تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,801,216 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,886 |
سبک تشبیهی در اشعار پیروان خط فکری رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زیباییشناسی ادبی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 2، دوره 9، شماره 36، تیر 1397، صفحه 47-68 اصل مقاله (380.39 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده بلاغت از بحثهای ارزشمند علمی است که به بررسی جنبههای زیباشناسی یک اثر ادبی میپردازد. در این راستا بسامد، نوآوری و کیفیت عناصر زیباشناسی اثر میتواند در امتیازدهی و کسب اعتبار مؤثر باشد. همچنین نوع کاربرد عناصر بلاغی میتواند به عنوان عنصر سبک ساز بررسی گردد؛ به این معنا که در هر دوره و بر اساس پختگی و ناپختگی سبک، شکلهای خاصی از بلاغت با بسامد بالا به کار برده میشود. تشبیه یکی از پایههای اساسی علم بیان است که به عنوان هستة اصلی، محوری و مرکزی اغلب خیالهای شاعرانه، زبان خبر را به زبان هنر و ادب مبدّل میسازد. در شعر پیروان خط فکری رهبر انقلاب که به شاعران انقلاب نیز معروفند، شاهد شکلگیری سبک تشبیهی هستیم که در این پژوهش به بررسی آن و توجیه دلایل آن پرداختهایم. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
واژههای کلیدی رهبر معظم انقلاب؛ شعر انقلاب اسلامی؛ سبک شناسی؛ تشبیه؛ بلاغت | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سبک تشبیهی در اشعار پیروان خط فکری دکتر بهروز رومیانی* معصومه بخشیزاده** چکیده بلاغت از بحثهای ارزشمند علمی است که به بررسی جنبههای زیباشناسی یک اثر ادبی میپردازد. در این راستا بسامد، نوآوری و کیفیت عناصر زیباشناسی اثر میتواند در امتیازدهی و کسب اعتبار مؤثر باشد. همچنین نوع کاربرد عناصر بلاغی میتواند به عنوان عنصر سبک ساز بررسی گردد؛ به این معنا که در هر دوره و بر اساس پختگی و ناپختگی سبک، شکلهای خاصی از بلاغت با بسامد بالا به کار برده میشود. تشبیه یکی از پایههای اساسی علم بیان است که به عنوان هستة اصلی، محوری و مرکزی اغلب خیالهای شاعرانه، زبان خبر را به زبان هنر و ادب مبدّل میسازد. در شعر پیروان خط فکری رهبر انقلاب که به شاعران انقلاب نیز معروفند، شاهد شکلگیری سبک تشبیهی هستیم که در این پژوهش به بررسی آن و توجیه دلایل آن پرداختهایم. واژههای کلیدی رهبر معظم انقلاب، شعر انقلاب اسلامی، سبک شناسی، تشبیه، بلاغت. مقدمهبررسی محتوای آثار ادبی از منظر زیباشناسی و بلاغت میتواند گامی در جهت شناخت تحولات یک عصر و نوع ادبی باشد. مهمترین دستاورد این گونه از مطالعات، شناخت تمایزهای ادبی ادوار فارسی و تمایل ذائقة ادبی یک عصر به نوعی خاص از بلاغت است. بلاغت در اصل لغوی از ریشه «بَلَغَ» به معنای رسیدن گرفته شده است؛ و به معنای بالغ شدن مرد، جوان شدن و بلوغ به کار میرود (دهخدا. ذیل بلاغت). در متون ادبی نیز همین معانی کاربرد دارد؛ اما، بلاغت در اصطلاح به معنای چیره زبانی، شیوا سخنی، فصاحت و زبانآوری میآید. از نظر اصطلاحی، سخنشناسان تعاریف متعددی از واژه بلاغت ارایه دادهاند. در یک بررسی کلی میتوان به این نتیجه رسید که آنچه در همة تعاریف مشترک است ویژگی خاص و ذاتی بلاغت یعنی «تأثیرگذاری» است (شمیسا، 1391: 23). بلاغت ممکن است وصف متکلم باشد، همچنین ممکن است وصف جمله قرار گیرد. متکلم و گویندهای بلیغ است که کلامش فصیح و مطابق با مقتضای حال باشد. جمله، یا کلامی بلیغ است که بر مخاطب تاثیر بگذارد به نحوی که در لذت، شادی و یا اندوه گوینده، شنونده نیز سهیم شود. مقتضای حال او را در نظر بگیرد، به این معنا که برای مثال در محفلی ایجاب میکند سخن با اطناب (تفصیل) ایراد شود و برعکس جایی اقتضا میکند سخن با ایجاز (اختصار) بیان شود. پس این وظیفة گوینده است که شرایط مختلف را برای تأثیرگذاری کلامش در نظر بگیرد. بلاغت غالباً همراه واژة فصاحت به کار میرود. فصاحت به معنای درستی و صحت کلام از نظر لفظی و واژگانی و دستوری است. یعنی قبل از اینکه ما به تأثیرگذاری و بلاغت جمله فکر کنیم باید در این فکر باشیم که از واژگان صحیح و بافت درست دستوری استفاده کنیم، اگر کلمات به کار رفته در متن غلط باشند، آیا میتوان به تأثیر کلام امیدوار بود؛ پس پیشنیاز و مقدمه بلاغت، فصاحت است و این دو مقوله در یک ارتباط متقابل قرار دارند. جلالالدین همایی میگوید: «بلاغت کلام آن است که جمله فصیح و برای بیان مقصود گوینده، واضح و رسا و مطابق مقتضای حال و مقام باشد (همایی، 1377: 18). اصل و منشأ بلاغت به ادب عرب برمیگردد و به شدت تحت تأثیر آن است. در قرون دوم و سوم، علما و ادبای عرب در زمینة اعجاز قرآن و بلاغت آن به تحقیق و بررسی پرداختند از همین جا بود که دیباچه علم بلاعت گشوده شد. از آن پس ادیبانی که بیشتر ایرانی بودند به تألیف کتابهای متعدد در این زمینه پرداختند. این علم بعدها از طریف ترجمه کتاب «هنر شاعریِ» ارسطو، فیلسوف یونانی، با عقاید و آرای دیگر فیلسوفان یونانی نیز آمیخته شد (شمیسا، 1386: 23). فن بلاغت فارسی و عربی به سه شاخه معانی، بیان و بدیع تقسیم میشود. کار تالیف کتابهای مربوط به بلاغت در زبان فارسی از اواخر قرن پنجم شروع شد. از جمله این کتابها، «المعجم فی معاییر اشعار العجم «تألیف شمس قیس رازی؛ «ترجمان البلاغه» تألیف محمد بن عمر رادویانی؛ «حدائق السحر فی دقایق الشعر» تالیف رشید الدین وطواط و...» است. علم بلاغت در ادبیات غرب، از یونان باستان شروع شد. ارسطو بلاغت را هنر کشف و کاربرد وسایلی میدانست که برای ترغیب و تهییج شنونده مفید واقع شود. علاوه بر ارسطو، چند تن دیگر از جمله سیسرون و کوئین تیلین، خطیب قرن اول میلادی، کتابهایی در زمینه بلاغت در خطابه نوشتهاند. در نیمۀ قرن دوم قرن بیستم، بار دیگر اصول بلاغت ارسطویی رواج یافت و این اصول، هم در مورد نگارش مورد توجه واقع شد و هم برای شناخت عناصر رمانها و شعرها. بنا بر این ویژگى، بلاغت به واژگان مفرد نسبت داده نمىشود و تنها ترکیبها و عبارات را شامل مىشود، در حالى که ویژگى فصاحت به کلمه نسبت داده مىشود. سبک تشبیهیسبک، مظهر گزینش شاعر از وسایل تعبیر است (فضل، 1998: 126). نویسنده از امکانات و ابزار فراوان و عدیدهای که در زبان دارد، برخی را برمیگزیند و با ترکیب آنها با هم اثری را پدید میآورد. «به بیان دیگر مسأله سبک، مسألهای است که بر مفهوم گزینش استوار است. گزینش این شق یا آن شق در سطوح گوناگون زبان، یعنی سطوح معنایی، واژی دستوری و آوایی زبان. در نتیجه هر متن دارای ویژگیهایی خواهد بود که فراوردة گزینشهایی هستند که فرد در تمامی این سطوح صورت میدهد، و روی هم رفته سبک ویژة متن را رقم میزند» (مهاجر و نبوی، 1376: 105). بر این گزینش باید ترکیب را نیز اضافه کنیم. زیرا تنها گزینش عامل اصلی سازندة سبک نیست، بلکه این گزینش باید در ترکیب با دیگر عناصر متن باشد. سبک، نمودار گزینش و ترکیب شاعر و نویسنده از امکانات متعدد زبانی است. همچنین بیانگر تقلید یا نوآوری در دستگاههای مختلف زبان مانند دستگاه آوایی، دستگاه واژگانی و نحوی است. از جمله مهمترین دستگاههای زبان، دستگاه بلاغی است که شامل همه تزئینات بیانی و بدیعی و به تعبیری همه عناصر جمالی متن میشود. دستگاه بلاغی برجستهترین و مهمترین دستگاه زبان ادبی است که میتوان روند آفرینش ادبی را در آن ملاحظه نمود. زیرا به نظر میرسد نخستین دگرگونیهای سبکی در این دستگاه روی میدهد. اساسیترین رکن این دستگاه تشبیه است که سایر اجزای دستگاه مانند استعاره، تشخیص و حتی کنایه از آن ناشی میشود. با بررسی ساختار تشبیه به صورت دقیق میتوان تحولات سبکی دستگاه بلاغی را نشان داد. اشخاص مختلف میتوانند سبکهای گوناگون داشته باشند و دورههای مختلف نیز دارای سبکهای متفاوتی هستند. هر دوره مشخصات و ویژگیهایی دارد که آن را از دورههای قبل و بعد متمایز میکند. تغییرات دستگاههای مختلف زبان مانند دستگاه آوایی، دستگاه واژگانی، نحوی و... باعث میشود در هر دوره با عناصر نو و تازهای رو به رو شویم که حداقل نحوة کاربرد آنها با ادوار پیشین متفاوت به نظر میرسد. یکی از دستگاههای مهم، دستگاه بلاغی است که میتوان تحلیل و بررسی عناصر آن را سبکشناسی بلاغی نامید. در سبکشناسی بلاغی نوع دید و رویکرد شاعران و نویسندگان به جهان و اطراف نمایانده میشود؛ به محض تغییر و دگرگونی اوضاع، این تحول در دیدگاه شاعران و نویسندگان بروز میکند و نگاه آنها را دگوگون میسازد. «در هر سبک تازه، عنصر ویژهای از آنچه واکنش نسبت به سبک ادبی پیشین خوانده میشود وجود دارد. این عنصر بیانگر مباحثهای درونی و سبکستیزی پنهان نسبت به سبک دیگر است (تودروف، 1379: 49). به نظر میرسد در این ستیزه تلاش عمدة نویسنده اثر، گریز از تقلید است. او میخواهد در دستگاه بلاغی با دیدی دیگر به پیرامون بنگرد و به گونهای نو و تازه نگرش خویش را عرضه کند. نویسنده یا شاعر، نگاه نو خویش را در دستگاه بلاغی خاص پیریزی میکند. مثلاً با همین دستگاه بلاغی، مسلمانان تلاش میکردند سبک هنری قرآن را توضیح دهند و تشبیهات و انحای هنری آن را روشن نمایند. (شمیسا، 1373: 53) سبکشناسی بلاغی از بخشهای مهم و اساسی دانش سبکشناسی است و اگر قدری پا را فراتر بگذاریم، سبکشناسی بلاغی را باید مهمترین و اصلیترین رکن سبک هر اثر ادبی به حساب آورد؛ زیرا تمام ویژگیها و مختصاتی که ادبیت یا وجه ادبی اثر را تشکیل میدهند و زمینة ادبی شدن آن را فراهم میکنند در این دستگاه متجلی میشود. نقش تشبیه در دستگاه بلاغیاگر دستگاه بلاغی را شامل همة تصاویر و تزیینات بدیعی و بیانی بدانیم (پورنامداریان، 1380: 32) تشبیه مهمترین عنصر سازندة این دستگاه است که صورتهای دیگر خیال مانند استعاره، تشخیص و حتی رمز و کنایه از آن ناشی میشود. تشبیه نشاندهندة وسعت و زاویه دید شاعر است؛ نشان میدهد که شاعر چگونه توانسته میان اشیاء و عناصر به ظاهر بیارتباط و متنوع پیوند ایجاد کند؛ ارتباطی که با هیچ دید و توانی جز دید و توان شاعر دریافت نمیشود. به دیگر سخن هستة مرکزی خیالهای شاعرانه تشبیه است. گویا به همین دلیل ابن رشیق قیروانی اساس و بنای شعر را تشبیهی خوش یا استعارهای دلکش میداند: «شعر چیزی است که مشتمل بر تشبیهی خوش و استعارهای دلکش باشد و در ماسوای آنها گوینده را فضل وزنی خواهد بود و بس» (شفیعیکدکنی، 1372: 7) از آنجا که پایة استعاره نیز بر تشبیه استوار است میتوان گفت ابن رشیق اساس شعر را تشبیه میداند. از دیگر سو تشبیه نشاندهندة تقلید یا خلاقیت نویسنده یا شاعر است و نشان میدهد تا چه میزان صاحب اثر، آفریننده یا مقلد بوده است. چنین آفرینشی شاعران و نویسندگان صاحب سبک را از مقلدان متمایز میکند: زیرا «شاعران مقلد از تشبیهات و استعارات ایشان استفاده میکنند و در واقع از چشم ایشان میبینند و از زبان ایشان میگویند» (شمیسا، 1376: 378) شعر انقلابپس از پیروزی انقلاب اسلامی (بهمن ماه 1357) شعر معاصر ایران، حال و هوای دیگری یافت؛ شعر این دوره که هنوز هم نمیتوان به درستی درباره ویژگیها و موفقیّتهای آن سخن گفت، بسیار پر حجم، و تحوّل و نوآوری در آن فراوان است. در شعر انقلاب انواع قالبهای شعری مانند غزل، مثنوی، رباعی، دوبیتی، چهارپاره، قطعه، قصیده، تک بیتی و قالبهای نو به چشم میخورد. در همه قالبها دخل و تصرفهایی صورت گرفته که آن را از شکلهای سنّتی و گذشته متمایز مینماید. از میان قالبهای سنّتی غزل بیشترین کاربرد را شعر انقلاب داشته و حجم غزلهای سروده شده جدا از موفّق یا ناموفّق بودن آنها ـ نسبت به قالبهای دیگر بیشتر است. نوآوری شاعران این دوره در غزل سرایی، غزل این دوره را با ویژگیهایی همراه کرده است که قطعا باید از آن با عنوان «غزل نو» یاد کرد. قابلیّت غزل برای بیان مفاهیم عرفانی و معنوی که از دیرباز مورد توجّه شاعران بوده است در این دوره با روحیّه حماسی شاعران انقلاب و شاعران دوره جنگ تحمیلی به هم آمیخت و «غزل عرفانی و حماسی» را مشحون از نوآوریهای لفظی و ترکیبهای خاصّ کرد. از پیشگامان برجسته غزل نو قبل از پیروزی انقلاب سیمین بهبهانی است که کار خود را با دو مجموعه خطی ز سرعت و از آتش و دشت ارژن ادامه داد. محمدعلی بهمنی هم در سال 1369، نمونههایی موفّق از غزل نو را با انتشار مجموعه گاهی دلم برای خودم تنگ میشود عرضه کرد. سایه، مشفق کاشانی، عزتالله فولادوند نیز با سرودنِ غزلهای نو در زمره غزل پردازان سالمند این دوره شمرده میشوند. از قیصر امینپور، حسن حسینی، حسین اسرافیلی، سلمان هراتی، سهیل محمودی، زهره نارنجی، ایرج قنبری، فاطمه راکعی، علیرضا قزوه، ساعد باقری، عبدالجبار کاکایی هم میتوان به عنوان شاعران غزلپرداز نسل انقلاب یاد کرد. رهبر انقلابآیتالله خامنهای که با عنوان امام خامنهای در جامعة ایران شناخته شدهتر هستند، پس از امام خمینی به مقام رهبری نظام جمهوری اسلامی انتخاب شدند. این نظام که بر پایة مبانی فکری ـ سیاسی اسلام شکل گرفته بود، جمهوری اسلامی نامیده شد. تفکرات و آرمانهای امام خامنهای در قالب شعر، بیانیهها و رهنمودهای مذهبی ـ سیاسی منتشر گردید و هم پیش از انقلاب و هم پس از آن به شدت مورد استقبال جوانان قرار گرفت. این رویه را میتوان در شعر جوانان ایرانی ملاحظه کرد. رهبر جمهوری اسلامی ایران، حضرت آیتالله خامنهای ضمن مرجعیت مذهبی ـ سیاسی، در عرصة شعر و ادب نیز حضور درخشانی داشته و در جلسات شعر و نقد به طور مستمر حضور دارند. با توجه به جذبشدن روزافزون قشر جوان و شاعر به مقام مذهبی ـ سیاسی و ابعاد فرهنگی رسالت الهی ایشان، نمود افکار و آرای ایشان را میتوان در شعر پارسی ملاحظه کرد.
(شهریار، 1391: 59) گاه نیز شاعران به پاسخگویی اشعار روی آوردهاند. پاسخ حمیدرضا فاطمی به شعر یاران خراسانی رهبر:
(حمیدرضا فاطمی، 1386: 21) سبک تشبیهی در اشعار پیروان فکر و شعر رهبر معظم انقلاببخش عمدهای از اشعار معاصر که به تبعیت از مقام معظم رهبری سروده شده، شعر مذهبی است. با توجه به ارزشمندی مباحث اسلامی در مجموعه سخنرانیها و تألیفات معظم له، انتظار میرفت که یکی از برجستهترین زمینههای شعر انقلاب به مذهب و اسلام تعلق بگیرد. در میان اشعار حضرت آیتالله خامنهای، اشعار مذهبی جایگاه ویژهای دارد. این اشعار عمدتاً در رابطه با امامزمان سروده شدهاند:
(خامنهای، 1386: 58) سرودهای از رهبر عزیزمان در باره امام زمان روحی فداه:
(خامنهای، 1386: 86) در شعر «یاران خراسانی» نیز، اشارهای به امامزمان و یاران ایشان شده است که با توجه به ظهورشان از سمت خراسان به «یاران خراسانی» موسوم هستند:
(خامنهای، 1386: 97) این رویه به شدت بر شاعران معاصر تأثیر نهاده و اشعار بسیاری در مدح و عرض ارادت به امام زمان در شعر معاصر دیده میشود:
(امینپور،1381: 47 )
(همان: 71)
(مشفق کاشانی، 1388: 139) از حضرت آیتالله خامنهای، اشعار بیشماری موجود است که نمایانگر ژرفای اندیشه ایشان در مسایل مذهبی ـ فرهنگی است. ایشان همچنین از مسایل روز غافل نبوده و پیرامون مسایل روز نیز سرودههایی دارند. شعر شلمچه از مقام معظم رهبری، به خوبی بیانگر تألمات روحی ایشان در باب شهدا است:
(خامنهای، 1386: 51)
شعر دفاع مقدس، با بسامد بالایی تقلید شده است:
(دولتیان، 1384: 45)
(نژادهاشمی، 1383: 49) سطح لغویاز نظر لغوی، شعر پیروان رهبری نه تنها با اشعار معاصر متفاوت است؛ بلکه با پیشینة شعر مدحی پارسی نیز پیوستگی خاصی ندارد. زبان شعر، دنبالة طبیعی روانی و سادگی شعر عرفانی است، با این تفاوت که اصطلاحات خاص عرفانی در این دوره ملاحظه نمیشود. گرچه در شعر مقام معظم رهبری شاهد کاربرد اندک تعابیر عرفانی هستیم؛ با این حال در شعر پیروان ایشان، گرایش به سمت مفاهیم مذهبی بیشتر است:
(خامنهای، 1386: 22)
(داودینسب، 1389: 91) واژهگزینی واژهگزینی، اگرچه فرآیندی خودکار و غیرقابل پیشبینی در زبان است؛ با این حال ارتباط مستقیم و مستحکمی با اندیشههای غالب جامعه دارد. اندیشههایی که در سطح تمایلات اجتماعی، باورهای مذهبی و دیگر بخشهای اندیشه که قابلیت انتقال به بطن اندیشة عمومی را دارد، نمود یافته است. به طور کلی، با توجه به واژههای به کار گرفته شده در سطح یک اثر ادبی میتوان به این برداشت رسید که نگرش کلی جامعه از منظر مذهبی، فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی به کدام سو متمایل بوده است. حتی میتوان حسی یا انتزاعی بودن سبک را با توجه به بسامد کاربرد واژگان مرتبط با هر نگرش مشخص کرد. وفور واژگان حسی، به وجودآورندة سبک حسی است، همانگونه که کاربرد واژگان انتزاعی فراوان در یک سبک، نمایانگر گرایش ادبا به سبکهای انتزاعی است: «واژههایی که بر عقاید، کیفیات، معانی و مفاهیم ذهنی دلالت دارند، انتزاعیاند و واژههایی که بر اشیاء واقعی و محسوس دلالت دارند عینی و حسیاند. غلبة واژههای عینی (در برابر ذهنی) سبک متن را حسی میکند و کثرت واژههای ذهنی موجب انتزاعیشدن سبک میشود. (فتوحی، 1379: 251) این رویه را میتوان در رابطه با سبکهای مشهور ادبی ملاحظه کرد. به عنوان مثال، در سبک عراقی که انتزاعیترین سبک ادبی به شمار میرود، بسامد بالایی از کاربرد واژگان انتزاعی ملاحظه میشود. این در حالی است که کاربرد این واژگان در سبک خراسانی در پایینترین حد قرار دارد. شعر درباری عهد صفوی که در برخی زمینهها موفق به استیصال ریشههای نگرش عرفانی حاکم بر ادب پارسی شده است، سبکی حسی را پایهریزی کرده که در نهایت مبین خروج همهجانبة شعر عهد صفوی از شعر درونگرای سبک عراقی است. علاوه بر این، شاهد کاربرد ایدئولوژیک پارهای از واژگان و اصطلاحات در سطح متون ادبی هستیم. این رویه جهت انتقال برخی مفاهیم و استفادة ابزاری از شعر و هنر در جهت تبیین عقاید و باورها صورت گرفته است. تأثیر ایدئولوژیک واژه واژهها از آنجا که بیانگر مفهومی قراردادی و محسوس میباشند، توانمندی هدایت افکار و عقاید را دارند. شاعر و ادیب میتواند به گونهای هدفمند از واژگان جهت انتقال و تفهیم عقاید خود استفاده کند. در این میان، برخی از واژگان در سطحی وسیع و با معنایی خاص به کار میرود که میتواند در نهایت به عنوان رمز و نشانه خاص سبکی یک دوره شناسایی شود: «تأثیر ایدئولوژیک در لایة واژگانی از طریق بررسی پیوند متن با بافت بیرونی آن شناخته میشود. رمزگان، شاخصهای زبانی و نشانداری واژهها از عناصری هستند که متن را با بافتها و زیرمتنهای اجتماعی و فرهنگی پیوند میزنند. رابطة معنادار واژگان با ایدئولوژی و قدرت را میتوان با بررسی بسامد رمزگانهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و دیگر ساختارهای اجتماعی نشان داد.» (فتوحی، 1391: 260) واژگان نشاندار، علاوه بر اشاره به مصداق خاص، دربردارندة نگرش و طرز تلقی نویسنده و گوینده هم هستند «واژههای نشاندار، حامل دیدگاه و نگرش ارزشگذار و تلقیهای ایدئولوژیک هستند و به این جهت دارای شاخص اجتماعی هستند. شاخصهای اجتماعی در زبان عبارتند از آن دسته از عناصر زبانی که مستقیماً یک پاره گفتار را به محتوای آگاهی یک گروه اجتماعی پیوند میدهند.» (فتوحی، 1391: 355) یکی از مهمترین ویژگیهای کاربرد معنادار واژگان در شعر این دوره، توجه به الفاظ و اصطلاحاتی است که در نهایت نشانگر تعلقات مذهبی با گرایش تند شیعی شاعر است. شاعر درصدد است تا با استفادة ابزاری از برخی اصطلاحات و مفاهیم، شاخصهای ویژهای را به شعر و زبان تحمیل کند. از مهمترین مفاهیم و اصطلاحات به کار رفته در شعر و ادب این دوره، مفهوم ولایت است:
(شفیعی، 1385: 83)
(شفیعی، 1387: 93) این فرآیند متأثر از ارتباط دو سویة زبان و ایدئولوژی است که در پی آن شاهد بروز نمودها و نشانههای اندیشه در زبان هستیم: «زبان در سطوح متفاوت، حامل ایدئولوژی است و به ایدئولوژی شکل میدهد و از آن سو از آن شکل میپذیرد. ایدئولوژی نه تنها چه گفتن ما را تحت کنترل خود دارد بلکه چگونه گفتن را نیز سازماندهی میکند. در نوشتار و گفتار هر گویندهای نگرش شخصی و ذهنیت هستیشناختی، ارزشها، تلقیها، باورها، احساسات و پیشداوریهای زمانة وی، به طور خودآگاه یا ناخودآگاه نمودار میشود. از این رو شکلهای کنش و واکنش کلامی با ویژگیهای یک وضعیت اجتماعی و فکری مشخص، پیوند تنگاتنگی دارد.» (فتوحی، 1391: 345) این تأثیر ملموس و گسترده، در تمام حیطهها قابل رؤیت است: «بازتاب ایدئولوژی در عناصر زبان در همة سطوح آن از نظام آوایی تا واژگان و ساختهای نحوی و عناصر بلاغی قابل بررسی است.» (همان: 354) سطح نحوی شمیسا موارد متعددی را برای بررسی اثر از نظر نحوی ارایه میدهد از جمله «بررسی جمله از نظر محور همنشینی، کاربردهای کهن دستوری و...» (شمیسا، 1380: 155) قطعاً شعر این دوره، به جهت عاریبودن از این مشخصههای سبکی با اشعار مذهبی قبل از خود که در زمینة مدح و مرثیه سروده شده، در تضاد است. تقریباً هیچ کدام از مشخصههای دستوری کهن؛ نظیر استفاده از یاء تمنی و گزارش خواب، فعل ماضی با «ب» آغازی، استفاده از دو حرف اضافه برای متمم و دیگر مواردی که بیان کرده است (همان: 155) در شعر این دوره مشاهده نمیشود و همان گونه که در مبحث قبل نیز متذکر شدیم، عاری بودن زبان شعر از مشخصههای لغوی و نحوی کهن، بیانگر نزدیکی زبان به آن چیزی است که نثر و شعر معاصر نامیده میشود. فکری شعر مدحی سبک خراسانی، عمدتاً برونگرا است و این خصوصیتی است که تقریباً تمام اشعار این دوره را تحت الشعاع قرار میدهد؛ حتی در منظومههای سروده شده در سبک خراسانی و آذربایجانی نیز میتوان برونگرایی ویژهای را ملاحظه کرد. در سبک عراقی، اشعار مدحی به سبب درونگرایی افراطی سبک عراقی که ضمناً از مشخصههای سبکی این دوره نیز به شمار میرود، درونگرایی را به میزان چشمگیری تجربه میکند؛ اما در اشعار این دوره، مجدداً شاهد برون گرایی آثار ادبی هستیم. اشعار این دوره آفاقی و انفسی نیست. شاعر در بسیاری از موارد، تنها یک راوی است که بخشی از زندگی یا تفکر ممدوح را یادآوری میکند و یا برخی ویژگیهای برجستة اخلاقی ممدوح را برای مخاطب آشکار میکند. این خصیصه، خود یکی دیگر از ویژگیهای شعر مدحی؛ یعنی استحکام معنایی را در حوزة فکری به وجود میآورد. ادبی از نظر ادبی، شعر پیروان رهبری نسبت به شعر هم دوره و پیش از آن، شباهت زیادی ندارد. شعر عاری از هنرنماییهای گستردة ادبی ـ بیانی است. شاعر با زبانی همهفهم و روزمره به بیان اعتقادات خود روی آورده است. مسألة عدم توجه شعرای سبک تشبیهی معاصر (پیروان شعر رهبر معظم انقلاب) به اصول زیباشناسی شعر، مسألة چندان دور از انتظاری نبوده است؛ چرا که همواره در پی انتقال ایدئولوژی به شعر و ادب، شاهد انحطاط توجه به مسایل زیباشناسی هستیم. این واقعیتی است که شعر ایدئولوژیک را از شعر و ادب در معنای حقیقی متمایز میکند: «اثر ادبی، بر اولویتهای زیباشناسیک محض اصرار دارد اما نوشتار ایدئولوژیک به مبانی اعتقادی و ارزشهای گروه اولویت میدهد و امور جمالی را برای بیان عقاید گروه اجتماعی به خدمت میگیرد. نتیجة چنین رویکردی آن است که متن با افول ارزشهای ایدئولوژیک، تأثیر خود را از دست میدهد و پدیدهای زمانمند و تاریخی میشود.» (فتوحی، 1391 : 373) در حقیقت شعر و ادب ایدئولوژیک در پی ایجاد اثر هنری ـ ادبی و خلق تصاویر ناب نیست؛ بلکه در گام نخست خواهان انتقال آرا و نظریات جنبش فکری خویش است. از این رو است که از توجه به آرایهها و مقولههای هنری که در نهایت شعر را چند وجهی و نمادین میسازد، به گونهای که بیم آن برود که معنایی دیگر از شعر مستفاد شود، پرهیز میکند: «ایدئولوژی مسلط از آن جا که موضع مشخص، اهداف و ارزشهای روشن و «عقاید مسلم» دارد، زبانی روشن، تک معنا، قاطع و صریح میطلبد. به حدی که گاه وضوح و قطعیت در آن به قشریت هم میانجامد. بنا بر این آن دسته از صناعات بلاغی که سبب ابهام و چندوجهی شدن متن میشوند برای مقاصد ایدئولوژیک کارآمد نیستند. عموماً ایدئولوژیهای حاکم از زبان مجازی که دلالت را چندوجهی میکند کمتر بهره میبرند. مجازهای تشویشآفرین و حیرانکننده و چندمعنا مانند نماد، پارادوکس، تمثیل رمزی و آیرونی گاه به نوعی هرج و مرج معنایی میانجامد که ممکن است اساس توافقهای گروه اجتماعی را سست کند. عناصری مانند استعاره، نماد، تمثیلهای رمزی و پارادوکس و تهکم و طنز، متن را متشابه میکنند. متن متشابه از آنجا که معنایش متکثر است مورد توافق جمع نیست؛ حال آن که گروه ایدئولوژیک متن را به منزلة اعلانیه یا مرامنامه میبیند که باید بر همسویی و وفاق جمعی گروه تأکید کند، قاطع، واضح و تک معنا باشد و یک تبیین قاطعانه از جهان و همة امور آن ارایه کند.» (فتوحی، 1391: 362) این در حالی است که یکی از مسایل اساسی پیرامون محیط اجتماعی و جغرافیایی شاعر، تبعیت وی از شرایطی است که در برهة خاص تاریخی ـ اجتماعی از سوی جامعة ادبی یا جامعة سیاسی به وی تحمیل میشود. از این رو است که شاعر گاه به سرایش اشعاری روی میآورد که با توجه به تمایلات فکری ـ هنری، دارای مشخصههای منحصر به فرد و مطابق با جریان خاص مورد نظر است. در شعر عهد صفویه که تمایلات ادبی حکومت همسو با گرایشهای مذهبی است و شاهد استیلای شعر ایدئولوژیک هستیم، میتوانیم به طور همزمان شاهد افول جنبههای هنری و زیباشناسی شعر نیز باشیم. شاید عمدهترین دلیل چنین رویدادی، تبلیغیبودن و سفارشیبودن این گونة ادبی است: «شعری که برای تبلیغ و مدح سروده شود، مسلماً واقعیتی ندارد و هرگز متضمن تمایلات و عواطف و افکار وسیع بشری نیست. زیرا برای طبقة خاصی گفته میشود.» (شجیعی، بیتا: 14) شعرا ساخته محیط اجتماع و نتایج و اسباب آن میباشند. زیرا محیط ادبی نمیتواند از محیط اجتماعی برکنار باشد. احساسات و عواطف شاعر که شعر ترجمان آن است مولود محیط اجتماعی و خانوادگی و حتی جغرافیایی شاعر میباشد.» (شجیعی، بیتا: 3-12) البته باید در نظر داشت که هیچ متن ادبی را نمیتوان یافت که به طور کامل عاری از پیرایة تصاویر هنری و ادبی باشد؛ بلکه از سویی فردیت خلاق ادیب، مولد زیبایی ادبی است: «هر چند ایدئولوژی، تکنیکها و سبکهای ادبی را برای بیان مقاصد خود فراوان به کار میگیرد؛ اما فردیت خلاق هنرمند، پای از مرزهای بستة ایدئولوژی بیرون میگذارد و منجر به خلق متنهایی میشود که متن خلاقة ادبی را از متن عریان ایدئولوژیک متفاوت میکند. (فتوحی، 1391: 372) و از سویی دیگر هر نگرش ایدئولوژیک هنری ـ ادبی، گونهای از ابزارهای هنری در جهت معرفی خود به خدمت میگیرد: «هر الگوی ایدئولوژیک، آرایههای بیانی و گونههای ادبی خاصی را به خدمت گیرد که متناسب با محتوا و اهداف آن است. (فتوحی، 1391: 361)
نتیجهسبک تشبیهی از نظر بلاغی، مهمترین وجه مشخصة شعر پیروان مقام معظم رهبری است. این مسأله متأثر از معناگرا بودن و ایدئولوژیک بودن شاعران سخنور در این زمینه است. شاعران ضمن تأکید بر مبانی دین اسلام، چشماندازهای فرهنگی و سیاسی انقلاب اسلامی و ترویج تشیع، خواستهها و درخواستهای خود را در قالب غزل، قصیده و شعر نو و با زبانی ساده و فراگیر سرودهاند. تمرکز بر اهداف، گرایش به زبان ساده و عاری از صناعات ادبی، مشخصهای است که در تمام اشعار ایدئولوژیک ملاحظه میشود. بدین ترتیب شاعر مخاطب عام را به خوانش شعر فرا میخواند برخلاف اشعار دشوار که مخاطب خاص دارد.
منابع و مآخذ1ـ امینپور، قیصر. سنت و نوآوری در شعر معاصر. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1384. 2ـ ــــــ، ــــــ. تنفس صبح. تهران: هنر و اندیشة اسلامی، 1363. 3ـ ــــــ، ــــــ. آینههای ناگهان. تهران: افق، 1372. 4ـ پورنامداریان، تقی، «در سایه آفتاب (ساختارشکنی در شعر مولوی)»، تهران: انتشارات سخن، چاپ دوم،1380. 5ـ تودروف، تزویان. از ادبیات تا اخلاقیات. تهران: امیرکبیر، 1379. 6ـ خامنهای، سید علی. آبروی ساحلنشینان. تهران: طلایی، 1395. 7ـ ــــــــ، ــــــــ. استراتژی واحد امامت. اندیشه حوزه، 1386. 8ـ سنجری، محمود. مجموعه شعر .گزیده ادبیات معاصر (13). تهران: نشر نیستان، 1378. 9ـ سیمبر، رضا؛ قربانی شیخنشین، ارسلان. اسلامگرایی در نظام بینالملل. تهران: دانشگاه امام صادق (ع)، 1389. 10ـ شاهرخی، محمود. مجموعه شعر.گزیده ادبیات معاصر (21). تهران: نشر نیستان، 1378. 11ـ شفیعی، خلیل. خاکریز آسمان. شیراز: انتشارات تعقل، 1385. 12ـ شفیعیکدکنی، محمدرضا. شاعری در هجوم منتقدان. تهران: آگه، 1375. 13ـ ـــــــــــــ، ـــــــــ. ادوار شعر فارسی از مشروطیت تا سقوط سلطنت. تهران: سخن، 1380. 14ـ ـــــــــــــ، ـــــــــ. موسیقی شعر. تهران: توس، 1358. 15ـ ـــــــــــــ، ـــــــــ. شاعر آینهها، بررسی سبک هندی و شعر بیدل. تهران: نشر آگه، 1376. 16ـ شفیعی، امین. آنچه گفتم تمام دلم نیست. شیراز: انتشارات تعقل، 1385. 17ـ شکار سری، حمیدرضا. مجموعه شعر. گزیده ادبیات معاصر. تهران: نشر نیستان، 378. 18ـ شمیسا، سیروس. انواع ادبی. تهران: انتشارات فردوسی، چاپ پنجم، 1376. 19ـ ــــــ، ـــــــ. سیر غزل در شعر فارسی. انتشارات فردوس، چاپ سوم، 1370. 20ـ ــــــ، ـــــــ. کلیات سبکشناسی. انتشارات فردوس، چاپ چهارم، 1375. 21ـ ــــــ، ـــــــ. راهنمای ادبیات معاصر. شرح و تحلیل گزیده شعر فارسی، نشر میترا، 1382. 22ـ ــــــ، ـــــــ. سیر غزل در شعر فارسی. انتشارات فردوس، چاپ سوم، 1370. 23ـ ــــــ، ـــــــ. نقد ادبی. تهران: فردوس، 1383. 24ـ صفا، ذبیحالله. تاریخ ادبیات. تهران: دانشگاه تهران، 1364. 25ـ فتوحی، محمود. سبکشناسی، نظریهها، رویکردها و روشها. تهران: سخن، 1391. 26ـ ــــــ، ـــــــ. نقد خیال. تهران: سخن، 1379. 27ـ محتشم، علی بن احمد. دیوان. تصحیح و مقدمه اکبر بهداروند. تهران: نگاه، 1379. 28ـ نوابی، عبدالحسین. تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوره صفویه. عباسقلی غفاریفرد. تهران: سمت، 1381. 29ـ همایی، جلالالدین. فنون بلاغت و صناعات ادبی. تهران: نشر هما، 1383.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 342 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 199 |