تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,005 |
تعداد مقالات | 83,623 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,416,379 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,444,949 |
تأثیر شوک های مالی بر تولید و سطح قیمت در ایران با استفاده از الگوی خودرگرسیون برداری ساختاری | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مدلسازی اقتصادی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 2، دوره 6، شماره 20، دی 1391، صفحه 21-39 اصل مقاله (242.71 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سهیلا پروین* 1؛ جاوید بهرامی2؛ سحر وحیدی3 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استادیار دانشگاه علامه طباطبایی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3دانشجوی کارشناسی ارشد علوم اقتصادی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هدف این مقاله بررسی آثار تکانههای مالی بر تولید ناخالص داخلی و سطح قیمت در ایران با استفاده از دادههای فصلی، طی دورة زمانی 1389:4-1367:1 است. در این راستا از الگوی خودرگرسیون برداری ساختاری (SVAR) استفاده شده است. نتایج حاصل از توابع واکنش آنی برای متغیرهای مدل نشان میدهد اجزای مختلف هزینهی دولت و درآمد مالیاتی آثار متفاوتی در کوتاهمدت و بلندمدت بر متغیرهای کلان بهجای میگذارند. تکانة مثبت در مخارج کل و مخارج جاری دولت، تولید را در کوتاهمدت به صورت موقت افزایش میدهد و نیز منجر به افزایش سطح قیمتها میشود؛ این درحالی است که هزینههای عمرانی اثر مثبت پایدارتری بر تولید دارد، اما بر سطح قیمت تأثیر ندارد. تکانة مثبت در کل درآمد مالیاتی اثر چندانی بر تولید نشان نمیدهد، اما در کوتاهمدت اثر منفی بر سطح قیمت اعمال میکند. بررسی اجزای درآمدهای مالیاتی حاکی از آن است که تکانههای مثبت در مالیاتهای مستقیم باعث کاهش تولید و سطح قیمت در کوتاهمدت میشود و مالیاتهای غیرمستقیم اثر معناداری بر این متغیرها ندارد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شوک مالی؛ تولید؛ قیمت؛ SVAR | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1. مقدمه از جمله سیاستهایی که توسط دولت در جهت تحقق اهداف اقتصادی به کار گرفته میشود، سیاستهای مالی در قالب استفاده از ابزارهای عمدهی بودجه یعنی مخارج دولت و مالیاتها است. تغییرات در متغیرهای بودجه میتواند واکنش خودکار این متغیرها نسبت به تغییرات در شرایط اقتصادی باشد یا از سوی دولت و سیاستگذاران بهصورت صلاحدیدی و سیستماتیک انجام گیرد، اما از سوی دیگر این تغییرات ممکن است، تغییرات برونزا و پیشبینی نشده در سیاستها را نشان دهد که از آنها تعبیر به تکانه یا شوکهای سیاست مالی میشود. درواقع منظور از تکانهی مالی، هر نوع انحراف از قاعده و قانونِ بودجه بهصورت غیرمنتظره و پیشبینی نشده است. اثر مستقیم وقوع شوکها ایجاد تلاطم و نابسامانی در متغیرهای اقتصادی است. شوکها ازطریق رابطهی متقابل هر یک از متغیرهای اقتصادی با سایر متغیرها در کل اقتصاد انتشار مییابند و میتوانند منجر به بیثباتی در اقتصاد شوند. با توجه به حساسیتی که متغیرها نسبت به تکانههای ناشی از سیاستهای مالی دولت میتوانند داشته باشند، ضروری است این تکانهها شناسایی شوند و اثرات آنها در کوتاهمدت و بلندمدت بر متغیرهای اقتصاد کشور مورد بررسی قرار گیرد. در این مقاله به دو سوال اصلی پاسخ داده میشود؛ اول، آیا وقوع شوک وارده از طرف متغیرهای مالی یعنی مخارج دولت و درآمدهای مالیاتی و اجزای آنها میتواند بر متغیرهای مهم اقتصاد مانند تولید و سطح قیمتها تأثیر معناداری بگذارد و دوم، اثرات کوتاهمدت و بلندمدت شوکهای مالی بر این متغیرها به چه صورت است. به عبارت دیگر هدف این مقاله بررسی اثرات پویای تغییرات پیشبینی نشده در متغیرهای سیاستهای مالی، یعنی انواع مخارج دولت و درآمدهای مالیاتی بر تولید ناخالص داخلی و سطح قیمتها در ایران است. در این راستا جهت شناسایی تکانههای مالی و بررسی اثرات آنها از مدل خودرگرسیون برداری ساختاری(SVAR) و توابع واکنش آنی به دست آمده از آن استفاده میشود. ساختار مقاله به این صورت است که در بخش دوم ضمن اشاره به پیشینة موضوع تحقیق، توضیح مختصری در رابطه با وضعیت بودجهی ایران داده خواهد شد. بخش سوم به ارایه مدل و برآورد آن اختصاص یافته است و بخش چهارم نیز به تفسیر نتایج میپردازد. 2. پیشینه موضوع مناقشه بین مکاتب مختلف اقتصادی پیرامون حوزة دخالت دولت در اقتصاد و نحوة اثرگذاری سیاستهای دولت از دیرباز وجود داشته است. هر یک از مکاتب بسته به شرایط زمانی که در آن قرار داشتند و مفروضاتی که در چارچوب آن، نظرات خود را مطرح کردهاند، دیدگاه متفاوتی در رابطه با سیاستهای دولت ارائه دادهاند. برخی اقتصاددانان مانند کینزینها دخالت دولت را در اقتصاد ضروری میدانند و طرفدار استفاده از سیاستهای مالی هستند و برخی دیگر(کلاسیکهای جدید و طرفداران مکتب پولی) معتقدند سیستم اقتصادی ذاتاٌ پایدار است و دخالت دولت و سیاستگذاری نامناسب را عامل اصلی نوسانات اقتصادی و تشدید آنها میدانند. به هر حال این انتظار وجود دارد که دخالت دولت در بازار به دلیل اثر متقابل بین متغیرها که از آنها اطلاعی نداریم، آثار گستردهای به دنبال داشته باشد و منجر به بیثباتی در اقتصاد گردد. برای وارد شدن به بحث، بررسی کوتاهی از بودجه در ایران میتواند مؤثر باشد که در ادامه به آن پرداخته میشود. مطالعات زیادی در خارج از کشور اثر تکانههای مالی دولت را بر اقتصاد بررسی کردهاند. در سال1999 بلنچارد و پروتی[1]، اثرات پویای شوکهای مخارج دولت و مالیاتها را بر تولید امریکا طی دورة زمانی 1949:1 - 1997:4، بررسی کردهاند. آنها در مدل خود باقیماندههای فرم خلاصه شده از مدل خودرگرسیون برداری برای معادلات مخارج دولت و مالیاتها، که درواقع بیانگر تغییرات غیر منتظره در این دو متغیر هستند را به صورت ترکیب خطی از نوسانات غیرمنتظره در تولید و شوکهای ساختاری مخارج و مالیات درنظر میگیرند و پس از شناسایی شوکهای مالی از طریق وضع یکسری محدودیت بر روابط همزمان بین متغیرها، اثر آنها را بر متغیر تولید بررسی میکنند. نتایج حاکی از آن است که شوکهای مثبت در مخارج دولت، اثر مثبت و شوکهای مثبت مالیاتها، اثر منفی بر تولید دارد. روش بلنچارد و پروتی برای شناسایی شوکهای مالی، در مطالعات زیاد دیگری از جمله مطالعهی پروتی[2] (2004) برای 5 کشور عضو OECD شامل امریکا، آلمان غربی، انگلستان، کانادا و استرالیا، یونال[3] (2011) برای 4 کشور عضو OECD، باریل و همکاران[4](2009) در اتحادیة اروپا و آمریکا، تنهافن و همکاران[5] (2006) برای کشور آلمان و دیکاسترو و هرناندز دیکاس[6] (2006)دراسپانیا به کار گرفته شده است.[7] اکثر این مطالعات اثر مثبتِ افزایش مخارج دولت یا کاهش مالیاتها را بر تولید در کوتاهمدت نشان میدهند، اما اندازه و تداوم این اثرات در پژوهشهای مختلف بسته به شرایط اقتصاد کشور، تصریح مدل و دورهی زمانی مورد بررسی متفاوت است. برای شناسایی شوکهای مالی، مانتفورد و آهلیگ[8](2005) و کمال[9](2010)، روش متفاوتی را بهکار میگیرند. در این روش به جای اعمال قیدهایی که در مدل خودرگرسیون برداری ساختاری بهکارگرفته میشود، قیود علامتی[10] را بر روی توابع واکنش آنیِ بهدست آمده از مدل خودرگرسیون برداری ساختاری وضع میکنند. نتیجة این مطالعات حاکی از آن است که 1- شوکهای مخارج دولت اثر ضعیفی بر تولید دارند و 2- بهترین سیاست مالی که برای افزایش تولید میتواند اتخاذ شود، کاهش مالیات با ثابت نگه داشتن مخارج دولت است. رستریپو و رینکون[11](2006) نیز توسط مدل تصحیح خطای ساختاری(SECM)[12] و روش خود رگرسیون برداری ساختاری نشان میدهند که در شیلی شوک مثبت درآمد مالیاتی اثر منفی گذرا و شوک مخارج دولت اثر مثبت گذرا بر رشد تولید دارد؛ در حالیکه در کلمبیا شوک مالیاتی اثری بر تولید نشان نمیدهد، برخلاف شوک مخارج دولت که تأثیر چشمگیری بر تولید دارد. به طور کلی تقریباٌ تمام این مطالعات اعمال سیاستهای مالیِ غیرمنتظرة دولت را عاملی برای بیثباتی متغیرها را دانستهاند، هرچند در پژوهشهای مختلف نحوة اثرگذاری این سیاستها بر متغیرها متفاوت است. در ایران نیز نتایج حاصل از پژوهش شفیعی و همکاران(1384)، روش خود بازگشت با وقفههای توزیعی[13](ARDL) حاکی از آن است که از میان ابزارهای سیاست مالی دولت، مخارج عمرانی و مالیاتها به ترتیب دارای اثر مستقیم و معکوس معناداری بر رشد اقتصادی هستند، ولیکن مخارج مصرفی اثر معناداری بر رشد اقتصادی ندارد. زایر و غلامی(1386) به کمک الگوی خودتوضیح برداری غیرمقید نشان میدهند که مالیات در کوتاهمدت تأثیر معناداری بر متغیرهای تولید، مصرف و سرمایهگذاری ندارد؛ اما مخارج دولت بر سرمایهگذاری بخشخصوصی و تولید ناخالص داخلی اثر مثبت دارد. نتایج حاصل از تجزیهی واریانس هم بیانگر تأثیرِ کم سیاست مالی بر هر یک از متغیرهای کلان در کوتاهمدت است. همچنین گسکری و اقبالی(1386) با استفاده از یک تابع کاب داگلاس با بازدهی ثابت و با روش خودرگرسیون برداری با وقفههای توزیعی، عرب مازار و چالاک(1387)با بهکارگیری مدل تعادل عمومی و سامتی و همکاران(1382) توسط سیستم معادلات همزمان در مطالعات خود به این نتیجه میرسند که افزایش مخارج دولت (مصرفی و عمرانی)، اثر مثبت بر رشد اقتصادی ایران دارد. کمیجانی و نظری(1389) با بهکارگیری روش خودرگرسیون برداری غیرمقید در همین رابطه، اثر منفی افزایش مخارج دولت بر رشد اقتصادی در کوتاهمدت و اثر مثبت آن را در بلندمدت نتیجه میگیرند. در هیج یک از مطالعات داخلی در این زمینه از روش خودرگرسیون برداری ساختاری (SVAR) استفاده نشده است، این درحالی است که این مدلها در بررسی اثرات تکانهها نتایج دقیقتری نسبت به الگوهای خودرگرسیون برداری ساده ارایه میدهند.
1-2. وضعیت بودجه در اقتصاد ایران مهمترین ویژگی بودجه در اقتصاد ایران نقش کلیدی درآمدهای نفتی در کل درآمدهای دولت و اتکای درصد بالایی از بودجة کشور به این درآمدها است. وابستگی زیاد به درآمدهای نفتی در بخش هزینههای دولت بهوضوح خود را نشان داده است؛ بهگونهای که این عامل همواره از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر نوسانات هزینهها، بهخصوص هزینههای عمرانی دولت بوده است. نمودار (1) هزینههای عمرانی واقعی و درآمدهای نفتی واقعی دولت را که با شاخص ضمنی تولید ناخالص داخلی تعدیل شدهاند، با یکدیگر مقایسه میکند. همبستگی قوی میان این دو متغیر به این معنا است که برنامههای عمرانی دولت براساس یک راهبرد برنامهریزی شده و بلندمدت اجرا نمیشود و کاملا تحت تأثیر نوسانات درآمدهای نفتی است؛ این درحالی است که هزینههای جاری دولت که نسبت به هزینههای عمرانی سهم بیشتری از کل هزینههای دولت را شامل میشوند، به دلیل ماهیت چسبندگی و انعطافناپذیری، با کاهش درآمدهای نفتی به اندازهی هزینههای عمرانی کاهش نمییابد و این امر میتواند منجر به کسری بودجه شود.
نمودار1. مقایسة درآمدهای نفتی و هزینههای عمرانی به قیمت ثابت سال 1376
وابستگی زیاد به درآمدهای نفتی ازسوی دیگر موجب غفلت در استفاده از ابزارهای مالیاتی شده است. در ایران مالیات به دلیل ساختار ضعیف نتوانسته نقش چندانی در تأمین مالی دولت ایفا کند؛ به طوری که طی چهار دههی اخیر نسبت مالیات به تولید ناخالص داخلی، به عنوان یک شاخص قابل قبول جهانی برای سنجش عملکرد نظامهای مالیاتی، بهطور متوسط، تنها 5/6 درصد[14] بوده است. وجود درآمدهای نفتی و عدم توجه به درآمدهای منطقی دولت مانند مالیاتها، امکان گسترش بیرویهی هزینههای دولت در بودجه را فراهم کرده است و به دولت اجازه داده که در برخی موارد تصمیماتی اختلالزا اتخاذ نماید. این امر بیثباتی متغیرهای کلان را به دنبال داشته است.
3. معرفی الگوی تجربی و متغیرها در این مقاله به بررسی آثار شوکهای سیاست مالی بر متغیرهای تولید و سطح قیمت با استفاده از الگوی خودرگرسیون برداری ساختاری (SVAR) و با ایده گرفتن از روش بلنچارد و پروتی جهت شناسایی شوکهای مالی پرداخته میشود. برخلاف مدلهای VAR غیرمقید یا ساده که فاقد پشتوانه نظریه اقتصادی هستند و تنها نقشی که اقتصاددان در تخمین مدل ایفا میکند، تعیین نوع متغیرهایی است که باید وارد مدل شود، در روش SVAR با استفاده از نظریههای اقتصادی و با درنظر گرفتن یک سری محدودیتهای نظری میتوان شوکهای ساختاری را از جملات پسماند فرم خلاصهشدة مدل VAR غیرمقید استخراج و اثر پویای آنها را بررسی کرد. در این راستا در ابتدا باید یک مدل VARساده برآورد شود. الگوی مورد استفاده در پژوهش به صورت زیر است: (1)
، بردار متغیرهای درونزای سیستم، ماتریس ، رابطة بین بردار و وقفههای مربوط به آن، ماتریس متغیرهای غیرتصادفی نظیر عرض از مبدأ، انواع متغیرهای مجازی و روند را نشان میدهد. بردار نیز بردار باقیماندههای فرم حل شدهی مدل خودرگرسیون برداری است که بین این باقیماندهها همبستگی وجود دارد. در این مقاله برای بررسی اثر تکانههای مالی دولت، از متغیرهای مخارج دولت و درآمدهای مالیاتی استفاده میشود و با توجه به این که اجزای مختلف مالیاتها و مخارج دولت ممکن است آثار متفاوتی بر اقتصاد داشته باشند، اثر این متغیرها بهتفکیک بررسی میشود. همچنین متغیرهای اقتصادی که به دنبال تحلیل واکنش آنها به شوکهای مالی هستیم، تولید و قیمت هستند. بنابراین متغیرهای درونزا در مدلهای مختلفِ تحقیق شاملِ ( ): تولید ناخالصداخلی به قیمت ثابت سال 1376، ( ): شاخص ضمنی تولید ناخالص داخلی به عنوان شاخص قیمت،( ) هزینههای جاری دولت،( )، هزینههای عمرانی دولت، ( ): کل هزینههای دولت که از جمع هزینههای جاری و عمرانی به دست آمده است،( ): درآمدهای مالیاتی مستقیم (مالیات بر درآمد اشخاص، مالیات بر شرکتها و مالیات بر ثروت)، ( ): درآمدهای مالیاتی غیرمستقیم(مالیات بر واردات و مالیات بر مصرف و فروش) و( ): کل درآمدهای مالیاتی دولت است. لازم به ذکر است که تمام متغیرها توسط شاخص ضمنی تولید ناخالص داخلی سال 1376، به قیمتهای ثابت تبدیل شدهاند و به صورت لگاریتمی هستند. در این مطالعه از دادههای فصلی منتشره توسط بانک مرکزی ایران برای دورة زمانی 1367:1- 1389:4 استفاده شده است. قبل از تخمین، باید پایایی کلیهی متغیرها بررسی شود. نتایج مربوط به آزمون پایایی دیکیفولر تعمیم یافته(ADF)[15] برای متغیرها نشان میدهد که تمام متغیرها انباشته از درجة یک هستند و با یک بار تفاضلگیری مانا میشوند. پس از بررسی مانایی، وقفة بهینة الگو باید تعیین شود. در الگوی اولیه یا پایه متغیرها شامل تولید، شاخص قیمت، کل مخارج و درآمدهای مالیاتی دولت هستند. برای تخمین مدل، وقفة مناسب با در نظر گرفتن عرض از مبدأ، روند و متغیرهای مجازیِ مورد نیاز، معادل 3 انتخاب شده است. در مرحلة بعد درصورتی که متغیرها همانباشته باشند، میتوان مدل خودرگرسیون برداری را در سطحِ متغیرها تخمین زد. جهت بررسی وجود رابطة همانباشته بین متغیرها از روش یوهانسن و یوسلیوس[16](1990) استفاده شده است. در این آزمون آمارة حداکثر مقدار ویژه( ) و آمارة اثر( ) - در الگوهای مختلف از نظر وجود یا عدم وجود عرض از مبدأ و روند- مؤید وجود دو رابطة بلندمدت بین متغیرها است. بنابراین میتوان از الگوی خودرگرسیون برداری در سطح متغیرها جهت برآورد اولیة الگو استفاده و پس از آن مدل ساختاری را از فرم خلاصه شدة الگوی VAR استنباط کرد. 3-1. برآورد مدل معادلة 2 فرم کلی مدل خودرگرسیون برداری ساختاری مورد استفاده را نشان میدهد: (2)
ماتریس B (ماتریس ) ضرایب شوکهای ساختاری و ، بردار شوکهای فرم ساختاری که متقابلا غیرهمبسته (و در نتیجه متعامد) فرض میشوند، را نشان میدهند. این فرض مورد نیاز است تا بتوان اثر پویای یک شوک را بهصورت جداگانه در نظر گرفت[17]. با ضربِ طرفین معادلة (2) در معکوس ماتریس A، رابطة زیر بین باقیماندههای سیستم VAR و SVAR حاصل میشود: (3) جهت برآورد پارامترهای فرم ساختاری لازم است تعدادی قید بر روابط بین پسماندهای رگرسیون ( ) و جملات اخلال سیستم معادلات ساختاری( ) وضع شود تا فرم ساختاری قابل تشخیص گردد. این محدودیتها باید از ملاحظات نظری سرچشمه بگیرد. با توجه به قیدهای وضع شده میتوان مدلهای SVAR را به سه حالت کلی دستهبندی کرد: حالت اول که در آن ماتریس بهصورت ماتریس واحد در نظر گرفته میشود و حداقل قیود مورد نیاز برای شناسایی سیستم، تعداد قید است که بر ماتریس وضع میگردد. حالت دوم که در آن ماتریس و تعداد قیود لازم بر ماتریس ، مانند حالت اول است و حالت سوم که محدودیتها بر هر دو ماتریس A و B، وضع میشود و حداقل قیود لازم برای شناسایی برابر با است[18]. در مدل SVAR مورد استفادة ما، با پیروی از روش بلنچارد و پروتی، ارتباط میان باقیماندههای فرم حلشده (جملات ) و فرم ساختاری( ) برای چهار معادلة مربوط به متغیرهای مورد بررسی به صورت زیر است:
(4)
دو معادلة اول تجزیة نوسانات بخش مالی را نشان میدهند و تغییرات غیرمنتظره در ابزار سیاستی را بهعنوان تابعی از تغییرات غیرمنتظره در متغیرهای غیر سیاستیِ تولید و قیمت و فعالیتهای سیاستی صلاحدیدی غیرمنتظرة دولت (شوکهای مالی) درنظر میگیرند. دو معادلهی دیگر که مربوط به متغیرهای تولیدناخالص داخلی و شاخص قیمت هستند، تغییرات غیرمنتظره در تولید و قیمت را ناشی از تغییرات غیرمنتظره در متغیرهای مالی، سایر متغیرهای سیستم و شوکهای وارد بر تولید و قیمت فرض میکنند. روابط بالا را میتوان به شکل ماتریسیِ زیر نوشت:
(5)
A B با توجه به اینکه قیدها بر هر دو ماتریس A و B وضع شدهاند، بنابراین مدل خودرگرسیون برداری ساختاری در این تحقیق از نوع سوم یعنی مدل AB است. به دلیل وجود 4 متغیر در هر الگو تعداد محدودیتها حداقل باید برابر با 22 قید باشد. براساس روابط 4 و 5، تعداد 10 قید صفری بر ماتریس B (عناصر خارج از قطر اصلی به جز ضرایب ( و )) و نیز 4 قیدِ برابر با یک (عناصر قطر اصلی ماتریس A ) و دو قیدِ صفر برای ضرایب و در ماتریس A لحاظ شده است. درنتیجه برای شناسایی کامل سیستم حداقل 6 قید دیگر موردنیاز است: 1- در ماتریس بسته به اولویتبندی دولت در تصمیمات بودجه در طول یک فصل، میتوان ضرایب یا را برابر با صفر قرار داد. با توجه به این که انتظار بر این است که دولت ابتدا هزینهها را مشخص کند و با توجه به آنها اقدام به جمعآوری مالیات نماید، ضریب را برابر با صفر قرار داده و ضریب تخمین زده میشود. 2- از آنجا که در طول یک فصل مخارج دولت نسبت به تغییردر تولید عکسالعمل نشان نمیدهد، ضریب در ماتریس ، برابر با صفر است. 3- با پیروی از روش بلنچارد و پروتی(1999)، کشش قیمتی مخارج دولت( )، بین صفر و 1- (معادل5/0-) در نظر گرفته میشود؛ زیرا یک بخش از هزینههای دولت (جزء غیر دستمزدی) نسبت به قیمتها بیکشش است و بخش دیگر (جزء دستمزدی) نسبتا کششپذیر است.[19] سه قید مورد نیازِ باقیمانده برای شناسایی کامل سیستم، توسط محاسبهی کشش تولیدی و قیمتی کل درآمدهای مالیاتی و کشش قیمتی تولید بهدست میآید. در این تحقیق با توجه به وجود روابط همانباشته بین متغیرها میتوان برای بهدست آوردن کششهای مورد نیاز از مدل تصحیح خطا (ECM) استفاده کرد. براساس نتایج بهدست آمده از این روش، فقط معناداری کششهای تولیدی مالیاتها تأیید میگردد و مقدار کششهای بیمعنا در ماتریس A صفر لحاظ میشود. بنابراین در این ماتریس، کشش تولیدی کل درآمدهای مالیاتی برابر با 6/1 و کشش قیمتی درآمدهای مالیاتی( ) و کشش قیمتی تولید ناخالص داخلی( ) صفر در نظر گرفته میشود. پس از وضع قیود موردنیاز بر دو ماتریس، مدل SVAR توسط تخمینزن حداکثر درستنمایی(MLE[20]) تخمین زده میشود. آزمون معناداری ضرایب نشان میدهد که در میان 10 ضریبی که توسط نرمافزار تخمین زده شده است، صفر بودنِ سه ضریبِ ( )، ( ) و ( ) را نمیتوان رد کرد. در نتیجه پس از صفر قرار دادن این سه ضریب، مجدداٌ مدل تخمین زده میشود. البته باید توجه داشت که در مدل خودرگرسیون برداری ساختاری آمارة t قابل اعتماد نیست. ولی از آنجا که ارزش احتمالِ مربوط به آزمونِ نسبت درستنمایی برابر با 92/0 است، فرضیة صفر که در مدل SVAR معتبر بودن قیود را نشان میدهد، پذیرفته و قیدها تأیید میگردند. نتیجة تخمین دو ماتریس A و B با قیود بیش از حد شناسا به قرار زیر است:
با دراختیار داشتن مقادیر دو ماتریس و جملات پسماند فرم حل شدة میتوان شوکهای ساختاری را استخراج و اثر آنها را بر متغیرها با استفاده از توابع واکنش آنی مورد بررسی قرار داد. 3-2. توابع واکنش آنی حاصل از تخمین نمودار2، واکنش متغیرهای تولید ناخالص داخلی و قیمت را به یک تغییر ناگهانی به اندازهی یک انحراف معیار در متغیرهای مخارج دولت و درآمدهای مالیاتی را طی یک دورهی 5 ساله (20 فصل) نشان میدهد. منحنیهای نقطهچین نمایانگر فواصل اطمینان در سطح اطمینان 95 درصد هستند.
نمودار 2. توابع واکنش آنی کل هزینههای دولت و کل درآمد مالیاتی
مأخذ: براساس نتایج تحقیق با استفاده از نرم افزار Eviews 7
وقوع یک شوک مثبت در مخارج دولت به اندازة یک انحراف معیار بر تولید ناخالص داخلی تنها طی دو فصل اثر مثبت دارد، پس از آن این اثر کاهش مییابد که از نظر آماری در سطح اطمینان 95درصد معنادار نیست. لذا شوکهایی از این نوع بر تولید فقط اثر موقتی دارد. از طرفی به دنبال این شوک، سطح قیمتها افزایش مییابد و معناداری این اثر به لحاظ آماری تقریبا تا 3 سال تأیید میگردد.افزایش ناگهانی درآمدهای مالیاتی منجر به کاهش معنادار سطح قیمتها تا فصل دهم میشود، اما بر تولید به لحاظ آماری اثر معناداری نشان نمیدهد، علت این امر میتواند نحوهی تأثیرگذاری متفاوتِ اجزای درآمدهای مالیاتی بر تولید باشد. از اینرو، در ادامه اثر درآمدهای مالیاتی مستقیم و غیرمستقیم بهصورت جداگانه بررسی میشود.
3-2-1. بررسی اثر اجزای مخارج و درآمدهای مالیاتی دولت 3-2-1-1. اثر مخارج جاری و عمرانی دولت برای بررسی نحوهی اثرگذاری هزینههای جاری و عمرانی دولت بر متغیرهای مورد نظر، دو مدل خودرگرسیون برداری ساختاری دیگر تخمین زده شده است. توابع واکنش آنیِ حاصل که در ردیف اول از نمودار 3 رسم شده است، نشان میدهد با افزایش غیرمنتظرهی هزینههای جاری، در کوتاهمدت تولید تنها در فصل اول افزایش مییابد؛ این درحالی است که این تکانه، افزایش معنادار سطح قیمتها را تا 10 فصل بهدنبال دارد. لذا، گسترش هزینههای جاری دولت نه تنها اثر چندان مثبتی بر تولید نشان نداده، بلکه منجر به افزایش سطح قیمتها و تورم گشته است. شوک مثبت در هزینههای عمرانی، نسبت به هزینههای جاری بر تولید ناخالص داخلی اثر پایدارتری نشان میدهد و این متغیر را تا 15 فصل افزایش میدهد. این افزایش در سطح اطمینان 95 درصد تا فصل ششم به لحاظ آماری معنادار است. واکنش سطح قیمت به این شوک، مثبت، اما از نظر آماری معنادار نیست. 3-2-1-2. اثر شوک درآمدهای مالیاتی مستقیم و غیرمستقیم اثر شوکهای مالیاتی مستقیم و غیرمستقیم توسط تخمین دو مدل خودرگرسیونبرداری ساختاری دیگر بررسی شده است. یادآوری میشود که در این دو الگو، کشش تولیدی و قیمتی درآمدهای مالیاتی مستقیم و غیرمستقیم باید جایگزین کشش تولیدی و قیمتی کل درآمدهای مالیاتی در ماتریس A شود. توابع واکنش آنی حاصل از تخمین این دو الگو، در نمودار (3)، نشان میدهند که افزایش غیرمنتظرهی درآمدهای مالیاتی مستقیم، اثر انقباضی بر تولید ناخالص داخلی دارد که این تأثیر از فصل سوم تا ششم در سطح اطمینان بالا معنادار است. سطح قیمتها نیز در واکنش به این تکانه، تا 8 فصل کاهش قابل توجهی پیدا میکند. به دنبال افزایش پیشبینی نشدهی مالیاتهای غیرمستقیم سطح قیمتها و تولید ناخالص داخلی پاسخ معناداری نشان نمیدهد. نمودار 3. توابع واکنش آنی اجزای مخارج و درآمدهای مالیاتی دولت واکنش قیمت به هزینه عمرانی واکنش تولید به هزینه عمرانی واکنش قیمت به هزینه جاری واکنش تولید به هزینه جاری
واکنش قیمت به مالیات غیر مستقیم واکنش تولید به مالیات غیر مستقیم واکنش قیمت به مالیات مستقیم واکنش تولید به مالیات مستقیم
مأخذ: براساس نتایج تحقیق با استفاده از نرم افزار Eviews 7
3-3. تجزیة واریانس ساختاری[21] با کمک این روش میتوان فهمید که تغییرات یک متغیر(سری زمانی) تا چه حد متأثر از اجزای اختلال خود متغیر بوده و تا چه میزان از اجزای اختلال سایر متغیرهای درون سیستم تأثیر پذیرفته است. در جدول (1)، تجزیهی واریانس دو متغیر تولید ناخالص داخلی و تورم برای مدل پایه (مدلِ شامل چهار متغیر کل مخارج دولت، کل درآمدهای مالیاتی، تولید و سطح قیمت) نشان داده شده است. ستون SE خطای استاندارد متغیرهای مربوط را نشان میدهد. براساس اطلاعات این جدول، میتوان گفت شوک مخارج دولت نسبت به درآمدهای مالیاتی تأثیر بیشتری در نوسانات تولید ناخالص داخلی ایجاد میکند؛ اما بیشترین سهم از تغییرات تولید مربوط به شوک خودِ این متغیر است. در رابطه با متغیر قیمت نیز نتایج تجزیة واریانس ساختاری نشان میدهد که بهطور متوسط حدود 30 درصد از تغییرات قیمت از طریق شوک کل هزینههای دولت، 30 درصد ازطریق درآمدهای مالیاتی و 40 درصد از طریق شوک مربوط به خودِ متغیر ایجاد شده است. تولید ناخالص داخلی قدرت کمی در توضیحدهندگی قیمتها نشان میدهد. به طور کلی نتایج تجزیة واریانس خطای پیشبینی تولید ناخالص داخلی و سطح قیمت حاکی از آن است که تغییرات پیشبینی نشده و غیرمنتظره در متغیرهای بودجه تأثیر خود را بیشتر در نوسانات سطح قیمتها نشان میدهند تا تولید.
جدول 1. تجزیة واریانس متغیرهای تولید ناخالص داخلی و قیمت
مأخذ: بر اساس خروجی نرمافزار Eviews7 خلاصه و گزارش شده است. 4. نتیجهگیری در این مقاله اثر شوکهای مالی بر تولید ناخالص داخلی و سطح قیمت در اقتصاد ایران با استفاده از مدل خودرگرسیون برداری ساختاری برای دورة زمانی 1367:1 تا 1389:4 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از تخمین مدل و توابع واکنش آنی حاکی از آن است که افزایش غیرمنتظرهی مخارج جاری بر تولید اثر مثبت موقت دارد، درحالی که چنین تکانهای افزایش معنادار سطح قیمتها را تا 12 فصل به دنبال داشت. در مقایسه با تکانهی هزینه جاری، آثار مخربِ تکانههای مخارج عمرانی کمتر است. شوک مثبت در هزینههای عمرانی دولت اثر مثبتِ پایدارتری بر تولید نشان داد که به لحاظ آماری تا 6 فصل معنادار بود، اما بر سطح قیمت اثر چندانی نشان نداد. البته این نکته را باید درنظر گرفت که اگر چه پروژههای عمرانی تأثیر بیشتر بر تولید دارند، اما چون در نهایت بر گسترش هزینههای جاری هم تأثیرگذار هستند، تورمزا خواهند بود. در صورت مدیریت صحیح پروژههای عمرانی، آثار این هزینهها میتواند سریعا به سمت عرضه کشانده شود و تورم ایجاد شده را تعدیل کند. اما تأخیر در اجرا و اتمام این پروژهها جریان تقاضا را تسریع و جریان عرضه را کند میکند. بررسی درآمدهای مالیاتی مستقیم و غیرمستقیم نشان داد که سیاستهای مالیاتی پیشبینی نشده و غیرمنتظره توسط دولت نیز بیثباتی در متغیرها را به دنبال دارند. افزایش مالیاتهای مستقیم مطابق انتظار، کاهش تولید ناخالص داخلی و کاهش سطح قیمتها را موجب شد، اما مالیاتهای غیرمستقیم نوسان کمتری در متغیرهای موردنظر ایجاد کرد و تأثیر چندانی بر تولید و سطح قیمت نشان نداد. بهطور کلی میتوان گفت که اعمال سیاستهای برنامهریزی نشده و غیرمنتظره از سوی دولت میتواند در کوتاهمدت منجر به بیثباتی در متغیرهای اقتصاد شود. هرچقدر اندازهی دولت در اقتصاد بزرگتر باشد، منابع ایجاد شوک میتوانند گستردهتر باشند و به تبعِ آن نابسامانی بیشتری در متغیرها ایجاد کنند. همانطور که نتایج تجزیة واریانس خطای پیشبینیِ متغیرهای تولید و قیمت نیز نشان داد، تغییرات غیرمنتظره در متغیرهای بودجه خصوصاٌ تلاطم شدید در قیمتها را سبب میشوند و اثر خود را بیشتر در نوسانات سطح قیمتها نشان میدهند تا تولید. بنابراین تلاش برای ایجاد انضباط مالی در دولت و پرهیز از اعمال سیاستهای مالی غیرمنتظره و پیشبینی نشده و تغییرات تصادفی در بودجه از اهمیت زیادی برخوردار است. با توجه به این که اجزای تشکیلدهندهی مالیاتهای مستقیم و غیرمستقیم ممکن است آثار متفاوتی بر متغیرهای اقتصاد برجای گذارند، تجزیه و بررسی اثر مالیاتهای متفاوت میتواند به تصحیح رفتارهای مالیاتی دولت کمک نماید. مطالعات بعدی میتوانند با جزئیات بیشتری تأثیر انواع اقلام مالیاتی و نیز اجزای مخارج در بخشهای مختلف را مدنظر قرار دهند. همچنین با توجه نقش و تأثیر زیاد درآمدهای نفتی در اقتصاد ایران، تکانههای وارده از جانب آنها میتواند تلاطم بیشتری در متغیرهای اقتصادی را سبب شود. مطالعات بعدی میتوانند اثر تکانههای وارد از طرف درآمدهای نفتی و سایر درآمدها را بر اقتصاد مورد بررسی قرار دهند. [1]. Blanchard and Perotti. [2]. Perotti [3]. Unal [4]. Burriel et al. [5]. Tenhofen et al. [6]. De Castro and Hernandez de Cas. [7]. در این مقاله نیز ایدة اصلی برای بررسی و شناسایی شوکهای مالی در ایران با استفاده از مدل SVAR از روش بلنچارد و پروتی گرفته شده است که در بخش چهارم توضیح بیشتری در رابطه با آن داده خواهد شد. [8]. Mountford and Uhlig [9]. Kamal [10]. Sign Restrictions [11]. Restrepo and Rincon [12]. Structural Error Correction Model [13]. Auto Regressive Distributed Lag [14]. رقم مذکور از دادههای بانک مرکزی به دست آمده است. www.tsd.cbi.ir. [15]. Augmented Dickey-Fuller Test [16]. Johanson and Joselius [17]. یکی از موارد مهمی که برتری مدل SVAR را بر مدل VAR غیرمقید نشان میدهد، همین مساله است. در مدل VAR غیر مقید به دلیل وجود همبستگی بین جملات اخلال در معادلههای مختلف، نمیتوان پیامدهای یک شوک را بر متغیرها بدون تأثیرپذیری از سایر شوکها بررسی کرد. اما در مدل SVAR به دلیل عدم همبستگی بین باقیماندهها در معادلات مختلف(شوکها)، امکان بررسی اثر هر شوک به صورت منفرد فراهم میشود. [18]. Helmut Luktepohl and Markus Krutzig [19]. در مطالعات دیگری ازجمله Kamps and Caldra (2006)، Lozano and Rodriquez (2009)، Ravnic (2011) نیز همین مقدار برای کشش قیمتی مخارج دولت در نظر گرفته شده است. البته در ادامه این کشش توسط تخمین اقتصاد سنجی نیز محاسبه میگردد. برابر صفر قرار دادن آن تغییر محسوسی در نتایج ایجاد نمیکند. [20]. Maximum Likelihood Estimator [21]. Structural Variance Decomposition | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
منابع - سامتی، مرتضی، سامتی، مجید و شاهچرا، مهشید (1382). جهتگیری مناسب هزینههای جاری و عمرانی دولت به منظور دستیابی به رشد بهینة اقتصادی. فصلنامهیپژوهشهایاقتصادیایران، 5(18):1-15. - شفیعی، افسانه و برومندجزی، شهرزاد و تشکینی، احمد (1384). آزمون تأثیرگذاری سیاست مالی بر رشد اقتصادی. پژوهشنامهی اقتصادی، 6(4): 112-81.. - زایر، آیت و غلامی، الهام (1386). بررسی آثار سیاستهای مالی بر متغیرهای کلان اقتصادی در ایران با استفاده از الگوی VAR، فصلنامة پژوهشنامهی مالیات، (5): 42-31. - عرب مازار، علی اکبر و چالاک، فرشته (1389). تحلیل پویای اثر مخارج دولت بر رشد اقتصادی در ایران. مجلة تحقیقات اقتصادی، 45(2): 140-121. - کمیجانی، اکبر و نظری، روح الله (1389). تأثیر اندازة دولت بر رشد اقتصادی در ایران. فصلنامهی پژوهشهای اقتصادی، 9(3): 28-1. - گسکری، ریحانه و اقبالی، علیرضا (1388). مخارج دولت و رشد اقتصادی در ایران. مجلهی تحقیقات اقتصادی، 43(2): 226-209. - Blanchard, O., & Perotti, R. (1999). An empirical characterization of the dynamic effects of changes in government spending and taxes on output. Quarterly Journal of Economics, 117 (4): 1329-1368.
- Burriel, P., &de Castro, F., & Garrote, D., &Gordo, E., &Paredes, J., & Peres, J. (2009). Fiscal policy shocks in the euro area and the US: An empirical assessment. Fiscal Studies, 31(2): 251-285.
- de Castro, F., & Hernandez de Cos, P. (2006). The economic effects of fiscal policy, The case of Spain. Journal of Macroeconomics, 30: 1005-1028.
- Kamal, M. (2010). Empirical investigation of fiscal policy shocks in the UK, the Empirical Economics Letters, No. 4.
- Kamps, C., & Caldara, D. (2006). What do we know about fiscal policy shocks effects, A comparative analysis. European Central Banks and International Institute for Economic Studies. Working Paper Series, 887.
- Lozano, I., & Rodriquez, K. (2009). Assessing the macroeconomic effects in Colombia. Borradores de Economia, No. 552.
- Lutkepohl, H., & Kratzig, M. (2004). Applied time series econometrics. Cambridge University Press.
- Mountford, A., & Uhlig, H. (2005). What are the effects of fiscal policy shocks?. Journal of Applied Econometrics, 24: 960-999.
- Perotti, R. (2004). Estimating the effects of fiscal policy in OECD countries. CEPR Working Paper, 168.
- Ravnik, R. (2011). The use of SVAR analysis in determining the effects of shocks in Croatia. Financial Theory of Practice, 35(1): 25-58.
- Restrepo, J., & Rincon, H. (2006). Identification fiscal policy shocks in Chile and Colombia. Research Papers in Economics.
- Tenhofen, J., Heppke-Falk, K., & Wolff, G. (2006). The macroeconomic effects of exogenous fiscal policy shocks in Germany: A disaggregated SVAR analysis. Deutsche Bundesbank, discussion paper, 41: 312-368.
- Unal, U. (2011). Rethinking the effects of fiscal policy on macroeconomic aggregates: A disaggregated SVAR analysis. Working Papers at IDEAS, 1109. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 3,587 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,987 |