تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,005 |
تعداد مقالات | 83,623 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,416,325 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,444,879 |
محاسبه کشش شدت انتشار دیاکسیدکربن صنایع انرژیبر ایران با رویکرد شناسایی ضرایب مهم داده- ستانده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مدلسازی اقتصادی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 5، دوره 12، شماره 41، خرداد 1397، صفحه 107-132 اصل مقاله (926.75 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
الهه شارعی* 1؛ علی فریدزاد2؛ علی اصغر بانویی3 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد محیط زیست، دانشکده اقتصاد، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استادیار گروه اقتصاد انرژی دانشگاه علامه طباطبائی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3استاد گروه اقتصاد توسعه و برنامه ریزی، دانشکده اقتصاد، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده هدف این مقاله سنجش آثار تغییر تکنولوژی و توزیع بر شدت انتشار دیاکسیدکربن پنج صنعت انرژیبر اول کشور با استفاده از رویکرد شناسایی ضرایب مهم جدول داده- ستانده سال 1390 میباشد. نتایج حاصل از دو رویکرد تقاضامحور «لئونتیف» و عرضهمحور «گش» نشان میدهد یک درصد تغییر تکنولوژی و توزیع هر کدام از بخشهای ساخت مواد شیمیایی و محصولات شیمیایی، ساخت کک، فراوردههای حاصل از تصفیه نفت و سوختهای هستهای، ساخت فلزات اساسی و ساخت کانی غیرفلزی منجر به کاهش بیش از یک درصد شدت انتشار دیاکسیدکربن تمام پنج صنعت انرژیبر مورد بررسی میشود. از آنجا که بخشهای یاد شده، از لحاظ انتشار دیاکسیدکربن در وضعیت نامناسبی قرار دارند، ضروری است با اجرای سیاستهای کاهش انتشار، شدت انتشار دیاکسیدکربن در این بخشها را به مقدار زیادی کاهش داد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
طبقهبندی JEL: C67؛ O39؛ P18؛ Q54. واژگان کلیدی: رویکرد لئونتیف؛ رویکرد گش؛ شدت انتشار دیاکسیدکربن؛ صنایع انرژیبر؛ تحلیل حساسیت | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1. مقدمه
از مهمترین مشکلات زیستمحیطی فعلی که به دغدغه جهانی تبدیل شده است، انتشار گازهای گلخانهای است که عمدتا ناشی از فرایند صنعتی شدن کشورها میباشد. ایران مطابق معاهده کاب[1] 21 که از 30 نوامبر تا 11 دسامبر سال 2015 در پاریس برگزار شد، متعهد شده است تا سال 2030 به میزان چهار درصد از میزان تولید گازهای گلخانهای فعلی خود را کاهش دهد. اما این معاهده در شرایطی الزامآور شده است که کارشناسان هشدار میدهند تأمین هدف یادشده با توجه به وضعیت کنونی غیرقابل دسترس است.
وضعیت مصرف انرژی بخشهای اقتصادی بر اساس ترازنامه انرژی سال 1393 نشان میدهد[2] در سطح بخشهای اقتصادی، ارتباط مستقیمی میان مصرف انرژی و میزان آلایندگی وجود دارد. از اینرو، شناخت آلایندگی بخشهای اقتصادی جهت برنامهریزی و سیاستگذاری و دستیابی به اهداف ملی و بینالمللی حائز اهمیت است.
یکی از فرایندهای شناسایی بخشهای کلیدی استفاده از روش شناسایی ضرایب مهم[3] جدول داده- ستانده میباشد. این رویکرد به شناسایی ضرایبی که منجر به بیشترین تغییرات در سایر متغیرهای مدل میشوند کمک میکند. به این معنا که تغییر کدام یک از ضرایب فنی در جدول داده- ستانده منجر به تغییرات بیشتری در ماتریس معکوس لئونتیف و در نتیجه تغییرات بیشتری در تولید میشوند. آلودگی نیز محصول فرعی فعالیت همین بخشهای اقتصادی است؛ در واقع، هر بخش اقتصادی درجهای از انتشار آلودگی را خواهد داشت که با تغییر تقاضای واسطه برای محصول یک بخش یا تغییر عرضه واسطه به بخشهای دیگر میزان آن تغییر خواهد نمود. شناسایی ضرایب مهم، پژوهشگران را قادر میسازد بتوانند بیشترین میزان تغییرات تقاضای واسطه از بخشهای اقتصادی و یا عرضه واسطه به بخشهای دیگر اقتصادی را که منجر به بیشترین میزان آلودگی میشوند، شناسایی کنند. این موضوع در ادبیات نظری تحلیل داده- ستانده در قالب الگوی تقاضامحور لئونتیف و عرضهمحور گش قابل بحث و بررسی است. بنابراین، در این پژوهش نیز به منظور پاسخ به این پرسش که کدام روابط تولیدی بین بخشهای اقتصادی منجر به انتشار دیاکسیدکربن (به عنوان شاخص آلایندگی[4]) بیشتری در صنایع انرژیبر میشوند و کدام بخشهای اقتصادی در اولویت کاهش انتشار این گاز آلاینده هستند، از روش شناسایی ضرایب مهم استفاده شده است. بر این اساس، میتوان این مقاله را از چند منظر نسبت به سایر مطالعاتی که تاکنون در داخل کشور صورت گرفته است، متفاوت دانست: در این پژوهش، برای اولین بار واژه ضرایب مهم از منظر مبانی نظری و مطالعاتتجربی مورد توجه نویسندگان قرار گرفته است؛ به منظور شناسایی ضرایب مهم، دو رویکرد الگوی تقاضامحور لئونتیف و عرضهمحور گش به طور همزمان مورد توجه نویسندگان در این مطالعه قرار گرفته است؛ در ادبیات نظری علم اقتصاد، این اعتقاد وجود دارد که حساسیت انتشار آلایندگی یا مصرف انرژی در سطح بخشهای اقتصادی عموماً میتواند در طی زمان از دو منظر مقداری و قیمتی مورد بحث و بررسی قرار گیرد. در این مطالعه ضمن بهرهبرداری از رویکرد مقداری، دلایل منطقی مبتنی بر مطالعات تجربی صورت گرفته در چارچوب شناسایی ضرایب مهم ارائه خواهد شد که نشان میدهد بررسی تحلیل حساسیت در این پژوهش بر اساس رویکرد مقداری و در قالب یک مدل تعادل جزئی کفایت نموده و تحلیل یاد شده در قالب رویکرد قیمتی نیازمند شرایط خاص خود میباشد؛ همچنین، بخشهای اقتصادی مورد بررسی، بخشهای صنعتی انرژیبر خواهند بود که بیشترین حجم آلایندگی در کشور را به خود اختصاص دادهاند.
بر این اساس، مطالب مقاله در پنج بخش سازماندهی شده است: بعد از مقدمه، ادبیات موضوع، مرور میشود؛ در بخش سوم، روش پژوهش بیان میشود؛ بخش چهارم به پایههای آماری و تحلیل نتایج اختصاص یافته و در پایان، ضمن جمعبندی توصیههای سیاستی ارائه میشود.
2. مروری بر ادبیات موضوع
مطالعات بسیاری در زمینه بررسی آثار خطا یا تغییر یا نااطمینانی در دادههای جدول داده-ستانده بر تولید انجام شده است. این موضوع تحت عنوان داده- ستانده احتمالی یا اتفاقی، تحلیل خطا و تحلیل حساسیت مطرح شده است. رویکردهایی که اثرات تغییرات یک یا چند جز از مدل را بر سایر متغیرها تحلیل میکنند؛ در اوایل دهه 1950 مطرح شدند (دایر و واف[5] 1953 و ایوان[6] 1954). گزارش کوتاهی از پژوهشهای انجام شده در مطالعه لار[7] (2002) عرضه شده است.
یکی از فرایندهای شناسایی بخشهای مهم (بخشهایی که ارتباط بیشتری با دیگر بخشها دارند) استفاده از روش شناسایی ضرایب مهم در جدول داده- ستانده میباشد. این رویکرد به شناسایی ضرایب فنی یا توزیعی که منجر به بیشترین تغییرات در سایر متغیرهای مدل میشوند، کمک میکند. به این معنا که تغییر کدام یک از ضرایب فنی در جدول داده- ستانده منجر به تغییرات بیشتری در ماتریس معکوس لئونتیف و در نتیجه تغییرات بیشتری در تولید میشوند.
جکسون[8] (1991) معتقد است باید بین خطای ضرایب (خطای تخمین) و تغییر ضرایب (تغییر تکنولوژی) تفاوت قائل شد. این پژوهش مبتنی بر نتایج مطالعات شرمن و موریسن[9] (1949 و 1950) و ودبری[10] (1950) است. شرمن و موریسن (1950) به بررسی این پرسش پرداختند که چگونه تغییر عناصر یک ماتریس میتواند منجر به تغییر عناصر ماتریس معکوس آن شود و در پاسخ، عبارتی را که تغییر در عناصر یک ماتریس را به تغییر در عناصر ماتریس معکوس ارتباط میدهد بیان کردند (میلر و بلر[11]، 2009: 567 و 568). اسکولیک[12] (1968) و جیلک[13] (1971) با استفاده از این رابطه اثر تغییر ضرایب فنی در جدول داده- ستانده را بر تولید کل بررسی کردند. از آنجا که اثر تولید میتواند بر اشتغال، درآمد، ارزش افزوده و ... منتقل شود، لذا استفاده از این رویکرد در زمینه تحلیل حساسیت ضرایب داده- ستانده بر تولید، ارزش افزوده، مصرف انرژی، اثرات زیستمحیطی، اشتغال و رفاه گسترش یافت (میلر و بلر، 2009: 573 و 580).
با به کارگیری روش شناسایی ضرایب مهم در زمینه محیط زیست و به ویژه انتشار دیاکسیدکربن، میتوان مبادلات واسطهای (ضرایب فنی یا توزیعی) را که منجر به بالاترین رشد انتشار آلاینده میشوند، تعیین کرد و بر این اساس درجه اثرگذاری فعالیتهای مختلف اقتصادی بر میزان انتشار آلاینده را تعیین نمود (ترانکون و دلریو[14]، 2012: 164).
از آنجا که در روش تقاضامحور لئونتیف، ضرایب فنی نشاندهنده تکنولوژی رشته فعالیت مربوط و در روش عرضهمحور گش ضرایب توزیع نشاندهنده سیستم تخصیص میباشند، لذا میتوان با به کارگیری رویکرد یاد شده، درصد تغییر در میزان انتشار دیاکسیدکربن به ازای یک درصد تغییر در تکنولوژی یا توزیع را نشان داد.
در این رویکرد، روابط به صورت کشش بیان میشوند و کشش بزرگتر از یک به این معناست که یک تغییر کوچک در تکنولوژی یا تخصیص منجر به یک تغییر بزرگتر از یک در میزان انتشار دیاکسیدکربن میشود. در نتیجه، بخشهایی که کشش آنها بزرگتر از یک میباشد، بخشهایی هستند که در انتشار آلودگی تاثیر زیادی دارند و منجر به سطح انتشار آلودگی بیشتری میشوند و در مقابل، بخشهایی که کشش آنها کوچکتر از یک میباشد بخشهایی هستند که منجر به سطح انتشار کمتری میشوند.
به طور کلی، نتایج بررسی تغییر شدت انتشار آلاینده با استفاده از جدول داده- ستانده را میتوان به سه گروه کلی فرض ثبات ضرایب فنی[15]، تحلیل تجزیه ساختاری[16] و تحلیل حساسیت تقسیمبندی کرد. روش تحلیل حساسیت که با ساختار تحلیلی مقاله حاضر در ارتباط است، با استفاده از رویکرد شناسایی ضرایب مهم، تغییر میزان انتشار دیاکسیدکربن ناشی از تغییر ضرایب فنی یا ضرایب توزیعی را مورد بررسی قرار میدهد. این روش برخلاف روش تحلیل تجزیه ساختاری نیازمند یک جدول داده- ستاده است (ترانکون و دلریو، 2012: 162).
کاربرد این روش در حوزه محیط زیست ابتدا توسط هاندو، ساکای و تانو[17] (2002) مطرح شد. آنها مساله نااطمینانی در برآورد شدت انتشار دیاکسیدکربن را مطرح کردند و با استفاده از جدول داده -ستانده سال1990 ژاپن به انجام این رویکرد در قالب روش تقاضامحور لئونتیف برای هشت صنعت پرداختند و عوامل تاثیرگذار بر شدت انتشار دیاکسیدکربن صنایع مورد بررسی را مشخص کردند.
ترانکون و دلریو (2007) با بکارگیری رویکرد تقاضامحور لئونتیف برای جدول داده-ستانده سال 1995 کشور اسپانیا بیان کردند که انتشار دیاکسیدکربن میتواند ناشی از چهار عامل شدت انتشار دیاکسیدکربن فعالیتهای اقتصادی (عامل شدت انتشار دیاکسیدکربن)، میزان مبادلات واسطهای بخشهای اقتصادی (عامل مقیاس)، ساختار تولیدی در اقتصاد (عامل تکنولوژی تولید)، ساختار تقاضای نهایی بخشهای مختلف (عامل تقاضا) باشد. [18]
ترانکون، دلریو و کالجاس[19](2010) علاوه بر تحلیل حساسیت تغییر تکنولوژی بر شدت انتشار دیاکسیدکربن بخش برق در 15 کشور با استفاده از رویکرد قیمتی داده-ستانده به تحلیل اثر تغییر قیمت برق بر تایع هزینه سایر بخشها و قیمت محصولات آنها پرداختهاند[20]. این روش در واقع تحلیل حساسیت تابع هزینه بخشهای اقتصادی به افزایش قیمت نهاده (فشار هزینه)[21] میباشد. در این رویکرد فرض میشود که در اثر افزایش قیمت، بنگاههای دیگر در به بکارگیری تکنولوژی کاراتر تشویق میشوند. در این مقاله صرفا بکاگیری رویکرد تحلیل حساسیت تکنولوژی بر شدت انتشار دیاکسیدکربن در قالب مدل مقداری لئونتیف پرداخته شده است.[22] زیرا افزایش قیمت در رویکرد یاد شده نیازمند سرمایهگذاری در سطح بخشهای اقتصادی (به منظور افزایش کارایی تکنولوژی کاهنده آلایندگی) است که این خود نیازمند سپری شدن زمان جهت بهبود تکنولوژی و در نتیجه ورود اقتصاد به دوره بلندمدت اقتصادی میباشد.[23]
یان، ژائو و کانگ[24] (2016) کشش شدت انتشار دیاکسیدکربن برای صنایع انرژیبر چین را از دو رویکرد تقاضامحور لئونتیف و عرضهمحور گش به صورت همزمان برای جدول داده-ستانده سال 2010 تحلیل کردند و نشان دادند که از رویکرد تقاضامحور لئونتیف تکنولوژی تولید صنعت ساختمان نقش مهمی در شدت انتشار صنایع انرژیبر دارد؛ در حالی که با بکارگیری رویکرد عرضهمحور گش باید به تخصیص و عرضه بخش استخراج نفت و گاز طبیعی توجه بیشتری نمود.
مطالعات داخلی انجام شده در زمینه انتشار دیاکسیدکربن را نیز میتوان در سه گروه مذکور طبقهبندی کرد.[25] در خصوص مطالعات انجام شده در گروه سوم (که رویکرد تحلیل حساسیت ضرایب فنی یا توزیعی داده-ستانده میباشد) تنها میتوان به موسوی (1391) اشاره نمود که به تحلیل حساسیت فعالیتهای اقتصادی ایران، آلمان و ترکیه بر تقاضای بخش برق و انتشار دیاکسیدکربن این بخش از رویکرد تقاضامحور لئونتیف پرداخته است.[26]
با توجه به موارد ذکر شده، در این پژوهش هدف بکارگیری رویکرد شناسایی ضرایب مهم در جهت تحلیل حساسیت تکنولوژی و توزیع بر شدت انتشار دیاکسیدکربن صنایع انرژیبر از دو رویکرد تقاضامحور لئونتیف و عرضهمحور گش به صورت همزمان میباشد. لذا در قالب مبانی نظری شناسایی ضرایب مهم و روش ارائه شده توسط شرمن و موریسن (1949 و 1950) و میلر و بلر ( 2009)، با استفاده از یک جدول داده- ستانده، میتوان تغییرات ضرایب فنی و ضرایب تخصیص را در قالب دو الگوی تقاضامحور لئونتیف و عرضهمحور گش بررسی نمود. در ادامه، روش پژوهش ارائه خواهد شد.
3. روش پژوهش
بررسی کمّی سنجش انتشار دیاکسیدکربن در سطح بخشهای اقتصادی بر اساس رویکرد داده-ستانده، منوط به شناخت کافی یک جدول داده-ستانده متعارف است. بر این اساس، نیاز است تا با توجه به ماهیت بومی انتشار دیاکسیدکربن، مطابق مبانی نظری ارائه شده در مطالعه بانوئی (1391)، از یک جدول داده- ستانده با ماتریس مبادلات واسطهای بینبخشی داخلی استفاده نمود[27]. روابط تراز تولیدی در دو الگوی تقاضامحور لئونتیف و عرضهمحور گش به طور خلاصه در جدول (1) بیان شدهاند.
جدول 1. روابط ترازتولیدی در الگوی تقاضامحور لئونتیف و الگوی عرضهمحور گش
منبع: یان، ژائو و کانگ، 2016: 460 (بازنگری شده).
به منظور محاسبه شدت انتشار دیاکسیدکربن صنعت انرژیبر m از رابطه (9) استفاده میشود:
(9)
که در آن ، میزان کل انتشار دیاکسیدکربن در صنعت انرژیبر m ، میزان انتشار دیاکسیدکربن به ازای هر واحد تولید صنعت انرژیبر m (ضریب شدت انتشار) و im، میزان انتشار دیاکسیدکربن به ازای یک واحد تولید ناخالص داخلی (شاخص شدت انتشار) میباشند.
با جایگذاری رابطه تولید کل رویکردهای مذکور در فرمول، شدت انتشار دیاکسیدکربن به صورت رابطه (11) و (17) در جدول (2) خواهد بود.
این مقاله با استفاده از رویکرد تحلیل حساسیت ضرایب جدول داده- ستانده به بررسی اثرات مستقیم و غیرمستقیم تغییرات ضرایب مهم (ضرایب فنی و توزیع) بر شدت انتشار دیاکسیدکربن میپردازد. اما با توجه به اینکه تغییر در عناصر یک ماتریس منجر به تغییر عناصر ماتریس معکوس نیز میشود، لذا تغییر ضرایب فنی یا توزیع در ماتریس ضرایب مستقیم منجر به تغییر عناصر ماتریس معکوس لئونتیف یا گش میشود. شرمن- موریسن (1950) عبارتی را که تغییر در عناصر یک ماتریس را به تغییر در عناصر ماتریس معکوس ارتباط میدهد به صورت رابطه (13) و (19) بیان کردند. با جایگذاری روابط شرمن- موریسن در رابطه شدت انتشار دیاکسیدکربن، میزان تغییر دیاکسیدکربن ناشی از تغییر ضرایب فنی و توزیعی به دست میآید.
فرض کنید که در اقتصاد n بخشی مذکور به تعداد t صنعت انرژیبر وجود دارد. اگر شدت انتشار دیاکسیدکربن همه t صنعت انرژیبر جمع شوند، شدت انتشار کل t صنعت انرژیبر به صورت رابطه (12) و (18) در جدول (2) به دست میآید.
جدول 2. محاسبات تغییر شدت انتشار در مدل تقاضامحورلئونتیف و عرضهمحورگش
منبع: یان، ژائو و کانگ، 2016: 460 (بازنگری شده).
این پژوهش برای پاسخگویی به این پرسش اساسی که کدام صنایع انرژیبر از منظر هر دو رویکرد تقاضامحور لئونتیف و عرضهمحور گش دارای بیشترین کشش شدت انتشار دیاکسیدکربن هستند، از مفهوم کشش که روابط متناسب با آن در جدول (3) خلاصه شدهاند، استفاده کرده است.
جدول 3. روابط کشش مدل تقاضامحور لئونتیف و مدل عرضهمحور گش
منبع: یان، ژائو و کانگ، 2016: 460 (بازنگری شده).
همانگونه در جدول (3) مشاهده میشود در فرمولهای (22) و (30) نسبت وجود دارد و این به این معناست که در رویکرد تقاضامحور لئونتیف تغییر ضریب فنی میتواند ناشی از تغییر تکنولوژی این بخش و یا تغییر تقاضای نهایی برای محصول بخش k باشد و در رویکرد عرضهمحور گش تغییر ضریب توزیع میتواند ناشی از تغییر ارزش افزوده و یا تغییر سیستم توزیع نهادههای بخش i باشد. از آنجا که این پژوهش به دنبال اثر تغییر تکنولوژی و توزیع میباشد، با فرض و روابط (26) و (34) به دست میآیند که به ترتیب تغییر شدت انتشار دیاکسیدکربن را صرفا ناشی از تغییر تکنولوژی و توزیع مستقل از تقاضای نهایی و ارزش افزوده را نشان میدهند.
همچنین روابط (28) و (29) متوسط کششهای ضرایب فنی متناظر هر ستون در رویکرد تقاضامحور لئونتیف و روابط (36) و (37) متوسط کششهای ضرایب توزیع متناظر هر سطر در رویکرد عرضهمحور گش میباشند.
4. پایههای آماری
در این مقاله، برای سنجش شدت انتشار دیاکسیدکربن صنایع انرژیبر از دو نوع پایه آماری استفاده شدهاست:
نوع اول، جدول داده- ستانده ارزشی غیرآماری بهنگام شده سال 1390 توسط مرکز آمار ایران. این جدول شامل 71 رشته فعالیت اقتصادی است که به علت فقدان اطلاعات مرتبط با انتشار دیاکسیدکربن بخشها به 33 بخش تجمیع شده است و از میان 22 زیربخش صنعتی در جدول مذکور، کشش شدت انتشار دیاکسیدکربن پنج صنعت انرژیبر اول کشور[28] محاسبه میشود.
نوع دوم، آمارهای فیزیکی انتشار دیاکسیدکربن بر حسب تن سال 1390 است که در گزارش ترازنامه انرژی سال 1390 تهیه شده توسط وزارت نیرو منتشر شده است. از آنجا که در ترازنامه انرژی آمار مربوط به میزان اننتشار دیاکسیدکربن به صورت رقمی کلی در شش سرفصل ارائه شده است لذا از نتایج طرحهای آمارگیری مرکز آمار ایران[29] برای تفکیک انتشار دیاکسیدکربن[30] بین بخشهای اقتصادی استفاده شده است[31].
5. تحلیل نتایج
نتایج در رویکرد تقاضامحور لئونتیف مطابق با روابط (24)، (25)، (28) و (29) و در رویکرد عرضهمحور گش مطابق با روابط (32)، (33)، (36) و (37) که با استفاده از نرمافزار اکسل (Excel) محاسبه شده است و در جداول (4) تا (7) خلاصه شدهاند.[32]
5-1. نتایج و
جدول 4. نتایج و
منبع: یافتههای پژوهش بر اساس روابط (24) و (32).
بر اساس نتایج ارائه شده در جدول (4)، نشان میدهد که از دیدگاه الگوی تقاضامحور لئونتیف، با یک درصد تغییر در بردار ضرایب فنی هر کدام از بخشهای اقتصادی، شدت انتشار دیاکسیدکربن هرکدام از صنایع انرژیبر به طور متوسط چند درصد تغییر میکند. به طور مثال، با یک درصد تغییر بردار ضرایب فنی بخش کشاورزی شدت انتشار دیاکسیدکربن صنعت انرژیبر ساخت محصولات غذایی و آشامیدنی به طور متوسط 35/6 درصد و شدت انتشار دیاکسیدکربن صنعت انرژیبر ساخت کک، فراوردههای حاصل از تصفیه نفت و سوختهای به طور متوسط 61/2 درصد و شدت انتشار دیاکسیدکربن صنعت انرژیبر ساخت مواد شیمیایی و محصولات شیمیایی به طور متوسط 93/7 درصد تغییر میکند.
نتایج در جدول (4) نشان میدهد که از دیدگاه الگوی عرضهمحور گش تغییر بردار ضرایب توزیع کدام بخشهای اقتصادی منجر به تغییر شدت انتشار دیاکسیدکربن بیشتری در صنایع انرژیبر میشود. به طور مثال، با یک درصد تغییر بردار ضرایب توزیع بخش کشاورزی شدت انتشار دیاکسیدکربن صنعت انرژیبر ساخت محصولات غذایی و آشامیدنی به طور متوسط 80/14 درصد تغییر میکند.
5-2. نتایج و
جدول 5. نتایج و
منبع: یافتههای پژوهش بر اساس روابط( 28) و (36).
در پاسخ به این سوال که تغییر تکنولوژی کدام بخشهای اقتصادی منجر به تغییر شدت انتشار دیاکسیدکربن بیشتری در صنایع انرژیبر میشود از نتایج که در جدول (5) استفاده میشود. این کشش نشان میدهد که با یک درصد تغییر تکنولوژی بخشهای نامبرده در جدول(5) شدت انتشار دیاکسیدکربن هرکدام از صنایع انرژیبر به طور متوسط چند درصد تغییر میکند.به عنوان مثال با یک درصد تغییر تکنولوژی صنعت ساخت محصولات غذایی و انواع آشامیدنیها شدت انتشار دیاکسیدکربن صنعت انرژیبر ساخت محصولات غذایی و انواع آشامیدنیها 43/13 درصد و شدت انتشار دیاکسیدکربن صنعت انرژیبر ساخت مواد شیمیایی و محصولات شیمیایی 26/1 درصد و شدت انتشار دیاکسیدکربن صنعت انرژیبر ساخت محصولات کانی غیرفلزی 02/1 درصد تغییر میکند.
در پاسخ به این سوال که تغییر توزیع کدام بخشهای اقتصادی منجر به تغییر شدت انتشار دیاکسیدکربن بیشتری در صنایع انرژیبر میشود از نتایج استفاده میشود. این کشش نشان میدهد که با یک درصد تغییر توزیع بخشهای نامبرده در جدول (5) به سایر فعالیتهای اقتصادی شدت انتشار دیاکسیدکربن هرکدام از صنایع انرژیبر به طور متوسط چند درصد تغییر میکند. به طور مثال، با یک درصد تغییر توزیع بخش کشاورزی به سایر فعالیتهای اقتصادی شدت انتشار دیاکسیدکربن صنعت انرژیبر ساخت محصولات غذایی و آشامیدنی به طور متوسط 92/6 درصد تغییر میکند.
5-3. نتایج و
جدول 6. نتایج و
منبع: یافتههای پژوهش بر اساس روابط (25) و (33).
نتایج مهم به ترتیب در جدول (6) مرتب شدهاند. این کشش نشان میدهد که با یک درصد تغییر بردار ضرایب فنی بخشهای نامبرده در جدول (6) شدت انتشار تمامی پنج صنعت انرژیبر به طور متوسط چند درصد تغییر میکند. مشاهده میشود که با یک درصد تغییر بردار ضرایب فنی بخش ساختمان شدت انتشار دیاکسیدکربن تمامی پنج صنعت انرژیبر به طور متوسط 92/8 درصد تغییر میکند و این کشش نسبت به تغییر بردار ضرایب فنی بخشهای ساخت فلزات اساسی، کشاورزی، ساخت محصولات غذایی و انواع آشامیدنیها، ساخت کک، فرآوردههای حاصل از تصفیه نفت و سوختهای هستهای، ساخت مواد شیمیایی و محصولات شیمیایی، ساخت تجهیزات حمل و نقل، خدمات و مستغلات، عمده فروشی، خرده فروشی، تعمیر وسایل نقلیه و کالاها، ساخت ماشین آلات و ساخت محصولات فلزی فابریکی بجز ماشین آلات و تجهیزات به ترتیب برابر 03/3، 60/2، 21/2، 12/2، 07/2، 46/1، 39/1، 18/1، 04/1، 02/1 میباشد.
نتایج بزرگتر از یک برای هرکدام از صنایع انرژیبر مورد بررسی پژوهش به ترتیب در جدول (6) مرتب شدهاند. این کشش نشان میدهد که با یک درصد تغییر بردار ضرایب توزیع بخشهای نامبرده در جدول (6) شدت انتشار دیاکسیدکربن همه پنج صنعت انرژیبر به طور متوسط چند درصد تغییر میکند. مشاهده میشود که با یک درصد تغییر بردار ضرایب توزیع ساخت کک، فرآوردههای حاصل از تصفیه نفت و سوختهای هستهای شدت انتشار دیاکسیدکربن همه پنج صنعت انرژیبر به طور متوسط 81/5 درصد تغییر میکند و این کشش نسبت به تغییر بردار ضرایب توزیع بخشهای توزیع گاز طبیعی، ساخت فلزات اساسی، سایر معادن، ساخت مواد شیمیایی و محصولات شیمیایی، کشاورزی، ساخت محصولات غذایی و انواع آشامیدنیها، برق، نفت خام و گاز طبیعی و ساخت سایر محصولات کانی غیر فلزی به ترتیب برابر 01/5، 58/3، 92/2، 91/2، 43/1، 33/1، 18/1 و 95/0 میباشد.
5-4. نتایج و
جدول 7. نتایج و
منبع: یافتههای پژوهش بر اساس روابط (29) و (37).
نتایج در جدول (7) نشان میدهد که با یک درصد تغییر تکنولوژی بخشهای نامبرده در جدول فوق شدت انتشار تمامی پنج صنعت انرژیبر به طور متوسط چند درصد تغییر میکند. مشاهده میشود که با یک درصد تغییر تکنولوژی صنعت ساخت مواد شیمیایی و محصولات شیمیایی شدت انتشار دیاکسیدکربن همه پنج صنعت انرژیبر به طور متوسط 96/6 درصد تغییر خواهد نمود.
نتایج در جدول (7) نشان میدهد که با یک درصد تغییر توزیع بخشهای نامبرده شدت انتشار دیاکسیدکربن تمامی پنج صنعت انرژیبر به طور متوسط چند درصد تغییر میکند. به طور مثال با یک درصد تغییر سیستم توزیع نهادهها در صنعت ساخت سایر محصولات کانی غیرفلزی شدت انتشار دیاکسیدکربن همه پنج صنعت انرژیبر به طور متوسط01/9 درصد تغییر میکند.
6. نتیجهگیری و توصیههای سیاستی
در این مقاله به طور اجمالی روش شناسایی ضرایب مهم جدول داده- ستانده معرفی گردید و از این روش به منظور تحلیل حساسیت تغییر تکنولوژی و توزیع بر شدت انتشار دیاکسیدکربن پنج صنعت انرژیبر اول کشور در سال 1390 در دو الگوی تقاضامحور لئونتیف و عرضهمحور گش استفاده شد. نتایج مقاله به شرح زیر بیان میشود.
- کشش شدت انتشار دیاکسیدکربن تمامی پنج صنعت انرژیبر نسبت به تغییر بردار ضرایب فنی سه بخشساختمان، ساخت محصولات غذایی و انواع آشامیدنیها، ساخت تجهیزات حمل و نقل و ساخت ماشینآلات عددی بزرگتر از واحد و قابل ملاحظه میباشد.
- کشش شدت انتشار دیاکسیدکربن تمامی پنج صنعت انرژیبر نسبت به تغییر بردار ضرایب توزیع سه بخش توزیع گاز طبیعی، سایر معادن و برق بزرگتر از واحد میباشد.
- کشش شدت انتشار دیاکسیدکربن تمام پنج صنعت انرژیبر نسبت به تغییر بردار ضرایب توزیع و ضرایب فنی سه صنعت ساخت مواد شیمیایی و محصولات شیمیایی، ساخت کک، فرآوردههای حاصل از تصفیه نفت و سوختهای هستهای، ساخت فلزات اساسی از هر دو رویکرد تقاضامحور لئونتیف و عرضهمحور گش بزرگتر از واحد میباشد.
- از دیدگاه الگوی تقاضامحور لئونتیف، تکنولوژی بخشهای ساخت محصولات غذایی و انواع آشامیدنیها، ساخت محصولات از لاستیک و پلاستیک و ساختمان در شدت انتشار دیاکسیدکربن همه پنج صنعت انرژیبر مورد مطالعه تاثیری بیشتر از واحد دارد. در حالی که کشش شدت انتشار دیاکسیدکربن همه پنج صنعت انرژیبر مورد بررسی نسبت به تغییر توزیع نهادهها در این سه بخش مذکور کمتر از واحد میباشد.
- از دیدگاه عرضهمحور گش، بخشهای سایرمعادن، ساخت چوب و محصولات جوبی و ساخت کاغذ و محصولات کاغذی به علت نحوه توزیع نهادهیشان منجر به انتشار دیاکسیدکربن بیشتری در پنج صنعت انرژیبر مورد بررسی پژوهش میشوند. و تکنولوژی بخشهای مذکور تاثیر چشمگیری در شدت انتشار دیاکسیدکربن صنایع انرژیبر ندارند.
- نتایج حاکی از آن است که یک درصد تغییر تکنولوژی و توزیع هر کدام از بخشهای ساخت مواد شیمیایی و محصولات شیمیایی، ساخت کک، فرآوردههای حاصل از تصفیه نفت و سوختهای هستهای، ساخت فلزات اساسی و ساخت کانی غیرفلزی منجر به کاهش بیش از یک درصد شدت انتشار دیاکسیدکربن تمام پنج صنعت انرژیبر مورد بررسی شده است. با توجه به مطالعه صادقی و عبدالهی (1394) که بخشهای مذکور به عنوان بخشهای کلیدی اقتصاد ایران در سال 1390 معرفی کردهاند، پس میتوان نتیجه گرفت که بخشهای کلیدی اقتصاد ایران که ظرفیت بالایی برای ایجاد تحرک در اقتصاد دارند، از لحاظ انتشار دیاکسیدکربن در وضعیت نامناسبی قرار دارند که یکی از عوامل این وضعیت نوع تکنولوژی و توزیع این بخشها میباشد. لذا ضروری است که با اجرای سیاستهای مناسب کاهش انتشار در این بخشها منجر به بهبود تکنولوژی و نوع توزیع شد و شدت انتشار دیاکسیدکربن را به میزان قابل ملاحظهای کاهش داد.
با توجه به اتکای ایران به صنایع انرژیبر ضروری است که تمهیداتی برای کاهش شدت انرژی و شدت انتشار دیاکسیدکربن اندیشیده شود. بر این اساس، پاسخ به این سوال اساسی که کاهش انتشار در کدام صنعت از اولویت بیشتری برخوردار است؟ را میتوان با توجه به آمار مربوط به انتشار دیاکسیدکربن مستقیم و غیرمستقیم بخشهای اقتصادی بیان کرد. از میان صنایع مورد بررسی ترتیب صنایع از منظر انتشار دیاکسیدکربن به شرح زیر است: 1) ساخت سایر محصولات کانی غیرفلزی؛ 2) ساخت فلزات اساسی؛ 3) ساخت مواد شیمیایی و محصولات شیمیایی؛ 4) ساخت کک، فرآوردههای حاصل از تصفیه نفت و سوختهای هستهای و 5) ساخت محصولات غذایی و انواع آشامیدنی. لذا اولویت کاهش انتشار با سه صنعت اول میباشد. به عنوان نمونه میتوان با تغییر تکنولوژی از روش احیای مستقیم و استفاده از کورههای قوس الکتریکی در صنعت فولاد میزان انتشار را گروه ساخت فلزات اساسی به شدت کاهش داد. همچنین در گروه ساخت سایر محصولات کانی غیرفلزی مانند تولید سیمان، با استفاده از روش سیمان تر به جای سیمان خشک از میزان انتشار به شدت کاسته خواهد شد.
[1]COP 21 [2]بر اساس آمار منتشر شده در ترازنامه انرژی سال 1393، بخش صنعت با 17 درصد سهم انتشار دیاکسیدکربن، یکی از بخشهای اقتصادی است که سهم نسبتا زیادی در انتشار دیاکسیدکربن دارد. همچنین با توجه به آمار مصرف انرژی نهایی بخشهای مختلف در ترازنامه انرژی سال 1393، بخش صنعت با 25 درصد سهم مصرف انرژی در جایگاه دوم پس از بخش خانگی، تجاری، قرار دارد. [3] Identifying Important Coefficients [4] از آنجا که از میان گازهای گلخانهای، دیاکسیدکربن سهم انتشار بیشتری را به خود اختصاص میدهد (طبق امار منتشر شده در ترازنامه انرژی سال 1393، 97 درصد کل انتشار گازهای گلخانهای مربوط به گاز دیاکسیدکربن میباشد.)، تحقیق حاضر بر میزان انتشار این گاز آلاینده متمرکز شده است. [5]Dwyer & Waugh [6]Evans [7] Lahr [8] Jackson [9]Sherman & Morrison [10]Woodbury [11]Miller & Blair [12]Sekulic [13]Jilek [14]Tarancon & Del Rio [15]در این روش فرض میشود که ضرایب فنی (رویکرد تقاضامحور لئونتیف) ثابت هستند و تغییر میزان انتشار دیاکسیدکربن تنها به دلیل تغییر تقاضای نهایی میباشد. این روش به شناسایی بخشهایی که تغییر در میزان تقاضایشان منجر به تغییر در میزان انتشار دیاکسیدکربن میشود کمک میکند، اما قادر به شناسایی ضرایب مهم و ارزیابی تاثیر تغییر این ضرایب بر میزان انتشار دیاکسیدکربن نمیباشد. از آوردن مطالعات صورت گرفته به دلیل رعایت اختصار خودداری شد. [16] در این روش میزان تغییر انتشار دیاکسیدکربن بخشهای اقتصادی را که در دو دوره و بیشتر رخ داده است، بررسی میکند. این تغییر ناشی از تغییر همزمان ضرایب فنی و تغییرتقاضا میباشد. این روش حداقل نیازمند دو جدول داده- ستانده در دو دوره زمانی مختلف است که بر اساس قیمتهای یک سال پایه باشند. این روش اثر نسبی (ترکیبی) تغییر تقاضای نهایی و تکنولوژی را بر میزان انتشار دیاکسیدکربن به طور همزمان نشان میدهد و در واقع روش ایستای مقایسهای است که میتوان آن را تحلیل ساختاری گذشتهنگر (Ex-Post) نامگذاری کرد. اما این روش نیز همانند روش قبلی قادر به شناسایی ضرایب مهم و بررسی اثر تغییر ضرایب فنی بر میزان انتشار دیاکسیدکربن به طور خاص نمیباشد. از آوردن مطالعات صورت گرفته به دلیل رعایت اختصار خودداری شد. [17]Hondo, Sakai & Tanno [18] در این زمینه میتوان به مطالعات مشابهی از همین نویسنده از جمله ترانکون، دلریو و کالجاس (2008)، ترانکون و دلریو (2010)، ترانکون، دلریو و کالجاس (2011)، ترانکون و دلریو (2012)، ترانکون، آلکانتارا و دلریو (2013) اشاره نمود. [19]Tarancon, Del Rio & Callejas [20] طبق مکاتبات انجام شده با نویسندگان مقاله، در این مقاله فرض شده است که تغییرات در قیمت نهادههای اولیه توسط ساختار تولیدی به صورت خطی به قیمت نهایی منتقل میشود و بنابراین این مدل واقعگرایانه نیست. [21]Cost-push [22] الگوی مقداری و قیمتی داده- ستانده، دو الگوی مستقلند. لذا به منظور تحلیل حساسیت تکنولوژی و همینطور تحلیل حساسیت تابع هزینه بخشها نسبت به افزایش قیمت بر شدت انتشار دیاکسیدکربن استفاده از الگویی که مدل مقداری و قیمتی را با هم ترکیب کند همانند الگوهای تعادل عمومی قابل محاسبه (CGE) مناسب تر به نظر میرسد. [23] این خود منجر به تغییر نسبتهای ثابت تولیدی (ضرایب فنی یا ضرایب تخصیص) در سطح بخشهای اقتصادی (مثلاً تغییر aijها) میگردد. از آنجا که این فرآیند در طول زمان ادامه خواهد یافت لازم به تحلیل پویای مدل داده-ستانده میباشد و لذا مجددا برای این منظور به دو یا یا چند جدول داده-ستانده در زمانهای مختلف نیاز است. [24]Yan, Zhao & Kang [25] به دلیل رعایت اختصار از ارائه مطالعات خودداری شد. [26]در این مطالعه نیز همانند ترانکون، دلریو و کالجاس (2010) نویسندگان اعتقاد دارند که میتوان اثر افزایش قیمت برق روی هزینهها و قیمت محصولات تولیدی از طریق مدل قیمتی داده- ستانده را مورد بررسی قرار داد و بخشهای تولیدی که هزینه تولید آنها به افزایش قیمت برق حساستر است را معین نمود تا بتوان سیاستهایی را برای بهبود کارایی و تکنولوژی هم از نظر مقداری و هم از منظر قیمتی مورد توجه قرار داد. [27]در مقایسه با صادرات، نحوه منظور کردن واردات در جدول داده-ستانده با توجه به ماهیت رقابتی و غیررقابتی و همچنین تفکیک آن به واردات واسطهای، مصرفی و سرمایهای دارای پیچیدگیهای بیشتری است. یکی از دلایل این است که صادرات کالاها و خدمات به صورت یک بردار ستونی در ناحیه تقاضای نهایی جدول در نظر گرفته میشود. حال آنکه، واردات به اشکال مختلف همراه با فروض مشخص در جدول منظور میگردد و تفاوت بارز آن این است که واردات میتواند هم برونزا و هم درونزا در نظر گرفته شود و ارتباط مستقیمی با ساختار اقتصاد به ویزه سطوح تکنولوژی دارد (بانوئی، 1391: 35). نکتهای که باید به آن توجه داشت این است که انتشار گاز دیاکسیدکربن موضوعی بومی است و در محاسبات تنها باید تولیدات داخلی مورد توجه قرار گیرند. به همین منظور از جدول نوع سوم که در آن واردات به واردات واسطهای و واردات نهایی تقسیم شده است استفاده میشود. [28] 1) ساخت محصولات غذایی و آشامیدنی؛ 2) ساخت کک، فراوردههای حاصل از تصفیه نفت و سوختهای هستهای؛ 3) ساخت مواد شیمیایی و محصولات شیمیایی؛ 4) ساخت محصولات کانی غیرفلزی؛ 5) ساخت ساخت فلزات اساسی. [29] 1) نتایج طرح آمارگیری از کارگاههای صنعتی 10 نفر کارکن و بیشتر سال 1381 مرکز آمار ایران. 2) نتایج طرح آمارگیری از کارگاههای صنعتی 1 تا 9 نفر کارکن سال 1381 مرکز آمار ایران. 3) نتایج طرح آمارگیری از کارگاههای صنعتی 10 نفر کارکن و بیشتر سال 1390 مرکز آمار ایران. 4) نتایج طرح آمارگیری از معادن در حال بهرهبرداری کشور سال 1390 مرکز آمار ایران. [30] تفکیک دیاکسیدکربن بر اساس مطالعه بانوئی و کمال (1393) و ذاکری (1393) انجام شده است. [31] آمارهای مربوط به مصارف انرژی و انتشار دیاکسیدکربن به تفکیک بخشهای اقتصادی موجود است. در صورت نیاز ارائه خواهد شد. [32] ذکر این نکته ضروری است که کششها صرفا برای بخشهایی ارائه شده است که ارقام بیشتر از واحد داشتهاند.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
منابع - بانوئی، علیاصغر (1391). ارزیابی شقوق مختلف نحوه منظور کردن واردات و روشهای تفکیک آن با تاکید بر جدول متقارن سال 1380، مجله علمی – پژوهشی سیاست گذاری اقتصادی، 4(8): 30-73. - بانوئی، علیاصغر، کمال، الهام (1393). سنجش محتوای مستقیم و غیرمستقیم دیاکسیدکربن در صادرات و واردات ایران با استفاده از رویکرد داده-ستانده، فصلنامه سیاستگذاری پیشرفت اقتصادی،2(3): 41-70. - ذاکری، زهرا (1393). ضرورت توجه به محیط زیست در قانون هدفمندی یارانهها: بررسی میزان انتشار مستقیم و غیرمستقیم الایندگی CO2، مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، دفتر مطالعات اقتصادی. - صادقی، نرگس، عبداللهی، محمدرضا (1394). ماهیت بخشهای اقتصاد ایران. شناسایی بخشهای کلیدی، مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، دفتر مطالعات اقتصادی. - مرکز آمار ایران، معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی (1381). نتایج آمارگیری از کارگاههای صنعتی 1 تا 9 نفر کارکن سال 1381، قابل دسترس در www.amar.org.ir. - مرکز آمار ایران، معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی (1381). نتایج آمارگیری از کارگاههای صنعتی 10 نفر کارکن و بیشتر سال 1381، قابل دسترس در www.amar.org.ir. - مرکز آمار ایران، معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی (1392). نتایج آمارگیری از کارگاههای صنعتی 10 نفر کارکن و بیشتر سال 1390، قابل دسترس در www.amar.org.ir. - مرکز آمار ایران، معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی (1392). نتایج آمارگیری از معادن درحال بهرهبرداری کشور سال1390، قابل دسترس در www.amar.org.ir. - مرکز آمار ایران، معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی (1394). جدول داده-ستانده سال 1390، قابل دسترس در www.amar.org.ir. - وزارت نیرو، معاونت امور برق و انرژی (1392). ترازنامه انرژی سال 1390. - وزارت نیرو، معاونت امور برق و انرژی (1395). ترازنامه انرژی سال 1393. - Dwyer, Paul & Waugh, Frederick (1953). On Errors in Matrix Inversion, Journal of the American Statistical Association, 48(262): 289–319. - Evans, W (1954). the Effect of Structural Matrix Errors on Interindustry Relations Estimates, Econometrical, 22(1): 461–480. - Jackson, Randall W (1991). The Relative Importance of Input Coefficients and Transactions in Input- Output Structure, in John H. Ll. Dewhurst, Geoffrey J. D. Hewings, Rodney C. Jensen (eds.), Regional Input-Output Modelling, New Developments and Interpretations: 51–65. - Jilek, Jaroslav (1971). The Selection of the Most Important Coefficient, Economic Bulletin for Europe, 23(1): 86–105. - Lahr, Michael & Benjamin, Stevens (2002). A Study of the Role of Regionalization in the Generation of Aggregation Error in Regional Input-Output Models, Journal of Regional Science, 42(3): 477–507. - Miller, R.E & Blair, P.D (2009). Input-Output Analysis: Foundations and Extensions, Second Edition, Cambridge University Press. - Sekulic, M.ijo (1968). Application of Input-Output Models to the Structural Analysis of the Yugoslav Economy, Ekonomska Analiza, 2(1): 50–61. - Sherman, J & Winifred, Morrison (1949). Adjustment of an Inverse Matrix Corresponding to Changes in the Elements of a Given Column or a Given Row of the Original Matrix (Abstract), Annals of Mathematical Statistics, 20(1): 621. - Woodbury, Max A. (1950). Inverting Modified Matrices, Memorandum Report, Statistical Research Group, Princeton University, Princeton, NJ.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 538 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 371 |