تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,005 |
تعداد مقالات | 83,625 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,449,611 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,466,305 |
بررسی اشعار جاویدنامه اقباللاهوری از منظر صور خیال | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زیباییشناسی ادبی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 4، دوره 9، شماره 36، تیر 1397، صفحه 87-108 اصل مقاله (334.91 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اقبال لاهوری شاعری نام آشنا در گسترة ایران و جهان است. در مورد این شاعر و فیلسوف بزرگ و اندیشههای عمیق دینی و فلسفی و اجتماعی وی پژوهشهای فراوانی در قالب کتاب، مقاله، پایاننامه و... به زبانهای فارسی، انگلیسی و اردو نگارش یافته است، اما گویا غور این شاعر در راز و رمز هستی و پستی و بلندیهای جامعه و پرسشهای همراه با حیرت او، اقبالپژوهان را چنان معطوف خود نموده است، که کمتر به بررسی زیباییهای شعری وی پرداختهاند. در تحقیق پیش رو به بررسی صورخیال در اشعار کتاب جاویدنامه اقبال لاهوری بر اساس عناصری مانند: تشبیه، تشخیص، استعاره، اغراق، حسآمیزی، کنایه، نماد و اسطوره پرداخته شده. و میزان توانمندی این شاعر اردو زبان در سرودن شعر فارسی و به کار بردن عنصر تخیل در شعر به نمایش گذاشته شده است. روش تحقیق در این پژوهش تحلیلی ـ توصیفی و گردآوری اطلاعات به روش معمول کتابخانهای است. در بررسی جاویدنامه تشخیص، تشبیه بلیغ، استعاره از پرکاربردترین انواع صورخیال به کار رفته در این کتاب هستند. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
جاویدنامه؛ صور خیال؛ تشبیه؛ استعاره؛ تشخیص | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بررسی اشعار جاویدنامه اقباللاهوری از منظر صور خیال اعظم گلهداری* دکتر سید جعفر حمیدی** دکتر شمسالحاجیه اردلانی*** چکیده اقبال لاهوری شاعری نام آشنا در گسترة ایران و جهان است. در مورد این شاعر و فیلسوف بزرگ و اندیشههای عمیق دینی و فلسفی و اجتماعی وی پژوهشهای فراوانی در قالب کتاب، مقاله، پایاننامه و... به زبانهای فارسی، انگلیسی و اردو نگارش یافته است، اما گویا غور این شاعر در راز و رمز هستی و پستی و بلندیهای جامعه و پرسشهای همراه با حیرت او، اقبالپژوهان را چنان معطوف خود نموده است، که کمتر به بررسی زیباییهای شعری وی پرداختهاند. در تحقیق پیش رو به بررسی صورخیال در اشعار کتاب جاویدنامه اقبال لاهوری بر اساس عناصری مانند: تشبیه، تشخیص، استعاره، اغراق، حسآمیزی، کنایه، نماد و اسطوره پرداخته شده. و میزان توانمندی این شاعر اردو زبان در سرودن شعر فارسی و به کار بردن عنصر تخیل در شعر به نمایش گذاشته شده است. روش تحقیق در این پژوهش تحلیلی ـ توصیفی و گردآوری اطلاعات به روش معمول کتابخانهای است. در بررسی جاویدنامه تشخیص، تشبیه بلیغ، استعاره از پرکاربردترین انواع صورخیال به کار رفته در این کتاب هستند. واژههای کلیدی جاویدنامه، صور خیال، تشبیه، استعاره، تشخیص. مقدّمهدر بین انواع هنر، شعر، هنری کلامی است و چون در قالب زبان ارایه میشود بیشتر از هنرهای دیگر با مخاطب پیوند برقرار میکند و اگر برخوردار از زیبایی باشد میتواند او را به اقناع درونی برساند. ادگار آلنپو در باره شعر و زیبایی آن میگوید شاعر با نیک و بد و یا حقیقیبودن کاری ندارد سر و کارش فقط با زیبایی است. وظیفه نخستین او رسیدن به زیبایی برین است که زیبایی این جهانی جلوهای از آن است. (پورنامداریان، 20:1386). شگفتانگیزی در هر هنری به گونهای آفریده میشود، در ادبیات شگردهای بلاغی یا همان برجستهسازی زبان، حس شگفتی را پدید میآورند. این حس از رودررویی شناخت عقلانی و شناخت عاطفی پدیدار میشود و ناشی از شکستن هنجارها یا غریبه و ناآشناکردن زبان است و به انتقال شناخت عاطفی میانجامد. (جبری، 1391: 32). «سیمین دانشور نیز از جمله نخستین کسانی است که بحث زیباییشناسی را مطرح و عناصر زیبایی هنری را، این گونه برشمرده است: «نظم، تناسب، هماهنگی، تکرار، تنوع، وحدت در کثرت، توازن، تقارن، ایجاز، شگفتانگیزی، چند بعدی بودن و غیره». (دانشور، 1375: /29-34). بخشی از عناصر زیباییساز کلام تحت عنوان صور خیال شناخته میشوند؛ ایماژ یا صور خیال مجموعه تشبیهها و استعارهها و به طور کلی صورت مجازی بیان را در بر دارد. آنچه یک اثر ادبی را از هر کلام دیگری متمایز میسازد به کارگیری صور خیال است. قطعاً به کارگیری این عناصر تخیلآفرین نیازمند هوش و ذوق فراوان و تسلط وی بر اصول شاعری است. «خیال و خیالانگیزی از جمله ارکان اصلی شعر، و صورخیال گوهر اصلی آن است و معیار ارزش و اعتبار هنری شعر را تعیین میکند. تمام کتابهای منطق اسلامی بنیاد شعر را تخییل و آن را کلامی مخیل دانستهاند». (شفیعیکدکنی، 1389 :28). به عقیده منتقدان و سخنشناسان، خیال روح و جانمایه هر پدیده ادبی، به ویژه شعر است و اصولاً هر اثر ادبی، ارتباطی تنگاتنگ با خیال و تصاویر شاعرانه دارد؛ به همین دلیل بحث از عنصر خیال در شعر، بحث از گوهر و ذات شعر است؛ در حقیقت، شعر فاقد خیال، شعری بیجان و مرده و فسرده خواهد بود. یکی از علل و عوامل اصلی ماندگاری شعر و هر پدیده ادبی در زمان، به قوت و قدرت خیال و نوع نگرش خیالانگیز شاعر نسبت به پدیدهها برمیگردد؛ بنا بر این رمز جاودانگی هر شاعر برجسته در تصاویر فنی و صورخیال شگفتانگیزی است که آفریده و نقش میزند. با این همه، برخی از منتقدان ادبی به دلیل توجه بیش از اندازه به صورت و ساختار بیرونی شعر ـ و نه درونمایه آن ـ در ارزیابی و نقد آثار شاعران به کژراهه رفته و در درک ابعاد هنری، ادبی آثار بازماندهاند؛ زیرا عدم توجه به خلاقیتهای شاعر در عرصه صورخیال و تصاویر شاعرانه، از او تصویری ناقص، یک بعدی و سطحی ترسیم مینماید. تصویر که در بلاغت فارسی آن را صورت خیال و جمع آن را صور خیال نامیدهاند حاصل نیروی تخیل شاعر است و «تخیل عبارت است از کوششی که ذهن هنرمند در کشف روابط پنهانی اشیاء دارد به تعبیر دیگر تخیل نیرویی است که به شاعر امکان میدهد که میان مفاهیم و اشیاء ارتباط برقرار کند.» (شفیعی، 1389: 89) بنا بر این میتوان گفت تصویر عبارت است از کشف روابط پنهان بین اشیا و بیان آن به وسیله الفاظ. «خیال عنصر اصلی شعر در همة تعریفهای قدیم و جدید است». (شفیعی، ۱۳89: 3) تشبیه، استعاره، مجاز، کنایه، اغراق، ایهام، تشخیص، حسآمیزی، متناقضنما، سمبل، از اقسام صور خیال است که شاعران با بهرهبردن از آنها به سحرآفرینی در کلام میپردازند. تا جایی که بررسی کردهایم تاکنون به صورت اختصاصی تحقیقی به نام بررسی صور خیال در شعر جاویدنامه اقبال لاهوری صورت نگرفته است، از این روی این تحقیق میکوشد تا به بررسی عناصر تخیلساز در شعر جاویدنامه بپردازد و تا هم محکی جهت نشاندادن میزان توانایی شاعر باشد و از سوی دیگر، فرصتی برای شناخت بیشتر شعر شاعر از این روی فراهم آید. صور خیال در جاویدنامهتشبیه بررسی صور خیال اشعار شاعران مختلف سبک و ارزش هنری و زیبایی آثار ادبی را آشکار میسازد. دستگاه بلاغی برجستهترین و مهمترین دستگاه زبان ادبی است که میتوان روند آفرینش ادبی را در آن ملاحظه کرد. اساسیترین رکن این دستگاه تشبیه است که سایر اجزای دیگر را در بر میگیرد. تشبیه به عنوان هستة تمامی خیالهای شاعرانه، از چنان اهمیتی برخوردار است که برخی ادیبان گذشته همچون «ابن رشیق قیروانی» در «العمده» به نقل از برخی ادبا شعر را چیزی مشتمل بر تشبیهی خوش و استعارهای دلکش میدانند». (شفیعیکدکنی، 1389: 28). بیتردید شاعران و نویسندگان نگاههای بدیع خویش را در دستگاه بلاغی ویژهای پیریزی میکنند و بدینگونه سبک خاص خویش را به نمایش میگذارند، بنا بر این میتوان چنین برداشت کرد که، ساختارهای تشبیهی و استعاری از جمله نخستین محملهایی است که این تحول را نشان میدهد (رضاییجمکرانی، 1384 :88). تشبیه مهمترین رکن دستگاه بلاغی و هستة خیال شاعران به شمار میآید. برای تشبیه تعاریف متعدد به ثبت رسیده است که به طور خلاصه میتوان به تعریف جرجانی اشاره کرد: «تشبیه این است که معنی یا حکمی از معانی و احکام چیزی را برای چیز دیگر ثابت کنیم» (شفیعیکدکنی، 1389: 53) مشبه، مشبهبه، اداتتشبیه و وجه شبه اجزای تشبیه است که از این میان مشبه و مشبهبه، اساس و مهمترین رکن به شمار میآید تا آنجا که وجود تشبیه بیآن دو امکانپذیر نیست. توجه به نحوة کاربرد هر یک از این اجزا دریچهای به شناخت سبک سخن شاعر است، برای مثال آوردن مشبهبههای تازه در برجستهسازی زبان ادبی بسیار مؤثر است. کاربرد مشبهبههای دور از ذهن میزان حدس فوری مخاطب را کاهش میدهد و اگر کاملاً بر خلاف انتظار مخاطب باشد شاهد برجستهسازیهای شگرفی در سخن شاعر هستیم. در سرودههای جاویدنامه، بیش از 253 (دویست و پنجاه و سه) مورد تشبیه مشاهده گردید. برای آنکه تصویر روشنتری از تشبیهات ارایه شود، به بررسی تشبیهات در شاخههای خاص میپردازیم. در این بررسی ذکر شدن یا عدم ذکرشدن، ادات و وجه شبه را ملاک کار قرار میدهیم، تشبیه مؤکد (عدم ذکر ادات تشبیه) مرسل (ذکرشدن ادات تشبیه)، مفصل (ذکرشدن وجه شبه)، مجمل (عدم ذکر وجهشبه). تشبیه بلیغ تشبیه بلیغ گونهای از کاربرد تشبیه در دورترین فاصله میان مدلول و مصداق است (رضایی جمکرانی، 1384 : 94). این تشبیه هم مجمل است و هم مؤکد، به عبارتی دیگر تشبیهی است که ادات و وجهشبه آن حذف شده و تنها مشبه و مشبهبه آن باقی مانده است؛ این تشبیه گاه به صورت ترکیبی اضافی مشاهده میشود (شمیسا، 1370 :110). تشبیه بلیغ زیباترین نمونة تشبیه به شمار میآید، زیرا در آن ادعای یکیبودن مشبه و مشبهبه، بیشتر از همانندبودن است و همین موجب اوج اغراق در تشبیه میشود (همان: 111) تشبیه بلیغ در جاویدنامه یکی از پرکاربردترین تشبیهات به کار رفته میباشد. اقبال با به کار بردن تشبیهات بلیغ خواننده را در بازتولید اشعار خویش همراه میکند، کشف ارتباطهای پنهانی مشبه و مشبهبه توسط خواننده، علاوه بر برانگیختن اعجاب او حس لذت را نیز در وجودش برمیانگیزد و به نوعی خود را شریک و همراه سخن شاعر میداند.
(لاهوری، 1982: 1)
تشبیه زندگی به نخل (همان: 225) تشبیه بلیغ به صورت اضافی در اشعار او از بسامد بالایی برخوردار است. اقبال با به کار بردن این نوع تشبیه در قالب یک ترکیب اضافی، گذشته از ایجاد تشبیهات فشرده، نوعی ترکیبسازی در اشعار خود به نمایش میگذارد و به زیبایی اشعارش، هم در حوزة خیال و هم در حوزة زبانی میافزاید.
(همان:3)
(همان:4)
(همان:7) ترکیباتی چون: تماشاخانه سحر، تماشاخانه افکار، تار شعر، مشت خاک ما، پیراهن تقلید، شرار کبریا، کشت دل، شبستان وجود و... ترکیبات بدیعی است که نمایانگر این شگرد هنری در شعر اقبال است. تشبیه مفصل و مرسل اقبال تشبیهات خود را آشکار و بیپرده در برابر چشمان مخاطب قرار نمیدهد، در موارد معدودی تشبیه مفصل وجود دارد و این در حالی است که شاعر بارها از تشبیه بلیغ در اشعار خویش بهره برده است.
(مشبه آدمی، مشبه به: چنگ، ادات مانند، وجه شبه: فغان کردن) (لاهوری، 1982: 1)
(مشبه پیکر، مشبه به: سیم، ادات: چو، وجه شبه: صفت تابناک) (همان: 42)
(مشبه ما، مشبه به: شرار، ادات، چون، وجه شبه: دو دم داشتن.) (همان:5) از طرف دیگر، دو رکن تشبیه بنا به اینکه محسوس یا معقول یا وهمی و تخیلی باشند دارای تقسیماتی است، از قبیل: ۱ـ محسوس به محسوس ۲ـ محسوس به معقول ۳ـ محسوس به موهوم ۴ـ محسوس به تخیلی و انواع دیگر که با جانشین شدن موارد فوق به جای یکدیگر حاصل میشود. تشبیه معقول به محسوس
(لاهوری، 1982 : 128)
(همان: 137)
(همان: 138)
(همان: 43)
(همان: 143) تشبیه محسوس به محسوس
(لاهوری، 1982: 134)
(همان: 188)
(همان: 121)
(همان: 135) اقبال در اغلب موارد میکوشد تا امور معقول را محسوس جلوه دهد. بسامد بالای تشبیهات عقلی به حسی موید این نظر است. اقبال با کاربرد تشبیهات قصد ندارد سخن را پیچیده کند؛ اما این صنعت کلام او را خیالانگیز مینماید. او قصد دارد کلام را از آن پیچیدگی رها نماید و به وضوح و سادگی و زبان عامه نزدیک کند. و این هدف بر نمیآید مگر با کاستن از اطناب ممل و ایجاز مخل در تصاویر و بیان آن به گونهای که مردم بر زبان جاری میسازند. نکته قابل توجهی که در وجه شبههای جاویدنامه به چشم میخورد این است که این وجوه اموری محسوس هستند که باعث روانی سخن گردیدهاند. با بررسی صورتشبیه در جاویدنامه به این نتیجه میرسیم که بستر شعر اقبال، بیشتر در امور محسوس و معقول جریان دارد نه وهمی و خیالی. شاعر با استفاده از محسوسات در تلاش است این امور را برای خوانندهاش ملموس و قابل فهم کند. تشبیه مضمر تشبیه مضمر یعنی تشبیه پنهان، بدین معنا که ظاهراً با ساختار تشبیهی مواجه نیستیم ولی مقصود گوینده تشبیه است و به هر حال جمله قابل تأویل به جمله تشبیهی است (شمیسا، 1381 :49) تشبیه مضمر یکی از شاعرانهترین امکانات سخن و یکی از شکلهای خیالی غریبی است که ذهن خلاق، دقت و استعداد هنرمند را نشان میدهد. در شعر جاویدنامه تشبیه مضمر همچنان مورد توجه است و پا به پای سایر صنایع مورد استفاده قرار گرفته است. به بررسی تشبیه مضمر در این اثر در مثالهای زیر پرداخته میشود.
(همان: 42) از محتوای بیت بالا به طور ضمنی، تشبیه عارف به کوکب دریافت میگردد.
(بیان شرمساری «لاله» از «عارض برهمنزاده» و در عین حال تشبیه «عارض او» به «لاله») (همان: 193)
(همان: 40) از محتوای ابیات اینچنین بر میآید که شاعر به طور ضمنی چشم کور دیندار را به شب مانند کرده است و همانطور که شب از دیدن آفتاب محروم است کورچشم هم توان درک حقیقت را ندارد.
(همان: 201) یکی از روشهای مقایسه مشبه با مشبهبه استفاده از صفت تفضیلی است، به این صورت که با استفاده از پسوند صفت تفضیلی «تر» برتری مشبه بر مشبهبه را بیان کنند. در مثال بالا برای بیان برتری «نام ممدوح بر خورشید و ماه» از همین شیوه استفاده شده است. جاویدنامه از لحاظ تشبیه غنی است و انواع مختلف تشبیه در آن به کار رفته است (253 مورد). در بحث مشبه و مشبهبه، اقبال نگاهی گسترده داشته و تقریبا در هر موضوعی وارد شده است اما بیشتر به عناصر و اوصاف انسانی و عقلی توجه دارد. 61 درصد تشبیهات اقبال بلیغ است. حذف وجه شبه سبب تلاش ذهنی و کسب لذت ادبی بیشتر میگردد و بر تأثیر تشبیه میافزاید و حذف ادات تشبیه، ادعای اتحاد و همسانی مشبه و مشبهبه را قوت میبخشد تشبیهات او از نظر حسی و عقلی بودن طرفین بدین گونهاند: 9/20درصد تشبیهات حسی به حسی میباشند و میزان تشبیهات عقلی به حسی در جاویدنامه 4/60 درصد و میزان تشبیهات حسی به عقلی 8/14 درصد و عقلی به عقلی 9/3 درصد است. استعاره در جاویدنامه اگر تشبیه بلیغ را تشبیه فشرده بنامیم استعاره در نهایت ایجاز است (شمیسا، 1383 :57) استعاره از چنان اهمیتی برخوردار است که برخی به نقل از ارسطو بلاغت را اینگونه تعریف کرده اند: «البلاغة حسنُ الاستعاره» (شفیعیکدکنی، 1389: 7) دی لویس شاعر معاصر انگلیسی نیز استعاره را قانون حیاتی و محک اصلی شعر میداند (همان :9- 8) . استعاره در لغت به معنی عاریت خواستن و به عاریت گرفتن است و در اصطلاح عبارت است از آنکه یکی از دو طرف تشبیه را ذکر و طرف دیگر را اراده کنند؛ در این هنگام لفظ را مستعار، معنی یا مشبه را مستعارله، و مشبهبه را مستعارمنه و وجه شبه را جامع مینامند. باید گفت که در استعاره علاقة میان معنی حقیقی و مجازی تنها مشابهت است (همایی، 1373: 249-250) استعاره در واقع تشبیه فشردهای است که یک طرف آن حذف شده است. کتابهای بلاغت نقشهای متعددی برای استعاره در نظر گرفتهاند شرح و توضیح معنا، تقویت بیان معنا، تأکید بر معنا، مبالغه در معنا، گسترش معنا، ایجاز و فشردهسازی، نوسازی بیان، ادای معنای واحد به صورتهای مختلف (فتوحی، 1385: 92-93) از جملة این موارد است. استعاره با فراوانی بالایی که در جاویدنامه دارد یکی از صنایع تخیلسازی است که جایگاه ویژهای در زیبایی شعر را به خود اختصاص داده است. استعارههای به کار رفته در اشعار اقبال گاه ساده و آشکار است. بسامد استعاره مصرحه 86 (هشتاد وشش) مورد است که در زیر به نمونههای آن اشاره میشود:
نیلی رواق استعاره از آسمان است. (لاهوری، 1982: 3)
(همان: 116)
خاک استعاره از وجود است. (همان: 5)
(همان: 136)
(همان: 188) نیلی رواق، آسمان است که دیگر شاعران گذشته نیز بارها به آن اشاره کردهاند و همچنین لعل و طوفان رنگ، استعاره از گل است. نکتة جالب توجه در باب استعارههای ساخته شده در شعر اقبال آن است که شاعر در این حوزه (استعارهسازی) گاه نوآوری داشته است، ولی این امر نه تنها فهم شعر او را دشوار ننموده بلکه به زیبایی و رونق کلامش نیز افزوده است. استعارههای بدیع اقبال از محتوای کلام او قابل تشخیص است. استعاره بالکنایه استعاره بالکنایه «آن است که تشبیه در دل گوینده مستور و مضمر باشد و مشبه را ذکر کرده، مشبهبه را در لفظ نیاورند اما از لوازم مشبه قرینهای در لفظ بیاورند که دلیل بر مشبه باشد.» (همایی، 1373: 251) در قسمت تشخیص به اختلاف میان استعاره بالکنایه و تشخیص اشاره میشود. استعارة بالکنایه 124 (صد و بیست و چهار) بار در اشعار جاویدنامه بهکار رفته است. با اینکه استعاره بالکنایه نیز همانند تشخیص، نوعی جاندارانگاری است؛ توجه عمیق شاعر به انسان، در حیطة جاندارانگاری علت کاهش آن در مقایسه با تشخیص است. از جمله استعارههای بالکنایة بکار رفته در اشعار اقبال به موارد ذیل میتوان اشاره کرد:
(تشبیه دانه به صیاد) (لاهوری، 1982: 40)
(تشبیه سبزه به انسان) (همان: 194)
(همان: 141)
(همان: 140)
(همان: 184) استعاره عنصر خیالی غالب از محورهای صور خیال در کلام اقبال است. با توجه به میزان استفاده شاعر از استعاره در کلام و کمیت بیشتر مکنیه چنین بر میآید که اقبال قصد خیالانگیزی و زیبایی کلام در عین زودفهمی آن را داشته است. تشخیصبرجستهترین و پربسامدترین عنصر صور خیال در شعر اقبال تشخیص است که از جمله زیباترین گونههای صورخیال در شعر به شمار میآید. ذهن شاعر با تصرف در اشیاء و عناصر بیجان طبیعت، از رهگذر نیروی تخیل خویش، به این عناصر حرکت و جنبش میبخشد (شفیعیکدکنی، 1389: 149) تشخیص از آغاز شعر فارسی کم و بیش در آثار شاعران ایرانی یافت میشود اما حوزة به کارگیری آن تا قبل از رواج شعر منوچهری دامغانی محدود و اندک است (همتی، 1383 :60) در کتابهای بیان، مدخلی به این صنعت اختصاص نیافته ولی در دوران معاصر برخی محققان چون شفیعیکدکنی، شمیسا و کزازی در بارة تشخیص بحث نمودهاند. شمیسا از تشخیص تحت عنوان پرسونیفیکاسیون یاد کرده است و آن را استعارة مکنیة تخیلیهای میداند که مشبهبه آن در اکثر موارد انسان است (شمیسا، 1370: 159) در کتب بلاغی قدیم استعاره بالکنایه همین تشخیص است با این تفاوت که حوزة تشخیص از انسان به حیوان وسعت یافته است. بسیاری از علمای بلاغی مشهور غرب، شخصیتبخشی را مبتنی بر فرایند ذهنی فرافکنی دانستهاند که بر اساس آن، آدمی ویژگیها و خصایص انسانی خود را به اشیاء و امور طبیعی نسبت میدهد (محمدی و آسیابادی، 1385 :116 و 117) برخی نیز شخصیت بخشیدن به طبیعت و عناصر آن را مربوط به دوران آغازین تاریخ زندگی بشر دانستهاند. در این مراحل انسان با اشیاء و عناصر مورد پرستش خویش به راز و نیاز میپرداخت و از همین جاست که آنیمیسم (جاندارانگاری) به میان آمد. (یمین، 1378 :83) در بررسی اشعار جاویدنامه دو مبحث استعاره بالکنایه و تشخیص جداگانه مورد بررسی قرار گرفت و تشبیهاتی در حوزة تشخیص به ثبت رسید که مشبهبه محذوف آن انسان بود و بقیة موارد در ذیل استعاره بالکنایه مورد بررسی قرار گرفت. این شگرد بیانی از پرکاربردترین عناصر صور خیال در اشعار اقبال است تا آنجا که تشخیص 487 (چهارصد و هشتاد و هفت) بار در این اثر به کار رفته است.
(لاهوری، 1982: 3)
(همان: 13)
(همان: 139)
(همان: 140) در ابیات فوق تشخیصهایی را مشاهده میکنیم. مفاهیمی عقلی همچون شوق، خرد و علم و عشق در فضای شعر جانی انسانی یافتهاند. فراوانی تشخیص در اشعار اقبال نشان از علاقة وافر شاعر به این عنصر خیال دارد. پویایی، تحرک و جاندارانگاری از جمله ویژگیهای بارز اشعار اوست. اهمیت تشخیص در اشعار او به حدی است که میتوان آن را شاخصة سبکی اشعارش به شمار آورد. تشخیص در اشعار او از اعتدال برخوردار است و از تکلّفات و تصنّعات فاصله گرفته است. از جمله دیگر تشخیصهای به کار رفته در اشعار اقبال به موارد زیر میتوان اشاره کرد:
(لاهوری، 1982: 7)
(همان: 8)
(همان: 8)
(همان: 172) اقبال شاعری مردمی است پس بیتردید زبان او زبان مردم است، روان و ساده، با اینکه برخی از تشخیصهای اشعار او معطوف به زبان عادی است ؛ ولی قسم اعظم تشخیصهای به کار رفته در اشعار او، نوعی آشناییزدایی در زبان عادی است و از جمله تشخیص هنری محسوب میشود. اسطورهکاربرد اسطورههای ملی و مذهبی یکی دیگر از شگردهای تنوع در خیال شاعرانه است. در آن شاعر نوعی شباهت بین فرد مورد نظر و فرد یا واقعه ملی و مذهبی قایل میگردد. در این شیوه بیان شاعر رغبت زیادی نشان داده است. نمونههای اسطوره در شعر جاویدنامه:
(لاهوری، 1982: 230)
(همان: 221)
(همان: 192)
(همان: 196) در جاویدنامه 37 (سی وهفت) مورد اسطوره ملی و مذهبی میتوان یافت که از 37 مورد ذکر شده در کلام اقبال 14 (چهارده) مورد مذهبی و 23 (بیست وسه) مورد اسطوره ملی است. کاربرد اسطوره ملی از باب تسامح است و گرنه اقبال ملیت غیر ایرانی داشته است، لیکن چون شعر او به زبان فارسی است اسطوره ملی در مورد او مصداق پیدا کرده است. اغراقاغراق، افراط یا زیادهروی در ستایش یا نکوهش یا وصف کسی یا چیزی است. شفیعیکدکنی این صنعت را عنصری از عناصر بیان میشمارد (شفیعیکدکنی، 1389: 130). در جاویدنامه موارد معدودی اغراق مشاهده میشود. در این اثر 38 (سی وهشت) مورد اغراق به دست آمد.
(لاهوری، 1982: 181)
(همان: 137) اغراقهای اقبال گاه به حوزه غلو کشیده میشوند، در اشعار مدحی جاویدنامه اغراق شدت بیشتری مییابد. ترکیبات خاصکاربرد ترکیبهای بدیع و تخیلی از دیگر جنبههای زیبایی شعر است. کلام اقبال دارای ترکیبات بدیع و دلنشین است. این ترکیبات در عین جلا بخشیدن به کلام وی، پیچیدگی آن را نیز افزون مینمایند. کاربرد بیش از 87 (هشتاد و هفت) مورد ترکیبات ابداعی، بیانگر ذهن ماجراجو و ترکیب ساز اقبال است و زبان فارسی با آن استعداد ترکیبی منحصر به فرد خویش اجازه خودنمایی به شاعر در این زمینه را میدهد. نمونهای از ترکیبهای جاویدنامه:
(لاهوری، 1982: 157)
(همان: 4)
(همان: 58)
(همان: 7)
(همان: 184) سادگی گفتار در ترکیبهای اقبال در عین زیبایی چیزی نیست که از نظر دور بماند و از تأثیر ویژه در زیبایی سخن برخوردار است. حسآمیزی«بیان و تعبیری است که حاصل آن از آمیختهشدن دو حس به یکدیگر یا جانشینی آنها خبر دهد، مانند قیافة با نمک (شفیعیکدکنی، ۱۳89: ۴۱)، این صنعت که یکی از خصایص سبک هندی به شمار میرود، در شعر اقبال نیز دیده میشود. نمونهای از حسآمیزیهای اقبال:
(لاهوری، 1982: 184)
(همان: 185)
(همان: 188)
(همان: 201) گره گشادن با نگاه، دمیدن نرگس شهلا، نوای رنگین، راز بر صحرا نهادن و..... نمونههایی از به کارگیری حسآمیزی در جاویدنامه است که این شیوه گفتار نیز کلام مخیلی به بار میآورد و ذهن خواننده را به تحریک وامیدارد. سمبل و نمادسمبل از بحثهای جدید در کتب بلاغی و نقد ادبی است. شمیسا سمبل را در فصلی با عنوان استعارهگونهها مورد بررسی قرار داده است. سمبل نیز مانند استعاره ذکر مشبهبه و ارادة مشبه است، اما با دو تفاوت. 1ـ مشبهبه در سمبل صریحاً به یک مشبه خاص و مشخص دلالت ندارد بلکه دلالت آن بر چند مشبه نزدیک به هم و به اصطلاح هالهای از معانی و مفاهیم مربوط و نزدیک به هم است. 2ـ در استعاره ناچاریم که مشبهبه را به سبب وجود قرینة صارفه حتماً در معنای ثانوی دریابیم اما سمبل در معنای خود نیز فهمیده میشود. سمبل و نماد حاصل استعاره است با لفظ رمز و مظهر نیز ممکن است، نام برده شود، تفاوت سمبل با استعاره در تعداد مدلول و عدم وجود قرینه صارفه است (شمیسا،1370: 189-190). پورنامداریان نماد را چیزی از جهان شناخته شده و قابل دریافت و تجربه، از طریق حواس میداند که به چیزی از جهان ناشناخته و غیر محسوس یا به مفهومی جز مفهوم مستقیم و متعارف خود اشاره کند به شرط آنکه این اشاره مبتنی بر قرارداد نباشد و آن مفهوم نیز یگانه مفهوم قطعی و مسلم آن تلقی نگردد (پورنامداریان، 1386 :23). نماد همیشه در ورای معنی جای میگیرد و نه تنها معنی را به شیوهای خاص با حجاب میپوشاند بلکه باز هم به شیوهای خاص حجابها را کنار میزند. از جمله ویژگیهای شعر اجتماعی و سیاسی نقش چشمگیر نماد در این اشعار است. در شعر اقبال شاهد دو گروه نماد عمومی یا تکراری و خصوصی هستیم و شاعر بسته به میزان قدرت و تخیل خود، از نمادها در اشعار خویش بهره یافته است. نماد ارزشمند هالهای از معانی را گرداگرد خود میتند، مخاطب را به ژرفای معنی میبرد و شعر را مستعد دریافتهای گونهگون میسازد. اقبال از نمادهای مختلفی برای بیان افکار و عواطف خویش بهره برده است. ماهیت سیاسی و اندرزی و پیوند عمیق شاعر با محتوای غنی فرهنگ اسلامی، شکوفایی نمادهای مذهبی در جاویدنامه را به همراه داشته است. نمونههای سمبل در جاویدنامه: موش (انسان ضعیف و ترسو)، باز (انسان آزاده)، کف خاک (وطن)، زورق (دنیا)، لاله (شهید)، کاروان (مردم)، زمین شورهزار (وجود انسان)، گل بیحاصل (جسم انسان)، شبستان (دل)، حیرتخانه (دنیا)، طائر (شاعر)، امین (زمین)، امانت (انسان)، سنگ فسن (فرنگ) و.... کنایهابهام و پوشیدگی از ویژگیهای زبان ادبی است و یکی از جلوههای آن کنایه است و آن پوشیده سخن گفتن است، سخنی دارای دو معنی قریب و بعید که لازم و ملزوم یکدیگرند و توانایی گوینده را در گوناگونی ادای معنی و قدرت انتقال شاعر را از معنایی به معنای دیگر میرساند و عنصری از عناصر دیرینه سنجش سخن از دیدگاه بیانی است. اقبال در کنایه گویی نیز ید طولایی دارد، چنانکه حدود 62 (شصت و دو) مورد کنایه از کلامش استخراج شد. کنایات در سخن او دلنشین و روشن و گاه تکراری و مستعمل است. نمونه کنایه در جاویدنامه:
(لاهوری، 1982: 1) برگ سفرساز کردن کنایه از مهیا و آماده سفرشدن است.
(همان: 3) زنجیر پا بودن خرد کنایه از ناکارآمدی خرد است.
(همان: 5) یک دو دم داشتن کنایه از زندگی زود گذر است.
(همان: 14) کامل عیار کنایه از بیعیب و نقص.
(همان: 17) طلسم شکستن کنایه از حل مشکلات.
(همان: 37) دم در کشیدن کنایه از سکوتکردن.
(همان: 177)
(همان: 10)
نتیجهبیتردید، اقبال لاهوری شاعر بزرگ و برجستهای است؛ چون تصاویر خیالانگیز او بسیار متنوع، رنگارنگ و برانگیزانندهاند؛ تشخیص، تشبیه بلیغ، استعاره بالکنایه، استعاره، کنایه، حسآمیزی، اغراق، ترکیبات خاص، نماد... به ترتیب بیشی و کمی، صور خیال اشعار جاویدنامه را تشکیل میدهند. اقبال در حوزة صور خیال تمایل زیادی به ایجاز و فشردهگویی دارد به همین علت بر خلاف تشبیهاتی مثل مجمل، مؤکد و مفصل که در اشعار او بسامد کمتری دارند، تشبیه بلیغ، تشخیص و استعاره از عناصر بارز صور خیال اشعار او هستند. تشخیص در اشعار اقبال با موارد بسیاری از جمله شاخصههای سبکی اشعار او به شمار میآید، البته توجه وی به انسان در حیطة جاندارانگاری موجب کاهش استعاره بالکنایه و افزایش تشخیص در اشعارش شده است. اقبال با استفاده از انواع تشبیهات بلیغ، استعاره و تشخیص، همانندی را به همانی نزدیک کرده است و نوعی اغراق در حوزة تشبیه به نمایش میگذارد. استعاره در اشعار او به دو صورت سنتی و بدیع قابل مشاهده است. گاه استعارههایی که در اشعار شاعران گذشته به وفور به کار رفته در اشعار او مشاهده میشود و در پارهای اوقات استعارههای بدیع و زیبایی که با ترکیبسازی همراه میشود در اشعار او جلوهگر است. بیشتر تشبیهات به کار رفته در اشعار اقبال تشبیهاتی عقلی است. کاربرد وافر انواع استعاره، تشخیص، تشبیه بلیغ نسبت به دیگر انواع صور خیال جاویدنامه و حرکت در قطب استعاری نشان از خلاقیت، قدرت تخیل و بلاغت تصویرسازیهای اقبال دارد. جدولـ انواع صور خیال در جاویدنامه همراه با فراوانی
منابع و مآخذ1ـ پورنامداریان، تقی. سفر در مه. تهران: زمستان، 1386. 2ـ جبری، سوسن، «نقد زیباییشناسی هنری در متن ادبی (مطالعه موردی یک غزل حافظ)، مطالعات زبانی بلاغی،» ش 5، 32، 1391. 3ـ دانشور، سیمین. شناخت و تحسین هنر. مجموعه مقالات، تهران: کتاب سیامک، چاپ اول، 1375. 4ـ رضایی جمکرانی، احمد، «نقش تشبیه در دگرگونیهای سبکی »، دو فصلنامه پژوهش زبان و ادبیات فارسی، دوره جدید، ش 5، 85 - 100، 1384. 5ـ شفیعیکدکنی، محمدرضا. صورخیال در شعر فارسی. تهران: آگاه، 1389. 6ـ شمیسا، سیروس. آشنایی با عروض و قافیه. تهران: فردوس، 1381. 7ـ ـــــ، ـــــــــ. بیان و معانی. چاپ هشتم، تهران، فردوس. 1383 8ـ فتوحی، محمود. بلاغت تصویر. تهران: سخن، 1385. 9ـ لاهوری، اقبال. جاویدنامه. ناشر: دکتر وحید قریشی، طبعخاص، 1982. 10ـ محمدی آسیابادی، علی، «فرافکنی و شخصیتبخشی در شعر حافظ»، دانشکدة ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تربیت معلّم، سال 14، ش 52 و53، 111-13. 1385. 11ـ همایی، جلالالدین. فنون بلاغت و صناعات ادبی. تهران: توس، 1373. 12ـ همتی، امیرحسین، «تشخیص در شعر سلمان ساوجی»، کیهان فرهنگی، ش 213، 60 -63، 1383. 13ـ یمین، محمدحسین ، «تشخیص از دیدگاه زبانشناسی»، نامة فرهنگستان، ش14، 83، 91، 1378.
* دانشجوی دکتری زبان وادبیات فارسی، واحد بوشهر، دانشگاه آزاد اسلامی، بوشهر، ایران. ** استاد دانشگاه آزاد اسلامی، واحد بوشهر، گروه زبان و ادبیات فارسی، بوشهر، ایران. (نویسنده مسؤول) *** استادیار دانشگاه آزاد اسلامی، واحد بوشهر، گروه زبان و ادبیات فارسی، بوشهر، ایران. تاریخ دریافت: 19/4/97 تاریخ پذیرش: 22/6/97 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 894 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 223 |