تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,801,157 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,825 |
مدیریت رفتار سازمانی با رویکرد عدالت سازمانی برمبنای سیستم خبره فازی (مطالعه موردی: سازمانهای صنعتی کوچک صنایعغذایی استان آذربایجانشرقی) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مطالعات جامعه شناسی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 1، دوره 7، شماره 23، مرداد 1393، صفحه 7-28 اصل مقاله (1.1 M) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسنده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ناصر فقهی فرهمند | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
عضو هیئت علمی (دانشیار) گروه مدیریت، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هدف تحقیق حاضر اندازهگیری عدالت سازمانی براساس سیستم خبره فازی میباشد. بر همین اساس ابتدا بر اساس تئوری مجموعههای فازی، مدلی طراحی گردیده است. این مدل پنج مرحله دارد. در اولین مرحله متغیرهای ورودی و خروجی مدل بر اساس تئوریهای موجود به دست میآیند. ورودیهای این مدل عبارتست از عدالت توزیعی، عدالت رویهای و عدالت مراودهای و خروجی آن نمره عدالت سازمانی میباشد؛ در مرحله دوم ورودیها و خروجیها پس از افرازبندی، به اعداد فازی تبدیل میشوند. در مرحله سوم قوانین استنتاج که بصورت قوانین اگر- آنگاه میباشند براساس ادبیات موضوع و نظرات افراد خبره تدوین میگردد. در مرحله چهارم، فازی زدایی انجام میگیرد و در مرحله پنجم، مدل طراحی شده آزمون میشود. نتیجه تست مدل نشان میدهد که مدل ارائه شده از اعتبار بالایی برخوردار میباشد. پس از اطمینان از اعتبار مدل طراحی شده، با استفاده ازمدل طراحی شده نمره عدالت سازمانی برای سازمانهای صنعتیکوچک صنایع غذایی استان آذربایجانشرقی محاسبه شده است. جامعه آماری این تحقیق را کلیه کارکنان و مدیران میانی این سازمانها تشکیل میدهند. نمونه آماری با استفاده از رابطه کوکران برای کارکنان معمولی 260 نفر و برای مدیران میانی 106 نفر محاسبه شده است. به منظور گردآوری دادهها از اعضای جامعه آماری نیز از پرسشنامه استفاده شده است که روایی و پایایی آن مورد سنجش و تایید قرار گرفته است. نتایج حاصل نشان میدهد که نمره عدالت سازمانی در سازمانهای صنعتی کوچک صنایع غذایی با درجه عضویت 816/0 در حد متوسط و با 184/0 در حد کم میباشد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
عدالت سازمانی؛ عدالت توزیعی؛ عدالت رویهای؛ عدالت مراودهای؛ سیستم خبره فازی و تئوری مجموعه-های فازی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مدیریت رفتار سازمانی با رویکرد عدالت سازمانی برمبنای سیستم خبره فازی (مطالعه موردی: سازمانهای صنعتی کوچک صنایعغذایی استان آذربایجانشرقی) دکتر ناصر فقهی فرهمند[1] تاریخ دریافت مقاله:22/9/1394 تاریخ پذیرش نهایی مقاله:13/12/1394 چکیده هدف تحقیق حاضر اندازهگیری عدالت سازمانی براساس سیستم خبره فازی میباشد. بر همین اساس ابتدا بر اساس تئوری مجموعههای فازی، مدلی طراحی گردیده است. این مدل پنج مرحله دارد. در اولین مرحله متغیرهای ورودی و خروجی مدل بر اساس تئوریهای موجود به دست میآیند. ورودیهای این مدل عبارتست از عدالت توزیعی، عدالت رویهای و عدالت مراودهای و خروجی آن نمره عدالت سازمانی میباشد؛ در مرحله دوم ورودیها و خروجیها پس از افرازبندی، به اعداد فازی تبدیل میشوند. در مرحله سوم قوانین استنتاج که بصورت قوانین اگر- آنگاه میباشند براساس ادبیات موضوع و نظرات افراد خبره تدوین میگردد. در مرحله چهارم، فازی زدایی انجام میگیرد و در مرحله پنجم، مدل طراحی شده آزمون میشود. نتیجه تست مدل نشان میدهد که مدل ارائه شده از اعتبار بالایی برخوردار میباشد. پس از اطمینان از اعتبار مدل طراحی شده، با استفاده ازمدل طراحی شده نمره عدالت سازمانی برای سازمانهای صنعتیکوچک صنایع غذایی استان آذربایجانشرقی محاسبه شده است. جامعه آماری این تحقیق را کلیه کارکنان و مدیران میانی این سازمانها تشکیل میدهند. نمونه آماری با استفاده از رابطه کوکران برای کارکنان معمولی 260 نفر و برای مدیران میانی 106 نفر محاسبه شده است. به منظور گردآوری دادهها از اعضای جامعه آماری نیز از پرسشنامه استفاده شده است که روایی و پایایی آن مورد سنجش و تایید قرار گرفته است. نتایج حاصل نشان میدهد که نمره عدالت سازمانی در سازمانهای صنعتی کوچک صنایع غذایی با درجه عضویت 816/0 در حد متوسط و با 184/0 در حد کم میباشد. واژگانکلیدی: عدالت سازمانی، عدالت توزیعی، عدالت رویهای، عدالت مراودهای، سیستم خبره فازی و تئوری مجموعههای فازی.
مقدمه رالز[2] صاحب کتاب تئوری عدالت[3]، هدف اندیشه را دستیابی به حقیقت و هدف نهادهای اجتماعی را نیل به عدالت میداند. عدالت چارچوبی است که در آن افراد مختلف فرصت مییابند به اهدافشان نایل آیند. او کارایی را با عدالت قرین میداند. نظر رالز معطوف به حذف امتیازات بیوجه و ایجاد تعادل واقعی میان خواستههای متعارض انسانهااست(رستمی، 1384: 118). عدالت مفهومی انتزاعی است که از آن تعابیر گوناگونی مد نظر قرار میگیرد. هنگامی که از این مفهوم در محیط سازمانی استفاده میشود، اصطلاح عدالت سازمانی به کار میرود(امیرخانی و دیگری، 1387: 21 و فقهی فرهمند، 1388: 17). نظریه عدالت سازمانی[4] بیش از چهل سال است که در قسمتی از ادبیات مدیریت مطرح شده است (کولکویت و دیگران، 2005: 3). با این وجود، تحقیقات در زمینه عدالت سازمانی در بیست سال گذشته به طور فزایندهای افزایش یافته است(گیلیلاند، 2008: 271). مزیت توجه و صرف وقت جهت فهم طبیعت و ذات ابعاد عدالت سازمانی و ارتباط آنها با یکدیگر به خاطر طرزتلقیها و رفتارهای مختلف سازمانی است که میتواند از ناحیه عدالت سازمانی، و بر اساس طرز تلقیهای مختلف از عدالت در بین کارکنان سازمان به وجود آید(کوهن کاراش و دیگری، 2001: 278 و کولکویت و دیگران، 2001). عدالت سازمانی نشان داده که نقش مهمی را در سلامت و رفاه کارکنان دارد(الوانیو و دیگران، 2001: 418 و بروکنر و دیگری، 1996: 191). عدالت سازمانی میتواند تعهد و اعتماد را در بین کارکنان یک سازمان ایجاد نماید(وانگ و دیگران، 2006: 344). پژوهشهای بسیاری نشان دادهاند که مفهوم عدالت در عدم رضایت و تعارضها در بین کارکنان سازمانها اهمیت دارد(راسینکی، 1987: 211-201). محققان اغلب عدالت سازمانی را به دو نوع عدالت توزیعی[5] و رویهای[6](گیلیلاند، 2008: 271)، برخی نیز عدالت سازمانی را به سه جزء توزیعی، رویهای و مراودهای[7] تقسیم میکنند(کولکویت، 2001: 427 و فالگر و دیگران، 1989: 130-115) و برخی دیگر عدالت اطلاعاتی[8] را به آن اضافه میکنند(کولکویت و دیگری، 2005). اما عدالت سازمانی بیشتر به سه جزء توزیعی، رویهای و مراودهای تقسیم میشود(الوانیو، 2005: 2501). این اجزا در بسیاری از تحقیقات مربوط به عدالت سازمانی به طور گستردهای استفاده شده است(مکفارلین و دیگری، 1992: 628 و ان دن باس، 1997: 104-90). با وجود اهمیت عدالت سازمانی، اندازهگیری آن مشکل به نظر میرسد. در تحقیقات مختلفی که در زمینه عدالت سازمانی انجام گرفته است، بسیاری از پژوهشگران با استفاده از طیف لیکرت(کولکویت و دیگران، 2001) اقدام به اندازهگیری عدالت سازمانی نمودهاند. اندازهگیری عدالت سازمانی موضوعی پیچیده است؛ این پیچیدگی از یک طرف حاصل تعداد متغیرهای دخیل در موضوع و از طرف دیگر به علت وجود متغیرهای کلامی است که مولفه ابهام را به تصمیمگیری میافزاید. علاوه براین تصمیمگیری در موضوعاتی مثل عدالت سازمانی به دانش افراد خبره وابسته است. دانش افراد خبره موضوعی نیست که به سادگی بتوان آن را به مدلی برای تصمیمگیری تبدیل کرد. با این وجود بسیاری از ابزارهای سنتی برای مدلسازی، استدلال و محاسبه، از نظر ویژگی، قطعی، معین و دقیق هستند(زیمرمن، 1996). سیستمهای خبره شاخهای از هوش مصنوعی میباشد که از دهه 80 مطرح شده و به سرعت کاربردهای گوناگونی در زمینههای مختلف تصمیمگیری پیدا نمود(بونیسان، 1983: 45). سیستمهای خبره تصمیمات را بر مبنای دانش تخصصی پیشنهاد میکنند. سیستم خبره یک مبنای دانش را در بر میگیرد که شامل دانش تخصصی مربوط به یک مسئله ویژه است و ساز و کار استدلالی دارد که موجب استباط از مبانی دانش میشود(جعفرنژاد، 1385: 134 و فقهی فرهمند، 1390: 118). مجموعه دانشی که یک سیستم خبره دارد و بکار میگیرد از دو بخش "دادهها" و "قواعد" تشکیل شده است(سیدحسینی و دیگری، 1386: 294 و فقهی فرهمند، 1390: 242). با این وجود همانگونه که گفته شد، دانش افراد خبره موضوعی نیست که به سادگی بتوان آن را به مدلی برای تصمیمگیری تبدیل کرد؛ مدلهای مرسوم در تصمیمگیری در مواجهه با متغیرهای کلامی و دانش افراد خبره از منطق باینری استفاده میکنند، حال آنکه این گونه تصمیمات از طبیعت پیوسته درجه یا میزان تعلق برخوردارند. برای مواجهه با چنین موقعیتهایی ابزارهای تصمیمگیری مناسب با این شرایط مورد نیاز است. چنین به نظر میرسد که در این گونه موارد ریاضیات فازی ابزار مناسبی برای مدلسازی خواهد بود. در مواردی که به علت ماهیت دانش که با استفاده از متغیرهای کلامی بیان میشود، دانش افراد خبره باید به مدلهای ریاضی تبدیل شوند، بهکارگیری تئوری و منطق فازی مناسب خواهد بود. بنابراین هدف این مقاله ارائه مدل خبره فازی به منظور سنجش نمره عدالت سازمانی میباشد.
عدالت و عدالت سازمانی عدالت اساسیترین مفهوم در حقوق انسانی است، عدالت یکی از عالیترین مفاهیم زندگی بشری است به طوری که میتوان گفت عدالت فضیلت اولیه و اساسی است تا حدی که انسانها ممکن است در مورد آزادی، رفاه و حتی برابریشک نمایند، لکن نمیتوانند به عدالت یا مذموم بودن بیعدالتی به مفهوم عام آن اعتراف ننمایند. عدالت ایجاد رابطهای خاص میان اهداف عالیه انسانی و نوع زندگی انسانها مثل رفاه و معرفت بهرهبرداری از مواهب جامعه چون ثروت و منزلت است. عدالت عمدتاً نه مفهومی نظری و مجازی است و نه صرفاً درلفاف مباحث فلسفی جای دارد؛ بلکه پدیدهای است که معطوف به عمل است (شریفزادگان، 1386: 10 و فقهی فرهمند، 1390: 95). در طول تاریخ یکی از آرزوهای اساسی انسان، اجرای عدالت و تحقق آن در جامعه بوده است. در این خصوص مکاتب و اندیشههای گوناگون بشری و الهی راهحلهای متفاوتی را برای تبیین و استقرار آن پیشنهاد کردهاند(مردانی و دیگری، 1388: 48). فیلسوفان سیاسی و روانشناسی به طور سنتی مفهوم عدالت را به دو صورت تفسیر کردهاند؛ اولی دیدگاه مبتنی بر تناسب[9] است که به طور سنتی به ارسطو در کتاب اخلاق وی نسبت داده میشود. دیدگاه دوم، دیدگاه برابرخواهی[10] است که افلاطون در رساله گرگیاس[11] آن را تدوین کرد(عریضی، 1383: 152). به نظر افلاطون عدالت وقتی حاصل میشودکه هرکسی به کاری که شایسته آن است بپردازد. به همانگونه انسان عادل نیز انسانی است که اجزای سهگانه روح او یعنی غضب، شهوت و عقل، تحت فرمانروایی عقل هماهنگ باشند. از نظر ارسطو نیز عدالت، داشتن رفتاری برابر با افراد برابر است(مردانی و دیگری، 1388: 48). هردوی علمای علوم اجتماعی و فلاسفه اتفاقنظر دارند که عمل عادلانه عملی است که احساس شود خوب یا صحیح است. همچنین آنان معتقدند یک عمل میتواند خوب باشد بدون اینکه منصفانه یا غیرمنصفانه[12] باشد. به طورمثال ارسطو عقیده داشت یک شخص خوب باید یک زندگی معتدل[13] یا متعادلی[14] داشته باشد. از این دیدگاه یک آدم مست[15] و لذتطلب، شخص صالحی نیست(افجهء، 1385: 317). هابز عدالت را جزئی از قانون طبیعی میداند و آن را در حوزه عمل اشخاص و اعمال جامعه تفسیر میکند. وی میگوید: عدالت وقتی بر آدمیان اطلاق شود معنی آن هماهنگی و انطباق یا عدمانطباق شیوه عمل ایشان با عقل است اما وقتی بر اعمال اطلاق شوند معنی آنها انطباق یا عدمانطباق اعمالی خاص با عقل است نه شیوه عمل یا شیوه زندگی به طور کلی(شریفزادگان، 1386: 10). در سازمانها نیز عدالت درباره قوانین و ارزشهایی است که حاکم بر چگونگی توزیع نتیجه است. روشهایی که برای توزیع چنین تصمیماتی اتخاذ میشود و چگونگی رفتار با کارکنان، زمانیکه هیچ نتیجهای حاصل نشود و روشی را نیز برای دستیابی به نتایج نتوان یافت، درچنین حالتی استکه عدالت زیر سوال میرود(بیز و دیگری، 1995: 247 و فقهی فرهمند، 1382: 94). متخصصان علوم اجتماعی از مدتها پیش به اهمیت عدالت سازمانی به عنوان پایهای اساسی و ضروری برای اثربخشی فرایندهای سازمانی و خشنودی شغلی کارکنان آنها پی بردهاند. چنین توجهی به عدالت درسازمانها امر غیرمنتظرهای نیست، چونادعا شده استکه عدالت اولین عامل سلامتی موسسات اجتماعی محسوب میشود(نعامی و دیگری، 1383 و فقهی فرهمند، 1380: 171). در ادبیات سازمان و مدیریت، واژه عدالت سازمانی ابتدا توسط گرینبرگ[16] به کار گرفته شده است. به نظر گرینبرگ عدالت سازمانی با ادراک کارکنان از انصافکاری در سازمان مرتبط است؛ وی این اصطلاح را برای تشریح و تفسیر نقش انصاف در محیطکاری به کار میبرد(سید جوادین و دیگران، 1387 و فقهی فرهمند، 1381: 125). واژه عدالت سازمانی اشاره به اندازه رفتار عادلانه با کارکنان در محلهای کار دارد(مورمن، 1991: 855-845 و فقهی فرهمند، 1382: 294). عدالت سازمانی یک تعریف ترکیب شده از کیفیت تعاملات اجتماعی در کار میباشد(گرینبرگ، 1990: 400، کونوسکی، 2000: 491 و لیند و دیگری، 1988). همانگونه که در مقدمه اشاره شده است، بیشتر از منظر عدالت توزیعی، عدالت روشی و عدالت مراودهای به آن نگریسته میشود. در ادامه به هر یک از انواع عدالت پرداخته میشود. عدالت توزیعی: مفهوم عدالت توزیعی بر پایه تئوری برابری آدامز[17] شکل گرفته است. تئوری برابری تاکید دارد بر باورهای کارکنان در مورد رفتارهایی که با کارکنان دیگری در سازمان انجام میگیرد. بر طبق تئوری برابری، کارکنان دادههایی از قبیل سطح تحصیلات، تجربیات و از همه مهمتر سعی و تلاش خود را در شغل خود به کار میگیرند و در مقابل از سازمان انتظار دریافت دستمزد و پاداش دارند. در چنین حالتی کارکنان دادهی خود را با دادههای دیگران مقایسه و دستمزد پرداخت شده به خود و دیگران را با آن مقایسه مینمایند. نتیجه این مقایسه، تعیین برابری و یا نابرابری است(دکونیک و دیگری، 2004: 226). در حقیقت زمانی که کارکنان مناسب بودن یا منصفانه[18] بودن پرداختها را ارزیابی مینمایند، در زمینه عدالت توزیعی تصمیمگیری مینمایند(فولگر و دیگری، 1998). کارکنان احساس نابرابری خود را با ناخشنودی[19] از کار و سازمان ارتباط میدهند(بریف، 1998). کاهش عدالت توزیعی میتواند موجب کاهش کارایی کارکنان، کاهش کیفیت کار و حتی دزدی فشارهای روانی در کار باشد(افجهء، 1385: 330). عدالت رویهای: عدالت رویهای یعنی عدالت درک شده از فرایندی که برای تعیین نوع پاداشها استفاده میشود(یعقوبی و دیگران، 1388: 26). دیدگاه عدالت رویهای بر فرایندی که در آن تصمیمات مربوط به نوع پاداشها تعیین میگردد، تاکید دارد(کروپانزانو و دیگری، 2001: 171-143). هر چند عدالت رویهای به تازگی موضوع مطالعه قرار گرفته است ولی به عنوان محدوده پرسش و استفهام بیش از عدالت توزیعی، در سالهای اخیر افکار عمومی به آن توجه کردهاند(افجهء، 1385: 331). تحقیقات مختلفی که در زمینه عدالت رویهای صورت گرفته نشان داده است که عدالت رویهای نقش مهمی در تعهد کارکنان دارد(فیلدز و دیگران، 2000: 574 و شانبروک و دیگران، 1994). عدالت تعاملی: نوع سوم از عدالت در سازمانها، عدالت تعاملی یا مراودهای نامیده میشود. عدالت مراودهای شامل روشی است که عدالت سازمانی توسط سرپرستان به زیردستان منتقل میشود. این نوع عدالت مرتبط با جنبههای فرایند ارتباطات همچون ادب، صداقت و احترام بین فرستنده و گیرنده عدالت است. به خاطر اینکه عدالت تعاملی توسط رفتارمدیریت تعیین میشود، این نوع عدالت مرتبط با واکنشهای شناختی، احساسی و رفتاری نسبت به مدیریت یا به عبارت دیگر سرپرست است. بنابراین زمانی که کارمندی احساس بیعدالتی مراودهای میکند به احتمال زیاد این کارمند واکنش منفی به سرپرستش به جای سازمان نشان میدهد. از این رو پیشبینی میشود که کارمند از سرپرست مستقیمش به جای سازمان ناراضی باشد و کارمند تعهد کمتری نسبت به سرپرست تا سازمان در خود احساس کند. همچنین نگرشهای منفی وی عمدتاً نسبت به سرپرست است و قسمت کمی از این نگرشهای منفی به سازمان بر میگردد(حسینزاده، 1385: 21). به طور کلی عدالت مراودهای به کیفیت رفتار میان اشخاص که به وسیله هر فردی احساس میشود باز میگردد(افجه، 1385: 332).
روش تحقیق این تحقیق بر اساس هدف تحقیق، از نوع تحقیقات کاربردی است و بر اساس ماهیت انجام کار از نوع تحقیقات توصیفی میباشد که از قابلیتهای خاص متناسب با این موضوع برخوردار است. در این تحقیق ابتدا بر اساس تئوری مجموعههای فازی و با استفاده از نرمافزار MATLAB مدلی به منظور اندازهگیری عدالتسازمانی طراحی شده است. مدل طراحی شده به منظور اندازهگیری نمره عدالت سازمانی در سازمانهای صنعتی کوچک صنایعغذایی استفاده گردیده است. جامعه آماری این پژوهش شامل مدیران میانی و کارکنان شاغل در شرکتهای تعاونی کوچک صنایعغذایی زیر 50 نفر پرسنل استان آذربایجانشرقی میباشد که کل جامعه آماری آن 69 شرکت با 951 نفر پرسنل (مدیران میانی 145 نفر و 806 نفر کارکنان معمولی) میباشد(شهمیرزادی، 1387). حجم نمونه آماری با توجه به کیفی بودن متغیرهای پژوهش با استفاده از رابطه کوکران ج(رابطه1) و با در نظر گرفتن ( ) برای مدیران میانی 106 نفر و کارکنان معمولی 260 نفر در نظر گرفته شده است. جهت انتخاب نمونه آماری از روش تصادفی ساده با شانس یکسان برای انتخاب شدن به عنوان تعمیمپذیری بالای یافتههای تحقیق استفاده شده است.
رابطه شماره (1)
در پژوهش حاضر، در مرحله تدوین مدل عمدتاً از فیش تحقیق، جداول و شکلها استفاده شده است که نتایج در قالب قوانین استنتاج خلاصه شدهاند. به منظور تعیین اندازه ورودیهای سیستم و به کارگیری مدل از پرسشنامه استفاده شده است. روایی پرسشنامه مورد استفاده به صورت روایی صوری تعیین شده است؛ به این ترتیب که ابزار اندازهگیری در اختیار تعدادی از متخصصان و اساتید دانشگاه قرار گرفته و از آنان خواسته شده است پس از مطالعه، نظرات خود را در مورد روایی پرسشنامهها اعلام نمایند. پس از جمعآوری اظهار نظرهای اعلام شده و اصلاح برخی سوالات نتیجه گرفته شد که پرسشنامههای مورد نظر از روایی بالایی برخوردارند. برای اندازهگیری پایایی پرسشنامه نیز از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. برای هر یک از ابعاد عدالت سازمانی این ضریب محاسبه و نتایج در جدول شماره (1) آمده است.
جدول شماره (1): مقدار ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شده برای هر یک از ورودیهای سیستم
با توجه به مقدار ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شده برای هر یک از وروردیهای سیستم، نتیجه گرفته میشود که پرسشنامه طراحی شده از پایایی بالایی برخوردار میباشد.
الگوریتم مدلسازی با توجه به مفاهیم طراحی سیستمهای خبره، الگوریتم مدلسازی در پنج مرحله تدوین شده است. این الگوریتم مدلسازی از پنج مرحله اصلی تشکیل شده است که در زیر هر کدام از مراحل مدلسازی توضیح داده میشود. مرحله اول) طراحی سیستم: در این مرحله، ورودیها و خروجی تعیین میگردند. با بررسی ادبیات موضوع، عدالت توزیعی، عدالت رویهای و عدالت مراودهای مناسبترین معیارها در جهت اندازهگیری میزان عدالت سازمانی میباشد. به همین جهت در این مقاله نیز انواع عدالت سازمانی، به عنوان ورودیهای سیستم و نمره اختصاص یافته به عدالت سازمانی به عنوان تنها متغیر خروجی سیستم تعیین گردید. شکل شماره (1) این سیستم را نشان میدهد.
مرحله دوم)فازیسازی: در این مرحله متغیرهای کلامی فازیسازی میشوند.برای فازیسازی متغیرها از تابع مثلثی رابطه شماره (2) استفاده شده است. شکل شماره (2) نمایش اعداد مثلثی را در بازه (β و α) نشان میدهد.
در این مقاله، اعداد فازی مثلثی مربوط به هر متغیر کلامی با نماد نشان داده شده است. برای فازیسازی متغیرهای ورودی، عدالت توزیعی، عدالت رویهای، عدالت مراودهای و همچنین فازیسازی متغیر خروجی نمره عدالت سازمانی از یک طیف پنج گزینهای با فاصلههای یکسان استفاده شده است. اعداد فازی معادل معیارهای اخیر به صورت جدول شماره (2) در نظر گرفته شده است.
جدول شماره (2): اعداد فازی معادل متغیرهای کلامی
هر کدام از متغیرهای کلامی را میتوان به شکل یک نمودار نیز نشان داد. با توجه به این که هر یک از ورودیها و خروجی سیستم طراحی شده با پنج متغیر کلامی افرازبندی شدهاند، عدد فازی معادل هریک از پنج متغیر کلامی، به صورت شکل شماره (3) نشان داده میشود.
مرحله سوم)تدوین قوانین استنتاج (موتور استنتاج): با توجه به وجود سه متغیر ورودی که هر کدام از آنها به پنج متغیر کلامی افرازبندی شدهاند، در حالت ایدهآل 5×5×5=125 قانون قابل تبیین است. در این مرحله، ابتدا قوانین اولیهای با توجه به ادبیات موضوع تدوین شده و سپس این قوانین به افراد خبره سپرده شد. بر اساس اظهار نظرات افراد خبره (پنج تن از اساتید مدیریت که سابقه تدریس دروس مرتبط با موضوع تحقیق را داشتهاند)، قوانین اصلاح شدند. به عنوان مثال در یکی از قوانین داریم: «اگر عدالت توزیعی در سازمان خیلیکم، عدالت رویهای در سازمان مورد نظر کم و عدالت مراودهای نیز در سازمان مزبور خیلیکم باشد. آنگاه عدالت سازمانی در سازمان مزبور خیلیکم خواهد بود.» مرحلهچهارم)فازیزدایی: ارزش خروجیهاییکه درمرحله قبل به دست میآید، به شکلفازی هستند. برای سادهتر کردن تجزیه و تحلیل، اعداد فازی میبایست به اعداد معمولی تبدیل شوند. به عبارت دیگر، در این مرحله ارزش خروجیها غیرفازی میشود. یکی از روشهای مرسوم برای فازی زدایی، روش گرانیگاه است. مرحله پنجم) تست مدل: تبدیل مدل مفهومی به برنامه نرمافزاری لاجرم خطایی را به همراه دارد. اگر این خطا در محدوده قابلقبول باشد، مدل نیز معتبر خواهد بود، در غیر اینصورت مدل میبایست اصلاح شود. برای اطمینان از اینکه خطای مدل در محدوده قابلقبول است یا نه میبایست مدل تست گردد. برای تست مدل از روشهای زیر استفاده شد: 1. تست تمام قوانین؛ 2. تست رفتار. 1. تست تمام قوانین: در این روش ورودیهای موتور استنتاج (طرف مقدم هر قانون) یک به یک به سیستم خبره مربوطه وارد شد. موتور استنتاج به ازای ورودیهای هر قانون، خروجی متناظر با آن قانون را تولید کرد. خروجی به دست آمده از قانون با خروجی مورد انتظار مقایسه شد. منظور از خروجی مورد انتظار، خروجی است که بر اساس قوانین تدوین شده، انتظار داریم به دست آید. این خروجی همان است که در طرف دوم قوانین، به آنها اشاره شده است. میانگین مجذورات خطای خروجیهای به دست آمده از نرمافزار با خروجیهای مورد انتظار محاسبه گردید. اگر این میانگین کمتر از نصف فاصله دو مولفه در طبقهبندی خروجیها باشد، خطا قابل چشمپوشی است(خانمحمدی و دیگری، 1387: 9). میانگین مجموع خطاها 0032/0 به دست آمده است. این مقدار از نصف فاصله دو مولفه کمتر است بنابراین این مقدار خطا قابل اغماض است. خلاصه محاسبات مربوط به تست خطای موتور استنتاج با این روش در جدول شماره (3) نشان داده شده است. ( نمره مورد انتظار بر اساس هر قانون خروجی نرم افزار به ازای هر ورودی)
جدول شماره (3): خلاصه محاسبات مربوط به دقت موتور استنتاج نمره عدالت سازمانی
2. تست رفتار: در این روش مقدار دو متغیر ورودی را در هر بار از تست رفتار، ثابت فرض کرده و دو متغیر دیگر را افزایش (یا کاهش) میدهیم. در هر بار تغییر، نمرهای برای متغیر خروجی به دست میآید. نمرات به دست آمده برای متغیر خروجی به ازای تغییرات دو متغیرِ ورودی، یک رفتار را شکل میدهند. شکل این رفتار که نشاندهنده قوانین تدوین شده میباشد، به صورت نموداری رسم میشود، با مقایسه این نمودارها و تایید آنها توسط افراد خبره میتوان به طور نسبی به صحت مدل پی برد. در این تحقیق نیز این رفتارها به افراد خبره نشان داده شده و مورد تایید قرار گرفته است. برای مثال رفتار متغیر عدالت سازمانی به ازای متغیرهای عدالت توزیعی و عدالت رویهای در شکل شماره (4) نشان داده شده است.
مطالعه موردی پس از توزیع و جمعآوری پرسشنامهها، پاسخهای هر کدام از اعضای جامعه آماری به هر کدام از پرسشهایِ پرسشنامه با استفاده از تابع مثلثی به عدد فازی تبدیل شدهاند. سپس میانگین فازی (مثلثی) برای هر پاسخنامه محاسبه شده است. این میانگین نشاندهنده نظر یک نفر از اعضای جامعه آماری به یک پرسشنامه است. در نهایت میانگین نظرات 106 مدیر میانی و 260 نفر کارکنان معمولی در خصوص هر یک از ابعاد عدالت سازمانی محاسبه شده است. بدین ترتیب برای هر بعد عدالت سازمانی عددی که نشاندهنده نظرات 106 مدیر میانی و 260 نفر کارکنان معمولی است، به دست آمده است. میانگین به دست آمده فازی است، بنابراین میبایست فازیزدایی شود. برای به دست آوردن میانگین فازی، همچنین فازیزدایی از روابط شماره (3) و (4) استفاده شده است. پس از فازیزادیی اعداد به دست آمده وارد مدل طراحی شده در نرمافزار MATLAB شده و نمره عدالت سازمانی بر اساس آن محاسبه شده است. در این تحقیق به منظور تعیین نمره عدالت سازمانی در سازمانهای صنعتی کوچک صنایعغذایی، ابتدا به صورت جداگانه پرسشنامهها بین مدیران میانی و کارکنان معمولی توزیع و نمره عدالت سازمانی به تفکیک هر یک از گروهها (مدیران میانی و کارکنان معمولی) محاسبه شده و سپس با استفاده از میانگین فازی نظرات دو گروه تلفیق و در نهایت نمره عدالت سازمانی برای سازمانهای صنعتی کوچک صنایعغذایی محاسبه شده است. نتایج در ادامه نشان داده شده است.
رابطه شماره (3)
رابطه شماره (4)
نمره عدالت سازمانی بر اساس پاسخهای کارکنان در این بخش ابتدا اندازه فازی و قطعی ابعاد عدالت سازمانی بر اساس پاسخهای کارکنان محاسبه و در نهایت نمره عدالت سازمانی بر اساس سیستم خبره فازی طراحی شده محاسبه شده است. نتایج در جدول شماره (4) و شکل شماره (5) نشان داده شده است.
جدول شماره (4): اندازه فازی و نمره قطعی ابعاد عدالت سازمانی بر اساس پاسخهای کارکنان
شکل شماره (5) نشان میدهد که نمره عدالت سازمانی بر اساس پاسخهای کارکنان در سازمانهای صنعتی کوچک صنایعغذایی 437/0 محاسبه شده است. درجه عضویت عدالت سازمانی بر اساس پاسخهای کارکنان در متغیرهای کلامی در شکل شماره (6) نشان داده شده است.
شکلهای شماره (4) و (5) نشان میدهد که عدالت سازمانی در سازمانهای صنعتی کوچک صنایعغذایی استان از نظر کارکنان با درجه عضویت 252/0 در حد کم و با درجه عضویت 748/0 در حد متوسط میباشد.
نمره عدالت سازمانی بر اساس پاسخهای مدیران میانی نتایج اندازه فازی و نمره قطعی ابعاد عدالت سازمانی و نمره عدالت سازمانی در جدول شماره (5) و شکل شماره (7) نشان داده شده است.
جدول(5): اندازه فازی و نمره قطعی ابعاد عدالت سازمانی بر اساس پاسخهای مدیران میانی
پس از محاسبه ابعاد عدالت سازمانی از پاسخهای مدیران میانی، پاسخهای به دست آمده وارد سیستم خبره طراحی شده در نرمافزار MATLAB گردیده و اندازه عدالت سازمانی از نظر مدیران میانی محاسبه گردید. نتایج در شکل شماره (7) نشان داده شده است. شکل شماره (7) نشان میدهد که نمره عدالت سازمانی بر اساس پاسخهای مدیران میانی در سازمانهای صنعتی کوچک صنایعغذایی 610/0 محاسبه شده است. درجه عضویت عدالت سازمانی بر اساس پاسخهای مدیران میانی در متغیرهای کلامی در شکل شماره (8) نشان داده شده است.
شکل شماره (8) نشان میدهد که عدالت سازمانی در سازمانهای صنعتی کوچک صنایعغذایی استان از نظر مدیران میانی با درجه عضویت 560/0 در حد متوسط و با درجه عضویت 440/0 در حد زیاد میباشد.
نمره عدالت سازمانی کل در سازمانهای صنعتی کوچک صنایع غذایی در این بخش با تلفیق پاسخهای کارکنان و مدیران میانی، ابتدا اندازه فازی و قطعی هر یک از ابعاد عدالت سازمانی محاسبه شده و درجه عضویت هر یک از ابعاد محاسبه گردیده است؛ در نهایت با استفاده از سیستم خبره فازی طراحی شده اندازه عدالت سازمانی برای سازمانهای صنعتی کوچک صنایعغذایی محاسبه شده است. نتایج به دست آمده در ادامه نشان داده شده است.
جدول شماره (6): اندازه فازی و نمره قطعی ابعاد عدالت سازمانی برای سازمانهای صنعتی کوچک صنایعغذایی
پس از محاسبه ابعاد عدالت سازمانی، پاسخهای به دست آمده وارد سیستم خبره طراحی شده در نرمافزار MATLAB گردیده و اندازه عدالت سازمانی کل در سازمانهای صنعتی کوچک صنایعغذایی محاسبه گردیده است. نتایج در شکل شماره (9) نشان داده شده است.
درجه عضویت عدالت سازمانی در متغیرهای کلامی در شکل شماره (10) نشان داده شده است.
شکل شماره (10) نشان میدهد که عدالت سازمانی در سازمانهای صنعتی کوچک صنایعغذایی استان با درجه عضویت 184/0 در حد کم و با درجه عضویت 816/0 در حد متوسط میباشد.
نتیجهگیری نتایج مطالعات و بحثهای نظری و نتایج حاصله از تکمیل پرسشنامه و تجزیه و تحلیل آنها نشان میدهد که سیستم ارائه شده در این تحقیق به منظور اندازهگیری عدالت سازمانی در سازمان، قابلیت اندازهگیری عدالت سازمانی را داشته و میتوان با استفاده ازتئوری مجموعههای فازی و متغیرهایکلامی، اندازه عدالت سازمانی را در یک سازمان تعیین نمود. به طور کلی نتیجه تست مدل تدوین شده که در دو حالت، تست تمام قوانین و تحلیل حساسیت انجام گرفت، نشان داد که درحالت تست تمام قوانین، خطای مدل 0032/0 میباشد که این مقدار خطا از نظر افراد خبره، بسیار کم و قابل اغماض میباشد. همچنین این مقدار خطا، بیانگر تدوین مناسب قوانین استنتاج نیز میباشد.
پیشنهادهای کاربردیبا توجه به نتایج تحلیل حساسیّت انجام گرفته بر روی هر سه متغیر ورودی و برآورد تاثیر آنها بر نمره عدالت سازمانی نیز که با استفاده از نظرات افراد خبره و نرمافزار MATLAB انجام گرفت نیز نشاندهنده قابلقبول بودن مدل تدوین شده میباشد. پس از تست سیستم پیشنهادی، سیستم طراحی شده در سازمانهای صنعتی کوچک صنایعغذایی مورد آزمون انجام قرار گرفت. نتیجه مدل به کار گرفته شده در این سازمانها، نشان میدهد که نمره اندازه عدالت سازمانی 454/0 محاسبه شده است؛ این عدد نشان میدهد که عدالت سازمانی با درجه عضویت 816/0 در حد متوسط و 184/0 در حد کم قرار دارد.نمره عدالت سازمانی ادارک شده توسط کارکنان درسازمانهای صنعتی کوچک صنایعغذایی 437/0 میباشد. این عدد نشان میدهد که عدالت سازمانی بر اساس پاسخهای کارکنان با درجه عضویت 748/0 در حدمتوسط و با درجه عضویت 252/0 درحد کم میباشد. همچنین نمره عدالت سازمانی ادارکشده توسط مدیران میانی در سازمانهای صنعتی کوچک صنایعغذایی 610/0 میباشد. این عدد نشان میدهد که عدالت سازمانی براساس پاسخهای مدیران میانی بادرجه عضویت 560/0 درحد متوسط و بادرجه عضویت 440/0 در حد زیاد قرار دارد.
پیشنهادهای پژوهشیدر تفسیر تفاوت نمره به دست آمده مدیران میانی و کارکنان معمولی باید به این موضوع توجه داشت که بر اساس نظر بسیاری از محققان عدالت سازمانی افرادی که از جایگاه بالاتری در جامعه برخوردارند و به هرمهای قدرت نزدیکترند به نسبت کسانی که در جایگاه پایینی قرار داشته و از هرمهای قدرت فاصله بیشتری دارند، احساس عدالت بالاتری نیز دارند. با توجه به این که در سطح سازمان مدیران میانی از جایگاه بالاتری نسبت به کارکنان برخوردارند، بر همین اساس نیز میتوان عنوان نمود که احساس عدالت سازمانی در بین مدیران میانی بیشتر از کارکنان خواهد بود و یافتههای تحقیق حاضر با این موضوع منطبق میباشد. نمره عدالت سازمانی کل نیز به دلیل کثرت کارکنان معمولی در سازمان پایینتر از حد متوسط ارزیابی شده است. بر همین اساس نیز با توجه به این که عدالت سازمانی نقش مهمی را در سلامت و رفاه کارکنان دارد و میتواند تعهد و اعتماد را در بین کارکنان یک سازمان ایجاد نماید و همچنین در عدم رضایت و تعارضها در بین کارکنان سازمانها متغیر مهمی تلقی میگردد، لذا ضروری است تا مدیران در سازمانهای صنعتی کوچک صنایعغذایی توجه جدی به بحث عدالت سازمانی داشته باشند.
منابع امیرخانی، ط و دیگری. (1387). تاملی بر امکان توسعه سرمایه اجتماعی در پرتو عدالت سازمانی در سازمانهای دولتی. مدیریت دولتی. شماره یک، صص 32- 19. اینگلهارت افجهء، ع. (1385). مبانی فلسفی و تئوریهای رهبری و رفتار سازمانی. انتشارات سمت. چاپ چهارم. صص 333- 317. جعفرنژاد، ا. (1385). مدیریت تولید و عملیات نوین. انتشارات دانشگاه تهران. چاپ اول. حسینزاده، ع. (1385). عدالت سازمانی. تدبیر. شماره 190، صص 23- 18. خان محمدی، س و دیگری. (1387). ارائه مدلی فازی برای تبیین ابعاد ساختاری سازمان بر اساس ابعاد محتوایی. مجله مدیریت. شماره 78. واحد علوم و تحقیقات تهران. صص 18- 1. رستمی، م. (1384). عدالت از دیدگاه اندیشمندان اسلامی و غربی. جستارهای اقتصادی. شماره 4، صص 136- 113. سید جوادین، س و دیگران. (1387). شناخت نحوه تاثیرگذاری ابعاد عدالت سازمانی بر جنبههای گوناگون رضایت شغلی و سازمانی. مدیریت بازرگانی. شماره 1، صص 70- 55. سیدحسینی، س و دیگری. (1386). مبانی جامع و پیشرفته مدیریت تولید و عملیات در سازمانهای تولیدی و خدماتی. انتشارات سازمان مدیریت صنعتی. جلد چهارم. چاپ اول. صص 295- 294. شریف زادگان، م. (1386). راهبردهای توسعه اقتصادی و عدالت اجتماعی. رفاه اجتماعی. شماره 24، صص 29- 9. عریضی، س. (1383). رویکردهای عدالت اجتماعی در بین معلمان شهر اصفهان. رفاه اجتماعی. شماره 13، صص 166- 145. فقهی فرهمند، ن. (1388). تدوین برنامه استراتژیک سازمان. تبریز: انتشارات فروزش. چاپ اول. صص 51-15. فقهی فرهمند، ن. (1380). فرآیند مدیریت اجرایی. دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز. چاپ اول. صص 171-17. فقهی فرهمند، ن. (1390). مدیریت استراتژیک سازمان. تبریز: انتشارات فروزش. چاپ دوم. صص 120-114. فقهی فرهمند، ن. (1390). مدیریت تکنولوژی سازمان. تبریز: انتشارات فروزش. چاپ دوم. صص 115-90. فقهی فرهمند، ن. (1382). مدیریت پایای سازمان. تبریز: انتشارات فروزش. چاپ اول. صص294-94. فقهی فرهمند، ن. (1390). مدیریت پویای سازمان. تبریز: انتشارات فروزش. چاپ دوم. صص 242- 95. فقهی فرهمند، ن. (1381). مدیریت در ایران. کتابفروشی مرکز آموزش مدیریت دولتی تبریز. چاپ دوم. صص 125-120. فقهی فرهمند، ن. (1382). مدیریت ساختار استراتژیک سازمان. دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز. چاپ چهارم. ص 294. مردانی حموله، م و دیگری. (1388). بررسی رابطه عدالت سازمانی با رفتار مدنی سازمانی در کارکنان بیمارستان. مجله اخلاق و تاریخ پزشکی. شماره 2، صص 54- 47. نعامی، ع و دیگری. (1383). بررسی روابط ساده و چندگانه عدالت سازمانی با خشنودی شغلی در کارکنان یک شرکت صنعتی. مجله علوم تربیتی و روانشناسی. شمارههای 1 و 2، صص 70- 57. یعقوبی، م و دیگران. (1388). رابطهی عدالت سازمانی با رضایت شغلی و تعهد سازمانی در بین کارکنان بیمارستانهای منتخب. فصلنامه مدیریت سلامت. شماره 35، صص 32- 25. Bonissone, P. P. (1983). AnExpert System To Troubleshoot Diesel Electrical Locomotive. Proceeding of Acm. New York. P.p: 44- 45. Brief, A. P. (1998). Attitudes in and around organizations. Thousand Oaks (CA): Sage Publications. Brockner, J. & B. M. Wiesenfeld. (1996). Anintegrativeframeworkforexplaining reactionstodecisions:Interactive effects ofoutcomes[andprocedures. Psychological Bulletin. No. 120, P.p:189–208. Cohen Charash, Y. & P. E. Spector. (2001). The role of justice in organizations: Ameta-analysis. Organizational Behavior and Human Decision Processes. No. 86, P.p: 278-324. Colquitt, J. A. & J. C. Shaw. (2005). How should organizational justice be measured? In J. Greenberg & J. A. Colquitt (Eds).Handbookof[organizationaljustice. P.p: 113−152. Mahwah, NJ: Erlbaum. Colquitt, J. A. J. Greenberg & C. P. Zapata-Phelan. (2005). What is organizational justice? A historical overview, In J. Greenberg & J. A. Colquitt (Eds). Handbook oforganizational justice.P.p: 3−56. Mahwah, NJ: Erlbaum. Colquitt, J. A. (2001). On the dimensionality of organizational justice: A construct validation of a measure. Journal of Applied Psychology. No. 86, P.p: 386-400. Colquitt, J. A. & D. E. Conlon, M. J. Wesson, C.O.L. Porter, & K.Y. Ng. (2001). Justice at themillennium: A meta analytic review of 25 years of organizational justice research. Journal of Applied Psychology. No. 86, P.p: 425–445. Cropazano, R. & M. Schminke. (2001). Using social justice to build effective work groups, In: Turner M, editor. Groups at work: theory and research, Mahwah (NJ): Lawrence Erlbaum Associates. P.p: 143– 171. DeConinck, J. B. & C. D. Stilwell. (2004). Incorporating organizational justice, role states, pay satisfaction and supervisor satisfaction in a model of turnover intentions. Journal of Business Research.No. 57, P.p: 225– 231. Elovainio, M. K. van den Bos, A. Linna, M. Kivimaki, L. Ala-Mursula, J. Pentti & J. Vahtera. (2005). combined effects of uncertainty and organizational justice on employeehealth: Testing the uncertainty management model of fairness judgments among Finnish public sector employees. Social Science & Medicine. No. 61, P.p: 2501–2512. Elovainio, M. Kivimaki, M., & K. Helkama. (2001). Organizational justice evaluations, job control, and occupational strain. Journal of Applied Psychology. No. 86, P.p: 418–424. Folger, R. & R. Cropanzano. (1998). Organizational justice and human resource management. Beverly Hills (CA): Sage. Folger, R., & M. Konovsky. (1989). Effects of procedural and distributive justice on reactions to pay raise decisions. Academy of Management Journal. No. 32, P.p: 115–130. Fields, D., M. Pang & C. Chiu. (2001).Distributive and procedural justice as predictors of employee outcomes in Hong Kong. Journal of Organization Behavior. No. 21, P.p: 574 – 562. Gilliland, S. (2008). The tails of justice: A critical examination of the dimensionality of organizational justice constructs. Human Resource Management Review. No. 18, P.p: 271–281. Greenberg, J. (1990). Organizational justice. Yesterday, today, and tomorrow. Journal of Management. No. 16, P.p: 399– 432. Hagen Bies, R. J. & T. M. Tripp. (1995). Beyond distrust: getting even and the need for revenge. Trust in organizations; R.M. Kramen and T. Taylor (Eds), Newbury Park, CA: Sage. P.p: 246- 260. Konovsky, M. A. (2000). Understanding procedural justice and its impact on business organizations. Journal of Management. No. 26, P.p: 489–511. Lind, E. A. & Tyler, T. R. (1988). The social psychology ofprocedural justice. New York: Plenum. McFarlin, D. B. & P.D. Sweeney. (1992). Distributive and procedural justice as predictors of satisfaction with personal and organizational outcomes. Academy of Management Journal. No. 35, P.p: 626–637. Moorman, R. H. (1991). Relationship between organizational justice and organizational citizenship behaviors: Do fairness perceptions influence employee citizenship? Journal of Applied Psychology. No.76, P.p: 845–855. Rasinski, K. A. (1987). What s fair is fair- or – is it? Journal of Presonality and Social Psychology. No. 53, P.p:201-211. Schaubroeck, J., D.R. May & F.W. Brown. (1994). Procedural justice explanations and reactions to economic hardship: a field experiment. Journal of Applied Psychology. No. 79, P.p: 455- 460. Van den Bos, K., R. Vermunt, & H. Wilke. (1997). Procedural and distributive justice: What is fair depends more on what comes first than on what comes next. Journal of Personality and Social Psychology. No. 72, P.p: 95–104. Wong, Y. T. & H. Y. Ngo & C.S. Wong. (2006). Perceived organizational justice, trust, and OCB: A study of Chinese workers in joint ventures and state-owned enterprises. Journal of World Business. No. 41, P.p: 344–355. Zimmermann, J. (1996). Fuzzy set theory and its applications. Kluwer Academic Publishers.
1. عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، گروه مدیریت؛ تبریز- ایران. E- mail: farahmand@iaut.ac.ir
[2]. Rawls [3]. A Theory Of Justice [4] . Organization Justice [5]. Distributive Justice [6]. Procedural Justice [7] . Interactional Justice [8]. Informational Justice [9]. Proportionality [10]. Egalitarianism [11]. Gorgias [12] . Unfair [13]. Temperance [14]. Moderate [15]. Drunkard [16]. Greenberg [17].Adams, 1963 [18]. Fair [19]. Dissatisfaction
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
امیرخانی، ط و دیگری. (1387). تاملی بر امکان توسعه سرمایه اجتماعی در پرتو عدالت سازمانی در سازمانهای دولتی. مدیریت دولتی. شماره یک، صص 32- 19. اینگلهارت افجهء، ع. (1385). مبانی فلسفی و تئوریهای رهبری و رفتار سازمانی. انتشارات سمت. چاپ چهارم. صص 333- 317. جعفرنژاد، ا. (1385). مدیریت تولید و عملیات نوین. انتشارات دانشگاه تهران. چاپ اول. حسینزاده، ع. (1385). عدالت سازمانی. تدبیر. شماره 190، صص 23- 18. خان محمدی، س و دیگری. (1387). ارائه مدلی فازی برای تبیین ابعاد ساختاری سازمان بر اساس ابعاد محتوایی. مجله مدیریت. شماره 78. واحد علوم و تحقیقات تهران. صص 18- 1. رستمی، م. (1384). عدالت از دیدگاه اندیشمندان اسلامی و غربی. جستارهای اقتصادی. شماره 4، صص 136- 113. سید جوادین، س و دیگران. (1387). شناخت نحوه تاثیرگذاری ابعاد عدالت سازمانی بر جنبههای گوناگون رضایت شغلی و سازمانی. مدیریت بازرگانی. شماره 1، صص 70- 55. سیدحسینی، س و دیگری. (1386). مبانی جامع و پیشرفته مدیریت تولید و عملیات در سازمانهای تولیدی و خدماتی. انتشارات سازمان مدیریت صنعتی. جلد چهارم. چاپ اول. صص 295- 294. شریف زادگان، م. (1386). راهبردهای توسعه اقتصادی و عدالت اجتماعی. رفاه اجتماعی. شماره 24، صص 29- 9. عریضی، س. (1383). رویکردهای عدالت اجتماعی در بین معلمان شهر اصفهان. رفاه اجتماعی. شماره 13، صص 166- 145. فقهی فرهمند، ن. (1388). تدوین برنامه استراتژیک سازمان. تبریز: انتشارات فروزش. چاپ اول. صص 51-15. فقهی فرهمند، ن. (1380). فرآیند مدیریت اجرایی. دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز. چاپ اول. صص 171-17. فقهی فرهمند، ن. (1390). مدیریت استراتژیک سازمان. تبریز: انتشارات فروزش. چاپ دوم. صص 120-114. فقهی فرهمند، ن. (1390). مدیریت تکنولوژی سازمان. تبریز: انتشارات فروزش. چاپ دوم. صص 115-90. فقهی فرهمند، ن. (1382). مدیریت پایای سازمان. تبریز: انتشارات فروزش. چاپ اول. صص294-94. فقهی فرهمند، ن. (1390). مدیریت پویای سازمان. تبریز: انتشارات فروزش. چاپ دوم. صص 242- 95. فقهی فرهمند، ن. (1381). مدیریت در ایران. کتابفروشی مرکز آموزش مدیریت دولتی تبریز. چاپ دوم. صص 125-120. فقهی فرهمند، ن. (1382). مدیریت ساختار استراتژیک سازمان. دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز. چاپ چهارم. ص 294. مردانی حموله، م و دیگری. (1388). بررسی رابطه عدالت سازمانی با رفتار مدنی سازمانی در کارکنان بیمارستان. مجله اخلاق و تاریخ پزشکی. شماره 2، صص 54- 47. نعامی، ع و دیگری. (1383). بررسی روابط ساده و چندگانه عدالت سازمانی با خشنودی شغلی در کارکنان یک شرکت صنعتی. مجله علوم تربیتی و روانشناسی. شمارههای 1 و 2، صص 70- 57. یعقوبی، م و دیگران. (1388). رابطهی عدالت سازمانی با رضایت شغلی و تعهد سازمانی در بین کارکنان بیمارستانهای منتخب. فصلنامه مدیریت سلامت. شماره 35، صص 32- 25. Bonissone, P. P. (1983). AnExpert System To Troubleshoot Diesel Electrical Locomotive. Proceeding of Acm. New York. P.p: 44- 45.
Brief, A. P. (1998). Attitudes in and around organizations. Thousand Oaks (CA): Sage Publications.
Brockner, J. & B. M. Wiesenfeld. (1996). Anintegrativeframeworkforexplaining reactionstodecisions:Interactive effects ofoutcomes[andprocedures. Psychological Bulletin. No. 120, P.p:189–208.
Cohen Charash, Y. & P. E. Spector. (2001). The role of justice in organizations: Ameta-analysis. Organizational Behavior and Human Decision Processes. No. 86, P.p: 278-324.
Colquitt, J. A. & J. C. Shaw. (2005). How should organizational justice be measured? In J. Greenberg & J. A. Colquitt (Eds).Handbookof[organizationaljustice. P.p: 113−152. Mahwah, NJ: Erlbaum.
Colquitt, J. A. J. Greenberg & C. P. Zapata-Phelan. (2005). What is organizational justice? A historical overview, In J. Greenberg & J. A. Colquitt (Eds). Handbook oforganizational justice.P.p: 3−56. Mahwah, NJ: Erlbaum.
Colquitt, J. A. (2001). On the dimensionality of organizational justice: A construct validation of a measure. Journal of Applied Psychology. No. 86, P.p: 386-400.
Colquitt, J. A. & D. E. Conlon, M. J. Wesson, C.O.L. Porter, & K.Y. Ng. (2001). Justice at themillennium: A meta analytic review of 25 years of organizational justice research. Journal of Applied Psychology. No. 86, P.p: 425–445.
Cropazano, R. & M. Schminke. (2001). Using social justice to build effective work groups, In: Turner M, editor. Groups at work: theory and research, Mahwah (NJ): Lawrence Erlbaum Associates. P.p: 143– 171.
DeConinck, J. B. & C. D. Stilwell. (2004). Incorporating organizational justice, role states, pay satisfaction and supervisor satisfaction in a model of turnover intentions. Journal of Business Research.No. 57, P.p: 225– 231.
Elovainio, M. K. van den Bos, A. Linna, M. Kivimaki, L. Ala-Mursula, J. Pentti & J. Vahtera. (2005). combined effects of uncertainty and organizational justice on employeehealth: Testing the uncertainty management model of fairness judgments among Finnish public sector employees. Social Science & Medicine. No. 61, P.p: 2501–2512.
Elovainio, M. Kivimaki, M., & K. Helkama. (2001). Organizational justice evaluations, job control, and occupational strain. Journal of Applied Psychology. No. 86, P.p: 418–424.
Folger, R. & R. Cropanzano. (1998). Organizational justice and human resource management. Beverly Hills (CA): Sage.
Folger, R., & M. Konovsky. (1989). Effects of procedural and distributive justice on reactions to pay raise decisions. Academy of Management Journal. No. 32, P.p: 115–130.
Fields, D., M. Pang & C. Chiu. (2001).Distributive and procedural justice as predictors of employee outcomes in Hong Kong. Journal of Organization Behavior. No. 21, P.p: 574 – 562.
Gilliland, S. (2008). The tails of justice: A critical examination of the dimensionality of organizational justice constructs. Human Resource Management Review. No. 18, P.p: 271–281.
Greenberg, J. (1990). Organizational justice. Yesterday, today, and tomorrow. Journal of Management. No. 16, P.p: 399– 432.
Hagen Bies, R. J. & T. M. Tripp. (1995). Beyond distrust: getting even and the need for revenge. Trust in organizations; R.M. Kramen and T. Taylor (Eds), Newbury Park, CA: Sage. P.p: 246- 260.
Konovsky, M. A. (2000). Understanding procedural justice and its impact on business organizations. Journal of Management. No. 26, P.p: 489–511.
Lind, E. A. & Tyler, T. R. (1988). The social psychology ofprocedural justice. New York: Plenum.
McFarlin, D. B. & P.D. Sweeney. (1992). Distributive and procedural justice as predictors of satisfaction with personal and organizational outcomes. Academy of Management Journal. No. 35, P.p: 626–637.
Moorman, R. H. (1991). Relationship between organizational justice and organizational citizenship behaviors: Do fairness perceptions influence employee citizenship? Journal of Applied Psychology. No.76, P.p: 845–855.
Rasinski, K. A. (1987). What s fair is fair- or – is it? Journal of Presonality and Social Psychology. No. 53, P.p:201-211.
Schaubroeck, J., D.R. May & F.W. Brown. (1994). Procedural justice explanations and reactions to economic hardship: a field experiment. Journal of Applied Psychology. No. 79, P.p: 455- 460.
Van den Bos, K., R. Vermunt, & H. Wilke. (1997). Procedural and distributive justice: What is fair depends more on what comes first than on what comes next. Journal of Personality and Social Psychology. No. 72, P.p: 95–104.
Wong, Y. T. & H. Y. Ngo & C.S. Wong. (2006). Perceived organizational justice, trust, and OCB: A study of Chinese workers in joint ventures and state-owned enterprises. Journal of World Business. No. 41, P.p: 344–355.
Zimmermann, J. (1996). Fuzzy set theory and its applications. Kluwer Academic Publishers.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,446 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 376 |