تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,005 |
تعداد مقالات | 83,625 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,456,432 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,471,187 |
برآورد فقر و شاخصهای فقر در مناطق شهری و روستایی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مدلسازی اقتصادی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 3، دوره 6، شماره 18، تیر 1391، صفحه 39-60 اصل مقاله (226.25 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسنده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
علی اکبر خسروی نژاد* | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
در این مقاله فقر نسبی مورد توجه قرار گرفته و خط فقر بر اساس رویکرد رفتار مصرفی و مطلوبیتگرایی در قالب سیستم مخارج خطی با استفاده از دادههای خام بودجه خانوار که در طبقات پنجگانه گروهبندی شدهاند، برای جوامع شهری و روستایی طی دوره 86-1380 برآورد شده است. سپس شاخصهای فقر سرشمار، شکاف فقر و شاخص فوستر،گریر و توربک(FGT) محاسبه و تحلیل شده است. نتایج حاکی از آن است که در نیمه اول دوره مطالعه شاخصهای فقر روند تقریباً نزولی را طی کردهاند، این در حالی است که نیمه دوم، تصویری از صعودی بودن شاخصهای فقر را ارائه میکند. از اینرو، توجه هرچه بیشتر به پدیده فقر، پایش مستمر آن، و تلاش بیشتر برای فقرزدایی را یادآور میشود. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فقر؛ شاخصهای فقر؛ شکاف فقر؛ سیستم مخارج خطی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1. مقدمه طی دهههای گذشته اقتصاد ایران با مشکلات اقتصادی مختلفی مواجه بوده است. افرایش تورم، بیکاری، کسری ترازپرداختها و... در سطح اقتصاد کلان و آثار و عواقب آن بر روی فقر، توزیع درآمد و... در سطح اقتصاد خرد از جمله مشکلاتی است که توجه بیشتری را به خود معطوف داشته است. رشد جمعیت، افرایش سطح مصرف (هم در سطح خانوار و فرد، و هم در سطح جمعی)، منابع مالی بیشتری را برای انجام تعهدات رفاهی دولت طلب مینماید. از اینرو مباحث مربوط به تعدیل قیمتها و اصلاحات ساختاری که از دهه هفتاد شمسی مطرح شده بود در اواخر دهه هشتاد شدت بیشتری یافت و منجر به تصویب قانون هدفمندی یارانهها گردید. اثرات این تعدیل قیمتها بر روی فقر، موضوع مهمی است که مسلماً ارزیابی آن با دادههای تحقق یافته پس از اجرای این سیاست قابل انجام است. یک جنبه دیگر موضوع تصویر وضعیت فقر در جوامع شهری و روستایی در سالهای قبل و نزدیک به اجرای این سیاست است. از اینرو هدف از مقاله حاضر ارائه تصویر فقر در جوامع شهری و روستایی بر اساس شاخصهای تعریف شده در ادبیات فقر است. پژوهشهای صورت گرفته در مورد اندازهگیری فقر را میتوان به دو گروه تقسیم نمود: الف) تحقیقاتی که مبتنی بر نیازهای ضروری بوده و خط فقر بر اساس هزینه کسب حداقل سبدی از تمامی نیازهای خوراکی و غیر خوراکی محاسبه میشوند. ب) پژوهشهایی که بر رهیافت حداقل کالری مورد نیاز استوار میباشند. در این مورد، عمده مطالعات به تعریف فقر بر حسب خط فقر غذایی محدود شده و ملاک فقر، درآمد لازم برای احراز 2000 تا 2175 کالری در هر روز برای فرد بالغ است. برخی مطالعات انجام شده در مورد اندازهگیری فقر در ایران عبارتند از: عظیمی(1374) به برآورد و اندازهگیری خط فقر برای سال 1355 پرداخته است. هاشمی و خسروینژاد(1374) با استفاده از سیستم مخارج خطی، حداقل معاشها را برای خانوارهای شهری ایران برآورد کردهاند. پژویان(1378) در تعریف فقر به عدم توانایی خانوار در فراهم نمودن نیازهای اساسی خود خصوصاً سلامت جسم و تغذیه، توجه کرده است. رویکرد وی در اندازهگیری فقر، در گروه دوم قرار دارد. متوسلی و صمدی(1378) به مطالعه کاهش فقر، کارایی و نابرابری در ایران با استفاده از الگوی سیستم مخارج خطی پرداختند. نادران و غلامی(1379) با استفاده از سیستم مخارج خطی ویژگیهای اقتصادی و اجتماعی خانوارهای شهری استان مازندران را بررسی کردند. این دو مطالعه اخیر بر اساس رویکرد اول شکل گرفتهاند. خدادادکاشی و دیگران(1381) بر اساس رویکرد دوم به محاسبه شاخصهای فقر پرداختهاند. ابونوری و مالکی(1386) بر مبنای رهیافت نخست، فقر را در استان سمنان برآورد نمودند. امینی و فخر حسینی(1387) حداقل معاشها را برای خانوارهای شهری و روستایی کشور و استان کردستان برآورد نمودند. مهرگان و دیگران(1387) اثر رشد بخشهای مختلف اقتصادی را بر روی توزیع درآمد مورد مطالعه قرار دادهاند. هدف این مقالهبرآورد خط فقر و اندازهگیری شاخصهای فقر میباشد. لذا، پس از مقدمه، تعاریف و شاخصهای فقر مرور شدهاند. در قسمت سوم، روش مطالعه که اندازهگیری فقر مبتنی بر رویکرد حداقل نیازها در قالب بررسی رفتار مصرفکننده و مطلوبیتگرایی است، آمده است. قسمت چهارم به معرفی سیستم مخارج خطی اختصاص یافته و در قسمت پنجم دادهها و روش تخمین آمده است. قسمت ششم به برآورد سیستم مخارج خطی برای خانوارهای شهری و روستایی میپردازد. قسمت هفتم مقاله به برآورد خط فقر و محاسبه شاخصهای فقر اختصاص یافته و در نهایت مقاله با جمعبندی و نتیجهگیری به اتمام رسیده است. 2. مروری بر تعاریف فقر و شاخصهای فقر فقر به صورتهای گوناگون تعریف شده است و مفهوم آن در طی زمان و بر اثر تحولات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تغییر یافته است. فقر را میتوان از جهات گوناگون تعریف و تقسیمبندی نمود. در تعریف تانسند[1]بر فقدان منابع برای کسب انواع رژیمهای غذایی، مشارکت در فعالیتها و شرایط و امکانات معمول زندگی توجه شده است. سن[2] فقر را بهصورت محرومیت از قابلیتهای اساسی در نظر گرفته و بر نسبی بودن مفهوم فقر در مکانها و زمانهای مختلف، تاکید میکند. از نظر بانک توسعه آسیا،فقر محرومیت از داراییها و فرصتهایی است که هر فرد مستحق آنها میباشد. بوت و روانتری[3]به فقر از منظرفقر مطلق و نسبی توجه نموده و میان ایندو تمایز قائل میشوند. فقر مطلق بهعنوان ناتوانی در کسب حداقل استاندارد زندگی و فقر نسبیبهعنوان ناتوانی در کسب یک سطح معین از استانداردهای زندگی که در جامعه فعلی، لازم یا مطلوب تشخیص داده میشود، تعریف شده است. تعریفخطفقر بسته به اینکه در تعریف فقر مفهوم مطلق یا نسبی در نظر گرفته شود، آستانهای تعریف میشود که مرز بین فقیران و سایر افراد جامعه را مشخص میکند. این آستانه، خط فقر نامیده میشود. براساس تعریف، خط فقر مطلقعبارت است از «مقدار درآمدی که با توجه به زمینههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، ... جامعه مورد بررسی برای تامین حداقل نیازهای افراد(مانند غذا، پوشاک، مسکن و ...) لازم است» و یا حداقل شرایطی(مانند حداقل میزان درآمد، تحصیلات، مسکن و ... ) است که عدم تامین آن موجب میشود تا فرد مورد بررسی بهعنوان فقیر در نظرگرفته شود. این روش تعیین خط فقر را «روش نیازهای اساسی» نیز میگویند. خط فقر نسبی هم بهصورت درصد معینی از درآمد جامعه (یا میانگین درآمد جامعه) و یا بهشکل یک مرز درآمدی که درصد معینی از افراد جامعه پایینتر از آن قرار میگیرند، تعریف میشود. شاخصهایفقر برای درک بهتر اندازه فقر در هر جامعه،در ادبیات اقتصاد شاخصهایی معرفی شدهاند که شناختی از وضعیت فقر ارایه میدهند. در این قسمت به برخی از شاخصهای فقر اشارههای خواهیم داشت. شاخص نسبت سرشمار(نرخ فقر): رایجترین شاخص فقر تا سال1970 نسبت سرشمار فقر بوده است. این شاخص بهصورت نسبت تعداد افراد فقیر به تعدادکل افراد جامعه تعریف شده است: (1) که در آن: تعداد افراد فقیر و تعداد کل افراد جامعه است. اندازه این شاخص بین صفر (حالتی که هیچ فقیری در جامعه وجود ندارد) و یک(حالتی که درآمد کلیه افراد جامعه کمتر از درآمد متناظر با خط فقر باشد) تغییر میکند. این شاخص نسبت به انتقال درآمد بین فقرا و حتی بین فقیرها و غیرفقیرها حساس نمیباشد. افزون بر آن، این شاخص نسبت به کاهش درآمد فقرا نیز حساس نمیباشد. شاخص شکاف فقر: این شاخص بر فاصله کلی فقرا نسبت به خط فقر مبتنی است، که نشاندهنده عمق فقر است. به عبارتی، این شاخص میانگین شکاف فقر در جامعه است که در آن شکاف فقر برای افراد غیر فقیر صفر محسوب میگردد. شاخص شکاف فقر، مقدار درآمد لازم برای انتقال فقرا به بالای خط فقر میباشد. (2) تعداد افراد جامعه، تعداد افراد فقیر، خط فقر و درآمد امین فرد فقیر میباشد. این شاخص ارایه دهنده وسعت فقر است. اگر در دو جامعه مختلف شاخص فقر نسبت سرشمار یکسان باشد، براساس شاخص شکاف فقر، فقر در جامعهای بیشتر است که دارای تعداد اعضای بیشتری است که از خط فقر فاصله زیادتری دارند. شاخص فوستر،گریر و توربک علت استفاده از این شاخص نشان دادن نسبت افراد فقیر و عمق فقر در جامعه مورد مطالعه است که توسط فوستر، گریر و توربک(1984) پیشنهاد گردیده است. آنها تجزیهپذیری را از ویژگیهای مهم یک شاخص فقر مطلوب میدانستند، بهطوری که میزان فقر حاصل از بررسی زیرگروههای مختلف جمعیت را میتوان با هم جمع کرد و بهمیزان واحدی از فقر کل جمعیت دست یافت. این شاخص را میتوان بهصورت زیر نوشت:
(3) در این شاخص، فقر اساساً بهعنوان تابعی از نسبت شکاف فقر تلقی شده که در آن ، میزان تنفر و گریز از فقر در جامعه را نشان میدهد که هر چه مقدار آن بیشتر باشد به این معنی است که جامعه از فقر گریزانتر بوده و باید به فقیرترین افراد اهمیت بیشتری داد. اگر پارامترصفر باشد این شاخص، به شاخص سرشمار و اگر برابر با یک باشد، این شاخص به شاخص شکاف فقر تبدیل میشود. اگر باشد یعنی این شاخص حساسیت بیشتری به عمق فقر نشان میدهد و به شاخصتبدیل میگردد. 3. روش مطالعه بعد از مطالعه آرماتیاسن(1976)، ادبیات اقتصادی اندازهگیری رفاه جامعه فقیر بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت. براساس نظر سن، تحلیل فقر نیازمند حل دو مسئله شناسایی و همفزونی است. مسئله شناسایی متضمن امکان شناسایی فقرا از کل جمعیت براساس خط فقر(PL) است. مسئله همفزونی در برگیرنده کشف ابزارهایی است که از طریق آن توزیع وضعیت رفاهی افراد و تغییرات آن نسبت بهمعیار فقر مشخص میشود. این معیار میتواند بهعنوان زیان اجتماعی ناشی از قرار گرفتن افرادی که دارای درآمدی پایینتر از خط فقر هستند، تفسیر گردد. برای این منظور ضروری است که این معیار با اصول موضوع بسط داده شده در ادبیات اقتصاد رفاه، سازگار باشد. مسئله شناسایی: شناسایی فقرا، با استفاده از برآورد خط فقر، گام ضروری در تحلیل اثرات رفاهی جمعیت فقیر در اصلاح قیمتها است. یک روش مرسوم در برآورد خط فقر، روش مبتنی بر نیازهای اساسی در انرژی مواد غذایی است (بیبی به نقل از گریر و توربک1986، 180). ضعف این روش آن است که تمامی نیازهای جامعه را در بر نمیگیرد. گزینه بهتر آن است که خط فقر را بر اساس تئوری رفتار مصرفکننده استخراج نماییم (بیبی به نقل از راوالیون 1996، 181). تعیین خط فقر بهندرت براساس شرایط مطلوبیتگرایان فرموله میشود. در تئوری، رویکرد مطلوبیتگرایی میبایست برآورد خط فقر مطابق با یک سطح حداقل مطلوبیت امکانپذیر باشد، یا براساس منحنی بیتفاوتی که حدود سطح رفاهی یک فرد فقیر را از سطح رفاهی یک فرد غیر فقیر تعیین میکند، بهدست آید. بنابراین، تابع مخارج جبرانی برای هر سطح داده شدهای از سیستم قیمت، حداقل مخارج لازم را برای احراز سطح حداقل مطلوبیت ارایه میکند. بهعنوان مثال، سطح رفاهی یک فرد ممکن است توسط تابع مطلوبیت استون- گیری نشان داده شود. بورگونیون و فلد(1997) تاکید میکنند که وقتی مدل سیستم مخارج خطی برای مطالعه رفتار مصرفی بهکار میرود، میبایست فرض شود که تمامی خانوارهایی که درآمدی کمتر از حداقل معاش دارند (درآمدی که برای خرید حداقل سبد معیشتی لازم است) فقیر قلمداد میشوند. مسئله همفزونی: جهت حل مسئله همفزونی، به یک نقشه از توزیع رفاه فردی نسبت به یک معیار محوری از فقر، نیاز میباشد. معیار فقری که برای تحلیل مورد نیاز است میبایست اصول موضوعه یکنواختی، انتقال، حساسیت انتقال و تجزیه پذیری را احراز نماید. - اصل موضوع یکنواختی: کاهش در درآمد فرد فقیر، بهشرط ثابت بودن سایر شرایط، معیار فقر را افزایش میدهد. - اصل موضوع انتقال: انتقال درآمد از یک شخص فقیر به شخص فقیرتر، به شرط ثابت بودن سایر شرایط، معیار فقر را افزایش میدهد. - اصل موضوع حساسیت- انتقال: برای هر عدد مثبت صحیح و هر زوج فقیر و ، در صورتیکه باشد، آنگاه خواهد بود که در آن افزایش در معیار فقر ناشی از انتقال درآمد از فرد فقیر ام به امین فرد فقیر است. - اصل موضوع تجزیهپذیری: فرض کنید که بردار درآمد حاصل از تغییر درآمد زیر گروه از به باشد که در آن تعداد خانوارهای موجود در زیر گروه (یعنی ) تغییر نکرده است. چنانچه وضعیتی فقیرتر از باشد، آنگاه همچنین فقیرتر از خواهد بود. گروه شاخصهای فقر معرفی شده توسط فاستر و دیگران که توسط معادله(3) معرفی شد، اصول موضوعه فوق را برآورده میسازد. در این مقاله برای برآورد خط فقر از رویکرد رفتار مصرفی و مطلوبیتگرایی توسط برازش سیستم مخارج خطی و برای محاسبه شاخصهای فقر، از شاخص فاستر، گریر و توربک استفاده گردیده است. 4- سیستم مخارج خطیدر اواخر دهه40میلادی کلاین و روبین(1948) مجموعه کاملی از روابط تقاضا را ارائه کردند که در طول زمان به سیستم مخارج خطی موسوم شد. گیری(1950) و ساملسون(1948) نشان دادند که روابط تقاضای کلاین- روبین دلالت به تابع مطلوبیت زیر دارد: (4) در معادله(4)، شاخص مطلوبیت، حداقل معاش یا حداقل میزان مصرف کالای ام میباشد، هم چنین ها سهم نهایی مخارج فرامعیشتی هستند. شرط برای انحنای لازم در منحنی بیتفاوتی، یعنی اینکه تابع مطلوبیت کاملا شبه مقعر باشد، ضروری است. سیستم مخارج خطی، با حداکثرکردن تابع مطلوبیت(4) نسبت به محدودیت بودجه بهدست میآید. نتیجه حاصل از حداکثرسازی بهصورت زیر میباشد:
(5)
(6) معادله (6) نشانگر دستگاه معادلات سیستم مخارج خطی میباشد.
سیستم مخارج خطی در حالت پویا جهت برآورد توابع تقاضا با استفاده از مشاهدات دورههای زمانی مختلف، فرض میشود که ساختار تقاضا در تمامی دورههای زمانی یکسان بوده است و دچار تغییر ساختاری نمیشود و یا اینکه با فرض های مشخص، چگونگی تغییرات توابع تقاضا را تبیین کنیم. از نظر تکنیکی و مدلسازی، بهکار گرفتن بهصورت متغیر که تغییر ساختار تقاضا را ممکن میسازد، در سیستم مخارج خطی نسبتاً ساده میباشد، زیرا ها بهصورت خطی وارد سیستم مخارج خطی میشوند. میتوان تابع تقاضا را برای کالای ام معادله(5) بهصورتی که در طی زمان تغییر میکند، همانند زیر نوشت:
(7) و یا (8) که مقدار لازم کالای ام در زمان یا به عبارتی؛ حداقل میزان از کالای ام میباشد که مصرفکننده در زمان مصرف کرده است. توابع تقاضا در دوره از تابع مطلوبیت زیر به دست آمدهاند: (9)
شرایط و خصوصیاتی را که در مورد تابع مطلوبیت(4) ذکر گردید، دقیقاً در مورد تابع مطلوبیت(9) نیز صدق میکند و این شرایط و خصوصیات در هر دوره زمانی باید احراز شود. بنابراین، فرض های مختلفی را در مورد رفتار مصرفی خانوارها در طی زمان در رابطه با حداقل معاش میتوان در نظر گرفت.[4] سادهترین فرض این است که ها در طول زمان دچار تغییر میشود و این تغییرات بهصورت تابع خطی میباشد. رابطه مذکور بیان میکند که تابع خطی از متغیر زمان است یا به عبارتی، حداقل میزان کالایی است که در هر دوره توسط خانوارها برای هر کالا صرف میشود. فرض دوم بر مفهوم «شکلگیری عادت»[5] بنا شده است. در مدل«شکل گیری عادت» فرض میشود که میزان حداقل مصرف کالا در زمان به میزان مصرف همان کالا در زمان گذشته بستگی دارد. لذا میتوان نوشت: (10) چنانچه در رابطه (10)، ها را مساوی صفر قرار دهیم، حالت خاصی از فرض شکلگیری عادت را ارایه میکند که بهصورت است. یعنی اینکه حداقل میزان مصرف کالای ام در طول زمان ثابت است. یک حالت خاص دیگر از فرض شکل گیری عادت، مدل عادت نسبی است که بهصورت زیر معرفی میشود: (11) یعنی اینکه حداقل میزان مصرف کالا ام در این دوره بستگی به میزان مصرف همین کالا در دوره گذشته دارد و توسط ضریب تعدیل میشود. 5. دادهها و روش تخمیندادههای مورد استفاده در این مطالعه شامل اطلاعات دادههای بودجه خانوار جمعآوری شده توسط مرکز آمار ایران در دوره 86-1379 میباشد. آمارگیری از هزینه و درآمد خانوارهای ایرانی تا سال 1383 بر اساسسیستم کدگذاری و توصیف کالاهای هماهنگ[6]صورت میگرفت؛ ولی مرکز آمار ایران در سال 1383 برای اولین بار پرسشنامه طرح بودجه خانوار را بر اساس طبقهبندی مصرف فردی بر حسب هدف[7] تهیه و اجرا کرد و در نشریه سال 1383 به بعد، جداول جدیدی بر اساس این طبقهبندی ارائه داد. جدول1: مقایسه و انطباق گروههای مختلف کالایی در دو سیستم کدگذاری و توصیف کالاهای هماهنگ و طبقه بندی مصرف فردی بر حسب هدف
ماخذ: پرسشنامههای طرح بودجه خانوار ، مرکز آمار ایران، سالهای 86-1379 بر اساسسیستم کدگذاری و توصیف کالاهای هماهنگ(CPC)، مرکز آمار ایران کلیه کالاها و خدمات مصرفی خانوارهای شهری و روستایی تا سال 1383 را به هشت گروه شامل «خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات»، «پوشاک و کفش»،«مسکن، سوخت و آب و برق»، «مبلمان و اثاثیه منزل»، «بهداشت و درمان»، «حمل و نقل و ارتباطات»، «تفریحات، سرگرمیها و خدمات فرهنگی» و «کالاها و خدمات متفرقه» تقسیم مینمود. این تقسیمبندی از سال 1383 به بعد که مرکز آمار ایران طبقهبندی مصرف فردی بر حسب هدف را اجرا نمود، تغییر کرد. بهمنظور استفاده صحیح از آمارها بر اساس تعاریف آمارگیری، در جدول(1) تعاریف بر اساس دو سیستم طبقهبندی انطباق داده شده است. در این مقاله از گروههای هزینهای اول تا هشتم (و گروههای متناظر آن در COICOP بر اساس جدول فوق) برای برآورد مدل تقاضا و خط فقر استفاده شده، و گروه کالایی نهم (و 13 در COICOP) بهدلیل کالای با دوام، خارج شده است. برای آمارهای قیمت از دادههای بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران برای شاخصهای قیمت گروههای کالایی در مناطق شهری و برای دادههای شاخص قیمت گروههای مختلف کالایی در مناطق روستایی از دادههای مرکز آمار ایران استفاده شده است. در برازش اولیه مدل از دادههای خام و غیر گروهبندی شده استفاده شد؛ ولی بهدلیل مشاهده کمیت صفر برای تعداد زیادی از خانوارها(مشاهدات) و مشکلات ناشی از آن در تخمین، خانوارهای شهری و روستایی هر کدام به تفکیک توسط روش پژویان و خسروینژاد(1383)، در پنج طبقه متمایز طبقهبندی شدند. سپس دادههای خانوار برای هر یک از گروههای کالایی در طبقات پنجگانه میانگین گرفته شده و مدل بر روی دادههای متوسط طبقات برازش گردید. 6- برآورد سیستم مخارج خطی دادههای مورد استفاده در این مطالعه حاوی دو بُعد؛ زمان و مقطع (میانگین گروههای پنجگانه) میباشد. برای برازش مدل بر روی دادههای تابلویی دستگاه معادلات(8) اندیس را برای گروههای پنجگانه درنظرگرفته و بهمنظور تصادفی کردن معادله جمله اختلال را به آن اضافه می کنیم، در آن صورت داریم: (12) که ،در دستگاه بالا نماینده کالاهای مورد مطالعه (شامل 7 گروه کالایی)، نشاندهنده طبقات پنجگانه و برای سال (7 سال) میباشد. از آنجا که کلیه خانوارهای درون طبقات پنجگانه با بردار قیمتهای تحقق یافته در بازار مواجه هستند، پس قیمت برای تمامی طبقات یکسان و داده شده است، لذا میتوان نوشت . حال با جانشین کردن رابطه(11) داریم: (13) از آنجا که بنا به تعریف میتوانیم متغیر جدیدی مثل را بهصورت زیر تعریف کنیم: (14) پس از جایگذاری رابطه(14) در معادله(13) داریم: (15) غیر خطی بودن دستگاه(15) نسبت به پارامترها، برآورد آنرا با پیچیدگی مواجه میکند. از اینرو، روش برآورد و خصوصیات آماری برآوردیابها به ساختاری که برای جمله اختلال در نظر گرفته میشود، وابسته است. در این حالت، روش مناسب برآورد به پیش فرضهای مدلساز در مورد شکلگیری بردار ضرایب میان واحدهای مقطعی(گروههای پنجگانه) در طی زمان دارد. در صورتیکه پیش فرض آن باشد که ضرایب طی زمان ثابت است، روش رگرسیونهای بهظاهر نامرتبط[8] (SUR) استفاده میشود.[9] برآورد مدل برای خانوارهای شهری پارامترهای سیستم مخارج خطی در حالت پویا (با فرض شکلگیری عادت برای حداقل معاشها) با بهکارگیری روش رگرسیونهای بهظاهر نامرتبط(SUR) بر دستگاه (15) با کنار گذاشتن معادله گروه کالایی "سایر کالاها" توسط دادههای بودجه خانوار شهری (بر روی میانگین طبقات پنجگانه) طی دوره 86-1379 برآورد و نتایج آن در جدول(4) آمده است. جدول4: برآورد پارامترهای سیستم مخارج خطی خانوارهای شهری
ماخذ: یافتههای پژوهش ضریب مخارج فرامعیشتی برایگروه کالایی"سایر کالاها" بهصورت زیر بهدست آمده است: (16) که عدد یک نشانگر برابر واحد بودن جمع کلیه ضرایب فرامعیشتی است. چنانچه درآمد فرامعیشتی یک خانوار شهری 1000 ریال افزایش یابد، 389 ریال آن صرف خوراکیها، 80 ریال صرف پوشاک و کفش، 483 ریال صرف مسکن و سوخت،...، 232ریال صرف مخارج سایر کالاها (شامل تفریح و تحصیل،کالاها و خدمات متفرقه) میشود. جهت به دست آوردن ارزش ریالی حداقل معاشهای هرسال و یا مخارجی که بهطور متوسط برای یک خانوار شهری الزامی است، طرفین رابطه(11) را در ضرب میکنیم:
بر اساس رابطه(14)، عبارت داخل پرانتز رابطه فوق، همان است. پس داریم: (17) که برآورد ارزش ریالی حداقل مخارجی است که توسط خانوارها در دوره روی کالای ام هزینه میشود. حداقل معاشها بر اساس برآوردهای (در جدول4) برای سالهای 1380 تا 1386 محاسبه شده و در جدول(5) آمده است[10]. جدول5: برآورد حداقل معاشها برای خانوارهای شهری در گروههای مختلف کالایی طی دوره 86-1380)واحد: هزار ریال)
ماخذ: یافتههای پژوهش بر اساس برآورد های بهدست آمده، حداقل معاش سالانه خوارکیها برای یک خانوار شهری در سال1380 برابر 2429هزار ریال، در سال 1383 معادل 4246 که با افزایش مستمر به رقم 6361 هزار ریال در سال 1386 رسیده است. این رقم برای مسکن از 1949 هزار ریال در سال 1380 به رقم 5268 هزار ریال در سال 1386 میرسد. طی دوره 1380 تا 1386 حداقل معاش خوارکی خانوارهای شهری از رشد متوسط سالانه حدود 4/17 درصد برخوردار بوده است که این خود ناشی از افزایش سطح عمومی قیمت کالاهای خوراکی از یک طرف و افزایش سطح زندگی متاثر از افزایش درآمد و انتظارات افراد از سوی دیگر بوده است. برآورد مدل برای خانوارهای روستایی همانند برازش مدل برای خانوارهای شهری، پارامترهای سیستم مخارج خطی در حالت پویا با کاربست رگرسیونهای به ظاهر نامرتبط (SUR) بر دستگاه (15) و با کنار گذاشتن معادله مربوط به گروه کالایی "سایر کالاها" توسط دادههای آماری بودجه خانوارهای روستایی طی دوره زمانی 86-13780 برآورد شده ودر جدول(6) آمده است[11]. جدول6: برآورد پارامترهای سیستم مخارج خطی خانوارهای روستایی
ماخذ: یافتههای پژوهش ضریب مخارج فرامعیشتی برای گروه کالایی «کالاها و خدمات متفرقه» با توجه به اینکه معادله این گروه کالایی کنار گذاشته شده است، از رابطه(16) بهدست آمده است. در صورتیکه مخارج فرامعیشتی سالانه خانوارهای روستایی بهطور متوسط 1000ریال افزایش یابد، ضرایب میل نهایی به مخارج فرامعیشتی ( ها) مشخص می کنند که 482 ریال آن صرف خوراکیها، 141ریال صرف مسکن، و باقیمانده آن، یعنی 377 ریال، صرف مخارج کلیه کالاها و خدمات به غیر از دو گروه پیش گفته خواهد شد. حداقل معاشهای خانوارهای روستایی را میتوان توسط رابطه(17) بهدست آورد، این ارزشهای ریالی برای سالهای 1380 تا 1386 محاسبه شده و در جدول(7) آمده است. جدول(7): حداقل معاشها برای خانوارهای روستایی در گروههای مختلف کالایی طی دوره 86-1380 (واحد:هزار ریال)
ماخذ: یافتههای پژوهش براساس نتایج بهدست آمده، درسال 1380 حداقل مخارج معیشتی خوراکیها برای یک خانوار روستایی برابر 1225 هزار ریال، درسال 1383 به 1927 هزار ریال افزایش یافته و نهایتا درسال 1386 به 3515 هزار ریال رسیده است. طی دوره 1380 تا 1386 حداقل مخارج الزامی خوراکیها برای یک خانوار روستایی سالانه بهطور متوسط معادل 2/19 درصد رشد داشته است. 7- برآورد خط فقر و شاخصهای فقر با جمع زدن روی حداقل معاشها برای گروههای کالایی خوراک و دخانیات، پوشاک، مسکن، کالا و خدمات در منزل، حمل و نقل و ارتباطات، و بهداشت و درمان؛ مجموع حداقل معاشهای مذکور بهعنوان برآورد خط فقر بهدست میآید. این خط فقر برای مناطق شهری و روستایی محاسبه و در جدول(8) آمده است.
جدول8: برآورد خط فقر در مناطق شهری و روستایی طی دوره 86-1380(واحد: هزار ریال)
ماخذ: جداول (5) و (7) بر اساس نتایج بهدست آمده، درسال 1380 کل حداقل معاشهای یک خانوار شهری (خط فقر شهری) برابر 8232 هزار ریال، درسال 1383 به 13999 هزار ریال افزایش یافته و نهایتا به 23411 هزار ریال درسال 1386رسیده است. برای خانوارهای روستایی حداقل معاشها (خط فقر)، همانند خانوارهای شهری، طی دوره مورد بررسی روند صعودی داشته است؛ بهگونهایکه از 3714 هزار ریال در سال 1380 به 11351 هزار ریال درسال 1386 افزایش یافته است. طی دوره مورد بررسی خط فقر روستایی سالانه بهطور متوسط معادل 4/20 درصد رشد داشته است. شاخصهای فقر خانوارهای شهری و روستایی برای محاسبه شاخصهای فقر، از اطلاعات خام مخارج کل ناخالص خانوارها و محسبات خط فقر در قسمت پیشین استفاده شده است. سپس شاخصهای فقر سرشمار، شاخص شکاف فقر و شاخص فوستر، گریر و توربک با استفاده از روابط(1) تا (3) محاسبه گردید. شاخصهای فقر در مناطق شهری و روستایی در جدول(9) آمده است.
جدول9: شاخصهای فقر در مناطق شهری و روستایی طی دوره 86-1380(واحد: درصد)
ماخذ: یافتههای پژوهش نسبت خانوارهای زیر خط فقر در مناطق شهری در سال 1380 برابر 6/9 درصد بوده است که آهنگ نزولی را تا سال 1383 تجربه کرده و به 1/7 درصد کاهش یافته است. در سالهای بعدی، نتایج از تمایل به افزایش تعداد فقرا در مناطق شهری حکایت میکند. بهعبارت دیگر، نرخ سرشمار فقر روند نزولی خود را ترک کرده و تمایل به صعود از خود نشان میدهد. این نتیجه برای جامعه روستایی نیز صادق است، بهطوری که درصد خانوارهای زیر خط فقر در مناطق روستایی از سال 1384 به بعد روند صعودی را نشان میدهد. از منظر شاخص شکاف فقر، نتایج حاکی از صعودی بودن روند شاخص مذکور برای جامعه شهری و روستایی است. بهعبارت دیگر عمق فقر در نیمه دوم دوره مورد بررسی زیادتر گردیده است.
8- جمعبندی و نتیجهگیری در این مقاله ضمن مرور بر تعاریف و شاخصهای فقر، فقر نسبی مورد توجه قرار گرفته و خط فقر بر اساس رویکرد رفتار مصرفی و مطلوبیتگرایی در قالب سیستم مخارج خطی در حالت شکلگیری عادت، با استفاده از دادههای گروهبندی شده بودجه خانوار برای جوامع شهری و روستایی طی دوره 86-1380 برآورد گردید. سپس شاخصهای فقر سرشمار، شکاف فقر و شاخص فوستر،گریر و توربک محاسبه شد. نتایج نشان میدهد که برآوردهای خط فقر طی دوره مورد بررسی روند صعودی داشته است. هم چنین شاخصهای فقر تا نیمه دوره مورد مطالعه روندی نزولی داشته ولی نیمه دوم آهنگ صعودی به خود گرفتهاست. یافتههای مذکور توجه هرچه بیشتر را به پدیده فقر، پایش مستمر آن و سرعت بخشیدن به اقدامات موثر در فقرزدایی را بیش از پیش متذکر میشود. [1] -Townsand [2] -Amartiya Kumar Sen [3] -Booth & Rownetree [4] -Pollak, R. A. and Wales, T.J. (1969), Estimation of Linear Expenditure System, Econometrica, 37) 4):629-650. [5]- Habit Formation [6] - CPC= Certified Professional Coder [7]- COICOP=Classification of Individual Consumption by Purpose
[8] Seemingly Unrelated Regression [9] برای اطلاع بیشتر به خسروینژاد(1388)، صفحه 15 و یا به Judge,G. et. al. (1985)صفحات 18-515 مراجعه نمایید. [10] از آنجا که برآورد ضریب برای گروه کالایی «سایر کالاها و خدمات» بزرگتر از یک بهدست آمده است از محاسبه آن صرف نظر شده است. [11] بهدلیل بزرگتر از یک بودن برآورد ضریب برای گروه کالایی «سایر کالاها و خدمات»، حداقل معاش برای این گروه محاسبه نشده است.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
منابع - ابوالفتحی قمی، ابوالفضل. (1371). درآمدی بر شاخصهای نابرابری درآمد و فقر. مرکز آمار ایران. - ابونوری اسمعیل و عباسی قادی، رضا (1386)، برآورد اثر رشد اقتصادی بر فقر در ایران، فصلنامه پژوهشهای اقتصادی ایران، دانشگاه علامه طباطبایی، شماره 30:23-53. - ابونوری، اسماعیل و مالکی، نادر (1386)، خط فقر در استان سمنان طی برنامههای توسعه (1383-1368)، فصلنامه رفاه اجتماعی، سال هفتم، شماره 28:215-237. - امینی، صفیار و حسینی، سید فخرالدین (1387)، حداقل معیشت در مناطق شهری و روستایی کشور و استان کردستان، فصلنامه مدلسازی اقتصادی، شماره 5:96-115. - ارضروم چیلر، نسرین (1384)،ابعاد گوناگون فقر در ایران،مجموعه پژوهشهای اقتصادی، شماره 27، اداره بررسیها و سیاستهای اقتصادی، بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران. - پژویان، جمشید (1378)، مطالعه بررسی فقر و شرایط اقتصادی خانوارهای استان تهران، معاونت هماهنگی و برنامهریزی سازمان برنامه وبودجه استان تهران، شماره 19/78. - پژویان، جمشید و خسروینژاد، علیاکبر (1383)، روشی برای طبقهبندی خانوارهای شهری ایران براساس مولفههای اقتصادی و اجتماعی خانوار، پژوهشنامه اقتصادی، شماره 15:53-73. - خداداد کاشی، فرهاد و همکاران. (1381)، اندازهگیری شاخصهای فقر در ایران، کاربرد انواع خط فقر، شکاف فقر، شاخص فقر 1363-1379، پژوهشکده آمار. - خدادادکاشی، فرهاد و باقری، فریده (1384)، نحوه توزیع فقر بین خانوارهای ایرانی، فصلنامه پژوهشهای اقتصادی ایران، سال هفتم، شماره22: 31-43. - خسروینژاد، علیاکبر (1379)، پیشبینی نیازهای مصرفی خانوارهای استان سیستان و بلوچستان، همایش ادواری استان شناسی، موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی: 285-315. - خسروینژاد، علیاکبر (1388)، اندازهگیری اثرات رفاهی حذف یارانه کالاهای اساسی بر خانوارهای شهری ایران، پژوهشنامه بازرگانی، شماره 50:1-31. - عظیمی، حسین (1374)، مدارهای توسعه نیافتگی در اقتصاد ایران، نشر نی. - متوسلی، محمود و صمدی، سعید (1378)، «شناخت جنبههای اقتصادی سیاستهای کاهش فقر»، مجله تحقیقات اقتصادی، شماره 55: 65-98. - محمودی، وحید (1381)، اندازهگیری فقر در ایران، فصلنامه پژوهشنامه بازرگانی، شماره 24: 27-57. - محمودی، وحید (1386)، اندازهگیری فقر و توزیع درآمد در ایران، انتشارات سمت، تهران. - مرکز آمار ایران، آمار خام طرح بودجه خانوار، سالهای 86-1379 ، تهران. - مهرگان، نادر؛ موسایی، میثم و کیهانی حکمت، رضا (1387)، رشد اقتصادی و توزیع درآمد در ایران، فصلنامه رفاه اجتماعی، شماره 28: 57-77. - نادران، الیاس و غلامی نتایج امیری، سعید (1379)، کنکاشدروضعیت معیشتی مناطق شهری استان مازندران، سیاهیفقردر لابهلای ترکهای سبز، مجله تحقیقات اقتصادی، شماره 57: 161-187. - هاشمی، ابوالقاسم و خسروی نژاد، علیاکبر (1374)، سیستم مخارج خطی الگوی تقاضای خانوارهای شهری ایران، مجله اقتصاد، دانشگاه شهید بهشتی، شماره 4: 74-92. - Bibi, S., A welfare analysis of the price system reform's effects on poverty in Tunisia, API-working paper series 9902, arab planning institute - Kuwait, information center:179-207. - Bourguignon, F. & Fields, G.S. (1995), Discontinuous losses from poverty, general measures, and optimal transfer to the poor, Journal of Public Economics, 63( 2): 155-175.
- Foster, J. E., Greer, J. & Thorbeck, E. (1984), A class of decomposable poverty measure, econometrica, 52: 761-766.
- Geary, R.C. (1950), A note on: A constant utility index of cost of living the review of economic studies, 18:65-66.
- Greer, J. & Thorbecke, E. (1986), A methodology for mearsuring food poverty applied to kenya, Journal of Development Economics, 24: 59-74.
-Judge, G., W. Griffiths, R. Hill, H. Lukkepohl, & T. Lee, (1985); The theory and practice of econometrics, second edition, New York, John Wiley and Sons, Inc.
- Klien, L. R. & Rubin, H. (1948), A constant utility index of cost of living, the review of economic studies, 15( 2) : 78-83.
- Pollak, R. A. & Wales, T.J. (1969), Estimation of linear expenditure system, Econometrica, 37( 4) : 629-650.
- Ravallion, M. (1996), Issues in Measuring and Modelling Poverty, The Economic Journal, 106 : 1328-1343.
- Sen, A. (1976), Poverty: An ordinal approach to measurement, Econometrica, 44( 2): 219-231.
- Time Series Processor, (1991), Version 4.4, Reference Manual.
- Time Series Processor, (1991), Version 4.4, User’s Manual.
- Townsed, P. (1985). A sociological approach to measurement of poverty: a rejoinder to professor amartya sen. Oxford Economic Papers, 37( 4) :669-676. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 10,948 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 3,625 |