تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,800,518 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,318 |
مطالعه رابطه سرمایه اجتماعی و فرهنگی با میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مطالعات جامعه شناسی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 1، دوره 12، شماره 42، خرداد 1398، صفحه 7-22 اصل مقاله (677.83 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.30495/jss.2019.666657 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
محمد عباسپور1؛ صمد صباغ* 2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1کارشناسی ارشد جامعهشناسی، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز- ایران. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استادیار گروه جامعهشناسی، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز- ایران (نویسنده مسئول). | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مهاجرت را شکلی از تحرک جغرافیایی یا مکانی جمعیت دانستهاند که بین دو واحد جغرافیایی انجام میگیرد. این تحرک باید به تغییر محل اقامت معمولی فرد از مبداء یا محل اقامت قبل از مهاجرت وی، به مقصد یا محل اقامت جدید بینجامد. هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و فرهنگی با میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی میباشد. روش تحقیق حاضر از حیث روش پیمایش از نوع همبستگی و از حیث هدف کاربردی میباشد جامعه آماری، کلیه شهروندان شهر خوی در سنین 64-20 میباشد. مطابق آمار مراجع رسمی این شهر به دو منطقه (و هر منطقه به ده محله) تقسیم شده است، منطقه یک با 29486 خانوار و منطقه دو با 27605 خانوار. در مجموع شهر خوی دارای 57091 خانوار و 200958 نفر جمعیت است. حجم نمونه در این پژوهش با استفاده از جدول مورگان 384 نفر از شهروندان (از داخل خانوار) شهر خوی تعیین شد. روش نمونهگیری تصادفی خوشهای میباشد. نتایج نشان داد بین میزان روابط اجتماعی و میزان انسجام اجتماعی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی، رابطه معنادار و مثبت وجود دارد. بین میزان گرایش به استفاده از کالاهای فرهنگی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی، رابطه معناداری وجود ندارد. بین میزان مصرف کالاهای فرهنگی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی رابطه معنادار و منفی وجود دارد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
واژگان کلیدی: مهاجرت؛ سرمایه اجتماعی؛ سرمایه فرهنگی؛ مصرف کالاهای فرهنگی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مطالعه رابطه سرمایه اجتماعی و فرهنگی با میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی محمد عباسپور[1] صمد صباغ[2] تاریخ دریافت مقاله:4/3/1397 تاریخ پذیرش نهایی مقاله:11/2/1398 چکیده مهاجرت را شکلی از تحرک جغرافیایی یا مکانی جمعیت دانستهاند که بین دو واحد جغرافیایی انجام میگیرد. این تحرک باید به تغییر محل اقامت معمولی فرد از مبداء یا محل اقامت قبل از مهاجرت وی، به مقصد یا محل اقامت جدید بینجامد. هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و فرهنگی با میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی میباشد. روش تحقیق حاضر از حیث روش پیمایش از نوع همبستگی و از حیث هدف کاربردی میباشد جامعه آماری، کلیه شهروندان شهر خوی در سنین 64-20 میباشد. مطابق آمار مراجع رسمی این شهر به دو منطقه (و هر منطقه به ده محله) تقسیم شده است، منطقه یک با 29486 خانوار و منطقه دو با 27605 خانوار. در مجموع شهر خوی دارای 57091 خانوار و 200958 نفر جمعیت است. حجم نمونه در این پژوهش با استفاده از جدول مورگان 384 نفر از شهروندان (از داخل خانوار) شهر خوی تعیین شد. روش نمونهگیری تصادفی خوشهای میباشد. نتایج نشان داد بین میزان روابط اجتماعی و میزان انسجام اجتماعی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی، رابطه معنادار و مثبت وجود دارد. بین میزان گرایش به استفاده از کالاهای فرهنگی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی، رابطه معناداری وجود ندارد. بین میزان مصرف کالاهای فرهنگی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی رابطه معنادار و منفی وجود دارد. واژگان کلیدی:مهاجرت، سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی، مصرف کالاهای فرهنگی.
مقدمه سابقه پدیده مهاجرت به تاریخ عمر بشر بازمیگردد. انسان اولیه همواره مهاجرت و جابجاییهای مکانی را یگانه راهبرد و راهحل گریز از مصائب و مشکلات خود دیده است. گردآوری خوراک و امنیت جانی از جمله عواملی بودند که بشر اولیه را ترغیب به مهاجرت میکردند. در طول تاریخ، شکل مهاجرت برحسب زمان و تحولات محیطی و اجتماعی تغییر یافته است. بنا به تعریف مهاجرت را شکلی از تحرک جغرافیایی یا مکانی جمعیت دانستهاند که بین دو واحد جغرافیایی انجام میگیرد. این تحرک باید به تغییر محل اقامت معمولی فرد از مبداء یا محل اقامت قبل از مهاجرت وی، به مقصد یا محل اقامت جدید بیانجامد. به طورکلی علل مهاجرت روستاییان به خصوص جوانان را به دو دسته کلی میتوان تقسیم نمود:
به طور کلی در قدیمیترین آثار مرتبط با شناخت عوامل مؤثر در مهاجرتهای روستا شهری، آموزش همگانی و انجام خدمت نظام به عنوان دلایل اصلی مهاجرت مطرح میشود. بررسی نوشتههای موجود، دلایل اساسی مهاجرتها را با ساختارهای اقتصادی مرتبط میسازد. تئوریهای عدم تعادل، مهاجرت را ناشی از عدم تعادل بین مناطق میداند؛ مثلاً "بوگ" با طرح مؤلفههای مؤثر در ایجاد انگیزه برای مهاجرتهای روستا- شهری، دو گروه از عوامل شامل عوامل کشش و عوامل فشار در مهاجرتهای روستا- شهری مؤثر هستند. وی معتقد است عوامل کشش یا جاذبهها عمدتاً فرصتهای شغلی بهتر، فرصتهای مناسب جهت کسب درآمد بیشتر، وجود مراکز تفریحی و جاذب، فعالیتهای فرهنگی، شرایط خوب و قابل قبول محیط کار و زندگی چون مسکن و خدمات آموزشی و سرانجام فرصتهای مطلوب جهت دستیابی به آموزشهای تخصصی و حرفهای چون تحصیل در مراکز آموزشی را در بر میگیرد که عمدتاً در شهرها متمرکزند و پارهای از عوامل فشار یا دفع نیز سبب جدایی جمعیت از روستاها و جذب آنها به شهرها میگردد. عواملی مانند: 1. کاهش منابع مالی و عدم توجه به بخش کشاورزی 2. مکانیزه شدن فعالیتهای کشاورزی و ایجاد محدودیتهای شغلی در بخش کشاورزی 3. نبود بستر مناسب جهت رشد خلاقیتهای فردی، رشد شخصیت، ازدواج و اشتغال 4. بروز حوادث طبیعی مستمر چون سیل و خشکسالیها 5. وجود روابط ناعادلانه و تبعیضآمیز از مهمترین دلایل مانع از ماندگاری جمعیت در مناطق روستایی محسوب میشود. عدهای دیگر مهاجرت را ارمغان فقر در مناطق روستایی میدانند. در این خصوص مؤنثسازی و سالخوردهسازی از پیامدهای مهاجرتها است، اما شاید مهاجرت برای کسب زندگی مهمترین دلیل برای مهاجرتهای روستا- شهری است و پیشبینی میشود هم چنان ادامه داشته باشد. به نظر میرسد کشش جوانان روستایی در اثر تبلیغات رسانههای گروهی و داستانهای مهاجران پیشین نسبت به الگوهای تفریحی و سبک زندگی شهری است و هم چنین عوامل غیر اقتصادی همچون دسترسی به خدمات آموزشی، درمانی و زیربنایی، ترک هنجارهای سنتی روستا و آزادی تحرک اجتماعی در کنار زرق شهری جوانان نقش بارز دارد. به طور کلی زرق و برق شهری در مهاجرتها جوانان نقشی بارز دارد. به طورکلی میتوان پذیرفت که در کنار عوامل عینی و اقتصادی، عوامل ذهنی و اجتماعی فرهنگی نیز در تصمیمگیری فرد مهاجر تأثیر دارد. از عوامل دیگر میتوان به رسانهها اشاره کرد. رسانه به تدریج پیوند انسان با اشیاء، زمان و مکان را قطع میکند و این قطع خاطرات، هویت انسانها را کمرنگ میکند و باعث میشود که انسانها قبل از آن که به صورت فیزیکی مهاجرت کنند، فکری و ذهنی مهاجرت کرده باشند. رسانهها تنوعگرایی، تجددگرایی، ناپایداری و جهانیشدن را در انسانها تقویت میکنند و زمینه را برای بیهویتی و نیازمند کردن انسانها به وجود میآورند رسانهها با شوکهایی که در سطح فردی، ملی، منطقهای و گاه جهانی وارد میکنند، انسانها را برای مهاجرت آماده میکنند. نفوذ رادیو، تلویزیون، ماهواره در روستاها جوانان ساکن روستا را تشویق به مهاجرت میکند. آنان جهت پر کردن یکی از خواستههای برحق خود که همان استفاده از ابزار و آلات فرهنگ و هنری در جهت رشد و تعالی علمی و نیز گذراندن اوقات فراغت است، به شهرها کشیده میشوند. از آغاز قرن هفدهم تلاش اندیشمندان اجتماعی این بوده است که بتوانند از میان پدیدههای اجتماعی و اقتصادی، علل واقعی مهاجرت را بیابند. این تفحص ابتدا در قالب گفتهها و مباحث نظری جریان داشت. پس از آن، مهاجرت در مطالعات تجربی نیز وارد شده و برای پاسخ به پرسشهای متعدد در باب موضوعاتی نظیر ویژگیهای مهاجرین، عوامل عمده مهاجرت و پیامدهای مهاجرت، مطالعات میدانی انجام گرفت. در مورد عوامل مؤثر بر پدیده مهاجرت روستا شهری نظریاتی گوناگون ارائه شده است، اما در این مطالعه، رابطه این پدیده اجتماعی با سرمایه اجتماعی و فرهنگی مورد بررسی قرار میگیرد.
اهداف تحقیق اهداف کلی - تعیین رابطه بین سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی با میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی.
اهداف اختصاصی - تعیین رابطه بین میزان اعتماد اجتماعی با میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی - تعیین رابطه بین میزان مشارکت گروهی با میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی - تعیین رابطه بین میزان روابط اجتماعی با میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی - تعیین رابطه بین میزان انسجام اجتماعی با میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی - تعیین رابطه بین میزان گرایش به استفاده از کالاهای فرهنگی با میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی - تعیین رابطه بین میزان مصرف کالاهای فرهنگی با میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی.
پیشینه تحقیق در تحقیقی موضوع مورد بررسی گرایش دانشجویان به مهاجرت از کشور میباشد. روش این تحقیق پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه میباشد. جامعه آماری پژوهش دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف میباشد که 350 نفر از آنان به عنوان نمونه انتخاب و پرسشنامه در اختیار آنان قرار گرفت. سؤالات تحقیق این گونه میباشند که آیا: 1. ارزیابی و برداشت افراد از شرایط داخل و خارج از کشور و 2. نگرشها ویژگیهای افراد بر گرایش آنان به مهاجرت از کشور تأثیر دارند؟ شرایط داخل و خارج از کشور به پنج بعد اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حرفهای تقسیم و برای سنجش و ارزیابی هر کدام گویههایی در پرسشنامه آمده است. نگرشها ویژگیهای شخصی نیز در چهار بعد (پیشرفت و ترقیخواهی، احساس وابستگی و تعلق به جامعه و میهن، احساس تعلق و وابستگی به خانواده و رویکرد فرد به ماندن در کشور و یا رفتن به یک کشور دیگر از منظر دینی) آمدهاند. این ابعاد هم توسط گویههای موجود در پرسشنامه تحقیق مورد ارزیابی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل نتایج در دو قسمت توصیفی و استنباطی صورت گرفته است. در بخش استنباطی از ضریب همبستگی تا اویی کندال آزمون معناداری کندال و رگرسیون ساده استفاده شده است. نتایج تحقیق هر دو فرضیه اصلی تحقیق را تأیید میکنند. بدین ترتیب که فرض تأثیر ارزیابی افراد از شرایط داخل و خارج از کشور و نگرشها و ویژگیهای شخصی آنان بر گرایش به مهاجرتشان با توجه به اطلاعات گردآوری شده و آزمونهای انجامگرفته تأیید میشود. از سوی دیگر در مورد شرایط داخل و خارج از کشور این نتایج به دست آمد که روابط مطرح شده در فرضهای مربوط به رابطه بین گرایش به مهاجرت (به عنوان متغیر وابسته تحقیق) با شرایط سیاسی و فرهنگی داخل و خارجی از کشور و هم چنین شرایط اقتصادی داخل کشور تأیید و با شرایط اجتماعی و حرفهای داخل و خارج از کشور و هم چنین شرایط اقتصادی خارج از کشور رد شدند(توکل و دیگری، 1380). در پژوهش به بررسی عوامل جامعهشناختی مؤثر بر تمایل دانشجویان (تحصیلات تکمیلی) دانشگاه تهران به مهاجرت از کشور (برونکوچی) میباشد. چارچوب نظری این تحقیق شامل نظریات عوامل دافع و جاذب اورت لی، مهاجرت مایکل تودارو، دوگانگی ساختار گیدنز و هویت جمعی تالکوت پارسونز میباشد. در این تحقیق از روش اسنادی و پیمایشی استفاده شده است که علاوه بر توصیف فرآیند مورد مطالعه، به تبیین آن نیز پرداخته است. جمعیت آماری در این پژوهش، دانشجویان مقاطع کارشناسی ارشد و دکترای دانشگاه تهران میباشند که در حین انجام تحقیق (1386 و 1387) مشغول به تحصیلاند و 9731 نفر میباشند. روش نمونهگیری در این تحقیق، نمونهگیری طبقهبندی میباشد و برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد و تعداد نمونه 358 نفر تعیین شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و آزمون فرضیات، از آزمونهای همبستگی، تحلیل رگرسیون، آزمونهای T و F و آزمون توکی استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل فرضیات نشان دادکه مردان به دلیل موقعیت اجتماعی که دارند، بیشتر از زنان تمایل به مهاجرت از کشور دارند؛ هر چه عوامل جاذبه در مقصد بیشتر باشد، تمایل به مهاجرت بیشتر است و هر چه عوامل دافعه در مبدأ بیشتر باشد تمایل به مهاجرت بیشتر است. بعلاوه عوامل جاذبه در مقصد بیش از عوامل دافعه در مبدأ بر تمایل دانشجویان به مهاجرت از کشور تأثیر داشته است؛ هر چه میزان هویت ملی کمتر باشد، تمایل به مهاجرت بیشتر است؛ هر چه بیثباتی شغلی در مبدأ بالاتر رود تمایل به مهاجرت بیشتر میشود؛ هر چه امکانات رفاهی و آموزشی و پژوهشی در مقصد بیشتر باشد، تمایل به مهاجرت بیشتر است؛ هر چه در مبدأ درآمد نامناسبتر باشد، تمایل به مهاجرت بیشتر است؛ هر چه امکانات رفاهی و آموزشی و پژوهشی در مبدأ کمتر باشد، تمایل به مهاجرت بیشتر است؛ هر چه میزان امنیت شغلی در مقصد بیشتر باشد، تمایل به مهاجرت بیشتر است؛ هر چه میزان درآمد مناسب در مقصد بیشتر باشد تمایل به مهاجرت بیشتر است؛ هم چنین افرادی که اصلاً با کشورهای خارجی ارتباط ندارند و یا به صورت سالیانه ارتباط دارند، میزان مهاجرت در آنها بسیار پایین است؛ اما افرادی که به صورت هفتگی با کشورهای دیگر در ارتباطاند تمایل به مهاجرت در آنها بالاست(ارشاد و دیگران، 1388). تحقیق دیگر در صدد تبیین بررسی رابطه میان ویژگیهای جمعیتشناختی و گرایش به مهاجرت خارج از کشور (در میان دانشجویان دختر محصل تحصیلات تکمیلی دانشگاه شیراز) میباشد که طبق فرمول کوکران تعداد نمونه 230 نفر از دختران میباشد و برای حصول اطمینان بیشتر حجم نمونه را 240 نفر انتخاب شد. در این پژوهش از روش نمونهگیری طبقهبندی و تصادفی استفاده شده است. اطلاعات مورد نظر با استفاده از تکنیک پرسشنامه از افراد نمونه جمعآوری شده است. در این تحقیق بر اساس نظریات اندیشمندانی که در زمینه مهاجرت و عوامل مؤثر بر آن مطالعه و نظریهپردازی کردهاند، 12 فرضیه تدوین گردید که نتایج به دست آمده از اطلاعات پرسشنامه نشان میدهد که وضعیت تأهل، منشاء قومی، محل سکونت، طبقه اجتماعی، جایگاه علم و پژوهش، جایگاه زنان تحصیل کرده، تحصیلات پدر و نظر دختران درباره گرایش به مهاجرت خارج از کشور همبستگی وجود دارد. در این پژوهش از روشهای استنتاجی چون تحلیل واریانس، آزمون مجذور خی دو، اسپیرمن- من ویتنی و هم چنین برای توصیف دادهها از روش آماری توصیفی استفاده شده است(شیری و دیگری، 1389). در تحقیقی پدیده گرایش به مهاجرت را در ارتباط با نهاد خویشاوندی مورد بررسی قرار گرفته است. کمتر محققی این پدیده را از منظر رابطه آن با شبکه خویشاوندی بررسی کرده است. بر همین اساس، بر آن شدیم تا در این مقاله، از منظری خاص و جدید، به مسئله فرار مغزها نگاه کنیم و نقش بازدارنده و یا تسهیل کننده خانواده و روابط خویشاوندی در امر مهاجرت تحصیلکردهها را مورد بررسی قرار دهیم. در مقاله حاضر از رهیافت نظری «کارکردگرایی ساختاری» و هم چنین از تئوری «فاصله اجتماعی» بهره بردهایم. بنابراین، برخلاف رویکردهایی که مهاجرت نیروهای متخصص از کشور را ناشی از وجود برخی عوامل کششی در کشورهای مقصد میدانند، مقاله حاضر این امر را بیشتر ناشی از ناکارآمدی ساختارهای جامعه میداند. برای تحلیل این ناکارآمدی ساختاری در سطح نظام خویشاوندی، از تئوری فاصله اجتماعی استفاده شده است. با استفاده از این تئوری میتوان گفت که با بیشتر شدن فاصله اجتماعی میان افراد خویشاوند، نفوذ متقابل آنها بر همدیگر کاهش یافته و در نتیجه نظام خویشاوندی آن، کنترل سنتی خود بر فرد را از دست میدهد و همین عدم وابستگی و همبستگی فرد با خویشانش، زمینهای را فراهم میسازد تا او به محض رویارویی با مشکلات و یا مهیا شدن امکانات سفر، اندیشه خروج از کشور و اقامت در نقطهای دیگر از جهان را در سر بپروراند. در این پژوهش از روش پیمایش استفاده شده است. جامعه آماری را دانشجویان رشتههای انسانی (علوم اجتماعی) و فنی (مهندسی برق) دانشگاه تهران تشکیل میدهند. جمعآوری دادهها نیز از طریق پرسشنامه و در قالب طیف لیکرت انجام گرفته است. یافتههای تحقیق بیانگر این امر هستند که میان چهار متغیر اصلی، یعنی وسعت نظام خویشاوندی، گستره روابط خویشاوندی، فراوانی روابط خویشاوندی و عمق روابط خویشاوندی و متغیر گرایش به مهاجرت از کشور، رابطهای معنیدار و معکوس وجود دارد. هم چنین، از بین چهار متغیر مستقل، دو متغیر «گستره روابط خویشاوندی» و «عمق روابط خویشاوندی» رابطهای معنیدار با متغیر گرایش به مهاجرت داشتهاند. به عبارت بهتر، افرادی که روابط بیشتر و صمیمیتری با خویشان خود دارند، گرایش کمتری به مهاجرت از کشور از خود نشان میدهند(ساروخانی و دیگری، 1389). نخبگان به عنوان رکن اساسی توسعه هر کشوری میباشند که بدون آنها مسیر توسعه هرگز هموار نخواهد شد. عوامل متعددی بر مهاجرت و گرایش آنها تأثیرگذار است که در تحقیقات بسیاری بدان اشاره شده است. سرمایه اجتماعی از جمله عواملی است که میتواند در قالب عوامل مؤثر بر گرایش به مهاجرت نخبگان بگنجد. از این رو شناخت رابطه سرمایه اجتماعی میتواند زمینه را برای حفظ نیروی انسانی کارآمد، در کشور فراهم سازد، روش تحقیق پیمایشی بوده و جامعه آماری پژوهش حاضر در برگیرنده دانشجویان دانشکده فنی و علوم انسانی دانشگاه زنجان، به تعداد 5125 نفر میباشد، که از این تعداد 384 نفر بر اساس فرمول کوکران و به شیوه نمونهگیری تصادفی مطبق انتخاب شدهاند. بررسی تأثیرات شاخصهای سرمایه اجتماعی و متغیرهای زمینهای در گرایش به مهاجرت از رگرسیون چندمتغیره استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین سرمایه اجتماعی و گرایش به مهاجرت خارج از کشور رابطه معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون حاکی از این است که حدود 27 درصد از تغییرات متغیر گرایش به مهاجرت به واسطه متغیرهای مستقل وارد شده در مدل رگرسیونی، تبیین شده است. متغیر اعتماد اجتماعی بیشترین تأثیر معکوس را در تبیین گرایش به مهاجرت بر عهده داشته است(صدرا و دیگران، 1390). مهاجرت به مثابه یک مسئله اجتماعی، امروزه به صورت فزایندهای به رفتاری مطلوب و قابل انتظار در میان جوانان تبدیل شده است. اقدام به این عمل در بسیاری از موارد، کشور مبدأ را متحمل هزینههای زیادی میسازد که مهمترین آنها از دست دادن نیروی انسانی فعال است. آسیبهای ناشی از این امر زمانی نگرانکنندهتر میشود که مهاجران جزو افراد متخصص و تحصیلکرده کشور باشند. از آن جاییکه گرایش، مرحله ماقبل بروز رفتار است، بررسی گرایش به مهاجرت میتواند نقش تأثیرگذاری در جلوگیری از اقدام به این عمل داشته باشد. هدف اساسی پژوهش حاضر بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر گرایش دانشجویان به مهاجرت از کشور با تکیه بر هویت بازاندیشانه آنهاست. در این پژوهش هویت بازاندیشانه در دو بعد ذهنی و عملی سنجش شده است. در چهارچوب نظری این پژوهش برای تعیین ابعاد متغیر مستقل (هویت بازاندیشانه) از نظریه هویت آنتونی گیدنز استفاده شده است. در تکمیل تئوری گیدنز و برای برقراری ارتباط میان متغیر مستقل و وابسته (گرایش به مهاجرت) ، نظریه تلاشهای گریز پیتر دیکنز که مؤید و مکمل تئوری گیدنز میباشد، مبنای کار قرار گرفته است. جامعه آماری این پژوهش، دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاههای دولتی شهر تهران و روش آن پیمایشی است. در این تحقیق تعداد 272 نفر به عنوان نمونه بر اساس فرمول کوکران انتخاب گردید و سپس با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای ازطریق پرسشنامه دادههای لازم جمعآوری شد. روایی و اعتبار سؤالات با محاسبه ضریب آلفای کرون باخ تعیین گردید. سپس با استفاده از روشهای آمار توصیفی و استنباطی ارتباط هر یک از متغیرها با گرایش به مهاجرت سنجش شد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس ضریب همبستگی پیرسون میان بازاندیشی ذهنی در هویت و تحقق عملی این بازاندیشی به عنوان متغیرهای مستقل، با متغیر گرایش به مهاجرت رابطه معنادار در سطح 000/0 وجود دارد. هم چنین میان امنیت هستیشناختی به عنوان متغیر واسط، با گرایش به مهاجرت از کشور رابطه معنادار دیده شد. نتایج آزمون تفاوت میانگین نیز در این تحقیق نشان میدهد که بین وضعیت تأهل و وضعیت اشتغال پاسخگویان با گرایش به مهاجرت آنان رابطه معنادار وجود دارد. بنابر رگرسیون چند متغیره، متغیرهای تحقق عملی بازاندیشی در هویت، امنیت هستیشناختی، وضعیت تأهل، وضعیت اشتغال، بیشترین تأثیر را بر گرایش به مهاجرت داشتند و به عنوان متغیرهای پیشبینی کننده متغیر وابسته (گرایش دانشجویان به مهاجرت از کشور) ارائه گردیدند(قاضینژاد و دیگری، 1393).
فرضیهها - میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی برحسب جنس متفاوت است. - بین میزان اعتماد اجتماعی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی رابطه وجود دارد. - بین میزان مشارکت گروهی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی رابطه وجود دارد. - بین میزان روابط اجتماعی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی رابطه وجود دارد. - بین میزان انسجام اجتماعی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی رابطه وجود دارد. - بین میزان گرایش به استفاده از کالاهای فرهنگی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی رابطه وجود دارد. - بین میزان مصرف کالاهای فرهنگی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی رابطه وجود دارد.
روش تحقیق در پژوهش حاضر از روش پیمایش همبستگی استفاده شد و پژوهشگر سعی داشت بدون هیچ گونه دخالت یا قضاوت ارزشی، دادهها را آن طوری که هست مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. برای گردآوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه و مصاحبه استفاده شد و بر اساس چهارچوب نظری و تعیین شاخصها و معرفها با راهنمایی استاد راهنما به ساخت گویههای مناسب اقدام شد. به منظور تعیین اعتبار سنجههای تحقیق از روش اعتبار صوری استفاده شد، به این شکل که ابزار سنجش، به صاحبنظران ارائه و نقایص مطرح شده برطرف گردید. پایایی گویهها نیز بر اساس آزمون آلفای کرون باخ مطلوب محاسبه شد. جامعه آماری تحقیق، کلیه شهروندان شهر خوی در سنین 64-20 میباشد. مطابق آمار مراجع رسمی این شهر به دو منطقه (و هر منطقه ده محله) تقسیم شده است، منطقه یک با 29486 خانوار و منطقه دو با 27605 خانوار. در مجموع شهر خوی دارای 57091 خانوار و 200958 نفر جمعیت است. حجم نمونه در این پژوهش با استفاده از جدول مورگان 384 نفر از شهروندان (از داخل خانوار) شهر خوی تعیین شد. روش نمونهگیری تحقیق، روش تصادفی خوشهای میباشد که طی آن جامعه مورد نظر را به خوشههایی تقسیم و به نسبت هر کدام، نمونه به صورت تصادفی انتخاب گردید. در این پژوهش واحد تحلیل فرد (شهروندان شهر خوی در سنین 64-20) میباشد و سطح تحلیل آن فرد و جزء تحقیقات کاربردی بهحساب میآید.
یافتهها حجم نمونه مطالعه حاضر 379 نفر از شهروندان شهر خوی بوده است که ازنظر سنی دارای میانگین 32 سال بودند که جوانترین آنها 14 ساله و مسنترین آن 64 سال سن داشتهاند.
جدول شماره (1): توزیع فراوانی پاسخگویان برحسب سن
در مطالعه حاضر پاسخگویان از نظر میانگین وضعیت گرایش به مهاجرت، اعتماد اجتماعی و مشارکت گروهی در سطح متوسط، از نظر روابط اجتماعی و انسجام اجتماعی در سطح خوب و از نظر گرایش به استفاده از کالاهای فرهنگی و میزان مصرف کالاهای فرهنگی، در سطح پایین قرار دارند. اطلاعات و آمار دقیقتر در جدول (3) آمده است.
جدول شماره (2): آمارههای توصیفی وضعیت پاسخگویان از نظر متغیرهای تحقیق
- میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی برحسب جنس متفاوت است.
جدول شماره (3): آزمون تفاوت میانگین و یکنواختی واریانسهای گرایش به مهاجرت به تفکیک جنس
جهت آزمون تفاوت بین میانگین گرایش به مهاجرت زنان و مردان شهر خوی، از آزمون تی مستقل استفاده گردید. همان گونه که در جدول ملاحظه میشود، سطح معناداری 6/0 به دست آمده است. بنابراین تفاوت معناداری در میانگین گرایش به مهاجرت در بین دو گروه وجود ندارد. اطلاعات جدول نیز نشان میدهد که میانگین گرایش به مهاجرت زنان و مردان شهر خوی فاصله زیادی با هم ندارند و تفاوت معنادار نمیباشد.
- بین میزان اعتماد اجتماعی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی رابطه وجود دارد. در آزمون رابطه بین میزان اعتماد اجتماعی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی، سطح معناداری 1/0 به دست آمده است. بنابراین بین میزان اعتماد اجتماعی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی، رابطه معنادار وجود ندارد.
جدول شماره (4): ضریب همبستگی پیرسون و سطح معناداری گرایش به مهاجرت و اعتماد اجتماعی
- بین میزان مشارکت گروهی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی رابطه وجود دارد. با توجه به نتایج آزمون رابطه بین میزان مشارکت گروهی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی که در جدول (5) گزارش شده است، سطح معناداری 2/0 به دست آمده که نشان میدهد بین میزان مشارکت گروهی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی رابطه معناداری وجود ندارد.
جدول شماره (5): ضریب همبستگی پیرسون و سطح معناداری گرایش به مهاجرت و مشارکت گروهی
- بین میزان روابط اجتماعی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی رابطه وجود دارد. با توجه به اطلاعات جدول (6)، نتیجه آزمون رابطه بین میزان روابط اجتماعی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی، سطح معناداری 000/0 با همبستگی 2/0 بهدستآمده است. بنابراین بین میزان روابط اجتماعی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی، رابطه معنادار و مثبت وجود دارد.
جدول شماره (6): ضریب همبستگی پیرسون و سطح معناداری گرایش به مهاجرت و روابط اجتماعی
- بین میزان انسجام اجتماعی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی رابطه وجود دارد. نتیجه آزمون بین میزان انسجام اجتماعی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی، سطح معناداری 006/0 با همبستگی 1/0 به دست آمد. بنابراین بین میزان انسجام اجتماعی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی رابطه معنادار و مثبت وجود دارد. اطلاعات دقیقتر در جدول (7) آورده شده است.
جدول شماره (7): ضریب همبستگی پیرسون و سطح معناداری گرایش به مهاجرت و انسجام اجتماعی
- بین میزان گرایش به استفاده از کالاهای فرهنگی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی رابطه وجود دارد. همانگونه که در جدول (8) ملاحظه میشود، در آزمون رابطه میزان گرایش به استفاده از کالاهای فرهنگی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی، سطح معناداری 4/0 به دست آمد. بنابراین بین میزان گرایش به استفاده از کالاهای فرهنگی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی، رابطه معنادار وجود ندارد.
جدول شماره (8): ضریب همبستگی پیرسون و سطح معناداری گرایش به مهاجرت و گرایش به استفاده از کالاهای فرهنگی
- بین میزان مصرف کالاهای فرهنگی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی رابطه وجود دارد. نتیجه آزمون رابطه بین میزان مصرف کالاهای فرهنگی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی، سطح معناداری 02/0 با همبستگی 1/0- به دست آمد. بنابراین بین میزان مصرف کالاهای فرهنگی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی رابطه معنادار و منفی وجود دارد. جدول 9، اطلاعات کاملتر را نشان میدهد. جدول شماره (9): ضریب همبستگی پیرسون و سطح معناداری گرایش به مهاجرت و مصرف کالاهای فرهنگی
بحث و نتیجهگیری در مطالعه حاضر پاسخگویان ازنظر میانگین وضعیت گرایش به مهاجرت، اعتماد اجتماعی و مشارکت گروهی در سطح متوسط، ازنظر روابط اجتماعی و انسجام اجتماعی در سطح خوب و از نظر گرایش به استفاده از کالاهای فرهنگی و میزان مصرف کالاهای فرهنگی، در سطح پایین قرار دارند. در این مطالعه میانگین گرایش به مهاجرت زنان و مردان شهر خوی فاصله زیادی با هم ندارند و تفاوت معنادار نمیباشد. در آزمون رابطه بین میزان اعتماد اجتماعی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی، سطح معناداری 1/0 بهدستآمده است. بنابراین بین میزان اعتماد اجتماعی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی، رابطه معنادار وجود ندارد. با توجه به نتایج آزمون، بین میزان مشارکت گروهی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی رابطه معناداری وجود ندارد. با توجه به اطلاعات، نتیجه آزمون رابطه بین میزان روابط اجتماعی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی، سطح معناداری 000/0 با همبستگی 2/0 به دست آمده است. بنابراین بین میزان روابط اجتماعی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی، رابطه معنادار و مثبت وجود دارد. نتیجه آزمون بین میزان انسجام اجتماعی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی، سطح معناداری 006/0 با همبستگی 1/0 به دست آمد. بنابراین بین میزان انسجام اجتماعی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی رابطه معنادار و مثبت وجود دارد. در آزمون رابطه میزان گرایش به استفاده از کالاهای فرهنگی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی، سطح معناداری 4/0 به دست آمد. بنابراین بین میزان گرایش به استفاده از کالاهای فرهنگی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی، رابطه معنادار وجود ندارد. نتیجه آزمون رابطه بین میزان مصرف کالاهای فرهنگی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی، سطح معناداری 02/0 با همبستگی 1/0- به دست آمد. بنابراین بین میزان مصرف کالاهای فرهنگی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی رابطه معنادار و منفی وجود دارد. نتایج تحقیق صدرا، رحمتی، موسوی(1390)، که نشان میداد بین سرمایه اجتماعی و گرایش به مهاجرت خارج از کشور رابطه معناداری وجود دارد و متغیر اعتماد اجتماعی بیشترین تأثیر معکوس را در تبیین گرایش به مهاجرت بر عهده داشته است، با نتایج و یافتههای تحقیق حاضر همسویی دارد(صدرا و دیگران، 1390). طی دهههای اخیر شهرها و فضاهای شهری در سیر تحول و فرآیند رشد و شکلگیری نوین خود و بهتبع تحولات و جریانهای ناشی از اندیشه جهانیشدن پدیدهها، دستخوش تغییرات و دگرگونیهای شگرفی شدهاند. در این روند رابطه گذشته و کنونی فضاهای شهری ازهمگسیخته و در ارتباط معنا میان انسان و محیط زندگی او فاصله و شکاف بزرگی را موجب شده است. امروزه شهرنشینی به گونه خاص ایران، همانند بسیاری از کشورهای توسعه نیافته، بازتاب فضایی تحول در سازمانیابی تولید و بازتاب بسط سرمایهداری پیرامونی در ایران است. بسط امکانات اشتغال و زندگی در برخی نقاط (عمدتاً شهر) بر اثر توسعه مناسبات سرمایهداری از یک سو و کاهش این امکانات در نقاط دیگر (عمدتاً روستا) بر اثر فروپاشی مناسبات پیشسرمایهداری، از سوی دیگر زمینه مهاجرتهای داخلی و شهرنشینی در ایران را فراهم آورده است. زندگی در شهرهای بزرگ برای یک خانواده مهاجر، با تشتت فرهنگی موجود، نیازمند بازتعریف مفهوم هویت منطقهای برای استحکام پیوندهای روحی ساکنین محلههای مختلف با محل سکونت خود است. شکل و هویت شهری که البته معنای وسیعی دارد، یکی از همان نشانههایی است که در جایجای شهر، آدمی را به مدلولهای خود ارجاع داده و کنشگران اجتماعی را برحسب درک ایشان از مدلولها به سمت ارتباط مؤثر و انتخاب عمل مناسب رهنمون میکند. در جوامع مدرن امروزی ارتباط گروهی بین افراد بومی با مهاجرین قدیمی و جدید از اهمیت زیادی برخوردار است، بنابراین درباره تطابق با اجتماع، نشانههای قومی و نژادی و سایر تفاوت گروههای مختلف مهاجر و بومی بررسیهایی صورت گرفته و توجه زیادی به انواع مهاجرت و همچنین رفتار اجتماعی با مهاجرین شده است. مشکلات موجود در این زمینه عمدتاً مربوط به تفاوت نژادی و فرهنگی نیست بلکه بیشتر مشکلات بستگی به وضعیت اجتماعی و اقتصادی مهاجرین دارد و همین عامل است که پذیرش یا عدم پذیرش ساکنان اصلی را تعیین میکند. زندگی در این شهرها موجب تحول نیازها، علایق و تولید هویت جدید برای شهرنشینان شده و در این میان گاه مهاجران، در مواجهه با هویت جدید شهری هویت خود را از دست داده و در بافت شهری ادغام میشوند. شاید بتوان گفت هویت لایههای مختلفی از تاریخ زندگی اجتماعی انسان است، پس هویت دارای بعد زمان است، علاوه بر بعد زمانی هویت دارای بعد مکانی هم هست و تعلق انسان به یک سرزمین را تعریف و محقق میکند. از جنبه دیگر هویت ماهیتی قومی هم دارد و با نژاد و رگ و ریشه انسانی هم سر و کار دارد، بنابراین تداوم زندگی جوامع انسانی در مقاطع مختلف تاریخی در یک مکان، همان هویت انسانی است. در منابع علمی شهرسازی هویت شهری به عنوان یک هنجار توسعه قلمداد میشود، به عبارتی دیگر یک شهر یا جامعه رشد میکند که بخشی از صفات هویتش در جریان رشد تغییر کند و ساماندهی جدیدی یابد. حال سؤال این است که انسان مهاجر که ریشه و هویت تعریفشدهای از گذشته و اصالت خود دارد با ورود به شهر که تعریف و فرهنگ تعریف شدهای ندارد چگونه رفتار خواهد کرد. غالب نسل جدید مهاجران در شکل و نمای زیستی خود، از هویت قومی بهرهای نمیگیرد یعنی در فرم زیستی آن را به فراموشی میسپارند، اما عطف به سامان یافتن آن مبانی هویتی در ساختار ذهنی و خانواده و در رفتار اجتماعی خویش، نشانههایی را از آن بروز میدهند. با این حال، مشکل عظیمتری در باب آنها موضوعیت دارد. کنش اجتماعی این افراد مهاجر با افراد بومی و همچنین ویژگیهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی جمعیتی آنها در تغییرات اجتماعی و تحولات اقتصادی و فرهنگی جامعه مهاجرپذیر تأثیر مستقیم و قابلملاحظهای دارد. از آن جایی که سرمایه اجتماعی موضوعاتی اعم از شدت و کیفیت روابط و تعاملات بین افراد و گروهها، احساس تعهد و اعتماد دوجانبه به هنجارها و ارزشهای مشترک را شامل میشود، به عنوان یک حس تعلق و همبستگی، پایه به هم همبستگی اجتماعی میشود. پوتنام، سرمایه اجتماعی را مجموعه ارتباطات افقی بین افراد و شبکه اشتغالات مدنی میداند که واسطه بین هنجارها و اجرای قوانین جامعه میباشد و موجب جلب و حفظ اعتماد افراد نسبت به اعتبار این قوانین و روابط اجتماعی میشود. با این تعریف، سرمایه اجتماعی، سازمان اجتماعی- اعم از شبکهها، هنجارها و اعتماد (که همکاری و هماهنگی دوجانبه را برای تأمین منافع تسهیل میکند) میباشد و خانواده، دوستان و همسایگان رکن اساس آن به شمار میروند. شکل مهمی از سرمایه اجتماعی توان دستیابی به اطلاعات است که با روابط اجتماعی پیوند ذاتی و لازم و ملزوم دارد. اهمیت اطلاعات از این نظر است که مبنایی برای عمل فراهم میآورد. اما اخذ اطلاعات هزینهبر است. در یک مقیاس «حداقلی»، دستیابی به اطلاعات مستلزم دقت است که بسیار کمیاب است. یک وسیله که با آن بتوان به اطلاعات دست یافت، استفاده از روابطی اجتماعی است که برای مقاصد دیگری برقرار و حفظ شدهاند. روابطی اجتماعی که تشکیل شکلی از سرمایه اجتماعی را میدهند و این شکل از سرمایه اجتماعی، اطلاعاتی را تأمین میکند که باعث تسهیل عمل میشود. در این حالت ارزش روابط بین افراد نه از آن حیث است که «برگه اعتباری» در قالب دِینی که به واسطه عملکرد دیگری ایجاد میشود، در دسترس قرار میدهد، یا از آن حیث که میتوان به طرف مقابل اعتماد کرد، بلکه روابط بین افراد صرفاً به علت اطلاعاتی که ایجاد میکند ارزش دارد. با توجه به نتیجه آزمون که رابطه معناداری بین میزان روابط اجتماعی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر وجود دارد، پیشنهاد میشود، در فرایند روابط اجتماعی از مزایا و معایب مهاجرت سخنی به میان آید تا اگر مهاجرتی هم به وقوع میپیوندد، آگاهانه صورت گیرد. با توجه به نتیجه آزمون که رابطه معناداری بین میزان انسجام اجتماعی و میزان گرایش به مهاجرت از شهر خوی وجود دارد، سازمانها و نهادهای مربوطه از پیامدهای مهاجرت اطلاعات مفیدی در اختیار شهروندان قرار دهند، تا از کمیت و کیفیت انسجام اجتماعی به نحو کارآمدی بهره گرفته شود.
منابع ارشاد، فرهنگ. (۱۳۷۰). مهاجرت، شهرنشینی و توسعه. تهران: موسسه کار و تأمین اجتماعی. ارشاد، فرهنگ؛ ملکی، امیر؛ و داغستانی، آزیتا. (1388). بررسی عوامل جامعهشناختی مؤثر بر تمایل دانشجویان (تحصیلات تکمیلی) دانشگاه تهران به مهاجرت از کشور (برون کوچی). نشر پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی. بهشتی خباز، زهرا. (۱۳۸۰). مهاجرت: بررسی مشکلات مهاجران. تهران: آشیانه کتاب. پاپلی یزدی، محمدحسین. (۱۳۸۲). نظریههای شهر و پیرامون.تهران: انتشارات سمت. تقوی، نعمتاله. (۱۳۷۱). مهاجرتهای روستا- شهری (درآمدی جامعهشناختی بر نظریهها).تبریز: نشر ستوده. توکل، محمد. (1380). بررسی گرایش دانشجویان به مهاجرت از کشور. دانشگاه تربیت مدرس. زنجانی، حبیباله. (۱۳۸۰). مهاجرت.تهران: انتشارات سمت. ساروخانی، باقر؛ و جهانی دولتآباد، اسماعیل. (1389). ساختار روابط انسانی در خانواده و گرایش به مهاجرت.پایاننامه کارشناسی ارشد. دانشگاه تهران. شیخی، محمدتقی. (۱۳۷۵). مبانی و مفاهیم جمعیتشناسی. تهران: شرکت سهامی انتشار. شیری، طهمورث؛ و شاهمرادی، منصوره. (1389). بررسی رابطه میان ویژگیهای جمعیتشناختی و گرایش به مهاجرت خارج از کشور (در میان دانشجویان دختر محصل تحصیلات تکمیلی دانشگاه ارم شیراز). پایاننامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز. صدرا، علی؛ رحمتی، محمدمهدی؛ و موسوی، سیدهاشم. (1390). سرمایه اجتماعی و گرایش به مهاجرت خارج از کشور.دانشگاه گیلان. قاضینژاد، مریم؛ و خانی، نسرین. (1393). عوامل اجتماعی مؤثر بر گرایش دانشجویان به مهاجرت از کشور، با تأکید بر هویت بازاندیشانه آنان (دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاههای تربیت مدرس، تهران، الزهراء و صنعتی شریف). دانشکده علوم انسانی و اجتماعی. لهسانیزاده، عبدالعلی. (۱۳۶۸). نظریات مهاجرت. تهران: نشر نوید. وحیدی، پریدخت. (۱۳۶۴). مهاجرتهای بینالمللی و پیامدهای آن. تهران: وزارت برنامه و بودجه، مرکز مدارک اقتصادی و اجتماعی و انتشارات. Erb, C. B., Harvey, C. R., & Viskanta, T. E. (1996). The Risk and Expected Returns of African Equity Investment. Center for International Business Education and Research, Fuqua School of Business, Duke University. Goldsmith, P. D., Gunjal, K., & Ndarishikanye, B. (2004). Rural–urban migration and agricultural productivity: the case of Senegal, Agricultural economics. 31 (1), P.p: 33-45. Hunter, L. M., White, M. J., Little, J. S., & Sutton, J. (2003). Environmental hazards, migration, and race, Population and Environment. 25 (1), P.p: 23-39. Koppel, B. (1976). Toward sociogenic migration theory, The International Migration Review. 10 (2), P.p: 233-248. Poirson, M. H. (1998). Economic security. private investment, and growth in developing countries, International Monetary Fund. Ravenstein, E. G. (1885). The laws of migration, Journal of the Statistical Society of London. 48 (2), P.p: 167-235.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,436 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 512 |