تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,800,519 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,325 |
آینده عراق و سناریوهای مربوط به آن( 2020 - 2010 ) | |||||||||||||||||
فصلنامه مطالعات روابط بین الملل | |||||||||||||||||
مقاله 3، دوره 12، شماره 46، شهریور 1398، صفحه 87-121 اصل مقاله (719.14 K) | |||||||||||||||||
نوع مقاله: پژوهشی | |||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): DOR:20.1001.1.24234974.1398.12.46.3.6 | |||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||
ملک تاج خسروی* 1؛ احسان خسبانی یزدانی2 | |||||||||||||||||
1استادیار و عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، دانشکده علوم سیاسی، تهران، ایران | |||||||||||||||||
2دانش آموخته دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، دانشکده علوم سیاسی، تهران، ایران | |||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||
از جنگ جهانی دوم تاکنون و در تاریخ سیاسی معاصر، یکی از پرچالشترین کشورهای منطقه جنوب غرب آسیا (خاورمیانه)، کشور عراق بوده است. بیشک یکی از دلایل اصلی این چالشها نقش مهم و تعیینکننده شرایط سیاسی عراق در فضای ژئوپلتیک این منطقه است. در تحولات جاری این منطقه به مانند گذشته، عراق نقش کلیدی و تعیینکنندهای را داراست و این نقش موجب برخورد اقدامات و منافع قدرتهای گوناگون منطقهای و فرامنطقهای در این نقطه حساس شده است. هدف اصلی این مقاله، آینده عراق با تاکید بر شرایط سیاسی و امنیتی حاکم بر این کشور و اهداف فرعی آن را می توان تاثیرگذاری بازیگران داخلی، منطقهای و فرامنطقهای در تحولات کشور عراق، پیش بینی آِینده سرزمینی عراق و امکان سنجی تجزیه عراق معرفی نمود. با طراحی سناریو های محتمل درباره تجزیه یا عدم تجزیه کشور عراق در دهه آتی، آینده این کشور به شکل ذیل پیش بینی می گردد: 1.سناریوی تجزیه عراق 2. سناریوی جنگ داخلی در عراق 3. سناریوی تقسیم عادلانه و دموکراتیک قدرت.در نهایت، نویسندگان به این نتیجه می رسند که بر مبنای سناریوهای مذکور، در دهه آتی تجزیه عراق میسر نخواهد شد. | |||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||
عراق؛ سناریوهای تجزیه عراق؛ تقسیم قدرت؛ بازیگران منطقه؛ بازیگران فرا منطقه ای | |||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||
آینده عراق و سناریوهای مربوط به آن( 2020 - 2010 ) ملک تاج خسروی[1] استادیار و عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، دانشکده علوم سیاسی، تهران، ایران احسان خسبانی یزدانی دانش آموخته دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، دانشکده علوم سیاسی، تهران، ایران (تاریخ دریافت 14/11/97 - تاریخ تصویب 17/6/98)
چکیده از جنگ جهانی دوم تاکنون و در تاریخ سیاسی معاصر، یکی از پرچالشترین کشورهای منطقه جنوب غرب آسیا (خاورمیانه)، کشور عراق بوده است. بیشک یکی از دلایل اصلی این چالشها نقش مهم و تعیینکننده شرایط سیاسی عراق در فضای ژئوپلتیک این منطقه است. در تحولات جاری این منطقه به مانند گذشته، عراق نقش کلیدی و تعیینکنندهای را داراست و این نقش موجب برخورد اقدامات و منافع قدرتهای گوناگون منطقهای و فرامنطقهای در این نقطه حساس شده است. هدف اصلی این مقاله، آینده عراق با تاکید بر شرایط سیاسی و امنیتی حاکم بر این کشور و اهداف فرعی آن را می توان تاثیرگذاری بازیگران داخلی، منطقهای و فرامنطقهای در تحولات کشور عراق، پیش بینی آِینده سرزمینی عراق و امکان سنجی تجزیه عراق معرفی نمود. با طراحی سناریو های محتمل درباره تجزیه یا عدم تجزیه کشور عراق در دهه آتی، آینده این کشور به شکل ذیل پیش بینی می گردد: 1.سناریوی تجزیه عراق 2. سناریوی جنگ داخلی در عراق 3. سناریوی تقسیم عادلانه و دموکراتیک قدرت.در نهایت، نویسندگان به این نتیجه می رسند که بر مبنای سناریوهای مذکور، در دهه آتی تجزیه عراق میسر نخواهد شد. واژه های کلیدی: عراق، سناریوهای تجزیه عراق، تقسیم قدرت، بازیگران منطقه، بازیگران فرا منطقه ای.
مقدمه منطقه خاورمیانه در طول تاریخ مدرن خود، همواره شاهد تحولات و دگرگونیهایی بوده که امنیت و سیاست در سطح بینالمللی را به شدت متأثر کرده است. در دوره پس از جنگ سرد نیز تحولات مهمی در این منطقه رخ داده که بر ساختار قدرت و امنیت در سطح خاورمیانه تاثیری جدی داشته است. این منطقه به دلایل مختلفی نقطه کانونی برخورد منافع قدرتهای جهانی و منطقهای بوده است و کمتر نقطهای در این جهان به این اندازه مورد توجه سیاستگذاران و تحلیلگران سیاسی، قرار گرفته است. داناِهار یکی از تحلیلگران مسائل خاورمیانه در 2013 می نویسد: "در چهل سال اخیر تلویزیونهای جهان تصاویری ازعصبانیت, نفرت وبعضی اوقات عملیات نظامی جامعه بین المللی در خاور میانه را نشان داده اند اما داستانهای پشت آن به ندرت درک شده است. (Danahar, 2013:1) می توان گفت این داستانهای پشت پرده چیزی جز منافع قدرتهای منطقه ای و فرا منطقه ای نیست. از زمان استقلال عراق در سال 1932 تاکنون، این کشور صحنه رقابت و کشمکش نه تنها بین گروه های مختلف داخلی، بلکه مورد دخالت قدرت های بزرگ فرا منطقه ای نیز بوده است.(جعفری ولدانی، ۱۳۸۸: 54) در این میان، «سرنگونی صدام و اشغال عراق از سوی آمریکا در سال 2003 و تغییر رژیم در این کشور» را می توان مهمترین رویدادی تلقی کرد که به شکل گیری دوره جدیدی از تعاملات میان بازیگران منطقهای، توازن قدرت در خاورمیانه و در مجموع تصویر نوینی از منطقه منجر شده است. عراق پس از صدام واجد مشخصهها و تحولاتی است که تغییر در ساختار قدرت و هویت آن باعث دگرگونیهایی در ژئوپولتیک منطقه و رویکردهای بازیگران خاورمیانهای شده است. (آیتی، 1386: 17) کشورها برای سازماندهی سیاسی فضای جغرافیایی خود یکی از انواع مختلف الگوهای تکساختی، بسیط، فدرالی، خودمختاری و خودگردانی را به کار میگیرند. کشور عراق بعد از حمله آمریکا در سال 2003 با نگرش جدید حاکمان آن، الگوی فدرالیسم را برای اداره کشور انتخاب کرد. مسئله فدرالیسم در عراق که هم اکنون در قانون اساسی این کشور نیز گنجانده شده است به موضوع مورد اختلاف بین گروهها و احزاب سیاسی عراق تبدیل شده است، به گونهای که این امر گسترش هر چه بیشتر تعصبات قبیلهای و مذهبی را در عراق موجب شده است.(موسوی، 1393: 15) از وقتی که نظام بعثی با حمله آمریکا و متحدینش در سال 2003 سقوط کرد، کشور عراق وارد مرحله گذاری شده است که به نظر میرسد این دوران گذار تا رسیدن به یک ثبات فاصله زیادی دارد، لذا در چنین وضعیتی هر کدام از گروههای مختلف این کشور به دنبال آن هستند تا منافع بیشتری عاید خود کرده و وزن سیاسی و قدرت خویش را در مقایسه با رقیبانشان بیش از پیش افزایش دهند. در نتیجه دولت عراق با چالشها و موانع عمدهای روبرو است که آن را به دولتی ضعیف تبدیل کرده است. (تلاشان، 1389: 41) برخی معتقدند که آینده عراق، دوران تصمیمگیری مردم این کشور برای دستیابی به آزادیهای قانونی، چانهزدن بر سر سهم قدرت و تصویب قانونی فراگیر این کشور است. با این وجود نباید از وضعیت چند ملیتی بودن مردم عراق غافل شد. نخست اینکه عراق دارای اکثریت عرب شیعه است، شیعیان تنها دارای انسجام مذهبی هستند، اما انسجام سیاسی ندارند. در مقابل، اعراب سنی عراق فاقد انسجام مذهبی و دارای انسجام سیاسی هستند. دوم، در صورتی که هر یک از اعراب شیعه و یا سنی، خواست فدرالیستی خود را بر اساس مذهب تعریف کنند، آنگاه عراق فدرالی، بدون تجربه کردن فدرالیسم وارد یک کشاکش مذهبی خواهد شد، چرا که هر دو طرف مدعی حاکمیت بر مرکز عراق خواهند بود. (موسوی، 1393: 11) . با توجه به چنین شرایطی، می توان آینده این کشور را بر اساس آینده پژوهی ترسیم نمود. تضارب منافع قدرتهای جهانی و منطقهای در کشور عراق بر اهمیت مطالعه و پژوهش روی وضعیت ژئوپولتیک کشورعراق میافزاید؛ بهطوریکه بدون بررسی وضعیت کشور عراق و سناریوهای احتمالی برای آینده آن، تصویر صحیحی از آینده این منطقه پرالتهاب و پرچالش فراچنگ محققین و پژوهشگران نخواهد آمد. در یک تعریف ساده و در عین حال بسیار ژرف، آینده پژوهی "علم و هنر کشف آینده و شکل بخشیدن به دنیای مطلوب فردا"عنوان می شود. "جیمز دیتور" یکی از آیندهپژوهان مشهور، در مورد آینده چنین اظهار نظر میکند: آینده احتمالا از درهمکنش چهار مؤلفه «رویدادها، روندها، تصویرها و اقدامها» پدید میآید.(تیشه یار، 1391: 15) سناریونویسی یکی از روشهای پر کاربرد آیندهپژوهی است. سناریو پیش بینی قطعی و دقیق جهان آینده نیست بلکه توصیفی از رویدادهای ممکن و چند گانه است که امکان وقوع آنها در آینده وجود دارد. با استفاده از سناریوها میتوان درباره آنچه که باید بعدها انجام داد، بطور جدی اندیشید.(ملکی، 1390: 37) یکی از نظریههای اصلی که از طریق الگوی سناریونویسی در یک پژوهش، مبنای کار قرار میگیرد نظریه بازیهاست. آشنایی با نظریه بازیها و انواع الگوهای بازی به پژوهشگر کمک میکند تا بتواند هم از وضعیت فعلی برآوردی داشته باشد وهم از وضعیت احتمالی پیشِ رو ارزیابی درستی داشته باشد.(دانشنامه آیندهپژوهی،1390: 23) بیاغراق واژه روند، شناختهشدهترین واژه حوزه آیندهپژوهی است. روندها در بیشترین مباحث، اولین بخش از فعالیت آیندهپژوهی را تشکیل میدهند. مفهوم روند در بسیاری از مواقع، در مقابل مفهوم رویداد نیز قرار میگیرد. در این حالت، روندها بر پیوستگیهای تاریخی و رویدادها برگسستگیهای تاریخی تأکید میکند و مجموعه این دو در بسیاری از روشها بهصورت همزمان مورد استفاده قرار میگیرد. (کارگر، 1394: 37) این پژوهش , تحولات عراق به خصوص سناریوهای مطرح شده در مورد آینده این کشور وتأثیر آن بر کشورهای منطقه و فرا منطقه، رویکرد هر یک از بازیگران وتأثیر آن بر آینده عراق را مورد بحث و بر رسی قرار میدهد. مبانی نظری در این پژوهش از روش سناریونویسی که در مجموعه کلیتر مطالعات آینده پژوهی جای دارد، استفاده شده است و تلاش شده تصویری کلی از مطالعات آیندهپژوهی و اصول و قواعدی که در سناریونویسی مورد توجه است ترسیم گردد. بدیهی است که بدون توجه کافی به ریشهها و مبانی روشی که خود مبتنی بر چند نظریه مشخص از جمله نظریه بازیها، احتمالات، الگوی شبیهسازی و سناریوپردازی است نمیتوان استفاده بهینه را در بکارگیری این روش به دست آورد. نگارنده براساس مطالعات آینده پژوهی, با الگوی روندهای جاری و در چارچوب نظریه بازیها به ارائه مطلب پرداخته وبرمبنای روش سناریونویسی, سناریوهای عراق در دهه آتی رامورد بررسی قرار داده است. در این پژوهش برای تحلیل اطلاعات گردآوری شده، از روشهای کیفی و توصیفی استفاده شده است. در روش آینده پژوهی به جای تلاش برای تعیین یک آینده قطعی (پیش بینی)، اقدام به تعیین چند آینده ممکن می کنند. پیشبینی تنها نقطه یا نقاطی از آینده را در اختیار می گذارد که احتمال آنکه حتماً آینده از آن نقطه بگذرد کم است. اما سناریو عرض وسیعی از احتمالات را پوشش داده و آینده وسیع تری را در اختیارمحقق قرار می دهد. بنابراین، این طرح ها، محدودیت ندارند و هر آینده ای را ممکن می دانند. سناریوها قضاوت نمی کنند، آنها فرض می کنند. این شیوه از تفکر، گاهی مطابق قضایای شرطی در ریاضیات، بر اساس الگوی"اگرچنین شود آن گاه چنان خواهد شد"ساخته میشود. طی روند سناریو سازی، موضوعات جدیدی شناسایی می شوند که ممکن است قبلاً هیچ توجهی به آنها نشده است. این امر به محقق کمک می کند تا در تدوین استراتژی ها، عوامل بیشتری را در نظر بگیرد و قدرت انعطاف و انطباق خود را با شرایط آتی افزایش دهد. این شیوه جدید از نگرش، همچنین کمک می کند تحولات دوران کنونی به گونه ای تنظیم گردند که در مسیر آینده مورد نظرپیش روند. بیشتر مورخان، اولین کسی که در دوران معاصر در این باره به صورت تخصصی مطالعه کرده است را هرمان کان می دانند که در مؤسسه راند در دهه 1950 در این زمینه مطالعاتی انجام داد. او نخستین سناریوها را برای نیروهای مسلح ایلات متحده درباره تهدیدهایی که آنها فراروی خود داشتند، ترسیم کرد. وی سبک نگارش نامه از سوی مردمان آینده را برای دوستان خود در زمان کنونی برگزید و نام این داستان ها را سناریو گذاشت. (Randall, ، 1998: 17) با وجود این، سناریو سازی عملا از اواسط دهه 1970 میان برنامه ریزان سازمان های تجاری، دولتی و نظامی مرسوم شده است. از این زمان به بعد، تحلیل گران معمولاً با گردآوری اطلاعات و آمارهایی درباره آینده جمعیت، ارتش، سیاست، صنعت و اقتصاد در یک جامعه، به طرح سناریوهای محتمل در زمینه آینده های پیش رو پرداخته و نتایج را در اختیار سیاستگذاران و تصمیم گیران قرار می دهند. در دهه 1970، شرکت نفتی شل از روش سناریو نویسی برای بررسی آینده بازارهای نفتی استفاده کرد. گردانندگان این شرکت با کمک استراتژیست های نفتی موفق شدند وقوع بحران نفتی 1973 را پیش بینی کنند. در سال 1983 دیفنباخ در پژوهشی که انجام داد، اعلام کرد که سناریوهای جایگزین سومین روش متداول برای انجام پیش بینی های بلند مدت است و 68 درصد از بزرگ ترین سازمان ها و شرکت های آمریکایی از آن استفاده می کنند. (Diffenbach ، 451983: از مهم ترین سناریوهای موفق در جهان، می توان به استراتژی هایی که شرکت شل برای دوران پس از فروپاشی اتحاد شوروی تهیه کرده بود اشاره کرد. این استراژی ها که بر پایه سه فرض آزاد سازی اقتصادها، جهانی شدن سیاست و فرهنگ و ظهور انقلاب تکنولوژی بنا شده بودند، به سناریوی تینا به معنای "هیچ جایگزینی وجود ندارند موسوم است. سناریوهای ساخته شده به دست رهبران حزب ملی دوران آپارتاید در آفریقای جنوبی نیز که دریافته بودند هر استراتژی ای جز مذاکره با اکثریت سیاه پوست، در نهایت به نابودی آنان منتهی می شود، از دیگر سناریوهای موفق در جهان شناخته می شوند. امروزه استفاده از روش سناریو نویسی در برنامه ریزی در کشورهای پیشرفته مانند ایالات متحده، انگلستان، فرانسه، آلمان، هلند و کشورهای اسکاندیناوی، کاملاً مرسوم است. استفاده از این روش در سطوح بالای تصمیم گیری در کشورهای در حال توسعه نیز کاملاً مشهود است. صرفا در کشورهایی که ضرورت آینده نگری هنوز تبیین نشده است، از بهره گیری از این روش غفلت می شود. این وضعیت در برخی کشورهای پیشرفته نیز به چشم می خورد. برای نمونه، در ایتالیا که به صورت سنتی میل به برنامه ریزی برای بلند مدت ضعیف است و فضای فرهنگی آن با آینده نگری میانه خوبی ندارد، این روش چندان به کار گرفته نمی شود (21: Martelli,2001). ابزارهای روش شناختی مورد استفاده سناریوسازان، طیف گسترده ای را شامل می شود که در یک سر آن شیوه های اثبات گرایانه مشاهده تجربی، قیاس، نظریه پردازی، استقرا و دستیابی به نتایج مورد نظر از طریق فرضیات آزمون پذیر و در سر دیگر آن، تفکرات مبتنی بر مفروضات ذهنی و عقاید شخصی آزمون ناپذیر قرار دارند. به این ترتیب، می توان گفت روش شناسی سناریو نویسی، الگویی منطبق با مدل پست پوزیتیویسم است . البته باید توجه کرد که کیفیت تفکر، در سناریو سازی ازاهمیت ویژه ای برخودار است. بسیار اتفاق افتاده است که سناریو سازی با شبیه سازی اشتباه گرفته شود. البته شبیه سازی بخشی از سناریو سازی است، اما همه آن نیست، شبیه سازی ترکیب بخش هایی از واقعیت کنونی برای نمایش دادن آینده است، در حالی که سناریو سازی به دنبال یافتن و تفکر کردن بر روی این موضوع است که چگونه یک سیستم می تواند با امکانات آینده عمل کند. با این همه، باید اذعان کرد که پایه های نگارش یک سناریو، معمولاً روی آمارهای حاصل از علم احتمالات، ماتریس های حرکت های بازیگران عقلایی در تئوری بازی ها و فرمول های شبیه سازی شده برای تجزیه و تحلیل داده ها بنا می شوند. برای نمونه، هنگامی که استراتژیست ها تلاش می کنند بنیان های نیروهای مسلح یک کشور را از وضعیت سنتی و ناکارآمد به سوی ایجاد یک ارتش حرفه ای و مدرن حرکت دهند، در ابتدا نیاز دارند به مقایسه ای بین وضعیت ارتش های ملی در دول متخاصم، کشورهای همجوار و در کشورهایی بپردازند که از نظر توسعه یافتگی و موقعیت ژئوپلیتیکی در وضعیتی مشابه کشور مورد نظر قرار دارند (تیشه یار, 1382: 69) و (علیزاده، 1382: 52). آنان در این هنگام، بر اساس الگوی بازیگر خردمند در تئوری بازی ها، به بررسی سیاست های نظامی کشورهای مذکور می پردازند. در مرحله بعد، اطلاعات مربوط به وضعیت توان انسانی و تسلیحاتی کشور مورد نظر به وسیله گردآوری آمار و ارقام مربوطه و تشکیل جداول مختلف، فراهم می شود. (مسلمی، 1382: 41) و (طالقانی، 1381: 73) سپس اطلاعات جمع آوری شده در مراحل اول و دوم، از طریق ترسیم نمودارهای مربوطه به نمایش در می آیند و با بهره گیری از فرمول های مختلف ریاضی، امکان تجزیه و تحلیل داده ها میسر می شود. (مسلمی، 1382: 32) و بالاخره، در مرحله آخر، بر اساس بنیان های فکری ایجاد شده در مراحل قبلی، سناریوهای مرتبط در زمینه تداوم وضعیت کنونی، تغییر وضعیت حاضر، شیوه های مختلف تغییر وضعیت حاضر و دستاوردها و پیامدهای احتمالی هر یک از آنها ترسیم می شوند (ذوالفقاری، 1383: 80). تاکنون تقسیم بندی های مختلفی از سناریوها ارائه شده است. اما دو الگوی سناریو نویسی ذیل را می توان به عنوان مهمترین آنها نام برد: 1- سناریوهایی که قبل از بروز یک وضعیت نوشته می شوند. 2- سناریوهایی که بعد از بروز یک وضعیت و بر پایه رخدادهای جدید نوشته می شوند. برای نمونه، می توان به کشور عراق اشاره کرد. نویسنده ای که در دی ماه 1381 و پیش از حمله ائتلاف بین المللی به این کشور، شروع به نگارش سناریوهایی درباره آینده عراق کرده بود، از منظری متفاوت از نویسنده ای که در دی ماه 1382 درباره آینده عراق سناریو نوشته است، به قضیه نگاه کرده است. در حالت اول، استناد به گذشته می توانسته است اهمیت بیشتری داشته باشد و در حالت دوم، توجه به شرایط زمان حال مهم تر تلقی شده است. آینده پژوهی مشتمل بر مجموعه تلاشهایی است که با استفاده از تجزیه و تحلیل منابع، الگوها و عوامل تغییر و یا ثبات، به تجسم آیندههای بالقوه و برنامه ریزی برای آنها میپردازد. آینده پژوهی منعکس میکند که چگونه از دل تغییرات (یا تغییر نکردن) “امروز”، واقعیت “فردا” تولد مییابد. یکی از نظریههای اصلی که در «آیندهپژوهی از طریق الگوی سناریونویسی در یک پژوهش، مبنای کار قرار میگیرد نظریهی بازیهاست. بهکارگیری نظریهی بازیها و انواع الگوهای بازی به پژوهشگر کمک میکند تا بتواند در تحلیلی که مبتنی بر کنشها و واکنشهای بازیگران و نقشآفرینان در حوزهی مورد نظر انجام میگیرد، هم از وضعیت فعلی برآوردی بهدست دهد وهم اینکه از وضعیتهای احتمالی پیشِ رو ارزیابی درستی داشته باشد (فالتزگراف و دوئرتی، 1376: 774). دراین مقاله پس از طرح نظریهی بازیها، به تطبیق این نظریه در مسائل عراق پرداخته شده است. استفاده از بازی های جنگی شبیه سازی شده، به عنوان مقدمه ای بر سناریو سازی، می تواند در روشن شدن ذهن تصمیم گیران و مشخص شدن پرسش های ایشان مفید واقع شود. این بازی ها می توانند صدها بار سریع تر از روند عادی زندگی، مسائل را جلو ببرند و به بازتر شدن دید مسئولان کمک کنند ( Fahey,1998:71). یکی از نمونه های ساده استفاده از نظریه بازی ها در علم سیاست را می توان در کتاب "تئوری اقتصادی دموکراسی" نوشته آنتونی داونز در سال 1957 مشاهده کرد. وی در این کتاب نشان می دهد که چگونه کاندیداهای سیاسی، مواضع و ایدئولوژی های خود را از طریق بازی با افکار عمومی، به نظر رأی دهندگان نزدیک می کنند. (Down,1957:50) در تئوری بازی ها، آنچه سرنوشت بازی را تعیین می کند، آن است که یکی از بازیکنان بداند با کدام استراتژی می تواند برنده شود. در واقع، گاه می توان بازی هایی را دید که دو طرف اطلاعات دقیق دارند و نتیجه بازی هم با حاصل جمع صفر است، اما چون هیچ کدام استراتژی ای برای برنده شدن ندارند، امکان پایان یافتن بازی وجود ندارد (Gale,1953:74). مروری بر چند الگوی اصلی در زمینه نظریه بازیها: در متداول ترین تفکیک مقدماتی که در نظریه بازی ها صورت گرفته، انواع بازیها به دو دسته زیر تقسیم بندی شده اند: بازی های همکاری جویانه یا غیر همکاری جویانه : در وضعیت نخست، بازیگران تعهداتی را فرضا بر اساس قانونی از پیش تعیین شده، می پذیرند. اما در حالت دوم، این امر امکان ندارد. بنابراین در حالت اول می توان فرض کرد که بازیگران بتوانند با یکدیگر در ارتباط و تعامل باشند و در نتیجه، احتمال شکل گیری ائتلاف هایی میان آنها وجود دارد. اما در حالت دوم، هیچگونه ارتباطی میان آنها وجود ندارد (Harsanyi,1974:94) . بازی های متقارن یا نامتقارن : یک بازی متقارن، بازیای است که هزینه انتخاب یک استراتژی مشخص، فقط به دیگر استراتژیها بستگی دارد و مهم نیست که چه کسی آنها را به اجرا در میآورد، در واقع، اگر بتوان بدون آنکه هزینههای اجرای هر استراتژی تغییر کند، بازیگران را تغییر داد و هر یک را جایگزین دیگری کرد، آنگاه می توان گفت که این بازی متقارن است. برای نمونه، وقتی میگوییم دو ضربدر دو می شود چهار، دیگر مهم نیست که چه چیزی را به جای طرف های این معادله بگذاریم، جواب همیشه چهار خواهد بود. اما در بازیهای نامتقارن مانند بازی اولتیماتوم یا بازی دیکتاتور تغییر هر یک از بازیگران، میتواند در انتخاب استراتژیها و نیز در هزینه اتخاذ هر استراتژی تأثیرگذار باشد. (Wellman,2004:52). بازی های با حاصل جمع صفر یا غیر صفر : ویژگی اصلی بازی با حاصل جمع صفر آن است که در صورت برنده یا بازنده شدن هر یک از طرفین، هیچ تغییری در میزان منابع موجود در این بازی ایجاد نمی شود. این بدان معناست که وقتی یکی از بازیگران چیزی را می برد، حتماً دیگری چیزی را باخته است و این میزان برد یکی و باخت دیگری، دقیقاً با هم برابر است. نمونه عینی این امر را می توان در بازی شطرنج مشاهده کرد. اما بسیاری دیگر از بازی ها هستند که نتیجه برد یک طرف، به معنای باخت دیگری به همان اندازه نیست (یا حتی می تواند به معنای باخت دیگری نباشد). در واقع، بازنده می تواند بیشتر از صفر یا کمتر از صفر هم ببازد. بازی معمای زندانی می تواند یک بازی با حاصل جمع غیر صفر باشد (Bowles,2004:102 ) . روندها از مباحث اساسی سناریو ها در آینده پژوهی است. تفکر سیستمی کمک می کند روندها و تغییرات شناخته شوند. کوه یخی یک نماد متداول است که برای نشان دادن روابط میان وقایع منفرد، روندها و محرک ها به کار می رود (Senge,1990:48). در یک سیستم، روندها بسیار مهم تر از وقایع تک هستند. مجموعه ای از روندها که با یکدیگر در تعامل هستند ساختارها را می سازند. بنابراین عناصر اصلی شکل دهنده به آینده، ساختارها هستند که باید شناسایی شوند تا بتوان بر اساس آنها حوادث و وقایع را تبیین کرد. در واقع، در پسِ وقایع عادی و روزمره، ساختارهایی نهفته اند که شناسایی آنها بسیار اهمیت دارد. از منظر نگاه سیستمی، معمولآً سیستم هایی در دل سیستم های بزرگ تر قرار دارند که شناسایی آنها بسیار کلیدی است، این بدان معناست که هر اتفاقی در یک سازمان در سطح کلان رخ دهد، روی گروه های کوچک زیر مجموعه آن نیز تأثیر می گذارد و بر عکس آن نیز صادق است. (Boulding, 1964: 190) جایگاه عراق کشور عراق با مساحت 437000 کیلومتر مربع، در منطقه خاورمیانه، در کناره شمال غربى خلیج فارس و در تقاطع سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا قرار دارد. همسایگان این کشور، ایران در شرق (طول مرز 1458 کیلومتر)، ترکیه در شمال (طول مرز 352 کیلومتر) سوریه در غرب (طول مرز 65 کیلومتر)، اردن در غرب (طول مرز 181 کیلومتر)، عربستان سعودى در جنوب غربى (طول مرز 814 کیلومتر) و کویت در جنوب شرقى (طول مرز 240 کیلومتر) هستند. کشور عراق دارای 18 استان و شهر بغداد نیز پایتخت کشور عراق ومرکزیت سیاسی این کشور را داراست. (عزتی ، 1381 : 30) کشور عراق دارای تنوع قومی و نژادی است. اعراب عراق حدود 77 درصد از جمعیت کل این کشور را تشکیل می دهند. بعد از اعراب کردها بزرگترین گروه قومی در این کشور است که بالغ بر 20 درصد از جمعیت عراق را شامل می شوند. ترکمن ها حدود 78/1 درصد از جمعیت کل عراق را در بر می گیرند. 97 درصد جمعیت عراق را مسلمانان تشکیل می دهند، 3 درصد باقیمانده به پیروان ادیان مسیحیت، یهود و صائبیون تعلق دارد. بین 60-65 درصد شیعیان و سنی ها بین 32-37 درصد جمعیت این کشور را به خود اختصاص داده اند. (متقی، 1383: 26) در انتخابات 2014 عراق، برآورد غرب این بود که انتخابات عراق دچار چند دستگی و تنش سیاسی باشد و همان مدل طائفه محور قبلی که از زمان «قرارداد ساکس پیکو» بین دو کشور انگلیس و فرانسه منعقد شده، مبنای تشکیل دولت جدید در عراق قرار گیرد. اما برخلاف نظریه دولتهای غربی و اسرائیل، انتخابات عراق با حضور مردم عراق به سرانجام رسید و نشان داد که اکثریت جامعه عراق فارغ از امتیازطلبی اکراد و سنیها مستقلاً در راس قدرت قرارگرفتند. این رخداد دلیلی بود بر کاهش وزن سیاسی اهل سنت و احساس خطر کشورهای غربی در منطقه و در نتیجه گسیل دادن جریان داعش از سوریه به عراق و ایجاد بیثباتی با خلق بحران سیاسی امنیتی که در انتها منجر به اخلال در تمامیت ارضی کشور عراق شود. به نظر نگارنده در مطالب موجود دربارهی موضوع «تجزیهی عراق» تفاوت وجود دارد. چون برخی تجزیه عراق را صرفا از دیدگاه منافع ایران یا آمریکا مورد بررسی قرار دادهاند و برخی دیگر، این موضوع را بر اساس متغیرهای دوران حکومت صدام یا متغیرهای مربوط به دوران حملهی نظامی آمریکا به عراق در سال 2003م. مد نظر قرار داده اند. به طور مثال، باوند تجزیه عراق پس از حملهی ایالات متحده در سال 2003 را امری کاملا محتمل می داند و معتقد است که این تجزیهی احتمالی به دلیل تضعیف حکومت عراق بهعنوان دشمنی دیرینه به نفع ایران خواهد بود. وی معتقد است پس از تجزیه عراق، شیعیان جنوب عراق، حکومت مستقلی تاسیس خواهدکرد که البته با جمهوری اسلامی ایران روابط خوبی نخواهد داشت زیرا شیعیان عراق هویت عربی خود را بر انگیزههای مذهبی و اعتقادی ترجیح خواهند داد. (هرمیداسباوند، 1381: 51) ویا با عنایت به اظهارات مقامات آمریکایی مبنی بر حمایت از تأسیس یک دولت غیردینی در عراق، به نظر میرسد که ایالات متحده به هیچ وجه، ایجاد یک حکومت مذهبی طرفدار ایران را برنخواهد تافت و هرگونه تلاش برای تحقق چنین هدفی توسط جمهوری اسلامی، آن را به رویارویی مستقیم با آمریکا خواهد کشاند. با مطالعه و بررسی الگوهای محتمل در چگونگی دولت آینده عراق و نیز با توجه به واقعیات سیاسی و شرایط منطقهای، به نظر میرسد در حال حاضر ایجاد یک حکومت فدرال ضعیف در دستور کار آمریکاییها قرار دارد (گروه مطالعات منطقه و خلیج فارس، 1382: 3). با توجه به اینکه اساساً فرآیند ملت – دولت سازی در خاورمیانه پدیده ای ناقص است ,عراق نیز از این قاعده مستثنی نیست و در طی تاریخ چند دهه ایی خود دولت در این کشور رسالت ملت سازی را بر عهده داشته است. بعد از حمله آمریکا به عراق و سقوط رژیم در سال 2003 و پایان چندین دهه حکومت اقتدار گرایانه متکی بر آرمان های عربی، ظهور جریان های سیاسی گوناگون و نقش آنها در آینده عراق و نوع ساختار سیاسی آن را به یکی از عمده ترین موضوعات پس از جنگ تبدیل کرد. درباره علل ناکامی اجرای فدرالیسم در عراق باید به این امر اذعان کرد که یکی از اصول مهم، ایجاد یک ائتلاف یکپارچه از میان گروههای قومی، مذهبی قبیله ای می باشد تا آنها را در قالب یک دولت ملی متحد و یکپارچه گرد هم آورد تا از منافع اساسی هم کیشان مذهبی صیانت به عمل آورند (ازغندی، 1386: 14). یکی از واقعیات کشور عراق که همهی گروههای داخلی، همسایگان و قدرتهای فرامنطقهای به آن اذعان داشتهاند این بوده که در صورت برقراری مردمسالاری در عراق، اکثریت قاطع، از آنِ شیعیان عراق خواهد بود. طبیعی است که کشورهایی همچون ترکیه، عربستان، آمریکا، اسرائیل و گروههای سنی و بعثی با این سناریو مخالف باشند. به اعتقاد نگارنده یکی از مهمترین نکات در بدو بروز جنگ داخلی در عراق همین بود که تغییر وضعیت اساسی عراق «شورش بعثی-تکفیری گروههای اقلیت سنی» هنگامی روی داد که شرایط سیاسی اجتماعی عراق به سمتی میرفت که دولت جدید عراق توسط نوریالمالکی نه بر مبنای سهمدهی به گروهها و احزاب مختلف، بلکه بر اساس خواست و ارادهی اکثریت شکل بگیرد. بازیگران عراق الف) بازیگران داخلی 1. شیعیان شیعیان حدود 65 درصد جمعیت عراق را تشکیل میدهند. شیعیان بیشتر در مناطق جنوبی و مرکزی عراق (بصره، عماره، ذیقار، سماوه، کربلا، واسط، نجف، دیاله، بابل، کاظمین و سامرا) زندگی می کنند. حدود نیمی از جمعیت ترکمن ها و نیز بخشی اندک از کردهای عراق موسوم به «کردهای فیلی» نیز شیعه هستند. چنین به نظر می رسد ، اکنون در بغداد و در طول ساحل چپ دجله به طرف شمال تا محل تلاقی دجله با رودعظیم، شیعیان، اکثریت را تشکیل می دهند (مار، 1380 : 28). پیشینه سکونت شیعیان در عراق، به صدر اسلام باز مى گردد. پیروان تشیع به رغم اکثریتى تأثیر گذار و اقتدارى قابل توجه، از دسترسى به قدرت مرکزى محروم بوده اند و این وضع در زمان عثمانى ها و سلطه بریتانیا و نیز روى کار آمدن بعثى ها ادامه داشت. همین امر باعث گردید، تا شیعیان در قالب احزاب مذهبى فعال گردند که حزب «الدعوه» با رهبرى شهید آیت الله سید محمدباقر صدر از آن جمله است. اگر چه در مواقع نادرى برخى از افراد شیعه به مناصبى در دستگاه حکومتى رسیده اند امّا تجربه نشان داده است هدف از این اقدامات، مشارکت دادن جامعه شیعى در امور سیاسى، ادارى نبوده بلکه اقلیت حاکم براى تثبیت قدرت، ایجاب مىکرده با اقداماتى اینگونه که مقطعى و گذرا بوده، از احساسات شیعیان بهره گیرند. شیعیان درهیچ برهه اى از زمان نخواسته اند امنیت سیاسى عراق را تهدید و یا آن را تجزیه کنند (فرهمند، 1387: 64 ). از نظر برخی صاحب نظران در حال حاضر خط مقدم انتقال سیاسی شیعیان هستند و در واقع آینده عراق با مسأله شیعه گره خورده است. ویژگی های فرهنگی بسیاری در جامعه شیعیان وجود دارد که باعث انجام اقدامات اجتماعی متمایز در آنها می شود(تلاشان، 1389: 74). شیعیان در حال حاضر مناصب کلیدی را در حکومت مرکزی عراق در دست دارند. با این حال رهبران شیعه در عراق سعی دارند تا با تداوم مشارکت کرد و سنی در ساختار قدرت، یکپارچگی در عراق را تقویت نمایند (قاسمی، 1388: 41).
حدود 20 درصد از جمعیت سی و دو میلیون نفری عراق را اعراب سنی تشکیل میدهند که در حوزه مرکزى عراق سکونت دارند. این گروه سیاسى ـ مذهبى زمامدارى عراق را متوالیاً در اختیار داشته و دیگر اقشار مردم را از این مشارکت محروم نموده و حتى آنان را تحت فشار قرار داده اند. به همین دلایل است که عراق تا کنون نتوانسته یک دولت کامل که در آن سهم تمامى مردم ملحوظ باشد، تشکیل دهد (مار، 1380 : 28). پان عربیسم و گسترش آن پس از فروپاشی عثمانی، از علل اصلی تداوم حاکمیت گروه عرب سنی با جمعیت حدود 20 درصد در عراق است. این اقلیت مذهبی که قبلاً در دولت عثمانی وظیفه اصلی ایجاد ثبات در ایالتهای کردنشین موصل و شیعه نشین بصره را به عهده داشت، مقابله با نفوذ نیروهای ایرانی را بر عهده گرفت؛ زیرا نیروهای ایرانی در تقویت عناصر ناراضی ساکنان آن دو ایالت علیه مقامات عثمانی و حاکمان بغداد نقش اساسی داشتند. همچنین، این گروه اقلیت کنترل ارتش را در دست داشت و به دلیل مزیت هایی که از طرف دولت عثمانی نصیب آنان می شد، از رفاه بیشتر، تشکل اجتماعی قوی تر و سطح سواد بالاتری نیز برخوردار بود و فقط در ایام فروپاشی عثمانی و اشغال نظامی عراق از سوی نیروهای انگلیسی و شکل گیری دولت سلطنتی عراق، به قدر محسوسی از نفوذ این گروه کاسته شد. طی دهه های بعد، به علت نظر مساعد حزب بعث به این گروه، دوباره زمینه کسب قدرت سیاسی برای آنها بیش از پیش فراهم شد (جلالی، 1388: 32). سرنگونی رژیم صدام، اعلامی بر پایان سیطره سنی ها بر عراق بود. هر نوع حکومت دموکراتیک که در عراق روی کارآید، ،تضعیف تأثیر سیاسی سنی ها را در پی خواهد داشت که جمعیت کمتری از عراق را به خود اختصاص داده اند. یکی از انگیزههای اصلی در رواج پیدا کردن عملیات تروریستی در عراق نیز همین حذف شدن سنیها از قدرت برشمرده اند. در حال حاضر نیز با وجودی که اعراب سنی امتیازات قابل توجهی نسبت به سایر گروه های قومی- مذهبی کسب کرده اند، هم چنان سطوحی از نارضایتی خود را حفظ کرده اند. یکی از مهم ترین دلایل نارضایتی آنان، قانون اساسی جدید عراق است. اعراب سنی احساس می کنند که در قانون اساسی جدید، حداقل حقوق آنان رعایت نشده و ایجاد نظام فدرالیسم باعث تضعیف انسجام درونی و یکپارچگی عراق خواهد شد و از آنجایی که در صورت ایجاد منطقهی فدرال در سراسر عراق، مناطق مرکزی که سنیها در آن ساکنند فاقد منابع نفتی است، سنی ها این امر را به زیان منافع خود می دانند (اکبری، 1388: 106). 3. کردها کردها 20 درصد جمعیت و بزرگترین اقلیت کشور عراق را تشکیل میدهند. کردستان عراق منطقهای خودمختار در بخش شمال کشور عراق است. جمعیت این منطقه حدود ۵ میلیون می باشد. زبان رسمی آن کردی و پایتخت، کردستان اربیل است و شهرهای مهم دیگر آن شامل سلیمانیه و کرکوک هستند (عبدالهی ، 1388 : 26). از زمان شکل گیری دولت مدرن، مسأله کردها (کردستان بزرگ) و هویت طلبی این اقلیت قومی همواره برای دولت های عراق، مشکل ساز بوده است، تا جایی که در مواقعی کلیت نظام و تمامیت ارضی آن را به چالش طلبیده، ولی به دلیل تداوم فرهنگ سیاسى و قبیله اى نتوانستند به تأسیس یک نظام سیاسى دست یابند (استادی،1370: 52). کردها در دورهی جدید تعاملات و روابط خوبی با آمریکاییها داشتهاند و از حمایت آنها برخوردار بودهاند (عبدالهی، 1388 : 41). البته در سه سال اخیر این حمایتها کاهش یافته و به طرف گروههای سنی تکفیری گرایش بیشتری پیدا کرده است. ب) بازیگران منطقهای 1- جمهوری اسلامی ایران و جبهه مقاومت اسلامی پس از سقوط صدام و اشغال عراق، آمریکا برنامهی چندجانبهای را در عراق دنبال می کرد. یکی از اهداف این برنامه تبدیل عراق به یک پایگاه سیاسی نظامی در منطقه بود. طبیعی بود که این پایگاه برای تأمین منافع آمریکا در منطقه که 180 درجه در مقابل منافع ایران قرار داشت، تلاش کند. اما جمهوری اسلامی در برابر این برنامهی چندجانبه دچار انفعال نشد و راهبرد تقویت استقلال و حاکمیت ملی در عراق را دنبال نمود. تثبیت وضعیت امنیتی سیاسی میتوانست منافع گستردهای را برای ایران و عراق در پی داشته باشد که در این راستا حتی ایران حاضر شد با محوریت موضوع امنیت عراق بهطور مستقیم با ایالات متحده آمریکا وارد مذاکره شود(سید نژاد، 1390: 61). در دورهی پس از صدام، قرابتهای فرهنگی، دینی و اجتماعی ملتهای ایران و عراق موجبات همکاری و نزدیکی دو کشور را فراهم آورد. بهطوریکه جمهوری اسلامی، تهدید ایجاد یک پایگاه آمریکایی در شرق و غرب خود را به یک فرصت استراتژیک در منطقه در زمینههای گوناگون سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... تبدیل کرد. این نزدیکی منافع دو کشور با یکدیگر موجب شده که در موضوعات مختلف ایران و حاکمیت مرکزی عراق همراستا و در جهت منافع یکدیگر تصمیم بگیرند (اکبری، 1388: 125). 2- اسرائیل در طول شصت سال گذشته، واقعیتهای منطقه ای خاورمیانه با آرمان افراط گرایان اسرائیلی فاصلهی زیادی داشته است و به خصوص در سی سال گذشته، دولتمردان اسرائیلی بیش از هر چیز دیگری برای بقای اسرائیل کوشیده اند(تقی پور،1383: 346). اسرائیل، در صدد گسترش نفوذ خود در منطقه ولی با دو موضوع: یکی افول قدرت آمریکا و عدم حمایت توسط آنها و دیگری قدرتمند شدن ایران و ایفای نقش وحدت آفرین برای کشورهای منطقه، تمام فکر و ذهن آنها را مشغول کرده است. در اوایل دهه پنجاه، با شروع موج رادیکالیزاسیون در دنیای عرب، اسرائیل استراتژی گستردهای را برای بقا تهیه کرده بود و آن اشغال قسمتی از کشورهای عربی و به مستعمره در آمدن برخی دیگر بود و برای اجرای این استراتژی، اول نیازمند حفظ استعمار و حضور استعمارگران در منطقه خاورمیانه بود. با حضور استعمارگران در منطقه، هم کشورهای اروپایی استعمارگر به منافع خود می رسیدند و هم اسرائیل با توجه به عدم استقلال کشورهای مستعمره موجودیت و بقای خود را حفظ می نمود( هانیزاده، 1393: 52). به نظر اسرائیلی ها، خاورمیانه باید از نو نظم داده شود تا امنیت و ثبات را برای آنها به ارمغان آورد. بسیاری از صاحب نظران، آن را استراتژی پنهان اسرائیل در خاورمیانه برای بلند مدت و استراتژی بقای اسرائیل می دانند و نقش پنهانی اسرائیل در جنگ های داخلی و اغتشاشات کشورهای عربی، این استراتژی را مورد تایید قرار میدهد؛ به خصوص که اقلیت های غیر مسلمان و یا غیر عرب به همکاری با اسرائیلی ها تشویق می شوند. در این زمینه، اودیونون یکی از مسئولان سابق وزارت خارجه اسرائیل در سال 1982 در گزارشی تحت عنوان «استراتژی برای اسرائیل» نیز به مساله بافت جمعیتی و انسانی کشورهای خاورمیانه اشاره می کند و اذعان می کند که این کشورها یک ملت اجتماعی واحد ندارند و دارای هویتی ساختگی هستند و از سویی نیز گروه های مختلف دینی و قومی موجود در آنها نیز با هم رابطه خوبی ندارند؛ لذا تجزیه این دولتهای مصنوعی و تقسیم آنها می تواند استراتژی بقای اسرائیل باشد؛ سپس عنوان می کند که عراق و سوریه بعد از لبنان به عنوان هدف اول اسرائیل در جبهه شرق می باشند و هدف کوتاه مدت نیز تضعیف قدرت نظامی این دولت ها است. اودیونون در این گزارش با تشریح وضعیت عراق به سناریوی تجزیه این کشور اشاره می کند و این نشان دهنده اهمیت بسزای این کشور و در اولویت بودن آن است. اجرای این طرح که پس از جنگ جهانی دوم خلیج فارس در سال 1991 شروع شده، پس از اشغال عراق روندی سریع تر به خود گرفته است (یحیی، 1387: 24). گلد، رئیس مرکز امور عمومی بیت المقدس در کنفرانسی در سال 2004 عنوان کرد «عمر دولت های منطقه که به دست انگلستان بر پایه امپراتوری عثمانی تشکیل شده اند پایان یافته و زمان آن فرا رسیده است که نقشهها از نو کشیده شود؛ ترسیم خطوط تازه مرزی بر پایه وفاداری های فرقه ای و قومی صورت خواهد پذیرفت و عراق کانون مناسبی برای فرو بردن کل منطقه به ورطه تجزیه طلبی است» (خسروی، 1390: 164). 3- ترکیه کشور ترکیه با 352 کیلومتر مرز مشترک از ناحیهی شمال غربی عراق یکی از همسایگان مهم عراق بهشمار میرود. روابط عراق با ترکیه یکی از پرتنشترین روابط این کشور با همسایگانش در هفتاد سال گذشته بوده است. اختلافات اصلی بین دو کشور شامل موارد متعددی میشود که از جملهی آنها میتوان به مشکلات که کردها از طریق خاک هر یک از دو کشور در برهههای زمانی گوناگون برای کشور دیگر بهوجود میآوردهاند. همچنین می توان به اختلافات بین دوکشور بر سر مسئلهی میزان حقآبهی دو کشور از رودخانههای دجله و فرات، اشاره نمود (موثقی،1381: 18). تشکیل دولت خود مختار کرد در شمال عراق و یا تشکیل یک فدرال مستقل و یا تجزیه عراق می تواند برای تمامیت ارضی ترکیه خطرساز باشد و کردهای این کشور را نیز تحریک کند البته باید وجود کردهای مخالف ترکیه از جمله حزب کارگران کردستان در شمال عراق را نیز مدنظر داشت که در آنجا برای اقدام علیه ترکیه تجهیز میشوند. پس ازاینکه آمریکاییها بخش کلیدی تجزیهی عراق را از کردها بهروی «ائتلاف اعراب سنی و بعثیها» انتقال دادند، به تَبَع، ترکها نیز که قرابت فکری بیشتری با پیشزمینههای فکری سلفیگری و گروههای نزدیک به اخوانالمسلمین داشتند راهبرد خود را نسبت به عراق تغییر دادند. در شرایط جدید، اگر چه هنوز هم جدا شدن کردستان عراق برای ترکها ناخوشایند بود، اما در طرف مقابل، با قدرتگرفتن گروه تکفیری داعش، عملا مرز شمالی عراق در اختیار این گروه قرار میگرفت و حضور این گروه بر اساس تحلیل ترکها میتوانست موجبات امنیت بیشتر مرزهای جنوبی ترکیه و در امان ماندن آنها از اقدامات نظامی گروههای کرد تندرو را فراهم آورد ( عبداللهی، 1388: 78). روزنامه آمریکایی "وورلد تریبیوندر گزارشی خاطرنشان کرد: مسئولان ترکیه به پارلمان اطلاع داده اند که حدود هزار شهروند ترک در کنار گروه داعش در حال جنگ هستند. این روزنامه خاطر نشان کرد، جذب افراد در مساجد، مدارس و حتی در میان نیروهای امنیتی با پیشنهاد حقوق های بسیار اغوا کننده ای به ترک ها صورت می گیرد." همچنین روزنامه دولتی الصباح عراق چندی پیش فاش کرد: عناصر گروه داعش پیش از ورود به موصل، در شهر غازی عنتاب ترکیه آموزش دیده اند (شبکه خبری العالم، 1394). اما همانطور که برخی کارشناسان پیشبینی میکردند در مواردی تروریستهای آموزش دیده در ترکیه علیه خود این کشور دست به اقدامات تروریستی زدند. 4- عربستان و قطر علیرغم اینکه عربستان سعودی در دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، یکی از متحدین و حامیان اصلی عراق بود، با پایان جنگ عراق و ایران و حملهای که صدام حسین در جریان اشغال کویت، به پایگاههای عربستان در منطقه ترتیب داد و بیش از 40 موشک اسکاد به آنها شلیک نمود, روابط عربستان با رژیم بعث روابط پر از تنش و اختلاف شد (منصوری،1392: 91) . پس از سقوط صدام و در دستور کار قرار گرفتن برنامه مدرنیزاسیون و دولت ملت سازی دموکراتیک، عربستان از با حکومتهای شکل گرفته در دوران پس از اشغال از در تخاصم برآمد (عبداللهیان، 1394: 160). تا پیش از ایجاد ناآرامیهای عمومی در عراق و تصرف بخشهای مهمی از خاک عراق توسط داعش نیز مرزهای مشترک عراق و عربستان بهعنوان کانون بحران بر روابط دو کشور سایه افکنده بود.بیشتر کارشناسان تا پیش از قدرتگیری داعش در عراق معتقد بودند که عربستان نیز مانند بقیهی همسایگان عراق، بهطور کامل با تجزیهی عراق بهدلایل گوناگون مخالف است (رفیعی، 1393: 62). ج) بازیگران فرامنطقهای ایالات متحده آمریکا برخی تحلیلگران معتقدند حملهی آمریکا به عراق در سال 2003 مهمترین رویداد منطقهی خاورمیانه در تاریخ معاصر بوده است. یکی از مهمترین اهداف این حمله را فرآیند دولت ملت سازی و دموکراتیزاسیون در عراق مطرح کردند. آمریکاییها میخواستند با تبدیل عراق به یک کشور پیشرفته و دموکراتیک آنرا به الگویی در منطقه تبدیل کنند. با شکست این راهبرد و خروج آمریکا از عراق بر مبنای دکترین احیا، تجزیهی عراق و تضعیف حاکمیت ملی آن در دستور کار آمریکاییها قرار گرفت. آنها در بین سه گروه اصلی قومییتی مذهبی در عراق، در چند سال اولِ پس از خروج، برنامههای خود را روی کردها متمرکز کردند، اما پس از بینتیجه ماندن تلاشهایشان، اعراب سنی و گروههای تروریستی تکفیری را برای پیشبرد اهدافشان برگزیدند (اکبری، 1388: 176). از ابتدای بحران سازی داعش در عراق، سیاست رسمی و اعلامی آمریکا بر این استوار بود که حمایت از عراق و برخورد با داعش، منوط به تشکیل دولت وحدت ملی در این کشور است. آنچه امروز با سیاستگذاری آمریکاییها در حال تحقق است، ایجاد ارتش مستقل توسط اقلیم کردستان و شکلگیری گارد ملی اهلسنّت است که این موارد بیتردید، چشمانداز تجزیه عراق و یا ایجاد نظام کنفدرالی را تأیید میکند، نه ثبات ملی و وحدت سرزمینی. همچنان که در اندیشکدههای راهبردی آمریکایی نیز چند سالی است که از لزوم تغییر نقشه منطقه و یک نظم جدید به جای سایکس- پیکو صحبت میشود. لذا این تلقی راهبردی در ایالات متحده در حال شکلگیری است که ایجاد کشورهای کوچک در غرب آسیا در بلندمدت، با منافع و امنیت ملی آمریکا سازگارتر خواهد بود. برخی از اهداف آمریکا که با موضوع تجزیهی عراق نیز مرتبط است به شرح ذیل است: 1. برنامه آمریکا برای دموکراتیزاسیون عراق 2. برنامه آمریکا برای تبدیل عراق به یک کشور الگو در جهان اسلام. 3- برنامه آمریکا برای تبدیل عراق به پایگاه نظامی 4. برنامه آمریکا برای دستیابی به منابع انرژی در عراق. به بنبست رسیدن برنامهی خاورمیانه بزرگ و اتخاذ استراتژی خروج از عراق قدرتمندترین سازمان تروریستی حاضر در عراق، شاکلهی اصلی خود را از بازماندگان حزب بعث که سنی مذهب هستند گرفته است. هدایت کننده و پشتیبان دیگر گروههای تروریستی از جمله جیشالاسلام در داخل عراق نیزبعثیها هستند. آنها با کشورهای عربی رابطه خوبی دارند با آمریکا مشکل ایدئولوژیک ندارند؛ بشدت با جمهوری اسلامی وعراق جدید مخالف هستند؛ تجربهی حکومتداری دارند و به دنبال بازگشت به حکومت هستند. تواناییهای لجستیکی و آموزشهای تکنیکی و تاکتیکی داعش نشان میدهد که نیروی انسانی فعلی داعش بهرهمند از تجربههای مناسب در زمینه اقدام نظامی و حکومتداری هستند و داعش در داخل عراق تحت حمایت بعثیها است. آمریکا یکی از مهمترین بازیگران فرا منطقه ای در عراق است که به گفته اندرهیل, درایجاد دوستی قابل اعتماد با دولت بغداد و امنیت دراز مدت پایگاه های نظامی آمریکا در قلب منطقه تولید انرژی جهان شکست خورده است. ادوارد اسنودن کارمند سابق سیا در یک مصاحبهی تلویزیونی گفته است: « سازمانهای اطلاعاتی آمریکا، انگلیس و اسرائیل در شکل گیری گروه موسوم به دولت اسلامی در عراق و شام «داعش» نقش داشتند و در عملیاتی با نام "لانه زنبور" گروه داعش را تشکیل دادند. گروه داعش برای حمایت از اسرائیل تشکیل شده است و هدف عملیات "لانه زنبور" تشکیل گروهی با شعارهای اسلامی است که تندروها را از سراسر جهان جذب کند و بر اساس اندیشه های تکفیری، سلاح خود را به سوی کشورهای مخالف موجودیت اسرائیل نشانه بگیرد. سرکرده داعش دوره فشردهای را به مدت یکسال زیر نظر عوامل موساد پشت سر گذاشته است؛ وی در این دوره آموزش های نظامی و سخنوری را دیده است» (کاظمی قمی، 1393: 18). گزارشهای منتشرشده از سوی مقامات آگاه حکومتهای اردن، ترکیه و مصر، حاکی از آنست که نیروهای داعش در دورههای مختلف تحت آموزش متخصصین آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی در اردن، ترکیه و اسراییل بودهاند. این گزارشها نمایانگر اینست که آمریکاییها از چند ماه قبل از تحرکات داعش در عراق کاملا خبر داشته و همه چیز برای برنامهریزی آماده بوده است (عبداللهیان، 1394 : 81). امضای موافقتنامهی امنیتی با هدف تداوم حضور نرم آمریکا در عراق و خروج نظامیان آمریکایی صورت گرفت. هر چند آمریکا در آغاز تلاش نمود امضای آن را بدون پایبندی به جدول زمانبندی خروج، به امضا رساند، اما با پافشاری رهبران سیاسی و دینی عراق، مجبور به پذیرش آن شد (همان : 102). الف. مواضع بازیگران، در دوره پیش از داعش
گروههای سنی عراقی تا پیش از ظهور پدیدهی داعش، موضع موافقی نسبت به تجزیهی کشورشان نداشتند. از طرف دیگر کردها نیز اگر چه بهدنبال امتیازطلبی و برخی امکانات و توانمندیهای مستقل از حکومت مرکزی بودند، اما به دلیل اینکه همین امتیازطلبیها به نحو مناسب ارضا می شد و در مقابل سهم مناسبی در حکومت مرکزی داشتند (مثلا رئیس جمهور در اغلب دورهها کرد بوده است) و هم به دلیل اینکه در صورت تجزیهی کشور در آن شرایط به احتمال زیاد دستشان از شهرهای استراتژیکی همچون موصل، تکریت و تا حدودی کرکوک کوتاه می ماند، در پی تجزیهطلبی نبودند. تنها گروههای افراطی کرد که به دنبال آرمان سرزمین کردی بزرگ متشکل از کردستان ایران و عراق و ترکیه بودند، هدف تجزیه را دنبال میکردند. بنابراین میتوان در یک جمعبندی چنین نتیجه گرفت که هیچ یک از گروههای اصلی داخلی در طول سالهای 2003 تا 2013 بهطور جدی در پی سناریوی تجزیه نبودهاند. از بین کشورهای همسایه نیز ترکیه عموماً با تجزیهی عراق مخالف بوده است. تجزیهی کردستان عراق، انگیزهی تجزیهطلبی در مناطق کردنشین ترکیه را به شدت افزایش میداد و همچنین منافع اقتصادیای که کشور ترکیه در اقلیم کردستان و شمال عراق داشت موجب میشد که با سناریوی تجزیهی عراق مخالفت کند. جمهوری اسلامی ایران نیز که خواهان حاکمیت اکثریت و برقراری مردمسالاری دینی در عراق بوده و هم به دلایل سیاسی، اقتصادی و جهتگیری کلی نسبت به تمامیت ارضی همسایگان خود، با تجزیه این کشور مخالف بوده است. دولت عربستان سعودی، نیز به این دلیل که منافع اقلیت سنی عراقی با تجزیهی این کشور سازگار نبود و از طرف دیگر در صورت تجزیه، کشور شیعهنشین با مرزهای شمالی این کشور همجوار میگردید و میتوانست چالشهایی را بهعنوان همسایهی شمالی برای عربستان ایجاد کند و انگیزههای شهرهای شیعهنشین عربستان را برای قیام علیه حکومت مرکزی تقویت کند، از این رو عربستان نیز با تجزیهی این کشور مخالف بود. در بین قدرتهای فرامنطقهای نیز، آمریکاییها اگرچه به عنوان یک راهبرد اصلی برای پیادهسازی خاورمیانهی جدید به دنبال تجزیهی عراق بودند اما موانع عملی و مخالفت تمام گروهها و بازیگران دیگر موجب شده بود که حداقل بهصورت موقت از این هدف بزرگشان چشمپوشی کنند. 2. مواضع بازیگران نسبت به جنگ داخلی از بین گروههای داخلی عراق، شیعیان و کردها که بهواسطهی جمعیت بیشترشان سهم قابل توجهی در حکومت مرکزی داشتند ، اما گروههای سنی و بعثی که نفوذ و اقتدار گذشته را از دست داده بودند به علت جمعیت کمتر سهم بسیار کمتری در قدرت داشتند، دست به اقدامات تروریستی و ایجاد ناامنی میزدند. از بین کشورهای خارجی، ایران و ترکیه طرفدار ثبات و امنیت در این کشور بودند، اما دولت سعودی به طرفداری از اقلیت سنی عراقی و القاعده و از بیم به قدرت رسیدن شیعیان در عراق همین سناریوی جنگ داخلی را دنبال میکرد. آمریکاییها هم که به دنبال حکومتی الگو از مدل غربی در عراق بودند از این ناآرامیها در جهت تضعیف دولتمردان شیعه استفاده میکردند. بنابراین آمریکاییها و اسرائیلیها هر چند موقت و به دلیل ناممکن بودن سناریوی تجزیه طرفدار همین سناریوی ناامنی و جنگ داخلی بودند.
یکی از واقعیات کشور عراق که همهی گروههای داخلی، همسایگان و قدرتهای فرامنطقهای به آن اذعان داشتهاند این که در صورت برقراری مردمسالاری در عراق، اکثریت قاطع، از آنِ شیعیان عراق خواهد بود. طبیعی است که کشورهایی همچون ترکیه، عربستان، آمریکا، اسرائیل و گروههای سنی و بعثی با این سناریو مخالف باشند؛ به اعتقاد نگارنده یکی از مهمترین نکات در بدو بروز جنگ داخلی در عراق همین بود که اتفاقاً تغییر وضعیت اساسی عراق «شورش بعثی-تکفیری گروههای اقلیت سنی» هنگامی روی داد که شرایط سیاسی اجتماعی عراق به سمتی میرفت که دولت جدید عراق توسط نوریالمالکی نه بر مبنای سهمدهی به گروهها و احزاب مختلف، بلکه بر اساس خواست و ارادهی اکثریت شکل بگیرد (خسبانی, 1394 :127). ب. مواضع بازیگران، در دوره پس از داعش بر مبنای آنچه گفته شد در دورهی پیش از داعش، اغلب بازیگران در صحنهی ژئوپولتیک عراق، علیرغم وجود زمینههایی برای دنبال کردن سناریوی تجزیه، در عمل، آنرا دنبال نمیکردهاند. پیش از بررسی زمینههایی که در هر یک از بازیگران برای حرکت به سمت تجزیه یا عدم تجزیهی عراق وجود دارد، لازم است به این سؤال پاسخ داده شود که چه عاملی موجب تغییر موضع برخی بازیگران در طرفداری از سه سناریوی فوق شده است؟ شاید بتوان بخشی از پاسخ به این سؤال را در نحوهی نقشآفرینی ترکیه، بهعنوان یکی از مهمترین همسایگان عراق جستجو کرد. تا سال 2013 ترکیه مواضع علنی در قبال تجزیهی عراق و یا کمک به گروههای افراطی سنی اتخاذ نکرده بود. در این شرایط یکی از سناریوهایی که میتوانست صحنهی ژئوپلتیک عراق را به سود آمریکاییها تغییر دهد، نقشآفرینی دولت ترکیه در راستای حرکت به سمت تجزیهی عراق بود؛ به عبارت دیگر وارد کردن ترکیه، به سناریوی دوم (تداوم جنگ داخلی) و پس از مدتی انتقال دولتهای ترکیه و عربستان, هردو به سناریوی سوم (تجزیهی کامل عراق) اقدام مشخصی بود که میتوانست هدف نهایی آمریکا را برای پیادهسازی طرح خاورمیانه بزرگ تأمین نماید. با روی کار آمدن اخوانالمسلمین در کشور مصر، دولت ترکیه و حزب عدالت و توسعه که دارای گرایش اخوانی بود و آرمان ایجاد یک حکومت نئوعثمانی را در سر داشت، به تقویت دیگر شاخههای سلفی، بهخصوص در کشور عراق، پرداخت و در واقع دولت ترکیه اقدامات عملیای را برای تشدید جنگ داخلی و سپس تجزیهی کشور عراق انجام داد و در عمل به دستهی طرفداران سناریوی دوم وارد شد؛ چند ماه بیشتر از آغاز جنگ در عراق نگذشته بود که دولتمردان ترک، بهطور رسمی اعلام کردند که در پی تجزیهی کشور عراق هستند و از اعلام آن نیز ابایی ندارند. سعودیها نیز که میدیدند، منافع گروههای اقلیت سنی که در قالب گروههای بعثی- تکفیری سازماندهی شده بودند، قابل تامین است و میتوان برنامهای را دنبال نمود که در صورت تجزیه، داعش و القاعده بر یک سرزمین بیآب وعلف و فقیر از نظر منابع نفتی حاکم نخواهند بود، حمایتهای مالی و تسلیحاتی خود از این گروهها را چندین برابر نمودند. موضوع دیگری که اعراب سنی عراق را به همکاری با سازمانهای تروریستی القاعده و داعش تشویق میکرد، امکان دستیابی به منابع انرژی در سرزمینهای شمالی عراق بود که اعراب سنی در صورت تجزیهی عراق میتوانستند به ثروت عظیم وهنگفت نفتی دست یابند. شهرهای بزرگ و دارای منابع و ثروت نفت بودند که آنها را به حرکت به سمت سناریوی تجزیهی عراق ترغیب میکرد. عدم الحاق دو تشکیلات القاعده و داعش و درگیریها و کشتار سنگینی که بین این دو سازمان تروریستی روی داد و خارج شدن مراکز حساس چون پالایشگاه بیجی و کرکوک از دست داعش موانع مهمی در ادامهی مسیر تجزیه بر سر راه اعراب سنی عراق ایجاد کرد. وضعیت جبههگیری بازیگران صحنهی ژئوپلتیک عراق نسبت به تمامیت ارضی یا تجزیهی کشور عراق – پس از ظهور جناح سنی افراطی (القاعده و داعش)
(خسبانی,1394: 130) عوامل استراتژیک تجزیه عراق زمینههایی که هر یک از بازیگران برای پیگیری سناریوی تجزیه داشته است، میتواند کمی از پیچیدگیهای تحلیل دورهی پس از ورود داعش به عراق بکاهد. برای اغلب بازیگران صحنهی ژئوپلتیک عراق، یک یا چند «عامل تعیینکننده» وجود داشته است که میتوانست تصمیم هر بازیگر را نسبت به تجزیه یا عدم تجزیه عراق تغییر دهد. بهعنوان نمونه در مورد کردها یکی از عواملی که مانع از این میشد که آنها ِاقدام جدیای در زمینهی تجزیهی عراق انجام دهند این بود که در صورت تحقق تجزیه، منافعی که کردها انتظار دریافت آنرا داشتند محقق نمیشد: از دیرباز شهرهای موصل، تکریت و کرکوک در افق نگاه فعالان سیاسی اجتماعی کردستان عراق جایگاه تعیینکنندهای داشته اما هیچگاه شرایطی فراهم نبوده که در صورت تجزیهی کشور عراق، اقلیم کردستان بتواند به این هر سه شهر به طور همزمان دست یابد و این خود، موجب خودداری کردها از حرکت به سمت تجزیه بوده است. اگر چه با گسترش درگیری داعش با دولت مرکزی عراق، اقلیم کردستان به رهبری مسعود بارزانی توانست تسلط کامل خود بر شهر نفتخیز کرکوک را قطعیت بخشد، اما دو عامل موجب شد که از ادامهی شعار جدایی کردستان در آن برههی زمانی چشم بپوشد. یکی تصرف شهر موصل توسط نیروهای داعش در ژوئن 2014 و دور ماندن این شهر از تسلط کردها و دیگری تداوم روابط حسنه با جمهوری اسلامی ایران. بنابراین میتوان عواملی را که در صورت تحقق، شرایط مناسب را برای ترغیب کردها و هر بازیگر دیگر برای حرکت به سمت تجزیهی عراق فراهم میآورد، "عوامل استراتژیک تجزیه" نامید. عامل استراتژیکی که یکی از بزرگترین دلایل مخالفت جمهوری اسلامی ایران با تجزیهی عراق را رقم زده، به نقش ژئوپولتیک عراق در تقویت محور مقاومت در برابر اسرائیل و نقش کلیدی آن در پشتیبانی سوریه و حزبالله لبنان بازمیگردد. با تجزیهی عراق، عملاً ارتباط و یکپارچگی کشورهای تشکیلدهندهی محور مقاومت در منطقه از بین خواهد رفت و به تبَع، کشور سوریه نیز در معرض فروپاشی کامل و سقوط دولت بشار اسد قرار خواهد گرفت. شیعیان عراق همواره اکثریت مطلق را از نظر جمعیتی داشتهاند و در سالهای اخیر تنها با سهمدهی به گروههای دیگرتوانسته است دولت ائتلافی تشکیل دهد. بنایراین میتوان گفت که حاکمیت عراق یکپارچه بر اساس رای اکثریت هدف استراتژیک گروههای سیاسی-مذهبی شیعه است و موجب شده که همواره با تجزیه عراق مخالفت ورزند. هدف راهبردی که آمریکائی ها از تجزیهی عراق دنبال میکردهاند, ایجاد نقشهی خاورمیانهی بزرگ بوده است که هدف بلند مدت آنها است وسالها هست که برای تحقق آن تلاش میکنند. در خاورمیانهی بزرگ هندسهی کاملاً متفاوتی هم در مرزهای منطقهی خاورمیانه و هم در مناسبات قدرتهای منطقه بهوجود خواهد آمد که منافع قدرتهای غربی و رژیم همسو با آنها بیش از گذشته تأمین میگردد بنابراین میتوان چنین نتیجه گرفت که تجزیهی عراق هدف بسیار پرارزشی برای ایالات متحده امریکا است که به طرق مختلف برای دستیابی به آن تلاش خواهد کرد. نتیجه گیریِ با توجه به سه گروه بازیگران (نیروهای داخلی صحنه عراق، نیروهای خارج از منطقه و همسایگان این کشور) و همین طور اهداف، امکانات و استراتژی های هر کدام از این نیروها، تصاویر احتمالی از سناریوهای آآینده عراق عبارتند از: سناریوی تجزیه عراق, سناریوی جنگ داخلی در عراق و سناریوی تقسیم عادلانه و دموکراتیک قدرت که در اینجا به گونه ای مختصر به آن پرداخته می شود: تا پیش از ورود داعش به عراق (از مرزهای غربی عراق و کشور سوریه) بهعنوان نمایندهی تحمیلی جریان اقلیت سنی، تجزیهی عراق به دو صورت قابل تصور بود: یکی تجزیه به دو ناحیه: منطقهی عربنشین (اعم از شیعه و سنی) و منطقهی کردنشین. و دیگری، تقسیم این کشور به سه منطقه کردنشین، سنینشین و شیعهنشین. در دورهی پیش از ورود داعش، این دو سناریو در مجموع چندان محتمل به نظر نمیرسیدند، زیرا تقسیم عراق به سه ناحیه تقریبا هیچ طرفدار مشخصی نداشت و تقسیم به دو ناحیه نیز تنها مطلوب بخشی از رادیکالهای جبهه کردی بود، زیرا آنان در غالب دورهها وضع را برای تحقق رویای کردستان بزرگ مناسب تلقی میکردهاند. در تاریخ 26سپتامبر 2007 طرح غیر الزام آور تقسیم عراق به سه قسمت بر اساس مناطق قومی و مذهبی در مجلس سنای آمریکا به تصویب رسید. بر اساس این طرح که طراح آن جوزف بایدن دمکرات و رئیس کمیته روابط خارجی سنا است, کردها در شمال و شیعیان در جنوب و سنی ها در غرب و با داشتن اختیارات امنیتی انتظامی و اداری از هم جدا شده و بغداد به عنوان پایتخت سیاسی و محلی برای تقسیم عایدات نفتی امور دفاعی و تعیین سیاست خارجی به عنوان منطقهای بیطرف به کار خود ادامه خواهد داد آنها حتی برای این مناطق نام هایی را برگزیدند و این منطق را کردستان، شیعستان و سنستان نام گذاری کردند. درگیری بین نیروهای داخلی عراق میتواند به تجزیه منجر شود. برای ایجاد جنگ داخلی دو زمینهی اعتقادی در کشور عراق وجود دارد: تعصب قومیتی و تعصب مذهبی, که میتواند موجب جنگ مذهبی و یا جنگ قومیتی گردد. دربارهی جنگ مذهبی میتوان گفت اصلیترین گروهی که در طول سالهای 2003 تا 2013 برای برپایی یک جنگ مذهبی تمام عیار تلاش میکرد القاعدهی عراق بوده است. همانطور که در بالا ذکر آن رفت، در صورت تجزیهی عراق، سرزمینهایی نصیب اقلیت سنی عراق میشد که هم از نظر منبع نفتی و معدنی و هم از نظر حاصلخیزی و قابلیت کشاورزی نسبتاً بیارزش و فقیر بودند. از طرف دیگر، ایجاد جنگ قومیتی بر سر تصاحب مراکز اقتصادی از نظر برخی همسایگان عراق (به ویژه ایران و ترکیه) مطلوب نخواهد بود و همسایگان در سالهای 2003 تا 2013 تلاش کردهاند تا اختلافات قومیتی حل و فصل گردد. یکی از منابع اصلی تأمین انرژی ترکیه، در کنار روسیه، منابع نفتی و گازی شمال عراق است. از طرف دیگر تشدید اختلافات قومیتی و تعصبات قومگرایی برای ترکها در این دوره امر مطلوبی نبود، چرا که تشدید تعصبات قومی به خصوص در بین کردها میتوانست به جنوب ترکیه و مناطق کردنشین این کشور نیز سرایت کند. دولت آلسعود و نظامهای پادشاهی منطقه از طرفی به تجزیهی عراق راضی نبودند و هم از طرف دیگر هر گونه ثبات و امنیت از آنجا که شرایط عراق را به سمت دموکراسی و حاکمیت ملی میبُرد، مطلوب آنها نبود. بنابراین از نقطه نظر آنها سناریوی تداوم جنگ داخلی یک «سناریوی میانه» به حساب میآمد و تنها سناریویی بود که میتوانست هم منافع آنها و هم منافع گروههای نزدیک به آنها را تقویت کند. سناریوی تقسیم عادلانه و دموکراتیک قدرت احتمالا در درون خود طیفی از سناریوها را خواهد داشت، بدین معنا که تقسیم قدرت میتواند اشکال و درجات متنوعی داشته باشد. مثلا کردها در طول سالهای 2003 تا 2013 خواهان برگزاری همهپرسی در برخی از شهرها همچون کرکوک و تکریت برای پیوستن به اقلیم کردستان بودهاند. منظور از تقسیم دموکراتیک قدرت تقسیمی است که اولاً متناسب با جمعیت هر گروه و ثانیاً بر اساس مکانیسمی دموکراتیک باشد. برقراری دموکراسی با ثبات در عراق برای همسایگانی که حکومتهای خودکامه و استبدادی دارند، چندان مطلوب به نظر نمیرسد. اما با توجه به حمایت نیروهای اصلی داخلی عراق (شیعیان و اکراد) و عدم مخالفت همسایگان مهم (ایران و ترکیه) و حمایت آشکار آمریکا، چنین سناریویی در طول سالهای 2003 تا 2013 اگر چه با موانع و سنگاندازیهایی همراه شد اما در عمل نسبت به سناریوهای سابق با موفقیت دنبال شد. اما استواری و تثبیت ارزشها و نهادهای دموکراتیک در عراقِ استبدادزده به سهولت امکانپذیر نبود و زمانی طولانی میطلبید؛ و در واقع حرکت به سمت استقرار یک حکومت برآمده از خواست و ارادهی عمومی ملت عراق همراه با فراز و نشیب و به کندی پیش میرفت. از دیدگاه منافع جمهوری اسلامی، این سناریو، دارای وجوه مثبت بسیار بود. از یک سو متحدان طبیعی ایران (شیعیان و کردها) جایگاه ممتاز و مهمی در عراق به دست میآورند. از سوی دیگر ، عراق دموکراتیک کمترین خطر را برای ایران خوهد داشت و احتمال ظهور ماجراجویی نظیر صدام را بسیار کاهش میدهدن. همچنین، بهانهای برای حضور و دخالتهای بازیگران فرامنطقه ای در عراق باقی نمیماند. بر اساس این سه سناریوی اصلی میتوان تحلیلهایی که دربارهی آیندهی عراق مطرح شده است را به تحلیلهای پیش و پس از ظهور و بروز گروههای تروریستی داعش و القاعده «با ادعای ایجاد خلافت اسلامی عراق و شام» تقسیم نمود. اگرچه تا پیش از سال 2013 نیز همین گروههای تکفیری و تروریستی در سرزمین عراق و سوریه وجود داشتهاند، اما اولاً ادعای تشکیل یک حکومت واحد را با این جدیت دنبال نمیکردهاند و ثانیاً اقدامات آنها در ایجاد ناامنی و تروریستیِ محدود خلاصه بوده است. روشن است که هر یک از این نیروها میکوشد بیشترین میزان و حداکثر اهداف خویش را محقق سازد، اما بر سر راه تحقق اهداف هر کدام از بازیگران، اهداف و امکانات بازیگر دیگر قرار دارد. به بیانی دیگر، اهداف و امکانات هر طرف پس از تلاقی با اهداف و امکانات طرف های دیگر، میزان امکان پذیریاش آشکار میشود. هرچه تعداد و قدرت نیروهای طرفدار یک هدف بیشتر باشد، امکان تحقق آن بیشتر خواهد بود و بالعکس اگر در یک حوزه اختلاف نظر بین نیروهای دخیل وجود داشته باشد، اغلب میتوان گفت نتیجه، معادل برآیند تلاقی و تقابل نیروها خواهد بود. براین اساس، به نظر میرسد با تلاقی دیدگاهها و امکانات متفاوت بازیگران مذکور، سناریوی تجزیه عراق، سناریوی جنگ داخلی و سناریوی تقسیم عادلانه و دمکراتیک قدرت در عراق، را میتوان در چشمانداز آینده عراق مشاهده کرد. بدین ترتیب با تحلیل روندها و سناریو های مطرح در مورد آینده عراق می توان گفت ، در دهه پیش روی تجزیه عراق میسر نیست.
منابع: - اکبری، حسین, (1388), "بحران حاکمیت در عراق"، تهران, مؤسسه مطالعات اندیشهسازان نور. - امیرعبداللهیان، حسین, (1386), "دموکراسی متعارض ایالات متحده در عراق جدید"، تهران ,نشر مدیا. - امیر عبدالهیان، حسین, (11394, "طرح خاورمیانه بزرگ در خیزش بیداری اسلامی"، تهران , اداره نشر وزارت امور خارجه - تقی پور، محمد تقی, (1383), "استراتژی پیرامونی اسرائیل"، تهران موسسه مطالعات پژوهشهای سیاسی. - تیشه یار، ماندانا, (1391), "بررسی روش های گردآوری و تحلیل ها در مطالعات آینده پژوهی"، تهران, پژوهشکده مطالعات راهبردی . - جعفری ولدانی، اصغر,(۱۳۸۸), "چالشها و منازعات در خاورمیانه" تهران , پژوهشکده مطالعات راهبردی. - جلالی، محمد, (1388),"موانع تجزیه سیاسی عراق"،دانشگاه آزاد اسلامی, واحد تهران مرکزی, دانشکده علمو سیاسی. - جمعی از نویسندگان, (1390), "دانشنامه آینده پژوهی, مرکز آیندهپژوهی علوم و فناوری ،تهران: مؤسسه آموزشی تحقیقاتی صنایع دفاعی. - خسبانی یزدانی, احسان, (1391), "بررسی سناریوهای تجزیه عراق در یک دهه آتی (2010-2020)", پایان نامه کارشناسی ارشد, مطالعات منطقه ای, دانشگاه آزاد اسلامی, واحد تهران مرکزی, دانشکده علوم سیاسی. - خسروی، غلامرضا، (1390)، "چشم انداز عراق آینده"، چاپ اول،تهران, پژوهشکده مطالعات راهبردی. - عبداللهی ، محمد ( 1388 ) . هویت جمعی غالب کردها در کشورهای ایران و عراق ، تهران. - عزتی، عزّت ا... (1381), " تحلیلی بر ژئوپلتیک ایران و عراق"، تهران, وزارت امور خارجه. - مار ، فب (1380) .ترجمه عباسپور، تاریخ عراق نوین، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی. - ملکی، عباس, (1390)، "سناریو سازی: روشی مؤثر در تصمیم گیری", تهران ,مطالعات راهبردی. - ملکی فر, عقیل و همکاران, (1385), "الفبای آینده پژوهی ,کشف آینده و شکل بخشیدن به دنیای مطلوب فردا", تهران, مؤسسه فرهنگی انتشارات کرانه علم. - موسوی، نیلوفر, (1393),"موانع پیش روی فدرالیسم در عراق(2003-2013)"، تهران, دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد تهران مرکزی. - موثقی، سید احمد, (1381), "جنبش های اسلامی معاصر"، تهران, سمت. - کارگر، رحیم, (1394), "آیندهپژوهی از دیدگاه قرآنی"، تهران, پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی . - گروه مطالعات خاورمیانه و خلیج فارس (1382). ایران، عراق جدید و نظام سیاسی-امنیتی خلیج فارس– تهران : پژوهش سیاست خارجی یحیی، هارون, (1387), "استراتژی اسرائیل در خاورمیانه"، تهران, معاونت پژوهشی دانشکده امام باقر (ع). - ازغندی، علی رضا؛ کرمی،صاب(1386) "قوم گرایی و ایجاد نظام سیاسی دموکراتیک در عراق", مجله علوم سیاسی دانشگاه آزاد کرج , شماره 7, ص. 26-5. - استادی رضا, (1370 ). "تربیت و آموزش سیاسی اکراد عراق: وضعیت اجتماعی - سیاسی عراق "، فصلنامه سیاست ، شماره 2 . - آیتی، علیرضا، (1386، "ناکامی و شکنندگی"، همشهری دیپلماتیک. - تلاشان،حسن, (1389), "دورنمای ژئوپلیتیک شیعه در عراق" ، مجله شیعه شناسی, شماره 31 . - رفیعی، حسین, (1393), "داعش کاتالیزوری برای برپایی یک ” قیامت” تهران, فصلنامه سیاست خارجی. - کاظمی قمی، حسن, (1393), "هندسه جنگ نیابتی در عراق"، شبکه تحلیلی نخبگان . - "کشف سلاحهای اسرائیلی از تروریست های داعش در عراق"، شبکه خبری العالم، 2 اردیبهشت 1394. - فرهمند، بهزاد, ( 1387 ), " ژئوپلتیک شیعه و چالش های فرارو"، تهران, روزنامه مردم سالاری. - قاسمی،فرج الله, (1388), "مرجعیت و سیاست در عراق پس از اشغال" ، مجله علوم سیاسی, دانشگاه باقرالعلوم (ع). - سیدنژاد، سیدباقر, (1390), "مقاله سلفیگری در عراق، چشمانداز آینده عراق"، پژوهشکده مطالعات راهبردی . - متقی, ابراهیم, (1383), "نقش عراق در ژئوپلیتیک خاورمیانه بزرگ"، مجله مطالعات دفاعی و امنیتی- شماره 40. - منصوری، محسن , (1392), "پیشینه سلفی گری در عراق با تاکید بر دولت اسلامی عراق و شام"، تهران, فصلنامه راهبرد دفاعی - هانیزاده، حسن, (1393), "پشت پرده فتنه عراق"، شبکه تحلیلی نخبگان. - هرمیداس باوند، داوود, (1381), "پیامدهای تجزیه عراق، تهران"،آرشیو گروه مجلات همشهری. - Boulding, K. E. (1964), The Meaning of the Twentieth Century, New York: Prentice-Hall. - Downs, Anthony (1957), An Economic theory of Democracy, New York: Harper. - Danahar, Paul (2013), “The World after the Arab Spring”, The New Middle East, Retrieved from: https// www.bloomberg.com/uk/the-n.
- Diffenbach, John (1983), "Corporate Environmental Analysis in Large US Corporations," Long Range Planning, Vol. 16, No. 3. - Fahey, Liam & Randall, Robert M. (1998), “Learning from the Future”, Wiley & Sons. - Gale, D. and F. M. Stewart (1953). "Infinite games with perfect information", Ann. Math. Studies, Vol. 28. - Michael P. Wellman (August 2004), "Notes on Equilibria in Symmetric Games", International Joint Conference on Autonomous Agents & Multi Agent Systems, 6th Workshop On Game Theoretic And Decision Theoretic Agents, New York City, NY. - Miller, George (1956), "The Logic of Number Seven Plus and Mines Two: Some of Our Limitations in Analyzing the Information", Psychological Review. - Randal, Robert (1998); "Integrating Strategy and Scenarios", in Fahey, Learning from the Future: Competitive Foresight Scenarios, New York, John Wiley & Sons. - Rubin, Barry (2007), “Syria and Iraq: The inconvenient truth”, in: David Pollock.
| |||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||
منابع: - اکبری، حسین, (1388), "بحران حاکمیت در عراق"، تهران, مؤسسه مطالعات اندیشهسازان نور. - امیرعبداللهیان، حسین, (1386), "دموکراسی متعارض ایالات متحده در عراق جدید"، تهران ,نشر مدیا. - امیر عبدالهیان، حسین, (11394, "طرح خاورمیانه بزرگ در خیزش بیداری اسلامی"، تهران , اداره نشر وزارت امور خارجه - تقی پور، محمد تقی, (1383), "استراتژی پیرامونی اسرائیل"، تهران موسسه مطالعات پژوهشهای سیاسی. - تیشه یار، ماندانا, (1391), "بررسی روش های گردآوری و تحلیل ها در مطالعات آینده پژوهی"، تهران, پژوهشکده مطالعات راهبردی . - جعفری ولدانی، اصغر,(۱۳۸۸), "چالشها و منازعات در خاورمیانه" تهران , پژوهشکده مطالعات راهبردی. - جلالی، محمد, (1388),"موانع تجزیه سیاسی عراق"،دانشگاه آزاد اسلامی, واحد تهران مرکزی, دانشکده علمو سیاسی. - جمعی از نویسندگان, (1390), "دانشنامه آینده پژوهی, مرکز آیندهپژوهی علوم و فناوری ،تهران: مؤسسه آموزشی تحقیقاتی صنایع دفاعی. - خسبانی یزدانی, احسان, (1391), "بررسی سناریوهای تجزیه عراق در یک دهه آتی (2010-2020)", پایان نامه کارشناسی ارشد, مطالعات منطقه ای, دانشگاه آزاد اسلامی, واحد تهران مرکزی, دانشکده علوم سیاسی. - خسروی، غلامرضا، (1390)، "چشم انداز عراق آینده"، چاپ اول،تهران, پژوهشکده مطالعات راهبردی. - عبداللهی ، محمد ( 1388 ) . هویت جمعی غالب کردها در کشورهای ایران و عراق ، تهران. - عزتی، عزّت ا... (1381), " تحلیلی بر ژئوپلتیک ایران و عراق"، تهران, وزارت امور خارجه. - مار ، فب (1380) .ترجمه عباسپور، تاریخ عراق نوین، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی. - ملکی، عباس, (1390)، "سناریو سازی: روشی مؤثر در تصمیم گیری", تهران ,مطالعات راهبردی. - ملکی فر, عقیل و همکاران, (1385), "الفبای آینده پژوهی ,کشف آینده و شکل بخشیدن به دنیای مطلوب فردا", تهران, مؤسسه فرهنگی انتشارات کرانه علم. - موسوی، نیلوفر, (1393),"موانع پیش روی فدرالیسم در عراق(2003-2013)"، تهران, دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد تهران مرکزی. - موثقی، سید احمد, (1381), "جنبش های اسلامی معاصر"، تهران, سمت. - کارگر، رحیم, (1394), "آیندهپژوهی از دیدگاه قرآنی"، تهران, پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی . - گروه مطالعات خاورمیانه و خلیج فارس (1382). ایران، عراق جدید و نظام سیاسی-امنیتی خلیج فارس– تهران : پژوهش سیاست خارجی یحیی، هارون, (1387), "استراتژی اسرائیل در خاورمیانه"، تهران, معاونت پژوهشی دانشکده امام باقر (ع). - ازغندی، علی رضا؛ کرمی،صاب(1386) "قوم گرایی و ایجاد نظام سیاسی دموکراتیک در عراق", مجله علوم سیاسی دانشگاه آزاد کرج , شماره 7, ص. 26-5. - استادی رضا, (1370 ). "تربیت و آموزش سیاسی اکراد عراق: وضعیت اجتماعی - سیاسی عراق "، فصلنامه سیاست ، شماره 2 . - آیتی، علیرضا، (1386، "ناکامی و شکنندگی"، همشهری دیپلماتیک. - تلاشان،حسن, (1389), "دورنمای ژئوپلیتیک شیعه در عراق" ، مجله شیعه شناسی, شماره 31 . - رفیعی، حسین, (1393), "داعش کاتالیزوری برای برپایی یک ” قیامت” تهران, فصلنامه سیاست خارجی. - کاظمی قمی، حسن, (1393), "هندسه جنگ نیابتی در عراق"، شبکه تحلیلی نخبگان . - "کشف سلاحهای اسرائیلی از تروریست های داعش در عراق"، شبکه خبری العالم، 2 اردیبهشت 1394. - فرهمند، بهزاد, ( 1387 ), " ژئوپلتیک شیعه و چالش های فرارو"، تهران, روزنامه مردم سالاری. - قاسمی،فرج الله, (1388), "مرجعیت و سیاست در عراق پس از اشغال" ، مجله علوم سیاسی, دانشگاه باقرالعلوم (ع). - سیدنژاد، سیدباقر, (1390), "مقاله سلفیگری در عراق، چشمانداز آینده عراق"، پژوهشکده مطالعات راهبردی . - متقی, ابراهیم, (1383), "نقش عراق در ژئوپلیتیک خاورمیانه بزرگ"، مجله مطالعات دفاعی و امنیتی- شماره 40. - منصوری، محسن , (1392), "پیشینه سلفی گری در عراق با تاکید بر دولت اسلامی عراق و شام"، تهران, فصلنامه راهبرد دفاعی - هانیزاده، حسن, (1393), "پشت پرده فتنه عراق"، شبکه تحلیلی نخبگان. - هرمیداس باوند، داوود, (1381), "پیامدهای تجزیه عراق، تهران"،آرشیو گروه مجلات همشهری. - Boulding, K. E. (1964), The Meaning of the Twentieth Century, New York: Prentice-Hall.
- Downs, Anthony (1957), An Economic theory of Democracy, New York: Harper.
- Danahar, Paul (2013), “The World after the Arab Spring”, The New Middle East, Retrieved from: https// www.bloomberg.com/uk/the-n.
- Diffenbach, John (1983), "Corporate Environmental Analysis in Large US Corporations," Long Range Planning, Vol. 16, No. 3.
- Fahey, Liam & Randall, Robert M. (1998), “Learning from the Future”, Wiley & Sons.
- Gale, D. and F. M. Stewart (1953). "Infinite games with perfect information", Ann. Math. Studies, Vol. 28.
- Michael P. Wellman (August 2004), "Notes on Equilibria in Symmetric Games", International Joint Conference on Autonomous Agents & Multi Agent Systems, 6th Workshop On Game Theoretic And Decision Theoretic Agents, New York City, NY.
- Miller, George (1956), "The Logic of Number Seven Plus and Mines Two: Some of Our Limitations in Analyzing the Information", Psychological Review.
- Randal, Robert (1998); "Integrating Strategy and Scenarios", in Fahey, Learning from the Future: Competitive Foresight Scenarios, New York, John Wiley & Sons.
- Rubin, Barry (2007), “Syria and Iraq: The inconvenient truth”, in: David Pollock. | |||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 3,324 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,052 |