندان در سطح 01/0 رابطه معناداری بدست آمد.بنابر این با 99 درصد اطمینان میتوان بیان نمود که مساعد بودن جو عاطفی خانواده منجر به افزایش عزت نفس فرزندان میشود. به عبارت دیگر حمایتگر بودن، تشویق نمودن، روابط گرم و صمیمانه داشتن و دموکرات منش بودن والدین در افزایش عزت نفس فرزندان تأثیرگذار خواهد بود. آزمون فرضیه چهارم نشان داد که چون t محاسبه شده (137/5) از مقدار t جدول بزرگتر است لذا با 99 درصد اطمینان میتوان اظهار نمود که جو عاطفی افراد هویت یافته مساعدتر و مطلوبتر از افراد هویت نیافته است. این یافته در راستای آزمون فرضیه اول پژوهش نیز میباشد. بررسی فرضیه پنجم مشخص نمود که چون t محاسبه شده (331/3) از مقدار t مبین بزرگتر است بنابر این با 99 درصد اطمینان میتوان قضاوت کرد افرادی که دارای جو عاطفی مساعدتر در خانواده هستند از خودپنداره مثبتتری بهرهمند خواهند بود. همانگونه که قابل پیشبینی بود بین نتایج این فرضیه و فرضیه دوم پژوهش همخوانی وجود دارد. نتیجه آزمون فرضیه ششم پژوهش نشان داد که چون t محاسبه شده (374/6) از مقدار t جدول بزرگتر است پس میتوان بیان داشت عزت نفس افراد دارای جو عاطفی مساعد به احتمال 99 درصد، بیشتر از افراد دارای جو عاطفی نامساعد خواهد بود. بررسی فرضیههای 7، 8، 9 و10 مشخص ساخت که بین آزمودنیهای دختر و پسر تنها از نظر میزان خودپنداره تفاوت معناداری وجود دارد و آزمودنیهای پسر در مقایسه با آزمودنیهای دختر از خودپنداره مثبتتری برخوردارند. لازم به ذکر است که دیباجنیا (1383) در بررسی خود بین آزمودنیهای دختر و پسر دانشجو، از نظر خودپنداره تفاوت معناداری مشاهده ننموده بود. اما همانند یافته نجفی، احدی و دلاور (1385) که بین دختران و پسران از نظر بحران هویت، تفاوت معنیداری بدست نیامده بود در این پژوهش نیز علاوه بر هویتیابی، از نظر جو عاطفی و عزت نفس نیز، بین آزمودنیهای دختر و پسر تفاوت معناداری بدست نیامد. همسویی یافتههای پژوهش حاضر با اکثر یافتههای پژوهشهای صورت گرفته در داخل و خارج از کشور مبین این موضوع است که روابط عاطفی والدین با یکدیگر و فرزندان، شیوههای فرزند پروری، قاطعیت همراه با ارائه آزادی به فرزندان و در مجموع جو عاطفی حاکم بر خانواده ارتباط نزدیکی با رشد و شکلگیری برخی ویژگیهای فرزندان خانواده و از جمله هویت، خودپنداره و عزت نفس دارد. بنابر این میتوان گفت که هر اندازه، خانواده از محیط و جو عاطفی سالم و در نتیجه رفتارها و تعاملات سالمتری بهرهمند باشد، و به عبارتی صداقت، صمیمیت، یکدلی، یکرنگی، ملاطفت، مهربانی و عشق بر فضای عمومی خانواده مستولی گردد، به همان میزان نیز فرزندان در کسب هویت، افزایش عزت نفس و داشتن خودپنداره مثبت، موفقتر بوده و در نتیجه با وقایع زندگی و اطرافیان، سازگارانهتر برخورد خواهند نمود.
منابع: - آشوری، الهه. (1376). بررسی ارتباط عزت نفس و ویژگیهای فردی، خانوادگی در دانشآموزان دبیرستانهای دخترانه شهر اصفهان. پایان نامه کارشناسی ارشد. اصفهان: دانشگاه علوم پزشکی. - اتکینسون، رتیا.ال؛ اتکینسون، ریچارد. سی؛ اسمیت، ادوارد.ای؛ بم، داریل. ج و هوکسما، سوزان نولن.(2000). زمینه روانشناسی هیلگارد. ترجمه محمد نقی براهنی و همکاران. (1385). تهران: رشد. - احدی، حسن و جمهری، فرهاد. (1386). روانشناسی رشد ( نوجوانی و بزرگسالی ). تهران: پردیس. - احمدی، صدیقه. (1383). بررسی رابطه جو عاطفی خانواده و بحران هویت در نوجوانان کانون اصلاح و تربیت شهر تهران. پایان نامه کارشناسی ارشد. تهران: دانشگاه تربیت معلم. - برک، لورا. ای. (2001). روانشناسی رشد (ج دوم). ترجمه یحیی سید محمدی. (1385) . تهران: ارسباران - ثابت، مهرداد. (1375). بررسی عملی بودن روائی، اعتبار و نرمیابی تست عزت نفس کوپر اسمیت در مناطق نوزده گانه آموزش و پرورش تهران. پایان نامه کارشناسی ارشد. تهران: دانشگاه علامه طباطبایی. - حقیقی، جمال؛ شکرکن، حسین و موسوی شوشتری، مژگان. (1381). بررسی رابطه جو عاطفی خانواده با سازگاری دانشآموزان دختر پایه سوم مدارس راهنمایی اهواز. فصلنامه علوم تربیتی و روانشناسی. دانشگاه شهید چمران اهواز، 1381، دوره سوم، سال نهم، شمارههای 1 و 2، 79-108. - حیدری، علیرضا؛ پاشا، غلامرضا؛ مامی، شهرام و آتشپور، سید حمید. (1384). میزان شیوع اختلالات تغذیه و رابطه آن با عزت نفس، خودپنداره و افسردگی در دانشجویان دختر دانشگاه علوم پزشکی ایلام. فصلنامه دانش و پژوهش در روانشناسی. دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان، شماره 26، زمستان 1384، 1-16. - حیدرنیا، احمد؛ ثنایی، باقر و طالقانی، نرگس. (1384). سلامت روان و عزت نفس دانشآموزان پسر دوره راهنمایی در خانوادههای عادی، تحت حضانت پدر و تحت حضانت مادر. فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، سال پنجم، شماره 19، 55-74. - رضایی، امید؛صابری، سید مهدی؛ شاه مرادی،حسین و ملک خسروی، غفار.(1386).کارکرد خانواده در بیماران دچار اختلال هویت جنسی.مجله توانبخشی، 1386، 8، ویژهنامه مسلسل 29، 58-63. - زرگر، فاطمه؛ عاشوری، احمد؛ اصغری پور، نگار و عاقبتی، اسما. (1386). مقایسه عملکرد خانواده بیماران مبتلا به اختلال افسردگی عمده با بیماران بدون اختلالات روانپزشکی در شهر اصفهان. دو فصلنامه تحقیقات علوم رفتاری، 1386، دوره پنجم، شماره 10، 99- 106. - دارابی، جعفر.(1376). پژوهش در مورد بررسی رابطه بین احساس هویت و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان شاهد استان مازندران. مرکز تحقیقات آموزش و پرورش استان مازندران. - دیباج نیا، پروین. (1383). بررسی رابطه کارایی خانواده و خودپنداره در دانشجویان دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی طی سال 1381. پژوهنده ( مجله پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی). سال 9، شماره 40، مهر و آبان 1383، 237-240. - کارلسون، جان؛ اسپری، لن و لویس، جودیت. خانواده درمانی: تضمین درمان کار آمد. ترجمه شکوه نوابی نژاد. (1384). تهران: انجمن اولیا و مربیان. -کلمن،جیمز.سی.روانشناسینابهنجاروزندگینوین. ترجمه کیانوش هاشمیان(1376).تهران:دانشگاهالزهرا(س). - ماسن، پاول هنری؛ کیگان، جروم؛ هوستون، آلتا. کارول و کانجر، جان جین. رشد و شخصیت کودک. ترجمه مهشید یاسایی. (1374). تهران: ماد (وابسته به نشر مرکز). - مرجان فرزانهخو، صدیقه. (1387). رابطه بین عملکرد خانواده و پایگاه هویت دانشآموزان دختر دوره دبیرستان شهر اصفهان. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه اصفهان. - معتمدی، عبداله و پور نصیری، زهرا. (1383). رابطه انواع جوهای عاطفی خانواده با عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان.کنگره سراسری آسیب شناسیخانواده در ایران،28 -30 اردیبهشت 83. - مینو چین، سالوادور و فیشمن، اچ. چارلز. (1996). فنون خانواده درمانی. ترجمه فرشاد بهاری و فرحسیا. (1381). تهران: رشد. - مینو چین، سالوادور. خانواده و خانواده درمانی. ترجمه باقر ثنایی ذاکر. (1374). تهران: امیر کبیر. - نجفی، محمود؛ احدی، حسن و دلاور، علی. (1385). بررسی رابطه کارایی خانواده و دینداری با بحران هویت. دو ماهنامه دانش و رفتار. سال سیزدهم، شماره 16، اردیبهشت 85، 17-26. -Baumrind,D.(1971). Current Patterns of Parental authority. Developmental psychology Monograph, 4(1, part 2), 1-103. -Baumrind, D. (1967). Child care practices anteceding three patterns of preschool behavior. Genetic Psychology monographs, 75, 43-88. -Baumrind, D. & Black, A.E.(1967). Socialization practices associated with dimension of competence in preschool boys and girls. Child Development, 38(2), 291-327. -Burgess, R.L.& Conger, R.D.(1978). Family interaction in abusive, neglectful, and normal families. Child Development 49, 1116-1173. - Cole, D. A. & Mc. Pherson, A. E. (2002). Relation of family subsystems to adolescent depression: Implementing a new family assessment strategy. Family psychology, 7, 119-133. -Hoelter, J.& Harper, L.(1987). Structural and interpersonal family influences on adolescent self- conception. Journal of marriage and the family,9,129-139. - Katz, L. F. & Low, S. (2004). Marital violence, co- parenting and family Level processes in relation to children adjustment. Family psychology, 18, 327-352. - Koblinsky, S & Anderson, E. (2003). Co-principal investigator on a four- year. Study of homeless families in head start and three state of meryland fathering grants. -Neilsen, D.M.& Metha, A.(1994). Parental behaviour and adolescent self- esteem in clinical and non- clinical Sampels. Adolescence, 29, 525-542. -Parish, T.S.& McCluskey, J.J.(1993). Parenting styles, Yong adults, self - concepts, and evaluations of parents. School Community, 3, 2, 85-88. -Park, R.D.& Buriel, R. (1998). Socialization in the family: Ethnic and ecological Perspectives. Hand book of child psychology, 3, 463-552. -Rothberg, B.& kidder, D.(1992). Double Trouble: Lesbians emerging from alcholic families. Journal of chemical Dependency Treatment, 5(1), 77-92. [1] . مربی و عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شبسترEmial: Saeedno @ Live.com [2] . استادیار و عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز [3] - Koblinsky & Anderson [4]- individuation [5]- Typology [6]- The inadequate family [7]- The disturb family [8]- The antisocial family [9] -The disrupted family [10] - Katz & Low [11] -Baumrind [12]- Authoritation [13]- Submissive [14]- Authoritative [15]- Black [16]- parker [17]- Burgess & Conger [18] - Cole & MC. pherson [19]- Adjustment problem [20]- Rothberg & kidder [21]- papini [22]- Identity achievement [23]- moratorium [24] -Identity forcelosured [25] -I`dentity diffusion [26]- Parish & Mccluskey [27]- Self- concept [28]- Warner [29]-Hoelter & Harper [30] -Neilsen & Metha [31]- Tamplin & Gooyer [32]- Self- esteem [33] -Matteson [34]- Beck [35]- Plug & Ochs | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
- آشوری، الهه. (1376). بررسی ارتباط عزت نفس و ویژگیهای فردی، خانوادگی در دانشآموزان دبیرستانهای دخترانه شهر اصفهان. پایان نامه کارشناسی ارشد. اصفهان: دانشگاه علوم پزشکی. - اتکینسون، رتیا.ال؛ اتکینسون، ریچارد. سی؛ اسمیت، ادوارد.ای؛ بم، داریل. ج و هوکسما، سوزان نولن.(2000). زمینه روانشناسی هیلگارد. ترجمه محمد نقی براهنی و همکاران. (1385). تهران: رشد. - احدی، حسن و جمهری، فرهاد. (1386). روانشناسی رشد ( نوجوانی و بزرگسالی ). تهران: پردیس. - احمدی، صدیقه. (1383). بررسی رابطه جو عاطفی خانواده و بحران هویت در نوجوانان کانون اصلاح و تربیت شهر تهران. پایان نامه کارشناسی ارشد. تهران: دانشگاه تربیت معلم. - برک، لورا. ای. (2001). روانشناسی رشد (ج دوم). ترجمه یحیی سید محمدی. (1385) . تهران: ارسباران - ثابت، مهرداد. (1375). بررسی عملی بودن روائی، اعتبار و نرمیابی تست عزت نفس کوپر اسمیت در مناطق نوزده گانه آموزش و پرورش تهران. پایان نامه کارشناسی ارشد. تهران: دانشگاه علامه طباطبایی. - حقیقی، جمال؛ شکرکن، حسین و موسوی شوشتری، مژگان. (1381). بررسی رابطه جو عاطفی خانواده با سازگاری دانشآموزان دختر پایه سوم مدارس راهنمایی اهواز. فصلنامه علوم تربیتی و روانشناسی. دانشگاه شهید چمران اهواز، 1381، دوره سوم، سال نهم، شمارههای 1 و 2، 79-108. - حیدری، علیرضا؛ پاشا، غلامرضا؛ مامی، شهرام و آتشپور، سید حمید. (1384). میزان شیوع اختلالات تغذیه و رابطه آن با عزت نفس، خودپنداره و افسردگی در دانشجویان دختر دانشگاه علوم پزشکی ایلام. فصلنامه دانش و پژوهش در روانشناسی. دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان، شماره 26، زمستان 1384، 1-16. - حیدرنیا، احمد؛ ثنایی، باقر و طالقانی، نرگس. (1384). سلامت روان و عزت نفس دانشآموزان پسر دوره راهنمایی در خانوادههای عادی، تحت حضانت پدر و تحت حضانت مادر. فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، سال پنجم، شماره 19، 55-74. - رضایی، امید؛صابری، سید مهدی؛ شاه مرادی،حسین و ملک خسروی، غفار.(1386).کارکرد خانواده در بیماران دچار اختلال هویت جنسی.مجله توانبخشی، 1386، 8، ویژهنامه مسلسل 29، 58-63. - زرگر، فاطمه؛ عاشوری، احمد؛ اصغری پور، نگار و عاقبتی، اسما. (1386). مقایسه عملکرد خانواده بیماران مبتلا به اختلال افسردگی عمده با بیماران بدون اختلالات روانپزشکی در شهر اصفهان. دو فصلنامه تحقیقات علوم رفتاری، 1386، دوره پنجم، شماره 10، 99- 106. - دارابی، جعفر.(1376). پژوهش در مورد بررسی رابطه بین احساس هویت و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان شاهد استان مازندران. مرکز تحقیقات آموزش و پرورش استان مازندران. - دیباج نیا، پروین. (1383). بررسی رابطه کارایی خانواده و خودپنداره در دانشجویان دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی طی سال 1381. پژوهنده ( مجله پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی). سال 9، شماره 40، مهر و آبان 1383، 237-240. - کارلسون، جان؛ اسپری، لن و لویس، جودیت. خانواده درمانی: تضمین درمان کار آمد. ترجمه شکوه نوابی نژاد. (1384). تهران: انجمن اولیا و مربیان. -کلمن،جیمز.سی.روانشناسینابهنجاروزندگینوین. ترجمه کیانوش هاشمیان(1376).تهران:دانشگاهالزهرا(س). - ماسن، پاول هنری؛ کیگان، جروم؛ هوستون، آلتا. کارول و کانجر، جان جین. رشد و شخصیت کودک. ترجمه مهشید یاسایی. (1374). تهران: ماد (وابسته به نشر مرکز). - مرجان فرزانهخو، صدیقه. (1387). رابطه بین عملکرد خانواده و پایگاه هویت دانشآموزان دختر دوره دبیرستان شهر اصفهان. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه اصفهان. - معتمدی، عبداله و پور نصیری، زهرا. (1383). رابطه انواع جوهای عاطفی خانواده با عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان.کنگره سراسری آسیب شناسیخانواده در ایران،28 -30 اردیبهشت 83. - مینو چین، سالوادور و فیشمن، اچ. چارلز. (1996). فنون خانواده درمانی. ترجمه فرشاد بهاری و فرحسیا. (1381). تهران: رشد. - مینو چین، سالوادور. خانواده و خانواده درمانی. ترجمه باقر ثنایی ذاکر. (1374). تهران: امیر کبیر. - نجفی، محمود؛ احدی، حسن و دلاور، علی. (1385). بررسی رابطه کارایی خانواده و دینداری با بحران هویت. دو ماهنامه دانش و رفتار. سال سیزدهم، شماره 16، اردیبهشت 85، 17-26. -Baumrind,D.(1971). Current Patterns of Parental authority. Developmental psychology Monograph, 4(1, part 2), 1-103.
-Baumrind, D. (1967). Child care practices anteceding three patterns of preschool behavior. Genetic Psychology monographs, 75, 43-88.
-Baumrind, D. & Black, A.E.(1967). Socialization practices associated with dimension of competence in preschool boys and girls. Child Development, 38(2), 291-327.
-Burgess, R.L.& Conger, R.D.(1978). Family interaction in abusive, neglectful, and normal families. Child Development 49, 1116-1173.
- Cole, D. A. & Mc. Pherson, A. E. (2002). Relation of family subsystems to adolescent depression: Implementing a new family assessment strategy. Family psychology, 7, 119-133.
-Hoelter, J.& Harper, L.(1987). Structural and interpersonal family influences on adolescent self- conception. Journal of marriage and the family,9,129-139.
- Katz, L. F. & Low, S. (2004). Marital violence, co- parenting and family Level processes in relation to children adjustment. Family psychology, 18, 327-352.
- Koblinsky, S & Anderson, E. (2003). Co-principal investigator on a four- year. Study of homeless families in head start and three state of meryland fathering grants.
-Neilsen, D.M.& Metha, A.(1994). Parental behaviour and adolescent self- esteem in clinical and non- clinical Sampels. Adolescence, 29, 525-542.
-Parish, T.S.& McCluskey, J.J.(1993). Parenting styles, Yong adults, self - concepts, and evaluations of parents. School Community, 3, 2, 85-88.
-Park, R.D.& Buriel, R. (1998). Socialization in the family: Ethnic and ecological Perspectives. Hand book of child psychology, 3, 463-552.
-Rothberg, B.& kidder, D.(1992). Double Trouble: Lesbians emerging from alcholic families. Journal of chemical Dependency Treatment, 5(1), 77-92. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 8,861 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 3,279 |