تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,800,504 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,309 |
کالبد شناسی احزاب و گروه های سیاسی عراق و تاثیر آنها بر روابط ایران و عراق | ||
فصلنامه مطالعات روابط بین الملل | ||
مقاله 7، دوره 9، شماره 34، شهریور 1395، صفحه 167-196 اصل مقاله (667.87 K) | ||
نوع مقاله: پژوهشی | ||
نویسندگان | ||
محمد سهرابی* 1؛ امراله اشرفی2؛ مرتضی کریمی3 | ||
1دانشیار دانشگاه علوم انتظامی | ||
2دانش آموخته روابط بین الملل دانشگاه تربیت مدرس | ||
3دانش آموخته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی | ||
چکیده | ||
چکیده هدف اصلی این نوشتار بررسی مهمترین و تأثیرگذارترین گروههای فرهنگی - سیاسی موجود در عراق است. عراق کشوری است که همواره در طول تاریخ از تنوع قومی خود رنج برده و همواره با تسلط یک قوم یا مذهب چه عرب، کرد، سنی و یا شیعه مواجه بوده است. این گروهها و احزاب نقشهای کلیدی در سیاست خارجی این کشور بهویژه در رابطه با ایران ایفا کرده و میکنند. حضور شیعیان و اکراد در ساخت قدرت بغداد، حذف رژیم بعثی، تغییر رویکرد «عربی- سنی» به «عربی- شیعی- کردی» در فضای سیاسی عراق؛ فرصتهای بهوجود آمده در این کشور را در جهت منافع ملی جمهوری اسلامی ایران قرار میدهد. سؤال این مقاله آن است که گروههای فرهنگی و سیاسی حاضر در صحنه سیاسی امروز عراق که بیشترین تأثیر را بر دولت و سیاست داخلی و خارجی این کشور دارند، کدامند؟ و از این جریانها کدامیک بیشترین تأثیر را بر روابط ایران و عراق دارند و در جهت همسوسازی سیاست خارجی و سیاستهای منطقهای عراق مؤثرند؟ فرض نگارندگان بر این باور است که گروههای شیعی و کردی اکثریتی دارند که بیشترین تأثیر را در توسعه یا کاهش رابطه میان عراق و ایران ایفا میکنند. ائتلاف این دو گروه با وجود داعش و دخالت دیگر همسایگان عرب سنی این کشور میتواند قویترین عامل همسوسازی سیاستهای خارجی و منطقهای عراق باشد و کنارگذاشتن هر یک از این احزاب عواقبی جبرانناپذیر بهدنبال خواهد داشت. | ||
کلیدواژهها | ||
احزاب؛ ائتلاف؛ سیاست خارجی؛ جریانات فرهنگی سیاسی- عراق؛ گروه شیعی؛ گروه کردی | ||
اصل مقاله | ||
کالبد شناسی احزاب و گروه های سیاسی عراق
محمد سهرابی[1] دانشیار دانشگاه علوم انتظامی امراله اشرفی دانش آموخته روابط بین الملل دانشگاه تربیت مدرس مرتضی کریمی دانش آموخته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی (تاریخ دریافت 17/2/95- تاریخ تصویب 3/4/95)
چکیده هدف اصلی این نوشتار بررسی مهمترین و تأثیرگذارترین گروههای فرهنگی - سیاسی موجود در عراق است. عراق کشوری است که همواره در طول تاریخ از تنوع قومی خود رنج برده و همواره با تسلط یک قوم یا مذهب چه عرب، کرد، سنی و یا شیعه مواجه بوده است. این گروهها و احزاب نقشهای کلیدی در سیاست خارجی این کشور بهویژه در رابطه با ایران ایفا کرده و میکنند. حضور شیعیان و اکراد در ساخت قدرت بغداد، حذف رژیم بعثی، تغییر رویکرد «عربی- سنی» به «عربی- شیعی- کردی» در فضای سیاسی عراق؛ فرصتهای بهوجود آمده در این کشور را در جهت منافع ملی جمهوری اسلامی ایران قرار میدهد. سؤال این مقاله آن است که گروههای فرهنگی و سیاسی حاضر در صحنه سیاسی امروز عراق که بیشترین تأثیر را بر دولت و سیاست داخلی و خارجی این کشور دارند، کدامند؟ و از این جریانها کدامیک بیشترین تأثیر را بر روابط ایران و عراق دارند و در جهت همسوسازی سیاست خارجی و سیاستهای منطقهای عراق مؤثرند؟ فرض نگارندگان بر این باور است که گروههای شیعی و کردی اکثریتی دارند که بیشترین تأثیر را در توسعه یا کاهش رابطه میان عراق و ایران ایفا میکنند. ائتلاف این دو گروه با وجود داعش و دخالت دیگر همسایگان عرب سنی این کشور میتواند قویترین عامل همسوسازی سیاستهای خارجی و منطقهای عراق باشد و کنارگذاشتن هر یک از این احزاب عواقبی جبرانناپذیر بهدنبال خواهد داشت.
واژه های کلیدی: احزاب، ائتلاف،سیاست خارجی، جریانات فرهنگی سیاسی- عراق، گروه شیعی، گروه کردی.
مقدمه عمیقترین پژوهشهای حوزه سیاست خارجی بهدلیل ارتباط مستقیم با مسائل امنیت ملی و فراهمسازی زمینههای فرصتسازی، باید در حوزه همسایگان صورت گیرد. از این نظر، کشور عراق در میان همسایگان ایران موقعیت ویژهای دارد. ویژگیهای جغرافیایی، سیاسی، امنیتی، فرهنگی، مذهبی و قومی عراق بهگونهای است که ماهیت قدرت و سیاست در این کشور و بهتبع، نوع روابط آن با همسایگانش را پیچیده کرده است (برزگر،1386 :13). عراق در همسایگی غربی ایران، بیشترین مرز مشترک جغرافیایی، حدود 1332 کیلومتر و بالاترین اشتراکات فرهنگی را با ایران دارد (بهمنی،1387، 193). روابط ایران و عراق همواره رابطهای پرچالش بوده است. تاریخ تعاملات ایران با عراق انعکاسی از پیچیدگیهای گوناگون است (سجادپور، 1392، 2). پس از استقلال عراق و همسایگی رسمی با ایران، روابط دو کشور - به استثنای دوران 26 ساله حکومت پادشاهی بر عراق (1337-1311)- پیوسته متشنج بوده است. این تشنج بهویژه از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 بهشدت اوج گرفت و سرانجام به جنگی تمام عیار و خونین منجر شد که تا سال 1367 به طول انجامید. دشمنی در روابط دوجانبه سبب شد تا دو طرف از ابزارهای گوناگونی برای تضعیف یکدیگر استفاده کنند. یکی از مهمترین این ابزارها، بهرهگیری از گروههای معارض در دو کشور بود (ابوالحسن شیرازی، 1384: 17) عراق همواره در سیاست خارجی ایران جایگاهی خاص داشته است. در نیم قرن گذشته نگاه ایران و عراق به یکدیگر، نگاهی امنیتی بوده است. در وضعیت جدید با واردشدن عناصری تازه در حوزه سیاسی عراق، جایگاه این کشور در سیاست خارجی ایران اهمیت بیشتری یافته است. درواقع، گرایشها از تخاصم و تضاد بهسوی رقابت و همکاری پیش رفته است. عراق پس از صدام شامل عناصر و تحولاتی است که تغییر در ساختار قدرت و هویت آن، سبب دگرگونیهایی در ژئوپلیتیک منطقه و رویکردهای بازیگران خاورمیانهای شده است. برای نخستینبار با حضور شیعیان در رأس قدرت عراق و شکلگیری نوعی جدید از ساختار قدرت و با ترمیم و بهبود روابط با مردم و دولت جدید عراق، ایران سیاست کلی خود را از «امنیتسازی» به «فرصتسازی» در قبال این کشور جهت داده است. درچنین فضایی باتوجه به همسایگی و عضویت عراق بهعنوان بخشی از حوزه تمدنی و فرهنگی ایران، تحولات آن خواسته یا ناخواسته محیط سیاسی- امنیتی ایران را متأثر میکند(مؤسسه اندیشه سازان نور، 1387: 5) شناخت کشور عراق و احزاب و جریانات فرهنگی – سیاسی حاکم بر آن، بهویژه پس از سال 2003 و حمله آمریکا به این کشور و شکلگیری یک سری متغیرهای جدید، همچون تقویت عنصر شیعی و کردی در ساخت قدرت و حکومت عراق، روند حرکت عراق از یک دشمن استراتژیک به یک همکار منطقهای، استقلال هرچه بیشتر کردها در این کشور و آثار آن بر امنیت و منافع ملی ایران، بسیار اهمیت دارد(درویشی، 1390،1). بدینجهت شناخت عراق و جریانات فرهنگی – سیاسی حاکم بر آن میتواند بسیار به ما کمک کند تا در جهت پیشبرد اهداف سیاست خارجی کشورمان حرکت کنیم. تقسیم بندی احزاب و گروههای عراق
الف. گروهها و احزاب کرد عراق: 1. حزب دموکرات کردستان عراق؛ 2. اتحادیه میهنی کردستان عراق؛ 3. حزب سوسیالیست کردستان؛ 4. حزب کمونیست کردستان عراق؛ 5. حزب گوران؛ 6. اتحاد اسلامی کردستان. ب. گروهها و احزاب عرب عراق: 1. جماعه العلماء؛ 2. حزب الدعوه الاسلامیه؛ 3. سازمان عمل اسلامی؛ 4. مجلس اعلای انقلاب اسلامی؛ 5. حزب بعث عراق؛ 6. حزب التحریر؛ 7. شورای گفتوگوی ملی عراق و ... ج. گروهها و احزاب ترکمان عراق: 1. اتحاد اسلامی ترکمانهای عراق؛ 2. حزب ملی ترکمان عراق؛ 3. حزب اخوان ترکمان عراق؛ 4. جنبش دموکراتیک ترکمان؛ 5. حزب خلق ترکمان عراق.
الف. همراه با مواضع جمهوری اسلامی ایران: 1. جماعه العلماء؛ 2. حزب الدعوه الاسلامیه؛ 3. سازمان عمل اسلامی؛ 4. مجلس اعلای انقلاب اسلامی. ب. مخالف با مواضع جمهوری اسلامی ایران: 1. حزب بعث عراق؛ 2. حزب کمونیست کردستان عراق؛ 3. اتحاد اسلامی کردستان. ج. گروهها و احزاب میانهرو با مواضع جمهوری اسلامی ایران: 1. حزب دموکرات کردستان عراق؛ 2. اتحادیه میهنی کردستان عراق؛ 3. حزب سوسیالیست کردستان؛ 4. حزب گوران؛ 5. جریان موسوم به صدریهای عراق؛ 6. حزب فضیلت اسلامی عراق.
الف. گروهها و احزاب شیعی عراق: 1. جماعه العلماء؛ 2. حزب الدعوه الاسلامیه؛ 3. سازمان عمل اسلامی؛ 4. مجلس اعلای انقلاب اسلامی؛ 5. حزب فضیلت اسلامی عراق؛ 6. جریان موسوم به صدریهای عراق. ب. گروهها و احزاب سنی عراق: 1. حزب بعث عراق؛2. حزب دموکرات کردستان عراق؛ 3. اتحادیه میهنی کردستان عراق؛ 4. حزب سوسیالیست کردستان؛ 5. حزب کمونیست کردستان عراق؛ 6. حزب گوران؛ 7. اتحاد اسلامی کردستان؛ 8. اتحاد اسلامی ترکمانهای عراق؛ 9. حزب ملی ترکمان عراق؛ 10. حزب اخوان ترکمان عراق؛ 11. جنبش دموکراتیک ترکمان؛ 5. حزب خلق ترکمان عراق. ج. گروهها و احزاب آشوری عراق: 1.حزب میهنی آشوری؛ 2. مجلس ملی کلدانی سریانی آشوری؛ 3. حزب دموکراتیک آشوری؛ 4. حزب تجمع سریانی مستقل.
الف. مهمترین احزاب شیعی فعال در عراق: 1. جماعه العلماء؛ 2. حزب الدعوه الاسلامیه؛ 3. سازمان عمل اسلامی؛ 4. مجلس اعلای انقلاب اسلامی. ب. مهمترین احزاب سنی فعال در عراق: حزب بعث عراق. ج. مهمترین احزاب کرد فعال در عراق:1. حزب دموکرات کردستان عراق؛ 2. اتحادیه میهنی کردستان عراق. با توجه به این موضوع که عراق کشوری است که جز در منطقه کردنشین آن پایههای دموکراسی بیشتر رشد و نمو یافته است، کشوری با خواستههای قومی و قبیلهای است که همچنان بخش عظیمی از آن در آتش قبیله و طایفهگرایی گرفتار است. به همین جهت با توجه به اینکه عراق ترکیبی دینی با اکثریت شیعی و اقلیت سنی دارد و از نظر بافت جمعیتی نیز به اعراب و اکراد تقسیم میشود؛ بنابراین اکراد آن را میتوان در جریانات سیاسی بعد از سال 2003 و حضور پررنگ دو عامل مذهب و قومیتگرایی بهوضوح در دستهبندیهای سیاسی و جریانات فرهنگی حاکم بر عراق مشاهده کرد. بدینجهت، برای بررسی جریانات حاکم بر فرهنگ و سیاست عراق بهناچار پژوهشگر باید بدین دو معیار(مذهب و قومیگری) توجه ویژه کند و آنها را در ارزیابیهای خود درنظر گیرد. در این مقاله تلاش بر آن است که در دستهبندی شکلگرفته از جریانات فرهنگی و سیاسی حاکم بر عراق و شناسایی مهمترین آنها که بر سیاست داخلی و خارجی عراق و میزان تأثیر آن بر روابط دو کشور عراق و ایران، بیشترین اثر را دارند، همزمان هر دو معیار مذهب و قومگرایی را مورد توجه قرار دهیم. از سوی دیگر با توجه به اینکه دو کشور ایران و عراق ازنظر فرهنگی اشتراکات فراوانی دارند، احزاب عراق؛ بهویژه احزاب شیعه و جریانات فرهنگی شیعی در این کشور با ایران و مذهب شیعه در ایران پیوندی تنگاتنگ دارند. با توجه به مطالب گفته شده، معیار ما در تقسیمبندی احزاب و گروهها، نخست مذهب و قومگرایی است، سپس دوری یا نزدیکی با مواضع ایران و در آخر میزان فعالبودن و تأثیرگذاری این گروهها و احزاب در سیاست داخلی و خارجی عراق است. احزاب شیعی فعال در عراق 1.حزب جماعه العلماء در سال 1958، گروهی از روحانیون مانند شیخ مرتضی آل یاسین (دایی شهید محمدباقر صدر)، سید اسماعیل صدر، سید محمدباقر صدر، شیخ حسین همدانی، سید محمد جمال هاشمی، شیخ محمد طاهر آل شیخ راضی، شیخ محمدتقی جواهری و سید محمدتقی بحرالعلوم[2]؛ حزب جماعه العلماء را با هدف پلزدن بین اسلام و اقشار گوناگون امت عراق پایهگذاری کردند(برنا بلداجی، 1383: 153). این تشکل پاسخی به فشارهای فزاینده رژیم بعثی، تفکرات رو به رشد کمونیستی و گرایشها و احساسات ناسیونالیسم افراطی بود که موجی از گرایشهای اسلامی را به رهبری شیخ مرتضی آل یاسین در شیعیان عراق بهوجود آورد. این سازمان فعالیتهای خود را از مسائل فرهنگی آغاز کرد و نشریه الاضواء را منتشر ساخت. معرفی و رشد شخصیت و تواناییهای علمی و کاریزماتیک سید محمدباقر صدر از همین زمان و با توجه به تألیفاتی که از خود در زمینههای گوناگون برجای گذاشت، شروع شد (ان. ویلی ،1363: 56). این گروه بهشکل رسمی از سال 1979 حمایت خود را از تغییر روش به تاکتیکهای خشونتآمیز اعلام کرد. اما چه آن زمان در عراق و چه زمانی که از سال 1359 تعدادی از رهبران آن فعالیتهای خود را در ایران (تهران و قم) آغاز کردند، رویکرد اساسیشان معطوف به تودههای مردم و اساساً سیاسی – فرهنگی بود. درواقع، فعالیتهای این تشکل بود که بعدها زمینه سقوط حکومت عبدالکریم قاسم را فراهم کرد؛ اما بهدلیل نداشتن انسجام داخلی این گروه و شرایط استبدادی آن زمان، بهویژه پس از پایان دوره برادران عارف، فعالیتهای تشکیلاتی آنها بهتدریج به خاموشی گراییدند. تا پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دوباره فعالیتهای خود را ابتدا در عراق آغاز و سپس در ایران ادامه دادند(برنا بلداجی، 1383،153). پس از پیروزی انقلاب، سید کاظم حائری، سید محمدباقر حکیم، سید محمد بحرالعلوم، شیخ محمدمهدی آصفی، سید حسین صدر، شیخ محمدباقر ناصری و شیخ محمدباقر ساعدی (از شیوخ عشایر) از سوی سید محمدباقر صدر مأموریت داشتند تا ضمن مهاجرت به ایران، وظیفه ارتباط، سازماندهی و آموزشی نیروهای اسلامی عراق را در داخل ایران عهدهدار شوند. در نیمه اول دهه 1360 فعالیتهای «جماعه العلماء»، در جهت فعالیتهای مجلس اعلاء و بهعنوان گروهی از علمای برجسته عراقی، فراتر از چارچوبها و الزامات حزبی، چند سالی ادامه یافت؛ اما پسازآن، بهعلت بروز تنشهای سیاسی، «جماعه العلماء» به سه طیف مشخص تقسیم شد که عبارت بودند از: گروه نخست: سید محمدباقر حکیم، سید حسن صدر، سید عبدالعزیز حکیم و سید صدرالدین قپانچی؛ گروه دوم: شیخ محمدباقر ناصری، سید کاظم حائری، شیخ محمدمهدی آصفی، سید عبدالرحیم شوکی، شیخ محمدرضا ساعدی گروهی بودند که گرایشهای «حزب الدعوه» داشتند؛ گروه سوم: جریان موسوم به شیرازیها بودند که در قالب «سازمان عمل اسلامی» قابل تعریف هستند و مهمترین چهرههای آن عبارت بودند از سید محمد شیرازی، مرجع و رهبر معنوی پیشین «سازمان عمل اسلامی»، سید محمدتقی مدرسی و برادرش سید هادی مدرسی، ابراهیم المطیری (سید مرتضی قزوینی که در اوایل دهه 1370 به اروپای غربی و سپس به آمریکا رفت)، شیخ محمد ندیم حاتمی، ابوجواد العطّار و دیگران. این سه طیف بهتدریج، به دو طیف همگرا با ایران و درواقع «نظریه ولایتفقیه» با قرائتی که ایران از آن ارائه داد و طیف به اصطلاح مستقلتر، با گرایشهای «حزب الدعوه» تقسیم شدند که سید محمدباقر حکیم، سید محمود هاشمی، سید کاظم حائری، محمدمهدی آصفی، سید عبدالعزیز حکیم و دیگران طیف همگرا با ایران بودند. سید حسن صدر، شیخ محمدرضا ساعدی، سید محمدحسین بحرالعلوم، شیخ محمدباقر ناصری طیف مستقل با «گرایشهای حزب الدعوه» و رویکردهای دموکراتتر بودند. بهعلت بروز اختلاف در بین «جماعه العلماء» از ابتدای دهه 1360، از انسجام آن بهتدریج کاسته شد، بهگونهای که از اواسط دهه 1370 تاکنون، تنها اسمی از آن برجایمانده است(مصاحبه با ابویاسین عزّالدین سلیم، 5/3/1380). 2.حزب الدعوه الاسلامیه واژه «دعوه» در مفهوم مکتبی آن، به معنای دعوت به ایمان آوردن به مذهب (دین) واقعی، یعنی اسلام است. این کلمه در مفهوم سیاسی آن، به معنای دعوت مردم به بهکارگرفتن آرمان اسلام است. در اواخر دهه 1950، علمای عراق «دعوه» را به هر دو مفهوم آن بهکار بردند. علمای اسلام در خطر بودند، ناسیونالیسم عربی و کمونیسم تعداد زیادی از عراقیها را جذب کرده بودند. جدایی مذهب از دولت و نفی دخالت روحانیون در سیاست، بخشی از زیربنای این دو ایدئولوژی غیر مذهبی را تشکیل میداد. گروهی از علمای نجف جلساتی را در منزل یکی از علمای جوان به نام سید محمدباقر صدر (1931-1980) تشکیل دادند تا راهها و اقدامات اصلاحی را بررسی کنند. آنها تحت تأثیر ایدههای «اخوان المسلمین» مصر بهویژه حسن البنّاء، توجه خود را روی این آیه از قرآن کریم متمرکز کردند که میفرماید: «خداوند شرایط هیچ قومی را تغییر نمیدهد، مگر آنچه را در نفسهایشان است تغییر دهند»[3]. این حزب درواقع، مولود اصلی «جماعه العلماء» است که چند سال قبل از آن شکلگرفته بود. «حزب الدعوه» مهمترین گروه معارض است که بهعنوان نهادیترین حزب جنبش اسلامی عراق شناخته میشود(برنا بلداجی، 1383، 157). سید محمدباقر صدر بهتدریج رهبری معنوی حزب را به عهده گرفت(الخلیل، 1370 ،37). نکته مهم در مورد دیدگاهها و مبانی نظری «حزب الدعوه» این است که این حزب برمبنای محتوای اساسنامه و روند شکلگیری تجارب مبارزاتی رهبران آن، معتقد بهنوعی رهبری و درواقع، «ولایت شورایی» است و اعتقاد دارند که رهبر معنوی حزب یا جنبش باید مانند سایر اعضای شورای مرکزی حزب، قطعنظر از کارکردها و جایگاه معنویاش، بهعنوان عضو شورای مرکزی عمل کند و نه فراتر از آن. از این رو، باید گفت که همین دیدگاه سبب شد تا از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، با ایران تعارض پیدا کنند، بهگونهای که در نیمه اول دهه 1370 این چالش به اوج خود رسید که نتیجه آن موارد زیر بود:
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و عملیشدن حکومت اسلامی مبتنی بر «نظریه ولایت مطلقه فقیه» و ورود اعضای «حزب الدعوه» به داخل ایران، تقاضاهایی از سوی تعداد محدودی از کادر رهبری حزب مبنی بر تجدیدنظر پیرامون اساسنامه آن، از راه سازوکارهای درون تشکیلاتی حزب مطرح شد و سپس این رویکرد به انتقادهای گستردهتری علیه شورای مرکزی تبدیل شد. زمانی که از نظر منتقدان، این انتقادات به نتایج رضایتبخشی نرسید و درپی برگزاری نشستهای مستمر بین دو طیف متمایز در شورای مرکزی، در اواخر سال 1359، انشعابی در این حزب با عنوان «الدعوه الاسلامیه» به رهبری افرادی مانند برادران شیخ علی و شیخ حسن کورانی، ابویاسین و ابوصفا دغلاوی بهوجود آمد. علت این انشعاب را باید در نوع برداشتی که جناح اصلی «حزب الدعوه» از مرجعیت و مقوله ولایتفقیه داشت جستجو کرد(ترجمان سیاسی، 27/7/1377). این جناح انشعابی ترجمانی از همگرایی با جمهوری اسلامی ایران در زمینه نظریه ولایتفقیه بود و به همین دلیل، همگرایی بیشتری با مجلس اعلاء داشت، درحالیکه «حزب الدعوه» بهعنوان بانفوذترین حزب شیعی عراق به رهبری شورایی معتقد است. بدینسان، دو گروه اکثریت به رهبری شیخ محمدمهدی آصفی و اقلیت به رهبری شیخ علی کورانی شکل گرفت. 3.سازمان عمل اسلامی در اواخر دهه 1960، همزمان با اوجگیری فشارهای حزب بعث بر مخالفان بهویژه مبارزان اسلامی و براساس انگیزه نانوشتهای که نتیجه تقابل تاریخی کربلاییها و نجفیهای عراق است، تشکلی شکل گرفت که در نوع شیوه مبارزاتی خود، در مقایسه با معارضان پیشین، تفاوتی مشهود داشت. آغاز فعالیتهای این گروه «منظمه العمل الاسلامیه» به سالهای میانی دهه 1960 برمیگردد یعنی زمانی که احزابی همچون «حزب الدعوه» نزدیک به یک دهه از تحرکات و فعالیتهای خود را سپری کرده و فراز و نشیبهایی را گذراندند که نتیجه آنها، تجربیات گرانقدری برای گروههای معارض تازه تأسیس بود (برنا بلداجی، 1383، 161). علت نامگذاری این تشکل نیز تمایل این گروه در به کارگیری شیوههای خشونتآمیز بود. بنیانگذارانی همچون سید محمد شیرازی، سید محمدتقی مدرّسی، شیخ محسن حسینی و سید هادی مدرّسی از بانیان اصلی این حرکت هستند. در بین این سه نفر، آیتالله سیّد محمد شیرازی (پدر معنوی پیشین این گروه) با پشتوانهای که از ناحیه پدرش، آیتالله سید مهدی شیرازی داشت نیز قابل توجه است. در اوایل دهه 1980، شورای فرماندهی عراق به رهبری شخص صدام تصمیمات خصمانه ای بر علیه گروههای معارض اتخاذ نمود. نقض اساسیترین حقوق طبیعی، هتک حرمت، دستگیری، شکنجه و زندان بهشکلی بود که روز به روز دایره فشار بر گروههای مخالف تنگتر میشد. این سازمان نیز مانند گروههای دیگر، تصمیم به مهاجرت به خارج از عراق گرفت. «سازمان عمل اسلامی» از زاویه رویکردهای نظری و عملی، در ابتدای حضور در داخل ایران، از اندیشههای اشخاصی همچون دکتر شریعتی و آیت الله منتظری تأثیر پذیرفتند (برنا بلداجی، 1383: 157). در زمینه رویکردهای «سازمان عمل اسلامی»، میتوان چنین بیان نمود که بیشتر اعضا و طرفداران آن در عراق در شهر کربلا و حومه آن قرار دارند، تعمیق مرجعیت سید محمدتقی مدرسّی و انجام فعالیتهای فرهنگی، ازجمله توزیع کتب متعدد سید محمدتقی و سید هادی مدرسّی و مدیریت حوزههای علمیه این سازمان در سوریه (زینبیه) و ایران (قم، تهران و اصفهان) از عمدهترین فعالیتهای این گروه است. در دهه اخیر، رویکرد مسلحانه این گروه بهتدریج از دستور کار خارج شده است. درواقع، فعالیت پیرامون مسئله مرجعیت سید محمدتقی شیرازی و فعالیتهای فرهنگی، بهعنوان اساسیترین رکن استراتژی سازمان، جایگزین آن شده است. 4.مجلس اعلای انقلاب اسلامی در زمان تشکیل مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق، وجود آلترناتیو اسلامی منسجم در صحنه سیاسی عراق ضروری بود. در آن زمان، وضعیت منطقهای و شرایط داخلی ایران و عراق بهگونهای بود که ناظران سیاسی این مجلس را همانند یک «دولت خود خوانده» میشناختند، زیرا پیشروی نیروهای ایرانی در جبهههای جنگ تحمیلی، این تصور را در بین معارضان اسلامی عراق ایجاد کرده بود که این روند درنهایت، منجر به سقوط حکومت مرکزی عراق خواهد شد. این مجلس، که درواقع چارچوبی فراگیر برای کلیه نیروهای معارض اسلامی عراق شناخته میشد، در ابتدا دربرگیرنده کلیه احزاب و اشخاص مستقل معارض اسلامی مستقر در ایران بود. طیف گسترده نیروها، حتی تنی چند از سنیها و ملیگرایان معارض را در دوره اول شامل میشد. عضویت اشخاص در این مجلس نه براساس تعلق گروهی، بلکه مقبولیت، سابقه مبارزاتی و توانمندی اشخاص در فرایندی طبیعی و غیر دیوانسالارانه در دوره اول بود(برنا بلداجی، 1383 ،163). گروهها و احزاب سیاسی فرهنگی سنی فعال در عراق 1.حزب بعث عراق همزمان با جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراتوری عثمانی، افکار و تمایلات قومگرایانه در میان اعراب بهوجود آمد و با گسترش اندیشههای غربی در سرزمینهای عربی، احزاب سیاسی متعددی در این سرزمینها شکل گرفتند که ازجمله آنها حزب بعث بود. در سالهای پس از 1920 که این سرزمینها براساس نتایج کنفرانس «سازمان ریمو» تحت قیمومیت انگلیس و فرانسه قرار گرفتند، حزب دیگری بهنام «حزب استقلال» با مبانی فکری ناسیونالیستی پان عربیسم در سوریه، اردن و عراق با هدف مبارزه با استعمار و کسب استقلال و هویتبخشی به قومیت عرب بهوجود آمد. از سال 1932، حزب اتحاد ناسیونالیست مرکب از اقشار کارمند، بازرگان و دانشآموختگان در بیشتر کشورهای عربی خاورمیانه فعالیت خود را آغاز کرد. این حزب از حزب استقلال زاده شد و خود را حزب ملی، غیرمذهبی و طرفدار وحدت اعراب معرفی کرد. رهبری این حزب را «زکی ارسوزی» بر عهده داشت. در سال 1939 با نفوذ عوامل استعمار این حزب به نابودی کشیده شد و از درون پاشید. آنگاه از بازماندههای آن، دو حزب جدید بهوجود آمدند، یکی حزب ناسیونالیسی عرب به رهبری زکی ارسوزی و دیگری حزب احیاءالعرب به رهبری میشل عفلق و صلاحالدین بیطار که حزب اخیر چند سال بعد به حزب بعث عربی تغییر نام یافت. بدینسان زکی ارسوزی، میشل عفلق و صلاحالدین بیطار بنیانگذاران حزب بعث که در سال 1943 باعنوان «جنبش بعث عربی» اعلام موجودیت کردند، محسوب شدند. میشل عفلق در سال 1948، به اولین هدف استراتژیک خود رسید و حزب بعث در این سال در عراق تأسیس شد یعنی همان سالی که رژیم غاصب اسراییل پایهگذاری شد(گلی زواره، 1393، 54.) این حزب گرایش ملی داشت و در سال 1968 بعثیها توانستند به حکومت برسند که در آن زمان تعدادشان از سیصد نفر بیشتر نبود(حکیم، 1381: 343). در سال 1954 اولین کنگره حزب بعث عراق برگزار شد. حزب بعث عراق در کودتای هشتم فوریه 1963 شرکت کرد و توانست حکومت را بهدست بگیرد ولی در بین سران نظامی و مدنی این حزب نزاعها و تفرقههایی بهوجود آمد و حزب بعث با کودتایی که رئیسجمهور «عبدالسلام عارف» کرد، از قدرت کنار رفت. شایان ذکر است که این کودتا تحولی در ساختار و کادرهای ردهبالای حزب بعث بهوجود آورد و نقش شیعیان در حزب بعث بهشکل قابلملاحظهای کاهش یافت. شیعیان پیش از آن بیش از نصف اعضای فرماندهی کشوری حزب را در سالهای 1952 تا 1963 تشکیل میدادند؛ اما از سال 1963 تا 1970 فقط 7/5 درصد از کادر حزب را تشکیل میدادند(الزبیدی، 1391، 76). حزب بعث همواره سیاست سرکوب در داخل و اتحاد با اعراب در خارج که مبتنی بر ناسیونالیسم عرب بود را برای سرکوب شدید مردم و معارضه بهکار میبرد، بهویژه در سالهای حکومت نظامی و غیردموکراتیک صدام، عراق بهصورت مطلق بهوسیله حزب بعث و شخص صدام اداره میشد و حقوق مذهبی، قومی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ملت عراق نادیده گرفته میشد (الزبیدی، 1391، 78). حزب بعث عراق پس از فروپاشی رژیم صدام یک فرماندهی موقت تشکیل داد که رهبر نمادین آن صدام بود تا اینکه وی در اواخر سال 2006 اعدام شد. پس از وی، اعضاء عزت ابراهیم الدوری را به رهبری موقت برگزیدند. در 22 ژانویه 2007 حزب بعث بیانیهای منتشر کرد و در آن 150 نفر از اعضای کادر حزب را از حزب اخراج کرد(الزبیدی، 1391، 80). گروهها و احزاب سیاسی، فرهنگی کرد فعال در عراق 1.حزب دموکرات کردستان عراق بنیانگذار این حزب «مصطفی بارزانی»، از رهبران جنبش ملیگرای کردستان بود. حزب دموکرات کردستان عراق در سال ۱۹۴۶ در بغداد تشکیل شد و مصطفی بارزانی که از سالها قبل دست به قیام زده بود و در این زمان در مهاباد بود به رهبری این حزب برگزیده شد. بعد از فروریختن جمهوری مهاباد و رفتن بارزانی به اتحاد شوروی، این حزب مشغول سازماندهی مخفی در عراق شد. بعد از کودتای عبدالکریم قاسم در سال ۱۹۵۸ و بازگشت بارزانی به عراق، این حزب در عراق بهرسمیت شناخته شد. حزب دموکرات کردستان عراق به دفاع از حقوق کردهای عراقی پرداخت تا در سال ۱۹۷۰ توانست از حکومت وقت عراق خودمختاری بگیرد. در سال ۱۹۷۵، درپی قرارداد الجزایر بین شاه ایران و صدام، این حزب و بارزانی مجبور شدند به ایران عقبنشینی کنند. در سال ۱۹۷۹، «ملامصطفی بارزانی» فوت کرد. بعد از او «مسعود بارزانی» در یک انتخابات در کنگره حزب به رهبری این حزب انتخاب شد و حزب دموکرات به مبارزاتش بر علیه حکومت دیکتاتور عراق ادامه داد تا توانست در سال ۱۹۹۱ درپی یک قیام مردمی و حمله منظم حزب به پایگاههای حکومت عراق، خاک کردستان عراق را آزاد و یک حکومت کردی در این منطقه برپا کند. 2.اتحادیه میهنی کردستان عراق این حزب را «جلال طالبانی» در سال 1975 تأسیس کرد. این حزب در ابتدا یک تشکیلات مارکسیت – لنینیست بود، اما بهمرور به تشکیلاتی با محوریت ناسیونالیسم کردی تبدیل شد. اتحادیه میهنی بعد از جنگهای داخلی که با حزب دموکرات کردستان به رهبری مسعود بارزانی داشت، بهتدریج توانست در میان کردهای عراقی جایگاه مناسبی پیدا کند. این جنگها که از سال 1994 آغاز شده بود بهعلت نزدیکی مسعود بارزانی به صدام، سبب سوقدادن اتحادیه میهنی بهسوی ایران شد و بهتدریج سبب شکلگیری روابط حسنه میان ایران با این گروه شد(هیرو، 1383، 55). اتحادیه میهنی کردستان عراق پس از فروپاشی حکومت بعث عراق و حمله آمریکا به این کشور توانسته در مناسبات سیاسی شرکت کند و نقش زیادی در مناسبات سیاسی این کشور در کنار دیگر احزاب کردی عراق بهویژه حزب دموکرات عراق ایفا کند. از نشانههای عمیق نقش مهم این گروه در مناسبات سیاسی امروز عراق میتوان به انتخابشدن جلال طالبانی به ریاست جمهوری عراق اشاره کرد. 3.ائتلافهای صحنه سیاسی عراق پس از سال 2003 از نیروهای سیاسی موجود در کشور عراق میتوان به دستهبندیهای زیر اشاره کرد. شایان توجه اینکه این دستهبندیها ثابت نیست و احتمال تغییر و تحول ائتلافها و موضعگیریهای جدید سیاسی آنها وجود دارد. نکته دیگری که وجود دارد، این است که موقعیت و قدرت هر یک از گروهها و نیروهای سیاسی داخل این کشور بهشدت با مقدار دریافت حمایتهای خارجی از یکسو و اتحاد درونی و قدرت رهبری و سازماندهی این گروهها از سوی دیگر ارتباط دارد. بر این اساس و با توجه به معیارهای قومی، مذهبی، ایدئولوژیک و چگونگی فعالیت سیاسی، این گروهها را میتوان اینگونه تقسیم بندی کرد:
1. ائتلاف ملی عراق در انتخابات سال 2005 عراق، گروههای شیعه این کشور ائتلافی تشکیل دادند که بعدها بهنام «ائتلاف ملی عراق» معروف شد. ریاست این ائتلاف بر عهده ابراهیم جعفری بود و بعدها از حمایت آیتالله سیستانی و مقتدا صدر برخوردار شد. در انتخابات سال 2009، اختلافنظرهایی بین اعضای آن بهوجود آمد که سرانجام سبب جداشدن نوری مالکی از این ائتلاف و اختلاف و چنددستگی بین اعضای آن شد. از مهمترین احزاب و گروههای عضو این ائتلاف میتوان مجلس اعلای عراق، حزب فضیلت اسلامی و حزب اصلاح وطن را نام برد. ائتلاف ملی عراق افرادی همچون ابراهیم جعفری، چلبی، بحرالعلوم، حیدری و سایر شخصیتهای معروف عراق را نیز در بر میگیرد. 2. ائتلاف دولت قانون بعد از بهوجودآمدن اختلافات جدی بین اعضای ائتلاف ملی عراق، ائتلاف جدیدی بهنام «ائتلاف قانون» شکل گرفت. این ائتلاف بعد از ائتلاف العراقیه بیشترین کرسی را در پارلمان عراق کسب کرد. بعضی از احزاب مانند حزب الدعوه، جبهه مستقل، سازمان بدر و اتحادیه اسلامی ترکمنهای عراق عضو این ائتلاف هستند. به نظر میرسد که تلاشهایی برای اتحاد دوباره بین ائتلاف دولت قانون و ائتلاف ملی عراق برای رسیدن به توافق صورت گرفته است. رهبری این حزب بر عهده «نوری مالکی» است. بسیار تلاش شده است که این ائتلاف فقط مذهبی خاص نباشد و افراد مسیحی و سنی نیز در آن حضور داشته باشند که در مناطق خودشان متمرکز هستند. 3. ائتلاف میهن عراق این ائتلاف که بهنام «فهرست العراقیه» شناخته میشود، ریاست آن بر عهده «ایاد علاوی»، رهبر جنبش وفاق ملی و نخستوزیر پیشین عراق است. اگرچه علاوی شیعه است ولی لیبرال هم هست و اهداف خاصی دارد. این ائتلاف به جز علاوی و حزب مورد علاقه او، احزاب و گروههای کوچکتری مانند جبهه گفتوگوی ملی عراق و حزب اسلامی عراق با آن همکاری میکنند. درضمن «رافع عیسوی» و «اسامه نجفی» هم از سران اهل سنت عراق با این ائتلاف همراهی میکنند. این طیف افزون بر کشورهای عربی مورد حمایت کشورهای غربی نیز هست. طیف علاوی برای تغییر روند و پروسه جاری آمده بود و نگرانی نیروهای اسلامی و ملی از همین طیف است که مورد حمایت نیروهای بعثی و گروههایی از اهل سنت است و کشورهای مختلف اعم از عربی و اسلامی و برخی از کشورهای فرامنطقه مانند آمریکا و انگلیس، تمایلات آشکاری نسبت به آنها دارند. این ائتلاف تلاش دارد تا با همراهکردن همفکران خود فراکسیون بزرگتری را تشکیل دهد؛ زیرا بنابر قانون اساسی، عراق نظام پارلمانی دارد و فراکسیون دارای اهمیت، نخستوزیر را معرفی میکند(رضایی، 1389، 9). 4. ائتلاف دموکراتیک کردستان پس از کناررفتن صدام از قدرت، «ائتلاف دموکراتیک کردستان» معروف به لیست کردستان عراق برای فعالیت در عرصه سیاسی این کشور توان تازهای پیدا کرد. این ائتلاف از حزب دموکراتیک کردستان، اتحادیه میهنی کردستان، اتحادیه اسلامی کردستان، حزب کمونیست کردستان، حزب سوسیال دموکراتیک کردستان، حزب میهنپرستان آشوری و چند حزب و تشکل دیگر در کردستان عراق تشکیلشده است. با اینکه بهنظر میرسد دیدگاههای اعضای این ائتلاف به یکدیگر نزدیک است؛ اما شکاف و بحران نیز در این ائتلاف دیده میشود(شبکه خبر، 27/1/1392). ایران و حکومت شیعی در عراق: ائتلاف استراتژیک با تشکیل اولین حکومت شیعی در جهان عرب، زمینههای افزایش ظرفیتسازی در روابط منطقهای ایران افزایشیافته است. زمینههای تقویت ظرفیتسازی از راه نقش و عنصر شیعه در عراق جدید وقتی فراهم میشود که نقش عنصر شیعی در چارچوب برقراری روابط استراتژیک در حاکمیت سیاسی عراق و از آن راه، تقویت ظرفیتهای فرصتسازی در سطح روابط دولتها در زمینههای سیاسی- امنیتی، اقتصادی و فرهنگی تعریف شود(بهمنی، 1387، 5) بهعبارتدیگر، استراتژیککردن نقش عنصر شیعی به معنای تقویت و تثبیت موقعیت نقش ایران در حوزههای نفوذ و رقابت در منطقه و بهویژه خلیجفارس است. درواقع از راه همکاری با دولت عراق، ایران میتواند به بسیاری از اهداف استراتژیک خود ازجمله تعریف جدید از مشارکت در ترتیبات امنیت منطقه و تنظیم روابط متعادل با جهان عرب و قدرتهای بزرگ دست یابد. منطق ائتلاف استراتژیک از راه عنصر شیعه به این واقعیت برمیگردد که بازیهای آینده در منطقه خاورمیانه نه فقط بر اساس ایدئولوژی بلکه برای تثبیت حوزههای نفوذ و نقشها صورت میپذیرد. در این راستا درجه نفوذ و نقش ایران در منطقه به درجه اتصال استراتژیک و هدایت روابط با گروههای سیاسی متحد و دوست، همچون مجلس اعلای انقلاب اسلامی، حزب الدعوه و غیره در جهت تثبیت موقعیت و نقش جایگاه آنها در حاکمیت سیاسی دولتها بستگی دارد زیرا این گروهها تنها در چارچوب دولتها و حمایتها و مشروعیت مردمی میتوانند فعالیتها و نقشآفرینی خود را در درازمدت تداوم بخشند. بههمین دلیل نقشآفرینی ایران از راه این گروههای سیاسی باید فراتر از مسائل فقط امنیتی – تقابلی بهسوی مسائل استراتژیک و نقشسازی هدایت شود(برزگر، 1387،91). در فرایند تحولات جدید سیاسی در منطقه، عراق جدید بهعنوان مهمترین حلقه اتصال استراتژیک ایران به حوزههای رقابت و نفوذ و دستیابی به نقشهای متناسب با پایههای قدرت ایران در دامنه نفوذ مستقیم و غیرمستقیم در سطح منطقه و بهویژه خلیجفارس بهحساب میآید. از این نظر، نقشسازی ایران از راه عراق باید با در نظرگرفتن اتصال درون دادهها و برون دادهها صورت پذیرد. بدین معنی که ایران ضمن اینکه از ابزارها و پایههای قدرت ملی خود مانند ژئوپلیتیک، روابط نزدیک با بازیگران اصلی صحنه سیاسی عراق، ظرفیتهای فرهنگی و اقتصادی و غیره در جهت متعادلکردن شرایط جدید منطقه استفاده میکند، به این واقعیت نیز توجه داشته باشد که دامنه نقشآفرینی در خارج از مرزهای ملی نیازمند هدایت بازی و پذیرش نسبی نقش سایر بازیگران در روند موجود نیز هست. بیتردید با انجام تحولات جدید سیاسی و سقوط رژیم بعثی عراق، ایران بهعنوان بزرگترین قدرت منطقه خلیجفارس ظهور کرده است. این مسئله سبب نگرانیهای جدی در جهان و بهویژه کشورهای منطقهای خلیجفارس شده است که گاهی در قالب طرح هلال شیعی مطرح میشود. از سوی دیگر، قدرتهای تأثیرگذار خارجی و در رأس آنها آمریکا نیز از افزایش نقش و نفوذ ایران در عراق و منطقه بهشدت نگران هستند و به همین دلیل شاهد نوعی رقابت در جهت تثبیت نفوذ میان بازیگران منطقهای و فرامنطقهای بهویژه در عراق هستیم. تلاش ایران در جهت تثبیت نفوذ منطقهای خود، باید با در نظرگرفتن شرایط منطقهای و خواستههای سایر بازیگران صورت پذیرد(برزگر، 1387: 95). بدینجهت ایران باید براساس تشابهات فرهنگی بسیاری که در میان شیعیان و اکراد دارد زمینه را برای بکارگیری هر چه بیشتر نفوذ و قدرتگیری این گروهها در دولت عراق و سپس تحکیم جایگاه آنان فراهم کند. ایران و چگونگی ائتلاف با کردها کردستان عراق باوجود، پیوستگیهای زبانی، نژادی و فرهنگی با ایران در صورت غفلت، امکان دارد با چرخش در سیاستهای خود بهسوی کشورهای دیگر رفته و ضرر جبرانناپذیری را متوجه ایران کند. کردستان عراق در حوزه کشش و رانش سه حوزه فرهنگی و تمدنی، عرب و ترک قرار دارد. بهگونهای که پس از اشغال عراق توسط آمریکا، به ناچار متأثر از گونهای تعبد ژئوپلیتیک بهسوی اسراییل کشیده شده است (ایران،20/11/1383). بنابراین تنهاگذاشتن کردهای عراق در معادلات منطقهای، باوجود میل باطنی، آنها را متوجه اسراییل خواهد کرد. کردهای عراق در هیچ شرایطی با توجه به مشکلات تاریخی و تناقضات ساختاری، نژادی و فرهنگی متمایل به سوریه و ترکیه نخواهند شد. این خود، برگ برنده ایران در معادلات کردستان و عراق خواهد بود. پس سیاستگذاری امنیتی ایران در کردستان عراق باید بهسویی پیش رود که جدایی کردها در راستای منافع آنها نیست. گرچه بهنظر نمیرسد آنها نیز چنین ایدهای را داشته باشند زیرا جلال طالبانی، رئیسجمهور عراق و دبیر کل حزب اتحادیه میهنی کردستان عراق میگوید: «جدایی کردستان در عراق شعار جذابی است؛ اما اکراد آن را نمیخواهند، چون بهنفع آنان نیست». جلال طالبانی در گفتوگو با روزنامه الشرق الاوسط گفت که «اکراد نه بهدلیل ترس از کشورهای همسایه بلکه خود به این نتیجه رسیدهاند که مصلحت آنان در جدانشدن از عراق است. کردها تنها خواستار تعیین سرنوشت خود هستند» (شرق،1383،9). دومین مسئلهای که در جهتگیری موفق سیاستگذاریهای امنیتی در عراق اهمیت دارد، این است که مهمترین گزینه کردها برای داشتن موقعیت بهتر، ائتلاف آنها با اکثریت شیعه است که این خود یک نفع سه سویه برای کردها، شیعیان عراق و ایران است. احزاب اصلی کردهای عراق با حکومت ایران (پیشین و امروز) رابطهای مبهم و دوگانه داشتهاند. به حکومتها اعتماد نداشتند و در دورههایی با یکدیگر دشمن میشدند. برای نمونه، کردهای عراق در زمان شورش بارزانی در سالهای 1974و 1975 به کمک ایران متکی بودند. پس از آنکه شاه از حمایتش از کردها در آستانه توافق با صدام بر سر اختلاف در مرز مشترک شطالعرب دست کشید، این وابستگی بهم خورد. (Human Right Watch, 2004, 7) ایران نیز بهدلیل منافع استراتژیک خود از شورشیان کرد در اواسط دهه 1970 پشتیبانی مالی کرد تا از آنها بهعنوان اهرم فشار علیه بغداد بر سر سازش در مورد شطالعرب استفاده کند و آنها را وارد یک عملیات مشترک نظامی در منطقه حلبچه در مارس 1988 کرد تا از فشار عراق در جبهه جنوبی بکاهد (زیباکلام و عبدالله پور،1388: 52). اکنون در عراق پس از صدام، رابطه دوگانه کردها با ایران و نیز حکومت عراق (که در آن رهبران کرد پستهای مهمی دارند) ادامه دارد. رهبران کرد بر این باورند که بهوجودآمدن یک فرصت طلایی و بینظیر برای بهدستآوردن خودمختاری و استقلال در شمال عراق است. مقامهای حزب دموکرات و حزب میهنی کردستان بارها بر ضرورت حفظ روابط خوب خود با تهران تأکید کردهاند و از کمکهای ایران به کردها پس از حملات شیمیایی صدام به حلبچه در مارس 1988 نیز پس از سرکوب شورش کردها در آوریل 1991 قدردانی کردهاند. ایران در اوایل دهه 1990 با سوریه و ترکیه متحد تاکتیکی بود تا کردهای حامی ایالاتمتحده در شمال عراق را مهار کنند و روابط نزدیک کردها با آمریکا را برهم زنند. ایران در عین حفظ منافع استراتژیکیاش در شمال عراق به کردها نشان میدهد که از چه چیز میتوانند دفاع کنند و در این راه از اهرمهای زیادی استفاده کرده است. از یکسو روابط اقتصادی خود را با کردها گسترش میدهد و از سوی دیگر عملیات اطلاعاتی خود را اجرا میکند. تجارت مرزی از زمان سقوط رژیم بعث رونق گرفته است و سرمایهگذاریهای ایرانیان در شمال عراق بهویژه در منطقه سلیمانیه درحال گسترش است .(Irna, 30 April 2007) کردهای عراق همچنین به واردات گاز ایران وابستهاند .رهبران کردها از این سرمایهگذاری استقبال کردهاند و این توسعه و پیشرفت در شمال عراق را تشویق میکنند ولی اظهار نگرانی کردهاند که آژانسهای اطلاعاتی ایران بهشکل معمول در افراد ایرانی که در این زمینه قرارداد میبندند نفوذ دارند (لیدیا خلیل، ۲۰۰۷،32). امکانسنجی همگرایی و واگرایی میان کردها و شیعیان اتحاد شیعیان و کردهای عراق ریشههای تاریخی دارد که مخالفت مشترک آنها با صدام یکی از آنها است، اما این اتحاد اخیراً به دلیل منافع مشترک تقویت شده است و هر دو در منطقهای از عراق که در آن اکثریت را دارند، خواستار خودمختاری هستند. عبدالعزیز حکیم، روحانی شیعه و رئیس شورای انقلاب اسلامی عراق که خواستار کشوری مذهبی است نیز در مواضع جدید خود در تحکیم روابط شیعیان و کردها تلاش کرده که با استقبال کردها مواجه شده است. وی با این کار خاطره پذیرش آیتالله سید محسن حکیم را در اذهان کردها زنده کرد بهگونهای که وی در سال ۱۹۶۳ همزمان با به قدرترسیدن سنیها و سرکوب کردها با صدور فتوایی بیسابقه به شیعیان دستور داد تا از جنگیدن علیه کردها بهعنوان برادران مسلمان خودداری کنند که در آن زمان همه شیعیان سلاحهای خود را زمین گذاشتند(شفیعی، ۱۳۸۳، 56). توانمندیهای همگرایی کردها و شیعیان عبارتند از: 1. ایران از ناحیه حکومت تمرکزگرا با محوریت اعراب سنی، صدمات جدی دیده است. چنین حاکمیتی ناگزیر بهسوی نظامیگری و ضدیت با ایران گرایش مییابد. لذا مطلوب ایران تقسیم قدرت و تمرکززدایی از راه تشکیل نظام فدرالی استانی است. بدیهی است که این مهم تنها از راه مشارکت و تعامل اعراب شیعه و کردها محقق خواهد شد. در غیر این صورت بازگشت به وضعیت پیشین یا تجزیه عراق و یا ایجاد نظام فدرالی قومی (نه استانی) متصور است که هیچیک مطلوب ایران نیست. همگرایی شیعه و کرد، مانع از قطبیشدن قدرت یا هرجومرج و بیسامانی اوضاع آینده عراق خواهد شد. 2. کردها و شیعیان هیچیک بهتنهایی اکثریت، توانمندی و مقبولیت کافی برای ادامه امور عراق را ندارند. البته هر یک از این دو بهتنهایی قدرت بازدارنده و سلبی کافی دارند. محدودیتهای فراروی آنان تنها به عوامل داخلی و رقابت و کارشکنی طرفداران و مدافعان وضعیت پیشین و بعثیها بازنمیگردد. بسیاری از کشورهای عربی نیز مخالف قدرتیافتن این دو گروه هستند که با وجود اینهمه رقیب و دشمن داخلی و خارجی، چارهای جز ائتلاف باقی نمیماند. 3. کردها و شیعیان مکمل مناسبی برای یکدیگر هستند و میتوانند بهخوبی یکدیگر را پوشش دهند. سابقه همکاری آنان در قالب معارضه رژیم بعث در دو دهه ۸۰ و ۹۰ ، الگوها و تجارب قابلتوجهی به همراه داشته است که در صورت تطبیق با شرایط جدید میتواند مورد استفاده قرار گیرد(زیباکلام، 1388: 57). محدودیتهای همگرایی میان کردها و شیعیان عبارتند از:
بهطورکلی شیعیان و کردها همانند متحدان استراتژیک در آینده، نیازمند و مکمل یکدیگر هستند و فقط این ائتلاف است که میتواند در موفقیت سیاستگذاریهای امنیتی ایران در عراق تأثیر مثبت داشته باشد. سیاست ایران از دوران فعالیت معارضه رژیم بعثی در دهه ۱۹۹۰ مبتنی بر گسترش و تقویت پیوند این دو بوده و پس از سقوط رژیم صدام نیز به همین روال عمل شده است اما در تداوم این روند باید توجه داشت که این سیاست نباید منجر به غفلت از دیگر نقاط اتکا ایران در عراق شود. در عراق، ائتلاف میان شیعیان و کردها است که هم میتواند ملیگرایی عربی شیعیان را بهنفع همگرایی با کردها تعدیل کند و هم توجه کردها را به خارج از مرزها یعنی اسراییل و آمریکا کمرنگ کند که در هر دو حالت در راستای موفقیت سیاستگزاریهای امنیتی ایران در عراق است. هرچند دولت جدید در عراق هویت عربی خواهد داشت اما ملیگرایی عربی را که در همه حال به ضرر ایران است را به نفع همگرایی کردها که در راستای منافع امنیتی ایران است طرد خواهد کرد. فرض مطلوب ایران این است که کردها و شیعیان به قدرت برسند زیرا هرقدر تکثرگرایی در عراق بیشتر باشد، تمایل به نظامیگری و رادیکالیسم کمتر میشود(حق پناه، ۱۳۸2: ۷). حرکت شیعیان باید بهسوی ائتلاف با دیگر نیروهای عراقی باشد و مناسب است برای تعیین ساختار دولت، ائتلاف با کردها در دستور کار قرار گیرد. ائتلاف با کردها هم عملی است چون برخلاف سنیها آنان ضمن داشتن یک ترکیب، طرف توافق مشخصی دارند و از سویی درصورتیکه شیعیان با آنها توافق نکنند ممکن است به محوری تبدیل شوند که اقلیتهای پارلمان بهسوی ائتلاف با آنها بروند و حلقهای در مقابل شیعیان تشکیل دهند(حق پناه، ۱۳۸۳:۶۰). نتیجه گیری سیر تحولات عراق، رویکردهای متعددی را در قالبهای واقعگرایی در نوع نگاه ایران به رویدادهای عراق مطرح کرده است. نوع نگاه به ساخت جدید عراق و استراتژیهای سیاسی – امنیتی ایران در قبال تحولات این کشور ازجمله این رویکردها بوده است. اما آنچه در مجموع درباره تحولات عراق باید کاربستی عملیاتی پیدا کند، پذیرش عراق جدید بهعنوان یک واقعیت موجود، با نگاهی عملگرا به صحنه داخلی آن و بازیگران صاحب منافع در این کشور است. قدرتگرفتن تشیع در ساخت قدرت بغداد پس از صدام، مشخصکردن وضعیت قراردادهای مرزی و سایر عوامل مؤثر، مواردی از واقعیتهای موجود در روابط دوکشور است. بنابراین باید در ارتباط با این وضعیت با نگاهی عملگرایانه و تعامل در صحنه عراق در پیگیری اهداف راهبردی خویش تلاش کرد و با بازیگران منطقهای و بینالمللی صحنه سیاسی عراق در جهت افزایش منافع ملی تعاملی سازنده داشت(تیشه یار، 1384، 92). اعراب سنی در عراق تا هنگام سقوط صدام، کارنامه درخشانی از خود نشان نداده و همواره بر ملیگرایی عربی، قومگرایی و دخالت در امور داخلی همسایگان اصرار داشتهاند. با سقوط صدام و با توجه به تاریخچه ارتباطات قوی بین ایران و شیعیان و کردها، بهنظر میرسد که ایران میتواند با حفظ تعادل در ائتلاف استراتژیک میان این دو گروه و ایجاد تعادل نسبی با اعراب سنی عراق، بیشترین سطح نفوذ را در عراق آینده بهدست آورد. کردها و شیعیان مکملی مناسب برای یکدیگرند و میتوانند بهخوبی یکدیگر را در برابر تهدیدات احتمالی پوشش دهند. ایران از ناحیه حکومت تمرکزگرا با محوریت اعراب سنی، صدمات جدی دیده است. بنابراین فرض مطلوب آن است که کردها و شیعیان در قدرت باقی بمانند زیرا هرقدر تکثرگرایی در عراق بیشتر باشد، میل به رادیکالیسم در لباس نظامی کمتر میشود. گروههای کردی در عراق بسیار مهم بهنظر میرسند، اما توجه لازمنداشتن به کردها سبب پناهبردن آنها به اسراییل و آمریکا میشود. به همین جهت، ایران همواره تلاش کرده است تا تعادل میان کردها و شیعیان را حفظ و به تقویت هر چه بیشتر این ائتلاف توجه کند. شایان توجه اینکه نباید در این میان از توجه به اعراب سنی عراق غافل ماند زیرا آنها سخت بهدنبال قدرت ازدسترفته هستند و چنانچه تحت هر عنوانی خود را در تنگنا ببینند سر به شورش زده و موجب ناامنی محیط پیرامون ایران خواهند شد. با توجه به بافت جمعیتی عراق که کردها در آن نقشی به نسبت قابلتوجه دارند و با توجه به بافت مذهبی این کشور که شیعیان با حدود 65 درصد در اکثریت هستند، بهراحتی میتوان از این دو شاخص استفاده کرد و در جهت نفوذ هر چه بیشتر در عراق امروز و پیشبرد سیاست خارجی آن در جهت منافع منطقه و بهویژه ایران اسلامی استفاده بهینه کرد. مراجع تقلید با توجه به جایگاه والایی که در بین شیعیان عراق دارند و کردهای میانهرو عراق با توجه به پیوندهای عظیمی که با ایران دارند، به بهترین شکل میتوانند ابزار نفوذ را فراهم کنند. هرچند در این میان، کنارگذاشتن هر مهرهای در سیاست عراق، حتی اعراب تندروی سنی باید سنجیده انجام پذیرد و در این بین باید به همه گروههای موجود در عراق توجه شود و از آنان در جهت پیشبرد اهداف والای جمهوری اسلامی ایران استفاده کرد.
منابع: - ابوالحسن شیرازی، حبیب اله و کامران طارمی(1384)، نقش گروههای معارض در روابط ایران و عراق، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی - الخلیل، سمیر(1370)، جمهوری وحشت، ترجمه احمد تدیّن، تهران، نشر طرح نو. - الزبیدی، کاظم و حسین لطیف، نعم محمد العبادی، عاطف لاضی السعدون(1390)، عراق در جستجوی آینده، ترجمه علی شمس، تهران، موسسه مطالعات اندیشه سازان نور. - ان. ویلی، جویس(1363)، نهضت اسلامی شیعیان عراق، تهران، موسسه اطلاعات. - برزگر،کیهان(1386)، سیاست خارجی ایران در عراق جدید، تهران، مرکز تحقیقات استراتژیک. - برزگر، کیهان(1387)، ایران، عراق جدید و نظام سیاسی- امنیتی خلیجفارس، انتشارات شادان. - بهمنی، محمد(1387)، شیعیان عراق از انزوا تا حاکمیت، مجموعه مقالات عراق نوین و تحولات خاورمیانه، تهران، موسسه اندیشه سازان نور - مجموعه مقالات عراق نوین وتحولات خاورمیانه (1387)، تهران، موسسه مطالعاتی اندیشه سازان نور. - ماندانا، تیشه یار و مهناز ظهیر نژاد (1384)، سیاست خارجی عراق (بررسی نقش جغرافیای سیاسی عراق در روابط با همسایگان)، تهران، انتشارات مولفین. - هیرو(1383)، کردستان عراق ازمنطقه امن تا حکومت خود مختار، تهران، مرکز تحقیقات اسلامی. - هینبوش، ریموند(1382)، سیاست خارجی کشور های خاورمیانه، ترجمه علی گل محمدی، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی. - برنا بلداجی، سیروس(پاییز 1383)، شیعیان عراق بررسی وضعیت جامعه شناختی، فصلنامه شیعه شناسی، سال دوم، شماره 7. - ترجمان سیاسی، شماره 150، دوشنبه 27/7/1377. - درویشی، فرهاد، پرتو، فتح الله(1390)، «عراق جدید و استراتژی سیاسی- امنیتی ایران»، سایت ایران بازگو. - رضایی، حسن(بهار 1389)، «عراق جدید، شیعیان و انتخابات دوم پارلمانی»، پژوهشهای منطقهای، شماره سوم. - زیباکلام، صادق، عبدالله پور، محمدرضا(زمستان 1388)، «بررسی نقش همگرایی کردها و شیعیان عراق در موفقیت سیاستگذاریهای امنیتی ایران در قبال عراق»، فصلنامه سیاست، دوره 39، شماره 4، - سجادپور، کاظم(1392)، «نقش سازوکارهای حقوقی در حل وفصل منازعات ژئو پلتیکی: مطالعه موردی عهدنامه مرزی وحسن همجواری 1975 الجزایر»، فصلنامه ژئوپلتیک، سال 5، ش 2. - شرق، شماره ۳۸۰، یکشنبه ۱۳ دی ۱۳۸۳. - کاویانی، مراد، ۲۰ بهمن ۱۳۸۳، روزنامه ایران. - گلی زواره، غلامرضا(1393)، «سیاست حزب بعث: ستیز همه جانبه بر ضد ارزشهای دینی»، مرکز تحقیقات اسلامی، مکتب اسلام، سال 45، شماره 7. - حق پناه، جعفر(1382)، «شیعیان و آینده عراق»، بولتن پژوهشکده مطالعات راهبردی. - حق پناه، جعفر(خرداد ۱۳۸۴)، «امکان سنجی ائتلاف شیعیان و کردها در عراق پسازآنتخابات ۳۰ ژانویه»، شماره ۳، گزارش پژوهشی. - حق پناه، جعفر(1384)، «بررسی آرایش نیروهای سیاسی در عراق پس از برگزاری دومین انتخابات پارلمانی»، بولتن پژوهشکده مطالعات راهبردی. - حکیم، حسن(تابستان 1381)، «وضعیت گروههای سیاسی عراق»، گزارشهای علوم سیاسی، سال پنجم، شماره 18. - مصاحبه با ابویاسین (عزّالدین سلیم)، تهران، دفتر مجمع عمومی مجلس اعلاء، 5/3/1380. - Crisis Group Interview, October – November 2004 - Crisis Group Interview, Baghdad, 6 October 2004 - Crisis Group Interview (CGI) in Human Right watch (2004), “Iraq Crime of Genocide”. - Glanz, James (12/1/2007), “In Iraq Raid Iranian Offices”, New York Times. - Irna, 30 April 2007 - Saberi, Roxana, 10 May 2002, “Iraqi Kurds Split between Iran and Us”, http://www.news.bbc.co.uk/middle east.
Anatomy of Political Parties and Groups in Iraq and Their Impacts on the Relations between Iran and Iraq Mohammad Sohrabi[4] Associate Professor at Olume Entezami University Amrollah Ashrafi MA Student at Tarbiyat Modarres Morteza Karimi Graduate Student at Islamic Azad University, Central Tehran Branch Abstract The main aim of this paper is to examine the most important and influential cultural-political parties and groups in Iraq. Iraq is a country that has historically suffered from ethnic diversity and always have been met dominated by one ethnicity or religion, Arabs or Kurds, or Sunnis and Shiites. These parties have played important roles in foreign policy, especially in relation to Iran and drawn. Shiites and Kurds in Baghdad's power structure, remove the Baathist regime vengeful, Changing approach from "Arabia- Sunni" to "Arabia-Kurdish-Shia" in Iraqi politics, emerging opportunities in the country in the national interest of the Islamic Republic of Iran. The question now is this cultural and political groups in the Iraqi political scene today that has the greatest impact on the state and the country domestic and foreign policy, what are they? Which of these trends will have the greatest impact on relations between Iran and Iraq and in order to align Iraqi foreign policy and regional politics with Iran? Authors assumed on that Shiite and Kurdish groups have most influence on the Iraqi government and foreign and internal policy, these political and cultural currents, constitute the majority in the country and have had the greatest impact on relations between Iraq and Iran. Coalition of these two groups involved with ISIS and other Sunni Arab neighbours would be the strongest factor in Iraq's foreign policy and regional alignment. The exclusion of any of the parties to the irreversible consequences will follow. Key words: Foreign policy, Parties, Iraq's cultural – political current, Shiite group, Kurdish group, Coalition. [1]- نویسنده مسئول Email: m.sohrabi@yahoo.com [2]- از اعضای شورای انتقالی که با توجه به نفوذ و اعتبار قابلتوجهش، گرچه بهظاهر مشی مستقلی دارد؛ اما ماهیت گرایش سیاسیاش با حزب الدعوه هماهنگ است. [3]- آیه یازدهم سوره رعد، قرآن کریم [4]- Email: m.sohrabi@yahoo.com | ||
مراجع | ||
منابع: - ابوالحسن شیرازی، حبیب اله و کامران طارمی(1384)، نقش گروههای معارض در روابط ایران و عراق، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی - الخلیل، سمیر(1370)، جمهوری وحشت، ترجمه احمد تدیّن، تهران، نشر طرح نو. - الزبیدی، کاظم و حسین لطیف، نعم محمد العبادی، عاطف لاضی السعدون(1390)، عراق در جستجوی آینده، ترجمه علی شمس، تهران، موسسه مطالعات اندیشه سازان نور. - ان. ویلی، جویس(1363)، نهضت اسلامی شیعیان عراق، تهران، موسسه اطلاعات. - برزگر،کیهان(1386)، سیاست خارجی ایران در عراق جدید، تهران، مرکز تحقیقات استراتژیک. - برزگر، کیهان(1387)، ایران، عراق جدید و نظام سیاسی- امنیتی خلیجفارس، انتشارات شادان. - بهمنی، محمد(1387)، شیعیان عراق از انزوا تا حاکمیت، مجموعه مقالات عراق نوین و تحولات خاورمیانه، تهران، موسسه اندیشه سازان نور - مجموعه مقالات عراق نوین وتحولات خاورمیانه (1387)، تهران، موسسه مطالعاتی اندیشه سازان نور. - ماندانا، تیشه یار و مهناز ظهیر نژاد (1384)، سیاست خارجی عراق (بررسی نقش جغرافیای سیاسی عراق در روابط با همسایگان)، تهران، انتشارات مولفین. - هیرو(1383)، کردستان عراق ازمنطقه امن تا حکومت خود مختار، تهران، مرکز تحقیقات اسلامی. - هینبوش، ریموند(1382)، سیاست خارجی کشور های خاورمیانه، ترجمه علی گل محمدی، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی. - برنا بلداجی، سیروس(پاییز 1383)، شیعیان عراق بررسی وضعیت جامعه شناختی، فصلنامه شیعه شناسی، سال دوم، شماره 7. - ترجمان سیاسی، شماره 150، دوشنبه 27/7/1377. - درویشی، فرهاد، پرتو، فتح الله(1390)، «عراق جدید و استراتژی سیاسی- امنیتی ایران»، سایت ایران بازگو. - رضایی، حسن(بهار 1389)، «عراق جدید، شیعیان و انتخابات دوم پارلمانی»، پژوهشهای منطقهای، شماره سوم. - زیباکلام، صادق، عبدالله پور، محمدرضا(زمستان 1388)، «بررسی نقش همگرایی کردها و شیعیان عراق در موفقیت سیاستگذاریهای امنیتی ایران در قبال عراق»، فصلنامه سیاست، دوره 39، شماره 4، - سجادپور، کاظم(1392)، «نقش سازوکارهای حقوقی در حل وفصل منازعات ژئو پلتیکی: مطالعه موردی عهدنامه مرزی وحسن همجواری 1975 الجزایر»، فصلنامه ژئوپلتیک، سال 5، ش 2. - شرق، شماره ۳۸۰، یکشنبه ۱۳ دی ۱۳۸۳. - کاویانی، مراد، ۲۰ بهمن ۱۳۸۳، روزنامه ایران. - گلی زواره، غلامرضا(1393)، «سیاست حزب بعث: ستیز همه جانبه بر ضد ارزشهای دینی»، مرکز تحقیقات اسلامی، مکتب اسلام، سال 45، شماره 7. - حق پناه، جعفر(1382)، «شیعیان و آینده عراق»، بولتن پژوهشکده مطالعات راهبردی. - حق پناه، جعفر(خرداد ۱۳۸۴)، «امکان سنجی ائتلاف شیعیان و کردها در عراق پسازآنتخابات ۳۰ ژانویه»، شماره ۳، گزارش پژوهشی. - حق پناه، جعفر(1384)، «بررسی آرایش نیروهای سیاسی در عراق پس از برگزاری دومین انتخابات پارلمانی»، بولتن پژوهشکده مطالعات راهبردی. - حکیم، حسن(تابستان 1381)، «وضعیت گروههای سیاسی عراق»، گزارشهای علوم سیاسی، سال پنجم، شماره 18. - مصاحبه با ابویاسین (عزّالدین سلیم)، تهران، دفتر مجمع عمومی مجلس اعلاء، 5/3/1380. - Crisis Group Interview, October – November 2004
- Crisis Group Interview, Baghdad, 6 October 2004
- Crisis Group Interview (CGI) in Human Right watch (2004), “Iraq Crime of Genocide”.
- Glanz, James (12/1/2007), “In Iraq Raid Iranian Offices”, New York Times.
- Irna, 30 April 2007
- Saberi, Roxana, 10 May 2002, “Iraqi Kurds Split between Iran and Us”, http://www.news.bbc.co.uk/middle east.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 11,661 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 4,204 |