تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,005 |
تعداد مقالات | 83,623 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,424,086 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,449,822 |
سیر تطوّر واژة «ادب» «در سه قرن اول هجری» | ||
فصل نامه تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی | ||
مقاله 1، دوره 1، شماره 1، آذر 1388، صفحه 13-26 اصل مقاله (161.04 K) | ||
نویسندگان | ||
فرزانه مظفریان1؛ اسماعیل آذر2 | ||
1استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحدفیروزآباد | ||
2دانشیار زبان و ادبیّات فارسی مدیر گروه زبان و ادبیّات فارسی خارج از کشور در انجمن ترویج زبان و ادبیّات فارسی | ||
چکیده | ||
«ادب» در عرف عرب جاهلی عادات و رسوم نیکو به شمار میرفته که چنین تفکری از میراث و تبار گذشته به یادگار مانده است. این رسوم و عادات به صورت سنتهایی در میآید که از نظر اجتماعی و فرهنگی نیکو و پسندیده به حساب میآید و به آنها نام «ادب» اط8اق میگردد. از آنجایی که یاد دادن و تعلیم و تربیت بسیار مهم شمرده میشد لذا کلمة ادب بر کلیه معارف (به جز معارف دینی) اطلاق گردید. در این جا لفظ تعلیم و تأدیب به صورت مترادف به کار برده میشدند. پس از اسلام معنی ادب همچنان بر اساس معنی دورة جاهلی به کار میرفت، یعنی شیوه رفتار و حُسن اخلاق و نیز داشتن اطلاعات و معارف اجتماعی. تازیان با اقوام دیگر میآمیزند و این آمیزش خاصه در قرن سوم هجری و با روی کار آمدن تمدن اسلامی در بغداد صورت میپذیرد. در این روزگار حوزة معنی ادب گسترش مییابد و بر انواع علوم و فنون و صنایع و پیشهها و ورزشها نهاده میشود جز امور شرعی گاهی «ادب» و جمع آن «آداب» به مواردی مربوط میشد که شناخت آنها برای جامعه ضرورت داشت مانند «ادبالکاتب» یعنی فنونی که برای صنعت دبیری به کار میرود. آداب طعام و آداب سفر و آداب درس و بحث از آن جملهاند. در سه قرن اولیه «ادب» در معنی راه و رسم زندگی به کار میرفته و همراه با آن نکتههای ظریف و بدیع، لطیفهها، نادرهها و ظرافت را نیز «ادب» نام مینهادند و کسی که در این حوزه اطلاعات داشت و مردم را سرگرم میکرد، او را ادیب میخواندند و در نهایت در اواخر قرن سوم ادب برای اطلاعاتی استفاده میشد که مربوط به لغت و معنی بود. گرچه در قرون پنجم و ششم، ادب صرفاَ برای علم صرف و لغت و بیان به کار میرفت. اما تغییر معنی ادب در طی قرون متمادی نشان میدهد که دگرگونیهای معنایی با سرگذشت تحولات اجتماعی یک قوم، وابسته بوده است. | ||
کلیدواژهها | ||
ادب؛ عرب؛ تعلیم؛ تربیت؛ معارف | ||
مراجع | ||
1- ابن رشیق، 1325 ق، العمدة، ج 2، بدون 2- ابن خلدون، 1900 م، مقدمه جلد اول، چاپ بیروت (برگرفته از ترجمة فرانسوی (De Slane) 3- ابن معتز، 1891 م، دیوان، ج 2، باب پنجم، چاپ لیدن 4- ابوتمام، 1296، الحماسه، ج 3، چاپ بولاق 5- ابوتمام، 1828، الحماسه، چاپ لیدن 6- اصفهانی، بیتا، ابوالفرج الاغانی، چاپ بولاق 7- الاستشهاد بالحدیث، محمدخضرحسین، مجله مجمعاللغة العربیه 3/199 8- ابلخاری، صحیح؛ 1289 م، ج 2، چاپ بولاق و یا ج 4، از چاپ لیدن 9- العقدالفرید، 1305، ج 1، چاپ مصر 10- الموشی، 1887 م، الظرف و الظرفا، چاپ لیدن 11- بختیار، مظفر، 1346، نامه دانشجو، مقاله شرع و شعر، نشر دانشگاه تهران 12- بغدادی، عبدالقادر، 1299 م، ج 4، چاپ بولاق 13- جاحظ، ابوعثمان، 1313، البیان و التبیین، ج 3، چاپ قسطنطنیه 14- جرجانی، سیدشریف علی، 1845، التعریفات، چاپ لیپزیک 15- جزایری، شیخ طاهر: 1326، مجلة المقتبس، نیز احمد پاشازکی در سال 1329 آن را جداگانه چاپ کرده است و پرفسور Rescher در سال 1915 آن را به زبان آلمانی ترجمه کرده است. 16- حصری، 1305، زهرالاداب، ج 1 در حاشیة العقدالفرید. (البته این سخن را به ذوالریاستین فضل سهل برادر حسن سهل هم نسبت دادهاند (محاضرات الادباء 1326، راغب اصفهانی، ج 1، ص 72) 17- دیوان المتلمس، 1903، چاپ لیپزیک 18- رسائل اخوانالصفا، 1305، ج 1 رسالة هفتم از قسم دوم، چاپ بمبئی 19- رسائل الخوارزمی، 1297 م، چاپ قسطنطنیه (یا از چاپ 1312 ص 22) 20- زوزنی، 1963 شرح معلقات السبع، چاپ بیروت 21- زهرالاداب، 1205، ج 1 و یا چاپ 1925 (ص 1-3)، پاریس 22- غزالی، ابوحامد، 1302، احیاء علومالدین، ج 1، چاپ بیروت 23- فحارق، عبدالله، 1350، معروف به بنی شیبان، دیوان، بدون 24- فرهوشی، بهرام، 1346، فرهنگ پهلوی، انتشارات فرهوهر 25- گیلانی، قطبالدین، نیمه دوم سدة هشتم، در زیر واژة ادب بر شرحی که به رساله آداب البحث محمد سمرقندی نوشته است. 26- مبارک، زکی، بدون، النشرالفنی فیالقرن الرابع، ج 2، چاپ بولاق 27- مقری فیومی، احمد، 1316، مصباح المنیر، چاپ بولاق 28- مسعودی، 1961 و 1877 م، مروج الذهب، ج 6، چاپ پاریس. 29- Nyberg Hilfsbuch des Pehlevi, GL. 70/Grunebaum L' Islam Mēdiēval Paris 1969 | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 421 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 286 |