تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,005 |
تعداد مقالات | 83,625 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,443,790 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,462,287 |
برجستهسازیهای نحوی و واژگانی حسین منزوی در شعر | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زیباییشناسی ادبی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 1، دوره 9، شماره 35، فروردین 1397، صفحه 1-21 اصل مقاله (730.17 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
برجستهسازی از زیرشاخههای نقد فرمالیستی است که در آن نقدهایی که با ادبیبودن یک متن مرتبط است مورد توجه قرار میگیرد. با توجه به این نظریه شاعران و نویسندگان در آثار خویش برای جلوگیری از تکرار و یکنواختی ملالآور، دست به خلّاقیّت میزنند و با هنجارگریزیها، قاعدهکاهیها و یا قاعدهافزاییهایی که در سطح زبان انجام میدهند، سطح زبانی کلام را از حالت رکود خارج میسازند. از آنجا که حسین منزوی در عرصۀ غزل، ابتکارات بسیاری در زمینۀ شعر دارد، در این جستار سعی شده است به بررسی برجستهسازیهای وی در زمینۀ نحو و واژگان پرداخته شود. هدف از این نوشتار که به روش تحلیل محتوا با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی انجام شده، دست یافتن به عواملی است که سبب برجسته شدن نحوی و واژگانی این شاعر شده است. حاصل بررسیها گویای این است که حسین منزوی از طریق قاعدهکاهی و یا قاعدهافزایی اشعارش را برجسته نموده است، که این برجستهسازی همۀ سطوح زبان اشعار وی را در بر گرفته است و مهمترین راز موفقیّت شاعر در برجستهسازی ترکیب دو شیوۀ سنّتی و نو بوده است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
برجستهسازی؛ زبان شعری؛ هنجارگریزی؛ قاعدهافزایی؛ غزل معاصر | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
برجستهسازیهای نحوی و واژگانی حسین منزوی در شعرعذرا نصیری افراپلی* دکتر محمدرضا زماناحمدی** بهناز علیمیرزایی*** چکیده برجستهسازی از زیرشاخههای نقد فرمالیستی است که در آن نقدهایی که با ادبیبودن یک متن مرتبط است مورد توجه قرار میگیرد. با توجه به این نظریه شاعران و نویسندگان در آثار خویش برای جلوگیری از تکرار و یکنواختی ملالآور، دست به خلّاقیّت میزنند و با هنجارگریزیها، قاعدهکاهیها و یا قاعدهافزاییهایی که در سطح زبان انجام میدهند، سطح زبانی کلام را از حالت رکود خارج میسازند. از آنجا که حسین منزوی در عرصۀ غزل، ابتکارات بسیاری در زمینۀ شعر دارد، در این جستار سعی شده است به بررسی برجستهسازیهای وی در زمینۀ نحو و واژگان پرداخته شود. هدف از این نوشتار که به روش تحلیل محتوا با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی انجام شده، دست یافتن به عواملی است که سبب برجسته شدن نحوی و واژگانی این شاعر شده است. حاصل بررسیها گویای این است که حسین منزوی از طریق قاعدهکاهی و یا قاعدهافزایی اشعارش را برجسته نموده است، که این برجستهسازی همۀ سطوح زبان اشعار وی را در بر گرفته است و مهمترین راز موفقیّت شاعر در برجستهسازی ترکیب دو شیوۀ سنّتی و نو بوده است. واژههای کلیدی برجستهسازی، زبان شعری، هنجارگریزی، قاعدهافزایی، غزل معاصر. مقدّمه«برجستهسازی» شعر شگرد مورد توجه فرمالیستهاست و آن «عبارت است از به کارگیری عناصر زبان به گونهای که شیوة بیان جلب نظر کند و غیرمتعارف باشد. برجستهسازی انحراف از زبان معیار است؛ هنگامی که یک عنصر زبانی برخلاف معمول به کار میرود و توجه مخاطبان را به خود جلب میکند. موکارفسکی برجستهسازی را فرایندی آگاهانه میداند و معتقد است که هر اندازه فرایندی آگاهانهتر بهکار گرفته شود، از خودکاری کمتری برخوردار است... در فرآیند برجستهسازی باید عواملی چون انسجام، نظاممندی، رسانگی، انگیزش و زیباشناسی مورد توجه قرار گیرند که البته از بین این عوامل دو اصل «رسانگی» و «زیباشناسی» اهمیت بیشتری دارند.» (صفوی، 1390: ج2/35-32). شفیعیکدکنی هنگام بحث در بارۀ برجستهسازی اشاره میکند که انواع برجستهسازی را میتوان در دو گروه موسیقایی و زبانی تبیین کرد (شفیعیکدکنی، 1384: 7) و گروه موسیقایی را مجموعه عواملی میداند که عواملی چون وزن، قافیه، ردیف و هماهنگیهای آوایی را به دست میدهد. به اعتقاد او گروه زبانی مجموعه عواملی است که به اعتبار تمایز نفس واژگان در نظام جملات میتواند موجب برجستهسازی شود. او در این مورد عواملی چون استعاره، مجاز، ایجاز و جز آن را بر میشمارد. دیدگاه شفیعیکدکنی همان است که لیچ با اندک تفاوت به دست میدهد. لیچ آنچه را که شفیعیکدکنی در چارچوب گروه موسیقایی مطرح میسازد در مقولهای کلّی و تحت عنوان توازن به دست داده است و گروه زبانی را از طریق انواع هنجارگریزیها قابل تبیین میداند. برجستهسازی از روشهاى تشخّصبخشى در آفرینش هنرى است و موجب خلق آثار بزرگ و ابداع سبکهاى شخصى مىگردد و میزان گرایش خواننده به متن را میافزاید. یکى از شعراى بزرگ معاصر، حسین منزوی است، که خلاقیّت و ابداع را به وضوح در آثارش مىتوان مشاهده کرد و از مشخّصههاى اشعارش، نوآوری در زبان و شیوة بیان متفاوت است. حسین منزوی شاعر توانای معاصر دو شیوۀ سنّتی و نو را با هم ترکیب نموده است و این کار وی دارای ارزش و اهمیّت بسیار است. برجستهسازی و نوآوریهای حسین منزوی در سطوح مختلف شعر او پیداست؛ سطح زبانی، موسیقی، بلاغی و نحوی که بیشتر نوآوریها در سطح زبان شعر است. نوآوریهای او به سبک نیما انجام گرفته است و خود او بارها به این موضوع اشاره کرده است و به یقین میتوان گفت: حسین منزوی از معدود شاعرانی است که با برجستهنمودن اشعار خود حیاتی تازه به غزل بخشید. از این رو در این پژوهش برجستهسازیهای وی در دو بخش نحوی و واژگانی اشعارش بررسی میشود تا به پرسشهای زیر پاسخ داده شود: برجستهسازیهای حسین منزوی در سطح نحو چه زمینههایی را در بر گرفته است؟ او از چه شیوههایی در برجستهسازیهای واژگانی سود جسته است؟ پیشینۀ تحقیقدر زمینۀ نوآوریهای نحوی و دستوری در شعر حسین منزوی پژوهش جداگانهای انجام نشده است؛ امّا به برخی از پژوهشهای انجام شده در بارۀ این شاعر گرانمایه اشاره میشود: جواد طاهری و سمیّه سلیمان (1391) در مقاله خود تحت عنوان «نوآوریهای حسین منزوی در غزل» به بررسی نوآوریها و ویژگیهای خاص اشعار او پرداخته است، نوآوریهایی که سبب تمایز غزل او با غزلِ غزلسرایان سنتی و پیدایش شیوهای تازه در غزل شده است. فاطمه معینالدّینی با همکاری سمیّه سلیمانی (1390) در مقالۀ «هنجارگریزی در شعر حسین منزوی»، گونههای مختلف هنجارگریزی را مورد کاوش قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که تمامی گونههای هنجارگریزی آوایی، گویشی، زبانی و سبکی و نوشتاری در اشعار حسین منزوی وجود دارد. فاطمه مدرّسی و رقیّه کاظمزاده (1390) در پژوهش خود با عنوان «تکرار واژه از شگردهای برجستهسازی در غزل حسین منزوی» تکرار واژگان را در غزل منزوی بررسی نمودهاند. این پژوهش نشان میدهد که حسین منـزوی از شـگردهای مختلف تکرار در سطح واژه، گروه و جمله، برای تشخّص بخشیدن به زبان غزل خود بهره بـرده اسـت و ایـن تکرار آگاهانه باعث افزایش موسیقی کلام و القای معنی مورد نظرش به خواننده شده اسـت. نگاهی به زندگی و جایگاه منزوی در ادبیات معاصرمنزوی در مهرماه 1325 در زنجان در خانوادهای شاعر و ادبدوست زاده شد. تحصیلات دورۀ ابتدایی و متوسّطه را در این شهر به پایان رساند و از دبیرستان صدرجهان دیپلم ادبی خود را گرفت (نیرومند، 1347: 140) و وارد دانشکدۀ ادبیّات تهران شد. او بنا بر شرایط روحی خود این رشته را رها کرد پس از گذشت بیش از ده سال مجدداً به تحصیل روی آورد و در سال 1358 موفّق به اخذ مدرک لیسانس گردید (کاخی، 1370: 384). منزوی به سرعت خود را در محافل ادبی مطرح کرد. کریم نیرومند در کتاب «سخنوران و خطاطان زنجان 1344» علاوه بر این که منزوی را در سرودن اشعار در بین اقران خویش ممتاز دانسته، به این موضوع اشاره کرده که «وی تخلص «رها» را برای خود برگزیده است؛ امّا چنین تخلّصی در هیچ کدام از اشعار وی مشاهده نمیشود. ضمن این که منزوی در پانوشت یکی از غزلیّات خود که در آن از تخلّص «منزوی» سود برده، مینویسد: «این اوّلین و آخرین غزلی است که من تخلّص کردهام» (منزوی، 1391: 310). وی به سبب روحیّۀ خاصی که داشت هرگز به شغلی ثابت روی نیاورد؛ ولی مسؤولیت صفحۀ شعری «مجلّۀ رودکی» و «مجلّۀ سروش»، اجرای برنامۀ «یک شعر و یک شاعر» در رادیو، مجریگری برنامۀ «گروه ادب امروز» را تجربه کرد (ر.ک. نیرومند، 1347: 331). منزوی آثاری در زمینۀ نثر، نظم و ترجمه قلم زده است: آثار منثور: این ترک پارسیگوی، دیدار در متن یک شعر، مقدّمه بر دو مجموعۀ شعر «آتش در نیزار» و «مه در محاق». آثار منظوم: از ترمه و تغزل، از خاموشیها و فراموشیها، از شوکران و شکر، از کهربا و کافور، این کاغذین جامه، با سیاوش از آتش، با عشق تاب میآوریم، با عشق در حوالی فاجعه، به همین سادگی، تیغ و ترمه و تغزّل، حنجرۀ زخمی تغزّل، صفرخان، فانوسهای آفتابی، همچنان از عشق. ترجمهها: تیغ زنگ زده و ترجمۀ منظومۀ ترکی «حیدربابا» اثر استاد محمّد حسین شهریار. حسین منزوی در روز چهارشنبه 16 اردیبهشت 1383 در سن 58 سالگی بر اثر عارضۀ قلبی و بیماری ریوی برای همیشه دست جهان را فشرد و در زادبومش زنجان تشییع و به خاک سپرده شد (کاظمی، 1388: 44). حسین منزوی با نگاه به شعر سنتی فارسی و ایجاد تحول تدریجی در نوع دید و نگرش خود و روی آوردن به فضاهای تازه توانست هم از لحاظ زبانی و واژگانی و هم از لحاظ محتوایی به غزل معاصر روحی تازه بدمد. شعر سنّتگرای معاصر توجّه خاصی به سطح آوایی، واژگانی و نحوی زبان دارد، هم چنین به قالب غزل توجّه فراوان دارد. منزوی که بخشی از نظریات خویش را در مقدّمه «از شوکران و شکر» بازگو کرده است که «نیما دریچهای دیگر به روی شعر فارسی گشود و گرچه این دریچه در لحظهای گشوده شد که شعر فارسی به راستی خنّاق گرفته بود، امّا این هرگز به آن معنی نبود که باید همه دریچههای دیگر بسته شود... گمان نکنید که من تواناییِ همه قالبهای سنّتی را، در یاوری شایسته شعر شهادت میدهم، قصیده حسابش پاک است، مسمّط و ترکیببند و... هم حسابشان از خیلی پیشترها پاک بود. میماند غزل و مثنوی که به نظر من هنوز هم میشود از این قالبها در شعر استفاده کرد و موفّق هم بود و در میان این دو نیز غزل خود را بیشتر لایق نشان میدهد. غزل سابقهاش، پشتوانهاش و کاراییاش و خیلی چیزهای دیگرش آن را از سایر قوالب شعر سنّتی متفاوت میکند.» (منزوی، 1387: 17-18). این قالب کلاسیک که غزل است از سوی غزلسرایان عصر ما با تغییر و تحوّلات بیرونی و درونی به حیات خود ادامه میدهد. سهم حسین منزوی شامل ابتکارات و ابداعاتی است که وی در حوزۀ آوایی، بلاغت، نحو و... غزل انجام داده میشود. بیشترین ابتکار وی در حوزۀ موسیقی خواه در وزن و عروض و قافیه صورت گرفته است. تنوّع در به کارگیری اوزان عروضی به این شاعر بزرگ جایگاهی ممتاز بخشیده است. پورچافی در این باره میگوید: «بهرهگیری از برخی اوزان که در شعر سنّتی یا اصلاً به کار نرفته یا به ندرت از آنها استفاده شده است، در این زمینه باید از کوشش شاعرانی چون حسین منزوی و محمدعلی بهمنی یاد کرد که با مهارتهای خاصی، بسیاری از اوزان جدید یا کم استعمال را به زیبایی و بدون آنکه غرابت چندانی از آنها احساس شود در اشعار خویش به کار گرفتهاند.» (حسینپور چافی، 1384: 67). بررسی غزل معاصر که با عنوان سنّتگرایی همراه است و در عین حال زبانی نو دارد در عرصه شعر منزوی نسبت دیده میشود. غزل منزوی زبانی کلاسیک با خود به همراه دارد. زبان غزل منزوی در زمینه گزینش واژگان کهنه و نو، و سطح نحوی و دستوری آن بسیار محکم و استوار است. تواناییهای زبانی غزل او که با مضمونهایی مثل ستایش عشق، آن هم به صورت مکرّر همراه است از ویژگیهای سبکی و خاص اوست. بررسی سطح نحوی برجستهسازیهای منزویدر سطح نحوی نخستین مسأله و کارکردی که از نوع زبان باید بررسی شود، نظم و ترتیب آرایش کلمات در جملات یعنی انواع گروههای قیدی، اسم، وصفی و فعلی بررسی میشود. منزوی غزل یکدست و ساده از نگاه دستور زبان ندارد، بلکه در بررسی غزل منزوی، به این نکته پی میبریم که وی از هنجارگریزی در قواعد دستور زبان، بهره میگیرد. قید را به گونهای دیگر استفاده میکند، نظم ارکان جمله را بر هم میزند و از افعال و واژگان کهن در غزل نو استفاده میکند که با نمونههای بسیار اینگونه کارکرد زبان در شعر بزرگانی چون نیما، اخوان، شاملو، سپهری و... دیده شده است. «برخلاف تقیّد شاعران کهن به قواعد دستور زبان، شاعران نوپرداز، با حفظ دو اصل رسایی و زیبایی، گاه در ساختمان دستور زبان دخالت میکنند و بدین گونه ظرفیّتهای کلامی تازهای میآفرینند.» (روزبه، 1381 :28). «شاعر مـیتواند در شعر خود با جـابهجا کـردن عناصر سازندۀ جمله از قواعد نـحوی زبـان هنجار، گریز بزند و زبان خود را از زبان هنجار متمایز سازد.» (صفوی، 1390: ج1/ 64). یک شاعر برجسته زمانی که میبیند کلمات و واژگان پاسخگوی نیاز او نیست و ضرورت نوآوری را در اشعارش احساس میکند، باید این توانایی و استقلال را داشته باشد که دست به ابتکار بزند و خلاقیّت نشان بدهد و واژگان جدیدی را وارد شعرش نماید. این ابتکارات به صورتهای مختلفی انجام میشود. از جمله: «استفاده از واژههای قدیمی و افعال قدیمی؛ آفرینش فعلها و ترکیبهای تازه؛ جابهجایی ضمیر و فـاصله انـداختن مـیان موصوف و صفت؛ انحراف صفت (اسناد صفت به مضاف به جای موصوف)؛ حذف «ی» از میان برخی حروف ربط مرکّب؛ ترکیبهای وصفی و اضافی تازه» (دشتی، 1390: 152-153). لازمۀ نوآوری نحوی اشعار، تغییراتی است که نسبت به قواعد و سنّتهای دستوری کهن، پدید میآید و نشاندهندۀ قدرت و مهارت شاعر و ویژگیهای آثار ادبی بزرگ است. در این قسمت نوآوریهای حسین منزوی بررسی میشود: حرف یکی از نوآوریهای منزوی در حوزۀ حروف است. یکی از انواع کلمه حرف است که به تنهایی معنا ندارد و با پیوستن به کلمه دیگر معنا پیدا میکند. منزوی از حروف به چند شکل در نوآوری استفاده میکند. حرفگرایی شمیسا در در تعریف آن میگوید: «تشبیه و شکل و موقعیّت حروف الفبا را حرفگرایی نامیدهاند. این آرایه در اشعار شاعران گذشته نیز مورد توجّه بوده است؛ امّا در بدیع سنّتی نامی ندارد (شمیسا، 1384: 83). حسین منزوی گاهی حروف الفبا را در خدمت میگیرد که میزان استفاده از آن اندک است.
(منزوی، 1391: 450) که در بیت بالا حرف «آ» نوعی حرفگرایی است. همچنین دو حرف «واو» و «دال» در بیت زیر:
(همان، 461) به کارگرفتن حروف برای ایجاز مثلاً در نمونۀ زیر از واو حالیّه در مصرع دوم برای ایجاز و کوتاه کردن جمله استفاده نموده است.
(همان، 27) واژگان منزوی به نقش اساسی واژگان در تعیین ویژگیهای ساختاری جمله، آگاه بوده و این آگاهی در نوآوریهایی که در واژگان به کار برده، به وضوح دیده میشود. باستانگرایی گاهی اوقات شاعران واژگانی کهن را در شعر وارد میکنند و توجّه خواننده را به خود جلب میکنند. به این کار باستانگرایی یا آرکائیسم میگویند. آرکائیسم در واقع هنجارگریزی زمانی است. حسین منزوی از این مسأله آگاه است که میتواند با بهکار بردن واژگانی که در زمان شاعر در زبان متداول نیست و مربوط به گذشتة اوست، سبب جلب توجّه خواننده شود. همچون «کهت» و «کهش» در ابیات زیر:
(همان، 121)
(همان، 137) حسین منزوی توانسته است با آوردن واژههای آرکائیک دست به نوآوری و برجستهسازی بزند. قید قید کلمهای است که توضیحی در بارۀ فعل میدهد و مفهوم زمان، مکان، مقدار، چکونگی، یا مفهومی جز آن را میرساند. کاربرد نوعی تازه از قید، از دیگر هنجار شکنیهای دستور زبانی در غزل منزوی است. او با قید «همیشه» بیشتر از دیگر قیدها هنرنمایی میکند. شاعر در مصراع زیر به جای این که بگوید: مشامم همیشه شمیم زلف تو است، میگوید: «همیشههای مشامم» و این گونه واج آرایی ایجاد میکند.
(منزوی، 1391: ۴۴) نمونه دیگر «تا» تحذیر است که باید قبل از فعل نهی بیاید ولی در بیت زیر پس از آن ذکر شده است:
(همان، 181) صفت در این بخش نوآوری منزوی در جا به جایی صفت میباشد که به دو شکل انجام میشود: الف) مضافالیه میان موصوف و صفت قرار میگیرد:
(همان، 104) ب) تقدیم صفت بر موصوف با گرفتن کسرۀ اضافه: طبق قواعد دستوری، صفت بعد از موصوف میآید؛ امّا منزوی در غزلهای خود دست به نوآوری زده و با افزودن کسرۀ اضافه صفت را بر موصوف مقدّم نموده است. «بیکرانِ کویر» نمونهای از این نوآوری به شمار میرود.
(همان، 134) ج) افزودن پسوند «تر» به صفت عالی: صفت برترین یا عالی با افزودن «ترین» به صفت ساده ساخته میشود. منزوی در این زمینه دست به ابداع میزند و «تر» را که پسوند صفت برتر است به انتهای صفت برترین میافزاید و بدین ترتیب آن صفت را برجستهتر میکند. مانند «زیباترینتر» در شاهد مثال زیر:
(همان، 195) د) افزودن پسوند «ترین» به پایان قید و اسم البتّه منزوی از این پسوند صفت ساز به ویژه پسوند صفت برترین نوآوریهای دیگری هم انجام داده است. او این پسوند را بر خلاف قاعدۀ نحوی به آخر قید و اسم هم اضافه نموده است. همچون:
(همان، 111) در بیت بالا واژۀ کس اسم است که پسوند «ترین» به آن اضافه شده است.
(همان، 13) در این نمونه همیشه قید است که پسوند صفت ساز «ترین» بدان افزوده شده است. جملهبندی نوآوریهای حسین منزوی در نحو و ساخت جملات، جا به جایی اجزایی جمله بر خلاف عرف و عادت و غیر معمول است. «به هم ریختن بافت نحوی به شرط رسانگی و زیبایی، میتواند خود آشناییزدایی محسوب شود.» (کاظمی، 1388: 162). فعل باستانگرایی باستانگرایی و آرکائیسم یکی دیگر از انواع نوآوری در زمینۀ افعال است. حسین منزوی گاه افعال کهن را در سرودن اشعار به کار برده و نوعی هنجارگریزی زمانی انجام داده است. مانند: «نداند» به معنی نتواند و «ستردن» در بیت زیر:
(منزوی، 1391 :152) «موئیدن» در بیت زیر:
(همان، 492)
(همان، 487) فعل «کاستن» در بیت بالا. تکرار فعل دیگر موارد تکرار فعل است مانند تکرار فعل «لب نگزیدن» در نمونۀ زیر:
(همان، 396) وارد کردن افعال عامیانه در غزل از دیگر نوآوریهای منزوی در فعل وارد کردن افعال عامیانه در غزل است مانند فعل «شتک زدن» و «گُر گرفتن» در ابیات زیر:
(منزوی، 1391: 87)
(همان، 252) به کار بردن عبارات فعلی عبارت فعلی به نوعی از فعل میگویند که حداقل از سه بخش تشکیل شده و همه با هم معنای واحدی میدهند. یکی از موارد نوآوری حسین منزوی در دستور عبارتهای فعلی است. این عبارتهای فعلی بیشتر جنبۀ کنایی دارد. نمونهای از این نوآوریها: «به فراموشی سپردن» در بیت زیرنمونهای دیگر از کاربرد عبارت فعلی است:
(همان، 25)
(همان، 73) «گریه خود را خوردن» در بیت بالا: همچنین است «سر در لاک داشتن» در نمونۀ زیر:
(همان، 252) به کاربردن جملات معترضه و بدل مهمترین و پرکاربردترین نوآوری منزوی در قسمت نحو، به کار بردن جملات معترضه و بدل است که اطناب و حشو محسوب میشود. معمولاً جملات معترضه و بدل بهگونهای هستند که اگر حذف شوند به معنای جمله آسیبی نمیرسد؛ ولی این جملات در اشعار منزوی به گونهای هستند که اگر حذف شوند، معنی جمله با مشکل مواجه میشود. مثلاً جمله معترضه در مثالهای زیر:
(همان، 399)
(همان، 516) نکتهای که در اینجا به چشم میخورد این است که اگر جملات معترضۀ «گرفتم این که خدا بود یا نبود» و «تو خود گفتهای» و بدل «امیر دلهای غارتی» را از نمونههای بالا حذف کنیم، جملات، نا مفهوم و ناقص میشوند. البتّه لازم به ذکر است که آوردن جملات معترضه سبب طولانی شدن بیهودۀ جملهها و پیچیده و ناهموار شدن گفتار حسین منزوی شده است. تکرار از دیگر نوآوریهای منزوی در سطح جملات تکرار است. مانند «تو خواهی آمد» و «با تو خواهد بود» در ابیات زیر:
(همان، 133) همچنین است «نشکنی ای کوزة سفالی عاشق»
(همان، 457) بررسی سطح واژگانی برجستهسازیهای منزویواژگان واژگان رایج و غیر رایج شاعران امروز با به کارگیری واژههایی که تا پیش از دورة معاصر اجازة ورود به ساحت شعر را نداشتند و نیز با استفاده از واژههای تازهای که در زبان روزمرة امروز به کار میرود، در کنار واژههای گذشته، به گسترش و توسّع زبان شعر کمک میکنند» (حسنلی، 1383: 114). منزوی در غزلیّات خود به فراوانی از واژگانِ امروزی استفاده کرده است. «یکی از خصوصیّات غزل نو، حرکت به سمت سلامت زبان و انطباق بافت حوزة استعمال امروزی واژگان بود که البتّه این حرکت در غزل پس از انقلاب، صورتی جدّی و بنیادی یافت و بالنسبه به سامان رسید» (روزبه، 1378: 141). از مهمترین عوامل تفاوت غزلِ منزوی با غزلِ غزلسرایان سنّتی، گرایش وی به استفادة بیشتر از واژگان رایج در زبان امروز است. نمونه این واژگان در مجموعه اشعار منزوی:
( منزوی، 1391: 21)
(همان، 109) همچنین واژگانی مانند: قلم (21)، کابین (31)، پیراهن (45)، آینه (55)، کتاب (35)، خیابان (68)، خاشاک (102)، گوشواره (103)، بختک (109)، زورق (181)، کشتی(131)، چکاوک (223) و. ... حسین منزوی در اشعار خود از لغات و اصطلاحات عامیانه بهرۀ بسیار گرفته است و به نظر نگارنده با این کار ارتباط صمیمانه و دوستانهای با مخاطب برقرار نموده است. البتّه این کار در حوزۀ زبان به نوعی هنجارشکنی محسوب میشود؛ زیرا در شعر شاعران کلاسیک به ندرت با لغات و اصطلاحات عامیانه مواجه میشویم. حسین منزوی با آوردن زبان محاوره در شعر هنجار را شکسته و دست به نوآوری زده است.
(منزوی، 1391: 69)
(همان، 451) حسین منزوی غزلهای شمارۀ 21، 171، 260 و 347 را به زبان عامیانه سروده است. گاهی با مطالعۀ اشعار منزوی به واژگانی برخورد میکنیم که نارایج و نامأنوسند. همچون نمونههای زیر:
(غزل84 )
(غزل 142)
(غزل 43) البته پریچه مخفف پریچهره است. در این بیت حسین منزوی با کاستن از واژۀ پریچهره و تبدیل آن به پریچه دست به قاعدهکاهی زده است. با بررسی غزلهای حسین منزوی، این نتیجه حاصل شد که 97 درصد از واژگان مورد استفاده منزوی در غزلها رایج و 3 درصد نارایجند. در نهایت میتوان گفت: حسین منزوی به استفاده از واژگان رایج تمایل بیشتری نشان داده و تعداد واژگان نارایج در اشعارش بسیار اندک است. واژگان آرکائیک گاهی اوقات شاعران واژگانی را وارد شعر میکنند و توجّه خواننده را به خود جلب میکنند. به این کار باستانگرایی یا آرکائیسم میگویند. آرکائیسم در واقع هنجارگریزی زمانی است که کنایه و ضربالمثلهای عامیانه را وارد غزل معاصر میکند. این از خصایص زبانی منزوی محسوب میشود. منزوی معتقد است که غزل معاصر باید واژگان نو و حتّی طرد شده را در کنار هم وارد عرصه شعر کند. حسین منزوی از این مسأله آگاه است که میتواند با به کار بردن واژگانی که در زمان شاعر در زبان متداول نیست و مربوط به گذشتة اوست، سبب جلب توجّه خواننده شود. و امّا نمونههای واژگان کهن در آثار منزوی:
(منزوی، 1391: 291)
(همان، 85)
(همان، 106)
(همان، 483)
(همان، 489( واژۀ «لختی» در نمونه اخیر در معنای اندکی کاربرد کهن دارند. با توجّه به نمونههای ذکر شده میتوان گفت حسین منزوی با واژههای کهن آشنا بوده است و میدانسته که آوردن واژههای کهن در شعر و در کنار واژگان معاصر زیبایی و جذّابیت خاصی به اشعار او میبخشد. همچنین باید گفت میزان این واژگان در اشعار او بسیار است. آوردن واژههای آرکائیک نوعی هنجارگریزی است که در بخش زبان صورت میگیرد و حسین منزوی بدین طریق توانسته است دست به نوآوری و برجستهسازی بزند. واژگان علم ریاضی در اشعار حسین منزوی گاهی با واژههای علم ریاضی مواجه میشویم که تعداد آن بسیار کم است. واژهها و اصطلاحاتی چون «منها»، «ضرب»، «حاصل جمع»، «بیعدد صفر»، «خط موازی» در نمونههای زیر:
(منزوی، 1391: 313) او در این بیت با تشبیهی زیبا نرسیدن خود به معشوق را بیان نموده است. به نظر او همانطور که دو خط موازی هیچ گاه به هم نمیرسند، و نیز به معشوقش نخواهد رسید.
(منزوی، 1391: 485) واژگان مرکب نو یکی دیگر از نوآوریهای حسین منزوی در بخش زبان استفاده از واژگان مرکب نو است. واژگانی که در دوره معاصر وارد زبان و ادب شدهاند. حتّی برخی از این واژهها خاص حسین منزوی است و دیگران آن را به کار نبردهاند. به همین دلیل به کاربردن واژگان مرکب نو از نوآوریهای زبانی منزوی محسوب میشود. واژههای «خوشخیم»، «بدخیم» در بیت زیر:
(منزوی، 1391: 438)
(همان، 403)
(همان، 450)
(همان، 133) وسوسهریز (ص117)، گنگ دیده (ص135)، وسوسه بو (ص177)، غمناله (ص207)، همیشهوار (ص211)، دریازاد (ص224)، نهنگانه (ص232)، جادوکار (ص241)، مرگآباد (ص250)، لیلیانه (ص255)، نازکدلانه (ص263)، ظلمتشمار (ص360)، آذرخشانه (ص328)، خشماخون (ص449)، خمیدهوار (ص499)، کویاکوی، جویاجوی و سویاسوی (ص627)، نمونه دیگر این واژگان هستند. ترکیبات ترکیبات نو یکی دیگر از ویژگیهای زبان شعری حسین منزوی ترکیبات نو و جدیدی است که در اشعارش دیده میشود. این ترکیبات سبب توجّه بیشتر خواننده میشود. نمونههایی از این ترکیبات عبارتند از: ترکیبات اضافی نو مانند بادبادک خورشید (433)، چوب خط هفته (465)، مرگ سکون (142)، شیشه تغافل (651)، دریاچههای خواب (36) و ترکیبات وصفی نو همچون باغ آهنی (424)، خورشید پرتقالی (212)، نبض آبی (36) و. ... بسامد ترکیبات نو در شعر منزوی بسیار است؛ زیرا فردی شاعر اهل ذوق و در جستجوی ترکیبات نو و تازه است. وی در مقدّمه دفتر غزلهایش به نام «از شوکران و شکر» میگوید: «غزل امروز باید با کلماتی که از نظر استادان مطرود و غیر شاعرانه قلمداد شدهاند، آشتی کند؛ یعنی همان کاری که شعر نیمایی کرده است. گیرم که این کلمهها گاهی باعث ایجاد نوعی خشونت و ناهمواری در زبان بشوند. چه اشکالی دارد که زبان عاشقانه ما نیز خشن، ناهموار و حتّی صیقل نخورده و نتراشیده باشد؟ مگر زندگی ما و عشقهای ما چنین نیست؟» (منزوی، ۱۳۸۷: 21). این دیدگاه سبب شده غزلهای منزوی پر از ترکیباتی باشد که ساخته خود اوست و این گونه دست به برجستهسازی بزند. ترکیبات سنّتی حسین منزوی در کنار استفاده از ترکیبات نو، از ترکیبات سنّتی نیز سود برده است. او به خوبی از این مسأله آگاه بوده است که وجود ترکیبات نو و سنّت در کنار هم به برجسته شدن اشعار و زیباتر شدن آن کمک میکند. ترکیباتی چون «سر گیسو» و« بادگساری» در بیت زیر:
(منزوی، 1391: 297) منزوی در این بیت از ترکیبات سنّتی نیز دست به قاعدهکاهی میزند. او با کاستن یک حرف از واژۀ سنّت باده گساری و تبدیل آن به بادگساری دست به قاعدهکاهی زد و به شعرش برجستگی بخشید. از دیگر ترکیبات سنتی در شعر حسین منزوی میتوان به ستاره دنبالهدار (ص60)، شریک دزد و یار قافله (ص157)، و نیمه جان (ص489). البتّه باید گفت نسبت ترکیبات کهن در شعر منزوی کمتر از ترکیبات نو است.
نتیجهدر این نوشتار نوآوریهای نحوی و واژگانی اشعار حسین منزوی بررسی شد و نتایج زیر به دست آمد: حرفگرایی با کاربرد اندک و به کارگرفتن حروف برای ایجاز، از نوآوریهای منزوی در بخش حروف است. منزوی با وارد کردن واژگان کهن (باستانگرایی) و کمکردن و تخفیف در بخش واژگان دست به ابداع زده است. او با قید «همیشه» هنرنماییهای خلاقانهای مینماید. در زمینۀ صفت نوآوریهای زیبایی دارد و آن جا به جایی صفت میباشد به دو شکل؛ یکی قرار دادن مضافالیه میان موصوف و صفت و دیگری مقدّم کردن صفت بر موصوف با افزودن کسرۀ اضافه. همچنین افزودن پسوند «تر» به صفت عالی و پسوند «ترین» به پایان قید و اسم. حسین منزوی در ساخت جملات و جا به جایی اجزای جمله عرف را بر هم میزند. او با باستانگرایی، جدا کردن نه از فعل نفی، تکرار افعال، وارد کردن افعال عامیانه در شعر و بهکار بردن عبارتهای فعلی که بیشتر جنبۀ کنایی دارند دست به ابداعات فعلی میزند. همچنین جملات معترضه در اشعار منزوی با دیگر موارد متفاوت است؛ زیرا اگر حذف شوند، معنای جمله دچار اختلال میشود. تکرار در اشعارش منزوی در سه سطح حرف (حرفگرایی و واجآرایی)، واژه و جمله صورت میگیرد. در پایان میتوان گفت حسین منزوی یکی از شاعران توانا، نوآور و خلاق در زمینۀ نحو است. او به نحو مطلوبی نوآوریها و سنّتهای دستوری را در کنار هم قرار میدهد. حسین منزوی در سطح واژگانی با توجه به باستان گرائی (آرکائیسم)، کاربرد لغات کهن و نو در کنار هم، کاربرد واژگان بومی و محلی، مرکب، کم کاربرد عصر حاضر دست به برجستهسازیهای زیبایی زده است. در بخش ترکیبات نیز با آوردن ترکیبات نو و سنتی، ترکیب و همچنین کاربرد این واژگان در کنار هم، قاعده کاهی و هنجارگریزی اشعارش را برجسته نموده است.
منابع و مآخذ1ـ حسنلی، کاووس. گونههای نوآوری در شعر معاصر ایران. تهران: ثالث، 1383. 2ـ حسینپور چافی، علی. جریانهای معاصر فارسی از کودتای (1332) تا انقلاب (1357). تهران: امیرکبیر، 1384. 3ـ دشتی، نصرالله. «شیوههای نوآوری در شعر معاصر». مجله رشد آموزش زبان و ادب فارسی، زمستان، شماره 100، 1390، صص 150-155. 4ـ روزبه، محمدرضا. سیر تحوّل در غزل فارسی. تهران: انتشارات روزنه، 1378. 5ـ ــــ، ـــــــــ . ادبیّات مـعاصر ایران (شعر). تهران: روزگار، 1381. 6ـ شفیعیکدکنی، محمدرضا. موسیقی شعر. تهران: آگاه، 1384. 7ـ شمیسا، سیروس. نگاهی به بدیع. تهران: میترا، 1384 8ـ صفوی، کوروش. از زبانشناسی به ادبیّات. تهران: انتشارات سورۀ مهر، 1390 9ـ کاخی، مرتضی. باغ بیبرگی؛ یادنامۀ اخوان ثالث. تهران: انتشارات آگاه، 1370. 10ـ کاظمی، روح الله. سیب نقرهای ماه؛ نقد غزلهای حسین منزوی. تهران: مروارید، 1388. 11ـ منزوی، حسین. حنجرۀ زخمی تغزّل. تهران: آفرینش، 1387. 12ـ ــــ، ـــــــــ . مجموعۀ اشعار، به کوشش فتحی. تهران: انتشارات نگاه، 1391. 13ـ نیرومند، کریم. سخنوران و خطاطان زنجان. زنجان: مؤسّسه مطبوعاتی زعفری، 1347.
* دانشجوی دوره دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک. (نویسنده مسؤول) ** استادیار دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اراک، گروه زبان و ادبیات فارسی، اراک، ایران. *** دانشجوی دوره دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک و دبیر آموزش و پرورش استان همدان. تاریخ دریافت: 11/10/96 تاریخ پذیرش: 12/12/96 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
منابع و مآخذ1ـ حسنلی، کاووس. گونههای نوآوری در شعر معاصر ایران. تهران: ثالث، 1383. 2ـ حسینپور چافی، علی. جریانهای معاصر فارسی از کودتای (1332) تا انقلاب (1357). تهران: امیرکبیر، 1384. 3ـ دشتی، نصرالله. «شیوههای نوآوری در شعر معاصر». مجله رشد آموزش زبان و ادب فارسی، زمستان، شماره 100، 1390، صص 150-155. 4ـ روزبه، محمدرضا. سیر تحوّل در غزل فارسی. تهران: انتشارات روزنه، 1378. 5ـ ــــ، ـــــــــ . ادبیّات مـعاصر ایران (شعر). تهران: روزگار، 1381. 6ـ شفیعیکدکنی، محمدرضا. موسیقی شعر. تهران: آگاه، 1384. 7ـ شمیسا، سیروس. نگاهی به بدیع. تهران: میترا، 1384 8ـ صفوی، کوروش. از زبانشناسی به ادبیّات. تهران: انتشارات سورۀ مهر، 1390 9ـ کاخی، مرتضی. باغ بیبرگی؛ یادنامۀ اخوان ثالث. تهران: انتشارات آگاه، 1370. 10ـ کاظمی، روح الله. سیب نقرهای ماه؛ نقد غزلهای حسین منزوی. تهران: مروارید، 1388. 11ـ منزوی، حسین. حنجرۀ زخمی تغزّل. تهران: آفرینش، 1387. 12ـ ــــ، ـــــــــ . مجموعۀ اشعار، به کوشش فتحی. تهران: انتشارات نگاه، 1391. 13ـ نیرومند، کریم. سخنوران و خطاطان زنجان. زنجان: مؤسّسه مطبوعاتی زعفری، 1347. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,986 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 479 |