تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,800,537 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,357 |
ایران و ترکیه در مجموعه امنیتی آسیای مرکزی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فصلنامه مطالعات روابط بین الملل | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 6، دوره 12، شماره 45، خرداد 1398، صفحه 141-169 اصل مقاله (1.16 M) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): DOR:20.1001.1.24234974.1398.12.45.6.7 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
الهه کولایی* 1؛ پیمان کاویانی فر2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1مدیر گروه مطالعات منطقه ای دانشگاه تهران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2کارشناس ارشد مطالعات منطقه ای دانشگاه تهران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده در بیست و پنج سال گذشته ثبات در محیط امنیتی آسیای مرکزی، همواره با پیچیدگیها و چالشهای فزایندهای روبهرو بوده است. گرایشهای ملیگرایانه با شدت و ضعف در جمهوریهای آسیای مرکزی تجربه شدهاند. در کنار این گرایشها، پیدایش چالشهای داخلی، دشواریهای دوران استقلال، ضعف در دولتسازی و ملتسازی، سرریز مسایل پیرامونی، خلا ژئوپلیتیکی و سرانجام ورود قدرتهای خارجی بهویژه پس از یازده سپتامبر، محیط امنیتی را در آسیای مرکزی با پیچیدگیهای فزایندهای روبهرو کرده است. در چنین بستری از همکاریها و رقابتها، مداخلهی بازیگران خارج از منطقه از مولفههای تاثیرگذار در محیط امنیتی این منطقه است که میتوانند نقشی مثبت یا منفی در ثبات منطقه داشته باشند. با توجه به این مساله، نوشتار پس از تحلیل مجموعه امنیتی آسیای مرکزی در چارچوب موازین و مولفههای مکتب کپنهاگ، در پی پاسخ به این سوال است که «چه فرصتهایی برای نقشآفرینی ایران و ترکیه در مجموعه امنیتی آسیای مرکزی وجود دارد؟». برای پاسخ به این سوال محیط امنیتی آسیای مرکزی و نگرانیهای کشورها با استفاده از الگوی تحلیلی مجموعه امنیتی بررسی شده و سپس با واکاوی علایق نظامی-امنیتی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران و ترکیه، نتایج پژوهش در قالب فرصتهای نقشآفرینی دو کشور در این محیط امنیتی استخراج و ارائه خواهد شد. پیشنهادهایی نیز با هدف بهرهگیری ایران از فرصتها در این منطقه ارائه شده است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آسیای مرکزی؛ امنیت؛ ایران؛ ترکیه؛ توسعهگرایی؛ سیاست خارجی؛ مجموعه امنیتی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ایران و ترکیه در مجموعه امنیتی آسیای مرکزی الهه کولایی[1] استاد د انشگاه تهران پیمان کاویانی فر کارشناس ارشد مطالعات منطقه ای دانشگاه تهران (تاریخ دریافت 12/12/96 - تاریخ تصویب 18/9/97)
چکیده در بیست و پنج سال گذشته ثبات در محیط امنیتی آسیای مرکزی، همواره با پیچیدگیها و چالشهای فزایندهای روبهرو بوده است. گرایشهای ملیگرایانه با شدت و ضعف در جمهوریهای آسیای مرکزی تجربه شدهاند. در کنار این گرایشها، پیدایش چالشهای داخلی، دشواریهای دوران استقلال، ضعف در دولتسازی و ملتسازی، سرریز مسایل پیرامونی، خلا ژئوپلیتیکی و سرانجام ورود قدرتهای خارجی بهویژه پس از یازده سپتامبر، محیط امنیتی را در آسیای مرکزی با پیچیدگیهای فزایندهای روبهرو کرده است. در چنین بستری از همکاریها و رقابتها، مداخلهی بازیگران خارج از منطقه از مولفههای تاثیرگذار در محیط امنیتی این منطقه است که میتوانند نقشی مثبت یا منفی در ثبات منطقه داشته باشند. با توجه به این مساله، نوشتار پس از تحلیل مجموعه امنیتی آسیای مرکزی در چارچوب موازین و مولفههای مکتب کپنهاگ، در پی پاسخ به این سوال است که «چه فرصتهایی برای نقشآفرینی ایران و ترکیه در مجموعه امنیتی آسیای مرکزی وجود دارد؟». برای پاسخ به این سوال محیط امنیتی آسیای مرکزی و نگرانیهای کشورها با استفاده از الگوی تحلیلی مجموعه امنیتی بررسی شده و سپس با واکاوی علایق نظامی- امنیتی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران و ترکیه، نتایج پژوهش در قالب فرصتهای نقشآفرینی دو کشور در این محیط امنیتی استخراج و ارائه خواهد شد. پیشنهادهایی نیز با هدف بهرهگیری ایران از فرصتها در این منطقه ارائه شده است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است. واژگان کلیدی: آسیای مرکزی، امنیت، ایران، ترکیه، توسعهگرایی، سیاست خارجی، مجموعه امنیتی.
مقدمه ایران با داشتن مرزی طولانی با آسیای مرکزی و همچنین افغانستان، اثرپذیری و تاثیرگذاری بسیاری در این منطقه دارد. برای سیاستگذاری مناسب و تامین منافع و اهداف ملی، این مجموعهی امنیتی باید در سطوح مختلف مورد بررسی قرار گیرد و بر اساس ساختار کلان آن، راهبرد و رویکردهای مناسبی استخراج شوند. ساختاری که هم مؤلفههای فروملی و ملی دارد و هم مؤلفههای منطقهای و جهانی. ترکیه نیز نقشآفرینی قابلتوجهی را در این منطقه داشته که در برخی زمینهها بازی با حاصلجمع صفر بوده است. بر این اساس ترکیه را میتوان به عنوان رقیب مهم ایران در منطقه در نظر گرفت. با توجه به اینکه ترکیه مرزی با آسیای مرکزی ندارد ممکن است مقایسهی ایران و این کشور به ویژه از نظر نقشآفرینی امنیتی درست به نظر نرسد. با این وجود ترکیه کنشهای خاص امنیتی در این منطقه دارد که باید بررسی شوند و از آن گذشته این کشور یک حلقهی مهم در زنجیرهی ژئواکونومیکی شرقی-غربی است. بنابراین مسالهی این نوشتار، ساختار امنیت منطقهای در آسیای مرکزی و چگونگی شکلگیری معمای امنیت در آن است که از نقطهنظر کپنهاگی بررسی میشود. اهمیت این مساله برای نظام تصمیمسازی ایران، در حوزه ی امنیتی-نظامی و ژئواکونومی معنا پیدا میکند. همچنین در هر دو حوزه اَشکالی از رقابت یا همپوشانی کارکردی بین ایران و ترکیه شکل گرفته است که با وجود گذشت دو و نیم دهه از فروپاشی شوروی، این رقابتها، اقدامات و دستاوردها باید ارزیابی و مقایسه شوند. این نوشتار چند هدف را پیگیری میکند. نخستین مورد بررسی کارآمدی روشهای مکتب کپنهاگ در تحلیل جامع امنیتی منطقه است. در صورت کارآمدی روش تحلیلی این نوشتار-که از نظریه مجموعههای امنیتی گرفته و بسط داده شده- آن را می توان در مناطق دیگر بازمانده از شوروی نیز به کار گرفت. هدف دوم نوشتار توصیف نظاممند از ساختار محیط امنیتی منطقه است که کاربردهای زیادی در سناریونویسی، تدوین استراتژی و تنظیم رویکرد امنیتی-نظامی-اقتصادی در قبال منطقه دارد. هدف سوم گردآوری مجموعه نگرانیها و علایق امنیتی ایران -و ترکیه- در منطقه است. هدف نهایی نیز مقایسهی ظرفیتها و دستاوردهای ایران و ترکیه در این مجموعهی امنیتی است. بخش اولِ این نوشتار، شامل ارائهی مدل تحلیلی بر اساس نظریهی مجموعه امنیتی است. بخش دوم شامل بررسی چگونگی شکلگیری و تثبیت، اجزا و پویشهای مجموعه امنیتی آسیای مرکزی است. بخش سوم شامل علایق و پیوندهای امنیتی ایران با منطقه و بخش چهارم نیز شامل علایق امنیتی ترکیه در این منطقه است. سرانجام، فرصتهایی که برای نقش آفرینی ایران و ترکیه در این محیط امنیتی وجود دارد جمع بندی و مقایسه خواهد شد. بنابراین چارچوب نوشتار به صورت زیر است:
پیشینهی پژوهش در زمینهی مطالعات امنیتی، در اروپا معمول است که چشماندازهای نظری بر اساس مطالعات امنیتیِ انتقادی، مکتب کپنهاگ، سنتگرایی و زن باوری ارائه شود. اما در آمریکا مناظرههای کلان امنیتی بیشتر بین واقعگرایی تهاجمی و تدافعی صورتبندی میشود. تحلیل امنیتی به روش مکتب کپنهاگ میتواند درک بهتری از محیط امنیتی مناطق ارائه دهد. به این منظور، در این نوشتار دو کتاب مهم الی ویور و باری بوزان به نام «مناطق و قدرتها و چارچوبی تازه برای تحلیل امنیت» و همچنین کتاب «مردم، دولتها و هراس» از نویسندهی اخیر مورد توجه قرار گرفته و الگویی جامع برای تحلیل امنیتی تدوین شده است. پیشینهی کوتاهی درمورد موضوع این نوشتار عبارت است از کتاب «چارچوب تازه برای تحلیل امنیت» بوزان از باری، الی ویور و پاپ دوویلد که نظریهی مجموعه امنیتی در آن مطرح شده است، مقاله «نظریه مجموعه امنیتی منطقهای در جهان پساجنگ سرد[2]» از بوزان و مقالهی «مکتبهای جدید در نظریه امنیت[3]» از الی ویور، ساختار نظری پژوهش را تشکیل داده است.مقالههای زیر نیز در تحلیل علایق ایران و ترکیه در منطقه، مورد توجه قرار گرفته است:مقاله «علایق ژئوپلیتیکی ایران در آسیای مرکزی و فرصتهای پیش رو» از حافظ نیا و دیگران(1386)؛ مقالهی «بررسی تاثیر رقابت روسیه و آمریکا بر روند همگرایی و واگرایی منطقهای آسیای مرکزی(سالهای 2001 تا 2008)» از رنجکش و دیگران(1395)، مقالهی «سیاست خارجی ایران و ترکیه در آسیای مرکزی(امکان سنجی روابط راهبردی دو کشور بر مبنای مدل تطبیقی» از زیباکلام و گودرزی(1392)؛ مقالهی «روابط امنیتی چین با آسیای مرکزی: از پیوندهای امنیتی تا مجموعه امنیتی منطقهای» از کرمی و عزیزی(1392)؛ مقالهی «پیوندهای امنیتی افغانستان و تاجیکستان، آسیای مرکزی و قفقاز از نگارنده (1379)» و کتاب «بازی بزرگ جدید در آسیای مرکزی: زمینهها و چشماندازها» از نگارنده (1384). نوشتار در پی پاسخ به این سوال است که «چه فرصتهایی برای نقشآفرینی ایران و ترکیه در مجموعه امنیتی آسیای مرکزی وجود دارد؟». برای پاسخ به این سوال علایق نظامی-امنیتی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران و ترکیه در این محیط امنیتی بررسی شدهاند چون داشتن برآورد مشخص از این علایق، پایهی استخراج فرصتهای نقشآفرینی دو کشور در منطقه است. فرضیهی نوشتار این است که فرصتهای نقشآفرینی زیادی هم برای ایران و هم ترکیه وجود دارد که ترکیه با وجود نداشتن مرز با منطقه، بهرهبرداری بیشتری از این فرصتها کرده است. نتایج پژوهش در قالب یک جدول استخراج و ارائه شده است. نوآوری نوشتار نسبت به ادبیات موجود در الگوی تحلیلی نوشتار در بررسی محیط امنیتی، رویکرد مقایسهای و دارا بودن نقطهنظر ایرانی به مساله است. مقاله به روش توصیفی-تحلیلی و گردآوری دادهها با استفاده از منابع کتابخانهای و اینترنتی خواهد بود.
پیشتر تقریبا تمام ابداعهای نظری در روابط بینالملل در ایالات متحده صورت میپذیرفت اما نظریههای جدیدتر با مکانهایی چون آبریس توییس[4](مطالعات امنیتی انتقادی[5])، پاریس(با الهامگیری از آثار نویسندهی پسامدرن پیر بوردیو و مایکل فاکولت) و کپنهاگ[6](امنیتیسازی[7]) شناخته میشود(Wæver, 2004: 17). مکتب کپنهاگ جزء اولین رهیافتهایی است که کوشیده جایگاهی مستقل برای مطالعات امنیتی پایهگذاری کند. باری بوزان با کتاب مردم، دولتها و هراسبه گونهای منسجم و جامع قدم اول را در جهت اهداف این مکتب برداشت. این کتاب جامعترین تحلیل نظری در مورد امنیت، جامعترین اثر امنیتی تا زمان خود و اثری منحصر به فرد توصیف شد( لای، 1380: 45). بوزان در این کتاب تاکید کرده است که مطالعات امنیتی بینالمللی نیاز به دستور کاری دارد که بسیار گسترده تر از امنیت نظامی صرف باشد. از نظر او جای صحیح این دستورکار جدید، گسترهی مطالعات استراتژیک نیست و به ویژه پس از جنگ سرد، پویشهای امنیتی در گسترههایی جز مطالعات استراتژیک نیز رخ میدهند. مطالعات امنیتی جدید میتواند با ملاحظهی شاخههای دیگری از جمله مطالعات استراتژیک، حقوق بشر، محیط زیست و توسعه و اقتصاد سیاسی بینالملل، خود چارچوب واحد و گستردهتری را تشکیل دهد. بر این اساس، چنان که بوزان بازسازی مفهوم امنیت مینامد، عرصههای امنیت گسترش مییابند و گسترههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی نیز در کنار گستره نظامی جزء عرصههای ظهور و نقش آفرین مفهوم امنیت برآورد میشود. بوزان در تکمیل نظریهی امنیتی خود با مفاهیم سازه انگارانه، همکاری پژوهشی با اولی ویور را آغاز کرد. از نظر اولی ویور، میتوان امنیت را در نظریهی زبان شناسی، یک حرکت زبانی خواند. یعنی حرکت زبانی و بیان مطلب توسط کسی که حرف میزند(به شرطی که قدرت گفتمان سازی، متقاعد سازی در مورد تهدید و بسیج منابع را داشته باشد)، چیستی امنیت را طی فرایند امنیتیسازی تعیین میکند. برای نمونه نمایندهی دولت با بیان امنیتی در هر پدیدهی خاص، میتواند آن پدیده را وارد گسترهی وِیژهای سازد و منابع لازم را تجهیز کند(بوزان، 1389: 39-42). بدین ترتیب مفهوم امنیتی سازی نیز در مرکز تحلیلهای امنیتی قرار میگیرد. 1-1. الگوی تحلیلی بر اساس نظریهی مجموعههای امنیتی یک مجموعه امنیتی عبارت است از مجموعهای از واحدها (مانند مجموعهای از دولتها در یک منطقه جغرافیایی، مجموع دولتهای جهان سوم، یک کشور، سامانه اقتصادی جهانی و یا هر سامانهی دیگری) که در آنها فرایندهای عمدهی امنیتیکردن و غیرامنیتیکردن تا آن اندازه در هم تنیده شدهاند که مشکلات امنیتی آنها نمیتواند جدا از یکدیگر تحلیل و حل شود. مجموعههای امنیتی همدیگر را دفع میکنند و چگالی پویشهای امنیتی درون یک مجموعه بسیار بالا و بین مجموعههای مجاور معمولا اندک است[8](Buzan, 2003: 141). هر مجموعهی امنیتی ساختاری بنیادین دارد که از چهار جزء آنارشی، مرز، قطبش و الگوهای دوستی و دشمنی تشکیل شده است. به علاوه، بازیگران امنیتی، زیرمجموعهها، بخشهای پنج گانه، سطوح چهارگانه و پویشهای امنیتی و غیرامنیتیسازی نیز دیگر مفاهیم مربوط به مجموعههای امنیتی هستند. نخستین جزء بنیادین مجموعهی امنیتی یعنی آنارشی وقتی حاکم است که مجموعهی امنیتی منطقهای از دو یا چند واحد خودمختار تشکیل شده باشد. در صورتی که در منطقه آنارشی حاکم نبوده و واحدهای مورد نظر خودمختار نباشند، پویشهای منطقهای نیز ضعیف خواهد بود و صحبت از مجموعهی امنیتی منطقهای بیمعنا خواهد بود. در آنارشی کامل، دولتهای قوی، منظم و باثبات میتوانند درون خود هنجارهای قوی مشترک به وجود آورند و علاوه بر استقرار و تقویت هویت و مشروعیت خود، هویت و مشروعیت دیگری را نیز به رسمیت شناخته و میپذیرند. بنابراین با آنارشیک شدن مناطق، از یک سو مرزهای مجموعهی امنیتی شکل گرفته و از سوی دیگر با تکامل این آنارشی، ممکن است بستر محکمی برای برپایی هنجارهای مشترک و گسترش همکاریها پدید آید. دومین جزء از ساختار بنیادین مجموعههای امنیتی مرز است. این نظریه را نمیتوان برای هر مجموعهی دلخواهی از دولتها به کار برد؛ بلکه گروهی از دولتها یا دیگر بازیگران غیردولتی، باید از نظر امنیتی تا اندازه دارای وابستگی متقابل باشند که بتوان آنها را یک مجموعه متصل بههم دانست. در همان حال باید از مناطق امنیتی پیرامونی تا حدی جدا باشد. سومین جزء ساختار بنیادین قطبش است. در سطح جهانی، تعداد ابرقدرتها و قدرتهای بزرگ تعیین کنندهی قطبش هستند. ابرقدرت در بیشتر شاخصهای قدرت و گسترهها سرآمد است. این در حالی است که قدرتهای بزرگ تنها در چند گسترهی محدود قدرت بالایی دارند و لازم نیست در فرایندهای امنیتی کردن در گسترههای نظام بینالملل حضور فعال داشته باشند. قدرتهای منطقهای نیز معرف قطبش در هر مجموعهی امنیتی منطقهای هستند و توانایی این قدرتها در سطح منطقه قابل توجه است. اینکه چه واحدی از چه واحد یا موضوعی نگران است یا به چه کسی گرایش دارد، جزء چهارم مجموعهی امنیتی (با عنوان الگوهای دوستی و دشمنی) را مشخص میکند. ایده ونت در مورد برسازی اجتماعی آنارشی، به یکی از اشکال سه گانهی هابزی، لاکی و کانتی، مبتنی بر این ایده است که از میان نقشهای سه گانهی دشمن، رقیب و دوست کدام نقش در سیستم مسلط است. بنابراین میتوان یک نقش خاص از میان این سه نقش را در یک ساختار اجتماعی فراگیر در سراسر یک سیستم یا زیر سیستم کافی دانست(بوزان، 1388: 43-61). دستورکارهای امنیتی در مناطقِ توسعه یافته و توسعه نیافته با هم تفاوتهای بسیاری دارد. با بررسی مناطق مختلف در آسیا، خاورمیانه، آفریقا، آمریکا و اروپا میتوان دستور کاری مدرن با ابعاد سیاسی-نظامی مشاهده کرد. این دستور کار به شکل پیشامدرن تری در افریقا غالب است در حالی که اروپا و آمریکا پیشرفت قابل توجهی در دستور کارهای امنیتی پسامدرنتر و اغلب غیرنظامی داشته است. مفهوم تحلیلی مورد تاکید این نظریه یعنی بخشهابه این مساله اشاره دارند که برخلاف دیدگاه سنتی، مباحث امنیتی محدود به گسترهی سیاسی و نظامی نخواهد بود. به این منظور، بخش نظامی، سیاسی، محیط زیستی، اقتصادی و اجتماعی تعریف شده که هر بخش گفتمان و ارزشهای خاص خود مثل حاکمیت، ثروت، هویت و پایداری زیستمحیطی دارد. گاهی الگوهای موجود در بخشهای مختلف از نظر جغرافیایی بر هم منطبق بوده، ولی به طور کلی بین بخشهای پنجگانه آناندازه همپوشی و تعامل وجود دارد که اجازه نمیدهد با هر بخش جدای از دیگر بخشها برخورد کنیم(ن.ک: بوزان، 1392: فصول 3 تا 7).
مجموعههای امنیتی که شامل کشورهای زیادی هستند، ممکن است درون خود زیرمجموعههای به نسبت مستقلی داشته باشند. برای نمونه زیرمجموعهی شامات و یا خلیج فارس درون مجموعهی امنیتی خاورمیانه میتوان اشاره کرد. بر این اساس، مفروض نوشتار حاضر جدا بودن نسبیِ پویشهای امنیتی آسیای مرکزی نسبت به مجموعهی وسیعتر اوراسیای مرکزی است. با این مفروض، روسیه را باید یک قدرت بزرگ خارج از منطقه دانست که بر آن تاثیر گذار است. در ادامه، آنارشی، مرز، قطبش، الگوهای دوستی و دشمنی، بازیگران امنیت، موضوعهای امنیت و پویشهای امنیتی در آسیای مرکزی به شکل خلاصه مرور میشود. 2-1. شکل گیری آنارشی و پیدایش مجموعهی امنیتی آسیای مرکزی در دورهی اتحاد شوروی، ساختار مدیریتی دستوری و تمرکزگرا سبب شده بود که واحدهای داخلی با عنوان جمهوریهای متحد، جمهوریهای خودمختار و منطقه خودمختار، در یک سامانه برنامهریزی زیر هدایت مسکو قرار بگیرند و شبکههایی شکل بگیرد که تنها در همان نظام قابل استفاده بود (امیراحمدیان، 1387: 31). وضعیت جمهوریها در این دوره را میتوان نوعی وضعیت شبه استعماری دانست. پس از فروپاشی شوروی و استقلال جمهوریها، از یک سو قدرتهای غیرروس خارج از منطقه سعی کردند در این منطقه نفوذ کنند و از سوی دیگر نیروهای جدیدی در مناطق بازمانده از اتحاد، فعال شد که از آن جمله میتوان به نفوذ ملیگرایی، اسلام، پان ترکیسم و همچنین گرایش این جمهوریها به اتحادیهها و سازمانهای غیرروس اشاره کرد(احمدیان، 1388: 2). مجموع این تحولات نشان میدهند که با فروپاشی ساختار دستوری و تمرکزگرای اتحاد شوروی و تشکیل واحدهای مستقل ملی، آسیای مرکزی هم وارد فضای آنارشیک شد. بر این اساس، پیدایش مجموعهی امنیتی منطقهای آسیای مرکزی تنها پس از فروپاشی شوروی قابل طرح است. 2-2. مرزهای مجموعهی امنیتی آسیای مرکزی ترسیم مرزهای مجموعهی امنیتی آسیای مرکزی با توجه به پیوندهای امنیتی این منطقه با روسیه، چین و افغانستان دشوار است. افغانستان نه تنها با سه جمهوری تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان مرز مشترک دارد بلکه پیوندهای امنیتی و اقتصادی نیز با این کشورها دارد. همجواری افغانستان با این جمهوریها و پیوندهای قابلتوجه قومی و نژادی میان آنها سبب میشود سرایت تحولات سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی این کشور در منطقه با سرعت چشمگیری صورت بپذیرد. سقوط دولت نجیب الله در افغانستان که بر روند تحولات داخلی تاجیکستان اثر گذاشت، نمونهای از این پیوندهای امنیتی است(کولایی، 1379: 83). در مورد چین نیز برخی پژوهشگران احتمال تشکیل مجموعهی امنیتی بزرگتر آسیای مرکزی به علاوهی چین را مطرح کرده اند(ن.ک: کرمی و عزیزی، 1392). روسیه نیز بیشترین نفوذ امنیتی را بر این منطقه دارد. با وجود این چالشها که تعریف مرزهای مجموعهی امنیتی آسیای مرکزی را دشوار کرده، جدا کردن این پنج کشور از مناطق پیرامونی همچنان معنادار است. نخست آنکه از نگاه خود واحدهای تشکیل دهندهی آسیای مرکزی، این پنج کشور یک منطقه را تشکیل دادهاند و در عالم واقع نیز چگالی پیوندهای امنیتی بین این پنج کشور فراتر از پیوندهای امنیتی با همسایگان است. روندهای امنیتی و غیرامنیتیکردن بین این پنج کشور چنان در هم تنیده شده است که چالشهای امنیتی آنها را نمیتوان جدا از هم حل کرد. دوم این که با وجود سرریز تحولات امنیتی چین و افغانستان به آسیای مرکزی، تعامل این سه منطقه در صد سال گذشته را نمیتوان مشمول الگوهای پایدار و تاریخی دوستی و دشمنی یا حتا قرار گرفتن در یک گسترهی تمدنی دارای فرهنگ مشترک تلقی کرد. افزایش قدرت افغانستان بعید است موجب نگرانی کشورهای آسیای مرکزی شود، اما برای نمونه افزایش قدرت ازبکستان میتواند نگرانیهایی را در دیگران پدید آورد. 2-3. قطبش در مجموعه امنیتی آسیای مرکزی هر سه سطح قطبش در این منطقه اثر گذار هستند و هر سطح تاثیر خاص خود را بر مجموعه امنیتی آسیای مرکزی میگذارد. ایالات متحده به عنوان تنها ابرقدرت که در سطح جهانی و در همهی گسترهها فعال است، در سطح اول قطبش عمل میکند. این کشور بعد از فروپاشی اتحاد شوروی و به ویژه پس از یازده سپتامبر با در اختیار داشتن عناصر گوناگون نظامی ، اقتصادی و فرهنگی و اجتماعیِ قدرت، تاثیر قابلتوجهی را در تقویت استقلال این جمهوریها از مسکو و تثبیت حاکمیت آنها داشته (Carnegie Endowment, 2016) و در روندهای امنیتی و غیرامنیتیکردن و همچنین توازن قوای آسیای مرکزی اثرگذار بوده است، تا آنجا که به عنوان یکی از طرفهای اصلی در «بازی بزرگ جدید» معرفی شده است (کولایی، 1384). در سطح دوم و پایینتر قطبش، قدرتهای بزرگی به مداخله در منطقه میپردازند که شکل خاصی از قدرت را در تراز جهانی به دست آوردهاند. به این ترتیب فدراسیون روسیه به عنوان قدرت بزرگ نظامی و چین، ژاپن و آلمان به عنوان قدرت بزرگ اقتصادی نقش مهمی در پویشهای سیاسی-نظامی- اقتصادی این منطقه دارند. در سومین و پایینترین سطح قطبش نیز قدرتهای اصلی منطقه یعنی قزاقستان و ازبکستان در تحولات مختلف امنیتی نقش بازی میکنند. 2-4. الگوهای دوستی و دشمنی در مجموعهی امنیتی آسیای مرکزی حاکم شدن گرایشهای ملیگرایی در میان کشورهای نواستقلال از اتحاد شوروی، یکی از مولفههای اثرگذار در الگوهای دوستی و دشمنی این منطقه است که مانع همگرایی کشورها میشود. همچنین هراس سنتی از مفهوم مرکز و تفکر «برادر بزرگتر» دیگر مولفهی اثرگذار در رفتار کشورها است. این جمهوریها اگرچه از نظر اقتصادی و سیاسی- امنیتی همواره نیازمند حمایت و کمکهای روسیه هستند، اما به شکل سنتی از مفهوم مرکز هراس دارند و آن را تهدیدکنندهی استقلال خود میدانند (رنجکش و لطفیان، 1395: 284). بر اساس ساخت منطقهی آسیای مرکزی زمینههای واگرایی قابل توجهی میان جمهوریها وجود دارد. یکی از گزارشهای منتشر شدهی آمریکاییها مورد از زمینههای منازعه را در آیندهی آسیای مرکزی این گونه پیشبینی کرده است: منازعه بین قومیتها، منازعه بین زبانها، منازعه بین نسلها، منازعه بین نخبگان و مردم، منازعه بین طوایف و منازعه بین مناطق (حافظنیا و دیگران، 1386: 96). در مجموع موارد زیر را میتوان از مهمترین موارد تعیینکنندهی الگوهای دوستی و دشمنی در روابط دولتهای منطقه دانست: اختلافهای ارضی: پس از فروپاشی شوروی با وجود توافق کلی در مورد مرزها، مذاکرات درباره مرزهای مورد اختلاف، منعکس کنندهی منافع ملی طرفهای درگیر و اغلب بهشدت متضاد بوده است. اگر این نگرانیهای مرزی حل نشود، چهرهی امنیتی آسیای مرکزی پیچیدهتر شده و به منبعی برای درگیریهای دولتها، درون دولتها و محلی بدل میشوند. روستای باغیس در مرز ازبکستان و قزاقستان، ادعاهای تاریخی ترکمنستان درباره شهرهای خیوه و خوارزم ازبکستان، نگرانی ازبکستان از ادعاهای احتمالی تاجیکستان به سمرقند و بخارا، مناقشه ازبکستان و قرقیزستان بر سر منطقهی مهم فرغانه و به طور طبیعی درگیر شدن تاجیکستان به عنوان ضلع سوم این اختلافها، تنها نمونههایی از این مناقشات هستند که ممکن است با شدت یافتن بحران آب در منطقه گستردهتر نیز بشوند (ICG, 2002). اختلاف بر سر آب: بحران زیستمحیطی گسترهی آرال با خشک شدن دریاچه بسیار گستردهتر میشود. شروع دورههای جدید از بحرانهای بیکاری، مشکلات اقتصادی، بیابانزاشدن منطقه، گرد و غبار و اثر بهداشتی این مساله از نگرانیهای جدی کشورهای منطقه است(درخور و دیگران، 1392: 52). همچنین آب و رودخانههای فرامرزی ممکن است سرچشمهی تنشها و کشاکشها باشند. در آسیای مرکزی بیشترِ آب مورد نیاز از دو رود مهم و پرآب آمودریا و سیردریا تامین میشود. کشورهای تاجیکستان و قرقیزستان در مسیر علیای این رودها و جمهوریهای ازبکستان، ترکمنستان و قزاقستان در مسیر سفلای این رودها بر سر تقسیم و جریان آب رودهای فرامرزی با یکدیگر اختلاف دارند. بر این اساس سدهای سنگ توده 1 و 2 ، راغون در تاجیکستان و قنبرآتا در قرقیزستان نگرانیهای عمیقی را در ازبکستان و دو جمهوری دیگر پدید آورده است(امیر احمدیان و ناصری، 1392: 8). تاکید تاجیکستان و قرقیزستان بر انرژی برق آبی که پیامد مستقیم آن کاهش ذخایر سدها در سه کشور است، در کنار روابط کاملا ناهماهنگ دو کشور قدرتمند و مدعی منطقه یعنی ازبکستان و قزاقستان، احتمال رخ دادن بحران آب و تنشهای سیاسی را در منطقه بسیار جدی میکند. نفوذ کشورهای دیگر: مداخلههای بازیگران خارج از منطقه در ترتیبات منطقهای آسیای مرکزی، عامل مهمی در روند همکاری و همگرایی این کشورها است. برای نمونه آمریکا همواره تلاش کرده با تضعیف ترتیبات منطقهای که بیشتر زیر نفوذ روسیه هستند، این کشورها را به سوی ترتیبات مورد نظر خود تشویق کند که این مساله یکی از منابع تنش در روابط روسیه با آمریکا است(رنجکش و لطفیان، 1395: 284). اختلاف سر رهبری منطقه، اختلاف بر سر حمل و نقل، مسایل مربوط به مهاجرت، موانع گمرکی، تنشهای قومی، افراطگرایی اسلامی، سطح توسعهی نابرابر اقتصادی، تفاوت در سامانههای سیاسی، رقابت بر سر بازارهای بین المللی و سرمایه گذاری خارجی نیز از دیگر نگرانیهای پنج کشور در سطح منطقهای و روابط متقابل هستند. تروریسم، جداییطلبی و افراطیگری نیز از مهمترین نگرانی همهی این جمهوریها و کشورهای پیرامونی است که پویشهای امنیتی خاص خود را در جهت همکاریهای دو و چندجانبه به وجود آورده است. نمونه این پویشها را میتوان در اهداف و اقدامهای سازمان همکاری شانگهای، اقدامهای آمریکا و همچنین روسیه در گسترهی مسایل نظامی امنیتی آسیای مرکزی مشاهده کرد.
جدول 1: ارزیابی روابط دوجانبه در آسیای مرکزی (بالاترین ارزش مثبت (4) و بالاترین ارزش منفی(4-)
منبع: Nourzhanov, 2009: 99
دولتها مهمترین بازیگران امنیتیکننده در آسیای مرکزی هستند که میتوانند طیف گستردهای از مسایل را امنیتی کنند. روسیه و چین نیز به عنوان قدرتهای بزرگ تاثیرگذار بر منطقه میتوانند مواردی را امنیتی و یا غیر امنیتی کنند. در سطح بالاتر از واحدهای ملی، سازمان شانگهای و سازمان پیمان امنیت جمعی[9] قرار دارد که در پویشهای امنیتی اثرگذارند. به علاوه ناتو در چارچوب دو برنامهی طرح مشارکت فردی و در سطحی وسیعتر مشارکت برای صلح، در فرایندهای امنیتی کردن منطقه موثر است. ایالات متحدهی آمریکا نیز در بالاترین سطح - سطح جهانی- در پویشهای امنیتی موثر است. حضور این کشور که در سالهای نخست پس از یازده سپتامبر، بر اساس روابط روسیه-ناتو و عملیات افغانستان شکل گرفته بودی، امروز در گسترههای دیگری پیگیری میشود(Bagbaslioglu, 2014: 88). در سطح منطقهای، تروریسم و افراطگرایی به طور معمول در میان پرخطرترین تهدیدهای امنیت ملی در میان پنج کشور آسیای مرکزی است. هرچند هر کشور رویکرد خاصی را برای مقابله با افراطگرایی و تروریسم دارد، اما درباره ماهیت تهدید توافق وجود دارد. تعاریف این کشورها از تروریسم و افراطگرایی در جنبههای حقوقی و در عمل گسترده بوده و در جهت حفظ وضع موجود سیاسی و اجتماعی است. داعش و جنبش اسلامی ازبکستان نمونههایی از سازمانهای فعال در این زمینه هستند(Lain, 2016: 386). مهاجرت و پیامدهای جهانی شدن نیز دیگر تهدیدهای گسترهی جامعه گانیاند که در سطح ملی و منطقهای پویشهایی را پدید آوردهاند. قاچاق، درهم تنیدگی اقوام و پیامدهای آن، سرریز بحرانها و اختلافها و رقابتهای منطقهای دو یا چندجانبه را نیز میتوان دیگر پویشهای مهم این سطح دانست. در سطح بین منطقهای و فرامنطقهای نیز تعاملهای منطقه آسیای مرکزی با دیگر مناطق مورد نظر است. در این سطح، پیوندهای امنیتی با مناطق پیرامونی به ویژه با افغانستان و منطقهی مسلمان نشین چین از مهمترین پویشهای امنیتی است. همچنین روسیه و چین نیز اهدافی را در منطقه دارند. در سطح جهانی نیز تعامل میان ساختارهای امنیتی جهانی و منطقهای مورد توجه قرار میگیرد و بیشتر شامل گسترههای سیاسی، اقتصادی و زیست محیطی میشود. در بعد اقتصادی و سیاسی، تاثیر فروپاشی شوروی بر منطقهی آسیای مرکزی بیشتر در قالب بحث خلا ژئوپلیتیکی مورد اشاره قرار میگیرد. به این ترتیب رقابت قدرتها آغاز شده و سبب شد تا تحلیلگران از اصطلاح بازی بزرگ جدید برای توصیف آن استفاده کنند(کولایی، 1384: 15). روابط نظامی آمریکا و ناتو با کشورهای این منطقه، روابط سیاسی دوجانبه و طرحهای اقتصادی مثل کاسا 1000 و راه ابریشم آمریکایی از جمله اقدامهای آمریکا در منطقه هستند که هر یک به نوبهی خود میتوانند پیامدهای گسترده و استراتژیکی را به همراه داشته باشد.
فروپاشی شوروی و استقلال تمام کشورهای شمالی ایران در کنار خلا ژئوپلیتیکی پیش آمده، ایران را با فرصتها و تهدیدهای جدیدی در محیط امنیتی پیرامونش روبهرو کرد. علایق ایران در آسیای مرکزی را میتوان در دو سطح به علایق نظامی- امنیتی و علایق سیاسی- اقتصادی تقسیم کرد. حضور نظامی آمریکا در منطقه، گسترش روابط اسراییل با کشورهای منطقه، دولتهای ضعیف و شکننده، تروریسم، بینالمللی شدن بحرانها، آوارگان و قاچاق مواد مخدر از جمله مهمترین چالشهای نظامی-امنیتی ایران هستند که ماهیت پیوند امنیتی ایران را با مجموعهی امنیتی آسیای مرکزی تعریف میکنند. همچنین در سطح سیاسی- اقتصادی، رقابت ژئوپلیتیکی بر سر راهروهای بینالمللی انرژی (برق و منابع هیدروکربنی) و حمل و نقل (زمینی، دریایی، هوایی) بر چگالی این پیوندهای امنیتی میافزایند. 4-1. علایق امنیتی-نظامی ایران حضور ایالات متحد آمریکا: پس از 11 سپتامبر این منطقه به عنوان عقبهی لجستیکی و تدارکاتی نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان به شدت مورد توجه قرار گرفت و رقابتهای ژئوپولیتیک به رقابتهای نفتی افزوده شد (یزدانی و دیگران، 1391: 140). دولت آمریکا چند موافقتنامهی نظامی کوتاه مدت با کشورهای قرقیزستان، ازبکستان، تاجیکستان و قزاقستان برای استقرار نظامیان این کشور و یا استفاده از پایگاهها و تجهیزات نظامی آنها بست. طبق این توافقها حدود 1500 سرباز آمریکایی در پایگاهی در خانآباد ازبکستان، دهها نفر در پایگاهی در کولاب تاجیکستان و 3000 نفر در پایگاه هوایی ماناس قرقیزستان مستقر شدند. آمریکا همچنین برای حضور در شهر تَرمَز -که پیشتر در جنگ افغانستان مهمترین نقش را در فعالیتهای پشتیبانی نظامی شوروی داشت - ابراز تمایل کرد (وحیدی، 1381: 90-91). با وجود کمکهای فنی و نظامی آمریکا، بیشتر این پایگاهها بعدها تخلیه شدند. با این وجود گفتگوی مقامهای آمریکایی با سران این کشورها در مورد ادامهی حضور نظامی هنوز در جریان است. در صورت تقویت حضور نظامی آمریکا در منطقه و با توجه به حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان، اتحاد استراتژیک آمریکا و ناتو با پاکستان، حضور گستردهی نظامی آمریکا در خلیج فارس و دریای عمان و کشورهای حاشیهی آن و همچنین اتحاد استراتژیک واشنگتن و ناتو با آنکارا در غرب کشور، در عمل جمهوری اسلامی ایران در محاصرهی نیروهای نظامی- اطلاعاتی آمریکا قرار میگیرد. همچنین دریای خزر نیز برای ایران یک مسالهی امنیتی است. در این زمینه، تلاش برای برپایی ناوگان نظامی با دعوت از کشورهای بیگانه، رژیم حقوقی خزر و مسیرهای انتقال انرژی اهمیت دارد (یزدانی و دیگران، 1391: 160-161). گسترش روابط اسراییل با کشورهای منطقه: مسالهی امنیتی دیگری که با فروپاشی شوروی برای ایران در مرزهای شمال مطرح شد، حضور اسراییل بود. تهدید بنیادگرایی اسلامی در منطقه، نیاز جمهوریها به کمکهای فنی و نظامی و همکاریهای اقتصادی در زمینهی کشاورزی و صنایع، زمینههای مشترک همکاری جمهوریها با اسراییل است. در واقع همکاری راهبردی اسرائیل با قزاقستان را میتوان با عوامل اقتصادی و امنیتی توضیح داد. قزاقستان از جمله تامینکنندگان بسیار مهم نفت برای اسرائیل است. اسرائیل نیز به تلاشهای قزاقستان در زمینهی متنوع سازی اقتصادی به دقت توجه کرده است. کمکهای اسراییل در زمینهی نظامی و فنی و ضدتروریسم سبب شده قزاقستان به یکی از نزدیکترین شرکای امنیتی اسرائیل در جهان اسلام تبدیل شود (The Diplomat, 2016). اسراییل با دیگر جمهوریها نیز روابطی را با شدت و ضعف برقرار کرده است. این کشور سفارتخانههایی را در عشق آباد، تاشکند و آستانه برپا کرده است (EmbassyPages, 2017). تروریسم، بینالمللی شدن بحرانها، آوارگان و قاچاق مواد مخدر: منطقهی خراسان بزرگ باستانی که شامل بخشهایی از ایران، افغانستان، آسیای مرکزی و حتا پاکستان میشود امروز با سازمانهای بسیاری روبرو است که با خوانشهای افراطی از اسلام، رویکرد تکفیری و اقدامهای تروریستی خود کشورهای مختلفی را ناامن کردهاند. در ژانویهی 2015 داعش اعلام کرد به منطقهی ادعایی «استان خراسان» گسترش یافته است. این نیروها سابقهی زیادی در جنگ افغانستان داشتند. اولین حضور این گروه در هلمند رخ داد اما تحرکهای قابل توجه آنها در استان ننگرهار توجهها را به خود جلب کرد. شبه نظامیان پاکستانی از جمله مهمترین نیروهای درگیر در این تحولات بودند (Afghanistan Analysts Network, 2016) . همچنین از سال 2014 جنبش اسلامی ازبکستان حمایت و پشتیبانی خود را از داعش اعلام کرد (بی بی سی، 1393). با توجه به تجربهی جنگ در افغانستان و پیامدهای آن چه از نظر حضور قدرتهای خارجی و چه از نظر سیل پناهجویان، این مساله نگرانیهای امنیتی خاص خود را در ایران به دنبال دارد. خطرهای برآمده از گسترش بی ثباتی و ناامنی به داخل مرزهای ایران ممکن است به شکل تجمع مهاجرین و هجوم آنها به داخل کشور، قاچاق مواد مخدر و گسترش رقابتهای قومی عینیت پیدا کنند. 4-2. علایق اقتصادی و راهروهای راهبردی یکی از سیاستهای اصلی که علیه ایران پیگیری میشود، بیرون نگاه داشتن این کشور از پروژههای اقتصادی راهبردی مانند راهروهای بینالمللی انرژی و حملونقل و همچنین استفاده نکردن از ظرفیتهای بالقوه در همکاریهای اقتصادی دوجانبه است. دولتهای این منطقه از یکسو دولتهایی ضعیف با پایههای لرزان مشروعیت بوده که فرایند ملتسازی در آنها چالشهای فراوانی دارد و از سوی دیگر موقعیت جغرافیایی نامناسب و بدون دسترسی، صنایع فرسوده، کشاورزی سنتی و نیازهای فنی و نظامی آنها، ظرفیتهای موجود در روابطشان با ایران یا دیگر کشورها را تعریف میکند. با این وجود با توجه به موانع سیاسی، ایران در چند دههی گذشته، کمترین پاسخ را به این نیازها داده است. مهمترین علایق ژئواکونومیک ایران در آسیای مرکزی عبارت هستند از: نخست، نگرانی جمهوریهای آسیای مرکزی از سلطهی مجدد روسها بر روابط کشورها با خارج منطقه. بهرهبرداری از محصور بودن همهی کشورهای آسیای مرکزی و ضرورت اجرای برنامههای توسعه و دسترسی به آبهای آزاد، نقش آفرینی ایران در این زمینه را تعریف میکند. ایران میتواند همهی ارتباطات، حمل و نقل، دسترسی به بازارها و دیگر علایق جمهوریهای آسیای مرکزی را تامین کند. دوم، راه شمال شرق برای ایران نیز به عنوان یک فرصت متقابل مطرح است. پیوند به راه ابریشم جدید، دسترسی زمینی به شرق دور و آسیای جنوب شرقی، دسترسی به چین بدون عبور از رقیب او یعنی هند و استفاده از بازارهای آسیای مرکزی از جمله علایق ایران است (حافظ نیا و دیگران، 1386: 116-118). مشارکت ایران در طرحهای راهبردی و بسیار مهم تراسیکا، راه ابریشم چینی و راهرو گاز جنوب نیز میتواند در بالای علایق ژئوپلیتیکی ایران قرار گیرد. سازمان اکو که ایران از بنیانگذاران و مهمترین اعضای آن است ظرفیتهای فراوانی برای ایفای نقش ایران در منطقه دارد. 4-3. الگودهی سیاسی و فرهنگی در طول چند دههی گذشته دیپلماسی فرهنگی ایران در آسیای مرکزی دگرگونیهای بسیاری به خود دیده است. رویکردهای این دیپلماسی را میتوان با سوگیریهای ایدئولوژیک و اسلاممحور، فرهنگمحور با تاکید بر پیوندهای فرهنگی، زبانی و تاریخی و سرانجام عملگرایانه با حفظ ملاحظات سیاسی دستهبندی کرد. البته باید گفت که گرچه در اوایل دهه 1990 بنیادگرایی اسلامی در سراسر منطقه به عنوان جدیترین تهدید برای صلح و ثبات منطقهای تلقی میشد، با این حال از اواسط دهه ایران موفقیتهایی در طرحریزی یک تصویر مثبتتر از خود به دست آورد؛ به گونهای که سیاستهای عملگرا، محتاط و میانهروتر را دنبال کرد. در مجموع نوع اسلام سیاسی ایران (که از نگاه آنان تندروانه است) و سیستم حکومتی ایران برای کشورهای سنی این منطقه خوشایند نیست و دورههایی مایه نگرانی آنها نسبت به صدور اسلامگرایی از سوی ایران شده است.
برنامه ترکیه بعد از فروپاشی شوروی این بود که به کانال اصلی ارتباط جمهوریهای بازمانده با غرب تبدیل شود و با کمک گرفتن از غرب و مشارکت در توسعه اقتصادی این کشورها، زمینه نفوذ فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خود را هموار کند. سیاست کنونی ترکیه در آسیای مرکزی از پنج بخش تشکیل شده است: اول، توسعه همکاریهای دوجانبه و چندجانبه در زمینه انرژی، اقتصاد، کمک فنی و نظامی، تجارت، فرهنگ، جامعه و سیاست؛ دوم، کمک به جمهوریها برای پیدا کردن یک راه حل صلح آمیز برای منازعات منطقهای؛ سوم، پیوند به خطوط لوله عنوان یک پایانهی انرژی؛ چهارم، ارائه کمک به دولتهای منطقه در فرآیندهای ملتسازی و دولتسازی و پنجم، کمک به کشورها برای توسعه و حفظ روابط نزدیک با کشورهای دیگر (Saferworld, 2013). این علایق را میتوان در سه دسته بررسی کرد. 5-1. علایق امنیتی- نظامی ترکیه رخدادهای 11 سپتامبر فرصت مناسبی را برای حضور ترکیه در عرصههای امنیتی و سیاسی منطقه فراهم کرد. در چنین فضایی ترکیه موفق شد با عنوان مبارزه با تروریسم بینالمللی جایگاه خود را در منطقه تقویت کند. بر این اساس، ترکیه نیز همچون ایران در مهار بی ثباتیها و منازعات احتمالی در آسیای مرکزی منافعی را تعریف کرده است (زیباکلام و گودرزی، 1392: 189). امروزه ترکیه درباره عوامل بیثباتکننده مانند جنبشهای افراطگرا، ایدئولوژیهای اسلامی و بنیادگرا، قاچاق مواد مخدر و تسلیحات و فعالیتهای تروریستی دیدگاهی مشترک با جمهوریهای آسیای مرکزی دارد. از این رو آنکارا کمکهای مالی و آموزش نظامی برای این کشورها فراهم میکند. روابط نظامی به اوایل دهه 2000 و تدارک تجهیزات و آموزش قرقیزستان و ازبکستان از سوی ترکیه بر میگردد که بهمنظور آماده سازی نیروهای نظامی علیه شورشیان انجام شد. ترکیه به طور نزدیک با نیروهای ویژهی این دو کشور در زمینهی آموزشی کار میکند. از سال 1999، ترکیه مرکز آموزشی مشارکت برای صلح ناتو [10] را در آنکارا میزبانی کرده است؛ مرکزی که کارمندان نظامی از کشورهای مختلف آسیای مرکزی چندین دوره حضور داشتهاند. در سال 2012 ترکیه با فراهم آوردن کمکهای نظامی به قرقیزستان برای مبارزه با تروریسم، قاچاق مواد مخدر، مهاجرت غیرقانونی و تقویت بخشهای دفاع و امنیت موافقت کرد. در سال 2013، آنکارا پیشنهاد داد برای تبدیل پایگاه نظامی ناتو در ماناس قرقیزستان به یک فرودگاه تجاری کمکهایی را ارائه کند. با استفاده از کمکهای مالی ترکیه، برنامههای آموزش پلیس برای قرقیزستان، ازبکستان و قزاقستان تدارک دیده شده است. همچنین در قزاقستان قاضیها و دادستانها نیز آموزش دیدهاند(Saferworld, 2013). 5-2. علایق اقتصادی و راهروهای راهبردی اصلیترین صورت رقابت ترکیه و ایران در آسیای مرکزی، در اثرگذاری بر مسیرهای حمل و نقل و انرژی منطقه است. بعضی تحلیلگران بر این باورند با توجه به روابط مثبت ترکیه و روابط تیرهی ایران با غرب، رقابت ایران و ترکیه در این زمینه، بازی با حاصل جمع صفر است. گشایش یک راهرو حمل و نقل از ترکیه با عبور از قفقاز، قزاقستان و سرانجام چین ممکن است چشماندازی از روابط آیندهی ترکیه را تشکیل دهد که منافع ایران را تامین نخواهد کرد. در زمینهی راهروهای انرژی، آنکارا تلاش میکند تا تامینکنندگان خود را بهویژه در آسیای مرکزی و قفقاز متنوع کند. آنکارا به دنبال میانجیگری در اختلافهای ترکمنستان و جمهوری آذربایجان در زمینهی میدانهای نفت و گاز دریای خزر است. این کشور با حمایت از خط لولهی ماوراء خزر، به پیوند خطوط لولهی ترکمنستان و جمهوری آذربایجان از بستر دریای خزر توجه کرده است. این خط لوله که با منابع فراوان ترکمنستان و قزاقستان تغذیه خواهد شد میتواند ظرفیت خط لوله نفت باکو - تفلیس- جیحان و لوله موازی گاز باکو -تفلیس- ارزروم را به شدت تقویت کند و ایران را در انزوای بیشتری فرو ببرد (Saferworld, 2013). در زمینهی راهروهای حمل و نقل نیز برنامهی تراسیکا در مه 1993 با هدف پیوند دریای سیاه به دریای خزر توسط شبکههای نوین حمل و نقل آغاز شد. اعضای این برنامه، دسترسی جمهوریهای بازمانده از شوروی به بازارهای اروپایی و جهان را از مسیرهای غیرروسی پیگیری میکنند. ترکیه عضو فعال این برنامه است و برنامههایی برای تکمیل خط ریلی باکو- تفلیس- قارص دارد تا بتواند کالا و مسافر را مستقیم به بنادر جمهوری آذربایجان منتقل و از آنجا به آسیای مرکزی ارسال کند. تراسیکا در صورت تکمیل مسیرها و تقویت ظرفیتها میتواند انزوای بیشتر ایران را سبب شود. با اینوجود ایران در دوران پسابرجام فعالیتهای خود را در این برنامه دوباره آغاز کرده است (سازمند و کاویانی فر، 1394: 41). با استمرار و تقویت سیاست خارجی توسعهمحور، میتوان به عبور تراسیکا از ایران امیدوار بود. 5-3. الگودهی سیاسی و فرهنگی در برابر اسلامگرایی و بنیادگرایی رویکردهای دیپلماسی فرهنگی ترکیه در آسیای مرکزی را میتوان به سه دستهی رویکرد غربی، رویکرد فرهنگی با تاکید بر پیوندهای فرهنگی، زبانی و تاریخی و رویکرد نوعثمانیگرایی تقسیم کرد. ترکیه با فراز و فرود بسیار، با نزدیک شدن بیشتر به استانداردهای کشورهای اروپایی کوشیده نشان دهد که بهترین راه دورسازی کشورهای نواستقلال از بنیادگرایی اسلامی، الگوگیری آنها از دولت غیردینی آنکارا است. رشد اسلامگرایی و باورهای دینی از آغاز قرن بیستم به نسبت جریانهای ملیگرا تاثیر بسیار بیشتری بر افکار عمومی کشورهای آسیای مرکزی داشته، به گونهای آن را بهعنوان رقیب اصلی پانترکیسم در منطقه در آورد. از نظر کشورهای منطقه، برخلاف الگوی ارائه شده از سوی جمهوری اسلامی ایران، الگوی سیاسی و فرهنگی غیردینی ترکیه با تهدیدهای امنیتی موجود در منطقه مانند افراطگرایی و تروریسم تناسب بیشتری دارد (زیباکلام و گودرزی، 1392: 185-186)
بر پایه مباحث مطرح شده، نگرانیهای امنیتی کشورهای آسیای مرکزی از یک سو و علایق ایران و ترکیه این این منطقه از سوی دیگر، فرصتهای ایران و ترکیه برای نقشآفرینی در منطقه را تبیین میکنند. این نگرانیها، فرصتها و دستاوردها را میتوان در جدول زیر دستهبندی کرد. در این جدول که ستونهای اول و دوم آن برگرفته از (Nourzhanov, 2009) است، مهمترین مولفههای تنشآفرین در روابط دوجانبهی کشورهای آسیای مرکزی آورده شده است. با توجه به تحلیل محیط امنیتی آسیای مرکزی در بخش دوم نوشتار، مولفههای این جدول را میتوان پویشهای اصلی در محیط امنیتی آسیای مرکزی فرض کرد. این جدول با ستونهای سه و چهار تکمیل شده که نشان دهندهی فرصتهای در دسترس ایران و ترکیه، برای نقشآفرینی در این محیط امنیتی است.
جدول 2: مولفههای تاثیر گذار در تنش در روابط دوجانبهی کشورهای آسیای مرکزی(به ترتیب نزولی اهمیت از ارزش 4) و فرصتهای مجموعه امنیتی آسیای مرکزی برای نقش آفرینی ایران و ترکیه
منبع: ستون اول و دوم از: Nourzhanov, 2009: 99 ؛ ستون سوم و چهارم: پژوهشگر
در مجموع فرصتها و توانمندیهای ایران در گسترههای امنیتی، سیاسی و اقتصادی که به علل مشخصی عملیاتی نشدهاند: - امنیتی و نظامی: ظرفیت گسترش همکاریهای نظامی و اطلاعاتی در زمینهی آموزش، همکاریهای فنی - نظامی و مانورهای مشترک با اولویت مدیریت تروریسم در افغانستان. (افزایش توان داعش در افغانستان و حرکت به سوی مرزهای مشترک تهدید بسیار جدی امنیت ملی ایران است). - سیاسی- اقتصادی: ظرفیت همکاریهای دو و چند جانبه در زمینهی گشایش دسترسی برای جمهوریها به آبهای آزاد یا دیگر مناطق، ضرورت مشارکت در راهرو گاز جنوبی، برنامه تراسیکا و پروژه راه ابریشم چین و سرانجام، گسترش همکاریها در زمینهی تجهیزات فنی، کشاورزی و نوسازی صنایع. - فرهنگی- اجتماعی: خوشبین کردن دیدگاه کشورهای منطقه به روابط خارجی ایران با اولویت دیپلماسی عمومی، علمی و فرهنگی با تاکید بر زبان، تاریخ و فرهنگ بهجای دیپلماسی ایدئولوژیک. ترکیه با وجود پیوندهای امنیتی ضعیف تر و مزیت نسبی کمتر، همکاری گستردهتری را با جمهوریها سامان داده و گاه موفقیتهای بیشتری را نیز به دست آورده است: - نظامی- امنیتی: حمایت غرب از ترکیه و همچنین دیدگاه مشترک ترکیه با جمهوریهای آسیای مرکزی در مورد اسلام سیاسی، مایهی همکاریهای گستردهتر آموزشی، فنی و نظامی شده است. - سیاسی- اقتصادی: خوشبینی جمهوریهای آسیای مرکزی نسبت به الگوی حکومتی غیردینی ترکیه یکی از بسترهای گسترش روابط دو طرف است. همچنین نقش آفرینی ترکیه در چارچوب راهرو گاز جنوبی و برنامه تراسیکا و همچنین خط لولهی فرضی ماوراء خزر، ابتکار عمل بیشتری را در اختیار ترکیه نهاده است. روابط تجاری ترکیه نیز متنوعتر و گستردهتر از ایران است. - فرهنگی- اجتماعی: دیپلماسی فرهنگی ترکیه در کنار دیپلماسی اقتصادیِ این کشور، آمیزهی سازوار و کارسازی را برپا کرده که دستاوردهای بیشتری را برای این کشور به ارمغان آوردهاند.
نتیجه گیری
راهبرد امنیت ملی از راهبرد توسعهی اقتصادی، و راهبرد توسعهی اقتصادی نیز از چگونگی تعامل با جهان جدا نیست. در پیش گرفتنِ سیاست خارجی عملگرا و توسعهمحور باعث میشود از فرصتها بهرهبرداری، تهدیدها مدیریت، و نقاط قوت نیز عملیاتی شوند. روابط خارجی ج.ا.ایران در دوران پیشین، حتا با همسایگان و دوستان نیز به کمینه رسیده بود و این کشورها تمایلی به حضور ایران در طرحهای راهبردی نداشتند. نادیده گرفتن ایران در طرحهای تراسیکا و راهرو گاز جنوب، دور زدن ایران در طرح خط لولههای نفت و گاز قفقاز جنوبی، به نتیجه نرسیدن خط لولهی صلح به علت کنار کشیدن هند، ابهام در جایگاه ایران در راه ابریشم چین و همکاریهای اندک نظامی در گسترهی مبارزه با تروریسم آسیای مرکزی از پیامدهای در پیش نگرفتن سیاست خارجی توسعهمحور و توان اندک ایران در اجماعسازی بینالمللی است. ایران به دلیل مرز نزدیک به هزار کیلومتر با آسیای مرکزی و نزدیک به 940 کیلومتر با افغانستان، پیوندهای امنیتی بسیار قویتری با آسیای مرکزی نسبت به ترکیه دارد. با این وجود ترکیه روابط امنیتی و اقتصادی بیشتری با منطقه داشته است. در سطح کلان، بهرهبرداری از ظرفیتهای موجود نظامی، امنیتی، سیاسی و بهویژه اقتصادی در آسیای مرکزی، جز در چارچوب سیاستخارجی توسعهمحور و شرایط غیرامنیتی کشور در جامعه جهانی انجام نخواهد شد. با کسب حمایت جامعهی بینالمللی بر پایهی روابط سیاسی غیرایدئولوژیک با پشتیبانی خودِ جمهوریهای هدف، میتوان نقاط قوت و فرصتهای گفته شده در بخش ششم را اجرایی کرد. در سطح عملیاتی، لازمهی به نتیجه رسیدن اهداف تعیینشده در منطقه، هماهنگکردن سیاست خارجی با رویکرد اقتصادی و همراهی روابط تجاری با دیپلماسی عمومی است. میانجیگری در منازعهها، استفاده از ظرفیت سازمانهای چند جانبه مانند اکو، تقویت دیپلماسی عمومی با رویکرد فرهنگی و تمدنی، کاهش سطح روابط با جنبشها و احزاب اسلامگرا و تاکید بر تامین ثبات و امنیت دولتهای تازه تاسیس و تقویت جمهوریها از جمله سیاستهای قابل پیگیری است.
منابع: - احمدیان، قدرت الله و غلامی، طهمورث. (1388). «آسیای مرکزی و قفقاز، عرصهی تعارض منافع روسیه و غرب»، مطالعات اوراسیای مرکزی. 2 (4)، صص 1-20. - امیراحمدیان، بهرام. (1387). «حمل و نقل و ترانزیت در آسیای مرکزی»، فصلنامهی مطالعات اوراسیای مرکزی. 1 (2)، صص 29-48. - امیر احمدیان، بهرام. (1392). «بحران آب در آسیای مرکزی با تاکید بر مناقشهی کشورهای منطقه بر سر آب»، فصلنامهی مطالعات اوراسیای مرکزی. 6 (1)، صص1-20. - بوزان، باری و الی ویور. (1388). مناطق و قدرتها، ترجمهی رحمان قهرمانپور، تهران: پژوهشکدهی مطالعات راهبردی. - بوزان، باری. (1389). مردم، دولتها و هراس، ترجمهی انتشارت پژوهشکدهی مطالعات راهبردی، تهران: پژوهشکدهی مطالعات راهبردی. - بوزان، باری، الی ویور و پاپ دوویلد. (1392). چارچوب تازه برای تحلیل امنیت، ترجمه علیرضا طیب، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی. - بی بی سی. (1393). قابل دسترسی در https://goo.gl/twX2Fc (تاریخ دسترسی: 22/4/1396). - حافظ نیا، محمدرضا، شمس دولتآبادی، محمود و افشردی، محمدحسین. (1386). «علایق ژئوپلیتیکی ایران در آسیای مرکزی و فرصتهای پیش رو»، ژئوپلیتیک. 3 (3)، صص 78-119. - درخور، محمد، فرجی راد، عبدالرضا و میرهاشمی، علی. (1392). «بحران آب و نتایج زیست محیطی آن در آسیای مرکزی»، مطالعات اوراسیای مرکزی. 6 (1)، صص 41-54. - رنجکش، محمدجواد و لطفیان، نوید رضا. (1395). «بررسی تاثیر رقابت روسیه و آمریکا بر روند همگرایی و واگرایی منطقهای آسیای مرکزی(سالهای 2001 تا 2008)»، مطالعات اوراسیای مرکزی. 9 (2)، صص 269-288. - زیباکلام، صادق و گودرزی، مهناز. (1392). «سیاست خارجی ایران و ترکیه در آسیای مرکزی (امکان سنجی روابط راهبردی دو کشور بر مبنای مدل تطبیقی)»، پژوهشنامهی روابط بینالملل. 6 (21)، صص 165-205. - سازمند، بهاره و کاویانی فر، پیمان. (1394). «ایران و برنامه تراسیکا و ابتکار راهرو گاز جنوبی اتحادیه اروپایی در دوران پساتحریم»، روابط خارجی. 7 (3)، صص 33-62. - عبدا... خانی، علی. (1389). نظریههای امنیت، تهران: ابرار معاصر. - کرمی، جهانگیر و عزیزی، حمیدرضا. (1392). «روابط امنیتی چین با آسیای مرکزی: از پیوندهای امنیتی تا مجموعه امنیتی منطقهای»، مطالعات اوراسیای مرکزی. 6 (1)، صص 135-154. - کولایی، الهه. (1379). «پیوندهای امنیتی افغانستان و تاجیکستان»، مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز. 1 (32)، صص 83-108. - کولایی، الهه. (1384). بازی بزرگ جدید در آسیای مرکزی: زمینهها و چشماندازها، تهران: مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه. - مک کین لای، رابرت و ریچارد لیتل. (1380). امنیت جهانی؛ نظریهها و رویکردها، ترجمهی اصغر افتخاری، تهران: انتشارات پژوهشکدهی مطالعات راهبردی. - فاطمی نژاد، سید احمد و هاشمی، محمدرضا. (1395). «روسیه و آسیای مرکزی: زمینهسازی برای جامعهی بینالملل منطقهای»، مطالعات اوراسیای مرکزی. 9 (2)، صص 325-340. - وحیدی، موسی الرضا. (1381). «حضور نظامی آمریکا در آسیای مرکزی و قفقاز: واکنش روسیه»، مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز. 1 (37)، صص 89-102. - یزدانی، عنایت ا... ، مسعودی، نجمه و دالوند، حسین. (1391). «بررسی رویکرد امنیتی جمهوری اسلامی ایران به آسیای مرکزی»، مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز. 1 (79)، صص 139-166. - Afghanistan Analysts Network. (2016). “The Islamic State in ‘Khorasan’: How it began and where it stands now in Nangarhar”. Available at: https://goo.gl/to1iJe (Accessed on: 16/7/2017). - Bagbaslioglu, Arif. (2014). “Beyond Afghanistan NATO's Partnership with Central Asia and South Caucasus: A tangled partnership?”. Journal of Eurasian Studies. Vol. 5 (1), pp. 88-96. - Buzan B. (2003). “Regional Security Complex Theory in the Post-Cold War World”. In: Söderbaum F., Shaw T.M. (eds). Theories of New Regionalism. International Political Economy Series. Palgrave Macmillan: London. - Carnegie Endowment. (2016). ”U.S. Policy Toward Central Asia”, Available at: https://goo.gl/oq1RVN)Accessed on 16/7/2017(. - Embassy Pages. (2017). “List of Israel Embassies”. Available at: https://goo.gl/678q3F (accessed on: 16/7/2017(. - ICG. (2002). “Central Asia: Border Disputes and Conflict Potential”. Available at: http://old.crisisgroup.org/en/regions/asia/central-asia/033-central-asia-border-disputes-and-conflict-potential.html (Accessed on: 16/7/2017). - Lain, Sarah. (2016). “Strategies for Countering Terrorism and Extremism in Central Asia”. Asian Affairs. Vol. 47 (3), pp.386-405. - Nourzhanov, Kirill. (2009). “Changing Security Threat Perceptions in Central Asia”. Australian Journal of International Affairs. Vol. 63(1), pp. 85-104. - Saferworld. (2013). “Turkey’s Role and interests in Central Asia”. Available at: https://goo.gl/YtxQsE (Accessed on: 16/7/2017) - The Diplomat. (2016). “The Israel-Kazakhstan Partnership”. Available at: http://thediplomat.com/2016/07/the-israel-kazakhstan-partnership/ (Accessed on: 17/6/2017). - Wæver, Ole. (2004). “Aberystwyth, Paris, Copenhagen. New 'Schools' in Security Theory and their Origins between Core and Periphery, Paper Presented”. at the Annual Meeting of theInternational Studies Association, Montreal, pp. 17-20.
[1] نویسنده مسئول Email: ekolaee@ut.ac.ir فصلنامه مطالعات روابط بینالملل، سال دوازدهم، شماره 45، بهار1398، صص. 141- 170. [2] Regional Security Complex Theory in the Post-Cold War World(2003) [3] Aberystwyth, Paris, Copenhagen. New 'Schools' in Security Theory and their Origins between Core and Periphery(2004) [4] Aberystwyth [5] Critical Security Studies [6] Copenhagen [7] Securitization [8] همچنین مجموعه های به نسبت مستقل با عنوان "زیرمجموعه" ممکن است درون مجموعهی امنیتی وجود داشته باشد. [9] Collective Security Treaty Organization [10] NATO Partnerships for Peace Training Centre | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
منابع: - احمدیان، قدرت الله و غلامی، طهمورث. (1388). «آسیای مرکزی و قفقاز، عرصهی تعارض منافع روسیه و غرب»، مطالعات اوراسیای مرکزی. 2 (4)، صص 1-20. - امیراحمدیان، بهرام. (1387). «حمل و نقل و ترانزیت در آسیای مرکزی»، فصلنامهی مطالعات اوراسیای مرکزی. 1 (2)، صص 29-48. - امیر احمدیان، بهرام. (1392). «بحران آب در آسیای مرکزی با تاکید بر مناقشهی کشورهای منطقه بر سر آب»، فصلنامهی مطالعات اوراسیای مرکزی. 6 (1)، صص1-20. - بوزان، باری و الی ویور. (1388). مناطق و قدرتها، ترجمهی رحمان قهرمانپور، تهران: پژوهشکدهی مطالعات راهبردی. - بوزان، باری. (1389). مردم، دولتها و هراس، ترجمهی انتشارت پژوهشکدهی مطالعات راهبردی، تهران: پژوهشکدهی مطالعات راهبردی. - بوزان، باری، الی ویور و پاپ دوویلد. (1392). چارچوب تازه برای تحلیل امنیت، ترجمه علیرضا طیب، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی. - بی بی سی. (1393). قابل دسترسی در https://goo.gl/twX2Fc (تاریخ دسترسی: 22/4/1396). - حافظ نیا، محمدرضا، شمس دولتآبادی، محمود و افشردی، محمدحسین. (1386). «علایق ژئوپلیتیکی ایران در آسیای مرکزی و فرصتهای پیش رو»، ژئوپلیتیک. 3 (3)، صص 78-119. - درخور، محمد، فرجی راد، عبدالرضا و میرهاشمی، علی. (1392). «بحران آب و نتایج زیست محیطی آن در آسیای مرکزی»، مطالعات اوراسیای مرکزی. 6 (1)، صص 41-54. - رنجکش، محمدجواد و لطفیان، نوید رضا. (1395). «بررسی تاثیر رقابت روسیه و آمریکا بر روند همگرایی و واگرایی منطقهای آسیای مرکزی(سالهای 2001 تا 2008)»، مطالعات اوراسیای مرکزی. 9 (2)، صص 269-288. - زیباکلام، صادق و گودرزی، مهناز. (1392). «سیاست خارجی ایران و ترکیه در آسیای مرکزی (امکان سنجی روابط راهبردی دو کشور بر مبنای مدل تطبیقی)»، پژوهشنامهی روابط بینالملل. 6 (21)، صص 165-205. - سازمند، بهاره و کاویانی فر، پیمان. (1394). «ایران و برنامه تراسیکا و ابتکار راهرو گاز جنوبی اتحادیه اروپایی در دوران پساتحریم»، روابط خارجی. 7 (3)، صص 33-62. - عبدا... خانی، علی. (1389). نظریههای امنیت، تهران: ابرار معاصر. - کرمی، جهانگیر و عزیزی، حمیدرضا. (1392). «روابط امنیتی چین با آسیای مرکزی: از پیوندهای امنیتی تا مجموعه امنیتی منطقهای»، مطالعات اوراسیای مرکزی. 6 (1)، صص 135-154. - کولایی، الهه. (1379). «پیوندهای امنیتی افغانستان و تاجیکستان»، مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز. 1 (32)، صص 83-108. - کولایی، الهه. (1384). بازی بزرگ جدید در آسیای مرکزی: زمینهها و چشماندازها، تهران: مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه. - مک کین لای، رابرت و ریچارد لیتل. (1380). امنیت جهانی؛ نظریهها و رویکردها، ترجمهی اصغر افتخاری، تهران: انتشارات پژوهشکدهی مطالعات راهبردی. - فاطمی نژاد، سید احمد و هاشمی، محمدرضا. (1395). «روسیه و آسیای مرکزی: زمینهسازی برای جامعهی بینالملل منطقهای»، مطالعات اوراسیای مرکزی. 9 (2)، صص 325-340. - وحیدی، موسی الرضا. (1381). «حضور نظامی آمریکا در آسیای مرکزی و قفقاز: واکنش روسیه»، مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز. 1 (37)، صص 89-102. - یزدانی، عنایت ا... ، مسعودی، نجمه و دالوند، حسین. (1391). «بررسی رویکرد امنیتی جمهوری اسلامی ایران به آسیای مرکزی»، مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز. 1 (79)، صص 139-166. - Afghanistan Analysts Network. (2016). “The Islamic State in ‘Khorasan’: How it began and where it stands now in Nangarhar”. Available at: https://goo.gl/to1iJe (Accessed on: 16/7/2017).
- Bagbaslioglu, Arif. (2014). “Beyond Afghanistan NATO's Partnership with Central Asia and South Caucasus: A tangled partnership?”. Journal of Eurasian Studies. Vol. 5 (1), pp. 88-96.
- Buzan B. (2003). “Regional Security Complex Theory in the Post-Cold War World”. In: Söderbaum F., Shaw T.M. (eds). Theories of New Regionalism. International Political Economy Series. Palgrave Macmillan: London.
- Carnegie Endowment. (2016). ”U.S. Policy Toward Central Asia”, Available at: https://goo.gl/oq1RVN)Accessed on 16/7/2017(.
- Embassy Pages. (2017). “List of Israel Embassies”. Available at: https://goo.gl/678q3F (accessed on: 16/7/2017(.
- ICG. (2002). “Central Asia: Border Disputes and Conflict Potential”. Available at: http://old.crisisgroup.org/en/regions/asia/central-asia/033-central-asia-border-disputes-and-conflict-potential.html (Accessed on: 16/7/2017).
- Lain, Sarah. (2016). “Strategies for Countering Terrorism and Extremism in Central Asia”. Asian Affairs. Vol. 47 (3), pp.386-405.
- Nourzhanov, Kirill. (2009). “Changing Security Threat Perceptions in Central Asia”. Australian Journal of International Affairs. Vol. 63(1), pp. 85-104.
- Saferworld. (2013). “Turkey’s Role and interests in Central Asia”. Available at: https://goo.gl/YtxQsE (Accessed on: 16/7/2017)
- The Diplomat. (2016). “The Israel-Kazakhstan Partnership”. Available at: http://thediplomat.com/2016/07/the-israel-kazakhstan-partnership/ (Accessed on: 17/6/2017).
- Wæver, Ole. (2004). “Aberystwyth, Paris, Copenhagen. New 'Schools' in Security Theory and their Origins between Core and Periphery, Paper Presented”. at the Annual Meeting of theInternational Studies Association, Montreal, pp. 17-20. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,174 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,509 |