تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,800,502 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,301 |
شناسایی مکانیزیم اثرگذاری مدیریت هموارسازی سود بر هزینه بدهی مالی در شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اقتصاد مالی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 8، دوره 12، شماره 42، خرداد 1397، صفحه 181-199 اصل مقاله (567.99 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسنده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ناصر سیف الهی* | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
استادیار گروه مدیریت و اقتصاد دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هدف این پژوهش بررسی تأثیر مدیریت هموارسازی سود بر هزینه بدهی با تأکید بر درماندگی مالی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است. در راستای هدف تحقیق نمونهای متشکل از 122 شرکت از شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در طی دوره زمانی 1388 تا 1395 انتخاب گردید. بهمنظور آزمون فرضیههای پژوهش، مدل ارائهشده بهصورت پانل دیتا و با استفاده از مدل گشتاور تعمیمیافته (GLS) برآورد شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که رابطه مستقیم و معنادار بین هموارسازی سود و هزینه بدهی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران وجود دارد. بهطوریکه با افرایش هموارسازی سود هزینه بدهی شرکتها نیز افزایش مییابد. همچنین درماندگی مالی شرکتها نیز شدت رابطه بین هموارسازی سود و هزینه بدهی را افزایش میدهد و درماندگی مالی تأثیر منفی و معناداری بر هزینه بدهی شرکتها دارد. همچنین نتایج برازش الگوی تابلویی نشاندهندهی رابطه معکوس بین بازده حقوق صاحبان سهام با هزینه بدهی شرکتها دارد. Abstract The purpose of this study was to investigate the effect of management of earnings smoothing on debt costs, with an emphasis on the financial distress of accepted companies in Tehran Stock Exchange. In line with the research goal, a sample of 122 companies from listed companies in Tehran Stock Exchange was selected during the period from 2009 to 2016. In order to test the research hypotheses, the model presented in the data panel is estimated using the generalized torque model (GLS). The findings of the research show that there is a direct and significant relationship between the income smoothing and the debt burden of the companies accepted in Tehran Stock Exchange. So, with the increase in income smoothing, the cost of corporate debt is also rising. Also, financial distress in companies also increases the relationship between income smoothing and debt expense, and financial distress has a negative and significant effect on corporate debt costs. Also, the results of the fitting of the pattern model indicate an inverse relationship between the return on equity and the corporate debt costs. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
واژههای کلیدی: هموارسازی سود، هزینه بدهی، درماندگی مالی ، مدل GLS. طبقه بندی JEL : E32؛ N20 Keywords: Income Smoothing؛ Cost of Debt؛ Financial Distress Classification JEL: E32؛ G00؛ G15؛ N20 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسایی مکانیزیم اثرگذاری مدیریت هموارسازی سود بر هزینه بدهی مالی در شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران
ناصر سیف اللهی[1]
چکیده هدف این پژوهش بررسی تأثیر مدیریت هموارسازی سود بر هزینه بدهی با تأکید بر درماندگی مالی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است. در راستای هدف تحقیق نمونهای متشکل از 122 شرکت از شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در طی دوره زمانی 1388 تا 1395 انتخاب گردید. بهمنظور آزمون فرضیههای پژوهش، مدل ارائهشده بهصورت پانل دیتا و با استفاده از مدل گشتاور تعمیمیافته (GLS) برآورد شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که رابطه مستقیم و معنادار بین هموارسازی سود و هزینه بدهی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران وجود دارد. بهطوریکه با افرایش هموارسازی سود هزینه بدهی شرکتها نیز افزایش مییابد. همچنین درماندگی مالی شرکتها نیز شدت رابطه بین هموارسازی سود و هزینه بدهی را افزایش میدهد و درماندگی مالی تأثیر منفی و معناداری بر هزینه بدهی شرکتها دارد. همچنین نتایج برازش الگوی تابلویی نشاندهندهی رابطه معکوس بین بازده حقوق صاحبان سهام با هزینه بدهی شرکتها دارد.
واژههای کلیدی: هموارسازی سود، هزینه بدهی، درماندگی مالی ، مدل GLS. طبقه بندی JEL: E32, G00, G15, N20
1- مقدمه مدیریت سود برای شرکتها بسیار مهم است، زیرا بسیاری از استفادهکنندگان از صورتهای مالی سود را بهعنوان معیاری مختصر و مفیدی از عملکرد شرکتها به کار میبرند. تحلیل گران اوراق بهادار، مدیران شرکتها و سرمایهگذاران به سود گزارششده توسط شرکتها بسیار توجه میکنند. ازاینرو، در ادبیات حسابداری عدم دستکاری سود (فقدان مدیریت سود) از جنبههای کیفیت بالای سود محسوب میشود. افزون بر این، نتایج تحقیقات خارجی انجامشده بیانگر این واقعیت است که، هموارسازی سود شرکتهای ورشکسته، به دلیل مدیریت سود، پایینتر از شرکتهای سالم است (احمد پور و همکاران، 1393). سود مهمترین محصول سامانه حسابداری است که هدف اصلی آن فراهم آوردن اطلاعات لازم برای ارزیابی عملکرد و توانایی پیشبینی جریان نقدی آتی است. سود در سیستم تعهدی و تحت تأثیر رویه حسابداری که مدیریت انتخاب نماید، محاسبه میگردد. اگر سود کیفیت لازم را نداشته باشد، نمیتواند در تصمیمگیری سرمایهگذاران مفید واقع شود. بنابراین کیفیت سود از معیارهای بااهمیت در تصمیم گیرها محسوب گردد. سرمایهگذاران برای تصمیمات سرمایهگذاری خود بر اطلاعات مالی مندرج در صورتهای مالی واحدهای اقتصادی خصوصاً سود گزارششده اتکا میکنند. اصولاً سرمایهگذاران معتقدند که سود یکنواخت در مقایسه با سود دارای نوسان، پرداخت سود تقسیمی بالاتری را تضمین میکند. همچنین نوسانهای سود بهعنوان معیار مهم ریسک کلی شرکت قلمداد میگردد و واحدهای تجاری با سود هموارتر دارای ریسک کمتری هستند. بنابراین واحدهای تجاری که دارای سود هموارتری هستند، بیشتر موردعلاقه سرمایهگذاران هستند و سرمایهگذاری مناسبتری محسوب میشوند (چنی[i] 2009 ) در نگاهی دیگر، ادامه حیات شرکتها بستگی به منابع مالی موجود و قابل تأمین دارد. یکی از مهمترین منابع مالی، تأمین مالی از طریق بدهی است. اعطاکنندگان وام، یکی از بزرگترین منابع تأمینکننده نیاز مالی شرکتها هستند. وامدهندگان غالباً با بانکها و مؤسسات اعتباری میباشند که پولی را برای دوره بلندمدت به اشخاص حقیقی و حقوقی پرداختنموده و انتظارات دریافت سود و اصل وام رادارند. غالباً مدیران شرکتها، تأمین مالی از طریق بدهی را به دلیل صرفهجویی مالیاتی و نرخ پایینتر بازده آن در مقایسه با بازده مورد انتظار سهامداران، ترجیح میدهند. با توجه به اینکه هزینه بهره بانکی از دیدگاه مالیاتی جزء هزینههای قابلقبول است، لذا برای شرکتهای ایرانی سهولت در اخذ وام باتحمل حداقل هزینهی ممکن از درجه اهمیت بالایی برخوردار است (پور حیدری و همتی، 1383). درماندگی مالی (آشفتگی مالی) مرحله خطرناکی است که وقتی یک شرکت به آن دچار میشود بیشک چالشبرانگیز و موجب فراهمسازی ورشکستگی شرکت میگردد. این حالت برای مدتزمان طولانی برای شرکت مشکلات زیادی به همراه دارد که هرگز خوشایند سهامداران و مدیران نیست درواقع میتوان آشفتگی مالی را ترکیبی از شدت یافتن عوامل پر ریسک درونی و بیرونی یک شرکت دانست که موجب نابسامانی وضعیت مالی شرکت میشود (یحیی زاده و همکاران، 1389). مسئله اصلی مدیران ارشد مالی این است که کدام منبع مالی انتخاب گردد که بهتوسط آن ارزش شرکت حداکثر گردد. تخصصهای مختلفی به موضوع انتخاب سرمایه در این زمینه پرداختهاند. یکی از آنها مهندسی مالی است که با ابزارهای مختلف و بهطور گسترده مورداستفاده قرارگرفته است. هر یک از تخصصها دارای مزایا و معایب خاص خود است که این موضوع باعث پیچیده شدن تصمیم انتخاب سرمایه شده است و ازجمله میتوان به هزینه بدهی برای جذب سرمایه شرکت از سوی مدیران اشاره کرد (پناهیان و مجتهدی، 1387). از نگاهی دیگر، یکی از مهمترین اطلاعاتی که میتواند در تصمیمگیری اقتصادی و تخصیص بهینه منابع به تصمیمگیرندگان اقتصادی کمک کند، شناسایی متغیرهای پیشبینی ورشکستگی و آشفتگی (درماندگی) مالی در شرکتهاست. ازاینرو همواره یافتن شاخصهای هشداردهنده وقوع درماندگی مالی یکی از پرطرفدارترین حوزهها در پژوهشهای مالی بوده است. آشفتگی مالی که گاهی از آن به درماندگی مالی یاد میشود. اصطلاحی است که بهطورکلی برای اشاره به شرایطی استفاده میشود که شرکت در ایفای تعهدات و پرداخت بدهیهایش ناتوان باشد و یا با مشکل مواجه شود. ممکن است آشفتگی مالی شرکتها موقتی باشد، اما درصورتیکه وضعیت مالی شرکت بهبود نیابد ممکن است به ورشکستگی شرکت منجر شود. آشفتگی مالی هم برای اعتباردهندگان و هم برای سهامداران هزینهبر است زیرا زمانی که شرکت دچار آشفتگی مالی شود. بهصورت بالقوه این ریسک وجود دارد که تمام سرمایه سهامداران از بین برود (یحیی زاده و همکاران، 1389).
2- مبانی نظری و پیشینه پژوهش پیشینه تحقیقات داخلی مهرانی و همکاران (1392) در تحقیقی با عنوان رابطه بین کیفیت سود، هموارسازی سود و ریسک سهام پرداختند. نتایج بیانگر این است که ضریب همبستگی بین شاخص کیفیت سود و ریسک سهام نشان از وجود رابطه منفی و معنادار بین کیفیت سود و ریسک سهام است. از سوی دیگر ضریب همبستگی بین شاخص هموارسازی سود و ریسک سهام نشان از وجود رابطه مثبت و معنادار بین شاخص هموارسازی سود و ریسک سهام است.همچنین ریسک شرکتهایی که سودهای باکیفیت خود را هموار مینمایند، بیش از شرکتهایی است که سودهای بیکیفیت خود را هموار میکنند. رحیمیان و توکلی نیا (1392) به تحقیقی با عنوان بررسی اهرم مالی و ارتباط آن با درماندگی مالی و فرصتهای رشد در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. نتایج پژوهش بیانگر عدم تأثیر درماندگی مالی بر اهرم مالی است. همچنین، نتایج نشانگر وجود ارتباط یو شکل وارون بین فرصتهای رشد و اهرم مالی در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است. حاجیها و مقامی (1393) در تحقیقی با عنوان تأثیر استراتژی متنوع سازی شرکتی بر هزینه بدهی در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. یافتههای بهدستآمده نشان میدهد بین متنوع سازی جغرافیایی و هزینه بدهی رابطه معکوس و معنادار وجود دارد. افزون بر این، نتایج بررسیها نشان میدهد شرکتهایی که رشد بیشتری دارند هزینه بدهی کمتری را تجربه میکنند. صادقی و همکاران (1393) در تحقیقی با عنوان تأثیر عوامل کلان اقتصادی و نظام راهبری بر درماندگی مالی شرکتهای تولیدی پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. نتایج نشان داد که اولاً؛ از عوامل نظام راهبری شرکتها؛ بالا بودن سابقه فعالیت، نسبت اهرمی و تمرکز مالکیت احتمال درماندگی مالی را افزایش و اندازه شرکت، هزینه نمایندگی و نسبت جاری بالا احتمال درماندگی مالی را کاهش میدهد از عوامل کلان اقتصادی نیز درآمد سرانه و رشد اقتصادی بالا در فضای کسبوکار شرکتها، احتمال درماندگی مالی را کاهش و تورم نیز احتمال درماندگی شرکتها را افزایش میدهد. ثانیاً؛ نقش عوامل کلان اقتصادی در سلامت و درماندگی مالی شرکتها بهمراتب بیشتر از نقش عوامل نظام راهبری است. رضایی و افروز (1394) در تحقیقی با عنوان رابطه هزینه بدهی با حاکمیت شرکتی در شرکتهای دارای ارتباط سیاسی پرداختند. یافتههای پژوهش نشان میدهد که بین هزینه بدهی و ارتباط سیاسی شرکتها رابطه منفی و معناداری وجود دارد. ضمناً هزینه بدهی در شرکتهای دارای ارتباط سیاسی تحت تأثیر نقش دوگانه مدیرعامل قرار نگرفت. درحالیکه هزینه بدهی در شرکتهای دارای ارتباط سیاسی تحت تأثیر استقلال اعضای هیئتمدیره بهصورت منفی و معنادار قرار گرفت. فدای نژاد و همکاران (1394) در تحقیقی با عنوان بررسی و تجزیهوتحلیل رابطة ریسک درماندگی مالی و بازده سهام پرداختند. یافتههای پژوهش نشان داد تحولات اخیر در بازار سهام، مستلزم بازنگری در نظریة سنتی پرتفوی است. در این پژوهش اطلاعات ماهانه به کمک روش چندک بندی تجزیهوتحلیل شد. نتایج نشان داد در بورس اوراق بهادار تهران، بازده سهام شرکتهای درمانده بهوضوح کمتر از بازده شرکتهای سالم است. ایمانی برندق و عبدی (1395) در تحقیقی با عنوان تأثیر هموارسازی سود بر ضریب واکنش سودهای آتی با اثر تعدیل گر محیطهای مختلف اطلاعاتی پرداختند. در این تحقیق از نمونه مشتمل بر 115 شرکت از بین شرکتهای پذیرفتهشده در بازار اوراق بهادار تهران طی سالهای 1382 تا 1393 برای نمونة آماری انتخاب شدند؛ همچنین، برای آزمون فرضیهها از رگرسیون چندمتغیره و دادههای ترکیبی استفادهشده است. یافتهها حاکی از آن است که هموارسازی سود بر ضریب واکنش سودهای آتی تأثیر منفی و معناداری دارد. از معیارهای محیط اطلاعاتی نیز کیفیت افشا، تعداد و دقت سود پیشبینیشده بر ضریب واکنش سودهای آتی اثر مثبت و معناداری میگذارد. از یافتههای دیگر اینکه محیط اطلاعاتی قوی موجب میشود هموارسازی سود، ضریب واکنش سودهای آتی را بهطور معناداری افزایش دهد.
پیشینه تحقیقات خارجی زاکی و همکاران[ii] (2011) در مطالعهای با عنوان شناسایی عوامل اصلی مؤثر بر درماندگی مالی بانکهای امارات متحده عربی پرداختند. یافتههای آنها نشان داد که اقلامی مثل سودآوری، نسبت حقوق صاحبان سهام بهکل داراییها، رشد کل داراییها و نسبت زیان اندوخته وام به وامهای ناخالص، تأثیر مثبتی در پیشبینی درماندگی مالی سال بعد دارند و همچنین راجع به سودمندی اطلاعات کلان اقتصادی برای ارزیابی ریسک مؤسسات مالی تردید وجود دارد. هاشیم و دیوی[iii] (2011) به بررسی رابطه بین راهبری شرکتی، ساختار مالکیت و هموارسازی سود شرکتهای مالزی بین سالهای 1999 تا 2005 پرداختند. نتایج تحقیق آنان نشان داد که بین مالکیت نهادی سهام و هموارسازی سود رابطهی مثبت معنیداری وجود دارد و افزایش در سهامداران نهادی بهطور قابلتوجهی موجب افزایش هموارسازی سود میشود. همچنین، آنان نشان دادند که بین وجود مدیران غیرموظف در هیئتمدیره و هموارسازی سود رابطهای وجود ندارد. سایمرلی ولای[iv] (2013) به رابطه بین فلسفه پوشش گرایی محیطی با نسبت بدهی و هزینه بدهی در بین 851 شرکت سوئیسی و در بازه زمانی بین 2006 تا 2011 پرداختند. یافتههای آنها حاکی از این است که در یک محیط ثابت هرچه سطح بدهی بالاتر باشد عملکرد بهتراست. درواقع مدیران با توجه به حداکثر کردن ثروت سهامداران و منافع خود این انگیزه را دارند که عملکرد شرکت را بهتر نشان دهند. پروتی و واگنهوفر[v] (2014) در پژوهشی با عنوان معیارهای کیفیت سود و مازاد بازده چگونگی تأثیر معیارهای کیفیت سود را بر مازاد بازده سهام بررسی کردند. نتایج آنها نشان داد که همه معیارها بهجز معیارهای هموارسازی با قدر مطلق مازاد بازده رابطه معکوس دارند. هدلی[vi] (2014) به بررسی رابطهی بین سطوح محافظهکاری حسابداری و هزینههای بدهی شرکت در بین 850 شرکت سوئدی و در بازه زمانی بین 2002 تا 2010 پرداخت. نتایج تحقیق او نشان میدهد که سطح محافظهکاری اتخاذشده در یک شرکت روی هزینهی بدهی اثر میگذارد و این تأثیر در طول زمان پایدار نیست. چنگ و همکارانش[vii] (2014) در تحقیقی با عنوان بررسی تأثیر هموارسازی سود بر ضریب واکنش سود فعلی و سودهای آتی در بین 750 شرکت و در بازه زمانی بین 2003 تا 2011 پرداختند؛ همانگونه که به وسیله محیطهای مختلف اطلاعاتی تحت تأثیر قرار میگیرد. نتایج این پژوهش نشان میدهد در شرکتهایی با محیط اطلاعاتی ضعیف هموارسازی سود فقط موجب افزایش ضریب واکنش سود جاری میشود و ضریب واکنش سودهای آتی افزایش نمییابد و در شرکتهایی که محیط اطلاعاتی قوی دارند، ضریب واکنش سودهای آتی نیز با افزایش هموارسازی سود افزایش مییابد. دان هو و زینگ[viii] (2015) به تحقیقی با موضوع آیا ساختار مالکیت شرکتهای بزرگ برد رماندگی مالی شرکتها چینی تأثیرگذار است؟ پرداختند. آنها از دادهای ترکیبی استفاده نمودند و دریافتند که بین تمرکز مالکیت و درماندگی شرکتهای چینی رابطه منفی وجود دارد و نیز مالکیت نهادی دولتی کمک میکند تا شرکتها کمتر دچار درماندگی مالی گردند. لی و ریچی[ix] (2016) در تحقیق به بررسی تأثیر هموارسازی سود بر هزینه بدهی پرداختند. یافتههای آنها نشان داد که هموارسازی سود تأثیر مثبت و معناداری بر هزینه بدهی دارد. بدین معنا که هرچه هموارسازی سود بیشتر گردد، هزینه بدهی افزایش پیدا میکند.
3- روششناسی پژوهش این تحقیق از نوع تحقیق توصیفی است. زیرابه توصیف و تفسیر روابط بین متغیرها میپردازد. جامعه آماری کلیه شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است که در بـازه زمانی تحقیق مورد معامله قرارگرفتهاند. دادههای پژوهش، از طریق جمعآوری دادههای شرکتهای منتخب با مراجعه بهصورت مالی حسابرسی شده، گزارش سالیانه هیئتمدیره به مجمع، گزارش فعالیت شرکت، ماهنامه بورس اوراق بهادار و با استفاده از نرمافزارهای رهآورد نوین و تدبیر پرداز گردآوری خواهد شد. بر اساس حداکثر اطلاعات قابلدستیابی 122 انتخاب شده است. جامعه آماری و روش نمونهگیری جامعهی آماری این پژوهش، کلیه شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران طی دورهی زمانی 1390 تا 1395 (دوره ششساله) است. استفاده میشود. از این جامعهی شرکتها، با توجه به شرایط زیر انتخاب شدند: 1) شرکتهایی که قبل از سال 1388، در بورس اوراق بهادار تهران عضو شده باشد. 2) طی سالهای 1389 تا 1395، نماد معاملاتی آنها از تابلوی بورس خارج نشده باشد. 3) سال مالی شرکتها منتهی به آخر اسفندماه بوده و شرکتها نبایستی سال مالی خود را طی دورههای موردنظر تغییر داده باشند. 4) اطلاعات مالی موردنیاز جهت سنجش متغیرها در دسترس باشد.. 5) جزو شرکتهای سرمایهگذاری، هلدینگ، بانک، واسطهگری و لیزینگ نباشد.
4- هدف اصلی تحقیق بررسی تأثیر مدیریت هموارسازی سود بر هزینه بدهی با تأکید بر درماندگی مالی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران. فرضیه اصلی: هموارسازی سود تأثیر معناداری بر هزینه بدهی با تأکید بر درماندگی مالی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران دارد. فرضیه فرعی: هموارسازی سود تأثیر معناداری بر هزینه بدهی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران دارد.
تعریف واژگان کلیدی تحقیق هموارسازی سود هموارسازی سود عبارت است از اعمال نظر مدیریت شرکت در تقدم و تأخر ثبت حسابداری هزینهها و درآمدها یا به حساب گرفتن هزینهها یا انتقال آنها به سالهای بعد، بهطوریکه باعث شود شرکت در طول چند سال متوالی از روند سود بدون تغییرات عمده برخوردار باشد (حقیقت و رایگان، 1387). هزینه بدهی شرکتها از طریق بدهیها و حقوق صاحبان سهام، منابع مالی را تأمین میکنند و آنها را در داراییها به کار میگیرند. هزینهای که شرکتها بابت تأمین مالی از طریق بدهی بلندمدت و حقوق صاحبان سهام متحمل میشوند، هزینه بدهی نام دارد. هزینه بدهی درواقع هزینهای است که شرکت بابت وجوه تأمینشده از طریق وام یا انتشار اوراق مشارکت بلندمدت متحمل میشود. این نرخ نشاندهنده بازده مورد انتظار وامدهندگان نیز محسوب میشود (احمد پور و همکاران، 1389). درماندگیمالی درماندگی مالی اصطلاحی است که بهطورکلی برای اشاره به شرایطی استفاده میشود که شرکت در ایفای تعهدات و پرداخت بدهیهایش ناتوان باشد و یا با مشکل مواجه شود. ممکن است درماندگی مالی شرکتها موقتی باشد، اما درصورتیکه وضعیت مالی شرکت بهبود نیابد ممکن است به ورشکستگی شرکت منجر شود. درماندگی مالی هم برای اعتباردهندگان و هم برای سهامداران هزینهبر است زیرا زمانی که شرکت دچار درماندگی مالی شود بهصورت بالقوه این ریسک وجود دارد که تمام سرمایه سهامداران از بین برود (سعیدی و آقایی، 1388). در این پژوهش هزینه بدهی شرکتها بهعنوان متغیر وابسته در نظر گرفته میشود. مطابق با پژوهش، لی و ریچی[x](2016)،حاجیها ومقامی (1393) و احمد پور و همکاران (1389) هزینه بدهی بهصورت نسبت هزینه بهره بر میانگین بدهی محاسبه میشود. سازماندهی مقاله بدینصورت است که در بخش بعدی ادبیات موضوع اثر هموارسازی سود بر هزینه بدهی با تأکید بر درماندگی مالی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران و در بخش سوم پیشینه مطالعاتی که در این زمینه صورت گرفته است بیان میشود. در بخش چهارم تصریح مدل مورداستفاده بیان گردیده است، و در ادامه به بررسی تأثیر هموارسازی سود بر هزینه بدهی با تأکید بر درماندگی مالی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از الگوی [xi]GLS خواهد شد. در بخش پایانی این پژوهش نیز به جمعبندی، نتیجهگیری و ارائه توصیههای سیاستی بر مبنای یافتههای پژوهش میپردازیم. برای پردازش، دستهبندی متغیرها و ورود به نرمافزارهای ایویوز از نرمافزار تخصصی اکسل 2010 استفادهشده است و درنهایت برای برآورد مدل تحقیق از نرمافزار ایویوز 9 استفاده گردیده است.
5- تعریف عملیاتی متغیرها، تصریح مدل و آزمون فرضیهها هموارسازی سود در این تحقیق متغیر مستقل، هموارسازی سود است که برای اندازهگیری هموارسازی سود از مدل ایکل استفاده میشود. از این شاخص اولین بار شخصی بنام ایم هوف[xii] (1981) استفاده کرد. ایم هوف در پژوهشی که انجام داده بود، بیان کرد زمانی که تغییرپذیری سود نسبت به تغییرپذیری درآمدها (فروش) کمتر است، هموارسازی رخداده است. شایانذکر است که در تحقیقات مشابهی همچون؛لی و ریچی (2016)، ایمانی برندق و عبدی (1395) از شاخص ایکل استفاده شده است. شاخص ایکل به دو دلیل مناسبتر از سایر روشهای سنجش هموارسازی سود است: اول اینکه، شــاخص ایکــل دستکاری ســود را بــدون اینکــه بــه قضاوتهای ذهنی برای پیش بینی سود و برآورد هزینهها متوسل شود اندازهگیری میکند و دوم اینکه این شاخص اطلاعات چند دوره زمانی (سریهای زمـانی) را بهجای اطلاعات یک دوره برای محاسبه مورد استفاده قرار میدهد. در شاخص ایکل شرکتی بهعنوان هموارساز سود معرفی میشود که ضریب تغییرات سود به ضریب تغییرات درآمدها (فروش) آن کوچکتر از 1 باشد. بهعبارتدیگر:
CVDI: ضریب تغییرات سود که برابر است با انحراف معیار تقسیمبر میانگین سود. ضریب تغییرات سود برای شرکت i در دوره t با تقسیم انحراف معیار سود دورههای t و 1t- بر میانگین سود دورههای t و 1t- بدست میآید. CVDS: ضریب تغییرات فروش که برابر است با انحراف معیار تقسیمبر میانگین فروش. ضریب تغییرات فروش برای شرکت i در دوره t از طریق تقسیم انحراف معیار فروش دورههای t و 1t- بر میانگین فروش دورههای t و 1t- بدست میآید. در این تحقیق از سود خالص برای تعیین شرکتهای هموارساز سود استفادهشده است. اگر شاخص ایکل برای شرکتی کوچکتر از یک باشد آن شرکت بهعنوان یک شرکت هموار کننده سود در نظر گفته میشود و اگر شاخص ایکل بزرگتر یا مساوی یک باشد آن شرکت بهعنوان شرکت غیر هموارساز تلقی خواهد شد.
متغیر تعدیلی در این تحقیق متغیر تعدیلی درماندگی مالی است که جهت سنجش آن از مدل معروف Z آلتمن[xiii] (1986) استفاده میشود که دلیل این انتخاب کفایت این مدل و استفاده از آن در تحقیقات مشابهی همچون؛ چون وئل[xiv]و همکاران (2017)، زاکی و همکاران[xv](2011)، دنگ و ونگ[xvi](2006)، رحیمیان و توکلی نیا (1392) و رودپشتی و همکاران (1388) از این مدل جهت سنجش درماندگی مالی یا همان آشفتگی مالی بهره بردهاند. در این رابطه، مقدار Z بزرگتر، نشانگر سلامت مالی بیشتر(درماندگی مالی کمتر) شرکت است. در سال 1990، مک کی - ماسون، شیوه محاسبه اصلی آلتمن ( 1968) را از طریق حذف نسبت ارزش بازار حقوق صاحبان سهام به ارزش دفتری کل بدهیهای شرکت، تعدیل نمودند
متغیرهای کنترلی SIZE: بیانگر اندازه شرکت که برابر است با لگاریتم طبیعی جمع ارزش بازار داراییها ROE: بیانگر شاخص سودآوری که برابر است با سود خالص تقسیمبر حقوق صاحبان سهام LEV: اهرم مالی شرکت است که برابر است با بدهی شرکت تقسیمبر جمع داراییهای شرکت برای آزمودن فرضیههای تحقیق از مدلهای زیر استفاده میشود:
که در آن: : هزینه بدهی : هموارسازی سود : تعدیلی هموارسازی سود : درماندگی مالی : اندازه شرکت : اهرم مالی : مقدار ثابت ضرایب متغیرها : جمله خطا
شرحی بر دادههای آماری جامعه آماری این پژوهش، کلیه شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران طی دورهی زمانی 1389 تا 1395 است. که بعد از تعدیلات لازم مجموع شرکتهای تشکیلدهنده حجم نمونه آماری تحقیق شامل 122 شرکت بوده است.
جدول1- نمونه آماری تحقیق
منبع: یافتههای پژوهشگر
جدول2- آمار توصیفی متغیرهای تحقیق (نمونه آماری تحقیق)
منبع: یافتههای پژوهشگر
آزمون مانایی قبل از برآورد هر رگرسیون جهت حصول اطمینان از رگرسیون غیر کاذب و در پی آن نتایج نامطمئن، لازم است که آزمون مانایی انجام شود. مانایی متغیرها به معنی ثابت بودن میانگین و واریانس متغیرها در طول زمان و کوواریانس متغیرها بین سالهای مختلف است. بدین منظور در این تحقیق از روش لوین– چاو استفادهشده است. نتایج آزمون مانایی نمایان گر این است که در مورد تمامی متغیرها، سطح معناداری آنها کمتر از 05/0 است. با توجه به نتایج جدول، تمامی متغیرها در سطح مانا میباشند.
جدول3 - ایستایی متغیرهای تحقیق
منبع: یافتههای پژوهشگر
نتایج آزمون F لیمر اولین آزمون تشخیصی در دادههای مقطع عرضی، سری زمانی، آزمون F- لیمر است. در روش پانل دیتا برای اینکه تعیین کنیم که تخمین مدل از روش دادههای تلفیقی یا دادههای تابلویی صورت بگیرد، از آزمون F- لیمر استفادهشده است. تفاوت روش رگرسیون تلفیقی و دادههای تابلویی در این است که تلفیقی برای همه شرکتها دارای یک عرض از مبدأ است، اما در روش دادههای تابلویی به ازای هر مقطع که در اینجا شرکت است میتواند یک عرض از مبدأ تعریف کرد. ازآنجاییکه سطح معناداری از 05/0کمتر شده است، درنتیجه فرضیه صفر رد و فرضیه مقابل آن تائید میشود. یعنی فرضیه امکان وجود دادههای تلفیقی به نفع دادههای تابلویی رد میشود.
جدول 4- نتایج آزمون F لیمر در سطح 5 درصد
منبع: یافتههای پژوهشگر
نتایج آزمون هاسمن بعد از مشخص شدن نوع مدل باید مشخص شود که از کدام روش اثرات ثابت و روش اثرات تصادفی برای تخمین استفاده شود. بنابراین برای تشخیص این موضوع از آزمون هاسمن استفاده میشود. ازآنجاییکه سطح معناداری از 05/0 کمتر است، درنتیجه فرضیه صفر رد و فرضیه مقابل آن تائید میشود. روش مناسب برآورد مدل، اثرات ثابت است.
جدول 5- نتایج آزمونها سمن
منبع: یافتههای پژوهشگر
جدول 6- نتایج برازش مدل با استفاده از روش اثرات ثابت به روش GLS
منبع: یافتههای پژوهشگر
یکی از مفروضات رگرسیون کلاسیک همسانی واریانس باقیماندهها است. در این مطالعه برای بررسی همسانی واریانسها از آزمون بروش پاگان استفادهشده است. با توجه به سطح اهمیت این آزمون که کوچکتر از 05/0 است (0.000) فرضیه صفر مبنی بر وجود همسانی واریانس رد شده و میتوان گفت مدل دارای مشکل ناهمسانی واریانس است. در این مطالعه جهت رفع مشکل در برآورد مدل از روش برآورد حداقل مربعات تعمیمیافته استفادهشده است. همچنین در این مطالعه برای آزمون همبسته نبودن باقیماندهها که یکی از مفروضات تجزیهوتحلیل رگرسیون است و خودهمبستگی نامیده میشود از آزمون دوربین واتسون استفادهشده است. با توجه به نتایج اولیه برآورد مدل مقدار آماره دوربین واتسون مابین 5/1 و 5/2 بوده، میتوان نتیجه گرفت باقیماندهها مستقل از هم میباشند. مقدار آماره دوربین واتسون برابر با 3/2 است. ضریب تعیین مدل (77/0) معرف قدرت توضیح کنندگی مدل برآورد شده است و بیانگر آن است که حدود 77 درصد از تغییرات متغیر وابسته، توسط متغیرهای توضیحی در مدل، توضیح داده میشود. در بررسی معنیداری ضرایب با توجه به جدول 6، ازآنجاییکه احتمال آماره t برای متغیر هموارسازی سود (012/0) کوچکتر از 05/0 است، درنتیجه وجود تأثیر معناداری این متغیر بر هزینه بدهی در سطح اطمینان 95/0 رد نمیگردد، مثبت بودن ضریب هموارسازی سود (07/0)، نشاندهنده میزان تأثیر مثبت این متغیر بر هزینه بدهی شرکتها است. قاعدتاً یکی از مهمترین عوامل در تصمیمگیری صحیح اعتباردهندگان میزان سود و کیفیت سود گزارششده شرکتها است که موجب کاهش یا افزایش هزینه بدهی میگردد. ازاینرو هموارسازی سود موجب افزایش هزینه بدهی میگردد. ضریب درماندگی مالی (08/0-)، نشاندهنده میزان تأثیر منفی این متغیر بر هزینه بدهی شرکتها است، بیشک در زمان توانایی مالی شرکتها از هزینه بدهی زیادتری بهره میبرند، بنابراین در زمان درماندگی مالی هزینه بدهی این نوع شرکتها کاهش مییابد. همچنین در بررسی معنیداری ضرایب ازآنجاییکه احتمال آماره t برای متغیر تعدیلی هموارسازی سود کوچکتر از 05/0 است، درنتیجه وجود تأثیر معناداری این متغیر بر هزینه بدهی شرکتها در سطح اطمینان 95/0 رد نمیگردد. مثبت بودن ضریب تعدیلی هموارسازی سود نشاندهنده میزان تأثیر مثبت این متغیر بر هزینه بدهی شرکتها است. بدین گونه که درماندگی مالی موجب تشدید رابطه مستقیم بین هموارسازی سود و هزینه بدهی شرکت میگردد. شرکتهای که وضعیت مالی مناسبی ندارند در حقیقت بیشتر از سایر شرکت اقدام به هموارسازی سود جهت اطمینان بخشی و فریب اذعان عمومی میکنند که این امر موجب افزایش هزینه بدهی میگردد. در بررسی سطح معنیداری متغیرهای کنترلی اهرم مالی، اندازه شرکت فاقد رابطه و اثرگذاری بر هزینه بدهی شرکتها میباشند. تأثیر متغیر بازده حقوق صاحبان سهام بر هزینه بدهی شرکتها در سطح اطمینان 95/0 رد نمیگردد. منفی بودن ضریب بازده حقوق صاحبان سهام نشاندهنده میزان تأثیر منفی این متغیر بر هزینه بدهی شرکتها است.
5 - نتیجهگیری و توصیههای سیاستی یافتههای تحقیق نشان داد که هموارسازی سود با هزینه بدهی شرکتها رابطه مستقیم دارد. ازآنجاییکه هزینۀ بدهی بر عملکرد و ریسک ورشکستگی شرکت تأثیرگذار است. مدیران باید توجه کنند و شرایطی را فراهم نمایند که سود گزارششده دارای کیفیت بالا و شفافیت مطلوب و عاری از انگیزههای مدیریتی (هموارسازی سود) ارائه گردد، تا از این طریق هزینه بدهی شرکت را کنترل نمایند. طرفداران دنبالهرو بیشازحد سودآوری جاری برای حداکثر کردن عملکرد کوتاهمدت میتوانند اقدامات مدیریتی گمراهکنندهای را بهعنوان هزینههای مقطعی غیرضروری مشخصشده در کوتاهمدت را تشویق کنند، مانند هزینههای تحقق و توسعه، بازاریابی و سرمایهگذاری جدید. اگرچه کاهش مخارج جاری سودآوری فعلی را افزایش میدهد، اما نتیجه سرمایهگذاری کمتر، فقدان نوآوری و کاهش بازاریابی میتواند سودآوری و رشد بلندمدت را به خطر اندازد. برخلاف این، مدیران ممکن است چنین تصمیماتی بگیرند، زیرا اثرات منفی یک گرایش کوتاهمدت ممکن است جامه عمل به خود نپوشاند و برای سهامداران چندین سال آشکار نشود. یا به خاطر اینکه آنها تحتفشار خیلی زیادی باشند که به اهداف سودآوری کوتاهمدت دست یابند. برای جلوگیری از چنین رفتاری، مدیران نیاز دارند اهدافی را انتخاب کنند که دستیابی به آنها عملکرد و رقابتپذیری بلندمدت شرکت را افزایش دهد. اهداف بلندمدت بر هدفهای ویژهای دربارهی مسائلی مانند بهرهوری، کیفیت محصول، رضایت مشتری، رضایت کارکنان و نوآوری تأکید دارد. ایده در اینجا این است که مدیران باید اقداماتی انجام دهند که برای مثال بهرهوری را زیاد کند که در بلندمدت منجر به هزینههای پایینتر و سودآوری بالاتر خواهد شد، حتی اگر مستلزم چشمپوشی از بعضی سودهای امروز برای حمایت سرمایهگذاریهای بالاتر در فنآوریها برای افزایش بهرهوری باشد. مثبت بودن ضریب تعدیلی هموارسازی سود نشاندهنده میزان تأثیر مثبت این متغیر بر هزینه بدهی شرکتها است. بدین گونه که درماندگی مالی موجب تشدید رابطه مستقیم بین هموارسازی سود و هزینه بدهی شرکت میگردد. شرکتهای که وضعیت مالی مناسبی ندارند در حقیقت بیشتر از سایر شرکت اقدام به هموارسازی سود جهت اطمینان بخشی و فریب اذعان عمومی میکنند که این امر موجب افزایش هزینه بدهی میگردد. با توجه به نتایج تحقیق حاضر حسابرسان و مدیران مالی باید بر ویژگیهای کیفی روند حسابداری و گزارشهای مالی نظارت داشته باشند؛ زیرا هرچه کیفیت اطلاعات سود و اطمینان سرمایهگذاران به شرکت افزایش یابد، آن شرکت تأمین مالی آسانتری خواهد داشت و قاعدتاً هزینه بدهی کمتری متحمل خواهند شد. همچنین سازمان بورس و ناظران با الزام شرکتها به ارائه اطلاعات کامل و شفاف ازجمله سود گزارششده و نیز ارائه تحلیلهای مدیریتی نسبت به سود برای تصمیمگیری سرمایهگذاران و سهامداران زمینه مناسب را فراهم سازند تا با آگاهی بیشتری اقدام به عمل نمایند. درنهایت بانکها و سرمایهگذاران در تعیین سلامت مالی و درماندگی مالی شرکتها به متغیرهای تأثیرگذار بر آن دقت بیشتری نمایند، چراکه درماندگی مالی یک مرحله قبل از ورشکستی شرکت است و بهعنوان هشدار برای جلوگیری از فروپاشی شرکت تلقی میگردد که لذا با شناسایی و ارزیابی مدلهای دقیقتر میتوان درماندگی مالی شرکتها را با اطمینان بیشتری پیشبینی کرده و نهایتاً اقدام به تصمیمگیری نمایند.
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1) احمد پور، احمد،کاشانی پور، محمد و شجاعی، محمدرضا. (1389). بررسی تأثیر حاکمیت شرکتی و کیفیت حسابرسی بر هزینه تأمین مالی از طریق بدهی . بررسیهای حسابداری و حسابرسی. شماره62، صص17-32. 2) ایمانی برندق، محمد و عبدی، سهراب.(1395). تأثیر هموارسازی سود بر ضریب واکنش سودهای آتی با اثر تعدیلگر محیط های مختلف اطلاعاتی. بررسی های حسابداری و حسابرسی. شماره 3، صص 289-310. 3) پناهیان، حسین، مجتهدی، پیام. (1387). بررسی رابطه بین نسبت بدهی وهزینه سرمایه در بورس اوراق بهادار تهران. فصلنامه حسابداری مالی. شماره13، صص25-45 4) پورحیدری، امید، افلاطونی، محمد. (1385). بررسی انگیزههای هموارسازی سود در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران. بررسیهای حسابداری و حسابرسی. شماره 44، صص 57-69. 5) حاجیها، زهره، مقامی، فهیمه. (1393). تأثیر استراتژی متنوع سازی شرکتی بر هزینه بدهی در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران. دانش حسابرسی. شماره57، صص 101-125 6) حقیقت، حمید، رایگان، احسان. (1387). نقش هموارسازی سود بر محتوای اطلاعاتی سودها در خصوص پیش بینی سودهای آتی. بررسیهای حسابداری و حسابرسی. شماره 54، صص 33-46 7) رحیمیان،نظام الدین و توکل نیا، اسماعیل. (1392). اهرم مالی و ارتباط آن با درماندگی مالی و فرصت های رشد در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران. فصلنامه حسابداری، سال پنجم، شماره 20 8) رستگار، مجید.(1387). بررسی رابطهی بین ویژگیهای شرکت و پایداری سود باکیفیت اقلام تعهدی سود، پایاننامه کارشناسی ارشد. دانشگاه شهید چمران اهواز، دانشکده اقتصاد. 9) رضایی، فرزین، افروز، لیلا. (1394). رابطه هزینه بدهی با حاکمیت شرکتی در شرکتهای دارای ارتباط سیاسی. پژوهش حسابداری. شماره 16، صص 25-46 10) سعیدی، علی و آقایی،ارزو . (1388). پیش بینی درماندگی مالی شرکت های پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از شبکه های بیز. فصلنامه بررسی های حسابداری و حسابرسی ؛ ش 59، صص 56-76. 11) صادقی، حسین ، رحیمی، پریسا و سلمانی، یونس. (1393). تأثیر عوامل کلان اقتصادی و نظام راهبری بر درماندگی مالی شرکتهای تولیدی پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران. اقتصاد پولی، مالی، شماره 8، صص 45-68 12) فدائینژاد؛ محمد اسماعیل، شهریاری؛ سارا و سلیم، فرشاد. (1394). تجزیهوتحلیل رابطۀ ریسک درماندگی مالی و بازده سهام، مقاله علمی پژوهشی حسابداری مالی، دوره 22، شماره 2، صفحه 243-262. 13) مهرانی، ساسان، اسدی؛ قربان و حمیدرضا گنجی. (1392). رابطه بین کیفیت سود، هموارسازی سود و ریسک سهام. مطالعات تجربی حسابداری مالی. دوره 11، شماره 42، صفحه 115-137 14) یحیی زاده فر محمود، شمس شهاب الدین، لاریمی، سیدجعفر.(1389). رابطه ارزش افزوده اقتصادی و نسـبتهـای سـودآوری بـا توان مالی و درماندگی مالی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهـران. بررسـی هـای حسـابداری حسابرسـی، شماره17،صص 112-136. 15) Cheng, C. S. A., Johnston, J. & Li, S. (2014). Higher ERC or Higher Future ERC from Income Smoothness? CThe Role of Information Environment. American Accounting Association Annual Meeting and Conference on Teaching and Learning in Accounting, Atlanta, GA, August 2-6, 2014. 16) Dan. Hu & Haiyan, Z . (2015). Does ownership structure affect the degree of corporate financialdistress in China? Journal of Accounting in Emerging Economies, Vol. 5 ( 1) pp. 35 - 50 17) Deng, X. & Wang, Z. (2006). Ownership structure and financial distress: evidence from public-listed firms in China. International Journal of Management,23(3),486-502 18) Hashim , H. A. & Devi S.D. (2011). Corporate governance, ownership structure and earnings quality: Malaysian evidence" www.ssrn.com. 19) Hedley, A. (2014). An Investigation of the Association between Levels of Accounting Conservatism and Corporate Cost of Debt, American Journal of Economics and Development, Vol.3 No.1, pp 21- 32. 20) Hendrickson, E.S. & Michel, F. (1992). Income Concepts for Financial Reporting, Accounting Theory. Richard D, Irwin. Inc 21) Hua Z., Wang, Y., Xu X., Zhang B. & Liang L. (2007). Predicting corporate financial distress based on integration of support vector machine and logistic regression, Expert Systems with Applications, 33: 434-440, 22) Li, S. & Richie. N . (2016). Income smoothing and the cost of debt. China Journal of Accounting Research 9 (2016) 175–190 23) Perotti,P. &Wagenhofer, A. (2014). Earnings Quality Measures and Excess Returns’. Journal of Business Finance & Accounting, Vol. 41, Pp. 545–571. 24) simerly & lie. (2013). training manual on public private partnerships a financiers perspective". Journal of Financial Reporting and Accounting, 77 (1), 35-59هی . 25) Zaki, E., Bah, R. & Rao, A. (2011). Assessing probabilities of financial distress of banks in UAE, International Journal of Managerial Finance, Vol. 7, No. 3, pp. 304-320.
یادداشتها
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,187 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 631 |