تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,987 |
تعداد مقالات | 83,493 |
تعداد مشاهده مقاله | 76,781,128 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 53,869,724 |
بررسی رابطه بین میزان دینداری با میزان مدارای اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاههای شهر کلاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مطالعات جامعه شناسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 6، دوره 12، شماره 42، خرداد 1398، صفحه 103-124 اصل مقاله (876.03 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.30495/jss.2019.666673 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نازمحمد اونق1؛ ناصر حقی* 2؛ عبدالخلیل صوفیخجسته3 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه پیام نور، تهران، ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استادیار گروه علوم اجتماعی، واحد پارسآباد مغان، دانشگاه آزاد اسلامی، پارسآباد، ایران (نویسنده مسئول). | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3کارشناسی ارشد جامعهشناسی. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تحقیق حاضر به مطالعه رابطه بین میزان دینداری و مدارای اجتماعی در بین دانشجویان شهر کلاله پرداخته است. روش مورد استفاده در پژوهش حاضر از نوع پیمایش بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد و پیام نور در شهر کلاله بود. نمونه آماری 306 نفر بود. ابزارهای اندازهگیری دو پرسشنامه بودکه عبارتند از: اقتباسی از پرسشنامه دینداریگلارک و استاک و پرسشنامه مدارای اجتماعی بر گرفته شده از وگت. در این تحقیق جهت تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار SPSS در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. از نتایج تحقیق حاضر میتوان به این موارد اشاره کرد که رابطه معناداری بین دینداری با مدارای اجتماعی وجود دارد (002/0sig=)، و همچنین بیشترین میزان تأثیر بر مدارای اجتماعی مربوط به بعد شناختی دینداری میباشد (296/0Beta=)، در ادامه بیش از 19% از واریانس مدارای اجتماعی توسط مؤلفههای دینداری تبیین میگردد (197/0R2=) و بیشترین میزان تأثیر بر مدارای اجتماعی مربوط به مؤلفه مناسکی دینداری میباشد (405/0Beta=) و در ادامه مؤلفه اعتقادی با کنترل سایر مؤلفهها بیش از 4% از نوسانات موجود در مدارای اجتماعی در بین دانشجویان را تبیین نموده و همچنین مؤلفه عاطفی تأثیر ناچیزی گذاشته، مؤلفه مناسکی بیش از 10 درصد، مؤلفه عاطفی بیش از 3 درصد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دینداری؛ مدارای اجتماعی؛ گلارک و استاک؛ مدارای اجتماعی وگت؛ مؤلفه مناسکی؛ مؤلفه اعتقادی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بررسی رابطه بین میزان دینداری با میزان مدارای اجتماعی در نازمحمد اونق[1] ناصر حقی[2] عبدالخلیل صوفیخجسته[3] تاریخ دریافت مقاله:17/1/1398 تاریخ پذیرش نهایی مقاله:28/3/1398 چکیده تحقیق حاضر به مطالعه رابطه بین میزان دینداری و مدارای اجتماعی در بین دانشجویان شهر کلاله پرداخته است. روش مورد استفاده در پژوهش حاضر از نوع پیمایش بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد و پیام نور در شهر کلاله بود. نمونه آماری 306 نفر بود. ابزارهای اندازهگیری دو پرسشنامه بودکه عبارتند از: اقتباسی از پرسشنامه دینداریگلارک و استاک و پرسشنامه مدارای اجتماعی بر گرفته شده از وگت. در این تحقیق جهت تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار SPSS در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. از نتایج تحقیق حاضر میتوان به این موارد اشاره کرد که رابطه معناداری بین دینداری با مدارای اجتماعی وجود دارد (002/0sig=)، و همچنین بیشترین میزان تأثیر بر مدارای اجتماعی مربوط به بعد شناختی دینداری میباشد (296/0Beta=)، در ادامه بیش از 19% از واریانس مدارای اجتماعی توسط مؤلفههای دینداری تبیین میگردد (197/0R2=) و بیشترین میزان تأثیر بر مدارای اجتماعی مربوط به مؤلفه مناسکی دینداری میباشد (405/0Beta=) و در ادامه مؤلفه اعتقادی با کنترل سایر مؤلفهها بیش از 4% از نوسانات موجود در مدارای اجتماعی در بین دانشجویان را تبیین نموده و همچنین مؤلفه عاطفی تأثیر ناچیزی گذاشته، مؤلفه مناسکی بیش از 10 درصد، مؤلفه عاطفی بیش از 3 درصد. واژگانکلیدی:دینداری، مدارای اجتماعی، گلارک و استاک، مدارای اجتماعی وگت، مؤلفه مناسکی، مؤلفه اعتقادی. مقدمه مسئله همزیستی و روابط اجتماعی در تاریخ بشر، هیچ گاه به گستردگی امروز محل بحث و مناقشه نبوده زیرا آدمیان هرگز ضرورت تفاوت را چنین ملموس و گسترده، به صورت رویارویی هر روزه با «دیگر بودگی» تجربه نکرده بودند(والزر، بیتا؛ به نقل از عسگری، 1388: 2). در واقع در جامعه جدید و با گسترش ارتباطات محلی، ملی و بینالمللی، برگ نوینی از تاریخ ورق میخورد و مردمان سراسر دنیا، امکان تعامل وسیع و مداوم با یکدیگر را پیدا میکنند. با وجود چنین روابط گسترده، بیشک تفاوتها و تناقضات نیز افزایش پیدا میکنند و لذا پذیرش و درک نظرات متفاوت یا همان مدارای اجتماعی حائز اهمیت خواهد بود. منظور وگت از مدارای اجتماعی، مدارا نسبت به حالتهای مختلف انسان بودن، چه آنهایی که از هنگام تولد همراه افراد است مانند رنگ پوست و چه آنهایی که در طول زندگی از طریق فرایند اجتماعی شدن کسب میشوند(فِلپس[4]، 2004). زندگی بشر در طول تاریخ هیچ گاه از جنگ و درگیری در امان نبوده است و هیچ برههای از تاریخ را نمیتوان سراغ گرفت که برای مدت طولانی مردم در صلح و آرامش زندگی کنند و سایه وحشتزای جنگ را بر سر خود حس نکنند. از جنگهای محلی و منطقهای گرفته تا نبردهایی در ابعاد کشوری و جهانی. منشاء این نبردها را میتوان در تضاد و تفاوتهای قومی، نژادی، سیاسی و مذهبی و یا به قول دیگر در عدم درک و تحمل تفاوتها و پذیرش آن جستجو کرد. از طرفی فشارهای روانی ناشی از زندگی مدرن و تغییرات سریع اجتماعی که تحت تأثیر رشد سریع زندگی صنعتی شکل میگیرد، تأثیرات عمدهای بر روابط و پذیرش تفاوتهای افراد گذاشته است؛ با وجود این شواهد تاریخی گویای نیاز مبرم و ذاتی انسان به زندگی جمعی بوده است و همزیستی انسانها در کنار یکدیگر مسئلهای است که همیشه و در طول تاریخ وجود داشته است و انسانها در پی آن بودهاند که راهها و شیوههای زندگی مسالمتآمیز را در کنار یکدیگر بیابند(بهشتی و رستگار، 1391). باید توجه داشت مادامی که افراد جامعه با یکدیگر متفاوت هستند با یکدیگر اختلاف دارند و اگر بیشتر آنها اهل مدارا نباشند صلح اجتماعی پیش نخواهد آمد؛ بنابراین درجامعه درحال رشد و تغییر مدارا کردن گریزناپذیر خواهد بود. ویلیامز بر این نظر است که اگر گروههای مختلف عقاید متفاوت داشته باشند و جایگزینی برای زندگی در کنار هم نداشته باشند تساهل امری ضروری خواهد بود(ژاندرون، 1378). بنابراین مدارا و تحمل گروهها در همه ابعاد اجتماعی، سیاسی و ... دارای اهمیت فراوانی میباشد. مدارا که در نظم و نثر فارسی شایع است در اصل "مداراة" است به زیادتهای مصدری و در لغت به این معنا آمده است: رعایت کردن، صلح و آشتی نمودن، ملایمت، آرامی، آهستگی، نرمی، رفق، مماشات، تسامح، بردباری، تحمل، خضوع و فروتنی ... مدارا کردن، مهربانی کردن، نرمی نمودن، شفقت، ملایمت نشان دادن، تحمل کردن، بردباری نمودن و سازگاری نشان دادن(دهخدا، 1390). حال با توجه به این که اکثر جوامع از یک سنت دینی قوی برخوردارند، یکی از عواملی که میتواند در نهادینه کردن سنت مدارا و روابط اجتماعی در جامعه نقش عمدهای ایفا کند، نحوه برخورد دینداران با تنوعات موجود در زندگی اجتماعی است. در واقع دین، هنجارها و قواعدی را برای معتقدانش تجویز میکند که در اعمال و رفتار آنها در مناسبات روزانه و از جمله در مدارا با کسانی که مورد قبول فرد دیندار[5] نیستند تأثیرگذار است. در این میان دینداری ازجمله عوامل تأثیرگذار بر سلامت و روابط اجتماعی میتواند باشد که نیاز به بررسیهای بیشتر در این زمینه احساس میگردد. دین به شکل خاصی در هر فرهنگ شناخته شدهای وجود دارد (وولف[6]، 1997). بعید است که متوجه این حقیقت نشویم که سنتهای مذهبی و اجتماعات دینی از اهمیت سیاسی و اجتماعی تازه ای برخودار شدهاند که تاکنون غیر منتظره بوده است. این حقیقت دست کم برای گروهی از ما که از مرکز عرفی موجود در جریان اصلی علوم اجتماعی پیروی مینمودهاند و به این فرض باور داشتهاند که مدرنیته با دنیوی شدن به معنای کمرنگ شدن نفوذ عقاید و ارزشهای دینی در عرصه اجتماعی که در زمینه کلی اجتماع ملازمه تام دارد کاملا ً "دور از انتظار میباشد". این سخنان یورگن هابرماس[7] در هنگام دریافت جایزه هولمر بیانگر این حقیقت است که علیرغم پیشبینیهای مارکس[8]، فروید[9] و دیگران در مورد افول دین، شاهد آن چیزی هستیم که برگر[10] با تجدیدنظر در نظریات قبلی خود آن را افول سکولاریزم نامیده و عصر حاضر را "عصر جهانی دین" مینامد(آزاد ارمکی، 1385)؛ بنابراین نمیتوان از نقش دین در تحلیل مسائل جهان امروزی به ویژه مسائل اجتماعی غفلت نمود. حال جای تأمل است که در قرن بیستم اعتقاد غالب دانشمندان و جامعهشناسان بر این بود که دین عاملی منفی در بهداشت روانی و روابط اجتماعی و یا حداکثر عاملی خنثی است. این اعتقاد ریشه در افکار فروید داشت که معتقد بود اعتقادات مذهبی نوعی مکانیسم دفاعی هستند که زاییده نیاز فرد به تحملپذیر کردن تنهایی اوست. نظریهپردازان بالینی نیز معتقد بودند افراد دارای عقاید مذهبی قوی، بدگمانتر، غیر منطقیتر، بیثباتتر و دارای احساس گناه بیشتری نسبت به دیگران هستند و توانایی کمتری برای مقابله با مشکلات زندگی دارند؛ بنابراین، در تمام طول قرن بیستم اصول و مقولههای معنوی به عنوان موضوعاتی ممنوعه در بیشتر انواع درمانها مطرح بودند(کامر[11]، 2005). اریک فروم[12] (1950؛ به نقل از میلر[13]، 2003)، نیز بر این باور بودکه مذهب مستبدانه و بیانعطاف در فرد حالات نوروز ایجاد میکند، اما دین انسانگرایانه و خوشبینانه باعث رشد استعدادهای فرد و ارتقای سطح سلامتی وی میگردد. از طرفی در دنیای قرن بیستم دین مانعی بر سر راه مدرنیزاسیون جوامع بشری و نشانة کهنهپرستی بود. انسانکنونی در مرحله گذر از دوران مدرن به سوی دنیای پست مدرن است، اما تصویر زندگی او با دلزدگی و مادیگرایی مخدوش شده است. در جوامع انسانی خصوصاً جوامع ثروتمند، احساس بیمعنایی و عدم خوشبختی علیرغم رفاه مادی افزایش یافته است. تجربه نشان داده است که مادیگرایی در ایجاد شادی و احساس خوشبختی موفق نبوده است. افرادی که توجه بیشتری به ثروت، ظاهر شخصی و شهرت دارند، بیشتر دچار افسردگی، کاهش انگیزه برای زیستن و دردهای جسمانی، دوری از اجتماع و عدم پذیرش اطرافیان میشوند. تحقیقات نشان داده است که مادیگرایی باعث به خطر انداختن مراودات اجتماعی و سلامت جسمانی افراد میشود(کسر[14]، 2002؛ به نقل از عنایت الله[15]، 2005). حال لازم به ذکر است که دین مبین اسلام با ارزشهای اصیل خود که مبتنی بر فطرت انسان است، رهنمودهای متناسب با تمامی مراحل و شرایط زندگی انسان دارد. با توجه به شمول احکام اسلامی، در مرحله تشکیل حکومت اسلامی توسط رسول اکرم (ص)، در مرحله فرآیندها نیز یک نظام کاربردی ارایه میدهد که میتواند چراغ راه بشریت در زمینه مدیریت انسانها و جوامع شود. از این رو دین به عنوان نظام اعتقادی سازمان یافته همراه با مجموعهای از آیینها و اعمال تعریف شده است که تعیین کنندة شیوة پاسخدهی افراد به تجارب زندگی است(زولینگ و همکاران[16]، 2006). همچنین دینداری به عنوان جستجوی شخصی یا گروهی تقدس که در یک بافت مقدس سنتی ظاهر میشود، در نظر گرفته شده است(زینبائر و پارگامنت[17]، 2005) که چنین تعریفی تفاوت مفهومی بین دو سازة معنویت و دینداری را روشن میکند، چرا که معنویت تجربة کاملاً شخصی مقدس است، درحالی که دین بیشتر شامل کیفیاتی است که به بافت دینی سنتی فرد اشاره میکندکلی، 2008). اعتقاد بر این استکه هر دو سازه، یعنی دینداری و معنویت جزء عوامل اجتماعی و روانشناختی مهم در زندگی انسانها هستند (ساواتزکی و همکاران[18]، 2005). این در اغلب موارد نقشی میانجی دارد و درچنین شرایطی بر فرآیندهای فکری و ارزیابی رویدادهای روزمره فرد تاثیر میگذارد، به طوری که برخی پژوهشگران بر این باورند که به کمک باورهای دینی مقابله با هیجانها وشرایط و تفاوتهای اجتماعی تسهیل میگردد(دینر، کوکاس و اویشی، 2002؛ به نقل از هادیانفر، 1384). پژوهشهای متعددی در زمینه تأثیر دین بر سازههای اجتماعی و روانشناختی انجام گرفتهاند و اغلب حاکی از تأثیر مثبت آن بر مراودات اجتماعی، بهداشت روانی و پذیرش تفاوتهاست. از جمله عبداللهپور و همکاران(1388)، در پژوهش خود با عنوان رابطة بین دینداری با کارکرد خانواده در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی تبریز نشان دادند که دخالت دادن دین در تصمیمها و انتخابها بیشتر از دیگر ابعاد دین در کارکرد خانواده تأثیردارد. نتایج مطالعه حاضر به صورت تلویحی به این مسئله اشاره دارد که دین اسلام هم دارای رهنمودهای فردی و هم اجتماعی است(دهخدا، 1390). همچنین دین یک واقعیت مشخص عینی است که مورخین آن را مطالعه میکنند. دین را میتوان از دیدگاه آیینها، شخصیتهای نمادین و انواع دعاها بررسی کرد. فرد دیندار به نوعی با یک منبع آفرینش که بر زندگی بشر و امور طبیعی تأثیر دارد، ارتباط برقرار میکند. متأسفانه علیرغم اهمیت آشکار دین برای افراد و اجتماعات؛ جامعهشناسان و روانشناسان، با کمال تعجب، به این موضوع کمتر توجه کردهاند. به عبارت دیگر در طول سالهای تعیین کننده برای روانشناسی اجتماعی اگرچه دین مورد علاقه بسیاری از دانشمندان از جمله ویلیام جیمز و استانلی هال قرار گرفت؛ اما مطالعه دین مانند دیگر موضوعات سنتی مانند روانشناسی تحولی، روانشناسی اجتماعی و روانشناسی شخصیت توجه زیادی را در میان پژوهشهای روانشناسی به خود جلب نکرده است. پژوهشهای صورت گرفته در این حوزه، با بررسی رابطه میان ابعاد شخصیت و مذهب به شکل گستردهای انجام پذیرفته است. وینک و همکاران[19](2007)، نشان دادندکه در اواخر نوجوانی مذهبی بودن رابطه مثبت با وظیفهشناسی و سازگاری داشت و جستجوی معنویت با باز بودن برای تجربه رابطه مثبت داشت. نوجوانانیکه از ویژگی شخصیتی خوشایندی برخوردار بودند به لحاظ شخصیتی در طول زندگی مذهبی بودند و مذهبی بودن در نوجوانی با خوشایندی در طول زندگی قابل پیشبینی بود. مدارا از جمله مفاهیمی است که در مطالعات تجربی و میدانی، به ویژه در رشتۀ جامعهشناسی، کمتر مورد توجه قرارگرفته است. این کاستی درعرصۀ تحقیقات، به ویژه در داخل ایران، به وضوح قابل پیگیری است. با توجه به مطالب بیان شده در خصوص اهمیت مدارای اجتماعی و تأثیر دین و دینداری بر آن و از آن جاییکه پژوهش حاضر بر روی دانشجویان انجام میگردد؛ پژوهش حاضر در پی آن است که آیا بین میزان دینداری با میزان مدارای اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد؟ پاسخدهی به این سؤال محقق را به منظور ارائه خدمات بهتر یا فراهمسازی نوعی رشد جهت بهبود روابط و مدارای اجتماعی دانشجویان کمک شایانی خواهد کرد.
اهداف تحقیق هدف اصلی تحقیق - تعیین میزان دینداری با میزان مدارای اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاههای شهر کلاله.
اهداف اختصاصی تحقیق - تعیین رابطه بین میزان بعد شناختی دینداری با میزان مدارای اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاههای شهر کلاله - تعیین رابطه بین میزان بعد ساختاری دینداری با میزان مدارای اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاههای شهر کلاله - تعیین رابطه بین میزان مؤلفه اعتقادی دینداری با میزان مدارای اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاههای شهر کلاله - تعیین رابطه بین میزان مؤلفه عاطفی دینداری با میزان مدارای اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاههای شهر کلاله - تعیین رابطه بین میزان مؤلفه مناسکی دینداری با میزان مدارای اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاههای شهر کلاله - تعیین رابطه بین میزان مؤلفه پیامدی دینداری با میزان مدارای اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاههای شهر کلاله.
مبانی نظری با آن که واچ(1951)، برای نخستین بار این نکته را مطرح کرد که تجربة دینی ادیان دارای سه بعد است که عبارت است از، بعد مفهومی یا نظری، آیینی یا عملی و جامعهشناختی یا جمع، اما آثار گلاک واستارک[20] توجه پژوهشگران را به سوی تعریف چند بعدی از دین جلب کرد. گلاک و استارک در کتاب ماهیت اجتماعات دینی اذعان کردهاند که با وجود تفاوت در میان ادیان مختلف، وجوه مشترکی را در میان آنها یافت. این وجوه یا عرصهها درحقیقت ابعاد دینداری را تشکیل میدهند و عبارتند از: ابعاد اعتقادی، مناسکی، پیامدی، عاطفی و فکری میباشد(کتابی و همکاران، 1383)، که در پژوهش حاضر به دو بعد ساختاری و شناختی تقسیم گردیدند. با توجه به مطالب مذکور جهت ارائه مدلی برای تحقیق؛ ابعاد متغیرهای پژوهش برای مدل به قرار زیر میباشد:
شکل شماره (1): مدل مفهومی تحقیق
پیشینه تحقیق سراجزاده و همکاران(1393)، در پژوهش خود با عنوان بررسی رابطه دینداری و انواع آن با مدارای اجتماعی با نمونه آماری متشکل از 335 نفر از دانشجویان نشان دادند که تأثیر دینداری بر ابعاد مختلف مدارا متفاوت است و هر چه افراد دیندارتر باشند مدارای آنان نسبت به مسائل جنسی، جرم و ارتباط با غیرمسلمان کمتر است، اما دینداری برمدارای سیاسی، مدارای ملیتی و مدارای قومی تأثیر چندانی ندارد. قاسمی و امیری اسفرجانی(1390)، در پژوهش خود با عنوان تبیین جامعهشناختی تأثیر دینداری بر سرمایه اجتماعی درون گروهی با نمونه آماری متشکل از 384 نفر در شهر اصفهان نشان دادند که دینداری به میزان 14% بر سرمایه اجتماعی تأثیر دارد و این تأثیر در سطح کمتر از 05/0 و معنادار بوده است. از بین ابعاد دینداری، بعد اعتقادی بیشترین تأثیر را بر سرمایة اجتماعی داشته است. شاطر یزدی(1390)، در پژوهش خود با عنوان رابطه دلبستگی با بهداشت روانی و گرایش دینی در دانشجویان ارشد روانشناسی با حجم نمونه آماری 240 نفر نشان داد که بین سبکهای دلبستگی و بهداشت روانی رابطه وجود دارد و در کل دانشجویان بین نمره سبک دلبستگی دوسوگرا و نمره شاخص ضریب کلی علائم مرضی ارتباط مثبت معناداری دیده میشود. نتایج پژوهش عبداللهپور، آذری، قلیزاده، مهدوی اقدام و اشرفی زکی(1388)، با عنوان رابطة بین دینداری با کارکرد خانواده در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی تبریز با نمونه آماری 400 نفری نشان داد که دخالت دادن دین در تصمیمها و انتخابها بیشتر از دیگر ابعاد دین در کارکرد خانواده تاثیر دارد. نتایج مطالعه فوق به صورت تلویحی به این مسئله اشاره داردکه دین اسلام هم دارای رهنمودهای فردی و هم اجتماعی است. چراغی و مولوی(1385)، در پژوهش خود با عنوان رابطة بین ابعاد مختلف دینداری و سلامت عمومی در دانشجویان دانشگاه اصفهان نشان دادند که تفاوت نمرات دینداری در دو جنس معنادار نبوده و این که رابطة منفی بین افسردگی و بعد اعتقادی و مناسکی دین وجود دارد. همچنین در مورد ارتباط بین بعد تجربهای دینداری با کارکرد اجتماعی نیز میتوان به همبستگی بالای بعد تجربهای با بعد اعتقادی دینداری اشاره کرد. افشانی(1381)، در پژوهش خود تحت عنوان بررسی چگونگی تساهل سیاسی در تشکلهای دانشجویی بر اساس نمونهای متشکل از 330 نفر از دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی نشان داد که جنسیت، تحصیلات، تحصیلات والدین، وضعیت تأهل و نیز پایگاه اجتماعی و اقتصادی فرد تأثیر معنیداری بر مدارای سیاسی ندارند در حالی که اثر دینداری بر مدارای سیاسی منفی و معنی دار است. نتایج تحقیق بهرامی احسان(1381)، نشان داده است که بین جهتگیری مذهبی و عزت نفس همبستگی مثبت بالایی وجود دارد. همچنین نمرات جهتگیری مذهبی و دو جنبه حالت و رگة اضطراب دارای رابطة معکوس بودند. او بیان میدارد که مذهب قادر است نقش درونی در تأمین سلامت روانی افراد ایفا نماید. از طرفی، چارچوبهای مرجع مذهبی، همچون مکانیزمهای مقابلهای، عزت نفس و اضطراب را کنترل مینماید. میر زمانی و محمدی(1380)، نیز ارزشهای مذهبی تعدادی از بیماران روانی را مورد بررسی قرار دادهاند. آنها در این مطالعه از آزمون ارزشهای مذهبی آلپورت برای سنجش ارزشهای مذهبی و SCL90 برای سنجش علایم روانی استفاده کردند. نتایج تحقیق آنها نشان داد که ارزش مذهبی در بیماران روانی به شکل معناداری کمتر از افراد گروه کنترل است. از دیگر یافتههای تحقیق مذکور این بود که بین شدت اضطراب و افسردگی و ارزشهای مذهبی همبستگی منفی و معناداری مشاهده شد. فتحعلی(1378)، نیز به بررسی رابطة بین افسردگی و نگرشهای مذهبی در دانشآموزان پرداختند. نتایج تحقیق آنها نیز موید وجود رابطه معکوس بین شدت افسردگی و نمرات آزمون نگرشهای مذهبی بود. از دیگر یافتههای این تحقیق این بود که تفاوت معناداری در میزان جهتگیری مذهبی و افسردگی در دانشآموزان دختر و پسر وجود ندارد. کامر[21](2005)، به پژوهشهایی استناد کرده و بیان میکند افراد مذهبی در مقایسه با افراد غیرمذهبی و کسانی که خداوند را سرد و بیتوجه به خود میپندارند، کمتر احساس تنهایی کرده و کمتر به بدبینی، افسردگی و اضطراب دچار میشوند. آنها در برابر استرسورهای عمدة زندگی از بیماری گرفته تا جنگ بهتر مقابله میکنند وکمتر اقدام به خودکشی میکنند. نتایج پژوهش جانسون و جانگ[22](2004)، با هدف بررسی تأثیرات دینداری بر افسردگی در میان آمریکائیان آفریقاییتبار نشان داد که عقاید دینی و دینداری با تشویق انجمنها و افراد به صداقت و دیگر ارزشهای اخلاقی باعث بالا رفتن روابط اجتماعی افراد از طریق ایجاد اعتماد و صداقت در روابط آنها و تعاملات مثبت میان آنان است؛ بنابر این بر اساس نتایج مشاهده شده محققان به تأثیر مثبت دینداری بر روابط اجتماعی دست یافتند. یونگ[23](2004)، در پژوهش خود با عنوان پیوند میان دینداری مشارکتهای داوطلبانه و سرمایه اجتماعی نشان داد که مشارکت کنندگان در امور مذهبی نگران گروههای مختلف مردم و در صدد کمک به آنها هستند و در مقایسه با گروههای دیگر از سرمایة اجتماعی بالاتری برخوردارند. این افراد همچنین به شدت به محافل اجتماعیکوچک محدود میشوند. بااین همه، ظاهراً مشارکتهای داوطلبانه مذهبی نشان دهندة سرمایه اجتماعی درونگروهی بالایی در بین افراد است. از سوی دیگر افراد دیندار ممکن است، به دلیل گرایشهای نوع دوستانه و اشتیاق برایکمک به دیگران به منزلة سرمایه اجتماعی برون گروهی توصیف شوند؛ اما قطعاً نماد سرمایة اجتماعی درون گروهی در زندگی فردی هستند. نتایج دیگر تحقیق نشان داده است که هر چه افراد مذهبیتر باشند (دیندارتر باشند) احتمال مشارکتهای داوطلبانة آنها در در برنامههای دینی بیشتر است. کارپف[24](2002)، در پژوهش خود با عنوان دینداری و مدارا در ایالات متحده و لهستان با هدف مقایسه تأثیر دیندارای بر مدارا در این دو کشور نشان داد که دینداری با ویژگی عمومی آن تأثیر منفی بسیار اندکی بر مدارا دارد، آن چه که رابطه دینداری با عدم مدارا را تشدید میکند، دینداری سیاسی است، به این ترتیب که دیندارنی که معتقدند کلیسا باید در قدرت سیاسی دخالت کند، کمتر اهل مدارا هستند. واتناو[25](2002)، در پژوهشی با عنوان مشارکتها ی مذهبی و سرمایه اجتماعی برون گروهی بر روی جمعیت بزرگسالان آمریکا نشان داده است که مشارکتهای مذهبی و انجام مناسک دینی چون حضور در کلیسا هیچ رابطة معناداری با میزان سرمایه اجتماعی برون گروهی ندارد؛ اما یافتههای وی نشان داده است که عضویت در یک اجتماع دینی و انجام مناسک دینی و به طور خلاصه دینداری معنادارترین رابطه را با روابط اجتماعی درون گروهی دارد.
فرضیات تحقیق فرضیه اصلی تحقیق - بین میزان دینداری با میزان مدارای اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاههای شهر کلاله رابطه وجود دارد. فرضیه های تحقیق 1. بین میزان بعد شناختی دینداری با میزان مدارای اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاههای شهر کلاله رابطه وجود دارد. 2. بین میزان بعد ساختاری دینداری با میزان مدارای اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاههای شهر کلاله رابطه وجود دارد. 3. بین میزان مؤلفه اعتقادی دینداری با میزان مدارای اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاههای شهر کلاله رابطه وجود دارد. 4. بین میزان مؤلفه عاطفی دینداری با میزان مدارای اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاههای شهر کلاله رابطه وجود دارد. 5. بین میزان مؤلفه مناسکی دینداری با میزان مدارای اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاههای شهر کلاله رابطه وجود دارد. 6. بین میزان مؤلفه پیامدی دینداری با میزان مدارای اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاههای شهر کلاله رابطه وجود دارد.
تعریف نظری و عملیاتی متغیرها دینداری دین کلمهای عربی است به معنای جزا و پاداش و عبارت است از: اعتقاد به خالق هستی و مجموعه قوانینی که از جانب او بر بشر عرضه گردیده است. همچنین دین به معنای اطاعت و آیین و شریعت است؛ یعنی وضع و تأسیس الهی که مردم را به رستگاری هدایت میکند و شامل عقیده و عمل است (منظری توکلی و عراقیپور، 1389). دینداری را میتوان پذیرش تمام یا بخشی از عقاید، اخلاقیات و احکام دینی به نحوی که شخص دیندار خود را ملزم به تبعیت و رعایت از این مجموعه بداند، دانست (یغمایی، 1389). دینداری و حیات دینی امور نامتعارف استثنایی و غیر عادی نیست، بلکه دینداری میتواند در متن زندگی روزمره افراد ظهور و بروز داشته باشد و به همه افکار، احساسات و رفتار فرد جهت خاصی اعطاءکند. دین به عنوان نظام اعتقادی سازمان یافته همراه با مجموعهای از آیینها و اعمال تعریف شده است که تعیین کننده شیوه پاسخگویی افراد به تجارب زندگی است(زولینگ و همکاران[26]، 2006). در این پژوهش، دینداری یعنی میزان نمرهای است که آزمودنیها از پرسشنامه دینداری گلاک واستارک کسب میکنند. در این پژوهش منظور از عملیاتی کردن مؤلفه اعتقادی دینداری، میزان نمرهای است که آزمودنیها با توجه به پاسخ دادن به تعدادی از گویههای مربوط به مؤلفه اعتقادی دینداری پرسشنامه کسب میکنند که به بررسی مولفههای مانند توهین یا عدم توهین به ادیان دیگر، دیدن مراسم دینی سایر ادیان، اعتقادات و باورهای اقلیتهای دینی، عدالت، طرز تفکر و ... میپردازد. در این پژوهش منظور از عملیاتی کردن مؤلفه عاطفی دینداری، میزان نمرهای است که آزمودنیها با توجه به پاسخ دادن به تعدادی از گویههای مربوط به مؤلفه عاطفی دینداری کسب میکنند که به بررسی مؤلفههایی مانند حقوق انسانی، احترام و .. میپردازد. در این پژوهش منظور از عملیاتی کردن مؤلفه مناسکی دینداری، میزان نمرهای است که آزمودنیها با توجه به پاسخ دادن به تعدادی از گویههای مربوط به مؤلفه مناسکی دینداری پرسشنامه کسب میکنند که به بررسی مؤلفههایی مانند طرز پوشش در عبادات، مراسمات مربوط به دینداری، آزادای عمل در برگزاری مراسم و ... میپردازد. در این پژوهش منظور از عملیاتی کردن مؤلفه پیامدی دینداری، میزان نمرهای است که آزمودنیها با توجه به پاسخ دادن به تعدادی از گویههای مربوط به مؤلفه دینداری پرسشنامه کسب میکنند که به بررسی مؤلفههایی مانندگویش و پوشش و نحوه صحبت کردن اقوام مختلف، آزادیهای فردی میپردازد.
مدارای اجتماعی تسامح یا تلرانس یا مدارا، به عمل عمدیای گفته میشود، برای پذیرش یا اجازه دادن به چیزی که شخصاً قبول ندارد. کسی میتواند به شکل معنادار در مورد مدارا (پذیرفتن یا اجازه دادن) صحبت کند که در موقعیتی باشد که بتواند نپذیرد یا اجازه ندهد. این اصطلاح همچنین در معنای تحمل و تاب آوردن یا پشتیبانی، حمایت یا نگه داشتن هم تعریف شده است(دهخدا، 1390). مدارای اجتماعی: در این پژوهش، مدارای اجتماعی یعنی میزان نمرهای است که آزمودنیها از پرسشنامه مدارای اجتماعی اقتباس شده وگت کسب میکنند.
روش تحقیق روش تحقیق پیمایش بود. به این معنی که بدون مداخله در شرایط فعلی آزمودنیها به جمعآوری اطلاعات در مورد آنها اقدام میشود. همبستگی شامل کلیه تحقیقاتی است که در آنها سعی میشود، رابطه بین متغیرهای مختلف با استفاده از ضریب همبستگی تعیین شود(دلاور، 1390). ابزاری که برای سنجش متغیرهای اصلی تحقیق در نظر گرفته شده، با توجه به مدل و نظریات عبارتاند از: پرسشنامه دینداری گلاک واستارک و پرسشنامه وگت. پرسشنامه دینداری گلاک واستارک که یک سنجه پنج بعدی است و شامل ابعاد پنجگانه اعتقادی، عاطفی، پیامدی، مناسکی و فکری میباشد که در ایران بعد فکری آن حذف شده است. میزان اعتبار این پرسشنامه در مطالعات مختلف بر روی نمونههای متفاوت تعیین گردیده است که حاکی از اعتبار بالای آن در ابعاد مختلف میباشد. در آخرین اجرای این آزمون بر روی دانشجویان آلفای کلی پرسشنامه 83/0 بوده است و همچنین به دلیل استاندارد بودن دارای پایایی بالایی است. مقدار آلفا برای متغیرهای بعد اعتقادی 81/0، بعد عاطفی 75/0، بعد پیامدی 72/0 و بعد مناسکی 83/0 میباشد(سراجزاده، 1374). پرسشنامه مدارای اجتماعی اقتباس شده از وگت نیز از دیگر ابزار پژوهش است. جهت تعیین روایی و اعتبار پرسشنامه با بررسی همبستگی بین پرسشنامه مذکور با پرسشنامه مدارای اجتماعی ادیبی سده و همکاران(1391)، ابتدا با مشخص کردن تعداد 50 نفر و اجرای پرسشنامه بر روی آنها، در نهایت همبستگی 43/0 را بین آن دو نشان داد. ضریب پایایی آزمون هم با اجرا در زمان متفاوت بر روی نمونه با روش اسپیرمن براون با طول برابر 82/0 و با طول نابرابر 83/0 و با روش دو نیمه کردن گاتمن برابر با 89/0 به دست آمده است. آلفای کرونباخ یا همسانی کلی سؤالات برابر 86/0 به دست آمده که رضایتبخش است. حوزه مورد مطالعه تحقیق حاضر شهرستان کلاله میباشد. شهرستان کلاله یکی از شهرستانهای ایران در استان گلستان است. شهر کلاله مرکز این شهرستان میباشد. جمعیت شهرستان کلاله در سال ۱۳۸۵، برابر با 153261 نفر بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه پیام نور و آزاد شهرستان کلاله که تقریباً 1500 نفر میباشند. نمونه آماری در پژوهش حاضر 306 نفر میباشد، روش نمونهگیری به صورت طبقهای و از این قرار بود که ابتدا با به دست آوردن جمعیت دانشجویان دانشگاههای پیام نور و آزاد کلاله و با توجه به درصد هر دانشگاه و جنسیت آنها اقدام به نمونهگیری گردید. ابتدا با استفاده از جدول مورگان تعداد نمونه 306 نفر تعیین گردید. از کلاس به عنوان واحد نمونهگیری بهره برده شد و با توجه به تعداد دانشجویان در هر کلاس که بین 30 تا 40 نفر متغیر میباشند 10 کلاس انتخاب شد که در نهایت با توجه درصد تشکیل دهنده هر دانشگاه (آزاد: 3/53% و پیام نور: 7/46%) و جنسیت در دانشگاه که در آخر 185 نفر زن و 121 نفر مرد در نظر گرفته شد. جهت تجزیه و تحلیل دادههای تحقیق با استفاده از SPSS 19 آمار توصیفی و آمار استنباطی (همبستگی پیرسون و رگرسیون) به کار برده شده است.
یافتهها نتایج توصیفی تحقیق نشان میدهد که 5/39 درصد از آزمودنیها مرد و 5/60 درصد از آزمودنیها زن میباشند، که از میان آنها 9/21 درصد از آزمودنیها متأهل و 1/78 درصد از آزمودنیها مجرد میباشند. از این میان 8/40 درصد از آزمودنیها ساکن شهر و 2/59 درصد از آزمودنیها در روستا زندگی میکنند. در رابطه با مؤلفه اعتقادی دینداری؛ میانگین برابر 23/23، پایینترین نمره 15 و بالاترین نمره برابر 51 میباشد. در مورد مؤلفه عاطفی دینداری، میانگین برابر 01/18، پایینترین نمره 29 و بالاترین نمره برابر 68 میباشد. در رابطه با بعد شناختی دینداری میانگین برابر 28/41، پایینترین نمره 29 و بالاترین نمره برابر 68 میباشد. در مؤلفه پیامدی دینداری؛ میانگین برابر 21/20، پایینترین نمره 16 و بالاترین نمره برابر 24 میباشد. مؤلفه مناسکی دینداری میانگین برابر 12/22، پایینترین نمره 17 و بالاترین نمره برابر 28 میباشد. در بعد ساختاری دینداری میانگین برابر 33/42، پایینترین نمره 33 و بالاترین نمره برابر 52 میباشد. در رابطه با دینداری میانگین برابر 58/81، پایینترین نمره 70 و بالاترین نمره برابر 110 و در مورد مدارای اجتماعی میانگین برابر 57/96، پایینترین نمره 80 و بالاترین نمره برابر 120 میباشد. - بین بعد شناختی دینداری با مدارای اجتماعی دانشجویان رابطه وجود دارد.
جدول شماره (1): همبستگی بعد شناختی دینداری با مدارای اجتماعی
نتایج جدول نشان میدهد که با اطمینان 99% رابطه معنیداری بین بعد شناختی دینداری و مدارای اجتماعی وجود دارد (000/0sig=). از سوی دیگر طبق معیار کوهن میزان ضریب همبستگی گویای شدت رابطه متوسط بین دو متغیر میباشد (306/0r=). بعلاوه علامت + ضریب همبستگی نیز گویای رابطه مستقیم بین دو متغیر میباشد، به عبارتی دیگر با افزایش میزان بعد شناختی دینداری، میزان مدارای اجتماعی بین دانشجویان نیز افزایش مییابد و بالعکس. - بین بعد ساختاری دینداری با مدارای اجتماعی دانشجویان رابطه وجود دارد.
جدول شماره (2): همبستگی بین بعد ساختاری دینداری با مدارای اجتماعی
نتایج جدول نشان میدهد که با اطمینان 99% رابطه معنیداری بین بعد ساختاری دینداری و مدارای اجتماعی وجود دارد (001/0sig=). از سوی دیگر طبق معیار کوهن میزان ضریب همبستگی گویای شدت رابطه ضعیف بین دو متغیر میباشد (189/0r=). بعلاوه علامت + ضریب همبستگی نیز گویای رابطه مستقیم بین دو متغیر می باشد، به عبارتی دیگر با افزایش میزان بعد ساختاری دینداری، میزان مدارای اجتماعی بین دانشجویان نیز افزایش مییابد و بالعکس. - بین میزان مؤلفه اعتقادی دینداری با میزان مدارای اجتماعی رابطه وجود دارد.
جدول شماره (3): همبستگی بین مؤلفه اعتقادی دینداری با مدارای اجتماعی
نتایج جدول نشان میدهد که با اطمینان 99% رابطه معنیداری بین مؤلفه اعتقادی دینداری و مدارای اجتماعی وجود دارد (000/0sig=). ازسوی دیگر طبق معیارکوهن میزان ضریب همبستگی گویای شدت رابطه متوسط بین دو متغیر می باشد (317/0r=). بعلاوه علامت + ضریب همبستگی نیز گویای رابطه مستقیم بین دو متغیر میباشد، به عبارتی دیگر با افزایش میزان مؤلفه اعتقادی دینداری، میزان مدارای اجتماعی بین دانشجویان نیز افزایش مییابد و بالعکس. - بین میزان مؤلفه عاطفی دینداری با میزان مدارای اجتماعی رابطه وجود دارد.
جدول شماره (4): همبستگی بین مؤلفه عاطفی دینداری با مدارای اجتماعی
نتایج جدول نشان میدهدکه با اطمینان 99% رابطه معنیداری بین مؤلفه عاطفی دینداری و مدارای اجتماعی وجود دارد (003/0sig=). از سوی دیگر طبق معیار کوهن میزان ضریب همبستگی گویای شدت رابطه ضعیف بین دو متغیر میباشد(172/0r=). بعلاوه علامت + ضریب همبستگی نیز گویای رابطه مستقیم بین دو متغیر میباشد، به عبارتی دیگر با افزایش میزان مؤلفه عاطفی دینداری، میزان مدارای اجتماعی بین دانشجویان نیز افزایش مییابد و بالعکس. - بین میزان مؤلفه مناسکی دینداری با میزان مدارای اجتماعی رابطه وجود دارد.
جدول شماره (5): همبستگی بین مؤلفه مناسکی دینداری با مدارای اجتماعی
نتایج جدول نشان میدهدکه با اطمینان 99% رابطه معنیداری بین مؤلفه مناسکی دینداری و مدارای اجتماعی وجود دارد (000/0sig=). ازسوی دیگر طبق معیارکوهن میزان ضریب همبستگی گویای شدت رابطه متوسط بین دو متغیر میباشد (309/0r=). بعلاوه علامت + ضریب همبستگی نیز گویای رابطه مستقیم بین دو متغیر میباشد، به عبارتی دیگر با افزایش میزان مؤلفه مناسکی دینداری، میزان مدارای اجتماعی بین دانشجویان نیز افزایش مییابد و بالعکس.
- بین میزان مؤلفه پیامدی دینداری با میزان مدارای اجتماعی رابطه وجود دارد.
جدول شماره (6): همبستگی بین مؤلفه پیامدی دینداری با مدارای اجتماعی
نتایج جدول نشان میدهد که رابطه معنیداری بین مؤلفه پیامدی دینداری و مدارای اجتماعی وجود ندارد (681/0sig=). - بین میزان دینداری با مدارای اجتماعی دانشجویان رابطه وجود دارد.
جدول شماره (7): همبستگی بین میزان دینداری با مدارای اجتماعی
نتایج جدول نشان میدهد که با اطمینان 99% رابطه معنیداری بین دینداری و مدارای اجتماعی وجود دارد (002/0sig=). از سوی دیگر طبق معیار کوهن میزان ضریب همبستگی گویای شدت رابطه ضعیف بین دو متغیر میباشد (173/0r=). بعلاوه علامت + ضریب همبستگی نیز گویای رابطه مستقیم بین دو متغیر میباشد، به عبارتی دیگر با افزایش میزان دینداری، میزان مدارای اجتماعی بین دانشجویان نیز افزایش مییابد و بالعکس. - یافتههای حاصل از تحلیل رگرسیون
جدول شماره (8): خلاصه تحلیل رگرسیون ابعاد دینداری (متغیر وابسته: مدارای اجتماعی)
نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون تأثیر ابعاد دینداری بر مدارای اجتماعی نشان میدهد که با توجه به میزان ضریب تعیین ذکر شده در جدول بالا میتوان گفت که بیش از 12 درصد از واریانس مدارای اجتماعی توسط ابعاد در نظر گرفته شده برای دینداری تبیین میگردد (0.123= R2). بعلاوه جدول فوق نشان میدهد که از بین ابعاد در نظر گرفته شده برای دینداری هر دو بعد شناختی و ساختاری وارد مدل تجربی شدهاند. در ادامه جدول فوق نشان میدهدکه براساس میزان مجذور آماره پارت میتوان بیان کرد که بعد شناختی به تنهایی و با کنترل سایر ابعاد توانسته است بیش از 9% از نوسانات موجود در مدارای اجتماعی در بین دانشجویان را تبیین نماید و همچنین بعد ساختاری نیز به تنهایی و با کنترل سایر ابعاد توانسته است بیش از 3% از نوسانات موجود در مدارای اجتماعی در بین دانشجویان را تبیین نماید.
جدول شماره (9): خلاصه تحلیل رگرسیون مؤلفههای دینداری (متغیر وابسته: مدارای اجتماعی)
نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون تأثیر مؤلفههای دینداری بر مدارای اجتماعی نشان میدهد که با توجه به میزان ضریب تعیین ذکر شده درجدول فوق میتوان گفتکه بیش از 19 درصد از واریانس مدارای اجتماعی توسط مؤلفههای در نظر گرفته شده برای دینداری تبیین میگردد (0.197=R2). بعلاوه جدول فوق نشان میدهدکه از بین مؤلفههای در نظر گرفته شده برای دینداری مؤلفه عاطفی وارد مدل تجربی نشده است. در ادامه جدول فوق نشان میدهد که بر اساس میزان مجذور آماره پارت میتوان بیان کرد که مؤلفه اعتقادی به تنهایی و با کنترل سایر ابعاد توانسته است بیش از 4% از نوسانات موجود در مدارای اجتماعی در بین دانشجویان را تبیین نماید و همچنین مؤلفه عاطفی تأثیر ناچیزی گذاشته، در ادامه مؤلفه مناسکی بیش از 10 درصد از نوسانات موجود در مدارای اجتماعی در بین دانشجویان را تبیین نموده و مؤلفه پیامدی نیز با کنترل سایر مؤلفهها به تنهایی بیش از 3 درصد از نوسانات موجود درمدارای اجتماعی در بین دانشجویان را تبیین نموده است. بحث و نتیجهگیری در رابطه با فرضیه اول تحقیق که بیان میکرد بین میزان بعد شناختی دینداری با میزان مدارای اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد، با ملاحظه جدول مربوطه که با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون محاسبه گردیده است، نشان میدهد که با سطح معناداری 000/0sig= رابطه معناداری بین بعد شناختی دینداری با میزان مدارای اجتماعی وجود دارد و این نکته را نشان میدهد که هر چه قدر بر میزان بعد شناختی دینداری افراد افزوده گردد باعث افزایش در میزان مدارای افراد نیز خواهد شد. در توضیح این مطلب میتوان گفت توکویل[27] معتقد استکه اعتقادات مذهبی نوعی انضباط اخلاقی در افراد پدید میآورد و در جامعهای که انسجام آن مورد تهدید فردگرایی قرار گرفته، میتواند باعث همبستگی شود؛ زیرا این اعتقادات روح همگانی را در آنها ایجاد میکند و مسئولیت اجتماعی افراد را یادآور میشود(ویلم، 1377). کنت[28] معتقد است اگر اعتقادات دینی نبود، جامعه ازهم میگسیخت، وی از اعتقادات دینی به عنوان یکی از مؤلفّههای اجماع اجتماعی یاد میکند و آن را سنگ بنای سامان اجتماعی میداند که همان شیرازة نیرومندی است که افرد جامعه را به همدیگر پیوند میدهد(کوزر[29]، 1382). همچنین نتایج پژوهش با نظریات دورکیم نیز همسو میباشد. حال تحقیقات متعددی این نکته را به اثبات رسانده است که بین بعد شناختی دینداری با مدارای اجتماعی و عوامل مرتبط با آن رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. نتایج پژوهش با قاسمی و امیری اسفرجانی(1390)، که نشان دادند از بین ابعاد دینداری، بعد اعتقادی بیشترین تأثیر را بر سرمایة اجتماعی و روابط افراد دارد همسو میباشد. همچنین با نتیجه پژوهش چراغی و مولوی (1385)، که نشان دادند رابطة منفی بین افسردگی و بعد اعتقادی و مناسکی دین وجود دارد هم جهت میباشد. نتایج پژوهش با نتیجه فتحعلی(1378)، کامر(2005)، و با نتایج نتایج پژوهش جانسون و جانگ (2004)، هم جهت میباشد. در رابطه با فرضیه دوم پژوهش حاضر که بیان میکرد بین میزان بعد ساختاری دینداری با میزان مدارای اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد، با رجوع به جدول مربوطه که با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون محاسبه گردیده است، نشان میدهد که ضریب همبستگی بین بعد ساختاری دینداری با مدارای اجتماعی با سطح معناداری 001/0 میباشد؛ در نتیجه فرضیه فوق مورد تأیید واقع گردید. یعنی با افزایش بعدساختاری دینداری افراد مدارای اجتماعی آنها نیز بیشتر میگردد. ازنظریات همسو؛ پارتر، مالینوفسکی و ... اشاره کرد. حال نتیجه فوق با نتیجه میر زمانی و محمدی(1380)، که نشان داد بین شدت اضطراب و افسردگی با ارزشهای مذهبی همبستگی منفی و معناداری وجود دارد که پیامد ناشی از بالا رفتن ارزشهای مذهبی کاهش افسردگی میباشد، همچنین واتناو(2002)، که نشان داد عضویت در یک اجتماع دینی و انجام مناسک دینی و به طور خلاصه دینداری معنادارترین رابطه را با روابط اجتماعی درون گروهی دارد هم جهت میباشد. همچنین نتایج فوق با نتایج کارپف(2002)، که نشان داد که هرچه افراد مذهبیتر باشند (دیندارتر باشند) احتمال مشارکتهای داوطلبانة آنها در در برنامههای دینی بیشتر است نیز همسو میباشد. در رابطه با فرضیه سوم تحقیق که بیان میکرد، بین میزان مؤلفه اعتقادی دینداری با میزان مدارای اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد با رجوع به جدول مربوطه که با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون محاسبه گردیده است، نشان میدهد که ضریب همبستگی بین مؤلفه اعتقادی دینداری با مدارای اجتماعی با سطح معناداری 000/0 میباشد؛ در نتیجه فرضیه فوق مورد تأیید واقع گردید. یعنی با افزایش مؤلفه اعتقادی دینداری افراد مدارای اجتماعی آنها نیز بیشتر میگردد. از نظریات همسو میتوان به دورکیم اشاره کرد که او معتقد است اعتقادات مذهبی باعث میشود، افراد وابسته و مطیع یک قدرت خارجی شوند(همیلتون[30]، 1377)، به طوری که افراد منافع شخصی خود را از یاد میبرند، در واقع اعتقادات دینی نوعی اقتدار اخلاقی به همراه دارد که احساس ملکوتی را در افراد بیدار میکند(آرون، 1381). او معتقد است اعتقادات دینی یک دید مشترکی ازجهان به افراد جامعه اعطا میکندکه سازماندهی افراد را تسهیل میکند. از طرفی وبر[31] معتقد است آموزههای مذهبی به انسانها این طور القا میکند که بیعدالتیهای آشکار جهان ظاهریاند و بدین ترتیب دین میتواند خصلت به ظاهر خودسرانة جهان را معنیدار و سامانمند جلوه دهد و در واقع توجیه خوشبختی و بدبختی را برای آدمیان فراهم میکند(همیلتون، 1377). در رابطه با فرضیه چهارم تحقیقکه بیان میکرد، بین میزان مؤلفه عاطفی دینداری با میزان مدارای اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد با رجوع به جدول مربوطه که با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون محاسبه گردیده است، نشان میدهد که ضریب همبستگی بین مؤلفه عاطفی دینداری با مدارای اجتماعی با سطح معناداری 003/0 میباشد؛ در نتیجه فرضیه فوق مورد تأیید واقع گردید. یعنی با افزایش مؤلفه عاطفی دینداری افراد مدارای اجتماعی آنها نیز بیشتر میگردد. از نظریات میتوان به مالینوفسکی[32] اشاره کرد که به زعم مالینوفسکی دین ریشه در فشارها و تنشهای عاطفی دارد و در مشکلات به کمک انسانها میآید و احساس آرامش را برای آنها به ارمغان میآورد. گیریتس نیز معتقد است، دین از طریق معنادار نمودن و قابل تحمل کردن رنج بشر و نوید غلبة نهایی عدالت در جهان به انسان، باعث ایجاد آرامش روحی و احساس خوشبختی در افراد میشود(ویلم، 1377). در رابطه با فرضیه پنجم تحقیقکه بیان میکرد، بین میزان مؤلفه مناسکی دینداری با میزان مدارای اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد با رجوع به جدول مربوطه که با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون محاسبه گردیده است، نشان میدهدکه ضریب همبستگی بین مؤلفه مناسکی دینداری با مدارای اجتماعی با سطح معناداری 000/0 میباشد؛ در نتیجه فرضیه فوق مورد تأیید واقع گردید. یعنی با افزایش مؤلفه مناسکی دینداری افراد مدارای اجتماعی آنها نیز بیشتر میگردد. در این رابطه پارتر معتقد است، تمامی ادیان واجد مناسک و اعمالی هستند. این اعمال در نظر وی نوعی ابراز است که فرد را وا میدارد تا یکپارچگی خود را با دیگر اعضای جامعه تثبیت یا ترمیم کند(آرون، 1381). مالینوفسکی معتقد است کسی که به مناسک عمل میکند، بر اثر تخلیه عاطفی آرامش بیشتری احساس کرده و وظایفش در جامعه را به گونه مؤثّرتری انجام میدهد. او همچنین معتقد استکه مناسک نیرومندترین وسیلة یکپارچگی دوباره برای گروهی است که همبستگیاش متزلزل شده و بهترین شیوه ترمیم روحیة تضعیف شدة گروه به شمار میآید(همیلتون، 1377). به نظر دیویس[33] مناسک جمعی دلبستگی افراد را به هدفهای گروهی تشدید میکند و یگانگی افراد جامعه را با اعضای دیگر تقویت میکند. دورکیم[34] دربارة مناسک، نظریهای تکامل یافته دارد. در نظر او همة مناسک این کارکرد اجتماعی عمده را دارند که همان حفظ جماعت، تر و تازه نگه داشتن حس تعلّق به گروه است(آرون، 1381). دیگر آن که وی معتقد است این مناسک و ماهیت چنین گردهمایهایی استکه این همه شور و شوق برمیانگیزانند و شرکتکنندگان را به اهمیت گروه و جامعه آگاه میسازد و علاوه بر حفظ انسجام گروهی، وضعیت خوشایندی را به توانمندیهای لازم برای زندگی جمعی؛ از جمله احساس همدلی، آرامش، خوشبختی، انسجام، همبستگی، مشارکت دست مییابند که همگی از شاخصهای مدارای اجتماعی است؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که انجام مناسک دینی بر مدارای اجتماعی تأثیر دارد. در رابطه با فرضیه ششم تحقیق که بیان میکرد، بین میزان مؤلفه پیامدی دینداری با میزان مدارای اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد با رجوع به جدول مربوطه که با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون محاسبهگردیده است، نشان میدهدکه ضریب همبستگی بین مؤلفه پیامدی دینداری با مدارای اجتماعی با سطح معناداری 681/0 میباشد؛ در نتیجه فرضیه فوق مورد تأیید واقع نگردید. این ممکن است به دلایلی مانند عدم درک سئوالات، بیمیلی، خستگی پاسخ دهندگان و یا اینکه چون ممکن است در بیشتر این افراد بازخوردی از دین و پیامدهای آن ندیده باشند چنین رابطهای ایجاد شده باشد. در رابطه با فرضیه اصلی تحقیقکه بیان میکرد، بین میزان دینداری با میزان مدارای اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد با رجوع به جدول مربوطه که با استفاده ازضریب همبستگی پیرسون محاسبه گردیده است، نشان میدهد که ضریب همبستگی بین دینداری با مدارای اجتماعی با سطح معناداری 002/0 میباشد؛ در نتیجه فرضیه فوق مورد تأیید واقع گردید. یعنی با افزایش دینداری افراد مدارای اجتماعی آنها نیز بیشتر میگردد. در دیدگاه فوکویاما[35](1999)، ادیان و مذاهب با ترویج اندیشههایی نظیر مشارکت، صداقت، اعتماد، ایثار، موجب افزایش مدارای اجتماعی میشوند. اما به اعتقاد وی تنها ادیانی میتوانند در این زمینه موفقیت به دست آورند که علاوه بر ایجاد اعتماد داخلی، زمینة برقراری روابط مؤثّر و مفید را با دیگر گروههای مذهبی متفاوت ایجادکنند. به اعتقاد جانسون و جانگ[36](2004)، نیز دینداران صداقت و اعتماد بیشتری در روابطشان با دیگران دارند و تشکیلات مذهبی از طریق آموزههای دینی همة افراد جامعه را به صداقت و حفظ ارزشهای اخلاقی تشویق میکنند. حال نتیجه این پژوهش با نتیجه تحقیق سراجزاده و همکاران(1393)، کامر(2005)، جانسون و جانگ(2004)، همسو میباشد. نتیجه این پژوهش با نتیجه کارپف(2002)، اندکی متفاوت میباشد که ایشان در تحقیق خود ذکر کردهاند که دینداری با ویژگی عمومی آن تأثیر منفی بسیار اندکی بر مدارا دارد و افراد با دینداری سیاسی کمتر اهل مدارا میباشند. همچنین در پاسخ به سئوالات تحقیق سعی میگردد به اهداف مورد نظر برسیم که به شرح زیر میباشد: آیا بین میزان دینداری و میزان مدارای اجتماعی در دانشجویان رابطه معناداری وجود دارد؟ با توجه به نتایج جدول مربوطه همان طور که ملاحظه میشود براساس میزان ضریب معنیداری (002/0sig=) با اطمینان 99% میتوان گفت که رابطه معناداری بین دینداری با مدارای اجتماعی وجود دارد. مدارای اجتماعی بین دانشجویان بیشتر متأثر از کدام بعد دینداری میباشد؟ با توجه به ادامه نتایج جدول مربوطه بیشترین میزان تأثیر بر مدارای اجتماعی مربوط به بعد شناختی دینداری میباشد (296/0Beta=). تا چه حد مؤلفه های دینداری می توانند میزان نوسانات مدارای اجتماعی دانشجویان را تبیین نمایند؟ با توجه به نتایج جدول مربوطه بیش از 19% از واریانس مدارای اجتماعی توسط مؤلفههای دینداری تبیین میگردد (197/0R2=). مدارای اجتماعی بین دانشجویان بیشتر توسط کدام یک از مؤلفه های دینداری تبیین میشود؟ با توجه به ادامه نتایج جدول فوق بیشترین میزان تأثیر بر مدارای اجتماعی مربوط به مؤلفه مناسکی دینداری میباشد (405/0Beta=). هر یک از مؤلفههای دینداری و با کنترل سایر مؤلفهها تا چه حد میتوانند میزان نوسانات مدارای اجتماعی را تبیین نمایند؟ در ادامه جدول فوق نشان میدهد که بر اساس میزان مجذور آماره پارت میتوان بیان کرد که مؤلفه اعتقادی به تنهایی و با کنترل سایر ابعاد توانسته است بیش از 4% از نوسانات موجود در مدارای اجتماعی در بین دانشجویان را تبیین نماید و همچنین مؤلفه عاطفی تأثیر ناچیزی گذاشته، در ادامه مؤلفه مناسکی بیش از 10 درصد از نوسانات موجود در مدارای اجتماعی در بین دانشجویان را تبیین نموده و مؤلفه عاطفی نیز با کنترل سایر مؤلفهها به تنهایی بیش 3 درصد از نوسانات موجود در مدارای اجتماعی در بین دانشجویان را تبیین نماید. منابع آرون، ریمون. (1381). مراحلاساسیاندیشهدر جامعهشناسی. ترجمه: محمدباقر، پرهام. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی. افشانی، علیرضا. (1381). بررسی چگونگی تساهل سیاسی در تشکلهای دانشجویی. پایاننامه کارشناسی ارشد جامعهشناسی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طبابایی. بهشتی، سیدصمد؛ رستگار، یاسر. (1391). تبین جامعهشناختی مدارای اجتماعی و ابعاد آن در بین اقوام ایرانی، مسائل اجتماعی ایران. سال چهارم، شماره دوم، صص 37-7. بهرامی، احسان. (1381). رابطه بینجهتگیریمذهبی،اضطرابوحرمتخود. روانشناسی، جلد 6، شماره 4، صص 53-45. چراغی، مونا؛ مولوی، حسین. (1385). رابطة بین ابعاد مختلف دینداری و سلامت عمومی در دانشجویان دانشگاه اصفهان، مجلة پژوهشهایتربیتیوروانشناختی دانشکدةعلومتربیتیو روانشناسیدانشگاهاصفهان. سال دوم، شماره 2، صص 22-1. دلاور، علی. (1390). مبانی نظری و عملی پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی. تهران: انتشارات رشد. دهخدا، علی اکبر. (1390). لغتنامه. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. ژاندرون، سادا. (1378). تساهل در تاریخ اندیشه غرب. ترجمه: عباس، باقری. تهران: نشر نی. تاریخ انتشار به زبان اصلی (بیتا). سراجزاده، سیدحسین؛ شریعتی مزینانی، سارا؛ و صابر، سیروس. (1383). بررسی رابطه میزان دینداری و انواع آن با مدارای اجتماعی، مجله علوم اجتماعی. دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، صص 142-109. شاطر دلالیزدی، صدیقه. (1390). رابطهدلبستگیبابهداشتروانیوگرایشدینیدردانشجویانارشدروانشناسی. پایاننامه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد. واحد تهران مرکزی. عبداللهپور، نازی؛ مقیمیآذری، محمدباقر؛ قلیزاده، حسین؛ سیدمهدوی اقدام، میر روحالله؛ و اشرفی زکی، زینبعلی. (1388). رابطة بین دینداری با کارکرد خانواده در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی تبریز، فصلنامهتخصصیعلوماجتماعیدانشگاه آزاداسلامیواحدشوشتر. سال سوم، پیش شماره هفتم، صص 174-157. عسگری، علی. (1388). گونهشناسی مدارا و سنجش آن در میان دانشجویان دانشکدههای علوم اجتماعی دانشگاه تهران و علامه طباطبایی، فصلنامهتحقیقاتفرهنگی. دوره دوم، شماره 8، صص 34-1. فتحعلی، م. (1378). تساهل و تسامح اخلاقی، دینی، سیاسی. قم: موسسه فرهنگی طه. قاسمی، وحید؛ و امیری اسفرجانی، زهرا. (1389). تبیین جامعهشناختی تأثیر دینداری بر سرمایه اجتماعی درون گروهی. جامعهشناسی کاربردی، سال بیست و دوم، شماره پیاپی 42- شماره دوم، صص 46-21. کتابی، م؛ گنجی، م؛ احمدی، ی؛ و معصومی، ر. (1383). دین، سرمایه اجتماعی و توسعه اجتماعی و فرهنگی، مجله پژوهشی دانشگاه اصفهان. شماره 2، صص 192-169. کوزر، لوئیس. (1382). زندگیواندیشهبزرگان جامعهشناسی. ترجمة: محسن، ثلاثی، تهران: انتشارات علمی، چاپ دهم. میر زمانی، سیدمحمود؛ و محمدی، محمدرضا. (1380). تحقیقی پیرامون ارزش مذهبی در گروهی از بیماران روانی بر اساس تست مطالعه ارزشهای آلپورت، ورنن و لیندزی،مجلهحکیم. جلد 4، شماره 1، صص 58-51. منظری توکلی، علیرضا؛ عراقیپور، نجمه. (1389). بررسی رابطه بین دینداری و شادکامی در بین دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسامی واحد کرمان، فصلنامهروانشناسیتربیتی. شماره 19، سال 6، صص 45-19. والزر، مایکل. (1383). در باب مدارا. ترجمه: صالح، نجفی. تهران: انتشارات شیرازه. ویلم، ژانپل. (1378). جامعهشناسیادیان. ترجمه: عبدالرحیم، گواهی. تهران: نشر تبیان. هادیانفر، حبیب. (1384). احساس ذهنی بهزیستی و فعالیتهای مدهبی در گروهی از مسلمانان، مجلهروانپزشکیوروانشناسیبالینیایران. شماره 11، صص 232-224. همیلتون، ملکم. (1377). جامعهشناسیدین. ترجمه: محسن، ثلاثی. تهران: تبیان. یغمایی، محمدتقی. (1389). دیندارینوجوانانوعواملمؤثربرآن. پایاننامه کارشناسیارشد، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران. Comer, R. C. (2005). Fundamentals of abnormal psychology. New York: Worth Publication. Inayatullah, S. (2005). Spirituality as the fourth bottom line, Futures. 37, 573579. Karpove, v. (2002). Religiosity & tolerance in the united stste & Poland, Journal for the scientific of religion. 41, P.p: 267-288. Kelley, B., S. (2008). Life satisfaction, religiosity/spirituality and relationship with parents in adolescents and young adults. Submitted thesis in partial fulfillment of the equipments for the degree of doctor of philosophy, Colombia University. Johnson R. Byron, and Jang, Sung Joon. (2004). Explaining Religious Effects on Distress Among African Americans, Journal for the Scientific Study of Religion. Vol. 43, P.p: 239-260. Miller, G. (2003). Incorporating spirituality in counseling and psychotherapy (Theorey and technique). New Jersey: John Wiley. Ounagh, N., matin, abdul., onagh, M. (2012). Social capital & Quality of life. A comparative study of delhi and Tehran. Saarbrucken: Germany, lap. Phelps, E. (2004) White Students Attitudes towards Asian American Students at the University of Washington: a Study of Social Tolerance and Cosmopolitanism. Dissertation, New York University. Sawatzky, R. Ratner, P. A. & Chiu, L. (2005). A metaanalysis of relationship between spirituality and quality of life, Social Indicators Research. 72, P.p: 153-188. Wulff, D., M. (1997). Psychology of Religion: Classic and Contemporary Views. New York: John Wiley. Wuthnow, R. (2002). Religious involvement and status-bridging social capital, Journal for the Scientific Study of Religion. 41, P.p: 669-684. Yeung, A. Birgitta. (2004). An Intricate Triangle- Religiosity, Volunteering, and Social Capital: The European Perspective, the Case of Finland, Nonprofit and Voluntary Sector Quarterly. Vol. 33, P.p: 401-422. Zinnbauer, B. J. & Pargament, K. (2005). Religious and spirituality. Handbook for the Psychology of religion, New York: Guilford Press. Zulling, K. J., Ward, R., M. & Horn, T. (2006). The association between perceived spirituality, religiosity and life satisfaction: the mediating role of self-rated health, Social Indicators Research. 79, P.p: 255-274. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
منابع آرون، ریمون. (1381). مراحلاساسیاندیشهدر جامعهشناسی. ترجمه: محمدباقر، پرهام. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی. افشانی، علیرضا. (1381). بررسی چگونگی تساهل سیاسی در تشکلهای دانشجویی. پایاننامه کارشناسی ارشد جامعهشناسی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طبابایی. بهشتی، سیدصمد؛ رستگار، یاسر. (1391). تبین جامعهشناختی مدارای اجتماعی و ابعاد آن در بین اقوام ایرانی، مسائل اجتماعی ایران. سال چهارم، شماره دوم، صص 37-7. بهرامی، احسان. (1381). رابطه بینجهتگیریمذهبی،اضطرابوحرمتخود. روانشناسی، جلد 6، شماره 4، صص 53-45. چراغی، مونا؛ مولوی، حسین. (1385). رابطة بین ابعاد مختلف دینداری و سلامت عمومی در دانشجویان دانشگاه اصفهان، مجلة پژوهشهایتربیتیوروانشناختی دانشکدةعلومتربیتیو روانشناسیدانشگاهاصفهان. سال دوم، شماره 2، صص 22-1. دلاور، علی. (1390). مبانی نظری و عملی پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی. تهران: انتشارات رشد. دهخدا، علی اکبر. (1390). لغتنامه. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. ژاندرون، سادا. (1378). تساهل در تاریخ اندیشه غرب. ترجمه: عباس، باقری. تهران: نشر نی. تاریخ انتشار به زبان اصلی (بیتا). سراجزاده، سیدحسین؛ شریعتی مزینانی، سارا؛ و صابر، سیروس. (1383). بررسی رابطه میزان دینداری و انواع آن با مدارای اجتماعی، مجله علوم اجتماعی. دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، صص 142-109. شاطر دلالیزدی، صدیقه. (1390). رابطهدلبستگیبابهداشتروانیوگرایشدینیدردانشجویانارشدروانشناسی. پایاننامه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد. واحد تهران مرکزی. عبداللهپور، نازی؛ مقیمیآذری، محمدباقر؛ قلیزاده، حسین؛ سیدمهدوی اقدام، میر روحالله؛ و اشرفی زکی، زینبعلی. (1388). رابطة بین دینداری با کارکرد خانواده در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی تبریز، فصلنامهتخصصیعلوماجتماعیدانشگاه آزاداسلامیواحدشوشتر. سال سوم، پیش شماره هفتم، صص 174-157. عسگری، علی. (1388). گونهشناسی مدارا و سنجش آن در میان دانشجویان دانشکدههای علوم اجتماعی دانشگاه تهران و علامه طباطبایی، فصلنامهتحقیقاتفرهنگی. دوره دوم، شماره 8، صص 34-1. فتحعلی، م. (1378). تساهل و تسامح اخلاقی، دینی، سیاسی. قم: موسسه فرهنگی طه. قاسمی، وحید؛ و امیری اسفرجانی، زهرا. (1389). تبیین جامعهشناختی تأثیر دینداری بر سرمایه اجتماعی درون گروهی. جامعهشناسی کاربردی، سال بیست و دوم، شماره پیاپی 42- شماره دوم، صص 46-21. کتابی، م؛ گنجی، م؛ احمدی، ی؛ و معصومی، ر. (1383). دین، سرمایه اجتماعی و توسعه اجتماعی و فرهنگی، مجله پژوهشی دانشگاه اصفهان. شماره 2، صص 192-169. کوزر، لوئیس. (1382). زندگیواندیشهبزرگان جامعهشناسی. ترجمة: محسن، ثلاثی، تهران: انتشارات علمی، چاپ دهم. میر زمانی، سیدمحمود؛ و محمدی، محمدرضا. (1380). تحقیقی پیرامون ارزش مذهبی در گروهی از بیماران روانی بر اساس تست مطالعه ارزشهای آلپورت، ورنن و لیندزی،مجلهحکیم. جلد 4، شماره 1، صص 58-51. منظری توکلی، علیرضا؛ عراقیپور، نجمه. (1389). بررسی رابطه بین دینداری و شادکامی در بین دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسامی واحد کرمان، فصلنامهروانشناسیتربیتی. شماره 19، سال 6، صص 45-19. والزر، مایکل. (1383). در باب مدارا. ترجمه: صالح، نجفی. تهران: انتشارات شیرازه. ویلم، ژانپل. (1378). جامعهشناسیادیان. ترجمه: عبدالرحیم، گواهی. تهران: نشر تبیان. هادیانفر، حبیب. (1384). احساس ذهنی بهزیستی و فعالیتهای مدهبی در گروهی از مسلمانان، مجلهروانپزشکیوروانشناسیبالینیایران. شماره 11، صص 232-224. همیلتون، ملکم. (1377). جامعهشناسیدین. ترجمه: محسن، ثلاثی. تهران: تبیان. یغمایی، محمدتقی. (1389). دیندارینوجوانانوعواملمؤثربرآن. پایاننامه کارشناسیارشد، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران. Comer, R. C. (2005). Fundamentals of abnormal psychology. New York: Worth Publication. Inayatullah, S. (2005). Spirituality as the fourth bottom line, Futures. 37, 573579. Karpove, v. (2002). Religiosity & tolerance in the united stste & Poland, Journal for the scientific of religion. 41, P.p: 267-288. Kelley, B., S. (2008). Life satisfaction, religiosity/spirituality and relationship with parents in adolescents and young adults. Submitted thesis in partial fulfillment of the equipments for the degree of doctor of philosophy, Colombia University. Johnson R. Byron, and Jang, Sung Joon. (2004). Explaining Religious Effects on Distress Among African Americans, Journal for the Scientific Study of Religion. Vol. 43, P.p: 239-260. Miller, G. (2003). Incorporating spirituality in counseling and psychotherapy (Theorey and technique). New Jersey: John Wiley. Ounagh, N., matin, abdul., onagh, M. (2012). Social capital & Quality of life. A comparative study of delhi and Tehran. Saarbrucken: Germany, lap. Phelps, E. (2004) White Students Attitudes towards Asian American Students at the University of Washington: a Study of Social Tolerance and Cosmopolitanism. Dissertation, New York University. Sawatzky, R. Ratner, P. A. & Chiu, L. (2005). A metaanalysis of relationship between spirituality and quality of life, Social Indicators Research. 72, P.p: 153-188. Wulff, D., M. (1997). Psychology of Religion: Classic and Contemporary Views. New York: John Wiley. Wuthnow, R. (2002). Religious involvement and status-bridging social capital, Journal for the Scientific Study of Religion. 41, P.p: 669-684. Yeung, A. Birgitta. (2004). An Intricate Triangle- Religiosity, Volunteering, and Social Capital: The European Perspective, the Case of Finland, Nonprofit and Voluntary Sector Quarterly. Vol. 33, P.p: 401-422. Zinnbauer, B. J. & Pargament, K. (2005). Religious and spirituality. Handbook for the Psychology of religion, New York: Guilford Press. Zulling, K. J., Ward, R., M. & Horn, T. (2006). The association between perceived spirituality, religiosity and life satisfaction: the mediating role of self-rated health, Social Indicators Research. 79, P.p: 255-274. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,255 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 447 |