تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,801,264 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,898 |
جلوههای زیباییشناسی ادبی (تشبیه) در خطبۀ فدکیه | ||
زیباییشناسی ادبی | ||
مقاله 5، دوره 9، شماره 36، تیر 1397، صفحه 109-123 اصل مقاله (445.26 K) | ||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | ||
چکیده | ||
زیباییشناسی ادبی از کشف گونههای ادبی و پیوند لفظ و معنا با بررسیهای زبانی بحث میکند که ساختار بلاغی کلام، جلوهای از آن به شمار میآید. در این میان، تشبیه به عنوان یکی از جنبههای علم بیان و مولفههای زیباییشناختی ادبی، ویژگی خاصی نسبت به دیگر بابهای علوم بلاغی دارد که بیان آسان و سریع منظور خود، شیوایی و زیبایی سخن، نمکین کردن کلام و پرکاربردی بودن آن از جمله محسنات آن به شمار میرود. پژوهشگر بدون تعصب دینی بر این باور است همانگونه که پیشوایان ما در رهبریت دینی مسلمانان بلندمرتبهاند از جنبۀ ادبی و زیباییشناسی ادبی نیز در اوج قرار دارند به گونهای که ادیبان و دانشمندان علم بلاغت را به تحسین و نکوداشت آنها واداشته است. در این میان، خطبۀ فدکیه اثر جاویدان زهرا(س) با ممتاز بودن جنبههای ادبیاش، علاوه بر جنبههای فقهی، تاریخی، اجتماعی، سیاسی و... همواره مورد توجه دینپژوهان، ادیبان و ادبدوستان بوده است. زیرا حضرت زهرا(س) با استفاده بهینه از تشبیهگفتمان دینی و عقیدتی خود را با بهترین و زیباترین واژگان، اصطلاحات و تعبیرها برای مخاطبان روشن میسازد. بیگمان خطبۀ فدکیه، یک شاهکار ارزندۀ ادبی است که از صور خیال، بلاغت و فصاحت سرشار برخوردار است و پژوهش حاضر نیز گامی هر چند کوچک برای رونمایی از جلوههای زیباییشناسی ادبی خطبۀ گرانسنگ فدکیه است که شاید کمتر مورد توجه پژوهشگران و ادیبان قرار گرفته است. | ||
کلیدواژهها | ||
زیباییشناسی؛ تشبیه؛ خطبۀ فدکیه؛ زهرا(س)؛ علم بلاغت | ||
اصل مقاله | ||
جلوههای زیباییشناسی ادبی (تشبیه) در خطبۀ فدکیه دکتر محمدحسن تقیّه* چکیده زیباییشناسی ادبی از کشف گونههای ادبی و پیوند لفظ و معنا با بررسیهای زبانی بحث میکند که ساختار بلاغی کلام، جلوهای از آن به شمار میآید. در این میان، تشبیه به عنوان یکی از جنبههای علم بیان و مولفههای زیباییشناختی ادبی، ویژگی خاصی نسبت به دیگر بابهای علوم بلاغی دارد که بیان آسان و سریع منظور خود، شیوایی و زیبایی سخن، نمکین کردن کلام و پرکاربردی بودن آن از جمله محسنات آن به شمار میرود. پژوهشگر بدون تعصب دینی بر این باور است همانگونه که پیشوایان ما در رهبریت دینی مسلمانان بلندمرتبهاند از جنبۀ ادبی و زیباییشناسی ادبی نیز در اوج قرار دارند به گونهای که ادیبان و دانشمندان علم بلاغت را به تحسین و نکوداشت آنها واداشته است. در این میان، خطبۀ فدکیه اثر جاویدان زهرا(س) با ممتاز بودن جنبههای ادبیاش، علاوه بر جنبههای فقهی، تاریخی، اجتماعی، سیاسی و... همواره مورد توجه دینپژوهان، ادیبان و ادبدوستان بوده است. زیرا حضرت زهرا(س) با استفاده بهینه از تشبیهگفتمان دینی و عقیدتی خود را با بهترین و زیباترین واژگان، اصطلاحات و تعبیرها برای مخاطبان روشن میسازد. بیگمان خطبۀ فدکیه، یک شاهکار ارزندۀ ادبی است که از صور خیال، بلاغت و فصاحت سرشار برخوردار است و پژوهش حاضر نیز گامی هر چند کوچک برای رونمایی از جلوههای زیباییشناسی ادبی خطبۀ گرانسنگ فدکیه است که شاید کمتر مورد توجه پژوهشگران و ادیبان قرار گرفته است. واژههای کلیدی زیباییشناسی، تشبیه، خطبۀ فدکیه، زهرا(س)، علم بلاغت مقدّمهامروز در دنیای ارتباطات ثابت شده است بهترین سبک اطلاعرسانی به مخاطب، به کارگیری روش غیر مستقیم در بیان سخن و گفتمان خود به مخاطب است. بنا بر این اگر یک سخنران و نظریهپرداز نتواند در بیان سخنان و گفتمان خود از شیوایی و فصاحت علم بلاغت سود جوید در رسیدن به هدف غایی خود نیز ناتوان خواهد بود. از این رو، پیشوایان دینی ما برای رساندن پیام خود و ابلاغ رسالتشان، بهینه و بنا بر مقتضای حال از این ابزار ادبی استفاده میکردند. آنها نه تنها از دیدگاه دینی و مذهبی جایگاه ویژهای در میان جهانیان داشته، بلکه از دیدگاه ادبی نیز صاحب گفتمان و نظریه بودهاند که ادب پژوهان به آن کمتر پرداختهاند. نمونۀ بارز آن خطبۀ فدکیۀ حضرت زهرا(ص) است. با بررسی سخنان گهربار آن حضرت، نشان داده میشود دیدگاه برخی افراد را که به شخصیت پیشوایان و امامان ما یک سویه نگریسته، و بر این باورند که رهبران دینی جامعۀ اسلامی به ویژه حضرت زهرا(س) تنها از بُعد دینی، تربیتی و اخلاقی سرآمد جامعه بودهاند، خط بطلان میکشد زیرا آنها علاوه بر رهبریت دینی و زیباییشناسی اخلاقی از نظر سخنوری، زیباییشناسی ادبی و به کارگیری جلوههای زیبای ادبی در اوج فصاحت، بلاغت و سایر جنبههای ادبی بوده، و سرمشق و الگوی بسیار ارزشمندی برای پیروان دینی خود هستند. بیان مسألهموضوع زیباییشناسی از گذشتههای دور مورد توجه بشر قرار گرفته، و برای ادیبان و دوستداران ادب ارزشمند بوده و جایگاه ویژهای داشته است. بیگمان سخنان آتشین، شیوا و رسای حضرت زهرا(س) با بهرهگیری از واژگان، اصطلاحها و عبارتهای پر نغز و متناسب لفظ با معنا، گونهای بلاغی و نمونهای از زیباییشناسی ادبی است که مخاطب خود را با خطبهای فصیح و بلیغ از دورنمای سیاست، حکمت و معرفت آگاه مینماید. آنچه از دیرباز مورد توجه پژوهشگران دینی قرار گرفته، اثبات جنبۀ تاریخی و محتوایی خطبۀ فدکیه بوده است؛ به عبارتی دیگر، آنها بیشتر در پی مستندسازی و راستیآزمایی متن خطبه بوده، و کمتر علمی و آکادمیک به جنبههای ادبی و بلاغی آن پرداختهاند. با بررسی آثار و شاهکارهای دینی و ادبی بیشتر بر آن بودهاند تا به تعریف و تمجید از شخصیت کم مانند سخنران فدک بپردازند که البته حضرت فاطمه(ع) به حق، شایسته چنین ویژگیهایی بوده است. ولی به نظر میرسد باید به جلوههای زیباییشناسی ادبی خطبۀ ارزشمند و گرانسنگ نیز پرداخته شود. پس چه زیباست که شخصیت زهرا(س) از دیدگاههای گوناگون زیباییشناسی ادبی، اخلاقی و... نیز مورد نقد و بررسی قرار گیرد! البته نگارنده در این پژوهش تنها به بخشی از زیباییشناسی ادبی وی میپردازد! پرسشها و فرضیههای تحقیقپرسشها و فرضیههایی که روند تحقیق بر مبنای آنها پایهریزی میشود عبارتند از: الف) تشبیه چه نقشی در زیباییشناسی ادبی خطبۀ فدکیه دارد؟ بیگمان اعتبار نظم و نثر ادبی به میزان به کارگیری علم بلاغت در آن بستگی دارد. از این رو سبک شعر یا نوشتار به تنهایی و بدون ساختار بلاغی نمیتواند ادیب را به هدف غایی برساند. با بررسی دقیق بلاغی خطبۀ فدکیه میتوان در آن تشبیههایی یافت که پایه و اساس اندیشۀ فکری و عقیدتی آن حضرت را به آسانی برای مخاطب روشن میسازد. ب) آیا تشبیههای به کارگرفته شده، میتواند مبنای مهندسی زیباییشناسی ادبی قرار گیرد؟ متن گفتاری یا نوشتاری نمیتواند از دانش اطلاعرسانی روز و کارآمد به مخاطب خود بیبهره باشد. نیک میدانیم که بهترین سبک آگاهیسازی جامعۀ آن روز عربها استفادۀ بهینه از ذوق ادبی بوده است که تشبیههای به کار رفته در این خطبه تجربهای گرانبها برای سرمشق گرفتن از آنهاست تا شاکلهای ادبی صورت گیرد. ج) وجه تمایز زیباییشناسی ادبی خطبۀ فدکیه چیست؟ کهن بودن، رسابودن، به کارگیری تشبیههای زیبا و دلنشین و بدیههسرایی در این خطبه سنجش و معیار خوبی است که تصویرسازی بسیار زیبا و کممانندی را شکل میدهد. اهداف تحقیقـ درک معانی و مفاهیم ارزشمند خطبۀ فدکیه با بیان نکتههای زیباییشناسی ادبی ـ بیان نقش تشبیه در زیباییشناسی ادبی ـ پایهگذاری سبکی نوین برای شناساندن پیشوایان و رهبران دینی به جهانیان ـ یکسویه ننگریستن به شخصیت زهرا(س) و بررسی شخصیت ادبی آن معصوم ـ ارایه منبع و مرجعی مستند و آکادمیک برای پژوهشگران حوزۀ دینی و ادبی پیشینۀ موضوعقرنهاست دینپژوهان و دانشمندان دینی همۀ تلاش خود را کرده، و میکنند تا تاریخیترین و با ارزشترین متون دینی جهان را به مخاطبان تشنۀ خود بشناسانند. خوشبختانه کتابها و مقالههای بسیاری جداگانه پیرامون زندگی، شیوهها و زیباییشناسیهای رفتاری، تربیتی، اخلاقی و... حضرت زهرا(س) نگاشته شده است ولی تا آنجا که اطلاع دارم در زمینۀ بررسی و کاوش جنبههای زیباییشناسی ادبی به ویژه جایگاه تشبیه در خطبۀ فدکیه کمتر پژوهشی انجام شده است. ضرورت و اهمیت پژوهششناخت علمی و ادبی رهبران دینی جامعه کمک شایانی میکند تا مفاهیم و آموزهای دینی، بهتر و کاملتر به پیروان ادیان منتقل گردد. بنا بر این مستندسازی توانِ ادبی آنها از آن جهت بیشتر اهمیت پیدا میکند که آگاهی دینی از راه ادبیات به مخاطب شور و شوق دوچندانی برای درک آن آموزههای دینی و عقیدتی میدهد. از سویی دیگر شناخت پایهگذاران هر سبک و حوزۀ ادبی برای یک پژوهشگر بسیار با ارزشتر نمود پیدا میکند زیرا میتواند پایه و ریشۀ آن سبک را بهتر شناسایی کند و تصویر ادبی رهبران دینی خود را به رخ جهانیان بکشد. اهمیت این تحقیق در آن است که جلوهای نوین از زیباییشناسی در حوزۀ ادبیات را برای مخاطب نشان میدهد تا بتواند به دور از هر گونه پیشداوری و دیدگاه و تعصب نابهجای شخصی به گذشتۀ رهبران دینی خود ببالد. روش پژوهشبا توجه به نو بودن موضوع، مهمترین چالش پیش روی نگارنده، نبود یا کمبود منابع در این زمینه بود؛ البته با توجه به چند زبانی بودن پژوهشگر مقاله به رغم بضاعت کم علمی تلاش شد تا با یافتههای دقیق بلاغی و ادبی، پژوهشی درخور ارایه شود. از این رو، روش و ابزار گردآوری اطلاعات پژوهشگر، نظری کاربردی است. بدین گونه که منابع نظری موضوع از کتابخانهها گردآوری، و با به کارگیری نمونهها و شواهد، پژوهش انجام میشود. شخصیت حضرت زهرا(س) و چرایی خطبۀ فدکیهلازم است پیش از ورود به این موضوع اشاره شود که زیبایی اخلاقی دختر پیامبر اسلام نیز زبانزد همۀ مذاهب اسلامی است. «فاطمه(س) شخصیت فرزانه و انسان والایی است که نشان و ویژگی زن بودن را به همراه دارد تا هم نشان قدرت بیهمانند خدا و توانایی شگرف او در کران تا کران هستی باشد و هم شاهکار بدیع آفرینش را بر تارک تاریخ بشر» (قزوینی، ۱۳۹۰: ۵۱) به طور مستند از جابر بن عبدالله انصاری نقل شده که پیامبر(ص) فرمود: جبرئیل بر من نازل شد و فرمود: «یا أَحمَدُ لَولاکَ لَما خَلَقتُ الأَفلاکَ ، وَ لولا علِیٌّ لَما خَلَقتُکَ وَ لَولا فَاطِمَةُ لَما خَلَقتُکُما»: «ای احمد! اگر تو نبودی موجودات را نمیآفریدم. و اگر علی علیهالسلام نبود، تو را نمیآفریدم. اگر فاطمه(س) نبود شما دو نفر را نمیآفریدم» (قمی، ۱۳۷۶: ۱۰) برخی بر این باورند که ویژگیهای برجسته و کممانند حضرت زهرا(س) دختر حضرت محمد(ص) به برکت وجود پدر گرامیاش، پیامبر اسلام است. بیگمان فاطمه زهرا(س) بزرگبانوی جهان اسلام، با همراهی همای رحمت، حضرت علی (ع) و یازده فرزند معصومشان نقش به سزایی در گسترش دین روشنگر اسلام داشته است. ولی در بیان بزرگواری شخصیت حضرت زهرا(س) بدین سخن پر نغز و ناب رسول گرامی اسلام بسنده میکنیم که میفرماید: «فاطِمةُ بِضعَةُ منّی یَسُرُّنی ما یَسُرُّها = فاطمه، پاره تن من است؛ خوشحالی وی، شادمانی مرا در پی دارد.» (شهابالدین، ۱۹۹۷: ۱۵۶) حضرت زهرا(س) بنا بر مقتضای حال امت اسلامی و بر پایۀ علوم بلاغی: معانی، بیان و بدیع به بیان مقصود و منظور خود به شیوههای گوناگون زیباییشناسی ادبی سخنرانی میکند تا بتواند به خوبی اطلاعرسانی و آگاهیسازی بنماید. البته جای بسی دریغ است که همۀ سخنان و شاهکارهای دینی و ادبی وی به دست ما نرسیده، و تنها بخش کمی از آثارش در دسترس جامعه قرار گرفته است. البته با وجود این، از دیرباز دیدگاه سنجیده و بیدارگر فاطمه(س) مورد توجه دینپژوهان و بزرگان اسلام بوده است. ژرفانگری دینی و ادبی اش با به کارگیری «لفظ» و «معنا» به زیباترین و دلانگیزترین سبک که در «خطبۀ فدکیه» بروز میکند میتواند مهندسی فصاحت و بلاغت را به ادیبان، نویسندگان و دوستداران ادبیات جهان آموزش دهد. چرایی خطبۀ فدکیهزمینهایی را که بدون جنگ و خونریزی به مسلمانها میرسید، «فَیء» مینامیدند. البته خدای بزرگ اختیار آنها را به پیامبر گرامی اسلام(ص) واگذار کرد؛ یکی از این زمینها، «فَدَک» نام داشت. با نزول آیۀ مبارک «وَ آتِ ذِی القربَی حَقّه وَالمِسکینَ وَابنَ السَبیلِ وَلاتُبَذِر تَبذیرًا» (إسراء/۲۶)، رسول خدا فدک را به حضرت زهرا(س) بخشید و فرمود: «یَا فاطِمةُ! لکِ فَدکٌ» (زنجانی، ۱۳۸۱: ۳۱) اما پس از رحلت حضرت محمد(ص) فدک از وی پس گرفته میشود؛ از این رو دختر پیامبر گرامی اسلام بر آن شد تا خودش جهت باز پسگیری آن مستقیماً برای مردم «در مسجد پیامبر سخنرانی کند که به «خطبۀ فدکیه» معروف گردید. (خلجی، ۱۳۹۰: ۱۳) در اینجا لازم است به برخی مستندات خطبۀ فدکیه اشاره گردد: «ابن طیفور میگوید: این سخنان بلیغ و شیوا، از آنِ فاطمه نیست. زید بن علی پاسخ داد: ... پدر من نیز آن را به روایت جدّم، از مادرم فاطمه(س) نقل میکرد.» ( قزوینی، ۱۳۹۰: ۴۳۱) و یا «حضرت زهرا(س) دارای حجج بالغهای است. دو خطبۀ ایشان در باره ولایت مشهور است. اهل بیت (ع) فرزندانشان را همانند حفظ قرآن به حفظ این دو خطبه وا میداشتند. (عاملی، ۱۳۵۵: ۳۹۲) زهرا(س) در این سخنرانی و خطبۀ ارزشمند به انحراف امت اسلامی پس از رحلت پیامبر(ص)، معارف توحیدی، فقهی و حقوقی اسلام، اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعۀ اسلامی و فلسفۀ سیاسی امامت و نقش آن در راهنمایی مردم اشاره میکند. بیگمان بیش از آن که به زیباییشناسی ادبی این سخنرانی ارزشمند پرداخته شود به درونمایۀ آن پرداخته شده است. بنا بر این بایسته و شایسته است که همه سویه به این خطبه نگریسته شود و تنها به متن ظاهری و محتوای غیر ادبی بسنده نشود. البته اگر بخواهیم همۀ جوانب علم بلاغت و صور خیال در این خطبه روشن گردد در یک مقاله نمیگنجد. از این رو پژوهشگر تنها به زیباییشناسی ادبی با به کارگیری تشبیه در این سخنرانی میپردازد. جلوههای زیباییشناسی ادبی (تشبیه) خطبۀ فدکیهزیباییشناسی[1] که از سده هیجدهم به عنوان یک دانش نوپا شناخته شد به نقد و بررسی هر گونه علم و فنی که پیرامون زیبایی بحث میکند میپردازد. البته «زیبایی امری ذهنی و انتقالناپذیر است.» (رجینالد هالینگ، ۱۳۹۳: ۸۰) وجه تمایز این علم با دیگر علوم مانند فیزیک، شیمی و... در این است که زیباشناسی بر مخاطب خود تأثیر عاطفی، روحی و روانی دارد. از این رو، زیباییشناسی ادبی حس خوشایندی و امیدواری را در دوستداران ادب برمی انگیزد. زیرا به زندگی فردی و اجتماعی بشر ارزش و معنا میبخشد. بیگمان ادبیات هر زبانی یکی از حوزههای زیباییشناسی به شمار میرود و یکی از جلوههای زیباییشناسی ادبی، موضوع تشبیه است. زیرا تشبیه اهمیت و ارزش ویژهای در علم بلاغت دارد. همان گونه که نیک میدانید علم بیان سه باب به نامهای تشبیه، مَجاز و کنایه دارد. و کارکرد هر سه (تشبیه، مجاز و کنایه) برای اطلاعرسانی و آگاهیسازی غیر مستقیم، و هم چنین برطرف کردن پیچیدگی معنای سخن و کلام است. البته دانشمندان بلاغت بنا بر اهمیت موضوع، در کتابهای خود بخشی جداگانه را در باره تشبیه اختصاص دادهاند زیرا «تشبیه، ارزش و اهمیّت ویژهای دارد.» (شیرازی، ۱۳۹۴: ۵۵) تشبیه، همانند کردن چیزی به چیز دیگر بوده، و غرض از آن، بیان آسان و سریع منظور خود، شیوایی و زیبایی سخن، نمکین کردن کلام و پرکاربردی بودن آن است. با بررسی و کنکاش علمی و ادبی در سخنان حضرت زهرا(س) مشخص میگردد قدرت بیان و رسایی خطبۀ فدکیه جدای از بُعد دینی آن در به کارگیری تشبیههایی است که سخنران و خطیب، سادهتر و روانتر به بیان هدفهای خود میپردازد. بنا بر این اگر تشبیههای به کار رفته در خطبۀ فدکیه را بررسی کنیم به این نتیجه میرسیم که هنر و توانایی آن بانوی بزرگوار در رساندن کلام خود چقدر سنجیده و بجاست که با نادیده گرفتن تشبیهها از زیباییشناسی متن نیز بسیار کاسته خواهد شد. البته نویسندۀ مقاله قصد ندارد به بیان تشبیه در علم بیان بپردازد زیرا در این زمینه به اندازه لازم توضیح داده شده، بلکه بر آن است تا برای مخاطب و ادب دوستان تبیین نماید حضرت زهرا(س) چگونه مقصود و منظور خود را با بهرهگیری از تشبیه برای مخاطب خود روشن میساخت. نمونههایی از جلوههای زیباییشناسی ادبی (تشبیه) در خطبۀ فدکیهتشبیه لغوی که بر مشارکت چیزی با چیز دیگر با بیان وجه شبه است: حَتَّی تَفَرَّی اللَّیْلُ عَنْ صُبْحِهِ = تا شکافتن دامن شب و رخ نمودن سپیدۀ صبح. که شب (اللَّیْلُ)، مشبه و پرده تاریک سیاه، مشبهبه بوده که در مقام استعاره حذف شده است. بنا بر این به زیبایی هر چه تمامتر زهرا(س) شب را به پرده تاریک سیاهی تشبیه میکند که دریده میشود و از شکافتن آن، سپیدۀ صبح پدیدار میگردد. تشبیه اصطلاحی، بر مشارکت چیزی با چیز دیگر در صفتی با آوردن ادات تشبیه «کاف» و مانند آن دلالت میکند: أ) قَد تَجَلَّی لَکُم کَالشَّمسِ الضَّاحِیَةِ أنّی ابنَتُهُ = این که من دختر پیامبر اسلام هستم برایتان همانند خورشید تابان، روشن است. که (أنّی ابنَتُهُ:مشبه)، (الشمس الضاحیة: مشبه به) و (کاف) ادات تشبیه بوده، و وجه شبه یعنی وضوح و روشنی نیز حذف شده است. ب) ظَهَرَت فیکم حَسیِکةُ النفاقِ = خار نفاق در میان شما پدیدار شد. رابطه بین مشبه و مشبه به اضافی بوده، و اصل تشبیه بدین گونه است: ظَهَرَت فیکم النفاقُ کالحسیکة. در نتیجه نفاق (مشبه)، الحسیکه (مشبه به) و ادات تشبیه و وجه شبه در آن حذف شدهاند. تشبیه به اعتبار مشبه و مشبه به «مشبه و مشبه به» دو رکن تشبیه به حساب میروند که به اعتبار آنها تقسیمهایی صورت میگیرد. (التفتازانی، د. ت: ۲/۱۱) بیگمان بیان جزییات آنها در اینجا سخن را به درازا میکشاند: ۱ـ دو طرف حسی دیداری (الهاشمی، ۱۳۶۷: ۲۵۸): الف) وَکُنتَ بدرًا و نورًا یُستَضاءُ بِهِ عَلَیکَ تَنزِلُ مِن ذِی العزَّةِ الکُتُبُ = تو مانند ماه، کامل و پرتوافکن بودی! پیامهای خداوند شکستناپذیر، نیز برای تو فرستاده میشد. در اینجا کُنت بدرًا ونورًا در اصل (کنت کبدرٍ) و (کنت کنورٍ) بوده که ضمیر (تَ)، مشبه و (بدرًا) و (نورًا) مشبهبه، و هر دو حسی بصریاند که مشبه و مشبهبه، هر دو مفرد غیر مقیدند. ب) إِطفاء أَنوَارِ الدینِ = خاموش کردن چراغ دین. البته اصل تشبیه بدینگونه است: (إطفاء الدین کالنور). (الدین) مشبه، امری عقلی و مفرد غیر مقید بوده، و (النور) مشبهبه، امری حسی و مفرد غیر مقید است. البته این تشبیه در زمرۀ تشبیههای معقول به محسوس به شمار میرود. ج) خَضَعت نُعَرَةُ الشِّرک = فریاد شرک خاموش شد. اصل تشبیه (خَضَعت الشِّرک کالنعرةِ) بوده، که (الشِّرک) مشبه و عقلی مفرد غیر مقید و (النعرة) مشبهبه، حسی بصری و مفرد غیر مقید است و در زمرۀ تشبیههای معقول به محسوس به حساب میآید. تشبیه متعدّد و غیر متعدّد؛ البته تشبیه غیر متعدد که یک مشبه و مشبهبه در آن است. الف) خَبَت نِیران الحربِ = آتش جنگ فروکش کرد. برای مشبه (الحرب)، یک مشبه (نیران) آمده است. ب) دارَت لکم بنا رَحَی الإسلام = به پاس ما آسیاب اسلام برایتان چرخید. برای مشبه (الإسلام)، یک مشبه به (رحَیَ) آمده است. تشبیه متعدد آن است که یک طرف تشبیه یا طرفین آن بیش از یکی باشد. (همان: ۲۶۲): ۱ـ تشبیه جمع: تَعبدونَ الأصنامَ وَتَستَقسِمونَ بِالأَزلام، مُذقَةَ الشَّاربِ، ونُهزَةَ الطّامِعِ = شما بتپرست و قماربازید در حالی که لقمۀ شکار هر آزمند و تک شعلۀ هر شتابان بودید. در اینجا برای یک مشبه، چندین مشبهبه ذکر گردیده است؛ ضمیر (واو) تَستَقسِمونَ مشبه، (مُذقَةَ الشّاربِ) و (نُهزَةَ الطّامِعِ) مشبه بهاند. ۲ـ تشبیه مفروق فاسمَعُوا إلَیَّ بِأسمَاعِ واعیةٍ وَقُلُوبٍ راعِیَةٍ = با گوشهایی شنوا و دلهایی نرم به من گوش فرا دهید. در اینجا دو مشبه (أسماعٍ و قُلُوبٍ) و دو مشبهبه (واعیةٍ و راعِیَةٍ) داریم که بعد از هر مشبه، مشبهبه آن میآید. وجه شبه وجه شبه، عبارت است از ویژگی و معنایی که در مشبه و مشبهبه مشترک است و رکن دیگر تشبیه به شمار میآید. (همان: ۲۶۹): ۱ـ وجه شبه تحقیقی، معنایی است که در هر دو طرف تشبیه واقعاً هست. قَد کُنتَ ذاتَ حَمِیَّةٍ ما عِشتَ لِی أمشِی البَراحَ وَ أَنتَ کُنتَ جَناحِی = ای پدر بزرگوارم! تا تو زنده بودی من تکیهگاه و پشتیبان داشتم و با احترام میان مردم راه میرفتم در حالی که تو برای من بال بودی. ضمیر (تَ) مشبه، (جناحی) مشبهبه بوده، ادات تشبیه و وجه شبه حذف شدهاند. وجهشبه آنها، پشتیبانی و حمایتکردن است که در مشبه و مشبهبه واقعاً هست. ۲ـ وجه شبه تخییلی که مشبه، واقعی ولی مشبهبه، خیالی باشد. (همان: ۲۷۴): نَصبِر منِکُم عَلَی مِثلِ حَزِّ المُدی = ما همانند خنجری بر گلو خلیده شکیبایی کردیم. وجه شبه تحمل سختیها و رنجهاست. ضمیر مستتر نحن در نَصبر، مشبه و حقیقی است ولی وجه شبه در مشبه به (حَزِّ المُدی)، خیالی است. ۳ـ وجه شبه ذاتی که وجه شبه در ذات و درون مشبه و مشبهبه است: وَأَطلَعَ الشَیطانُ رَأسَهُ مِن مَغرِزِه = شیطان از لاک خود سر بر آورد. در اینجا فریبکاری، وجه شبه است که در ذات مشبه (فتنه) و مشبهبه (شیطان) وجود دارد و فصل مشترک آنها به شمار میآید. ۴ـ عَرَضی که بیرون از ذات دو طرف است: قَد تَجَلَّی لَکُم کَالشَّمسِ الضَّاحِیَة أنّی ابنَتُهُ = این که من دختر پیامبر اسلام هستم برایتان مانند خورشید تابان، روشن است. در اینجا (أنّی ابنَتُهُ: مشبه) و (الشمس الضاحیة: مشبهبه) بوده، و دلیل واضح به شمس تشبیه شده که از جهات ابهام نداشتن و روشن بودن وجه شبه اضافی است. ۵ـ وجه شبه حقیقی عقلی که مقابل اضافی بوده، معنایی است مستقل و غیر نسبی: ظَهَرَت فیِکُم حَسیِکةُ الِنفَاقِ = در میان شما خار نفاق پدیدار شد. در اینجا (النفاق)، مشبه (حَسیِکةُ) مشبهبه بوده، و وجه شبه و ادات تشبیه حذف شدهاند. البته وجه شبه (دو رویی) عقلی است. ۶ـ وجه شبه حقیقی حسی: وَکنتَ بَدرًا وَ نورًا یُستَضاءُ به عَلَیکَ تَنزِلُ مِن ذِی العِزَّة الکُتُبِ زهرا(س) با سخن (کنت کبدرٍ و کنورٍ یُستَضاءُ به) چهرۀ پیامبر را به ماه کامل و پرتوافکن بر جهانیان تشبیه مینماید و در اینجا زیبایی، وجه شبه حسی است. ۷ـ وجه شبه واحد، آن گاه که یک معنایی است: نَجَمَ قَرنُ الضلَالَةِ = شاخ گمراهی خودنمایی کرد. در اینجا (الضلالة)، مشبه (قَرنُ)، مشبهبه و وجه شبه (خودنمایی کردن) است. ۸ـ وجه شبه مرکب که به آن «تمثیل» یا «منزله الواحد» نیز میگویند: وَتَستَجیبونَ لِهُتافِ الشَّیطانِ الغَویِّ وَ إطفاءِ اَنوارِ الدِّینِ الجَلیِّ وَ إِهمالِ سُنَنِ النَّبیِّ الصَّفیِّ = و به بانگ شیطان فریبکار، خاموشکردن فروغ دین و بیتوجهی به سنتهای پیامبر برگزیده پاسخ گفتید. در اینجا بهانهگرفتن، دورویی کردن و نیرنگزدن در رسیدن به هدف خود از راه نادرست وجه شبه مرکباند. تشبیه مشروط که در اصل «مبتذل» بوده، ولی با تصرف در وجه شبه به «غریب» تبدیل میشود: تَجَهَّمَتنا رِجالٌ وَ استُخفَّ بِنا لَمّا فُقِدتَ وَ کُلُّ الارضِ مُغتَصَبٌ هنگامی که تو از میان ما رفتی بزرگان با ما ترشرویی کردند. گویی همۀ کرۀ خاکی غصب گردید. در اینجا با چند شرط عدمی، مانند (ترشرویی کردن)، (رفتن) و (غصبشدن) که برای مشبهبه میآورد، بلیغ و غریب گردیده، و به تشبیه زیبایی خاصی بخشیده است. تشبیه ضمنی که در آن مشبه، مشبه به و ادات تشبیه صریحًا ذکر نمیشود بلکه از ضمن کلام فهمیده میشود و مقابل تشبیه صریح است. (الجارم، ۱۴۱۰: ۴۷) فَدُونَکَها مَخْطُومَةً مَرْحُولَةً مَزمومَةً، تَکونَ مَعَکَ فی قَبرِکَ وَ تَلْقاکَ یَوْمَ حَشْرِک وَ نَشرِکَ = این مرکب زین کرده، و لجام زده را همراه تو در گور تا روز رستاخیز بگیر و ببر! در اینجا نیز خلافت یا فدک را به شتر تشبیه کرده، و برای آن (مشبهبه) سه صفت: مَحطُومَةً (افسار زده)، مَرحولَةً (زین کرده) و مزمومَةً (لجام کرده) آورده است که این صفتها، لازمۀ وجه شبه هستند ولی مشبه، مشبهبه و ادات تشبیه صریح ذکر نشدهاند. تشبیه قوی که دو رکن وجه شبه و ادات، و یا سه رکن مشبه، وجه شبه و ادات حذف گردد. (الهاشمی، ۱۳۶۷: ۲۸۰) أنتم عِبادَ اللَّهِ، نُصُبُ أمرِهِ و نَهیِهِ وحَمَلَةُ دِینِهِ و وَحیِهِ = ای بندگان خدا! شما مخاطبان امر و نهی، و حاملان دین و وحی خدا هستید. اصل این تشبیه (أنتم عِبادَ اللَّهِ، کنُصُبِ أمرِهِ و نَهیِهِ وکحَمَلَةِ دِینِهِ و وَحیِهِ فی حفظ الإسلام) است. در اینجا (أنتم) مشبه و (نُصُبُ أمرِهِ و نَهیِهِ وحَمَلَةُ دِینِهِ و وَحیِهِ) مشبهبه است. علت قوی بودن این تشبیه، حذف ادات و وجه شبه است. نتیجهبا آسیبشناسی متون دینی به نکتهای میرسیم که دانشمندان دینی و ادیبان امت اسلامی بیشتر تلاش کردهاند زوایای تاریخی، دینی و اجتماعی این متون را نقد و بررسی نموده، و کمتر به مفاهیم ادبی، بلاغی و زیباییشناسی آن پرداختهاند. نمونۀ گویا و بارز آن سخنان رسا و گویای فاطمه(س) است که آنها در دورههای گوناگون از بُعد تاریخی خطبۀ فدکیه را برای مردم زمانۀ خود مستندسازی و اثبات نموده، ولی کمتر به موضوع زیباییشناسی ادبی این خطبه اشاره کردهاند. در حالی که با بررسی زیباییشناسانۀ ادبی متن خطبۀ فدکیه بدین نتیجه میرسیم که حضرت فاطمه(س) برای بیان منظور و مقصود خود بسیاری از انواع تشبیه را در سخنان ارزشمند خود به کار میگیرد.
منابع و مآخذ1ـ قرآن کریم 2ـ ابن ابی طاهر، احمد بن ابی طاهر. بلاغات النساء. قم: انتشارات الشریف الرضی، ۱۳۲۶ق. 3ـ تفتازانی، سعدالدین (د. ت). شرح مختصر المعانى. قم: الناشر: منشورات دار الحکمه. 4ـ جارم، علی. البلاغه الواضحه، قم، الناشر: مؤسسه البعه، الطبعه الثانیه،۱۴۱۰ق. 5ـ خلجی، محمد تقی. سحر سخن و اعجاز اندیشه. قم: انتشارات صحیفه خرد، ۱۳۹۱ش. 6ـ رجینالد هالینگ، دیل. تاریخ فلسفه غرب. ترجمۀ عبدالحسین آذرنگ. تهران: انتشارات ققنوس، ۱۳۹۳ش. 7ـ زنجانی، عزّالدین حسین. شرح خطبۀ حضرت زهرا(س)، قم: انتشارات بوستان کتاب، چاپ چهاردهم، ۱۳۸۳ش. 8ـ شهابالدین، ابوالعباس. الصواعق المحرقة على أهل الرفض و الضلال و الزندقة، لبنان: مؤسسة الرسالة الطبعة الأولى، ۱۹۹۷م. 9ـ شیرازی، امیناحمد. بلاغت روان با حدیث و قرآن. قم: انتشارات بوستان کتاب، ۱۳۹۴ش. 10ـ عاملی، سید عبد الحسین، شرفالدین. المراجعات و النص و الاجتهاد. مترجم: سیّدمحمد صادقصدر. بیروت: دار التوحید، ۱۳۵۵ق 11ـ قزوینی، محمدکاظم. حضرت فاطمه از ولادت تا شهادت. ترجمه و نگارش: علی کرمی فریدنی. اصفهان: انتشارات مشعر، ۱۳۹۰ش. 12ـ قمی، عباس. رنجها و فریادهای فاطمه. ترجمه کتاب بیتالاحزان، مترجم: محمّد محمّدی اشتهاردی، قم: انتشارات سپهر، ۱۳۷۶ش. 13ـ هاشمی، احمد. جواهر البلاغه فی المعانی و البیان و الدیع. قم: انتشارات مصطفوی، ۱۳۶۷ش.
| ||
مراجع | ||
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 866 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 215 |