تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,005 |
تعداد مقالات | 83,623 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,416,403 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,444,975 |
تحلیل اثرات تمرکززدایی مالی و پیامدهای زیستمحیطی آن در استانهای ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مدلسازی اقتصادی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 6، دوره 12، شماره 41، خرداد 1397، صفحه 133-159 اصل مقاله (867.34 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آزاد خانزادی1؛ مریم حیدریان* 2؛ سارا مرادی3 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استادیار گروه اقتصاد دانشگاه رازی کرمانشاه | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشجوی دکتری، اقتصاد بخش عمومی دانشگاه رازی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3کارشناسی ارشد دانشگاه رازی کرمانشاه | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده هدف این مقاله بررسی سیاستهای تمرکززدایی مالی و پیامدهای زیستمحیطی ناشی از آن در دوره زمانی 1394-1384 است. نتایج برآورد مدلها به روش گشتاورهای تعمیمیافته نشان میدهد تمرکززدایی درآمدی، رابطه منفی و معناداری با انتشار آلودگی دارد. نتایج سایر متغیرها نیز حاکی از رابطه مثبت بین صنعتیشدن و بهرهوری انرژی با انتشار آلودگی است. با افزایش تراکم نسبی جمعیت، آلودگی کاهش مییابد. نتایج حاصل از بررسی فرضیه زیستمحیطی کوزنتس نیز دلالت بر رد این فرضیه دارد؛ علاوه بر این، وجود حاصلضرب ماتریس همسایگی در متغیر وابسته، موجب افزایش آلودگی در سطح استانها شده و این نشانگر اثرات فضایی زیستمحیطی در استانهای کشور است. پیشنهاد میشود متولی تعریف و جمعآوری درآمدها، دولتهای محلی باشند، در این صورت میتوان هدفمند و برمبنای منابع درآمدی جدید همچون اقتصاد سبز، کسب و کارهایی را تعریف نمود که موجب کاهش آلودگی شود. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
طبقهبندی JEL: .C23؛ Q50؛ E62؛ H77 واژگان کلیدی: تمرکززدایی درآمدی؛ تمرکززدایی هزینهای؛ آلودگی زیستمحیطی؛ استانهای ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1. مقدمه تمرکززدایی به معنای ارائه کالاها و خدمات عمومی و واگذاری مسئولیت هزینه و درآمد مناطق به دولتهای محلی است تا در مقدار، کیفیت و هزینه کالای عمومی محلی تصمیمگیری کنند. نظریه تمرکززدایی اولین بار توسط آواتس[1] (1972) با تأکید بر واگذاری مناسب مالیات و هزینهها به سطوح مختلف دولت، برای افزایش رفاه مطرح شد (لخاگوادوریج[2]، 2007). پس از آن، تمرکززدایی یکی از موضوعات مهمی بود که در دستور کار سازمانهای بینالمللی همچون بانک جهانی قرار گرفت. حدود 12 درصد از پروژههای بانک جهانی مربوط به تمرکززدایی، طی سالهای 1997-1993 صورت گرفتند (لیتواک، احمد و برد[3]، 1998). یکی از مهمترین ابزارهای بودجهای دولتهای ملی و محلی، مخارج عمرانی است. دولتها با افزایش سرمایهگذاری، درآمد و قدرت خرید افراد و به تبعه آن تقاضا برای کالاها و خدمات را افزایش میدهند. از طرف دیگر مخارج جاری دولتها، اگرچه به طور مستقیم بر قدرت تولید جامعه تأثیر ندارد ولی با ایجاد درآمد برای افرادی خاص، سبب شکلگیری تقاضا برای کالاها و خدمات شده و در نتیجه سرمایهگذاریهای جدید صورت میگیرند (رحمانیفاضلی و عربمازار، 1395، 75). اگر دولتهای محلی از مزیت کارایی مصرف مخارج عمومی برخوردار باشند، میتوان شاهد رابطه مثبت بین مخارج استانی و افزایش رشد اقتصادی بود. در نظریات رشد اقتصادی، منابع زیستمحیطی علاوه بر اینکه به عنوان نهاده در تولید و مصرف کاربرد دارند، خود نیز از فعالیتهای اقتصادی در قالب تولید و مصرف متأثر میشوند؛ به طوری که گاهی افزایش فعالیتهای اقتصادی باعث استفاده هرچه بیشتر از منابع انرژی، منابع آبی، زمینهای کشاورزی و غیره شده و از اینرو، آلودگی آب و هوا، تخریب مراتع و کاهش حاصلخیزی زمینهای کشاورزی را در پی دارد. لذا رشد اقتصادی از یک طرف با افزایش تولید و مصرف باعث افزایش رفاه و از طرف دیگر با ایجاد آلودگی محیطزیست سبب کاهش رفاه اقتصادی میشود (فلاحی و حکمتیفرید، 1392: 130). بر این اساس، در دهههای اخیر پیامدهای زیستمحیطی تمرکززدایی، از جمله بحثهای مطرح در محافل دانشگاهی و دولتی بوده است. در واقع، ادبیات نظری مختلفی از تأثیر تمرکززدایی بر ارائه کالاهای عمومی همچون کیفیت زیستمحیطی وجود دارد. نتایج برخی مطالعات حاکی از این است که افزایش فعالیتهای اقتصادی در هر منطقه، اثرات مخربی بر محیطزیست داشته است. در مقابل، برخی دیدگاهها بیان میکنند، در صورتی تمرکززدایی موجب کاهش آلودگی میشود که با بهبود کیفیت نهادها و توجه به منافع عمومی مردم همراه باشد؛ از آن جمله میتوان به آواتس و اسچوب[4]، 1988، 1991 و 1996؛ لیست و ماسون[5]، 2001؛ آواتس، 2002 اشاره نمود. در ایران نیز که از سال 1341 گامهایی برای تمرکززدایی برداشته شده، تاکنون به مقوله پیامدهای زیستمحیطی تمرکززدایی توجه چندانی نشده است. حتی مطالعه تجربی نیز با این محوریت در داخل کشور صورت نگرفته است. لذا به دلیل اهمیت مقوله تمرکززدایی در توسعه پایدار منطقهای و افزایش انتشار آلایندهها در سالهای اخیر، ضرورت بررسی اثرات تمرکززدایی بر آلودگی در ایران بیش از پیش آشکار میگردد. به همین منظور، این مقاله به بررسی و نقش اثرات تمرکززدایی مالی بر شاخصهای آلودگی همچون میزان انتشار دیاکسیدکربن در استانهای ایران طی دوره زمانی 1394-1384 و با استفاده از روش گشتاورهای تعمیمیافته میپردازد. برای دستیابی به این هدف، مقاله به این صورت سازماندهی شده است: بعد از مقدمه، ادبیات موضوع مرور میشود؛ در بخش سوم، روش تحقیق و متغیرها معرفی و در بخش چهارم، یافتههای تجربی حاصل از برآورد مدلها ارائه خواهد شد و در نهایت، نتیجهگیری و پیشنهادهایی مطرح میشود.
2. مروری بر ادبیات 2-1. مفهوم تمرکززدایی و انواع آن صاحبنظران تعاریف متفاوتی از تمرکززدایی در نظریههای اقتصادی ارائه کردهاند؛ تمرکززدایی، عبارت است از انتقال مسئولیت و وظایف برنامهریزی، مدیریت و گردآوری و تخصیص منابع از سوی دولت و سازمانهای مرکزی به واحدهای منطقهای، وزارتخانهها، واحدهای رده پایین در سطوح مختلف دولت، شرکتهای دولتی نیمهمستقل، مقامات مسئول محلی و سازمانهای غیردولتی (فورنیس[6]، 1974). همچنین بانک جهانی برای شناسایی ابعاد مختلف تمرکززدایی، تمرکززدایی را به پنج نوع مختلف تقسیم نموده که عبارتاند از: - تمرکززدایی اداری: به باز توزیع اختیار و مسئولیت برای برنامهریزی، تأمین مالی و مدیریت وظایف عمومی خاص از دولت مرکزی و آژانسهای وابسته به آن، به واحدهای محلی، سطوح پایینتر دولت، شرکتهای دولتی نیمهمستقل یا نهادهای منطقهای و محلی اشاره دارد. - تمرکززدایی سیاسی: انتقال اختیار به نهاد محلی است. هدف از تمرکززدایی سیاسی، دادن قدرت بیشتر به شهروندان یا نمایندگان منتخب آنان در تصمیمگیریهای عمومی است. - تمرکززدایی اقتصادی: شامل انتقال وظایفی به بخش خصوصی است که قبلاً بهطور اختصاصی توسط دولت انجام میشده؛ این نوع تمرکززدایی از طریق خصوصیسازی و مقرراتزدایی محقق میشود. - تمرکززدایی مالی: از دیدگاه مالی، تمرکززدایی انتقال مدیریت تابع و انجام مخارج از دولت مرکزی به دولتهای محلی است (گلخندان و محمدیان، 1395: 117). - تمرکززدایی زیستمحیطی[7]: اصطلاحی است که در سالهای اخیر به دلیل اهمیت سیاستگذاریهای زیستمحیطی در کشورها و همچنین رقابت دولتهای محلی برای کسب رشد اقتصادی بیشتر، بسیار مورد توجه قرار گرفته است. تمرکززدایی زیستمحیطی به معنای واگذاری و انتقال مخارج زیستمحیطی از دولت مرکزی به دولتهای محلی به منظور ایجاد محیطزیستی سالم و پایدار در هر منطقه است (فردریکسون و واسچید[8]، 2014؛ فرزانگان و منل[9]، 2012؛ سیگمان، 2007). به دلیل آنکه در هیچ کشوری هنوز انتقال مخارج زیستمحیطی از دولت مرکزی به دولتهای محلی در دستورکار تصمیمگیری قرار نگرفته، لذا بررسی این اصطلاح تنها در سطح نظری باقی مانده است. در صورتی که میتوان در این نوع از تمرکززدایی، نقاط مشترکی از سایر انواع تمرکززدایی را یافت؛ زیرا مباحث زیستمحیطی در ارتباط با تمام بخشهای یک کشور است. از آنجا که تمرکززدایی زیستمحیطی در تقسیمبندی اصلی انواع تمرکززدایی توسط بانک جهانی قرار نگرفته، ولی به دلیل اهمیت حفاظت از محیطزیست در توسعه پایدار منطقهای، در این مطالعه به عنوان یکی از انواع تمرکززدایی معرفی شده است. 2-2. اثرات تمرکززدایی مالی بر کیفیت زیستمحیطی هدف سیاستهای تمرکززدایی مالی ارتقای رفاه اجتماعی میباشد؛ بنابراین، دولتهای محلی با توجه به استقلال مالی و اقتصادی که به منظور جذب سرمایهگذاری برای بهبود رفاه اجتماعی دارند، قادر به اتلاف انرژی و تغییر سیاستهای زیستمحیطی برای ایجاد کسبوکارهای مختلف هستند که این کسبوکارها میتوانند انتشار آلایندهها را افزایش دهند. اینکه دولتهای محلی چطور میتوانند به طور کارآمدتری هزینههای خارجی تولید را درونسازی و کنترل کنند، همواره مورد بحث بوده است. در صورتی که تکنولوژی، سلایق و سرمایهگذاری در محیطزیست ثابت در نظر گرفته شود، افزایش گسترده فعالیتهای اقتصادی و صرف منابع درآمدی و هزینهای در امور غیرکارآمد، بدون تردید منجر به تخریب محیطزیست خواهد شد (آواتس، 2002). میتوان گفت "کیفیت زیستمحیطی خوب[10]" به ارائه بهینه کالاهای عمومی مربوط میشود. در دولتهای محلی ترجیحاتی بیش از رفاه و کیفیت زیستمحیطی وجود دارد؛ به طوری که در یک دموکراسی فدرال برای پیادهسازی قوانین کنترل آلودگی، منافع اقتصادی را مطابق با اولویتها و ترجیحات خود معاوضه میکنند. در واقع، به طور سیستماتیک در کشورهای تمرکززدایی شده، کیفیت زیستمحیطی پایین است و این نشان میدهد که شهروندان کشورهایی با مقررات تمرکززدایی شده، ترجیحات زیستمحیطی کمتری در مقایسه با شهروندان کشورهای تمرکززایی شده، دارند. البته این استدلال به راحتی قابل اثبات و یا رد نیست (سیگمان، 2007). در مطالعه آواتس و اسچوب (1988)، استدلال شد که کارایی سیاستهای زیستمحیطی زمانی مطلوب خواهد بود که دولتهای محلی کنترل مستقیم نظارتی بر سطوح آلودگی ناشی از تولید داشته باشند. آنها مدلی را طراحی کردند که در هر منطقه رقابت برای درصدی از سرمایه ملی وجود داشته باشد. این موضوع هم به اشتغال منطقه و هم به سودآوری بنگاههای تولیدی کمک بسزایی مینماید. دولت هم از طریق مالیات بر سرمایه، آلودگی ناشی از تولیدات هر منطقه را کنترل میکند. در تحلیل آنها از رقابت برای سرمایه، حالت بهینه زمانی خواهد بود که مالیات بر سرمایه، صفر و سطح کیفیت زیستمحیطی کارآمدی نیز برقرار باشد. سیگمان (2007) اثرات تمرکززدایی بر آلودگی را به صورت مستقیم و غیرمستقیم نشان میدهد. از یک سو، او بیان میکند، با تمرکززدایی مالی، به دلیل ایجاد رقایت برای سرمایهگذاری و رشد اقتصادی بالاتر، دولتهای منطقهای به سیاستهای زیستمحیطی توجه زیادی نمیکنند. به عبارتی، برای ارزیابی و ارتقای دولتهای محلی، دولت مرکزی از نرخ رشد اقتصادی محلی و درآمدهای جمعآوری شده استفاده میکند. بنابراین طبیعی است که مقامات محلی همه سرمایهگذاری را به جای کنترل آلودگی بر افزایش رشد اقتصادی قرار دهند (هی[11]، 2015). لذا تمرکززدایی دارای اثرات زیانبار بر کیفیت زیستمحیطی است (اصطلاحا مسابقه روبه پایین[12]) (فرزانگان و منل، 2012: 6). از سوی دیگر، به واسطه تمرکززدایی پاسخگویی سیاستمداران به مردم افزایش مییابد. به نظر میرسد تمرکززدایی به کاهش بروز رشوه و فساد مالی منجر خواهد شد. افزون بر موارد فوق، کاهش فشار سیاسی برای یکدست شدن جامعه و همچنین امکان کسب اطلاعات دقیقتر درباره سیستم مالی دولت را میتوان از منافع تمرکززدایی در بهبود کیفیت نهادها دانست. بنابراین، اثر غیرمستقیم تمرکززدایی مالی بر آلودگی، در ارتباط با کیفیت نهادها (به عنوان مثال؛ کنترل فساد، دموکراسی و حاکمیت قانون) است. البته در اینجا بایستی دولت به عنوان یک نهاد قوی عمل کند و از ابزارهای اداری انعطافپذیر، مکانیسمهای مشارکتی مؤثر و مقامات محلی قدرتمند استفاده کند. این اثر غیرمستقیم بین تمرکززدایی و آلودگی به عنوان اثر مشترکی است که در برخی ادبیات نظری نادیده گرفته شده است. با بهبود کیفیت نهادها میتوان انتظار داشت منافع عمومی مردم بیشتر مورد توجه قرار گیرد و کیفیت زیستمحیطی به عنوان یک کالای عمومی ارتقاء یابد (کانه[13]، 1993). 2-3. سایر عوامل مؤثر بر کیفیت زیستمحیطی براساس مبانی نظری، عوامل تأثیرگذار بر انتشار آلودگی بسیار گسترده هستند. در این مقاله به بررسی مبانی نظری برخی از مهمترین عوامل تأثیرگذار همچون درآمد سرانه، بهرهوری مصرف انرژی (به عنوان شاخصی از بهبود کارایی مصرف انرژی)، تراکم جمعیت و صنعتی شدن بر انتشار گاز دیاکسیدکربن به عنوان معیار کیفیت محیطزیست پرداخته میشود: الف) درآمد سرانه: با افزایش درآمد سرانه، از یکسو تقاضا برای افزایش سطح کیفی محیطزیست و از سوی دیگر سرمایهگذاری در محیطزیست افزایش مییابد (چون محیطزیست یک کالای لوکس به شمار میرود). بنابراین، نمیتوان گفت که رشد اقتصادی قطعا منجر به نابودی محیطزیست میشود (فطرس و معبودی، 1390). در خصوص علل کاهش آلودگی پس از رسیدن به سطح درآمد سرانه خاص، دلایل مختلفی را میتوان بیان نمود. اگر هیچ تغییری در ساختار یا تکنولوژی موجود در اقتصاد ایجاد نشود، گسترش تولید و رشد اقتصادی موجب رشد اقتصادی و تأثیرات مخرب زیستمحیطی میشود که به این نظریه «اثر مقیاس» گفته میشود. دیدگاه سنتی تعارض اهداف توسعه اقتصادی و کیفیت محیطزیست براساس اثر مقیاس شکل گرفته است (استرن[14]، 2004). طرفداران منحنی زیستمحیطی کوزنتس استدلال میکنند که در سطوح بالاتر توسعه، تغییرات ساختاری به سمت صنایع و خدمات اطلاعاتبر[15] متمایل میگردد. همچنین با افزایش توسعهیافتگی مناطق، آگاهی در خصوص مسائل محیطزیست بالا رفته و موجب وضع قوانین برای بهبود محیطزیست میشود که آن هم باعث استفاده از تکنولوژیهای بهتر و بهروز و صرف مخارج بیشتر برای حفظ محیطزیست شده و کیفیت زیستمحیطی را بالا میبرد. همچنین پیشرفت تکنولوژی و تغییر در ترکیب کالاهای تولیدی و ترکیب نهادهها، شامل جانشینی نهادههای کمتر آلودهکننده بهجای نهادههای مخرب محیطزیست، باعث کاهش آلودگی میشود (پانایوتو[16]، 2000). دلیل دیگر رابطه U معکوس کوزنتس را میتوان در الگوی در حال تغییر ترجیحات مردم برای داشتن محیطزیست پاکتر و وضع سیاستها و کنترلهایی خاص روی انتشار آلودگی توسط دولتها دانست (لشکریزاده و تاجداران، 1387: 132). ب) صنعتی شدن:ورود صنعت و تکنولوژی در بسیاری از موارد نتایج اقتصادی مطلوبی داشته، اما در کنار آن پیامدهای اجتماعی و زیستمحیطی مخربی بر جامعه وارد کرده است. تغییرات زیستمحیطی شدید ناشی از صنایع و تکنولوژیها اغلب خسارتهای غیرقابل جبرانی به همراه دارد.آثار جانبی منفی که صنعتی شدن ممکن است به همراه داشته باشد، عبارتاند از: - بیگانگی (یعنی در هم شکستن روابط و شبکههای اجتماعی) و ورود فزاینده معیارهای بازار در زندگی روزمره؛ - شهرنشینی سریع توأم با فقر، مسکن نامناسب، تسهیلات زیر بنایی در حال تلاشی، بهداشت نامناسب و دسترسی اندک به تعلیم و تربیت؛ - زوال محیطزیست از طریق آلودگی صنعتی هوا و آبراهها (جوشی[17]، 1997: 11). پ) تراکم جمعیت:تراکم جمعیت در ارتباط مستقیم با محیط زیست است؛ زیرا با افزایش تعداد انسانها، میزان آلودگی تحمیل شده بر زمین، آب، فضا و هوا افزایش مییابد. علاوه بر این، مصرف منابع زمینی نیز افزایش و نرخ رشد آن بیشتر میشود. در برخی مطالعات تراکم نسبی جمعیت، منجر به کاهش تقاضای انرژی در حمل و نقل شخصی شده است. در نتیجه استفاده مردم از حمل و نقل عمومی افزایش یافته و انتشار دیاکسیدکربن کاهش مییابد (عالم، فتیما و بیوت[18]، 2007، ویدنهوفر، لنزن و استینبرگر[19]، 2013؛ لیو، کین و زانگ[20]، 2016). ت) بهرهوری انرژی:مایر و پرسون[21] (1998) اعتقاد دارند که هرچند پس از انقلاب صنعتی به ویژه در دهههای اخیر با استفاده بیشتر از انرژی، متوسط بهرهوری عوامل تولید افزایش یافت، ولی استفاده از انرژی و گسترش تأثیرات آلودهکننده آن، باعث تخریب محیطزیست گردید. از اینرو، بخش انرژی بیشترین سهم را در مسائل تغییر شرایط محیطزیست دارد. لذا سیاست انرژی و سیاست محیطزیست ارتباط تنگاتنگی باهم دارند، به همین سبب بایستی با افزایش بهرهوری انرژی میزان مصرف انرژی را کاهش داد (شیم[22]، 2006: 271). 2-4. مروری بر مطالعات تجربی مطالعات مختلفی به بررسی تمرکززدایی زیستمحیطی پرداختهاند، که از جمله آنها میتوان به میوهرزا[23] (2003)، گیبسون و لویوک[24] (2003)، لاسکووسکی، ریچر و بلاکمن[25] (2005)، اشاره کرد که نتایج آنها دال بر پیشرفت ناپایدار اصطلاحات تمرکززدایی در انتقال مخارج زیست محیطی دولت مرکزی به دولتهای محلی بوده است. برخی نیز به عدم تمایل دولت در انتقال و واگذاری مخارج کاهش آلودگی به دولتهای محلی اشاره نمودهاند. ژانگ، وانگ و کیوی[26] (2011) در مقاله خود نشان دادند که تمرکززدایی مالی چین یک منبع نهادی مهم افزایش انتشار کربن است و همین امر برای اجرای سیاستهای زیستمحیطی مشکلساز است. فرزانگان و منال (2012) در مطالعهای به بررسی اثرات مستقیم و غیرمستقیم تمرکززدایی مالی بر آلودگی در 80 کشور جهان طی دوره زمانی 2000-1970 پرداختهاند. نتایج حاصل از روش دادههای تابلویی نشان داد که تمرکززدایی مالی موجب افزایش آلودگی خواهد شد. با این حال اگر کیفیت نهادهای دولتی در تنظیم مقررات زیستمحیطی مطلوب باشد، میتوان از اثرات مخرب و زیانبارآلودگی اجتناب نمود. سیگمان (2014) به طور تجربی اثرات مستقیم تمرکززدایی بر آلودگی آب را در سراسر جهان بررسی کرد و شواهدی برای افزایش آلودگی آب به دلیل اجرای تمرکززدایی به دست آورد. او از دادههای 31 کشور غیرفدرال و 26 کشور فدرال در طی یک دوره 10 ساله و با استفاده از روش دادههای تلفیقی به بررسی اثرات تمرکززدایی بر کیفیت زیستمحیطی آبهای جهان پرداخته است. سیگمان بیان میکند که انتقال قدرت از دولت مرکزی به دولتهای محلی، فرصتی را برای مقابله با مشکلات محلی به شیوهای پایدارتر فراهم میکند. هی (2015) در مطالعهای با استفاده از روش GMM در دوره زمانی2010-1995 به این نتیجه رسید که سیاستهای تمرکززدایی تاثیر معناداری بر انتشار آلودگی ندارند؛ اما سیاستهای یاد شده بر هزینههای کاهش آلودگی تاثیر مثبت و معناداری دارد. ژان، ژانگ و لیانگ[27] (2017) در مطالعه خود با استفاده از دادههای پانل 29 استان در دوره زمانی 2012-1995 به بررسی تاثیر سیاستهای تمرکززدایی بر مکانیسمهای عملکردی سیاستهای زیستمحیطی پرداختند. نتایج حاکی از آن بود که سیاستهای زیستمحیطی میتواند کاهش انتشار کربن نائل آید، اما سیاستهای تمرکززدایی بهطور قابل توجهی سبب انتشار کربن میشوند. گفتنی است تاثیر تمرکززدایی بر سیاستهای زیستمحیطی در مناطق گوناگون متفاوت است. فلاحی و حکمتیفرید (1392) در مقالهای با استفاده از دادههای تابلویی به شناسایی عوامل اقتصادی و اجتماعی تاثیرگذار بر آلودگی محیطزیست در استانهای ایران در سالهای 1382 تا 1386 پرداختند. نتایج تحقیق نشان داد درآمد سرانه واقعی، شدت انرژی، میزان جمعیت و نرخ شهرنشینی مهمترین عوامل موثر بر آلودگی محیطزیست میباشند. تمایز این مطالعه با مطالعات انجام شده علاوه بر نوآوری موضوع، به اهمیت تخصیص منابع درآمدی و هزینهای هر استان در بهبود کیفیت محیطزیست مربوط میشود. نکتهای که در برنامه ششم و سیاستهای توسعه پایدار ذکر شده و ضرورت توجه دولتهای محلی به استفاده بهینه از بودجههای اختصاصی در حفظ محیطزیست و کاهش آلودگی را بیش از پیش آشکار میکند. هدف اصلی این پژوهش آن است که مسائل زیستمحیطی هر استان بدون دخالت دولت مرکزی و با سیاستگذاریهای هر استان حل و فصل شود، نکتهای که در کمتر مطالعهای به آن پرداخته شده است.
3. روش تحقیق 3-1. معرفی روش گشتاورهای تعمیمیافته وجود وقفه درون یک معادله رگرسیونی از سه طریق جزء خطا، مقادیر وقفهدار متغیر وابسته و مقادیر وقفهدار متغیرهای توضیحی نمود مییابد. رگرسیون با اجزای خطای پویا هنگامی مطرح میشود که متغیر وابسته با وقفه در میان متغیرهای توضیحی حضور داشته باشد. یعنی: (1) اندرسون و هسیائو[28] (1982) این الگو را بهطور گسترده بررسی کردهاند. از آنجا که تابعی از است، از اینرو با اجزای خطا همبسته است. این موضوع نشان میدهد که تخمینزن OLS دارای تورش و ناسازگار است، حتی اگر ها به طور سریالی همبسته نباشند، برای تخمینزن اثرات ثابت، تبدیل درون گروهی موجب حذف ها میشود، اما هنوز با همبسته است؛ حتی اگر ها بهطور سریالی همبسته نباشند. آندرسون و هسیائو (1981و 1982) وقفههای بیشتری را برای سطح و یا تفاوت متغیرهای وابسته به صورت ابزاری برای متغیرهای وابسته باوقفه در مدلهای دادههای ترکیبی پویا به منظور حذف اثر مقاطع پیشنهاد دادند. در واقع محققان مذکور پیشنهاد کردند برای خلاص شدن از ها، ابتدا از الگو، تفاضل اول گرفته و سپس از یا صرفاً به عنوان متغیر ابزاری برای استفاده میشود. متغیرهای ابزاری در محل متغیر وابسته و در محل متغیر باوقفه درونزا موجب حذف اثر واحد میشود. تخمینزن OLS و درونگروهی، درونزایی (همبستگی) متغیر وابسته وقفهدار را به حساب نمیآورد. برای رفع این نقص در رابطه (2) جزء اخلال به صورت الگوی خطای دوطرفه تصریح شده است: (2) نشاندهنده اثرات خاص هر استان و نشاندهنده اثرات خاص سال است؛ ویژگی خاص روش GMM برای دادههای پانل پویا این است که تعداد شرایط گشتاوری با T افزایش مییابد. دو عیبیابی با استفاده از روش GMM آرلانو و باند برای آزمون همبستگی سریالی مرتبه اول و دوم در اخلالها محاسبه میشود. بنابراین آزمون سارگان[29] با فرض صفر مبنی بر اعتبار محدودیت بیش از حد شناسایی شده اجرا میشود. 3-2. تعیین مجاورت (همسایگی) فضایی در مدلهای اقتصادسنجی در کارهای پژوهشی، معمولاً با دادههایی روبرو هستیم که جنبههای مکانی در آنها مطرح است و بایستی به تعیین آن پرداخت. یکی از منابع اطلاعات مکانی، مجاورت و همسایگی است که منعکسکننده موقعیت نسبی در فضای یک واحد منطقهای مشاهده، نسبت به واحدهای دیگری از آن قبیل است. معیار نزدیکی و مجاورت بر اطلاعات به دست آمده از روی نقشه جامعه مورد مطالعه مبتنی خواهد بود و براساس این اطلاعات میتوان تعیین کرد که کدام مناطق با هم، همسایه یا مجاور هستند. برای تعیین مجاورت روشهای متفاوتی وجود دارد که در آنها ماتریس مربع W نشاندهنده تعریف متفاوت روابط مجاورتی میان مناطق مورد بررسی است. از جمله این روشها میتوان به موارد زیر اشاره نمود: اگر برای عناصری که یک کناره مشترک بلافاصله با راست یا چپ منطقه تحت بررسی دارند، تعریف شود،" مجاورت خطی"، اگر یک طرف مشترک با ناحیه تحت بررسی داشته باشند، "مجاورت رخمانند"، اگر با منطقه تحت بررسی یک رأس مشترک داشته باشد، "مجاورت فیلمانند"، اگر برای دو منطقه موجود بلافاصله در راست و چپ ناحیه مورد بررسی باشد، "مجاورت خطی دوطرفه"، و اگر برای دو منطقه موجود در راست، چپ، شمال و جنوب منطقه تحت بررسی باشد، "مجاورت رخمانند دوطرفه" نامیده میشوند. در این پژوهش به جهت بررسی تمام مناطق دارای مرز مشترک از مجاورت رخمانند استفاده میشود. فرض کنید ماتریس W را برای پنج منطقه در نظر میگیرید: (3) توجه داشته باشید که W ماتریس متقارن است، و بر طبق قرارداد همیشه ماتریس بر قطر اصلی دارای عناصر صفر است. حال ماتریس W را برای داشتن ماتریسی که حاصلجمع سطر آن واحد باشد، معکوس کرده و این مورد به عنوان ماتریس مجاورت "مرتبه اول استاندارد شده" به صورت ماتریس c نشان داده میشود: (4) اگر حاصل ضرب ماتریس c و بردار مشاهدههای تعدادی متغیر مربوط به پنج منطقه، که بردار نامیده میشود، به کار برده شود، میتوان انگیزه استاندارد کردن را مشاهده کرد. این ماتریس حاصلضرب ، یک متغیر جدید معادل با میانگین مشاهدهها ناشی از مناطق مجاور را نشان میدهد (اکبری، 1384: 48). 3-3. معرفی مدل برآوردی هدف اصلی این مطالعه بررسی اثرات تمرکززدایی مالی بر شاخص کیفیت زیستمحیطی در ایران است. برآورد این رابطه بدون درنظرگرفتن سایر عوامل مؤثر بر کیفیت زیستمحیطی، صحیح نمیباشد، لذا با توجه به مبانی نظری ارائه شده و براساس مطالعه هی (2015)، از الگوی (5) به منظور تأمین اهداف مطالعه حاضر استفاده شده است: (5) به طوری که: : لگاریتم میزان انتشار گاز دیاکسیدکربن به عنوان شاخص آلودگی زیستمحیطی برای i استان و t دوره، برحسب میلیارد تن. همچنین از آنجا که هیچ آمار رسمی از انتشار برای استانهای کشور وجود ندارد، از مدل انتشار کربن بر مبنای سوخت استفاده شده است (چانگ و همکاران[30]، 2013؛ فلاحی و حکمتی فرید، 1392). (6) در رابطه (6)، A مصرف هر سوخت، CCF مقدار کربن، HE ارزش حرارتی، COF کربن اکسیداسیون و نسبت وزنی مولکولهای به کرین میباشد. : لگاریتم انتشار با یک دوره وقفه؛ به منظور نشان دادن پویایی اثرات آلودگی و ارتباط آن با آلودگیهای دوره گذشته. : شاخص تمرکززدایی مالی برحسب درصد؛ که در این مطالعه از دو شاخص تمرکززدایی درآمدی (به صورت نسبت درآمدهای عمومی هر استان به کل درآمدهای عمومی کشور) و تمرکززدایی هزینهای (به صورت نسبت مخارج جاری و عمرانی هر استان به کل مخارج جاری و عمرانی کشور) استفاده شده است. : لگاریتم درآمد واقعی سرانه براساس شاخص قیمت سال پایه 1390 و برحسب هزار ریال به نفر : توان دوم لگاریتم درآمد واقعی سرانه : لگاریتم شاخص صنعتی شدن که به صورت میزان ارزش افزوده بخش صنعت هر استان به کل کشور محاسبه شده است و برحسب درصد میباشد. : لگاریتم تراکم نسبی جمعیت که به صورت نسبت جمعیت شهری به مساحت هر استان بدست آمده است و برحسب نفر به کیلومتر مربع میباشد. : بهرهوری جزیی مصرف انرژی به عنوان شاخص بهبود کارایی مصرف انرژی؛ که به صورت نسبت تولید ناخالص داخلی واقعی به مصرف انرژی محاسبه شده است و برحسب ریال به لیتر میباشد. : لگاریتم حاصل ضرب ماتریس همسایگی در متغیر وابسته (آلودگی)[31] که به منظور بررسی آثار فضایی زیستمحیطی در مدل برآورد میشود. همچنین و به ترتیب اثرات ثابت استانی و اثرات زمانی هستند. نیز جمله اخلال معادله برآوردی میباشد. لازم به ذکر است که اطلاعات مربوط به متغیرها از منابع معتبر آماری از جمله سالنامههای استانی، ترازنامه انرژی، حسابهای منطقهای مرکز آمار و حسابهای بانک مرکزی برای 30 استان کشور و در دوره زمانی 1394-1384 گردآوری شده است.
4. یافتههای پژوهش 4-1. بررسی مانایی متغیرها به منظور بررسی مانایی متغیرها از آزمونهای ریشهواحد پانلی لوین، لین و چو[32] (2002)، ایم، پسران و شین[33] (2003)، فیلیپس و پرون[34] (1988) و آزمون دیکیفولر[35] (2001) استفاده شده است. نتایج این آزمونها در جدول (1) ارائه شده است. فرضیه صفر این آزمونها، بیانگر نامانایی متغیرها است.
جدول 1. نتایج حاصل از آزمونهای ریشه واحد پانلی (با در نظر گرفتن عرض از مبدأ)
*اعداد بالا ضرایب آماره آزمونهای مربوط به متغیرها و اعداد داخل پرانتز احتمال آنها میباشد. منبع: یافتههای پژوهش
بررسی مقادیر آمارههای محاسبه شده و احتمال پذیرش آنها نشان میدهد که متغیرهای انتشار آلودگی، تمرکززدایی هزینهای، اثر فضایی زیستمحیطی و تراکم جمعیت در سطح مانا بوده و دارای میانگین، واریانس و ساختار خودکوواریانس ثابت هستند. لذا فرضیه صفر مبنی بر نامانایی متغیرها در سطح اطمینان 95 درصد رد میشود. سایر متغیرها در سطح مانا نبوده ولی با یکبار تفاضلگیری مانا شدند.
4-2. نتایج آزمونهای همانباشتگی از آنجا که متغیرهای الگو طبق آزمونهای ریشه واحد جواب یکسانی در مورد مانایی متغیرها گزارش نمیدهند، برای پرهیز از وجود رگرسیون کاذب در تخمینها، باید همانباشتگی بین متغیر وابسته و متغیرهای مستقل موردبررسی قرار گیرد. برای این منظور، جهت بررسی و وجود رابطه تعادلی بلندمدت بین متغیرهای الگو از آزمون همانباشتگی کائو[36] (1999)، که بر پایه انگل-گرنجر است، استفاده میشود.
جدول 2. نتایج حاصل از آزمون همانباشتگی کائو
منبع: یافتههای تحقیق
با توجه به نتایج جدول (2)، وجود همانباشتگی بین متغیرهای الگو تأیید شده و فرضیه صفر مبنی بر عدم وجود همانباشتگی را نمیتوان پذیرفت. بنابراین وجود رابطه تعادلی بلندمدت و عدم وجود رگرسیون کاذب نیز بین متغیرهای الگو در هر دو مدل تأیید خواهد شد. 4-3. نتایج برآورد مدلها در این مرحله با توجه به اینکه در هر دو مدل برآوردی یک وقفه از متغیر وابسته در محل متغیرهای توضیحی وجود دارد، لذا با استفاده از روش گشتاورهای تعمیمیافته دو مرحلهای آرلانو و باند (1991) تحت نرمافزار استتا تخمین زده شدهاند. کلیه متغیرهای توضیحی به غیر از متغیرهای وابسته باوقفه، برونزا هستند. متغیرهای برونزا متفاوت از متغیرهای ابزاری در نظر گرفته شدهاند. لازم به ذکر است تخمینها براساس فرض همسانی واریانسها ارائه شدهاند. نتایج آزمون سارگان، وجود ناهمسانی در جملات خطا و همچنین اعتبار محدودیت بیش از حد شناسایی شده را رد میکند. لذا اعتبار متغیرهای ابزاری در مدلهای برآوردی تأیید میشود. نتایج آزمون آرلانو و باند نشاندهنده وجود خودهمبستگی مرتبه اول و رد خودهمبستگی مرتبه دوم در جملات خطای تفاضلی مرتبه اول است و بدین ترتیب در مدلهای برآوردی تورش تصریح وجود ندارد. نتایج آزمون والد نیز حاکی از اعتبار و معنادار بودن تمامی ضرایب برآوردی است و لذا فرضیه صفر مبنی بر صفر بودن تمام ضرایب در استانهای کشور در سطح معناداری یک درصد رد میشود. نتایج حاصل از تخمین مدلها در جداول (3) و (4) ارائه شده است.
جدول 3. نتایج حاصل از برآورد معادله آلودگی زیستمحیطی با در نظرگرفتن تمرکززدایی درآمدی
منبع: نتایج تحقیق
با توجه به نتایج حاصل از برآورد مدل انتشار آلودگی با درنظرگرفتن تمرکززدایی درآمدی، میتوان گفت با فرض ثابت بودن سایر متغیرها، با افزایش یک درصد شاخص تمرکززدایی درآمدی، انتشار آلودگی به میزان 0165/0 درصد کاهش یافته است، این نشان میدهد که دولتهای محلی بهتر توانستهاند در کنترل سطوح مختلف آلودگی از طریق اقداماتی همچون مالیات بر سرمایه، نظارت بیشتری داشته باشند. به عبارتی سرمایهگذاریهای صورت گرفته و به تبع آن منابع درآمدی کسب شده توسط هر استان باعث کاهش آلودگی شده است. در حالی که نتایج مدل انتشار آلودگی با درنظرگرفتن تمرکززدایی هزینهای نشان میدهد، با افزایش یک درصد شاخص تمرکززدایی هزینهای، انتشار آلودگی به میزان 5347/0 درصد افزایش یافته است. این نتیجه نشان میدهد که دولتهای محلی بدون توجه به محدودیتهای دولت مرکزی در تخصیص بودجه، اقدام به صرف مخارج استانی در فعالیتهای تشدیدکننده آلودگی نمودهاند. کما اینکه این مخارج حتی میتواند بیشتر از هزینههای زیرساختی و به نوعی صرف مخارج در تکنولوژیهای غیرکارآمد باشد. این نتیجه ضرورت توجه ویژه و کنترل شدید بر کانالهای هزینهای استانها توسط دولت مرکزی را نشان میدهد. همچنین در هر دو مدل برآوردی، اثرات فضایی آلودگی دارای رابطه مثبت و معناداری با آلودگی است، به طوری که نزدیکی و همسایگی استانها، موجب افزایش آلودگی به میزان 16/0 و 24/0 درصد به ترتیب در مدلهای تمرکززدایی درآمدی و هزینهای شده است. این موضوع نشاندهنده انتقال فضایی آلودگی از استانهایی با سطح آلودگی بیشتر به استانهایی با سطح آلودگی کمتر است.
جدول 4. نتایج حاصل از برآورد معادله آلودگی زیستمحیطی با در نظر گرفتن تمرکززدایی هزینهای
منبع: نتایج تحقیق
روابط سایر متغیرها با انتشار آلودگی در هر دو مدل برآوردی مشابه میباشند. به عنوان مثال با افزایش درآمد سرانه و توان دوم آن، آلودگی به ترتیب کاهش و افزایش یافته است، به عبارتی با افزایش درآمد سرانه، انتشار آلودگی کاهش یافته است (به دلیل رشد اقتصادی منفی)، و انتظار میرود با رسیدن به نقطه حداکثر تولید، سطح آلودگی افزایش یابد (به دلیل پایین بودن تکنولوژی[37]). این موضوع دال بر رد فرضیه زیستمحیطی کوزنتس در ایران است. علاوه بر این، در برخی مطالعات همچون آنتویلر و همکاران[38] (2001) و کوپلند و تیلور[39] (2004) کارایی منحنی کوزنتس در نشان دادن روابط آلودگی و درآمد مورد انتقاد قرار گرفته است. ادبیاتی که برای کاستیهای رویکرد کوزنتس در قالب سه اثر مقیاسی، فنی و ترکیبی مطرح شدهاند، بیان میکنند که رشد اقتصادی بیشتر باعث استفاده بیشتر از نهادهها میشود (اثر مقیاسی[40])، با افزایش درآمد نیز اولویتها و تقاضا برای کیفیت زیستمحیطی تغییر و افزایش مییابد (اثر فنی[41]) و در نهایت با تغییر ساختار اقتصادی کشورها اثرات ترکیبی میتواند رابطه مثبت یا منفی با آلودگی داشته باشند. علاوه بر این، با توجه به نتایج آزمون والد و احتمال آن مبنی بر غالب بودن اثرات فنی و ترکیبی (ضریب لگاریتم درآمد سرانه) بر اثرات مقیاسی (ضریب لگاریتم مجذور درآمد سرانه)، میتوان گفت استدلال مطرح شده دال بر رد فرضیه کوزنتس در ایران مورد تأیید میباشد.
جدول 5. مقایسه اثرات فنی و ترکیبی با اثرات مقیاسی در معادلات برآوردی
منبع: نتایج پژوهش
رابطه صنعتی شدن و آلودگی هوا نیز در هر دو مدل برآوردی، مثبت و معنادار شده است. به عبارتی با افزایش فعالیتهای صنعتی در کشور، از نهادههای تولیدی از جمله انرژی بیشتر استفاده شده و لذا انتشار آلودگی نیز شدت مییابد. به طوری که با افزایش نسبت ارزش افزوده بخش صنعت هر استان به ارزشافزوده کل، در مدل (1) و (2) انتشار آلودگی به ترتیب 1288/0 و 1229/0 درصد افزایش یافته است. با افزایش تراکم نسبی جمعیت شهری، به دلیل افزایش تقاضای برای حملونقل عمومی در استانها، آلودگی به میزان 14/0 و 15/0 درصد به ترتیب در مدل (1) و (2) کاهش مییابد. شاخص بهرهوری انرژی که دارای روند نزولی[42] در دوره زمانی انتخابی میباشد، موجب افزایش آلودگی در هر دو مدل برآوردی میشود. از سوی دیگر افزایش بهرهوری انرژی میتواند دو نیروی متضاد را در مقابل هم قرار دهد؛ کاهش آلودگی به دلیل تغییر تکنولوژی و افزایش آلودگی به دلیل افزایش تولیدات صنعتی که برآیند این دو نیرو تعیینکننده این رابطه خواهد بود[43]. با توجه به اینکه در ایران سرعت تغییر تکنولوژی به مراتب کمتر از سرعت افزایش تقاضا برای انرژی است[44]، لذا برآیند این دو نیرو در نهایت منجر به افزایش آلودگی زیست محیطی خواهد شد و این موضوع، تأییدکننده نتایج این مطالعه است. افزون بر این، با توجه به نتایج بدست آمده، انتشار آلودگی تابعی از آلودگیهای دورههای گذشته خود نیز میباشد. بهطوری که انتشار آلودگی با یک دوره وقفه اثر مثبت بر خود متغیر داشته و این بیانگر اثرات پویای انتشار آلودگی بر آلودگیهای سال جاری است.
5. نتیجهگیری و پیشنهادها در یک نظام غیرمتمرکز انتظار میرود که دولتهای محلی نسبت به سلایق و نیازهای محلی پاسخ بهتری دهند و رقابت میان واحدهای محلی در ارائه کالاها و خدمات عمومی افزایش یابد، اما گروهی از متخصصان معتقدند که در کشورهای در حال توسعه و در حال گذار به دلیل کمبود ظرفیت کافی نهادهای محلی نسبت به دولت مرکزی استفاده از سیاست تمرکززدایی به عنوان ابزار گذار به اقتصاد بازار محل شک و تردید است. بر خلاف انتقاد به اجرای سیاستهای تمرکززدایی در کشورهای در حال توسعه و در حال گذار، اغلب کارشناسان اقتصاد منطقهای به طور ضمنی تأثیر بالقوه تمرکززدایی مالی بر آلودگی و کیفیت زیستمحیطی را به رسمیت شناختهاند. تمرکززدایی اداری و مالی پس از انقلاب اسلامی ایران به ویژه پس از پایان جنگ تحمیلی به عنوان سیاست راهبردی توسعه استانهای کشور مدنظر قرار گرفت و با تشکیل شورای برنامهریزی و توسعه استان و نظام درآمد- هزینه استان، گامهای مؤثری در راستای تمرکززدایی در کشور برداشته شد، اما آنچه مدنظر برنامهریزان اقتصادی و محیطزیستی است، بررسی پیامدهای زیستمحیطی سیاستهای تمرکززدایی مالی کشور به منظور ایجاد توسعه پایدار منطقهای میباشد، به طوریکه در عین ارتقاء و بهبود رشد اقتصادی منطقهای، آسیبهای کمتری نیز به محیطزیست وارد آید. بنابراین در این تحقیق هدف اصلی بررسی تأثیر سیاستهای تمرکززدایی درآمدی و هزینهای بر میزان انتشار به عنوان شاخصی از کیفیت زیستمحیطی در 30 استان کشور طی دوره زمانی 1394-1384 بوده است. نتایج حاصل از برآورد مدلها به روش گشتاورهای تعمیمیافته نشان داد که تأثیر تمرکززدایی درآمدی بر انتشار آلودگی منفی و معنادار میباشد، در عین حال رابطه تمرکززدایی هزینهای با آلودگی مثبت و معنادار میباشد. این نتیجه نشاندهنده آن است که منابع درآمدی استانها موجب کاهش آلودگی شده است. به عبارتی اگر متولی تعریف و جمعآوری درآمدها دولتهای محلی باشند، آنگاه میتوانند به صورت هدفمند و برمبنای منابع درآمدی جدید همچون اقتصاد سبز، کسب و کارهایی را تعریف نمایند که موجب کاهش آلودگی شود. در مورد اثرات تمرکززدایی هزینهای بر آلودگی نیز میتوان گفت، در دوره زمانی انتخابی منابع بودجهای و تخصیصی استانها در فعالیتهای غیرکارآمد صرف شده و لذا افزایش نسبت هزینههای عمرانی و جاری استانها به کل کشور، موجب افزایش آلودگی شده است. به عبارتی تمرکززدایی هزینهای چندان نتیجه پذیرفتنی در کاهش یا کنترل آلودگی نداشته است و بایستی همچنان دولت مرکزی در صرف بهینه مخارج استانی در راستای رسیدن به توسعه پایدار منطقهای دخالت کند. علاوه بر این از متغیرهای درآمدسرانه و توان دوم آن به منظور ارائه فرضیه زیستمحیطی کوزنتس استفاده شده است که نتایچ آن دال بر رد فرضیه کوزنتس در هر دو مدل برآوردی برای اقتصاد ایران است. دلیل آن را میتوان ناشی از عدم کارایی در فعالیتهای اقتصادی دانست. مجاورت و همسایگی استانها یکی از عوامل مکانی و فضایی انتقال آلودگی است که موجب افزایش آلودگی در استانها شده است. علاوه بر این، با افزایش نسبت ارزش اقزوده بخش صنعت به کل در هر استان که به عنوان شاخص صنعتی شدن محاسبه شده، انتشار آلودگی در هر دو مدل افزایش یافته است. لذا روند صنعتی شدن در ایران همراه با عدم استفاده از تکنولوژیهای کاهنده آلودگی بوده و صرفاً به دنبال افزایش رشد سریع بخش صنعت بدون توجه به پایداری محیطزیست بوده است. تراکم نسبی جمعیت شهری به دلیل افزایش عرضه حملونقل عمومی[45] و به تبع آن افزایش تقاضا برای استفاده از این ناوگان در سطح کشور منجر به اثرگذاری منفی و معناداری بر انتشار در هر دو مدل برآوردی شده است. که با توجه به نتایج به دست آمده، توصیههای سیاستی زیر ارائه میگردد: - با تحقق بخشیدن به سیاستهای تمرکززدایی، اختیارات مشخص و نسبی به استانها واگذار نموده تا بتوانند در امور مربوط به محل خویش، فارغ از دخالت مستقیم دولت مرکزی، تصمیمگیرنده و مجری باشند. البته در مورد امور هزینهای هر استان بایستی به مقوله کیفیت نهادها جهت کنترل آلودگی توجه بیشتری شود. - براساس نتایج بدست آمده از رابطه تمرکززدایی درآمدی و آلودگی، بایستی به اولویتهای هر استان در توسعه بخشهای مختلف اقتصادی همچون؛ صنعتی، خدماتی، گردشگری، کشاورزی و غیره توجه ویژهای نموده و منابع درآمدی را با هدف حداقل نمودن آلودگی و تخریب زیستمحیطی جمعآوری کرد. - با ایجاد سازمانهای غیردولتی زیستمحیطی (همچون تشکلهای زیستمحیطی) در هر استان، تلاش شود کانالهای درآمدی و هزینهای هر استان برای کنترل آلودگی مشخص و پیامدهای ناشی از مخاطرات زیستمحیطی در هر استان به پایین سطح ممکن کاهش یابد. - توجه به تنظیم و اجرای سیاستهای مالیاتی در هر استان، مثلا تعیین نرخ مالیاتی استانی که میتواند در سیاستگذاریهای اقتصادی و زیستمحیطی جهت کنترل آلودگی استفاده شود. - با توجه به اینکه سوختهای فسیلی از جمله مهمترین منابع مولد آلایندهها به حساب میآیند و افزایش رشد اقتصادی باعث مصرف بیشتر این نوع سوختها میشود، لذا پیشنهاد میشود اقدامات لازم برای افزایش بهرهوری انرژی (در راستای بهبود تکنولوژی) در اولویت قرار گیرد. برای نمونه میتوان به ترویج عایقکاری در ساختمانهای اداری، تجاری و مجتمعهای مسکونی و استانداردسازی مصالح ساختمانی، توسعه انرژیهای پاک و تجدیدپذیر، افزایش راندمان انرژی لوازم خانگی، اصلاح مصرف سوخت در خودروهای شخصی و حمل و نقل عمومی و الزام تولیدکنندگان صنعتی به درج برچسب مصرف انرژی اشاره نمود. - با توجه به اهمیت تمرکززدایی در کنترل آلودگی، پیشنهاد میشود مخارج زیستمحیطی در دستور کار استانها مشخص و گزارش شود تا بتوان در مطالعات آتی از این نسبت جهت بررسی مسائل زیستمحیطی استفاده نمود. [1] Oates [2] Lkhagvadorj [3] Litvack, Ahmad and Bird [4] Oates and Schwab [5] List and Mason [6] Furniss [7] Environmental Decentralization [8] Fredriksson and Wollscheid [9] Farzanegan and Mennel [10] Good Environmental Quality [11] He [12] Race to the Bottom [13] Kane [14] Stern [15] Information-Intensive [16] Panayotou [17] Jooshi [18] Alam, Fatima and Butt [19] Wiedenhofer, Lenzen and Steinberger. [20] Liu, Qin and Zhang [21] Meyer and Persson [22] Shim [23] Muhereza [24] Gibson and Lehoucq [25] Laskowski, Richar and Blackman [26] Zhang, Wang and Cui [27] Zhan, Zhang and Liang [28] Anderson and Hsiao [29] Sargan Test [30] Chang et al. [31] حضور این متغیر در مدل به دلیل وجود جزء مکانی در دادههای مورد بررسی است که با توجه به مجاورت و همسایگی استانها با یکدیگر، ماتریس اثر تشکیل و با ضرب در متغیر وابسته، به عنوان اثر فضایی زیستمحیطی در مدل قرار داده شده است. [32] Levin, Lin and Chu (LLC) [33] Im, Pesaran and Shin (IPS) [34] Phillips & Perron (PP) [35] Dicky Fuller (ADF) [36] Kao [37] براساس گزارشات ترازنامه انرژی، 1393؛ مطالعه دلانگیزان، خانزادی و حیدریان، 1395. [38] Antweiler et al [39] Copeland and Taylor [40] Scale Effects [41] Technical Effects [42] براساس گزارش "شاخصهای بهرهوری در سالهای 95-84"، سازمان ملی بهرهوری ایران. [43] افزایش بهرهوری انرژی ممکن است به دو دلیل صورت گیرد: کاهش مصرف انرژی در صورت ثابت بودن میزان تولید و یا افزایش تولید در صورت ثابت بودن مصرف انرژی. در مورد اول انتظار میرود به دلیل تغییر تکنولوژی، مصرف انرژی کاهش و به تبع آن آلودگی نیز کاهش یابد. ولی در مورد دوم به دلیل افزایش تولیدات صنعتی، انتظار میرود آلودگی نیز افزایش یابد. [44] براساس گزارشات ترازنامه انرژی، 1393؛ مطالعه دلانگیزان، خانزادی و حیدریان، 1395. [45] براساس آمار منتشر شده از "سالنامه آماری حملونقل جادهای" فراوانی تجمعی تعداد ناوگان عمومی کشور طی سالهای مورد بررسی در این پژوهش افزایش یافته است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
منابع - اکبری، نعمتالله (1384). مفهوم فضا و چگونگی اندازهگیری آن در مطالعات منطقهای. فصلنامه پژوهشهای اقتصادی ایران، 7(23): 68-39. - دلانگیزان، سهراب، خانزادی، آزاد، حیدریان، مریم (1395). اثر تغییر قیمت واقعی سوخت بر بهبود تکنولوژی و تولید گازهای گلخانهای در بخش حملونقل جادهای ایران. فصلنامه مطالعات اقتصاد انرژی، 12(51): 246-215. - رحمانیفضلی، هادی و عربمازار، عباس (1395)، تأثیر شکاف بودجه استانی بر شکاف درآمد منطقهای استانهای ایران با استفاده از مدل PVAR. فصلنامه مدلسازی اقتصادی، 10(2): 93-73. - فطرس، محمدحسن، معبودی، رضا (1390). رشد اقتصادی، مصرف انرژی و آلودگی هوا در ایران. فصلنامه اقتصاد محیطزیست و انرژی، 1: 211-189. - فلاحی، فیروز، حکمتیفرد، صمد (1392). بررسی عوامل مؤثر بر میزان انتشار گاز دیاکسیدکربن در استانهای کشور (رهیافت دادههای تابلویی). پژوهشنامه اقتصاد انرژی ایران، 6: 150-129. - گلخندان، ابوالقاسم، محمدیان، منصور (1395). بررسی تأثیر تمرکززدایی مالی بر رشد اقتصادی کشورهای منتخب در حال توسعه: رهیافت دو مرحلهای SGMM. سیاستهای مالی و اقتصادی، 13: 142-115. - لشکریزاده، مریم، تاجداران، سیده نونا (1387)، تجزیهوتحلیل تئوریکی منحنی زیستمحیطی کوزنتس. فصلنامه مدلسازی اقتصادی،2 (2): 149-131. - Alam, S., Fatima, A., Butt. (2007). Sustainable development in Pakistan in the Context of energy consumption demand and environmental degradation. Journal of Asian Economics, 18: 825 -837.
- Farzanegan, M; Mennel, T, (2012). Fiscal decentralization and pollution: Institutions matter. Joint Discussion Paper Series in Economics, 22: 1-22.
- Fredriksson, Per G, Wollscheid Jim R. (2014). Environmental decentralization and political centralization. Ecological Economics, 107: 402-410.
- Furniss, N. (1974). The political significance of decentralization. Journal of Politics, (36)4.
- Gibson. C, Lehoucq. F. (2003). The local politics of decentralized environmental policy in Guatemala. Journal of Environment & Development, (12)1: 28-49.
- He, Q. (2015). Fiscal decentralization and environmental pollution: Evidence from Chinese panel data. China Economic Review, 36: 86-100.
- Joshi, M.L. (1997). Industrial recruitment policy and rural development: A case study of pulp and paper industry in Alabama. A dissertation submitted to the Graduate faculty of auburn university.
- Kane, M. J. (1993). Promoting political rights to protect the environment. Yale Journal of International Law, 18: 389-411.
- Laskowski. S, Richar. M and Blackman. A. (2005). Environmental decentralization in the United States. Discussion Paper, 42: 1-11.
- List, J.A., Mason, C., (2001). Optimal institutional arrangements for pollution control: evidence from a differential game with asymmetric players. Journal of Environmental Economics and Management. 42: 277–296.
- Litvack, J., Ahmad, J., Bird, R. M., (1998). Rethinking decentralization in developing countries. World Bank Sector Studies Series. World Bank: Washington DC.
- Liu, Z., Qin, C.X., Zhang, Y.J., (2016). The energy-environment efficiency of road and railway sectors in China: evidence from the provincial level. Ecol. Indic. 69: 559–570.
- Lkhagvadorj. A, (2007). Fiscal federalism and decentralization in Mongolia. Universitätsverlag Potsdam.
- Lovo. S, (2015). The effect of environmental decentralization on polluting industries in India. Grantham Research Institute for Climate Change and the Environment. London School of Economics, 143: 1-40.
- Meyer, M. and Persson, O. (1998). Nanotechnology – interdisciplinary, patterns of collaboration and differences in application. Scientometrics. 42: 195-205.
- Muhereza. F, (2003). Commerce, kings and local government in Uganda: decentralizing natural resources to consolidate the central state. World Resources Institute.
- Oates, W. E., (2002). A reconsideration of environmental federalism. In: List, J.A., Zeeuw, A.D. (Eds.). Recent Advances in Environmental Economics, Cheltenham, U.K.: Edward Elgar: 1- 32.
- Oates, W. E., Schwab, R.M., (1988). Economic competition among jurisdictions: efficiency enhancing or distortion-inducing. Journal of Public Economics. 35: 333–354.
- Oates, W. E., Schwab, R.M., (1991). The allocative and distributive implications of local fiscal competition. In: Kenyon, D., Kincaid, J. (Eds.) Competition among States and Local Governments. Urban Institute, Washington, DC: 127–145.
- Oates, W. E., Schwab, R.M., (1996). The theory of regulatory federalism. In: Oates, W. (Ed.). The Economics of Environmental Regulation. Cheltenham, U.K.: Edward Elgar: 319–331.
- Panayotou, T. (2000). Economic growth and the environment. CID Working Paper, 56, Environment and Development Paper, 4.
- Shim, J.H. (2006). The reform of energy Subsidies for the enhancement of marine sustainability, case study of South Korea. University of Delaware.
- Sigman, H. (2007). Decentralization and environmental quality: an international analysis of water pollution. NBER Working Paper No. 13098.
- Sigman, H., (2014). Decentralization and environmental quality: an international analysis of water pollution levels and variation. Land Econ. 90 (1): 114–130.
- Stern, D. (2004). The rise and fall of the environmental Kuznets curve. World Development, 32(8).
- Wiedenhofer, D., Lenzen, M., Steinberger, J.K., (2013). Energy requirements of consumption: urban form, climatic and socio-economic factors, rebounds and their policy implications. Energy Policy 63: 696–707.
- Zhan. K, Zhang. Z.Y, and Liang. Q.M, (2017). An empirical analysis of the green paradox in China: From the perspective of fiscal decentralization. Energy Policy, 103: 203-211.
- Zhang. K.z., Wang. J. and Cui. X.Y. (2011). Fiscal decentralization and environmental pollution: from the perspective of carbon emission. China Ind. Econ: 65-75. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 952 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 525 |