تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,801,203 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,867 |
کاربرد طرحوارههای تصویری در رباعیات وحشی بافقی از دیدگاه معناشناسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زیباییشناسی ادبی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 1، دوره 6، شماره 23، فروردین 1394، صفحه 9-26 اصل مقاله (547.45 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
الخاص ویسی؛ فاطمه دریس | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسنده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش حاضر بر آن است تا با تحلیل اشعار وحشی بافقی، در چارچوب نظریه معناشناسی، میزان کاربرد هر یک از طرحوارههای تصویری حرکتی، حجمی و قدرتی را در شعر این شاعر جهت خلق معنا بررسی کند. به این منظور تعداد 66 رباعی وحشی بافقی گزینش شده و مورد تحلیل قرار گرفتهاند. از تعداد 264 مصراع پیکرة برگزیده از مجموع 66 رباعی، در 114 مورد از طرحوارههای تصویری جهت مفهومسازی استفاده شده است که بیشترین سهم را نیز طرحوارههای حرکتی داشتهاند. افعالی نظیر گذشتن، شتافتن و رفتن که بر حرکت دلالت داشته و بسته به موضوع سخن شاعر، استفاده شدهاند، نشان از اهمیت موضوع مقاله حاضر دارد. پس از آن طرحوارههای حجمی با دلالت بر موضوعاتی چون دام و عزلت در مکانی محصور و عمدتاً همراه با غم و اندوه و طرحوارههای قدرتی با در بر گرفتن مفاهیمی چون هجران و فراق و آنچه از نظر شاعر ممنوع نامیده شده بیشترین فراوانی را دارند. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
معناشناسی؛ طرحوارههای تصویری؛ طرحوارههای حرکتی؛ طرحوارههای حجمی؛ طرحوارههای قدرتی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کاربرد طرحوارههای تصویری در رباعیات وحشی بافقیاز دیدگاه معناشناسیدکتر الخاص ویسی* فاطمه دریس** چکیدهپژوهش حاضر بر آن است تا با تحلیل اشعار وحشی بافقی، در چارچوب نظریه معناشناسی، میزان کاربرد هر یک از طرحوارههای تصویری حرکتی، حجمی و قدرتی را در شعر این شاعر جهت خلق معنا بررسی کند. به این منظور تعداد 66 رباعی وحشی بافقی گزینش شده و مورد تحلیل قرار گرفتهاند. از تعداد 264 مصراع پیکرة برگزیده از مجموع 66 رباعی، در 114 مورد از طرحوارههای تصویری جهت مفهومسازی استفاده شده است که بیشترین سهم را نیز طرحوارههای حرکتی داشتهاند. افعالی نظیر گذشتن، شتافتن و رفتن که بر حرکت دلالت داشته و بسته به موضوع سخن شاعر، استفاده شدهاند، نشان از اهمیت موضوع مقاله حاضر دارد. پس از آن طرحوارههای حجمی با دلالت بر موضوعاتی چون دام و عزلت در مکانی محصور و عمدتاً همراه با غم و اندوه و طرحوارههای قدرتی با در بر گرفتن مفاهیمی چون هجران و فراق و آنچه از نظر شاعر ممنوع نامیده شده بیشترین فراوانی را دارند. واژههای کلیدی معناشناسی، طرحوارههای تصویری، طرحوارههای حرکتی، طرحوارههای حجمی، طرحوارههای قدرتی
مقدمهبر اساس تعریف لوبنر[1] از علوم شناختی، این علوم شامل نحوة کارکرد ذهن، چگونگی دریافت اطلاعات از محیط توسط حواس و نحوة پردازش آنها، تشخیص آنچه ادراک شده و مقایسة آن با دادههای پیشین ذهن و طبقهبندی و ذخیرة این دادهها در حافظه میشود. (لوبنر، 2002: 171) در واقع هدف علوم شناختی، تبیین رابطة میان شناخت انسان و پدیدههای پیرامونش، نحوة تعامل با این پدیدهها و دستیابی به درک بهتر از آنها با استفاده از رویکرد «ذهن ـ تجربه محور» است. این نکته در زبانشناسی بسیار حایز اهمیت است. زیرا انسان غالب تجربیات و اندیشههای خود را از طریق زبان به اشتراک میگذارد. دیدگاه شناختی در معناشناسی بیش از دیگر حوزهها کاربرد دارد. زیرا رابطة تجربیات انسان و فرآیندهای ذهنی بدون شک تأثیر بسزایی در درک معنا دارد. معناشناسی در واقع حاصل مجموعهای از نظریههاست که فصل مشترک همة آنها رابطة ذهن و تجربه و دریافت معانی است. نظریاتی از قبیل طرحوارههای تصویری، استعاره[2] و مجاز[3]، مقولهبندی[4] و مفهومسازی[5]، معناهای دایرةالمعارفی[6]، فضاهای ذهنی[7] و مقولات شعاعی[8] توسط زبانشناسانی مانند جانسون، لیکاف[9]، تالمی[10]، لانگاکر[11]، فیلمور[12]، سویتسر[13]، فوکونیه[14] و ترنر[15] مطرح شدهاند. 1ـ در اشعار وحشی بافقی به چه میزان از طرحوارههای تصویری در انتقال معنا استفاده شده است؟ 2ـ کدام طرحوارهها بیشترین فراوانی و بیشترین سهم را در انتقال معنا بر عهده دارند؟ 3ـ شاعر با کاربرد هر کدام از انواع طرحوارههای تصویری (طرحوارههای حرکتی، طرحوارههای حجمی و طرحوارههای قدرتی)، سعی در انتقال چه مفاهیمی دارد؟ برای پاسخ به هر یک از پرسشهای مطرح شده در بالا از روش آماری و توصیفی استفاده شده است. پیشینة تحقیقاز زمان مطرح شدن نظریة طرحوارههای تصویری توسط جانسون، تحقیقات قابل توجهی در این زمینه انجام شده است. در ایران نیز پژوهشهایی در زمینههای مختلف با استفاده از این رویکرد انجام شده است. محمدی آسیابادی و دیگران (1391)، تجارب عرفانی را در قالب طرحوارههای حجمی بررسی کردهاند. نگارندگان این طرحوارهها را که بر قرارگرفتن شیئی درون شیئ دیگر دلالت دارد در مفاهیم عرفانی مطالعه کردهاند. هدف آنها از این پژوهش بررسی موارد مربوط به آیة نور، کلمه توحید، اطوار دل و اقلیم هشتم که در متون عرفانی از جمله مثنوی معنوی به کار رفته است، از لحاظ کاربرد طرحوارههای تصویری از نوع طرحوارههای حجمی است. بر اساس یافتههای این پژوهش بسیاری از رؤیاها، الهامها و کشف و شهودهایی که مبتنی بر مفهوم حجم هستند از این رهگذر قابل درک هستند. باقری خلیلی و محرابی کالی (1392) طرحوارههای چرخشی را که یکی از زیر شاخههای طرحوارههای حرکتی است در غزلیات حافظ و سعدی بررسی کردهاند. این مقاله که طرحوارة چرخشی را به عنوان «دور» یا چرخش روزگار که حرکتی دایرهای و چرخشی از مبدأ تا مقصد و چرخش دوباره روزگار در این اشعار تفسیر میکند، به یافتههای جالبی اشاره میکند. درک سعدی از حرکت زمان خطی و برداشت حافظ دایرهای است. درک خطی ناشی از واقعگرایی سعدی و درک دایرهای نمایانگر آرمانگرایی حافظ است. بر اساس همین درک، سعدی جزو شخصیتهای تراژیک و حافظ در گروه انسانهای حماسی قرار میگیرد و این که شکل کاربرد واژگان از مرکزگریزی سعدی و مرکزگرایی حافظ حکایت میکند. جلالیان (1394) در پایاننامه خود به بررسی انواع طرحوارهها به کار رفته در داستان سیاوش شاهنامه کرده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که طرحوارهی حجمی با فراوانی 54 درصدی، بیشترین کاربرد را داشته است. نگارنده بر این باور است که فردوسی که شاعری حماسهپرداز است با بزرگنمایی و پر نشان دادن مقولات در این داستان که با ژانر حماسی سنخیت دارد، بیش از همه ذهن حجمگرای خود را نمایان میکند. روشن و دیگران (1392) به بررسی طرحوارههای به کار رفته در ضربالمثلهای شرق گیلان پرداختهاند. این پژوهش با روشی توصیفی ـ استقرایی به این نتیجه رسیده است که انواع کلی طرحوارههای مشخص شده توسط ایوانز و گرین در این نمونهها یافت میشود. بالاترین درصد فراوانی مربوط به طرحواره مهارشدگی است که معادل طرحواره حجمی مطرح شده توسط جانسون است. روش انجام پژوهشدادههای این پژوهش برگرفته از رباعیات وحشی بافقی است. تعداد 66 رباعی از دیوان وی انتخاب شده است. رباعی به معنای «چهارتایی» بر گرفته از «اربعه» چهارمین عدد در زبان عربی است. رباعی شعری است چهار مصراعی که بر وزن «لا حول و لا قوة الا بالله» سروده میشود. سه مصراع اول رباعی تقریباً مقدمهای برای منظور شاعر هستند و حرف اصلی در مصراع چهارم گفته میشود. در مجموع، رباعیات از حیث موضوع به سه دسته «فلسفی»، «صوفیانه» و «عاشقانه» تقسیم میشوند. رباعیهای وحشی بافقی با موضوع عشق سروده شده و مضمونی عاشقانه دارند. در این پژوهش پس از بررسی این رباعیها 114 مورد به عنوان دادههایی که شامل طرحواره تصویری هستند شناسایی و بررسی شدهاند. سپس فراوانی هر یک از زیرشاخههای طرحوارههای تصویری مطرحشده توسط جانسون (حرکتی، حجمی و قدرتی) بررسی و شمارش شدهاند. در آخر نیز به تحلیل این دادهها پرداخته شده است. چارچوب نظری تحقیقدیدگاه شناختی، همان گونه که زبان را دارای نظام و ساختار میپندارند، فکر و اندیشه را نیز دارای نظام و ساختار میدانند. (راسخ مهند، 1392: 11) علوم شناختی بر آنند که اطلاعات ذهنی انسان و نحوة بهکارگیری آنها را توصیف کنند. دو حوزة مهم در زبانشناسی، معناشناسی و دستورشناختی است. هر چند که اصول نظریة شناختی در حوزههای دیگر زبانشناسی نظیر واژهشناسی نیز کاربردی است. هدف معناشناسی بررسی رابطة میان معنا و ارجاعات آن در جهان خارج است. یکی از نظریههای بنیادین در معناشناسی، نظریة طرحوارههای تصویری است که در سال 1987 توسط مارک جانسون مطرح شد. دیدگاه اصلی در نظریة طرحوارههای تصویری این است که به دلیل حضور فیزیکی و فعالیت و حرکت ما در جهان خارج، از طریق بدن و محیط پیرامونمان تجربههایی کسب میکنیم که ما را در سازماندهی افکار و اندیشههایمان در حوزههای انتزاعی یاری میدهند. تالمی (2000) معتقد است که زبان، با استفاده از همین طرحوارهها که حاصل قابلیت درک از طریق جسمیشدگی است، در نشاندادن نظام مفهومی کمک میگیرد. مارک جانسون (1987)، طرحوارههای تصویریای که از طریق آنها پدیدههای ذهنی را بر اساس تجربیات روزانة طبقهبندی شده در ذهن درک میکنیم، در سه گروه طرحوارة حرکتی، طرحوارههای حجمی و طرحوارههای قدرتی طبقهبندی میکند. پیش از پرداختن به هر یک از این طرحوارهها، به چند ویژگی کلی آنها که توسط جانسون (1987) مطرح شده است میپردازیم. الف) طرحوارههای تصویری تعاملی هستند. بدین معنا که خاستگاه آنها ارتباط جسم انسان با دنیای اطراف است. ب) طرحوارههای تصویری میتوانند ساختار پیچیدهای داشته و از بیش از یک جزء تشکیل شوند. ج) نباید طرحوارههای تصویری را با تصاویر ذهنی یکسان دانست. این دو مفاهیمی متفاوت هستند.
د) از آن جاییکه این طرحوارهها حاصل درک جسمیشده هستند، به خودی خود دارای معنا هستند. ه) طرحوارههای تصویری قابلیت تبدیل از طرحوارهای به طرحواره دیگر را دارند. طرحوارههای حرکتیطرحوارههای حرکتی، منعکسکنندة تجربه انسان از حرکت خود و یا دیگر اشیاست. این حرکت یک نقطة آغاز به نام مبدأ، یک نقطة پایان به نام مقصد دارند. آنچه را بین این دو نقطه قرار میگیرد مسیر مینامند. ب: نقطه پایان مسیر الف: نقطه آغاز
شکل (1): طرحواره حرکتی (جانسون، 1987: 114) بر اساس اصول کاربردی این نوع طرحواره، حرکت از نقطة «الف» به نقطة «ب» مستلزم عبور از تمامی نقاطی است که در مسیر «الف» به «ب» هستند. نکتة دیگر این که مسیرها، جهتدار هستند و هر طی مسیری با سپری شدن میزان خاصی از زمان همراه است. (سعید، 2013: 369) ـ تمامی افراد تیم برای رسیدن به نتیجة مطلوب تلاش کردند. طرحوارههای حجمیطرحوارههای حجمی از انگاشت میان پدیدههای ذهنی با تجربیات انسان از قرارگرفتن در محیطهایی نظیر اتاق، تختخواب و اینگونه فضاها ناشی میشود. این طرحوارهها، امکان تجسم ظرف و مظروف را با شبیهسازی قرارگرفتن اشیا در درون یکدیگر ممکن میسازد.
شکل (2): طرحواره حجمی (جانسون، 1987: 23) این طرحواره بر دو اصل استوار است. بر اساس طرحوارة حجمی، اشیا یا در درون ظرف هستند یا خارج از آن. اصل دوم این است که اگر شئ «الف» در درون شئ «ب» قرارگیرد و شئ «ب» در درون شئ «ج» باشد، آنگاه شئ «الف» در درون هر دو قرار دارد. (سعید، 2013: 367) ـ افراد تیم معتقد بودند که باید برای خروج از این مخمصه فکری کرد. طرحوارههای قدرتیطرحوارههای قدرتی از چگونگی برخورد انسان به مانع و حالتهای مختلفی که در پی آن برای او متصور است، الگوهای تصویری در ذهن ترسیم میکند که به کمک آنها تجارب انتزاعی قابل درک میشوند. جانسون (47:1987)، سه حالت مختلف را در برخورد با موانع در نظر میگیرد. در نوع نخست در مسیر حرکت مانعی پیش میآید که ادامة حرکت را ناممکن میسازد. ـ وقتی خبر مخالفت مدیر به گوش افراد تیم رسید همگی مأیوس شده و دست از کار کشیدند.
شکل (3): طرحوارة قدرتی نوع اول توقف حرکت[16] (جانسون، 1987: 47) در دومین نوع طرحوارة قدرتی، در مسیر حرکت، سد به وجود آمده، مانع ادامة مسیر نمیشود. یعنی میتوان آن را شکست و مسیر مستقیم را ادامه داد. یا این که با دور زدن به حرکت ادامه داد. یا با تغییر مسیر برای ادامة مسیر بدون برخورد مجدد با مانع، راه تازهای یافت. ـ وقتی آقای مدیر این تصمیم عجولانه را گرفت، افراد تیم مجبور به ارایة پروژه جدیدی شدند.
شکل (4): طرحوارة قدرتی نوع دوم شکست مانع یا تغییر مسیر[17] (همان، 47) نوع سوم طرحوارة قدرتی سد به وجود آمده نمیتواند انسان را از ادامة مسیر باز دارد و انسان همچنان با قدرت خود، مانع را از پیشرو برداشته و به مسیر حرکت خود ادامه میدهد. ـ آقای مدیر با طرح پیشنهاد هوشمندانة خود باعث شد با وجود بحران مالی، تیم پروژه را ادامه دهد.
شکل (5): طرحوارة قدرتی نوع سوم از میان برداشتن مانع و ادامة مسیر[18] (همان: 47) حال در ادامه به تحلیل و بررسی نمونههای مورد نظر با تکیه بر چارچوب نظری تحقیق پرداخته میشود. تحلیل دادههادر این بخش به تحلیل دادههای موضوع بحث این مقاله در چارچوب نظریة طرحوارههای تصویری پرداخته شده است. همانگونه که پیشتر گفته شد تعداد 66 رباعی از دیوان اشعار وحشی بافقی انتخاب شد. در گام نخست، مصراعهایی که شامل طرحوارة تصویری بودند شناسایی شدند. در این مرحله تعداد 114مورد از مجموع 264 مصراع، به عنوان دادههای نهایی این پژوهش که میبایست از نظر نوع طرحوارة به کار رفته بررسی شوند، انتخاب شدند. در گام دوم با تحلیل طرحوارههای بهکار رفته و با استناد به تقسیمبندی جانسون (1987)، انواع مختلف طرحوارهها تشخیص داده و شمارش شدند. به نمونههای شعری زیر توجه کنید.
نقطة اشتراک مثالهای فوق تصویر حرکتی است که به ذهن متبادر میشود. بدین معنا که حرکت از نقطة «الف» به نقطة «ب» انجام میگیرد. یک جابهجایی در محور زمان اتفاق میافتد. در بیت اول حرکت پا که همراه با حرکت از مکانی (خارج از کوی مخاطب) به مکانی دیگر (درون کوی مخاطب) است، صورت گرفته است. در اینجا ذکر نکتهای حایز اهمیت است و آن این که ممکن است همزمان در یک عبارت از بیش از یک طرحواره استفاده شده باشد. در این بیت نیز علاوه بر این که مفهوم حرکت منتقل شده است، از طریق طرحوارة حجمی، حریم کوی مخاطب ظرفی در نظر گرفته شده است که تمنای شاعر توانایی ورود به آن را ندارد. در بیت دوم شاعر برای مخاطب خود در عبارتی با وجه دعایی خواستار پدیدهای به نام «خوشی» است که برای آن آغاز و پایانی متصور شده است. طبق آنچه پیشتر در شرح طرحوارة حرکتی آمد این آغاز و پایان، در واقع در بازة زمانی که خوشی رخ میدهد متصور میشوند. بنا بر این همانگونه که حرکت همراه با سپری شدن زمان است، در اینجا نیز از ابتدا تا انتهای خوشی مسیری است که قابل گذر است و این همان حرکتی است که با کاربرد این طرحوارة حرکتی، به خواننده منتقل میگردد. در بیت سوم افعال «رفتن» و «آمدن» که به ترتیب برای رفتن مخاطب شعر (فراق) و آمدن خون از دیده (جاری شدن اشک خون) به کار رفتهاند، با القای حرکت از نقطهای به نقطة دیگر، به خواننده از طریق تصاویر حرکتی، به درک معنا کمک میکنند. بیت چهارم به وضوح کاربرد طرحوارة حرکتی را نشان میدهد، به نحوی که خوانندة شعر در حین خواندن این بیت در خیال خود این «شتافتن» و «آمدن» را برای نی متصور میشود. با توجه به بافت پیشین این رباعی، از زمان حضور مخاطب شعر در کنار شاعر و رخت بر بستن غم و آمدن شادی، نی که در اشعار، همراه همیشگی غم و اندوه است، بازار گرم خود را از دست داده و به اصطلاح شاعر «بیکار» شده است. حال با «حرکت» به سمت کوی مخاطب شاعر سعی دارد نارضایتی خود را از این وضعیت اعلام کند. جدول زیر فراوانی طرحوارههای حرکتی را در رباعیات بافقی نشان میدهد. جدول (1): فراوانی طرحوارههای حرکتی در شعر وحشی بافقی
حال به بررسی کاربرد طرحوارههای حجمی میپردازیم.
همانگونه که در تعریف طرحوارة حجمی گفته شد، انسان از تجربة قرار گرفتن خود در مکانهای مختلف تصویر ذهنی میسازد که به واسطة آن جهت مفهومسازی در موارد مشابه، این رابطة ظرف و مظروفی را سرلوحه قرار داده و طرحوارهای را با نام طرحوارة حجمی پدید میآورد. در بیت اول «غمخانة تن» همچون محیطی محصور یا ظرفی در نظر گرفته شده است که جان از درون این محیط به بیرون میآید. در اینجا نیز طرحوارة حرکتی برای نشاندادن نیاز به آمدن سریع مخاطب شاعر از طریق فعل «بشتاب» و حرکت جان به بیرون از طریق فعل «برون میآید»، در کنار طرحوارة حجمی، به خلق معنا کمک میکند. در بیت دوم، مفهوم درون و یا بیرون بودن از ظرف، که در تعریف طرحوارة حجمی آمد، با تصویری که در آن «بند»ی که شاعر به دلیل حضور در درون آن خود را «مرغ قفس» میخواند، برای انتقال معنای «در دام اسارت بودن» و رهایی از این دام به کار برده شده است. در بیت سوم شاعر آشکارا از جایی برای چیزی سخن میگوید. به این معنا که آن چیز یا مظروف جایش در آن مکان یا ظرف است. «سرو» که مخاطب شاعر است، به دلیل محبت شاعر، در قلب آکنده از اندوه شاعر جای دارد که در مصراع دوم با اصطلاح «غم بالاش» که به آزار مخاطب شاعر اشاره دارد، دلیل این اندوه را مطرح میکند. شاعر در بیت چهارم با وضوح کمتر و ظرافت بیشتری این طرحواره را به کار برده است. در ابتدا مخاطب شاعر در دایرة دید شاعر قرار دارد که با رفتن وی، هم مفهوم خروج از محدوده (ظرف) منتقل میشود و هم ظرف (دیده)، خالی از نور میگردد. یعنی مظروف مخاطب شاعر و نور هر دو از ظرف نظر و دیدة شاعر خارج میشوند. جدول زیر فراوانی طرحوارههای حجمی را در رباعیات بافقی نشان میدهد. جدول (2): فراوانی طرحوارههای حجمی در شعر وحشی بافقی
ابیات زیر نمونههایی از کاربرد طرحوارة قدرتی را در اشعار بافقی نشان میدهند.
در ابیات فوق به شکلی ردپایی از یک مانع دیده میشود که جانسون بر این باور است که در برخورد با این طرحواره، سه حالت توقف از حرکت، تغییر مسیر و ادامة حرکت متصور میشود. در طرحوارههای قدرتی که توسط بافقی به کار برده شدهاند غالباً از طرحوارة قدرتی نوع اول، که مانع ادامة مسیر میگردد استفاده شده و به ندرت دو نوع دیگر به کار رفتهاند. به طور مثال در بیت دوم، طرحوارة قدرتی نوع سوم استفاده شده است. به دلیل نادر بودن نوع دوم و سوم طرحوارة قدرتی، در اینجا به تفکیک زیرمجموعههای طرحوارة قدرتی پرداخته نشده است. در بیت اول شاعر به ممنوع بودن روزه گرفتن در روز عید فطر بر اساس احکام دین مبین اسلام اشاره دارد. هر ممنوعیتی به معنی «مانعی» در نظر گرفته میشود. در واقع شخص قصد دارد روزه بگیرد اما با توجه به این که روز عید فطر میباشد و روزه گرفتن مجاز نیست، فرد با برخورد به این مانع، گویی از ادامة مسیر باز ایستاده و مجبور به عقبنشینی میشود. حال در این بیت با توجه به مصراع اول، شاعر حضور یار را همچون مانعی برای غم و اندوه و غصه میداند. بیت دوم با اشاره به حالت فیزیکی «برداشتن دست از روی دهان» به سدی اشاره میکند که مانع سخن گفتن است. این سد که با برداشته شدنش توانایی اعلام نارضایتی را به شاعر میدهد، در واقع مانند مانعی، شاعر را از مسیر خود باز میداشت. هر گونه هراسی میتواند در ادامه مسیر خدشهای وارد کند. مصراع دوم بیت سوم به ترسی اشاره میکند که میتواند مانع بروز احساسی باشد که شاعر در مصراع اول از آن یاد میکند. بیت چهارم نیز شاعر در قالب عبارتی منفی سعی میکند زبان را از مانع «سخن نگفتن» آگاه کند و به وی میگوید از این مانع بگذرد و اجازه دهد شکایت وی اعلام گردد. باز داشتن زبان از تکلم، تصویر برخورد با مانع را در ذهن خواننده متبادر میکند. جدول زیر فراوانی طرحوارههای حرکتی را در رباعیات بافقی نشان میدهد. جدول (3): فراوانی طرحوارههای قدرتی در شعر وحشی بافقی
در نمودار زیر بسامد کاربرد هر یک از طرحوارهها در 66 رباعی از وحشی بافقی، به صورت کلی نشان داده شده است . نمودار (1): فراوانی کاربرد انواع طرحوارههای تصویری در شعر وحشی بافقی نتیجهنتایج حاصل از بررسی 66 رباعی وحشی بافقی نشان داد که در 114 مورد از طرحوارههای تصویری در خلق معنا استفاده شده است. بنا بر این پاسخ پرسش اول این پژوهش است که در شعر بافقی میزان قابل توجهی از انتقال معنا توسط طرحوارههای تصویری صورت گرفته است. از بین سه طرحوارهای که توسط جانسون با عنوان طرحوارة تصویری معرفی میشوند، طرحوارة حرکتی با 54 درصد بیشترین بسامد را دارد. پاسخ پرسش دوم نیز با این نتیجه مشخص میگردد. افعالی نظیر گذشتن، شتافتن، رفتن، گذشتن و فرستادن که بر حرکت افقی دلالت دارند و در بازههای زمانی کوتاه و بلند، بسته به موضوع سخن شاعر، استفاده شدهاند، نشان از اهمیت موضوعات این چنینی دارد. در واقع بخش قابل توجهی از مفاهیم منتقل شده، از حرکت چیزی یا شخصی از مکانی به مکان دیگر دلالت دارند. پس از آن طرحوارههای حجمی با دلالت بر موضوعاتی چون دام و عزلتگزینی در مکانی محصور و عمدتاً همراه با غم و اندوه با 32 درصد بیشترین بسامد را دارند. طرحوارههای قدرتی با در بر گرفتن مفاهیمی چون هجران و فراق و آنچه از نظر شاعر ممنوع نامیده شده 14 درصد از سهم طرحوارههای حرکتی را در انتقال معنا ایفا میکند. در پاسخ به پرسش سوم انگیزه بافقی در به کار گیری طرحوارهها باید توجه کرد که وحشی شاعری بلندهمت، حساس، وارسته و گوشهگیر بود با وجود این که شاعران همعصر او برای برخورداری از نعمتهای دربار گورکانی هند، امیران و بزرگان این دولت، به هند مهاجرت میکردند؛ وحشی نه تنها از ایران بیرون نرفت بلکه حتی از بافق تنها مدتی به کاشان رفت و پس از آن تمام عمرش را در یزد اقامت کرد. این نکته بر اساس معانی منتقل شده طبق طرحوارههای حجمی که عزلتگزینی همراه با غم و اندوه را منتقل میکنند، کاملا منعکسکنندة روحیات شاعر است. بهکارگیری این طرحوارهها به خواننده کمک میکند تا از محیطی که شاعر خود یا پدیدههای دیگر را محصور در ظرفی در برگیرنده متصور میشود، درک بهتری داشته باشد. همانگونه که اشاره شد، فردوسی و مولوی بیشتر از طرحوارههای حجمی و حافظ و سعدی از طرحوارههای حرکتی چرخشی و خطی استفاده کردهاند. اما در اشعار وحشی بافقی، بنا بر یافتههای این پژوهش، بیشترین بسامد مربوط به طرحوارههای حرکتی افقی است. به نظر میرسد این تفاوتها میتواند ناشی از تفاوت در ایدئولوژی و سبک شعری شاعران فوق باشد.
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
منابع و مآخذ1ـ باقری خلیلی، علیاکبر؛ محرابی کاله، منیره، «طرح وارة چرخشی در غزلیات سعدی و حافظ شیرازی»، فصلنامه نقد ادبی، سال ششم، شماره بیست و سوم، 1392. 2ـ جلالیان، سارا، «بررسی برخی طرحوارههای تصویری داستان سیاوش شاهنامه بر اساس نظریة جانسون»، پایاننامة کارشناسی ارشد، دانشگاه فردوسی مشهد، 1394. 3ـ راسخ مهند، محمد. درآمدی بر زبانشناسی شناختی، نظریهها و مفاهیم. تهران: سمت، چاپ چهارم، 1393. 4ـ روشن، بلقیس؛ یوسفیراد، فاطمه؛ شعبانیان، فاطمه، «مبتای طرحوارهای استعارههای موجود در ضربالمثلهای شرق گیلان»، زبان شناخت، سال چهارم، شمارة دوم، 1392. 5ـ محمدی آسیابادی، علی؛ صادقی، اسماعیل؛ طاهری؛ معصومه، «طرحوارة حجمی و کاربرد آن در بیان تجارب عرفانی»، پژوهشهای ادب عرفانی (گوهر گویا)، سال ششم، شماره دوم، پیاپی 22، 1391.
6- Johnson, M. (1987). The body In the Mind: The Bodily Basis of Meaning, Reason and Imagination, Chicago: Chicago University Press.
7- Loebner, S. (2002). Understanding Semantics (Understanding Language), first edition, Rutledge.
8- Saeed, J.I. (2013). Semantics, Oxford: Blackwell.
9- Talmy, Leonard (2000). Towards a Cognitive Semantics, London: Cambridge.
* استادیار دانشگاه پیام نور، گروه زبانشناسی، ایران. ** دانشجوی دوره دکتری زبانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی اهواز. تاریخ دریافت: 5/2/94 تاریخ پذیرش: 25/4/94 [1]- Sebastian Loebner
[2]- Metaphore
[3]- Metonemy
[4]- categorization
[5]- conceptualization
[6]- Encyclopedic meanings
[7]- Mental Spaces
[8]- Radial categories
[9]- George Lakoff
[10]- Leonard Talmy
[11]- Ronald Langacker
[12]- Charles J. Fillmore
[13]- Eve E. Sweetser
[14]- Gilles Fauconnier
[15]- Mark Turner
[16]- compulsion
[17]- blockage
[18]- Removal of restraint
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,926 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 830 |