تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,005 |
تعداد مقالات | 83,625 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,444,270 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,462,569 |
تاثیر تولیدات کارخانهای و سرمایه گذاری مستقیم خارجی بر انتشار گاز CO2 در کشورهای عضو گروهD8 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مدلسازی اقتصادی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 6، دوره 6، شماره 20، دی 1391، صفحه 93-109 اصل مقاله (198.44 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
محمد مهدی برقی اسکویی* 1؛ فیروز فلاحی1؛ صونا ژنده خطیبی2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استادیار دانشگاه تبریز | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشجی کارشناسی ارشد | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
در این تحقیق تاثیر متغیرهایی از قبیل مصرف انرژی٬ تولیدات کارخانه ای٬ درجه باز بودن اقتصاد٬ سرمایهگذاری مستقیم خارجی و رشد اقتصادی بر انتشار گاز دی اکسید کربن برای سالهای (2010-1990) در کشورهای گروه D8 در قالب یک الگوی اقتصادسنجی با استفاده از دادههای تلفیقی (پانل دیتا) و روش گشتاورهای تعمیم یافته برآورد شده است. نتایج نشان میدهد که در روش اثرات ثابت تمام متغیرهای مورد بررسی به جز سرمایهگذاری مستقیم خارجی رابطهای مثبت و معنادار با انتشار گاز دی اکسید کربن دارند. در روش گشتاورهای تعمیم یافته نیز تمام متغیرهای برآورد شده مثبت و معنادار میباشند. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
رشد اقتصادی٬ مصرف انرژی٬ تولیدات کارخانهای٬ سرمایه گذاری مستقیم خارجی انتشار دی اکسید کربن | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1. مقدمه در دو دههی اخیر ارتباط بین توسعه اقتصادی و محیط زیست تبدیل به مسالهی مهم و پیچیده شدهاست. تلاش برای رسیدن به اهداف اقتصادی در بسیاری از جوامع، دستیابی به استانداردهای زیست محیطی را با مشکل مواجه کرده است و از آنجا که محیط زیست نهاد لازم برای فعالیتهای اقتصادی و خدماتی انسان است، طبعا آسیب محیط زیست، میتواند در بلندمدت خسارتهای جبران ناپذیری را برای کشورها به همراه داشته باشد و بر روند توسعه آنها تاثیری منفی بگذارد. عمادزاده مصطفی، باستانیفر ایمان، ابراهیمی سعید (1386) معتقد هستند که اگر در بستر توسعه پایدار فعالیتهای اقتصادی و محیط زیست به صورت توام لحاظ شود؛ محیط زیست و توسعه اقتصادی میتوانند در یک تعادل و توازن اکولوژیکی قرار بگیرند و فعالیتهای اقتصادی عامل برهم زننده این توازن و تعادل نخواهد بود. نکتهای که در مطالعات صاحب نظران اهمیت زیادی دارد این است که آیا رابطه معکوس بین رشد اقتصادی و محیط زیست در تمام جوامع برقراراست؟ در مورد آثار رشد بر محیط زیست نظریه های متفاوتی مطرح است. عدهای معتقدند هر چه رشد اقتصادی مستلزم استفاده بیشتر از مواد و انرژی باشد آثار منفی زیست محیطی بیشتری به دنبال دارد. در حالی که افرادی چون سلدن و سونگ [1](1994) و پانایوتو[2] (1993) معتقدند که رشد اقتصادی به جای تهدید محیط زیست میتواند سبب بهبود کیفیت آن شود. به عبارت دیگر افزایش رشد اقتصادی به تدریج سبب افزایش تولید کالا و خدمات میشود و این مسأله میتواند انگیزههای حمایتی محیط زیست را تقدم بیشتری بخشد و اهمیت آن را در برنامه های سیاستی افزایش دهد. از طرفی تامین انرژی از اساسیترین پیش نیازهای توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورها به شمار میرود. افزایش جمعیت و رشد شهرنشینی موجب افزایش تقاضای انرژی و مصرف سریع منابع گردیده است. در حالی که روشهای تولید و تأمین انرژی خود از عوامل تعیین کننده در آلوده نمودن محیط زیست هستند سرعت تهی شدن منابع تجدید ناپذیر انرژی و افزایش آلودگیها به بحرانهای انرژی و محیط زیست در هزاره سوم تبدیل شده است. نحوه اثرگذاری سرمایهگذاری مستقیم خارجی بر کیفیت زیست محیطی نیز مخصوصا در مورد کشورهای در حال توسعه متفاوت است. دانشمندانی مانند استرن (2004) با تاکید بر فرضیه زیست محیطی کوزنتس، استدلال میکند که چون کشورهای در حال توسعه هنوز در نیمهی چپ منحنی کوزنتس قرار دارند، با افزایش میزان سرمایهگذاری مستقیم خارجی که به رشد اقتصادی این کشورها کمک می کند، وضعیت زیست محیطی بدتر میشود. از سوی دیگر برخی محققان با قبول نظریه پورتر بیان میکنند که ورود FDI به کشور میزبان به کاهش آلودگی در آن کشور کمک میکند چرا که بر اثر نظریه پورتر ورود سرمایهگذاری مستقیم خارجی به عنوان یک عامل تولید میتواند رشد اقتصادی کشور میزبان را تسریع کند و از طریق دسترسی کشور میزبان به تکنولوژی کارآ، کیفیت محیط زیست را بهبود بخشد. حال با توجه به این که رشد اقتصادی، سرمایهگذاری خارجی و مصرف انرژی منجر به ایجاد آثار زیست محیطی میگردند. لذا، در این مقاله اثر مصرف انرژی، رشد اقتصادی و سرمایه گذاری مستقیم خارجی بر انتشار گاز دی اکسید کربن در کشورهای D8مورد بررسی قرار میگیرد و در این راستا، مقاله حاضر، به دنبال پاسخ به این پرسشها است که آیا در کشورهای گروه D8 میزان رشد اقتصادی بر انتشار گاز دی اکسید کربن تأثیر دارد؟ آیا تولیدات کارخانه ای بر میزان انتشار گاز دی اکسید کربن تاثیر دارد؟ و آیا سرمایهگذاری مستقیم خارجی در کشورهای D8 بر تخریب محیط زیست تاثیرگذار است؟ ساختار مباحث مقاله در چهار بخش سازماندهی شده است که پس از مقدمه، در بخش دوم، مبانی نظری و ادبیات تحقیق مورد بررسی قرار میگیرد. بخش سوم به معرفی مدل و تخمین آن می پردازد و نهایتا در بخش چهارم نتیجهگیری و پیشنهادها ارایه میگردد.
2. ادبیات تحقیق دو دهه اخیر رابطه بین مدرن شدن جوامع و تخریب محیط زیست یکی از مسایل مهم و مورد توجه در حوزه اقتصاد بوده است. یکی از این موضوعات، وجود واکنشی دو طرفه بین اقتصاد و محیط زیست است. بنگاهها با استفاده از منابع اقتصادی از جمله مواد اولیه و انرژی، کالاها و خدمات را تولید میکنند و در این فرایند، قسمتی از نهادههای مورد استفاده درتولید را به عنوان ضایعات و پسماند به محیط زیست باز میگردانند. این ضایعات موجب بروز آلودگیها یا تحمیل هزینه های خارجی به جامعه میگردد. به طور کلی در ادبیات مربوط به اقتصاد محیط زیست بین رشد اقتصادی و کیفیت زیست محیطی رابطهای وجود دارد که این رابطه تحت عنوان منحنی زیست محیطی کوزنتس معروف است.
2-1. مبانی نظری با گسترش جهانی شدن مشکلات جدیدی در زمینه دستیابی کشورها به توسعه ملی در چارچوب یک اقتصاد جهانی یکپارچه به وجود میآید. الگوهای اقتصاد آزاد، حتی بیشتر از نسلهای قبلی، حاکم خواهند بود. قبلا مسایل مربوط به سیاست بینالمللی حول محور سیاست تجاری میچرخید ولی نسل بعدی باید توجه بیشتری به تعیین آثار جریانهای سرمایه بین المللی، مهاجرت و انتقال فنآوری نشان دهد.[3] توسعه پایدار به عنوان یک فرایند که لازمه بهبود و پیشرفت است، اساس بهبود وضعیت و رفع کاستیهای اجتماعی، فرهنگی جوامع پیشرفتهاست و باید موتورمحرکه پیشرفت متعادل، متناسب و هماهنگ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تمامی جوامع و به ویژه کشورهای در حال توسعه باشد. کوزنتس[4] (1955) در مطالعهای با عنوان رشد اقتصادی و نابرابری درآمد، منحنی کوزنتس را برای اولین بار مطرح کرد. به عقیدة وی، در مسیر توسعة اقتصادی، رابطه بین درآمد سرانه و نابرابری درآمد، به شکل U معکوس است. به طوری که بر اساس این فرضیه، در مراحل اول توسعة اقتصادی، هم زمان با افزایش درآمد سرانه، نابرابری توزیع درآمد افزایش و پس از رسیدن به سطح معین یا نقطة برگشت[5]، نابرابری توزیع درآمد به تدریج کاهش مییابد. در دهة1990، با مشاهده شواهدی مبنی بر وجود رابطه بین شاخصهای مختلف تخریب محیط زیست و درآمد سرانه به صورت U معکوس، شبیه رابطة موجود بین درآمد سرانه و نابرابری درآمد در منحنی کوزنتس اولیه، منحنی کوزنتس در مطالعات مربوط به محیط زیست نیز وارد و رابطهی یاد شده بین رشد اقتصادی و شاخصهای مربوط به آلایندگی (کیفیت محیط زیست) به صورت U معکوس، به منحنی زیست محیطی کوزنتس معروف شد)برقی اسکویی، 5:1387). 2-1-1.اثرات زیست محیطی مصرف انرژی رابطه بین مصرف انرژی و رشد اقتصادی از زمان بروز شوکهای نفتی در دهه 70 میلادی توسط محققان مورد مطالعه قرار گرفته است. علاوه بر بروز شوکهای نفتی، مسایل زیست محیطی مانند تغییرات آب و هوایی، گرمتر شدن کره زمین، نابودی و اتمام منابع طبیعی و سوختی ازجمله عواملی بودند که ضرورت بررسی رابطه بین رشد اقتصادی و مصرف انرژی را دو چندان میکرد. یکی از دلایل اصلی گرم شدن کره زمین، انتشار گازهای گلخانهای است که میزان انتشارگازهای گلخانهای رابطه ی مستقیم با میزان مصرف انرژی کشورها دارد حال آن که، انرژی به عنوان یکی از عوامل تولید و موتور محرکه ی رشد اقتصادی به شمار میرود، بنابراین اگر کنترل انتشار آلاینده ها رشد کشورها را کاهش دهد، تناقض در اهداف کشورها ایجاد میشود. اقتصاددانان اکولوژیک همانند نایر و آیرس [6]بیان میکنند که در مدل بیوفیزیکی رشد، انرژی تنها و مهمترین عامل رشد است. به طوری که از نظر آنها نیروی کار و سرمایه، عوامل واسطهای هستند که برای استفاده به انرژی نیاز دارند. در حالی که از نظر برخی از اقتصاددانان نئوکلاسیک مانند برندت و دنیسون[7]، انرژی از طریق تأثیری که بر نیروی کار و سرمایه میگذارد، به طور غیرمستقیم بر رشد اقتصادی مؤثر است و مستقیما اثری بر رشد اقتصادی ندارد. این اقتصاددانان معتقدند که انرژی یک نهاده واسطهای است و عوامل اساسی تولید تنها نیروی کار، سرمایه و زمین هستند. اما مصرف بی رویهی انرژی، به ویژه سوخت های فسیلی برای تحقق اهداف رشد اقتصادی سبب افزایش آلودگی محیط زیست شده است. مایر و کنت[8]، ارتباط بین مصرف انرژی و تخریب محیط زیست را به این صورت بیان میکنند که هرچند پس از انقلاب صنعتی به ویژه در دهه های اخیر با استفادهی بیشتر از انرژی، متوسط بهرهوری عوامل تولید افزایش یافته است اما استفاده از انرژی به خاطر تأثیرات آلوده کنندهاش باعث تخریب بیش از بیش محیط زیست گردیده است تا حدی که بخش انرژی را بیشترین سهامدار تغییر در شرایط محیط زیست میدانند. لذا، میتوان عنوان کرد سیاست انرژی و سیاست محیط زیست رابطهای تنگاتنگ با یکدیگر دارند.
2-1-2. اثرات زیست محیطی سرمایهگذاری مستقیم خارجی مسایل محیط زیست و تجارت خصلتی چند بعدی و پیچیده دارند به طوری که مشکلات زیست محیطی یک کشور بر هزینه های تولید، الگوی تجارت، مکان یابی فعالیتهای صنعتی و منافع حاصل از تجارت آن کشور اثرگذار است. یکی از موضوعاتی که در حوزه اقتصادی، مطالعات مختلفی را در این خصوص به خود اختصاص داده بررسی و آزمون فرضیه پناهگاه آلودگی[9] بوده است. اوج شکلگیری این فرضیه به اوایل دهه 90 باز میگردد اما به دلیل اهمیت آن، طی سالهای اخیر فرضیه پناهگاه آلودگی موضوع تعدادی از مطالعات قرار گرفته است که در این خصوص نتایج قابل توجهی هم به دست آمده است. اهمیت بررسی این فرضیه در این است که میگوید کشورهایی با سیاست زیست محیطی نسبتا ضعیف، در تولید صنایع آلاینده مزیت دارند که در بسیاری از این کشورها سطح درآمد سرانه نیز پایین است. اما به تدریج که رشد اقتصادی باعث افزایش کالاها و خدمات میشود انگیزههای حمایت از محیط زیست نیز تقدم بیشتری یافته و اهمیت آن در برنامه های سیاستی بیشتر میگردد که یکی از راههای کاهش آلودگی و حمایت از محیط زیست، انتقال صنایع آلاینده به مناطقی است که آلودگی کمتری دارند. این مسأله از طریق تجارت آزاد و سرمایه گذاری مستقیم خارجی می تواند رخ بدهد (لشکری زاده و دیگران، 1388: 127).
2-1-3. آزاد سازی تجاری و تخریب محیط زیست موج توجهات عمومی به مسایل زیست محیطی طی دههی1960 آغاز شد و کانون تمرکز این توجهات روی آلودگیهای صنعتی، به واسطهی رشد روز افزون اقتصادهای صنعتی بود. در اواخر دههی 70 میلادی، مشکلات مربوط به تجارت و محیط زیست به اوج خود رسید و طرفداران محیط زیست در اعتراض به وضعیت اسفناک محیط زیست ناشی از توسعهی روزافزون تجارت، مخالفتها و نشستهای گستردهای در نقاط مختلف جهان برپا کردند. به عقیده اکولوژیستها، در اثر آزادسازی تجاری، حجم فعالیت های اقتصادی(از جمله فعالیت های آلاینده) گسترش یافته و استفاده از منابع و انرژی به شکل نامناسبی افزایش مییابد. همچنین آنها مدعی بودند که گسترش تجارت آزاد و در نتیجه افزایش فشارهای رقابتی بین بنگاههای داخلی و رقبای خارجی، به ملایم شدن سیاس های زیست محیطی مناسب منتهی میشود و حتی تصویب و اجرای قوانین زیست محیطی ملی را در مواجهه با فرایند آزادسازی تجاری با تأخیر همراه میکند. گروسمن و گروکر[10](1991) در مطالعهای، آثار آزاد سازی تجاری روی وضعیت محیط زیست را به سه اثر مقیاس، اثر ترکیب و اثر فناوری تفکیک کردند. در این مطالعه، اثر مقیاس، بیانگر تغییر در اندازهی فعالیتهای اقتصادی، اثر ترکیب، بیانگر تغییر در ترکیب یا سبد[11] کالاهای تولیدی و اثر فناوری بیانگر تغییر در فناوری تولید، به خصوص تغییر به سمت فناوری پاک است. به دنبال آزادسازی تجاری، اثر مقیاس، به افزایش تخریب محیط زیست و اثر فناوری، به کاهش تخریب محیط زیست منجر میگردد. تأثیر اثر ترکیب نیز به نوع مزیت نسبی بستگی دارد. به طوری که با توجه به مزیت نسبی در یک کشور، اگر کشوری در کالاهای آلاینده مزیت داشته و در تولید آن کالاها تخصص پیدا کند، در آن صورت اثر ترکیب به واسطة تغییر ترکیب کالاهای تولیدی کشور به سمت کالاهای آلاینده، آثار منفی بر محیط زیست بر جای میگذارد و اگر به واسطهی وجود مزیت نسبی کشوری در کالاهای پاک، ترکیب کالاهای تولیدی آن کشور به سمت کالاهای پاک تغییر کند، در آن صورت اثر ترکیب آثار مثبت روی محیط زیست بر جای خواهد گذاشت. به طور کلی به دنبال آزادسازی تجاری، اگر اثر فناوری بر اثر مقیاس و اثر ترکیب(در حالت کشوری با مزیت نسبی در صنایع آلاینده) غالب شود و یا اگر اثر فناوری همراه با اثر ترکیب (در حالت کشوری با مزیت نسبی در صنایع پاک) بر اثر مقیاس غالب شود، در آن صورت آزاد سازی تجاری منجر به نتایج زیست محیطی مثبت می شود.
2-2. مطالعات تجربی در ارتباط با تاثیر مصرف انرژی، تولیدات کارخانهای و سرمایهگذاری مستقیم خارجی بر انتشار آلایندگیها مطالعات مختلفی انجام گرفته است. الیوت[12]، کل[13] و شیماموتو[14] (2004) رابطه بین فعالیت صنعتی، قوانین زیست محیطی و آلودگی هوا را در صنایع تولیدی انگلستان مورد بررسی قرار دادهاند. نتایج این بررسی که به کمک داده های پنلی برای دوره 1998-1990انجام گرفته نشان میدهد که شدت آلودگی، تابعی مثبت از مصرف انرژی، شدت سرمایه فیزیکی و شدت سرمایه انسانی است. همچنین رابطهای منفی بین حجم آلودگی و اندازه متوسط بنگاه در یک صنعت، هزینه های سرمایه ای و هزینههای تحقیق و توسعه وجود دارد. همچنین هریس [15](2008) به بررسی معادله اقتصاد کلان با توجه به شرایط محیط زیست پرداخته است. در این مطالعه هریس بیان میکند که تمام متغیرها حتی آنهایی که میتوانند باعث تخریب محیط زیست شوند با درآمد رابطه مثبت دارند و نظر به این که در این میان باعث تخریب محیط زیست میشوند؛ بهتر است برای کنترل تخریب محیط زیست بر این متغیر ها مالیات سبز[16] وضع شود؛ که این مالیات خود نیز، باعث افزایش درآمد دولت و هم چنین باعث افزایش سرمایهگذاری دولت در جهت کنترل تخریب محیط زیست میشود. سیائو- تین پائو[17]و تسای[18] (2010) نیز انتشار گاز دی اکسیدکربن، مصرف انرژی و رشد اقتصادی را در کشورهای برزیل، روسیه، هند و چین در دورهی 2005-1971 با روش پانل بررسی کردهاند و نتایج بیانگر این مسأله است که رابطهای بلندمدت بین انتشار دی اکسیدکربن و مصرف انرژی با خروجی رشد اقتصادی وجود دارد. در همین راستا آکاراوسی[19] و آزتورک[20] (2010) رابطه بین رشد اقتصادی، مصرف انرژی و انتشار گاز دی اکسید کربن در 19 کشور اروپایی را با روش خود توضیح برداری با وقفههای گسترده[21] مورد بررسی قرار دادهاند و نتایج نشان میدهد که سیاست های حفظ منابع طبیعی انرژی مانند سهمیهبندی کردن مصرف انرژی و کنترل انتشار گاز دی اکسید کربن احتمالا سازگار با خروجی رشد واقعی است و فرضیه منحنی زیست محیطی کوزنتس [22]برای اکثر کشورهای مورد مطالعه قابل قبول نیست. در مطالعات داخلی نیز برقی اسکویی، یاوری(1386) فرضیه پناهگاه آلایندگی در ایران، الگوی تجارت و روند خالص صادرات کشور با کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) را در خصوص تولیدات آلاینده و پاک براساس طبقهبندی مربوط به کدهای دو رقمی ISIC طی سالهای 2003-1999 مورد بررسی قرار دادهاند و نتایج نشان داد که فرضیه پناهگاه آلایندگی در ایران رد میشود. همچنین برقی اسکویی (1387) آثار آزاد سازی تجاری بر انتشار گازهای گلخانهای (دی اکسید کربن) در منحنی زیست محیطی کوزنتس با روش پانل دیتا طی دوره 2002-1992 را بررسی کرده است. در این تحقیق، رابطه میزان انتشار آلایندگی و درآمد سرانه، همچنین سهم تولیدات کارخانهای و سهم صادرات و واردات کالاهای مربوط به صنایع آلاینده از کل صادرات و واردات با توجه به شاخص درجهی باز بودن اقتصاد بررسی شده است و نتایج نشان میدهد که افزایش درآمد سرانه در کشورهای با درآمد سرانهی بالا و درآمد سرانهی متوسط بالا، منجر به کاهش انتشار دی اکسیدکربن و در کشورهای با درآمد سرانهی پایین و درآمد سرانهی متوسط به پایین، منجر به افزایش انتشار دی اکسیدکربن میشود. همچنین، با توجه به این، شاخصهای آزادسازی تجاری در کشورهایی با درآمد سرانهی بالا و درآمد سرانهی متوسط به بالا، رابطهی منفی با انتشار دی اکسیدکربن داشته و در سایر گروه های کشوری این رابطه مثبت است. بهبودی و برقی گلعذانی (1387) اثرات زیست محیطی مصرف انرژی و رشد اقتصادی در ایران را طی سالهای 1383-1346 با روش آزمون هم انباشتگی جوهانسون_ جوسیلیوس مورد بررسی قرار دادهاند و نتایج نشان میدهد که یک درصد افزایش در شدت استفاده از انرژی باعث افزایش 92/0 درصد در انتشار سرانه گاز CO2 و آلودگی محیط زیست شده است. همچنین یک درصد افزایش تولید ناخالص داخلی سرانه انتشار سرانه گاز CO2 را به مقدار 31/1 درصد افزایش داده است. پژویان و تبریزیان (1387) برای نخستین بار (در ایران) یک مدل شبیه سازی پویا برای تحلیل کمی سیاست محیط زیستی در ایران ارایه میکنند. در این مدل با استفاده از معادلات عرضه و تقاضای انرژی، مسیر انتشار آلایندههای زیست محیطی شبیه سازی میشود. معادله تقاضای انرژی تابعی از قیمت، درآمد و جمعیت است که به روش حداقل مربعات معمولی تخمین زده میشود. در معادله عرضه دو حالت مجزا برای فن آوریهای آلوده کننده موجود و فنآوریهای با آلودگی کم در نظر گرفته میشود. مدل برای سه آلاینده (دی اکسید کربن، اکسیدهای گوگرد و ذرات معلق) با توجه به سناریوهای مختلف شبیه سازی میشود. نتایج نشان میدهد درآمد هم چنان یک متغیر مهم در تعیین مقدار انتشارآلودگی است و با اعمال سیاست محیط زیستی جانشینی گاز طبیعی با فرآوردههای نفتی میتوان زودتر از آنچه منحنی زیست محیطی کوزنتس نشان میدهد، آلاینده ها را کاهش داد ولی این به معنای استفاده بیرویه از این انرژی تجدیدپذیر نیست؛ بنابراین با اتخاذ سیاستهای مناسب قیمتی و سرمایهگذاری در فناوریهای پاک میتوان آلودگی را همراه با افزایش درآمد کاهش داد. لشکری زاده، نبوی و تاجداران (1388) تاثیر سرمایهگذاری مستقیم خارجی را بر کیفیت محیط زیست برای شش کشور منتخب برای سالهای 2005-1975 با استفاده از رهیافت هم جمعی بررسی کردهاند. نتایج نشان میدهد سرمایه گذاری مستقیم خارجی تاثیری مثبت و معنادار بر آلاینده دی اکسید کربن در همه کشورهای مورد بررسی به جز سنگاپور هم در بلند مدت و هم کوتاه مدت دارد. همچنین غزالی، زیبایی(1388) به بررسی و تحلیل رابطه بین آلودگی محیطی و رشد اقتصادی با استفاده از داده های تلفیقی پرداختهاند. این بررسی، رابطه بین آلودگی محیطی و رشد اقتصادی در قالب فرضیه منحنی کوزنتس را نشان میدهد که از دادههای استانی در دوره زمانی 1385-1375استفاده شده است آلاینده مونوکسیدکربن به عنوان شاخص محیطی و تولید ناخالص ملی به عنوان شاخص اقتصادی به کار برده شدهاند. عاقلی، ولائی یامچی و جنگ آور سال (1389) به بررسی اثر باز بودن اقتصاد بر تخریب زیست محیطی در ایران طی سالهای 1383-1353 پرداختهاند. نتایج برآوردهای این تحقیق نشان میدهد که افزایش درجه باز بودن اقتصاد سبب افزایش سرانه تخریب محیط زیست در بلندمدت میشود. همچنین انتشار دی اکسید کربن سرانه، اثر مثبت بر سرانه تخریب محیط زیست دارد و به ازای یک درصد افزایش در میزان انتشار دی اکسیدکربن، شکاف تولید سرانه به میزان 34 درصد بیشتر میشود. فطرس، غفاری و شهبازی (1389) رابطه آلودگی هوا و رشد اقتصادی را در کشورهای صادرکننده نفت با استفاده از روش داده های تلفیقی برای سالهای 2005-1960 بررسی کردهاند. در این مطالعه دی اکسید کربن به عنوان شاخص آلودگی و تولید ناخالص داخلی سرانه به عنوان شاخص رشد اقتصادی در نظر گرفته شده است. نتایج نشان داد که در مراحل اولیه رشد اقتصادی در این کشورها آلودگی هوا افزایش یافته است. افزایش درآمدهای کشورهای اپک عمدتا از صادرات نفت و گاز بوده است. بنابراین در بدو امر افزایش درآمد سبب تخریب محیط زیست شده است اما با تداوم رشد و وارد کردن تکنولوژی های کمتر آلاینده از کشورهای توسعه یافته کیفیت زیست محیطی این کشورها بهبود یافته است. یعنی فرضیه زیست محیطی کوزنتس در این کشورها صادق است. بهبودی، فلاحی و برقی گلعذانی (1390) عوامل اقتصادی و اجتماعی مؤثر بر انتشار سرانهی دی اکسید کربن در ایران را برای سالهای 1346-1383 بررسی کردهاند. نتایج نشاندهندهی وجود رابطهای مثبت بین متغیرهای مستقل همانند مصرف انرژی، رشد اقتصادی، آزادسازی تجاری، جمعیت شهرنشین و متغیر انتشار سرانهی دی اکسید کربن در ایران است.
3.معرفی مدل در مطالعه حاضر رابطهی بین مصرف انرژی، رشد اقتصادی، میزان آزاد سازی تجاری، سرمایهگذاری مستقیم خارجی و سهم تولیدات کارخانهای از کل تولید ناخالص داخلی کشور با انتشار گازهای آلاینده در کشورهای عضو گروه D8 (ایران، مالزی، ترکیه، پاکستان، مصر، نیجریه، اندونزی و بنگلادش) در طی سالهای 2010-1990 از طریق مدل (1) به صورت روش پانل دیتا و روش گشتاورهای تعمیم یافته با استفاده از نرم افزار Eviews مورد بررسی قرار میگیرد.
(1) که در معادله(1)، CO2 نشانگر میزان انتشار گاز دی اکسید کربن، Ec نشانگر شدت استفاده از انرژی، GDP نشانگر تولید ناخالص داخلی، FDI نشانگر سرمایهگذاری مستقیم خارجی، MP نشانگر تولیدات کارخانهای و OPEN نشانگر درجه باز بودن اقتصاد است. همچنین در این معادله تمام متغیرها به شکل لگاریتمی است و اندیس های i و t به ترتیب معرف کشور و سال می باشند. در این مطالعه، آمار مورد نیاز برای برآورد مدل، از دادههای بانک جهانی و لوح فشرده[23] WDI طی دوره زمانی 2010-1990 تهیه شده است.
3-1. تخمین مدل برای بررسی آزمون ریشه واحد در داده های تابلویی از روش ایم، پسران و شین [24](2002) استفاده گردیده است. مطابق جدول (1) تمام متغیرها با یک بار تفاضل گیری ایستا میشوند.
جدول 1. آزمون ایستایی متغیرها
تمام متغیرها در سطح 1درصد معنادار هستند. 3-2. تجزیه و تحلیل یافتهها برآورد مدل در این مطالعه به دو روش صورت میگیرد. در روش اول برآوردها براساس داده های تابلویی[25] انجام میشود. نتایج حاصل از آزمون F و هاسمن نشان میدهد که استفاده از روش اثرات ثابت بهتر است همچنین در این مطالعه از روش گشتاورهای تعمیم یافته (GMM[26]) جهت تخمین مدل پنل دیتا به صورت پویا استفاده میشود. در این روش برآورد مشکل درون زایی متغیرهای توضیحی رفع میگردد، چرا که در روش گشتاورهای تعمیم یافته از محدودیت گشتاورهای خطی برای حصول تخمینهای سازگار استفاده میگردد و بدین ترتیب دیگر به فرض برونزای اکید ابزارها برای شناسایی نیازی نیست. همچنین در تخمین مدل پانل دیتا به صورت روش گشتاورهای تعمیم یافته، مجموعه ابزارهایی که در تخمین معادلات مورد استفاده قرار میگیرند شامل وقفه های اول متغیرهای توضیحی است. حال نتایج حاصل از تخمین مدل به صورت اثرات ثابت و روش گشتاورهای تعمیم یافته در جدول (2) ارایه شده است. با توجه به جدول(2) نتایج اثرات ثابت نشان میدهد که مصرف انرژی، رشد اقتصادی، تولیدات کارخانهای و همچنین درجه باز بودن اقتصاد تاثیری مثبت بر انتشار گاز دی اکسید کربن دارند. اما سرمایه گذاری مستقیم خارجی در روش اثرات ثابت تاثیری بر افزایش یا کاهش انتشار گاز دی اکسید کربن در کشورهای گروه دی- هشت ندارد.
جدول2. نتایج حاصل از روش اثرات ثابت و روش گشتاورهای تعمیم یافته
اعداد داخل پرانتز آماره tو اعداد داخل کروشه P-Value می باشند. همچنین * معناداری در سطح 1درصد٬ ** معناداری در سطح 5 درصد را نشان میدهد.از آزمون والد جهت معناداری همزمان رگرسورها و از آزمون سارگان برای سنجش اعتبار ماتریس ابزارها استفاده شده است.
در روش گشتاورهای تعمیم یافته تمامی متغیرها مطابق انتظار، از لحاظ آماری معنادار و همسو با نتایج برآوردی روش اثرات ثابت هستند ولی از لحاظ مقداری بیشتر میباشند. همچنین با توجه به ضریب سرمایهگذاری مستقیم خارجی در ستون دوم جدول، اثر ورودی سرمایهگذاری مستقیم خارجی بر میزان انتشار گاز دی اکسید کربن معکوس است اما اثر تولیدات ناخالص داخلی، تولیدات صنعتی و همچنین میزان آزاد سازی تجاری بر انتشار گاز CO2 مثبت میباشد. 4. نتیجهگیری هدف اصلی این مطالعه بررسی اثرات زیست محیطی مصرف انرژی، رشد اقتصادی، سرمایه گذاری مستقیم خارجی، سهم تولیدات کارخانه ای و همچنین درجه باز بودن اقتصاد برای سالهای 2010-1990 در کشورهای در حال توسعه گروه D8 بود. از آن جا که متغیرها به صورت لگاریتمی است، ضرایب نشانگر کشش میباشند. نتایج حاصل از تخمین بیانگر این است که در روش اثرات ثابت کشش انتشار گاز دی اکسید کربن نسبت به تمام متغیرها به استثنای سرمایه گذاری مستقیم خارجی مثبت و معنادار است. رابطه رشد اقتصادی و انتشار گاز دی اکسید کربن در کشورهای D8 مثبت و ضریب تاثیر آن 16/0 میباشد. یعنی یک درصد افزایش در رشد اقتصادی باعث 16/0 درصد افزایش در انتشار گاز CO2 می شود. رابطه OPEN(درجه باز بودن اقتصاد) و انتشار گاز دی اکسید کربن در کشورهای گروهD8 مثبت و معنادار بود. ضریب تاثیر این متغییر 13/0 میباشد. مثبت بودن ضریب لگاریتمی درجه باز بودن اقتصاد نیز بیان میکند که با افزایش آزاد سازی تجاری، انتشار گاز دی اکسید کربن و در نتیجه تخریب محیط زیست با سرعت بیشتری افزایش مییابد و علت این مسأله در کشورهای D8 ممکن است به دلیل وجود منابع نفت و انرژی در این کشورها باشد. چون درجه باز بودن اقتصاد در این کشورها پایین است، اکثرا صادرات و واردات با کشورهای در حال توسعه انجام میگیرد و با لحاظ این که این کشورها اصولا فنآوری پایینی نسبت به کشورهای صنعتی دارند در نتیجه تجارت در این کشورها باعث آلودگی محیط زیست میشود. در روش گشتاورهای تعمیم یافته نیز، ضریب شدت مصرف انرژی، 92/0 است. همچنین ضریب تولید ناخالص داخلی نیز 31/0 است. در روش GMM ضریب سرمایه گذاری مستقیم خارجی 18/0- است. با توجه به معناداری این ضریب می توان این گونه استدلال کرد که یک درصد افزایش ورودی سرمایهگذاریهای خارجی میتواند میزان انتشار گاز دی اکسید کربن را 18/0 درصد کاهش دهد. از آنجا که کشورهای مورد بررسی در مدل جز کشورهای در حال توسعه محسوب می شوند بنابراین میتوان اذعان داشت که جذب سرمایه گذاریهای خارجی از طریق انتقال تکنولوژی از کشور میزبان به این کشورها و دستیابی بیشتر به بازارهای کشورهای صنعتی میتواند از طریق جایگزینی دستگاه هایی با مصرف سوخت کمتر و فن آوری های جدیدتر، هزینههای آلودگی را در بخشهای مختلف بدون کاهش در میزان تولید پایین تر آورد. با توجه به نتایج برآورد شده در دو ستون جدول میتوان گفت که ضرایب ستون دوم نسبت به ضرایب متناظرشان در ستون اول از شدت بیشتری برخوردار هستند. بنابراین براساس نتایج مطالعه توصیههای سیاستی به شرح زیر قابل بیان است: - وضع قوانین شدیدتر برای حفاظت محیط زیست افزایش آگاهی اطلاعات زیست محیطی در این کشورها. - سرمایه گذاری دولت ها در صنایعی که آلودگی کمتری دارند - ایجاد انگیزه برای استفاده بیشتر از صنایع پاک از طریق پرداخت یارانه به تولیدکنندگان توسط دولت ها. - جلوگیری از جذب سرمایه گذاری های مستقیم خارجی با محتوی آلایندگی بالا، تشکیل سازمانها و ارگانهای زیست محیطی و ایجاد مراکز R&D برای حفاظت محیط زیست. - وضع مالیات سبز بر صنایع آلاینده در کشورهای در حال توسعه و تخصیص بخشی از درآمدهای حاصل از بهره برداری محیط زیست به سرمایهگذاری در آموزش و تشکیل و توسعه سازمان های حامی محیط زیست. [1]. Selden and Song [2]. Panayotou [3]. Jerald. M. Meyer [4]. Kuznets [5].Turning Point [6]. Nair and Ayres [7]. Berndt and Denison [8]. Myer and Kent [9]. Pollution Haven Hypothesis [10]. Grossman and Krueger [11]. Bundle [12]. Elliott [13]. Cole [14]. Shimamoto [15]. Harris [16]. Green Tax [17]. Hsiao-Tien [18]. Chung-Ming Tsai [19]. Acavarci [20]. Ozturk [21]. ARDL Bound Test [22]. Environment Kuznets Curve [23]. World Development Indicators [25]. Panel Data [26]. Generalized Method of Moments | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
منابع - برقی اسکویی، محمد مهدی و یاوری، کاظم (1386). سیاست های زیست محیطی، مکان یابی صنایع و الگوی تجاری(آزمون فرضیه PHH در ایران). فصلنامه پژوهشنامه بازرگانی٬ 5(42): 28- 1. - برقی اسکویی٬ محمد مهدی (1387). آثار آزاد سازی تجاری بر انتشار گازهای گلخانه ای (دی اکسید کربن) در منحنی زیست محیطی کوزنتس. مجله تحقیقات اقتصادی دانشگاه تهران،2(82): 21- 1. - بهبودی٬ داوود و برقی گلعذانی، اسماعیل (1387). اثرات زیست محیطی مصرف انرژی و رشد اقتصادی در ایران، فصلنامه اقتصاد مقداری، 5 (4): 53-35. - پژویان٬ جمشید و تبریزیان٬ بیتا (1387). بررسی رابطه رشد اقتصادی و آلودگی زیست محیطی با استفاده از یک مدل شبیه سازی پویا. پژوهشنامه اقتصادی، 10(75): 203-175. - عاقلی٬ لطفعلی، ولائی یامچی، میکائیل و جنگ آور، حسن (1389). مطالعه اثر باز بودن اقتصاد بر تخریب زیست محیطی در ایران. فصلنامهراهبرد، 19(57): 216-197. - عمادزاده مصطفی، باستانی فر، ایمان، ابراهیمی سعید (1386). بررسی و پیش بینی همزمان تاثیرات اقتصادی - محیط زیستی طرح ها (مطالعه موردی: شهرک علمی تحقیقاتی اصفهان) فصلنامه اقتصاد مقداری، 4(1 (پیاپی 12)):73-51. - لشکری زاده٬ مریم، نبوی، غزاله و تاجداران٬ سیده نونا (1389). تاثیر سرمایه گذاری مستقیم خارجی بر کیفیت زیست محیطی. فصلنامه مدلسازی اقتصادی، 5(1): 148-126. - فطرس، محمدحسن، غفاری، هادی، شهبازی، آزاده (1389). مطالعه رابطه آلودگی هوا و رشد اقتصادی کشورهای صادر کننده نفت. پژوهش های رشد و توسعه اقتصادی، 1(1):77-59. - غزالی٬ سمانه و زیبایی٬ منصور (1388). بررسی و تحلیل رابطه بین آلودگی محیطی و رشد اقتصادی با استفاده از داد ه های تلفیقی: مطالعه موردی آلاینده مونوکسیدکربن. نشریهاقتصادوتوسعهکشاورزی (علوموصنایعکشاورزی، 2(2): 133- 128. - Acaravci, A., & Ozturk, I. (2010). On the relationship between energy consumption, Co2 emissions and economic growth in Europe. Energy, 35(5): 5412-5420.
- Grossman, G.M., & Krueger, A.B. (1995). Economic growth and the environment. Quarterly Journal of Economics, 24(1995): 353– 357.
- Harris, J. (2008). Ecological macroeconomics, consumption, investment and climate change. Global development and environmental, Working Paper. Tufts university, 14(8):08-02.
- Hsiao-Tien, Pao., & Chung –Ming, Tsai. (2010). Co2 emissions, energy consumption and economic growth in BRIC countries. Energy Policy, 36(10):685-7860.
- Im, K. S, Pesaran, M. H., & Shin, Y. (2003). Testing for unit roots in heterogeneous panels. Journal of Econometrics, 115(3): 53-74.
- Panayotou, T. (1993). Empirical tests and policy analysis of environmental degradation at different stages of economic development, Working Paper WP238.
- Selden T. M., & Song D. (1994). Economic growth and environmental quality: Is there a Kuznets curve for air pollution emissions? Journal of Environmental Economics and Management. 27: 147- 162. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 3,916 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,351 |