تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,800,519 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,318 |
تحلیل رابطه تقاضای نفت خام و رشد اقتصادی در کشورهای خاورمیانه | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مدلسازی اقتصادی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 6، دوره 5، شماره 14، تیر 1390، صفحه 111-129 اصل مقاله (182.22 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
امیررضا سوری* 1؛ محمد حسن صبوری دیلمی1؛ جواد عطاران2 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی دکتری اقتصاد | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشجوی دکتری مدیریت | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هدف ازاین مقاله، تحلیل رابطه تقاضای نفت خام و رشد اقتصادی در کشورهای خاورمیانه با استفاده داده تابلویی در دوره 2007-1980 است. نتایج نشان میدهد تقاضای نفت خام از نظر قیمتی و درآمدی نامتقارن است و رشد اقتصادی مهمترین عامل موثر بر رشد مصرف نفت خام در این کشورها میباشد، همچنین تقاضای نفت خام از نظر قیمتی و درآمدی کم کشش میباشد اما کشش درآمدی نفت خام به مراتب بزرگتر از کشش قیمتی آن میباشد. به عبارت دیگر تغییرات رشد اقتصادی در مقایسه با تغییرات قیمت نفت خام بسیار تاثیرگذارتر است. عدم توانایی کشورهای مذکور در استفاده از انرژیهای جدید جایگزین نفت خام (حداقل در کوتاهمدت) از عوامل اصلی کم کشش بودن تقاضای نفت خام است. از طرفی بهعلت پایین بودن کشش قیمتی تقاضای نفت خام، این متغیرها نمیتواند تاثیر قابل ملاحظهای بر تقاضای نفت خام در کوتاهمدت داشته باشند. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تابع تقاضای نفت؛ قیمت نفت خام؛ دادههای تابلویی؛ آزمونهای ایستایی و همانباشتگی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1- مقدمه در دنیای پیچیده امروز مدیریت تقاضا نقش مهمی در برنامهریزی حوزه انرژی کشورهای نفتخیز دارد. این امر بدان دلیل است که نفت یکی از پارامترها و عوامل بسیار مهم در امنیت اقتصادی این کشورها محسوب میشود. براین اساس تخمین تابع تقاضای نفت و تحلیل تغییرات آن در طول زمان میتواند نقش قابل توجهی در نیل به این هدف ایفا کند. این در حالی است که رشد اقتصادی جهان و حضور کشورهای در حال توسعه نوظهور نیاز مبرم به منابع انرژی را بیش از پیش کرده است. در این راستا مقاله حاضر سعی دارد رابطه میان تقاضای این کشورها به نفت خام به عنوان اصلیترین منبع تامین انرژی با رشد اقتصادی را مورد بررسی قرار دهد. فرضیه اصلی این پژوهش وجود رابطه مستقیم بین تقاضای نفت خام و رشد اقتصادی است. برای آزمون فرضیه موردنظر، مقاله حاضر در چند قسمت ساماندهی شده است. در قسمت اول به ارایه مبانی نظری تقاضای انرژی پرداخته شده است. قسمت دوم تصویری از مطالعات انجام شده در این خصوص را ارایه میکند. قسمت سوم به تحلیل اطلاعات متغیرهای مورد استفاده میپردازد. قسمت چهارم ضمن ارایه مدلی تجربی به تخمین تابع تقاضای نفت اشاره میکند و در نهایت قسمت پنجم به جمعبندی و نتیجهگیری پرداخته است. 2- مبانی نظری تقاضای انرژی عبارت از تمایل مصرفکنندگان به مصرف مقادیر مشخصی از انرژی که در اکثر موارد این تمایل بطور کامل تأمین نمیشود و همین امر سبب تفکیک دو مفهوم مصرف و تقاضای انرژی میگردد. براین اساس مصرف انرژی آن بخش از تقاضاست که عملاً به وقوع پیوسته و ممکن است براساس حداکثرکردن مطلوبیت حاصل نشده باشد. از طرف دیگر ممکن است مصرفکنندگان به عوامل مختلف موثر بر میزان تقاضا عکسالعمل نشان ندهند. در اینصورت دو مفهوم تقاضای واقعی[1] و تقاضای بالقوه[2] از هم تفکیک میشوند. تقاضای واقعی مقداری از تقاضاست که در دوره موردنظر رخ داده و تقاضای بالقوه مقداری از تقاضاست که میتوانست در همان دوره انجام شود اما بدلیل محدودیتهای فنی و اقتصادی بهوقوع نمیپیوندد. تقاضای نفت خام مانند هر کالای دیگر تابع قوانین تقاضاست. بطور کلی مادامیکه نفت بهعنوان منبع انرژی ارزانتر از سایر منابع انرژی باشد، تقاضای بیشتری برای نفت خام در مقایسه با سایر انرژیها وجود خواهد داشت. تقاضا برای نفت خام بهعنوان ارزانترین و اصلیترین منبع تامین به اینصورت بیان میگردد که مقادیر مختلفی از نفت خام که جهت استفاده در بخشهای گوناگون اقتصادی یا ذخیرهسازی توسط کشورهای مختلف در طول یک دوره معین درخواست میشود. در بررسی تقاضای نفت خام دو ویژگی مهم قابل طرح است:
برخلاف کالاهایی مانند کالاهای مصرفی کشاورزی و صنعتی که تقاضای آنها کاملاً آزاد است و یا به عبارتی دیگر تقاضای این نوع کالاها شدیداً متأثر از قیمت و سایر محرکهای اقتصادی میباشد، تقاضای نفت و به طور کلی انرژی از دو جزء اسیر و آزاد تشکیل شده است. این تفکیک اولین بار در دهه 1960 توسط شرمن کلارکن[6] (1963) انجام گرفت، سپس پژوهشگران دیگری چون فیشر و کیزن[7] (1964) و هوتاکر و تیلر[8] (1966) این تفکیک را در پژوهشهای خود بکار گرفتند. پیندیک[9](1979). تقاضای اسیر آن قسمت از تقاضا برای نفت خام است که بوسیله مصرفکنندگان بکار میرفته و توسط ساختار اقتصادی موجود تثبیت شده است. بهعبارتی این تقاضا برای نفت ناشی از سرمایهگذاریهای قبلی انجام شده در وسایل مصرفی و ماشین آلات میباشد. انعطاف این بخش از تقاضا محدود بوده و امکان انتقال به انرژی جایگزین بسیار اندک است. بنابراین چندان تحت تأثیر نوسانات و متغیرهای اقتصادی نمی باشد. در مقابل تقاضای آزاد آن قسمت از تقاضای نفت خام است که هیچ ارتباطی با میزان مصرف نفت خام در گذشته ندارد. بهعبارتی بدلیل وجود تجهیزات و وسایلی که در گذشته بکار گرفته شده صورت نمیپذیرد، بلکه نیازهای فعلی این تقاضا را ایجاد میکند. بنابراین این بخش از تقاضای نفت خام تحت تأثیر نوسانات متغیرهای اقتصادی نظیر قیمت و درآمد میباشد. کالاهایی (عمدتاً صنعتی) که استفاده از آنها مستلزم سرمایهگذاریهای عظیم در ماشین آلات و وسایل میباشد و از سوخت معینی مانند نفت، گاز و زغال سنگ استفاده میکنند، قسمت اعظم تقاضای انرژی آنها تقاضای اسیر است. بهعنوان مثال هنگامیکه در بخش صنعت برای خرید و نصب ماشینآلات برای تولید کالایی معین سرمایهگذاری صورت گرفته است تولید و راهاندازی این تجهیزات مستلزم استفاده از سوخت معینی میباشد. بهعبارت دیگر میتوان گفت پس از انجام سرمایهگذاری دیگر امکان تغییر چندانی در سوخت مورد استفاده وجود ندارد و در صورت تغییر شرایط اقتصادی (قیمت و غیره) تولیدکننده باید با همان سوخت قبلی به تولید ادامه دهد یا تولید باید متوقف شود. بنابراین قسمت عمده تقاضا برای انرژی صنایع را تقاضای اسیر تشکیل میدهد. البته در بخش خانوار، تقاضای اسیر انرژی کمتر است زیرا در صورت افزایش بهای نوعی سوخت مثلاً نفت، امکان بیشتری برای جایگزینی با سوخت دیگری از طریق تعویض وسایل مصرف کننده انرژی وجود دارد. به بیان بهتر، هزینه تعدیل نسبتاً پایین در بخش خانوار، باعث کمتر شدن تقاضای اسیر در این بخش نسبت به بخش صنایع و سایر بخشها میشود. پیندیک[10](1979)
اقتصاددانان در متون مختلف اقتصادی، رابطه بین قیمت کالا و مقدار مورد تقاضا از یک کالا را یک رابطه کمی میدانند. اگر در نتیجه تغیرات یکسان (مثبت یا منفی) در قیمت کالا، تقاضای برای آن کالا بهصورت مشابه تغییر نماید (تغییر یکسان تقاضا درنتیجه تغییرات یکسان در قیمت)، در اینصورت رابطه بین قیمت و مقدار تقاضا رابطهای متقارن[13]است. تابع تقاضایی که بر مبنای این رابطه تعریف میشود، تابعی کاملاً برگشت پذیر[14] است. در غیر اینصورت رابطه بین قیمت و مقدار تقاضا نامتقارن[15] و تابع تقاضا این رابطه برگشت ناپذیر میباشد. 3- مطالعات انجام شده در این قسمت به مروری بر مطالعات داخلی و خارجی انجام شده پرداخته شده است. همتی(1374) براساس اطلاعات دوره 1991-1970 و با استفاده از روش حداقل مربعات معمولی[16] به برآورد تقاضای نفت در کشورهای عضو OECD پرداخت. در مطالعه دیگری تقوینژاد (1376) تقاضای نفت کشورهای عضو سازمان اکو طی دوره 2000-1965 را برآورد کرد و با طرح موضوع برگشتناپذیری تقاضای نفت خام، دو مدل تقاضای برگشتپذیر و برگشتناپذیر را برای کشورهای ایران، ترکیه و پاکستان (اعضای گروه اکو) برآورد کرده است در سال 1383 یادگاری در پژوهش خود با استفاده از دادههای تابلویی به برآورد تابع تقاضای فرآوردههای نفتی در بخش صنعت ایران پرداخته است. نتایج این پژوهش نشان داد که در بخش صنعت ایران، رابطه بین مصرف فرآوردههای نفتی و گاز طبیعی از یک رابطه منظم مبتنی بر جانشینی این دو حامل انرژی در طول زمان پیروی نمیکند. بعلاوه کششهای قیمتی فرآوردههای نفتی پایین است، در نتیجه حساسیت قیمتی در این زمینه به مقدار کمی وجود دارد. در سال 1386 تقوینژاد تابع تقاضای نفت برای کشورهای عضو OECD و یازده کشور در حال توسعه طی دوره 2005-1971 را برآورد کرده است. گتلی[17](1993) مدل تقاضای نفت (برآورد مدل متقارن) را برای کشورهای عضو OECD و کشورهای کمتر توسعه یافته[18]طی دوره 1990-1960 برآورد کرده است. نتایج این مطالعه نشان داد که کششهای قیمتی و درآمدی برای کشورهای OECD بهترتیب برابر 2/0 و 07/0 و برای کشورهای کمتر توسعه یافته به ترتیب 0.03 و 1.09 محاسبه گردید. گتلی وهانتینگتون[19] (2001) سه مدل جداگانه برای تقاضای نفت کشورهای OECD و Non-OECD و کشورهای Non-OECD با رشد بالا برآورد کردند. در این مطالعه از روش دادههای یکپارچه و اطلاعات سالهای 1971-1997 استفاده شده است.نتایج این پژوهش نشان داد که کششهای قیمتی و درآمدی بلندمدت برای کشورهای OECD به ترتیب برابر با 64/0- و 56/0 و برای کشورهای Non-OECD به ترتیب برابر با 17/0- و 68/0 و برای کشورهای Non-OECD با رشد بالا به ترتیب برابر با 12/0- و 95/0 می باشد. گوری [20](2001) کششهای قیمتی و در آمدی را برای مصرف نفت در سه کشور آمریکا، کانادا و مکزیک محاسبه کرد. بر اساس این مطالعه کشش درآمدی بلند مدت در آمریکا0.88، در کانادا 1.08 و در مکزیک 0.84 بوده است. کشش قیمتی بلند مدت بر اساس این مطالعه برای کشورهای آمریکا، کانادا و مکزیک به ترتیب برابر با 0.05، 0.06 و0.13 میباشد. هانت[21] (2003) مدل تقاضای بخشی کل انرژی را برای سالهای 1971– 1998 در کشور انگلستان برآورد کرد که کشش قیمتی بلند مدت در این مدل 23/0- و کشش درآمدی بلند مدت در آن 56/0 بوده است. کوپر[22] (2003) با استفاده از مدلی مشابه گتلی، تقاضای نفت ایالات متحده آمریکا را با استفاده از دادههای سالهای 1971-2000 برآورد کرده است. نتایج این مطالعه نشان میداد که کشش بلندمدت قیمتی در این مدل 45/0 و کشش بلندمدت درآمدی برابر با 80/0 است. الموتایری و التونی[23] (1995) کششهای کوتاهمدت و بلندمدت درآمدی و قیمتی تقاضای انرژی در کویت را در طی دوره 1989-1965 محاسبه کردهاند. این مطالعه نشان میدهد که تقاضای انرژی در کویت در کوتاهمدت و بلندمدت از نظر قیمتی و درآمدی بیکشش بوده اما کشش درآمدی بزرگتر از کشش قیمتی است. در مطالعات دیگری که در این منطقه انجام شده است، تقاضا برای دیگر حاملهای انرژی برآورد شده است که از آن جمله میتوان به تخمین تقاضای الکتریسیته توسط التونی و هوکو[24](1996)، گاز طبیعی توسط محمد و التونی[25] (1996) و بنزین توسط التونی[26] (1994) برای کشورهای حاشیه خلیج فارس[27] ((GCC اشاره کرد. 4- بررسی رابطه تقاضای برای نفت خام با قیمت نفت خام و تولید ناخالص داخلی نمودار شماره (1) نشاندهنده رابطه میان تقاضای نفت خام و قیمت نفت خام در کشورهای خاورمیانه طی دوره 2007-1980 میباشد. محور افقی در این نمودار نشانگر جمع مصرف نفت خام این کشورها برحسب هزار بشکه در روز و محور عمودی نشان دهنده قیمت نفت خام برحسب دلار در سال 2007 میباشد. همانطورکه در نمودار مشاهده میشود رابطه میان تقاضای نفت خام و قیمت آن در کشورهای خاورمیانه نامتقارن است، برای مثال در سالهای 1988 تا 1998 با کاهش قیمت نفت خام از 26 دلار به 16 دلار، تقاضای نفت خام از 3164 هزار بشکه در روز به 4518 هزار بشکه در روز افزایش یافته است در حالیکه طی دوره 2007-1998 قیمت نفت خام از 16 دلار به 72 دلار افزایش یافته ولی تقاضای نفت خام از 4518 هزار بشکه در روز به 6321 هزار بشکه در روز افزایش یافته است. بهعبارتی با کاهش 10 دلاری قیمت نفت خام طی سالهای 1998-1988 مصرف نفت خام 1354 هزار بشکه در روز افزایش یافته و با افزایش 56 دلاری قیمت نفت خام طی سالهای 2007-1998 مصرف نفت خام 1803 هزار بشکه در روز افزایش یافته است. این امر بیانگر آن است که نوسانات مصرف نفت خام و قیمت آن رابطهای نامتقارن و برگشت ناپذیر دارند. نمودار 1 : رابطه میان تقاضای نفت خام و قیمت نفت خام در کشورهای خاورمیانه (2007-1980)
ماخذ : استخراج توسط نویسندگان براساس آمار ارائه شده در BP Statistical Review of World Energy ,2008
نمودار شماره (2) نشاندهنده رابطه میان تولید ناخالص داخلی و تقاضای نفت خام در کشورهای خاورمیانه است. در این نمودار محور افقی نشانگر مصرف نفت این گروه کشورها برحسب هزار بشکه در روز و محور عمودی نشانگر مجموع تولید ناخالص داخلی سرانه این کشورها برحسب شاخص برابری قدرت خرید[28] میباشد. همانگونکه مشاهده میشود با افزایش تولید ناخالص داخلی در این کشورها، تقاضای نفت خام به طور مداوم افزایش یافته است، اما تقاضای نفت خام رفتار یکسانی در مقابل تغییرات مشابه تولید ناخالص داخلی ندارد بطوری که از سال 1992 روند منحنی کاملا تغییر کرده است. بنابراین رابطه میان تولید ناخالص داخلی و تقاضای نفت خام در این دسته از کشورها در تمامی سالهای مورد بررسی به صورت رابطهای مستقیم و نامتقارن بوده است.
نمودار 2 : رابطه تقاضای نفت خام و تولید ناخالص داخلی (2007-1980)
ماخذ : استخراج توسط نویسندگان براساس آمار ارائه شده در BP Statistical Review 2008 & World bank 5- معرفی الگوی تجربی و دادهها تقاضای نفت خام تابعی از عوامل متعددی همچون درآمد واقعی کشورها، قیمت نفت، سطح زندگی[29] و ساختار اقتصادی [30] هر یک از کشورها میباشد. هووارد و دیگران[31] (1993) با توجه به مطالعات انجام شده تقاضای نفت یا بطور کلی تقاضای انرژی رابطهای مستقیم با درآمد واقعی و رابطه معکوس با قیمت نفت یا انرژی دارد. داهل[32](1994) با توجه به این موارد در این بخش الگوی تجربی و دادههای مورد استفاده در این مطالعه معرفی میشود و سپس در بخش بعد نتایج تخمین مدلها ارایه خواهد شد. 5-1- الگوی تجربی در این پژوهش برای برآورد تابع تقاضای نفت خام (مدل 1) از معادله لگاریتمی مشابه مدل مورد استفاده توسط گتلی (1993)،هانتینگتون (1993) و کوپر (2003) استفاده شده است.
در این رابطه، Dt تقاضای نفت خام در سال t، Dt-1 تقاضای نفت خام در سال t-1، Pt قیمت واقعی نفت خام ،تولید ناخالص داخلی واقعی وجمله خطای مدل هستند.ضرایب متغیرها و Ln نیز بیانگر لگاریتم طبیعی است. در این رابطه متغیر قیمت نفت خام به عنوان عامل موثر بر تقاضای نفت خام و تولید ناخالص داخلی به عنوان یکی از متغیرهای اثرگذار (نقش درآمد مصرف کننده در تابع تقاضا) وارد مدل شده است. تقاضای دوره قبل یا همان تقاضای تأخیری[33] از دیگر متغیرهای مورد استفاده میباشد. لزوم استفاده از متغیر تقاضای تاخیری بدین صورت تشریح می شود : مصرف (تقاضا) اساساً تابع درآمد جاری است، اما در آمد سالهای گذشته نیز بر آن مؤثر است. این مسأله به شکل گیری فرضیه عادت[34] معروف است. فرضیه درآمد دائمی نیز وجود این متغیر تأخیری را توصیه می کند. بنا بر فرضیه درآمد دائمی، مصرف تابعی از درآمد دائمی است: (2) که در آن درآمد دائمی است. از آن جا که بطور مستقیم محاسبه نمیشود نیاز به فرضیههایی در مورد شکلگیری آن خواهیم داشت. یکی از فروض معمول در شکلگیری آن این است که ارزش درآمدهای گذشته در آن مؤثر است و درآمدهای سالهای نزدیکتر به سال جاری تأثیر بیشتری در شکل گیری آن دارند، لذا وزن بیشتری در محاسبه آن دارند. با درنظر گرفتن الگوی توزیع تأخیری کویک[35]خواهیم داشت:
که در آن است. اگر میزان درآمد دائمی در تابع مصرف قرار داده شود :
که مصرف با یک دوره تأخیر عبارت است از :
اگر رابطه شماره (3)را درضرب و حاصل را از رابطه شماره (2) کسر نماییم خواهیم داشت :
بنابراین مصرف دوره جاری بهصورت رابطه شماره (7) تبدیل خواهد شد :
بنابراین وجود متغیر تأخیری در مجموع متغیرهای توضیحدهنده مصرف جاری تحت سه فرضیه مشخص در اقتصاد کلان یعنی تعدیل جزئی[36]، شکلگیری عادت و درآمد دائمی توجیه خواهد شد. لذا با توجه به موارد مذکور تابع تقاضای نفت خام بطور کلی به صورت رابطه شماره (8) تصریح خواهد شد.
در این مدلتقاضای نفت خام در سال t برحسب میلیون بشکه در روز،قیمت نفت خام در سال t بر حسب دلار سال 2007 وتولید ناخالص داخلی کشورها (بر حسب معیار برابری قدرت خرید) است. علاوه بر مدل فوقالذکر در این مطالعه اثر رشد اقتصادی بر تقاضای نفت خام نیز برآورد گریده است. برای برآورد مدل رشد تقاضای نفت خام (مدل (2)) از دیفرانسیل رابطه شماره (1) به شکل زیر استفاده شده است.
دادههای مربوط به تقاضای نفت خام و قیمت نفت خام از بانک اطلاعات سریهای زمانی سازمان اطلاعات انرژی آمریکا [37] (EIA) و تولید ناخالص داخلی کشورها از بانک جهانی[38] برای دوره 2007-1980 استخراج شدهاند. 5-2- آزمونهای ایستایی آزمونهای ایستایی از جمله مهمترین آزمونها برای برآورد یک رگرسیون با ضرایب قابل اعتماد محسوب میشوند. برای جلوگیری از به وجود آمدن رگرسیون کاذب [39] از این آزمونها استفاده میشود. در این تحقیق جهت بررسی ایستایی متغیرها از آزمون ایم، پسران و شین (IPS) استفاده شده است. براساس نتایج این آزمون که در جدول شماره (1) ارائه گردیده است، متغیرهای مورد استفاده در مدل (1) در سطح ایستا نمیباشند. اما مطابق نتایج موجود در همین جداول، تفاضل مرتبه اول متغیرها، فرض صفر را رد کرده و متغیرها در سطح یک درصد معنی دارند. با توجه به این مطلب تمامی متغیرهای مدل (2) ایستا میباشند. جدول 1 : نتایج آزمون IPS با مقدار ثابت
ماخذ : محاسبات پژوهش حاضر 5-3- آزمون هم انباشتگی به دلیل ناایستایی متغیرهای مدل (1) در سطح و I(1) بودن متغیرها، تنها در صورت وجود رابطه همجمعی میتوان به نتایج برآورد اعتماد کرد. در این پژوهش از آزمون همجمعی پدرونی[40] (2004) برای بررسی وجود یا عدم وجود رابطه همجمعی میان متغیرها استفاده شده است. مقادیر آماره این آزمون در جدول (2) ارائه شده است. با توجه به این که این آمارهها دارای توزیع نرمال میباشند، نتایج با مقدار بحرانی 1.96 مقایسه شده است. از آن جا که قدر مطلق اعداد به دست آمده از 1.96 بیشتر می باشد، بنابراین فرضیه صفر مبنی بر عدم وجود رابطه همجمعی میان متغیرها رد شده و بنابراین رابطه بلندمدت میان متغیرها مدل (1) وجود خواهد داشت. جدول 2 : نتایج آزمون همجمعی پدرونی
ماخذ : محاسبات پژوهش حاضر. 5-4- آزمونهاسمن[41] یکی از فروض کلاسیک در برآورد رگرسیونها این است که بدین معنی که اجزای خطا باید از متغیرهای توضیحی مستقل باشند. در مدل اثرات تصادفی این فرض قابل قبول است اما در مدل اثرات ثابت این فرض دیگر برقرار نیست. مهرگان (1387و 48). بر اساس آزمونهاسمن وجود اختلاف میان برآوردگرهای روش آثار ثابت و آثار تصادفی، به عنوان فرضیه صفر در نظر گرفته شده است. به این ترتیب رد فرضیه صفر نشان دهنده روش آثار ثابت و قبول آن نشان دهنده آثار تصادفی است[42]. نتایج این آزمون برای مدل (1) و (2) به ترتیب در جداول (3) و (4) ارائه شده است. قابل ذکر است میزان آماره به دست آمده برای مدل (1) برابر با 23.95 می باشد، فرضیه رد شده و مدل (1) باید به صورت اثرات ثابت تخمین زده شود. در خصوص مدل (2) نیز با توجه به اینکه فرضیه رد نشده، باید به صورت اثرات تصادفی برآورد گردد. جدول 3 : نتایج آزمونهاسمن جهت انتخاب روش برای تقاضای نفت خام
ماخذ : محاسبات پژوهش حاضر.
جدول 4 : نتایج آزمونهاسمن جهت انتخاب روش برای مدل رشد اقتصادی
ماخذ : محاسبات پژوهش حاضر 5-5- تخمین مدل و نتایج آن در تخمین تابع تقاضای مدل (1) متغیر وابسته با یک تأخیر در قسمت متغیرهای توضیحی استفاده شده است، این امر موجب تبدیل دادههای تابلویی به دادههای تابلویی پویا میشود که در آن برای برآورد، نمیتوان از روش حداقل مربعات معمولی استفاده کرد و به جای آن باید از روشهای دیگری مانند حداقل مربعات دو مرحلهای یا GLS استفاده کرد. بنابراین در برآورد مدل (1) از روش اثرات ثابت و حداقل مربعات دو مرحلهای استفاده شده است. همان گونه که مشاهده می شود، مدل در هر مقطع دارای مقدار ثابت متفاوت و شیب یکسان میباشد. مهرگان (1387و 52). بر اساس نتایج به دست آمده، کلیه ضرایب در سطح پنج درصد معنی دار و از لحاظ تئوریک دارای علامت قابل قبول میباشند. همچنین بر اساس این نتایج میزان ضریب تعیین برابر با 0.99است که بیانگر آن است که99 درصد از تغییرات در تقاضای نفت توسط متغیرهای موجود در الگو توضیح داده میشود. از طرفی F به دست آمده نشان دهنده معنیدار بودن کلی ضرایب این مدل می باشد. شایان ذکر است از آن جایی که مدل مورد نظر برای این کشورها به صورت یک مدل لگاریتمی تصریح شده است، بنابراین ضرایب قیمت و درآمد برابر با کششهای قیمتی و درآمدی است و به ترتیب برابر 0.09و 0.76 می باشند. معادلات تقاضای نفت خام - مدل (1)
با توجه به نتیجه بدست آمده از آزمونهاسمن مدل رشد این کشورها باید بصورت اثرات تصادفی تخمین زده شود. معادلات موجود در مدل (2) با استفاده از این روش برآورد گردیدهاند. نتایج بدست آمده در مدل نشان میدهد که ضریب متغیر رشد اقتصادی در سطح یک درصد معنی دار بوده و ضریب رشد قیمت نیز در سطح 90 درصد قابل اطمینان میباشد. علائم بدست آمده از لحاظ تئوریک معنی دارند و آماره دوربین – واتسون مدل امکان وجود همبستگی پیاپی را رد میکند از طرفی آماره F مدل نشان دهنده معنی دار بودن کلی رگرسیون میباشد. معادلات مربوط به اثر رشد اقتصادی بر تقاضای نفت خام- مدل(2)
با توجه به مطالب فوق رابطه دو طرفه میان رشد اقتصادی و رشد مصرف انرژی که در بسیاری از مطالعات بر آن تاکید شده در این مدل به روشنی ارائه گردیده است. بطوری که 25% از رشد مصرف نفت خام در این کشورها ناشی از رشد اقتصادی آنها میباشد. با توجه به اینکه در کشورهای خاورمیانه نفت خام به عنوان حامل اصلی مورد استفاده بخشهای گوناگون اقتصادی آنها میباشد بنابراین میتوان انتظار داشت با افزایش رشد اقتصادی در این کشورها، رشد مصرف نفت خام روند صعودی خود را ادامه دهد. 6- جمع بندی و نتیجه گیری در این مقاله تابع تقاضای نفت خام (مدل (1)) برای کشورهای خاورمیانه با استفاده از اطلاعات دوره 2007-1980 مورد برآورد قرار گرفت. نتایج حاکی از بیکشش بودن تقاضای نفت خام نسبت به قیمت ( 09/0) است. برطبق این نتایج با ثابت بودن سایر شرایط و با افزایش سالانه یکدرصد در قیمت نفت خام، تقاضای نفت خام 09/0 درصد کاهش خواهد یافت (که رقم بسیار پایینی است). همچنین کشش درآمدی تقاضای نفت خام 0.76 میباشد که نشان میدهد اگر تولید ناخالص داخلی این کشورها سالانه یکدرصد رشد کند، با ثابت بودن سایر شرایط تقاضای نفت خام این کشورها 76/0 درصد افزایش خواهد یافت. با توجه به مطالب فوق تغییرات در تولید ناخالص داخلی این کشورها نسبت به تغییرات در قیمت نفت تاثیر بیشتری بر تقاضای نفت خام دارد. با توجه به مطالب ارایه شده میتوان گفت افزایش قیمتهای نفت خام طی سالهای اخیر اثر چندانی بر الگوی مصرف و روند تقاضای نفت خام در این کشورها نداشته است، همچنین عکسالعمل تقاضای نفت این کشورها نسبت به تغییرات مشابه در قیمت نفت خام یکسان نمیباشد. در نتیجه تابع تقاضای این کشورها از نظر قیمتی و درآمدی نامتقارن است. از طرف دیگر (با توجه به کشش درآمدی به دست آمده) نفت خام در این کشورها یک کالای ضروری بوده و میتوان انتظار داشت که حداقل در کوتاهمدت روند افزایشی تقاضای نفت خام این دسته از کشورها حفظ و همانگونکه این کشورها مسیر توسعه و صنعتی شدن را طی میکنند، مصرف نفت خام و بطور کلی انرژی در این کشورها افزایش یابد. با توجه به مطالب ارائه شده در مبانی نظری دلیل افزایش مداوم در تقاضای نفت خام کشورهای خاورمیانه آن است که تکنولوژی استفاده از انرژیهای جایگزین نفت خام همگام با افزایش رشد اقتصادی در این دسته از کشورها رشد نکرده است و بطور مثال بخش صنایع در این کشورها که بهعنوان موتور محرک اقتصاد آنها عمل میکند، هنوز نفت خام (و مشتقات حاصل از نفت خام ) اصلی ترین منبع تأمین کننده انرژی میباشد. بنابراین تقاضای نفت خام در این دسته از کشورها به صورت تقاضای محدود شده یا اسیر است و در آینده نزدیک قادر نخواهند بود تا حاملهای انرژی دیگری را جایگزین نفت خام نمایند و موتور محرک تامین انرژی جهت رشد اقتصادی، نفت خام میباشد. [1]- Real Demand. [2]- Potential Demand. [3]- Captive [4]- Free Demand. [5]- Substitutable Demand. [6]- Sherman Clarken. [7]- Fisher & Kaysen. [8]- Houthakker & Taylor. [9]- Pindyck. [10]- Pindyck. [11]- Perfectly Price-Reversible. [12]- Imperfectly Price-Reversible. [13]- Symmetric. [14]- Perfectly Price-Reversible. [15]- Asymmetric. [16]- Ordinary Least Square (OLS). [17]- Gately. [18]- Less Developing Countries (LDC). [19]- Gately & Huntington. [20]- Ghouri. [21]- Hunt. [22]- Cooper. [23]- Al-Mutari & Eltony. [24]- Eltony & Hoque. [25]- Mohammad &Eltony. [26]- Eltony. [27]- Gulf Cooperation Council Countries. [28]- Purchasing power parity. [29]- Life Style [30]- Stractur Of Economic [31]- Howard, Schipper, and Anderson. [32]- Dahl. [33]- Demand with One Lag. [34]- Habit Formation. [35]- Koyk. [36]- Partial Adjustment [37]- Energy Information Administration [38]- World Bank (WB) [39] Spurious Regression. [40] Pedroni. [41]- Hausman test. [42]- Maddala (1988). | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
منابع ــ تقوینژاد، احسان (1376). بررسی عدم تقارن تابع تقاضای نفت، پایاننامه کارشناسی ارشد دانشگاه تهران، تهران. ــ تقوی نژاد، احسان (1385). بررسی تاثیر قیمتهای بالای نفت بر تقاضای جهانی نفت (با تاکید بر کشورهای در حال توسعه). فصلنامه مطالعات اقتصاد انرژی،3 (11): 62-43. ــ زراء نژاد، منصور و انواری، ابراهیم (1384). کاربرد دادههای ترکیبی در اقتصادسنجی. فصلنامه بررسیهای اقتصادی،2 (4): 89-65. ــ قطمیری، محمدعلی و شرافتیان جهرمی، رضا (1386). مقایسه تأثیر تغییرات نرخ ارز بر تولید در کشورهای در حال توسعه منتخب با نظامهای ارزی مختلف. فصلنامه بررسیهای اقتصادی،4(1): 76-58. ــ مهرگان، نادر و اشرف زاده، سید حمید رضا (1387).اقتصادسنجی دادههای پنل. انتشارات نورعلم،تهران. ــ وافی نجار، داریوش (1385). تخمین تابع تقاضای کل انرژی بخش خانگی- تجاری مناطق مختلف OECD با در نظرگرفتن اثرات نامتقارن تغییرات قیمت بر تقاضا. فصلنامه مطالعات اقتصاد انرژی، 3(9): 102-84. ــ همتی، عبدالناصر (1380). اقتصاد انرژی. مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی،تهران. ــ یادگاری، حسین (1383). برآورد تابع تقاضای فرآوردههای نفتی در بخش صنعت ایران. مؤسسه مطالعات بین المللی انرژی،فصلنامه مطالعات اقتصاد انرژی،1: 124-105. - Al-faris, A.F. (1997). Demand for oil products in the GCC countries. Energy Policy, 25(1):55-61. - Al-Mutari, N.H. & Eltony, M.N. (1995). Price and income elasticities of energy demand: Some estimates for Kuwait using two econometric models. Journal of Energy and Development, 20(2):175-185. - BP, Amaco, Statistical Review of World Energy(2008). - Breitung, J. (2000). The local power of some unit root tests for panel data, In: Baltagi, B.H. ed Nonstationary Panels, Panel Cointegration and Dynamic Panels Amsterdam: Elsevier: 161-177. - Brown, S.P.A. & Phillips, K.R. (1989). Oil demand and prices in the 1990s. Federal Reserve Bank of Dallas Economic Review, January: 55-73. - Chakravorty, U., Fesharaki, F. &Zhou, S. (2000). Domestic demand for petroleum in OPEC countries. OPEC Review, 24(1): 23-52. - Cooper, John C.B. (2003). Price elasticity of crude oil:Estimates for 23 Countries. OPEC Review, vol.XXVII, )1(:1-8. - Eltony, M.N. & Hoque, A. (1996). A cointegrating relationship in the demand for energy: The case of electricity in Kuwait. Journal of Energy and Development, 21:293-301. - Eltony, M.N. & Mohammad, H. (1999). Electricity demand by the commercial sector in Kuwait: an econometric approach. OPEC Review, 25(1): 23-32. - Eltony, M.N. & Mohammad, Y.H. (1993). The structure of demand for electricity in the gulf cooperation council countries. Journal for Energy and Development, 18(2):213-221. - Eltony, M.N. (1994). An econometric study of the demand for gasoline in the gulf cooperation council countries. Journal of Energy and Development, 19(2):265-273. - U.S. Energy information administration independent statistics and analysis (EIA), http://www.eia.gov/ - Energy modeling forum (EMF), http://emf.stanford.edu/ - Green. H. William. (1993). Econometric analysis, second edition, Macmillan Publishing Company,vol(no): 465-485. - Getely, D. (1993). The imperfect pricee reversibility of world oil demand. the Energy Journal, 14(4):163-182. - Getely, D., & Hillard G.H., (2001). The asymmetric effects of changes in price and incomon energy and oil demand. Energy Journal, 23(1):19-55. - Ghouri, S.S. (2001). Oil demand in North America: 1980-2020. OPEC Review, 25(4): 339-355. - Hadri, K. (2000). Testing for stationarity in heterogeneous panel data. Econometrics Journal, 3: 148-161. - Huntington , H. G. (1993). OECD oil demand, estimated response surfaces for nine world oil policy models. Stanford University, 1992. Also printed in Energy Economics, January vol(no):49-56. - Mohammad, Y.H. & Eltony, M.N. (1996). The demand for natural gas in the Gulf Cooperation Council (GCC) states. Middle East Business and Economic Review, 8(1):41-48. - International Energy Agency (IEA), http://www.iea.org/ - Dahl, C., (1994). A survey of energy demand elasticities for the developing world. Journal of Energy and Development, 17(1): 1-47. - Maddala , G.S., (1988). Introuduction to econometrics. University of Felorida, Macmillan Publishing Company, New York. - Levin, A. & Lin, C.F.,(1992). Unit Root Tests in Panel Data: Asymptotic and Finite Sample Properties. University of California, San Diego, Discussion (7):92-93. - Kao, C. and Chiang, M.H. (2000). On the estimation and inference of a cointegrated regression in panel data. In: Baltagi, B.H., (ed.), Advances in Econometrics, Vol. 15, Nonstationary Panels, Panel cointegration and Dynamic panels, Amsterdam, JAI Press, 15: 179-222. - Pedroni, P. (2004). Panel cointegration: asymptotic and finite sample properties of pooled time series tests with an application to PPP hypothesis: new results. Econometric Theory, 20(3): 597-627. - Pesaran, M.H., Ron. S. & Takamasa A.,(1998). Energy Demand in Asian Developing Countries, Oxford Uni.Press for the World Bank and Oxford Institute for Energy Studies. Pindyck, R.S., (1979). Interfuel substitution & industrial demand for energy. The Review of Economic & Statics. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,305 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 807 |