تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,801,323 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,940 |
توصیف الفبایی و هنری «بسمله» در هفت اورنگ جامی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زیباییشناسی ادبی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 2، دوره 8، شماره 32، تیر 1396، صفحه 33-47 اصل مقاله (379.25 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
حبیب اله ده مرده قلعه نو1؛ مریم شعبان زاده2؛ عباس نیکبخت2 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد خاش، گروه زبان و ادبیات فارسی، خاش، ایران. (نویسنده مسؤول) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشیار دانشگاه سیستان و بلوچستان، گروه زبان و ادبیات فارسی، سیستان و بلوچستان، ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
حروف الفبا از جمله عناصری هستند که در زندگی انسان کاربرد زیادی دارند و شاعران به شیوههایی متنوع این حروف را برای خلق مضامین تازه و عمیق و آرایش سخن به کار گرفتهاند و به کمک آموزههای دینی، ادبی و فرهنگی به آنها جانی تازه و رنگی نمادین بخشیدهاند. نقادان سخن بر هر کدام از این شیوههای ابداع و آرایش کلام نامی نهادهاند؛ اما یک نوع هنری، شیرین و پرکاربرد از ترفندهای ادبی که سابقهای به قدمت خود ادبیات دارد و از آغاز و در شعر رودکی نیز دیده میشود، کمتر مورد توجه سخنشناسان قرار گرفته است. این شیوه بهکارگیری حروف الفبا در خلق مضامین به شیوهای هنری، زیبا و شورانگیز است. جامی از جمله شاعرانی است که با بهرهمندی از جادوی هنر بر کالبد حروف الفبا دمیده و به آفرینش تصاویر و مضامینی زیبا، هنری و دینی دست زده است. در این نوشتار بر آنیم تا چگونگی بهکارگیری حروف الفبا در توصیف هنری بسمله را تبیین کنیم و به ابداعاتی که جامی در این شیوه به آن دست یازیده است اشاره نماییم. در این مجال ضمن بیان مفاهیم خلق شده، زیباییها و کاربرد هنری حروف الفبا نیز ارائه خواهد شد. روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی بوده و از طریق مطالعات کتابخانهای و الکترونیکی صورت میگیرد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زیباییشناسی؛ مضمونآفرینی؛ حروف الفبا؛ جامی؛ هفت اورنگ | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
توصیف الفبایی و هنری «بسمله» در هفت اورنگ جامی دکتر حبیباله دهمرده قلعهنو*[1] دکتر مریم شعبانزاده**[2] دکتر عباس نیکبخت***[3]
چکیده حروف الفبا از جمله عناصری هستند که در زندگی انسان کاربرد زیادی دارند و شاعران به شیوههایی متنوع این حروف را برای خلق مضامین تازه و عمیق و آرایش سخن به کار گرفتهاند و به کمک آموزههای دینی، ادبی و فرهنگی به آنها جانی تازه و رنگی نمادین بخشیدهاند. نقادان سخن بر هر کدام از این شیوههای ابداع و آرایش کلام نامی نهادهاند؛ اما یک نوع هنری، شیرین و پرکاربرد از ترفندهای ادبی که سابقهای به قدمت خود ادبیات دارد و از آغاز و در شعر رودکی نیز دیده میشود، کمتر مورد توجه سخنشناسان قرار گرفته است. این شیوه بهکارگیری حروف الفبا در خلق مضامین به شیوهای هنری، زیبا و شورانگیز است. جامی از جمله شاعرانی است که با بهرهمندی از جادوی هنر بر کالبد حروف الفبا دمیده و به آفرینش تصاویر و مضامینی زیبا، هنری و دینی دست زده است. در این نوشتار بر آنیم تا چگونگی بهکارگیری حروف الفبا در توصیف هنری بسمله را تبیین کنیم و به ابداعاتی که جامی در این شیوه به آن دست یازیده است اشاره نماییم. در این مجال ضمن بیان مفاهیم خلق شده، زیباییها و کاربرد هنری حروف الفبا نیز ارائه خواهد شد. روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی بوده و از طریق مطالعات کتابخانهای و الکترونیکی صورت میگیرد. واژههای کلیدی زیباییشناسی، مضمونآفرینی، حروف الفبا، جامی، هفت اورنگ 1ـ مقدمه جهان پهناور هستی با تمامی اجزایش در برابر حواس و درک انسانها قرار دارد و از این میان فرد هنرمند است که داشتن دید خاص، او را از دیگران متمایز میکند. هنرمندان میکوشند عواطف و تلاطمهایی را که مناظر طبیعت در روحشان به حرکت درآورده در دیگران نیز ایجاد نمایند؛ یعنی آنان را نیز در تأثرات و عواطف خویش شریک سازند. سخنوران توانمند با استفاده از جادوی هنر در کالبد واژهها میدمند و به آنها جانی تازه میبخشند. این واژهها در شرایط معمول زبانی، تنها وسیلهای ساده برای ایجاد ارتباط هستند اما وقتی به هنر سخنوری شاعر آراسته میشوند، نه تنها اندیشهای را از ذهنی به ذهن دیگر منتقل میکنند، بلکه بر خواننده اثری شیرین، شورانگیز و ماندگار ایجاد میکنند. 1ـ 1ـ بیان مسأله در همین راستا و برای خلق مضمون و اندیشه، به واحدهای تشکیلدهنده واژه یعنی حروف الفبا نیز توجه فراوان شده است. مضمونآفرینی با حروف الفبا در ادب فارسی سابقهای طولانی و به قدمت خود ادبیات رسمی دارد چنان که کاربرد آن در شعر رودکی نیز به چشم میخورد:
(رودکی، 1374: 25) و در تمام ادوار شعر فارسی نیز شاعران به گونههای مختلف از آن بهره بردهاند:
(خاقانی، 1375: 304)
(صائب، 1362: 777)
(قاآنی، 1387: 152)
(بهار، 1381: 103) 3ـ اهمیت و پیشینه موضوع با وجود چنین کاربرد گسترده در ادب فارسی، توجه قابل ملاحظهای به این شیوه نشده است. در کتب بدیعی همچون المعجم شمس قیس رازی، فنون بلاغت و صناعات ادبی جلالالدین همایی، نقد بدیع محمد فشارکی و بدیع محمد علی سلطانی هیچ اشارهای به این شیوه نشده است. میتوان از سیروس شمیسا به عنوان اولین کسی نام برد که در کتب بدیعی به نوعی از این شیوه یادی کرده و آن را حرفگرایی نامیده است: «حرفگرایی: یعنی تشبیه به شکل و موقعیت حروف الفبا؛ مثلاً تشبیه نوعی از آرایش زلف به شکل نوشتاری "ج" و خال صورت به نقطه جیم» (شمیسا، 1386: 3ـ102). ایشان در این مبحث فقط به کاربردهایی از حروف الفبا توجه دارند که این حروف در جایگاه یکی از طرفین تشبیه قرار گرفتهاند، در حالی که در ادامه خواهیم دید که حروف الفبا در بسیاری موارد در خلق مضامین و آفرینش هنری به کار گرفته شدهاند ولی ارتباطی با تشبیه ندارند. محمود عابدی در مقالهای با عنوان شرح جامی بر بیتی عرفانی از امیر خسرو دهلوی، به این مبحث اشارهای کرده است. وی در این مقاله بیت زیر از امیر خسرو دهلوی را مورد بررسی قرار داده است:
«ماده اصلی این بیت و مایه ذهنی امیر خسرو در گفتن آن، «لای شهادت» است که پیش از او سنایی و دیگران نیز با آن مضامین تازهای ساختهاند و بیگمان امیر خسرو از آن آگاهی داشته است.» (عابدی، 1391: 125). همانگونه که نویسنده، خود به آن اشاره میکند در این مقاله ابتدا به یکی از شیوههای مضمونآفرینی با حروف الفبا توجه شده است و آن هم از هم گسستن عبارت «لا اله الا الله» است و در ادامه «لا» با توجه به شکلش به نهنگ مانند شده است. این شیوهها تنها دو نمونه از چندین شیوه مضمونآفرینی است. دکتر کزازی نیز از این شیوه به نام «هجا» یاد کرده و نوشته است: «بازی دیگر با واژگان آن است که هجا خوانده شده است. هجا آن بازی است که پارهای از سخن، آن چنان باشد که حروف واژگان جدا برخوانند، نمونه را امیر معزی گفته است: آفرین کن شاه و صاحب را که نام هر دو هست سنجر و محمد پاره دوم بیت را چنین باید خواند: سین و نون و جیم و را و میم و حا و میم و دال» (کزازی، 1381: 173). ایشان همچنین بیان میکنند که: «آنچه را بازی با واژگان مینامیم پارهای از کاربردهای ویژه در بدیع است که ارزش هنری چندانی ندارند، زیرا نه چون آرایههای درونی پندارخیزند و نه ساختار معنایی سروده را میپرورند. این کاربردها تنها بازیهاییاند دشوار و پیچیده با واژگان» (همان: 168). با توجه به مثالی که دکتر کزازی ذکر میکنند، ایشان تنها به همین شیوه یعنی جدا خواندن حروف توجه دارند که با این شیوه خواندن یک مصراع را ایجاد میکنند. در این خصوص نظر ایشان درست است زیرا اینگونه کاربرد حروف، آفرینش هنری ندارد؛ ولی در ادوار ادب فارسی شاعرانی چون خاقانی، مولوی، جامی و... وجود دارند که با عنایت به شکل حروف، شکل واژه، حروف مشترک در دو واژه، افزودن یا برگرفتن حرفی در واژه و... مضمونهایی زیبا و هنری خلق کردهاند که میتوان گفت هم پندارخیزند و هم پیچیدگی چندانی ندارند. در مقاله مبانی زیباییشناسی شعر از فروغ صهبا که شماره سوم از دوره بیستودوم مجله علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه تبریز چاپ شده است و مقاله نگاهی تازه به مراعاتالنظیر و جنبههای بلاغی آن، اثر علیرضا فولادی چاپ شده در فصلنامه تخصصی نقد ادبی به شماره بیستوپنج، نیز اندک اشارهای به این موضوع شده ولی به صورت مستقیم به آن پرداخته نشده بلکه از آن برای تبیین موضوعاتی دیگر بهره گرفتهاند. تنها اثری که میتوان گفت به طور مستقل به این شیوه پرداخته است مقاله محمدحسین کرمی است که در نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تبریز تحت عنوان: آرایش و آفرینش واکی شیوهای بدیع در آفرینش هنری، در سال 1383 و شماره 193 به چاپ رسیده است و ایشان در این مقاله بر پایه دیوان خاقانی به این فن پرداخته است. 4ـ بحث و بررسی منظور از مضمونآفرینی با حروف الفبا شیوهای است که شاعر با جداسازی حروف الفبا و با توجه به شکل آنها و کاربرد آنها در واژه و به کمک ترفندهایی که اشاره خواهد شد، مضامینی زیبا، بدیع و جذاب میآفریند. آنچه بر جذابیت و زیبایی این شیوه میافزاید استفاده شاعر از آرایههایی همچون تشبیه، استعاره، تلمیح، جناس، حسن تعلیل و... در درون این شیوه است. روشهایی که در آن از حروف الفبا برای آفرینش هنری و خلق مضمون استفاده میشود گسترده و متنوع است از جمله؛ توجه به شکل حروف، جایگاه حرف در واژه، نقش نمادین حروف، معادل ابجدی حروف، حروف مشترک در دو واژه و... در این مقاله به بررسی شیوههایی از این دست میپردازیم که جامی از آنها برای خلق مضامین شعری خود در توصیف «بسم الله الرحمن الرحیم» بهره برده است و در کنار آن به آرایههایی که بر جذابیت سخن وی افزوده است نیز اشاره خواهد شد. شایان ذکر است که طبقهبندی ارائه شده در زیر فقط برای ارائه منظم مطالب است وگرنه در مثالهایی که ذیل هر طبقه میآید، شاعر گاه چند شیوه را به هم درآمیخته است که بدانها اشاره میگردد. برای روشن شدن موضوع ابتدا متن اشعار مورد بحث ارائه میشود و در ادامه به تحلیل آنها خواهیم پرداخت.
(جامی، 1378، ج1: 8ـ 557)
(همان: 467) 4ـ1ـ از هم گسستن حروف یک عبارت یا واژه در این روش شاعر، حروف نام ممدوح یا عبارت مورد نظر خود را از هم میگشاید و هر حرف را به شیوهای خاص و به کمک آرایههای ادبی برای بیان مضامین به خدمت میگیرد. در دو نمونه فوق این عمل به زیبایی در خصوص عبارت بسمله صورت گرفته است که در بخشهای زیر به جزئیات آن میپردازیم.
4ـ2ـ استفاده نمادین از حروف الفبا هرگاه کلمهای جز در معنی اصلی، نشانه و مظهر معنی دیگری قرار گیرد، به آن «نماد» گفته میشود؛ به عنوان مثال طلوع و غروب خورشید در بسیاری موارد نماد تولد و مرگ است؛ به همین شیوه شاعران گاه از حروف به صورت نماد استفاده کردهاند. به عنوان مثال، نون را نماد خمیدگی و الف را نماد راستقامتی دانستهاند:
(ناصرخسرو، 1378: 157) جامی نیز از این شیوه به زیبایی بهره گرفته است:
(جامی، 1378، ج1: 558) در این ابیات شاعر به صورت نمادین «لام» را در حروف بسمله به «طره حور» مانند کرده است و «ها» را حلقهای دانسته حاصل اتصال دو سر زلف حور.
4ـ3ـ توجه به شکل حروف
(همان: 557) در این مثال جامی با توجه به شکل واژه «رحمن» به واژه «چمن» رسیده و آن را بهشت جاوید معنی کرده است و بدین ترتیب صفت رحمن را بشارتی بر بهشت دانسته است. این امر زمانی روی میدهد که از کلمه رحمن حرف «ر» را حذف کنیم، آنچه باقی میماند به جناس خط با واژه چمن شباهت پیدا میکند. نظیر این کار در واژه «رحیم» نیز دیده میشود:
(همان: 468) در شاهد فوق واژه رحیم پس از حذف «ر» با «ختم» جناس خط ایجاد میکند. آنچه بر جنبه هنری این ابیات میافزاید، زیبایی حاصل از هماهنگی است؛ «اجزای شعر با یکدیگر به صورت نظاممند و ارگانیک و با محتوا و مضمون شعر به شکل غیر مستقیم مربوط است» (علوی مقدم، 1377: 25). این هماهنگی را میتوان بدین گونه تفسیر کرد: واژه رحیم در پایان عبارت بسمله است و این ابیات نیز در پایان این قطعه شعر قرار گرفته است و دیگر آن که واژه رحیم با کلمه ختم که خود پایان هر کار است قیاس گردیده است. مثال زیر را نیز میتوان به همین شیوه تفسیر نمود:
(جامی، 1378، ج1: 467)
(همان: 557)
(همان: 467) در ابیات فوق با توجه به شکل حرف «الف» شاعر ابتدا آن را به درختی میوهدار تشبیه میکند و سپس آن را به خار و مسمار مانند میسازد.
(همان: 557) در اولین بیت این مثال حرف «سین» با توجه به شکل دندانهدارش به کنگره عرش مانند شده است. در ضمن به وجود این حرف در واژه «سایه» نیز عنایت رفته است. در بیت سوم حلقه میم به روزن تشبیه شده و در آخرین بیت حرف «ه» به جهت شکلش به دو چشمه ماننده شده است. 4ـ4ـ استفاده از حساب ابجد هر کدام از حروف ابجدی معادل با یک عدد به حساب میآید. شاعر با توجه به این مطلب و با استفاده از حروف الفبا به آفرینش مضامین پرداخته است: حاش حاشا که بود وقت شمار بـه جز از عدن جنان نکته گذار (همان: 557) حا که بهشت است اشارت نمـا بهرــ بهشت است بشارت به ما (همان: 467) در دو بیت فوق به معادل ابجدی حرف «ح» توجه شده که معادل با عدد «8» است و بدین ترتیب شاعر از این حرف به بهشت میرسد. در بیت زیر از حرف «ی» مراد معادل ابجدی آن، عدد «10» میباشد: یـاش عشـریست ز آیات جمال عشـرۀ کامـله اش نعـت کمال (همان: 468) با که دو باشد دری آمد دو لخت مدخل آن باغ سعادت درخت (همان: 557) در بیت فوق با توجه به معادل ابجدی حرف «ب» یعنی عدد «2» و این که این حرف در آغاز بسمله آمده است آن را به دری دولخت برای ورود به باغ سعادت تشبیه کرده است.
4ـ5ـ توجه به جایگاه حرف در واژه و استفاده از واژههای متناسب
(همان: 557) جامی در این بیت ابتدا با توجه به شکل حرف نون آن را به ابرو مانند کرده است ولی در ادامه و به زیبایی این حرف را در آغاز واژه «نماز» دیده است و بدین گونه آن را قبلهای دانسته که انسان را به نماز وا میدارد.
(همان: 142) در این مثال به وجود حرف «ب» در آغاز «بسمله» اشاره شده است و دلیل آن را در اظهار تواضع و فروتنی حرف «ب» دانسته است چرا که این حرف، در ترتیب حروف الفبا بعد از الف میآید. همچنین دلیل دیگر این ترفع، شکل حرف «ب» است که در آن نشانی از بلندی نیست و هر چه هست تواضع و افتادگی است. زیبایی بیت علاوه بر موارد فوق مربوط به حسن تعلیل نهفته در آن است. حسن تعلیل از آرایههایی است که حاصل تخیل شاعر است و تخیل خود از ابزارهای آفرینش زیبایی است: «تخیل عبارت است از کوششی که ذهن هنرمند در کشف روابط پنهانی اشیا دارد. به تعبیر دیگر تخیل نیرویی است که به شاعر امکان میدهد که میان مفاهیم و اشیا ارتباط برقرار کند» (شفیعیکدکنی، 1380: 89). را که بود غایت سور و سرور زو رسدت دست به دامان حور (جامی، 1378، ج1: 467) در این بیت به وجود حرف «ر» در انتهای واژههای «سور» و «سرور» توجه شده است و با توجه به وجود این حرف در واژه «حور» آن را سبب رسیدن به شادی و حور دانسته است. همانگونه که ملاحظه میشود توجه به وجود و اشتراک یک حرف در چند واژه، باعث ایجاد واجآرایی و انواع جناس در بیت میشود که این امر موسیقی درونی شعر را افزون میسازد و زیبایی آن میافزاید: «هر کدام از جلوههای تنوع و تکرار در نظام آواها که از مقوله موسیقی بیرونی و کناری نباشد در حوزه مفهومی این نوع موسیقی قرار میگیرد؛ یعنی مجموعه هماهنگیهایی که از رهگذر وحدت یا تشابه یا تضاد صامتها و مصوتها در کلمات یک شعر پدید میآید، جلوههای این نوع موسیقی است و اگر بخواهیم از انواع شناخته شده آن نام ببریم انواع جناسها را باید یادآور شویم» (شفیعیکدکنی، 1379: 392). مطالب مذکور در فوق را میتوان در شواهد زیر نیز به زیبایی مشاهده نمود: سین وی از باد پر جبرئیل سلسله بسته به رخ سلسبیل (جامی، 1378، ج1: 467) فتحـۀ آن فـاتـح گنـج ازل کسـرۀ آن کـاسر کـاس امل (همان: 468) یـا که دهـد یـاد ز یای ندا میکند آواز که این سو بیـا (همان: 467) 4ـ6ـ توجه به شمارۀ حروف واژه در مثال زیر به تعداد حروف عبارت «بسم الله الرحمن الرحیم» اشاره دارد: نوزده حرف است به وقت شمار فیض رســــــانیده به هژده هزار (همان: 468) نظیر این کاربرد در دیگر جای از آثار جامی نیز دیده میشود: پیش شریعت رو و اسلام سنج میرسد ارکان چو حروفش به پنج (همان: 503) در این مثال به شماره حروف واژه «اسلام» اشاره شده که مطابق با ارکان اسلام، عدد آن «پنج» است. 4ـ7ـ ترکیب حروف برای ایجاد یک واژه در این شیوه شاعر، با بیان حروف به صورت مجزا، در پایان آنها را ترکیب میکند و واژه مورد نظرش را میسازد: صورت یاسین بود آن یا و سین در رقمـش از همـه بالانشیـن (همان: 467) در این بیت شاعر ابتدا حروف «ی» و «س» را به صورت مجزا آورده و سپس آنها را با هم ترکیب میکند و واژه «یس» که نام سورهای از قرآن است را میسازد. نون کالفش پای بود میم فرق ماهی کوثر که در آب است غرق (همان: 468) در این مثال شاعر با تخیلی عمیق، «نون» واژه رحمن را که یر سرش حرف «م» قرارگرفته و در ادامه آن حرف «ا» آمده است چون «ماهی» دانسته است. در رسیدن به این واژه، ترکیب میم و الف نیز مد نظر بوده است. 4ـ8ـ توجه به مخرج حروف نتـوانی کـه زنـی از «بـی» دم تـا نـبندی لب از آغاز بـه هم یعنی ای کرده بدین نام پسند لبت از هر چه جز این نام ببند (همان: 557) در بیت اول به تلفظ صامت «ب» که از حروف «لبی» است توجه شده که هنگام ادای آن دهان بسته میشود؛ و در بیت چهارم این امر را به صورت حسن تعلیل زیبایی بیان کرده است. 4ـ9ـ استفاده از حرکات، علامت سکون، علامت تشدید و نقطهها جامی علاوه بر استفاده از حروف الفبا در چندین مورد از سایر نشانههایی که در نوشتن به کار میروند همچون: نقطه، تشدید، سکون و مصوتها برای خلق مضامین زیبا بهره برده است. به عنوان مثال علامت تشدید را چون شانه تصور کرده است؛ نقطهها را چون قطرات اشک، مردمک چشم و یا نجوم پنداشته و علامت سکون را به حلقه مانند کرده است. این تشبیهات در ابیات زیر که در توصیف عبارت «بسم الله الرحمن الرحیم» آمده است به چشم میآید:
(همان: 468) 5ـ نتیجه مضمونآفرینی با حروف الفبا از ابتدا و در شعر رودکی دیده میشود. و در طول عمر زبان فارسی هر کدام از شاعران به فراخور ذوق و توانایی خویش از آن بهره بردهاند. جامی نیز که خود از سرآمدان شاعران روزگار خویش بوده، از این شیوه استفاده کرده است. شاعر در سرودن این ابیات به شکل حروف، جایگاه حرف در واژه، جداسازی این حروف از هم، شکل نمادین حروف، افزودن یا کاستن حرف از واژه، معادل ابجدی حروف و... توجه داشته است و به رغم توجه به ظاهر حروف و واژگان، هیچگاه معنی را فدای لفظ نکرده بلکه در همه جا از عهده بیان مفاهیم به زیبایی بر آمده است. از جمله ویژگیهای جامی در به کارگیری مضمونآفرینی با حروف الفبا که تقریباً او را از سایر شاعران متمایز میکند، کاربرد فراوان و متنوع او از این شیوه است. وی این شیوه را هم در امور معنوی همچون توصیف بسمالله الرحمن الرحیم یا نام مبارک پیامبر اسلام (ص) و نیز واژه «الله» به کار میبرد و هم در امور عاشقانه همچون وصف جمال زلیخا و لیلی و هم برای بیان صفات ممدوح خود، سلطان حسین بایقرا. دیگر آن که این توصیفات گاهی چنان طولانی میشود که تا چهل بیت هم میرسد. جامی همچنین در این شیوه از به کارگیری آرایههایی همچون تشبیه، استعاره، جناس، تلمیح، حسن تعلیل و... غافل نمانده و حتی از عناصری دیگر همچون مصوتها، علامت تشدید، علامت سکون و نقطهها و عدد صفر هم بهره گرفته است.
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
منابع و مآخذ 1ـ قرآن مجید 2ـ بهار، محمدتقی. دیوان اشعار. تهران: نشر علم، 1381. 3ـ جامی، نورالدین عبدالرحمن. هفت اورنگ. تصحیح اعلا خان افصحزاد. تهران: نشر مرکز مطالعات ایرانی، چاپ اول، 1378. 4ـ خاقانیشروانی، افضلالدین. دیوان اشعار. ویراسته میرجلالالدین کزازی. تهران: نشر مرکز، جلد اول، 1375. 5ـ رودکی، ابوعبدا... جعفر. دیوان اشعار. شرح منوچهر دانش پژوه، تهران: نشر توس، 1374. 6ـ شفیعیکدکنی، محمدرضا. موسیقی شعر. تهران: نشر آگاه، چاپ ششم، 1379. 7ـ ـــــــــــــــــــــــ. محمدرضا. ادوار شعر فارسی. تهران: نشر سخن، 1380. 8ـ شمیسا، سیروس. نگاهی تازه به بدیع. چاپ سوم، تهران: نشر میترا، 1386. 9ـ صائبتبریزی، محمدعلی. دیوان اشعار. تصحیح ادیبی تهرانی، تهران: نشر نوین، 1382. 10ـ صهبا، فروغ، «مبانی زیباییشناسی شعر»، مجله علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز، دوره 22، شماره سوم، 1384، 109ـ90. 11ـ عابدی، محمود، «شرح جامی بر بیتی عرفانی از امیر خسرو دهلوی»، مجله عرفانی دانشکده علوم انسانی دانشگاه کاشان، شماره پانزدهم، 1391، 138ـ125. 12ـ علویمقدم، مهیار. نظریههای نقد ادبی معاصر. تهران: نشر سمت، 1377. 13ـ فولادی، علیرضا، «نگاهی تازه به مراعاتالنظیر و جنبههای بلاغی آن»، فصلنامه تخصصی نقد ادبی، سال هفتم، شماره 25، 1393، 93ـ72. 14ـ قاآنی شیرازی، میرزا حبیبالله. دیوان اشعار. تصحیح مجید شفقی، تهران: نشر سنایی، 1387. 15ـ کرمی، محمدحسین، «آرایش و آفرینش واکی شیوهای بدیع در آفرینش هنری»، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز، شماره 193، 1383. 16ـ کزازی، میرجلالالدین. زیباییشناسی سخن پارسی. تهران: مرکز، جلد سوم، 1373. 17ـ ناصرخسرو، ابومعین. دیوان اشعار. تصحیح مجتبی مینوی و مهدی محقق. دانشگاه تهران، چاپ پنجم، 1378. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 571 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 195 |