تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,801,198 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,855 |
بررسی عاملهای سبک زندگی در خانوادههای روستایی با مطالعهای در بین خانوادههای روستایی شهرستان بستانآباد استان آذربایجانشرقی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مطالعات جامعه شناسی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 7، دوره 11، شماره 38، فروردین 1397، صفحه 119-137 اصل مقاله (844.3 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
رضا خورشیدی زگلوجه1؛ کرم حبیبپور گتابی2؛ روزا کرمپور3 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی دکتری جامعهشناسی اقتصاد و توسعه، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران- ایران. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استادیار گروه جامعهشناسی، دانشگاه خوارزمی، تهران- ایران (نویسنده مسئول). | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3استادیار گروه جامعهشناسی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران- ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هدف ازتحقیق حاضر شناسایی عاملهای محوری سبکزندگی خانوادههای روستایی شهرستان بستانآباد و تعیین سهم آنها در تبیین تغییرات سبک زندگی است. روش تحقیق پیمایشی بوده و جامعه آماری پژوهش حاضر در بر گیرنده سرپرستان خانواده های روستایی شهرستان بستانآباد به تعداد 18645 نفر درسال 1395 میباشدکه از این تعداد 376 نفر براساس فرمولکوکران و به شیوه نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدهاند. روش آماری مورد استفاده، آمار توصیفی همراه با تحلیل عاملی و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بوده است که اعتبار ابزار گردآوری اطلاعات از طریق اعتبار صوری و پایایی آن با آلفای کرونباخ اندازهگیری شد. بر اساس یافته تحقیق میتوان در بعد اقتصادی از عاملهای تولیدگرا، پساندازگرا، مصرفگرا، در بعد اجتماعی ازعاملهای مشارکتگرا، جمعگرا و دگردوست نام برد. عاملهای ازدواجگرا و پسرگرا دربعد ارزشها هستند و دربعد هویتی عاملهای اصالتگرا، خودباور و تکلیفگرا استخراج شدند، درنهایت عاملهای مدرنگرا و سنتگرا در بعد نظامندی خانواده و دینمداری در حوزه دینداری خانواده به دست آمدند. همچنین نتایج تحقیق نشان داد که از میان ابعاد سبک زندگی، بعد اقتصادی با سه عامل محوری یعنی تولید، پسانداز و مصرف با بیشترین مقدار ویژه نزدیک به 60 درصد تغییرات سبک زندگی خانوادههای روستایی را تبیین میکند. با جمعبندی عاملهای استخراجی میتوان از سبک زندگی تلفیقی (ترکیبی از سنت و مدرن) نام برد که در خانوادههای روستایی حاکم است | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سبک زندگی؛ عاملهای محوری؛ سبک تلفیقی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تغییر بیوقفه سلیقه خانوادههای روستایی و بالا رفتن سطح انتظارات آنها با توجه به تغییرات جهانی موجب گردیده است شناخت سبک زندگی خانوادهها و پیامدهایی که میتواند برای جامعه در سطح کلان داشته باشند، قابل توجه باشد. پژوهش در موضوع سبک زندگی بیشتر به عنوان یک حوزه مطالعاتی «بین رشتهای» تلقی میشود. ورود دانش پزشکی و دینشناسی به این حوزه نیز شاهدی بر مدعای فوق است. پرداختن به سبک زندگی در سطح خانوادههای روستایی به دلیل پیامدهایی که برای عملکرد خانواده در جامعه دارد، ضروری است. در تعریف و تبیین سبک زندگی خانواده روستایی میتوان چنین عنوان داشت که سبک زندگی حاصل ترکیب انگیزهها، خصیصهها، علایق، ارزشها و افکاری است که در رفتار یک شخص، نهایتاً در رفتار یک خانواده و جامعه روستایی نمایان میشود. در تعریفی دیگر از سبک زندگی آن را مجموعه عقاید، طرحها و نمونههای عادتی رفتار، هوی و هوسها و شیوههای تبیین شرایط اجتماعی یا شخصی نامیدهاندکه نوع خاص واکنش فردی را تعیین میکند. درواقع سبک زندگی نمودی ازجهتگیریها و عادات روزانه استکه در دیدگاه آنتونیگیدنز این مجموعه عادات برخوردار از نوعی وحدت استکه علاوه بر اهمیت خاص خود از نظر تداوم امنیت وجودی و پیوندی بین گزینشهای فرعی موجود در یک الگوی کم و بیش منظم را تامین مینماید(گیدنز، 1382: 121). دو تفسیر از سبک زندگی وجود دارد: یکی به عنوان مفهومی خاص که به واسطه آن میتوان به فهم جامعه رسید. سبک زندگی در مفهوم دیگر، شیوه و متد زندگی است. در هر دو تعبیر، بین خانواده و سبک زندگی رابطه وجود دارد. بحثهایی که تا به حال در مفهوم سبک زندگی چه به صورت نظری و چه به صورت تجربی صورت گرفته است، حکایت از نگاه فردگرایی به بحث سبک زندگی آن هم در حوزه شهری دارد. اما مشخصههای سبک زندگی روستایی چون تولید، کار، ارزشها، سنتها و تداوم آنها، همکاری و یک رنگی ضرورت بحث را نشان میدهد ازطرف دیگر تغییرات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی که به روستاها کشیده شده است اهمیت بحث را دو چندان کرده است. سبک زندگی خانوادههای روستایی را باتوجه به تحولات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی جامعه میتوان به سبک زندگی سنتی، مدرن و تلفیقی دستهبندی کرد. تعاریف مفهوم سبک زندگی متعدد و گوناگونند. اما در مجموع، میتوان تعاریف گوناگون را در سه دسته کلی جای داد: گروه اول، مجموعه تعاریفی استکه سبک زندگی را از جنس رفتار میدانند، ارزشها، نگرشها و جهتگیریهای ذهنی افراد را از دایره شمول این مفهوم بیرون میگذارند. گروه دوم، تعاریفی هستندکه رفتار و ذهنیت را توامان لحاظ کرده و ارزشها، نگرشها را نیز بخشی از سبک زندگی میدانند. گروه سوم، تعاریفی هستند که به وجه نمادین سبکزندگی توجه دارند(فاضلی، 1382: 68-67). انتقادی که براین گروهبندی وارد است، تقلیلگرایی در ویژگی کثرتگرای سبک زندگی میباشد. لذا نمیتوان از سبک زندگی تنها در قالب فکر یا رفتار و نماد صحبت کرد، سبک زندگی دستورالعملی است که سرچشمه تمام اعمال و رفتار انسانها میباشد. این پژوهش به دنبال پاسخگویی این سوال است که عاملهای مهم در سبک زندگی خانوادههای روستایی کدامند، و سهم آنها در تبیین سبک زندگی خانواده به چه میزان میباشد؟
مبانی نظری سبک زندگی از آغاز قرن بیستم توجه اندیشمندان را به خود جلب کرد. سبک زندگی علاوه بر طبقه اقتصادی مارکس، شاخصهای دیگری را شامل میشودکه امکان برداشتهای غیرمارکسیستی از فعالیت مردم را برای صاحبنظران فراهم آورد. آدلر در سال 1920 با دیدگاهی روانشناختی سبک زندگی را بررسی کرده است و ارزشهای فردی را تعیین کننده سبک زندگی میداند. ولی در حال حاضر سبک زندگی را پدیده جمعی میدانند که در هر دو سطح فردی و جمعی مطالعه میشود(بیل و هالوس[1]، 2005: 3). از دهه 1940 به بعد سبک زندگی به عنوان ابزاری سیاسی برای تمایز به بلوکبندی غرب مقابل نازیها در جنگ جهانی دوم و سپس بلوک شرق در سالهای بعد و طی جنگ سرد کمک میکرد (بندیکتر[2]، 2011: 3). گویا اولین بار لیزر در سال 1963 سبک زندگی را براساس الگوی خرید کالا تعریف میکند. به نظر وی «سبک زندگی دال بر شیوه زندگی متمایز جامعه یا گروه اجتماعی است، شیوهای که بدان طریق مصرف کننده خرید میکند و شیوهای که بدان طریق کالای خریداری شده مصرف میشود و این شیوه، بازتاب کننده سبک زندگی مصرف کننده در جامعه است»(آندرسون و گلدین[3]، 1984: 3-2). اواسط دهه 1970 با صنعتیشدن و گسترش شهرنشینی و افزایش سطح رفاه و بیاطلاعی مردم از وضعیت اجتماعی یکدیگر، سبک زندگی معیاری برای نماینگری جایگاه اجتماعی افراد برای دیگران شد. علاقه سرمایهگذاران به آگاهی ازعادات، علایق و سلایق مردم جهت بازاریابی موجب گردید سبک زندگی مورد توجه قرارگیرد. یاسرمن درسال 1983سبک زندگی را الگویی از مصرف میداندکه در بر دارنده ترجیحات، ذائقه و ارزشهاست(ربانی و رستگار، 1387: 24-23). در دهه 1990 مطالعات سبک زندگی به حوزه بین رشتهای تبدیل شد و با نظرگاههای متفاوت مورد بررسی قرار گرفت با جهانی شدن، سبک زندگی جهانی مطرح گردید که نتیجه آن گسترش سبک زندگی غربی در جهان بود به دنبال آن سبک زندگی اسلامی مورد توجه قرار گرفت.
جدول شماره (1): خلاصه تاریخچه پردازش سبک زندگی در یک نگاه
در تعریف سبک زندگی با واژه فراگیری رو به رو هستیم. به عنوان مثال بوردیو بر این باور است که سبک زندگی شامل اعمال طبقهبندی شده و طبقهبندی کننده فرد در عرصههایی چون تقسیم ساعات شبانه روز، نوع تفریحات و ورزش، شیوههای معاشرت، آداب سخنگفتن، راه رفتن، نوع پوشش، نوع خوراک محسوب می شود(بهنوئی گدنه، 1387: 8). لیزر معتقد است سبک زندگی طرز مشخّص یا متمایز زندگی کردن گروهی از مردم است. نظامی است که از تأثیر فرهنگ (ارزشها، منابع، نمادها و قوانین) بر نیروهای زندگی در گروه شکل میگیرد(الفت و همکاران، 1391: 20). سبک زندگی در تعامل بین افراد و معنایی که رد و بدل میشود تجلی مییابد(باینگانی و همکاران، 1392: 8). سبک زندگی در ادبیات موجود علوم اجتماعی مفهومی نسبتاً جدید است. چنان که بعضاً پدیدار شدن «سبکزندگی» را در زمره اختصاصات «جامعه مدرن متأخر» قلمداد کردهاند. طبیعی است چنانچه سبک زندگی را در مفهومی صرفاً تحتاللفظی و خنثی فهم کنیم، تلقی آن به مثابه امری نوظهور اسباب تعجب را فراهم خواهد کرد. زندگی آحاد بشر در اعصار و جوامع مختلف همواره بر اساس مجموعهای از قواعد و مناسبات معین نظم و نسق یافته است و طبعاً میتواند در وسیعترین معنا واجد سبک قلمداد شود. اما در ادبیات علوم اجتماعی مفهوم سبک زندگی محتوایی فراتر از این دارد و به واسطه این محتوای مشخص است که از اصلیترین نشانههای تحولات اجتماعی و فرهنگی سه دهه اخیر غرب به حساب میآید. البته پیگیری و جستجوی مفهوم سبک زندگی، ما را به مواردی از استخدام آن در متون جامعهشناختی پیش از سه دهه اخیر نیز رهنمون خواهد ساخت. بیشتر اوقات در روایت فرآیند تکوین مفهوم سبک زندگی، به ریشههای آغازین و اولین مفهومسازیها از آن در کار کسانی چون ماکس وبر، گئورگ زیمل و تورشتاین وبلن در سالهای آغازین قرن بیستم اشاره میشود. این ریشهیابی به یک معنا، عناصری از واقعیت را نیز با خود دارد. اما روشن استکه مفهوم جدید سبک زندگی به وضوح فراتر از چیزی است که در این مفهوم سازیهای اولیه منعکس گردیده است. به عنوان مثال، وبر مفهوم سبک زندگی را در ذیل مقوله منزلت یا احترام به عنوان یکی از اضلاع سه ضلعی مشهور خود (ثروت، قدرت و منزلت) تعریف میکرد. در این تعریف عملاً سبک زندگی مفهومی کم و بیش مترادف با فرهنگ مییافت. با وجود این که مفهوم جدید سبک زندگی در زمینه مباحثاتی شکل گرفته که از کار وبر به طور عام و دستهبندی سهگانه ثروت، قدرت و منزلت به طور خاص متأثر است، سبک زندگی امری اجتماعی است. به تعبیری میتوان آن را تابلوی نقاشی دانستکه تکهپارههای به کار رفته درآن از متن زندگی اجتماعی فراهم میآید. اما نهایتاً نوع تلفیق و ترکیب آنها گویی چیزی است که انسان ما بعد تجدد و فردیت یافته بر حسب ذوق و سلیقه خود آن را میسازد. البته این «ساخت» و سلیقه سازنده آن به شدت سیال، متغیر و دلبخواهی است. شاید این اصلیترین تفاوتی استکه مفهوم سبکزندگی با فرهنگ دارد: سبک زندگی مقولهای اساساً سیال، لغزنده و غیر قطعی است. سبک زندگی ریشه در ذائقه و سلیقه دارد. سوبل بعد از بحثی مفصل درباره تعریف سبک زندگی می نویسد: «کاملاً معقول استکه بپذیریم سبکزندگی کاملاً قابل مشاهده یا قابل استنتاج از مشاهده است«(سوبل[4]، 1981: 28)، و در ادامه تاکید میکند که الگوی مصرف، قابل مشاهدهترین و بهترین شاخص سبک زندگی است. علاوه بر این، الگوی مصرف قادر است بیشترین ارتباط میان افراد و موقعیت اجتماعی وی برقرار سازد و از این منظر اهمیت تحلیلی بیشتری دارد. لامونت و همکارانش نیز ضمن تاکید نهادن برشیوه سازمان دادن زندگیشخصی، الگوی تفریح و مصرف را بهترین شاخص سبک زندگی میدانند(لمونت[5]، 1996: 32). ایزکی هم فقط به الگوی مصرف اشاره میکند. مفهوم سبکزندگی به نسبت رویکردهایی که بدان پرداخته میشود، تعاریف متفاوتی دارد. سبک زندگی مجموعهای از طرز تلقیها، ارزشها، شیوههای رفتار، حالتها و سلیقهها، در هر چیزی، از موسیقی گرفته تا هنر و تلویزیون را در بر میگیرد. در بیشتر مواقع عناصر یک سبک زندگی به شکلی جمع میشوند و شماری از افراد در یک نوع سبک زندگی اشتراکاتی پیدا میکنند. به عبارت دیگر، گروههای اجتماعی اغلب مالک یک نوع سبک زندگی شده و یک سبک خاص را تشکیل میدهند. مفهوم سبک زندگی به معنای انطباق دادن یک رهیافت سبک داده شده، در زندگی است. مثلاً برای فرد مهم است که مانند فلان خواننده معروف باشد. حتی اگر آن خواننده غذای تایلندی بخورد، دیوار خانهشان را فلان رنگ کند، یا در خانه تفریح کند نه بیرون. سبکی شدن زندگی با شکلگیری فرهنگ مردم رابطه نزدیک دارد. بنا بر این میتوان شناخت لازم در مورد فرهنگ یک جامعه را از طریق شناخت سبک زندگی آن جامعه به دست آورد. به این معنی که باید نسبت به اشکال سبک داده شده زندگی مردم در آن جامعه، شناخت پیدا کرد. موسیقی عامه، تلویزیون، آگهیها همه و همه، تصورها و تصویرهایی بالقوه از سبک زندگی فراهم میکنند. اما این تصویرها اجازه میدهند که مردم فکر کنند و تصور کنند، هر چیزی که آنها را ارضا میکند سازمان داده و بسازند. «آلفرد آدلر» از اصطلاح سبک زندگی برای اشاره به حال و هوای زندگی فرد استفاده کرد. سبک زندگی، هدف فرد، خودپنداره، احساسهای فرد نسبت به دیگران، و نگرش فرد نسبت به دنیا را شامل می شود(فیست، 1395: 109). از دیدگاه «سویل»، سبک زندگی عبارت است از: «هر شیوه متمایز قابل تشخیص زیستن»(چاوشیان و اباذری، 1381: 24). «سولومون» اعتقاد دارد که هر جامعهای دارای سبک و شیوه زندگی متفاوتی است. سبک زندگی، فعل و انفعال فرد را در محیط زندگی او نشان میدهد. در جوامع سنتی انتخابهای مبتنی بر مصرف به شکل گستردهای بر اساس طبقه، کاست، محیط روستا یا خانواده دیکته میشود؛ درحالی که در جوامع مدرن به هرحال مردم دارای آزادی عمل بیشتری در انتخاب کالاها و خدمات و فعالیتهایی هستند که به نوبه خود هویت اجتماعی را خلق میکند(رسولی، 1382: 54). به نظر «آرتور آسابرگر» برای تعریف اصطلاح سبک زندگی با واژه فراگیری رو به رو هستیم که از سلیقه فرد در زمینه آرایش مو و لباس تا سرگرمی و تفریح و ادبیات و موضوعات مربوط دیگر را شامل میشود. کلمه «سبک»، «مد» را تداعی میکند؛ پس سبک زندگی در واقع مد یا حالت زندگی یک فرد است. برداشت «گیدنز» از مقوله سبک زندگی عبارت است از: تلاش برای شناخت مجموعه منظمی از رفتارها یا الگویی از کنشها که افراد آنها را انتخاب کرده و کنشهای آنها در زندگی روزمره به واسطه آنها هدایت میشود(خوشنویس، 1389: 11). وبلن با مطرح کردن ثروت و مصرف خودنمایانه، آنها را معیار اقتدار هنجاری طبقات مرفه و تنآسا میداند که این طبقه را به الگوی جامعه تبدیل میکند(فاضلی، 1382: 21-20). مفهوم دیگر وبلن که درقالب سبک زندگی توسعه مییابد مد استکه طبقات مرفه برای بازتولید جایگاه مسلط خود رایج میکنند. وبلن سبک زندگی فردی را الگوی رفتار جمعی میداند این رفتارها از جنس رسوم و عادات اجتماعی و روشهای فکریاند. او در جای دیگر سبک زندگی فردی را تجلی رفتار و مکانیسم روحی، عادات فکری انسان قلمداد میکند(مهدوی کنی، 1386: 205). زیمل به دلیل این که انگیزه درونی و عوامل موثر بر شکلگیری الگوی مصرف را بررسی کرده در جامعهشناسی سبک زندگی برجسته است. او به بررسی تاثیر تغییرات اجتماعی ظهور کلانشهر در الگودهی مصرف پرداخت. میراث این خط سیر فکری زیمل را میتوان در مجموعه تحلیلهایی دنبال کرد که شهر مدرن را جایی برای خرید کردن و در یک کلام، مصرف میداند. در کل، زیمل در تحلیل مصرفگرایی جامعه مدرن بر مقولهای همچون مد تاکید دارد. به نظر وی مصرفکالاها و ایجاد سبک زندگی از سویی برای فرد هویت بخش و ازسویی دیگر متمایزکننده است(خواجه نوری، 1390: 28). مفهوم سبک زندگی پس از وبر، زیمل و وبلن از سالهای نخست دهه 1990 مجدداً در آرای نظریهپردازان اجتماعی و فرهنگی معاصر چون بوردیو، فیدرستون، شلیدز و چنی وارد مباحث جامعهشناسی شد. بوردیودر اثر شاخص خودتمایز، با بسط اندیشههای وبر، زیمل و وبلن سبک زندگی را چون بازتاب منزلت اجتماعی، مفهومپردازی میکند. طبق استدلال بوردیو، سبک زندگی افراد پیامهایی درباره سطح ثروت، موقعیت، شان و منزلت آنان به جامعه صادر
جدول شماره (2): خلاصه دیدگاه صاحبنظران در مورد سبک زندگی و کارکردهای آن
آنچه در جمعبندی نظری در خصوص سبک زندگی میتوان گفت سبک زندگی ابزاری در دست نهادها، ساختارها، انسانها برای نمایش هویتها، منزلتها و تمایزیابیها بوده است، آن را زاییده گسترش شهرها و صنعتی شدن میدانند به مطالعه آن در سطح شهر بیشتر پرداخته شده است و از مطالعه سبکهای زندگی روستایی غفلت گردیده است در حالی که با فشرده شدن زمان و مکان، انتقال سریع ذایقهها و عادتها، ما را آگاه میکند که به شکلگیری سبک زندگی و ابعاد آن در روستاها که محل تولید میباشد توجه کنیم و عاملهای آن را بازیابی کنیم.
جدول شماره (3): ویژگیهای مفهومی سبک زندگی به تفکیک صاحب نظران
پیشینه تحقیق بهنویی در سال 1391 تحت پژوهشی با عنوان جوانان، سبک زندگی و هویت اجتماعی در بابلسر به این نتیجه رسیدند که بین سبک زندگی و هویت اجتماعی جوانان همبستگی مثبت وجود دارد. همچنین یافتههای وی نشان میدهد نوع سبک زندگی فرد، برای او تعیین میکند که با چه کسانی دوست باشد، چه مؤلّفههایی را برای دوست بودن با دیگران انتخاب کند، همچنین نوع نگاهش به ملّیت، مذهب و خانواده خودش چگونه باشد. بخارایی و همکاران(1393)، با پژوهشی تحت عنوان «تحلیل جامعهشناختی سبک زندگی و گرایش به حقوق شهروندی» که در بین دانشجویان دانشگاه پیام نور خراسان جنوبی با روش پیمایشی و شیوه نمونهگیری طبقاتی سیستماتیک و حجم نمونه 989 نفری انجام دادهاند، به این نتیجه رسیدهاند که سبک زندگی در گرایش به حقوق شهروندی تاثیرگذار است. هم چنین سبک زندگی بر گرایش به حقوق مدنی، حقوق اجتماعی و حقوق سیاسی تأثیر دارد. زارع و همکارانش(1391)، با پژوهشی تحت عنوان «بررسی سبک زندگی جوانان در شهر تهران و عوامل موثر بر آن» به این نتیجه رسیدند که بین سرمایه اقتصادی و سبک زندگی جوانان رابطه معنادار وجود دارد. عدلیپور و همکاران(1394)، با «تحلیل رابطه سبک زندگی و هویت فرهنگی جوانان شهر تبریز» به این نتیجه رسیدهاند که با گسترش سبک زندگی مدرن، میزان هویت فرهنگی افراد کاهش پیدا میکند. قادرزاده و همکاران(1393)، در تحقیقی با عنوان مطالعه کیفی سنخشناسی سبکهای زندگی مطالعه جوانان شهر مهاباد به سبکهای پیشامدرن، علمی ورزش محور، شاد زیست و جهان محلی میرسد. محمدی و همکاران(1392)، در تحقیقی تحت عنوان بررسی رابطه ساده و چندگانه بین سبک زندگی با تعالی خانواده در شهر اصفهان نشان دادند که بین ابعاد سبک زندگی و تعالی خانواده همبستگی مثبت و معنیدار وجود داشت. هوایانگ(2016)، در تحقیقی تحت عنوان ارتباط بین سلامت روانی ناسالم و سبک زندگی ناسالم به این نتیجه رسیده است که سبک زندگی با سلامت روانی رابطه دارد. دنیس آنتونی و همکاران(2011)، درتحقیقی با عنوان سلامت، سبک زندگی، باور و دانشهای متفاوت قومی با تمرکز بر دخانیات، رژیم غذایی و فعالیت بدنی دریافتندکه سبک زندگی با تمرکز بر عناصر مطرح شده در گروههای مختلف متفاوت است. جوانا بویرسکا و همکارانش(2012)، در تحقیقی تحت عنوان تحلیل سبک زندگی جوانان در نواحی شهری و روستایی به این نتیجه رسیدهاند که سبک زندگی جوانان روستایی از لحاظ تغذیه، تحرک بدنی متفاوت از جوانان شهری است، جوانان روستایی سالمتر از جوانان شهری هستند. نتایج تحقیق دی(2011)، نشان داده استکه سبک زندگی دینی با سلامتی اجتماعی افراد یک جامعه مرتبط است. کارسون و آرنولد(1996)، به این نتیجه رسیدند که تقیدات درونی دینی و معنوی عامل مهمی در پیشگیری از آسیبهای رفتاری و اجتماعی است؛ همچنین سبک زندگی دینی و توأم با معنویت از رفتارهای خودکشی، طلاق و انحرافات اجتماعی پیشگیری میکند. یافتههای ژوبرت(1995)، نیز حکایت از آن داشت که تجارب و سبک زندگی معنوی با شاخصهای آسیبشناسی اجتماعی در گروههای مختلف اجتماعی ارتباط دارد. مایکرافت(2004)، در مقالهای پژوهشی با عنوان مصرف فرهنگی و افسانه سبک زندگی به سنخهای سبک زندگی باشکوه، سنتی، ناسالم و دیجیتالی رسیده است. حمیدی و فرجی(1382)، در مثالهای پژوهشی با عنوان سبک زندگی و پوشش زنان تهران به عاملهای مهم سنتی، تمایز و هویت رسیده است. جمعبندی مطالعات قبلی در زمینة سبک زندگی و عاملهای محوری آن در سطح خانواده روستایی دلالت بر این دارد که با توجه به مطالعة انجام شده در ادبیات موجود، پژوهشی کاملاً مرتبط با موضوع پژوهش حاضر انجام نشده است. با این حال در پژوهشهای غیر مستقیم و پراکندهای که در این زمینه صورت گرفته است، میتوان موارد زیر را نتیجهگیری کرد: 1. اکثر مطالعات در سطح ملی و بیرون از نهاد خانواده انجام شدهاند. 2. مولفههای سبک زندگی به صورت تفکیکی و اکثراً در سطح کلان یا در سطح گروهها بررسی گردیدهاند. 3. در بررسی سبک زندگی برای رسیدن به عاملهای محوری آن درسطح خانوادههای روستایی، کاری پژوهشی یافت نشد. لذا طرح این موضوع شاخصی برای نوآوری پژوهش حاضر میباشد.
اهداف تحقیق هدف اصلی - تعیین عاملهای محوری سبک زندگی خانوادههای روستایی بستانآباد.
هدف فرعی - تعیین سهم عاملهای محوری در تبیین تغییرات سبک زندگی خانوادههای روستایی.
فرضیه تحقیق برای بررسی سبک زندگی و ابعاد محوری آن درسطح خانوادههای روستایی که برگرفته از جمعبندی پیشنه نظری و تجربی بوده است، فرضیه تحقیق به صورت سوالی تدوین شد. - عاملهای مهم در سبک زندگی خانوادههای روستایی بستانآباد کدامند؟ - سهم هریک از اینها در تبیین تغییرات سبک زندگی خانواده روستایی به چه میزان میباشد؟
تعارف مفهومی و عملیاتی متغیرها سبک زندگی برداشت «گیدنز» از مقوله سبک زندگی عبارت است از تلاش برای شناخت مجموعه منظمی رفتارها یا الگویی از کنشها که افراد آنها را انتخاب کرده و کنشهای آنها در زندگی روزمره به واسطه آنها هدایت میشود(خوشنویس ناهید، 1389: 11). برخی نیز سبک زندگی را با «هویت» پیوند میزنند، سبک زندگی نظامواره و سیستم خاص زندگی است که به یک فرد، خانواده یا جامعه با هویت خاص اختصاص دارد. این نظامواره، هندسه کلی رفتار بیرونی و جوارحی است و افراد، خانوادهها و جوامع را از هم متمایز میسازد(شریفی، 1391: 146). این تعریف به گونهای هویت فرد را در برابر دیگران به نمایش میگذارد. بنا بر این میتوان منظور از سبک زندگی را چنین بیان کرد: «مجموعهای از رفتارها و عملکردهایی که یک فرد به منظور تامین نیازها و احتیاجات روزمره خود به کار میگیرد. شیوه زندگی هر فردی بیانگر هویت و معرّف شخصیت آن فرد است. آن چه از جمعبندی تعاریف به دست میآید این است که سبک زندگی، دستورالعملی است که سرچشمه اعمال انسانی در اشکال عینی و ذهنی میباشد. به عبارت دیگر سبک زندگی را میتوان از اندیشه تا عمل رصد کرد. سبک زندگی در این پژوهش بر اساس مبانی نظری و مشاهدات میدانی شامل مولفههای دینداری، نظام خانواده، هویت، ساختار اجتماعی، ارزشها، ساختار اقتصادی و الگوی مصرف میباشد: - دینداری: دین سنگ بنای سامان اجتماعی است و منبعی برای ارزشهای اجتماعی است و بر گزینشهای فردی و بسیاری از زمینههای زندگی روزمره تأثیر میگذارد. برای تعریف عملیاتی متغیر مذکور از گویههایی همچون: 1. دست کشیدن از غذا پیش از سیری، 2. تلقی امر فردی و سلیقهای از دین در قالب طیف لیکرت هفت گزینهای که در سطح مقیاس فاصلهای مورد سنجش قرار گرفتند. - ساختاراجتماعی: ساختار اجتماعى مجموعه روابط و پیوندهائى استکه میان افراد، گروهها و طبقات مختلف یک جامعه برقرار است. برای تعریف عملیاتی متغیر مذکور از گویههایی همچون: 1. میزانگروهی کار کردن در خانه، 2. توجه به ساعات خوابیدن و بیدارشدن در قالب طیف لیکرت هفت گزینهای که در سطح مقیاس فاصلهای مورد سنجش قرار گرفتند. - نظامندی خانواده: اساس تشکیل خانواده این استکه زن و مردی میکوشند اراده خود را برتأسیس آن و قبول تکالیفی که شرع برای آنها معین کرده است محقق گردانند. برای تعریف عملیاتی متغیر مذکور از گویههایی همچون: 1. قدرت پدر خانواده، 2. مهم بودم حضور پدر و مادر بزرگ در خانواده در قالب طیف که در سطح مقیاس فاصلهای مورد سنجش قرار گرفتند. - هویت: هویت به معنی "چه کسی بودن" است و از نیاز طبیعی انسان به شناخته شدن و شناسانده شدن به چیزی یا جایی بر میآید. برای تعریف عملیاتی متغیر مذکور از گویههایی همچون: 1. احساس تعلق خاطر مشترک و تعهد افراد به خانواده، 2. میزان دلبستگی به میراث گذشته در قالب طیف لیکرت که در سطح مقیاس فاصلهای مورد سنجش قرار گرفتند. - ارزشها: ارزش عبارت است ازعقایدیکه خانواده یا گروههای انسانی درباره آنچه مطلوب، مناسب، خوب یا بد است دارند. برای تعریف عملیاتی متغیر مذکور از گویههایی همچون: 1. میزان تمایل به ازدواج جوانان. 2. میزان طلاق در قالب طیف لیکرت هفت گزینهای که در سطح مقیاس فاصلهای مورد سنجش قرار گرفتند.
- ساختار اقتصادی: در سبکهای زندگی مختلف ساختار اقتصادی متفاوت خواهد بود مصرفگرایی، تولیدمداری، سرمایهزایی و سرمایهسوزی نشانگر سبکهای زندگی مختلف خواهد بود. برای تعریف عملیاتی متغیر مذکور از گویههایی همچون: 1. میزان توجه به فعالیت کشاورزی، 2. اهمیت دان به دام و پرورش آن، 3. میزان توجه به درآمدهای غیرکشاورزی در قالب طیف لیکرتکه در سطح مقیاس فاصلهای مورد سنجش قرار گرفتند. - سبک زندگی و الگوی مصرف: الگوهای مصرف در سبک زندگی در بر گیرنده خوراک، مسکن و پوشاک یا حتی فراتر از این مفاهیم میباشند که این الگوها بر اساس سبک زندگی در خانوادهها متنوع و متفاوت میباشد. برای تعریف عملیاتی متغیر مذکور از گویههایی همچون: 1. میزان قانع بودن به حداقلها در خوردن، 2. میزان اهمیت ساده پوشیدن در قالب طیف لیکرتکه سطح مقیاس فاصلهای مورد سنجش قرار گرفتند. جمعبندی ما از سبک زندگی در ابعاد سنتی، مدرن و تلفیقی با شاخصهای مرتبط در جدول (4) ارایه شده است. جدول شماره (4): ابعاد سبک زندگی و گویههای آن
ابزار و روش تحقیق پژوهش حاضر از روش پیمایش و ازنوع مقطعی آن بهرهمند گردیده است ازمیان تکنیکهای گردآوری اطلاعات از پر کاربردترین آنها یعنی از پرسشنامه استفاده شده است. واحد تحلیل در این پژوهش فرد (سرپرست خانواده) میباشد. جامعه آماری این تحقیق، کلیه سرپرستان خانوادههای روستایی شهرستان بستانآباد در سال 1396 بودهاند. بر اساس اطلاعات گردآوری شده در نه دهستان و 180 روستای شهرستان بستانآباد، 18645 خانوار سکونت داشتند که بر اساس فرمول کوکران 376 خانوار روستایی به عنوان حجم نمونه محاسبه گردید. در پژوهش حاضر از روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای استفاده شد. دراین پژوهش، جهت برآورد اعتبار سوالات پرسشنامه، از اعتبار محتوایی استفاده شده است. همچنین برای حصول اطمینان از پایایی ابزار سنجش، پرسشنامه مورد پیش آزمون قرار گرفت به این صورت که تعداد 30 نفر از پاسخگویان پرسشنامه تنظیم شده را تکمیل نمودند. پس از تکمیل، پرسشنامههای مذکور کدگذاری و در نرم افزار وارد شدند و پایایی آنها به وسیله آلفایکرونباخ ارزیابی گردید. سپس با توجه به نتایج حاصل از مطالعه مقدماتی، اصلاحاتلازم در ابزار سنجش به عمل آمد تا اعتبار و پایایی آن افزایش یابد. جدول زیر حاوی اطلاعات مربوط به پایایی مقیاسهای مورد سنجش میباشد.
جدول شماره (5): ضریب آلفای کرونباخ مقیاسهای تحقیق
یافته های تحقیق برای سنجش سبک زندگی، شاخصهای برخورداری خانوادههای روستایی ازالگوی مصرف، ارزشها، نظامندی، دینداری، ساختار اجتماعی، اقتصادی و هویت آورده شده بودند که نتایج حاصل نشان داد: الف) درمجموع برخورداری خانواده روستایی درسبک زندگیشان از هویت بیشتر از سایر مولفهها بوده است پاسخها بیشتر در جهت احترام به تعلقات و تعهدات، اصالتها و گذشتگان مثبت بوده است. جایگاه ساختار اجتماعی و اقتصادی در سبک زندگی با شاخصهایی چون گروهی کارکردن، اعتماد، احترام، نظم، خوشقولی، تولید، مصرف، فعالیتهای کشاورزی، پسانداز و درآمدهای غیر کشاورزی خوب ارزیابی ب) جایگاه الگوی مصرف با شاخصهایی چون ساده زیستی، میزان تناسب درآمد با هزینه همچون جایگاه ارزشها با شاخصهایی مانند گسترده بودن شکاف نسلی، ازدواج، جنسیتگرایی و موقعیت زنان در سبک زندگی خانوادههای روستایی در حد مطلوبی نیست. ج) از مجموع شاخصهای ابعاد مختلف سبک زندگی، الگوی مصرف، ارزشها، نظامندی، دینداری، ساختار اجتماعی- اقتصادی و هویت این نتیجه عاید میگردد که میزان پایداری سبک زندگی خانواده روستایی پایینتر از حد متوسط بوده است. (جدول 6)
جدول شماره (6): آمارههای توصیفی مربوط به سازههای ابعاد سبک زندگی
جدول شماره (7): توزیع پاسخگویان بر حسب ابعاد سبک زندگی
درجدول (7) توزیع فراوانی و درصد پاسخگویان براساس سبک زندگی در ابعاد سنتی، مدرن و تلفیقی آورده شده است، همان گونه که در جدول مشاهده میشود بیشترین فروانی در محتوای تشکیل دهنده سبک زندگی خانوادههای روستایی شهرستان بستانآباد مربوط بهگویههای بعد سنتی سبک زندگی است. به عبارتی 53 درصد از پاسخگویان با شدت زیاد و بسیار زیاد اعلام کردهاند که سبک زندگی حاکم بر زندگی آنها سنتی است و 47 درصد با شدت زیاد و بسیار زیاد اعلام کردهاند که سبک حاکم بر زندگی آنها مدرن است. باتوجه به تفاوت حداقلی سبک زندگی سنتی و مدرن درحاکمیت بر زندگی خانوادههای روستایی و آمار سبک زندگی تلفیقی میتوان نتیجهگیری کردکه سبک زندگی تلفیقی برخانوادههای روستایی بستانآباد حاکم است. چرا که با لحاظ درجه تا حدی 76 درصد پاسخگویان حاکمیت سبکزندگی تلفیقی را بر خانوادههای خود تایید کردهاند. تحلیل عاملی با هدف استخراج عاملهای مهم و تعیین سهم درصدی آنها در تبیین تغییرات سبک زندگی خانوادههای روستایی با جهت پاسخگویی به سوال تحقیق اجرا گردیدکه خلاصه نتایج آن به شرح زیر میباشد: جدول شماره (8): نمایی از عاملها در ابعاد مختلف سبک زندگی خانواده
ازطریق این عاملها میتوان به یک مدل کلیتر برای تحلیل و تبیین سبک زندگی خانوادههای روستایی دست یافت. از آنجا که 14 عامل در شش بعد شامل اقتصادی، اجتماعی، نظاممندی، دینداری، هویتی و ارزشی خانوادههای روستایی استخراج گردیدهاند بیانگر ضرورت نگاه کثرتگرا در شناخت سبک زندگی خانوادههای روستایی است.
جدول شماره (9): مدل تجربی اثرات عاملها در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، نظامندی، هویتی، ارزشی و دینمداری خانوادههای روستایی بر سبک زندگی آنها با سهم درصدی هریک از عاملها
در جدول (9) سهم درصدی هر یک از عوامل نشان داده شده است. بنا بر این اثرات بعد دینی خانواده بر سبک زندگی آن با عامل دینمداری 24/49 درصد بوده است. اثرات بعد نظام خانواده بر سبک زندگی آن 05/54 درصد بوده که در عاملهای سنتگرا 78/12درصد و عامل مدرنگرا 26/41 درصد بوده است. اثرات بعد ساختار اجتماعی خانواده بر سبک زندگی آن 96/52 درصد بوده که در عاملهای دگر دوستی (95/27)، جمعگرا (34/14) و مشارکتگرا (65/10) تجلی یافته است. اثرات بعد هویتی خانواده بر سبک زندگی آن 39/57 درصد بوده و در عاملهای اصالتگرا (04/29)، تکلیفگرا (89/11) و خودباور (44/16) تبلور یافته است. اثرات بعد ارزشهای خانواده بر سبک زندگی آن 21/51 درصد بوده که در عاملهای ازدواجگرا (27/31) و پسرگرا (94/19) بوده است. اثرات بعد اقتصادی خانواده بر سبک زندگی آن 33/59 درصد بوده که در عاملهای تولیدگرا (57/30)، پساندازگرا (97/16) و مصرفگرا (78/11) بوده است. آن چه از جمعبندی به دست میآید این است که با توجه به درصد مقدار ویژه هر یک از ابعاد بررسی شده، عاملهای بعد اقتصادی نسبت به عاملهای سایر ابعاد، نقش بیشتری در تبیین تغییرات سبک زندگی خانوادههای روستایی دارند.
جمعبندی و نتیجهگیری یافتههای پژوهش حکایت از آن دارد که میزان پایداری سبک زندگی خانوادههای روستایی در سطح پایینتر از حد متوسط بوده است. این میزان پایداری در ابعاد، هویتی، اجتماعی و اقتصادی نسبت به سایر ابعاد بیشتر بوده است. به عبارتی توجه خانوادهها در سبک زندگی بیشتر روی مسایل هویتی، اجتماعی و اقتصادی بوده است. این یافته مطابق با یافتههای بهنویی(1391)، بخارایی(1393)، شفعیا(1392)، عدلیپور (1394)، محمدی(1392)، آنا ماریل تالوس(2016)، هوایانگ(2016)، اریک منیسون(2012)، روجر والش (2011 )، میباشد. هر چند نامبردگان مذکور نگاه کثرتگرا آن هم در سطح خانواده نداشتهاند ولی رابطه علی و معلولی را بین مولفههایی از سرمایههای اجتماعی و اقتصادی با سبک زندگی بررسی کردهاند که رابطه معنادار بودهاند. همچنین نتایج تحقیق حاضر نشان داد که از میان ابعاد هفتگانه سبک زندگی بعد اقتصاد با سه عامل محوری یعنی تولیدگرا، پساندازگرا و مصرفگرا نزدیک به 60 درصد تغییرات سبک زندگی خانوادههای روستایی را تبیین میکند. بر اساس سهم هریک از این عاملها میتوان گفت هنوز رگههایی از تولید در خانواده روستایی متجلی است. یافته حاضر نشان از نگاه تک محوری سرپرستان خانوادههای روستایی و اولویت داشتن بعد فیزیکی، معیشتی و عینی در زندگی خانوادههای روستایی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
الفت، سعیده؛ و سالمی، آزاده. (1391). مفهوم سبک زندگی، فصلنامه مطالعات سبک زندگی. شماره 1، پاییز. باینگانی، بهمن؛ ایراندوست، سیدفهیم؛ و احمدی، سینا. (1392). سبک زندگی از منظر جامعهشناسی: مقدمهای بر شناخت و واکاوی مفهوم سبک زندگی، فصلنامه مهندسی فرهنگی. سال هشتم، شماره 77. بخارایی، احمد؛ شربتیان، محمدحسن؛ و احمدی، اعظم. (1394). تحلیل رابطه جامعهشناختی سبک زندگی و گرایش به حقوق شهروندی مطالعه موردی دانشجویان پیام نور خراسان جنوبی، فصلنامه جامعهشناسی کاربردی. سال بیست و ششم، شماره پیاپی 6، شماره چهارم، زمستان. بنت، اندی. (1386). فرهنگ و زندگی روزمره. ترجمه: لیلا، جوافشانی؛ و حسن، چاوشیان. تهران: انتشارات اختران. چاپ اول. بهنوئی گدئه، عباس، و ابراهیمی، قربانعلی. (1387). بررسی جامعهشناختی گونههای هویتی در بین جوانان (مطالعه موردی بابلسر)، فصلنامه مطالعات ملی. شماره 33. بهنوئی گدئه، عباس. (1391). جوانان، سبک زندگی و هویت اجتماعی، ارزیابی جامعهشناختی سبک زندگی و هویت اجتماعی جوانان بابلسر، فصلنامه مطالعات سبک زندگی. سال اول، شماره 116. بیگدلو، مهدی؛ و باقری، عبدالرضا. (1394). نقش اعتماد و امنیت عمومی درتوسعه پایدار اقتصادی جمهوری اسلامیایران، پژوهشنامه نظم و امنیت انتظامی. شماره 29، دوره هشتم. پارسامهر، مهربان؛ و رسولینژاد، سیدپویا. (1394). بررسی رابطه سبک زندگی سلامت محور با سلامت اجتماعی در بین مردم شهر تالش، فصلنامه توسعه اجتماعی. دوره دهم، شماره 1. چاوشیان، حسن؛ و اباذری، یوسف. (1381). از طبقه اجتماعی تا سبک زندگی، مجله نامه علوم اجتماعی. شماره 20، ص 24. حمیدی، نفیسه؛ و فرجی، حسن. (1386). سبک زندگی و پوشش زنان تهران، فصلنامه تحقیقات فرهنگی. شماره اول، صص 92-65. خوشنویس، ناهید. (1389). رسانه و سبک زندگی. ماهنامه روابط عمومی ایران، شماره 73، ص 10. خواجه نوری، بیژن؛ روحانی، علی؛ و هاشمی، سمیه. (1390). رابطه سبک زندگی و تصوربدن، مطالعه موردی زنان شهر شیراز، فصلنامه تحقیقات فرهنگی. دور چهارم، شماره 1، بهار. ربانی، رسول؛ و رستگار، یاسر. (1387). سبک زندگی و فرهنگ مصرفی، مجله مهندسی فرهنگی. صص 24 -23. رسولی، محمدرضا. (1382). بررسی مؤلفههای سبک زندگی در تبلیغات تجاری تلویزیون، مجله علوم اجتماعی. 23، ص 54. زارع، بیژن؛ و فلاح، محمد. (1391). بررسى سبک زندگى جوانان در شهر تهران و عوامل مؤثر بر آن، فصلنامه تحقیقات فرهنگی. دوره پنجم، شماره 4. شریفی، احمد حسین. (1391). سبک زندگی به عنوان شاخصی برای ارزیابی سطح ایمان، مجله معرفت فرهنگی اجتماعی. شماره 11. عدلیپور، صمد؛ بنیاد، لیلی؛ و بردیافر، نیما. (1394). تحلیل رابطه سبک زندگی با هویت فرهنگی جوانان شهر تبریز، مجله مطالعات ملی. شماره 64. فیست، جسن؛ و گریگوری، جی فیست. (1395). نظریههایهای شخصیت. ترجمه: یحیی، سیدمحمدی. تهران: نشر روان. قادرزاده، امید؛ و فهیم، ایراندوست. (1393). مطالعهکیفی سنخهای سبک زندگی، مطالعه جوانان شهرمهاباد، جامعهشناسی کاربردی. سال بیستم، شماره 55، صص 161-135. گیدنز، آنتونی. (1382). مبانی جامعهشناسی. ترجمه: منوچهر، صبوری. تهران: نشر نی.
محمودی، محمدجواد؛ و احراری، مهدی. (1392). درآمدی براقتصاد جمعیت نگرشها، روشها و یافتهها.تهران: نشر موسسه مطالعات و مدیریت جامع و تخصصی جمعیت کشور. مهدویکنی، سعید. (1386). مفهوم سبک زندگی و گستره آن در علوم اجتماعی، فصلنامه تحقیقات فرهنگی. شماره اول، صص 230- 199. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,788 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 775 |