تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,005 |
تعداد مقالات | 83,624 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,434,609 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,455,415 |
بررسی مقایسهای میزان گرایش به ورزشهای همگانی شهرهای خلخال و هشجین با در نظر گرفتن متغیرهای اقتصادی و اجتماعی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مطالعات جامعه شناسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 3، دوره 11، شماره 41، اسفند 1397، صفحه 63-76 اصل مقاله (777.62 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||
صمد عابدینی1؛ جعفر ابراهیمی2؛ رامین اصفهانی هشجین3 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استادیار گروه علوم اجتماعی، واحد خلخال، دانشگاه آزاد اسلامی، خلخال- ایران (نویسنده مسئول). | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2گروه علوم اجتماعی، واحد خلخال، دانشگاه آزاد اسلامی، خلخال- ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3کارشناسی ارشد پژوهش علوم اجتماعی، واحد خلخال، دانشگاه آزاد اسلامی، خلخال- ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||
این پژوهش با هدف مقایسه میزان گرایش به ورزشهای همگانی در شهرهای خلخال و هشجین بر حسب وضعیت اقتصادی– اجتماعی، در سالهای 1396-1395 انجام شده است. روش پژوهش؛ پیمایش و ابزار گردآوری دادهها؛ پرسشنامه محقق ساخته است. جامعه آماری پژوهش شامل؛ کلیه شهروندان شهرهای خلخال و هشجین میباشند که طبق آمار ارائه شده توسط اداره ثبت احوال شهرستان خلخال؛ 47848 نفر در قالب 13156 خانوار در شهر خلخال و 7315 نفر در قالب 1984 خانوار در شهر هشجین، ساکن هستند. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد که تعداد نمونه آماری مطابق فرمول کوکران 384 نفر به دست آمد. یافتههای پژوهش نشان میدهد میزان گرایش به ورزشهای همگانی در شهرهای خلخال و هشجین بر حسب وضعیت اقتصادی– اجتماعی، متفاوت هست. و در هر دو شهر، میزان گرایش افراد به ورزشهای همگانی بر اساس شاخصهای وضعیت اقتصادی– اجتماعی (درآمد، نوع شغل، سطح تحصیلات، مشارکت اجتماعی، نوع غذاهای مصرفی و استفاده از کالاهای فرهنگی) متفاوت است. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ورزشهای همگانی؛ وضعیت اقتصادی– اجتماعی؛ مشارکت اجتماعی؛ نوع غذاهای مصرفی؛ استفاده از کالاهای فرهنگی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بررسی مقایسهای میزان گرایش به ورزشهای همگانی شهرهای صمد عابدینی[1] جعفر ابراهیمی[2] رامین اصفهانی هشجین[3] تاریخ دریافت مقاله:19/4/1397 تاریخ پذیرش نهایی مقاله:11/10/1397 چکیده این پژوهش با هدف مقایسه میزان گرایش به ورزشهای همگانی در شهرهای خلخال و هشجین بر حسب وضعیت اقتصادی– اجتماعی، در سالهای 1396-1395 انجام شده است. روش پژوهش؛ پیمایش و ابزار گردآوری دادهها؛ پرسشنامه محقق ساخته است. جامعه آماری پژوهش شامل؛ کلیه شهروندان شهرهای خلخال و هشجین میباشند که طبق آمار ارائه شده توسط اداره ثبت احوال شهرستان خلخال؛ 47848 نفر در قالب 13156 خانوار در شهر خلخال و 7315 نفر در قالب 1984 خانوار در شهر هشجین، ساکن هستند. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد که تعداد نمونه آماری مطابق فرمول کوکران 384 نفر به دست آمد. یافتههای پژوهش نشان میدهد میزان گرایش به ورزشهای همگانی در شهرهای خلخال و هشجین بر حسب وضعیت اقتصادی– اجتماعی، متفاوت هست. و در هر دو شهر، میزان گرایش افراد به ورزشهای همگانی بر اساس شاخصهای وضعیت اقتصادی– اجتماعی (درآمد، نوع شغل، سطح تحصیلات، مشارکت اجتماعی، نوع غذاهای مصرفی و استفاده از کالاهای فرهنگی) متفاوت است. واژگانکلیدی: ورزشهای همگانی، وضعیت اقتصادی– اجتماعی، مشارکت اجتماعی، نوع غذاهای مصرفی، استفاده از کالاهای فرهنگی. مقدمه امروزه ورزش در سراسر جهان جزئی جدا نشدنی از فرهنگ، آموزش و علم است. با ماشینی شدن و بیتحرکی زندگی جوامع، ورزشهایهمگانی یکی از شیوههایی است که، افراد میتوانند با استفاده از آن بر فشارهای جسمی، روانی و اجتماعی فائق آیند(غفوری و همکاران، 1386: 35). سازمان بهداشت جهانی، سه شاخص برای سنجش سلامت و تندرستی بین ملل مختلف، ارائه کرده است (بیماریها، مرگ و میر و کامیابی) که این مسئله باعث شده تا کشورهای جهان بکوشند با اقدامات مناسب به هنجارهای مطلوبی در سه شاخص یاد شده دست یابند(گائینی، 1387). از لحاظ تعداد شرکت کنندگان در ورزش همگانی، تعداد شرکت کنندگان در ورزش همگانی در سال 1379 در ژاپن 68 درصد، سوئد 50، استرالیا 52، دانمارک 45، هنگکنگ 54 درصد و در سال 1998، نروژ 41، سنگاپور 38، فرانسه 35، چین 33، ایتالیا و جمهوری چک 33، یوگسلاوی، فیلیپین و اسپانیا 20 درصد بوده است و ایران با 92/5 درصد در رده آخر قرار دارد(مظفری و دیگری، 1384: 154ـ151). از ورزشهای همگانی و تفریحی میتوان به عنوان بخش مهمی از این راهبرد یاد کرد. زیرا ورزشهای همگانی دارای ماهیتی تفریحی، آزادانه و انتخابی بوده و همین امر سبب شکلگیری اثرات مختلف آن از قبیل؛ سلامت جسمانی و روانی، لذتبخشی و با نشاط بودن گردیده است(زنگیآبادی، 1388: 45). گسترش و توسعه ورزشهای همگانی و تفریحی، از سیاستهایی که از سال 1970 میلادی به شدت مورد توجه همه، دولتها قرار گرفته است. زیرا سطح سلامت جامعه به ورزشهای همگانی مرتبط است. گروههای اجتماعی و سنّی میتوانند در آن شرکت کنند و دولتها نیز میکوشند با انواع وسایل تبلیغی و ارتباط جمعی در این زمینه گام بردارند. به همین دلیل، قرن بیستم به قرن ورزشهای المپیک معروف بود. ولی قرن بیست و یکم به ورزشهای همگانی معروف شده است و دولتهای اروپایی زیادی در این زمینه اقدامهای وسیعی انجام دادهاند و به ورزشهای همگانی توجه زیادی دارند(قره، 1383: 31). مفهوم ورزشهای همگانى که شامل دامنه سنى سه تا بالاى هفتاد سال میشود، انواع مختلف فعالیتهاى جسمى اعم از بازیهای غیر منظم و خودجوش بومى تا تمرینهاى بدنى منظم را در بر گرفته که شامل ورزش صبحگاهى، فعالیت در پارکها و فضاى باز، کوهپیمایى یا کلاسهاى آمادگى جسمانى میشود و عموماً به ورزشهاى گروهى غیر رقابتى و بدون هزینه و یا ارزان قیمت اطلاق میگردد(ممتاز بخش، 1384: 14). ورزش همگانی پرداختن عامه مردم به ورزش حتی در زمانیکوتاه با توجه به امکانات موجود و شرایط افراد است و دراین میان وظیفه اصلی سازمان تربیت بدنی و نهادهای ذیربط دعوت از مردم برای ورزشهای همگانی مانند پیادهروی، دوچرخه سواری، کوهپیمایی، دوهای عمومی و ورزشهای بومی و محلی است. ورزش همگانی دامنه سنی سه تا بالای هفتاد سال را شامل میشود، ورزشهای همگانی، انواع مختلف فعالیتهای جسمی اعمّ از بازیهای غیرمنظم و خودجوش محلی تا تمرین- های بدنی منظم را دربرگرفته شامل ورزش صبحگاهی، فعالیت در پارکها و فضای باز، کوهپیمایی یا کلاسهای آمادگی جسمانی میشود و عموماً به ورزشهای گروهی غیر رقابتی و بدون هزینه و یا ارزان قیمت اطلاق میشود(سازمان تربیت بدنی جمهوری اسلامیایران، 1384: 11). امروزه حدود 50 ورزش در جهان، به عنوان ورزش همگانی شناخته شده است که طیفی از دویدنهای آرام تا بازیهای المپیک را در بر میگیرد(سمیعنیا و دیگران، 1392: 222). نتایج تحقیق مظفری(1393)، نشان داده است که درصد شرکت کنندگان در ورزشهای همگانی ایران، از قاره آفریقا بیشتر و از سایر قارههای جهان، کمتر بود. هر کسی بر حسب برخی معیارهای اقتصادی، تحصیلی، ثروت شخصی و حرفه به طبقه اقتصادی و اجتماعی خاصی تعلق دارد، که این طبقات اقتصادی- اجتماعی، روی جنبههای مختلف زندگی از جمله؛ میزان گرایش به فعالیتهای ورزشی تأثیر دارد(بوردیو، 1381). بر حسب نظریه پیر بوردیو[4](1979)، مبنی بر تاثیر سرمایههای اجتماعی در سبک زندگی، میتوان گفت: مهمترین عواملی که میتوانند نحوه توزیع رفتارهای ورزشی در میان اقشار متفاوت جامعه را توضیح دهند، عبارتند از: سرمایه اقتصادی شامل (درآمد پولی، سایر منابع مالی، داراییها و حقوق مالی)، سرمایه فرهنگی شامل (گرایشات و عادات دیرپایی که طی فرآیند جامعهپذیری حاصلمیشوند و هدفهای فرهنگی ارزشمندی قابلیتهای تحصیلی و مهارتی را به دنبال دارد) و در نهایت وقت آزاد(بوردیو، 1381: 240). درک توزیع طبقه در ورزشهای گوناگون، میتواند درنقشههای خاص قدردانی و آگاهی آنها ارزیابی شود. طبقات با هزینههای متفاوت (اقتصادی، فرهنگی و جسمانی) و منافع به هم پیوسته در ورزشهای متفاوت مشخص میشوند. منافع جسمانی (سلامت، زیبائی، قدرت) که از طریق بدنسازی یا به طور غیر مرئی از طریق «حفاظت مناسب» تمرینها حاصل میشود. منافع اقتصادی و اجتماعی (حرکت رو به بالا و غیره) و منافع نمادی که با ارزش موقعیتی یا توزیعی هر یک از ورزشهای مورد توجه پیوند میخورد، به طوری که همه یا هر یک از آنها به صورت بیش و کم، کمیاب پذیرفته میشود و این کم یا زیادی پیوستگی واضحی با یک طبقه دارد مثل بوکس، فوتبال، راگبی یا بدنسازی که خاص طبقه کارگر است. تنیس و اسکی طبقات متوسط بورژوازی و گلف طبقات بالای بورژوازی، منافع سلطه فزایندهای را در رابطه با تاثیرات بدنی به طور آشکار نشان میدهد (به طور مثال لاغر شدن، برنزه شدن، عضلانی شدن و غیره) یا گروههای منتخب که در سطح بالائی از این ورزشها (گلف، چوگان و غیره) بهرهمند میباشند(بوردیو، 1979: 20). همچنین از نظر تورشتاین وبلن[5]، رقابتی که بین طبقات بالا و پایین به منظور حفظ تمایز پدیدار میشود را، از عواملی در جهت اتخاذ سبک زندگی خاص بیان میکند. در نتیجه نوع استفاده ازاوقات فراغت منجمله؛ ورزشهای همگانی، ارتباط مهمی با سبک زندگی طبقات اجتماعی دارد (وبلن، 1383: 135). در شهرهای خلخال و هشجین، ورزشهای همگانی با هدف تفریح و سلامت، در قالب ورزشهای بومی و محلّی و یا در قالب ورزشهای صبحگاهی، پیادهروی، کوهپیمایی، صورت میگیرد. یافتههای پژوهشی عابدینی و طالبی(1396)، نشان میدهد نوع ورزشهای همگانی مورد علاقه شهروندان شهر خلخال ورزشهای آبی، ورزشهای بومیـ محلی، ورزش بزرگسالان، ورزش کارکنان دولت، ورزشهای طبیعی مثل کوهنوردی و ...، ورزش صبحگاهی، و داژبال و ... به ترتیب از اولویتهای ورزشهای همگانی مورد علاقه شهروندان شهر خلخال محسوب میشوند(عابدینی و طالبی، 1396: 141). با توجه به این که شهرهای خلخال و هشجین از شهرهایی هستند که به لحاظ اجتماعی، از فرهنگ سنتی برخوردارند. همچنین به دلیل کمبود امکانات ورزشی (مجموعاً در شهر هشجین دو سالن ورزشی و در شهر خلخال هفت سالن ورزشی وجود دارد)، به نظر میرسد گرایش به ورزشهای همگانی از جمله ورزشهای بومی– محلّی، بیشتر مورد توجه قرار گیرد. از این رو پژوهش حاضر با هدف مقایسه میزان گرایش به ورزشهای همگانی در دو شهرخلخال و هشجین با در نظرگرفتن وضعیت اقتصادی –اجتماعی انجام میگیرد، تا به این سوال پاسخ دهد این که میزان تفاوت گرایش به ورزشهای همگانی در دو شهر خلخال و هشجین چگونه است؟
اهداف تحقیق هدف کلی - مقایسه گرایش به ورزشهای همگانی در شهرهای خلخال و هشجین برحسب وضعیت اقتصادی– اجتماعی.
اهداف اختصاصی - مقایسه گرایش به ورزشهای همگانی در شهرهای خلخال و هشجین بر حسب میزان درآمد افراد - مقایسه گرایش به ورزشهای همگانی در شهرهای خلخال و هشجین برحسب وضعیت مسکن - مقایسه گرایش به ورزشهای همگانی در شهرهای خلخال و هشجین برحسب نوع شغل - مقایسه گرایش به ورزشهای همگانی در شهرهای خلخال و هشجین بر حسب سطح تحصیلات - مقایسه گرایش به ورزشهای همگانی در شهرهای خلخال و هشجین بر حسب میزان مشارکت اجتماعی - مقایسه گرایش به ورزشهای همگانی در شهرهای خلخال و هشجین برحسب نوع غذای مصرفی - مقایسه گرایش به ورزشهای همگانی در شهرهای خلخال و هشجین برحسب نوع مصرف کالای فرهنگی.
مبانی نظری تحقیق سلیقههای افراد در مصرف فرهنگی در کنار فعالیتهای فراغت و الگوهای مصرف، از اصلیترین شاخصهای مورد استفاده در مطالعات سبک زندگی است(شفیعی، 1387: 144). بوردیو، بینش جدید خود را بر مبنای ترکیب و بازنگری نظریههای مارکس و وبر صورتبندی میکند(ربانی و شیری، 1388: 213). بوردیو، دیدگاه جدیدی را در عرصه اوقات فراغت و سبک زندگی به وجود آورد، او به عرصه و میدان توجه میکند. مطابق با هر میدان، سرمایههایی شکل میگیرد که سبک زندگی گوناگونی را به صورت عادتواره به وجود میآورد. میدان در نظریه بوردیو پهنه اجتماعی کم و بیش محدودی است که در آن تعداد زیادی از بازیگران یا کنشگران اجتماعی با منشهای تعریف شده و تواناییهایی سرمایهای وارد عمل میشوند و به رقابت، همگرایی یا مبارزه با یکدیگر میپردازند تا بتوانند به حداکثر امتیازات دست یابند. جامعه در واقع از تعداد بیشماری میدان تشکیل شده است؛ میدان دانشگاهی، هنری، صنعت و تجارت، وجود اشکال متفاوت «سرمایه» فراهم کننده ساختاری بنیادین برای سازماندهی عرصهها و به این ترتیب، شکلگیری انواع مختلف منش و کنشهای مرتبط به آنهاست. بوردیو ادعا میکند «سرمایه جز در ارتباط با یک عرصه وجود و کارکرد ندارد.»(جلائیپور و محمدی، 1387: 320). به تعبیر بوردیو اگر در صدد فهم جهان اجتماعی هستیم، باید ایده سرمایه، انباشت آن و تأثیرات آن را مجدداً به جهان اجتماعی معرفی کنیم. به اعتقاد بوردیو، سرمایه میتواند دارای اشکال مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی باشد(شارعپور و خوشفر، 1381: 134). بر مبنای دیدگاه بوردیو گذران اوقات فراغت (ورزشهای همگانی ) میتواند بیانگر سبک زندگی و ذائقههای خاص باشد که به متمایز شدن افراد از یکدیگر منجر شود. در واقع، یکی از کارکردهای اوقات فراغت، تمایز بخشی است(بوردیو، 1979: 20). بنابراین به نظر بوردیو، انتخابهایی که افراد در مورد گزینههای فراغت از جمله ورزشهای همگانی انجام میدهند، اساساً اجتماعی است و مردم سبکهای زندگی و فعالیتهای فراغتی را میآموزند و با توجه به سرمایههای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، نحوه گذران اوقات فراغت را تنظیم میکنند. با توجه به نظریه بوردیو، شاخصهای زیر برای هر کدام از سرمایهها درنظر گرفته شده است: درآمد، وضعیت مسکن برای سرمایه اقتصادی؛ نوع شغلفرد و مشارکت اجتماعی شاخصی برای سرمایه اجتماعی؛ سطح تحصیلات و استفاده از کالاهای فرهنگی، شاخصی برای سرمایه فرهنگی و نوع غذای مصرفی برای سرمایه نمادین.
فرضیههای تحقیق
روش تحقیق و شیوه نمونهگیری تحقیق حاضر از نظر هدف، توصیفی و از نظر استفاده، کاربردی و از حیث زمانی، مقطعی و از لحاظ روش جمعآوری دادهها، پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افرادی که در شهر خلخال و هشجین در سال 1395 زندگی میکردند که برحسب آمار ارائه شده توسط اداره ثبت احوال شهرستان خلخال افراد بالای 18 سال؛ 47848 نفر در قالب 13156 خانوار در شهر خلخال و 7315 نفر در قالب 1984 خانوار در شهر هشجین ساکن هستند. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد که تعداد نمونه آماری مطابق فرمول کوکران 384 نفر به دست آمد. روش نمونهگیری با توجه به وجود اختلاف جمعیت در دو جامعه (شهر خلخال و شهر هشجین) نمونهگیری احتمالی طبقهای متناسب با حجم میباشد. سپس در هر شهر از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای استفاده شد و شهرها با استفاده از آمارهای غیر منتشر شده فرمانداری به سه بخش برخوردار و نیمه برخوردار و غیربرخورددار تقسیم شد و بلوکها و محلهها شناسایی شد و منازل مشخص گردید و از افراد بالای 18 سال خلخال و هشجین پرسشنامهها به شیوه نمونهگیری تصادفی ساده از طریق فهرست پلاکهای منازل تکمیل شد.
جدول شماره (1): نحوه توزیع پرسشنامه در دو شهر خلخال و هشجین
اعتبار و پایایی ابزار اطلاعات از طریق ابزار پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شد. میزان گرایش افراد به ورزشهای همگانی با استفاده از 9 سوال در قالب طیف لیکرت پنج ارزشی- کاملاً موافق (5) تا کاملاً مخالف (1) مورد سنجش قرار گرفت. همچنین سوال 21 نوع ورزش مورد علاقه پاسخگویان را مشخص میکند. برای تعیین پایایی ابزار از روش تعیین آلفای کرونباخ استفاده شده است. (ضریب کلی آلفای پرسشنامه (83.) محاسبه شدکه نشان دهنده پایایی مناسب و مطلوب ابزار مورد استفاده میباشد و نشان میدهد که گویههای پرسشنامه از توان بالایی برای سنجش متغیرها برخوردار هستند. در تحقیق حاضر برای تعیین اعتبار سازه[6] از تحلیل عاملی استفاده شده است. بر اساس نتیجه تحلیل عاملی و با توجه آمارهKMO در تمام عاملها میتوان نتیجه گرفت که دادهها برای تحلیل عاملی مناسب بوده و نتیجه آزمون بارتلت[7] نیز معنیدار است.
جدول شماره (2): نتیجه آزمون بارتلت جهت تعیین اعتبار سازهای متغیرهای پژوهش
تعاریف مفهومی و عملیاتی گرایش به ورزشهای همگانی گرایش، عبارت است از ارزشیابیهای مثبت و منفی یا احکام ارزشی مطلوب یا نامطلوب درباره اشیا، اشخاص و وقایع. ورزش همگانی و تفریحی به فعالیتهای تربیتبدنی و ورزش آحاد جامعه اطلاق میشودکه به طور منظم، توسط فرد یا گروههای رسمی و غیررسمی به منظور رفع نیازهای جسمی و روانی با هدف تامین سلامت و نشاط افراد و بهبود روابط اجتماعی آنان به صورت آگاهانه صورت میگیرد (جوادیپور، 1390). در این پژوهش منظور از گرایش به ورزشهای همگانی چگونگی احساس به آن دسته از ورزشهایی استکه تحت هر شرایطی قابل اجرا بوده و نیاز به تاسیسات و امکانات تخصصی ویژهای نداشته و برای سلامتی و گذراندن اوقات فراغت به اجرا در میآیند. مثل دوچرخهسواری، پیادهروی، کوهنوردی، شنا، ماهیگیری. برای سنجش متغیر گرایش به ورزشهای همگانی، تعداد 13 گویه در قالب طیف لیکرت پنج گزینهای کاملاً موافق (5)، کاملاً مخالف (1) تنظیم شده است. همچنین یک گویه نیز برای تعیین نوع ورزش پاسخگویان (ورزش حرفهای- ورزش همگانی) در نظر گرفته شده است.
وضعیت اقتصادی و اجتماعی وضعیت اقتصادی و اجتماعی به میزان ثروت، دارایی، متعلقات شخصی و حیثیت و منزلت اجتماعی افراد گفته میشود(کوئن، 1386: 193). متغیر وضعیت اقتصادی نیز با استفاده از درآمد ماهانه افراد، وضعیت مسکن (شخصی، استیجاری، سازمانی و رهنی) و نوع شغل مورد سنجش قرار میگیرد.
مشارکت اجتماعی آن دسته از فعالیتهای ارادی که از طریق آنها اعضای جامعه، در امور محله، شهر یا روستا شرکت کرده و به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در شکل دادن به حیات اجتماعی مشارکت دارند(محسنیتبریزی، 1369: 108). در این پژوهش مشارکت اجتماعی، شرکت ارادی و آگاهانه افراد در فعالیتهای مدنی (انجمنهای صنفی، تعاونیها و ...)، فرهنگی و هنری (شرکت در فعالیتهای علمی، ورزشی و هنری و ... )، مذهبی (شرکت درهیاتهای مذهبی، روضهها و ...)، محلی (همکاری باهمسایگان، انجمن اولیا و مربیان مدرسه، فعالیتهای عمرانی و ...) میباشد.
غذاهای مصرفی برای سنجش این متغیر نوع غذای مصرفی به دو دسته غذاهای سنتی ایرانی (آبگوشت، قورمهسبزی، پلو، خورشت فسنجان، انواع آش، انواع سوپ و ...) و غذاهای فستفودی (انواع ساندویچ، انواع پیتزا، همبرگر و ...) تقسیم و میزان مصرف هر کدام در قالب طیف لیکرت پنج ارزشی خیلی زیاد (5) تا خیلی کم (1) مورد سوال قرار گرفته است.
کالاهای فرهنگی کالاهای ملموس فرهنگی که با در اختیار قرار گرفتن آنها به انباشت سرمایه فرهنگی منجر میشود کالاهای فرهنگی گویند(ابراهیمی و ضیاءپور، 1390: 18). متغیر کالاهای فرهنگی با توجه به سه بعد سرمایه فرهنگی تجسم یافته، عینی و نهادی بوردیو؛ شاخصهایی مانند میزان آشنایی با موسیقی، خط و نقاشی، زبان خارجی، عضویت در کتابخانه، داشتن وسایل هنری در منزل، مطالعه روزنامه و مجله، استفاده از رایانه و گوشی هوشمند، بازدید از اماکن تاریخی و گردشگری مورد سنجش واقع شده است. تمامی گویهها بر اساس طیف لیکرت تنظیم گردید که برای هر گویه، پنج پاسخ (خیلی زیاد، زیاد، تا اندازهای، کم و خیلی کم) در نظر گرفته شده است.
یافتهها توزیع درصد نسبی میزان گرایش به شرکت در ورزشهای همگانی در بین پاسخگویانی که از درآمد پایینی برخوردارند بدین شرح است: 65.85 درصد سطح پایین و 34.15 درصد در سطح بالاست و در بین پاسخگویانی که درآمد متوسط دارند بدین نحو میباشد: 31.31 درصد در سطح پایین و 68.69 درصد در سطح بالاست. این نسبت در بین پاسخگویانی که از درآمد بالایی برخوردارند بدین نحو است: 11.44 درصد در سطح پایین و 89.43 درصد در سطح بالاست. با مقایسه توزیع درصد نسبی میزان گرایش به ورزشهای همگانی برحسب درآمد مشخص میشود با بهبود درآمد افراد میزان گرایش آنها به شرکت در ورزشهای همگانی بیشتر میشود. یافتههای توصیفی میزان گرایش به ورزشهای همگانی، برحسب نوع مسکن نشان میدهد درصد نسبی میزان گرایش به ورزشهای همگانی در بین پاسخگویانی که نوع مسکنشان استیجاری است بدین شرح میباشد: 34.46 درصد در سطح پایین و 65.54 درصد در سطح بالا است. این میزان در بین کسانی که مسکن رهنی دارند 50 درصد در سطح پایین و 50 درصد در سطح بالا قرار دارد. میزان گرایش به ورزشهای همگانی در بین پاسخگویانی که مسکن شخصی دارند بدین صورت است: 8.51 درصد درسطح پایین و 91.49 درصد در سطح بالاست. لذا پاسخگویانی که از مسکن شخصی برخوردارند، گرایش بیشتری به حضور در ورزشهای همگانی دارند. پس میتوان گفت: میزان گرایش به ورزشهای همگانی برحسب نوع مسکن به طور معناداری تغییر مییابد. بر اساس یافتههای توصیفی، میزان گرایش به ورزشهای همگانی برحسب سطح تحصیلات نشان میدهد بیشترین درصد نسبی میزان گرایش به ورزشهای همگانی، در بین افرادی است که تحصیلاتشان لیسانس است 92.86 درصد. در حالی که کمترین میزان گرایش به ورزشهای همگانی، در بین پاسخگویانی است که تحصیلاتشان زیر دیپلم میباشد 50 درصد. با بررسی نتیجه یافتههای توصیفی مشخص شد میزان گرایش به ورزشهای همگانی برحسب نوع شغل بدین صورت است که: میزان گرایش به ورزشهای همگانی دربین دانشآموزان و دانشجویان 78.7 درصد بالاترین و دربین کشاورزان 52.17 درصد کمترین میباشد. بر طبق یافتههای توصیفی میزان گرایش به شرکت در ورزش های همگانی بر حسب مشارکت اجتماعی، مشخص شد میزان گرایش به شرکت در ورزشهای همگانی در بین پاسخگویانی که مشارکت اجتماعیشان بالاست؛ 94.16 درصد و کمترین میزان گرایش به ورزشهای همگانی در بین پاسخگویانی است که مشارکت اجتماعی پایینی دارند 42.85 درصد. یافتههایتوصیفی میزان گرایش به ورزشهای همگانی برحسب نوع غذاهای مصرفی پاسخگویان، نشان میدهد بیشترین میزان گرایش به ورزشهای همگانی در بین افرادی است که نوع غذاهای مصرفیشان سنتی است 72.64 درصد و کمترین میزان گرایش به ورزشهای همگانی در بین پاسخگویانی است که نوع غذاهای مصرفیشان فستفودی است 45.97 درصد. همچنین نتیجه یافتههای توصیفی مشخص کرد بیشترین میزان گرایش به ورزشهای همگانی در بین افرادی است که از کالاهای فرهنگی بیشتری استفاده می کنند 76.92 درصد و کمترین میزان گرایش به ورزشهای همگانی در بین پاسخگویانی است که استفاده کمتری از کالاهای فرهنگی دارند 53.09 درصد. بر اساس یافتههای توصیفی میزان گرایش آزمودنیها به ورزشهای همگانی بیش از حد متوسط میباشد. به طوری که میانگین گویههای گرایش به ورزشهای همگانی 32.5=µ و میانگین نمره پاسخ دهندگان 39.12=µ میباشد. همچنین یافتههای توصیفی نشان میدهد میزان گرایش شرکت در ورزشهای همگانی در شهر هشجین 30 درصد در سطح پایین و 70 درصد در سطح بالا میباشد. این میزان در خلخال 13.27 درصد در سطح پایین و 86.73 درصد در سطح بالا میباشد. - میزان گرایش به ورزشهای همگانی در شهرهای خلخال و هشجین متفاوت است. با توجه به این که متغیر محل سکونت شهری پاسخگویان دو شهر خلخال و هشجین بودهو متغیر اسمی دو وجهی است، به سطح فاصلهای تقلیل یافته و متغیر میزان گرایش به ورزشهای همگانی نیز در سطح فاصلهای اندازهگیری شده و برای تعیین تفاوت میزان گرایش به ورزشهای همگانی در بین افراد ساکن در دو شهر خلخال و هشجین از آزمون t مستقل استفاده شده است. بر حسب نتیجه آزمون، مقدار t محاسبه شده برابر با (5.446t=و 0.000p<) تعیین گردیده است. لذا فرضیه پژوهش مبنی بر وجود تفاوت در میزان گرایش به ورزشهای همگانی در بین افراد ساکن در شهرهای خلخال و هشجین تایید میگردد. - میزان گرایش به ورزشهای همگانی در شهرهای خلخال و هشجین برحسب درآمد افراد متفاوت است. سنجش میزان درآمد، بدین نحو بودکه این متغیر در سه سطح درآمد پایین، متوسط و بالا کدگذاری شد و در ادامه میزان گرایش به ورزشهای همگانی با استفاده از آزمونF مورد سنجش قرار گرفت که نتیجه آن بدین نحو است: (44.803F=و0.05p<) لذا فرضیه پژوهش تایید میگردد. به عبارتی با تغییر در درآمد افراد، گرایش به ورزشهای همگانی تغییر مییابد. تفاوت دو به دو، میزانگرایش به ورزشهای همگانی در شهرهای خلخال و هشجین بر حسب میزان درآمد افراد نشان میدهد تفاوت معناداری در گرایش به ورزشهای همگانی در بین گروههای درآمدی پایین و بالا دیده میشود. (*)6.8389-=اختلاف میانگین، 0.05p<. به عبارتی با افزایش درآمد گرایش به ورزشهای همگانی بالا میرود. - میزان گرایش به ورزشهای همگانی در شهرهای خلخال و هشجین بر حسب وضعیت مسکن متفاوت است. متغیر وضعیت مسکن پاسخگویان در سه شاخص (استیجاری، رهنی و شخصی) در سطح اسمی مورد سوال قرار گرفت. برای استفاده از آزمون پارامتریک (آنوا) مجدد کدگذاری و به صورت مجازی به سطح فاصلهای تبدیل شد و نتیجه آزمون F نشان میدهد: (71.822 F=و 0.05p<)، پس میتوان گفت میزان گرایش به ورزشهای همگانی بر اساس متغیر وضعیت مسکن متفاوت است. لذا فرضیه پژوهش تأیید میشود. تفاوت دو به دو، میزان گرایش به ورزشهای همگانی در شهرهای خلخال و هشجین بر حسب نوع مسکن افراد نشان میدهد، تفاوت در گرایش به ورزشهای همگانی در بین افرادی که نوع مسکنشان رهن و شخصی است از تفاوت نوع مسکن رهن و استیجاری بیشتر است (*)8.4024-=اختلاف میانگین، 0.05p<. - میزان گرایش به ورزشهای همگانی در شهرهای خلخال و هشجین بر حسب نوع شغل متفاوت است. متغیر نوع شغل افراد در شش سطح اسمی مورد سوال قرار گرفت. آزمون واریانس (24.879F= و0.05p<)رانشان میدهد، پس میتوانگفت برحسب نوع شغل افراد میزان گرایش به ورزشهای همگانی متفاوت هست. در نتیجه فرضیه پژوهش تایید میگردد.تفاوت دو به دو میزان گرایش به ورزشهای همگانی در شهر خلخال و هشجین بر حسب نوع شغل افراد نشان میدهد تفاوت در میزان گرایش به ورزشهای همگانی در بین افرادی که در حال تحصیل یا دانشآموز و کارگر هستند میزان اختلاف بیش از بقیه مشاغل در گرایش به ورزشهای همگانی دیده میشود (*)11.3537=اختلاف میانگین، 0.05p<. - میزان گرایش به ورزشهای همگانی بر حسب سطح تحصیلات پاسخگویان متفاوت است. چون متغیر سطح تحصیلات درطیف پنجگانه رتبهای اندازهگیری و از آزمون واریانس یکطرفه استفاده شد. آزمون واریانس یکطرفه نشان میدهد (51.015F= و 0.05p<) میباشد. لذا فرضیه پژوهش مبنی بروجود تفاوت در میزان گرایش به ورزشهای همگانی برحسب سطح تحصیلات تایید میگردد. تفاوت دو به دو، میزان گرایش به ورزشهای همگانی در شهرهای خلخال و هشجین بر حسب سطح تحصیلات افراد نشان میدهد تفاوت در گرایش به ورزشهای همگانی در بین افرادی که تحصیلاتشان سیکل و فوق لیسانس و بالاتر است میزان اختلاف بیش از بقیه مقاطع تحصیلی است(*) 13.1111-=اختلاف میانگین، 0.05p<. - میزان گرایش به ورزشهای همگانی در شهرهای خلخال و هشجین بر حسب مشارکت اجتماعی متفاوت است. متغیر مشارکت اجتماعی در طیف چهار درجهای لیکرت مورد سنجش واقع شد. سپس با تبدیل آن به سطح (مشارکت پایین، متوسط و بالا) با استفاده از آزمون F گرایش به ورزشهای همگانی مورد سنجش قرار گرفت. در نتیجه (16.686F= و 0.05p<) به دست میآید؛ لذا میتوان پذیرفتکه میزان گرایش به ورزشهای همگانی براساس مشارکت اجتماعی افراد تغییرمییابد. پس فرضیه پژوهش مورد تایید واقع میشود. - میزان گرایش به ورزشهای همگانی درشهرهای خلخال و هشجین برحسب نوع غذاهای مصرفی متفاوت است. با توجه به این که متغیر نوع غذاهای مصرفی (سنتی و فستفود) متغیر اسمی دو وجهی است و متغیر گرایش به ورزشهای همگانی نیز در سطح فاصلهای اندازهگیری شده برای تعیین تفاوت میزان گرایش به ورزشهای همگانی برحسب نوع غذاهای مصرفی ازآزمون t مستقل استفاده شده است و مقدار t محاسبه شده برابر با (36.245t=و 0.00 p<) تعیین گردیدهاست. لذا فرضیه پژوهش مبنی بر وجود تفاوت در میزان گرایش به ورزشهای همگانی بر اساس نوع غذاهای مصرفی تایید میشود و میزان گرایش به استفاده از غذاهای فستفود کمتر از غذاهای سنتی است. - میزان گرایش به ورزشهای همگانی در شهرهای خلخال و هشجین بر حسب مصرف کالاهای فرهنگی متفاوت است. متغیر میزان مصرف کالاهای فرهنگی در سه سطح (پایین، متوسط و بالا) مورد سنجش قرار گرفت، نتیجه آزمون واریانس نشان میدهد که(50.017F=و 0.05p<)،پس میتوان گفت بر حسب میزان استفاده ازکالاهای فرهنگی میزان گرایش به ورزشهای همگانی متفاوت هست. لذا فرضیه پژوهش تأیید میشود.تفاوت دو به دو میزان گرایش به ورزشهای همگانی در شهرهای خلخال و هشجین برحسب استفاده از کالاهای فرهنگی نشان میدهد تفاوت معناداری درمیزان گرایش به ورزشهای همگانی در بینگروههای استفاده ازکالاهای فرهنگی پایین و بالا دیده میشود (*)13.8779-=اختلاف میانگین، 0.05p<. به عبارتی با افزایش میزان استفاده از کالاهای فرهنگی، میزان گرایش به ورزشهای همگانی بیشتر میشود.
بحث و نتیجهگیری بر حسب نظریه بوردیو، سرمایه نقش تعیین کننده در عادتواره افراد دارد و افراد با عادات مختص به خودشان دست به رفتار میزنند. در این پژوهش میزان گرایش به ورزشهای همگانی به عنوان نوعی از سبک زندگی برحسب هر کدام از سرمایهها؛ میزان درآمد و وضعیت مسکن (سرمایه اقتصادی)، مشارکت اجتماعی و نوع شغل (سرمایه اجتماعی)، استفاده از کالاهای فرهنگی و سطح تحصیلات (سرمایه فرهنگی)، نوع غذاهای مصرفی (سرمایه نمادین)(بوردیو، 1381: 240)، مورد مقایسه قرار گرفت.با بررسی شاخصهای وضعیت اقتصادی و اجتماعی (سرمایههای پاسخگویان به قول بوردیو) مشخص شد میزان گرایش به ورزشهای همگانی بر حسب هر کدام از شاخصها تغییر میکند. به عبارتی میزان گرایش به ورزشهای همگانی بر اساس میزان درآمد، وضعیت مسکن، مشارکت اجتماعی، نوع شغل، استفاده از کالاهای فرهنگی، سطح تحصیلات و نوع غذاهای مصرفی متفاوت است. نتیجه یافتههای این پژوهش با یافتههای تحقیق جلالی(1390)، و وایت و ویلسون(2002)، همسویی دارد. خلاصه این که افراد متعلق به طبقه اقتصادی و اجتماعی پایینتر به طور معمول رابطه ابزاری با بدنشان دارند. یعنی بدنشان، ابزاری برای نان در آوردن و کار کردن است. لذا توجه به ورزشهای همگانی در بین این افراد پایینتر است و از طرفی با کاهش سرمایه فرهنگی، فرهنگ سلامت و بهداشت، کاهش مییابد. به طوری که تغذیه ناسالم و استفاده از فستفودها، در برنامه غذایی رابطه معناداری با میزان گرایش به ورزشهای همگانی دارد. همچنین داشتن درآمد مناسب و تامین معیشت، باعث ایجاد انگیزه و گرایش به ورزشهای همگانی میشود. چرا که تا نیازهای ابتدایی و اولیه انسان تامین نشود، فرد به نیازهای بالاتر خود از جمله استفاده مناسب از اوقات فراغت (ورزشهای همگانی) فکری نکرده و هیچ گونه علاقه، انگیزه و رغبتی نشان نخواهد داد. در نهایت میزان گرایش به شرکت در ورزشهای همگانی در شهر خلخال بیشتر از شهر هشجین است.
منابع بوردیو، پیر. (1381). نظریه کنش: دلایل عملی و انتخاب عقلانی. ترجمه: مرتضی، مردیها. تهران: نشر نی. جلائیپور، حمیدرضا؛ و محمدی، جمال. (1387). نظریههایمتاخرجامعهشناسی. تهران: نشرنی. جلالی، سیده فاطمه. (1390). رابطهوضعیتاجتماعی-اقتصادیوانگیزههایشرکتدرورزشهای همگانی. پایاننامه دوره کارشناسیارشد. واحد علوم تحقیقات تهران. جوادیپور، محمد. (1390). برنامهراهبردیفدراسیونورزشهای همگانی. طرح پژوهشی وزارت ورزش و جوانان، فدراسیون ورزشهای همگانی. ربانی، رسول؛ و شیری، حامد. (1388). اوقات فراغت و هویت اجتماعی، فصلنامهتحقیقات فرهنگی. دوره دوم، شماره 8. زنگیآبادی، علی. (1388). تحلیل پراکنش فضائی مبلمان ورزشی در پارکهای شهری و تأثیر آن بر رضایت و استقبال شهروندان، فصلنامهجغرافیاومطالعاتمحیطیگروهجغرافیا. سال اول، شماره 9. سازمان تربیت بدنی جمهوری اسلامی ایران. (1384). مطالعات تفضیلی توسعه فرهنگ ورزش. تهران: انتشارات سیب سبز. سمیعنیا، مونا؛ پیمانیزاد، حسین؛ و جوادیپور، محمد. (1392). آسیبشناسی ورزش همگانی در ایران و ارائه راهکارهای توسعه بر اساس مدل SWOT، مطالعات مدیریت ورزشی. شماره 20، صص 238ـ221. شارعپور، محمود؛ و خوشفر، غلامرضا. (1381). رابطه سرمایه فرهنگی با هویت اجتماعی جوانان (مطالعه موردی شهر تهران)، نامه علوم اجتماعی. شماره 20. عابدینی، صمد؛ و طالبی، شیدا. (1396). عوامل اجتماعی فرهنگی مرتبط با میزان گرایش شهروندان به ورزش همگانی در خلخال، جامعهشناسی کاربردی. سال بیست و هشتم، شماره پیاپی 65، شماره اول، صص 144-132. غفوری، فرزاد؛ هنرور، افشار؛ هنری، حبیب؛ و علی، منیره. (1386). مطالعةانواعورزشهای همگانیوتفریحاتمطلوب جامعهوارائةمدلبرایبرنامهریزیهایآینده. طرح پژوهشی سازمان تربیت بدنی جمهوری اسلامی ایران. قره، محمدعلی. (1383). بررسی وضعیت ورزش همگانی ایران و مقایسة آن با چند کشور منتخب، فصلنامه فیوزیولوژی ورزشی. سال اول. شماره 2. کوئن، بروس. (1386). درآمدیبرجامعهشناسی. ترجمه: محسن، ثلاثی. تهران: انتشارات توتیا، چاپ سیزدهم. گائینی، عباسعلی. (1387). چشمانداز ورزش همگانی، فصلنامهرشدآموزشتربیتبدنی. سال دوم. شماره 2. مظفری، میراحمد. (1393). وضعیت ورزش همگانی ایران و مقایسه آن با چند کشور منتخب جهان، فصلنامه علوم حرکتی و ورزش. دوره سوم. شماره 6. مظفری، میراحمد؛ و قره، محمدعلی. (1384). وضعیت ورزش همگانی ایران و مقایسه آن با چند شور منتخب جهان، نشریه علوم حرکتی و ورزش. شماره 6، صص 171ـ151. ممتازبخش، مریم؛و فکور، یوسف. (1386) .بررسى راهکارهاى ارتقاء و توسعه ورزش همگانى بانوان دانشگاه علوم انتظامى، فصلنامه دانشانتظامى. سال نهم. شماره دوم. وبلن، تورستاین. (1386). نظریةطبقهتنآسا. ترجمۀ: فرهنگ، ارشاد. تهران: نشر نی. Bourdieu, P. (1979). Distinction: Critique Socialo du Jugement Coll Sens Commun. Paris: Minuit. White, P. & Wilson, B. (2002). “Distinctions in the Stands. an Investigation of Bourdieu's Habitus. Socioeconomic status and Sport Spectator Shipin Canada”, International Review for the Sociology of Sport. 37 (1), P.p: 5-16. 1. استادیار گروه علوم اجتماعی، واحد خلخال، دانشگاه آزاد اسلامی، خلخال- ایران (نویسنده مسئول). E- mail:abedinisamad@gmail.com [2].گروه علوم اجتماعی، واحد خلخال، دانشگاه آزاد اسلامی، خلخال- ایران. E- mail:ebrahimi_aukh@yahoo.com 3. کارشناسی ارشد پژوهش علوم اجتماعی، واحد خلخال، دانشگاه آزاد اسلامی، خلخال- ایران. E- mail:esfahaniramin3644@gmail.com
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بوردیو، پیر. (1381). نظریه کنش: دلایل عملی و انتخاب عقلانی. ترجمه: مرتضی، مردیها. تهران: نشر نی. جلائیپور، حمیدرضا؛ و محمدی، جمال. (1387). نظریههایمتاخرجامعهشناسی. تهران: نشرنی. جلالی، سیده فاطمه. (1390). رابطهوضعیتاجتماعی-اقتصادیوانگیزههایشرکتدرورزشهای همگانی. پایاننامه دوره کارشناسیارشد. واحد علوم تحقیقات تهران. جوادیپور، محمد. (1390). برنامهراهبردیفدراسیونورزشهای همگانی. طرح پژوهشی وزارت ورزش و جوانان، فدراسیون ورزشهای همگانی. ربانی، رسول؛ و شیری، حامد. (1388). اوقات فراغت و هویت اجتماعی، فصلنامهتحقیقات فرهنگی. دوره دوم، شماره 8. زنگیآبادی، علی. (1388). تحلیل پراکنش فضائی مبلمان ورزشی در پارکهای شهری و تأثیر آن بر رضایت و استقبال شهروندان، فصلنامهجغرافیاومطالعاتمحیطیگروهجغرافیا. سال اول، شماره 9. سازمان تربیت بدنی جمهوری اسلامی ایران. (1384). مطالعات تفضیلی توسعه فرهنگ ورزش. تهران: انتشارات سیب سبز. سمیعنیا، مونا؛ پیمانیزاد، حسین؛ و جوادیپور، محمد. (1392). آسیبشناسی ورزش همگانی در ایران و ارائه راهکارهای توسعه بر اساس مدل SWOT، مطالعات مدیریت ورزشی. شماره 20، صص 238ـ221. شارعپور، محمود؛ و خوشفر، غلامرضا. (1381). رابطه سرمایه فرهنگی با هویت اجتماعی جوانان (مطالعه موردی شهر تهران)، نامه علوم اجتماعی. شماره 20. عابدینی، صمد؛ و طالبی، شیدا. (1396). عوامل اجتماعی فرهنگی مرتبط با میزان گرایش شهروندان به ورزش همگانی در خلخال، جامعهشناسی کاربردی. سال بیست و هشتم، شماره پیاپی 65، شماره اول، صص 144-132. غفوری، فرزاد؛ هنرور، افشار؛ هنری، حبیب؛ و علی، منیره. (1386). مطالعةانواعورزشهای همگانیوتفریحاتمطلوب جامعهوارائةمدلبرایبرنامهریزیهایآینده. طرح پژوهشی سازمان تربیت بدنی جمهوری اسلامی ایران. قره، محمدعلی. (1383). بررسی وضعیت ورزش همگانی ایران و مقایسة آن با چند کشور منتخب، فصلنامه فیوزیولوژی ورزشی. سال اول. شماره 2. کوئن، بروس. (1386). درآمدیبرجامعهشناسی. ترجمه: محسن، ثلاثی. تهران: انتشارات توتیا، چاپ سیزدهم. گائینی، عباسعلی. (1387). چشمانداز ورزش همگانی، فصلنامهرشدآموزشتربیتبدنی. سال دوم. شماره 2. مظفری، میراحمد. (1393). وضعیت ورزش همگانی ایران و مقایسه آن با چند کشور منتخب جهان، فصلنامه علوم حرکتی و ورزش. دوره سوم. شماره 6. مظفری، میراحمد؛ و قره، محمدعلی. (1384). وضعیت ورزش همگانی ایران و مقایسه آن با چند شور منتخب جهان، نشریه علوم حرکتی و ورزش. شماره 6، صص 171ـ151. ممتازبخش، مریم؛و فکور، یوسف. (1386) .بررسى راهکارهاى ارتقاء و توسعه ورزش همگانى بانوان دانشگاه علوم انتظامى، فصلنامه دانشانتظامى. سال نهم. شماره دوم. وبلن، تورستاین. (1386). نظریةطبقهتنآسا. ترجمۀ: فرهنگ، ارشاد. تهران: نشر نی. Bourdieu, P. (1979). Distinction: Critique Socialo du Jugement Coll Sens Commun. Paris: Minuit.
White, P. & Wilson, B. (2002). “Distinctions in the Stands. an Investigation of Bourdieu's Habitus. Socioeconomic status and Sport Spectator Shipin Canada”, International Review for the Sociology of Sport. 37 (1), P.p: 5-16 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 759 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 262 |