تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,005 |
تعداد مقالات | 83,625 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,444,224 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,462,540 |
تاثیرتوانایی مدیریتی بر ریسک سقوط قیمت سهام | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش های حسابداری مالی و حسابرسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 3، دوره 10، شماره 40، بهمن 1397، صفحه 47-68 اصل مقاله (813.47 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله علمی پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
داریوش فروغی* 1؛ امین ساکیانی2 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشیار گروه حسابداری، دانشگاه اصفهان، دانشکده علوم اداری و اقتصاد، اصفهان، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2کارشناس ارشد حسابداری، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله حاضر با هدف بررسی تأثیر توانایی مدیریتی بر ریسک سقوط قیمت سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران انجام شده است. برای دست یابی به هدف مذکور، یک فرضیه تدوین و نمونهای متشکل از 119 شرکت به روش حذف سیستماتیک از بین شرکتهای پذیرفته شده در بورش اوراق بهادار تهران انتخاب گردید. برای آزمون فرضیه پژوهش از روش گشتاورهای تعمیم یافته (GMM) و شیوه دادههای ترکیبی استفاده شده است. به منظور اندازه گیری توانایی مدیریتی از مدل دمرجیان و همکاران (2012) و برای اندازه گیری ریسک سقوط قیمت سهام از دو معیار استفاده شده در پژوهش حبیب (2014) استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه پژوهش با استفاده از دو معیار چولگی منفی و نوسانهای پائین به بالا گویای آن است که مدیران توانا تأثیر مثبت و معناداری بر ریسک سقوط قیمت سهام دارند. در واقع این مدیران از طریق دستکاری کیفیت گزارشگری مالی بر ریسک سقوط قیمت سهام تأثیر مثبت و معناداری دارند. The purpose of this study is investigate the effect of managerial ability on stock price crash risk. To attain the mentioned purpose,one hypothesis were developed and a sample 119 firms was selected by systematic elimination method from the companies listed in Tehran stock exchange. In order to measure managerial ability Demerjian and et all(2012) model and to measure stock price crash risk, two measure of research Habib(2014) were used. Also, to estimate research, Generalized Method of Moments and panel data were used. Resualts of estimating research models using two measure negative skewness of firm return and down to up volatility showed that competent managers through manipulate financial reporting quality on have a positive and significant impact on stock price crash risk. Keywords: Managerial Ability, Stock Price Crash Risk, Financial Reporting Quality | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
واژههای کلیدی: توانایی مدیریتی؛ ریسک سقوط قیمت سهام؛ کیفیت گزارشگری مالی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تاثیرتوانایی مدیریتی بر ریسک سقوط قیمت سهام
داریوش فروغی
امین ساکیانی[2]
چکیده مقاله حاضر با هدف بررسی تأثیر توانایی مدیریتی بر ریسک سقوط قیمت سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران انجام شده است. برای دست یابی به هدف مذکور، یک فرضیه تدوین و نمونهای متشکل از 119 شرکت به روش حذف سیستماتیک از بین شرکتهای پذیرفته شده در بورش اوراق بهادار تهران انتخاب گردید. برای آزمون فرضیه پژوهش از روش گشتاورهای تعمیم یافته (GMM) و شیوه دادههای ترکیبی استفاده شده است. به منظور اندازه گیری توانایی مدیریتی از مدل دمرجیان و همکاران (2012) و برای اندازه گیری ریسک سقوط قیمت سهام از دو معیار استفاده شده در پژوهش حبیب (2014) استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه پژوهش با استفاده از دو معیار چولگی منفی و نوسانهای پائین به بالا گویای آن است که مدیران توانا تأثیر مثبت و معناداری بر ریسک سقوط قیمت سهام دارند. در واقع این مدیران از طریق دستکاری کیفیت گزارشگری مالی بر ریسک سقوط قیمت سهام تأثیر مثبت و معناداری دارند.
واژههای کلیدی: توانایی مدیریتی، ریسک سقوط قیمت سهام، کیفیت گزارشگری مالی.
1- مقدمه تغییر قیمت سهام در بازار امری عادی تلقی میگردد اما موضوعی که همواره موجب نگرانی سرمایه گذاران است، موضوع تغییرات ناگهانی قیمت سهام میباشد. این موضوع طی سالهای اخیر و به ویژه بعد از بحران مالی سال 2008، توجه بسیاری از دانشگاهیان و افراد حرفهای را به خود جلب کرده است. این تغییرات عمدتاّ به دو صورت سقوط و جهش قیمت سهام رخ میدهد با توجه به اهمیتی که سرمایه گذاران برای بازده سهام خود قائل هستند، پدیده سقوط قیمت سهام که منجر به کاهش شدید بازده میشود، در مقایسه با جهش بیش تر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. مدیران دارای انگیزهای متفاوتی جهت مخفی نمودن نتایج نامطلوب عملیات میباشند. چنانچه مدیران برای یک دوره طولانی اقدام به نگهداری وانباشت اخبار بد در داخل شرکت کنند بین قیمت ذاتی سهام شرکت و ارزش تعیین شده برای آن توسط سرمایه گذاران یک شکاف بزرگ (حباب قیمتی سهام) ایجاد میشود، هنگامی که توده اخبارمنفی انباشت به نقطه انفجار میرسد به یکباره وارد بازار شده و به ترکیدن حبابهای قیمتی و سقوط قیمت سهام میانجامد (هاتن[i] و همکاران،2009). همواره پژوهشگران و سرمایه گذاران در صدد بررسی عوامل منجر به بروز این پدیده و عواملی که منجر به جلوگیری از آن میشود میباشند. یکی از مواردی که میتواند این پدیده را تحت تأثیر قرار دهد وجود مدیرانی میباشد که از توانایی و مهارت بالایی برخوردارند. مدیران هراندازه توانایی بالاتری برخوردار باشند بهتر میتوانند اخبار بد شرکت را در راستای دست یابی به منافع خود انباشت کنند. اما مدیران در یک مرزی به دلیل ملاحظات منفعت و هزینه و سایر موارد نمیتوانند مانع از انباشته شدن اخبار بد شرکت گردند و در نتیجه در آن مرز به یک باره اخبار شرکت افشا شده و منجر به ریسک سقوط قیمت سهام میگردد. با توجه به مطالبی که بیان شد هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی این موضوع است که آیا توانایی مدیریتی بر ریسک سقوط قیمت سهام تأثیر دارد؟
2- مبانی نظری و پیشینه پژوهش یکی از منابع عمده اطلاعاتی مورد استفاده فعالان بازار سرمایه، گزارشهای مالی منتشر از جانب شرکتها میباشد که به صورت دوره ای در اختیار عموم قرار میگیرد و مبنای تصمیم گیریهای سرمایه گذاران بالقوه و بالفعل برای خرید و فروش و سرمایه گذاری در بازار سهام میباشد. اما به دنبال تخصصی شدن فعالیت شرکتها و در نتیجه تفکیک مدیریت از مالکیت آنها، و با توجه به اینکه تابع مطلوبیت طرفین درگیر در ر ابطه نمایندگی متفاوت است، بین آنها تضاد منافع بوجود میآید. مدیران نیز به عنوان نماینده سهامداران در شرکت به دنبال حداکثر کردن منافع خود میباشند. بنابراین این امکان وجود دارد که یکی از طرفین در راستای منافع شخصی خود اقداماتی انجام دهد که با هدف حداکثر رساندن منافع سایر گروهها در تضاد باشد (فاما و جنسن[ii]،1983). این انگیزه مدیران جهت مطلوب نشان دادن وضعیت مالی و سودآوری شرکت میتواند منجر به مخفی نمودن برخی از اطلاعات مهم شرکت گردد. در واقع این مدیران به منظور حفظ شغل خود و یا دستیابی به پاداش حداکثری اقدام به این کار مینمایند (هاتن و همکاران،2009). مدیران انگیزه دارند برای حفظ شغل خود، بخشی از از زیانها را پنهان کنند. این فرآیند، یعنی افشا نکردن زیانهای واقعی تا زمان حضور مدیر در شرکت ادامه میبابد. پس از ترک شرکت توسط مدیر، حجم عظیمی از زیانهای افشا شده وارد بازار شده، به سقوط قیمت سهام منجر میشود. میزان اطلاعات منفی که مدیران میتوانند انباشته و پنهان کنند، در شرکتهای مختلف، متفاوت است. علاوه بر این، تواناییها و فرصتهای مدیران برای انباشته و افشا نکردن اخبار منفی، به هزینهها و منافع آنان بستگی دارد. برای مثال، در شرایطی که هیچگونه عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیران و سرمایهگذاران وجود ندارد، مدیران انگیزهای برای افشای نامتقارن اطلاعات ندارند، چرا که در چنین شرایطی هزینههای نگهداری و افشا نکردن اخبار منفی بیش از از منافع آن نخواهد بود، اما در چنین شرایطی که عدم تقارن بین مدیران و سرمایه گذاران بالاست، هزینههای افشا نکردن اخبار منفی و انباشت آنها در داخل شرکت، کمتر از منافع آن خواهد بود و بنابراین، مدیران انگیزه پیدا میکنند تا اخبار منفی را داخل شرکت انباشته کرده، و آنها را افشا نکنند (کوتاری[iii] و همکاران، 2009). از آنحایی که سقوط قیمت سهام منجر به متضرر شدن سهامداران و سرمایه گذاران و هم جنین افت بازار سرمایه میگردد توجه به عوامل مؤثر بر این پدیده از اهمیت بسزایی برخوردار است. یکی از این عوامل توانایی مدیران است. مدیران در سازمانها، تدوینکنندگان خطمشی، صاحبان قدرت هستند و عملکرد سازمانها با قدرت آنان در ارتباط است. مدیران با به کارگیری منابع قدرت میتوانند زمینه رشد و تعالی یا زمینه انحراف و فساد سازمان را فراهم آورند و این امر به ماهیت وجودی و چگونگی استفاده از قدرت و منایع آنان بستگی دارد (حقیقی،1380). ویژگیهای یک مدیر خاص مانند: توانایی، استعداد، شهرت و لقب (برروی ستاندههای اقتصادی) مانند (درآمد و سود) اثر میگذارد. برای اندازهگیری توانایی مدیریتی، پژوهشگران عمدتاّ بر شاخصهایی مانند: اندازه شرکت، عملکرد غیرعادی گذشته، خسارتها، دوران تصدی، تحصیلات و ... تاکید داشتند و نیز از ابزار تحلیل پوششی دادهها ([iv]DEA) در داخل یک صنعت خاص استفاده میکردند (لورتی و گربس[v]،2011). بسیاری از این اندازه گیریها باز هم جنبههایی از شرکت را که خارج از کنترل مدیریت باشد، انعکاس میدهد، برای مثال، بازده غیرعادی سهام میتواند تحت تأثیر عوامل بسیاری به غیر از توانایی مدیریت باشد. دمرجیان[vi] و همکاران (2012) روش جدیدی برای اندازه گیری توانایی مدیریت براساس کارایی مدیران در تبدیل منابع شرکت به درآمد در صنایع همگن معرفی کردند. آنها انتظار داشتند که مدیران با توانایی بیشتر نسبت به مدیرانی که توانایی کمتری دارند، از تکنولوژیهای روز و روند صنعت آگاهی بیشتری داشته باشند و به طور قابل اتکاتری بتوانند تقاضا برای محصولات را پیش بینی و در پروژههای با ارزشتری سرمایه گذاری کنند (دمرجیان و همکاران،2012) این ویژگی مدیران میتواند در بروز پدیده سقوط قیمت سهام اهمیت بسزایی داشته باشد. براساس دو دیدگاه میتوان بین توانایی مدیریتی و ریسک سقوط قیمت سهام ارتباط برقرار کرد. بر طبق دیدگاه اول، که به دیدگاه قراردادهای کارا[vii] معروف است، انتظار میرود بین توانایی مدیریتی وکیفیت گزارشگری مالی یک تأثیر مثبت وجود داشته باشد که این امر منجر به کاهش احتمال ریسک سقوط قیمت سهام میگردد. فرانسیس[viii](2008) بیان میدارد که که مدیران توانا و خوش نام به دو دلیل تمایل کمتری به گزارشگری ناشفاف دارند. اول اینکه این مدیران به دلیل ارزشهای اخلاقی و همچنین حفظ شهرت و جایگاه خود در مقایسه با سایر مدیران اقدام به گزارشگری شفاف مینمایند، و دوم اینکه با توجه به نتایج سایر پژوهشها (فرانسیس و همکاران،2005;2004) که بیان میدارد که کیفیت بالای گزارشگری مالی منجر به کاهش هزینه سرمایه میگردد، کیفیت ضعیف گزارشگری مالی از سوی مدیران توانا و خوش نام، از طریق هزینه سرمایه بالا جریمه سنگینی را برای این مدیران در پی خواهد داشت. در واقع کیفیت اطلاعات و گزارشگری شفاف یکی از انتظارات در بازار سرمایه به شمار میرود (پور زمانی و قمری،1392). در نتیجه این مدیران به منظور پاسخ صحیح به انتظارات بازار سرمایه و همچنین جهت جلوگیری از این قبیل مجازات از سوی بازار اقدام به افشای اطلاعات در زمان مناسب و به شیوه مناسب میکنند. با توجه به اینکه افشای اطلاعات در یک زمان مناسب احتمال ریسک سقوط قیمت سهام را کاهش میدهد انتظار بر این است که شرکتهای که مدیران توانا دارند کمتر در معرض ریسک سقوط قیمت سهام قرار گیرند (حبیب[ix]،2014). از طرفی دیگر بر مبنای دیدگاه منفعت طلبی[x] که در تضاد با دیدگاه اول است استدلال میشود که مدیران توانا با توجه به تاکید زیاد بر حفظ جایگاه و شهرت خود، این انگیزه در آنها وجود دارد که اقدام به دستکاری کیفیت گزارشگری مالی و سود نموده تا سود و عملکرد مالی خود را به سطح انتظار بازار و یا سرمایه گذاران برسانند (مالمندیر و تیت[xi]،2008). اگر مدیر از وضعیت شهرت و توانایی خود، به منظور دست یابی به منافع خود و همچنین دست یابی به سطح انتظارات مورد نظر، از طریق دستکاری کیفیت گزارشگری مالی استفاده نماید انتظار میرود که چنین مدیری اقدام به انباشت اخبار بد شرکت نماید. از آنجائیکه انباشت اخبار بد شرکت منجربه سقوط قیمت سهام میگردد، انتظار میرود که شرکتهای که دارای مدیران توانا میباشند احتمال سقوط قیمت سهام در این شرکتها بیشتر باشد (حبیب،2014).
3-پیشینه پژوهش کیم و همکاران (2016) در پژوهشی به بررسی" تأثیر پرداخت سود سهام و ریسک سقوط قیمت سهام" پرداختند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که تقسیم سود سهام تاثیری منفی بر ریسک سقوط قیمت سهام دارد. علاوه براین، یافتههای پژوهش آنها بیانگر این است که در شرکتهای که عدم تقارن اطلاعاتی و جریان نقد آزاد وجود دارد تقسیم سود سهام بر ریسک سقوط قیمت سهام تاثیری منفی دارد. چن و همکاران (2015) در پژوهشی به بررسی " تاثیردوگانگی وظیه مدیرعامل بر ریسک سقوط قیمت سهام" پرداختند. نتایج پژوهش آنها حاکی از آن است که بین دوگانگی وظایف مدیرعامل و ریسک سقوط قیمت سهام تأثیر مثبت و معناداری وجود دارد. به بیان دیگر دوگانگی وظایف مدیرعامل باعث خواهد شد که آنها از توانایی و نفوذ بیش تری جهت انباشت اخبار بد شرکت داشته که در نهایت این منجر به سقوط قیمت سهام میگردد. الهادی [xii]و همکاران (2015) در پژوهشی تحت عنوان" توانایی مدیریتی، مراحل چرخه عمر"به برسی تأثیر توانایی مدیریتی در مراحل رشد، بلوغ، افول از مراحل چرخه عمر شرکت پرداختند. آنها با استفاده از یک نمونه بزرگی از شرکتهای آمریکایی به این نتیجه دست یافتند که توانایی مدیریتی با مراحل رشد و بلوغ ارتباط مثبت و معناداری داشته و این ارتباط در مرحله افول منفی بوده است. آنها هم چنین به این نتیجه دست یافتند که بین توانایی مدیریتی و مراحل چرخه عمر شرکت یک الگوی U شکل وجود دارد. چانگ و چن[xiii] (2014) در پژوهشی به بررسی"تأثیر نقدشوندگی سهام بر ریسک سقوط قیمت سهام"پرداختند. نتایچ پژوهش حاکی از آن است که بین نقد شوندگی سهام و ریسک سقوط آتی قیمت سهام یک رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. هم چنین اثر نقدشوندگی در شرکتهای که ازسطح بالایی از سرمایه گذاران با افق کوتاه مدت برخوردار هستند و شرکتهای که دارای عدم تقارن اطلاعاتی میباشند بیشتر میباشد. بطور کلی هرچقدر نقدشوندگی سهام بیشتر باشد باعث تشدید انباشت اخبار بد در داخل شرکت از طریق تسهیل تهدید به خروج سرمایه گذاران با افق کوتاه مدت میگردد. فرانسیس و همکاران (2013) در پژوهشی با عنوان"توانایی مدیریتی و اجتناب مالیاتی" به بررسی رابطه بین توانایی مدیریت و اجتناب از مالیات پرداختند. آنها برای اندازهگیری اجتناب مالیاتی از دو معیار نرخ مؤثر مالیاتی و نرخ مالیات نقدی استفاده کردند. نتایج پژوهش آنها حاکی از این بود که مدیران تواناتر، اجتناب از مالیاتی کمتری دارند و توانایی مدیریت با اجتناب از مالیاتی رابطه منفی دارد. دمرجیان و همکاران (2012) در پژوهشی با عنوان" توانایی مدیریت و کیفیت سود "به بررسی رابطه بین کیفیت سود و توانایی مدیریت پرداختند، نتایج پژوهش آنها نشان داد که یک رابطه مثبت بین توانایی مدیران و کیفیت سود وجود دارد و همچنین توانایی مدیران با تجدید ارائه کمتر صورتهای مالی، پایداری بالای سود، کیفیت بالای سود بدست آمده با ضریب واکنش سود و خطای کمتر در تخمین مطالبات مشکوک الوصول همبسته است. براساس نتایج آنها، مدیران توانا میتوانند تخمین اقلام تعهدی و ارزیابی سود را با صراحت و دقت زیادی انجام دهند. ژانگ[xiv] وهمکاران (2010) در پژوهشی تحت عنوان" تأثیر اجتناب مالیاتی بر ریسک سقوط قیمت سهام" به بررسی رابطه بین فرار از مالیات و پدیده سقوط قیمت سهام پرداختند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که فرار از مالیات فرصتهایی را برای مدیران درمورد انجام فعالیتهایی که برای پنهان ساختن اخبار بد و درنهایت گمراه ساختن سرمایه گذاران طراحی شده است ایجاد مینماید، که این مسأله در نهایت میتواند به پدیده کاهش قیمت سهام منجر گردد. هاتن و همکاران (2009) در پژوهشی تحت عنوان"گزارشگری مالی غیر شفاف،R2 و ریسـک سـقوط قیمـت سـهام"رابطه بین عدم شفافیت گزارشگری مالی و ریسک سقوط قیمت سهام"رابررسی کردند. آنها با استفاده از مدیریت سود به عنوان معیار عدم شفافیت اطلاعات مالی، به این نتیجه رسیدند که عدم شفافیت اطلاعات مالی با افشای اطلاعات کمتر در ارتباط است. به علاوه شرکتهایی که دارای صورتهای مالی غیر شفاف هستند، بیشتر درمعرض ریسک سقوط قیمت سهام قرارمیگیرند. بزرگ اصل و صالح زاده (1394) در پژوهشی به بررسی" رابطه توانایی مدیریت و پایداری سود با تاکید بر اجزای تعهدی و جریانهای نقدی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران"پرداخنتند نتایج پژوهش حاکی از آن است بین توانایی مدیریتی و پایداری سود و همچنین توانایی مدیریت و پایداری اجزای تعهدی و نقدی سود رابطه مثبت وجود دارد اما رابطه بین توانایی مدیریت و پایداری بخش تعهدی نسبت به بخش نقدی قوی تر است. فروغی و قاسم زاد (1394) در پژوهشی به بررسی" تأثیر اطمینان بیش از حد مدیریتی با ریسک سقوط قیمت سهام" با استفاده اطلاعات 117 شرکت در بازه زمانی 1392-1383 پرداختند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که اطمینان بیش از حد مدیریتی بر تمامی معیارهای ریسک سقوط قیمت سهام تأثیر مثبت و معناداری دارد. در واقع براساس نتایج این پژوهش مدیران دارای اطمینان بیش از حد احتمال ریسک سقوط قیمت سهام را افزایش میدهند ایزدی نیا و همکاران (1393) در پژوهشی به بررسی" تأثیر توانایی مدیریتی بر کیفیت سود"پرداختند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که توانایی مدیریتی بر ارائه صورتهای مالی (سود و زیان)، به عنوان یکی از معیارهای کیفیت سود تأثیر منفی دارد.، بدین معنی که مدیران تواناتر، ارائه مجدد صورتهای مالی کمتری خواهند داشت و در نتیجه کیفیت سود بالاتری دارند. پیری و همکاران (1393) در پژوهشی به بررسی" تأثیر توانایی مدیریتی بر کیفیت گزارشگری مالی در طول چرخه عمر" پرداختند نتایج پژوهش حاکی از آن است که در دوره رشد، توانایی مدیریتی تأثیر مستقیم و معناداری بروی کیفیت گزارشگری مالی دارد. علاوه براین در دوره بلوغ و افول، تواناییهای مدیریتی شرکت نمیتواند به افزایش کیفیت گزارشگری این شرکتها منجر گردد. بزرگ اصل و صالح زاده (1393) در پژوهشی تحت عنوان"توانایی مدیریتی و کیفیت اقلام تعهدی" به بررسی میزان تأثیر پذیری کیفیت سود از توانایی مدیریت پرداختند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که هیچ گونه رابطه معنادار بین توانایی مدیریت و کیفیت اقلام تعهدی وجود ندارد. در حالی که از نظر تئوری رابطه مستقیمی بین توانایی مدیریت با کیفیت سود وجود دارد. فروغی و همکاران (1391) پژوهشی تحت عنوان "تأثیر فرار مالیاتی بر ریسک سقوط آتی سهام"را در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار دادند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که فرار از پرداخت مالیات، منجر به افزایش ریسک سقوط آتی قیمت سهام میشود. همچنین در شرکتهایی که از نظام راهبری قوی تر برخوردارند، اثر فرار مالیاتی بر افزایش ریسک سقوط آتی قیمت سهام کمتر است. فروغی و میرزایی (1391) در پژوهشی به بررسی"تأثیر محافظهکاری شرطی حسابداری بر ریسک سقوط آتیقیمت سهام"پرداختند. شواهد بیانگر این است که بینمحافظـهکـاری شـرطی و ریسـک سقوط آتی قیمت سهام، رابطهٔ معکوس وجود دارد. علاوه براین، در شرایطیکه بین مدیران و سـرمایهگـذاران عـدمتقارن اطلاعاتی وجودداشته باشد، تواناییمحافظهکاریشرطی جهت کاهش ریسک سقوط آتیقیمتسهامبیشتر است. دیانتی دیلمی و همکاران (1391) در پژوهشی به بررسی"تأثیر مدیریت سرمایه در گردش مبتنی بر چرخه تبدیل نقدی برکاهش ریسک سقوط قیمت سهام" پرداختند. در این پژوهش 59 شرکت در فاصله زمانی بین سالهای 1378 الی 1390 انتخاب و هم چنین جهت اندازه گیری ریسک سقوط قیمت سهام از مدل ضریب منفی چولگی بازده استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که مدیریت سرمایه در گردش، احتمال ریسک سقوط قیمت سهام را به صورتی معنادارکاهش میدهد. دیانتی دیلمی وهمکاران (1391) در پژوهشی به بررسی"تاثیرسرمایه گذاران نهادی برکاهش ریسک سقوط قیمت سهام" پرداختند. آنها استدلال میکنند وجود سرمایه گذاران نهادی انگیز و توانایی مدیریت را برای پنهان ساختن و تأخیر در انتشار اخبار بد شرکت را کاهش میدهد. نتایج پژوهش حاکی از ان است که وجود سرمایه گذاران نهادی احتمال رخدادن سقوط قیمت سهام را به صورتی معنادار کاهش میدهد.
4- فرضیه پژوهش توانایی مدیریتی، از طریق کیفیت گزارشگری مالی بر ریسک سقوط قیمت سهام تأثیر مثبت دارد.
5- جامعه آماری جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1387 تا 1393 است. در این پژوهش، نمونه گیری با استفاده از روش حذف سیستماتیک انجام شده است. لذا نمونه انتخابی شامل تمامی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است که شرا یط زیر را دارا باشد: 1) به منظور قابل مقایسه بودن اطلاعات، سال مالی شرکت منتهی به 29 اسفندماه باشد. 2) کلیه دادههای مورد نیاز پژوهش برای شرکتهای مورد بررسی موجود باشد. 3) قبل از سال 1386 در بورس اوراق بهادار تهران پذیرفته شده باشد. 4) جزو شرکتهای سرمایهگذاری و واسطهگری مالی (بانکها و لیزینگ) نباشند.
با توجه به این محدودیت تعداد 119 شرکت از شرکتهای پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران انتخاب گردیده است.
6- روش تجزیه و تحلیل دادهها به منظور آزمون فرضیهها و به استناد پژوهش حبیب (2014) از مدل رگرسیون گشتاورهای تعمیم یافته (GMM) مبتنی بر دادههای ترکیبی بر مبنای روابط 1 و 2 استفاده شده است: رابطه (1) NSCKEWi,t=βo+β1NSCKEWi,t-1+β2ABILITYi,t-1+β3FRQi,t-1+β4ABILITY*FRQi,t-1+β5RETi,t-1+β6SIGMAi,t-1+β7SIZEi,t-1β8MTBi,t-1+β9LEVERAGEi,t-1+β10ROAi,t-1+ε
رابطه (2) DUVOLi,t=βo+β1DUVOLi,t-1+β2ABILITYi,t-1+β3FRQi,t-1+β4ABILITY*FRQi,t-1+β5RETi,t-1+β6SIGMAi,t-1+β7SIZEi,t-1β8MTBi,t-1+β9LEVERAGEi,t-1+β10ROAi,t-1ε
هنگامی که دادههای ترکیبی مورد استفاده قرار میگیرد و متغیر وابسته به صورت وقفه در سمت راست ظاهر میشود، دیگر برآوردهای OLS کارا نیستند (هشیائو، آرلانو و بوند و بالتاجی،1995). نظر به اینکه 2SLS ممکن است به دلیل مشکل انتخاب ابزارها، واریانسهای بزرگ برای ضرایب ارائه دهد و برآوردها از لحاظ آماری معنی دار نشوند، برای رفغ این مشکل آرلانو و باند[xv] روش گشتاورهای تعمیم یافته را پیشنهاد کردهاند. این روش برای رفع همبستگی متغیر وابسته با وقفه و جمله خطا از وقفه متغیرها به عنوان ابزارها به صورت دو مرحله ای استفاده میکند. از آنجا که سازگاری تخمین زننده [xvi]GMM به معتبر بودن ابزارهای بکار رفته بستگی دارد، از آماره سارگان[xvii] استفاده خواهد شد. این آزمون اعتبار کل ابزارهای به کار رفته را میسنجد که در آن آزمون فرضیه صفر حاکی از عدم همبستگی ابزارها با اجزا اخلال است.
6-1- متغیر وابسته پژوهش متغیر وابسته این پژوهش، ریسک سقوط قیمت سهام است که با استفاده از دو معیار چولگی منفی بازده سهام و نوسانهای پائین به بالا ندازهگیری شده است. به منظور اندازهگیری چولگی منفی بازده سهام به استناد پژوهش حبیب (2014) و هاتن (2009) از رابطه 3 استفاده شده است: رابطه (3) NCSKEWj,θ =-⦋n(n-1)3.2Σwj,θ⦌÷⦋n(n-1)(n-2)(Σwj,θ)3.2⦌
که در مدل فوق wj,θ نشان دهنده بازده ماهانه خاص شرکت j برای ماه θ است و n تعداد بازده ماهانه مشاهده شده در طی سال مالی میباشد. در مدل فوق هرچه مقدارضریب منفی چولگی بیشتر باشد، آن شرکت در معرض سقوط قیمت سهام بیشتری خواهدبود. بازده ماهانه خاص شرکت که با wj,θ نشان داده میشود و برابر است با لگاریتم طبیعی عدد یک بعلاوه عدد باقی مانده εj,θ که از رابطه 4 بدست میآید. رابطه (4) Wj.θ =ln(1+ εj,θ)
:εj,θ بازده باقیمانده سهام شرکت j در ماه θ است وعبارتست از باقی مانده یا پسماند مدل در: رابطه (5) rj,θ=β0+β1jrm,θ-2+β2jrm,θ-1+β3jrm,θ+β4jrm,θ+1+β5jrm,θ+2+εj,θ
که در آن rj,θ بازده سهام شرکت j در ماه θ میباشد. :rm,θبازده بازار در ماه θ است برای محاسبه بازده ماهانه بازار، شاخص ابتدای ماه از شاخص پایان ماه کسر شده و حاصل بر شاخص ابتدای ماه تقسیم میشود. رابطه 5 با استفاده از روش رگرسیون چند متغیره و شیوه دادههای ترکیبی برآورد شده و باقی مانده آن به شرح رابطه 4 برای محاسبه بازده ماهانه خاص شرکت استفاده میشود.
برای اندازه گیری معیار دوم (Duvol) مطابق با پژوهش حبیب (2014) و هاتن و همکاران (2009) ابتدا میانگین بازده خاص شرکتها محاسبه و سپس دادههای مربوط به آن به دو دسته کمتر از میانگین و بیشتر از میانگین تفکیک شده و انحراف معیار هر کدام به طور مجزا محاسبه شده است سپس برای محاسبه Duvoli,t از رابطه 6 استفاده شده است. رابطه (6)
در این رابطه Downi,t برابر انحراف مشاهدات کمتر از میانگین و Upi,t نشان دهنده انحراف معیار مشاهدات بزرگتر از میانگین میانگین برای بازده خاص شرکت i در سال t میباشد.
6-2- متغیر مستقل پژوهش متغیرهای مستقل این پژوهش توانایی مدیریتی میباشد. در این پژوهش برای سنجش توانایی مدیریتی براساس پژوهش دمرجیان و همکاران (2012) ابتدا کارایی نسبی شرکتهای عضو نمونه با استفاده از نرمافزار ((STATA و روش تحلیل پوششی دادهها (DEA) محاسبه شده است. و سپس از آن جا که کارایی شرکتها متأثر از دو عامل ویژگیهای شرکتی و توانایی مدیریت است، در مدل خطی ارتباط کارایی شرکتها با عوامل شرکتی، مقدار خطای حاصل از مدل به عنوان توانایی مدیریتی در نظر گرفته شده است.
6-2-1- مرحله اول محاسبه کارایی شرکتهای عضو نمونه DEA یک روش تجزیه و تحلیل دادهها میباشد که برای محاسبه کارایی، از نسبت موزون خروجیها به ورودیها استفاده میکند. و برای تعیین وزن ورودیها و خروجیها از یک برنامه بهینهسازی غیرخطی استفاده میکند. کارایی همواره باید عددی بین صفر و یک باشد. این روش یک مرز کارایی برای شرکتها فراهم میکند، شرکتهایی با نمره کارایی یک، شرکتهای بسیار کارا هستند و شرکتهایی که نمره کارایی آنها کمتر است زیر مرز کارایی قرار دارند و بایستی با کاهش هزینهها یا با افزایش درآمدها به مرز کارایی برسند (دمرجیان و همکاران،2012). در پژوهش حاضر که طبق مدل دمرجیان و همکاران (2012) تعدیل شده است، از مدل حسابداری رابطه 7 برای محاسبه کارایی استفاده میشود: رابطه (7)
:SALES کل درآمد فروش شرکت به عنوان خروجی. :COGS بهای تمام شده کالای فروش رفته. :SG&A هزینه عمومی اداری وفروش. :PPE خالص اموال، ماشین آلات و تجهیزات شرکت که در این پژوهش از خالص داراییهای ثابت مشهود استفاده شده است. :Intan داراییهای نامشهود Goodwill: سرقفلی خریداری شده در ابتدای سال
6-2-2- مرحله دوم محاسبه توانایی مدیریتی پس از اندازهگیری کارایی هر شرکت با استفاده از رابطه 8، برای تعدیل کارایی شرکت و خنثی کردن سایر عواملی که بر تلاشهای مدیر اثرگذار است از رابطه 8 که بر اساس پژوهش دمرجیان وهمکاران (2012) تعدیل شده است، استفاده خواهد شد. رابطه (8) FEit= α0+ α1ln(TAit)+ α2MSit+α3FCFi+α4ln(Ageit)+ α5FCit +εit :FEit کارایی شرکت i در سال t که از رابطه 7 محاسبه میشود. :Ln(TAit) لگاریتم طبیعی کل داراییها :MSit نسبت فروش شرکت i به کل فروش در صنعت مربوطه، :FCFit نماد جریان نقدی آزاد مثبت است اگر شرکتی دارای جریانهای نقدی مثبت باشد عدد یک در غیر اینصورت برابر صفر خواهد بود جریانهای نقدی مثبت به شرح رابطه 9 محاسبه میشود. رابطه (9) FCFi,t=(OP-TAXP-CIP-DPP)/TA که در این رابطه: FCF: جریان نقد آزاد CIP: هزینه بهره پرداختی TAXP: مالیات پرداختی OP: سود عملیاتی قبل از استهلاک DPP: سودهای تقسیمی پرداختی TA: جمع کل داراییها :Ln(Ageit) لگاریتم طبیعی عمر شرکت که از زمان تأسیس شرکت تا آخرین سال دوره پژوهش را در بر میگیرد. FCit: عبارتست از شاخص ارز خارجی، این متغیر دو وجهی بدین صورت اندازهگیری میشود که اگر شرکت مورد نظر دارای صادارات داشته باشد این متغیر برابر یک و در غیر اینصورت برابر صفر خواهد بود. :εit جز خطای رابطه 8 که برابر است با توانایی مدیریتی شرکت i در سال t.
6-3- متغیرهای کنترلی :FRQ کیفیت گزارشگری مالی را میتوان میزان دقت گزارشگری مالی در انعکاس اطلاعات مربوط به عملیات و جریانهای نقدی واحد انتفاعی تعریف نمود (حیدر پور و رفیع،1393) در این پژوهش به منظور ارزیابی کیفیت گزارشگری مالی از کیفیت اقلام تعهدی استفاده میشود، دلیل انتخاب این معیار، این است که اقلام تعهدی، عامل اصلی پیش بینی جریانهای نقدی آتی هستند و در صورتی که در برآورد آنها میزان خطا کمتر باشد، سود نشانه بهتری از جریانهای نقدی آتی خواهد بود (بیدل[xviii] و همکاران، 2009). هم چنین استفاده از کیفیت اقلام تعهدی بر این ایده استوار است که اقلام تعهدی توان اطلاع دهندگی سود را از طریق هموار سازی نوسانهای جریانهای نقدی بهبود میبخشد و هنگامی که از اقلام تعهدی به منظور برآورد جریانهای نقدی وسودهای آتی استفاده میشود، در صورتی که خطای کمی در فرآیند تخمین اقلام تعهدی وجود داشته باشد (کیفیت اقلام تعهدی بالا باشد) این برآوردها بسیار قابل اتکا هستند. اقلام تعهدی به عنوان تفاوت میان سود حسابداری و جریانهای نقدی تعریف شده است و از دیدگاه سرمایه گذاران، کیفیت اقلام تعهدی را میتوان درجه نزدیکی سود شرکت با میزان جریانهای نقدی ایجاد شده تعریف کرد (مهدوی به نقل از فرانسیس،1391). در این پژوهش به منظور اندازهگیری اقلام تعهدی از معیار کوتاری (2005) استفاده شده است. به منظور اندازهگیری اقلام تعهدی، ابتدا کل اقلام تعهدی با استفاده از رابطه 10 محاسبه میگردد. رابطه (10) ACCi,t=Operating Income- Operating Income Cash که در این رابطه: ACCi,t: کل اقلام تعهدی شرکت Operating Incomei,t: سود عملیاتی Operating Cash Flowi,t: جریان نقد عملیاتی عملیاتی شرکت i در سال t.
به منظور محاسبه کیفیت گزارشگری مالی از مدل رگرسیونی کوتاری و همکاران (2005) به شرح رابطه 11 استفاده شده است. رابطه (11) ACC,t=α0(1/Assett-1)+α1∆salest-∆Receivablet+α2PPEt+α3ROAt-1+ε
که در این رابطه: ACC,t: عبارتست از کل اقلام تعهدی که با استفاده از رابطه 10 محاسبه شده و بر جمع کل دارایی در سال t-1 تقسیم میگردد Asset: کل داراییها ∆sales: تغییرات فروش از سال t به سال t-1. PPE: خالص اموال ماشین آلات و تجهیزات. ∆Receivable: تغییرات حساب دریافتنی از سال t به سال t-1. تمامی متغیرهای فوق بر کل داراییها در سال t-1 تقسیم میگردد. ROA: بازده داراییها که از تقسیم سود خالص بر کل دارایی در سال t-1 به دست میآید. در این پژوهش کیفیت گزارشگری مالی با استفاده از قدر مطلق پسماندهای مدل ضرب در 1- به دست میآید. بنابراین هرچه این مقدار بیش تر باشد، کیفیت گزارشگری مالی بیش تر است. SIZEi,t-1: لگاریتم طبیعی ارزش دفتری کل داراییها شرکت i در سال t-1. MTBi,t-1: نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام شرکت i در سال t-1. :ROAi,t-1 نسبت سود خالص بر مجموع داراییها شرکت i در سال t-1 SIGMAi,t-1: عبارتست از انحراف استاندارد از بازده ماهانه خاص شرکت i طی سال t-1 که از طریق رابطه 12 به دست میآید. رابطه (12) SIGMAj,t= در روابط فوق Ri,θ:بازده ماهانه سهام شرکت iدر ماه θ میباشد. N: تعداد بازده ماهانه مشاهده شده در طی سال مالی میباشد RETj,t: میانگین بازده ماهانه خاص شرکتi طی سال مالیtکه از طریق رابطه 13 محاسبه میشود. رابطه (13)
که در این رابطه بازده هر ماه در طول سال محاسبه شده و سپس بر تعداد بازده ماهانه مشاهده شده تقسیم شده تا میانگین بازده ماهانه خاص شرکت بدست آید.
اهرم مالی LEVi,t-1: نسبت کل بدهی بلندمدت بر کل داراییها شرکتi در سالt-1.
7- تحلیل توصیفی دادهها جدول1 آمار توصیفی متغییرهای پژوهش را نشان میدهد. با توجه به نزدیک بودن مقادیر میانه و میانگین میتوان بیان کرد که متغیرهای پژوهش از توزیع آماری مناسبی برخوردار هستند. همانطور که در جدول نیز قابلمشاهده است انحراف معیار متغیرها صفر نیست، بنابراین میتوان متغیرهای مورد بررسی را در مدل وارد کرد.
جدول1-آمارههای توصیفی متغیرهای پژوهش
منبع: یافتههای پژوهشگر
8- آزمون فرضیه پژوهش دراین پژوهش برای تجزیه و تحلیل دادهها و آزمون فرضیهها از دادههای ترکیبی و روش گشتاورهای تعمیم یافته استفاده شده است. روش مزیور که در دادههای تلفیقی پویا بکارگرفته میشود، مبتنی بر این فرض است که جملات اخلال در معادلات با مجموعه ای متغیرهای ابزاری غیر همبسته میباشد. مدلهای اثرات ثابت یا تصادفی به لحاظ آنکه ممکن است جمله خطا با متغیرهای تاخیری همبستگی داشته باشد میتواند منجر با ارائه برآوردکننده ناسازگار یا تورش داری شود در چنین شرایطی از روش گشتاورهای تعمیم یافته استفاده میشود. این روش حتی در صورت وجود ناهمسانی واریانس، بواسطه انتخاب متغیرهای ابزاری صحیح و با اعمال یک ماتریس وزنی آن را رفع نموده و در نتیجه یک برآورد کننده قدرتمندی محسوب میگردد.
8-1- آزمون فرضیه پژوهش با استفاده از معیار چولگی منفی بازده سهام نتایج حاصل از فرضیه پژوهش بر اساس معیار جولگی منفی بازده سهام در جدول2 نشان داده شده است. لازم به ذکر است که در این پژوهش به منظور آزمون فرضیههای پژوهش به دلیل نبود مبانی تئوریکی مستقیم بین توانایی مدیریتی و ریسک سقوط قیمت سهام از کانال کیقیت گزارشگری مالی بین این دو متغیر ارتباط برقرار شده است جدول2- تأثیر توانایی مدیریتی بر ریسک سقوط قیمت سهام
منبع: یافتههای پژوهشگر
همانگونه که نتایج مندرج در جدول2 نشان میدهد p-value محاسبه شده برای متغیر تعاملی توانایی مدیریتی و کیفیت گزارشگری مالی کمتر از سطح خطای 5% است. از این رو، میتوان نتیجه گرفت که اثر تعاملی توانایی مدیریتی و کیفیت گزارشگری مالی بر ریسک سقوط قیمت سهام تأثیر معناداری دارد. از سوی دیگر ضریب برآوردشده برای متغیر توانایی مدیریتی و کیفیت گزارشگری در سطح 5% مثبت است. یعنی مدیران توانا تأثیر مثبتی بر ریسک سقوط قیمت سهام دارند.به بیان دیگر مدیران توانا،از طریق دستکاری کیفیت گزارشگری مالی موجب عدم شفافیت شده و در نهایت این امر خود نیز منجر به ریسک سقوط قیمت سهام میگردد. نتایج این فرضیه تائید کننده دیدگاه منفعت طلبی مدیران است. نتایج آزمون سارگان دلالت بر عدم رد فرضیه صفر و معتبر بودن متغیرهای ابزاری تعریف شده داشته و بنابراین، مدل به متغیرهای ابزاری دیگری نیاز ندارد. هم چنین نتایج آزمون خودهمبستگی منطبق با مبانی تئوریکی روش گشتاورهای تعمیم یافته است.بنابراین، با توجه به نتایج مندرج در جدول2 و در سطح اطمینان 95%، فرضیه پژوهش با استفاده از معیار چولگی منفی بازده سهام رد نخواهد شد. 8-2- آزمون فرضیه پژوهش با استفاده از معیار نوسانات پائین به بالای بازده سهام نتایج حاصل از فرضیه پژوهش با استفاده از معیار نوسانهای پائین به بالا بازده سهام و همچنین با استفاده از روش گشتاورهای تعمیم یافته در جدول3 نشان داده شده است.
جدول3- تأثیر توانایی مدیریتی بر ریسک سقوط قیمت سهام با استفاده از معیار دوم
منبع: یافتههای پژوهشگر
نتایج مندرج در جدول3 نشان میدهد p-value محاسبه شده برای متغیر تعاملی توانایی مدیریتی و کیفیت گزارشگری مالی کمتر از سطح خطای 5% است. از این رو، میتوان نتیجه گرفت که اثر تعاملی توانایی مدیریتی و کیفیت گزارشگری مالی بر ریسک سقوط قیمت سهام (با استفاده از معیار دوم) تأثیر معناداری دارد. از سوی دیگر ضریب برآوردشده برای متغیر توانایی مدیریتی و کیفیت گزارشگری در سطح خطای5% مثبت است. یعنی مدیران توانا به منظور حفظ شغل و دست یابی به منافع خود، سطح کیفیت گزارشگری مالی را کاهش داده و موجب عدم شفافیت شده و در نتیجه باعث ریسک سقوط قیمت سهام میگردند. نتایج این فرضیه تائیدکننده دیدگاه منفعت طلبی مدیران است. نتایج آزمون سارگان دلالت بر عدم رد فرضیه صفر و معتبر بودن متغیرهای ابزاری تعریف شده داشته و بنابراین، مدل به متغیرهای ابزاری دیگری نیاز ندارد همچنین نتایج آزمون خود همبستگی دلالت بر وجود خود همبستگی مرتبه اول و عدم خود همبستگی مرتبه دوم میباشد که با مبانی تئوریکی روش GMM کاملاّ سازگار میباشد. بنابراین، با توجه به نتایج مندرج در جدول3 و در سطح اطمینان 95%، فرضیه پژوهش با استفاده از معیار دوم ریسک سقوط قیمت سهام رد نخواهد شد.
9- بحث و نتیجه گیری نتایج آزمون فرضیه پژوهش نشان داد که مدیران با استفاده از کیفیت گزارشگری بر ریسک سقوط قیمت سهام تأثیر معناداری دارند. در واقع نتایج پژوهش نشان داد که مدیران با انباشت کردن اخبار بد بر کیفیت گزارشگری مالی تأثیر مستقیم دارند و با عدم شفافیت در گزارشگری مالی باعث ریسک سقوط قیمت سهام میگردند.. این نتایج مشابه با نتایج پژوهش(حبیب،2014; هاتن 2009) و پژوهش فروغی و همکاران (1390) است. همچنین نتایج نیز نشان دهنده اثرگذاری توانایی مدیریتی بر کیفیت گزارشگری مالی است که این نتایج نیز منطبق با نتایج پژوهش حبیب(2014) و دمرجیان و همکاران(2012) و پیری و همکاران (1393) است.. نتایج آزمون فرضیه بر اساس معیار اول و دوم ریسک سقوط قیمت سهام، مطابق با مبانی تئوریک توانایی مدیریتی است. زیرا براساس مبانی نظری، مدیران توانا از طریق اعمال نظر و دستکاری کیفیت گزارشگری مالی به منظور دستیابی به منافع شخصی موجب عدم شفافیت در صورتهای مالی شده و در نهایت باعث ریسک سقوط قیمت میگردند. در واقع نتایج این پژوهش بیانگر این است که مدیران هر اندازه توانایشان بالاتر باشد بهتر میتوانند اخبار بد شرکت را انباشت نموده، اما انباشت اخبار بد تا یک مرزی امکان پذیر بوده و در چنین مرزی اخبار بد شرکت به یکبار افشا شده و منجر به ریسک سقوط قیمت سهام میشود. براساس یافتههای پژوهشهای پیشنهادهای زیر ارائه میگردد: ü با توجه به نتایج پژوهش که بیانگر تأثیر توانایی مدیریتی بر ریسک سقوط آتی قیمت سهام است سهامداران و سرمایه گذاران توجه داشته باشند که وجود توانایی در مدیران شرکت لزومآ به معنای گام برداشتن و ایجاد ثروت در راستای منافع آنها نبوده زیر مدیران با استفاده از این توانایی بهتر میتوانند در راستای منافع خود گام برداشته و باعث هدررفت منابع سهامدران در راستای اهداف خود گردند ü با توجه به اهمیت کیفیت گزارشگری مالی به استناد نتایج این پژوهش و پژوهشهای قبلی پیشنهاد میشود نهادهای استاندارد گذار و همچنین بورس اوراق بهادار تهران، مقررات و شرایط خاصی به جهت بالا رفتن کیفیت گزارشگری مالی در شرکتها وضع نمایند. ü با توجه به نتایج این پژوهش مبنی بر رفتار فرصت طلبانه مدیران در راستای دست یابی به منافع خود و همچنین جلوکیری از زیان سهامداران کمیته ای در شرکت به منظور بررسی اقدامات مدیران بصورت دائمی تشکیل شده تا بدین ترتیب هم از هدرفت منابع شرکت جلوگیری بعمل آید و هم با اخذ تصمیمات منابع شرکت در کارار ترین مکان استفاده گردند.
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فهرست منابع 1) ایزدی نیا، ناصر، احمد گوگردچیان و مژگان تنباکویی، (1393)، "تأثیر توانایی مدیریتی بر کیفیت سود"، پژوهشهای حسابداری مالی، شماره3، صص 36-21. 2) بزرگ اصل، موسی و بیستون صالح زاده، (1393)، "تأثیر توانایی مدیریتی بر کیفیت اقلام تعهدی"، دانش حسابداری، شماره 17، صص133-119. 3) بزرگ اصل، موسی و بیستون صالح زاده، (1394)، "رابطه توانایی مدیریت و پایداری سود با تاکید بر اجزای تعهدی و جریانهای نقدی"، دانش حسابرسی، شماره 58، صص 170-153. 4) پیری، پرویز، حمزه دیدار و سمیه خدایاریگانه، (1393)، "تأثیر توانایی مدیریت بر کیفیت گزارشگری مالی در طول چرخه عمر"، مجله پژوهشهای حسابداری مالی، شماره3، صص 118-99. 5) پورزمانی،زهرا و منا قمری، (1392)، "ارتباط بین کیفیت گزارشگری مالی و سرعت تعدیل قیمت سهام"، پژوهشهای حسابداری مالی و حسابرسی، شماره21، صص91-116. 6) حقیقی، محمد علی، (1380)، "مدیریت رفتار سازمانی"، نشر ترمه، تهران 7) حیدرپور، فرزانه و سمیه زارع رفیع، (1393)، "تاثیرهای سود تقسیمی و فرصتهای رشد بر رابطه کیفیت گزارشگری مالی و نوسان پذیری بازده سهام"، پژوهشهای حسابداری مالی و حسابرسی، شماره 22، صص 247-213. 8) دیانتی دیلمی، زهرا و محسن لطفی، (1391)، "تاثیرمدیریت سرمایه در گردش مبتنی بر چرخه تبدیل نقدی بر کاهش ریسک سقوط قیمت سهام"، دانش حسابداری و حسابرسی مدیریت، شماره 4، صص 55-64. 9) دیانتی دیلمی، زهرا، مهدی مرادزاده و سعید محمودی، (1391)، "تأثیر سرمایه گذاران نهادی بر کاهش ریسک سقوط قیمت سهام"، دانش سرمایه گذاری، شماره2، صص 18-1. 10) فروغی، داریوش و منوچهر میرزایی، (1391)، "تأثیر محافظه کاری شرطی بر ریسک سقوط آتی قیمت سهام"، مجله پیشرفتهای حسابداری، شماره2، صص 117-77. 11) فروغی، داریوش، منوچهر میرزایی و امیر رسائیان، (1391)، "تأثیر فرار مالیاتی بر ریسک سقوط آتی قیمت سهام"، پژوهشنامه مالیات، شماره 13، صص99-71. 12) فروغی، داریوش، هادی امیری و منوچهر میرزایی، (1390)، "تأثیر شفاف نبودن اطلاعات مالی بر ریسک سقوط آتی قیمت سهام"، پژوهشهای حسابداری مالی، شماره 4، صص 40-15. 13) فروغی، داریوش و پیمان قاسم زاد، (1394)، "تأثیر اطمینان بیش از حد مدیریتی بر ریسک سقوط قیمت سهام"، دانش حسابداری مالی، شماره2، صص 71-55. 14) مهدوی، غلامحسین و غلامرضا رضایی، (1391)، "بررسی اثرات کیفیت گزارشگری مالی بر سیاست تقسیم سود"، پژوهشهای حسابداری مالی و حسابرسی، شماره17، صص32-1. 15) Al-Hadi, A., and G. Grantley, (2015), “Corporate Life Cycle and Managerial Ability”, Working paper, [online].www.ssrn.com. 16) Arellano, M. and Bond, S.R, (1991), “Some Tests of Specification for Panel Data: Monte Carlo Evidence and an Application to Employment Equations”, Review of Economic Studies, Vol. 58, PP. 77-297. 17) Baltagi. B., (2005), “Econometric Analysis of Panel Data”, Third ed., John Wiley & Sons Ltd, London. 18) Biddle, G., and G. Hilary, and R. Verdi, (2009), “How Does Financial Reporting Quality Relate to Investment Efficiency?”, Journal of Accounting & Economics, Vol. 48, PP. 112-131. 19) Chen, J., Hong, H., Stein, J., (2001), “Forecasting Crashes: Trading Volume, Past Returns, and Conditional Skewness in Stock Prices”, Journal of Financial Economics, Vol. 61, PP. 345-381. 20) Chang, X. and Y.Chen, (2014), “Stock Liquidity and Stock Price Crash Risk”, Working Paper,[online]. Www.Ssrn.Com 21) Chen,X.,Zhanf.,F,Zhang.,S, (2015), “CEO Duality and Stock Price Crash Risk”, Available at:www. ssrn.com 22) .Demerjian, P., Lev, B., & S. McVay, (2012), “Quantifying Managerial Ability: A New Measure and Validity Tests”, Management Science, Vol. 58, No. 7, PP. 1229-1248. 23) .Francis, B.B., Sun, X., Wu, Qiang, (2013), “Managerial Ability and Tax Avoidance”, Working paper,[online]: www. Ssrn.com. 24) Francis, J., A. H. Huang, S. Rajgopal, and A. Y. Zang, (2008), “CEO Reputation and Earnings Quality”, Contemporary Accounting Research, Vol. 25, No. 1, PP. 109-147. 25) Francis, J., R. LaFond, P. Olsson, and K. Schipper, (2005), “The Market Pricing of Accruals Quality”, Journal of Accounting and Economics, Vol. 39, No. 2, PP. 295-327. 26) Francis, J., R. LaFond, P. M. Olsson, and K. Schipper, (2004), "Costs of Equity and Earnings Attributes", The Accounting Review, Vol. 79, No. 4, PP. 967-1010. 27) Garsia Lara, J. M., Garsia Osma, B. and Penalva, F, (2010), “Accounting Conservatism and Firm Investment Efficiency”, working paper,[online],www.ssrn.com 28) Hutton, A.P., Marcus, A.J., Tehranian, H, (2009), “Opaque Financial Reports, R2, and Crash Risk”, Journal of Financial Economics, Vol. 94, PP. 67-86. 29) Jensen, M., Meckling, W, (1996), “Theory of the Firm: Managerial Behavior, Agency Costs and Ownership Structure”, Journal of Financial Economics, Vol. 3, No. 4, PP. 305-360. 30) Kothari, S.P., Ramanna, K., Skinner, D.J., (2009a), “What Should GAAP Look Like? A Survey and Economic Analysis". Working Paper, [online], www.ssrn.com. 31) Kim, J.B., Luo, L.,Hong, X, (2016), “Dividends Payment and Stock Price Crash Risk”, Working Paper, [online], www.ssrn.com. 32) Kim, J.B., Li, Y. and Zhang, L, (2010), “Corporate Tax Avoidance and Stock Price Crash Risk: Firm-Level Analysis”, Journal of Financial Economics, Vol. 100, PP. 639-662. 33) .Leverty, J. T., & M. F, Grace, (2011) , “Dupes or Incompetents? An Examination of Management's Impact on Firm Distress”, Journal of Risk and Insurance, Vol. 79, No. 3, PP. 751-783. 34) Malmendier, U., and G. Tate, (2005), “CEO Overconfidence and Corporate Investment", The Journal of Finance, Vol. 60, PP. 2661-2700.
یادداشتها
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 3,082 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,801 |