تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,801,281 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,914 |
بررسی و تحلیل تصویرپردازی از عقل در اشعار سنایی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زیباییشناسی ادبی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 2، دوره 5، شماره 22، اسفند 1393، صفحه 15-34 اصل مقاله (304.34 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مرتضی رزاق پور؛ رضا صادقی شهپر؛ اکرم مصفا | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسنده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
امتزاج و آمیختگی اصطلاحات عرفانی و فلسفی و تبیین آن با زبان شاعرانه و هنرمندانه، زوایا و دیدگاههای مختلفی را جهت بررسی و ارزیابی این گونه آثار فراهم میآورد. کاربرد مفاهیم انتزاعی و دشوار حکمی و فلسفی در آثار منظوم عرفانی به طرق و شیوههای مختلفی در قالب حکایتهای تمثیلی، داستانهای تعلیمی و موعظههای اخلاقی مرسوم بوده است، از آنجا که سنایی هم شاعر است هم صوفی و هم حکیم بنا بر این آثارش را میتوان از سه دیدگاه عرفانی، فلسفی و ادبی بررسی کرد. آثار سنایی چون حدیقه، دیوان اشعار و مثنویهای او از جمله آثار عرفانی است که شاعر به فراخور موضوع از مضامین و اصطلاحات حکمی و فلسفی در آن بهره گرفته است؛ او هم چنین جهت مؤثّرکردن کلام خود از عناصر تصویرپردازی به وفور سود جسته است. در این گفتار نحوة تصویرسازی و شیوة کاربرد عناصر خیال همچون تشبیه، استعاره، کنایه، تلمیح، پارادکس، تجسم، تمثیل و… در خصوص واژة عقل ارزیابی شده است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تصویرسازی؛ عقل؛ شعر سنایی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بررسی و تحلیل تصویرپردازی از عقل در اشعار سناییدکتر مرتضی رزّاقپور* دکتر رضا صادقی شهپر** اکرم مصفّا*** چکیدهامتزاج و آمیختگی اصطلاحات عرفانی و فلسفی و تبیین آن با زبان شاعرانه و هنرمندانه، زوایا و دیدگاههای مختلفی را جهت بررسی و ارزیابی این گونه آثار فراهم میآورد. کاربرد مفاهیم انتزاعی و دشوار حکمی و فلسفی در آثار منظوم عرفانی به طرق و شیوههای مختلفی در قالب حکایتهای تمثیلی، داستانهای تعلیمی و موعظههای اخلاقی مرسوم بوده است، از آنجا که سنایی هم شاعر است هم صوفی و هم حکیم بنا بر این آثارش را میتوان از سه دیدگاه عرفانی، فلسفی و ادبی بررسی کرد. آثار سنایی چون حدیقه، دیوان اشعار و مثنویهای او از جمله آثار عرفانی است که شاعر به فراخور موضوع از مضامین و اصطلاحات حکمی و فلسفی در آن بهره گرفته است؛ او هم چنین جهت مؤثّرکردن کلام خود از عناصر تصویرپردازی به وفور سود جسته است. در این گفتار نحوة تصویرسازی و شیوة کاربرد عناصر خیال همچون تشبیه، استعاره، کنایه، تلمیح، پارادکس، تجسم، تمثیل و… در خصوص واژة عقل ارزیابی شده است. واژههای کلیدی تصویرسازی، عقل، شعر سنایی مقدمهبرای کسانی که با اشعار سنایی کم و بیش آشنایی دارند در وهلة اوّل شاید چنین به نظر برسد که سنایی در به کار بردن عناصر هنری چندان شاعر توانایی نیست، این امر شاید بدان جهت باشد که اندیشههای حکمی و عقلی در شعر او چنان بروز یافته که مجالی برای ظهور و تجلّی تصویرهای شاعرانه نگذاشته است؛ امّا اگر حدیقه، مثنویها به خصوص دیوان او را مورد مطالعه قرار دهیم خواهیم دید که در اشعار او به جز اندیشهها و تفکّرات فلسفی و منطقی، عواطف شاعرانه و هنرمندانة خاصی وجود دارد. سنایی هم شاعر است هم صوفی و هم حکیم بنا بر این آثارش را میتوان از سه دیدگاه عرفانی، فلسفی و ادبی بررسی کرد. او صوفی است و از این جهت اشعار او گونة بینظیری است از آموزههای عرفانی و صوفیانه، بیان انواع حکایتها و روایتهای تاریخی و گفتوگو و مناظرههای بزرگان. او حکیم است و به کارگیری اصطلاحات فلسفی و تسلّط وی بر آنها و توصیف مفاهیمی چون حادث و قدیم، جوهر و عرض و هیولی و… و مثنوی تمثیلی و فلسفی سیرالعباد نشاندهندة وسعت اطلاعات او در این زمینه است. از طرفی وی شاعری است خلاق که معانی زیبایی خلق میکند و با توصیف هنرمندانه به مدح بزرگان میپردازد و در این رهگذر همچون شاعران دیگر از زبان مجازی بهره میگیرد. او هم چنین جهت مؤثّرکردن کلام خود از عناصر تصویرپردازی به وفور سود جسته است. در زبان مجازی شاعر پا از دایرة زبان قاموسی فراتر میگذارد و با تکیه بر آرایههای بلاغی تصویر نوینی میآفریند. «اصطلاح تصویرپردازی را برای کلّیه کاربردهای زبان مجازی به کار میبرند در این مفهوم تصویر عبارت است از هر گونه کاربرد مجازی زبان شامل همه صناعات و تمهیدات بلاغی از قبیل تشبیه، استعاره، نماد، اغراق، مبالغه، تلمیح، اسطوره، اسناد مجازی، تشخیص، حسّ آمیزی، پارادوکس و…میشود.» (فتوحی، 1389: 45) نحوة ارایة تصاویر گوناگون از عقل در معنی اصطلاحی و رایج با استفاده از ابزارهای تصویرسازی در شعر سنایی از جمله اهداف این پژوهش بوده و روش تحقیق به شیوة کتابخانهای است. بنا بر جستجویی که در این حوزه صورت گرفته تا کنون پژوهش مستقلّی در این زمینه صورت نگرفته است و از آنجا که سنایی از شاعران بزرگ در ادب فارسی بوده است. و تصویرپردازی نیز جایگاه والایی در شعر فارسی دارد بررسی اشعار وی از این منظر امری ضروری به نظر میرسد. شعر حرفی در اشعار سناییبا وجود آن که سنایی از عناصر تصویرسازی در اشعار خود به اشکال و طرق مختلف استفاده کرده است گاه به ابیاتی بر میخوریم که عاری از تخیّل و فنون ادبی است این گونه اشعار که در اصطلاح به آن شعرهای حرفی یا مستقیم میگویند در لابهلای اشعار سنایی دیده شده است. «شعر حرفی شعری است که با منطق نثری مطلبی را بدون استعانت از فنون شعری (بدیع و بیان) بیان میکند در حقیقت این گونه شعر جز وزن عروضی نشانة دیگری از شعربودن ندارد و از دیدگاه نقد ادبی باید به آن نظم گفت» (شمیسا، 1378: 366). شعرهای حرفی در حقیقت شعرهای بیتصویراند و عاری از عناصر و صور خیال. مانند این ابیات:
(سنایی، 1368: 229)
(سنایی، 300:1368) در این گونه ابیات ارتباط معنایی دو مصرع ساده است و درک ربط دو مصرع محتاج به فهم و درک نکته هنری نیست. اما این بدان معنا نیست که شعرهای بیتصویر یا حرفی ارزش هنری یا ادبی ندارند و یا شعرهای مؤثّری نیستند. چنان که در ابیات فوق شاعر از عقل به نیکی یاد میکند و ابیات جنبه تعلیمی و مدحی دارند. «کلام پر قدرت و تأثیرگذار تنها سخن تصویری نیست کلمات حکیمانه و پر قدرت بسیارند که جان و روان ما را به بازی میگیرند و از زیباترین شعرها دست کم ندارند. (فتوحی، 1389: 420) آرایههای لفظی در اشعار سناییاز جمله عادات و علاقه شاعران توجّه و گرایش خاص به زیبایی صورت و ظاهر کلام بوده است. سنایی نیز چون دیگر شاعران در بین اشعار خود به اشکال و طرق مختلف از ابزارهای هنری بهره جسته است. جناس از جمله آرایههایی است که در حدیقه به چشم میخورد:
(سنایی، 1368: 304) میان دو کلمة رهی اوّلی در معنی راه و دومی در معنی بنده در اصطلاح بدیع لفظی جناس تام است.
(سنایی، 1368: 300) میان دو کلمه مَرید در معنی طرد شده با مُرید جناس محرف است.
(سنایی، 1368: 299) میان بر، کرد در معنی حفظکردن و برکردن به معنی برداشتن جناس مرکّب است. بسامد واژة عقل در اشعار سناییعقل در لغت به معنی نهی است از این جهت به این نام خوانده شده است که شبیه افسار شتر است زیرا عقل صاحب خود را از عدول از راه درست باز میدارد همان طور که عقال (افسار) شتر را از بدی باز میدارد عقل در اصطلاح فلسفه جوهر مجرّدی است که ذاتاً و فعلاً مستقل بوده و مجرّد بالذّات و بالفعل. (رحیمیان، 1390: 161) از عقل و دعوت به تعقّل در قرآن و احادیث به طرق مختلف یاد شده است: قد بینا لکم الایات لعلّکم تعقلون (حدید: 17) کذلک یبین الله لکم لعلّکم تعقلون. (البقره: 42) اغنی الغنی العقل (نهجالبلاغه، حکمت38: 450) و اوّل ما خلق الله العقل از سخنان معروف صوفیان است. (نجم رازی، 1371: 52) واژه عقل در شعر سنایی بسامد بالایی دارد: چنانکه انواع آن را ذکر میکند از جمله در حدیقه: عقل مستفاد، عقل کل، عقل فعّال، عقل ثانی (در صفحات 314، 298، 290، 308، 296) و عقل جزوی (در دیوان، ص 190) گاه مترادفهایی برای آن ذکر کرده چون: عقل و جان، عقل و دل، عقل و دین (در حدیقه در صفحات 207، 682، 312، 656)و (در دیوان صفحات 498، 286) دانش و عقل (ص300 دیوان) و گاه ترکیبات خاصّی از آن ساخته است: مرکّب عقل، سیمرغ عقل، گلبن عقل (در تحریمة القلم در صفحه 115) عقل ازل، شربت عقل، کتابخانة عقل، شمسة عقل، عقل عامه، گنج عقل (در حدیقه به ترتیب در صفحات 266، 299، 307، 194، 364، 537) گوش عقل، دیدة عقل، دست عقل، دل عقل و دریای محیط عقل، کارخانة عقل (دیوان اشعار به ترتیب در صفحات 700، 66، 555، 61، 116 و 23). سنایی از این واژه به مناسبتهای مختلف استفاده کرده است. وی از جمله صوفیانی بوده که در واردکردن نظریّات فلسفی در متون عرفانی دست داشته است. برخورد دوگانه و تناقضآمیز حکیم با عقل در اشعار او کاملاً مشهود است. گاه او را در مقابل عشق قرار داده و بر عقل ترجیح داده و میگوید: عقل در کوی عشق نابیناست، عقل دایم رعیّت عشق است، عشق برتر ز عقل و از جان است (در حدیقه به ترتیب در صفحات، 300، 156، 328) عقل با عشق در نمیگنجد، خوش نباشد مشورت با عقلکردن پیش عشق (دیوان به ترتیب در صفحات 987، 508)، عشق زنجیر عقل بگسسته (صفحه 96، سنایی آباد). گاه او را در شناخت ذات خداوند عاجز و ناتوان میداند:
(سنایی، 1368: 90)
(سنایی، 1368: 119)
(سنایی، 1388: 201) عقل در برابر پیامبر که در عرفان اسلامی پس از خداوند بالاترین مقام و جایگاه را دارد ارجی ندارد: عقل نزد پیامبر قد خم میکند، عقل کل در برابر پیامبر چون خاک کوی است و عقل حکمت را از پیامبر آموخته (در حدیقه به ترتیب در صفحات 203، 209). و آن را با صفتهای نکوهیده یاد میکند: عقل عقیم، عقل ناکس رو، عقل فضول، عقل دون، عقل رعنا، (در دیوان اشعار به ترتیب در صفحات 59، 418، 371، 228، 614) عقل آلوده، عقل درمانده، عقل پوده، عقل ناتمام، عقل کثیف، (در حدیقه به ترتیب در صفحات 81، 101، 185، 300) عقل دیوانه (سنایی آباد ص 85). سنایی گاه عقل را میستایدو آن را در برابر نفس قرار داده برتر از نفس میداند میگوید: از جهان نفس بگریزید تا در کوی عقل (سنایی، 1388: 189) عقل شاه است و نفس حاجب او (طریق التحقیق، 1360: 142) گاه میگوید عقل آدمی را به مراتب بالایی میرساند:
(سنایی، 1388: 755) عقل بدی نمیکند:
(همان، 300 ) عقل در نظام آفرینش برترین برگزیده است:
(همان، 62) عقل آدمی را به وجود خداوند رهنمون میکند:
(همان، 63) و عقل دین، عقل شریف، عقل داوودوار، عقل عافیتبین، عقل دوربین، (در حدیقه به ترتیب در صفحات، 303، 305، 202، 306، 302) و عقل معظم (ص 475 در دیوان) از جمله ترکیباتی است که در آن از عقل به نیکی یاد میکند. این برخورد تناقضآمیز سنایی از عقل حاکی از آن است که سنایی در این گونه اشعار خود به آثار بزرگانی چون غزالی و عینالقضات نظر داشته است. «توجه به کاربرد واژگان و تصویرهای زبانی نشان میدهد که سنایی در سرودن این فصول کتاب خود از احیاء العلوم الدین استفاده کرده است آنجا که غزالی از عجز در شناخت گوید: چه حقیقت او از آن جملت است که فهمها از ادراک آن عاجز است و و هم از تصوّر آن قاصر. این جملات شباهت بسیاری به این ابیات سنایی دارد:
و سخن عینالقضات همدانی (که معاصر با سنایی بوده) در تمهیدات آنجا که در باب ارزش عقل میگوید: بدان که عقل میزانی صحیح است و احکام آن صادق و یقینی است که دروغی در آن راه ندارد و او دادگری است که هرگز ستم از او متصور نمیشود. (عینالقضات، 1387: 122) میتواند حاکی از توجه و تأثیرپذیری سنایی از اندیشة دیگر بزرگان در ابراز عقاید باشد. عناصر تصویرپردازی از عقل در اشعار سناییسنایی در اقسام سخن وارد شده در دیوان او علاوه بر مدایح و قلندریات و زهدیّات و سرودههای تعلیمی و اخلاقی به اشعاری بر میخوریم که بیشتر از جنبة ادبی قابل بررسی است. اشعار وی در توصیف طبیعت و عشق نمونههایی است که در آنها کاربرد ادبی زبان بیشتر به چشم میخورد. در سرودههایی از این دست شاعر در گزینش واژهها و رعایت تناسبها و توازنهای صوری و معنایی توجّه بیشتری از خود نشان داده است. صور خیال و استفاده از زبان هنری در شعر او از نظر حوزة عمومی تصاویر متنوع است و از جمله شاعرانی است که دید فلسفی خود را در تصاویر منعکس میکند؛ از جمله عناصر تصویرپردازی در اشعار سنایی میتوان به موارد زیر اشاره کرد؛ تشبیه: تشبیه به عنوان یکی از ارکان زبان مجازی در تصویرسازی نقش مهمّی دارد. تشبیهات به لحاظ ساخت به دو صورت غیر اضافی و اضافی در اشعار او یافت میشود، به صورت غیر اضافی:
(سنایی، 1368: 313) عقل به تذرو تشبیه شده و وجه شبه آن سر در خسکردن است. در اصطلاح تشبیه مرسل و مفصّل است. ارتباط و تناسب معنایی در محور عمودی (جانشینی) ناشی از تناسب میان عقل و هوس و زاغ و تذرو بوده که با ایجاد رابطة تشبیهی میان اجزای کلام تصویری مخیّل به ذهن متبادر میکند ولی در محور افقی (هم نشینی) جز واجآرایی در حرف «س» که چندان هم هنرمندانه نیست، تقابل میان دو امر حسّی (زاغ و تذرو) با دو امر عقلی (عقل و هوس) را از نظر دور نداشته است. نیز بیت زیر:
(همان: 299) عقل کل: صادر اوّل که عقل دوم و نفس و جسم (و در مجموع جهان) از او صادر شده است چیزی است مقدم بر جهان. عقل کل را همانند بام یعنی نهایت و پایان راه سلوک بدان که پلّههای نردبان وصول یا رسیدن بدین بام حواس ظاهری و باطنی است. (حلبی، 1375: 115) در این بیت معنی مصرع دوم وابسته به مصرع اوّل است. عقل کل در حقیقت مشبهی است با دو مشبهٌبه یعنی عقل کل یک بار به بام و بار دیگر به نردبان تشبیه شده (که در اصطلاح تشبیه جمع است). از آنجا که ربط دو مصراع در شعرهای کنایی یا غیر مستقیم بر اساس صنایع ادبی صورت میگیرد ارتباط کلمات در محور جانشینی (عمودی) کلام بر پایه تشبیه (عقلی به حسّی در مصرع اوّل) بوده و در محور همنشینی (افقی) جز هم حروفی در حرف «ب» که چندان گوشنواز و محسوس نیست وجود دارد، از طرف دیگر بام حواس خود (ترکیب استعاری است که در محور جانشینی بررسی میشود) در مخیّلکردن کلام نقش دارد.
(سنایی، 1368: 301) حکیم عقل انسانهای خودرأی را چنان سخیف دانسته که آن را به چراغی در طهارت جای تشبیه کرده، ارتباط معنایی دو مصرع در محور عمودی (جانشینی) زبان بر پایة تشبیه است و مصراع دوم در حقیقت مشبهٌ به مصراع اوّل است. بیت زیر نیز تشبیه غیر اضافی است:
(همان، 191) تشبیه اضافی: اجزای سازندة تشبیه اضافی در اشعار سنایی معمولاً ساختار دو جزیی دارند (ترکیبات اسمی) در این گونه تشبیهات از آنجا که عقل جزو امور عقلی (نه حسّی) بوده، معمولاً جزء اوّل مشبه حسّی است و جزء دوم مشبه به عقلی. مانند شربت عقل در ابیات زیر:
(همان، 929) شربت عقل ترکیب اضافی دو جزیی، عقل در حلاوت و شیرینی به شربت تشبیه شده است؛ سنایی بردباری را نتیجة عقل میداند. بردباری یا «صبر اصطلاح عرفانی و در نزد صوفیان حبس نفس است از جزع هرچند که این جزع عجز در باطن نهان باشد.» (گوهرین، 1388: 99) خر نماد تن یا جسم است بنا بر این جسم آدمی در بیعقلی است که به زحمت میافتد پس صبر و بردباری نشانة عقل است. تشبیهات دیگر چون گلبن عقل و چوگان عقل در ابیات زیر از این مقوله است:
(تحریمه القلم، 1360: 115)
(سنایی، 1388: 479) تشبیه حروفی: یکی از خصایص تصویرپردازی در شعر سنایی توجّه او به تشبیهات حروفی است. تشبیهات حروفی پیش از سنایی در اشعار شاعرانی چون رودکی نیز دیده شده است:
(رودکی، 1369: 9) تشبیهات حروفی در اشعار سنایی به دو صورت به کار رفته یا با توجّه به شکل ظاهر حروف الفبا شکل گرفته است مانند:
(سنایی، 1388: 201) عقل با تشبیه مضمر به آدمی تشبیه شده که بر دو شاخة درخت لا الااله الا الله (که همانا نفی ماسوی الله است) به دار آویخته شده است. و یا تشبیهاتی که ژرفساخت آن تشبیهی نیست بدین ترتیب که از کلمه یکی دو حرف را مشخص کرده و مضمونآفرینی میکند:
(همان، 295) در این بیت علاوه بر جایگاه حروف (حرف عین در آخر شرع در ابتدای کلمة عقل است) به این موضوع اشاره دارد که حروف حجاب نقل یا گفتارند. با حروف یا الفاظ نمیتوان معانی یا اسرار را بازگو کرد نهایت و منتهای غایت شرع آغاز عقل است عقل میتواند شرع را نقل کند. استعاره: در صور خیال او با نمونههای بسیاری از اسناد مجازی به خصوص تشخیص مواجهیم. بسامد انواع استعاره در شعر سنایی سخن بوعلی را تأیید میکند. «شاعران علاقة شدیدی به استفاده از استعارهها دارند چنانکه اگر با پدیدهای رو به رو شوند که دو اسم داشته باشد یکی اصلی و دیگری تغییر یافته به سوی اسم تغییر یافته گرایش پیدا میکنند. (زرقانی، 1390: 205) استعاره نیز به لحاظ ساخت به دو صورت اضافی و غیر اضافی در اشعار سنایی به کار رفته است. استعاره با ساختار اضافی: استعارههای وی در شکل ترکیبات اضافی و رایج روزگار که اغلب از ترکیب دو اسم به وجود آمده کم نیست:
(سنایی، 1388: 493) دیدة عقل اضافة استعاری است. در اشعار سنایی پدیدهها حیات و صفات انسانی دارند. جاندارانگاری و انسانپنداری عقل، پویایی و تحرک در شعر سنایی را دو چندان میکند. در حالت انسانپنداری شاعر به دو صورت عمل میکند، یا صفتی از صفات آدمی را به شیء میدهد و یا برای آن عضوی همچون عضو آدمی قایل میشود. سنایی نیز در اشعار خود از هر دو شیوه استفاده کرده است. بسامد این نوع تصویر که در حقیقت یکی از اقسام استعارة مکنیه است در شعرهای سنایی بسیار بالاست. در بیت زیر عین عقل ترکیب دوجزیی و اضافة استعاری است:
(همان، 978) ترکیب استعاری چشم عقل از خاقانی نیز از این قبیل است:
(خاقانی، بیت 783) نیز دست عقل در بیت زیر چنین است:
(سنایی، 1388: 505) و کمالالدّین اسماعیل در نعت پیامبر این ترکیب را ذکر کرده است:
(کمالالدّین، 27) استعارة غیر اضافی: تشخص به اشیا از جمله ابزارهای هنری اشعار سنایی است در این شیوه نیز تشخص به عقل و جاندارانگاری آن در مخیّلکردن تصویر نقش بسزایی دارد، چه شاعر با واردکردن عناصر خیالیی چون عقل به دنیای محسوسات علاوه بر این که امور ذهنی را عینی میکند نوعی همدلی و همانندی میان آنها به وجود میآورد. این موضوع که آدمی تصور کند عقل موجودی است همچون او و دارای خصایص انسانی به طرق مختلف در اشعار سنایی به تصویر کشیده شده است: عقل همچون ما سرگردان است، جانسپاری حمّیت عقل است، عقل در کوی عشق نابیناست (در حدیقه به ترتیب در صفحات 62، 52، 300) عقل به کوی عشق راهی نمیبرد، عقل چون انسان عاشقی است که در زیبایی و نقش یار انگشت به دندان مانده است، عقل جوهرفروشی است که قیمت درّ را میداند، عقل بافندهای است که نباید بر تخت عشق او را نشاند، عقل دبیری است که قلمش شکسته است، عقل در برابر عشق سپر میافکند، به دنبال عقل وقت هزیمت خاک باید ریخت، عقل پردهداری است که او را باید در بارگاه دل نشاند. (دیوان اشعار به ترتیب در صفحات 201، 144، 22، 33، 44،33، 499، 509) در مدح بهرام شاه عقل را این گونه وصف میکند:
(سنایی، 1388: 144) کنایه: کنایه از جمله عناصر تصویرسازی است و از جمله ابزارهای هنری به شمار میرود. «کنایه نیز رسیدن از یک سطح به سطح دیگر است و ارتباطی میان دو سوی حاضر و غایب ایجاد میکند جنبة هنری و ادبی دارد.» (شمیسا، 1370: 236) جایی که نمیتوان با هجو سخن گفت کنایه بهترین شیوه برای ابراز اندیشهها و افکار ستیزهجویانه است. جدال عقل و عشق در متون ادبی حوزه استعمال کنایه را در این گونه آثار بسیار وسیع کرده است. سنایی چنان که پیشتر اشاره شد گاه عقل را نکوهش میکند و گاه در اشعار خود مانند حدیقه به ستایش آن میپردازد و تا جایی پیش میرود که بخش مستقلی از فخرینامه را در ستایش و اتّحاد عقل و عاقل و معقول اختصاص میدهد. در ابیات زیر میگوید:
(همان: 28) دراز قد، کنایه از احمق است.
(همان: 484) خمزدن با اوّل مفتوح کنایه از گریختن باشد و آن را به خمزدن نیز خوانند (فرهنگ اصطلاحات و کنایات نسخة آستان قدس). مولانا میگوید:
(ریاحی، 1384: 9) عقیله پابند شتر است و کنایه از چیزی است که مانع حرکت و سیر به سوی کمال میشود. تجسّم: مجسّمکردن تصاویر غریب از عقل نیز در شعر سنایی به گونهای با تشخّص همراه است. در ابیات زیر عقل تصویر کودکی را به ذهن متبادر میکند که از رفتن به دبستان گریزان است. حکیم با تعبیر شاعرانه و ظریف خود علاوه با تشخصدادن به خط بنا گوش و زلف یار، با بیانی تناقضآمیز میگوید عقل نادان است، باید او را ادب کرد و به دبستان فرستاد:
(سنایی، 1388: 143)
(همان: 189) علاوه بر این در ابیات فوق عقل امری ذهنی است که شاعر به کمک تشخیص به آن جنبة عینی و تصویری بخشیده است. تمثیل: تمثیل از اختصاصات بارز شعرهای حکیم است. از جمله ٍآثاری که تمثیل به وفور در آن به کار رفته حدیقه است برخی از تمثیلها منبعث از آیات قرآنی است مثلاً تمثیل در معنی اولئک کالانعام…و نحن قسّمنا…، برخی در باب مسایل عرفانی چون مجاهده، توکّل، تجرید، اتّحاد، اخلاص، انابه، رضا، و فقر شوق و نیز در باب مسایلی اخلاقی چون کوتاهی تربیت کودک، دوستی دنیا، شوخی و مزاح و…، برخی از تمثیلهای حدیقه دارای مفاهیم فلسفی و مذهبی است که در آن «صورت روایت عیناً با اندیشة اصلی (درونمایه) منطبق و قابل قیاس است روایت داستانی به قصد ایضاح و تبیین و تأکید فکر در قالب تمثیلی خالی از ابهام میآید» (فتوحی، 1385: 263) چون حکایت شهر کوران که از جمله تمثیلهای معروف به شمار میرود. مثنوی کنوز و رموز که به سیرالعباد الی المعاد معروف است از جمله آثار تمثیلی ـ فلسفی به شمار میرود. در تقسیمبندی تمثیل به لحاظ محتوا مثنوی سیر العباد را از نوع تمثیل رؤیا دانستهاند: «تمثیل رؤیا روایتی تمثیلی است که در آن راوی با ورود به عالم خواب و رؤیا سفری روحانی را تجربه میکند و پس از بازگشت به جهان عادی آن را روایت میکند. معمولاً در این سفر خیالی راوی به کمک یک راهنما مراحلی را پشت سر میگذارد حوادث و اموری را که در رؤیا میبیند کاملاً تمثیلی است، یعنی بر چیزی غیر از خود دلالت دارد در زبان فارسی مثنوی سیر العباد الی المعاد سنایی از این نوع تمثیل به شمار میرود.» (فتوحی، 265: 1389) تمثیل او در سیر العباد در صفت عقل کل و وصف کرّوبیان به صورت روایتی طولانی بیان شده:
یعنی عقل کل پادشاهی است که بعد از امر باری تعالی که گفت باش بوده است و اصل همة بودها به واسطة اوست و عقل پادشاهی است که فرمان حقیقت صفت اوست و… (شرح مثنوی سیر العباد: 338) اسلوب معادله: حکیم همچون دیگر شاعران صوفی برای بیان اندیشههای غامض و دشوار فلسفی و عرفانی از اسلوب معادله مدد میجوید. «اسلوب معادله این است که دو مصراع کاملاً از لحاظ نحوی مستقل باشند هیچ حرف ربط یا چیز دیگری را حتی معنا (نه فقط به لحاظ نحو) به هم مرتبط نکند» (شفیعیکدکنی، 1389: 63 و64). اسلوب معادله نیز در اشعار سنایی بسامد بالایی دارد:
(سنایی، 1388: 303) هر یک از دو مصرع فوق را میتوان به صورت مستقل در نظر گرفت در این گونه ابیات معمولاً مصرع دوم جهت تبیین و ملموسکردن مصرع اوّل ذکر میشود.
(همان: 190) در مصرع اوّل میگوید عقل جزیی، نمیتواند بر قرآن محیط شود و برای تبیین سخن خود در مصراع دوم این مطلب را روشنتر بیان میکند که هرگز عنکبوت نمیتواند سیمرغی را شکار کند. در ابیات فوق ساختار مصرعها مستقل است و حرف پیوند و یا شرط که دو مصرع را با هم مرتبط کند وجود ندارد و هر یک از مصرعها به صورت جداگانه معنی و مفهوم خاصّ خود را القا میکنند. پارادوکس: تصویرهای خلاف عادت و دور از ذهن از جمله تصاویر مطرح در دیوان حکیم به شمار میرود:
(سنایی، 1368: 153) «قدیمیترین نمونههای زیبای شعر پارادوکسی را در آثار سنایی میبینیم:
منظومة سیرالعباد الی المعاد سنایی که گزارش یک سفر روحانی از تولد تا فنای در حق است با زبانی پیچیده در پارادوکس به نگارش در آمده است. سنایی در رویای خود اتّحاد اضداد را تجربه میکند و به این دلیل زبانش به تودهای از تناقضها بدل میشود. (فتوحی، 1389: 330) تصویرهای پارادوکسی عقل در اشعار وی با شگفتی و گونهای ابهام همراه است به عنوان مثال در این بیت برای نشان دادن قدرت و توانایی عقل در شناخت با زبان شاعرانه و اغراقآمیز و غریب میگوید عقل عیان هر نهان را میبیند:
(سنایی، 1388: 495) نیز در بیت زیر میگوید عقل، اندکش هم بسیار است:
(سنایی، 1368: 625)
صوفیه منکر ارزش عقل به معنی یونانی و فلسفی آن بودهاند؛ سنایی عقل را موجودی درازقد تصویر کرده است و صفت آن را به گونة نقیضی و پارادوکسی حماقت دانسته است حال آن که حماقت خود فقدان عقل است از سوی دیگر ضربالمثل بوده و اعتقادات عامیانه که «الطویل احمق» یا «کل طویل احمق» هر درازقدی احمق است. (شفیعی کدکنی، 1373: 167) تلمیح: تلمیح از مختصّات بارز متون عرفانی است. بیان تلمیحی در حقیقت بیانی غیر مستقیم و کنایی است بنا بر این جنبه هنری و شعری دارد. تلمیحات سنایی اکثر از نوع تلمیحات دینی و اسلامی بوده و ارتباط میان عقل و تلمیح در بیت بر غالباً بر اساس تشبیه و تشخّص است:
(سنایی، 1368: 81) عقل آلوده عقلی است که قدرت درک حقایق را ندارد و مدّعی شناخت و رؤیت حق است. این عقل به حضرت موسی تشبیه شده و طالب دیدار شده ولی تاب تجلّی انوار او را ندارد. در اشعار او به وفور به تلمیحاتی از این دست بر میخوریم. در ابیات زیر عقل به مناسبتهایی به حضرت داوود و ابراهیم و سد موسی عمران تشبیه شده است:
(همان: 202)
(همان: 296)
(همان: 411) و گاه او را چون دجّال میبیند:
(سنایی، 1388: 498) و نیز میگوید او را باید چون سجدهگاه مریم پاک و مبرّا کرد:
(همان: 499) و یا او را چون نوح میداند:
(سنایی، 1368: 303) اغراق: سنایی شاعری مداح بوده اوج اغراقهای او در بخش مدیح قصاید اوست. تصویرهای اغراقآمیز او از عقل نیز با بیانی هنری همراه است:
(همان: 314) گاه با لحنی حماسی و از باب مفاخره چنین میگوید:
(سنایی، 1388: 50)
نتیجهتصویرسازی از عقل در اشعار سنایی متنوّع است و از انواع عناصر هنری در به تصویر کشیدن واژة عقل در معانی مختلف آن سود جسته است. تأکید او در آرایههای معنوی بیشتر از آرایههای لفظی است. بنا بر این اشعار وی در محور عمودی هنریتر است تا محور افقی. علاوه بر نکات فوق نتایج دیگر این پژوهش را میتوان به طور خلاصه چنین بر شمرد: 1ـ سادگی و پرهیز از ابهام و پیچیدگی در ارایة تصویر عقل 2ـ کثرت استعمال اسناد مجازی و استعاره به خصوص تشخیص 3ـ کثرت کاربرد اسلوب معادله 4ـ کثرت کاربرد تمثیل در تبیین و تفهیم مسایل دشوار * استادیار دانشگاه آزاد اسلامی، واحد همدان، گروه زبان و ادبیات فارسی، همدان، ایران. (نویسنده مسؤول) ** استادیار دانشگاه آزاد اسلامی، واحد همدان، گروه زبان و ادبیات فارسی، همدان، ایران. *** دانشجوی دوره دکتری، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد همدان. گروه زبان و ادبیات فارسی و عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر. تاریخ دریافت: 22/9/1393 تاریخ پذیرش: 2/12/1393 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
منابع و مآخذ 1ـ امیر المؤمنین. نهجالبلاغه. ترجمه محمد دشتی، تهران: دیوان، چاپ اوّل، 1388. 2ـ خاقانی شروانی، افضلالدین بدیل بنعلی. دیوان خاقانی. به کوشش ضیاءالدین سجادی. تهران: زوّار، چاپ ششم، 1378. 3ـ رودکی، ابو عبدالله. برگزیده اشعار. به کوشش خلیل خطیبرهبر. تهران: انتشارات صفی علیشاه، 1369. 4ـ ریاحی، پری. عقل از دیدگاه مولانا. تهران: انتشارات مؤسسة پژوهشی حکمت و فلسفة ایران، چاپ اوّل، 1384. 5ـ زرقانی، سیّد مهدی. بوطیقای کلاسیک. تهران: سخن، چاپ اوّل، 1391. 6ـ سنایی غزنوی، ابوالمجد مجدود بن آدم. دیوان اشعار. به اهتمام مدرّس رضوی. تهران: سنایی، چاپ هفتم، 1388. 7ـ ـــــــــــــ . مثنویهای حکیم سنایی. تصحیح مدرّس رضوی. چاپ دوم، 1360. 8ــــــــــــــ . حدیقه الحقیقه. تصحیح مدرّس رضوی. انتشارات: دانشگاه تهران، 1368. 9ـ شفیعیکدکنی، محمدرضا. صور خیال در شعر فارسی. تهران: نشر آگاه، چاپ سیزدهم، 1388. 10ـ ـــــــــــــــــــــــ.. شاعر آیینهها. تهران: نشر آگاه، 1389. 11ـ ـــــــــــــــــــــــ.. تازیانههای سلوک. تهران: آگاه، چاپ نهم، 1372. 12ـ شمیسا، سیروس. سبکشناسی شعر، تهران: فردوس، چاپ چهارم، 1378. 13ـ شیخ، سعید. فرهنگ اصطلاحات فلسفة اسلامی. ترجمه سعید رحیمیان. تهران: مرکز، چاپ اوّل، 1390. 14ـ عینالقضات همدانی، عبدالله بن محمد. نامههای عینالقضات همدانی. به اهتمام علینقی منزوی و عفیف عسیران. تهران: اساطیر، چاپ دوم، 1387. 15ـ فتوحی، محمود. بلاغت تصویر. تهران: سخن، چاپ دوم، 1389. 16ـ قنایی، ابو بشر متی بن یونس. بوطیقای کلاسیک. ترجمه سیّد مهدی زرقانی. تهران: سخن، چاپ اوّل، 1391. 17ـ کمالالدّین اسماعیل. دیوان اشعار. به اهتمام بحر العلومی. تهران: دهخدا، 1348. 18ـ محمد خانی، علی اصغر. شوریدهای در غزنه. تهران: سخن، چاپ اوّل، 1385. 19ـ نجم رازی، عبدالله بن محمد. مرصاد العباد. به اهتمام محمّد امین ریاحی. تهران: علمی و فرهنگی، چاپ چهارم، 1371. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 4,288 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,649 |