تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,801,185 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,842 |
مطالعه رابطه بین مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) کارآمد با میزان اثربخشی سازمانی از دیدگاه کارکنان شعب بانک ملت | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مطالعات جامعه شناسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 3، دوره 8، شماره 28، مهر 1394، صفحه 41-56 اصل مقاله (689.67 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصغر رحمتنژاد1؛ مهران صمدی2 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1کارشناس ارشد ارتباطات اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تبریز- ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استادیار گروه ارتباطات اجتماعی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز؛ تبریز- ایران (نویسنده مسئول). | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هدف پژوهش حاضر مطالعه رابطه بین مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) کارآمد با میزان اثربخشی سازمانی از دیدگاه کارکنان شعب بانک ملت بود. این پژوهش بر اساس یافتههای تحقیق پیمایشی و به شیوه توصیفی درشعب بانک ملت شهر تهران شکل گرفتهاست. جامعه آماری پژوهش شاملکلیه کارکنان بانک ملت در شعب تهران بود که با استفاده از شیوه نمونهگیری تصادفی طبقهای، 360 نفر به عنوان نمونه انتخاب و بررسی شدند. جهت گردآوری دادهها از دو پرسشنامه رویکرد مدیریت ارتباط با مشتری بر گرفته از کار (طاهرپور و همکاران، 1389)، و در 4 بعد شامل سازمان، توجه به مشتریان کلیدی، مدیریت ارتباط با مشتری مبتنی بر تکنولوژی و مدیریت و پرسشنامه اثربخشی بانک در 4 بعد سودآوری، رشد، به دست آوردن منابع مالی، توانایی انطباق، نوآوری، رضایت ارباب رجوع و کارکنان توسط پارسونز(1996) استفاده شد. برای بررسی مؤلفههای مربوط به متغیرهای مورد مطالعه از نظر اساتید و برای بررسی پایایی پرسشنامهها از آلفای کرانباخ استفاده شد. برای آزمون فرضیههای پژوهش نیز از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که بین مولفههای crm و اثربخشی سازمانی همبستگی مثبت و معنی داری وجود داشت. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مدیریت ارتباط با مشتری؛ اثربخشی سازمان؛ بانک ملت | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مطالعه رابطه بین مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) کارآمد با اصغر رحمتنژاد[1] دکتر مهران صمدی[2] تاریخ دریافت مقاله:2/2/1395 تاریخ پذیرش نهایی مقاله:23/5/1395 چکیده هدف پژوهش حاضر مطالعه رابطه بین مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) کارآمد با میزان اثربخشی سازمانی از دیدگاه کارکنان شعب بانک ملت بود. این پژوهش بر اساس یافتههای تحقیق پیمایشی و به شیوه توصیفی درشعب بانک ملت شهر تهران شکل گرفتهاست. جامعه آماری پژوهش شاملکلیه کارکنان بانک ملت در شعب تهران بود که با استفاده از شیوه نمونهگیری تصادفی طبقهای، 360 نفر به عنوان نمونه انتخاب و بررسی شدند. جهت گردآوری دادهها از دو پرسشنامه رویکرد مدیریت ارتباط با مشتری بر گرفته از کار (طاهرپور و همکاران، 1389)، و در 4 بعد شامل سازمان، توجه به مشتریان کلیدی، مدیریت ارتباط با مشتری مبتنی بر تکنولوژی و مدیریت و پرسشنامه اثربخشی بانک در 4 بعد سودآوری، رشد، به دست آوردن منابع مالی، توانایی انطباق، نوآوری، رضایت ارباب رجوع و کارکنان توسط پارسونز(1996) استفاده شد. برای بررسی مؤلفههای مربوط به متغیرهای مورد مطالعه از نظر اساتید و برای بررسی پایایی پرسشنامهها از آلفای کرانباخ استفاده شد. برای آزمون فرضیههای پژوهش نیز از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که بین مولفههای crm و اثربخشی سازمانی همبستگی مثبت و معنی داری وجود داشت. واژگان کلیدی: مدیریت ارتباط با مشتری، اثربخشی سازمان، بانک ملت. مقدمه امروزه دنیایکسب و کار به محیط پویا و رقابتی تر تبدیل شده است، و سازمانهای مختلف با چالش گسترش سهم بازار خود و پیدا کردن راههای جدید برای جذب، به دستآوردن، حمایت و حفظ مشتریان جهت افزایش درآمد مواجه می باشند. علاوه بر این، سازمانها به دنبال افزایش بهرهوری، کاهش هزینه سربار و افزایش ارزش سهام خود میباشند. مدیریت ارتباط با مشتری یا CRM، یک ابزار ارزشمند برای کمک به این تلاشها است. در فرایند مدیریت ارتباط با مشتری سعی میشود سودمندترین مشتریان شناسایی، جذب و به بهترین شکل نگهداری شوند. مدیریت ارتباط با مشتری فرایندی است مستمر و مشتمل بر ایجاد و به کارگیری دانش و هوشمندی بازار جهت ایجاد و حفظ سبدی از روابط مشتریان که بیشترین بازده را داشته باشند. پژوهشهای صورت گرفته نشان میدهدکه استقرار فرایند مدیریت ارتباط با مشتری دربسیاری از سازمانها موجب افزایش توان رقابتی، افزایش درآمد و کاهش هزینه- های عملیاتی شده است. مدیریت کارا و مؤثر ارتباط با مشتری منجر به افزایش رضایت و وفاداری مشتریان میگردد(زابل و همکاران، 2004: 479). امروزه پیشرفت اقتصادی و بازرگانی کشور در گرو پیشرفت صنعت بانکداری پا به پای سایر صنایع کشور و همچنین صنایع بانکداری سایر کشورهای پیشرفته است. درحال حاضر درصد بالایی از مالکیت این صنعت در اختیار دولت بوده ولی با ظهور برخی بانکهای خصوصی رقابت دراین صنعت نیز آغاز شده اما با این وجود فاصله بسیار زیادی با سطح بانکداریجهانی دارد. کسب برتری رقابتی مستلزم بهبود خدمات ارائه شده، است. با کشف رابطه عملکرد بازاریابی و مدیریت ارتباط با مشتری، بانکهای مختلف بهتر میتوانند به نقاط ضعف خود پی برده و در نتیجه نیازهای مشتریانشان را به نحو بهتری درک کرده و برای رفع آنها بکوشند. لذا به نظر میرسد لازم استکه اثربخشی مدیریت ارتباط با مشتری ازطریق تأثیر آنها بر افزایش رضایت مشتریان سنجیده شود. در این زمینه نتایج برخی پژوهشهای مرتبط از جمله پژوهشهای الوندی و دیگری(1388)، میرابی (1388)، حکایت از آن دارد که کاربست مدیریت ارتباط با مشتری مناسب میتواند نقش چشمگیری در افزایش رضایت مشتریان داشته باشد. بنا بر این با در نظر گرفتن این مطالب و با اذعان به اهمیت بررسی وضعیت متغیرهایی همچون مدیریت ارتباط بامشتری و رضایت مشتریان، و اثربخشی سازمانی دو دغدغه عمده در این پژوهش از یک سو مطالعه وضعیت مدیریت ارتباط با مشتری و رضایت مشتریان و از سوی دیگر بررسی ارتباط این دو متغیر با اثربخشی سازمانی بود. با توجه به اهمیت روزافزون مشتریان در بانک و بالتبع اهمیت روزافزون مدیریت اثربخش ارتباطات با مشتریان، شناسایی و اولویتبندی عوامل کلیدی توفیق مدیریت ارتباط با مشتری در بانک بسیار مهم تلقی می شود. سازمانهایی که در پیادهسازی و اجرای برنامهها و سیستمهای مدیریت ارتباط با مشتریان موفق بودهاند، مزایای اقتصادی و غیراقتصادی متعددی را کسب نمودهاند. این مزایا و منافع به راحتی سرمایهگذاریها و مخارج انجام گرفته در زمینه توسعه مدیریت ارتباط با مشتریان را پوشش داده و در بلند مدت فراتر از آن میرود. مزایای یک برنامه موثر CRM، میتواند بهبود رضایت مشتریان، افزایش رشد درآمد و دستیابی به مزیت رقابتی بعنوان نتیجه حفظ مشتریان میباشد(مومنی و همکاران، 1392: 63). بر همین اساس بررسی ارتباط crm با متغیرهای سازمانی مختلف از جمله اثربخشی سازمانی میتواند یکی از زمینههای مهم پژوهشی باشد. نهایتاً از آنجا که بانک ملت بعنوان یکی از بانکهای بزرگ و خدماتی کشور و با اذعان به اهمیت ارتقای کیفیت خدمات و رضایت مشتریان، هدف از پژوهش حاضر مطالعه وضعیت مدیریت ارتباط با مشتری در این بانک و رابطه آن با اثربخشی سازمانی میباشد.
اهداف تحقیق هدف اصلی - تعیین رابطه بین وضعیت مدیریت ارتباط با مشتریcrm کارآمد با میزان اثربخشی سازمانی.
اهداف فرعی 1) تعیین رابطه بین وضعیت مدیریت ارتباط با مشتری با میزان سودآوری 2) تعیین رابطه بین وضعیت مدیریت ارتباط با مشتری با میزان به دست آوردن منابع مالی 3) تعیین رابطه بین وضعیت مدیریت ارتباط با مشتری با میزان توانایی انطباق و نوآوری 4) تعیین رابطه بین وضعیت مدیریت ارتباط با مشتری با میزان رضایت ارباب رجوع و کارکنان.
فرضیهها -بین وضعیت مدیریت ارتباط با مشتریcrm کارآمد با میزان اثربخشی سازمانی - بین وضعیت مدیریت ارتباط با مشتری با میزان سودآوری رابطه وجود دارد. - بین وضعیت مدیریت ارتباط با مشتری با میزان به دست آوردن منابع مالی رابطه وجود دارد. - بین وضعیت مدیریت ارتباط با مشتری با میزان توانایی انطباق و نوآوری رابطه وجود دارد. - بین وضعیت مدیریت ارتباط با مشتری با میزان رضایت ارباب رجوع و کارکنان رابطه وجود دارد. تعریف متغیرهامدیریت ارتباط با مشتری (crm) مخفف عبارت Customer Relationship Management است و به روش نرم افزاری اطلاق میشود که به سازمان کمک میکند به شیوهای سازمانیافته ارتباط با مشتریانش را مدیریت کند. نمونه سادهای ازCRM ، یک بانک اطلاعاتی حاوی اطلاعات مربوط به مشتریان یک سازمان است که مدیریت و کارکنان فروش یا خدمات سازمان بهکمک آن میتوانند نیازهای مشتریانشان را بامحصولات خود تطبیق دهند، نیازهای خدماتی آنها را یادآور شوند و غیره. صرف نظر از این تعریف ساده، باید بدانیم کهCRM راهبردی استکه به کمک فناوری به اجرا درآمده است؛ CRM تنها یک ابزار نرم افزاری نیستکه باعث شود کارتان را بهتر انجام دهید، CRM فلسفهای است که سعی دارد راهبردی خلق کند که تمام اجزای یک سازمان را یکپارچه کرده، اطلاعات را در بین تمام کاربران به اشتراک بگذارد و مانع از تکرار بیهوده کارها شود. این فلسفه، فضایی را در سازمان ایجاد میکند که در آن اطلاعات به اشتراک گذاشته شده، در زمان لازم در اختیار افرادیکه به آن نیاز دارند قرار میگیرد، یعنی همهکارکنان و همه چیز به یکدیگر مرتبط و متصل هستند و خروج یک نفر از سازمان باعث از هم پاشیدن هیچ چیز در سازمان نخواهد شد.
اثربخشی سازمان اثر بخشی که در زبان انگلیسی (Effectiveness) گفته میشود. بیانگر درجه تحقق اهداف فردی و سازمانی است و عبارت است از: درجه و میزان نیل به اهداف تعیین شده. به بیان دیگر اثربخشی نشان میدهد که که تا چه میزان از تلاشهای انجام شده، نتایج مورد انتظار حاصل شده است. اثربخشی سازمانی به میزان دستیابی سازمان به اهداف تعریف شده میباشد.
تعریف عملیاتی مدیریت ارتباط بامشتری (crm): مدیریت ارتباط بامشتری امتیازی است که پاسخگویان از پاسخگویی به پرسشنامه crm طاهرپور و کلانتری(1389) کسب میکنند. اثربخشی سازمان: اثربخشی سازمان در پژوهش حاضر امتیازی است که پاسخگویان از پاسخگویی به پرسشنامه اثربخشی سازمانی پارسونز(1986) کسب می کنند.
پیشینه پژوهشکرامتی و همکاران(1388) درپژوهش خود باعنوان شناسایی و اولویتبندی فاکتورهای ریسک پیاده- سازی پروژه مدیریت ارتباط با مشتری در ایران، از تجزیه و تحلیل سلسلهمراتبی فازی برای اولویتبندی فاکتورهای ریسک بر اساس نظر مدیران پروژه فعال در سازمانهای ارایه دهنده خدمات آموزش، مشاوره و فروش نرم افزار مدیریت ارتباط با مشتری در ایران به عنوان خبره استفاده شده است. بر اساس نظر خبرگان، در سازمانهای ایرانی فاکتورهای ریسک مطرح در اولین فازهای چرخه عمر مدیریت ارتباط با مشتری، ازجمله "تغییر در مالکان و مدیران ارشد سازمان" و "شناخت نادرست مدیران از مدیریت ارتباط با مشتری و مزایای عملیاتی و استراتژیک آن" مهمترین فاکتورهای ریسک پروژه مدیریت ارتباط با مشتری در سال 1387 بوده است. فاکتورهای ریسک مطرح در فازهای بعدی چرخه عمر مدیریت ارتباط با مشتری، از جمله فاکتورهای دستهبندی کلی "ارزیابی و نظارت پویا" در پایینترین الویت جای دارند. طاهرپور و کلانتری(1389) در پژوهش خود با عنوان رابطه مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) با عملکرد بازاریابی به بررسی رابطه مدیریت ارتباط با مشتری با عملکرد بازاریابی در صنعت بانکداری است. روش- های تحقیق توصیفی، کاربردی و همبستگی در پژوهش انجام شده به کار گرفته شده است. جامعه آماری پژوهش تمامی بانکهایمرکزی بخش دولتی وخصوصی شهرتهران است. به منظور جمعآوری اطلاعات یک پرسشنامه برای سازمان بانکها و دو پرسشنامه دیگر برای مشتریان بانکها طراحی و تدوین شد. تحقیقات متعدد نشان میدهد که CRM تاثیر بسزایی بر عملکرد بازاریابی سازمانها میگذارد. لیکن، در پژوهش انجام شده بین متغیرهای موردمطالعه ارتباط ضعیفی وجود دارد. حاجیکریمی و همکاران(1391) با عنوان پژوهشی با عنوان بررسی و تبیین نقش مدیریت دانش مشتری در بهبود عملکرد سازمانی انجام دادند، که نتایج تحقیق نشان داد که دریافت دادهها، توسعه دانش و مدیریت ارتباط با مشتری بر بهبود عملکرد سازمانی تاثیر میگذارد. همچنین دریافت دادهها، پردازش داده و توسعه دانش مشتری برمدیریت ارتباط با مشتری اثرگذارند. از طرف دیگر پردازش دادهها بر توسعه دانش مشتری و توسعه دانش بر دریافت دادهها تاثیر میگذارند. این تحقیق نشان داد که در بانک تجارت دریافت دادهها بر پردازش داده- های مشتری و متعاقباً پردازش دادهها بر بهبود عملکرد سازمانی اثر نمیگذارند. در پژوهش امیری و همکاران(1390) که با عنوان بررسی عوامل مؤثر بر استقرار فرایند مدیریت ارتباط با مشتری در شرکتهای بیمه انجام شد و نتایج بیانگر آن استکه چهار عامل تمرکز بر مشتریان اصلی و کلیدی، توجه به مدیریت دانش، سازماندهی فرایندهای کسب و کار و برخورداری از فناوری مدرن و به روز در استقرار موفقیتآمیز فرایند مدیریت ارتبط با مشتری در شرکتهای بیمه تاثیرگذار است. همچنین مشخص گردید که سازماندهی فرایندهایکسب و کار نیازمند توجه بیشتری در مقایسه با سایر عوامل میباشد. در پژوهشی که توسط اخوان و همکاران(1389) با عنوان طراحى چارچوبى جامع براى ارزیابى نظام مدیریت ارتباط با مشترى انجام گرفت نتایج حاصل از ارزیابی در سازمان مورد مطالعه، حاکی از این بود که تاکنون و رویکردهای CRM به عنوان یک ابزار راهبردى نگریسته نشده بود به همین علت راهبردهای CRM به مقوله فعالیتها به درستی تدوین نگردیده است. در پژوهشی که میر فخرالدینی (1388) با عنوان تبیین و ضعیت مدیریت ارتباط با مشتری الکترونیک (e-CRM) انجام شد نتایج تحقیق نشان داد با برنامههای e-CRM موفق، تجارتهای داخلی این شرکتها میتوانند سطح معنیداری از بهبود را از منظر چهار دیدگاه BSC تجربه کنند که شامل ارزیابیهای ملموس (همچون خروجیهای مالی) و شاخصهای غیرملموس (همچون ارزش مشتری، نوآوری، مزیت و کارآیی در فرآیندهای تجاری است. در واقع سطح بالای e-CRM منجر به بهبود در رضایت مشتری، میزان و تواتر تعامل، بازتاب نام تجاری، مشتری مداری و مدیریت پایگاه داده موثر، فرآیندهای تجاری کارآ، سودمندی تکنولوژی، برتری و نوآوری درخدمات، بهبود فروش، سودبخشی وکاهش هزینههای پشتیبانی خدماتی میگردد. درپژوهشی که توسط صلواتی و همکاران(1390) با عنوان بررسی اثرات مدیریت دانش بر مدیریت ارتباط با مشتری در بانک رفاه (مطالعه موردی استان کردستان) انجام شد یافتههای پژوهش نشان داد، مدیریت دانش از طریق منابع دانش برجنبههای مختلف مدیریت ارتباط با مشتری یعنی رضایت مشتری، وفاداری مشتری، جذب مشتری و تعامل با مشتری اثر مثبت و معنیداری دارد. براساس یافتهها بیشترین اثرگذاری مدیریت دانش بر رضایت مشتری بوده و متغیرهای وفاداری، جذب و تعامل با مشتری در درجات بعدی قرار دارند. در پژوهشیکه توسط موغلی و باوندپور(1389) باعنوان شناسایی عوامل موثر برمدیریت ارتباط با مشتری و بررسی سهم هریک از عوامل در اثربخشی مدیریت ارتباط با مشتری انجام گرفت نتیجه تحقیق دستیابی به هشت عنصر کلیدی مدیریت ارتباط با مشتری یعنی؛ نگرش مدیر عالی، مدیریت تغییر، راهبرد مدیریت ارتباط با مشتری، افراد، فرهنگ و سازمان، فناوری اطلاعات، فرایندها و مدیریت دانش و فاکتورهای اثربخشی، عملکرد بازار و مشتری و عملکرد درون سازمانی پروژه)، در اداره پست شیراز بود. وجود رابطه بین عناصرکلیدی و فاکتورهای اثربخشی تایید شدکه در این بین با توجه به ویژگیهای اداره پست شیراز، مدیریت دانش بیشترین تاثیر را در اثربخشی داشت و به ترتیب نگرش مدیر عالی، مدیریت تغییر و فناوری اطلاعات از نظر پیشبینی اثربخشی مدیریت ارتباط با مشتری در درجات بعدی اهمیت قرار داشتند. درسایر یافتهها به این نتیجه این بودکه بین ویژگیهای جمعیتشناختی و اثربخشی مدیریت ارتباط با مشتری رابطه معنیداری وجود ندارد. در پژوهشی که توسط محرابی و همکاران(1389) با عنوان بررسی یکپارچه پیادهسازی مفهوم مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) در بانک ملت انجام گرفت نتایج تحقیق نشان داد که تغییرات فرهنگ سازمانی، تغییرات تکنولوژیکی و تغییرات ساختار سازمانی در پیاده- سازی و اجرای موفق مدیریت ارتباط بامشتری تاثیر معنادار و مثبتی دارند. درپژوهشی که توسط ستارزاده و همکاران(1391) با عنوان پذیرش تکنولوژی توسعه یافته جهت اثربخشی مدیریت ارتباط با مشتری الکتونیک شعب بانک تجارت شهرستان یزد انجام شد یافتههای این تحقیق نشان داد که اثر پیچیدگی، مشاهدهپذیری و سازگاری بر نگرش معنی دار نیست. ولی، مزیت نسبی، ویژگیهای فردی، سازمانی و محیطی بر نگرش کاربران تاثیرگذار میباشند. لذا، این عوامل تعیین کنندههای مهمی بر نگرش کاربر نسبت به استفاده از آن است که در نهایت منجر به استفاده واقعی آن میگردد. در میان پژوهشهای خارجی نیز در پژوهشی که توسط گیتبرت[3] و همکاران(2002) انجام شد، نشان داده شد که با یکپارچه ساختن سیستمهای مدیریت ارتباط با مشتری و مدیریت دانش میتوان مزایای استفاده از آنها را افزایش داد و ریسک را کاهش داد. مدیریت روابط مشتری نیاز به مدیریت دانش از، برای و درباره مشتری دارد. نتایج حاصله نشان دادکه CRM (مدیریت ارتباط با مشتری) عامل موفقیتKM (مدیریت دانش) میباشد. روشهای مدیریت دانش با هدف پشتیبانی از مدیریت ارتباط با مشتری باید فرآیندگرا باشند. بررسیها نشان داد که هر دو سبک مدیریت پتانسیل همافزایی زیادی دارند و باید با هم ترکیب شوند. در تحقیقی که توسط پاکویت[4] در سال 2006 انجام گرفت مقوله تسهیم دانش مورد بررسی قرار گرفت. وی بیان کرد که تسهیل تسهیم دانش بین افراد و گروههای داخلی سازمان امری ضروری است، اما هنگامی که این دانش در مالکیت افراد سازمان نیست و از بیرون سازمان به داخل راه مییابد کمی مشکلتر میشود. لذا ایجاد ساختارهای اجتماعی، فرآیندهای تجاری و فنآوری میتواند به عنوان راه حلی برای تسهیل جریان دانشمشتری تاثیر چشمگیری بر بهبود عملکرد سازمانی داشته باشد و با فعال ساختن مشتریان در ایجاد جریان دو سویه دانش، منبع جدیدی از دانش را به کار گیرد که در این فرایند مدیریت ارتباط با مشتری میتواند اثربخشی مدیریت دانش و سازمان را به صورت کلی یکپارچه افزایش دهد. راه و همکاران(2005) در تحقیقی که انجام داده اند فاکتورها و عواملی را به عنوان عوامل تاثیرگذار CRM معرفی کردهاند که طی آن اولین عامل را تجهیز فرآیند معرفی میکنند که شامل مواردی از قبیل فرایند انسجام مشتری، و پیوستگی کانالهای فروش، فرآیند حمایتی بازاریابی مشخص شده، فرایند خدمات پس ازفروش میباشند. عامل بعدی را کیفیت اطلاعات مشتری معرفی میکنندکه شامل مواردی از قبیل انسجامدهی به منابع اطلاعاتی از مشتری، سودمند بودن اطلاعات مشتری، حمایت از اطلاعات امتیازدهی به مشتریان و بخشبندی آنها و پیشبینی قدرت بالقوه خرید آنها میباشد. عامل بعدی کارایی و رضایت مشتری میباشدکه شامل عنوانی چون فزایش تعاملات دوستانه بامشتری، ارتقای ارزش برند، کاهش شکایات مشتری افزایش سطح کلی رضایت مشتری میباشد. سودآوری عامل مهم دیگری استکه توسط این محققان شناسایی شده استکه این عامل شامل مواردی چون افزایش مشتریان جدید، افزایش فروش مجدد به مشتریان، افزایش سودآوری کلی میباشد(راه و همکاران، 2005). زابلاه و همکارانش(2004) برای مفهوم سازی ابزار ارزیابی ارتباط بامشتریان، هم بر ورودی و هم بر خروجی این سیستم تاکید کردهاند. براساس این چارچوب مفهومی، مدیریت ارتباط با مشتری میتواند با ارتباط بین فرایند مدیریت دانش که باعث هوشمندی نسبت به مشتری میشود فرایند داخلی و فرایند مدیریت تعاملات که ارتباط با مشتریان را کنترل میکند فرایند خارجی با موفقیت پیادهسازی شود. این چارچوب تاکید میکندکه جنبههای مختلف این مفهوم باید باتوجه به دیدگاه مفهومی سیستم مورد توجه قرار گیرد. رینارتز و همکارانش(2004) دریافتند که پیادهسازی فرایند ارتباط با مشتریان ارتباط نسبتاً مثبتی با عملکرد اقتصادی، عینی و ادراکی شرکت دارد. آنها شاخصهای فرایند محوری پیشنهاد کردند تا اثربخشی این مفهوم را درسه مرحله مجزای شروع، نگهداشت وخاتمه ارزیابی کنند. سیستمهای سنجش و فناوریهای آن نیازمند ترکیبی از مهارتها و نقشها هستند. چنین سیستمهای سنجشی میتوانند تاکید داخلی داشته باشند و به کارکنان شرکت و فرایندهای مؤثری گرایش داشته باشند که محصولات و خدمات را تولید و عرضه میکنند یا تاکیدی خارجی داشته و به رفتارها و ذهنیات مشتریان گرایش داشته باشند. گوردون (2003) با تاکید بر این جمله معروف که تنها هر چه سنجیده شود میتواند مدیریت شود به تبیین ضرورت و اهمیت سنجش مدیریت ارتباط با مشتری و ارتباطات با مشتریان سازمانی پرداخته، ضمن بررسی نواقص مدلها و چارچوبهای موجود، توجه صرف به شاخصهای مالی و رضایتمندی مشتری را از مشکلات عمده رویکردهای موجود میداند و توجه به ابعاد ذهنی و رفتار مشتریان مثل اعتماد مشتریان، ارزشهای مشتری و ارزشهای جدید انتقالی به مشتریان را لازم و ضروری میداند ولی رویکرد عملیاتی قابل طرحی را عنوان نکرده، صرفاً به ارائه توصیههایی به پژوهشگران آتی اکتفا کرده است(به نقل از حسنقلیپور و همکاران، 1391). یانگویی و همکاران(2004) در تحقیقاتی تحت عنوان«یک چارچوب تلفیقی (یکپارچه) برای ارزش مشتری و عملکرد مدیریت رابطه با مشتری» که درکشور چین صورت گرفته است، مدعی شدهاندکه ارائه ارزشهای برتر برای مشتری میتواند مزایای ملموس و غیرملموسی را که رفتارهای مشتری ناشی می-شود، برای شرکت به همراه آورد. در این تحقیق اشاره شده است که با توجه به رقابت شدید و تغییرات سریع تکنولوژیک، بسیاری از شرکتها به دنبال ارائه ارزشهای برتر مشتریان خود هستند و ارائه ارزش- های برتر به مشتریان به عنوان یکی از مهمترین عوامل موفقیت شرکتها چه درزمان حال و چه درزمان آینده تلقی میشود و همچنین تاثیر مهمی روی رفتارهای مشتریان خواهد داشت و در نهایت این که عملکرد مدیریت رابطه با مشتری باید ازطریق رفتارهای مشتری اندازهگیری و ارزیابی شود، دراین مطالعه چنین فرض شده که ارزش مشتری مبنی بر ادراک مشتری است، از این که وی چه چیزهایی از قبیل قیمت، هزینه فرصت، هرینه نگهدای را دریافت میکند(یانگویی و همکاران، 2004). در پژوهشی که توسط دلوی و همکاران(1391) با عنوان بررسی رابطه بین به کارگیری متریکهای بازاریابی از منظر نوآوری و میزان تحقق هدف مدیریت ارتباط با مشتری بر اساس مدل گارتنر در بانک سپه شهر اصفهان انجام گرفت نتایج نشان میدهد که رابطه مثبت و مستقیمی بین متریک بازاریابی از منظر نوآوری و میزان تحقق هدف مدیریت ارتباط با مشتری وجود دارد. بر اساس یافتههای تحقیق میان اجزای متریک نوآوری (خدمات جدید، راهاندازی خدمات جدید، رضایت از خدمات جدید و درآمد حاصله) و مدیریت ارتباط با مشتری رابطهای وجود دارد. اما بین متریک درآمد حاصل از خدمات و مدیریت ارتباط با مشتری رابطهای وجود ندارد. در مدل مورد بررسی مقدار شاخصها برازش (GFI=0.91) و (AGFI=0.89) نشان دهنده مناسب بودن مدل میباشد. روش پژوهشپژوهش حاضر از آنجائی که منجر به پیشنهادهای اجرایی جهت بهبود مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) و اثربخشی بانکها میشود کاربردی است، همچنین از لحاظ شیوه گردآوری دادهها در حوزه پژوهشهای توصیفی و از لحاظ ماهیت پژوهش از نوع همبستگی میباشد. جامعه آماریجامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان شعب بانک ملت تهران در سال 93-1392 میباشد. بر اساس آمار ارائه شده توسط مدیریت بانک، تعداد این افراد حدوداً 6024 نفر در 318 شعبه میباشد. حجم نمونه و روش نمونهگیریبرای تعیین حجم افراد نمونه کارکنان به جدول مورگان استناد شد. با توجه به جدول مشخص شد که تعداد نمونه آماری برای جامعه فوق معادل 360 نفر میباشد که با استفاده روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب و بررسی شدند. برای انتخاب این تعداد افراد شهر تهران به 5 خوشه (شمال- جنوب- مرکز- غرب و شرق) تقسیمبندی شدند و از هر خوشه 70 نفر از 5 شعبه بانک (خوشه مرکزی 80 نفر انتخاب شدند) در هر منطقه انتخاب و پرسشنامه بین آنها توزیع شد.
ابزار گردآوری دادههادر پژوهش حاضر، جهت گردآوری دادهها از دو پرسشنامه استفاده شد. پرسشنامه اول به منظور اندازهگیری میزان استفاده بانکها از رویکرد مدیریت ارتباط با مشتری بر گرفته ازکار طاهرپور و کلانتری و همکاران(1389) میباشد. این پرسشنامه در 4 بعد شامل سازمان، توجه به مشتریان کلیدی، مدیریت ارتباط با مشتری مبتنی بر تکنولوژی و مدیریت دانش طراحی شده است. پرسشنامه دوم نیز به منظور اندازهگیری میزان اثربخشی شعب بانک ملت شهر تهران در دستیابی به اهداف سازمانی طراحی شده است این پرسشنامه تیز توسط پارسونز(1996) طراحی شده است.
اعتبار و پایایی ابزارجهت بررسی اعتبار پرسشنامه از اعتبار صوری کمک گرفته شد. همچنین جهت سنجش پایایی پرسشنامه، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. با توجه به نتایج، از آنجا که ضریب آلفای کرونباخ، در مجموع و در همه سطوح و ابعاد بالاتر از (70/.) بود؛ لذا میتوان گفت که پایایی پرسشنامه در مجموع و در همه سطوح و ابعاد، مورد قبول میباشد.
جدول شماره (1): پایایی کل و ابعاد پرسشنامهها
یافتهها با توحه به نتایج، (273) نفر معادل 75.8 درصد افراد نمونه را مرد و (87) نفر معادل 24.2 درصد از افراد نمونه را زن تشکیل میدهند. در فاصله سنی 15 تا 25 سال (17) نفر معادل 4.7 درصد و در فاصله سنی 26 تا 35 سال (144) نفر معادل40 درصد از افراد نمونه را شامل میشود و در فاصله سنی 36 تا 45 سال (170) نفر معادل 47.2 درصد افراد نمونه و همچنین در رده سنی 45 سال به بالا (29) نفر معادل 8.1 درصد از افراد نمونه را شامل میشود، توزیع فراوانی افراد نمونه بر حسب میزان تحصیلات که (91) نفر معادل 25.3 درصد از افراد دارای مدرک تحصیلی دیپلم بودند و (40) نفر معادل 11.1 درصد دارای مدرک تحصیلی فوق دیپلم و (185) نفر معادل 51.4 درصد از افراد نمونه دارای مدرک لیسانس بودهاند همچنین (44) نفر معادل 12.2 درصد افراد نمونه دارای مدرک تحصیلی فوق لیسانس بودهاند. توزیع فراوانی افراد نمونه بر حسب سابقه کاری که (13) نفر معادل 3.6 درصد از افراد سابقه بین 1 تا 5 سال داشتند و (54) نفر معادل 15درصد از افراد نمونه بین 6 تا 10 سال و (136) نفر معادل 37.8 درصد از افراد نمونه بین 11 تا 15 سال همچنین (157) نفر معادل 43.6 درصد از افراد نمونه 15 سال و بیشتر سابقه کاری دارند. نتایج به دست آمده نشان داد که بیشترین میانگین مولفههای مدیریت ارتباط با مشتری مربوط به بعد تکنولوژی (3.79) از5 میباشد (با توجه به اینکه پرسشنامه بر اساس طیف پاسخگویی لیکرت تنظیم شده بود، لذا میانگین 3 به عنوان میانگین گرفته شد). همچنین بیشترین انحراف استاندارد مربوط به بعد سازماندهی متناسب (800.) میباشدکه نشان دهنده این واقعیت است که میزان پراکندگی پاسخگویی به این بعد بیشتر از سایر ابعاد است. جدول شماره (2): میانگین و انحراف استاندار مولفههای Crm
نتایج به دست آمده نشان داد که بیشترین میانگین مولفههای اثربخشی سازمانی مربوط به بعد کسب منابع مالی (3.53) از 5 میباشد. همچنین بیشترین انحراف استاندارد مربوط به همان بعد (654.) میباشد، که نشان دهنده این واقعیت است که میزان پراکندگی پاسخگویی به این بعد بیشتر از سایر ابعاد است. همچنین میانگین به دست آمده برای متغیر اثربخشی به صورت کلی 3.24 میباشدکه در سطحی متوسط میباشد. جدول شماره (3): میانگین و انحراف استاندار مولفههای اثربخشی
- بین وضعیت مدیریت ارتباط با مشتری با اثربخشی سازمانی رابطه وجود دارد. نتایج به دست آمده برای این فرضیه پژوهش حاکی از ارتباط مثبت و معنیدار مدیریت ارتباط با مشتری با اثربخشی سازمانی بانک ملت بوده است. در میان ابعاد crm دو بعد تکنولوژی و سازماندهی متناسب ارتباط بالایی را با مدیریت ارتباط با مشتری در بانکها نشان دادند. در حقیقت با توجه به اینکه پیشرفتهای تکنولوژیک پیوسته بیشتر میشود و بانکداری امروزی با قدیم کاملاً متفاوت گشته است، تکنولوژی یکی از عوامل مهم در جهت جذب مشتریان متعدد به بانکها شده است. به عبارتی تکنولوژی با گذشت زمان و بهواسطه پیشرفت در زمینههای مختلف مانند اتوماسیون، رباتیک و بازرسیهای کیفیتی تمام فرایندها را تحت تاثیر قرار داده است. همچنین نوآوریهای به وجود آمده در صنایع که به علت پیشرفت سریع در تکنولوژی میباشد از عوامل بسیار مهمی استکه تاثیر بسزایی درجلب رضایت مشتری دارد. بدیهی است که چنین تکنولوژیهایی باعث بازسازی ساختار سازمان و سازماندهی امور در ارتباط با آن میشود. لذا این دو متغیر خود میتوانند سهم قابل توجهی در اثربخشی و کارایی بانکها داشته باشند. اما نتیجه قابل توجه در پژوهش حاضر عدم ارتباط توجه به مشتریان کلیدی با اثربخشی بود، که در تبیین چنین نتیجهای میتوان، به عدم تبعیض بانکها در ارتباط با مشتریان اشاره کرد که چنین برخوردی با مشتری میتواند، زمینه جلب اعتماد آنها را فراهم و تمامی مشتریان به عنوان مشتریان کلیدی در نظر گرفته شوند. نتایج حاصله برای این فرضیه با پژوهشهای دلوی و همکاران(1391)، رینارتز و همکارانش (2004)، راه و همکاران(2005)، ستارزاده و همکاران(1391)، محرابی و همکاران(1389)، امیری و همکاران(1390)، طاهرپور و کلانتری(1389) همسو میباشد. - بین وضعیت مدیریت ارتباط با مشتری با میزان سودآوری رابطه وجود دارد. نتایج به دست آمده برای این فرضیه پژوهش نیز نشان داد که بین وضعیت مدیریت ارتباط با مشتری با میزان سودآوری رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد. در تبیین نتایج حاصله میتوان گفت آنچه امروزه در حال تغییر است وسعت دادن اختیار به مشتری است. در سازمانهای خدماتی نظیر بانکها، صنعت حمل و نقل، خدمات درمانی، بیمه، هتلها و ... مدیریت ارتباط بامشتری از حساسیت بیشتری برخوردار است. چون مشتری درفرآیند ارائه خدمات، بخشی از خدمات ارائه شده تلقی میشود، مشتری مایه حیات بانکها است. بنابراین جامعه از سیستم بانکی انتظار دارد که ضمن تلاش در جهت جذب سپردهها و تخصیص مناسب آنها در فعالیتهای مفید اقتصادیکه درنهایت منجر به سودآوری بانکها و موسسات اعتباری میشود، به موازات پیشرفتهای همه جانبه اقتصادی و اجتماعی نیز حرکت کند به طوریکه به نحو موثری درتحقق توقعات و نیازهای مشتریان گام برداشته و خود را با نیازهای جامعه هماهنگ سازد. تردیدی نیستکه لازمه دستیابی به این هدف، اعمال روشهای جدید و تجزیه و تحلیل مسائلی است که در سطوح متعدد امور بانکی مطرح میشود. دراین زمینه مدیریت ارتباط با مشتری همچون یک متغیر مهم سازمانی، مشتریان بانکها را به سمت خود جذب، و باعث میشود که آنها درصدد سرمایهگذاری و پساندار در این بانکها برآیندکه نتایج به دست آمده برای این فرضیه نیزحاکی از مناسببودن این متغیر در بانک ملت میباشد و این بانک دارای کارکنان فنی مناسب جهت فراهم کردن پشتیبانیهای فنی از فناوریهای کامپیوتری، نرمافزار و سختافزارهای مناسب برای ارائه خدمت به مشتریان و داشتن یک پایگاه جامع از اطلاعات میباشد. نتایج به دست آمده برای این فرضیه با پژوهشهای دلوی و همکاران (1391)، رینارتز و همکارانش(2004)، راه و همکاران(2005)، ستارزاده و همکاران(1391)، امیری و همکاران(1390)، طاهرپور و کلانتری(1389) همسو میباشد. - بین وضعیت مدیریت ارتباط با مشتری با میزان به دست آوردن منابع مالی رابطه وجود دارد. نتایج به دست برای این فرضیه پژوهش نیز نشان داد که بین وضعیت مدیریت ارتباط با مشتری با میزان به دست آوردن منابعمالی رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد. آنچه درتبیین نتایج حاصله میتوان ابراز داشت این است که در بخش بانکداری، نوآوریهای جدید مانند پول الکترونیکی، پایانههای انتقال، دریافت و پرداخت اتوماتیک، بانکداری مجازی و بانکداری اینترنتی لحظهای، تحول عظیمی را در این بخش ایجاد کردهاند و باعث ارتقای اثربخشی، بهرهوری، سرعت در برقراری ارتباطات و کاهش هزینههای عملیاتی برای بانکها شدهاند. لذا بانک ملت برای کسب مزیت رقابتی در عرصههای بازارهای مالی برای جذب منابع مالی از بانکداری الکترونیکی و تکنولوژی مربوطه استفاده مناسب نموده است و در نتیجه با چنین رویکردی به اثربخشی و کارایی لازم درامور بانکی دست یافته است و توانسته است باجلب مشتریان بیشتر منابعمالی بیشتری را به دست بیاورد. نتایج به دستآمده برای این فرضیه نیز با پژوهش- های یانگویی و همکاران(2004)، امیری و همکاران (1390)، طاهرپور و کلانتری(1389) همسو می- باشد. - بین وضعیت مدیریت ارتباط با مشتری با میزان توانایی انطباق و نوآوری رابطه وجود دارد. نتایج آزمون همبستگی برای فرضیه چهارم پژوهش نشان داد که بین وضعیت مدیریت ارتباط با مشتری با میزان توانایی انطباق و نوآوری رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد. در تبیین نتایج به دست آمده میتوان گفت که با توجه به اهمیت مشتری در بانکها و تاثیریکه بر ماهیت و موفقیت بانک دارد، توجه و تمرکز بر آنان و مدیریت ارتباط بانک با مشتریان یکی از عوامل مهم در اثربخشی بانک میباشد. به عبارتی با توجه به اهمیت بالای اجرای مدیریت ارتباط با مشتری در صنعت بانکداری که یکی از ابزارهای اصلی رقابت و کسب مزیت رقابتی پایدار است، با توجه به اینکه مدیریت ارتباط با مشتری ارتباط مثبتی با نوآوری درسازمان داشت لذا باید مکانیزم مناسبی تدوین و طراحی شود تا بتواند ریسک- های ناشی ازآن را کاهش داده، مدیریت آن را تسهیلکند. چرا که یکی ازدلایل شکست اجرای مدیریت ارتباط با مشتری آنچنان که پژوهشگران مختلف به آن اشاره کردهاند، نداشتن ابزار و معیارهای مناسب برای سنجش و ارزیابی ارتباط با مشتریان است. بنابرین با توجه به اهمیتی که مدیریت روابط برون سازمانی و به خصوص رابطه بامشتریان به عنوان عامل اصلیحفظ و نگه داشت سرمایه در بانکها دارند، مدیریت روابط با آنان میتواند عاملی مهم درجهت دستیابی به نواوری متناسب با خواست آنها دربانک باشد. نتایج حاصله برای این فرضیه باپژوهشهای دلوی و همکاران(1391)، رینارتز و همکارانش(2004) راه و همکاران(2005)، ستارزاده و همکاران(1391)، محرابی و همکاران(1389)، امیری و همکاران (1390)، طاهرپور و کلانتری(1389) همسو میباشد. - بین وضعیت مدیریت ارتباط با مشتری با میزان رضایت ارباب رجوع و کارکنان رابطه وجود دارد. دربررسی نتایج به دستآمده برای این فرضیه مشخص شدکه بین وضعیت مدیریت ارتباط با مشتری با میزان رضایت ارباب رجوع و کارکنان وجود دارد. در حقیقت با توجه به این که مشتری، رمز موفقیت بانکها و هرگونه فعالیت تجاری اقتصادی میباشد. اعتبار یک بانک موفق، بر پایه روابط بلند مدت آن با مشتریان بنا گردیده است. کلیدیترین عامل کسب رضایت و وفاداری مشتریان، ارائه خدمات مناسب است. سازمانی که یکی از اهداف عملی خود را ارائه خدمات مناسب بر پایه انتظارات و نیازهای مشتری طرحریزی نموده باشد، میتواند با تکیه بر سایر اصول تجارت، موفق باشد. ارائه خدمات مناسب جز بر پایه شناخت نیازها، علاقمندیها، امکانات و انتظارات مشتریان امکانپذیر نیست. گردآوری اطلاعاتی از این قبیل به صورت یکپارچه، سازمان را در جهت ارائه خدمات مناسب، مطابق با نیازها و انتظارات مشتریان یاری میرساند. که در این زمینه مدیریت ارتباط با مشتری ضمن شناسایی نیازها و خواستههای مشتریان، زمینه جذب سرمایه بیشتر و به تبع آن کسب رضایت مشتریان را فراهم میآورد. به عبارتی دیگر تعهد مدیران به مشتری مداری ضامن افزایش کیفیت محصولات و خدمات بانکی است که با ایجاد شرایط مناسب در تامین نیازها و انتظارات مشتریان، رضایتمندی آنان را فراهم میکند. شرایط مناسب معمولاً در قالب توجه به خواست مشتریان در امرکیفیت خدمات، قیمت مناسب و انجام به موقع تقاضا، همچنین توجه جدی به رعایت حرمت مشتریان و برخورد صادقانه به مفهوم واقعی آن تعریف میشود که تمامی این موارد در نحوه ارتباط با مشتری و مدیریت آن میباشد، که باعث افزایش اثربخشی بانکها میشود. نتایج به دست آمده برای این فرضیه نیز با پژوهشهای یانگویی و همکاران(2004)، دلوی و همکاران(1391)، رینارتز و همکارانش(2004)، گیتبرت و همکاران(2002)، محرابی و همکاران(1389)، امیری و همکاران(1390)، طاهرپور و کلانتری(1389) همسو میباشد. پیشنهاداتبا توجه به این که مشخص شد که در میان ابعاد crm بعد تکنولوژی میانگین بیشتری را کسب کرده است. توصیه میشود تکنولوژیهای نوین بانکی در بانکها مورد استفاده قرار گیرد و بحث بانکداری الکترونیک همواره مورد توجه مدیران بانک قرار گیرد. با توجه به زیاد شدن بحث رقابت در بین بانکها توصیه میشود، میزان توجه به مدیریت ارتباط با مشتری همواره موردنظر کارکنان به عنوان کسانیکه مستقیم بامشتریان ارتباط دارند مورد نظر قرار گیرد. اثربخشی یک بانک همواره در گروه کسب منابع مالی بیشتر است، در این زمینه توصیه میشود با مدیریت صحیح، سرمایههای درگردش و نیز جلب اعتماد مشتریان ثابت و جذب مشتریانجدید با استفاده از تبلیغات اصولی و به کارگیری تکنولوژیهای نوین منابع مالی بانک افزایش پیدا کند. باتوجه به اهمیت و تاثیررضایت و وفاداری مشتری دربیشتر نمودن سهم بازار توصیه میشود بانک- ها به مدیریت ارتباط با مشتری به عنوان ابزاری برای افزایش سودآوری خود بنگرند. توصیه میشود با مشتریان و کارکنان مذاکره شود و با اطمینان از پذیرشکارکنان از سوی مشتریان، توان کارکنان به عنوان عاملان اصلی مدیریت ارتباط با مشتری را بالا برد. با توجه به این که هدف از ایجاد راهبردهای کسب و کار مشتری مدارانه، برنامهریزی برای تعیین استراتژیها و فرصتهایی است که شرایط برنده- برنده را در فضای رقابتی ایجاد کند. لذا توصیه می- شود، بانکها همواره منافع مشتریان خود را در کنار منافع خود قرار دهند، و رضایت مشتری را از لحاظ روانی و سرمایهای جلب کنند. تمرکز برمشتریان به صورت یکسان شامل توجه سازمان به مشتریان، ارائه خدمات برتر و ایجاد ارزش افزوده برای مشتریان ازطریق ارائه خدمات سفارشیکه باعث میشود، بانک- های بازاریابی غیر مستقیم نیز داشته باشند، و مشتریان بیشتری را جلب کنند. توصیه میشود بانک ملت یک گروه متخصص مجهز به مهارتهای فنی و کسب و کار که به ایجاد استانداردهای بالای خدمات رسانی به مشتری میانجامد، تشکیل دهد. توصیه میشود کارکنان شرکت در زمینه تعامل و تماس با مشتریان، دورههای تخصصی و کاربردی را آموزش ببینند تا توانائی ارتباط مؤثر ارتباط با مشتریان را کسب نموده و ضمناً قادر به استفاده از فناوریهای جدید نیز باشند. با توجه به نتایج طراحی مجدد فعالیتهای کاربردی و مهندسی مجدد فرایندها، با هدف کاهش هزینههای غیر ضروری مشتری و افزایش رو به بهبود میزان خدمات به مشتری، یکی از راهکارهای مهم جهت کاربردی نمودن crm در بانک است. بدون شک عامل فرهنگ سازمانی و جو سازمانی حاکم بر بانکها، عامل محوری در تعیین آمادگی آن بانک برای اجرای مدیریت ارتباط با مشتری است. در این زمنیه توصیه میشود حتماً فرهنگ سازمانی را نیز متناسب با شیوه مدیریت ارتباط با مشتری، تعدیل نمود. افزایش تنوع خدمات ارائه شده در بانک از جمله (پستالکترونیک، تلفنهای ضروری، سیستم پاسخگویی سریع، بانکداری اینترنتی و ...) میتواند اثربخشی بانکها در زمینه مدیریت ارتباط با مشتری را افزایش دهند، توصیه میشود به این مهم توجه روزافزون شود. توصیه میشود با راهاندازی تالارهای گفتگوی مجازی و اتاق فکر برای تبادل تجربیات میان مشتریها، رقبا و مشارکت با بخشهای دیگر صنعت زمینه به کارگیری سرمایههای مختلف در بانک را افزایش داد، و تعاملات با مشتریان را بهبود بخشید. توصیه میشود با بهبود ساختار سیستم مدیریت ارتباط با مشتری و ایجاد ارتباط مناسب بین واحدها، جهت گردش اطلاعات مشتریان بر پایه تکنولوژیهای نوین، تغییرات بازار و اطلاع از بهترین شیوههای خدماتدهی، بانک ملت را در جهت استفاده بهتر از اطلاعات یاری نمود.
منابع اخوان، پ؛ و دیگران. (1389). طراحىچارچوبىجامعبراىارزیابىنظام مدیریتارتباطبامشترى. سال پنجم، شماره 1. امیری، ی؛ و دیگری. (1390). بررسی عوامل مؤثر بر استقرار فرایند مدیریت ارتباط با مشتری در شرکتهای بیمه. پژوهشهایمدیریتعمومی. سال چهارم، شماره دوازدهم. دلوی، م، ر؛ و دیگری. (1391). مدیریت بازرگانی. 7 (17). ستارزداه، ه؛ و دیگران. (1391). پذیرش تکنولوژی توسعه یافته جهت اثربخشی مدیریت ارتباط با مشتری الکترونیک شعب بانک تجارت شرستان یزد، مدیریت بازرگانی. 7 (16). صلواتی، ع؛ و دیگران. (1390). بررسی اثرات مدیریت دانش بر مدیریت ارتباط با مشتری در بانک رفاه (مطالعه موردی استان کردستان)، فراسوی مدیریت. 4 (16). طاهرپور و دیگران. (1389). رابطه مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) با عملکرد بازاریابی، چشمانداز مدیریت بازرگانی. شماره 1. کرامتی، ع؛ و دیگران. (1388). شناسایی و اولویتبندی فاکتورهای ریسک پیادهسازی پروژه مدیریت ارتباط با مشتری در ایران، فصلنامه پژوهشنامه بازرگانی. شماره 15، صص 240-199. محرابی، ج؛ و دیگران. (1389)، بررسی یکپارچه پیادهسازی مفهوم مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) در بانک ملت. 2 (4). موغلی، ع، ر؛ و دیگری. (1389). شناسایی عوامل موثر بر مدیریت ارتباط با مشتری، مدیریت فردا. 9 (23). صص 76-63. میرفخرالدینی، ح؛ و دیگران. (1388). کاوشهای مدیریت بازرگانی. 1 (2). حاجیکریمی، ع؛ و دیگری. (1391). بررسی و تبیین نقش مدیریت دانش مشتری در بهبود عملکرد سازمانی. دوره 4، شماره 8، صص 92-75. Reinartz W., Krafft M.; Hoyer W. D. (2004). The customer relationship management process: Its measurement and impact on performance. Journal of Marketing Research. 2004; 41(3), P.p: 293 -305. Zablah A. R., Bellenger D. N., Johnston W. J. (2004). An evaluation of divergent perspectives on customer relationship management: Towards a common understanding of an emerging phenomenon. Industrial Marketing Management. 2004; 33 (6), P.p: 475 -489.
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اخوان، پ؛ و دیگران. (1389). طراحىچارچوبىجامعبراىارزیابىنظام مدیریتارتباطبامشترى. سال پنجم، شماره 1. امیری، ی؛ و دیگری. (1390). بررسی عوامل مؤثر بر استقرار فرایند مدیریت ارتباط با مشتری در شرکتهای بیمه. پژوهشهایمدیریتعمومی. سال چهارم، شماره دوازدهم. دلوی، م، ر؛ و دیگری. (1391). مدیریت بازرگانی. 7 (17). ستارزداه، ه؛ و دیگران. (1391). پذیرش تکنولوژی توسعه یافته جهت اثربخشی مدیریت ارتباط با مشتری الکترونیک شعب بانک تجارت شرستان یزد، مدیریت بازرگانی. 7 (16). صلواتی، ع؛ و دیگران. (1390). بررسی اثرات مدیریت دانش بر مدیریت ارتباط با مشتری در بانک رفاه (مطالعه موردی استان کردستان)، فراسوی مدیریت. 4 (16). طاهرپور و دیگران. (1389). رابطه مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) با عملکرد بازاریابی، چشمانداز مدیریت بازرگانی. شماره 1. کرامتی، ع؛ و دیگران. (1388). شناسایی و اولویتبندی فاکتورهای ریسک پیادهسازی پروژه مدیریت ارتباط با مشتری در ایران، فصلنامه پژوهشنامه بازرگانی. شماره 15، صص 240-199. محرابی، ج؛ و دیگران. (1389)، بررسی یکپارچه پیادهسازی مفهوم مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) در بانک ملت. 2 (4). موغلی، ع، ر؛ و دیگری. (1389). شناسایی عوامل موثر بر مدیریت ارتباط با مشتری، مدیریت فردا. 9 (23). صص 76-63. میرفخرالدینی، ح؛ و دیگران. (1388). کاوشهای مدیریت بازرگانی. 1 (2). حاجیکریمی، ع؛ و دیگری. (1391). بررسی و تبیین نقش مدیریت دانش مشتری در بهبود عملکرد سازمانی. دوره 4، شماره 8، صص 92-75. Reinartz W., Krafft M.; Hoyer W. D. (2004). The customer relationship management process: Its measurement and impact on performance. Journal of Marketing Research. 2004; 41(3), P.p: 293 -305.
Zablah A. R., Bellenger D. N., Johnston W. J. (2004). An evaluation of divergent perspectives on customer relationship management: Towards a common understanding of an emerging phenomenon. Industrial Marketing Management. 2004; 33 (6), P.p: 475 -489.
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 8,122 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 3,279 |