تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,801,157 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,825 |
بررسی ترکیب انداموار صنایع ادبی با محوریت استعاره در پنج گنج نظامی گنجوی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زیباییشناسی ادبی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 8، دوره 9، شماره 35، فروردین 1397، صفحه 173-193 اصل مقاله (514.05 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
غافل شدن بلاغیون از متنهای ادبی از قرن پنجم به بعد از جمله عواملی بوده است که باعث گردیده بلاغت سنتی فارسی ـ عربی از پیشرفت باز بماند و نوآوریهای شاعران و نویسندگان نادیده گرفته شود. نمونهای از این خلاقیتها ترکیب ارگانیک صنایع ادبی است که فارغ از مبانی و روشهای بلاغت سنتی گاه به صورت گذرا و غیرنظاممند از جانب برخی از محققان سنتی یا معاصر تحت عنوان همراهی یا ترکیب صنایع مورد اشاره قرار گرفته است. اما در این پژوهش با بهرهگیری از نظریۀ ترکیب انداموار که بر رابطۀ متقابل و وابستگی عناصر یک ساختار تأکید میکند و از سوی ساختارگرایان حلقۀ پراگ و اصحاب نقد نو مطرح گردیده، سعی در نظاممندکردن این حقیقت ادبی داشتهایم و با محوریت قراردادن استعاره، نمونههای آن را در پنج گنج نظامی مورد بررسی قرار دادهایم. نخست، تمامی ساختهای یافت شده را به همراه نمونه و توضیحات لازم معرفی کرده و بسته به تعداد صنعتهای ترکیب شده، آنها را به ساختهای دو، سه و چهاربعدی تقسیم کردهایم. سپس از طریق جدول، بسامد به کارگیری آنها را در هر یک از منظومههای پنجگانه نشان دادهایم تا به صورت نظاممند، قابلیتهای این حقیقت ادبی و همچنین کمیت و کیفیت به کارگیری آن در شعر نظامی گنجوی معلوم گردد. در این نوع ترکیب، استعارهها با صنعتهای مختلف بیانی و بدیعی، وحدتی انداموار پیدا کرده و ساختهای تازهای را ایجاد نمودهاند که مهمترین دستاورد آن در رابطه با زبان شعری، آشناییزدایی از صنعتهایی است که به خاطر کاربرد زیاد به فرایند آشناشدگی دچار شدهاند. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ترکیب انداموار؛ بلاغت؛ استعاره؛ پنجگنج | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بررسی ترکیب انداموار صنایع ادبی با محوریت استعاره
|
ندانم از سر و پایت کدام خوبتر است |
|
چه جای فرق که زیبا ز فرق تا قدمی |
که در آن تجاهل عارف، جناس تام، مراعات نظیر و تضاد و مطابقه به کار رفته و همایی ضمن ذکر صنایع نام برده، آن را به عنوان نمونهای برای صنعت «ابداع» مثال زده است (همایی، 1386: 314). نکتهای که در مورد این صنعت وجود دارد، تعدد صنایع ادبی در یک بیت یا پاراگراف است، بیآنکه با هم رابطهای داشته باشند.
فارغ از همراهی صرفِ صنعتهای ادبی مانند آنچه که در بارۀ صنعت ابداع گفته شد، نمونههای دیگری یافت میشود که در آنها دو یا چند صنعت ادبی با هم ترکیب شده و به صورت یک کل بزرگتر ظاهر گشتهاند که شاید هرکدام از این صنایع به تنهایی بدیع و جذاب هم نباشد، اما در اثر این ترکیب، به خاطر بدیع بودن و چندلایه بودنش که ذهن را بیشتر درگیر میکند، باعث شده که خواننده به لذت هنری بیشتری نایل شود.
به بیان دیگر، هریک از این ترکیبها، کلیتی است که اجزاء تشکیلدهندهاش که همان صنایع ادبی باشد از طریق پیوند ارگانیک، به وحدت رسیدهاند. یعنی هر جزء اثر با اجزای دیگر هماهنگی دارد و تأثیر کلیای که در ذهن خواننده باقی میگذارد، هم ناشی از تک تک اجزا و هم ناشی از ارتباط مجموع این اجزا است که در شکل تبلور مییابد. برای نمونه بیتی که تاجالحلاوی مثال زده است و از آن با عنوان تشبیه معالتکریر نام میبرد:
چو حال من تو را آن زلف و آن خال |
|
سـواد انـدر سـواد انـدر سواد اسـت |
در این بیت تشبیه و تکرار همان پیوند انداموار و ناگسستنی که در بالا اشاره شد را ایجاد کرده است به طوری که در نظر آوردن هرکدام از آنها به تنهایی ممکن نیست. و به گفتۀ تاجالحلاوی «این معنی بدین زیبایی جهت مصاحبت تشبیه است؛ او را تکریر مجرد خواندن ظلم باشد» (تاج الحاوی، 1383: 18-19). و یا این بیت از مخزن الاسرار نظامی که در آن تشبیه و تناسب ترکیب یافتهاند:
این همه صفرای تو بر روی زرد |
|
سرکۀ ابروی تو کاری نکرد
|
(نظامی، 1388: الف: 105)
تشبیه ابروی در هم رفته به سرکه، با صفرا تناسب دارد. سرکه برای دفع صفرا مناسب است.
در این نوع از ترکیب که موضوع این مقاله بوده و قرار است در ادامه به واکاوی آن بپردازیم، صنایع به همان شیوه که در بالا توضیح داده شد ترکیب میشوند، ولی با محوریت استعاره. به عنوان نمونه:
چو عاشق دید کآن معشوق چالاک |
|
فروخواهد فتاد از باد بر خاک |
(نظامی، 1385: 208)
در این بیت «باد» استعاره از اسب است. یعنی مستعار منه، به گونهای انتخاب شده است که با واژۀ «خاک» تناسب داشته باشد. بر این قیاس میتوان موارد دیگری را نیز مورد بررسی قرار داد مثل «تشبیه انداموار».
قابل ذکر است آنچه که نویسندگان این مقاله از پیوند یا ترکیب انداموار در نظر داشتهاند همان مفهومی است که (تاجالحلاوی) و (آزاد بلگرامی) تحت عنوانهای تشبیه معالتکریر و تشبیه استخدامی به آن اشاره داشته و ـ حسینپناهی و دیگران (1390) و خبازها (1389) با عنوان استعارههای ترکیبی و ساختهای بلاغی مرکب بررسی کردهاند. اما علت اکتفا نکردن به اصطلاح «ترکیب» و به کاربردن اصطلاح «انداموار»[3] این است که این موضوع به تحلیل «شکل»[4] مربوط میشود و اصطلاح انداموار در نقد فرمالیستی، اصطلاح رایجی است که پیشینۀ آن به شاعران و نویسندگان رمانتیک قرن نوزدهم به ویژه کولریج بازمیگردد که در برابر فرم مکانیکی شعر کلاسیک، فرم انداموار را مطرح کردند. (نقل به مضمون. گری، 1382: 323)
منظور از این اصطلاح، این است که «هر جزء اثر با اجزای دیگر هماهنگی دارد و تأثیر کلیای که در ذهن خواننده باقی گذاشته میشود، هم ناشی از تکتک اجزای و هم ناشی از ارتباط مجموع این اجزاست که در شکل تبلور مییابد». (پاینده، 1369: 26)
با توجه به این توضیح در بارۀ «انداموار» و مطابقتش با این مفهومی که ما از پیوند انداموار صنایع در نظر داریم، و همچنین آشنا بودن این اصطلاح در زمینۀ نقد ادبی و پشتوانۀ نظری آن، اصطلاح «استعارههای انداموار» و «ترکیب انداموار صنایع» را بر «استعارههای ترکیبی» و «ترکیب صنایع» ترجیح دادهایم.
مجموع ترکیبهایی را که نظامی با محوریت استعاره ساخته، میتوان در قالب چند ساختار معرفی کرد. منظور ما از ساختار، آن چارچوبهای تکرارشدنی است که هریک از این استعارههای انداموار را زیر پوشش قرار میدهد. به عنوان مثال: ساخت «استعاره + تشبیه + ایهام تناسب». تمام ترکیبهایی را که در این چارچوب ساخته شدهاند، در ذیل این ساختار طبقهبندی کردهایم. نکتۀ دیگر این که در ترتیب هریک از صنایع، اولویت را بر اساس کلیدیتر بودن نقش آن صنعت در ترکیب، قرار دادهایم. برای نمونه، در همین ترکیبی که یاد شد، نقش تشبیه را مهمتر و کلیدیتر از ایهام تناسب یافتهایم. در نتیجه، بعد از استعاره که رکن اصلی است، تشبیه و سپس ایهام تناسب را ذکر کردهایم. همچنین، تمامیساختهای شناسایی شده را بر اساس تعداد عناصر موجود در ترکیب، در سه دستۀ کلان جای دادهایم و آنها را با عنوان: «ساختهای دوبعدی»، «ساختهای سه بعدی» و «ساختهای چهار بعدی» تقسیمبندی کردهایم. به این معنی که هریک از صنعتهای موجود را به عنوان یک بعد از ابعاد این ترکیب در نظر گرفتهایم. در ادامه هریک از این ساختها را به همراه یک نمونه از متن معرفی کردهایم و سایر نمونهها را برای زیاد نشدن حجم مقاله به شمارۀ صفحه و بیت ارجاع دادهایم.
استعاره+ تناسب
خفتن آن گرگ چو روبه بدید |
|
خواب در او آمد و سر درکشید |
(نظامی، 1388: الف:107)
دزد از طریق استعاره به «گرگ» همانند شده که با «روبه» تناسب دارد.
(برای مشاهده بقیه نمونهها ر.ک: نظامی، 1384: 123، 156، 178، 179، 195، 218، 252، 255، 256، 263، 284، 286؛ 1385: 50، 69، 70، 92، 121، 142، 145، 151، 180، 189، 199، 208، 244، 287، 290، 311، 372، 374؛ 1388الف: 11، 15، 19؛ 1388ب: 10، 14، 18، 22، 26، 31، 37، 40، 42، 49، 51، 60، 66، 72، 75، 80، 92، 103، 118، 140، 151، 156، 161، 185، 194، 195، 196، 203، 204، 232، 243، 411، 412، 419؛ 1389الف: 3، 4، 9، 12، 35، 39، 51، 56، 59، 62، 71، 121، 122، 160، 161، 168، 171، 183، 189، 203؛ 1389ب: 12، 16، 21، 34، 43، 55، 75، 125، 130، 135، 136، 167، 168، 173، 210، 231، 232)
استعاره +تضاد
ز آتش و آبی که به هم در شکست |
|
پیه درّ و گردۀ یاقوت بست |
(نظامی، 1388: الف: 5)
«آتش» در مصرع نخست استعاره از نور خورشید است که با آب تضاد دارد.
همچنین در مصرع دوم، شاهد تشبیه ارگانیک هستیم که با تناسب پیوند خورده.
(ر.ک:1384: 79؛ 1388الف: 5، 14؛ 1388ب: 196؛ 1389ب: 21، 58)
استعاره+ پارادوکس
عبیر افشاند بر ماه شبافروز |
|
به شب خورشید میپوشید در روز |
(نظامی، 1385: 70)
«شب» استعاره است از گیسوی شیرین و «خورشید» استعاره است از چهرۀ او. همزمان شدن شب و روز پارادوکس دارد.
(ر.ک: نظامی1384 : 153؛ 1385: 249؛ 1388الف: 1388؛ 24 ب: 1389، 198؛ 164 الف: 152، 159؛ 1389ب: 21، 170)
استعاره +حسن تعلیل
چشم نیلوفر از شکنجۀ خواب |
|
جان درانداخته به قلعۀ آب
|
(1384: 286)
گل نیلوفر در آب منزل دارد و در روز، درهمپیچیده و در شب، باز میشود. علت وجود گل نیلوفر در آب را از طریق حسن تعلیل بیان کرده. اما برای رسیدن به این مقصود لازم بوده است که نیلوفر از طریق استعاره به انسانی تشبیه شود که محکوم به شب بیداری است و خوابآلودگی او را رنج میدهد.
(ر.ک: 1384: 163؛ 1389ب: 192، 193)
استعاره+ تلمیح
نازنینان مصر این پرگار |
|
بر تو عاشق شدند یوسفوار |
خیز تا در تو یک نظاره کنند |
|
هم کف و هم ترنج پاره کنند |
(1384: 10)
«نازنینان» استعاره است از ستارگان یا فرشتگان، «مصر» استعاره از آسمان یا عالم بالا، «پرگار» استعاره از هستی و «یوسف» استعاره از پیامبر. با توجه به بیت بعد، تلمیح دارد به داستان یوسف و زلیخا که زنان مصری هنگام مشاهدۀ یوسف، به جای ترنج، دستهای خود را بریدند.
(ر.ک: 1384: 298؛ 1385: 24، 290، 372؛ 1388الف: 61، 105، 116؛ 1388ب: 16، 169؛ 1389الف: 131، 183؛ 1389ب: 15، 73)
استعاره+ جناس
آمد آورد پیش خیر فراز |
|
گفت: گوهر به گوهر آمد باز |
(1384 :262)
در مصرع دوم، «گوهر» دوم استعاره از «خیر» است که با گوهر نخست که در معنای حقیقی خود به کار رفته جناس دارد.
(ر.ک: 1384: 121، 245، 252، 261، 262، 278، 315؛ 1385: 66، 158، 180؛ 1388ب: 20، 101، 121، 220؛ 1389الف: 84، 148، 164؛ 1389ب: 167)
استعاره+ مذهب کلامی
درّی کآن رهاورد مرغ هواست |
|
گرش آسمان برنگیرد، رواست |
(1389ب: 166)
این بیت از اقبالنامه، به رسیدن اسکندر به بتخانۀ «قندهار» مربوط میشود. «درّ» در مصرع نخست، اشاره دارد به دو گوهری که دو پرنده به آن شهر آورده بودند و مردم شهر هم به واسطۀ این دو گوهر، بتی ساختند و از آن دو گوهر به جای چشمهای بت استفاده کردند. یکی از زنان خدمتگزار معبد برای جلوگیری از شکستن بت توسط اسکندر، به روش کلامی، طوری سخن میگوید که او را وادار به تسلیم و پذیرش کند. به همین منظور، از طریق استعاره، اسکندر را با «آسمان» برابر گرفته است. در نتیجه میگوید: دری را که مرغان هوا (آسمان) برای این شهر به عنوان تحفه و هدیه آوردهاند، اگر آسمان (اسکندر) آن را بازپس نگیرد روا باشد. (ر.ک: همان).
استعاره+ ایهام تبادر
چنین مهدی که ماهش در نقاب است |
|
ز مه بگذر، سخن در آفتاب است |
(1385 : 373)
در معنای اولیه و اصلی آن (اصلی بودن آن به جهت همخوانی با مصرع بعد است)، «مهد» که با «ی» وحده همراه شده استعاره از دفتر شعر، «ماه» استعاره از معنا و «نقاب» استعاره از لفظ میباشد. در معنای ثانویه و دور از ذهن آن، «مهدی» ذهن را به سمت نام امام دوازدهم متبادر میکند، با توجه به مصراع دوم. ماه استعاره از چهره و نقاب استعاره از غیبت است.
(ر.ک: 1384: 170)
استعاره+ ایهام تناسب
به وقت مرگ با صد داغ حرمان |
|
ز گرگان رفت باید سوی کرمان |
(1385 : 366)
«گرگان» استعاره از انسانهای گرگصفت است که با کرمان (کرم+ها) و کرمان (نام شهر) ایهام تناسب دارد.
(1384: 196، 328؛ 1385: 10، 16، 173، 328؛ 1388الف: 41؛ 1388ب: 49؛1389ب: 232)
استعاره + تبدیل (طرد العکس)
زآفت بیدبرگِ باد خزان |
|
شاخِ پر برگِ بید دستگزان |
(1384 : 287)
«بیدبرگ» نوعی پیکان تیر است که به صورت استعاری به بادخزان اضافه گردیده و تبدیل آن در مصرع دوم «برگ بید» است.
(ر.ک: 1384: 327؛1388الف: 26)
استعاره+ تشبیه + ایهام تناسب
محجوبۀ بیت زندگانی |
|
شهبیت قصیدۀ جوانی |
(1389الف: 54)
این بیت در وصف لیلی است و «شهبیت قصیدۀ جوانی» استعاره از او است. در مصرع نخست هم زندگی به بیت (خانه) تشبیه شده که با بیت و قصیده ایهام تناسب دارد.
استعاره+ تشبیه+ تلمیح
زآن تازه ترنج نورسیده |
|
نظّاره ترنج کف بریده |
(همان: 55)
«تازه ترنج نورسیده» استعاره از زنخدان لیلی است که با توجه به مصرع دوم که کفِ دستِ نظّاره(تماشاچیان) به «ترنج» تشبیه شده، تلمیح دارد به داستان یوسف و زلیخا و بریدن زنان مصر دستان خود را هنگام پوست کندن «ترنج» و دیدن جمال یوسف. (ر.ک: همان:156)
استعاره+ تناسب+ تشبیه
اول بیت ارچه به نام تو بست |
|
نام تو چون قافیه آخر نشست |
(1388الف: 26)
«بیت» استعاره از عالم خلقت است و از طریق استعارۀ مکنیه، اولین مخلوق بودن پیامبر را به «صدر» مانند کرده. همچنین خاتمیت پیامبر را به «قافیه» تشبیه کرده است. از طرفی بیت، صدر و قافیه با هم تناسب دارند.
(1384: 7، 164؛ 1385: 21، 68، 70، 73، 169، 197، 262، 287، 292؛ 1388ب: 21، 31، 67؛ 1389الف: 173)
استعاره+ حسن تعلیل+ (تشبیه+ تناسب)
به عنبرخری نرگس خوابناک |
|
چو کافورتر سر برون زد ز خاک |
(1389ب: 165)
در این بیت، با شخصیت قایل شدن برای گل «نرگس» از طریق استعارۀ مکنیه، برای بیرون آمدن این گل از خاک، علت هنری اقامه کرده است. همچنین با تشبیه آن به «کافور تر» که با «عنبر» تناسب برقرار کرده، تشبیه ارگانیک هم به این ترکیب اضافه شده.
(ر.ک: 1389الف: 55)
استعاره+ حسن تعلیل+ تناسب
فشاند از دیده باران سحابی |
|
که طالع شد قمر در برج آبی |
(1385: 69)
به منظور این که برای گریۀ خسرو دلیل هنری اقامه کند، از طریق استعاره اشک خسرو را با «باران سحابی» و شیرین را با «قمر» و چشمهای را که شیرین در آن شستشو میکرد با «برج آبی» همانند گرفته است. میان باران و طالع شدن قمر در برج آبی تناسب وجود دارد: «طلوع قمر از برج آبی نزد منجمان قدیم دلیل نزول باران بوده». (ر.ک: همان: 24، 44، 212)
استعاره+حسن تعلیل+ استخدام
همانا شمع از آن با آب دیدهست |
|
که او نیز از لب شیرین بریدهست» |
(1385: 262)
شاعر از زبان خسرو برای تأیید و تأکید بر گریستنش در فراق شیرین، به مدد حسن تعلیل و استعارۀ مکنیه، آب شدن شمع در هنگام سوختن را به دوری او از شیرین نسبت داده. اما در رابطه با شمع، صفت جانشین موصوف است به معنی عسل شیرین و در رابطه با خسرو نام معشوقش مراد است.
استعاره + تبدیل+ تناسب
موی به مویت ز حبش تا طراز |
|
تازی و ترک آمده در ترکتاز |
(1388الف: 88)
این بیت در بیان برابری موهای سفید و سیاه یا همان دوموی شدن است. حبش و تازی استعاره از موی سیاه. طراز و ترک استعاره از موی سپید. همچنین با آمدن «تازی و ترک» و «ترکتاز» صنعت تبدیل و از طریق همنشینی تازی، ترک، حبش و طراز صنعت تناسب ایجاد شده. (ر.ک: 1388ب: 13)
استعاره + تشبیه + جناس
سنبل او سنبلۀ روزتاب |
|
گوهر او لعلگر آفتاب |
(1388الف: 20)
«سنبل» استعاره از زلف پیامبر است که به «سنبله» (یکی از صورتهای فلکی) تشبیه شده است. همچنین میان سنبل و سنبله جناس برقرار است.
استعاره+ استخدام + تناسب
از آن ابر عاصی چنان ریزم آب |
|
که نارد دگر دست بر آفتاب |
(1388ب:74)
در این بیت شرفنامه که از زبان «دارا» و خطاب به اسکندر است، «ابر عاصی» استعاره است از اسکندر. ریختن «آب» در بارۀ مستعارله (اسکندر) عبارت است از آبرو و در بارۀ مستعار منه (ابر عاصی) عبارت است از باران. همچنین ابر با آب و آفتاب تناسب دارد. (ر.ک: همان:141). شبیه این ساختار را در «تشبیه استخدامی» میشناسیم که آن نیز پیوند انداموار صنعت «تشبیه» و صنعت «استخدام» است.
ساختهای چهار بعدی
استعاره+ تشبیه+ ایهام تناسب+ جناس
شعری به سیاقت یمانی |
|
بیشعر به آستینفشانی |
(1389الف:155)
در این بیت به بیانی استعاری، آستینافشانی(رقصیدن) به ستارۀ «شعرا» نسبت داده شده و در رقصیدن بدون شعرخوانی، به یمانیان تشبیه گردیده. بین یمانی و شعرا (شعرای یمانی) ایهام تناسب، و شعری و شعر جناس برقرار است.
استعاره+ جناس+ (تشبیه+ استخدام)+ تناسب
بر آن سر کآسمان سیماب ریزد |
|
چو سیماب از بت سیمین گریزد |
(1385: 324)
این بیت یکی از پیچیدهترین و هنرمندانهترین ترکیبهایی است که در شعرهای نظامی وجود دارد. معنای بیت این است: مرد سفیدموی و پیر، مانند جیوه که با نقره ممزوج نمیشود، از معشوق جوان سفیدپوست میگریزد.
سیماب در مصرع اول استعاره از موی سفید است. ولی در مصرع دوم به عنوان مشبه به در معنای حقیقیاش (جیوه) به کار رفته است، در نتیجه جناس برقرار شده است. صنعت دیگری که در این ترکیب وجود دارد، تشبیه است. در مصرح دوم، انسان سفیدموی به سیماب تشبیه گردیده. اما خود این تشبیه، با صنعت «استخدام» ترکیب ارگانیک یافته. «سیمین» برای مشبه (انسان سفید موی و پیر) به عنوان صفت سفیدی برای بت (معشوق) به کار رفته و برای مشبهبه (سیماب) در معنای نقره به کار رفته. میان سیماب و سیمین هم رعایتِ تناسب گردیده است. نقره و جیوه همدیگر را دفع میکنند.
استعاره در استعاره+ کنایه+ تناسب
پای سخن را که درازست دست |
|
سنگ سراپردۀ او سر شکست |
(1388الف: 6)
استعاره در استعاره: سخن به خاطر داشتن «پا» به انسان مانندشده. بار دیگر، پا که از لوازم مستعارمنه (انسان) بوده در نقش مستعارله ظاهر گردیده و به خاطر داشتن «سر» به عنوان انسان فرض شده. همچنین از طریق تعبیر کنایی «درازست دست» و نسبت آن به «سخن» و انسانانگاریِ «پا» از طریق« سر شکست» تناسب برقرار شده.
استعاره+ کنایه+ جناس+ تناسب
ابروی حبش به چین درآمد |
|
کآیینۀ چین ز چین برآمد |
(1389الف:110)
«حبش» استعاره از شب است و «به چین درآمدن ابرو» کنایه از غمگین یا خشمگین شدن آن است که اشاره به شکستن شب و طلوع خورشید دارد. همچنین، واژۀ چین (شکنج) در این ترکیب کنایی با چین (نام کشور) در مصرع دوم جناس دارد. حبش با کشور چین نیز تناسب دارد.
استعاره+ (تشبیه +استخدام)+ تناسب + جناس
نیفۀ روبه چو پلنگی به زیر |
|
نافۀ آهو شده زنجیر شیر |
(1388الف:59)
در این بیت «نافۀ آهو» که استعاره از زلف است، تشبیه شده به «زنجیر شیر». تشبیه در این بیت با صنعت استخدام ترکیب ارگانیک دارد. زیرا شیر در مناسبت با زنجیر، در معنای حقیقیاش متصور است و با توجه به تمام مصراع، استعاره است از معشوق. شیر، آهو، پلنگ و روباه هم تناسب دارند. بین نیفه و نافه هم جناس دیده میشود. (ر.ک: 1385: 43)
در زیر بسامد هر یک از ساختهای معرفیشده در بخش پیشین، در منظومههای نظامی از طریق جدول نشان داده خواهد شد. قابل ذکر است، با توجه به حجم بالای کار، احتمال میدهیم موارد بسیار اندکی وجود داشته باشد که از آنها غافل شده باشیم، در نتیجه ادعا نمیکنیم که آمارهای ارایه شده قطعی و به دور از خطا است، اما بیشک، میزان به کارگیری هر یک از ساختها در منظومههای نظامی به خوبی نشان خواهد داد.
جدول ساختهای دو بعدی
ساختهای دو بعدی |
بسامد هر یک از ساختها در پنج گنج |
|
|||||
مخزنالاسرار |
خسرو و شیرین |
هفتپیکر |
لیلی و مجنون |
شرفنامه |
اقبالنامه |
مجموع |
|
استعاره + تناسب |
3 مورد |
23 مورد |
17 مورد |
32 مورد |
38 مورد |
20 مورد |
133 |
استعاره + تضاد |
2 |
- |
1 |
- |
1 |
2 |
6 |
استعاره + پارادوکس |
1 |
2 |
1 |
2 |
2 |
2 |
10 |
استعاره + حسن تعلیل |
- |
- |
1 |
- |
- |
2 |
3 |
استعاره + تلمیح |
4 |
4 |
2 |
2 |
3 |
2 |
17 |
استعاره + جناس |
- |
3 |
9 |
3 |
4 |
1 |
20 |
استعاره + مذهبکلامی |
- |
- |
- |
- |
- |
2 |
2 |
استعاره + ایهام |
- |
1 |
1 |
- |
- |
- |
2 |
استعاره+ ایهام تناسب |
1 |
5 |
2 |
- |
1 |
1 |
10 |
استعاره + استخدام |
- |
- |
- |
- |
2 |
- |
2 |
استعاره + تبدیل |
1 |
- |
2 |
- |
- |
- |
3 |
«جدول ساختهای سه بعدی»
ساختهای سه بعدی |
بسامد ساختها در پنج گنج |
||||||
مخزن الاسرار |
خسرو و شیرین |
هفتپیکر |
لیلی و مجنون |
شرفنامه |
اقبالنامه |
مجموع |
|
استعاره + تشبیه + ایهامتناسب |
- |
- |
- |
1 |
- |
- |
1 |
استعاره + تشبیه + تلمیح |
- |
1 |
- |
2 |
- |
- |
3 |
استعاره + تناسب + تشبیه |
1 |
10 |
2 |
1 |
3 |
- |
17 |
استعاره + حسنتعلیل + |
- |
- |
- |
1 |
- |
1 |
2 |
استعاره + حسنتعلیل + تناسب |
- |
4 |
- |
- |
- |
- |
4 |
استعاره + حسنتعلیل + استخدام |
- |
1 |
- |
- |
- |
- |
1 |
استعاره + تبدیل + تناسب |
1 |
- |
- |
- |
1 |
- |
2 |
استعاره + تشبیه + جناس |
1 |
- |
- |
- |
- |
- |
|
استعاره + کنایه + جناس |
- |
- |
- |
1 |
- |
- |
1 |
استعاره + (تشبیه + استخدام) |
1 |
1 |
- |
- |
- |
- |
2 |
جدول ساختهای چهاربعدی
ساختهایچهاربعدی |
بسامد ساختها در پنج گنج |
||||||
مخزنالاسرار |
خسرو و شیرین |
هفتپیکر |
لیلی و مجنون |
شرفنامه |
اقبالنامه |
مجموع |
|
استعاره + تشبیه + |
- |
- |
- |
1 |
- |
- |
1 |
استعاره + جناس + |
- |
1 |
- |
- |
- |
- |
1 |
استعاره در استعاره |
1 |
- |
- |
- |
- |
- |
1 |
در این پژوهش بر این موضوع تأکید شد که غافل بودن بلاغیون از متنهای ادبی از جمله عواملی بوده است که باعث گردیده بلاغت سنتی از پیشرفت باز بماند و نوآوریهای شاعران و نویسندگان نادیده گرفته شود. یک نمونه از این خلاقیتها و نوآوریها، پیوند انداموار صنایع است که گاه به صوت گذرا و غیر نظاممند، از جانب برخی از محققان سنتی یا معاصر، فارغ از مبانی و روشهای بلاغت سنتی مورد اشاره قرار گرفته است. اما در این پژوهش با محوریت قراردادن استعاره در پنج گنج نظامی تلاش شد تا به صورت علمی و نظاممند، قابلیتهای این حقیقت ادبی نشان داده شود. به همین منظور تمامی ساختهای یافتشده را به همراه نمونه و توضیحات لازم معرفی کردیم. چنان که ملاحظه شد، استعارهها با صنعتهای مختلف بیانی و بدیعی، در منظومههای نظامی با هم ترکیب شده و ساختهای تازه مرکبی را ایجاد نمودند که در غنابخشیدن به زبان شعری و گسترش خلاقیتهای ادبی نظامی نقش برجستهای را ایفا کرده است.
1ـ آزاد بلگرامی، میرغلامعلی. غزالان الهند: مطالعۀ تطبیقی بلاغت هندی و فارسی به انضمام فصلی در وزنشناسی، به تصحیح سیروس شمیسا، تهران: صدای معاصر، 1382.
2ـ پاینده، حسین، «مبانی فرمالیسم در نقد ادبی». کیهان فرهنگی، سال هفتم، شمارۀ 3، 1369.
3ـ تاجالحلاوی، علی بن محمد. دقایق الشعر: علم بدیع و صنایع شعری در زبان پارسی دری. به تصحیح محمدکاظم امام. تهران: دانشگاه تهران، 1383.
4ـ حسینپناهی، فردید؛ سیداحمد پارسا، «استعارههای ترکیبی، گونهای نویافته از استعاره در سرودههای خاقانی شروانی». مجلۀ بوستان ادب دانشگاه شیراز، سال سوم، شمارۀ دوم، تابستان، پیاپی8، 1390.
5ـ خبّازها، رضا، «ساختهای بلاغی مرکب و کاربرد آنها در تخلص به مدح»، ادب پژوهی، شمارۀ چهاردهم، 1389.
6ـ ضیف، شوقی. تاریخ و تطوّر علوم بلاغت. ترجمه محمدرضا ترکی. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، 1383.
7ـ گری، مارتین. فرهنگ اصطلاحات ادبی در زبان انگلیسی. ترجمۀ منصوره شریفزاده. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1382.
8ـ نظامی، الیاس بن یوسف، هفت پیکر. تصحیح و حواشی حسن وحید دستگردی، تهران: زوّار. 1384.
9ـ ـــــــ، ـــــــ . خسرو و شیرین. تصحیح و حواشی حسن وحید دستگردی، تهران: زوّار، 1385.
10ـ ـــــــ، ـــــــ . (الف)، مخزنالاسرار. تصحیح و حواشی حسن وحید دستگردی، تهران: زوّار، 1388.
11ـ ـــــــ، ـــــــ . (ب)، شرفنامه. تصحیح و حواشی حسن وحید دستگردی، تهران: زوّار، 1388.
12ـ ـــــــ، ـــــــ . (1 الف)، لیلی و مجنون. تصحیح و حواشی حسن وحید دستگردی، تهران: زوّار، 1389.
13ـ ـــــــ، ـــــــ . (ب)، اقبالنامه. تصحیح و حواشی حسن وحید دستگردی. تهران: زوّار، 1389.
14ـ وحیدیان کامیار، تقی. بدیع از دیدگاه زیباییشناسی. تهران: دوستان، 1379.
15ـ همایی، جلالالدین. فنون بلاغت و صناعات ادبی. تهران: هما، 1386.
* استادیار، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اراک، گروه زبان و ادبیات فارسی، اراک، ایران.
** دانشجوی دوره دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران. (نویسنده مسوول)
*** دانشجوی دوره دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران.
تاریخ دریافت: 15/2/97 تاریخ پذیرش: 25/4/97
[1]- organic
[2]- Organic
[3]- Organic
[4]- form
1ـ آزاد بلگرامی، میرغلامعلی. غزالان الهند: مطالعۀ تطبیقی بلاغت هندی و فارسی به انضمام فصلی در وزنشناسی، به تصحیح سیروس شمیسا، تهران: صدای معاصر، 1382.
2ـ پاینده، حسین، «مبانی فرمالیسم در نقد ادبی». کیهان فرهنگی، سال هفتم، شمارۀ 3، 1369.
3ـ تاجالحلاوی، علی بن محمد. دقایق الشعر: علم بدیع و صنایع شعری در زبان پارسی دری. به تصحیح محمدکاظم امام. تهران: دانشگاه تهران، 1383.
4ـ حسینپناهی، فردید؛ سیداحمد پارسا، «استعارههای ترکیبی، گونهای نویافته از استعاره در سرودههای خاقانی شروانی». مجلۀ بوستان ادب دانشگاه شیراز، سال سوم، شمارۀ دوم، تابستان، پیاپی8، 1390.
5ـ خبّازها، رضا، «ساختهای بلاغی مرکب و کاربرد آنها در تخلص به مدح»، ادب پژوهی، شمارۀ چهاردهم، 1389.
6ـ ضیف، شوقی. تاریخ و تطوّر علوم بلاغت. ترجمه محمدرضا ترکی. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، 1383.
7ـ گری، مارتین. فرهنگ اصطلاحات ادبی در زبان انگلیسی. ترجمۀ منصوره شریفزاده. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1382.
8ـ نظامی، الیاس بن یوسف، هفت پیکر. تصحیح و حواشی حسن وحید دستگردی، تهران: زوّار. 1384.
9ـ ـــــــ، ـــــــ . خسرو و شیرین. تصحیح و حواشی حسن وحید دستگردی، تهران: زوّار، 1385.
10ـ ـــــــ، ـــــــ . (الف)، مخزنالاسرار. تصحیح و حواشی حسن وحید دستگردی، تهران: زوّار، 1388.
11ـ ـــــــ، ـــــــ . (ب)، شرفنامه. تصحیح و حواشی حسن وحید دستگردی، تهران: زوّار، 1388.
12ـ ـــــــ، ـــــــ . (1 الف)، لیلی و مجنون. تصحیح و حواشی حسن وحید دستگردی، تهران: زوّار، 1389.
13ـ ـــــــ، ـــــــ . (ب)، اقبالنامه. تصحیح و حواشی حسن وحید دستگردی. تهران: زوّار، 1389.
14ـ وحیدیان کامیار، تقی. بدیع از دیدگاه زیباییشناسی. تهران: دوستان، 1379.
15ـ همایی، جلالالدین. فنون بلاغت و صناعات ادبی. تهران: هما، 1386.