تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,801,325 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,940 |
نقش قابلیتهای پرسنل در چابکی زنجیره تأمین (مطالعه موردی: کارکنان شرکت دخانیات استان آذربایجان غربی) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دو فصلنامه مدیریت زنجیره ارزش | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 4، دوره 1، شماره 3، آذر 1395، صفحه 66-90 اصل مقاله (1.25 M) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
رستم امینی؛ رضا رستم زاده* | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
استادیار گروه مدیریت، واحد ارومیه، دانشگاه آزاد اسلامی، ارومیه، ایران. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
در یک محیط رقابتی جهانی همواره در حال تغییر، چابکی زنجیره تأمین یک سازمان بهطور مستقیم بر توانایی آن در تولید و ارائه محصولات نوآورانه به مشتریان خود و بهموقع و مقرونبهصرفه بودن تأثیر دارد. هدف از این پژوهش بررسی نقش قابلیتهای پرسنل در چابکی زنجیره تأمین میباشد. نمونه هدف از این مطالعه کارکنان شرکت دخانیات استان آذربایجان غربی است.آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی برای پژوهش بالاتر از 8/0 به دست آمد وهمچنین روایی همگرا برای همه متغیرها بالاتر از5/0که با توجه به معیارهای ارائهشده پایایی و روایی پژوهش در سطح استاندارد وقابل قبولی میباشد. یافتههای حاصل از مطالعه برازش مدل پیشنهادی برای ارزیابی تأثیر قابلیتهای پرسنل بر چابکی زنجیره تأمین را تائید میکند. علاوه براین،نتایج نشان میدهد که شش متغیرمهارت کارکنان،هوشمندی و آگاهی، مجموعه شایستگی، مدیریت دانش، مهارتهای چندگانه وفرهنگ توانمندسازی بهطورقابل توجهی چابکی سازمان راتحت تأثیر قرار میدهند. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
قابلیتهای پرسنل؛ چابکی زنجیره تأمین؛ مهارت کارکنان؛ توانمندسازی؛ مهارت های چندگانه | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1- مقدمهدر طول دهه گذشته، زیرساخت کسبوکار با افزایش ارتباطات میان محصولات، فرایندها و خدمات بهصورت دیجیتالی تبدیلشده است. در بسیاری از شرکتها، فنآوریهای دیجیتال بهعنوان ترکیبی از اطلاعات، محاسبات، ارتباطات و فنآوری استراتژیهای کسبوکار، فرآیندهای کسبوکار، قابلیت شرکت، محصولات و خدمات و روابط شرکت را تحت تأثیر قرار داده است (Dalmolen, Moonen, van Hillegersberg, Stoter, & Cornelisse, 2015). شرکتها و سازمانها در حال تلاش برای پیدا کردن راههای انعطافپذیری و بهبود پاسخگویی هستند که در بهنوبه خود با تغییر استراتژی عملیات، روشها و فناوریهای خود در رقابت باقی بمانند که انتخاب و اجرای پارادایم مدیریت زنجیره تأمین (SCM) در این زمینه قابلتوجه و تأمل می باشد (Fasanghari, 2008). امروزه استفاده از زنجیره تأمین در کسبوکار جهانی شده است (Shao & Dong, 2012). مدیریت زنجیره تأمین بهعنوان یک سری از فعالیتهای بههمپیوسته که در رابطه با برنامهریزی، هماهنگی و کنترل مواد، قطعات و کالاهای تمامشده از منبع به مشتری تعریف میشود. زنجیره تأمین بهطور معمول از امکانات توزیع جغرافیایی، ارتباطات حملونقل و اتصال این امکانات تشکیلشده است (Campbell & Wilson, 1996; Fasanghari, 2008). زنجیره تأمین مجموعهای از واحدهای کسبوکار مستقل تولید و توزیع محصولات است(Moyaux, Chaib-Draa, & D'Amours, 2004). امروزه، مدیریت زنجیره تأمین (SCM) بیشتر در کارهای استراتژیک و فراتر از محدوده عملیاتی فعالیت میکند. بنابراین، تصمیمگیرندگان باید قادر به یکپارچهسازی مشکلات مربوط به پایداری در شرکت خود، بهمنظور واکنش به این تغییرات و نگهداشتن در رقابت باشند. مدیریت زنجیره تأمین پایدار (SSCM) بهعنوان مدیریت مواد، اطلاعات و سرمایه تعریف جریان و همچنین همکاری میان شرکت به یکپارچهسازی از بعد توسعه پایدار، بهعنوان مثال، اقتصادی، زیستمحیطی و اجتماعی کمک میکند (Chaabane & Geramianfar, 2015). زنجیره تأمین چابک بهعنوان پارادایم عرضه در قرن بیست و سوم و بهعنوان یک استراتژی پیروز برای شرکتهایی که در آرزوی تبدیلشدن به رهبری ملی و بینالمللی هستند، در نظر گرفته میشود. برای رفع چالش، سازمانها لازم است که تلاش و کوشش خود را بر کسب چابکی بیشتر متوجه کند چراکه چابکی هم به تغییرات حجم و هم به تغییرات تنوع در کمترین قالب زمانی پاسخ میدهد. در این تحقیق سعی بر آن است تا ضمن به کار بستن شاخصهای کیفی برای ارزیابی وضعیت چابکی زنجیره تأمین شرکت دخانیات استان، دیدی روشنتر از ارتباط منابع انسانی با آن ایجاد شود. براین اساس و با توجه به مطالعات جدید و پژوهشهای بینرشتهای مختلف در حوزههای مرتبط با منابع انسانی، ضرورت دارد تا با تجزیهوتحلیل، قابلیتهای نیروی انسانی، در این پژوهش بارز گردد، تا همپای مسائل فنی چابکی زنجیره تأمین موجب بهبود عملکرد شرکت دخانیات گردد. سوال اساسی که تحقیق قصد دارد: به آن پاسخ دهد تأثیر قابلیتهای پرسنل بر چابکسازی زنجیره تأمین چگونه است؟ مجموعهای از ابعاد و شاخصهای منابع انسانی به توافق رسیده (با توجه به مبانی نظری که در قسمت سوابق بدان اشاره مختصر میگردد) شامل: هوشمندی و آگاهی، مجموعه شایستگیها، مدیریت دانش، فرهنگ توانمندسازی و مهارتهای چندگانه میباشد: با توجه به مباحثی که در بالا مطرح شد، هدف اصلی این پژوهش در پیشبرد دانش و ادراک افراد از تعریف چابکی زنجیره تأمین و قابلیتهای پرسنل آن است و همچنین بررسی رابطه بین اثرات قابلیتهای پرسنل بر چابکی زنجیره تأمین در شرکت دخانیات است و اهداف بعدی مطالعه حاضر بهصورت زیر است:
2- پیشینه پژوهشزاهدی و همکاران (1392) ابعاد و شاخ های قابلیتهای چابکی نیروی انسانی را بررسی کردند. آنها در پژوهش خود ابتدا با استفاده از پژوهشهای مرتبط با چابکی، چارچوبی فراهم کرده و سپس باروش دلفی خبرگان و با نمونهگیری قضاوتی و زنجیرهای، مدلی مطابق نظر خبرگان تهیه و تدوین کردند و با مراحل چهارگانه دلفی مدل تایید شده پنل خبرگان با ابعاد پنجگانه و شاخصهای متعدد قابلیتهای چابکی نیروی انسانی به این صورت نهایی شد: هوشمندی و آگاهی، شایستگیهای چندگانه، مدیریت دانش، فرهنگ توانمندسازی، سیستم اطلاعات. نتایج پژوهش آنها نشان داد که تجهیز منابع انسانی به این قابلیتها موجب خواهد شد که سازمانها نه تنها ریسک مواجهه با عدم اطمینانی را پایین بیاورند، بلکه گام در مسیر چابکسازی گذارند. پویایی وایجاد زنجیرهای از قابلیتها برای منابع انسانی راهکاری است که میتواند بنبست متداول بسیاری از سازمانها را که در مسیر پیشرفت قرار دارند رهگشا باشد (زاهدی و همکاران، 1392). کزازی و همکاران (1389) مولفهها و شاخصهای ارزیابی چابکی زنجیره تأمین در شرکتهای نفتی در ایران به صورت جامع (با در نظر گرفتن همه مدلها و نظرات مطرح شده در این حوزه) و بومی (با در نظر گرفتن شرایط خاص این شرکتها در ایران) ارائه شدهاند. نتایج آنها نشان داد که مهمترین مولفههای ارزیابی چابکی زنجیره تامین عبارتند از محرکها، تواناییها و توانمندسازها و همچنین مهمترین فرایندهای مورد ارزیابی در زنجیره تامین شرکتهای نفتی عبارتند از: تدارکات، توسعه، تولید و اکتشاف و انتقال و تحویل نفت و گاز (کزازی و همکاران، 1389). آذر و همکاران (1387) مدلی برای چابکی زنجیره تامین ارائه دادند. با توجه به نتایج به دست آمده با استفاده از تکنیک مدلسازی تفسیری – ساختاری، تجزیه و تحلیل و در نهایت ارتباط و توالی فاکتورها به دست آمد و برنامهریزی IT ارتباطات به دست آمده نشان داد که توسعه مهارتهای کارکنان، به کارگیری متناسب اساس چابکی را در زنجیره تأمین تشکیل میدهند. بینشی که این مدل به مدیران ارائه میکند میتواند به آنها در برنامهریزی استراتژیک برای بهبود چابکی زنجیره تأمین کمک کند (آذر و همکاران، 1389). برگشادی و همکاران (2016) در پژوهش خود به بررسی تأثیر فناوری اطلاعات بر زنجیره تأمین در صنایع نیروگاهی پرداختهاند. یک مدل مفهومی در این تحقیق پیشنهادشده مانند قابلیت یکپارچهسازی اطلاعات و انعطافپذیری، نفوذ آن در چابکی زنجیره تأمین. یافتههای آنان اثر قابلیتهای فناوری اطلاعات در چابکی زنجیره تأمین را نشان داده و یک بینش جدید در رابطه بین قابلیتهای فناوری و چابکی زنجیره تأمین ارائه کرده است. علاوه بر این در این پژوهش برخی از کمکهای کلیدی عملی و مدیریتی برای مدیران مانند کاهش هزینه سرمایهگذاری بر اساس قابلیتهای فناوری اطلاعات ارائهشده است (Bargshady, Zahraee, Ahmadi, & Parto, 2016). فیضی و زمردی (2015) نقش ادغام رابطه در چابکی زنجیره تأمین و توسعه انعطافپذیری در استرالیا را مورد بررسی قرار دادند. این پژوهش، مصاحبه نیمهساختاریافته عمیق با کارشناسان زنجیره تأمین در بخش تولید استرالیا انجامشده است. روش تجزیهوتحلیل دادههای کیفی سیستماتیک مبتنی بر سنتز متقابل مصاحبه است. یافتههای این پژوهش به درک درستی از اجرای شرکت تولید از ادغام رابطه با توجه به تصمیم تجارت آف درگیر در طراحی قرارداد کمک میکند. علاوه بر این، یافتههای این درک اهمیت و تأثیر یکپارچهسازی روابط بر چابکی زنجیره تأمین و توسعه انعطافپذیری قابلتوجهی را نشان میدهد. همچنین این مقاله یک رویکرد اصلی برای ارائه عملیات و درک از تولید کسبوکار، برای کارشناسان زنجیره تأمین و استفاده از یکپارچهسازی رابطه برای چابکی زنجیره تأمین و توسعه انعطافپذیری را ارائه داده است (Fayezi & Zomorrodi, 2015). عباسی و همکاران (2014) یک مدل برنامهریزی خطی عدد صحیح مختلط توسعه دادهاند که در آن ویژگیهای کلیدی زنجیره تأمین چابک بررسیشده است. در این مطالعه برای طراحی زنجیره تأمین تصمیمت سطوح استراتژیکی و تاکتیکی هر دو تحت عدم قطعیت دادههای فاصلهای بکار گرفتهشده است. نتایج محاسباتی نشان میدهد که مدل بهینه جامع ارائهشده دارای درجه بالایی از پاسخگویی در برخورد با عدم قطعیت در مقایسه با مدل قطعی است؛ بنابراین این مدل جامع میتواند بهعنوان یک ابزار قدرتمند در طراحی شبکه زنجیره تأمین چابک و انعطافپذیر در محیطهایی که در آنجا با ریسکهای مختلف در محیطهای رقابتی روبرو هستند، بکار گرفته شود (Abbasi, Hosnavi, & Babazadeh, 2014). حسنی و همکاران (2012) یک مدل جامع عمومی برای شبکه زنجیره تأمین حلقه بسته استراتژیک تحت عدم قطعیت دادههای فاصله ارائه کردهاند. مدل پیشنهادی فرضیات مختلف ازجمله دورههای متعدد، محصولات و چند رده زنجیره تأمین و همچنین تقاضای نامشخص و هزینه خرید را مورد ارزیابی قرار میدهد. علاوه بر این، از مواد لایحه برای هر محصول از طریق یک رویکرد جدید در مدیریت روبهجلو در نظر گرفتهشده است. عدم اطمینان از پارامترها در مدل ارائهشده از طریق یک روش بهینهسازی قوی فاصله گرفتهشده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که مفروضات مدل بهخوبی با تصمیمگیری محیطهای صنعتی تولید قطعات الکترونیکی و با تکنولوژی بالا همسان است. همچنین نتایج محاسباتی حل مدل ارائهشده از طریق LINGO 8 نشاندهنده بهرهوری مدل ارائهشده در برخورد با عدم قطعیت در زمینه تولید چابک میباشد (Hasani, Zegordi, & Nikbakhsh, 2012). خلیلی و همکاران (2011) در پژوهش خود یک روش ترکیبی برای اندازهگیری کارایی نسبی از چابکی در زنجیره تأمین ارائه کردهاند. بدین منظور ابتدا، یک مدل مفهومی ازجمله قابلیتها و ارائهدهندگان چابکی در زنجیره تأمین ارائه شده است. سپس، یک زنجیره تأمین به یک واحد تصمیمگیری[1] (DMU) که مصرف ارائهدهندگان از چابکی به تولید قابلیتهای چابکی همراه بوده است. تحلیل دادههای بهصورت فازی[2](FDEA) انجامگرفته است. در مرحله آخر یک فرایند شبیهسازی ارائه شده است که برای رتبه بهرهوری ارائه شده است. این روش ترکیبی ارائهشده به ده زنجیره تأمین صنایع لبنی ایران اعمالشده که توانایی خود را بهعنوان یک ابزار قوی، ساده و خوب مطرحشده برای اندازهگیری بهرهوری چابکی در موارد واقعی اثبات کرده است (Khalili-Damghani, Taghavifard, Olfat, & Feizi, 2011). گلی گور[3](2014) در پژوهش به بررسی نقش مدیریت تقاضا در دستیابی بهچابکی زنجیره تأمین پرداخته است. وی از طریق بررسی ادبیات در این زمینه از سالهای 1991 تا 2013 چارچوب مفهومی خود را ارائه داده است. نتایج پژوهش نشان داده است که چابکی از طریق عرضه و تقاضا بشدت تحت تأثیر قرا میگیرد. همچنین این مقاله نشان میدهد که سیستم تولید، توزیع و تدارکات انعطافپذیر برای دستیابی به زنجیره تأمین چابک لازم است. انعطافپذیری در مدیریت تقاضا نیز موردنیاز است. علاوه بر این، مدیریت تقاضا و ادغام تأمین در داخل شرکت برای دستیابی به زنجیره تأمین چابک حیاتی است (M. Gligor, 2014). فرقی سون و هادر[4] (2011) این مقاله معماری در زمینه مدیریت زنجیره تأمین با استفاده از آن محاسبات ابری ارائه داده است. اطلاعات برنامههای کاربردی فناوری و سیستم کسبوکار مانند برنامههای کاربردی IT بهینهسازی عملیات و خردهفروشی، تولید و سایر صنایع ضروری است. همچنین بهینهسازی بازگشت بر روی سرمایهگذاری (ROI)[5] در منطقه فناوری اطلاعات به عملکرد کسبوکار نیز ضروری است. کاهش هزینه یکی از اجزای ROI و افزایش درآمد از یکطرف منجر به رسیدن شرکت به استفاده از فرصت کسبوکار جدید و بهرهبرداری است. ابررایانه بهعنوان یک تکنولوژی در حال ظهور برای بهینهسازی هزینههای IT و حمایت از چابکی است. راهحلهای نرمافزاری اجرای بهترین شیوه برای تبدیل به ابررایانه مهم است. خدمات IT یک مجموعه بههمپیوسته از منابع سختافزاری و نرمافزار است و به لحاظ مفهومی شبیه به یک تولید یا زنجیره تأمین خردهفروشی است که در این مقاله بهرهبرداری از محاسبات ابری برای رفع مشکل مدیریت زنجیره تأمین پیشنهادشده است(Ferguson & Hadar, 2011). وو و بارنز (2011)[6] در پژوهشی با مرور منابع در مورد شریک عرضه تصمیمگیری بین سالهای 2001 و 2011 به بررسی مدلهای تصمیمگیری و روشی برای انتخاب شریک در زنجیره تامین چابک پرداختهاند. منابع مرتبط از طریق جستجو در پایگاه مقالات ISI و با استفاده از انتخاب کلمات کلیدی همچون انتخاب شریک، انتخاب عرضهکننده و انتخاب فروشنده در زمینه علوم مدیریت و تحقیق در عملیات و مدیریت جمعآوری شده است. نتایج ارزیابی ادبیات نشان داده است که در این مدت زمان افزایش قابل توجهی در کار در این زمینه شده است و مدلها و روشها با گذر زمان توسعه یافتهاند. نهایتا نتایج پژوهش نشان دادهاست که هیچ روش واحدی که قادر به حل مشکل انتخاب شریک در زنجیره تامین، به ویژه هنگامی که سازمانهای مختلف نیازهای مختلف کیفی دارند، وجود ندارد (Wu & Barnes, 2011). افزایش جهانیشدن و نوسانات بازار نشاندهنده چالشهای عمدهای برای بسیاری از زنجیرههای تأمین و بهویژه برای مراکز توزیع ایجاد کرده است. در این راستا در مقاله بارکر (2006) به بررسی چگونگی طراحی مراکز توزیع پرداختهشده است. پژوهش وی بهصورت مصاحبه نیمه ساختاریافته با شرکتهای طراحی انبار بر اساس شناسایی طیف وسیعی از انواع چابکی انجامگرفته است. پاسخ مصاحبهشوندگان ازلحاظ اقدامات کیفی در مقیاس لیکرت بیانشده است. نتایج نشان میدهد که بهطورکلی یک هزینه کم و یا متوسط برای طراحی چابکی در سازمان صورت میگردد (Baker, 2006). در جدول 1) تعدادی از مطالعات و روشهای موجود موردبررسی و مطالعه قرارگرفتهاند.
جدول 1) بررسی مطالعات مرتبط در حوزه چابکی زنجیره تامین
3- چارچوب مفهومی و فرضیات تحقیقبهطورکلی در این پژوهش شش فرضیه مطرح میباشد که در ادامه به بررسی آنها خواهیم پرداخت.
امروزه مهارت تسلط بر فنون فناوری اطلاعات و مهارتهای جدید بهقدری الزامی است که برای سازمانهایی که در جهت چابکسازی حرکت میکنند صرفاً استفاده از شیوههای معماری فناوری اطلاعات کفایت نمیکند بلکه سازمانهای چابک نیازمند شیوه خاصی از معماری با عنوان معماری چابک فناوری اطلاعات و مهارتهای خاص آن هستند. فرضیه اول: مهارتهای کارکنان بر چابکی زنجیره تأمین تاثیر دارد.
فرضیه دوم: هوشمندی و آگاهی کارکنان بر چابکی زنجیره تأمین تأثیر دارد.
در این پژوهشمجموعه دانش، مهارت و نگرشهایی که کارکنان را قادر میسازد به صورتی اثربخش فعالیتهای مربوط به شغل و یا عملکرد شغلی را طبق استانداردهای مورد انتظار انجام دهند مجموعه شایستگی در نظر گرفته شده است. فرضیه سوم: مجموعه شایستگیها کارکنان بر چابکی زنجیره تأمین تأثیر دارد.
فرضیه چهارم: مدیریت دانش کارکنان بر چابکی زنجیره تأمین تأثیر دارد.
فرضیه پنجم: فرهنگ توانمندسازی کارکنان بر چابکی زنجیره تأمین تأثیر دارد.
فرضیه ششم: مهارتهای چندگانه کارکنان بر چابکی زنجیره تأمین تأثیر دارد. چابکی زنجیره تأمین: چابکی به معنای واکنش اثربخش به محیط متغیر و غیرقابل، پیشبینی و استفاده از آن تغییرات بهعنوان فرصتهایی برای پیشرفت سازمانی است (Agarwal, Shankar, & Tiwari, 2007). هرچند، ریشه چابکی ناشی از تولید چابک بوده (Goldman, 1995)و تولید چابک مفهومی است که طی سالهای اخیر عمومیت پیداکرده و بهعنوان راهبرد موفق بهوسیله تولیدکنندگانی که خود را برای افزایش قابلملاحظه عملکرد آماده میکنند، پذیرفتهشده است (Braunscheidel, 2005). چابکی در زنجیره تأمین توانایی زنجیره تأمین بهعنوان کل و اعضای آن برای همسویی سریع در شبکه با پویاییها و نوسانات در نیازمندیهای مشتریان میباشد. توسعههای موازی در حیطههای چابکی و SCM به معرفی مفهوم زنجیره و تأمین چابک منجر گردید (Christopher, 1999). یک پارادایم تولید چابک و محیطزیست آگاه اشاره به توانایی پیکربندی مجدد یک سیستم انعطافپذیر بهسرعت، اقتصادی و سازگار با محیطزیست مسئولانه دارد. در شرکتهای تولید مدرن، زنجیره تأمین الکترونیکی و بازار الکترونیکی مبتنی بر وب و سیستم مبتنی بر اینترنت دستیابی بهچابکی را امیدوار ساخته است (Dotoli, Fanti, Meloni, & Zhou, 2006). زنجیره تأمین چابک بهعنوان پاسخی به شرایط پویا و ناپایدار بازار در سالهای اخیر بسیار توسعهیافته است. یک زنجیره تأمین چابک به سطح بالایی از انعطافپذیری جهت شکلگیری مجدد برای پاسخگویی به شرایط محیط تجاری نیاز دارد، بنابراین، یک زنجیره تأمین چابک میتواند بهعنوان شبکهای پویا از شرکتهای عضو در نظر گرفته شود که ساختار آنها با توجه به تغییرات محیط باید پیدرپی تغییر کند. رویکرد چابکسازی که با خود مجموعهای از فرصتها را همراه میسازد، مستلزم اجرای قابلیتها و افزایش توانمندیهای ویژهای است که باید به منابع انسانی تسری یابد. منابع انسانی هوشمند، منابع انسانی با شایستگیهای نو، منابع انسانی چند مهارتِ، منابع انسانی دارای فرهنگ تسهیم دانش، منابع انسانی خودباور و دارای اعتمادبهنفس و منابع انسانی مجهز به دانش فناوری اطلاعات ویژگیهایی است که باید هر سازمان چابکمحوری به آن توجه کند. و سازمانی میتواند در این مسیر موفقیت کسب کند که منابع انسانی تجهیز یافته به این قابلیتها را در خود داشته باشد یا قابلیتهای موجود را با محور چابکی در منابع انسانی، بازآفرینی کند.
شکل 1) مدل مفهومی تحقیق زاهدی و همکاران (1392)، عباسی و همکاران (2014)
4- روش تحقیقانتخاب روش تحقیق بستگی به هدف، ماهیت و موضوع پژوهش و امکانات اجرایی آن دارد و هدف نهایی آن کمک به پژوهشگر در دستیابی به نتایج موردنظر و با دقت هرچه تمام است. تحقیق حاضر از حیث هدف کاربردی است، تحقیقات کاربردی به سمت کاربرد عملی دانش هدایت میشوند. همچنین از حیث روش گردآوری دادهها، در زمره تحقیقات توصیفی-پیمایشی است. 4-1- جامعه آماری و تعیین حجم نمونهجامعه آماری در این پژوهش کارمندان شرکت دخانیات استان آذربایجان غربی میباشد. نمونه در آمار به تعدادی از اجزا انتخابشده با روش تصادفی از یک جامعه آماری گفته میشود که با بررسی مشخصات در نمونه فرضیات آماری در جامعه مرجع قابل پژوهش میباشند. برای انتخاب حجم نمونه در این پژوهش از جدول مورگان (ضمیمه یک) استفادهشده است. روش نمونهگیری نیز نمونهگیری تصادفی میباشد. نمونه هدف در این مطالعه کارکنان شرکت دخانیات شهرستان ارومیه میباشد. حجم کل جامعه آماری 150 نفر بود. با توجه به جدول مورگان 108 مورد بهصورت تصادفی انتخاب شدند. از 105 پرسشنامه عودت شده از سوی کارکنان، 4 مورد غیرقابل استفاده بود و درنتیجه 101 پرسشنامه کارکنان برای تجزیهوتحلیل مورداستفاده قرار گرفت.
جدول 2) جامعه آماری به تفکیک تأمینکنندگان شرکت دخانیات ارومیه
4-2- روش و ابزار گردآوری دادههادر این پژوهش برای گردآوری اطلاعات از روش میدانی و کتابخانهای استفاده شده است و ابزار بکار رفته در این پژوهش پرسشنامه است. برای سنجش تأثیر قابلیتهای پرسنل بر چابکی زنجیره تأمین، پرسشنامهای محقق ساخته به تعداد 49 سؤال استفادهشده است که سؤالات بر اساس متغیرهای شناساییشده تهیه و تنظیم گردیده است. همچنین در پرسشنامه از طیف لیکرت[8] مقیاس پنج گزینهای 1 به معنای (کاملاً مخالفم)، 2 (مخالفم)، 3 (نظری ندارم)، 4 (موافقم) و 5 (کاملاً موافقم) استفاده شده است. بخش مطالعات کتابخانهای شامل مطالعه نشریهها، کتب فارسی و لاتین، پایاننامهها و بخشی هم استفاده از اطلاعات اینترنتی میباشد. برای تمامی این آزمونها از نرمافزار SMART-PLS (روش حداقل مربعات جزئی) استفادهشده است. این نرمافزار یک رویکرد مبتنی بر مؤلفه است که میتوان توسط آن قابلیت اطمینان، اعتبار و روابط بین متغیرها را اندازهگیری کرد (Cheng & Yang, 2014). 4-3- روایی و پایایی ابزار پژوهشبه لحاظ اطمینان از اینکه سؤالات پرسشنامه دارای روایی محتوایی باشند، پرسشنامه طراحیشده به تائید چند تن از اساتید در این حوزه رسید. پس از تنظیم پرسشنامه، جهت اطمینان از طراحی درست پرسشنامه و بالا بردن درجه روایی و پایایی، پس از تائید اساتید مجرب، پرسشنامهها بهصورت آزمایشی در بین30 نفر از کارکنان سازمان مورداجرا و آزمایش قرار داده شد تا در صورت داشتن نقص نسبت به اصلاح آن اقدام گردد و برای اطمینان بیشتر از درجه روایی و پایایی، ضریب آلفای کرونباخ[9] و روایی همگرا[10] (AVE) و پایایی ترکیبی[11] پرسشنامه مذکور با استفاده از دو نرمافزار (SPSS)[12] و (SMART PLS)[13] تعیین و در جداول 4 و 5 آورده شده است.
جدول 3) تخصیص سؤالات پرسشنامه به ازای هر متغیر
پایایی یا قابلیت اعتماد مشخص میسازد که ابزار اندازهگیری در صورت اجرا در شرایط یکسان تا چه اندازه نتایج یکسانی دارد. بدین معنی که اگر پژوهشگر پرسشنامه خود را دوباره و یا بهصورت موازی اجرا کند و نتایج هر دو یکسان باشد، ابزار از پایایی کامل برخوردار است. اندازهگیری پایایی در این پژوهش با استفاده از روش آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی انجام خواهد گرفت. آلفای کرونباخ معیاری سنتی برای سنجش پایایی محسوب میگردد و مقدار بالاتر از 7/0 نشانگر پایایی قابلقبول است(Cronbach, 1951). ازآنجاییکه معیار آلفای کرونباخ یک معیار سنتی برای تعیین پایایی متغیرها میباشد، روش PLS معیار مدرنتری نسبت به آلفای کرونباخ به نام پایایی ترکیبی به کار میبرد. برتری این معیار نسبت به آلفای کرونباخ در این است که پایایی متغیرها نه بهصورت مطلق بلکه با توجه به همبستگی متغیرهایشان با یکدیگر محاسبه میگردد. درنتیجه برای سنجش بهتر پایایی، هردوی این معیارها در این پژوهش بهکاربرده شده است. مقدار پایایی ترکیبی برای هر متغیر بالاتر از 7/0 شود، نشان از پایداری درونی مناسب برای مدل دارد و مقدار کمتر از 6/0 عدم وجود پایایی را نشان میدهد (Nunnally, 1978). معیار بعدی برای برازش مدل اندازهگیری روایی همگرا (AVE) میباشد. منظور از شاخص روایی همگرا سنجش میزان تبیین متغیر پنهان توسط متغیرهای مشاهدهپذیر آن است. معیار متوسط واریانس استخراجشده توسط فرنل و لارکر (1981) بهعنوان شاخصی برای سنجش اعتبار درونی مدل اندازهگیری پیشنهاد شد. معیار AVE نشاندهنده میانگین واریانس به اشتراک گذاشتهشده بین هر متغیر با شاخصهای خود است. به بیان سادهتر این معیار میزان همبستگی یک متغیر با شاخصهای خود میباشد که هر چه این همبستگی بیشتر باشد، برازش نیز بیشتر است. مقدار بحرانی برای این معیار عدد 5/0 است بدین معنی که مقدار AVE بالای 5/0 روایی همگرای قابلقبول را نشان میدهد. نهایتاً معیار بعدی روایی واگرا میباشد که میزان رابطه یک متغیر با شاخصهایش در مقایسه رابطه آن متغیر با سایر متغیرها است. بهطوریکه روایی واگرای قابلقبول یک مدل حاکی از آن است که یک متغیر در مدل تعامل بیشتری با شاخصهای خود دارد تا با متغیرهای دیگر. روایی واگرا وقتی در سطح قابلقبول است که میزان AVE برای هر متغیر بیشتر از واریانس اشتراکی بین آن متغیر و متغیرهای دیگر (مربع مقدار ضرایب همبستگی بین متغیر) در مدل باشد(Fornell & Larcker, 1981) . جدول 4 و 5 نشان میدهد که با توجه بهقرار گرفتن همه معیارها در سطوح استاندار، نتایج حاصل قابلقبول است.
جدول 4) روایی و پایایی برای مدل اندازهگیری
آلفای کرونباخ برای متغیر وابسته یعنی چابکی زنجیره تأمین برابر با 92/0 و برای متغیرهای مستقل یعنی مهارتهای کارکنان، هوشمندی و آگاهی کارکنان، مجموعه شایستگیهای کارکنان، مدیریت دانش کارکنان، فرهنگ توانمندسازی کارکنان و مهارتهای چندگانه کارکنان به ترتیب برابر با 89/0، 86/0، 73/0، 76/0، 83/0 و 81/0 به دست آمد و با توجه به بالاتر از 7/0 بودن نشاندهندهی پایایی خوب میباشد. همچنین قابلیت اطمینان نیز برای همه متغیرها بالاتر از 7/0 میباشد. روایی همگرا نیز برای همه متغیرها از 5/0 بالاتر میباشد. طبق آزمون فورنل – لارکر یک متغیر پنهان در مقایسه با سایر متغیرهای پنهان، باید پراکندگی بیشتری را در بین مشاهدهپذیرهای خودش داشته باشد تا بتوان گفت متغیر پنهان مدنظر روایی تشخیصی بالایی دارد. در اصطلاحات آماری جذر میانگین واریانس استخراجشده هر متغیر پنهان باید بیشتر از حداکثر همبستگی آن متغیر پنهان با متغیرهای پنهان دیگر باشد یا میانگین واریانس استخراجشده هر متغیر پنهان باید بیشتر از توان دوم همبستگی آن متغیر پنهان با سایر متغیرهای پنهان باشد. با توجه به معیارهای ارائهشده، مدل پیشنهادی در سطح استاندارها قابلقبول میباشد.
جدول 5) روایی واگرا برای مدل اندازهگیری
ماتریس جدول 5 مربوط به مدل پیشنهادی میباشد که با توجه به بیشتر بودن اعداد مندرج در قطر اصلی از اعداد زیرین خود نشاندهندهی روایی واگرای قابلقبول است. 4-4) آزمون فرضیهها و مدل پیشنهادیبرای بررسی تائید یا عدم تائید فرضیات و همچنین بررسی برازش کلی مدل نیاز به انتخاب آزمونها، تجزیهوتحلیل دادهها بر اساس این آزمونها و با استفاده از نرمافزار انتخابشده میباشد. در این پژوهش با استفاده از سه معیار R2، اعداد معناداری T (T-values) و معیار GOF[14] فرضیات و مدل ارزیابی خواهند شد که در ادامه به شرح و توصیف این آزمونها خواهیم پرداخت 4-4-1) ضریب تعیین (R2)معیار اساسی ارزیابی متغیرهای مکنون درونزا مدل مسیر، ضریب تعیین میباشد. این شاخص نشان میدهد چند درصد از تغییرات متغیر درونزا توسط متغیر برونزا صورت میپذیرد. معیار R2، معیاری است که برای متصل کردن بخش اندازهگیری و بخش ساختاری مدلسازی معادلات ساختاری به کار میرود. چین[15] (1998) سه مقدار 19/0، 33/0 و 67/0 را بهعنوان ملاک برای مقادیر ضعیف، متوسط و قوی R2 معرفی میکند (Chin, 1998). برای ارزیابی توانایی مدل از معیار R2 استفادهشده است. در این مدل مقدار R2 برای متغیر وابسته چابکی زنجیره تأمین 96/0 بهدستآمده که از مقدار تعیینشده 67/0 بیشتراست بنابراین در حد قوی تائید میشود. 4-4-2) آزمون ضرایب مسیرمنظور از ضرایب مسیر همان بتای استانداردشده در رگرسیون خطی میباشد. ضرایب مسیر باید ازلحاظ بزرگی، علامت و معناداری موردبررسی قرار بگیرند. ضرایب مسیر مثبت (بتای مثبت) نشاندهنده روابط مستقیم بین متغیرهای پنهان درونزا و برونزا میباشد. در مقابل ضرایب مسیر منفی (بتای منفی) نشاندهنده رابط معکوس بین متغیرهای پنهان درونزا و برونزا میباشد. این مقدار ازنظر بزرگی نشاندهنده قدرت رابطه میباشد که با برقرار شدن روابط غیرمستقیم از میزان بزرگی یک ضریب بتا کاسته میشود؛ به همین منظور برخی از محققان بر ضرورت اثرات کلی که ترکیبی از اثر مستقیم (ضریب مسیر یا بتا) و غیرمستقیم است تأکیددارند. معناداری ضرایب مسیر مکمل بزرگی و جهت علامت ضریب بتای مدل میباشد. چنانچه مقدار بهدستآمده بالای حداقل آماره در سطح مورداطمینان در نظر گرفتهشده باشد. از اعداد بهدستآمده توسط تجزیهوتحلیلهای انجامگرفته برای ضرایب مسیر و معیار R2 میتوان معناداری و تائید فرضیات و تأثیر قوی هر یک از متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته را قبول کرد. شکل 2 نتایج حاصل را نشان میدهد.
شکل 2) مقادیر ضرایب مسیر
4-4-3) ضرایب معناداری T ابتداییترین معیار برای سنجش رابطهی بین سازهها در مدل (بخش ساختاری)، اعداد معناداری T است. درصورتیکه مقدار این اعداد از 96/1، 58/2 و 27/3 بیشتر شود، نشان از صحت رابطهی بین سازهها و درنتیجه تائید فرضیههای پژوهش در سطح اطمینان 95%،99% و 9/99% است. برای آزمودن اینکه آیا قابلیتهای پرسنل میتواند در چابکی زنجیره تأمین تأثیر داشته باشد یا خیر و همچنین برای آزمودن فرضیات ارائهشده با استفاده از آزمون ضرایب معناداری T بررسی شد. نتایج آزمون T در شکل 3 نشان دادهشده است. نتایج حاصل نشان میدهد که فرضیات در سطح معناداری 95 درصد و 9/99 درصد قابلقبول است.
شکل 3) آزمون ضرایب معناداری T
4-4-4) معیار GOFاخیراً، یک اندازهگیری مناسب جهانی برای برازش کلی مدل با استفاده از PLS پیشنهادشده است. عددی که برای این معیار به دست میآید بین صفر و یک میباشد. وتزلس و همکاران (2009)[16] سه مقدار 01/0، 25/0، 36/0 را بهعنوان مقادیر ضعیف، متوسط و قوی برای GOF معرفی نمودهاند به این معنی که در صورت محاسبه مقدار 01/0 و نزدیک آن بهعنوان GOF در یک مدل، میتوان نتیجه گرفت که برازش کلی آن مدل در حد ضعیفی است و باید به اصلاح روابط بین سازههای مدل پرداخت. به همین ترتیب در مورد دو مقدار دیگر GOF نیز (25/0: برازش کلی متوسط، 36/0: برازش کلی قوی) این دستورالعمل برقرار است و فرمول محاسبه GOF عبارت است از (Wetzels, Odekerken-Schröder, & Van Oppen, 2009): GOF= (1) برای محاسبه میانگین AVE از معادلهی (4-2) استفادهشده است: (2)
همچنین برای محاسبه برازش کلی مدل بایستی میانگین R2 را نیز محاسبه کرد: (3)
با جایگذاری (2) و (3) در معادله (1)، ارزش GOF به دست میآید: GOF= 4-4-5) تحلیل و تفسیر نتایجبا توجه به اندازههای که برای R2 تعریفشده است، اعداد بهدستآمده برای R2 در تجزیهوتحلیلهای ما عدد 96/0 میباشد که نشان از برازش قوی مدل است. همچنین ضرایب مسیر نیز در شکل 4-5 نشان دادهشده است. اول، مقدار t-value بین مهارتهای کارکنان و چابکی زنجیره تأمین مقدار 02/4 به دست آمد که نشان میدهد که مهارت کارکنان تأثیر مثبت و معنیداری بر چابکی زنجیره تأمین دارد. دوم، مقدار t-value بین هوشمندی و آگاهی کارکنان و چابکی زنجیره تأمین 32/6 که نشان میدهد هوشمندی و آگاهی کارکنان تأثیر مثبت و معنیداری بر چابکی زنجیره تأمین دارد. سوم، مقدار t-value بین مجموعه شایستگیهای کارکنان و چابکی زنجیره تأمین 55/2 که نشان میدهد مجموعه شایستگیهای کارکنان تأثیر مثبت و معنیداری بر چابکی زنجیره تأمین دارد. چهارم، مقدار t-value بین مدیریت دانش و چابکی زنجیره تأمین 81/7 که نشان میدهد مدیریت دانش تأثیر مثبت و معنیداری بر چابکی زنجیره تأمین دارد. پنجم، مقدار t-value بین فرهنگ توانمندسازی و چابکی زنجیره تأمین 80/3 که نشان میدهد. فرهنگ توانمندسازی تأثیر مثبت و معنیداری بر چابکی زنجیره تأمین دارد. نهایتاً t-value مهارتهای چندگانه بر چابکی زنجیره تأمین ترتیب برابر با 13/7 0 که نتایج نشاندهندهی تأیید هر 6 فرضیه میباشد. با استفاده از آزمونی که برای برازش کلی مدل انجام گرفت یک مقدار 75/0 به دست آمد که این مقدار در مقایسه با مقادیر پایه بالا تعریفشده برای GOF نشان میدهد که ساختار مدل مناسب میباشد. در جدول 6 نتایج حاصل از آزمون T و ضرایب مسیر ارائهشده است:
جدول 6) خلاصه نتایج آزمونها
Note: *p < 0.05; **p< 0.01, ***p< 0.001.
همانطوری که در فرضیه اول پیشبینیشده بود، مهارتهای کارکنان تأثیر مثبت و معناداری بر چابکی زنجیره دارد. فرضیه دوم نیز با توجه به اعدا بهدستآمده تائید شد و بیانگر تأثیر مثبت و معناداری هوشمندی و آگاهی کارکنان بر چابکی زنجیره تأمین میباشد. اثر مجموعه شایستگی کارکنان در چابکی زنجیره تأمین نیز در تائید فرضیه سوم قابلتوجه میباشد. همچنین نتایج حاصل نشان میدهد که فرضیه چهارم یعنی تأثیر مدیریت دانش بر چابکی زنجیره تأمین نیز مثبت و معنادار میباشد. فرضیه پنجم نیز که نشاندهندهی تأثیر فرهنگ توانمندسازی بر چابکی زنجیره تأمین است مورد تأیید بود و نهایتاً با توجه به تجزیه تحلیلهای انجامگرفته و اعداد بهدستآمده فرضیه ششم یعنی تأثیر مهارتهای چندگانه بر چابکی زنجیره تأمین مورد تأیید قرار گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نشاندهندهی تائید هر شش فرضیه پژوهش میباشد. همچنین نتایج بهدستآمده نشاندهندهی برازش قوی مدل پیشنهادی میباشد.
5- نتیجهگیری و تفسیر دادههاهمانگونه که ذکر شد این پژوهش با هدف بررسی اثرات قابلیت پرسنل بر چابکی زنجیره تأمین انجام شده است. در این راستا پس از بررسی ادبیات چارچوب مفهومی پژوهش ترسیم و پرسشنامهای تنظیم گردید. پرسشنامه در شرکت دخانیات با جامعه آماری حدود 3/72 در صد مرد و 7/27 درصد خانم توزیع و جمعآوری شد. با توجه به معیارهای ارائهشده، مدل پیشنهادی در سطح استاندارها قابلقبول میباشد. نتایج حاصل از تحلیلها نشان میدهد که همه فرضیات مطرحشده در این پژوهش تأیید میشود. فرضیه اول: نتایج بهدستآمده از آزمون t و ضریب مسیر بهدستآمده نشان میدهد که مهارتهای کارکنان، اثر مثبت و معناداری روی چابکی زنجیره تأمین دارد (β= 0.14, t = 4.02, p<0.001) بنابراین فرضیه (1) تأیید میشود. نتایج حاصل از این مطالعه نشان میدهد که باوجود تغییرات روزافزون در محیط کسبوکار و بازارهای داخلی و خارجی، سازمانهایی قادر به رهبری هستند که از زنجیره تأمین چابک استفاده کنند لذا جهت تبدیلشدن به زنجیره تأمین چابک در ابتدا باید میزان چابکی را ارتقا بخشید که افزایش مهارت کارکنان و بهکارگیری کارکنان بامهارت موجب افزایش چابکی زنجیره تأمین خواهد شد. نتایج به دست آمده با نتایج پژوهش آذر و همکاران (1387) هماهنگی دارد. فرضیه دوم: همچنین، فرضیه (2) که پیشنهاد یک رابطه مثبت میان هوشمندی و آگاهی کارکنان و چابکی زنجیره تأمین بود پشتیبانی میشود (β = 0.26, t = 6.32, p<0.001). این یافتهها نشان میدهد که افزایش هوشمندی و آگاهی بر چابکی زنجیره تأمین تأثیر قابلتوجهی دارند. نتایج حاصل نشان میدهد که سازمانهایی در محیط رقابتی برنده خواهند بود که از حوزه فعالیت خود درک و ارزیابی عمیقتری داشته و برای خود مزیتهای رقابتی بیشتری فراهم سازد. به کمک افزایش هوشمندی است که سازمانها بر رقبای خود برتری یافته و جایگاه ویژهای در عرصه رقابت کسب میکنند. بررسی دقیق محیط و کسب اطلاعات از رخدادهای در حال ظهور است که حیات سازمان را استمرار میبخشد؛ بنابراین، افزایش درجه هوشمندی و آگاهی است که نگاه و درک سازمان را نسبت به تحولات محیط و آینده شفافتر ساخته و توان سازمان را برای تحلیل فرایندهای روبه ظهور افزایش میدهد. موفقیت در عرصه کسبوکار از آن سازمانهایی است که بصیرت و آگاهی بیشتری نسبت به خود و محیط رقابت داشته باشند. تا در مواقع لازم بتوانند انعطافپذیری و چابکی لازم را در مواقع ضروری از خود نشان دهند. نتایج به دست آمده با یافته های پژوهش زاهدی و همکاران (1392) هماهنگی دارد. فرضیه سوم: بهطور خاص، در فرضیه (3) که یک رابطه مثبت بین مجموعه شایستگیهای کارکنان و چابکی زنجیره تأمین ارائهشده، یافتهها نشان میدهد که دید مثبتتری از شایستگی کارکنان در افزایش چابکی زنجیره تأمین مؤثر میباشد (β = 0.08, t = 2.55, p<0.01)؛ بنابراین شایستگیهای کارکنان دریک سازمان منجر بهچابکی زنجیره تأمین میشود؛ ازآنجاکه میزان اهمیت شاخصهای شایستگی و انعطافپذیری مهم میباشد درنتیجه برای دستیابی بهچابکی بیشتر، باید توجه سازمان به این زمینه هم معطوف باشد. سازمانهای چابک برای رسیدگی به تغییر، عدم اطمینان و عدم قابلیت پیشبینی در محیط کاری خود، به شماری از توانمندیهای متمایز نیازمندند که شایستگی کارکنان هم یکی از آنها است. نتایج به دست آمده با نتایج پژوهش زاهدی و همکاران (1392) هماهنگی دارد. فرضیه چهارم: همچنین نتایج بهدستآمده از آزمون t و ضریب مسیر بهدستآمده نشان میدهد که مدیریت دانش، اثر مثبت و معناداری روی چابکی زنجیره تأمین دارد (β= 0.32, t = 7.81, p<0.001) بنابراین فرضیه (4) تأیید میشود. نتایج حاصل از این مطالعه نشان میدهد که در مدیریت دانش سازمانها باید بتوانند محیطی را فراهم نمایند که در آن دانش اعم از سازمانی و فردی، چه بهصورت ضمنی و یا بهصورت صریح و یا بهطورکلی یا خاص و یا بهصورت اخباری و یا علت و معلولی، ذخیره شود. یکی از فرایندهای مدیریتی و سیستمهای سازمانی که در مدیریت دانش بسیار اهمیت دارد، چابکی است. توسعه فناوری اطلاعاتی و ارتباطی در عرصه جهانیسازی و محیط کسبوکار و رقابتی سبب شده است که سازمانهای چابک بهتر بتوانند در عرصه صنایع رقابتی باقی بمانند؛ بنابراین چالش چابکی حفظ دانش است. هر ساختار سازمانی به طریقی کاهش اندازه میدهد اما هنگامیکه ساختارهای سلسله مراتبی سنتی کاهش اندازه میدهند بدان معناست که دانش آنها نیز از بین میرود. نتایج به دست آمده با نتایج پژوهش زاهدی و همکاران (1392) هماهنگی دارد. فرضیه پنجم: در فرضیه (5) که یک رابطه مثبت بین فرهنگ توانندسازی کارکنان و چابکی زنجیره تأمین ارائهشده، یافتهها نشان میدهد که افزایش فرهنگ توانمندسازی کارکنان در افزایش چابکی زنجیره تأمین مؤثر میباشد (β = 0.12, t = 3.80, p<0.001). با توجه به نتایج بهدستآمده آموزشهای مستمر و موردنیاز برای کارکنان یک ضرورت غیرقابلانکار برای چابکی است. این آموزشها باید در زمینه فناوری اطلاعات، توانمندسازی آنان در زمینه تصمیمگیری، چند مهارت داشتند و پذیرش مسئولیت برای واکنش سریع به تغییرات موجود در محیط باشد. پس از اینکه نیروی انسانی توانمند شد، باید امکانات لازم برای چابکی نیز فراهم شود. یکی از این موارد، تکنولوژیهای اطلاعاتی است بنابراین وجود فرهنگ توانمندسازی دریک سازمان منجر بهچابکی زنجیره تأمین میشود. نتایج به دست آمده با نتایج پژوهش کزازی و همکاران (1389) هماهنگی دارد. فرضیه ششم: در فرضیه (6) که یک رابطه مثبت بین مهارتهای چندگانه کارکنان و چابکی زنجیره تأمین ارائهشده، یافتهها نشان میدهد که افزایش مهارتهای چندگانه کارکنان در افزایش چابکی زنجیره تأمین مؤثر میباشد (β = 0.23, t = 7.13, p<0.001)؛ بنابراین وجود کارکنان بامهارت های چندگانه دریک سازمان منجر بهچابکی زنجیره تأمین میشود؛ یافتههای این پژوهش نشان میدهد که شاخصی همچون توسعه مهارتهای کارکنان در ابعاد مختلف را میتوان بهعنوان عوامل اصلی چابکی زنجیره تأمین معرفی کرد. نتایج به دست آمده با نتایج پژوهش آذر و همکاران (1387) هماهنگی دارد. 5-1-محدودیتهای پژوهشدر جریان هر مطالعه علمی مشکلاتی پیش روی پژوهشگر قرار دارد. در مسیر انجام این پژوهش از پرسشنامه برای جمعآوری دادهها استفاده شده است، از اینرو برخی از محدودیتها به نقطه ضعف روش جمعآوری دادهها از طریق پرسشنامه برمیگردد. محدودیت ذاتی پرسشنامه میتواند در تحقیقات دیگر با استفاده از سایر روشهای جمعآوری دادهها مرتفع گردد. با توجه به این نکته که کشور در مقطع کنونی در شرایط خاصی ازجمله انواع تحریمها و نوسانات اقتصادی به سر میبرد و همچنین رویدادهای متعددی ازجمله جنگهای داخلی، بحرانهای سیاسی و اقتصادی بسیاری از کشورها را درگیر کرده است، انتظار میرود نتایج تحقیق در سایر مقاطع زمانی با نتایج حاضر تفاوت داشته باشد. این مطالعه در شرکت دخانیات آذربایجان غربی انجام گرفت. لذا با توجه به اینکه حجم جامعه آماری کوچک بود، در تعمیم نتایج حاصله بهتمامی شرکت با محدودیت مواجه است. در تحقیق حاضر برای متغیر قابلیتهای پرسنل پنج بعد مهارت کارکنان، هوشمندی و آگاهی، مجموعه شایستگیها، مدیریت دانش، فرهنگ توانمندسازی و مهارتهای چندگانه در نظر گرفتهشده است. مسلماً با گسترش ابعاد تحقیق نتایج تحقیق نیز تغییر پیدا خواهد کرد. از دیگر محدودیتهای تحقیق حاضر، جمعآوری دادههای موردنیاز از کارکنان شرکت دخانیات آذربایجان غربی بود. ازآنجاییکه کارکنان شرکت مذکور با حجم سنگینی از عملیات کاری مواجهاند، بنابراین فرصت کافی برای پاسخگویی به سؤالات تحقیق را نداشتند که این امر محقق را با محدودیت زمانی برای انجام تحقیق مواجه نمود. همچنین، متأسفانه به علت عدم وجود فرهنگ مشارکت در فعالیتهای تحقیقاتی و نیز عدم تمایل به ارائه اطلاعات شرکت به دلایل مختلف، محقق با محدودیتهایی مواجه بوده است. با توجه به نتایج حاصلشده پیشنهادها و راهکاری زیر مطرح میگردد: با توجه به بررسیهای انجامگرفته در رابطه با چابکی زنجیره تأمین، یکی از عوامل بسیار مهم به اشتراک گذاردن اطلاعات در طول زنجیره تأمین میباشد. دسترسی اعضاء زنجیره تأمین (تأمینکنندگان، تولیدکنندگان، توزیعکنندگان و حتی مشتریان) به اطلاعات از طریق اینترنت، امکان استفاده اعضای زنجیره تأمین از شبکههای اطلاعاتی داخلی (اینترانت)، بهروز شدن بهموقع اطلاعات مربوط به فروش، افزایش قابلیت دادهکاوی، استفاده از تبادلات بدون کاغذ، استفاده از نرمافزارهای تحت وب و تبادل درونسازمانی اطلاعات ازجمله مواردی هستند که میتوانند در به اشتراکگذاری اطلاعات در طول زنجیره تأمین اثر داشته باشند؛ بنابراین پیشنهاد میشود در پژوهشهای آتی تأثیر استفاده از ارتباطات مجازی بر چابکی زنجیره تأمین موردبررسی قرار گیرد. همچنین اگرچه از مطرحشدن مبحث چابکی در زنجیره تأمین نزدیک به یک دهه میگذرد ولی به نظر میرسد جوانب زیادی از این موضوع وجود دارد که بر روی آن تحقیقی صورت نگرفته است. در این تحقیق برای شناسایی برگ خریدهای اصلی قابلیتهای پرسنل از روش مطالعه ادبیات موضوع استفادهشده درحالیکه میتوان برای شناسایی برگ خریدها از روش تحلیل عاملی استفاده کرد و صرفاً به مطالعات گذشته تکیه نکرد. با این کار میتوان برگ خریدهای واقعیتر و مطابق با شرایط اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشورمان شناسایی کرد. تحقیق حاضر در شرکت دخانیات آذربایجان غربی انجامشده است؛ درحالیکه اینچنین تحقیقاتی را میتوان برای یک صنعت خاص با گسترش جامعه آماری در آن صنعت انجام داد. 5-2- پیشنهادهای اجرایی و تحقیقاتی: مهمترین پیشنهادهای اجرایی منتج از این تحقیق عبارتاند از: استقرار مدل در شرکت دخانیات و سایر شرکتها مرتبط با حمایت و مساعدت مدیریت عالی و مسئولین مربوطه؛ آموزش افراد و فرهنگسازی اهمیت مدیریت زنجیره تأمین در شرکت دخانیات و چابکی آن؛ برطرف کردن نقاط ضعف موجود در حوزه چابکی زنجیره تأمین در شرکت دخانیات و تقویت نقاط قوت زنجیره طی یک برنامه زمانبندی مشخص؛ تعیین مسئولیت هریک از سازمانها و افراد درگیر در زنجیره تأمین کالا در شرکت دخانیات در ارتباط با چابکی؛ طراحی نظام تشویق و تنبیه مناسب برای زمینهسازی استقرار مدل چابکی زنجیره تأمین در شرکت دخانیات. همچنین مهمترین پیشنهادهای نظری برای انجام تحقیقات در آینده عبارتاند از: اجرای مدل طراحیشده و ارزیابی شاخصهای پیشنهادشده با استفاده از مستندات و دادههای عینی و ملموس؛ آزمون فرضیات تحقیق در شرکتهای دیگر و مقایسه نتایج حاصل از آنها با نتایج تحقیق حاضر؛ انجام تحقیقات بیشتر برای سنجش ارتباط چابکی مؤلفههای مختلف در بین فرایندهای مختلف. در ادامه راهکارهایی برای مدیران، پژوهشگران و صنعتگران توصیه میگردد:
[1] Decision Making Unit [2] Fuzzy Data Envelopment Analysis [3] David M. Gligor [4] Ferguson, Donald , Hadar, Ethan [5] Return-on-Investment [6] Wu, Chong, and David Barnes [7] Knowledge management [8] Likert scale [9] Cronbach's alpha [10] Average Variance Extracted [11] Composite reliability [12] Statistical package for social science [13] Partial Least Square [14] Goodness of Fit [15] chin [16] Wetzels et al. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,064 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,635 |